سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه نهال های تقوا کاشت، میوه های هدایت چید . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اسلام و مسلمانان در جمهوری چک

اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.

جمهوری چک اول ژانویه 1993 و به دنبال تقسیم کشور چک و اسلواکی سابق پدید آمد و از اول ماه می سال 2004 تاکنون به عنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا محسوب می شود که محصور در خشکی و در اروپای مرکز واقع شده است. مرزهای این کشور از شمال به لهستان، از شمال غربی و غرب به آلمان، از جنوب به اتریش و از شرق به اسلواکی می رسد. شهر تاریخی پراگ که پایتخت چک محسوب می شود دارای جاذبه های تاریخی و بزرگترین شهر جمهوری چک است.

 

اعتقادات دینی در جمهوری چک

این کشور دارای 30379 مایل مربع مساحت است و جمعیت آن 3/10 میلیون نفر برآورد شده که اکثریت آن را مسیحیان تشکیل داده اند. اگرچه به دلیل حکمرانی 40 ساله کمونیست در این کشور (1948 تا 1989) اکثریت چکها خود را به عنوان عضو دین خاصی معرفی نمی کنند. بر اساس نظرسنجی که در سال 2001 انجام شد، 38 درصد مردم جمهوری چک خود را با ایمان و 52 درصد خود را ملحد معرفی کرده اند. در شرایطی که نیمی از افرادی که به این نظرسنجی پاسخ دادند درباره این امر که فعالیتهای دینی برای جامعه مؤثر است اتفاق نظر داشتند. پس از سال 1989 علایق دینی حیاتی تازه یافته است. 2/19 درصد شهروندان چک کاتولیک، 6/4 درصد پروتستان، 3  درصد ارتدکس و 4/13 درصد را سایر ادیان تشکیل داده اند.

 

اولین حضور مسلمانان

اولین سند از سفر فردی با دانش قابل توجهی از دین اسلام به جمهوری چک در سال 965 – 964 توسط ابراهیم ابن یعقوب ، یک تاجر یهودی از اسپانیای مسلمان نشین ارائه شده است. خاطرات وی به عنوان یکی از اولین توصیف ها از ورود اسلام به اروپای مرکزی محسوب می شود. گهگاهی، سربازان مسلمان بخشی از ارتشهایی را تشکیل می دادند که در طول تاریخ یک کشور به آن حمله می شد. در طول دو محاصره وین گروه های شناسایی ارتشهای عثمانی موراویا رسیدند و پس از آن طی قرن نوزدهم روابط قوی تجاری میان اتریش – مجارستان و امپراطوری عثمانی شکل گرفت.

 

مسلمانان عصر حاضر

به گزارش "مهر" ، بر اساس قانونی که در سال 1912 در این کشور تصویب شده، دین اسلام به عنوان دین رسمی به رسمیت شناخت و رسماً اجازه حضور آن را در منطقه صادر کرد. قانون اساسی این کشور آزادی دینی را تصریح کرده است و دولت به طور کلی به این امر در عمل احترام می گذارد. دولت جمهوری چک در تمام سطوح به اجرای قانون اساسی توجه کرده است . اولین انجمن مسلمانان در سال 1934 در این کشور تأسیس شد. در سال 1949 ثبت انجمنهای اسلامی پیش از آن تاریخ لغو شد و تلاشهای مسلمانان برای ثبث مراکز و انجمنهای اسلامی  خود در سال 1968 با ناکامی رو به رو شد. در سال 1991 مرکز جوامع مسلمانان در جمهوری چک تأسیس و در سال 1998 نخستین مسجد این کشور در شهر برنو و سال پس از آن در شهر پراگ ساخته شد. 

 

 

 

ساخت اولین مسجد چک

افتتاح این مسجد پس از سالهای تشکیل ستادهای مختلف توسط جامعه مسلمانان شهر برنو صورت گرفت تا برای اقامه نماز جماعت مکانی در اختیار آنها قرار گیرد. جامعه مسلمانان شهر برنو، که دومین شهر مهم چک محسوب می شود مدت مدیدی بود که برای ساخت و فعالیت این مسجد تلاش می کردند. پیش از ساخت این مسجد مسلمانان مجبور بودند نمازهای جماعت خود را در اماکن اجاره ای و موقت برگزار می کردند.

به گزارش "مهر"، ستاد مسلمانان برای ساخت مسجد چندین سال به فعالیت خود ادامه داد چرا که مخالفان این طرح استدلال می کردند مسجد ویژگیهای شهر برنو را متحول می کند. اما نتیجه آن مصالحه ای بود که مقامات محلی اجاز ساخت مسجد را به این شرط که نمای خارجی آن با ساختمانهای اطراف متفاوت نباشد که این امر به معنای عدم داشتن مناره و گلدسته های مسجد است.

ایده ساخت مسجد در چک در سال 1998 چندان جدید نبود، چرا که چند سال پیش از آن شهردار بوهیمین ایده ساخت یک مسجد، کلیسا و کنیسه در یک میدان به نشانه صلح بین المللی مطرح کرد که با مخالفت مردم محلی مواجه و به زمان دیگری موکول شد. این در شرایطی است که مسلمانان موفقیت خود را در ساخت مسجد در شهر برنو به جمعیت قابل توجه پیروان اسلام در این منطقه نسبت می دهند.

 

جمعیت شناسی مسلمانان چک

تعداد تقریبی مسلمانان در جمهوری چک امروز بیش از 20 هزار نفر است که از این تعداد 2 هزار نفر آنها فعالانه عمل می کنند. تعداد مسلمانان چک از دهه 1990 با افزایش ناگهانی رو به رو شد، اما از آن پس تاکنون جمعیت آنها ثابت باقی مانده است.

قسمت اعظم مسلمانان این کشور را پناهندگان بوسنی و هرزگوین تشکیل داده اند که اوایل دهه 1990 به این کشور پناهنده شده اند و همچنین بخشی از جمعیت مسلمانان را از کشورهای اتحاد جماهیر سابق (اکثراً از منطقه قفقاز از اواخر دهه 1990 تاکنون) تشکیل می دهند که اکثراً دانشجو یا تاجر هستند.

بخش قابل توجه و تأثیر گذار جامعه چک، مصری ها و سوریه ای ها و دیگر کشورهای خاورمیانه ای محسوب می شوند که در کشور چکسلواکی سابق تحصیل کرده و پس از اتمام تحصیلات خود تصمیم به اقامت دائم گرفته اند. تنها چند صد هزار نفر از جمعیت مسلمانان این جمهوری اروپایی را تازه مسلمانان چک تشکیل داده اند.

به گزارش "مهر" جامعه مسلمان چک به نحوی در زندگی دینی و آموزش خود متمرکز شده است که تمایز میان مسلمانان شیعه و سنی به چشم نمی خورد و هیچ گروه یا حزب سیاسی اسلامی در این کشور فعالیت ندارد. هیچ اقدام خشونت آمیزی نیز به نام اسلام در این کشور انجام نشده است.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 3:0 عصر )
»» فاطمه(س) الگوی جاودانه زنان عالم

بى‏شک خلقت فاطمه پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جریان یافتن زنانگى در متن حیات بشرى است.

آفرینش و زندگی فاطمه این نکته را به اثبات رساند که مى‏توان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسى پیوند زد؛ مى‏توان از محیط خانه منشأ تحولات اجتماعى و تاریخى شد؛ مى‏توان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مى‏توان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه‏ دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم‏ ترین عرصه‏ هاى حیات سیاسى و اجتماعى، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگى مادى را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت.

امروزه بازشناسى شخصیت فاطمه(س) از آنجهت اهمیت دارد که ادعا مى‏کنیم جبران تحقیر تاریخى زن و نمایش توانمندى و ارزشمندى آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینى «هویت زنانه» جست.

 

شخصیت فاطمه‌ زهرا(س) شخصیتی ممتاز و برجسته

شخصیت‌ زهرای‌ اطهر، در ابعاد سیاسی‌ و اجتماعی‌ و جهادی‌، شخصیت‌ ممتاز و برجسته‌ای‌ است؛ به‌ طوری‌ که‌ همه‌ زنان‌ مبارز و انقلابی‌ و برجسته‌ و سیاسی‌ عالم‌ می‌توانند از زندگی‌ کوتاه‌ و پرمغز او درس‌ بگیرند.

 

زنی‌ که‌ در بیت‌ انقلاب‌ متولد شد و تمام‌ دوران‌ کودکی‌ را در آغوش‌ پدری‌ گذراند که‌ مشغول یک‌ مبارزه‌ عظیم‌ جهانی و‌ فراموش‌ نشدنی‌ بود. وی در دوران‌ کودکی‌، سختیهای‌ مبارزه‌ دوران‌ مکه‌ را چشید، به‌ شعب‌ ابی‌طالب‌ برده‌ شد، گرسنگی‌ و سختی‌ و رعب‌ و انواع‌ شدتهای‌ دوران‌ مبارزه‌ مکه‌ را لمس‌ و بعد  که‌ به‌ مدینه‌ هجرت‌ کرد، همسر مردی‌ شد که‌ تمام‌ زندگی‌ اش جهاد فی‌سبیل‌الله‌ بود و در تمام‌ قریب‌ به‌ یازده‌ سال‌ زندگی‌ مشترک‌ فاطمه‌ زهرا (س) و  امیرالمؤمنین‌(ع)، هیچ‌ سالی‌، بلکه‌ هیچ‌ نیم‌ سالی‌ نگذشت‌ که‌ این‌ شوهر، کمر به‌ جهاد فی‌سبیل‌الله‌ نبسته‌ و به‌ میدان‌ جنگ‌ نرفته‌ باشد و این‌ زن‌ بزرگ‌ و فداکار، همسری‌ شایسته‌ یک‌ مرد مجاهد و یک‌ سرباز و سردار دائمی‌ میدان‌ جنگ‌ را نکرده‌ باشد .

 

زندگی‌ فاطمه‌ ‌زهرا(س‌)، اگر چه‌ کوتاه‌ بود و حدود بیست‌ سال‌ بیشتر طول‌ نکشید، اما این‌ زندگی‌، از جهت‌ جهاد، مبارزه‌ ، تلاش‌، کار انقلابی‌، صبر انقلابی‌، درس‌، فراگیری‌ و آموزش، سخنرانی‌ و دفاع‌ از نبوت‌ و امامت‌ و نظام‌ اسلامی‌، دریای‌ پهناوری‌ از تلاش‌ و مبارزه‌ و کار و در نهایت‌ هم‌ شهادت‌ است‌.

 

مقام‌ معنوی‌ این‌ بزرگوار، نسبت‌ به‌ مقام‌ جهادی‌، انقلابی‌ و اجتماعی‌ او به‌ مراتب‌ بالاتر است‌. فاطمه ‌‌زهرا(س‌) به‌ ظاهر، یک‌ بشر و یک‌ زن‌، آن‌ هم‌ زنی‌ جوان‌ است؛ اما در معنا، یک‌ حقیقت‌ عظیم‌ و یک‌ نور درخشان‌ الهی‌ و یک‌ بنده‌ صالح‌ و یک‌ انسان‌ ممتاز و برگزیده‌ است‌.

 

فاطمه‌ زهرا(س) روح مجرد و خلاصه نبوت و ولایت

درباره‌ فاطمه‌ زهرا (س)هرچه بگوئیم، کم گفته‏ایم و به حقیقت نمى‏دانیم که چه باید بگوئیم و چه باید بیندیشیم. به قدرى ابعاد وجود  این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت براى ما پهناور و بى‏پایان و درک نشدنى است که متحیر مى‏مانیم.

 

ستارگان درخشان عالم بشریت اغلب در زمان حیات خود به‏ وسیله هم‏عصرانشان شناخته نشده‏اند؛ مگر عده کمى از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آن هم به ‏وسیله عده معدودى. اما فاطمه‌ زهرا (س) چنان است که در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاص، بلکه حتى کسانى که شاید رابطه صمیمانه و گرمى هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.

 

اگر به کتابهایى که درباره فاطمه‌ زهرا(س) به‏ وسیله محدثین اهل سنت نوشته شده نگاه کنیم، روایات بسیارى را مى‏بینیم که از زبان پیغمبر( ص) در ستایش صدیقه طاهره صادر شده و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل مى‏کنند .

 

ام ابیها؛ تسلی ‌بخش پیغمبر(ص)

تا قبل از ازدواج که دخترکى بود، با آن پدر به این عظمت کارى کرد که کنیه‏اش را ام ‏ابیها – مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدید آورنده دنیاى نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانى  انقلابى که باید تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.

 

آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ‏ابی‌طالب  و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهى با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابی ‌طالب شکست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود.

 

کلام نور

- نزدیکترین اوقات زن به خدا

 

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتى تَکُونُ أَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا.

فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنى ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها.

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.

فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.

چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.

پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است.

 

- موقعیت اهل بیت در نزد خدا

« وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِیائِهِ.»

خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مىجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.

 

- بهترین زنان کیستند؟

قالَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ.

حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:59 عصر )
»» پیامبر اکرم(ص)، تجسم زهد و پرهیزکاری و عطوفت

پایگاه اطلاع رسانی صید الفوائد عربستان با درج مقاله ای به بررسی و تشریح ویژگیهای اخلاقی پیامبر اکرم(ص) اقدام کرده است .
بر اساس این نوشتار حضرت محمد(ص) زاهدترین مردم در دنیا و مایلترین آنها به آخرت بود و به اینکه بنده خداست افتخار می کرد. او مانند دیگران بر روی حصیر زندگی می کرد و مانند دیگران لباس می پوشید. او بسیار متواضع و زاهد بود و زهد و پرهیزکاری او زبانزد خاص و عام بوده است.
پیامبر اکرم(ص) عابدترین مردم و از نظر اخلاقی کریم ترین و شاکرترین مردم به درگاه خداوند متعال بوده است. او نه تنها حق بنده نسبت به خداوند را می دانست بلکه در اجرای احکام و فرامین الهی از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد و ادب و احترام را نه تنها در حق با بندگان خدا بلکه در حق خدا نیز ادا می کرد.
حضرت محمد(ص) در امور خود سعی داشت تا آنچه را که بر او واجب و ضروری است ادا کند، از این رو به درجه عالی علم و فضیلت و اخلاق برجسته رسید و با نمازهای شب و نافله هایی که می خواند به تقرب خدا دست یافت.
حضرت محمد (ص) در سخنان خود آورده است که هر کسی حق خداوند بلند مرتبه را ادا کند، سجده کند، تسبیح و ثنا گوید، خداوند او را خواهد بخشید. او بهترین عمل را تمسک به اخلاق قرآنی، اجرای فرامین الهی و انجام آنچه که خداوند دوست دارد، می دانست.
در بخشی از سخنان نبی اکرم(ص) آمده است " مثل کسی که خدا را یاد می کند و کسی که خدا را یاد نمی کند مثل زنده و مرده است" و در جای دیگر می فرماید" عملی که انسانی را از عذاب خداوند نجات می دهد، یاد خداوند بلند مرتبه است".
خاتم الانبیاء کسی بود که در دوران زندگی خود بیشترین امتحان و بزرگترین آزارها را دید، با این وجود برای ابلاغ رسالت و فرمان جهاد همه مردم را جمع می کرد.
مجالسی که حضرت محمد(ص) برپا می کرد در کمال تواضع و فروتنی بود وحضرت مانند دیگران در این مجالس بر روی زمین بر حصیری می نشست و مجالس وعظ و دعوت خود را برگزار می کرد.
در این گزارش به سوره انبیاء آیه 107 اشاره شده است که خداوند می فرماید "ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم" و یا هنگامی که پیامبر مشرکان را فراخواند به آنها گفت "من تنها برای رحمت مبعوث شده ام" .
تمامی آیات و روایتهایی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده حاکی از آن است که آن حضرت در مورد مسئله رحمت آورده است که هر کس که به دیگران رحم کند خداوند به او رحم خواهد کرد، یعنی اگر کسی در زمین رحم کند خداوند در آسمان به او رحم می کند.
حضرت محمد (ص) از نظر اخلاق بهترین خلق را دارا بود و در همه حال با تمام مردم با عفو و مهربانی برخورد و آنها را مورد لطف قرار داده و می بخشید.
تواضع حضرت محمد (ص) تا اندازه ای بود که با همه مردم چه فقیر، چه غنی، چه بنده و چه آزاد با مهربانی و فروتنی برخورد  و از کبر و غرور و نخوت دوری می گزید .
همانگونه که در روایتها از او منقول است، مانند بندگان می نشست و مانند بندگان غذا می خورد و در همه امور تواضع را رعایت می کرد. پیامبر در زمینه دوری از کبر اظهار داشت "کسی که در قلبش ذره ای کبر و نخوت باشد وارد بهشت نمی شود." از تواضع پیامبر بود که هر دعوتی را قبول می کرد و حتی نان جو را به عنوان هدیه ای در کمال تواضع و فروتنی می پذیرفت.
در گفتار پیامبر اکرم (ص) آمده است که بسیار زیبا و شیوا سخن می گفت نه چندان سریع که کسی نتواند آ نرا حفظ کند و نه چندان آهسته و منقطع که شنونده سخن او را درک نکند.
حضرت محمد (ص) در همه شرایط عدالت را رعایت می کرد آن را به منظور اجرای فرامین الهی حتی برای نزدیکان خود نیز به کار می بست و هیچ گاه به خاطر خویشاوندی عدالت را زیر پا نمی گذاشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:58 عصر )
»» اسلام و مسلمانان در ایتالیا

اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.

جمهوری ایتالیا در نیمکره شرقی و نیمکره غربی در طول جغرافیایی 6 تا 8 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 36 تا 46 درجه شمالی در شبه جزیره ای که از جنوب اروپا تا درون دریای مدیترانه ادامه یافته قرار دارد. تعدادی از جزایر مجاور آن 301277 کیلومتر مربع مساحت دارند. دو جزیره اصلی ایتالیا سیسیل در جنوب غربی و جزیره ساردنی واقع در کوه های آلپ هستند که مرزهای طبیعی این کشور را ایجاد کرده و کشورهای فرانسه در شمال غربی، سوئیس و اتریش در شمال و یوگسلاوی در شمال شرقی را از ایتالیا جدا می کنند. این کشور در غرب به دریای تیرنه و لیگوریا در جنوب به دریای ایونی و تنگه سیسیل و در شرق به دریای آدریاتیک محدود می شود.

 

ورود اسلام به ایتالیا

در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی دین در ایتالیا از اهمیت و نفوذ بیشتری برخوردار است و این امر با قرارگیری واتیکان، مرکز کلیسای کاتولیک روم در قلب پایتخت این کشور بی ارتباط نیست. بیش از 90 درصد مردم ایتالیا پیرو آیین کاتولیک روم بوده و در بین کشورهایی که دارای اکثریت کاتولیک هستند تنها اسپانیا با این کشور قابل ملاحظه است.

اگرچه سیسیل ساردنی و برخی مناطق شبه جزیره ای ایتالیا بین سالهای 828 و 1300 بخشی ازامت اسلام بوده است، اما تقریباً از سال 1861 تا  1970 اسلام در این سرزمین غایب بود تا هنگامی که اولین مهاجران شمال آفریقا به ایتالیا وارد شدند. این آفریقایی های شمالی اکثراً بربر (اهل طایفه بزرگ شمال آفریقا) یا عرب تبار بودند که اغلب از مراکش مهاجرت کرده بودند.

در سالهای اخیر این موج مهاجر از کشورهای تونس و آلبانی بیشتر مشاهده شد اما تعدادی از مهاجرین لیبیایی، مصری، پاکستانی، و کردها نیز در ایتالیا ساکن شدند.

تعداد مسلمانان ایتالیا امروزه از یک میلیون نفر تجاوز کرده است، در حالی که در حدود 30 هزار نفر از مسلمانان این کشور را خود ایتالیایی ها تشکیل داده اند و یکی از مشهورترین ایتالیایی هایی که به اسلام روی آورده سفیر سابق ایتالیا درعربستان است.

 

اسلام در ایتالیای امروز

پس از درگذشت پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد(ص) و طی قرون هفتم تا یازدهم بخشهای کوچکی از جنوب ایتالیا، سیسیل و ساردنی توسط مسلمانان اشغال شد و چندین مسجد زیبا که توسط مسلمانان ساخته شده بود به دنبال عقب نشینی مسلمانان در دهه 1100 به کلیساهای کاتولیک تبدیل شدند.

بر اساس آخرین آمار رسمی ایتالیا، مسلمانان در حدود 34 درصد از جمیعت ساکنان خارجی این کشور را تشکیل داده اند.  اما از سوی دیگر بر اساس آمار رسمی 40 درصد از جمیعت این کشور را مهاجران غیر قانونی تشکیل داده اند.

آمار رسمی ایتالیا نشان می دهد تا چند سال پیش که تعداد قانونی مسلمانان کمی از 610 هزار نفر بیشتر اما تعداد مهاجران غیر قانونی این کشور به بیش از 800 هزار نفر رسیده است نرخ تولد در میان شهروندان ایتالیا رو به کاهش گذاشته اما  در میان مسلمانان رو به افزایش است و این امر موجب افزایش جمعیت مسلمانان شده است، اما کاهش نرخ اخیر را می توان به کاهش ناگهانی مهاجرت غیر قانونی به ایتالیا در چند سال اخیر نیز نسبت داد.

اما بر اساس آماری که در سال 2005 ارائه شد تعداد مسلمانانی که در ایتالیا زندگی می کنند بین 960 تا 1 میلیون و 30 هزار نفر برآورد شده است و رسانه های ایتالیا هنگام اشاره به مسلمانان این کشور تعداد آنها را یک میلیون نفر اعلام می کنند.

امروزه مسلمانان 4/1 درصد جمیعت این کشور را تشکیل داده اند و این درصد نسبت به دیگر کشورهای اتحادیه اروپا کمتر است و حتی کمتر از جمعیت مسلمانان در قرن نهم تا پایان قرن سیزدهم محسوب می شود.

وسعت جوامع محلی مسلمانان این کشور که خاستگاه مذهب کاتولیک به شمار می رود، به معنای تأثیر قابل توجه اسلام در زندگی عمومی ایتالیا است، اما در عین حال نشانه هایی مبنی بر تغییر این روند نیز وجود دارد.

تاکنون چندین مورد برخورد میان شهروندان ایتالیا و مهاجران مسلمان مشاهده شده که در این خصوص می توان به طرح دعوا در زمینه وجود صلیب در کلاسهای درس مدارس دولتی و بیمارستان اشاره کرد.

به تازگی یک گروه کوچک محلی به دلیل درخواست برداشتن صلیب در اماکن عمومی همچون ادارات دولتی، بیمارستانها و مدارس توجه بسیاری از رسانه ها را به خود جلب کرده است. آنها به قانونی اعتراض کردند که در زمان موسلینی تصویب شده بود. این قانون اظهار داشته است که باید در تمام اماکن دولتی صلیب نصب شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:57 عصر )
»» اسلام و مسلمانان در دانمارک

اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.

پادشاهی دانمارک کشوری در شمال اروپا است که کوچکترین کشور منطقه اسکاندیناوی و پل ارتباطی کشورهای این منطقه و آلمان محسوب می شود. این کشور از شبه جزیره ژوتلند و بیش از 400 جزیره که تنها 25 درصد آنها قابل سکونت هستند تشکیل شده و 43069 کیلومتر مربع مساحت دارد.

بر اساس آمار نیمه رسمی این کشور در سال 2000 به صورت تقریبی می توان گفت در میان جمیعت 3/5 میلیون نفری دانمارک، 160 هزار مسلمان زندگی می کنن که به طور تقریبی کمتر از 3 درصد جمیعت این کشور را تشکیل داده اند.

 

ادیان و مذاهب در دانمارک

اغلب جمعیت دانمارک را مسیحیت تشکیل داده اند که اکثریت این مسحیان دارای مذهب پروتستان هستند. آزادی دینی در دانمارک جزئی از قانون اساسی این کشور محسوب می شود. 19 جامعه مختلف دینی مسلمانان در دانمارک از جایگاه انجمنهای دینی برخوردارند و می توانند از مزایای مالیاتی استفاده کنند. این در شرایطی است که برخلاف اکثر کشورهای غربی جدایی دین و دولت در کشور دانمارک معنای چندانی ندارد و مزایای اقتصادی و فرهنگی این کشور به کلیسای دولتی دانمارک می رسد و با هیچ کدام از اقلیتهای دینی به اشتراک گذاشته نمی شود.

دانمارک کشور " اتحادیه ها" است بر اساس سنتهای دیرینه این کشور شمالی اروپا در تشکیل اتحادیه در این کشور رنگ و بوی خاصی دارد و به هیچ عنوان چیستی هدف تشکیل اتحادیه موضوع مورد توجهی نیست و بیشتر به تشکیل آن توجه می شود و اتحادیه راهی برای برقراری ارتباط با مقامات مربوط بوده و انجام فعالیتهای مورد نظر اعضاء را تسهیل می کند تا از مسئولیتهای شخصی جلوگیری شود، مسلمانان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و خود را با سنت تشکیل اتحادیه در دانمارک وفق داده اند.

 

ورود اسلام به دانمارک

اکثریت مسلمانانی که در دانمارک زندگی می کنند از دانمارکیهای نسل اول و اهل کشورهای اسلامی هستند. در سال 1970 بسیاری از مسلمانان از کشورهای ترکیه، پاکستان، مراکش یا یوگسلاوی به این کشور مهاجرت کردند. درحالی که در طول دو دهه پس از آن،  بخش قابل توجی از مهاجران این کشور  را فلسطینیها، ایرانیها، عراقی ها و سومالیایی ها تشکیل دادند که بعدها مسلمانان بالکان نیز به این گروه افزوده شده که به نوعی موج دوم مهاجران مسلمان این کشور محسوب می شوند.

اولین گروه مسلمانان برای کارکردن و کسب درآمد وارد این کشور شدند و حس میهمان بودن به نوعی در آنها وجود داشت که خود را از جامعه دانمارک کنار کشیدند و به همین دلیل برای آنها یادگیری زبان و دیگر مسائل مربوط به ادغام اهمیت چندانی نداشت.

 

 

اماکن وی‍ژه مسلمانان

مسجد "نصرت جهان" اولین مسجدی است که در سال 1967 در این کشور اسکانیدیناوی خارج از کپنهاگ و در منطقه ‌ای به نام ویدوآ (Hvidovre ) که امروزه بزرگ و پرجمعیت است، ساخته شد .

در کشور دانمارک ساخت مسجد یا عبادتگاه های هر کدام از ادیان با ممنوعیت مواجه نیست، اما محدودیتهای بسیار شدیدی درباره قوانین منطقه بندی، اقدامات ساخت مسجد در این  کشور را با موانع متعددی رو به رو می کند.

در این کشور هفت گورستان اسلامی در کنار گورستانهای دانمارکی وجود دارد و اقلیت مسلمان این کشور اسکاندیناوی انتظار دارند امسال (2006) در منطقه ای نزدیک کپنهاگ گورستانی برای مسلمانان ساخته شود که از گورستان دانمارکی ها فاصله داشته باشد.

به دنبال گسترش موضوع مناقشه برانگیز انتشار کاریکاتورهایی که روزنامه دانمارکی "یولند پستن" درباره پیامبر اعظم اسلام منتشر کرد اقلیت مسلمانان این کشور اقدامات متفاوت و متعددی چون برگزاری همایشها، سخنرانیها، جشنواره ها و دیگر رویدادهای فرهنگی صورت دادند تا باورهای نادرست و سوء تعابیری که درباره مسلمانان، دین اسلام و به ویژه پیامبر نور و رحمت، حضرت محمد(ص) به وجود آمده را از بین برده و با اسلام هراسی عده ای از متعصبان که تحت تأثیر رسانه ها هستند، مبارزه کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:56 عصر )
»» علامه شیخ عبدالحسین امینی(ره)

علامه شیخ عبدالحسین امینی در سال 1320 هجری قمری در تبریز دیده به دنیا گشود. او در محضر پدر گرامی‌اش حجت الاسلام حاج میرزا  احمد امینی تحصیلات مقدماتی را سپری ساخت. آنگاه در نزد علمائی چون سید محمد مولانا و شیخ حسین به ادامه تحصیل خود در مراحل دیگر همت گماشت و پس از طی این مرحله راهی نجف شد. در آنجا در محضر استادانی چون سید محمد فیروز آبادی و سیدابوتراب خوانساری به کسب علوم پرداخت.
او به جهت استعداد شگرف خویش در همان دوران جوانی به کسب درجه اجتهاد توفیق حاصل کرده و این اجازه با تائید و دستخط مراجع بزرگوار آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمد حسین کمپانی همراه بود.
علامه امینی موفق شد در سال 1335 هجری قمری نخستین کتاب خویش را به نام شهداالفضیله برشته تحریر درآورد. بزرگترین و ارزشمندترین اثر وی الغدیر نام دارد. او در نگارش این اثر زحمت بسیاری را تحمل نمود و تمام این زحمات را به عشق و محبت خاصی که به امیرالمومنین و ولایت آن پیشوای معصوم داشت. براحتی و با میل و اشتیاق پذیرفت و بدین منظور به کشورهای مختلفی جهت تهیه منابع و ماخذ لازم سفر نمود.
علامه امینی برای تحقیق اهداف مقدس خویش  که در رأس همه آنها تحقیق و نشر و تبلیغ ولایت حضرت علی بن ابیطالب (ع) و اثبات حقانیت تشیع و ایجاد وحدت و یکپارچگی بین فرق اسلامی بود به کشورهایی چون هند و ترکی و سوریه  عراق مهاجرت نمود و مجموعه  این تحقیقات و تفحصات را با عشق و محبت مولایش علی(ع) به روی کاغذ آورد و میراثی بس گرانبها برای تشیع باقی گذاشت. همانگونه که اشارت رفت تمام لحظاتی که علامه امینی وقف تهیه الغدیر نمود همراه که اشارت آورد و میراثی بس گرانبها برای تشیع باقی گذاشت. همانگونه که اشارت رفت تمام لحظاتی که علامه امینی وقف تهیه الغدیر نمود همرا به محبت به علی(ع) و دقت کامل در انعکاس تمام حقایقی که مربوط به آن حضرت بود طی شد خود آن بزرگوار در این باره چنین گفته است:
هر گاه پشت میز می‌نشینم که الغدیر را بنویسم مثل اینکه علی(ع) را در کنار میز می‌دیدیدم که مطالب را به من دیکته می‌فرمود.
سفرها و تحیقی و تتبعات مرحوم علامه امینی علاوه بر اینکه منجر به نگارش کتاب ارزشمند الغدیر شد اقدام عظیم و بی مانند دیگری از آن عالم بزرگ را نیز سبب شدو آن تاسیس کتابخانه بزرگ نجف بود که یکی از مهمترین اقدامات علمی و اجتماعی آن بزرگوار محسوب می‌شود. مرحوم علامه امینی علاوه بر تالیف کتاب شهدالفضیله و کتاب بزرگ الغدیر کتاب دیگری نیز از خود به جای نهاده است که عبارتند ار:
1.کامل الزیارات این قولویه(تحقیق و تعلیق)
2.ادب الزائر یعم الحائر
3.سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته
4.اعلام الانام فی محرفه الملک العلام(در توحید)
5.تفسیر آیه.
6.تفسیر آیه«و اذا خذریک من بنی آدم ..»
7.تفسیر آیه«و کنتم ازواجئلائه...»
8.تفسیر آیه«ولله الاسماء الحسنی»
9.تفسیرسوره حمد
10.ثمرات الاسفار(در 2 جلد)
11.حاشیه بر رسائل شیخ انصاری
12.حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
13.رساله در حقیقت زیارات
14.رساله در علم درایه
15.رساله در نیت
16.ریاص الانس(در 2 جلد)
17.العتره الطاهره فی الکتاب العزیز
علامه امینی علاوه بر صعود بر قله بلند دانش و کسب مقام والای علمی، از لحاظ روحی و اخلاقی درجات و مراتبی را نیز طی کرده و کمالات نفسانی را در وجود خویس باور نموده بود. در وصف حالات و روحیات و شدت عشقی که به خاندان نبوت داشت نوشته‌اند که « وی از راه اعمال صالحه و مداومت در ادعیه و تفکر در زیارات مأثور، به حقایقی برخورد که پیش سالک دانستنی است نه گفتنی.
از این جهت کمر برای نصرت حق و دفاع از حقوق پایمال شده وحی خاتم الانبیا بربست و در راه نیل بدین مقصود از باطن صاحب الحق و فرزندش صاحب الامر (ع) با کمال اخلاص استمداد جست و مورد مدد نیز واقع گردید. در نتیجه آیت الله امینی یک فرد روحانی کامل عیاری شد که در او نور عقل شرعی بوجه احسن تجلی کرد.
از میان صفات و ویژگی‌های برجسته و حسنه وی نظیر علو طبع، استغنا از همنوع، صراحت لهجه، زبان صدق گویا، قلم و بیان شیوا و رسا و گرم، آراستگی به صفات کریمه شجاعت، توکل، ادب علمی و اجتماعی و عالیترین صفات کریمه شجاعت، توکل، ادب علمی و اجتماعی و.... عالیترین صفات عالیه و با روزی عشق و محبت بی حد و والای کمال و اخلاص بسیار نسبت به آستان پاک اهل بیت عترت و طهارت(ع) گشته بود. فکر و ذکر و قیما و قعود و خواب و بیداری و قدم و قلمش ولای علی(ع) بود و بس. به هنگام یاد و و ذکر بلایا و مصایب اهل‌بیت(ع) بخصوص علی و فاطمه و حسین(ع) با فریاد و درد می‌‌گریست. حرم شریف امیرالمومنین را بسیار زیارت می‌نمود. بسیار خاضع و خاشع و بی تابانه سیل اشک از دیدگانش جاری و این همه از عشق و ولای تام و تمام او به آل محمد(ص) بود.
این عالم جلیل القدر و محقق سخت کوش و توانا سرانجام پس از آنکه به آرزوهای شیرین خویش در خدمت به اسلام و مسلمین دست یافت. راهی سرای باقی شد و جهان اسلام در فقدان او به سوگ نشست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:55 عصر )
»» حضرت زهرا(س)، تجسم رضایت و سخط الهی

مقام صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) مقام بسیار بزرگی است، ایشان بر گردن مسلمانان حق بزرگی دارند، ولی متأسفانه آنگونه که مستحق است این حق را ادا نکرده‌ایم، از آن می‌ترسم که محکمه‌ای در دنیا که قاضی آن حضرت صاحب الزمان، ارواحنا له الفداء، و یا در آخرت که قاضی آن خداوند تبارک و تعالی باشد تشکیل شود و ما را مورد سؤال قرار دهند که آیا برای ادای حقتان نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) کاری انجام داده‌اید؟ حتی به مقدار اعتراف یک فقیه سنی؟ می‌ترسم که آن زمان جوابی نداشته باشیم.

باید آنچه را که صحیح بخاری دربارة حقوق حضرت فاطمه(س) آورده است را ببینیم و لو غیر عامدانه؟ متعصب‌ترین و نقادترین فقهای اهل سنّت، بخاری را صحیح و معتبر می‌دانند، در این کتاب از ابی ولید از ابن عیینه، از عمرو بن دینار، از ابن ابی ملیکه از موربن مخرمه روایت شده است که رسول الله(ص) فرمود:
فاطمة بضعة منّی، من اغضبها فقد أغضبنی

فاطمه(س) پارة تن من است، هر آنکس او را غضبناک کند مرا خشمگین کرده است.

می‌خواهیم در مورد این حدیث بحث و بررسی کنیم، حدیثی که یک فقیه سنی آن‌را روایت می‌کند و در میان فقهای اهل سنّت، سند این حدیث صحیح و از درجة بالایی برخوردار است، چرا که بخاری ـ کسی که در صحت احادیث بسیار محتاط است ـ آن را از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده است و از طرفی ذهبی ـ که از نقادترین افراد نسبت به احادیث است ـ این حدیث را صحیح و معتبر دانسته و آن را به گونه‌ای دیگر روایت می‌کند:

إنّ الرّب یرضی لرضا فاطمة و یغضب لغضب فاطمة.(مستدرک الحاکم، جلد 3، ص 154)
همان خداوند با خوشنودی فاطمه خشنود و با ناراحتی فاطمه ناراحت می‌شود.

پس در نزد آنها این حدیث از لحاظ سند در حد قطعی الصدور از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است. ما حدیث بخاری را مفّسر و مؤیدی برحدیث ذهبی می‌دانیم. حال می‌گوییم این حدیث بر چه چیزی دلالت می‌کند؟ خشنودی و غضب در انواع مردم از کجا ناشی می‌شود؟ حیات نباتات به دو عامل بستگی دارد؛ عامل اول قوت جذب و عامل دوم قوت دفع است، این دو قوت در حیات حیوان به صورت دو قوة خشنودی و خشم ظاهر می‌شود، که هر دو ناشی از طبع و غریزه‌اند، امّا در حیات انسانی چه؟ معنای حیات انسانی آن است که هریک از ما به درجة انسانیتی برسد که رکن و پشتیبان وجودش، عقلش باشد، «دعامة الإنسان عقله» (علل الشرایع، جلد 1، ص 103.)اینجاست که عقل منشأ تمام خشنودی‌ها و خشم‌ها در وجود انسان می‌گردد، امّا قبل از آن، منشأ آن دو طبع و غریزه بود.

آیا من به مرحلة انسانیتی که منشأ خشنودی و خشمش، عقل است رسیده‌ام؟ می‌گویم: هرگز، اصلاً، هر عاقلی در اولین درجات تعقلش باید بداند که به درجة انسان عاقل نرسیده است، این اعتراف خیلی مهم است.

آیا ما تاکنون نفهمیده‌ایم که محک انسانیت‌مان و میزان آن چیست و به چه مقدار است؟ خوشحالی و خشم ما به خاطر حاجات بدنی ما است، هرکدام از ما در وجود خود بنگرد، هنگامی که شخصی که به او اطمینان و اعتقاد دارد او را ترک کند، آیا ناراحت می‌شود یا نه؟ این ناراحتی خود یک گناه است، به درجة انسانیت نرسیده است، هیچ‌کدام از ما به درجة انسانیت نرسیده است مگر اینکه منشأ خشم و خشنودی او عقلانی باشد نه غریزی.
پس هرگاه در زندگی‌مان، منشأ خشنودی و خشم‌مان را، حتی برای یک بار از عقل دیدیم، آن موقع است که برای یک بار انسان شده‌ایم، امّا اگر خشنودی و غضبمان ناشی از بطن و فرج بود مطمئناً از حیوانات خواهیم بود ولی در شکل انسان.

امّا انسان عقلانی کسی است که برای همیشه با خشنودی عقل، خشنود می‌شود و با خشم عقل، خشمگین می‌گردد. پس اگر کسی را در روی کرة زمین پیدا کردید که به این درجه از شخصیت رسیده بود مرا خبر کنید تا پیش او بروم و نه تنها دستش را ببوسم، بلکه گرد وغبار گام‌هایش را نیز ببوسم.

بالاتر از این مرتبه مقامی است که ممکن است انسان به آنجا برسد، و آن زمانی است که ارادة انسان، در ارادة خداوند تبارک و تعالی فانی گردد، دیگر او اراده‌ای ندارد و ارادة او عین ارادة خداست. و این همان درجه‌ای است که تمام کارهایش «یرضی لرضا الله و یغضب لغضب ربّه» می‌شود. یعنی اگر فرزندش را کشتند، خشم او به خاطرخشم پروردگار است نه خشم نفسش و اگر فرزندش را زنده کردند به‌خاطر رضای خداوند خشنود می‌گردد، نه رضای نفسش، تصور این درجه بسیار مشکل است چه رسد به تحقق این امر!

این همان مقام عصمت خاتم‌الانبیاء(ص) است. عصمت آن مخلوقی که نظیرش در میان تمام مخلوقات وجود ندارد، کسی که حب و بغضش در حب و بغض خداوند فانی شده است. چیزی را دوست نمی‌دارد مگر اینکه خداوند آن را دوست بدارد و از چیزی خشمگین نمی‌شود مگر اینکه خداوند را از آن چیز خشمگین ببیند.

و این همان بشری است که به مقام «و ماینطق عن الهوی إن هو إلاّ وحی یوحی» (از روی هوا و هوس حرفی را نمی‌زند و هرچه که می‌فرماید چیزی جز وحی خداوندی که به او نازل شده نیست. سورة نجم (53) ، آیة 3 و 4.)
رسیده است. و این همان درجه‌ای است که از آن به عصمت خاتمیه تعبیر می‌شود، عصمتی که غیر از عصمت ابراهیمیه است، عصمت ابراهیمیه نیز با عصمت یونسیه متفاوت است.

عصمت حضرت یونس(ع) هم عصمت است اما:

وذا النّون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر علیه فنادی فی الظّلمات أن لا إله إلا أنت سبحانک إنّی کنت من الظّالمین.(سورة انبیاء (21)، آیة 87.)

و یاد آر حال یونس را هنگامی‌که از میان قوم خود غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌‌افکنیم آنگاه در آن ظلمت‌ها فریاد کرد که الهی، خدایی به جز ذات یکتای تو نیست تو از شرک و شریک پاک و منزهی و من از ستمکارانم.

او پیامبر خدا و معصوم است . اما خودش را محتاج می‌بیند که به مقامی بالاتر برسد «سبحانک إنّی کنت من الظّالمین». که آن حضرت، قبل از آنکه وارد شکم ماهی شود به آن مقام نرسیده بود.

همچنین یوسف(ع) نیز پیامبر خدا و معصوم است. و برهانی که خداوند به او نشان داد، همان عصمتش بود:
و لقد همّت به وهمّ بها لولا أن رأی برهان ربّه کذلک لنصرف عنه السّوء و الفحشاء إنّه من عبادنا المخلصین.(سورة یوسف (12)، آیة 24.)

آن زن باز اصرار کرد و اگر لطف خاص خدا وبرهان روشن حق نگهبان یوسف نبود او هم به میل طبیعی اهتمام می‌کرد اینچنین عمل زشت و فحشا را از او دور کردیم که همانا او از بندگان معصوم ماست.
اما ایشان در یک درجه عصمت داشتند که:

و قال للّذی ظنّ أنّه ناج منهما اذکرنی عند ربّک فأنساه الشّیطان ذکر ربّه فلبث فی السّجن بضع سنین.(سورة یوسف (12)، آیة 42.)

آنگاه یوسف از رفیقی که او را اهل نجات یافت درخواست کرد که مرا نزد پادشاه یاد کن در آن حال شیطان یاد خدا را از نظرش ببرد بدین سبب در زندان چند سال محبوس ماند.

اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام مخصوص برترین مخلوقات و خاتم پیامبران و آقای رسولان است، این مقامی است که می‌توان گفت: اوست که از خشنودی خدا خشنود و از غضب خدا خشمگین می‌شود، و از طرفی دیگر خداوند تبارک و تعالی نیز از خشنودی او خشنود و از غضب او خشمگین می‌شود.

آیا بخاری و ذهبی فهمیده‌اند که چه چیزی را روایت کرده‌اند:

إنّ الرّب یرضی لرضا فاطمة و یغضب لغضب فاطمة.

و آیا فهمیده‌اند که اگر پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «همانا فاطمه(س) با خشنودی خدا خشنود و با غضب خدا غضبناک می‌شود».

این کلام دال بر این مطلب است که منشأ خشنودی و خشم حضرت فاطمه(س) نفس ایشان نیست بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است. معنای این همان درجه عصمت کبری است که رسول الله(ص) دارد. بالاتر از آن، کلام پیامبر اکرم(ص) است که می‌فرمایند:

إنّ الرّب یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضب فاطمة.

همانا خداوند از خشنودی فاطمه(س) خشنود و از غضب او غضبناک می‌شود.

این به چه معناست که به درجه‌ای برسد که «لام» خشنودی از طرف فاطمه(س) باشد (یعنی خداوند از خشنودی فاطمه(س) خشنود شود و این مقام بالاتر است از اینکه فاطمه(س) از خشنودی خدا خشنود گردد.)
اینجاست که معنای این سؤال فهمیده می‌شود که فاطمه(س) را چه کسی می‌شناسد، این فاطمه(س) چه کسی است؟ و در جواب می‌گوییم: امام جعفر صادق(ع) کسی است که می‌داند فاطمه کیست، ایشان می‌فرمایند:
إنّما سمّیت فاطمة فاطمة لإنّ النّاس فطموا عن معرفتها.(تفسیر فرات، ص 581.)

همانا فاطمه، فاطمه نامیده شد، چرا که مردم از شناخت ایشان ناتوانند.

پس با دلیل ثابت کردیم که از معرفت و درک مقام حضرت فاطمه(س) عاجز هستیم، ما از معرفت آن درجة بالایی که خداوند متعال رضایش را در رضایت او و غضبش را در غضب او گذارده است عاجز هستیم، عاجز هستیم از معرفت این مخلوق ربانی و حورای انسانی، او کیست؟...

امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در شب دفن پیکر مبارک حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند:

أمّا حزنی فسرمد و أمّا لیلی فمسهّد.( امالی المفید، ص 281)

حزن و اندوهم همیشگی شد و خواب بر من حرام گشت.

بهتر است بدانیم کسی که این جمله را بیان می‌‌کند دنیا و آخرت را شناخته و هر دو آن‌ها را زیر پایش گذاشته است! چرا که اوست که فاطمه(س) را می‌شناسد. ملاحظه کنید هنگامی که برجنازة حضرت نماز می‌خواند چه می‌فرماید. آنچه برای او در کنار پیکر همسرش اتفاق افتاد، هیچ کجا رخ نداده است، نمی‌توانیم بیشتر از این بگوییم. از مصباح الأنوار در بحارالانوار حدیثی از ابی عبدالله الحسین(ع) نقل شده است. که حضرت فرمودند:

إنّ أمیرالمؤمنین(ع) غسل فاطمة(س) ثلاثاً و خمساً، و جعل فی الغسلة الخامسة الآخرة شیئاً من الکافور، و أشعرها مئزراً سابغا دون الکفن، و کان هو الذی یلی ذلک منها، و هو یقول: أللّهمّ إنّها أمتک، و بنت رسولک، وصفیّک و خیرتک من خلقک، أللهّمّ لقنها حجتّها، و أعظم برهانها، و أعل درجتها، و اجمع بینها و بین أبیها محمد(ص). فلمّا جنّ اللیل غسّلها علیّ، ووضعها علی السریر، و قال للحسن: أدع لی أباذر فدعاه، فحملا إلی المصلّی، فصلّی علیها ثم صلّی رکعتین، و رفع یدیه إلی السماء فنادی: هذه بنت نبیک فاطمة ، أخرجتها من الظّلمات إلی النور، فأضاءت الارض میلا فی میل!(مقتل حسین خوارزمی، ج1، ص 86 ؛ بحارالأنوار، جلد 43، ص 214)

امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه(س) را سه بار و پنج بار غسل دادند، در آخر غسل پنجم مقداری از کافور استفاده کردند و مئزری بر بدن آن حضرت پوشاندند و سپس فرمودند: خدایا، فاطمه از آنف تو و دختر رسول توست، صفی و برگزیدة خلق توست، حجتش را به او نشان ده و مقام او را عالی گردان و بین او و پدرش جمع کن... و آن هنگام که شب شد، علی(ع) او را غسل داد و بر تختی خوابانید و رو به حسن کرد و گفت: اباذر را بیاور، و او آمد. حضرت فاطمه(س) را به سوی محراب حمل کرد و دوباره دو رکعت نماز به جا آورد، سپس دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: این دختر پیامبرت فاطمه است، او را از ظلمات خارج و به سوی نور هدایت فرما. در آن هنگام منطقه‌ای از زمین نورانی شد.

جمله آخر حضرت به چه معناست؟ ملاحظه بفرمایید، این جمله مجمل بیان شد، ممکن نیست جز برای غیرخدا این جمله گفته شود، می‌فرماید: خداوندا! فاطمه(س) را از این دنیای تاریکی‌ها گرفتی و به سوی نور، نور آسمان‌ها و زمین فرستادی.

ملاحظه بفرمایید که خداوند متعال دعای امیرالمؤمنین را اجابت فرمود. مثل اینکه خداوند به حضرت فرمود: بله، همان‌گونه که روح او را از نور پروردگارش خلق کردم او را به سوی نور فرستادم. و هنوز سخنان حضرت امیر(ع) تمام نشده بود که خداوند او را تصدیق نمود و نقطة نوری از بدن طاهر حضرت فاطمه(س) قسمتی از زمین را نورانی کرد.

این چه معنایی می‌دهد؟ به این معناست که «إنّالله و إنّا إلیه راجعون» برای همه است، ولی فاطمه(س) به نور خدا پیوست، نوری که از آن خلق شده بود.

این مقام فاطمه است... روحش به نور خداوندی پیوست و اینگونه آن جهان از بدن طاهری که از عالم ظلمانی به عالم روحانی شتافت استقبال نمود.

این فاطمه است که به آن مقام رسید. که «إنّ الربّ لیغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها.» بهتر است که در اینجا به مناسبت اشاره‌ای کنیم به آنچه که بخاری در روایت صحیحه‌ای از عایشه آورده است که او گفت:
فاطمه(س) دختر رسول الله غضبناک شد و [یکی از صحابه] روی برگرداند، بعد از آن طولی نکشید که درگذشت.(صحیح بخاری، ج 4، ص 41.)

و از دیگری روایت کرده است که:

حضرت فاطمه(س) به علی(ع) وصیت کرده بود که او را مخفیانه دفن کند و آنها را از محل دفن او آگاه نسازد.

از این اعترافات می‌شود به نتیجه‌ای رسید که دو مقدمه دارد. مقدمة اول همان است که اهل سنت می‌گویند که إنّ الله لیغضب لغضبها و همچنین می‌گویند که فاطمه(س) از آن صحابه غضبناک شد و از او روی برگرداند و در حالی که از او غضبناک بود درگذشت پس غضب خدا بر او حلال گشت و مقدمة دوم این است که خداوند می‌فرماید:

و من یحلل علیه غضبی فقد هوی.(سورة طه (20)، آیة 81.)

و هرکس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:54 عصر )
»» چگونه اوقات فراغت تابستان را برنامه ریزی کنیم؟

عمر از گران بهاترین و عظیم ترین و مفید ترین نعمت هائی است که حضرت حق از باب لطف و رحمت و عنایت و محبتش به انسان مرحمت فرموده است.در معارف الهیه از عمر به عنوان سرمایه تجارت مادی و معنوی یاد شده ، و از دنیا به عنوان تجارت خانه سخن به میان آمده ، و از انسان تعبیر به تاجر شده است. این تاجر باید با تکیه بر معرفت و آگاهی و بینش و بصیرت و درس گرفتن از تجربه عاقلان و خردمندان باسرمایه تجارتش به آبادی دنیا و آخرت  و معاش و معاد و سعادت امروز و فردایش بر خیزد .عمر را اگر تقسیم به سه بخش کنیم : دوران کودکی و خردسالی ، دوران نوجوانی و جوانی ، دوران پیری و کهن سالی باید بگوییم قله ارزشش ، و اوج کمالش ، و نهایت قدرت و قوتش جوانی است ، که باید این زمان را با همة وجود غنیمت دانست ، و از این مایه الهی در این فرصت طلائی نهایت بهره و استفاده را برد.  چـنین گفـت  روزی بـه پیـری جــوانی              کـه چـون است بـا پیـریت زنـدگانیبه گفتش در این نامه حرفی است مبهم               که معنیـش جز وقت پیــــری ندانیجـوانی نگــهدار کایــن مرغ زیبـــــا                نمـــاند در ایــن خـــانه استخوانیچـو من گنـج خود رایگان دادم از دست                 تـو گـر مـی تـــوانی مده رایـگانیاز آن بـرد گــنج مــرا دزد گیـــــتی               که در خــواب بـودم گــه پاسـبانیپشیمانی پس از بر باد دادن جوانی سودی ندارد ، و حسرت خوردن بعد از نابود شدن این مایه عظیم انسانی بهره ای باز نمی گرداند.جوانان نه فقط  در تابستان که زمان تعطیل مدارس و آموزشگاه ها و دانشگاه ها ـ ست باید از فرصت جوانی به نیکوترین صورت استفاده کنند ، بلکه لازم است از لحظه به لحظه جوانی تا این مایه عظیم تجارتی در اختیار است استفاده کنند .جوانان چون در تابستان فعالیت درسی و علمی و پژوهشی خود را تا حدی کاهش می دهند و فراغت بیشتری به دست می آورند واجب است برای تبدیل این بخش از مایه عظیم عمر به امور مثبت و جهات با منفعت همراه با مشورت و استفاده از تجربه های گران قیمت دیگران به برنامه ریزی صحیح اقدام کنند.بخشی از ایام تابستان را به مطالعات مفید در رشته های مختلف علمی چون تاریخ جهان ، تاریخ ایران ، آداب و رسوم ملت ها ، شرح حال دانشمندان ، مخترعان ، قهرمانان فکری و علمی و ملی اختصاص دهند و حداقل چهار ساعت از بیست و چهار ساعت شبانه روز خود را در این زمینه کار کنند و در کنار مطالعات خود یادداشت برداری نمایند و منبعی منظم از نتایج مطالعات خود را فراهم کنند که در آینده بتوانند به مطالب لازم به سهولت دست یابند و دیگر افراد خانواده و دوستان و عاشقان امور علمی از آن استفاده نمایند.و بخشی دیگر را به ورزش به ویژه پیاده روی ، شنا ، ورزش باستانی ، و یا هر ورزشی که مورد علاقه آنان است اختصاص دهند که بدن دچار سستی و تنبلی و بیماریهای آزار دهنده نگردد.و بخشی را ویژه کمک به پدر و مادر در کارهای بیرون و منزل قرار دهند تا بار طاقت فرسای زندگی را بر دوش آن بزرگواران سبک کنند ، و خود را بیش از پیش محبوب قلب ملکوتی آنان نمایند و علاوه بر همه اینها از پاداش عظیم خدمت به پدر و مادر که حضرت حق در دنیا و آخرت برای فرزندان اختصاص داده بهره مند گردند. و چنانچه در بخش کشاورزی به سر می برند ، با کمال شوق و رغبت به کشاورزان همسایه و غیر همسایه کمک و یاری رسانند ، و در حد یاری خود به تولید کشور بیفزایند و از وابستگی مملکت به بیگانگان بکاهند.و بخشی از اوقات فراغت خود را درفرصت تابستان به حفظ پاره ای از سوره های قرآن ، و ضرب المثلهای حکیمانه و اشعار نغز و عالمانه شعرائی چون سعدی ، حافظ ، مسعود سعد ، نظامی ، سنائی ، پروین اعتصامی ، و امثال اینان اختصاص دهند تا فعالیت مغزی آنان بیش از پیش تقویت گردد، و بتوانند در کنار دوستان و در مجالسی که شرکت می کنند از آیات قرآن و ضرب المثلها و اشعار معنا دار برای رشد دیگران استفاده نمایند .و بخشی را اختصاص به رفتن به مسجد جهت عبادت حضرت حق و اعلام بندگی به پیشگاه مقدس خدای مهربان قرار دهند و در ضمن رفتن به مسجد دوستانی جدید و مؤمن و با وقار به دوستان خویش بیفزایند و از برکت مسجد با احکام الهی و معارف اسلامی آشنا شده, به آبادی آخرت خویش کمک کنند.جوانان در ایام فراغت تابستان باید وجود خود را از افتادن به دام دوستان ناباب و شکارچیان شخصیت و کرامت ، و دزدان راه انسانیت و رفتن در مجالس لهو و لعب و نشست و برخاست با افراد پوچ و بی هویت حفظ کنند ، مباد آن که سرمایه های عظیم انسانی و فکری و اعتقادی آنان به دست مشتی اراذل و اوباش که گاهی هم چهره دلسوزی و محبت به خود می گیرند غارت شود.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:54 عصر )
»» دعا و استجابت آن1

از بزرگترین نعمتهایی که قادر متعال به بندگان خود عنایت فرموده آن است که بتوانند بدون هیچ واسطه و با فراقت بال با او سخن بگویند، آدابی گریبان گیرشان نباشد و بی هیچ نگرانی دست به دامانش شده و از او هر چه میخواهند بخواهند.
استاد حسین انصاریان در کتاب ارزشمند «شرح دعای کمیل»(1) مطالب ارزشمندی پیرامون این مهم بیان داشته اند که نوشتار زیر بخشی از آن را تشکیل می دهد .
دعا ، وسیله جلب اعتناى خدا و زمینه جذب رحمت الهى به سوى دعا کننده است . اعتنا و نظرى که سفره شقاوت را از خیمه حیات انسان برمى چیند و مائده سعادت و خوشبختى را براى او مى گستراند .
خداوند متعال، نزدیک بودن خود با بندگانش را با بیانی بی بدیل چنین بازگو می کند:
( وَإِذا سَأَلَکَ عِبَادى عَنِّى فَإِنّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعَانِ . . . )(2)
« هنگامى که بندگانم در رابطه ى با من از تو سئوال کنند ، (پاسخش این است که) من یقیناً نزدیکم ، دعاى دعا کننده ای که مرا بخواند مستجاب مى کنم » .

دعاى مستجاب
در زمان منصور بن عمار که از زمره عارفان بود ثروتمندى مجلس معصیتى آراست ، چهار درهم براى خرید وسائل پذیرایى به غلامش داد و او را روانه بازار کرد .
غلام در راهى که به سوى بازار مى رفت به مجلس منصور بن عمار گذشت ، گفت : بایستم و گوش فرا دهم که منصور بن عمار چه مى گوید ؟ شنید منصور براى فردى تهى دست از مجلسیان خود چیزى طلب مى کند و مى گوید : کیست که چهار درهم انفاق کند تا چهار دعا در حق او کنم ؟ غلام پیش خود گفت : چیزى بهتر از این نیست که چهار درهم را به جاى خرید طعام و شراب براى اهل معصیت به او دهم تا در حق من چهار دعا کند .
چهار درهم را به منصور پرداخت و گفت : چهار دعا در حق من کن . منصور گفت : به چه امورى نسبت به تو دعا کنم ؟ دعایت را بیان کن . گفت :
اول : دعا کن که خدا مرا از اسارت بندگى و بردگى نسبت به اربابم آزاد کند .
دوم آن که : خواجه مرا توفیق توبه عطا فرماید .
سوم آن که : عوض این چهار درهم انفاق شده را به من عطا کند .
چهارم آن که : مرا و خواجه ام و اهل مجلس خواجه ام را مورد آمرزش قرار دهد .
منصور ، چهار دعا کرد و غلام با دست تهى به سوى خواجه بازگشت .
خواجه گفت : کجا بودى ؟ غلام گفت : اى خواجه ! چهار درهم دادم و چهار دعا خریدم . خواجه گفت : چهار دعا کدام است ؟ غلام گفت : دعاى اول این که : از قید بردگى آزاد شوم . خواجه گفت : تو در راه خدا آزادى . دوم آن که : تو اى خواجه توفیق توبه از گناه یابى . خواجه گفت : توبه کردم . سوم آن که : خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرماید . خواجه چهار درهم به او داد . چهارم آن که : خداى مهربان من و تو و اهل مجلس را بیامرزد . خواجه گفت : آنچه بر عهده من بود بجا آوردم ، آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده من بیرون است . خواجه شبانه در عالم رؤیا صداى هاتفى را از جانب حق شنید که : اى بنده ! تو با این فقر و مسکنت به وظیفه خود رفتار کردى ، حاشا به کرم ما که با وجود کرم بى پایان به وظیفه خود عمل نکنیم ، ما تو را و غلامت و تمام اهل مجلس را آمرزیدیم .

ورود بر خداى کریم
مردى حکیم از گذرگاهى عبور مى کرد ، دید گروهى مى خواهند جوانى را به خاطر گناه و فساد از منطقه بیرون کنند و زنى از پى او سخت گریه مى کند . پرسیدم این زن کیست ؟ گفتند : مادر اوست . دلم رحم آمد ، از او نزد جمع شفاعت کردم و گفتم : این بار او را ببخشید ، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست که او را از شهر بیرون کنید .
حکیم مى گوید : پس از مدتى به آن ناحیه بازگشتم ، در آنجا از پشت در صداى ناله شنیدم ، گفتم شاید آن جوان را به خاطر ادامه گناه بیرون کردند و مادر از فراق او ناله مى زند . در زدم ، مادر در را باز کرد ، از حال جوان جویا شدم . گفت : از دنیا رفت ولى چگونه از دنیا رفتنى ؟ وقتى اجلش نزدیک شد گفت : مادر همسایگان را از مردن من آگاه مکن ، من آنان را آزرده ام و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش کرده اند ، دوست ندارم کنار جنازه من حاضر شوند ، خودت عهده دار تجهیز من شو و این انگشتر را که مدتى است خریده ام و بر آن « بسم اللّه الرحمن الرحیم » نقش بسته است با من دفن کن و کنار قبرم نزد خدا شفاعت کن که مرا بیامرزد و از گناهانم درگذرد . به وصیتش عمل کردم ، وقتى از دفنش برمى گشتم گویى شنیدم : مادر برو آسوده باش ، من بر خداى کریم وارد شدم(3) .

توبه بدنبال توبه
عطار در « منطق الطیر » روایت مى کند : مردى پس از گناه و معصیت توفیق توبه یافت ، پس از توبه بر اثر غلبه هواى نفس دچار معصیت شد ، بار دیگر توبه کرد ولى توبه خود را شکست و گرفتار گناه شد تا جایى که به عقوبت و جریمه و مکافات و کیفر بعضى از گناهانش مبتلا شد و به این حقیقت آگاهى پیدا کرد که عمرش را به بى حاصلى تباه کرده و نزدیک به رحلت شده به خیال توبه افتاد ، ولى از خجالت و شرمسارى روى توبه نداشت و چون دانه گندم روى تابه سرخ شده از آتش در سوز و گداز بود ، تا وقت سحر از منادى غیبى شنید : اى گنهکار خداى مهربان مى فرماید : چون اول توبه کردى تو را بخشیدم ، وقتى توبه شکستى در حالى که مى توانستم از تو انتقام بگیرم مهلتت دادم تا توبه کردى و توبه ات را پذیرفتم تا بار سوم که توبه شکستى و خود را در معصیت غرق کردى ; اکنون اگر به خیال توبه هستى توبه کن که باز توبه ات را مى پذیرم(4) .

دعاى راه گم کرده را پاسخ مى دهند
عطار در « منطق الطیر » روایت مى کند : شبى حضرت روح الامین در سدرة المنتهى قرار داشت ، شنید از جانب خداى مهربان نداى لبیک مى آید ، ولى ندانست این لبیک در جواب کیست . خواست شایسته شنیدن لبیک را بشناسد ، در تمام آسمان و زمین کسى را نیافت . ملاحظه کرد از پیشگاه حضرت حق پیاپى جواب لبیک مى رسد .
دوباره نظر کرد اثرى از چنان بنده اى که سزاوار مقام جواب باشد نیافت ، عرضه داشت : الهى ! مرا به سوى بنده اى که پاسخ ناله اش را مى دهى راهنمایى کن . خطاب رسید : به خاک روم نظر انداز . نظر کرد دید بت پرستى در بتخانه روم در حالى که چون ابر بهار مى گرید بتش را صدا مى زند .
جبرئیل از مشاهده این واقعه در جوش و خروش آمد ، عرضه داشت : حجاب از برابرم برگیر ، که چگونه است که بت پرستى بت خود را ستایش مى کند و او را به زارى مى خواند و تو از روى لطف و رحمت جوابش را مى گویى ! خطاب رسید : بنده ام دلش سیاه شده به این خاطر راه را گم کرده ، ولى چون مرا از کیفیت راز و نیازش خوش آمد جواب مى گویم و به پاسخش لبیک مى سرایم تا به این وسیله راه را پیدا کند . در آن هنگام زبان او به خواندن خداى مهربان گشوده شد !! (5)

تغییر نام از دفتر تیره بختان به دیوان نیک بختان
صاحب « تفسیر فاتحة الکتاب » که یکى از مهم ترین کتابهاى عرفانى و علمى است و به قلم یکى از دانشمندان پس از عصر فیض کاشانى نوشته شده روایت مى کند : در بنى اسرائیل عابدى بود دامن انقطاع از صحبت خلق درچیده و سر عزلت در گریبان خلوت کشیده بود . چندان رقم طاعت و بندگى در اوراق اوقاتش ثبت کرده بود که فرشتگان آسمانها او را دوست گرفتند و جبرئیل که محرم اسرار پرده وحى بود در آرزومندى زیارت و دیدار او از حضرت حق درخواست نزول از دایره افلاک به مرکز خاک نمود . فرمان رسید : در لوح محفوظ نگر تا نامش را کجا بینى .
جبرئیل نظر کرد نام عابد را مرقوم در دفتر تیره بختان دید ، از نقشبندى قضا شگفت زده شد ، عنان عزیمت از دیدار وى باز کشید و گفت : الهى ! کسى را در برابر حکم تو طاقت نیست و مشاهده این شگفتى ها را قوت و نیرو نمى باشد .
خطاب رسید : چون آرزوى دیدن وى را داشتى و مدتى بود که دانه این هوس در مزرعه دل مى کاشتى اکنون به دیدار او برو و از آنچه دیدى وى را آگاه کن .
جبرئیل در صومعه عابد فرود آمد ، او را با تنى ضعیف و بدنى نحیف دید ، دل از شعله شوق سوخته و سینه از آتش محبت افروخته ، گاهى قندیلوار پیش محراب طاعت سوزناک ایستاده و زمانى سجّادوار از روى فروتنى به خاک تضرّع و زارى افتاده .
جبرئیل بر وى سلام کرد و گفت : اى عابد ! خود را به زحمت مینداز ، که نام تو در لوح محفوظ داخل صحیفه تیره بختان است .
عابد پس از شنیدن این خبر چون گلبرگ تازه که از وزش نسیم سحرى شکفته شود ، لب خندان کرد و چون بلبل خوش نوا که در مشاهده گل رعنا نغمه شادى سراید زبان به گفتن « الحمد للّه » به حرکت آورد .
جبرئیل گفت : اى پیر فقیر ! با چنین خبر دلسوز و پیام غم اندوز تو را ناله « انّا للّه » باید کرد نعره « الحمد للّه » میزنى ؟! تعزیت و تسلیت روزگار خود مى باید داشت ، نشانه تهنیت و مسرّت اظهار مى کنى !!
پیر گفت : از این سخن درگذر که من بنده ام و او مولا ، بنده را با خواهش مولا خواهشى نباشد و در پیش ارادت او ارادتى نماند ، هرچه خواهد کند ، زمام اختیار در قبضه قدرت اوست ، هرجا خواهد ببرد ، عنان اقتدار در کف مشیت اوست هرچه خواهد کند ، « الحمد للّه » اگر او را براى رفتن به بهشت نمى شایم ، بارى براى هیمه دوزخ به کار آیم !
جبرئیل را از حالت عابد رقت و گریستن آمد ، به همان حال به مقام خود بازگشت . فرمان حق رسید در لوح نگر تا ببینى که نقاش ( یَمْحُوا اللّهُ ما یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ )(6) چه نقش انگیخته و صورتگر ( وَیَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ )(7) چه رنگ ریخته ؟
جبرئیل نظر کرد نام عابد را در دیوان نیک بختان دید . وى را حیرت دست داد ، عرضه داشت : الهى در این قضیه چه سرّى است و در تبدیل و تغییر مُجرمى به مَحرمى چه حکمت است ؟
جواب آمد : اى امین اسرار وحى و اى مهبط انوار امر و نهى ، چون عابد را از آن حال که نامزد وى بود خبر کردى ننالید و پیشانى جزع بر زمین نمالید ، بلکه قدم در کوى صبر گذاشت و به حکم قضاى من رضا داد ، کلمه « الحمد للّه » بر زبان راند و مرا به جمیع محامد خواند ، کرم و رحمتم اقتضا کرد که به برکت گفتار « الحمد للّه » نامش را از گروه تیره بختان زدودم و در زمره نیک بختان ثبت کردم(8) .
الهى رحمتت دریاى عام است *** وز آنجا قطره اى ما را تمام است
اگر آلایش خلق گنهکار *** در آن دریا فرو شویى به یکبار
نگردد تیره آن دریا زمانى *** ولى روشن شود کار جهانى
خداوندا ! همه سرگشتگانیم *** به دریاى گنه آغشتگانیم
ز سر تا پا همه هیچیم در هیچ *** چه باشد بر همه هیچیم بر هیچ
همه بیچاره مانده پاى بر جاى *** بر این بیچارگىّ ما ببخشاى


---------------------------------------------------------------


1 – این کتاب ارزشمند بر روی سایت قرار دارد و در اختیار دوستداران معارف اهل بیت(ع)  می باشد.

2 –  بقره / 186 .

3 ـ تفسیر روح البیان : 1 / 337 .

4 ـ انیس اللیل : 45 .

5 ـ انیس اللیل : 46 .

6 ـ رعد : 39 .

7 ـ ابراهیم : 27 .

8 ـ تفسیر فاتحة الکتاب : 107



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:53 عصر )
»» برگی از مظلومیت حضرت زهرا3

تاریخ وفات

در تاریخ وفات حضرت زهرا (ع) نیز اختلاف است عده‏اى از علماء شیعه و سنى وفات فامه زهرا (ع) را 75 روز (38) و عده اى 95 روز بعد از وفات پیامبر (ص) مى‏دانند. (39)

یکى از مواردى که موجب اختلاف شده این است که در خط کوفى تقطه گذارى وجود نداشته است. واز این رو خمس و سبعون (75 روز) و خمس و تسعون (95 روز) هر دو یکسان نوشته مى‏شده که در خواندن و قرائت آن اشتباه پیش آمده است.

با توجه به اینکه وفات پیامبر (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجرى قمرى مطابق 7 خرداد سال 11 ه.ش اتفاق افتاد بنابر گفته اول (75 روز) تاریخ وفات فاطمه (ع) 13 جمادى الاولى سال یازدهم ه.ق مطابق هفدهم مردادماه سال 11 هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (95 روز) تاریخ 3 جمادى الاخر سال 11 ه.ق مطابق با ششم شهریور سال 11 هجرى شمى مى‏باشد البته گفته‏هاى دیگر در تاریخ وفات حضرت زهرا هست اما فاصله 75 روز یا 95 روز با نظر اهل بیت (ع) هماهنگ است از این رو ما را با دیگر گفته‏ها کارى نیست. با توجه به قرائنى چند آنچه صحیح‏تر مى‏نماید 95 روزاست. (40) .

-------------------------------------------------------------

1. طبقات ج 8 ص 18- سنن بیهقى ج 4 ص 34- ذخائر العقبى ص 53- بحار الانوار ج 43 ص 189.

2. بحار الانوار ج 43 ص 192.

3. سلمى همسر ابى رافع کنیز پیامبر (ص) بود که حضرت وى را آزاد فرموده بود بعدها افتخار خدمتگزارى به فاطمه را یافات و به خاطر تشابه اسمیش به اسماء برخى تاریخ نگاران این جریان را به اسماء نسبت داده‏اند ر.ک. به پاورقى ج 43 ص 181 بحار الانوار.

4. مسند الامام احمد بن حنبل ج 6 ص 163- حلیة الاولیاء ج 2 ص 43- ذخائر العقبى ص 43- اسدالغابه ج 5 ص 590- امالى مفید ص 172.

5.شاید هم خود سلمى!.

6. بحار الاوار ج 43 ص 186.

7. بحار الاوار ج 43 ص 192.

8. طبقات ابن سعد ج 8 ص 18.

9. کشف الغمه بحار الانوار ج 3 ص 185 و 189 و 184.

10. تفسیر فرات بن ابراهیم ص 215- رجال کشى ص 4- اختصاص ص 5.

11. بحار الانوار ج 43 ص 183.

12. طبقات ج 8 ص 18.

13. انساب الاشراف.

14. بحار الانوار ج 43 ص 193.

15. دلائل الامامه ص 46.

16. اصول کافى ج 1 ص 458- کشف الغمه - دلائل الامامه ص 47 امالى مفید ص 165- درنهج البلاغه بطور خلاصه‏تر یاد شده خطبه 194 نهج البلاغه فیض ص 651 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 10 ص 265.

17. بحار الانوار ج 43 ص 216.

18. کامل ابوالعباس مبرد ج 4 ص 30.

19. بحار الانوار ج 43 ص 182.

20. دلائل الامامه ص 46.

21. دلائل الامامه ص 46.

22. کشف الغمه عیون المعجزات ص 47.

23. نگاه کنید به تصاویر شماره 7و8.

24. طبقات ج 8 ص 20 تذکرة الخواص.

25. مقاتل الطالبین ص 48 و 49- کشف الغمه ج 1 ص 586- تاریخ یعقوبى ج 2 ص - 255 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 16. ص 14.

26. کشف الغمه ج 1 ص 586 مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 44 ارشاد مفید ص 192- فتوح ابن اعثم ج 4، ص 208.

27. نهج البلاغه فیض ص 652- خطبه 195.

28. اصول کافى ج 1 ص 458.

29. من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 341.

30. بحار الانوار ج 43 ص 188- منتقى علامه حلى - مراة العقول ج 1 ص 39.

31. بحار الانوار ج 43 ص 185.

32. مکه مکرمه مدینه منوره ص 160.

33. وفاء الوفاء ج 2 ص 469 و ص 906.

34. قرب الاسناد ص 161- بحار الانوار ج 10 ص 192.

35. دفنت فى بیتها فلما زادت بنو امیة فى المسجد صارت فى المسجد» . اصول کافى ج 1ص 461 عیون اخبار الرضا ج 1 ص 311 مناقب ابن شهر آشوب ج 3 139 مراة العقول ج 5 ص 349- معانى الاخبار ص 268.

36. ریاحین الشریعه ج 2 ص 93.

37. الدرة الثمینه فى اخبار المدینه ص 359 و 360 نگاه کنید به تصویر شماره 9.

38. اصول کافى ج 1 ص 458 الامامه و السیاسه ج 1 س 20 دلائل الامامه ص 45 کشف الغمه.

39. روایتى از امام باقر (ع) .

40. ر.ک به مصباح المتهجد ص 732 مصباح کفعمى ص 511 اقبال سید بن طاوس ص 623- دلائل الامامة ص 45 بحار الانوار ج 43 ص 170 و 180- منتخب التواریخ ص 102 منتهى الامال ص 99.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/10/9 :: ساعت 2:51 عصر )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 188
>> بازدید دیروز: 132
>> مجموع بازدیدها: 1331444
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب