سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید ، در خور است : هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد ، و جز از گناه خود نترسد ، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم ، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى‏داند بیاموزد ، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را ، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود ، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» روزه‏ ماه مبارک رمضان

فرزندم! شهوات نفس را به قدرت ریاضت روزه بشکن اما نه چندان که ضعیف شوى و از برپا داشتن نماز مانى، زیرا نماز از روزه نزد پروردگار پسندیده ‏تر است.

روزه براى فرمانبردارى از خدا و یقین بر اینکه او داناست و ایمان به روز جزاء و حضور در محکمه حق و طاعت شدید قرآن و پیغمبر و احساس قوى وظیفه ‏شناسى و ورزیدگى در صبر و استقامت و قدرت غلبه بر شهوت‏ هاى نفسانى، و خلاصه در مسیر حق قدم زدن است.

سالى یک مرتبه ماه رمضان مى ‏آید که مردم را در این مدت سى روز با این صفات و اخلاق عالى تربیت کند براى که واقعاً مسلمان کاملى باشند و احراز چنان مقام در تربیت مى ‏تواند انسان را آماده براى عبادت حقیقى نماید.

موادى را که خدا در این جهان آفریده تا شکُفته نگردد خیراتى که باید از آن ظاهر نمى ‏شود مثلًا هسته درخت تا تنگ و بهم بسته است خیرى از آن نمایان نیست نه برگى دارد، نه شاخه‏ اى و نه میوه‏ اى، اما همین که شکفته شد و از هم بازگشت درختى مى ‏شود با شاخ و برگ و سایه و میوه و انواع خیرات و برکات دیگر.

زمین تا از سرماى زمستان افسرده و در هم است مانند دست لئیمان خشک و هم چون روح جاهلان بى ‏فروغ است، اما پس از باران و پس از تابش آفتاب که سینه ‏اش باز مى ‏شود چون چهره عارف گشاده و چون خاطر دانا منوّر مى‏گردد، در آن هنگام‏ از هر سنگلاخش جویبارى جارى مى‏شود و از هر توده خاکش مرغزارى مى‏ روید و در هر قدمش نعمتى و سعادتى جلوه مى ‏کند.

روح انسان نیز همین طور است تا تنگ و گرفته است نمى ‏تواند خیرى بدهد و نه بگیرد نه مى ‏تواند حقیقتى را بیان کند نه بفهمد نه دلالتى کند نه بپذیرد نه بشارتى دهد نه دریابد نه محبّتى کند نه بچشد مگر آنکه باز و منشرح گردد تا هم حقایقى را که باعث سعادت او و دیگران است بتواند خوب بفهمد و بیان کندو هم از انواع خوبى‏ ها بهره‏مند شود.

قرآن مجید مقدمه همه خوبى‏ها را شرح صدر مى ‏داند آن که باید به سعادتى برسد نخست در جانش شرح صدر پیدا مى ‏شود، یعنى انبساطى و جنبشى و همّتى در خود احساس مى‏کند که مقدمه پرواز کردن و اوج گرفتن روح و پس از آن به مقصد رسیدن است.

ماه رمضان فرصتى است براى کسانى که طالب شرح صدر و روشنى جانند تا به وظایف این ماه رفتار کنند و جان خود را از شر شیطان باز کرده با فرشتگان انباز گردانند و خویش را براى پذیرفتن انواع رحمت‏ها آماده نمایند.

امتیاز دیگرى که ماه رمضان دارد این است که خداوند روزه آن را بر همه واجب فرموده نه متفرق و جداى از یکدیگر، و این عمل دسته جمعى نیز منافع بسیارى در بر دارد، زیرا همین که ماه رمضان مى ‏آید سراسر محیط اسلامى را طهارت و نظافت و ایمان و ترس از خدا و اطاعت از احکامش و خوش اخلاقى فرا مى ‏گیرد و بازار منکرات کساد مى‏ گردد، و انتشار خیرات عمومیت پیدا مى‏کند، و بندگان نیکوکار خدا به خوبى و احسان مى‏پردازند و به یکدیگر کمک مى ‏کنند، بدکاران از ارتکاب منکرات خجل مى‏شوند و در اغنیاء عاطفه مساعدت و کمک نسبت به برادران بینوا و درماندگان بیدار مى‏گردد.

خلاصه این وضع یک نواخت در میان مسلمانان احساس مشترکى به وجود مى ‏آورد که همه اعتراف مى‏کنند مسلمانان جمعیت واحدى هستند و این است بهترین معناى عام شکستن شهوات.

 

 




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/4/18 :: ساعت 10:42 صبح )
»» روزه سبب جلب رحمت‏ الهی

 

گرچه تمام عبادات و هر عملى که با نیت خالص و به قصد قربت به درگاه الهى انجام پذیرد مایه جلب رحمت الهى است و انسان را در دامان پر مهر و عطوفت و رحمت و نعمت ربوبى قرار مى‏دهد و حیات بشر را به نور معرفت روشن مى‏سازد، اما بعضى از عبادات در کلام گهربار ائمه اطهار علیهم السلام به صورتى ویژه مایه جلب رحمت الهى شمرده شده‏اند.

ذکر تمام عبادات در این مختصر نمى‏گنجد و درک حقیقت آنها و دست یافتن به تمام زوایاى عبادات امکان‏پذیر نیست، اما به مقتضاى این نوشتار به عبادت پر ارزش روزه که مورد عنایت خاص اهل بیت علیهم السلام به عنوان عبادتى براى رسیدن به رحمت الهى و نشستن بر سر سفره پر نعمت حضرت حق اشاره مى‏شود.

امتیاز روزه در این بحث از میان تمام عبادات به اعتبار دو حقیقت است:

1- روزه عبادتى است که نه تنها براى امت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله بلکه براى امم سابقه نیز سبب جلب رحمت بوده و عبادتى خاص براى پرستش حضرت حق شمرده شده است.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ‏ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏ «1».

اى اهل ایمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همانگونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهیزکار شوید.

شواهد تاریخى فراوانى بر این مطلب وجود دارد که در منابع مذاهب دیگر- حتى بعد از تحریف- آمده است.

از تورات و انجیل فعلى چنین برمى‏آید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگامى که با غم و اندوه مواجه مى‏شدند روزه مى‏گرفتند و قوم یهود به هنگام توبه و طلب خشنودى خداوند روزه مى‏گرفتند «2».

از بخشى از تورات چنین برمى‏آید که موسى علیه السلام چهل روز روزه داشته است‏ «3».

حضرت مسیح‏ «4» و حواریون مسیح‏ «5» نیز چنانکه از انجیل استفاده مى‏شود روزه مى‏گرفتند.

2- از ماه رمضان در کلام گهربار ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان ماه رحمت، ماهى که درهاى رحمت در آن باز مى‏شود و ... یاد شده است.

حضرت امام سجاد علیه السلام در هر روز از ماه مبارک رمضان این دعا را مى‏خواندند:

«اللّهُمَّ إِنَّ هذا شَهْرُ رَمَضَانَ وَهذا شَهرُ الصیامِ وَهذا شَهرُ الإنابَةِ وَهذا شَهْرُ التّوبَةِ وَهذا شَهْرُ المَغْفِرَةِ والرَّحْمَةِ» «6».

خدایا! این ماه، ماه رمضان است و این ماه، ماه روزه است و این ماه، ماه بازگشت است و این ماه، ماه توبه است و این ماه، ماه مغفرت و رحمت است.

حضرت امام باقر صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:

رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که به هلال ماه رمضان نظر مى‏انداختند صورت خود را به طرف قبله مى‏کردند و دعائى مى‏خواندند ... و بعد رو به سوى مردم مى‏کردند و مى‏فرمودند:

«یا مَعْشَرَ المُسلِمین! إذا طَلَعَ هِلالُ شَهْرِ رَمضانَ غُلّت مَرَدَةُ الشَیاطِین وَفُتِحَتْ أبوابُ الجِنان، وأبوابُ الرَّحْمَةِ ...» «7».

اى گروه مسلمانها! هنگامى که هلال ماه رمضان طلوع کند پیروان شیطان ها به غل و زنجیر کشیده مى‏شوند، و درهاى آسمان و بهشت‏ها و رحمت باز مى‏شود.

حضرت امام رضا علیه السلام مى‏فرمایند:

«... شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ البَرَکَةِ وَشَهْرُ الرّحْمَةِ» «8».

ماه رمضان، ماه برکت و ماه رحمت است.

خطبه معروف حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در آخرین جمعه ماه شعبان نیز به این مطلب اشاره دارد که حضرت فرمودند:

«أیُّهَا النّاس! قَدْ أقْبَلَ إلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالبَرَکَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالمَغْفِرَةِ» «9».

اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوى شما روى کرده است.

در این بخش بعد از ذکر مقدمه‏اى به گوشه‏اى از حقیقت این عبادت پر برکت اشاره مى‏شود.

 

انواع نعمات الهى در دنیا

ما در طول حیات و زندگى بر پایه رحمت حق از دو نعمت برخورداریم:

1. نعمت‏ها و امدادهاى ویژه‏

یکى تفضلات خدا و امدادهاى غیبى اوست که ابتداءً به ما مى‏رسد و در ما زمینه به وجود آمدن رشد و کمال و طهارت و پاکى را فراهم مى‏آورد، به صورتى که ما با شوق و رغبت به سوى مؤدب شدن به آداب الهى و حقایق تربیتى و طهارت و پاکى به حرکت مى‏آییم.

قرآن مجید به این نوع نعمت در آیات کریمه‏اش اشاره مى‏کند:

... وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ‏ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ «10».

و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدى از شما از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند پاک نمى‏شد، ولى خدا هر که را بخواهد پاک مى‏کند؛ و خدا شنوا و داناست.

و نیز مى‏فرماید:

... وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلَّا قَلِیلًا «11».

... و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، یقیناً همه شما جز اندکى از شیطان پیروى مى‏کردید.

در رابطه با این واقعیت در فصول گذشته این نوشتار به طور گسترده مطالبى مورد بحث قرار گرفت.

2. نعمت‏هاى پاداشى‏

نوع دیگر از نعمت‏هاى الهى نعمت‏هایى است که مى‏توان با تکیه بر آیات و روایات از آنها به عنوان نعمت‏هاى پاداشى یاد کرد.

هنگامى که انسان گامى در راه خدا برمى‏دارد و به عبادتى برمى‏خیزد و گرهى از کار کسى مى‏گشاید و غمى از دلى برمى‏دارد و به مستمندى رسیدگى مى‏نماید و خدمتى به بندگان حق مى‏کند، مستحق پاداش الهى مى‏شود. یکى از پاداش‏هاى حضرت او در این دنیا فراهم نمودن زمینه فلاح و رستگارى است که برخى از آیات شریفه قرآن مجید به صراحت‏ در رابطه با این موضوع حقایقى را گوشزد مى‏نماید.

وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ‏ «12».

و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را به حقایق راهنمایى مى‏کند؛ و خدا به همه چیز داناست.

وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ‏ «13».

و کسانى که هدایت یافته‏اند خدا بر هدایتشان افزوده و پرهیزکارى و تقوایشان را به آنان عطا کرده است.

در زمینه تحقق نعمت‏هاى پاداشى براى نمونه لازم است به طور مفصل یکى از عبادات که انسان را جداً شایسته پاداش دنیایى و آخرتى مى‏نماید مورد بحث قرار گیرد و آن روزه است.

 

روزه یکى از نعمتهاى پاداشى‏

بى‏تردید راه تحصیل رحمت‏هاى ویژه حق، کسب لیاقت و ظرفیت و استحقاق و شایستگى است. هر چه لیاقت انسان بیشتر شود بهتر مى‏تواند کسب رحمت و فیض نماید.

ظرف‏هاى گوناگون را در نظر بگیرید که از اقیانوسى مواج آب برمى‏دارند، هر کدام وسعت و ظرفیتشان بیشتر باشد قدرت آب‏گیرى بیشترى دارند، انسان هم هر اندازه شایستگى و لیاقتش را با عبادت و بندگى خالصانه و عاشقانه و خدمت به بندگان حق بیشتر کند بیشتر از رحمت خدا و فیض حضرت او بهره‏مند مى‏شود.

از جمله کلیدهاى کسب لیاقت معنوى و ایجاد شایستگى بیشتر و ظرفیت گسترده‏تر، عبادت والا و با ارزشى چون روزه است که آثار و برکات گوناگون روحى و جسمى و دنیوى و آخرتى دارد.

کمترین سود این عبادت، صحت بدن و ایجاد توازن و تعادل جسمى و درمان برخى از بیمارى‏هاى بدنى است، چنانکه رسول بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله اعلام فرموده‏اند:

«صُومُوا تَصِحُّوا» «14».

روزه بگیرید تا تندرست و سالم شوید.

بسیارى از بیمارى‏ها یا زمینه‏هاى آنها با روزه و امساک از بین مى‏رود و برخى از پزشکان در این راه تجربه‏هاى سودمندى دارند و ده‏ها بیمارى بى‏درمان را از طریق امساک از خوردن و آشامیدن درمان کرده‏اند.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- بقره (2): 183.

(2)- قاموس کتاب مقدس: 427.

(3)- تورات: سفر تثنیه، فصل 9، شماره 9.

(4)- انجیل متى، باب 4، شماره 1 و 2.

(5)- انجیل لوقا، باب 5، شماره 33- 35.

(6)- الکافى: 4/ 75، حدیث 7.

(7)- الفقیه: 2/ 96، حدیث 1833؛ بحار الأنوار: 93/ 360، باب 46، حدیث 27.

(8)- بحار الأنوار: 93/ 241، باب 46.

(9)- الأمالى، شیخ صدوق: 93، المجلس العشرون، حدیث 4؛ بحار الأنوار: 93/ 356، باب 46، حدیث 25.

(10)- نور (24): 21.

(11)- نساء (4): 83.

(12)- تغابن (64): 11.

(13)- محمد (47): 17.

(14)- الدعوات: 76؛ بحار الأنوار: 93/ 255، باب 30، حدیث 33



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/4/18 :: ساعت 10:38 صبح )
»» در آسمانِ عشق و وفای اول بانوی اسلام

 

ابر، خون گریه می ‏کند و باد، شروه می‏ خواند. ماه، سرگردان، کوچه پس کوچه‏ های آسمان را شیون کنان می ‏دود. فضای آسمان مکه گویی آکنده از اندوه است. کعبه نیز دیگر بر فرشته ‏ای لبخند نمی ‏زند، مگر می‏ توان چهره نورانی رسول‏ خوبیها را، غمگین دید و بی ‏تفاوت بود؟! 

هنوز چشم ‏های اشک بار پیامبر خدا -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- از بدرقه همیشگی عموی مهربانش "ابوطالب" تَر بود. هنوز قلب مهربان محمّد -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله- تسکین ندیده بود که شمع نگاه خویش را بر بالین بستر فراق خدیجه -علیهاالسلام- یافت.

صدای لرزان بانوی بزرگ اسلام، و موج ‏های مکرر اندوه بود که بر شانه‏ های شکوفه ‏پوش پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- می‏ کوبید و از یاس ‏های مأیوس، فریاد فاطمه -علیهاالسلام- می ‏تراوید که هر لحظه بر بی‏ قراری‏ اش افزوده می‏ شد. خانه، بوی کوچ می ‏داد و چشم ‏های محمّد -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏-، بوی باران.

پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله- در گوشه ‏ای نشسته بود و برخاستن جان خویش را می‏ نگریست و می‏ گریست.

مگر می‏ شود آسمان دل خاتم‏ الانبیاء نگیرد؟! مگر می‏شود سیل اشک پیامبر خدا، از گوشه‏ چشمان نازنینش به راه نیفتد؟

او خدیجه‏ اش را از دست می دهد. همراه خوشی‏ ها و ناخوشی ‏های زندگی اش.

وقتی که آن بانوی مکرمه، مَحرم روز و شب رسول خدا‏ شد و روشنای خانه او، پا به موسمی گذاشت که تا پایان عمرش از توفان و صاعقه و سختی ‏های بیش و کم خالی نبود، شانه به شانه رسالت، تمام تنگناها و مصیبت ‏ها را دید و صبر کرد و مرهم زخم ‏های دل پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- شد و قوت بازوانش. 

او در سایه همسریِ پیامبر خدا، هرگز لب به شکایت باز نکرد و جز رضای خدا و رسولش، آرزویی نداشت. با تمام ثروت و بضاعت سرشار خویش، تسلیمِ جوانمردیِ تهی‏ دستی شد که تنها سرمایه اش، پاکدامنی و عصمت بود. خدیجه –علیهاالسلام- برای دین خدا و در راه رسول او، از دنیا چشم پوشیده و غرق در جمال نور، کوله ‏باری از زخم زبان قریش را لِه کرد، و پر افتخار، خود را همسر وفادار "محمد امین" نامید تا یار و یاور رسالت او باشد و نامش در پیشگاه حق، در صف اولین زنان بزرگ عالم درآید.

نازپرورده قبیله قریش، نخستین دلی بود که در برابر اسلام، سر تسلیم و بندگی فرود آورد و با سلاح صبر و سپر امید به آینده روشن اسلام، به مصاف زنان مکّه می‏ رفت و آنها را از کویر سوزان دل و فقر معنوی سرزمین جانشان باخبر می‏ کرد؛ همان زنانی که در کوچه‏ های شهر مادیّت، با خارهای سرزنش، دل خدیجه –علیهاالسلام- را بارها و بارها زخمی کردند. آن‏ها که با تیر ملامت و گوشه کنایه‏ هایشان، قلب او را مجروح کردند: "خدیجه ثروتمند کجا، و محمّد فقیر کجا؟!"

پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- برافروخته شد و فرمود: «خاموش عایشه! دیگر هیچ‏گاه درباره آن بانوی بزرگ چنین روا مدار که در زمانی که همه مرا تکذیب کردند، خدیجه مرا تصدیق کرد و در آن هنگام که هیچ کس به رسالتم ایمان نمی ‏آورد، خدیجه نخستین زن مومن اسلام شد و تمام ثروتش را در کف آئینم نهاد»

اما بانوی آفتاب را سکه ‏های زر، مسخّر نکرده بودند و روح حقیقت ‏بین او، نشر اسلام را ارزشمندتر از حصر اموال در چند روز دنیای فانی می ‏دانست. 

کجا تاجری را دیده ‏اید که تمام سرمایه ‏هایش از مال و خاندان و شهرت و اعتبار خویش را رها کند و در عوض آن، مهر پیامبری را بخرد که جز غم مهجوری و غریبی، ارمغان دیگری برایش نخواهد داشت.

بی ‏جهت نیست که او محبوبه دو دنیای پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- است!

او تنها یک همسر برای رسول خدا نبود، که هم سرِّش بود، انیس و قرین غربت‏ هایش بود. در عطش دعوت‏های نبوی، چشمه ‏های معنوی و مادی خود را به روی پیام ‏های تشنه و آسمانی پیام آور خدا گشود.

دین حق، با شمشیر علی -علیه‏ السلام- و یاری ابوطالب و داشته ‏های خدیجه –علیهاالسلام- روی پای خود ایستاد.

اگر نبود همراهی دست‏های بخشنده او در لحظه به لحظه ی رسالت نورانی احمدی، شاید طفل اسلام، در "شعب ابی‏ طالب" به بلوغ خویش نمی ‏رسید. در آن روزهای سوزان و شب‏های هراس آور سخت که مومنان با هسته خرما، راه بر گرسنگی خویش می‏ بستند.

چه زیباست که نام خدیجه –علیهاالسلام- در تاریخ اسلام، تفسیر اولین زنی است که اسلام آورد و محمد - صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ - را در سراشیبی دلهره‏ های رسالت، باور کرد.

بانویی که شرافت، آیینه رفتار او، و نجابت، نشانه شرافتش بود. او که خداوند، وجودش را مایه پیوند امامت و رسالت قرار داد و بزرگ‏ترین هدیه و گوهر این جهانی و آن جهانی را برای رونق بازار روشنگری، دریافت کرد و مادر فاطمه –علیهاالسلام ـ همان معمای خلقت افلاک شد.

بانویی که بهشت، از همسایگی او به خود می‏ بالد، و زمین، در سخاوت و کرامت و شهامت و شرافت، بانویی نظیر او به خود ندیده است.

او که در شب معراج، جبرئیل از جانب خود و خداوند، به وسیله شوی گرامی ‏اش، بر او سلام فرستاد و آن هنگام که نان و خرمای همسر را تا غار حرا می ‏برد، جبرئیل از تماشای منظره عاشقانه او، چنین پیام آورد که:

«یامحمد! بر خدیجه از جانب پروردگارش سلام برسان و او را به خانه ‏ای از زبرجد در بهشت بشارت ده»

حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- به جلالت شأن او نرسند و مهر و محبت رسول خدا نسبت به هیچ کدامشان به اندازه او، بی ‏اندازه نباشد که عایشه، روزی گفت: «چرا این همه از خدیجه می‏گویی، در حالی که او پیرزنی بیش نبود؟!» و پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- برافروخته شد و فرمود:

«خاموش عایشه! دیگر هیچ‏گاه درباره آن بانوی بزرگ چنین روا مدار که در زمانی که همه مرا تکذیب کردند، خدیجه مرا تصدیق کرد و در آن هنگام که هیچ کس به رسالتم ایمان نمی ‏آورد، خدیجه نخستین زن مومن اسلام شد و تمام ثروتش را در کف آئینم نهاد.»

آری، حجاز هنوز سرشار از لحظه لحظه ی ایثار خدیجه –علیهاالسلام- بود و لبریز از عطوفت ابری او.

و ای کاش می‏ ماند تا شاهد فتح مکه باشد و صدای رسای اذان بلال را که بر بام بلند کعبه آوای رسالت نبوی را سر داد، می شنید و "هبل"، این شوم پوشالی را تکه تکه شده و افتاده بر قدم ‏های رسول خدا می دید. 

اگر نبود همراهی دست‏های بخشنده او در لحظه به لحظه ی رسالت نورانی احمدی، شاید طفل اسلام، در "شعب ابی‏ طالب" به بلوغ خویش نمی ‏رسید. در آن روزهای سوزان و شب‏های هراس آور سخت که مومنان با هسته خرما، راه بر گرسنگی خویش می‏ بستند

حال پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏-، آخرین خواهش خدیجه –علیهاالسلام- را به خاطر می ‏آورد که از همسرش ‏خواست، تا برای خدا از پای نیفتد و در کنار علی -علیه ‏السلام- بایستد و به خاطر فاطمه –علیهاالسلام-، چشم‏های مادر را ببندد تا با خاطری آسوده، به آرامش عمیق ابدی بپیوندد.

امّا خدیجه –علیهاالسلام-، هرگز رنج تنهایی را بر پیامبر -صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- بر نمی ‏تابد و دختر کوچک خویش را به تیمارداری و غمخواری پدر می ‏گمارد در لحظه ‏های خاکستر و سنگ و دشنام.

و اکنون روزی است که میهمانی رمضان، بی‏ حضور خدیجه –علیهاالسلام- بر محمد-صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏- طی شد و این فاطمه –علیهاالسلام- است که بازار اشک، در چشمانش رونق گرفته و بر مزار غریبانه مادر با او وداعی جاودانه می‏ سراید:

مادر! رفتنت غمی است بر دل و اشکی در چشم من و پدر. قسم به خدایی که به من قدرت داد تا در رحم با تو سخن بگویم و سبب آرامش تو باشم و سوگند به نوری که از تو زاده شدم، پدرم را تنها نخواهم گذاشت. و این پیمانی خواهد بود، میان ما سه تن...

لحظاتی نگذشت که جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: «ای رسول خدا! پروردگارت می‏فرماید سلام مرا به فاطمه برسان و بگو: مادرت در خانه ‏ای بهشتی است که بند بند آن از طلا و ستون ‏هایش از یاقوت سرخ است و در کنار آسیه (همسر فرعون) و مریم دختر عمران به سر می ‏برد». 

و رسول خدا، خود، دل شکسته و نالان، دل جوی فاطمه ی غمگینش است.

و اکنون تو از اوج معرفت و عظمت آن بانوی بزرگی که استواری امروزِ بنای دین، از برکت خشتِ نخستینِ اوست که همه هستی خویش را در راه خدا و رسالت رسولش فدا کرد، متحیر می ‏مانی و بی‏ اختیار، درودی خالصانه از تار و پود وجودت نثار روح آسمانی اش می‏ کنی:

سلام بر تو ای نور کبری، ای نیّره عظمی!

سلام بر تو ای خدیجه، مادر زهرا !

سلام بر تو و تربتی که تو را در بر گرفت...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/4/18 :: ساعت 10:38 صبح )
»» خدیجه(س) ؛ بانوی ممتاز و خردمند اسلام

 

شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام، دارای ابعاد مختلف و والایی است که پرداختن به هر یک از آن ابعاد می تواند الگو و سرمشق بانوان مسلمان باشد و بانوی برتر را در میان دارندگان صفات او جستجو کنند.

 

او از جانب پدر، مادر و اجداد پدری و مادری از اصیل‌ترین خانواده‌های جزیرة العرب و صاحب شرافت و سیادت بود. او نمونه برجسته کمال و نبوغ و فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر می‌توان یافت.

 

خداوند خواست که او بانوی بی‌همتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اختر برج امامت و ولایت، در عقل، ادب، حکمت، بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.

 

آری! او خدیجه بود؛ طاهره و سیده نساء قریش و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند. او برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نعمتی بزرگ و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود.

 

برای مردی که در اجتماع، به فعالیت‌های بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد، بهترین آرامش‌دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت، همسری هوشیار، خردمند، مهربان و دلسوز است.

اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان، گرم پیکار گشته و به حمله‌های وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگر روبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مدّ نظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم‌شدن به دشمنان وادار نماید، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار می‌گیرد، خسته و ناخوشایند باشد، و در پی حلّ مشکلات همسر خویش برنیاید، بی شک مشکلات و دشواری های آن مرد، دو چندان خواهد شد.

 

بدون تردید چنین مردی همواره بر مشکلات و دشواری‌هایش افزوده خواهد شد؛ چرا که نه تنها همسر وی او را در حلّ مشکلات یاری ننموده است، بلکه با اعمال و رفتار غیر منطقی خود از قبیل سرزنش و اعتراض، آن مشکلات را صد چندان کرده است.

 

پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله آورنده بزرگ‌ترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بت‌پرستی و ستمگری و محرومیت توده‌های ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه با گردن‌کشان، مشرکان و بت‌پرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.

 

مشرکان نیز، همه توان و قدرت خویش را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که می‌توانستند او و چند تن از یارانش را اذیت کردند.

 

با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم هر روز وقتی به خانه می‌آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می‌شد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او می‌خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می‌گرفت؟!

 

امّا لطف خدا دریچه‌های قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقّانیت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلّی الله علیه وآله با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد.

 

آری! خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلّی الله علیه وآله نماز خواند و جز علی بن ابی طالب، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.

 

پیامبر صلّی الله علیه وآله هم هیچگاه خدیجه را بعد از وفاتش فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می‌فرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می‌کرد. «عایشه» می گوید: «بر احدی از زن‌های پیامبر صلّی الله علیه وآله آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بسیار از او یاد می‌فرمود و اگر گوسفندی ذبح می‌شد، از آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد»(1)

 

و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا صلّی الله علیه وآله از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌فرمود.

 

روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است.

 

پیامبر صلّی الله علیه وآله غضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می‌خورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».(2)

 

«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیلِد و فاطمه بنت محمّد صلّی الله علیه وآله هستند».(3)

 

در «صحیحین» از عایشه روایت شده که: «پیامبر صلّی الله علیه وآله خدیجه را به خانه‌ای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست».(4)

 

آری! خدیجه دارای همه فضایل و مکارم اخلاقی بود که بانوان مسلمان باید او را الگو و سر مشق خود قرار دهند و ویژگی های بانوی برتر اسلامی را در او جستجو نمایند و السلام علیها و علی بعلها و بنتها و صهرها و اولادها الائمة المعصومین الطاهرین.

 

پی نوشت ها:

1. اسدالغابه، ج 5، ص 436 و کتب دیگر.

2. همان.

3. اسد الغابه، ج 5، ص 437 ـ الاستیعاب، بهامش الاصابة، ج 4، ص 284 و 285.

4. الاصابة، ج 4، ص 282 ـ اسدالغابة ، ج 5، ص 438 و نظر این حدیث در تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 26 ذکر شده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/4/18 :: ساعت 10:37 صبح )
»» عدىّ بن حاتم و مسأله انصاف

عدى از با وفاترین یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از عاشقان دلباخته آن حضرت بود . عدى به دست پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ایمان آورد و در جمل و صفین و نهروان در رکاب امام على علیه‏ السلام براى اعتلاى کلمه حق جنگید و در جمل یک چشمش را در راه خدا از دست داد .
زمانى بین او و معاویه ملاقات دست داد ، معاویه به او گفت : فرزندانت چه شدند ؟ گفت : همه آن‏ها در رکاب على شهید شدند . معاویه گفت : على در حق تو انصاف روا نداشت که فرزندانش زنده ماندند ، ولى فرزندان تو در رکابش کشته شدند . عدى گفت : آه که من انصاف را در حق على رعایت نکردم که او در محراب عبادت شهید شد و من هنوز زنده ‏ام ! !
معاویه گفت : بدان که هنوز قطره‏اى از خون عثمان باقى است و آن قطره خونخواهى نشود مگر به خون شریفى از اشراف یمن .عدى گفت : سوگند به خداى ، آن دل‏ها که از خشم و غضب نسبت به تو آکنده بود هنوز در سینه‏ هاى ماست و آن شمشیرها که با آن‏ها با تو مى ‏جنگیدیم اکنون بر دوش‏هاى ماست ، اگر قدمى از طریق خدیعت به ما نزدیک شوى قدمى براى ریشه کن کردن شرّت به تو نزدیک شویم ، دانسته باش که قطع حلقوم و سکرات مرگ بر ما آسان‏تر است از این که سخن ناهموار در حق محبوبمان على بشنویم .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:58 عصر )
»» عیسى و شخص معجب

امام صادق علیه ‏السلام فرمود : راه و روش عیسى در تبلیغ دین گردش در شهرها بود ، در یکى از گردش‏هایش بیرون شد در حالى که مرد کوتاه قدى از یارانش به همراهش بود . چون عیسى به دریا رسید ، از روى یقین نام خدا را برد و روى آب به راه افتاد ، چون آن مرد عیسى را این چنین دید او هم با یقین کامل نام حضرت حق را به زبان جارى کرد و دنبال عیسى به روى آب به راه افتاد تا به عیسى رسید .
در این حال عجب و خودبینى او را گرفت ، با خود گفت : این عیسى روح اللّه است که به روى آب راه مى ‏رود و من همانند او ، پس او را بر من چه برترى است ؟ امام فرمود : به محض این اندیشه به زیر آب رفت ، در آن حال عیسى را به عنوان کمک صدا زد ، آن حضرت وى را از آب بیرون آورده سپس به او فرمود : چه گفتى ؟ در پاسخ عیسى ، اندیشه‏ اش را بیان کرد و این که آلودگى عجب گریبانش را گرفت ، عیسى فرمود : خود را به جایى واداشتى جز آنجا که خدایت واداشته و بدین جهت مورد خشم خدا شدى ، از آنچه که گفتى به درگاه حضرت حق توبه کن . سپس امام صادق علیه‏ السلام فرمود : آن مرد توبه کرد و به مقامى که خدا به او داده بود بازگشت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:57 عصر )
»» دو بُعد معاشرت‏

معاشرت، همنشینى، دوستى و رفاقت از نظر اسلام یا به تمام معنا زمینه‏ ساز خیر براى انسان و یا به تمام معنا زمینه ‏ساز شرّ براى آدمى است.

گاهى نیک‏بختى و سعادت محصول معاشرت صحیح و زمانى بدبختى و شقاوت ثمره معاشرت نادرست و ناسالم است.

پاره‏اى از برنامه‏ها، خیر و خوبى ‏اش جزئى و آن‏چنان که باید قابل توجه نیست و بخشى از امور، شر و بدى ‏اش اندک و آن‏سان که باید مورد نظر نیست اما بسیارى از واقعیات، خیرش فراوان و خیلى از مسائل شرش فراگیر و موجب سقوط و هلاکت آدمى است.

معاشرت و همنشینى با دیگران و دوستى و رفاقت با مردم از امورى است که اگر مثبت باشد و موردش درست و صحیح انتخاب گردد، خیرش نسبت به دنیا و آخرت انسان فراگیر است و اگر باطل و منفى باشد و موردش بجا و درست انتخاب نشود، شرش دامنگیر حیات دنیا و آخرت انسان است.

گاهى انسان از نظر زشتى باطن و رفتارهاى ناپسند و کردارهاى شیطانى تا دوزخى شدن پیش مى‏رود ولى بر اثر برخورد با دوستى سالم، دل‏سوز، مؤمن و خیرخواه، تغییر جهت مى‏ دهد و با اثر گرفتن از دوست پاک‏ طینت و مؤدبش در راه بهشت و صراط مستقیم حق قرار مى گیرد.

گاهى انسان از نظر زیبایى باطن و رفتارهاى پسندیده و کردارهاى الهى تا بهشتى شدن و تأمین سلامت دنیا و آخرت پیش مى‏ رود ولى به خاطر برخورد با دوستى خوش ظاهر و بد باطن و بى ‏ادب و بى ‏دین، تغییر مسیر داده با اثر گرفتن از آن منبع شر در راه دوزخ و طریق باطل قدم مى‏ گذارد.

این دو معنا در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده تا جایى که قرآن مجید به هر دو مورد در آیات فراوانى اشاره دارد و هر دو جهت را مایه عبرت و پند براى علاقه‏ مندان به معاشرت مى‏ داند.

فرزند پیامبرى چون حضرت نوح علیه السلام که داراى مقام با عظمت اولواالعزمى بود، از پدر بزرگوارش جدا شد و منکران حق و حقیقت و شهوت‏رانان بى ‏اصل و نسب و گمراهان و گمراه ‏کنندگان بى‏ادب را به رفاقت و معاشرت انتخاب کرد و از روش و منش آنان چنان اثر پذیرفت که بناى شخصیت الهى و انسانى او ویران گشت و به عذاب استیصال که عذاب غرق شدن در امواج شکننده آب بود، گرفتار آمد و درخواست پدر براى نجاتش از خدا به اجابت نرسید!!

 [... وَ نادى‏ نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ قالَ سَآوِی إِلى‏ جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ‏* وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ‏* وَ نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمِینَ‏* قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ‏].

... و نوح فرزندش را که در کنارى بود، بانگ زد که اى پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش گفت: به زودى به کوهى که مرا از [این‏] آب نگه دارد، پناه مى ‏برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هیچ نگه دارنده‏اى نیست مگر کسى که [خدا بر او] رحم‏ کند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر از غرق‏شدگان گردید.* و [پس از هلاک شدن کافران‏] گفته شد: اى زمین! آب خود را فرو بر، و اى آسمان! [از ریختن باران‏] باز ایست، و آب کاستى گرفت و کار پایان یافت و کشتى بر [کوهِ‏] جودى قرار گرفت و گفته شد: دورى [از رحمت خدا] بر گروه ستمکاران باد.*

و نوح [پیش از توفان‏] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ‏ات [به نجات خاندانم‏] حق است و تو بهترین داورانى.* خدا فرمود: اى نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [داراى‏] کردارى ناشایسته است، پس چیزى را که به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مى‏دهم که مبادا از ناآگاهان باشى..

پسر نوح با بدان بنشست‏

 

خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزى چند

 

پى نیکان گرفت و آدم شد

     

اثر شگفت‏انگیز معاشرت چه در جهت مثبتش و چه در جهت منفى‏اش هرگز قابل انکار نیست.

وقتى انسان بخصوص در ایام جوانى که ایام اوج عواطف و احساسات و غرائز و امیال است به انسانى که مثبت است و از روش و منش پاک و با منفعت بهره دارد دل ببندد و با او رفیق و همنشین شود و نشست و برخاست کند، یقیناً پاکى و مثبت بودن او در انسان اثر مى ‏گذارد و هنگامى که آدمى با شخصى گمراه، بى ‏تربیت و بى ‏ادب در حالى که قدرت بر تغییر او ندارد همنشین گردد و به او دلبستگى پیدا کند، منش و روش نامطلوب او در انسان اثر مى‏گذارد و وى را به چاه بدبختى و محرومیت از شکوفا شدن استعدادها سرنگون مى ‏سازد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:56 عصر )
»» بهترین درسها از سلیمان نبى‏

 

سلیمان نبى- که خداوند بزرگ در قرآن مجید در سوره نمل از حشمت و جلالش خبر مى‏ دهد- سراسر زندگى پر فیضش براى هر انسانى بهترین درس است.

اما با همه بزرگى و عظمتش با دست خود گندم یا جو مى‏کوبید و از آن نان به دست آورده و مى ‏خورد و هرگز علاقه نداشت از بیت‏ المال و یا زحمات دیگران ارتزاق کند.

لباس آن حضرت در عین این که بر اریکه سلطنت فلسطین تکیه داشت از مو بود و به دست خویش روزى یک قطعه حصیر کوچک مى ‏بافت و آن را مى ‏فروخته و از وجه آن براى خود و عیالش تهیه روزى مى‏کرد، چون شب فرا مى‏رسید به محراب عبادت مى‏رفت و تا صبح به تضرع و زارى به پیشگاه حق اشتغال داشت، حکومت را فقط براى دعوت به‏ خداپرستى و خدمت به خلق مى ‏خواست و علاقه داشت بنى آدم از روش او درس گرفته و پا به پاى او تا رسیدن به مقام قرب حرکت کنند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:53 عصر )
»» بهترین روز، ماه و عمل کدامند؟

از ابن عباس پرسیدند:

بهترین روزها و بهترین ماه‏ها و بهترین اعمال کدام است؟ پاسخ داد: بهترین روزها روز جمعه و بهترین ماه‏ها ماه رمضان، وبهترین اعمال نمازهاى پنج‏گانه است آن هم به وقت.

چون این مسائل به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید فرمود: اگر از علما و حکماى مشرق و مغرب این سؤالات مى‏شد غیر این جواب نمى‏گفتند، اما جواب من این است:

بهترین عمل عملى است که خداوند بپذیرد و بهترین ماه‏ها ماهى است که در آن توبه کنى و بهترین روزها، روزى است که مؤمن از دنیا خارج شوى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:52 عصر )
»» اقسام روزه‏

 

بیداران راه خدا، بر اساس آیات کتاب حکیم و روایات وارده در معارف الهیه روزه را به سه درجه تقسیم کرده‏اند: 

1- روزه عموم‏

2- روزه خصوص‏

3- روزه خاص الخاص‏

روزه عموم‏

حفظ شکم و شهوت از خوردن و آشامیدن و بهره‏گیرى از غریزه جنسى و رعایت آداب ظاهرى است.

 

روزه خصوص‏

حفظ گوش و چشم و زبان و دست و پا و سائر جوارح از گناهان و آثام است.

 

روزه خاص الخاص‏

روزه قلب از هموم دنیویه و افکار پست و کفّ او از ماسوى اللّه است افطار این روزه به فکر در ماسوى اللّه و توجه به دنیا و متاع آن است مگر دنیایى که مقدمه دین باشد که این‏گونه دنیا زاد آخرت است و فکر در آن نیکو و مستحسن مى‏باشد.

 

ویژگى روزه خاص الخاص‏

ارباب قلوب مى‏گویند: تحرک همت در وقت روزه و روزه براى تدبیر معاش‏ افطار خطاى قلب است و این خطا ناشى از عدم اطمینان به جناب مولاست، البته این‏گونه روزه مخصوص به انبیا و صدیقان و مقربان و رتبه و مقام با عظمت آن‏هاست.

[قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ‏].

بگو: خدا، سپس آنان را رها کن.

روزه حقیقى، کشنده هواى نفس و از بین برنده شهوت غلط طبع است، روزه صفاى دل، طهارت جوارح، عمارت ظاهر و باطن و شکر نعم حق و وسیله احسان به فقرا و آورنده تضرع و خشوع و بکا و ریسمان التجاى به حق و سبب شکستن اراده غیر خدایى و تخفیف دهنده حساب و چند برابر کردن حسنات است.

ما را یاراى روزه خاص الخاص نیست که این روزه در شأن و در قدرت انبیاست، آنان هستند که در مقام فناى فى اللّه و بقاى باللّه بسر مى‏برند و در هیچ شأنى جز حضرت او نیستند و غیر او نمى‏بینند و نمى‏دانند و نمى‏خواهند، موجودیت و حیثیت و حقیقت آن بزرگواران مترنم به این معناست:

آتش عشق تو در جان خوشترست‏

 

دل زعشقت آتش افشان خوشترست‏

هر که خورد از جام عشقت قطره‏اى‏

 

تا قیامت مست و حیران خوشترست‏

تا تو پیدا آمدى پنهان شدم‏

 

زانکه با معشوق پنهان خوشترست‏

درد عشق تو که جان مى‏سوزدم‏

 

گر همه زهر است از جان خوشترست‏

درد بر من ریز و درمانم مکن‏

 

زان که درد تو زدرمان خوشترست‏

مى نسازى تا نمى‏سوزى مرا

 

سوختن در عشق تو زان خوشترست

     

 

مراحل روزه خصوص‏

اما روزه خصوص که روزه شایستگان و صالحان از عباد خداست و آن عبارت از حفظ جوارح از آثام است، با شش مرحله قابل تحقق است:

اول: نگاهدارى چشم از وسعت نظر نسبت به آنچه مذموم و مکروه است و نسبت به هر چیزى که دل را از توجه به حضرت دوست باز دارد.

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ألنَّظْرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ إبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللّهِ اتاهُ اللّهُ ایماناً یَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ‏ «1».

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: نگاه تیر مسمومى از تیرهاى شیطان است، هر کس آن را ترک کند، خداوند ایمانى به او مرحمت کند که لذت آن ایمان را در قلب خود بیابد.

و از آن حضرت است که:

خَمْسٌ یُفْطِرْنَ الصَّائِمَ: ألْکِذْبُ وَالْغیبَةُ وَالنَّمیمَةُ وَالْیَمینُ الْکاذِبَةُ وَالنَّظَرُ بِشَهْوَةٍ «2».

پنج چیز روزه را باطل مى‏کند: دروغ، غیبت، سخن‏چینى، قسم دروغ، نظر به شهوت.

دوم: حفظ زبان است از هذیان، دروغ، غیبت، نمامى، فحش، جفا، خصومت، مراء که در این زمینه‏ها باید زبان را وادار به سکوت کرد، یا مشغول ذکر حق یا تلاوت قرآن که ذکر و تلاوت و یا سکوت از آن همه گناه سنگین، روزه زبان است.

در خبر است که:

دو زن روزه‏دار در عهد رسول خدا صلى الله علیه و آله، بر اثر گرسنگى و تشنگى موجب تلف اجازه افطار خواستند حضرت قدحى نزد آنان فرستاد و دستور استفراغ داد، یکى از آنان خون و گوشت تازه استفراغ کرد در حدى که نصف قدح را گرفت و آن دیگر هم همان‏طور در حدى که قدح پر شد، مردم تعجب کردند حضرت فرمودند: اینان از آنچه خدا حلال کرده بود «خوردن، آشامیدن، سر زیر آب بردن و...» روزه بودند و به آنچه حضرت حق حرام فرموده بود افطار کردند، یکى از آن که پیش دیگرى نشست و از مردم غیبت کرد، یعنى از گوشت مردم خورد.

صدوق به اسنادش از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند:

مَنِ اغْتابَ مُسْلِما بَطَلَ صَوْمُهُ وَنَقَضَ وُضُوءُهُ فَإنْ ماتَ وَهُوَ کَذلِکَ ماتَ وَهُوَ مُسْتَحِلٌّ لِما حَرَّمَ اللّهُ‏ «3».

هر کس از مسلمانى غیبت کند روزه‏اش باطل و وضویش شکسته شده و اگر به این حال بمیرد حلال شمارنده حرام خدا مرده.

سوم: حفظ گوش از شنیدن برنامه‏هاى حرام است و شنیدن برنامه حرام که عبارت از شنیدن دروغ در حق مسلمان، تهمت و افترا در حق مؤمن و غیبت مردم است و هم چنین شنیدن موسیقى و آواز زنان، به اندازه‏اى از نظر دیانت مقدسه گناهش سنگین است که هم ترازوى با خوردن حرام شمرده شده:

[سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ‏] «4».

آنان فوق‏العاده شِنواى دروغ‏اند [با آن که مى‏دانند دروغ است و] بسیار خورنده مال حرام.

نبىّ اسلام صلى الله علیه و آله فرموده:

ألْمُغْتابُ وَالْمُسْتَمِعُ شَریکانِ فى الْإثْمِ‏ «5».

غیبت کننده و شنونده در گناه شریک هستند.

چهارم: حفظ بقیه جوارح از دست و پا از مکاره و شکم از شبهات است که معنا ندارد انسان از حلال روزه بگیرد، با حرام افطار کند.

کسى که از حلال روزه بگیرد و با حرام افطار کند، مانند شخصى است که خانه‏اى بسازد ولى شهرى را خراب کند.

غذاى حلال اگر زیاد خورده شود مضر است، روزه براى تقلیل أکل حلال است، واى بر کسى که آلوده به حرام است.

اگر کسى به وسیله روزه حلال را کم کند، ولى از طرفى دچار به حرام شود، یعنى شکم را از خوردن حفظ کند، ولى اعضا و جوارحش در گناه آزاد باشند، مثل کسى است که از خوردن دواى زیاد به خاطر ضررش پناه بخوردن سم ببرد، آیا این عمل نتیجه جهل و بى‏خردى نیست؟

حرام، سمى است که هلاک دین در آن است و حلال دارویى است که کم آن سودمند و بسیارش مضر است و منظور از روزه تقلیل در خوردن حلال است و آنچه روزه‏اى است که حلال در آن کم خورده شود و حرام در آن بسیار انجام بگیرد!

پنجم: در وقت افطار قناعت به کم خوردن از حلال کند، مواظب باشد شکم را از غذا پر نکند که ظرفى در پیشگاه حضرت او مبغوض‏تر از شکم پر آن هم از حلال نیست، حرام خوردن که کار روزه‏دار و مردم مؤمن نمى‏باشد، تا نسبت به آن قضاوت شود.

کسى که هر چه بخواهد به وقت افطار بخورد، چگونه مى‏تواند با روزه‏اش دشمن خدا را مقهور و قدرت شهوت را بشکند؟

مقصود از روزه، خالى شدن شکم از طعام و تعدیل شهوت است، اگر بنا باشد سفره ماه رمضان رنگین شود، تمام همت انسان قبل از رمضان و در رمضان معطوف جمع کردن غذاهاى رنگارنگ مى‏شود، آن وقت خوراک انسان در سحر و افطار ماه رمضان بیشتر از اوقات دیگر مى‏گردد، در این صورت آدمى به اهداف پاک روزه نخواهد رسید!

شما در ماه رمضان باید سعى کنید با کم خوردن قدرت و سلطه شیطان را نسبت به خود ضعیف کنید و نیروى شهوت را مهار نمایید و از طغیان هوا و هوس و غرائز سرکش بکاهید.

ششم: دلش پس از افطار مردد بین بیم و امید باشد؛ زیرا نمى‏داند روزه‏اش قبول شده تا از مقربان باشد، یا مردود شده و از مغضوبان است و در آخر هر عبادتى باید مؤمن در چنین حالى باشد.

روایت شده وجود مقدس حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام روز عید فطر به گروهى گذشت که در حال خنده بودند فرمود:

خداوند عزوجل ماه رمضان را میدان تمرین براى عبادش قرار داد، تا در مسابقه طاعت شرکت کنند، گروهى مسابقه را بردند و رستگار شدند و دسته‏اى تخلف کردند و هلاک شدند. عجب است کل عجب، از خنده کننده بازیگرى که در چنین روزى که برندگان فائز شدند و بازندگان هلاک گشتند، این چنین بى‏خبر است، به خدا قسم اگر پرده برگیرند، نیکوکار به نیکى اش ادامه مى‏دهد و بدکار از بدى‏هایش‏ دست مى‏شوید «6».

بیداران راه خدا مى‏فرمایند:

مقصود از صحت روزه قبولى آن و مقصود از قبولى وصول به مقصود و مقصود از وصول به مقصود تخلق به صفتى از اوصاف حضرت حق که صمدیت است مى‏باشد.

و نیز مى‏فرمایند:

مقصود از روزه اقتدا به ملائکه الهى است و این اقتدا با کفّ از شهوات حاصل مى‏شود، چرا که ملائکه منزّه از شهواتند و انسان که رتبه‏اش به خاطر نور عقل مافوق بهائم و به خاطر داشتن شهوت مادون ملائکه است، مى‏تواند از طریق شکستن شهوت به وسیله روزه و مجاهدت و کوشش براى تسلط به شهوت شبیه ملائکه گردد.

کسى که منغمر در شهوات است در اسفل سافلین به سر مى‏برد و غبار حیوانیت بر چهره انسانى او نشسته، ولى کسى که مالک نفس و مسلط بر شهوات است، تا اعلى علیین ارتفاع معنوى گرفته و به افق ملائکه رسیده و از آنجا که ملائکه بندگان مقرب‏اند مقرب به ملائکه هم مقرب خداست.

نبىّ اسلام صلى الله علیه و آله در عظمت روزه مى‏فرماید:

إنَّمَا الصَّوْمُ أمانَةٌ فَلْیَحْفَظْ أحَدُکُمْ أمانَتَهُ‏ «7».

روزه امانت است، باید هر یک از شما به حفظ امانت اقدام کند.

و هر زمان این آیه را مى‏خواند:

[إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها] «8».

خدا قاطعانه به شما فرمان مى‏دهد که امانت‏ها را به صاحبانش بازگردانید.

دست بر گوش و چشم مى‏گذاشت و مى‏فرمود:

گوش امانت است، چشم امانت است‏ «9».

با روزه‏اى که اعضا و جوارح هم از گناه روزه‏اند مى‏توان امانات را به صاحب اصلى‏اش که حضرت حق است، بازگرداند، در صورت گرفتار بودن به گناه در امانت خیانت مى‏شود و خیانت‏گر جزایش آتش است!

بیایید با تضرع و خضوع و خشوع به درگاه حضرت او به انابه برخیزیم و از حضرتش با کمال صدق و صفا بخواهیم که: تمام گناهان ما را که در گذشته از ما صادر شده و نقائص عبادات ما را ببخشد و در بقیه عمر توفیق عمل خالص در تمام زمینه‏هاى عبادى به ما عنایت کند.

به قول الهى آن عارف دل سوخته:

خداوندا چو دادى گوهر جان‏

 

عطا کن تاج علم و گنج ایمان‏

     

بجانم پرتو صدق و صفا بخش‏

 

مقام صبر و تسلیم و رضا بخش‏

مرا بخش آنچه زیب جسم و جانست‏

 

سعادت آنچه در هر دو جهان است‏

من از غیر تو بیزارم الها

 

بدرگاه تو زارم پادشاها

شد از کف رایگان عمر عزیزم‏

 

سزد خون دل از چشمان بریزم‏

دریغا عمر ضایع کردم اى داد

 

شدم دور از امید وصل فریاد

دریغا حسرتا نقد جوانى‏

 

همه رفت از کف من رایگانى‏

     

 

[وَ أنْزِلْ نَفْسَکَ مَنْزِلَةَ الْمَرْضى‏ لاتَشْتَهى طعاماً وَلا شَراباً مُتَوَقِّعاً فى کُلِّ لَحْظَةٍ شِفاءَکَ مِنْ مَرَضِ الذُّنُوبِ‏]

نفس روزه‏دار

در ماه مبارک رمضان خود را به حقیقت به منزله مریضى که اصلًا اشتهاى به طعام و آشامیدنى ندارد قرار بده، یعنى آن چنان به روزه حقیقى متصل شو که گویا از دنیا و ما فیها بریده‏اى، در چنین حالى هر لحظه فقط و فقط متوقع شفاى خود از مرض گناهان باش.

گناهان عقل، قلب، روح، نفس، اعضا و جوارح که به راستى مریضى و نسخه تو روزه حقیقى و طبیبت خداست، در گرفتار بودنت به این مرض توجه به اشتهایت نداشته باش که توجه به اشتها اولًا به صلاح تو نیست ثانیاً قاتل توست:

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: یا عِبادَ اللّه أَنْتُمْ کَالْمَرْضى‏ وَرَبُّ الْعالَمینَ کَالطَّبیبِ فَصَلاحُ الْمَرضى‏ فیما یَعْمَلُهُ الطَّبیبُ وَیُدَبِّرُهُ بِه لافیما یَشْتَهیهِ الْمَریضُ وَیَقْتَرِحُهُ:

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: اى مردم! شما مانند مریضان هستید و پروردگار عالم براى شما چون طبیب است، پس صلاح مریض در آن است که طبیب عمل‏ مى‏کند و تدبیر مى‏نماید، نه در آنچه که مریض آن را میل دارد و مى‏پسندد.

آرى، هر کس با دقت به خویش مراجعه کند مى‏بیند که عقلش دچار جهل، قلبش دچار بسیارى از امراض مانند وسوسه، غرور، حسد، کبر، ریا، حب جاه و شهوت و دیده و گوش و دست و پا و شکم و شهوت هر یک داراى امراضى هستند و طبیب این امراض و معالج این دردها قطعاً خود انسان نیست، این خداى مهربان است که با توجه و عنایت و به وسیله انبیا و امامان علیهم السلام و کتب آسمانى معالج انسان مى‏باشد و این انسان است که براى درمان دردها باید به نسخه‏هاى شفابخش الهى عمل کند که از جمله آن نسخه‏ها روزه همراه با شرایط است.

به خود مغرور نباشید و درباره خود تصور سلامت نداشته باشید، تا هستید خود را مریض و خداى مهربان را طبیب خود بدانید که در همه کره زمین، سالم اندک و مریض بسیار زیاد است، به داستان واقعى زیر که نمایشگر این واقعیت است توجه کنید:

مریض واقعى‏

عیسى بن مریم علیه السلام، شبى در شهر ناصریه بود، صاحب خانه به محضر حضرت عرضه داشت: شهر را بیمارانى است که طبیبان مادى از علاج آنان عاجزند، اگر اجازه دهید، همه را براى شفا به خدمت شما بیاورند. عیسى علیه السلام قبول کرد. چون صبح شد، بیماران را به سر راه عیسى علیه السلام آوردند تا آنان را با دم الهى خود شفا دهد. تعداد آنان را حدود ده نفر دید، فرمود: بیماران شما همین ده نفر هستند؟

عرضه داشتند: آرى، فرمود: اگر سالم‏هاى این شهر به این تعداد باشند برایم اعجاب‏آور است!

این است نظر یک پیامبر اولوالعزم درباره اهل سلامت و درباره بیماران که سالم‏ها بسیار اندکند و بیماران بسیار زیاد.

اگر بیماران به مصلحت طبیب واقعى خود، حضرت احدیت توجه کنند، سلامت آنان تضمین مى‏شود.

هر که درین درد گرفتار نیست‏

 

یک نفسش در دو جهان بار نیست‏

هر که دلش دیده بینا نیافت‏

 

دیده او محرم دیدار نیست‏

هر که از این واقعه بویى نبرد

 

جز به صفت صورت دیوار نیست‏

خوار شود در ره او هم چو خاک‏

 

آن که در این واقعه خونخوار نیست‏

گرچه حجاب تو برون از حدست‏

 

هیچ حجابیت چو پندار نیست‏

پرده پندار بسوز و بدانک‏

 

در دو جهانت به از این کار نیست‏ «10»

     

 [وَطَهِّرْ باطِنَکَ مِنْ کُلِّ کَدَرٍ وَغَفْلَةٍوَظُلْمَةٍ یَقْطَعُکَ عَنْ مَعْنَى الْإخْلاصِ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى‏. قیلَ لِبَعْضِهِمْ إنَّکَ ضَعیفٌ وَانَّ الصِّیامَ یُضْعِفُکَ قالَ: إنّى اعِدُّهُ بِشَرِّ یَوْمٍ طَویلٍ وَالْصَبْرُ عَلى‏ طاعَةِ اللّهِ تَعالى‏ أهْوَنُ مِنَ الْصَّبْرِ عَلى‏ عَذابِهِ‏]

 

طهارت باطن در روزه‏

در ماه رمضان که فرصت بسیار نیکویى است، با رعایت شرایط روزه و دقت در وضع خود، قلب و جانت را از هر کدورت و غفلت و ظلمتى که تو را از حقیقت اخلاص جدا مى‏کند پاک و طاهر کن.

به بعضى گفتند: ناتوانى و روزه تو را ناتوان مى‏کند، پاسخ داد من روزه و نتیجه معنوى آن را براى جلوگیرى و دفع شر و سختى روز قیامت ذخیره مى‏کنم و شکیبایى و صبر بر طاعت و عبادت خدا براى من خیلى آسانتر از قرار گرفتن در عذاب اوست.

 [قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: قالَ اللّهُ تَعالى‏: ألصَّوْمُ لى وَأنَا أجْزى بِهِ، فَالصَّوْمُ یُمیتُ هَوَى النَّفْسِ وَشَهْوَةَ الطَّبْعِ وفیهِ حیاةُ الْقَلْبِ وَطَهارَةُ الْجَوارِحِ وَعِمارَةُ الظَّاهِرِ وَالْباطِنِ والشُّکْرُ عَلَى النِّعَمِ وَالْإحسانُ إلىَ الْفُقَراءِ وَزِیادَةُ التَّضَرُّعِ وَالْخُشُوعِ وَالْبُکاءِ وَحَبْلُ الْإلْتِجاءِ إلَى اللّهِ وَسَبَبُ إنْکِسارِ الشَّهْوَةِ وَتَخْفِیفُ الْحِسابِ وَتَضْعیفُ الْحَسَناتِ وَفیهِ مِنَ الْفَوائِدِ ما لا یُحْصى‏ وَکَفى‏ ما ذَکَرْنا مِنْهُ لِمَنْ عَقَلَ وَوُفِّقَ لِاسْتِعْالِهِ:]

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند تعالى مى‏فرماید: روزه براى من است و جزایش بر عهده من.

روزه، خواهش‏هاى غلط نفس و هوا و هوس‏هایش را برطرف مى‏کند، چرا که مبدأ و منشأ همه فتنه‏ها و شرور شکم است، چون شکم پر شد و به پرى عادت کرد و بر انسان حاکم شد، کیسه شهوت هم پر مى‏شود و به پرى عادت مى‏کند، آن هنگام ببینید شکم و شهوت پر، چه توقعاتى از انسان دارند و چه خواسته‏هایى طلب مى‏کنند و اگر انسان بخواهد مقاومت کند که نمى‏تواند، چه بلاهایى به سر انسان مى‏آورند.

روزه، حیات دل‏هاست و پاکى جوارح، چون عمل به شرایط روزه نتیجه‏اش زنده شدن دل به نور معرفت و قرار گرفتن اعضا و جوارح در مدار پاکى عمل است، آبادى ظاهر و باطن انسان مرهون روزه حقیقى است.

از فوائد دیگر روزه این است که با چشیده شدن طعم گرسنگى و تشنگى قدر و قیمت نعمت معلوم مى‏گردد و انسان به داشتن آن، منعم را شکر مى‏گزارد و هم‏چنین با چشیدن رنج گرسنگى و تشنگى، به رنج فقرا و مساکین آگاه مى‏شود و در صدد جبران رنج آنان و علاج درد آنان به احسان و انفاق و صدقه به آنان برمى‏آید.

و از طرفى چون روزه باعث قلت کدورت و تخفیف تیرگى دل و موجب صافى جان و تزکیه نفس است، عامل پدید آمدن تضرع و خشوع و گریه است و روى این حساب ایجادکننده حالت التجا نسبت به حق و سبب درهم شکسته شدن قدرت شهوت است.

روزه روزه‏دار باعث تخفیف حساب قیامت و تضعیف حسنات عبد است، در روزه ماه رمضان آنقدر فائده و منفعت هست که حسابگران از حساب آن عاجز و شماره‏کنندگان از شمارش آن ناتوانند، این مقدار که بیان شد، براى هر کس که صاحب عقل و هوش و درایت و آراسته به توفیق عمل است، کافى مى‏باشد.

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- محجة البیضاء: 2/ 132، کتاب اسرار الصیام.

(2)- محجة البیضاء: 2/ 132، کتاب اسرار الصیام.

(3)- ثواب الأعمال: 284؛ محجة البیضاء: 2/ 133، باب اسرار الصیام.

(4)- مائده (5): 42.

(5)- محجة البیضاء: 2/ 133، کتاب اسرار الصیام.

(6)- محجة البیضاء: 2/ 135، کتاب اسرار الصیام.

(7)- محجة البیضاء: 2/ 136، کتاب اسرار الصیام.

(8)- نساء (3): 58.

(9)- محجة البیضاء: 2/ 136، کتاب اسرار الصیام.

 

(10)- عطار نیشابورى.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/4/16 :: ساعت 3:51 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 196
>> بازدید دیروز: 218
>> مجموع بازدیدها: 1330775
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب