مهلت دادن و شتاب نکردن خداوند در عذاب بندگانش بر دو گونه است؛
اوّل: تأخیر و مهلت دادن عذاب نسبت به مؤمنان:
هدف خداوند متعال در این تأخیر، بیدار شدن بنده مؤمن و پیدا کردن راه هدایت و رستگارى است، در واقع یک نوع تفضّل و مهربانى از طرف خداوند مقدّر شده تا بنده از خواب غفلت بیرون بیاید و راه توبه پیش بگیرد و با خداى خود آشتى کند. و بدا به حال کسى که با این همه لطف خداوند، باز هم راه اهمال و سستى را پیشه خود ساخته و دنبال بیرون آمدن از شقاوت و بدبختى است، پس نباید بر استدراج و تأخیر انداختن خداوند، غرّه شد و از توبه غافل ماند.
حضرت على علیه السلام در این باره مىفرماید:
قَدْ امْهِلُوا فى طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبیلَ الْمَنْهَجِ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ. «1»
اینان در دنیا براى بیرون آمدن از گمراهى مهلت داده شدند، و به راه روشن هدایت گشتند، و فرصت در اختیارشان قرار گرفت، مانند فرصت دادن به شخصى که ناراضى را از خود راضى کند.
دوّم: تأخیر در عذاب نسبت به کفّار:
از آیات و روایات و احادیث استفاده مىشود که: مهلت دادن به کفّار و عدم شتاب در عذاب آنان در واقع یک نوع مجازات الهى محسوب مىشود به نام مجازات استدراجى، یعنى چنین است که خداوند گناهکاران را طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنّت، فورى و سریع مجازات نمىکند، بلکه درهاى نعمتها را به روى آنها مىگشاید.
هرچه بیشتر در مسیر طغیان گام برداند، نعمت خود را بیشتر مىکند، و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها، باعث تنبّه و بیداریشان مىشود، که در این حال برنامه هدایت الهى عملى شده است، و یا این که بر غرور و بىخبرى آنان مىافزاید، که در این صورت مجازات ایشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر مىشود؛ زیرا هنگامى که غرق انواع ناز و نعمتها مىشوند، خداوند همه را ازمىگیرد و طومار زندگانى آنها را در هم مىپیچد و این گونه مجازات بسیار دردناک و سختتر است.
خداوند متعال در این باره مىفرماید:
فَذَرْنِى وَ مَن یُکَذّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ» «2»
پس مرا با کسانى که این قرآن را انکار مىکنند واگذار، به زودى ما آنان را به تدریج از آن جا که نمىدانند [به سوى عذاب] مىکشانیم.
خداوند در این آیات به گنهکاران هشدار مىدهد که تأخیر در کیفر را دلیل بر پاکى و درستى خود، یا ضعف و ناتوانى پروردگار نگیرند و ناز و نعمتهایى را که در آن غرقند، نشانه تقرّبشان به خدا ندانند، بلکه این مقدّمه مجازات استدراجى خداوند است که به آنها مهلت مىدهد بالا و بالاتر بروند امّا سرانجام آنان را چنان بر زمین مىکوبد که اثرى از ایشان باقى نماند و تمام هستى و تاریخشان را در هم مىپیچد.
محمد بن مسلم در روایتى از امام محمد باقر علیه السلام چنین سؤال مىکند:
اخبِرنى عَنِ الْکافِرِ الْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ أَمِ الْحَیاةُ فَقالَ علیه السلام: الْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ الْکافِرِ، قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قالَ: لِانَّ اللَّهَ یَقُولُ
وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ لّلْأَبْرَارِ» «3»
وَ
یَقُولُ:
وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لِاَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ» «4». «5»
خبر بده مرا از اینکه مرگ براى کافر بهتر است یا زندگى؟ امام علیه السلام در جواب فرمود: مرگ براى مؤمن و کافر خوب و پسندیده است. گفتم: چرا؟ فرمود:
براى اینکه خداوند متعال مىفرماید: «و آنچه [غیر از بهشت و نعمت هایش] نزد خداست، براى نیکوکاران بهتر است.» و نیز مىفرماید: «و کسانى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به آنان مىدهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان مىدهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و براى آنان عذابى خوار کننده است.».
امام صادق علیه السلام درباره تأخیر و تعجیل عذاب مىفرماید:
اذا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً عَجَّلَ عُقُوْبَتَهُ فِى الدُّنْیا وَ اذا اراد بِعَبْدٍ سُوءاً امْسَکَ عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ حَتَّى یُوافِىَ بِها یَوْمَ الْقِیامَةِ. «6»
هر گاه خداوند خیر بندهاى را بخواهد، در دنیا به مجازات او شتاب مىورزد و هر گاه شرّ بندهاى را بخواهد، گناهانش را براى او نگاه مىدارد تا روز قیامت در برابر آن کیفر کامل ببیند.
پس این اموال و فرزندان در حقیقت، یک نوع عذاب و مجازات براى کفّار مىباشد؛ زیرا خداوند مىخواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهى، تحمّل عذاب بر آنها دردناکتر باشد، چون اگر درهاى نعمت به سوى انسان بسته باشد و آمادگى پذیرش ناراحتىها را پیدا کند، مجازات، زیاد و دردناک نخواهد بود، امّا اگر کسى را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به سیاه چال زندان وحشتناکى بیفکنند فوق العاده دردناکتر خواهد بود، علاوه بر این فراوانى نعمت، باعث مىشود پردههاى غفلت و غرور بر روى چشمان ضخیمتر شود، تا آن جا که راه بازگشت براى آنان غیرممکن گردد و این همان عذاب استدراجى خداوند است و به تعبیر دیگر بدترین نوع گمراهى، آن است که خداوند انسان را به حال خود واگذارد و در گناه و معصیت به او مهلت دهد.
خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
أَیَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِمِن مَّالٍ وَ بَنِینَ* نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَیْرَ تِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ» «7»
آیا گمان مىکنند افزونى و گسترشى که به سبب مال و اولاد به آنان مىدهیم،* در حقیقت مىخواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمىکنند [که ما مىخواهیم با افزونى مال و اولاد، در تفرقه، طغیان، گمراهى و تیرهبختى بیشترى فرو روند.]
امیر المؤمنین علیه السلام نیز نه تنها به کفّار، بلکه به تمامى اقشار جامعه اعم از مؤمن و کافر هشدار مىدهد که مواظب عذاب استدراجى خداوند باشند، مبادا مهلت دادن و تأخیر در عذاب باعث بیشتر شدن غفلت انسانى از توبه و بازگشت شود.
امام على علیه السلام در نهج البلاغه مىفرماید:
انَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَذلِکَ اسْتِدْراجاً فَقَدْ امِنَ مَخُوفاً. «8»
چرا که به هر کس نعمت وسیع بخشیده شود و آن را مقدمه کیفر تدریجى به حساب نیاورد از برنامه ترسناکى، خود را ایمن دانسته.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه:
وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بَایتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مّنْ حَیْثُ لَایَعْلَمُونَ» «9»
و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج ازجایى که نمىدانند [به ورطه سقوط و هلاکت مىکشانیم تا عاقبت به عذاب دنیا و آخرت دچار شوند.]
مىفرماید:
هُوَ الْعَبْدُ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدَ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهیه تِلْکَ النِّعْمَةُ عَنِ الْاسْتِغْفارِ مِنْ ذلِکَ الذَّنْبِ. «10»
بنده گنهکارى است که پس از انجام گناه، خداوند اورا مشمول نعمتى قرار مىدهد، ولى او نعمت را به حساب خوبى خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش مىسازد.
و نیز در روایتى دیگر مىفرماید:
انَّ اللَّهَ اذا ارادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَاذْنَبَ ذَنْباً اتْبَعَهُ بِنِقْمَتِهِ وَ یُذَکِّرَهُ الْاسْتِغْفارَ وَ اذا اراد بِعَبْدٍ شَرَّاً فَاذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الْاسْتِغْفارَ وَ یَتَمادى بِها. «11»
هر گاه خداوند خیر بندهاى را بخواهد، به هنگامى که گناهى انجام مىدهد او را گوشمالى مىدهد تا به یاد توبه بیفتد و هنگامى که شرّ بندهاى را (بر اثر اعمالش) بخواهد، موقعى که گناهى مىکند نعمتى به او مىبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نهج البلاغه: خطبه 82.
(2)- قلم (68): 44.
(3)- آل عمران (3): 198.
(4)- آل عمران (3): 178.
(5)- بحار الأنوار: 6/ 134، باب 4، حدیث 33؛ تفسیر العیاشى: 1/ 206، حدیث 155.
(6)- بحار الأنوار: 78/ 177، باب 1، حدیث 18؛ الخصال: 1/ 20، حدیث 70.
(7)- مؤمنون (23): 55- 56.
(8)- نهج البلاغه: حکمت 358.
(9)- اعراف (7): 182.
(10)- الکافى: 2/ 452، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 5/ 218، باب 8، حدیث 11.
(11)- بحار الأنوار: 5/ 217، باب 8، حدیث 9؛ الکافى: 2/ 452، حدیث 1.