آنچه که در بین تمامى ادیان و حتى مکاتب غیر دینى راجع به «آخرالزمان» مشترک است، اشاره به مقطعى از تاریخ انسان است که در آن، بشر به عالىترین برنامه و اسلوب اداره زندگى اجتماعى دست یافته و به وسیله آن فصل نوینى از همزیستى متعالى توأم با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهانى را آغاز مىکند. تأکید ادیان و فرهنگهاى متأثر از آن بر اجتماع انسانها در قالب «مدینه فاضله»، «آرمانشهر»، «شهر سالم»، «اورشلیم»، «اتوپیا» و... دقیقا مبتنى بر همین اعتقاد است. البته یکى از وجوه تمایز اعتقاد به آرمانشهر و جامعه موعود بر پایه ادیان الهى با اعتقاد به این موضوع بر پایه مکاتب دستساز بشر (مکاتب اومانیستى)، دیدگاههاى ارائه شده در زمینه ریشه تأسیس چنین جامعهاى است. پیروان ادیان آسمانى، ریشه آن را در «ظهور منجى آخرالزمان» مىدانند و پیروان ایسمهاى منحرف غیر دینى، آن را ثمره سیر تکاملى جوامع انسانى دانسته و پایان تاریخ مىنامند.1
به هر حال آنچه مسلم و انکارناپذیر است، انتظار تمام عالم براى فرا رسیدن روز موعود و نجات انسان از پلیدیها و زشتیها و آغاز حکومت صالحان بر کره خاکى است و البته مترقىترین، کاملترین و صحیحترین باور، اعتقاد آخرالزمانى شیعه مبنى بر ظهور امام دوازدهم(ع)، حجت غایب، حضرت ولىاللّهالاعظم، ارواحنا فداه، مىباشد.
شیعیان براساس وعدههاى داده شده از سوى رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) منتظر تحقق موعد قیام و ظهور قائم آل محمد(ع) هستند و براى این انتظار نیز تکالیف و وظایفى دارند. فرهنگ انتظار طى قرون گذشته، نیروى محرکه خیزشهاى بزرگ عدالتخواهانه و ظلم ستیز بوده که قیام شکوهمند امام راحل(ره) را مىتوان آخرین آن نامید. از سوى دیگر روایات و متون متعدد، نشانههاى مختلفى را براى مشخص نمودن احوالات آخرالزمان و اشاره به عصر ظهور ذکر کردهاند که این بخش، همیشه مورد توجه خاص و عام بوده است.
در سالهاى اخیر مباحث پیرامون فرا رسیدن دوره آخرالزمان در میان پیروان ادیان مختلف رشد چشمگیرى یافته که اعتقاد به رجعت و ظهور مسیح در سال 2000 میلادى در میان برخى از فرق مسیحى، از آن جمله بود. همچنین اعتقادات بحثانگیز مسیحیان انجیلى (مسیحیان صهیونیست و یهودیان درباره آخرالزمان و طرح تفکرات جنجالى همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون)، تخریب مسجدالاقصى و... از این دست است. ارائه عجولانه نظریههایى همچون پایان تاریخ، به منظور منحرف نمودن تفکر فطرى منجى خواهى نیز دلیل بر رشد همین باور ارزیابى مىشود. البته هدف این نوشتار پرداختن به این دسته از مطالب نیست و واشکافى آنها نیاز به مباحث مشروح جداگانهاى دارد، اما توجه به موارد یاد شده لازم است، تا بدانیم احساس فرا رسیدن آخرالزمان در تمام ادیان شکل گرفته است.
آنچه در اینجا مورد توجه است، باور نزدیک بودن تحقق وعده ظهور مهدى موعود(ع)، در بین اکثریت شیعیان و محبین خاندان عترت(ع) است. شواهد و مستندات قابل توجه دلالت بر این امر دارند که این مسئله از حد یک آرزو و امید صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدى در حال فرا رسیدن و محقق شدن است. انشاءاللّه.
به نظر مىرسد براى اثبات این مدعا ذکر نکاتى که در زیر مىآید کفایت کند:
اول، آیةاللّه ناصرى در سخنرانىاى در مدینةالنبى که در رجب سال گذشته صورت گرفته مطالبى را در زمینه بشارت به نزدیکى ظهور حضرت بقیةاللّه الاعظم(ع) بیان کردهاند.
ایشان در این سخنرانى ابتدا مطلبى را به نقل از حضرت آیةاللّه العظمى بهجت بیان مىکند و سپس خطاب به مخاطبان مىگوید:
خدا مىداند زمان ظهور نزدیک است.2
دوم، حضرت آیةاللّه العظمى مکارم شیرازى فرمودهاند:
همانطور که براى حضرت مهدى(ع) یک غیبت صغرا و یک غیبت کبرا است؛ یعنى درست مانند آفتاب [که] وقتى مىخواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشید پشت افق پنهان مىشود ولى هوا نیمه روشن است و کمکم این روشنایى برچیده و تاریک مىشود، براى ظهورش هم یک ظهور کبرا و یک ظهور صغرا است؛ مانند موقعى که آفتاب مىخواهد طلوع کند قرص خورشید هنوز پیدا نشده اما هوا نیمه روشن است و بعد خورشید دیده مىشود. مرحله غیبت ایشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ایشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبرا دارد. در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان(ع) زیاد مىشود و همه جا صحبت از امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان(ع) پر شور مىشود و بحثهاى امام زمان (ع) همه جا را مىگیرد. وضع طورى مىشود که مردم تشنه و آماده مىشوند. ما تصور مىکنیم که در این عصر و زمان؛ ما انشاءاللّه در بینالطوعین ظهور حضرت مهدى(ع) قرار داریم. من فراموش نمىکنم پنجاه سال قبل مؤسساتى که به نام حضرت مهدى(ع) بود خیلى کم بود و کتابهایى که درباره حضرت مهدى(ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدى(ع) به این گستردگى نبود، اگر کسى چهل یا پنجاه سال قبل مسجد جمکران مىرفت در بهترین شبها ده یا بیست نفر بودند اما الان صدها نفر در بعضى از شبهاى حساس هستند. ما به سوى طلوع کبرا پیش مىرویم.3
سخنان فوق از بزرگانى است که ما به راستگویى و تقواى آنها اعتماد کامل داریم و ضمنا این مطالب در لفافه و ابهام بیان نگردیده بلکه صراحتا نوید نزدیک بودن زمان ظهور را مىدهد.
در خصوص توجه خاص به امام مهدى(ع)، ذکر این نکته مناسب است که در دیدارى که حجةالاسلام رىشهرى نماینده ولى فقیه در امور حج به همراه دستاندرکاران حج گذشته، با مقام معظم رهبرى داشتند، آقاى رىشهرى یکى از ویژگیهاى حج امسال را توجه ویژه حجاج تمام کشورها به امام زمان(ع) برشمرد.4
اکنون سؤال این است که در این شرایط وظیفه ما به عنوان جامعه شیعى که خود را پیرو و سرباز آن حضرت مىدانیم و نیز براساس وعدههاى داده شده که اصل سپاه حضرت مهدى(ع) متشکل از ما (یاران سید خراسانى که 200 هزار تا یک میلیون نفر ذکر گردیده است) چیست؟
وظایفى که شیعیان در آستانه ظهور دارند، متعدد و مختلف است و لازم است کارشناسان موضوع به تبیین، معرفى و تبلیغ آن بپردازند. در اینجا بخشى از وظایفى مد نظر است که به گسترش فضاى منجىخواهى مىانجامد. آیةاللّه مکارم در ادامه مطالب فوق، این بخش از وظایف را برشمردهاند. ایشان مىفرمایند:
اگر مىخواهیم به آن ظهور کمک کنیم، این ظهور صغرا را توسعه دهیم. همین بحثهاى مختلف درباره حضرت را میان جوانان، بزرگسالان، زنان، مردان، مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم. خلاصه با امواج، نام مهدى(ع) را به همه دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پررنگ کنیم تا نام حضرت مهدى(ع) در همه جلسات حضور پیدا کند. من معتقدم اگر این کار را بکنیم این یک مصداق عملى دعاى تعجیل فرج مىشود.5
بیان فوق، کلید اصلى راهکار انجام وظیفه است و مابقى کار، اجرایى کردن آن است. در سالهاى اخیر مکررا مباحثى را راجع به «جنبش نرمافزارى» شنیدهایم، خصوصا در فرمایشات مقام معظم رهبرى بارها به آن اشاره شده است. ما در حوزه مهدویت و انتظار ظهور نیز نیاز به چنین جنبشى داریم، البته از چند زاویه، که سعى مىشود به بخشهایى از آن به تفکیک اشاره شود:
1. یکى از مشکلات بزرگ جامعه علمى ما، ترجمهاى بودن علوم در حوزه علوم انسانى خصوصا علوم سیاسى و جامعهشناسى است. ما در این حوزهها مصرفکننده صرف تولیدات غرب هستیم و آنها نیز آنچه را که براساس اهدافشان مىباشد تحویل ما دادهاند. غرب در هجوم فرهنگى خود سعى در سکولاریزه کردن جوامع، خصوصا جوامع اسلامى داشته و براى موجه جلوه دادن این امر، ضمن موفق قلمداد کردن جامعه غربى، علت آن را پایبندى به اصولى همچون لیبرالیسم و سکولاریسم تبلیغ کرده است. تأمل و دقت در سیاستگذاریها و واشکافى استراتژیهاى غربى به خوبى آشکار مىسازد که آنها از حربه جدایى دین از سیاست فقط براى خلع سلاح جوامع غیر غربى خصوصا اسلامى بهره بردهاند و این در حالى است که خود دقیقا براساس آموزههاى دینى و تصورات اعتقادىشان از آینده جهان (همچون اعتقاد آرماگدونى) به برنامهریزى، سیاستگذارى و تدوین استراتژى اقدام نمودهاند. لذا در گام نخست باید ضمن دورى جستن از باورهاى غلط و مسمومى که به وسیله شبیخون فرهنگى و استعمارى غرب در جوامع اسلامى رسوخ یافته، نسبت به بومى کردن علم بر پایه اعتقادات اسلامى خصوصا در حوزه علوم انسانى گام برداریم.
2. در گام بعدى، همین جنبش نرمافزارى مىبایست در حوزه علوم مهدوى شکل گیرد. در این زمینه باید کارى گسترده و هدفمند بر روى احادیث و روایات برجاى مانده پیرامون مسئله آخرالزمان و ظهور منجى و نیز پیشگوییها و اعتقادات ادیان و فرق مختلف در این خصوص، به عمل آید و سپس صحیح و ناصحیح آن از هم جدا شده و براساس مطالب صحیح آن و با توجه به شرایط روز، اقدام به تولید فکر، علم و فرهنگ انتظار شود. باید این باور را تقویت کنیم که اعتقاد به مهدویت مىتواند به مثابه برترین شاخص و منبع براى تدوین علم و استراتژیهاى راهبردى در حکومت اسلامى عمل نماید. با باور فوق به بازنگرى، بازخوانى و بازنویسى سیاستهاى کلان در عرصه داخلى و خارجى پرداخته و با برداشتى اصولى و ضمنا واقعبینانه، تمامى حرکتها را در راستاى زمینهسازى آنچه که به آن وعده داده شده است جهت دهیم.
3. دنیاى امروز سراسر ظلم است و ستم و بىعدالتى. فریاد دادخواهى مردم ستمدیده و زجرکشیده در تمام جهان بلند است. مکاتب جنجالى که با تبلیغات، وعده رفع مشکلات و ایجاد جهانى بهتر را مىدادند یک به یک به زبالهدان تاریخ پیوستند. جهان غرب که لیبرال دموکراسى را برترین نسخه اداره جوامع مىدانست و نوید پایان سعادتمندانه تاریخ را مىداد، خود به شکست دموکراسى معترف است. سردرگمى و استیصال ثمره لائیسیته در جهان به اصطلاح متمدن امروز است. فطرت حقیقتجوى انسانها میدان بروز یافته و دین دیگر مخدر به حساب نمىآید بلکه کیمیاى عصر حاضر است. آشفتگى و پریشانى بر همه مستولى گشته و تمناى مصلح آخرالزمان مىرود که به خواسته تمام بشر تبدیل شود. در چنین شرایطى بزرگترین وظیفه ما ترویج «منجى طلبى» است. در عصر ارتباطات و با و جود ابزارهایى همچون شبکه جهانى (اینترنت)، دیگر هیچ بهانهاى براى عدم ارتباط با جهان تشنه عدالت وجود ندارد. باید با ملل مختلف ارتباط برقرار کنیم. اشتراکات عقیدتى پیرامون منجى و مصلح آخرین را کشف و تقویت نماییم. با تأکید بر اشتراکات، اصل منجىخواهى را تعمیم داده، عمومى و جهانى سازیم. سپس در شرایطى به دور از تفرقه، امکان معرفى منجى واقعى؛ یعنى حضرت حجة ابن الحسن(ع) را فراهم آوریم. تأسیس پایگاههاى اینترنتى متعدد و متنوع، تألیف و ترجمه متون و مقالات به زبانهاى مهم دنیا، برقرارى رابطه با مراکز عقیدتى، اجتماعى و روشنفکران ملل مختلف، ایجاد امکان تبادل افکار و نظرات، درباره موضوع منجى و مصلح جهانى و... اقداماتى است که مىتواند با بسیج امکانات مالى و فنى و توان علمى و اجرایى به مرحله اجرا درآید. تا کنون دنیاى غرب ما را به چالش کشیده و با سوء استفاده از فناورى ارتباطى نوین به نشر افکار، عقاید و توطئههاى خویش پرداخته است؛ اما از این پس این ماییم که بایستى با استفاده بهینه از همان ابزار تکنولوژیک، به اثبات برترى اعتقادمان راجع به آخرالزمان، ظهور منجى و عدالت و صلح بىپایان بپردازیم. انشاءاللّه در آن شرایط، پیروان راستین مذاهب الهى همنوا با شیعیان جهان، ظهور منجى موعود را از خداى یکتا خواستار خواهند شد.
4. در کنار این اقدامات، تکتک ما باید مطالعاتمان را درباره امام مهدى(ع)، عصر ظهور و اتفاقات و مسائلى که در آن زمان به وقوع خواهند پیوست بالا ببریم تا هنگام قرار گرفتن در آن شرایط، هم از افتادن در گرداب فتنهها در امان باشیم و هم هر کداممان وظیفه خویش را بشناسیم. بنا بر بسیارى از اخبار، اتفاقات متصل به ظهور از ماه رجب آغاز مىشود و تا محرم بعد (بیش از شش ماه) و هنگام قیام قائم(ع) ادامه مىیابد، ما باید از هماکنون بر تمام این دوره پر از تلاطم و شور اشراف داشته باشیم تا به هنگام عمل، از میزان خطا کاسته شود. ما باید آسیبهاى تفکر مهدوى را نیز خوب بشناسیم، یکى از آفتها و آسیبهاى جدى در سالهاى اخیر، جریانهاى انحرافى است که مروج انتظار واپسگرا و مخرب هستند. واشکافى این جریانها کمک بزرگى به اصالت تفکرات حوزه ظهور خواهد کرد. ما باید از هماکنون نگاهمان را به دنیاى اطراف تغییر دهیم و از پنجره مهدویت به تمام تحولات جهان بنگریم.
ما باید مهدى(ع) را باور کنیم.