سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اخلاق در محیط خانه3

گذشت و عفو

زن و شوهر ممکن است گاهى نسبت به یکدیگر مرتکب خطا و اشتباه شوند، زن امکان دارد در مسئله خانه دارى، پخت و پز، توجه به فرزندان، رعایت حق شوهر دچار خطا گردد، مرد نیز ممکن است در رفتار و کردار، اخلاق و روش، کارگردانى نسبت به منزل، قضاوت در حق زن دچار اشتباه شود، اشتباه و خطائى که از هر دو طرف قابل گذشت و اغماض و عفو است، که جاى گذشت و عفو هم در همین مورد است، در مواردى که زندگى مسیر طبیعى خودش را طى مى کند، موردى براى عفو وجود ندارد، بر مرد لازم اخلاقى و شرعى است که از همسر خود در موارد لازم گذشت کند، بر زن هم لازم اخلاقى و شرعى است که از شوهر خود عفو کند، در این زمینه کبر و سخت گیرى و خودپسندى و بى توجهى به شخصیت طرف، و روى گردانى از دستورات حق و انبیا و ائمه در مسئله گذشت و عفو امرى ناپسند، و در بعضى از موارد حرام و موجب عقاب الهى است.

عفو و گذشت از موارد احسان، و آراسته به احسان به فرموده قرآن محبوب خدا است :

و العافین عن النّاس و الله یحبّ المحسنین.[1]

عفو وگذشت به اندازه اى مهم است که قرآن مجید اجر عفوکننده را بر خدا مى داند :

فمن عفا و اصلح فاجره على اللّه.[2]

کسى که گذشت کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

ثَلاثٌ مِنْ مَکارِمِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ : تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَحْلُمُ اِذا جُهِلَ عَلَیْکَ.[3]

سه چیز از مکرمت هاى دنیا و آخرت است : گذشت از کسى که بر تو ستم کرده، صله رحم با رحمى که با تو بریده، بردبارى نسبت به آنکه در حق تو به نادانى رفتار کرده.

 

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

اِنَّ اللّهَ عَفُوٌ یُحِبُّ الْعَفْوَ.[4]

همانا خدا گذشت کننده است و گذشت را دوست دارد.

و نیز فرمود :

مَنْ اَقالَ مُسْلِماً عَثْرَتَهُ اَقالَ اللّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.[5]

کسـى که از لغـزش مسـلمانى بگـذرد، خـداوند در قـیامت از لـغزش او خواهد گذشت.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

اِنّا اَهْلُ بَیْت مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا.[6]

ما اهل بیتى هستیم که جوانمردى ما، گذشت از کسـى است که بـر مـا سـتم روا داشته.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

تَجاوَزُوا عَنْ ذُنُوبِ النّاسِ یَدْفَعِ اللّهُ عَنْکُمْ بِذلِکَ عَذابَ النّارِ.[7]

از خطاهاى مردم گذشت کنید، خداوند به این خاطر عـذاب جهنم را از شـما دفع مى کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :

قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُیُوبِ، وَ التَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ.[8]

کم گذشتى زشت ترین عیب، و عجله در انتقام از بزرگترین گناهان است.

و آن حضرت فرمود :

شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا یَسْتُرُ الْعَوْرَةَ.[9]

بدترین مردم کسى است که از لغزش طرف خود گذشت نکند، و عیب را نپوشاند.

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید :

عَفْواً مِنْ غَیْرِ عُقُوبَة، وَ لا تَعْنیف، وَ لا عَتَب.[10]

عفو باید بدون جریمه و خشونت و نکوهش و سرزنش انجام بگیرد.

بر اساس آیات قرآن و روایات : عفو محبوب خدا، اجر عفوکننده بر خدا، از مکارم دنیا و آخرت، موجب نجات از جهنم، و همرنگى با اهل بیت، و کم گذشتى نشان بیمارى و عیب باطن، و شرارت نفس انسان است.

چرا زن و مرد در زندگى خود، به هنگام پیش آمدن خطا از یکدیگر گذشت نکنند، تا محبوب خدا شده، از اجر الهى بهره مند گشته، و منبع مکارم دنیا و آخرت شناخته شوند، و با امامان معصوم همرنگى نشان داده، و جزء آنان محسوب گردند، این همه محصول یک تجارت الهى و معنوى است که از دست دادنش عاقلانه نیست، و آراسته شدن به آن کارى سهل و آسان، و عملى ساده و بى زحمت است.

مرد و زن اگر به وقت خطا عفو و گذشت را شیوه خود کنند، و این حقیقت عرشى را مدتى کوتاه به تمرین بگذارند، در آنان قوّت مى گیرد، و پس از اندک زمانى به این صفت ملکوتى آراسته مى شوند.

                        

تغافل یا خود به فراموشى زدن

از صفات بسیار پسندیده و والا و باارزش، که آراسته به آن در میان مردم بسیار کم است تغافل مى باشد.

دیدن خطا و تقصیر، مشاهده عیب و نقص، و خود را به فراموشى زدن، به شکلى که طرف مقابل یقین کند، انسان از مسئله به هیچ عنوان مطلع و آگاه نشد، از عالیترین حالات روحى و پرقیمت ترین صفات انسانى است.

این نهایت مکرمت و بزرگوارى و شخصیت است که مرد از زن خود خطائى ببیند، و زن از شوهر خود اشتباهى ملاحظه کند، و خود را در کمال جوانمردى و آقائى و کرامت، عمداً به فراموشى بزند، و این به فراموشى زدن را در تمام پیش آمدهاى آینده حفظ کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :

اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ، وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ.[11]

نیمى از وجود عاقل و خردمند تحمل و صبر و بردبارى، و نیم دیگرش خود به فراموشى زدن است.

و فرمود :

اَشْرَفُ اَخْلاقِ الْکَریمِ کَثْرَةُ تَغافُلِهِ عَمّا یَعْلَمُ.[12]

شریفترین اخلاق انسان باکرامت، کثرت تغافل او از چیزى است که مى داند.

و نیز آن حضرت فرمود :

لا عَقْلَ کَالتَّجاهُلِ، لا حِلْمَ کَالتَّغافُلِ.[13]

تدبیرى مانند خود را به بیخبرى زدن، و حلمى همچون خود را به فراموشى زدن نیست.

ذره بینى، ذره به حساب آوردن، توقع عصمت همه جانبه داشتن، بى گذشتى، به رخ کشیدن خطا، و به قول معروف متّه در خشخاش گذاشتن همه و همه خلاف اخلاق، و به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) باعث ناگوارى زندگى است.[14]

عفو و گذشت، و از آن بالاتر تغافل و خود را به فراموشى زدن، براى زن و شوهر امرى لازم و واجب است، و با این گونه صفات پسندیده، و اخلاق حمیده عیش و زندگى همراه با لذت و خوشى برقرار، و اعصاب در آرامش کامل، و جسم و جان در مصونیت همه جانبه در مقابل هجوم بسیارى از امراض و بیماریهاست.

عفو و گذشت و تجاهل و تغافل میوه شیرین فروخوردن خشم و به فرموده قرآن مجید کظم غیظ، و دورى از خشم و غضب و فرار از عصبانیت و از کوره در رفتن است.

خشم و غضب و ممارات و لجبازى، و بگو و مگو کردن طولانى و بیجا، مورد نفرت حق، و نشانه اى از شعله هاى جهنم، و صفتى ناپسند، و خوئى ددمنشانه، و موجبى براى در هم ریختن بناى زندگى و در نهایت علّت طلاق و جدائى، و غرق شدن در منجلاب بسیارى از معاصى و گناهان، و آلوده شدن به هر شرّ و شرارت است.

در زشتى بگو مگو کردن، و لجبازى با یکدیگر در روایت بسیار مهمى آمده : مردى به حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با لحنى زننده گفت : بیا بنشین تا در مسئله دین با هم مناظره و مجادله کنیم، حضرت فرمود : اى مرد، من نسبت به دینم آگاهم، و هدایت حق براى من، مانند روز روشن و معلوم است، تو اگر در این زمینه دچار جهلى برو و جهل خود را علاج کن.

مالى وَ لِلْمُماراةِ.

مرا چه نسبت با بگو مگو کردن و جدال و جار و جنجال، که این نیست مگر وسوسه شیطان[15]، براى انداختن انسان در گناه و معصیت!!

بگو و مگو و جدال و دعواى لفظى اگر براى اثبات حق باشد، و از مصادیق جدال احسن، بدون تردید مانعى ندارد، بلکه زمینه پیشرفت علم و دانش، و کشف حق و حقیقت است و امرى عقلى و علمى و شرعى است، ولى اگر از باب لجبازى، و کوبیدن یکدیگر، و ضربه زدن به شخصیت، و به هم ریختن آرامش باشد، بدون شک حرام، و مرتکب آن عاصى و مستحق عقاب است.

حضرت رضا (علیه السلام) به عبدالعظیم حسنى فرمود :

دوستانم را از طرف من سلام برسان، و به آنان بگو، براى شیطان نسبت به وجود خود راهى قرار ندهید، آنان را به راستى در گفتار، و اداء امانت، و رعایت سکوت، و ترک مجادله و بگو مگو در آنچه که براى آنان سودى ندارد امر کن.[16]

--------------------------------------------------------------------  

1- آل عمران/134.
2- شورى/40.
- بحار، ج 71، ص 400.
 3
4 - میزان الحکمة، ج 6، ص 367.
5 - همان مدرک.
6 - همان مدرک.
7 - میزان الحکمة، ج 6، ص 368 ـ 370.
8 - همان مدرک.
9 - همان مدرک.
10 - همان مدرک.
11 - میزان الحکمة، ج 7، ص 268.
12 - همان مدرک.
13 - همان مدرک.
14 - همان مدرک.
15 - بحار، ج 2، ص 135.
- بحار، ج 74، ص 230.
 
16



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/10/27 :: ساعت 11:57 صبح )
»» اخلاق در محیط خانه2

کم توقعى

هر مرد و زنى از نظر جسمى و روحى داراى قوت و قدرتى مخصوص به خود است، درک این قدرت و قوت، بستگى به مدتى معاشرت و برخورد طبیعى و اخلاقى دارد.

زن و شوهر پس از مدتى اندک، یکدیگر را تا اندازه اى درک مى کنند، و به موقف بدنى و موقعیت روحى همدیگر آشنا مى شوند.

زن و شوهر باید به این حقیقت الهیه توجه داشته باشند، که حضرت حق، در مسئله بسیار مهم ارائه تکلیف به انسان، دو واقعیت را منظور فرموده :

آنچه را که مقدور انسان نبوده، و از تحمل و طاقتش بیرون بوده به انسان تکلیف ننموده، ثانیاً تکـالیف و مسئولیت هاى شرعـى و اخلاقـى را با ملاحظه وسع، که به فرموده محققین مرحله اى کمتر از دایره قدرت است بر دوش انسـان قرار داده.

این نیست مگر جلوه رحمت و لطف و عنایت او بر بندگان، و همه انسانها تا روز قیامت.

در سوره بقره آیه 233 و 286 و انعام آیه 152 و اعراف آیه 42 و مؤمنون آیه 62 به این حقیقت اشاره فرمود :

لاَ تُکَلِّفُ نَفْسٌ اِلاّ وُسْعَها.

هیچ کس را تکلیف جز به اندازه وسع نکنند.

لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلاّ وُسْعَها.

خداوند احدى را جز به اندازه سعه وجودیش تکلیف ننماید.

روى این حساب زن و شوهر، باید در مسئله درخواستها و توقعاتشان از یکدیگر، این اخلاق کریمانه، و صفت رحیمیه حضرت حق را سرمشق و الگوى خود قرار دهند.

اوّلاً خارج از قدرت و طاقت چه در امور مادى، چه در امور معنوى از یکدیگر چیزى نخواهند، که تحمیل خواسته، بیرون از حدّ قدرت، و درخواست کارى غیر قابل تحمل ظلم است، و ظلم ظلمت روحى، و موجب عقاب الهى است.

ثانیاً قدرت و توان یکدیگر را در خواسته ها ملاحظه ننمایند، بلکه توقعات، و خواسته هاى خود را به اندازه وسع و طاقت موجود قرار داده، و تکالیف طبیعى و روزمره را در حدى به یکدیگر ارائه دهند، و از هم بخواهند، که به شیرینى، و با شوق و اشتیاق انجام بگیرد.

اگر بتوانند، که مى توانند از یکدیگر کم توقع باشند، که کم توقعى اخلاق حق، و خوى انبیاء و امامان، و از ویژگیهاى اولیاء الهى است.

پُرتوقعى گاهى همان ارائه تکلیف بیش از حد طاقت است، و بدون شک وقتى خواسته پرتوقع از طرف همسر تحقق پیدا نکند، موجب کدورت، و رنجش دل، و در نهایت کینه و نفرت، و در نتیجه تلخ شدن زندگى، و خرابى ساختمان صفا و صمیمیت، و عشق و محبت است.

پُرتوقعى صفتى ناپسند، و محصول کبر و غرور، و یک بیمارى روحى و روانى، و برنامه اى خارج از محدوده انسانیت، و خصیصه اى زشت است.

کم توقعى محصول وقار و ادب، و نتیجه معرفت و کرامت، و میوه شیرین فروتنى و تواضع است.

اگر بخواهید زندگى شیرین تر از عسل گردد، و هیچ گاه اختلاف مورد توجهى پیش نیاید، و همسر شما دچار رنجش نگردد، و تحقیر شخصیت نشود، و این رنجش و تلخى به اطرافیان سرایت نکند، در تمام امور زندگى نسبت به یکدیگر کم توقع باشید، و بدانید کم توقعى چون جلوه رحمت حق در زندگى است، موجب جلب خوشنودى و رضایت حق نسبت به شما مى شود.

در هر صورتى زن و شوهر باید نرمخو، باصفا، منبع عشق و محبت، و نسبت به یکدیگر امور زندگى را آسان بگیرند، که این آسان گرفتن بابى از ابواب معروف است، و آنان که اهل معروف، و پاک و پاکیزه از منکرات روحى و اخلاقى هستند، مورد توجه حق، و مستحق اجر و جزاى جمیل از جانب پروردگارند.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

اَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ الْمَعْرُوفُ وَ اَهْلُهُ وَ اَوَّلُ مَنْ یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ.[20]

معروف و اهـلش اول وارد بهشت و اوّل وارد بر من در کـنار حـوض کوثـر هستند.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

اِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُقالُ لَهُ : اَلْمَعْرُوفُ، لا یَدْخُلُهُ إِلاّ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ، وَ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِى الدُّنْیا هُمْ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِى الاْخَرَةِ.[21]

براى بهشت درى هست به نام معروف، از آن در جز اهل معروف وارد نمى شوند، و اهل معروف در دنیا، اهل معروف در آخرتند.

رسول خدا فرمود :

کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَةٌ . . .[22]

هر معروفى صدقه است.

قرآن مجید مزد هر معروف و انجام هر حسنه اى را ده برابر اعلام نموده است :

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها.[23]

کم توقعى نوعى معروف، حسنه اى از حسنات روحى، و صدقه اى از صدقات اسلامى، و داراى ده برابر مزد است، چرا زن و شوهر در این تجارت پرسود شرکت نکنند، و تا پایان عمر خود، از این حقیقت الهیه بهره مند نگردند، که ممنوع نمودن خویش از عنایت حق و رحمت دوست ظلمى سنگین و گناهى بزرگ و خسارتى غیرقابل جبران است.

----------------------------------------------

1 - آل عمران/159.
2- قلم/4.
3 - میزان الحکمة، ج 3، ص 137 ـ 138.
4 - -بحار، ج 71، ص 385.
5- همان.

6- میزان الحکمة، ج 3، ص 137 ـ 138.
7 – همان .
8- بحار، ج 77، ص 58.
  

9- میزان الحکمة، ج 3، ص 149.

10- روم/21.
11- میزان الحکمة، ج 2، ص 205.
 

12- وسائل الشیعه، ج 16، ص 171.
 
13- کافى، ج 2، ص 199.
14- وسائل الشیعه ، ج 20، ص 22 ـ 23.
 

15- همان.
16- آل عمران/14.
 

17- 19 وسائل الشیعه، ج 20، ص 23 ـ 24.
20- همان ، ج 16، ص 303.
 

21-22- وسائل، ج 16، ص 304 ـ 305.
23 - انعام/160.
 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/10/27 :: ساعت 11:55 صبح )
»» اخلاق در محیط خانه (1)

از عمده مسائل قابل و شایسته طرح در مورد محیط الهی خانواده، مساله اخلاق است که بحثی کاملا طرفینی و اجتماعی قلمداد می شود. آنچه شالوده خانواده و نظام زیبای آن را تعادل می بخشد، رعایت حقوق اخلاقی اطرافیان و آراستگی ادبی در برخورد با آنهاست. در این نوشتار به بیان نقش اخلاق و جایگاه آن در منابع اسلامی خواهیم پرداخت.

 

ارزش اخلاق حسنه

زن و شوهر به خاطر خود و سعادت فرزندانشان، لازم است یک سلسله مسائل اخلاقى را، که قرآن مجید و روایات بر آن تأکید فراوان دارند رعایت نمایند.

رعایت اخلاق حسنه، و خوددارى از زشتى هاى اخلاق کار طاقت فرسائى نیست.

بکارگیرى واقعیات اخلاقى، و پرهیز از پلیدیهاى اخلاقى در مدتى اندک، ریاضت قابل تحمّلى است، که ره سپردن در این راه الهى را بر انسان آسان، و پیوند زناشوئى را محکم، و محبت به یکدیگر را استوارتر می کند و درسى عملى براى دیگران بخصوص فرزندان خانواده است.

اجراى حقایق اخلاقى نسبت به یکدیگر، فضائى از صفا و صمیمیت، پاکى و سلامت، راحت و امنیت، عشق و محبت بوجود مى آورد و زندگى را در تمام شئون، بر زن و شوهر از عسل شیرین تر مى کند.

در رابطه با آراسته بودن به حسنات اخلاقى، و بکارگیرى آن، قرآن مجید در آیات متعددى پیامبر بزرگوار را ستوده :

فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضّوا من حولک . . .[1]

جلوه رحمت خداست که بر مردم، نرمخو و مهربانى، اگر تندخوى و سخت دل بودى، مردم از حول محور وجود تو پراکنده مى شدند.

 

 

 

و انَّک لعلى خلق عظیم.[2]

و همانا تو آراسته به خلق عظیم و بزرگى هستى.

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

اَلاِْسْلامُ حُسْنُ الْخُلُقِ.[3]

اسلام اخلاق نیک است.

و نیز آن حضرت فرمود :

اَوَّلَ مایُوضَعُ فى میزانِ الْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیامَةِ حُسْنُ خُلُقِهِ.[4]

اول چیزى که در قیامت در ترازوى عبد مى گذارند، اخلاق نیک اوست.

و آن حضرت فرمود :

اِنَّ اَحَبَّکُمْ اِلَىَّ وَ اَقْرَبَکُمْ مِنّى یَوْمَ الْقِیامَةِ مَجْلِساً اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقاً وَ اَشَدُّکُمْ تَواضُعاً.[5]

محبوبترین شما نزد من، و نزدیکترینتان به من در قیامت، خوش خلق ترین شما، و آن کسى است که داراى شدیدترین تواضع باشد.

حضرت مجتبى (علیه السلام) فرمود :

اِنَّ اَحْسَنَ الْحَسَنِ، اَلْخُلُقُ الْحَسَنُ.[6]

خوبترین خوبیها، اخلاق نیک است.

على (علیه السلام) فرمود :

حُسْنُ الْخُلُقِ رَأْسُ کُلِّ بِرٍّ.[6]

اخلاق نیک سر همه خوبیهاست.

امام ششم (علیه السلام) فرمود :

لا عَیْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ.[7]

زندگى و عیشى گواراتر از اخلاق نیک نیست.

رسول حق به امیرالمؤمنین فرمود : ترا به شبیه ترینتان به اخلاق خودم خبر دهم؟ عرضه داشت آرى ; فرمود :

اَحْسَنُکُمْ خُلُقاً، اَعْظَمُکُمْ حِلْماً، وَ اَبَرُّکُمْ بِقَرابَتِهِ، وَ اَشَدُّکُمْ مِنْ نَفْسِهِ اِنْصافاً.[8]

خوش خلق ترین شما، بردبارترین شما، نیکوکارترینتان به نزدیکانش، و شدیدترین شما در انصاف دهى به دیگران از جانب خودش.

مکارم اخلاق و حسن خلق آنچنان باارزش و والاست که رسول باکرامت اسلام آن را علّت بعثت خود اعلام فرموده :

اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ.[9]

این است و جز این نیست که مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم.

مکارم و حسنات اخلاقى شعاع صفات حق، و حالات انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) ، و موجب خیر و برکت براى دارنده آن است.

سیئآت اخلاقى، حالاتى ابلیسى و شیطانى، و علت تلخى زندگى و به هم خوردن عیش و عشرت، و باعث ناامنى و تفرقه و جدائى و نفرت مردم از یکدیگر و خرابى دنیا و آخرت است.

رعایت برخی مسائل در خانه از جانب زن و شوهر لازم است و موجب استحکام زندگى، و تداوم صفا و صمیمیت است که در ادامه به آن اشاره می کنیم.

 

محبت و اعلام آن

اصل محبت و علاقه و عشق را، حضرت حق در قلب زن و شوهر نسبت به یکدیگر قرار داد، و آن را از نشانه هاى وجود خود دانست، و این حقیقت نمایشگر عظمت و بزرگى مسئله محبت زن و مرد، بخصوص عشق و علاقه مرد به زن است.

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودَّة و رحمة انَّ فى ذلک لآیات لقوم یتفکّرون.[10]

از نشانه هاى وجود خداوند این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید، تا در کنار آنها بیاسائید، و بین زن و مرد دوستى و مهربانى برقرار کرد، در این برنامه نشانه هائى براى مردم اندیشمند است.

این محبت و عشق و علاقه در ابتداى ازدواج، و حتى قبل از عقد، شکوفا مى شود، و به نهایت مى رسد، بر مرد و زن است، که این نعمت باطنى، و این حالت عالى قلبى که موجب خوشى در زندگى و عیش و عشرت، و صفا و پاکى است، به توسط جانبدارى از هم، و گذشت و عفو، و خوش اخلاقى و تعاون، و توقع به اندازه از یکدیگر، و حفظ شخصیت و شئون طرفین، و پرهیز از بگو و مگوهاى بى قدر و قیمت حفظ کنند، و از عللى که باعث ضربه خوردن به عشق و محبت است بپرهیزند، که حفظ بناى عشق عبادت، و خراب کردن خانه محبت بدون تردید گناه و معصیت و موجب عقاب الهى در قیامت، و باعث عذاب در زندگى دنیائى است.

حضرت صادق (علیه السلام) براى کسى که هنر جلب محبت دیگران را نسبت به خود دارد دعا کرده :

رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اِجْتَرَّ مَوَدَّةَ النّاسِ اِلى نَفْسِهِ . . .[11]

خداوند رحمت کند انسانى که دوستى مردم را به جانب خود جلب مى کند.

تبدیل محبّت وعشق وعلاقه به کینه ونفرت وبغض ودشمنى در صورتى که ملاک عقلى و شرعى در کار نباشد، تبدیل نعمت حق به ناسپاسى است، و حفظ محبت و اعمال و سرایت دادن آن به یکدیگر سبب خوشحالى در دنیاو آخرت است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

وَیْلٌ لِمَنْ یُبَدِّلُ نِعْمَةَ اللّهِ کُفْراً، طُوبى لِلْمُتَحابّینَ فِى اللّهِ.[12]

واى بر کسى که نعمت خدا را به ناسپاسى تبدیل کند، و خوشبختى و نیکى باد بر آنان که فى اللّه نسبت به یکدیگر محبت مى کنند.

انسان دستور دارد به همه کسانى که مستحق عشق و دوستى و محبت و
علاقه اند محبت داشته باشد چه رسد به نزدیک ترین افراد خودش که همسر و فرزندان او هستند.

در حدیث قدسى آمده :

اَلْخَلْقُ عِیالى فَاَحَبُّهُمْ اِلَیَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْعاهُمْ فى حَوائِجِهِمْ.[13]

آفریده ها عیال من هستند، محبوبترین آنها نزد من، مهربانترین ایشان به آفریده من است، و آنکه در راه برطرف کردن نیازشان سعى و کوشش بیشترى دارد.

بر اساس مطالب گذشته، محبت در قلب زن نسبت به مرد، و عشق در قلب مرد نسبت به زن از نشانه هاى وجود خدا، و از نعمت هاى خاص حضرت حق است، و بهترین علت براى برپائى عیش سالم و تداوم زندگى، و ظهور صفا و صمیمیت در صحنه حیات است، روى این حساب حفظ و ازدیاد آن لازم، و دورى از علل نابودى آن واجب است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ.[14]

محبت به زنان از اخلاق انبیاء خداوند است.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنى فِى الصَّلاةِ، وَ لَذَّتى فِى الدُّنْیَا النِّساءُ، وَ رَیْحانَتى اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ.[15]

نور چشمم در نماز، و لذت و خوشی دنیایی ام در زنان، و گل خوشبویم حسن و حسینند.

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود : مردم لذّتى در دنیا و آخرت بیش از لذّت از زن نمى برند و این است قول حق .

زیّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنین . . .[16]

سپس فرمود :

اهل بهشت به چیزى از بهشت لذیذتر از نکاح لذت نمى برند نه از خوراکى
و نه از آشامیدنى.[17]

رسول اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ اِنّى اُحِبُّکِ لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً.[18]

گفتار مرد به همسرش : همانا من ترا دوست دارم، هرگز از قلبش محو نمى گردد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

اَلْعَبْدُ کُلَّما ازْدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً اِزْدادَ فِى الاْیمانِ فَضْلاً.[19]

هر چه محبت همسر در قلب شوهرش زیادتر شود، ایمانش زیادتر مى شود.

البته باید به این حقیقت توجه کرد، که عشق و محبت به زن جنبه افراط، به خود نگیرد، که محبّت در حدّ افراط انسان را از پیمودن راه حق، و انجام عمل صالح، و خیرات و مبرّات باز مى دارد، بخصوص اگر زن از طریق عشق مرد به خودش بخواهد بر مرد حکومت کند، و خواسته هاى اضافى خود را بر مرد تحمیل نماید.

علاقه و محبت به زن و به هر چیزى باید تابع ایمان انسان به حضرت حق و روز قیامت باشد، و مانع حرکت انسان به سوى کمالات، و انجام اعمال صالحه نشود.

اگر محبت به زن بخواهد بسترى براى معصیت و گناه، و اسراف و تبذیر، یا بخل و امساک، یا خوددارى از انجام فرائض حق گردد، باید تعدیل شود، که اینگونه محبت، آمیخته با حالت شیطانى، و بدور از رضا و خوشنودى حق است.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/10/27 :: ساعت 11:55 صبح )
»» آیت الله مجتهدی تهرانی درگذشت

آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی از استادان اخلاق و علمای برجسته تهران در 85 سالگی دار فانی را وداع گفت.

 آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی از شاگردان استادان برجسته ای همچون آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی(ره) محسوب می شود و با کسب درجه اجتهاد به تهران بازگشت و مدرسه شیخ محمدرضا زاهد را توسعه بخشیده که نام کنونی آن مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی تهرانی است.

این عالم جلیل القدر از استادان اخلاق و علمای برجسته تهران بود که مدیریت مدرسه علمیه حاج ملا محمد جعفر تهران را که هم اکنون به نام حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی معروف است، عهده دار بود. هم اکنون نزدیک به یک هزار طلبه در این مدرسه علمیه به فراگیری علوم اسلامی اشتغال دارند.

مدرسه آیت الله مجتهدی که تحت مدیریت این دانشمند فاضل بود از معتبرترین مدارس علمیه تهران است و تا کنون چهره های بسیاری همچون آیت الله سید محسن خرازی، آیت الله رضا استادی، حجت الاسلام سیدعلی اکبر محتشمی پور، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، شهید دکتر مصطفی چمران و... را به جامعه علمی و حوزوی کشور معرفی کرده است.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 3:4 عصر )
»» پرتوى از سیره و سیماى امام رضا(علیه السلام)5

16- گوشه گیرى و سکوت
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَکُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ.»:
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نُه جزء آن در کناره گیرى از مردم و یک جزء آن در خاموشى است.
17- حقیقت توکّل
«سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِّ؟ فَقالَ(علیه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ.»:
از امام رضا(علیه السلام) از حقیقت توکّل سؤال شد.
فرمود: این که جز خدا از کسى نترسى.
18- بدترین مردم
«إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ.»:
به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند.
19- زمامداران را وفایى نیست
«لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوک وَفاءٌ وَ لا لِکَذُوب مُرُوَّةٌ.»:
بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.
20- دست بوسى نه!
«لا یُقَبِّلُ الرَّجُلُ یَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ یَدِهِ کَالصَّلاةِ لَهُ.»:
کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
21- حُسن ظنّ به خدا
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ کانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْیَسیرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْیا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ.»:
به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزى اندک خشنودباشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
22- ارکان ایمان
«أَلاْیمانُ أَرْبَعَةُ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْلیمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْویضُ إِلَى اللّهِ.»:
ایمان چهار رکن دارد: 1ـ توکّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسلیم به امر خدا4ـ واگذاشتن کار به خدا.
23- بهترین بندگان خدا
«سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(علیه السلام):أَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَکَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْا.»:
از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان که هر گاه نیکى کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند.
24- تحقیر فقیر
«مَنْ لَقِىَ فَقیرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِیاءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ.»:
کسى که فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیا بر او سلام کند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید که بر او خشمگین باشد.
25- عیش دنیا
«سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ عَیْشِ الدُّنْیا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ کَثْرَةُ الُْمحِبّینَ.»:
از حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زیادى دوستان.
26- آثار زیانبار حاکمان ظالم
«إِذا کَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّکوةُ ماتَتِ الْمَواشى.»:
زمانى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زکات اموال داده نشود چهارپایان از بین روند.
27- رفع اندوه از مؤمن
«مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ القِیمَةِ.»:
هر کس اندوه و مشکلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
28- بهترین اعمال بعد از واجبات
«لَیْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ.»:
بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
29- سه چیز وابسته به سه چیز
«ثَلاثَةٌ مُوَکِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْیّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْکامِلَةِ وَإِسْتیلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ.»:
سه چیز وابسته به سه چیز است: 1ـ سختى روزگار بر کسى که ابزار کافى دارد، 2ـ محرومیت زیاد براى کسى که در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
30- میانه روى و احسان
«عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَلیلِ وَ الْکَثیرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى یَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى یَأْتِىَ یَوْمَ الْقِیمَةِ کَجَبَلِ أُحُد.»:
بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیکى کردن چه کم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه اُحد باشد.
31- دیدار و اظهار دوستى با هم
«تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُوا.»:
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
32- راز پوشى در کارها
«عَلَیْکُمْ فى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمانِ فى أُمُورِ الدّینِ وَ الدُّنیا فَإِنَّهُ رُوِىَ «أَنَّ الاِْذاعَةَ کُفْرٌ» وَ رُوِىَ «الْمُذیعُ وَ الْقاتِلُ شَریکانِ» وَ رُوِىَ «ما تَکْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّکَ فَلا یَقِفُ عَلَیْهِ وَلیُّکَ».:
بر شما باد به رازپوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که «افشاگرى کفر است» و روایت شده «کسى که افشاى اَسرار مىکند با قاتل شریک است» و روایت شده که «هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نیابد».
33- پیمان شکنى و حیلهگرى
«لا یَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَکْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا یَعْدُمُ تَعْجیلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ.»:
آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمان شکنى رهایى یابد، و از چنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به ستمگرى مىپردازد.
34- برخورد مناسب با چهار گروه
«إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّدیقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ.»:
با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتیاط، و با مردم با روى خوش.
35- رضایت به رزق اندک
«مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَلیلِ مِنَ الْعَمَلِ.»:
هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى باشد.
36- عقل و ادب
«أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ کُلْفَةٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ، وَ مَنْ تَکَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ یَزْدِدْ بِذلِکَ إِلاّ جَهْلاً.»:
عقل، عطیّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل یک مشقّت است، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
37- پاداشِ تلاشگر
«إِنَّ الَّذى یَطْلُبُ مِنْ فَضْل یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبیلِ اللّهِ.»:
به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره کند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.
38- به پنج کس امید نداشته باش
«خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الکَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ.»:
پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش:1ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى،2ـ و کسى که در سرشتش کَرم نیابى،3ـ و کسى که در آفرینشش استوارى نبینى،4ـ و کسى که در نفسش نجابت نیابى،5ـ و کسى که از خدایش ترسناک نباشد.
39- پیروزىِ عفو و گذشت
«مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوًا.»:
هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر این که نصرت و پیروزى با گروهى است که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد.
40- عمل صالح و دوستى آل محمّد
«لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّکالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ.»:
مبادا اعمال نیک را به اتّکاى دوستى آل محمّد(علیهم السلام) رها کنید، و مبادا دوستى آل محمّد(علیهم السلام) را به اتّکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از این دو، به تنهایى پذیرفته نمىشود.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 11:33 صبح )
»» پرتوى از سیره و سیماى امام رضا(علیه السلام)4

سفارشى از امام رضا(علیه السلام)

على بن شعیب، یکى از شاگردان با استعداد و لایق آن حضرت، مىگوید: روزى به دیدار امام رضا(علیه السلام) رفتم، از من پرسید: یا على! چه کسى از نظر زندگى بهترین مردم است؟ جواب دادم: اى سرور و آقاى من! شما به این مطلب از من داناترید. بعد از آن فرمود: «یا على، مَنْ حَسَّنَ مَعاشَ غَیْرِهِ فى مَعاشِهِ.»; کسى که امور زندگى دیگران را از طریق امورِ زندگى خویش نیکو مىگرداند. و سپس ادامه داد: مىدانى چه کسى از نظر زندگى از همه مردم بدتر است؟ جواب دادم: شما داناترید. فرمود: کسى که دیگران از زندگى او بهره اى ندارند. از میان کلمات گهربار حضرت رضا(علیه السلام) چهل حدیث را برگزیدم، باشد که این سخنان سازنده براى حقیقت جویان، سرآغاز گرایشى عمیق به سوى تمام دستورها و رهنمودهاى آن حضرت باشد.
* * *

چهل حدیث

قالَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام):

1 سه ویژگى برجسته مؤمن
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى
«أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ.»:
پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.
3- نظافت
«مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ.»:
از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.
4- امین و امیننما
«لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ.»:
امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
«أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ.»:
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر کس
«صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ.»:
دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
«إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه.»:
چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قیل و قال
«إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ.»:
به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ویژگیهاى دهگانه عاقل
«لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى.»:
عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
10- نشانه سِفله
«سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ کانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ.»:
از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله کیست؟فرمود: آن که چیزى دارد که از [یاد] خدا بازش دارد.
11- ایمان، تقوا و یقین
«إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ.»:
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
12- میهمانى ازدواج
«مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ.»:
اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با کمترین چیز
«صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْها.»:
پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
14- سلاح پیامبران
«عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ.»:
حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم
«إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیْر.»:
از نشانه هاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمت است. خاموشى و سکوت، دوستىآور و راهنماى هر کار خیرى است.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 11:31 صبح )
»» پرتوى از سیره و سیماى امام رضا(علیه السلام)3

عکس العمل امام رضا(علیه السلام) در برابر دعوت مأمون

امام رضا(علیه السلام) براى این که به مأمون و کارگزاران او بفهماند که از مقاصد نهانى و نقشه هاى طرح شده آگاهى دارد، ابتدا آن دعوت را نپذیرفت، ولى اصرار و تأکیدهاى فراوانى انجام گرفت تا سرانجام، منجرّ به حرکت امام از مدینه به طرف مَروْ، مرکز خلافت اسلامى آن روز گردید.
امام(علیه السلام) طىّ مسافرتى به مکّه، از طریق عراق، عازم خراسان شد. از مکّه تا بصره، قافله با تشریفاتى خاصّ به راه افتاد. هودج هاى مجلّلِ دستگاه خلافت و وسایل مفصّل و اعجابانگیز دربار حکومت، که خود آنها جزء نقشه هاى طرح شده بود، همراهان امام را حمل مىکرد.
این همراهان، شامل والى مدینه و گروهى از رجال و اشراف آن روز بودند. امّا امام رضا(علیه السلام) هیچ کس از افراد خانواده را همراه نیاورد، حتّى یگانه فرزند عزیز خود محمّد، ملقّب به جواد را هم در مدینه گذاشت و خود به تنهایى، راهى سفر به ایران شد. امام(علیه السلام) در طول راه حجاز تا بصره، در هر شهرى به مناسبتى، با مردم مذاکراتى داشت. از بصره تا خرّمشهر از راه آب و از خرّمشهر به اهواز و سپس از راه اراک، رى و نیشابور، مسافرت ادامه یافت. سرانجام، روز 10 شوّال 201 هجرى قمرى این قافله به مرو رسید.
حضرت رضا(علیه السلام) در مرکز خلافت اسلامى با دانشمندان مختلف آن زمان، به ویژه رهبران مذاهب و ادیان غیر اسلامى، مناظرات و مباحث علمى جالبى داشتهاند.
همه علماى مذاهب و صاحبان افکار و آراى مختلف، به بزرگوارى و احاطه علمى آن حضرت ـ که در مواقع لزوم هم با همان زبان و اصطلاحات خاصّ و حتّى از منابعِ دینىِ خود آنان صحبت مىکرد ـ اقرار و اعتراف کردهاند.
مجموعه مناظرات حضرت رضا(علیه السلام) با دانشمندان زرتشتى و مادّیگرایان و اسقف هاى بزرگ کاتولیک و علماى بزرگ یهود، در کتاب پرارج و گرانبهاى الإحتجاج، تألیف ابىمنصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى، از علماى قرن ششم هجرى، نقل گردیده است.
آنچه در همه این موارد چشمگیر بود این بود که تمام کسانى که با آن حضرت رو به رو مىشدند و مباحثاتى انجام مىدادند، در برابر کمالات معنوى امام(علیه السلام) تسلیم مىشدند و جز قبول حقّ و اقرار و اعتراف به مقام شامخ علمى امام(علیه السلام) و صحّت مطالبى که مىفرمود، چاره اى نداشتند. این مسأله خود موجب شهرت فوق العاده آن حضرت در زمینه احاطه کامل علمى و شایستگى همه جانبه از نظر رهبرى مىشد.
از درس ها و مطالب آموزنده حضرت رضا(علیه السلام) مطالبى توسّط دانشمندان بزرگوار اسلامى جمع آورى گردیده، از جمله کتاب عیون اخبار الرّضا و نیز کتاب علل الشّرایع که در آن از حکمت و مصالحى که در مورد احکام و دستورهاى علمى اسلام، فوائد و آثار آنها از امام(علیه السلام) رسیده یاد شده است. این دو کتاب به وسیله مرحوم شیخ صدوق تألیف گردیده است.
کتابهاى دیگرى نیز مانند طبّ الرّضا یادگار آن حضرت است که هر یک در جاى خود، کمالات و بزرگوارى آن امام عزیز را معرّفى مىکند.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 11:30 صبح )
»» پرتوى از سیره و سیماى امام رضا(علیه السلام)2

مردم ایران و آل على(علیه السلام)

اشاره به این نکته نیز لازم است که در خطّه ایران، مردم به آل على(علیه السلام) و امامان شیعه، علاقه و محبّتى خاصّ داشتند و زمینه مساعدى از نظر معنوى در دلهاى مردم ایران درباره علویان وجود داشت.
ایرانیان آگاه و خیرخواه از حکومت هاى گذشته خود خاطرات خوبى نداشتند، زیرا با آنان از طرف زمامداران طورى رفتار مىشد که گویى مردم عادى براى خدمت متصدّیان امور آفریده شده اند و بایستى بدون چون و چرا فرمانبردار آنان باشند! این بود که مردم با آشنایى به اسلام و درک سادگى و طبیعى بودن مقرّرات آن، شیفته اسلام شدند و خواستار برقرارى حکومت اسلامى گردیدند.
امّا با ملاحظه این که زمامداران و متصدّیان امور که پس از پیغمبر اسلام قدرتهاى عامّه را در دست داشتند، بر خلاف آنچه اسلام مىخواست عمل کردند، مردم ایران هدفهاى اسلام را عملاً در آن حکومتها نیافتند، لذا به سوى «على»(علیه السلام) که حقّ خلافت او مورد تعدّى قرار گرفته بود متوجّه شدند.
روش على(علیه السلام) و سایر امامان شیعه، از امام حسن و امام حسین تا حضرت موسى بن جعفر(علیهم السلام) که سالهاى سال از اواخر عمرش را در زندان خلیفه و عمّال ستمکارش گذرانده بود، زمینه بسیار مساعدى را فراهم ساخته بود که در جامعه اسلامى و یا دستکم یک ناحیه آن، حکومتى نمونه از آنچه اسلام مىخواست تشکیل شود و تحت نظارت امام و پیشوایى از خاندان على(علیه السلام)قرار گیرد.
در آن زمان چشم هاى امید شیعیان به سوى امام على بن موسى الرّضا(علیه السلام) خیره شده بود، امامى که آوازه دانش و پاکى او به همه اقطار اسلامى رسیده بود، امّا امکان بهره بردارى از افکار بلند و اهداف الهى او فراهم نبود.
پدر بزرگوارش سالهاى طولانى را در زندان هارون گذرانده بود و خودش نیز مدّتها تحت نظر دستگاه هاى حاکم بود.
آرى خلفاى گذشته راضى نبودند که این چهره هاى پاک در جامعه اسلامى شناخته شوند، زیرا بیم آن داشتند که اگر مردم با آنان و کمالاتشان آشنا شوند، بىمایگى خود آنان و چاپلوسانى که در دستگاه شان حاکم بر مقدَّرات مردم شده بودند و هیچ گونه صلاحیتى نداشتند ظاهر گردد.
آن گروهِ عارى از اسلامى که از اسلام فقط ریاست و بهره بردارى از آن را براى خود مىخواستند و تنها به منافع خود مىاندیشیدند، طبیعى بود که صالحان و لایقان را منزوى سازند و خود بر اریکه قدرت بنشینند و مرکب هوس را بتازند و نیکان را به حساب نیاورند.
مأمون مىخواست، ضمن استفاده از موقعیّت علمى و اجتماعى حضرت رضا(علیه السلام)، کارهاى او را تحت نظارت کامل خود قرار دهد.
از طرف دیگر، با این کار، مىتوانست محبوبیّت قابل ملاحظه اى در میان مردم بسیارى که امام رضا را دوست مىداشتند به دست آورد.
و شاید مقاصد دیگرى نیز در بین بوده است، چنان که معمولاً متصدّیان امور سیاسى براى هموار کردن راهها به منظور رسیدن به مقاصد سیاسى و اجتماعى خود، همیشه اغراضى در سر و یا در سرّ و ضمیر دارند که از آن جمله مىتوان از لطمه زدن به نفوذ و موقعیت کسانى که موقعیّتهاى حسّاسى دارند و خودخواهى هاى سلطه گران اجازه تحمّل آنها را نمىدهد، نام برد.
در این مورد هم اگر متانت و طرز زندگى ساده امام(علیه السلام) نبود، سوء استفاده گران و هوچیان، بىمیل نبودند او را به دنیا دوستى و حبّ جاه و مقام و نظایر آن متّهم سازند.
با توجّه به همه این نکات، قرار شد که حضرت رضا(علیه السلام) را براى حضور در مرکز خلافت اسلامى، که از حدود کشورهاى عربى به ایران منتقل شده بود، حاضر سازند.
در این امر، نقش و نقشه فضل بن سهل، وزیر اعظم و مورد اعتمادِ مأمون را، که اصالتاً نژاد ایرانى داشت، نمىتوان نادیده انگاشت.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 11:29 صبح )
»» پرتوى از سیره و سیماى امام رضا(علیه السلام)1

حضرت على بن موسى، ملقّب به رضا، در سال 148 هجرى قمرى در روز 11 ذیقعده در مدینه به دنیا آمد. پدر آن حضرت، امام موسى بن جعفر و مادرش بانویى بزرگوار به نام نجمه بود. که او را سمانه و تُکْتَمْ و طاهره نیز مىگفتند. بعد از شهادت امام کاظم(علیه السلام)، آن حضرت در 35 سالگى عهدار دار مسئولیت امامت و حفظ مبانى اسلامى و رهبرى شیعیان گردید.
مدّت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که مىتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد: 1ـ ده سال اوّل امامت آن حضرت که همزمان با دوره زمامدارى هارون بود. 2ـ پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین، فرزند هارون بود. 3ـ پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلّط او بر قلمرو اسلامى آن روز بود.
امام رضا(علیه السلام) در هر یک از این سه دوره، به مقتضاى مسئولیت خطیر امامت، با اوضاع و احوال پیچیده خلافت آن روز که به نام اسلام بر مردم حکومت مىشد و با وجود نابسامانى هاى زیادى که از جهات مختلف در زندگى اجتماعى مردم وجود داشت، وظایف متناسب خود را در راه خدمت به اسلام انجام مىداد.
امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتى که در سه سال آخر عمرش پیش آمد، در بیدارى مردم و توجّه دادن آنان به اصول مسائل و پرده برداشتن از چگونگى اغفال آنان به صورت ها و عناوین گوناگون، حدّاکثر استفاده را نمود.
شهادت آن حضرت در سال 203 هجرى در سناباد نوقان، که امروز یکى از محله هاى مشهد است، در 55 سالگى، به وسیله سمّى که مأمون به او خوراند، اتّفاق افتاد.
اکنون مزار و مرقد شریفش بزرگترین زیارتگاه در ایران اسلامى، در شهر مقدّس مشهد، مورد توجّه شیفتگان حضرتش مىباشد.

سفر امام رضا(علیه السلام) به ایران

مأمون که در زمان پدرش از طرف وى والى خراسان بود، بعد از درافتادن با برادرش امین و کشتن او، مرکز خلافت را از بغداد به مرو منتقل کرد.
بعد از استقرار حکومت مطلقه، دو چیز او را واداشت که از امام على بن موسى الرّضا(علیه السلام) دعوتى مصرّانه به عمل آورد تا حضرت را به زور و اکراه هم که شده به مقرّ حاکمیّت خود بکشاند:1ـ خالى بودن دستگاه حکومتى از وجود یک رکن مهمّ علمى و معنوى،2ـ جلوگیرى از نفوذ چشمگیر مردم آگاه، به ویژه طرفداران آل على(علیه السلام).
مأمون گمان مىکرد با آمدن على بن موسى الرّضا(علیه السلام) به ایران، ضمن پر شدن خلأ علمى و معنوى، با عَلَم کردن ولیعهدىِ آن حضرت، در ظاهر به خواسته هاى طرفداران آل على و پیروان امام هشتم جامه عمل پوشانده مىشود و آرامشى در قلمرو حکومت ایجاد و راه بهره بردارى هاى سیاسى هم هموار مىگردد، یا دستکم با این اقدام، سرپوشى روى کارهایى که شده و یا در شرف انجام است، گذاشته مىشود.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 11:28 صبح )
»» رقص ماه

 

به عشق توست که

                         ماه از ازل بَر گِرد زمین می رقصد.

 

او می­­دانست که تو

                        روزی قدم بر خاک می­گذاری.                           

 

 

او هم 

        بودنت را احساس می­کند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/10/15 :: ساعت 4:10 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 127
>> بازدید دیروز: 132
>> مجموع بازدیدها: 1331383
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب