سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش با عمل همراه است . پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرد دانست و دانش، به عمل فرا می خواند، پس اگر او را اجابت کرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دورمی شود [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» صید

مرا راندی ز خود جانان و گفتی           دام برچینم از راهت، بیندازم دگر جایی

مپندارم چو صیادی پیِ صیدی             که خود صیدم چو یونس در دَمِ ماهی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:38 عصر )
»» معصویت کودکانه

روزگار، به خیال خودش می­خواهد معصویت کودکانه مرا از من بستاند.

 

kudak

اما او که می­داند  

                  من هر صبح

                               کودک متولد می­شوم!

 

 

 

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:37 عصر )
»» رهایش کنیم

 

کودکی بودیم بادبادک به دست. نخ­اش به دنبال خود می­کشیدیم و به هوا می­فرستادیمش. هر چه بالاتر می­رفت خوشحالیمان بیشتر می­شد. دوست داشتیم آن قَدَر بالا برود تا به طاق آسمان برسد؛ ولی همچنان نخ­اش را محکم چسبیده بودیم و به دنبال خود می­کشیدیم. اسیر زمینش کرده بودیم. بند خاکش کرده بودیم.

معصومیت کودکانه­مان از بَر اوج رفتنش لذت می­برد و آرزو می­کردیم کاش می­شد که با او همسفر می­شدیم، لیکن پای برهنه­مان که خاک زمین را لمس می­کرد به یادمان می­آورد که ما فرشتگانی بی بالیم. دلمان نمی­خواست از بادبادک­مان جدا شویم تا شاید او حلقه­ای باشد که ما را به عرش پیوند می­زند. اما بادبادک دلش نمی­خواست مانند ما اسیر زمین باشد. هی خودش را بیشتر و بیشتر به بالا می­کشید تا بالاخره نخ­اش پاره می­شد؛ رها و آزاد، اوج می­گرفت، و دور  و دورتر، کم کم نقطه­ای در دیدگان معصوم ما می­شد... و ما با خود می­گفتیم: چقدر زیباست اوج گرفتنت! کاش زودتر این می­دانستم و رهایت می­کردم ... .

 

آن روزگاران گذشت،

               و ما همچنان همان کودکیم

                         و هنوز بادبادک­بازی می­کنیم،

                                    با بادبادکی دیگر به دست،

و آن روح­مان است که با خود اسیر دنیای خاکی­مان کرده­ایم.

 بیایید دوباره به یاد آوریم که

 

چقدر زیباست رها شدن بادبادک و اوج گرفتنش

 

kite



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:34 عصر )
»» وجود انسان دومین جلوه رحمت3

لیاقت انسان براى راه یابى به پیشگاه ربوبى

از میان آفریده هاى بى شمار ، جن و فرشته و انس لایق و اهل عبادت ویژه اند و از میان این سه گروه ، انسان در این زمینه جایگاه خاصى دارد و نردبانى براى اوست که مى تواند از دیگران بالاتر رود ، تا جایى که ملکوت عالم را بشناسد و به اسرار آن آگاه شود و به بارگاه ربوبى راه یابد و به مقام قرب حق برسد ، لحظه اى توجه به این همه لطف و مهر خداوندى ، انسان را سرمست و دیوانه مى کند و به حقیقت سوگند ، جا دارد به سبب همین توفیق همه هستى خود را وقف عشق و پرستش حق کند .

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) که معنى انس با خدا و شیرینى و لذّت عبادت را چشیده است ، در مقام مناجات به حضرت محبوب عرضه مى دارد :

اى خدایى که به من اذن و اجازه دعا و سخن گفتن با خود را داده اى .

اگر حضرت او اجازه مناجات به درگاهش را نمى داد چه کسى جرأت و قدرت دعا و سخن گفتن داشت ؟

« أَیْنَ التُّراب وَرَبُّ الأَرْباب ؟ ».

انسان خاکى کجا و پروردگار همه فرمانروایان کجا ؟ !

و نیز آن حضرت به محبوب ازل و ابد عرض مى کند :

« إلهى ! تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ آلائِکَ شُکرى وَتضاءَلَ فى جَنْبِ إکرامِکَ إیّاىَ ثَناىَ وَنَشرِى ».

معبودا ! در برابر بزرگى نعمت هایت سپاسم اندک و کوچک مى نماید و ستایش و گزارشم در برابر آن همه اکرام و احترامى که بر من نهادى کم و ناچیز است .

در هر صورت کرامت و ارزش کامل و حقیقى انسان هنگامى تحقق مى یابد که دعوت حضرت حق را اجابت کند و به تکالیف و مسؤولیت هاى شرعى و انسانى اش عمل نماید و در برابر دعوت شیطان و حزب او ، به ویژه در این عصر پر از فساد و فتنه و آشوب « نه » بگوید و به سینه نامحرم دست ردّ بزند .

 

عصر ارتباطات ، عصر دعوت به غیر حق

این روزگارى که ما در آن به سر مى بریم اگر آن را روزگار دعوت ها بنامیم سخنى بى جا نگفته ایم .

از آغاز صبح که یک شهروند از خواب برمى خیزد و دو گانه اى براى یگانه به جاى مى آورد و برگى از برنامه هاى حیات بخش قرآن را تلاوت مى کند ، اگر پیچ رسانه هاى تبلیغى میان منزل را باز کند با انواع فرستنده ها و دعوت ها مواجه مى شود و با پا نهادن به بیرون منزل و کوچه و خیابان ، انواع دیوارنویسى ها ، اطلاعیه ها ، پوسترها و تابلوهاى الکتریکى و . . . از چهار طرف او را به خود جلب مى کنند و با اشاره و چشمک زدن ها براى شکار فکر و عقیده او هجوم مى آورند .

در روزمرّه اگر با رسانه هاى نوشتارى و روزنامه ها و مجلات سر و کارى داشته باشد با انواع بیشترى از بنگاههاى تبلیغاتى مواجه مى گردد و بالاخره اگر اهل رسانه هاى مدرن ، پرظرفیت و جهانى مثل اینترنت و خبرگزارى ها باشد غرقاب اقیانوس هایى از خواهندگان و دعوت کنندگان و خوانندگان خواهد شد .

دعوت کنندگان به این هم قناعت نکرده اند ، بلکه براى دانش ارتباطات و رسانه ها دانشکده هاى ویژه اى تأسیس و بالاترین ظرافت ها و پیش رفته ترین ابزار و صنایع را نیز به کار مى گیرند .

باید به این همه ، بهره گیرى از انواع هنر و استفاده از احساسات بشرى و . . . را نیز اضافه کرد تا قدرى نحوه دعوت هاى پنهان نمایان گردد ، بدیهى است دعوت کنندگان و اهدافشان یکسان نیستند ، دروازه هاى این غوغاسراى پر زرق و برق به روى همه باز است ، از تبلیغ کالا و تجارت گرفته تا انواع مکتب ها و مذهب ها و احزاب و فلسفه ها عرضه مى شود و از من و شما دعوت مى شود ، صد رحمت به تبلیغات بازرگانى که اهدافشان روشن و تا حدى کم غلّ و غش تر از دگران است ، معلوم است که دنبال رونق بازار و جذب مشترى و کسب سود و کاسبى هستند ، ولى احزاب سیاسى ، مکتب هاى اجتماعى ، فلسفه هاى گوناگون شرقى و غربى ، چپ و راست و . . . مى کوشند تا اهداف اصلى خویش را که جدا کردن انسان از حق در همه زمینه هاست پشت نقاب خدمت به ما پنهان کنند و ماهیت حقیقى خود را پوشیده نگه دارند .

من و شما باید به این واقعیت توجه کنیم که مشتریان مشرک و کافر فراوانى بر سر بازار یوسف فکر ما و دین ما صف کشیده اند و بازار بورس بسیار داغى داریم و خطر و حساسیت آن جاست که آن ابزار در اختیار رجال سیاسى و اجتماعى آخر الزمان و انسان هاى شیطان صفت ، بیشتر قرار گرفته است .

در این میان که بیشترین سرمایه گذارى تبلیغاتى براى خرید جان انسان و فکر و عقل و دین و آیین اش و به عبارتى عاشقانه در پى دلبرى من و شما هستند ، خداى مهربان که آفریننده ما و روزى دهنده به ماست و نهایتاً بازگشت ما به سوى اوست نیز ما را دعوت مى کند ، تنها با یک تفاوت که همه دعوت کنندگان زمینى ما را براى خود و حمل بار شهوات و امیال و خواسته هاى بى منطقشان مى خواهند و مى طلبند ، ولى حضرت حق ما را براى خودمان و کمال و رشدمان و سعادت دنیا و آخرت و وصل شدنمان به رحمت و لطفش و رسیدنمان به وصال و قربش مى خواهد .

دگران اعم از شرقى و غربى و . . . مشترى فکر و دل و دین ما هستند و با انواع ابزار و وسائل ما را دعوت مى کنند تا شیفته و فریفته آنان شویم و پس از پذیرش دعوت و مجذوب شدن و خود فروختن به آنان ، کارگرى داوطلب و اجیرى بى اجرت و مزدورى بى مزد در پى ترویج اهداف و خواسته هایشان باشیم . یک فرد مادى یا سیاسى ، یک حزب یا یک سازمان ، یک دفتر یا مکتب مى کوشد تا با تبلیغات و دعوت یارگیرى کند و از آراء بیشترى برخوردار گردد و صاحب کرسى ها و منصب هاى حکومتى بیشتر در یک کشور ، یا در یک منطقه و حتى در جهان گردد تا افسار خر مراد به دستش آید و آن را هر جا که دل خواه اوست گرچه به زیان یک ملت یا ملت ها ، براند !

رحمت حق به انسان در قرآن

در آیاتى که به فضل و رحمت نسبت به انسان اشاره شده است حقایق عظیمه و معارف شریفه و مسائل کریمه اى مطرح است که نشان مى دهد فضل و رحمت خدا در حیات انسان جایگاه ویژه و موقعیّت خاصى دارد .

 . . . فَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:25 عصر )
»» وجود انسان دومین جلوه رحمت2

ملاک برترى

با اینکه همه فرشتگان به پرستش و عبادت خدا اشتغال دارند و از هر معصیت و آلودگى پاک اند چرا و چگونه انسان به جایى مى رسد که از فرشته برتر مى شود ؟ چرا فرشتگان خادم انسان اند ؟ چرا آنان از انسان پیش نمى افتند و به مقامى بالاتر دست نمى یابند ؟

روزى عبدالله بن سنان با حضرت امام صادق (علیه السلام) در این زمینه گفتگو داشت و نظیر این سؤالات را با حضرت مطرح کرد ، امام صادق (علیه السلام) در پاسخ او به سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) استناد جست که ایشان فرموده اند :

« إنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ رَکَّبَ فِى المَلائِکَةِ عَقْلا بِلا شَهْوَة ، وَرَکَّبَ فِى البَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْل وَرَکَّبَ فِى بَنِى آدَمَ کِلْتَیْهِما ، فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ المَلائِکَةِ وَمَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ البَهائِمِ ».

خداى عزّ و جلّ در ملائکه فقط عقل نهاده است  خواهش هاى نفسانى که به سوى گناه و معصیت مى کشاند و سبب آلودگى معنوى مى شود ندارند و در حیوانات فقط میل و خواهش نهاده است ، ولى به فرزندان آدم عقل و خواهش هاى نفسانى داده است ، پس کسى که عقلش بر خواهش هایش پیروز گردد  و زندگى اش در مسیر عقلانیت دینى و انسانى قرار گیرد  از فرشتگان برتر و بالاتر و بهتر است و هرکس خواهشش بر عقلش چیره شود از چهارپایان بدتر است .

با دقت در آیات کریمه قرآن و اینگونه روایات که در کتاب هاى اصیل و پرقیمت نقل شده است روشن مى شود که خدا تا چه اندازه به انسان زمینه و میدان ترقى و استعداد و قابلیت رشد و کمال عنایت کرده است .

انسان ، اگر عقلش را با نبوت پیامبران و امامت امامان و به آیات خدا پیوند زند ، یقیناً از طریق این پیوند برتر و بهتر از فرشتگان مى شود و اگر عقل را تعطیل کند و فقط به امور مادى بپردازد و بر حیاتى چون حیات حیوانات تکیه زند و شخصیت الهى و انسانى خود را به اسارت هوا و هوس و خواهش هاى بیجا و شیطانى دهد خود را در معرض سقوط و هلاکت قرار داده و وجودش را از همه حیوانات برى و بحرى و وحوش صحرایى و بیابانى پست تر کرده و اضافه بر همه این امور به صف ناسپاسان و کفران کنندگان نعمت پیوسته است .

آرى ; ارزش و والایى ویژه مؤمنان آگاه و دلدادگان بیناست ، بخصوص مؤمنانى که پیامبران و امامان را ندیده اند ولى از طریق آیات و روایات منقّش روى صفحات کاغذ به حقیقت و راستى مؤمن شده اند و در راه ایمان ، در میدان هر نوع حادثه و بلا استقامت مىورزند و ثبات قدم به خرج مى دهند .

در روایتى آمده :

روزى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) از جمع اصحاب پرسیدند : چه ایمانى شگفت تر است ؟ برخى پاسخ دادند : ایمان فرشتگان ; حضرت فرمود : مگر چه چیز شگفت انگیزى در کیفیت ایمان فرشتگان است ؟ آیا وحى خدا بر آنان نازل مى شود ؟ اصحاب عرض کردند : پس ایمان ما شگفت انگیز است ! حضرت فرمود : چه شگفتى در ایمان شما وجود دارد با توجه به اینکه شما مرا مى بینید و با دیدن من ایمان آورده اید و اینگونه ایمان آوردن هنرى به حساب نمى آید این بار یاران جوابى ندادند و عرض کردند : خود پاسخ ما را بفرمایید .

حضرت فرمود :

« إیمانُ قَوم فى آخِرِ الزَّمانِ بِسَواد عَلى بَیاض ».

عجیب ترین و شگفت آورترین ایمان ها و باورها ، ایمان گروهى از مردم آخر الزمان است که به وسیله خطى سیاه بر کاغذى سپید ایمان مى آورند .

یعنى با اینکه معصوم و معجزاتش را ندیده اند و زمان او را درک نکرده اند فقط با تکیه بر آیات و روایات که روى صفحات کتاب هاست دین باور و معتقد به معاد و دیگر اصول و فروع دین مى شوند و از این راه خود را با تمام وجود به رحمت رحیمیه حق مى رسانند .

 

نقش پیامبران در سعادت انسان

پیامبران و امامان به اذن حق از مردم دعوت مى کنند تا بذر توحید و اعتقاد به قیامت را در دل خاکیان بکارند ، به این امید که خاکیان ، افلاکى شوند و از حالات حیوانى درآیند و در گردونه حالات ملکوتى قرار گیرند و نصیب عظیمى از رحمت و لطف حضرت حق را در دنیا و آخرت به خود اختصاص دهند .

بى تردید حضرت حق به عبادت و بندگى و طاعت و خدمت ما نیاز ندارد زیرا او غنى مطلق و بى نیاز حقیقى است ، این ما هستیم که براى تکمیل کرامت و شرافت و شخصیت انسانى خود و تأمین سعادت دنیا و آخرتمان به الطاف او و به پرستش او و به بندگى و عبادت و طاعت و خدمت ، سخت نیازمندیم و اگر این نیاز را که در جهت معنوى عین گرسنگى مادى است پاسخ ندهیم به هلاکت ابدى و شقاوت همیشگى دچار مى شویم و همه راه ها به روى ما مسدود مى شود و در ظلمتى فوق ظلمت ها قرار مى گیریم .

پیامبران الهى و امامان معصوم ـ که هر یک مظهر اسماى حسناى حق اند ـ نیز مانند خدا بشر را براى اهداف شخص خود نمى خواستند ، بلکه انسان را براى رساندنش به سعادت و رستگارى دعوت مى نمودند و شگفت اینکه به دعوتِ تنها اکتفا نکردند بلکه در راه دعوت از همه هستى خود حتى جانشان براى خدا و تحقق توحید گذشتند .

دعوت آسمانى که همه جلوه هایش در کتاب هاى الهى و به ویژه قرآن مجید و افق نبوت و امامت دیده مى شود گوشه اى از فضل و رحمت بى نهایت حق نسبت به انسان است که انسان اگر به این دعوت دقت عقلى کند و با گوش جان آن را بشنود ، بدون شک آن را اجابت مى کند و نسبت به آن قدرشناسى مى نماید و حاضر مى شود همه هستى و جانش را در تحقق آن بکار گیرد ، ولى متأسفانه اکثر مردم در پرده غفلت به سر مى برند و لباس کبر بر اندام باطنشان که مانع رسیدن نداى حق به گوش دلشان است و هواى نفس و خواهش هاى بیجا و جاذبه هاى دنیایى آنان را از پاسخ گفتن به دعوت حق محروم کرده است .

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:25 عصر )
»» وجود انسان دومین جلوه رحمت

و از دیگر نمونه هاى رحمت خدا وجود انسان است که اهل دل از او به عنوان جهان نفسى خبر مى دهند .

چنانچه نور رحمت نمى تابید ، نه چیزى پدید مى آمد و نه چیزى دوام و بقا داشت ، هر پدیده اى در حقیقت جلوه رحمت حق است .

 . . . وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء . . ..

 . . . و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است . . .

انسان موجود بى ارزش و کوچک و محدودى نیست که هم چون برخى حیوانات فضاى زندگى اش لانه و غارى و یا درّه و جنگلى باشد ، همه دریاها و فضا و پهنه روى زمین و معادن و منابعش در اختیار اوست و روزى اش از پاکیزه ترین و بهترین روزى هاست نه چون روزى چهارپایان یا درندگان و پرندگان . . . که با لاشه اى متعفن و یا مردارى بدبو یا علوفه اى پایمال شده و پژمرده و . . . سیر و سرگرم شود .

این همه براى این است که قدر و ارزش و کرامت خود را بداند و به تحقق عملى استعدادهاى خدادادى خویش بپردازد و همه وجودش را با خواسته هاى حضرت ربّ العزّه هماهنگ نماید تا در مقام قرب و جنت لقا و کاخ وصال و عرصه رحمت جایش دهند .

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارندتا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى

راستى انسان چه موجود عجیبى است ، معجونى از آب و گل و عقل و فطرت و روح و نفس که وزن عنصرى اش اندک و وزن شخصیتى و هویتش عظیم و غیرقابل درک است .

او باید مادون خود را در راه برقرارى حیاتش به کار گیرد و براى تنها مافوق خودش که حضرت ربّ العزه است با کمال خلوص و عشق بندگى کند .

انسان به سبب رحمت رحمانیه و رحیمیه حق هم از نظر ظاهر بهترین و معتدل ترین صورت را و هم از نظر باطن نیکوترین سیرت را دارد، او مسجود فرشتگان است و عنایت و لطفى که به او شده به فلک و ملک نشده است .

جان ها فلکى گردد اگر این تن خاکی *** بیرون کند از خود صفت دیو و ددى را

ارزش ذاتى انسان و رحمت الهى

انسان از نظر آیات قرآن موجودى است که استعدادهاى فراوانى به او عنایت شده و داراى دو بال عقل و فطرت و نیرویى شگرف چون نفس نفیس و روح خدایى است به گونه اى که او را از همه موجودات عرصه هستى ممتاز ساخته و مادون آفریدگار و سرآمد آفریدگان و گل سرسبد مخلوقات قرار داده است ، قرآن ، والایى و ارزش او را در سوره مبارکه تین با چهار سوگند بسیار پر اهمیت خاطر نشان نموده مى فرماید :

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ * وَطُورِ سِینِینَ * وَهذَا الْبَلَدِ الاَْمِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِیم.

سوگند به انجیر و زیتون * و به طور سینا * و به این شهر امن * که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم .

آرى ; انسان بنا بر قضاوت قرآن از نظر ظاهر و باطن نیکوترین و بهترین و برترین است .

در میان موجودات آفرینش فقط انسان است که از امتیازات خاص و استعدادهاى ویژه و مایه هاى درونى و باطنى برخوردار است ، او نه چون حیوان است که سر به زیر و داراى آفرینشى افقى و در حرکت متکى بر چهار دست و پا و موتور محرک ترقى و کمالش شکم است که هرچه فربه تر شود فقط از نظر وزن مادى سنگین تر مى شود و اگر حلال گوشت باشد اندکى به قیمت مالى اش افزوده مى گردد و نه چون درخت و نبات است که عامل رشدش پایین ترین بخش آن یعنى ریشه است و عرصه رشدش تنها خاک و عالم مادّه .

انسان ، سروقامتى است که مهم ترین بخش وجودش یعنى مغز این نیروى عظیم ادراکى و واسطه بین او و همه معارف و حقایق در سرش قرار دارد ، کنایه از اینکه راه رشد و کمالش به سوى عالم بالاست و مقصد نهایى حرکت و سفر عمرى اش حضرت حق جل و علاست .

او با این استعدادهاى شگرفى که دارد و با این سرمایه عظیم عقلى و فطرى ، سر و کارش فقط و فقط باید با خدا باشد و آنچه را غیر خداست لازم است به عنوان ابزار و وسیله براى رسیدن به مقام قرب حق و لقاى دوست و وصال محبوب به کار گیرد .

به خاطر استعدادهاى باارزشى که در اوست و محض عقل و فطرتى که با ذات او و آب و گلش عجین است ، کتاب هاى آسمانى به ویژه کتابى چون قرآن و رهبرانى آسمانى چون پیامبران و امامان به استقبالش فرستاده شده اند ، تا با ارائه حقایق اعتقادى و ایمانى و حلال و حرام و مسائل بسیار عالى اخلاقى و تربیتى از وجود ذى جود او پذیرایى کنند و وى را به سوى ربّ کریم و پروردگار عزیزش راهنمایى نمایند تا در آن بارگاه باعظمت به خاطر اینکه وجودش را به وسیله وحى و پیامبران و امامان به ایمان و اخلاق و عمل آراسته نمود از رحمت ویژه محبوب براى ابد بهره مند گردد و در بستر قرب دوست بیارامد و از لقاى معشوق ازل و ابد ، جاودانه لذّت ببرد .

خداى کریمى که او را آفرید و اندام هایش را به قرار دادن هر عضوى در محل مناسب خودش طبق حکمت بالغه ، درست و منظم ساخت و با ایجاد توازن و تعاون میان اعضا در ایفاى اهداف مربوطه تعدیل کرد و سامان داد و به هر صورتى که خواست از نظر خصوصیات هر عضو و هیئت ، مجموعه اعضاى وى را ترکیب کرد ، سپس براى راه یافتنش بر عرصه رشد و کمال و ثمر دادن وجودش و نهایتاً براى رسیدن به رحمت خاص و اقامت گزیدن در بهشت قیامت او را به دست وحى و پیامبران و امامان سپرد .

چون استعدادهاى انسان در سایه قرآن و هدایت انبیا و امامان به فعلیت درآید و به ایمان و اخلاق و عمل آراسته گردد ، به قله ارزش و کرامت نشیند و در والایى و ارزش ، به ویژه زمانى که غرق در رحمت ویژه حق گردد ، فوق همه موجودات قرار گیرد و والى ملک مصر هستى گردد و شایستگى اش را براى مسجود ملائک قرار گرفتن اثبات نماید .

بر همین اساس است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) فرمود :

« مَا مِنْ شَىء أکْرَمُ عَلَى اللهِ جَلَّ ذِکْرُهُ یَوْمَ القِیَامَةِ مِنْ بَنى آدم ».

در روز قیامت هیچ چیز نزد خدا از آدمى زاده گرامى تر نیست .

و در روایتى از حضرت امام باقر (علیه السلام) آمده است :

« وَمَا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ خَلْقاً أکْرَم عَلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْمُؤمِنَ لاَِنَّ الْمَلائِکَةَ خُدّامُ المُؤمِنینَ وَأنَّ جِوارَ اللهِ لِلمُؤمِنینَ وَأنَّ الجَنَّةَ لِلْمُؤمِنینَ وَأنَّ الحُورَ العِینَ لِلْمُؤمِنینَ ».

خداى عزّ و جلّ هیچ آفریده اى را نیافرید که از مؤمن نزد خدا گرامى تر باشد ، زیرا فرشتگان خدمتگزار مؤمنان هستند و جوار خدا ویژه مؤمنان است و بهشت براى مؤمنان است و حور العین اختصاص به مؤمنان دارد .

 

انسان برتر از فرشتگان

پیامبران و امامان معصوم ـ که از جنس انسان اند و حجت هاى حق مى باشند و فقط رهبران انسان ها نیستند ، بلکه بخاطر مقام علمى و عقلى و ایمانى و عملى رهبران انس و جن و فرشتگانند و بر همه آنان برترى دارند و وجودشان واسطه فیض بین خدا و بین موجودات است ـ از انسان نخواستند به غیر خدا سجده کند و نهایت تواضع را به غیر خدا به میدان بیاورد ولى به فرشتگان فرمان داده شد بر آدم (علیه السلام) سجده کنند ! !

در سوره مبارکه بقره انسان کامل به عنوان معلم فرشتگان معرفى شده است !

 قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ. . ...

 خدا  فرمود : اى آدم ! فرشتگان را از نام هاى آنان خبر ده . . .

حضرت امام باقر (علیه السلام) طبق روایتى پس از سخن درباره وفات آدم (علیه السلام)مى فرماید :

تا آنکه نوبت نماز خواندن بر ( جنازه ) آدم رسید هبة الله ( فرزند آدم ) گفت : اى جبرئیل ! جلو بایست و بر آدم نماز بخوان . جبرئیل گفت : اى هبة الله ! خدا به ما دستور داد که در بهشت بر پدرت آدم سجده کنیم پس ما را نسزد که بر هیچ یک از فرزندانش امامت نماییم.

نظیر همین صحنه در معراج رسول خدا (صلى الله علیه وآله) رخ داده است ، حضرت امام صادق (علیه السلام) مى فرماید :

شبى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به معراج برده شد وقت نماز رسید ، جبرئیل اذان و اقامه گفت و سپس عرض کرد : اى محمد ! ( براى امامت نماز ) پیش برو ; پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : تو پیش برو . جبرئیل گفت :

« إنّا لا نَتَقَدَّمُ الآدمیینَ مُنْذُ أُمِرنا بالسُّجُودِ لآدَمَ (علیه السلام) ».

از آن زمان که به ما فرمان دادند بر آدم سجده کنیم ، خود را بر آدمیان مقدم نمى داریم .

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 7:8 صبح )
»» جلوه هاى رحمت

آفرینش ، اوّلین جلوه رحمت
از نمونه هاى رحمت حق ، پهن دشت آفرینش و همه نعمت هاى مادى است که اهل تحقیق از آن به عنوان جهان تکوین یاد مى کنند .
رحمت و فضل حضرت حق نسبت به انسان به گونه اى است که دنیا را با همه نعمت هایش ـ که نعمت هایى کامل و جامع است ـ براى او آفریده و همه را در مسیر خدمت به وى به کار گرفته است .
 هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَا فِى الاَْرْضِ جَمِیعاً . ..
اوست که همه آنچه را در زمین است براى شما آفرید . . .
 أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُم مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً . ..
آیا ندانسته اند که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، مسخّر و رام شما کرده و نعمت هاى آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانى داشته . . .
گویى انسان عزیزترین مهمان یا تنها مهمانى است که این سفره باعظمت پرنعمت را براى او گسترده اند و دیگر موجودات زمینى و آسمانى مأمور به پذیرایى از او هستند ، تاج کرامت را در این مهمان سراى پرنعمت فقط بر سر او نهاده اند و لباس فضیلت و برترى را تنها بر او پوشانیده اند و تمام دارایى و ثروت زمین و آسمان را نثار مقدم او کرده اند ؟
 وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً.
به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم و آنان را در خشکى و دریا  بر مرکب هایى که در اختیارشان گذاشتیم  سوار کردیم و به آنان از نعمت هاى پاکیزه روزى بخشیدیم وآنان را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى کامل دادیم .
 
ظرایف خلقت
قرآن و پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) همواره مردم را به مطالعه و فهم و درک ظرایف خلقت خدا که در حقیقت آثار رحمت اوست تشویق مى کرده اند تا از این طریق بیش از پیش به توحید گرایش پیدا کنند و سر بندگى و طاعت و عبادت به درگاه حق بسایند و به این وسیله خود را به رحمت واسعه حق برسانند .
کتاب « توحید مفضل » نمونه اى از آموزه هاى حضرت امام صادق (علیه السلام)در باب خداشناسى از راه آثار است ، همچنین بخشى از خطبه هاى « نهج البلاغة » و یا دعاى عرفه امام حسین (علیه السلام) نمونه اى از این قبیل است .
از این رو براى پیروى از قرآن که نگریستن به آثار رحمت خدا را براى استحکام توحید در قلب و پابرجایى عبادت در اعضا و جوارح فرمان داده به چند مثال کوتاه در این زمینه بسنده مى شود ، باشد که درى یا دریچه اى براى دیدن لطایف و ظرایف آثار رحمت الهى در پهن دشت هستى باشد .
منبع فیض و کمال و رحمت و لطف ، وجود مقدس حق تعالى است ، شناخت فرع ، بدون توجه به ریشه و اصل سود چندانى ندارد ، بسیارى از دانشمندان غربى و شرقى بخشى از آثار را خوب مى شناسند ولى شناخت خود را وسیله شناخت حق و توجه به او قرار نمى دهند آنچه در این زمینه مهم است شناخت آثار براى شناخت مؤثر است :
 فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ . . ..
پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر . . .
شناخت آثار بدون اینکه زمینه شناخت الله قرار گیرد جداً بى فایده است .
در هر صورت هم اکنون در این جهان به سر مى بریم ، بیندیشیم چند مرحله زندگانى را پشت سر گذاشته ایم ؟ زمانى خاک بودیم که خود جهانى دارد ، زمانى در ساقه نباتات و اصل و فرع آن بودیم که باز خود عالمى دارد ، زمانى بخشى از وجودمان جزء بدن حیوانات بود و از آن همه یعنى از خاک و گیاه و حیوان به صورت غذا به بدن پدر سپس به صلب او منتقل شدیم و آنگاه در رحم مادر قرار گرفتیم . هر مرحله اى از این مراحل براى آگاهان و اهل بصیرت جهانى اعجاب آور و شگفت انگیز است .
 فَلْیَنظُرِ الاِْنسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِن مَاء دَافِق * یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ * إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ.
پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟ * از آبى جهنده آفریده شده است ; *  آبى که  از صلب مرد و از میان استخوان هاى سینه زن بیرون مى آید . * بى تردید خدا بر بازگرداندن انسان  پس از مرگش  تواناست .
خاک و گیاه و حیوان و صلب و رحم و ظلمات ثلاث هر یک نمایى از علم و قدرت و حکمت خداست .
این آیات دیدگاه انسان را در مسئله آفرینش خودش تا افق ابدیت باز مى کند و به او مى فهماند که زندگى او منحصر در این جهان محدود زودگذر نیست ، بلکه روزى به حضرت حق باز مى گردد و وارد صحراى قیامت مى شود و پس از رسیدگى به اعمالش به پاداشى که درخور اوست مى رسد .
 
تمایل جنسى ضامن بقاى خلقت
تنها چیزى که حافظ نوع بشر و ضامن بقاى همه جانداران است تمایل جنسى است که اگر نبود اکنون اثرى از جانداران بر روى زمین نبود ، شاید در میان صدها نوزاد یکى را نتوان یافت که پدر و مادر به قصد بقاى نسل با هم ازدواج کرده و درآمیخته باشند ، در هر هزار نوزاد شاید پیدایش 999 نفر آنان نتیجه تمایل جنسى بوده است ، پدر و مادر به قصد عیش و عشرت به سراغ یکدیگر مى روند ولى خدا نمى گذارد این عیش به هدر رود بلکه از آن براى بقاى نوع استفاده مى کند .
اگر تمایل جنسى وجود نداشت نه انسانى بر روى زمین باقى مى ماند و نه حیوانى ، در نتیجه خلقت این دو لغو مى گردید .
آرى ; آفریننده مهربان نگهبان بقاى وى نیز هست ، مارکسیست ها خدا را نمى شناسند و تمام تفضلات او را به پاى ماده و طبیعت مى ریزند ، باید از آنان پرسید آیا ماده مى تواند حدوث را بفهمد و بقا را درک کند و براى حفظ و تداوم بقا برنامه ریزى کند ؟ هرگز
نطفه یا مبدأ پیدایش انسان
نطفه مرد از میلیون ها موجود ذره بینى که به شکل زالو هستند تشکیل شده است ، این ذرات جان دار در رحم زن قرار مى گیرند ، در آخر یکى یا بیشتر مى ماند و مبدأ پیدایش یک قلو یا بیشتر مى گردد .
اجزاى نطفه همگى به هم مانند است پس چه مى شود که جزئى از نطفه چشم و جزئى از آن گوش و جزئى استخوان و جزئى دیگرش اعضا و اندام دیگر مى شوند ؟ !
مرد چنین قدرتى را ندارد و از انجام دادن این تقسیم ناتوان است ، اجزاى ذره بینى که از پیکر یک مرد پیدا شده اند فاقد عقل و قدرت هستند و از نظر دانایى و توانایى هزاران بار از مرد ناتوان ترند .
زن نیز مانند مرد فاقد این قدرت است به آن افرادى که از خداشناسى محروم اند و ماده را به جاى خدا مى شناسند باید گفت : ماده که شعور ندارد تا مبادى و ریشه اعضا را از یکدیگر جدا کند ، سپس آنها را به فعلیت برساند .
پس چه دانش و چه قدرتى این کارخانه دقیق پیکرسازى را ساخته و به کار انداخته است ؟ کارخانه اى که مواد اولیه اش یک چیز است ، یعنى یکى از جانوران و سلول هاى یک جور ولى فرآورده هاى گوناگون از نظر حجم و رنگ و اثر و چیزهاى دیگر تولید مى کند ، آن گاه همه را جمع کرده و یک موجود واحد تشکیل مى گردد .
نطفه نر مبدأ اصلى پیدایش جنین است ، اجزاى نطفه به طور منظم در همه جانداران ، جنین را به وجود مى آورند ، هر جزئى از اجزاى نطفه عضوى از اعضاى جنین مى شود .
جنین سازى نطفه از روى تصادف نیست زیرا این قانون ، همگانى است و در همه سلسله جانداران به اجرا درآمده است و تصادف با قانون ناسازگار است .
نمى توان گفت جنین سازى از عقل و تدبیر نطفه است ; زیرا خود نطفه فاقد عقل و فاقد تدبیر است .
آیا ممکن است که نطفه چنین کارى را در وقت نطفه بودن انجام دهد ولى هنگامى که به کمال رسید وانسانى کامل و یا حیوانى تمام عیار شد عاجز از این کار باشد ؟ هرگز !
آیا دنیاى علم با آن همه ترقى و تکامل ، با آن همه آلات وادوات ، با آن همه دانشمندان و محققان مى تواند اجزاى نطفه را بشناسد و بگوید : کدام زبان مى شود و کدام دهان و کدام سر و کدام پا ؟
وجود مبارکى که نطفه را در جنس نر پرورش مى دهد همه اینها و بیش از اینها را مى داند ولى انسان سرکش و خودخواه نمى خواهد بفهمد چیزى را که با اندک تأملى مى تواند بفهمد !
 

حکمت الهى در پوشش جفت
پرده اى سفید و لطیف سراسر پیکر جنین را مى پوشاند و در نزدیکى وى جسمى اسفنجى پدید مى آید که آن را جفت مى نامند ، جفت از رگ هاى خونین پر است .
روى جفت پرده اى به نام ( آمینوس ) قرار دارد و آن پرده به لوله اى که تقریباً یک متر طول و به قدر یک انگشت ضخامت دارد مربوط است که در درون آن لوله لوله هاى باریک ترى وجود دارد ، این لوله از راه ناف به شکم جنین متصل است مواد غذایى به وسیله رگ هاى مویین از بدن مادر وارد جفت مى شود و در آن جا پالوده مى گردد وبه وسیله لوله هاى نامبرده داخل بدن جنین مى شود و پس از جریان در بدن جنین و تغذیه کامل وى به محل خود باز مى گردد .
آیا این پرده اى که سراسر پیکر جنین را فرا گرفته است براى آن است که وى را هنگام خم و راست شدن مادر از گزند فشارهاى داخل و خارج محفوظ بدارد ؟ آیا جنین این پرده را بر پیکر خود کشیده است یا مادر به این وسیله خواسته است جگر گوشه خود را حفظ کند ؟ آیا جز حکمت و رحمت الهى چیزى توانایى درک و فهم ایجاد آن را دارد ؟
پیدایش جفت در رحم مادر براى چیست ؟ آیا براى آن است که جنین بسیار لطیف است و دستگاه پالایش غذاى بدن مادر براى آماده کردن غذاى وى کافى نیست و نیاز به پالایشگاه دیگرى دارد تا غذایى لطیف تر و پالوده تر به جنین برساند ؟ پس اگر جفت نبود کمتر جنینى از شکم مادر زنده بیرون مى آمد آیا مادر از تأثیر جفت در حیات جنین آگاهى داشت ؟ آیا قدرت آفریدن آن را داشت ؟ هرگز !
پس دانشى و قدرتى آن را آفریده است که پیش از پیدایش ماده و پس از پیدایش انسان بوده و هست و خواهد بود.
 
شیر مادر
شیر مادر به طور عموم از اجزاى زیر ترکیب شده است : چربى ، پروتئین ها ، لاکتوز ، کلوکز ، دکسترین ، مالتوز ، نشاسته ، هیدرات دو کربنات ، نمک هاى معدنى ، اسید لاکتیک ، آب ، ویتامین آ ، ویتامین ب ، ویتامین د ، ویتامین ث ، ویتامین ب 1 ، ویتامین ب 6 ، ویتامین ث و اسید اسکورتیک .
هر یک از این ها در شیر هر مادرى به مقدار معینى است و نسبت مخصوصى با یکدیگر دارند که بر حسب انسان ها و حیوان ها تفاوت مى کند .
این لابراتوار عظیم و دقیق در کجاى پیکر مادر نهاده شده که خورده هاى مادر را تجزیه مى کند و این اجزا را از میان آنها بیرون مى آورد و سپس آنها را ترکیب مى کند و موجود واحدى بنام شیر مى سازد ؟ چند دکتر و مهندس بر این لابراتوار نظارت مى کنند ؟ چند کارگر دارد ، ماشین آلات و ابزار و ادوات این لابراتوار کجا ساخته شده و از کجا آورده شده است ؟ چه کسى در پیکر مادر نهاده و به پدر نداده است ؟ !
 

 

استخدام همراه بامهر و محبت
نوزاد انسان از نوزاد حیوان بسیار ناتوان تر است و زمان ناتوانى اش بسیار درازتر است .
نوزاد حیوان پس از یکى دو ماه توانا مى گردد و قادر است خود را نگهدارى کند ، در این هنگام مادر دست از پرستارى نوزاد بر مى دارد و ممکن است با فرزند خود بیگانه گردد ، به خاطر اینکه نوزاد انسان از نوزاد حیوان ناتوان تر است رحمت پروردگار براى دوره ناتوانى نوزاد انسان دست کم دو پرستار تعیین کرده است : یکى پدر و دیگرى مادر .
او مادر را براى پرستارى استخدام کرده و پدر را براى نگهداریش ، ولى چگونه استخدامى ؟ استخدامى که با مهر و محبت همراه است هرچه مادر رنج مى برد خسته نمى شود ، هرچه پدر نیرو مصرف کند پشیمان نمى شود ، دوره خدمتگزارى پدر و مادر پایان ندارد آن دو تا جان دارند به فرزند خدمت مى کنند .
آیا ماده و طبیعت ناتوانى نوزاد را تشخیص داده که چنین پرستارانى براى او تعیین کرده است ؟ هرگز ماده که نمى تواند میان نوزاد و چیز دیگر فرق بگذارد تا چه رسد به فرق میان دو نوزاد : نوزاد انسان و نوزاد حیوان ، تصادف هم که نیم شود که در تمام حیوانات همیشه آن چنان باشد و در میان انسان ها همیشه اینچنین در دعاى عرفه حضرت امام حسین (علیه السلام) آمده است :
« وَعَطَفْتُ عَلى قُلُوبِ الحَواضِنِ»
خدایا ! تو بودى که دل کسانى که حضانت و پرورش مرا به عهده داشتند مهربان کردى .
 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/11/4 :: ساعت 9:15 صبح )
»» رحمت الهی(برگرفته از کتاب جلوه های رحمت الهی)

رحمت و مهر حق به همه موجودات و به ویژه انسان، حقیقتى است که چون روز روشن و خورشید تابناک در برابر دید هر عاقل منصفى است و به نظر نمى رسد که نیازى به توضیح و تفصیل و شرح و بیان داشته باشد.
ولى از آنجا که گاهى دیو غفلت به انسان حمله مى کند و چشم او را از تماشاى حقایق فرو مى بندد و بیمارى خطرناک نسیان از حقایق را بر انسان چیره مى سازد، تذکر واقعیاتى که در زندگى آدمى نقش مثبت دارد خالى از فایده و سود عظیم نیست.
رحمت و مهر حق هم از جمله حقایقى است که ممکن است در معرض غفلت و فراموشى قرار گیرد و از این ناحیه ضربه غیر قابل جبرانى به انسان وارد گردد، به همین خاطر تذکر این حقیقت چه با زبان از باب  تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ و چه با قلم امرى لازم و ضرورى به نظر مى رسد، باشد که با شنیدن رحمت و مهر و حق و جلوه هاى تابناکش و با مطالعه این واقعیت جاوید و سرمد، که در رگ و پى همه عناصر موجودات چون چشمه آب شیرین جارى است، بیدارى به انسان دست دهد و از پى این بیدارى به شهر بینایى برسد و با رسیدن به شهر بینایى به تماشاى زیباترین مناظر معنوى و مظاهر ملکوتى که همانا جلوه هاى رحمت او در افق وجود و حیات موجودات است موفق گردد و علاوه بر علاج بیمارى غفلت و مرض نسیان در میدان تأمین سعادت دنیا و آخرت قرار گیرد.
از معارف الهیه استفاده مى شود که شروع آفرینش بر پایه رحمت بوده، تا جایى که مى گویند مجموعه هستى و همه مخلوقات ظهور رحمت حق اند و تداوم حیاتشان ـ چه در مرحله مادى و چه در میدان هدایت و معنویت ـ به رحمت حضرت اوست.
آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست جلوه رحمت حق است و کتاب هاى آسمانى و نبوت پیامبران و امامت امامان ، مظاهر رحمت حضرت ارحم الراحمین است.
او بنابر آیات و روایات به دشمنان و مخالفان نیز براى زمینه سازى نجاتشان چشم محبت دارد و دوست دارد آنان هم چون دیگر بندگان به راه مستقیم آیند و به عبادت و اطاعت گردن نهند و به توبه واقعى موفق آیند.
محبت و مهر او در این زمینه تا جایى است که نقل شده:
«أوَّلْ ما خَلَقَ الله القَلَم، أوَّل ما کَتَب القَلَم أنا التَّوّابُ أتُوبُ على مَنْ تابَ» 
توّابى او ـ که به معناى قبول کردن توبه اهل توبه است ـ عین رحمت و مهر او به تائبین است و این گنهکارانند که باید فرصت عظیم توبه را ـ که از مظاهر رحمت و مهر حضرت محبوب است ـ غنیمت بشمارند و خود را در معرض این نسیم ویژه ملکوتیّه قرار دهند.

رحمت و مهر حضرت او ، بنا بر اعتقاد اهل دل و متخصصان علوم اسلامى و معارف الهیه داراى جلوه عام و جلوه خاص است، که از جلوه عامش تعبیر به رحمت رحمانیه و از جلوه خاصش تعبیر به رحمت رحیمیه مى شود، توضیح رحمت عام و رحمت خاص نیاز به کتابى به پهناى آفرینش و همه صفحات هستى دارد و در این دفتر مختصر از باب :
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگى باید چشید
مسائلى از جلوه رحمت عام و جلوه رحمت خاص به رشته تحریر آمده تا براى خوانندگان عزیز نشان اندکى از دریاى بى پایان مهر و رحمت حق باشد، شاید از این رهگذر دست دوستى به حضرت حق دهند و از شیطان و حزبش که دشمنان سرسخت انسان اند دست بردارند و به راه مستقیم که همان راه پیامبران و صدیقان و صالحان و شهیدان است درآیند و عمر به ایمان و اخلاق و عمل صالح سپرى نمایند.
رحمت عام الهى
رحمت عام اقتضا دارد که انواع نعمت هاى مادى و رزق و روزى ظاهرى را بر پهن دشت زمین قرار دهد و هر کسى را با هر مسلک و موقعیتى بر سر این سفره عام بار دهد و او را در بهرهورى و سود جویى از آن برابر نیاز و حقى که دارد آزادى دهد ولى استفاده کردن از این سفره در صورتیکه مقدمه اى براى بندگى و عبادت و خدمت به خلق نباشد هیچ ارزش و اعتبارى به انسان نمى دهد .
قصر و کاخ ، منزل و مسکن ، پوشاک ابریشمى و حریر ، لباس هاى گران و رنگارنگ ، سفره هاى پر از غذاهاى لذیذ ، مرکب هاى کم نظیر ، فرش هاى زربافت ، باغستان و گلستان ، کارگاه و کارخانه و . . . در صورتى که فقط براى تأمین نیاز بدن و شهوت به کار گرفته شود ، مفت و مجانى اش گران و کم و زیادش یکسان و وسعت و تنگى اش برابر و ابداً ملاک ارزش و اعتبار نیست .
ارزش واقعیت ها
تیمور گورکانى در اوج قدرت و عظمت و پادشاهى و سلطنتش با لُنگى که به کمر بسته بود و در آن زمان دویست دینار طلا ارزش داشت وارد حمام شد ، از پیرمردى که در حمام مشغول شست و شوى خود بود پرسید : پدر جان قیمت و ارزش مرا مى دانى ؟ پیرمرد با کمال شجاعت پاسخ داد : آرى ; امیر تیمور گفت : ارزشم را بگو ; پیرمرد گفت : دویست دینار ; تیمور گفت : پیرمرد ! فقط لنگ من دویست دینار ارزش دارد ; گفت : قربان ارزش شما را با لنگى که به کمر بسته اید حساب کردم ! !
آرى ; اگر انسان از ویژگى هاى انسانى تهى باشد و از صفات عالى اخلاقى بهره اى نداشته باشد و محروم از ایمان و عمل صالح زندگى کند و به خلق خدا سودى نرساند با دارا بودن همه عناصر مادى و رزق و روزى ظاهرى تهیدست و فقیر و بدبخت است و ارزش و اعتبارى براى او نخواهد بود .
سفره عام سفره اى نیست که کسى را از آن محروم کنند و در عطا کردنش نسبت به آن دریغ ورزند ، این سفره اى است که کافر و مؤمن ، مشرک و مسلمان ، مخلص و منافق مى توانند از آن بهره مند شوند ، براى بنده کمال و ارزشى نیست که سر سفره عام پروردگار باشد چرا که خداوند از روى فضل خود همه را بر سر این سفره دعوت کرده ، بار عام داده است .
 کُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلاَءِ وَهؤُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً.
هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را  در این دنیا  از عطاى پروردگارت یارى دهیم وعطاى پروردگارت  در این دنیا از کسى  ممنوع شدنى نیست .
اى کریمى که از خزانه غیب *** گبر و ترسا وظیفه خور دارى
دوستان را کجا کنى محروم  ***  تو که با دشمنان نظر دارى
 
گستره رحمت عام
عطاى مادى و رزق ظاهرى حق نه فقط به انسان هاى صالح و غیر صالح مى رسد ، بلکه همه جنبندگان از آن نصیب و بهره دارند .
 وَمَا مِن دَابَّة فِى الاَْرْضِ إِلاَ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا . . .
و هیچ جنبده اى در زمین نیست مگر اینکه روزىِ او برخداست .
گستره رحمت الهیه و مهر ربانیه ، به گونه اى است که همه مخلوقات و موجودات در گستردگى و سعه آن قرار دارند و از همین باب است که هیچ مخلوقى را بى نصیب از راه رشد و تکامل مخصوص به خود رها نکرده است و در این زمینه به انسان عنایت ویژه شده است .
میلیاردها چرخ در جهان هستى با نظم و حسابى دقیق مى چرخد و انواع نعمت ها را سر سفره انسان مى گذارد تا زمینه رشد و تعالى و تکامل انسان در پرتو عمل به خواسته هاى حق فراهم آید .
اینکه انسان را رها نکرده و به خود وا نگذاشته است نشان از مهر گسترده و رحمت واسعه او به این موجود دارد .
در قرآن هشدار مى دهد که ما شما را به بازیگرى نیافریده ایم و علاوه بر این دنیا که براى شما خانه تکلیف و مسؤولیت است آخرتى هم قرار داده ایم تا نیکان به پاداش نیکى و عاصیان به عذاب عصیانشان برسند .
 أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ.
آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم و اینکه به سوى ما بازگردانده نمى شوید ؟
بى تردید خداى عالِم و دانا و حکیم و توانا هیچ موجودى را بى هدف نیافریده ، به ویژه انسان را ـ که از او به عنوان گل سرسبد آفرینش تعبیر مى شود ـ از مشتى خاک آفریده و از روح خود در او دمیده تا این ظرف ذاتاً پاک ، به دانش و دانایى و عبادت و بندگى و احسن عمل و نهایتاً به رحمت رحیمیه حق در دنیا و آخرت برسد .
حال اگر کسى محروم از دانش و عبادت و احسن عمل و در نتیجه محروم از رحمت حق شود و به خاک تیره بختى و سیه روزى بنشیند ، بلاى عظیم محرومیت را خود براى خود فراهم آورده و زمینه شقاوت ابدى را به دست خود بر ضد خود مهیا نموده است .
 
بحثى پیرامون رحمت
چون دو اسم شریف رحمن و رحیم از اسماى محیطه است که تمام دار تحقق در ظل این دو اسم شریف به اصل وجود و کمال آن رسیده و مى رسند و رحمت رحمانیه و رحیمیه شامل جمیع دار وجود است ، حتى رحمت رحیمیّه که جمیع هدایت هادیان طریق توحید از جلوه آن مى باشد شامل همه هست ، جز آنکه افرادى که از فطرت استقامت خارج شده اند به سوء اختیار خود و به خواست خود ، خود را از آن محروم نمودند ، نه اینکه این رحمت شامل حال آنان نیست حتى در عالم آخرت که روز دروى کِشته هاى زشت و زیباست ، آنانکه کِشته هاى زشت دارند خود قاصرند که از رحمت رحیمیه استفاده نمایند.
 
رحمت الهى به موسى و فرعون
افسوس که ما از قرآن تعلیم نمى گیریم و به این کتاب الهى نظر تدبّر و تعلّم نداریم و استفاده ما از این ذکر حکیم کم و ناچیز است ، اکنون تفکر در آیه شریفه ذیل راه هایى از معرفت و درهایى از امید و رجا را به قلب انسان مفتوح کند .
 اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى.
هر دو به سوى فرعون بروید ; زیرا او  در برابر خدا  سرکشى کرده است . * پس با او سخنى نرم سخن گویید ، امید است که هوشیار شود و  آیین حق را بپذیرد  یا بترسد  و از سرکشى باز ایستد .
طغیان فرعون به جایى رسید که گفت :
 . . . أَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلَى.
 . . . من پروردگار بزرگ تر شما هستم .
و علوّ و فسادش بر پایه اى قرار گرفت که درباره او نازل شده :
 . . . یُذبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیى نِسَاءَهُمْ . . ..
 . . . پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را  براى بیگارى گرفتن زنده مى گذاشت . . .
و به مجرّد خوابى که دید و کَهَنه و سَحَره به او خبر دادند که موسى بن عمران (علیه السلام) طلوع خواهد کرد ، زن ها را از مردها جدا کرد و بچه هاى بى گناه را ذبح نمود و آن همه فساد مرتکب شد ! !
خداى رحمان به رحمت رحیمیه خود در جمیع زمین نظر کرد و متواضع ترین و کامل ترین نوع بشر یعنى نبى عظیم الشأن و رسول عالى مقام مکرّمى مانند موسى بن عمران على نبیّنا و آله و علیه السلام را انتخاب فرمود و او را با دست تربیت خود تعلیم و تربیت نمود چنانکه مى فرماید :
 وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذلِکَ نَجْزِى الْمُـحْسِنِینَ.
چون به توانایى  جسمى و عقلى  خود رسید و رشد و کمال یافت ، به او حکمت و دانش دادیم ; و اینگونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم .
و پشت او را به برادر بزرگوارى چون هارون قوى فرمود و هر دو بزرگوار را که از گل هاى سرسبد عالم انسانیت بودند انتخاب فرمود ، چنانکه در قرآن مى فرماید :
 وَأَنَا اخْتَرْتُکَ . . ..
و من تو را  به پیامبرى  برگزیدم . . .
و مى فرماید :
 . . . وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِى.
با مراقبت کامل من پرورش یابى  و ساخته شوى .
و مى فرماید :
 وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِى * اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِى وَلاَ تَنِیَا فِى ذِکْرِى.
و تو را براى  اجراى اهداف  خود ساختم  و انتخاب کردم . * تو و برادرت با معجزات من  براى هدایت گمراهان  بروید و درباره ذکر من  که ابلاغ وحى است  سستى نورزید .
و دیگر آیات شریفه که در این موضوع وارد شده است و از حوصله بیان خارج است و قلب عارف را خصوصاً از این دو کلمه شریفه  وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِى ،  وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِى .
نصیبى است که گفتنى نیست !
تو نیز اگر چشم دل باز کنى یک نغمه روحانى لطیفى مى شنوى که جمیع مسامع قلبت و سراسر وجودت از سرّ توحید پر مى شود .
و بالجمله با همه تشریفات خداى تعالى این همه را تهیه دید و موساى کلیم را به ورزش هاى روحانى ورزیده فرمود چنانکه مى فرماید :
 . . . وَفَتَنَّاکَ فُتُوناً . . ..
 . . .و چنانکه باید امتحانت نمودیم . . .
و سال ها او را در خدمت شعیب پیامبر ـ مرد راه هدایت و ورزیده عالم انسانیت ـ فرستاد ، چنانکه مى فرماید :
 . . . فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِى أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَر یَا مُوسَى.
 . . . پس سالیانى در میان اهل مدین ماندى ، سپس اى موسى ! بر اساس تقدیر الهى  براى انتخاب شدن به مقام پیامبرى اینجا  آمدى .
و پس از آن براى اختیار و افتتان بالاترى ، او را در بیابان در طریق شام فرستاد و او راه را گم کرد و باران بر او فرو ریخت و تاریکى را بر او چیره فرمود و درد زایمان را بر همسرش عارض کرد و چون جمیع درهاى طبیعت به روى او بسته شد و قلب شریفش از کثرات منفجر گشت و به جبّلت فطرت صافیه به حق منقطع شد و سفر روحانى الهى در این بیابان ظلمانى بى پایان به آخر رسید ، از سوى کوه طور آتشى دید .
 . . . آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً . . . فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِىَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الاَْیْمَنِفِى الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّى أَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ.
 . . . از جانب طور آتشى دید ، . . . * چون نزد آن آمد ، از جانب راست آن وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که : اى موسى ! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان .
پس از این همه امتحانات و تربیت هاى روحانى براى چه هدفى خداى تعالى او را آماده کرد و پرورش داد ؟ براى دعوت و هدایت و ارشاد و نجات دادن یک طاغى یاغى که کوس  أنَا رَبّکُم الأعلىمى کوفت و آن همه در زمین فساد مى کرد ! !
 
رحمت خاص الهى
شرح رحمت خاص حق و احسان و فضل ویژه او که افق طلوعش ایمان و اخلاق و عمل و توبه است و تا انسانى برخوردار از این حقایق الهیه و واقعیات ملکوتیه و امور معنویه نباشد طلوع رحمت غیر ممکن است ، درخور یک کتاب و دو کتاب و چند کتاب نیست ، تفسیر این حقیقت کتابى را مى طلبد که صفحات و اوراقش بى نهایت باشد ، زیرا شرح رحمت بى نهایت کتابى داراى صفحات بى نهایت مى خواهد .
کار شرح و تفسیر رحمت خاص حق از عهده هیچ انسانى هر که باشد و هر چه باشد برنمى آید ، چون همه انسان ها داراى حدود و نهایت اند و موجود محدود هرگز قدرت بیان کیفیت حقیقتى نامحدود و بى نهایت را ندارد ، به ناچار باید درخور ظرفیت و استعداد و توان و استطاعت ، در این دریاى ژرف بى نهایت غواصى کرد و به اندازه اى که بتوان خیر دنیا و آخرت و سعادت و خوشبختى امروز و فردا را تأمین نمود و به صید گوهرهاى این دریاى معنوى بى نهایت برخاست .
البته باید به این نکته اساسى توجه داشت که ورود به این دریا ، بى کمک قرآن و بدون فرهنگ پاک و ثمربخش اهل بیت (علیهم السلام) که دو نعمت عظیم خداوند براى انسان است ، میسّر نیست و هرکس جداى از قرآن مجید و اهل بیت کریم با تکیه بر عقل خود که هرگز قدرت ندارد به همه حقایق احاطه پیدا کند وارد دریاى معارف الهیه شود خود را به هلاکت مى اندازد و دیگران را هم به دنبال خود به وادى هلاکت مى کشاند :
 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ.
آیا کسانى را که  شکر  نعمت خدا را به کفران و ناسپاسى تبدیل کردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاکت درآوردند ، ندیدى ؟
 
افق رحمت خاص
قرآن مجید بیان کننده این حقیقت است که افق طلوع رحمت خاص و فضل و احسان ویژه حق و محل ظهور این واقعیت ، ایمان و عمل صالح و اخلاق و توبه است ، که همه آنها محصول پربرکت اطاعت از خدا و پیامبر اوست .
انسانى که دلش از ایمان خالى است و عملش عمل غیر صالح است و از اخلاق حسنه و حالات انسانى فقیر و تهیدست است و نمى خواهد به خدا بازگشت کند و به توبه آراسته گردد و گذشته فاسد خود را جبران نماید ، هرگز رحمت رحیمیه و فضل و احسان الهیه در او طلوع نخواهد کرد و راهى به رضایت حق و بهشت عنبرسرشت نخواهد یافت .
توقع دریافت رحمت خاص حق هنگامى توقعى صحیح و انتظارى بجاست که وجود انسان به ایمان و عمل صالح و اخلاق حسنه آراسته باشد ، یا سالکى جدّى و راهروى عارف و عاشق در راه توبه براى رسیدن به مقامات معنوى گردد که دو آیه از آیات کریمه قرآن بیانگر در این دو زمینه یعنى ایمان و عمل صالح و اخلاق و نیز توبه که از بزرگ ترین الطاف و عنایت حضرت حق به عبد است و اینکه این حقایق سبب طلوع رحمت ویژه از افق وجود انسان است مى باشد .
 وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْض یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمْ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند ; همواره به کارهاى نیک و شایسته فرمان مى دهند و از کارهاى زشت و ناپسند بازمى دارند و نماز را برپا مى کنند و زکات مى پردازند و از خدا و پیامبرش اطاعت مى نمایند ; به زودى خدا آنان را مورد رحمت قرار مى دهد ; زیرا خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است .
 إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
مگر کسانى که توبه کردند و  مفاسد خود را  اصلاح نمودند و  آنچه را پنهان کرده بودند  براى مردم روشن ساختند ، پس توبه آنان را مى پذیرم ; زیرا من بسیار توبه پذیر و مهربانم .
بر خوانندگان این نوشتار روشن باشد که این نوشتار مى خواهد به توضیح گوشه اى از رحمت خاص خدا و فضل و احسان ویژه او بپردازد و پرده اى از این صفت جمالیه الهیه را بنمایاند و شما را تا حدّى با این حقیقت آشنا کند و به شناخت شما نسبت به جلوه اى از جلوات عینى این واقعیت در زندگى انسان مؤمن و تائب و مطیع خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله)کمک دهد .
شناخت رحمت ویژه خدا و فضل و احسان حضرت حق و لطایف و ظرایفش و افق هاى باارزش طلوعش به انسان بصیرت و بینش شگرفى مى دهد و زندگى او را با تحول و دگرگونى عجیبى دمساز مى کند و دریچه اى از عالم ملکوت و جهان غیب و دنیاى الهامات و سراى کرامات به روى این میهمان خاک نشین و شایسته خلافت و لایق هدایت و سزاوار کرامت و درخور دانایى بصیرت و مسجود فرشتگان و مورد توجه کروبیان مى گشاید .
انسان زمانى که مورد رحمت و فضل حق قرار گیرد ، از سنگین ترین خسارت و زیان که بر باد رفتن سرمایه وجود اوست و نیز از دچار شدن به فقر و تهیدستى معنوى در دنیا و آخرت که سبب گرفتار آمدن به عذاب دردناک همیشگى است و همچنین از غرق شدن در مفاسد ظاهرى و باطنى و لگدمال شدن صفات و آثار انسانى در امان مى ماند و نهال وجودش در کشتزار دنیا و باغستان حیات و گلستان تکلیف و بوستان وظیفه و مسؤولیت ، با باغبانى پیامبران و امامان و جذب حقایق آیات و روایات و تغذیه از ایمان و عمل و اخلاق به رشدى مطلوب مى رسد و به فرموده قرآن تبدیل به شجره طیبه همراه با میوه و محصول دائم با ریشه اى ثابت و تنه و شاخ و برگى به وسعت آسمان ها مى گردد .
. . .  کَشَجَرَة طَیِّبَة أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى السَّماءِ * تُؤْتِى أُکُلَهَا کُلَّ حِین بِإِذْنِ رَبِّهَا. . ..
 . . . مانند درخت پاک است ، ریشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است . * میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانى مى دهد . . .
 


نقش رحمت در مراحل انسانیت
آرى ; اگر رحمت و احسان خدا نبود طى مراحل انسانیت و منازل آدمیت امکان نداشت و در بساط زندگى و سفره حیات جز خسارت و زیان چیزى نمى ماند و سیرت انسانى به شکل دیوى بسیار بدمنظر و غیر قابل تحمل تغییر قیافه مى داد !
قرآن مجید در ضمن آیاتى به فضل و رحمت خدا و آثارش اشاره دارد و توجه عمیق انسان را به صفت رحیمیه حق که درى به سوى خیر دنیا و آخرت است معطوف مى دارد :
 . . . فَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، البته از زیانکاران مى شدید .
 . . . وَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، یقیناً همه شما جز اندکى از شیطان پیروى مى کردید .
 فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَة مِنْهُ وَفَضْل وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً.
اما کسانى که به خدا ایمان آوردند و به او تمسّک جستند ، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد و به راهى راست به سوى خود راهنمایى مى کند .
 . . وَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنکُم مِن أَحَد أَبَداً وَلکِنَّ اللهَ یُزَکِّى مَن یَشَاءُ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، هرگز احدى از شما  از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند  پاک نمى شد ، ولى خدا هر که را بخواهد پاک مى کند ; و خدا شنوا و داناست .
 
رحمت الهى ، پاداش اعمال
از معانى فضل ، عطاى بیش از استحقاق است که این عطاى بیش از استحقاق را حضرت حق نسبت به بندگان مؤمنش از باب رحمت و کرم و بزرگوارى اش جریان مى دهد و مجراى جریان این عطاى بیش از استحقاق هم ایمان و عمل و اخلاق و توبه بنده مؤمن است .
با اینکه عبد از خود چیزى ندارد و مالک حقیقى چیزى هم نیست ، هستى و همه آثارى که از هستى اش ظهور دارد از خداست ، هر عمل خیرى که انجام مى دهد و هر حالت و اخلاق حسنه اى که بکار مى گیرد و هر قدم مثبتى که برمى دارد و مایه مادى و معنوى و توفیقى که رفیق راه اوست همه و همه از ناحیه خداست و اگر با دقت عقلى بنگرد مى یابد که مالک خود و جان و دل و حیات و هستى و عبادات و آثار مثبت خود نیست و بر این اساس از حضرت حق نسبت به ذره اى از اعمال و اخلاق و کارهاى خیرش هیچ طلبى ندارد .
ولى کرم و بزرگوارى حق و آقایى و عنایت و لطف و رحمت او اقتضا کرده که بین خود و بنده اش نسبت به حالات و اعمال و اخلاق مثبت او سخن از بیع و شراء و تجارت و کسب و ثمن و مثمن و قرض الحسنه به میان آورد و در این بیع و شراء پاداش و مزد و ثمن مقابل جنس را بر پایه فضل و تفضل یعنى : « عطاى بیش از استحقاق » قرار دهد و وعده ثمن معنوى و مادى را یا مساوى و یا برابر جنس ، یا چند برابر ، یا ده برابر ، یا هفتصد برابر یا بى حساب و بى شمار بدهد !
 إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ . ..
یقیناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهاى آنکه بهشت براى آنان باشد خریده . . .
راستى شگفت آور است ، مالک حقیقىِ جان و مال انسان خداست ، ولى گویا جان و مال را هم چون دو جنسى که مالک حقیقى اش انسان است به حساب آورده و خود با قیمتى چون بهشت به بازار خرید آمده و اعلام مى کند من این جان و مال را از اهل ایمان به قیمت بهشت ابدى و جاویدان مى خرم !
جانى محدود و مالى اندک در صورت تحقق بیع و شراء در برابر عطایى بیش از استحقاق و ثمنى همیشگى و بى حساب ! !
 مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَة مِاْئَةُ حَبَّة وَاللهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.
مَثَل آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند ، مانند دانه اى است که هفت خوشه برویاند ، در هر خوشه صد دانه باشد ; و خدا براى هر که بخواهد چند برابر مى کند و خدا بسیار عطا کننده و داناست .
 إِن تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ.
اگر به خدا وام نیکو دهید ، آن را براى شما دو چندان مى کند و شما را مى آمرزد و خدا عطا کننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک مى باشد و بردبار است .
شگفتا در این آیه دست نیازمند و محتاج به قرض را چون دست خود به حساب آورده ، صریحاً اعلام مى دارد : قرض الحسنه اى که به برادر دینى خود یا هم نوعتان مى دهید در حقیقت به خدا مى پردازید ، ثمن این داد و ستد را خدا به چند برابر به شما عطا مى کند چرا که خدا در برابر عمل اندک ، پاداش بسیار مى بخشد !
اگر انسان براى به دست آوردن فضل و رحمت خاص حق ـ که با آراسته شدن به ایمان و عمل شایسته و اخلاق حاصل مى شود ـ بکوشد و به تلاش برخیزد ، گوى سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت را از میدان حیات برده و خود را به درجه اى رسانده که در آخرت لیاقت همنشینى با پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحان را پیدا کرده است و براى همیشه در بهشت عنبرسرشت جاى خواهد داشت و همه ارزش و اعتبار و کرامت و شرف انسان به این است که افق طلوع رحمت خاص و فضل و احسان حضرت حق شود و در غیر این صورت طلوع رحمت عام که در چهارچوب امور ظاهرى و مادى است و سبب طلوعش فقط و فقط جنبه ظاهرى و عنصرى و بدنى و جسمى است و جز رشد مرحله حیوانى میوه دیگرى ندارد مایه اعتبار و ارزش و قدر و قیمت انسان و زمینه قرب و منزلت او نیست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/11/2 :: ساعت 2:50 عصر )
»» آب....................

راستی آیا

کودکان کربلا، تکلیفشان تنها

دائما تکرار مشق آب! آب!

مشق بابا آب بود؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/11/1 :: ساعت 3:30 عصر )
»» مراسم عاشورا در جهان اسلام

امروزه سوگواری امام حسین علیه‏السلام در شبه قاره هند، آناتولی و آسیای صغیر، مصر و مغرب و کشورهای آفریقایی، ایران، افغانستان، و حتی کشورهای اروپایی رونق دارد و به عنوان یک عامل تأثیرگذار موجب ترویج تشیع در جهان شده است.

شناخت و پژوهش این مراسم ارزش آن را دارد که پژوهشکده ویژه‏ای بدان اختصاص یابد. تعزیه‏گردانی، شبیه خوانی، نوحه‏گرایی، سینه و زنجیر زنی در شمار ابزارهای انتقال مفاهیم دینی و عرفانی شیعه به جهان شمرده می‏شوند و همین ابزارها با توجه به جنبه‏های نمایش آیینی، زیبایی شناختی و ابعاد هنری و نیز فرصتهایی که برای مشارکت مردم فراهم می‏سازند، هنر مقاومت را به مخاطبان خود آموزش می‏دهند و در مطبوعات و کتابها و اسناد زیادی مورد بحث و گفت و گو قرار گرفته‏اند.

ما در اینجا فقط به جلوه‏هایی از این مراسم در بخشی از قلمرو وسیع اسلام اشاره می‏کنیم و بدون تردید پژوهش جامع به فرصت و فراغت بیشتری نیازمند است.

1ـ سوگواری مردم عراق و جهان عرب
مراسم عزاداری امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا، از زمان شهادت آن حضرت به ویژه پس از دستور متوکل عباسی برای ویرانی قبر او در کربلا و شهرها و روستاها و میان چادرنشینان شکل گرفت و با گذشت زمان هیأتها و اجتماعاتی تشکیل شد. این سنّتهای دینی که در محرم و صفر اجرا می‏شوند، در تاریخ العرب فیلیپ حتّی، کتاب تاریخ کربلا و حائر الحسین نوشته سید عبدالجواد کلیددار، کتاب مدینة الحسین سید محمّد حسین کلیددار آل طعمه، مهزله العقل البشری و دراسةٌ فی طبیعة المجتمع العراقی نوشته دکتر سید علی الوردی و کتاب سیرت سید محسن امین بازتاب یافته است.

امروزه در همه روزهای محرم و اربعین، مردم عراق از شهرهای مختلف و حتی زائران دیگر کشورهای عربی و اسلامی به سوی کربلا سرازیر می‏شوند و دسته‏های بزرگی به نام دسته انصار به حرکت در می‏آید(1). این حرکت مردمی همراه با آرامش و وقار گریه‏کنان با سرها و پاهای برهنه و لباس سیاه، موجب اندوه عمیق در بیننده می‏شود. پرچمهای سیاه که شعار عزا و سوگواری است در پیش روی هر دسته‏ای حرکت داده می‏شود.

از مهم‏ترین دسته‏های عزاداری که در روز عاشورای حسینی در کربلا شرکت می‏کنند، عزاداری روستای طویریج معروف به «هندیه» است. دسته‏های این روستا از صبح زود گرد آمده، هَروَله کنان به سوی کربلا حرکت می‏کنند و هر چه به کربلا نزدیک می‏شوند گروه گروه از عشایر و اهل روستاها به آنها می‏پیوندند و جمعیتی بیش از یک میلیون نفر را به وجود می‏آورند. آنها با پای پیاده خود را به کربلا می‏رسانند. حالت آنها وصف‏ناپذیر است(2) و بیش از سه قرن است که تحت عنوان «عزاداری بنی‏اسد» دوام آورده است.

نوحه‏سرایی نیز در بزرگداشت یاد امام حسین علیه‏السلام در عراق از رواج برخوردار است و علما توده‏های مردم را به حفظ و توسعه این مراسم تشویق می‏کنند. در سال 1360 ق(3) سیدهبة الدین حسینی به ستایش از این سنت اقدام کرد و جوانان را به شرکت در مراسم تشویق نمود. بعدها یاسین هاشمی دستور داد تا دسته‏های زنجیرزنی، قمه‏زنی و شبیه‏سازی فعالیت نکنند، ولی این دستور چندان دوام نیاورد.

یادبود عاشورا و حماسه محرم از عراق به‏کشورهای یمن، حجاز، حضرموت، کویت، بحرین، مسقط، عمان، قطر، احساء و قطیف و ایران راه یافت و حسینیه‏ها، امام‏باره‏ها، ماتم‏سراها و تکیه‏ها در این کشورها بنا شد و هر قومی به زبان و سنت خود به احیای این سنتها و حفظ نام حسین و یاد کربلا اقدام نمودند.

پیشینه نوحه‏سرایی برای امام حسین علیه‏السلام و شهدای فاجعه کربلا در سوریه و لبنان به زمان شهادت آن حضرت در سال 61 ق برمی‏گردد و بر اساس روایتی شهر حلب، مدفن رأس الحسین است و به همین دلیل از زمان حمدانیان و به ویژه از دوره حکومت عبداللّه‏ بن حمدان این مراسم به طور آشکار صورت می‏گرفته است. در واقع، حکومت آل بویه در عراق و ایران و حکومت فاطمیان در مصر و حکومت حمدانیان در سوریه و لبنان در ترویج این سنت تأثیر داشته‏اند.

مولانا جلال الدین مولوی مراسم سوگواری شیعیان را در شهر حلب که به روز عاشورای نیمه دوم قرن هفتم مربوط می‏شود، این گونه وصف کرده است:

روز عاشورا همه اهل حلب

باب انطاکیه اندر تا به شب

گرد آید مرد و زن جمعی عظیم

ماتم آن خاندان دارد مقیم

ناله و نوحه کنند اندر بکا

شیعه عاشورا برای کربلا

بشمرند آن ظلمها را یک به یک

کز یزید و شمر دید آن خاندان

نعره‏هاشان می‏رود در ویل و دشت

پر همی گردد همه صحرا و دشت(4)

در دوره خلافت عثمانی شیعیان تنها در جبل عامل توانستند به عزاداری بپردازند. در جبل عامل تکیه‏های منسوب به امام حسین علیه‏السلام وجود داشت. حسینیه به خانه‏هایی گفته می‏شد که چند حجره و یک صحن داشت و منبری در آن گذارده شده بود و افراد غریب در آنجا منزل داده می‏شدند و در آنها هر هفته و نیز دهه اول محرم عزاداری می‏شد.

اولین حسینیه منطقه جبل عامل «انباطیه التحتاء» نام داشت. بعد از آن چند حسینیه در صور، نباطیه الفوقاء، کفر رمان، بنت جبیل، حاروف، الخیام، طیبه، کفر صبر و جاهای دیگر بنا شد(5).

از سال 1393 ق دولت لبنان روز عاشورا را در تمام کشور تعطیل رسمی اعلان نمود(6) و این جریان تا به امروز ادامه دارد.بر اساس نوشته مقریزی(7) در زمان المعز لدین اللّه‏ در سال 363 در مصر تمام فاطمیان و شیعیان در روز عاشورا در کنار قبر کلثوم و نفیسه اجتماع‏نموده، به عزاداری می‏پرداختند و مبالغ فراوانی برای اطعام و عزاداری و شربت هزینه می‏کردند. عاشورای سال 396 در مصر همه بازارها تعطیل عمومی بود و ابن مأمون نیز در سال 515 علاوه‏بر تعطیلی روز عاشورا موقوفات و صدقات زیادی را برای اجرای مراسم در نظر گرفت.

2ـ نقش ایرانیان در حفظ و احیای مراسم حسینی

 در شهرهای شیعه‏نشین ایران، به ویژه از زمان مهاجرت امام رضا علیه‏السلام و حضرت معصومه نوحه‏سرایی به دفاع از علویون صورت می‏گرفت و بعدها این سنت با حمایت پادشاهان آل بویه توسعه یافت و از زمان حاکمیت صفویه فراگیر شده، به یکی از سنتهای عامه مردم تبدیل گردید. این سنت در قالبهای سخنرانی، مداحی، نوحه‏خوانی، سینه‏زنی، زنجیرزنی، علمداری، کتبیه‏نگاری، کاشیکاری، نقاشی، خوشنویسی، تعزیه‏گردانی، پرده‏داری، نقالی، گلدوزی، و نقاره‏نوازی تجسم یافته است؛ هر چند گستره نمود عاشورا در هنر قدسی ایران بسیار وسیع‏تر از آن است که انسان با یک نگاه سطحی بتواند جلوه‏ها و تأثیرهای فرهنگی آن را شناسایی و ارزیابی کند.

ایرانیان با توجه به وفاداری و گرایشهای عمیق خود به امام حسین و مکتب سرخ شهادت، در انتقال سنتهای عاشورایی به تمام کشورهای آسیایی دخالت مستقیم داشته‏اند.

در بسیاری از شهرهای افغانستان به ویژه در قندهار، هرات، کابل، مزار شریف و جلال آباد نوحه‏سرایی از دیرباز برگزار می‏شده است. در صحن مزار شریف و تکیه نزدیک آن، دهه اول محرم هر سال نوحه‏سرایی و مجالس عزا برگزار می‏شود. در این مجالس اهل سنت نیز شرکت می‏کنند. پشتونهای افغانستان و پاکستان ماه محرم را ماه حسن و حسین می‏نامند.

3ـ اجرای مراسم عاشورا در کشورهای حوزه دیگر ماوراءالنهر

در قفقاز و آذربایجان که تا دو قرن پیش، بخشی از پیکره ایران زمین بودند، به ویژه نخجوان، ایروان، باکو و تفلیس، نوحه‏سرایی و حرکت دسته‏ها در محرم و صفر برگزار می‏شود.

در ترکمنستان به ویژه خیوه، مرو، عشق آباد، سمرقند، تاشکند و بخارا عزاداری صورت می‏گیرد و حاکمیت مارکسیسم هم نتوانست این مراسم را از یادها ببرد. این مراسم در تبت و برخی از کانونهای شیعه‏نشین چین نیز رواج دارد.

در منطقه‏ای در مرکز قرقیزستان در 120 کیلومتری شهر بیشکک که بیش از یک هزارخانواده مهاجر آذری ایرانی زندگی می‏کنند، آنان ضمن حفظ سنتهای دینی خود، بیش از 50 سال در زمان حاکمیت کمونیستها به طور پنهانی عزاداری می‏کردند(8).

در حال حاضر این شهرک ایرانیان دارای سه مسجد است که در طول ماههای محرم و صفرشب و روز فعال هستند و مردم در آنها اجتماع می‏کنند. مردم مرکه در این ماهها لباس سیاه می‏پوشند و تا پاسی از شب نوحه‏سرایی و گریه و زاری می‏کنند.

4ـ عاشورا در شبه قاره هند
مراسم روضه‏خوانی و نوحه‏سرایی با مهاجرت فرهیختگان ایرانی به هند در دوره ایلخانان از ایران به این کشور راه یافت و فرهنگ این سرزمین را تحت تأثیر قرار داد(9). در ابتدا همه اشعار و کلمات نوحه‏خوانان به زبان فارسی بیان می‏شد(10).

مراسم تعزیه‏داری، برای اولین بار به وسیله تیمور لنگ به هندوستان برده شد و امپراتوران مغولی با جدیت این مراسم را رواج می‏دادند. با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی توسط سلطان قلی قطب شاه که حکومت وی تا سال 950 ق در دکن (جنوب هند) دوام آورد در بخشی از این کشور عزاداری حضرت امام حسین علیه‏السلام با شکوه تمام برگزار می‏شد. وی برای اجرای مراسم عزاداری محرم، عاشورخانه‏ای ساخت(11).در زمان ابراهیم قلی قطب شاه، ساختمانی به دستور وی به نام لنگر دوازده امام در گلکنده (Golcunda)ساخته شد و در آن یک عَلَم و نعلی که گفته می‏شد متعلق به اسب امام حسین علیه‏السلام است نگهداری می‏شد و دهه اول محرم هر سال آن عَلم را در مراسم عزاداری و روضه‏خوانی در شهر حیدرآباد به معرض نمایش می‏گذاشتند.

در زمان حکومت محمّد قلی قطب شاه مراسم یاد شده رواج یافت و بودجه خاصی نیز بدان اختصاص داده شد. خوردن گوشت و کشیدن توتون و تنباکو در این ایام ممنوع بود و در آغاز دهه اول محرم چند هزار دست لباس سیاه میان مردم و مداحان و ذاکران اهل بیت تقسیم می‏شد. عاشورخانه‏ها به تدریج افزایش یافت و در این محلها از اول محرم هر شب یک هزار شمع برافروخته می‏شد و مراسم تعزیه‏گردانی برگزار می‏گردید.

امروزه نمایش شهادت امام حسین علیه‏السلام با شور و حرارت خاصی در شهرهای بزرگ هند مانند دهلی، لکهنو، حیدرآباد، بمبئی و کلکته برگزار می‏شود؛ هر چند نحوه اجرای آن در هر یک از این شهرها متفاوت است. از آن میان لکهنو مرکز اصلی مراسم عزاداری است. در این‏شهر مراسم محرم در عصر شاهان اَوده ریشه گرفت. پادشاهان اَوده علاوه بر تعدادی امام‏باره یا عزاخانه کوچک، سه امام‏باره بزرگ ساختند. عزاخانه‏های آصف الدوله، حسین آباد و شاه نجف، همچنین کربلای تالکتوره، درگاه حضرت عبّاس و درگاه کاظمین، در شمار امام‏باره‏های تاریخی هند به شمار می‏آیند و ویژه عزاداری و اجرای مراسم عاشورایی ساخته شده‏اند(12).

در هندوستان در ایام محرم، تعزیه و ضریح، دو بخش مهم از وسایل مراسم و عزاداری را تشکیل می‏دهند. از روز اول ماه محرم همه عزاخانه‏ها به وسیله عَلَم و ضریح تزیین می‏شوند و مجالس سوگواری هر روز در این عزاخانه‏ها برپا می‏شود و مجالس عمومی‏تر در امام باره‏های بزرگ منعقد می‏گردد. در بعضی از شهرها برهمنها نیز در ایام محرم و روز اربعین در مجالس عزا شرکت می‏کنند(13). در گذشته و تا امروز بسیاری از مهاراجه‏های هند نیز در مراسم تعزیه شرکت می‏نمایند.

در شهرهای حیدرآباد و بمبئی عده زیادی از ایرانیان مقیم هند به مراسم عزاداری غنای بیشتری می‏بخشند و اسباب رونق آن را در این کشو فراهم می‏سازند.

در لکهنو، دهلی، چنّایی، کلکته و سایر نقاط هند مراسم ماتم همراه با افروختن آتش انجام می‏شود. در این نقاط حنفی مذهبها و صوفیان به یادبود شهدای کربلا عزاداری می‏کنند.

در دکن از زمان شهاب الدین احمد شاه و تحت تأثیر سید محمّد حسینی معروف به خواجه بنده‏نواز گیسو دراز، عزاداری امام حسین علیه‏السلام رواج یافته و تا این زمان دوام آورده است(14).

نفوذ عاشورا در ادبیات بنگالی به وسیله اهل تصوف و عرفان مثل شیخ شرف الدین احمد بن یحیی منیری و مولانا شیخ مشرف الدین ابو توامع و جلال الدین تبریزی امکان‏پذیر شد. محمّد خان اولین شاعر بنگالی است که کتابی به نام مقتل حسین علیه‏السلام در سال 1635 م نوشت. در موضوع کربلا کتابهای زیادی با عنوان جنگ نامه نوشته شده است. اولین جنگ نامه را شاعر فریب اللّه‏ در اواخر قرن هفدهم تألیف کرد.

توجه شاعران بنگالی به ادبیات عاشورا موجب پیدایش ادبیات پوتی شد؛ ادبیاتی که دو زبانه است و بسیاری از لغات و ترکیبهای فارسی در زبان بنگالی در این ادبیات به چشم می‏خورد. مشرف حسین با نوشتن کتاب بشاد سند هو (دریای غم) با پژوهش در مقتل حسین علیه‏السلام و جنگ نامه و دیگر منظومه‏های پوتیان که در باره شهدای کربلا نوشته بودند، تأثیر بزرگی بر ادبیات بنگالی گذاشت.

لیقبا شاعر نو زبان بنگالی در سال 1933 م کتابی به نام محرم شریف نوشت. وی تمام وقایع کربلا را در این کتاب منعکس کرده است. او دو منظومه طولانی به نام قاسم بوده کابو (نظم قتل قاسم) و زینل ادهال کابو (نظم رهایی حضرت زین العابدین علیه‏السلام ) منتشر کرد.در پایان قرن نوزدهم میلادی سعد علی و وهاب علی، شاعران بنگالی کتابهایی درباره شهدای کربلا نوشتند و منتشر کردند(15).

در قرن بیستم میلادی رویکرد به عاشورا در ادبیات بنگالی و نیز اجرای مراسم عاشورایی به اوج خود رسید و بار دیگر به ویژه پس از انقلاب اسلامی این ادبیات به شدت تحت تأثیر مراثی ادب پارسی قرار گرفت.

5 ـ مراسم عاشورا در آسیای صغیر
بر اساس نوشته متین آند محقق ترک، مراسم مربوط به کربلا را در ترکیه و آسیای صغیر می‏توان به گونه‏های زیر تقسیم کرد:

1ـ نمایشهای محرم در میان ایرانیان مقیم ترکیه.

2 ـ مراسم ماه محرم و اعتقادات مربوط به آن در میان فرقه بکتاشی و علویان.

3 ـ ادبیات نمایشی مربوط به واقعه کربلا در ترکیه(16).

متین آند پس از نقل تاریخچه برگزاری مراسم محرم در میان ایرانیان مقیم استانبول یادآور می‏شود که قانون جدایی دین از سیاست مصوب سال 1329 ق مانع از آن شد که برگزاری این مراسم به صورت آشکار دنبال شود، ولی به صورت پنهان این مراسم در روز دهم محرم در میان شیعیان ادامه دارد. آنها به مسجد جامع یوسف پاشا می‏روند و در ضمن حرکت مرثیه مشهور فضولی را که با عنوان حدیقة الشعراء شناخته می‏شود، زیر لب زمزمه می‏کنند(17).

طریقت بکتاشیه و علویان ترکیه که بالغ بر بیست میلیون نفر جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند، با توجه به گرایشهای شیعی از دیرباز مراسم محرم و صفر را در ترکیه ترویج کرده‏اند(18). آنها در گذشته به دلیل تعصبات حاکم بر امپراتوری عثمانی، مراسم عزاداری را پنهانی انجام می‏دادند و در سده اخیر به تدریج توانسته‏اند پاره‏ای از حقوق دینی خود را به دست آورند. یکی از خواسته‏های دَده‏های علوی (علما و روحانیت علویان) برگزاری مراسم عزا در ماه محرم بوده است(19).

مراسم محرم در میان فرقه بکتاشی و علویان روستایی به ویژه در میان طایفه‏های تخته‏چی، یوروک، ترکمن و قزل باش هنوز هم برگزار می‏شود. پیروان بکتاشی ضمن عزاداری در دوازده روز اول ماه محرم هر روز را با نام یکی ازائمه اثنی عشری نامگذاری کرده، آن روز را روزه می‏گیرند و معتقد هستند روز دوازدهم محرم امام زمان عجل اللّه‏ فرجه ظهور می‏کند و به همین دلیل در این روز شادمانی می‏کنند(20).

در میان بعضی از طوایف علوی، روزه ماه محرم تا پانزده روز طول می‏کشد، دوازده روز به‏خاطر دوازده امام و دو روز به خاطر شهادت دو فرزند مسلم بن عقیل و یک روز به نام اوگون دور ما اوروجی که دو شبانه روز بی‏وقفه طول می‏کشد(21). روزه‏دار در این مدت نه تنها باید از خوردن و آشامیدن امساک کند، بلکه نباید سخن زشتی به زبان آورد، کار خطایی بکند یا موجود زنده‏ای را بکشد و حتی اجازه ندارد گیاهان را از ریشه درآورد یا قطع کند. مردم در این روزها وقتی به هم می‏رسند می‏گویند: یوه منکره (شرم بر منکرین) و لعنت یزیده (لعنت بر یزید).

یکی دیگر از مراسم مخصوص محرم، تهیه نوعی غذا به نام عاشوراست. این غذا یادآور گرسنگی ستمدیدگان کربلاست و از بلغور گندم تهیه می‏شود. آش دیگری به نام دووقا چربه سی در این ایام پخته می‏شود و قربانی ذبح می‏گردد.

در تکیه حاجی بکتاش نزدیک کادشهر که مرکز تجمع بکتاشیها و نیز مدفن اوست، دیگ بسیار بزرگی وجود داشته که تنها برای آش عاشورا مورد استفاده قرار می‏گرفته است و این دیگ بعدها به موزه آنکارا انتقال یافت. آش عاشورا با روش خاصی در این دیگ عظیم پخته می‏شد و پیروان حاجی بکتاش در پخش آن با یکدیگر مشارکت می‏کردند و نزدیک صبح دیگ آش طی تشریفاتی از روی اجاق برداشته می‏شد و در اختیار مردم قرار می‏گرفت.

در ترکیه یک هنر نمایشی به صورت قصه‏خوانی و مرثیه وجود دارد که به وسیله افرادی به نام قصه خوان یا مداح اجرا می‏شود و داستان آن غالبا در زمینه مصیبتهای وارد شده بر شهدای کربلاست و بیشتر در محرم اجرا می‏شود. در هنگام مرثیه خوانی قصه‏گو با حرکات، فریادها و گریه و ندبه داستان مصائب کربلا را بازگو می‏کند و شنوندگان تحت تأثیر سخنان او گریه می‏کنند و بر قاتلان و دشمنان امام حسین علیه‏السلام نفرین می‏فرستند(22).

بغداد لی روحی (متوفی 1605 م)، کامی آمدی (1766 م)، عزت ملا (متوفی 1829 م)، سید مشتاق مصطفی (متوفی 1831 م)، عثمان نورس (متوفی 1836 م)، لبیب محمّد (متوفی 1867 م)، ضیاء پاشا (متوفی 1880 م)، کاظم پاشا (متوفی 1883 م)، عثمان شمس (متوفی 1893 م)، مصطفی عاصم (متوفی 1904 م)، معلم فیض (متوفی 1910 م) و شرف خانم (متوفی 1809 م) از مرثیه‏سرایان مشهور ترکیه در چند قرن اخیر هستند.

مقتلهایی نیز به وسیله چند تن از نویسندگان ترک نوشته شده و روضة الشهدای واعظ کاشفی نیز به زبان استانبولی چند بار ترجمه گردیده است و بکتاشیها ده روز اول محرم را با خواندن حدیقة الشهدای فضولی سپری می‏کنند.

پیروان فرقه رفاعیه نیز که از مشهورترین فرقه‏های اهل تصوف در بالکان می‏باشند و مرکزیت آنها در شهرهای پریزون و اوراخوواتس در ایالت کوزوو می‏باشد، هر ساله از اول تا دهم ماه محرم با نصب پارچه‏های سیاه رنگ در تکیه‏های ویژه خود، مراسم سوگواری و عزاداری برپا می‏کنند. پیروان این فرقه در طول دهه اول محرم، علاوه بر روزه‏داری، شبها نماز را با جماعت اقامه می‏کنند و سپس تا پاسی از شب به نوحه‏خوانی و ماتم‏سرایی و بیان روایت واقعه کربلا می‏پردازند.

در روز عاشورا با قربانی کردن گوسفند، سوگواران با آدابی خاص اطعام می‏شوند و مراسم سوگواری پایان می‏یابد. این مراسم نزد طریقت رفاعیه به مراسم ماتم مشهور است.

شجره‏نامه سید احمد رفاعی مؤسس طریقت رفاعیه که از حکما و بزرگان قرن دوازدهم هجری بود و در نزدیک شهر رفاعیه عراق دفن شده، به حضرت امام حسین علیه‏السلام می‏رسد(23).

اجرای مراسم ماتم و اقامه آن برای دراویش طریقت رفاعیه که در سال 1281 ق به کوزوو مهاجرت کرده‏اند، رکنی از ارکان دین به شمار می‏آید.

در حال حاضر شیخ باقی شهو به عنوان چهارمین خلیفه طریقت رفاعیه در شهر اوراخوواتس رهبری پیروان این طریقت را به عهده دارد.

6 ـ عزاداری حسینی درجنوب شرقی‏آسیا
عزاداری برای شهادت امام حسین علیه‏السلام در جنوب شرقی آسیا به ویژه در اندونزی، سوماترا، فیلیپین و بانکوک در میان شیعیان رواج دارد.

از ابتدای سده چهارم هجری مسلمانان مبلغ در مجمع الجزایر اندونزی حضور یافتند و به نشر اسلام همت گماشتند. این مبلغان مهاجر از کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران به آنجا رفته بودند. تعدادی از مهاجران، سادات شیعی امامی بودند که به دلیل ستمهای دوره عباسی عازم شبه قاره هند و جنوب شرقی آسیا شدند. از آن میان، شریف هاشم نخستین حکومت اسلامی را در ملاکا و مجمع الجزایر سولو و هولو در فیلیپین پایه‏گذاری کرد.

این حکومت از سال 1055 تا 1307 ق یعنی تا زمان استیلای آمریکائیان ادامه داشت.خانواده‏های شیعی هم اکنون نیز در کشورهای اندونزی، مالزی، فیلیپین، برونئی و دیگر کشورهای مجاور پراکنده‏اند.

افکار و اندیشه‏های شیعی و ایرانی بیشتر از طریق کاروانهای تجاری دریایی ایران در قرن سوم هجری و از طریق مبلغان مذهبی در نواحی غربی سوماترا رواج یافت.

شکل‏گیری دولتهای اسلامی در این منطقه و نفوذ عالمان و تاجران ایرانی در دربار اسلامی اندونزی و کسب مناصب بالا، باعث ترویج فرهنگ ایرانی و شیعی در اندونزی شد.

ابن بطوطه در سده هشتم هجری در سفرنامه خود از ایرانیان برجسته‏ای چون امیر سید شیرازی، تاج الدین اصفهانی و دریاسالاری به نام بهروز یاد کرده است که در آن زمان در جاوه و سوماترای شمالی زندگی می‏کرده‏اند.

بر اساس تاریخ مالاوی، سلطان علاءالدین رعایت شاه پادشاه مالاکا، شیعه مذهب بود و تفکر تشیع را در آن ناحیه تبلیغ می‏کرد و چندین حوزه علمیه را در این منطقه بنا نمود.

استاد محمّد اسد شهاب پژوهشگر و نویسنده شیعی اندونزی در کتاب تاریخ شیعه در اندونزی به ذکر مراحل سه‏گانه تاریخ شیعه در این کشور می‏پردازد و معتقد است مرحله اول از تاریخ شیعه با ورود مبلغان آن به این سرزمین در سده سوم هجری شروع شد و با حضور استعمار هلند در اواخر قرن دهم هجری پایان یافت. مرحله دوم تاریخ شیعه در اندونزی از آغاز قرن یازدهم هجری شروع می‏شود و اواخر دهه سوم قرن چهاردهم به پایان می‏رسد. در این مرحله شیعیان به دلیل مقاومت در برابر استعمار هلند با شکنجه و آزار روبه‏رو می‏شوند؛ در نتیجه شیعه پراکنده شده، بسیاری از میراثهای خود را در این کشور از دست می‏دهد.

مرحله سوم از اوایل تا اواسط قرن چهاردهم هجری است که با اصلاحات سید جمال الدین اسدآبادی روزنه‏ای تازه در زندگی شیعه در این کشور پدید آمد(24).

امروزه از سنتهای رایج و دیرپای جامعه مسلمانان اندونزی، مراسم دهه اول محرم به ویژه روز عاشوراست که در نقاط مختلف اندونزی برپا می‏شود. این سنتهای دینی با سنتهای ملی درهم آمیخته و شکل نخستین خود را از دست داده است. با این حال یاد و نام امام حسین علیه‏السلام در قالب نمادهای مذهبی و ملی در سوماترا و جاوه ادامه دارد.

در جزیره سوماترا به عزای حسین علیه‏السلام تابوت و در جزیره جاوه به ماه محرم ماه سورآ (عاشورا) و در منطقه آچه در سوماترا، ماه حسن و حسین و در غرب سوماترا ماه تابوئیک (تابوت) می‏گویند.

ذکر شهادت امام حسین علیه‏السلام در این مناطق، با حمل نمادهایی چون تابوت، ذوالجناح و نیز پختن بوبورسورآ، و کانجی عاشورا یعنی غذای عاشورا انجام می‏شود؛ غذایی که از گندم، شیر، شکر، حبوبات و برخی از میوه‏ها تهیه می‏شود و میان مردم توزیع می‏گردد.

به اعتقاد مردم آچه انجام اموری مانند ازدواج، کارهای مهم تجاری، کاشت یا درو،موجب هتک حرمت ماه محرم می‏شود و هر کس که در این ایام به این امور اشتغال ورزد با رویدادهای ناگوار روبه‏رو خواهد شد.

در محرم تابوتی چوبی و تزیین شده با کاغذهای رنگارنگ را بر دوش می‏کشند و آن را به حرکت در می‏آورند و در شهر می‏گردانند و در عصر عاشورا آن را به دریا می‏اندازند.

در پنجمین روز ماه محرم، ساقه درخت موزی بریده می‏شود. این عمل نشانه‏ای از شجاعت حضرت قاسم در واقعه کربلاست(25).

کشور برونئی (دارالاسلام) که به عنوان سرزمینی کوچک در شمال غربی جزیره برونئو قرار دارد، باقیمانده امپراتوری بزرگ برونئو است. در این کشور نیز مراسم محرم برگزار می‏شود و بخشی از فرهنگ این کشور به شمار می‏آید. این امپراتوری که شامل تمام جزیره برونئو (ایالتهای صباح و ساراواک در مالزی شرقی و کالیمانتان اندونزی، و کشور امروزی برونئی) سنگاپور و فیلیپین بود، حدود اواخر قرن پانزدهم میلادی پذیرای اسلام شد و از زمان سلطان شریف علی تاکنون 29 نسل یکی پس از دیگری و از یک نسب بر این کشور حکومت رانده‏اند.

شریف علی در فاصله سالهای 1432-1425 م بر برونئی حکومت داشت(26). بر اساس شجره‏نامه «Sombas» موجود در موزه سلطنتی برونئی در بندر سری بگاوا، شریف علی از نوادگان امام حسین علیه‏السلام بوده است(27). در نتیجه سلاطین امروزی برونئی خود را از نسل پیامبر و امام حسین علیه‏السلام می‏دانند.

در شهر بانکوک مرکز تایلند نیز چند هزار شیعه زندگی می‏کنند. بیشتر آنها از نسل یک بازرگان ایرانی به نام شیخ احمد قمی هستند. وی در سال 1601 م به بانکوک رفت و در این شهر از موقعیت ویژه‏ای برخوردار شد و به تبلیغ اسلام همت گماشت(28). بزرگ‏ترین مسجد شیعیان تایلند به نام پادونگ سام اسلام یا مسجد ایرانی را وی ساخت که تاکنون چندین بار تجدید ساختمان شده است. مردم تایلند مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا را شبیه ایرانیان برگزار می‏کنند.

بجز کشورهایی که اشاره شد، امروزه با توجه به مهاجرت مسلمان به ویژه شیعیان به کشورهای اروپایی و نیز آمریکای شمالی، کانادا و استرالیا، عزاداری و مراسم بزرگداشت سالروز شهادت سالار شهیدان ابا عبداللّه‏ الحسین علیه‏السلام و یاران وی برپا می‏شود. نمایش رویدادهای جانسوز کربلا توسط تعدادی از فارغ التحصیلان هنرهای زیبا و دراماتیک و گروههای تأتر در برخی از کالجها و دانشکده‏های کشورهای یاد شده با استقبال زیاد تماشاگران روبه‏رو می‏شود و مخاطبان مسلمان و مسیحی را تحت تأثیر خود قرار می‏دهد.

پی نوشت ها:

1ـ شهرستانی، تاریخچه عزاداری حسینی، انتشارات حسینیه عمادزاده، ص 289.
2ـ همان، ص 293.
3ـ سید جواد شهرستانی، نهضة الحسین، ص 164.
4ـ مثنوی معنوی، توفیق ه سبحانی، تهران، انتشارات روزنه، 1378، دفتر ششم، ص 842.
5ـ سید محسن امین، کتاب خطط، ص 69.
6ـ تاریخچه عزاداری حسینی، ص 303.
7ـ مقریزی، خطط، ج 1، ص 427.
8ـ «شیعیان مرکه، حسینیان آشنا»، مجله چشم‏انداز، سال اول، ش 6، 1376، ص 21-20.
9ـ محمّد قاسم هندو شاه، تاریخ فرشته، ج 2، ص 35.
10ـ مجتبی کرمی، نگاهی به تاریخ حیدرآباد دکن، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، تهران، 1373، ص 85.
11ـ همان.
12ـ سید حسین علی جعفر، «تعزیه‏داری در هند»، ترجمه افضل دلویی، کیهان فرهنگی، ش 7، مهر 1363، ص 31.
13ـ همان، ص 32.
14ـ نگاهی به تاریخ حیدرآباد دکن، ص 88.
15ـ بنگرید به: کلثوم ابوالبشر، [استاد بخش فارسی دانشگاه داکا]، «تأثیر فرهنگ و ادبیات عاشورا بر زبان بنگالی»، مجله چشم‏انداز، ش 6، شهریور 1376، ص 27-24.
16ـ متین آند، «مراسم در آناتولی ترکیه»، ترجمه افضل وثوقی، کیهان فرهنگی، سال دوم، ش 7، مهر 1364.
17ـ همان، ص 29.
18ـ تاریخچه عزاداری حسینی، ص 321.
19ـ شادان پروند ـ زهرا سبحانی، زمینه شناخت جامعه و فرهنگ ترکیه، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین‏المللی، 1373، ص 83.
20ـ کیهان فرهنگی، سال دوم، ش 7، ص 29.
21ـ همان.
22ـ کیهان فرهنگی، سال دوم، ش 7، مهرماه 1364.
23ـ نامه فرهنگ، ش 25، ص 184.
24ـ چشم انداز، سال اول، ش 3، ص 8.
25ـ محمّد اسد شهاب، صفحات من تاریخ الشیعه فی اندونیسیا، چاپ بیروت.
26ـ علی چگینی، اسلام در برونئی، تهران، انتشارات بین‏المللی الهدی، ص 85.
27- Wilkesic, Travel Account of Island, vol.2, Manila. Philippine Book. Guide, p. 91.
28ـ اسکندر دلدم، «جلوه‏های ایران و اسلام در تایلند»، روزنامه ایران، سال اول، ش 234، ص 9.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/11/1 :: ساعت 1:49 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 145
>> بازدید دیروز: 132
>> مجموع بازدیدها: 1331401
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب