سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که عوض را باور کند ، در بخشش جوانمرد بود . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عبادت واقعى در قرآن‏

عبادت صحیح در قرآن مجید به دو صورت مطرح شده است: عبادت ظاهرى، عبادت باطنى.

اول: عبادت ظاهرى، که البته باید نیت خالص باطن، آن را همراهى کند، تا مورد قبول قرار گیرد، و شامل تکالیف اعضاى ظاهر انسان است که خداى متعال در قرآن به آن امر کرده است:

«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ».

«نماز را از ابتداى تمایل خورشید به جانب مغرب [که شروعِ ظهرِ شرعى است‏] تا نهایت تاریکى شب بر پا دار، و [نیز] نماز صبح را [اقامه کن‏]».

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ».

«و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، و همراه رکوع‏کنندگان رکوع کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست‏]».

«وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا».

«و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است که [براى اداى مناسک حج‏] آهنگ آن خانه کنند، [البته‏] کسانى که [از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسیر] بتوانند به سوى آن راه یابند».

«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».

«اى اهل ایمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهیزکار شوید».

«اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ».

«اى اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست‏آویز و وسیله‏اى [از ایمان، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش‏] براى تقرّب به سوى او بجویید؛ و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید».

«جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ».

«با اموال و جان‏هایتان در راه خدا جهاد کنید که اگر دانا [ىِ به حقایق‏] باشید این براى شما بهتر است».

و نمونه‏هاى دیگرى از این اوامر که مربوط به اعضا و جوارح و موضوع علم فقه و یا علم شریعت است که در صورت رعایت تقوا، این اوامر به اجرا گذاشته خواهد شد. اگر اعضاى انسان میدان بازیگرى‏هاى شیطان و طاغوت، هواى نفس و غرائز و شهوات سرکش باشند، تسلیم اوامر حق نخواهند شد.

علم شریعت معمولًا نزدیک به هشتاد و چند کتاب از قبیل کتاب نماز، طهارت، زکات، اعتکاف، مزارعه، مضاربه، مساقات، ازدواج، طلاق، رضاع، لقطه (گمشده) سبق ورمایه، شفعه، صید و ذباحه، وکالت، ضمان، حواله، جعاله، حدود، دیات، قصاص و... را تشکیل مى‏دهد.

دوم: عبادت باطن یا عبادت سرّ است که مربوط به نفس، روان، روح و جان انسان است و منشأ قبول آن تقواى قلب، یا تقواى باطن است.

صبر، توکل، حلم، فتوّت، بصیرت، تواضع، جود، سخا، اخلاص، معرفت و... عبادت‏هاى باطنى است و نسبت به همه آنها در قرآن مجید و روایات با امر تأکید شده و هر انسان مکلفى به این گونه عبادت، که بدون شک ضامن حفظ عبادات ظاهرى است، مکلف است، و این خط نورانى است که انسان را در میدان تزکیه قرار داده و از انسان موجودى والا و خدایى مى‏سازد.

عهده‏دار بیان خطوط این عبادت، علم سرّ یا علم اخلاق است و ریشه این علم، و عمل به آن نیز تقوا است.

امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:

التُّقى‏ رِئیسُ الْأَخْلاقِ‏.

«نیروى خود نگهدارى رأس اخلاق است».

 

چون معرفت حاصل شود، خوف آید و چون خوف آمد نیروى تقوا و خود نگهدارى مى‏آید و چون تقوا آمد زمینه قبول حسنات اخلاقى که بهترین عبادت است در انسان آماده مى‏گردد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/11/19 :: ساعت 12:26 عصر )
»» جمال دل‏

آورده‏ اند که محنت‏ زده‏ اى در راهى مى‏رفت، مخدّره ‏اى بس با جمال پیشش آمد، چشمش بر کمال حسن او افتاد، دلش صید آن جمال گشت، بر پى آن مخدّره مى‏رفت، چون آن مخدّره به در سراى خود رسید، التفاتى کرد، آن محنت‏زده را دید بر پى وى، گفت: مقصود چیست؟ گفت: سلطان جمال تو بر نهادِ ضعیفم سلطنت رانده است و در کمند قهر خویش آورده است، با توام دعوى عشقبازى است و این دعوى نه مجازى است.

آن مخدّره را بر کسوت جمال، حلیّت عقل بر کمال بود، گفت: این مسئله تو را فردا جواب دهم و این اشکال تو حل کنم. روز دیگر آن ممتحن منتظر نشسته بود و دیده گشاده، تا جمال بر کمال مقصود کى آشکار گردد و واقعه او چون حل کند؟

آن مخدّره مى‏آمد و از پى او پرستارى آیینه در دست، گفت: اى پرستار! آن آینه فراروى او دار تا به آن سر و روى، او را رسد که با ما عشقبازى کند و تمنّاى وصال ماش بود؟!!

دلْ مشتاق جمال دل دیگر است و روحش روحى غیر از ارواح، مشتاق در سلطه عشق حق است، مشتاق عاشق عبادت و دورى از گناه است، عارف دلخسته یار و جان نثار محبوب است، اهل حال فرموده‏اند:

قُلُوبُ الْمُشْتاقینَ مُنَوَّرَة بِنُورِ اللّه فَإِذا تَحَرَّکَ اشْتِیاقَهُمْ أَضاءَ النُّورُ مابَیْنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ، فَیَعْرِضَهُمُ اللّه عَلَى الْمَلائِکَةِ وَیَقُولُ: هؤلاءِ المُشْتاقُونَ إِلَىَّ، أُشْهِدُکُمْ أَنّى إِلَیْهِمْ أَشْوَق.

دل‏هاى مشتاقان حق وحقیقت روشن به نور خداست، چون شوقشان به حرکت آید، بین آسمان و زمین نور بدرخشد. حضرت حق آنان را به ملائکه نشان مى‏دهد ومى‏فرماید: اینان مشتاق منند، شاهد باشید که من به آنان مشتاق‏ ترم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/11/19 :: ساعت 12:25 عصر )
»» قرآن و احترام به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

 

 

آغاز

 

قرآن مجید در ایات فراوانی از آخرین سفیر الهی و چراغ پرفروغ عالم هستی، به شکل های گوناگونی سخن گفته و چهرة مقدس و ملکوتی اش را به تصویر کشیده است. گاه نام مقدسش را با تعظیم یاد می کند، گاهی اطاعت از وجود مقدسش را اطاعت از پروردگار و نافرمانی او را نافرمانی خدا قلمداد کرده، گاهی به حضرتش سوگند یاد می کند و گاهی هم به دفاع از او برمی خیزد.

 

خدای کریم در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله ، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان بر شمرده و در ایاتی چند، همگان را به این وظیفة شرعی فراخوانده است.

 

از جمله مواردی که مصداق بارز احترام و تکریم و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و آله است، طلب رحمت برای آن حضرت می باشد. مسلمانان از سوی پروردگار موظف شده اند که همیشه به یاد پیامبر خاتم باشند و حتی در نماز برای او صلوات و درود بفرستند و رحمت خداوند را برای وجود مقدسش طلب کنند. جالب این است که خداوند پیش از چنین دستوری، نخست خود و فرشتگانش چنین کاری را آغاز کرده و سپس به پیامبرش خبر داده که مسلمانان برای ادای احترام و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و آله باید بر او صلوات و درود بفرستند. این نوشتار، درنگ کوتاهی در این فرمان الهی است.

 

قرآن و فرمان صلوات بر پیامبر

 

یکی از دستورهای قرآن کریم که در سوره احزاب بدان اشاره شده، صلوات فرستادن و درود بر پیامبر عظیم الشأن است. آنجا که می فرماید: )انّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبی یا ایها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً([1] ؛ همانا خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم فرمان او باشید.

 

صلوات چیست؟

 

ابن فارس در مقاییس الّلغه در معنای صلوات می نویسد: «فأمّا الصّلاة من الله تعالی فالرّحمة؛ صلوات از سوی پروردگار، همانا رحمت اوست. »[2]

 

شیخ طوسی در تفسیر تبیان اضافه می کند: صلات پروردگار، همان کرامت هایی است که به پیامبرش عنایت فرموده و او را برتر از دیگران شمرده و درجه و رتبه اش را بالاترین درجات قرار داده است. همچنین مقام و منزلتش را بسیار رفیع و بلند کرده و از آن حضرت، تعریف و تمجید نموده است.[3]

 

با این بیان، صلوات خدا بر پیامبر صلی الله علیه و آله با صلوات فرشتگان و بندگان بر پیامبر، اندک تفاوتی دارد؛ زیرا خداوند خود پیامبرش را به وسیلة صلوات مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار می دهد، اما فرشتگان و سایر بندگان از خدا می خواهند که پیامبرش را مشمول کرامت و رحمت واسع خویش قرار دهد.

 

علامه طباطبائی می نویسد:

 

«و قد استفاضت الرّوایات من طرق الشّیعة و أهل السّنّة انّ طریق صلاة المؤمنین أن یسألوا الله تعالی أن یصلّی علیه و آله».[4]

 

ایا صلوات بر پیامبر، استمراری است؟

 

مسئلة دیگر درباره این فرمان الهی آن است که: ایا صلوات بر پیامبر به زمان حضور آن حضرت اختصاص داشت یا اینکه حتی پس از رحلت پیامبر، بلکه تا روز قیامت تمام مسلمانان وظیفه دارند طبق ایة مبارکه، بر او صلوات و درود بفرستند؟

 

روشن است که این حکم، اختصاص به زمان خاصّی ندارد؛ چون در ایة شریفه فعل مضارع «یصلّون» به کار رفته که دلالت بر استمرار عمل دارد. بنابراین پیوسته خداوند و فرشتگان بر او رحمت و درود می فرستند؛ رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.[5]

 

کیفیت صلوات بر پیامبر اعظم

 

پس از نزول این ایه شریفه بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، شاید یاران معنای صلوات را می دانستند، اما به یقین از کیفیت آن بی خبر بودند. بدین جهت، بنا بر نقل ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران پیامبر به نام کعب گوید: پس از نزول ایه یاد شده عرض کردیم: سلام بر تو را می دانیم، ولی صلوات بر تو چگونه است؟

 

فرمود: بگویید: «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید، و بارک علی محمّد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید»[6] ؛ پروردگارا! بر پیامبر و آل پیامبر درود فرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. بی شک تو حمید و مجید هستی. خدایا! بر محمّد و آل محمّد مبارک گردان؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گردانیدی.»

 

از این روایت، بلکه ده ها روایت دیگر که در کتاب های شیعه و سنّی نقل شده، به دست می اید که مسلمانان باید این چنین بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستند و هرگز آل او را از وجود مقدسش جدا نسازند؛ چرا که خود رسول الله کیفیت و چگونگی صلوات را این چنین بیان کرده است.

 

نهی از فرستادن صلوات ناقص

 

در بحث از کیفیت صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله گذشت که طبق دستور آن حضرت باید صلوات کامل فرستاده شود و هرگز میان پیامبر و آلش در صلوات جدایی نیفتد و بارها فرمود: هرگز بر من صلوات بترا (ناقص) نفرستید.

 

یاران عرض کردند: یا رسول الله! صلوات بترا چیست؟

 

فرمود: اینکه فقط بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و دنباله اش را قطع کنید؛ بلکه بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.[7]

 

علامه طباطبائی پس از آوردن حدیث کعب، می نویسد: هجده روایت دیگر هست که دلالت دارند بر مشارکت آل پیامبر با او در صلوات. این روایات را اصحاب سنن و جوامع از برخی یاران پیامبر نقل کرده اند؛ از جمله: ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدری، ابوهریره، ابومسعود انصاری، بریده، ابن مسعود کعب بن عجرة و علی علیه السلام . اما روایات از طریق شیعه، بیش از شمارش است.[8]

 

با عنایت به مسئلة فوق و تأکید و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله بر جدا نکردن آل او در صلوات، باز هم دیده شده که برخی، همانند مسلم در صحیح خود، بابی آورده و گویا خواسته است صلوات را فقط بر رسول خدا صلی الله علیه و آله محدود کند.[9]

 

آل پیامبر کیان اند؟

 

مفسران قرآن در ذیل ایة تطهیر که خداوند فرمود: )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا([10] ، به این بحث پرداخته اند که مقصود از «اهل البیت» در این ایه مبارکه، چه کسانی هستند.

 

برخی به قرینة ایات قبل و بعد، این ایه را مخصوص همسران پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند؛ اما تمام مفسران شیعه و بیشتر مفسران سنّی، این ایه را به «خمسة طیبه» تخصیص داده و چنین نوشته اند که: پس از نزول ایه تطهیر، پیامبر صلی الله علیه و آله مدت شش ماه، هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه3می گذشت، صدا می زد: «الصلوة یا أهل البیت! )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(؛ هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شم را پاک سازد.»[11]

 

همچنین به روایات متعددی بر خورد می کنیم که ابوسعید خدری با صراحت، گواهی می دهد که این ایه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است.[12]

 

روایات فراوان مربوط به «حدیث کساء»، بهترین دلیل است که مقصود از آل البیت، پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین است. بر اساس این روایات، پیامبر هنگام ملاقات با آنان، عبایی بر آنها افکند و فرمود: «خداوندا! اینان خاندان من هستند. رجس و آلودگی را از آنها دور کن».

 

دانشمند معروف نیشابوری، به نام حاکم حسکانی، در شواهد التّنزیل این روایات را به طرق و راه های متعدد از راویان مختلفی گردآوری کرده است.[13]

 

خلاصه اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله ضمن خارج کردن ام سلمه و سایر همسران از شمول این ایه[14]، سه بار این جمله را تکرار کرد: «خداوندا! اهل بیت من اینان هستند، پلیدی را از آنها دور کن».[15]

 

استاد مکارم شیرازی می نویسد: از مجموع آنچه گفتیم، چنین نتیجه می گیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت بر انحصار ایه به پنج تن می کند، به قدری فراوان است که جای تردید در آن باقی نمی گذارد. در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم می گذرد.[16]

 

انگیزة فرستادن صلوات

 

پیامبران خدا در راه رساندن پیام الهی سخت ترین رنج ها را متحمل شدند، در برابر اهانت ها، ناسزاها و آزارهای روحی و جسمی دشمنان خدا، سخت ایستادگی کردند و با جدّیت تمام، پیام روح بخش و انسان ساز پروردگار را به مردم رساندند. از این رو، خدا دستور داده تا بر آن حضرت درود فرستیم، و بشر نیز از باب قدرشناسی و ارج گذاری به ساحت انبیای الهی - به ویژه حضرت ختمی مرتبت - وظیفه دارد که پیوسته به یاد این پیامبر دلسوز و مهربان باشد و همواره برای وجود مقدسش از خداوند درخواست رحمت الهی بنماید.

 

در روایات نیز صلوات بر پیامبر و خاندانش جزء واجبات قلمداد شده است. امام صادق7فرمود: «الصّلاة علی النّبی و آله واجبة فی کلّ المواطن و عند العطاس و...؛[17] صلوات بر پیامبر و آل او در همه جا لازم است؛ حتی هنگام عطسه و غیر آن». امام رضا7شبیه به همین مضمون را به مأمون عباسی نوشت.[18]

 

ایا صلوات بر پیامبر و آل او واجب است؟

 

تمام فقهای شیعة امامیه، صلوات بر محمّد و آل محمّد را در «تشهّد» واجب می دانند و در غیر آن مستحب.

 

شیخ طوسی در کتاب النّهایة در باب تشهّد، ضمن فتوا به وجوب صلوات بر پیامبر و آل او می فرماید: «و کذلک الصّلاة علی النّبی و آله فریضة فمن ترکها متعمّداً وجبت علیه اعادة الصّلاة و من ترکها ناسیاً قضاها بعد التّسلیم و لم یکن علیه شیئ؛ صلوات بر محمّد و آل محمّد، واجب است. پس هرکه این فریضه را از روی عمد ترک گوید، باید نماز را اعاده کند، و هرکه از روی فراموشی آن را نیاورد، باید پس از نماز آن را قضا کند و چیزی دیگر بر او نخواهد بود.»[19]

 

همچنین علامه حلّی در منتهی المطلب می فرماید: «و یجب فیه الصّلاة علی النّبی6 عقیب الشّهادتین، ذهب الیه علماؤنا أجمع فی التّشهّد الأوّل والثّانی[20]؛ و واجب است در تشهد پس از آوردن دو شهادت، بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستد و به این وجوب در تشهد اول و دوم، تمام علمای ما فتوا داده اند.»

 

علامه حلّی در مسئلة دیگر، با اضافه کردن آل پیامبر به صلوات بر آن حضرت می فرماید:

 

«مسئلة: الصّلاة علی آله واجبة فی التّشهّد الأوّل و الثانی ذهب الیه علماؤنا أجمع[21]؛ صلوات بر آل پیامبر در تشهّد اوّل و دوم واجب است. تمام علمای ما به این مسئله فتوا داده اند».

 

سپس به بررسی أدلّة آن از طریق عامّه و خاصّه بر وجوب حکم صلوات بر محمد و آل محمد پرداخته است.[22]

 

وجوب صلوات از دیدگاه اهل سنت

 

فقهای سنّی در خصوص این مسئله، دو دسته هستند: یک دسته، فتوا به وجوب داده اند؛ همانند شافعی و جمعی دیگر از فقهاء. دستة دوم همانند ابوحنیفه آن را واجب نشمرده اند. سرخسی[23] در مبسوط می نویسد:

 

«ثمّ الصّلاة علی النّبی6 فی الصّلاة لیست من جملة الأرکان عندنا، و قال الشّافعی: هی من جملة أرکان الصّلاة لاتجوز الصّلاة الاّ بها؛ صلوات بر پیامبر در نماز، در نزد ما، از ارکان شمرده نمی شود؛ اما در نزد شافعی، از ارکان نماز شمرده شده؛ به گونه ای که نماز بدون آن صحیح نمی باشد.»[24]

 

استاد مکارم شیرازی، ضمن آوردن شعر معروف شافعی، می نویسد: جالب اینکه شافعی همین فتوا را در شعر معروفش صریحاً آورده است؛ در آنجا که می گوید:

 

یا أهل بیت رسول الله حبّکم

 

فرض من الله فی القرآن أنزله

 

کفا کم من عظیم القدر أنکم

 

من لم یصل علیکم لاصلاة له

 

ای اهل بیت رسول الله! محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هرکس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است.[25]

 

ایا صلوات برای پیامبر سودمند است؟

 

ممکن است این سؤال به ذهن اید که: امت اسلامی به فرمان قرآن کریم، مأموریت یافته که در نماز و غیر نماز، بر پیامبر رحمت صلوات بفرستد، اما معلوم نیست که صلوات ما به حال پیامبر که مقامش را جز خدا نمی داند، سودی داشته باشد؛ چرا که او عالی ترین مراتب کمال را طی کرده و نیازی به درود ما ندارد.

 

پاسخ می دهیم: شکی نیست که مقام نبی اکرم6 آن قدر والاست که هرگز بشر توان درک آن را نداشته است و نخواهد داشت و تنها پروردگار می داند پیامبرش در چه جایگاهی قرار دارد. اما داشتن چنین درجاتی موجب نمی شود که مقام او بالا و بالاتر نرود، چون درجات در نزد خداوند هرگز حدّ و حدودی ندارد. با تأمل در شواهد زیرّ صدق و مدعای ما روشن می شود:

 

1. امام صادق7 در مقام بیان تشهّد به عبدالمک بن عمر احول می فرماید:

 

«التّشهّد فی الرّکعتین الأوّلتین الحمدلله اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشریک له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله، الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و تقبّل شفاعته فی امته وارفع درجته.»[26]

 

در اینجا امام صادق7 از درخواست بالابردن درجات پیامبر به وسیلة دعای مسلمانان سخن به میان می آورد.

 

2. امیرمؤمنان7 از پیامبر نقل کرده که آن حضرت فرمود: «فی الجنّة درجة تدعی الوسیلة، فاذا سألتم الله فسئلوا لی الوسیلة. قالوا: یا رسول الله مَن یسکن معک فیها. قال: علی و فاطمة و الحسن والحسین[27]؛ در بهشت درجه ای است به نام وسیله. هرگاه بخواهید در هنگام دعا چیزی برای من از خدا بخواهید، مقام وسیله را مسئلت نمایید. گفتند: یا رسول الله! چه کسانی در این درجه (مخصوص) با شما هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین.»

 

علامه امینی در ذیل این حدیث می نویسد: این حدیث را دانشمندان عامّه نیز در کتب خود ذکر نموده اند؛ از جمله سیوطی در کتاب الجامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است. ما شیعیان نیز در زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می گوییم:

 

«الّلهمّ اعطه الدّرجة الرّفیعة و آته الوسیلة من الجنّة[28] ؛ خدایا! درجة رفیع و همچنین درجة مخصوص – وسیله – را به او عنایت فرما.»

 

فضایل و فواید صلوات

 

بزرگان اهل حدیث و دانشمندان شیعه و سنّی روایات و احادیث فراوانی را در ذیل همین ایه و همچنین در دیگر موارد آورده اند. برخی در اهمیت این موضوع، کتاب هایی را به رشته تحریر درآورده اند و برخی دیگر همانند علامه مجلسی در بحارالانوار بابی به این مسئله اختصاص داده و در حدود هفتاد روایت در آن باب آورده است. از مجموع این روایات به آثار و فضایل و برکات خوبی می رسیم. پایان بخش این بحث را به این فضایل اختصاص می دهیم.

 

پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم:، ضمن بیاناتی مفصل و فراوان، بر این مطالب تکیه کرده و فرموده اند:

 

صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین می برد.[29]

 

صلوات در نزد خداوند همانند تسبیح و تهلیل و تکبیر است.[30] .

 

هیچ عملی در روز جمعه، افضل از صلوات نیست.[31]

 

با ذکر صلوات، انسان از گناهانش بیرون می رود.[32]

 

ذکر صلوات، افضل از آزادی بندگان است.[33]

 

هیچ چیز از ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نیست.[34]

 

ذکر صلوات، سپری از آتش جهنم است.[35]

 

خداوند در برابر ذکر صلوات برای فرستندة آن، هزار حسنه می نویسد.[36]

 

فرستندة صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت.[37]

 

خداوند برای فرستندة صلوات، صد حاجت برآورده می سازد که هفتاد حاجت از حاجت های دنیا و سی نیاز از نیازهای آخرت است.[38]

 

فرستندة صلوات، از همنشینان پیامبر در عالی ترین درجات بهشت است.[39]

 

صلوات، از بین برنده نفاق و دو رویی است.[40]

 

فرستادن صلوات، سبب ایجاد نور در قبر می شود.[41]

 

صلوات، وسیلة تقرب به خدا می باشد.[42]

 

صلوات بر محمد و آل محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است.[43]

 

با ذکر صلوات، فراموش شده ها به یاد می اید.[44]

 

کسی که پس از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنیا نمی رود، مگر اینکه امام زمان7 را ببیند.[45]

 

فرستادن صلوات، سبب توانگری و زدودن فقر از انسان و جامعه می شود.[46] فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگی در روز قیامت می شود.[47]

 

خداوندا! آنچه را که برای بندگان صالح خود مقدّر کرده ای، دربارة ما نیز به برکت صلوات بر محمد و آل او، مقرّر بفرما.

 

پی نوشت ها:

 

[1]. احزاب / 56.

 

[2] . مقاییس اللغه، ج 3، ص 301.

 

[3] .التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 359.

 

[4] . تفسیر المیزان، ج 22، ص 338.

 

[5] . تفسیر نمونه، ج 17، ص 416.

 

[6]. الدّر المنثور، ج 6، ص 646؛ سنن نسائی، ج 3، ص 45؛ صفوة العرفان، ج 5، ص 178.

 

[7]. الصواعق المحرقه، ص 44.

 

[8]. المیزان، ج 22، ص 344.

 

[9]. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2، ص 16، باب الصلاة علی النبی.

 

[10]. احزاب / 33.

 

[11]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.

 

[12]. شواهد التنزیل ج 2، ص 25.

 

[13]. همان.

 

[14]. مجمع البیان، ج 8، ص 559.

 

[15]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.

 

[16]. همان، ص 302.

 

[17]. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 301.

 

[18]. همان.

 

[19]. النهایه، ص 89.

 

[20]. منتهی المطلب، ج 1، ص 293.

 

[21]. همان.

 

[22]. همان.

 

[23]. سرخسی، فقه خود را بر مبنای فقه ابوحنیفه تدوین کرده است.

 

[24]. المبسوط، ج 1، ص 29.

 

[25]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 421.

 

[26]. منتهی المطلب، ج 1، ص 294.

 

[27]. فاطمة الزهراء، علامه امینی، ص 99.

 

[28]. همان.

 

[29]. بحارالانوار، ج 91، ص 48.

 

[30]. همان.

 

[31]. همان، ص 51.

 

[32]. همان، ص 55.

 

[33]. همان، ص 57.

 

[34]. همان.

 

[35]. همان، ص 58.

 

[36]. همان.

 

[37]. همان، ص 63.

 

[38]. همان، همان، ص 59.

 

[39]. همان.

 

[40]. همان.

 

[41]. همان، ص 70.

 

[42]. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 303.

 

[43]. سفینة البحار، ج 1، ص 49.

 

[44]. همان.

 

[45]. همان.

 

[46]. مجلّه کوثر، ش 50، ص 137.

 

[47] . همان.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/11/19 :: ساعت 12:24 عصر )
»» از توحیدشناسی تا امام شناسی

 

 

جریان مهدویت هرگز روشن نمی شود، مگر در ظلّ شناخت خاتمیّت؛ و معنای خاتمیت هرگز معلوم نمی شود، مگر در سایه توحید؛ یعنی جریان علم و معرفت همان جریان عین و وجود است. بنابراین همان طوری که در نشئه هستی، امامت در سایه نبوت پدید می آید و نبوت در سایه الوهیت شکل می گیرد، از نظر معرفتی هم بشرح ایضاً؛ لذا معرفت امام مهدی(عج) و مهدویت روشن نمی شود، مگر بعداز روشن شدن معنای نبوت و رسالت؛ و بالأخص خاتمیت؛ و معنای رسالت و نبوت هم روشن نمی شود، مگر بعد از معرفت توحید. به همین جهت است که وجود مبارک امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال زراره در مورد وظایف منتظران در عصر غیبت، به خواندن دعای شریف « أللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک...»1 تأکید فرمودند.

 

دعای« أللّهم ّعرّفنی نفسک...» با دعای « أللّهم کن لولیّک الحجة...» از آسمان تا زمین فرق دارد. آن دعا برای حفظ، نصرت، دوام و بقا است، اما این دعا معرفتی است با برهان و استدلال. تأثیر علمی این دعا با آن فرق می کند؛ این دعا به انسان قدرت تشخیص می دهد که بین غدیر و سقیفه، بین انسان محوری و حق محوری فرق بگذارد. سرّ این که لحن دعا از نبی به رسول منتقل شده، این است که انبیاء دارای دو سمت می باشند که جهت ارتباطشان با خدا، مقام نبوت است و جهت گزارش با مردم که خبریابی و نبأیابی است، مقام رسالت می باشد؛ لذا هرکس رسول است، الّا و لابد نبی هم هست، اما ممکن است نبی باشد ولی رسول نباشد؛ نظیر بعضی از انبیایی که قلمرو رسالتشان مربوط به آنها بود و اینکه حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «لا نبیّ بعدی»؛ برای آن است که اگر نبی، نفی شد، یقیناً رسول هم نفی می شود؛ ولی اگر رسول نفی شود، ممکن است نبی نفی نشود؛ طبق این بیان اگر کسی خدا را نشناخت، ممکن نیست پیامبرشناس شود.

 

در فراز بعـدی دعـای معروف امام صادق(ع) در پاسـخ به زراره، « أللّهم ّعرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتک»،  در این بخش از دعا، معرفت حجت و امام عصر(عج) منوط به معرفت رسول گرامی اسلام(ص) شده است. چون، امام «خلیفة الرسول» است، نه «وکیل الناس». و بنابراین امامت شناخته نمی شود مگر با معرفت رسالت.بنابراین آنهایی که رسول(ص) را نشناختند، فکر کردند که کارشان با سقیفه حل می شود و رهبری می خواهند که فقط زندگی دنیایی شان را تأمین کند. این اندیشه که با آرای مردم حل می شود، همان مردم سالاری است نه مردم سالاری دینی. پس آن چه را مردم براساس انسان محوری و مردم سالاری انتخاب کردند و به آن رأی دادند، محصول سقیفه است نه غدیر؛ محصول غدیر چیزی است که پیامبر(ص) ابلاغ فرمودند: هرکس من ولیّ و نبیّ او هستم و بر او و ولایت دارم، به استثنای نبوت، ولایت من نصیب علی بن ابیطالب است، باذن الله. بنابراین امام هر عصری خلیفةالرسول است و خلیفه هم بدون مستخلف عنه شناخته نمی شود. وجود مبارک حضرت خاتم الأوصیاء، مهدی موجود موعود(عج)، هم خلیفه ائمه گذشته است و هم خلیفة الرسول و هم خلیفة الله؛ که با حفظ مراتب می شود سلسلةالذهب. پس هرکس پیامبر(ص) و ائمه(ع) قبلی را نشناخت، مهدی شناس نخواهد شد.

 

 جریان خاتمیت، امامت و نبوت، نظیر مسئله توحید است؛ یعنی همان طوری که معنای «لا إله إلّا الله» این است که یک خدا در عالم هست، بود و خواهد بود و غیر از خدای فطرت پذیر، دل پذیر، معقول و مقبول، خدای دیگری نیست، معنای خاتمیت هم نفی ما عدا نیست، بلکه نفی ما عدا است در جمله سلبیه؛ و اثبات استمرار و دوام است در جمله موجبه؛ یعنی بعد از پیامبر خاتم، پیامبری نمی آید و او هم چنان نبیّ الهی است الی یوم القیامه. در مسئله مهدویت هم این چنین است، یعنی بعداز خاتم الأوصیاء، وجود مبارک امام موجود و موعود منتظر(عج)، امام دیگری غیر از او نیست و امامت آن حضرت(ع) هم تا ظهور ایشان انقراض عالم مستمر است.

 

 معنای خاتمیت این است که انبیای الهی از آدم تا خاتم، تلاش و کوشش کردند که جامعة بشری را به رشد و بالندگی برسانند و ذخائر عقول آنها را شکوفا نمایند. آن گونه که حضرت امیر(ع) در خطبه اول نهج البلاغه در وصف انبیای الهی بازگو فرموده اند: «یثیرلهم دفائن العقول»؛ البته یک سری علومی است که انسان با حوزه و دانشگاه آمدن یاد می گیرد که در سوره مبارکه نحل مشخص شده است: « و الله أخرجکم من بطون أمّهاتکم لاتعلمون شیئاً»2؛ اما یک سلسله علومی است که در نهان مان نهادینه شده است که تبدیل ناپذیر است و ما را با آن علوم آفریدند؛ که فرمود: « فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله»3 و« و نفس و ما سوّاها فألهمها فجورها و تقویها»؛4 با این وصف مشخص می شود که ما با علوم میزبان خلق شده ایم، نه با علوم مهمان؛ بنابراین تلاش حوزویان و دانشگاهیان باید این باشد که چیزی فراهم کنند که صاحب خانه را از خانه بیرون نکنند و اگر علم کسی ـ از حوزه و دانشگاه ـ با علم صاحب خانه هماهنگ باشد، عالم ربّانی است،« و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس»؛5 در این صورت نه تاریکی می طلبد و نه راه کسی را تنگ و تاریک می کند. اما اگر علوم از بیرون به عنوان مهاجم و غارت گر وارد شدند و صاحب خانه را دستگیر و زنده به گور کردند و روی قبر او کاخی ساختند، چنین عالمی یا نحله آفرین است و یا بلای جامعه خواهد شد.

 

شما ملاحظه بفرمایید، ملل را انبیاء آوردند اما در مقابل، علمایی که علم حوزوی و دانشگاهیشان ناهماهنگ با علم درونشان بود، نِحَلْ آوردند؛ و این همه منحول ها، مجهو ل ها، جعلیات و مذاهب گوناگون، محصول کارشان شد؛ که امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: « کم من عقلٍ أسیر تحت هوی أمیر»6؛ این گونه افراد، عالمان متهتّکی هستند که جاهلانه عمل می کنند و مصداق «قد خاب من دسّاها» می باشند.

 

اینکه می بینید همین که چهار کلمه درس یاد گرفتند، سینه وجب می کنند و می گویند: یک وجب سینه و این همه علم! برای همان است. این گونه افراد مسلح نیستد؛ چون اسلحه انسان وارسته اشک و ناله است «و سلاحه البکاء»؛ لذا کسی که اهل اشک و ناله نیست اگر عالم شود، نحله آور است و اگر مسئول دولت شود، غارت گر بیت المال خواهد شد.

 

 بنابراین کسی که به بیچارگی خود پی نبرد و اهل دعا و نماز شب نباشد، با چهار کلمه سواد و چهار تا مقام از جا در می رود؛ اما همة پیامبران از آدم تا خاتم آمدند تا این دفینه و گنجینه های عقل و غریزه ها و ... را کنار بزنند و آن زنده به گور شده ها را احیاء و شکوفا نمایند تا انقلاب فرهنگی ایجاد کنند. آن وقت عقل شکوفا شده در برابر این عقل می تواند قواعد خود را الی یوم القیامه اثبات کند و در این صورت نیازی به نبیّ دیگر نمی باشد. با این بیان دیگر نمی توان گفت که دموکراسی ما با تشیّع، نبوّت، مهدویت و با اسلام سازگار نیست؛ چون اگر مرز این دموکراسی و حقوق انسان ها مشخص شود خواهید دید که چیزی نیست که اسلام مشخص نکرده باشد؛ و اگر بگویید دموکراسی چیزی است که در اسلام به آن اشاره نشده است، در این صورت شما با توحید مشکل دارید؛ یعنی« لا اله الا الله و الغرب و الشرق»، که همان تلبّیه جهالیّت است که می گفتند: « لا شریک إلا لک تملکه و ما ملک».

 

به هر تقدیر، وظیفه ما است که در عصر غیبت توحیدشناس خوبی باشیم تا در سایه او نبی شناس خوبی باشیم و در سایه او امام شناس خوبی باشیم؛ خاتم النبوه را خوب بشناسیم تا در ظل او خاتم الولایه را خوب بشناسیم.

 

پی نوشت ها:

 

به نقل از: هفته نامه افق حوزه، سال چهارم، شماره 46، دوشنبه 25 مهر 1384.

 

1. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 146. ح 70 و 71، متن کامل این روایت چنین است: «قال زرارة: فقلت: جعلت فداک؛ فإن أدرکت ذلک الزمان فأیّ شیء أعمل؟ قال: یا زرارة إن أدرکت ذلک الزمان فألزم هذا الدعاء: «أللّهمّ عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک، أللّهم عرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتک، أللّهم عرّفنی حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی». همچنین ر.ک: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، شایان ذکر است که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین این دعا را از عثمان بن سعید عمری نایب اول امام زمان(ع) نقل کرده است (ج 2، ص 512، ح 43).

 

2. سورة نحل(16)، آیة 78.

 

3. سورة روم(30)، آیة 30.

 

4. سورة شمس(91)، آیة 7 و 8.

 

5. سورة انعام (6) آیة 122.

 

6. نهج البلاغه (صبحی صالح) کلمات قصار، ش 211.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/11/19 :: ساعت 12:23 عصر )
»» یک داروی معجزه گر برای پاکسازی روح

 

قرآن را تبیان کل شیء می خوانند. نور مبین می نامند. شفاء و رحمة می دانند. کتابی که برای هدایت بشر به سوی سعادت ابدی از جانب خدای رحمان، به وسیله پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

قرآن تنها و تنها برای هدایت آدمی آمده است و جز این اندیشه را در آن نمی توان یافت. اما شرط بهره مندی از هدایت قرآن چیست؟!

چرا بسیاری از افرادی که با قرآن مواجه می شوند نه تنها هدایت نشده بلکه بیش از گذشته رو به نیستی و ضلالت می گذارند؟!

در یک کلام چگونه می ‌توان از هدایت قرآن به بهترین شکل ممکن بهره مند شد؟ این سوالی است که زمینه ساز نگاشتن این مقاله گردید.

 

مراحل هدایت قرآت

نزول قرآن برای هدایت بشر، در آیات فراوانی مورد اشاره قرار گرفته است. از آن جمله در سوره اسراء آیه 9 چنین می فرماید:

"إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُوْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا"؛ "قطعاً این قرآن به [آیینى‏] که خود پایدارتر است راه مى ‏نماید، و به آن مومنانى که کارهاى شایسته مى‏ کنند، مژده مى ‏دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود".

همچنین در آیه 29 سوره ص آمده است:

"کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ"؛ "[این‏] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره‏] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند".

وجود این هدایت در قرآن، امری ثابت شده است. لکن بر اساس آیه 57 سوره یونس این هدایت دارای مراحلی است:

"یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُوْمِنِینَ"؛ "اى مردم، به یقین، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سینه‏هاست، و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است".

آرى، قرآن در اولین برخوردش با مومنین آنان را چنین در مى ‏یابد که در دریاى غفلت فرو رفته، و موج حیرت از هر سو به آنان احاطه یافته و در نتیجه باطن آنان را به ظلمت ‏هاى شک و ریب تاریک ساخته و دل ‌هایشان را به انواع رذائل و صفات و حالات خبیثه بیمار ساخته، لذا با مواعظ حسنه اندرزشان مى‏ دهد و از خواب غفلت بیدارشان مى‏ کند و از هر نیت فاسد و عمل زشت نهیشان نموده، به سوى خیر و سعادت وادارشان مى‏ سازد.

قرآن کتاب هدایت است. این کتاب الهی برای هدایت بشر مراحل چهارگانه ای را طی می نماید: اول آنکه با بهره گیری از مواعظ حسنه از خواب غفلت بیدارشان مى ‏کند. دوم به پاکسازى باطن آنان می ‌پردازد. در مرحله سوم به سوى معارف حقه و اخلاق کریمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمایى مى‏ کند. در نهایت نیز جامه رحمت بر آنان می پوشاند

در مرحله دوم شروع مى‏کند به پاکسازى باطن آنان از هر صفت خبیث و زشت و به طور دائم آفاتى را از عقل آنان و بیماری ‌هایى را از دل آنان یکى پس از دیگرى زائل مى‏ سازد، تا جایى که به کلى رذائل باطنى انسان هاى مومن را زایل سازد.

در مرحله سوم آنان را به سوى معارف حقه و اخلاق کریمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمایى مى‏کند، آن هم دلالتى با لطف و مهربانى، به این معنا که در دلالتش رعایت درجات را مى‏ کند، و به اصطلاح دست آدمى را گرفته پا به پا مى‏برد و او را منزل به منزل نزدیک مى‏کند، تا در آخر به سر منزل مقربین رسانیده به فوز مخصوص به مخلصین رستگار سازد.

در مرحله چهارم جامه رحمت بر آنان پوشانیده در دار کرامت منزلشان مى ‏دهد و بر اریکه سعادت مستقرشان مى ‏سازد تا جایى که به انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین ملحقشان نموده، در زمره بندگان مقرب خود در اعلى علیین جاى مى ‏دهد.

 

شرط بهره مندی از هدایت قرآن

شرط اول تابش هدایت قرآن بر عقول توجه به حجاب ها و سعى براى برکنار نمودن آنهاست، چنان که آیاتى از قرآن با تعبیرات مختلف به این حجاب ها اشاره نموده است:

اسراء/45 و 46: "وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُوْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا * وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا "؛ "و چون قرآن بخوانى در میان تو و کسانى که به آخرت ایمان نمى‏ آورند حجاب پوشیده‏اى قرار می دهیم و بر قلب هاى آنان از اینکه به خوبى درک کنند پوشش و در گوش هاى آنان سنگینى قرار می دهیم".

انعام/25: "وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُوْمِنُواْ بِهَا"؛ "بعضى از این ‌ها کسانى هستند که به تو گوش فرا می دهند و بر قلب هاى آنان پوشش هایى از اینکه بفهمند قرار دادیم و در گوش هاى آنان سنگینى است، و هر آیه‏اى را اگر بنگرند ایمان نخواهند آورد".

محمد/24: "أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا"؛ "آیا به آیات قرآن نمى ‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایى نهاده شده است؟"

این آیات و مانند آن از حجاب هایى که مانع هدایت آیات است یاد می کنند. برای این حجاب ها دو حالت می توان در نظر گرفت:

1ـ مربوط به یکى از مدارک باطنى باشد: حجابى که عمق ضمیر را فرا می گیرد، یا پیرامون آن را می پوشاند، یا گوش و چشم باطن را از شنوایى و بینایى باز می دارد.

2ـ حجاب نفسانى غیر اکتسابى است: مانند کسانى که عقل فطرى آنها از جهت عدم تفکر بیدار نگشته و دیدشان در محیط ظواهر زندگى دنیا محدود مانده است. معلومات و دانش هاى غرور انگیز اکتسابى نیز حجاب هایى است که از تدبر در آیات و فرا گرفتن هدایت باز می دارد.

اینگونه حجاب هاست که ذائقه فهم هر حقیقتى را فاسد و از لذت درک آن باز می دارد و طنین آیات حق را وا می ‌تاباند و مانع نفوذ آن در ضمیر انسانى مى ‏شود.

به همین دلیل است که در آغازین آیات مصحف شریف هدایت قرآن، به گروهی خاص به نام "متقین" اختصاص یافته است:

بقره/2: "ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ"؛ "این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقوا پیشگان است‏".

تا مرحله‏اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدایت کتاب هاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره گیرد.

قرآن در اولین برخوردش با مومنین آنان را چنین در مى ‏یابد که در دریاى غفلت فرو رفته، و موج حیرت از هر سو به آنان احاطه یافته و در نتیجه باطن آنان را به ظلمت ‏هاى شک و ریب تاریک ساخته و دل ‌هایشان را به انواع رذائل و صفات و حالات خبیثه بیمار ساخته، لذا با مواعظ حسنه اندرزشان مى‏ دهد و از خواب غفلت بیدارشان مى‏ کند و از هر نیت فاسد و عمل زشت نهیشان نموده، به سوى خیر و سعادت وادارشان مى‏ سازد

به طور کلی افراد فاقد ایمان دو گروهند:

1ـ گروهى هستند که در جستجوى حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا مى ‏شوند.

2ـ گروه دیگرى افراد لجوج و متعصب و هوی پرستى هستند که نه تنها در جستجوى حق نیستند، بلکه هر جا آن را بیابند براى خاموش‏ کردنش تلاش مى‏ کنند.

مسلّماً قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهره‏اى نخواهند گرفت.

سرزمین وجود انسانى تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمى‏ پذیرد. چهره حقیقت هر قدر آشکار و درخشان باشد تا در برابر دیده بینا قرار نگیرد، درک آن ممکن نیست.

به تعبیر دیگر براى شناخت حقایق دو چیز لازم است، آشکار شدن چهره حق و دارا بودن وسیله دید و درک.

 

نتیجه

قرآن کتاب هدایت است. این کتاب الهی برای هدایت بشر مراحل چهارگانه ای را طی می نماید:

اول آنکه با بهره گیری از مواعظ حسنه از خواب غفلت بیدارشان مى ‏کند.

دوم به پاکسازى باطن آنان می ‌پردازد.

در مرحله سوم به سوى معارف حقه و اخلاق کریمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمایى مى‏ کند.

در نهایت نیز جامه رحمت بر آنان می پوشاند.

لکن باید توجه داشت که این مهم صورت نمی گیرد مگر آنکه فرد شرط هدایت را که توجه به حجاب ها و سعى براى برکنار نمودن آنهاست، داشته باشد. چرا که براى شناخت حقایق دو چیز لازم است، آشکار شدن چهره حق و دارا بودن وسیله دید و درک.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/11/19 :: ساعت 12:22 عصر )
»» مشورت: بهره‏ گیرى از اندیشه دیگران‏

اگر کسى خود را به فکر کردن عادت داده باشد، در مى‏یابد که گاهى فکرش به تنهایى به جایى نمى‏رسد. به همین سبب، پروردگار از مردم دعوت کرده فکر خود را به فکر دانشمندان، دارندگان تجربه، روشن‏ بینان و به فکر آنان که عالى‏تر از خودشان هستند متّصل کنند تا به نتیجه برسند. «2» زیرا هیچ زمینه‏ اى در حیات انسان، عالى‏تر و بهتر از زمینه اندیشه و تفکر نیست. فکر به انسان نور و حقیقت مى‏دهد و او را به ملکوت عالى عالم راهنمایى مى‏کند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/11/18 :: ساعت 1:25 عصر )
»» از منظر قرآن‏

قرآن مجید درباره این گونه مردم که عبادتى به جز عبادت هوا و پرستش شکم و شهوت و پیروى از خواسته‏ هاى شیطانى خود و دیگران نداشتند مى‏فرماید:

 «آیا خبر حادثه هولناکى که [همه انسان‏ها را از هر سو] فرا مى‏گیرد، به تو رسیده است؟* در آن روز چهره ‏هایى زبون و شرمسارند؛* [آنان که همواره در دنیا] کوشیده‏اند و خسته شده‏اند [و سرانجام سودى نیافته‏ اند]* در آتشى سوزان درآیند.* آنان را از چشمه‏ اى بسیار داغ مى‏نوشانند؛* براى آنان‏ طعامى جز خار خشک و زهرآگین وجود ندارد* که نه فربه مى‏کند و نه از گرسنگى بى‏نیاز مى‏نماید» .

راستى چه بدبختى خطرناکى است، که انسان عمرى بکوشد و نتیجه کوشش و محصول زحماتش عذاب خدا شود.

خداى متعال در مقابل، از گروهى نام مى‏برد که در خط بندگى اللَّه بودند و کلامى جز کلام حق نشنیدند، گروهى که در قیامت به خوشحالى غیر قابل وصفى مى‏رسند. درباره آنان مى‏گوید:

 «در آن روز چهره‏ هایى شاداب و باطراوت‏ اند* از تلاش و کوشش خود خشنودند* در بهشتى برین‏اند* در آنجا سخن لغو وبیهوده نشنوند* در آن چشمه‏اى روان است* [و] در آنجا تخت‏هایى بلند و با ارزش قرار دارد* و [در کنار چشمه‏ هایش‏] قدح‏ها نهاده شده است* و [دیگر از نعمت هایش‏] بالش‏هایى پهلوى هم چیده [براى تکیه زدن بهشتى‏ها] است* و فرش‏هایى زربفت و گسترده [که روى آن مى‏نشینند.]»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/11/18 :: ساعت 1:24 عصر )
»» تعلیمات آسمانى اسلام از زبان ائمه معصومین علیهم السلام‏

امامان شیعه که منابع علوم مُلکى و ملکوتى، سرّى و ظاهرى، نهان و آشکار، مادّى و معنوى و دنیایى و آخرتى هستند و قرآن مجید و روایات به صراحت، آنان را راسخون در علم معرفى کرده و دانش و بصیرت آنان را مافوق دانش و بصیرت تمام جهانیان تا روز قیامت مى‏داند در دعاهاى حکیمانه خود که از آنها به زبان عرفان تعبیر به قرآن صاعد شده، به ما تعلیم مى‏دهند که حضرت حق جلّ شأنه به قدرت و به رحمت و به رأفت خود مشکلات و سختى‏ها و دشوارى‏ها را آسان مى‏نماید به شرطى که انسان در بروز مشکلات حوصله و صبر به خرج دهد و روى دعا و نیاز و انکسار و ذلّت و خشوع و خضوع از حضرت او برنگرداند و به آن نحوى که دستور داده شده از مشکلات و حوادث و پیشامدها بهره صحیح گرفته شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/11/18 :: ساعت 1:23 عصر )
»» صداى قلب مادر

 امام صادق علیه السلام در شهر مدینه که فاقد ابزار علمى و وسایل پیشرفته امروز بود، به مادران توصیه سخت داشت به این که کودکان شیرخوار خود را در طرف چپ بخوابانند.

این توصیه قرن‏ها چون یک سفارش زاید یا بى‏مورد جلوه مى‏کرد علتش این بود که هیچ کس به فایده این سفارش پى نمى‏برد و بعضى هم به کار بستن این سفارش را خطرناک مى‏دانستند و فکر مى‏کردند که اگر طفل شیر خوار در طرف چپ مادر خوابانیده شود ممکن است که مادر هنگام خواب بغلطد و طفل را زیر تنه خود خفه کند.

از محمد بن ادریس شافعى که در سال 150 هجرى و دوسال پس از درگذشت امام صادق علیه السلام در غزّه متولد شد و در سال 199 هجرى در قاهره زندگى را بدرود گفت، پرسیدند که آیا مادر طفل شیرخوار را باید در طرف راست خود بخواباند یا در طرف چپ؟ در جواب گفت: بین چپ و راست تفاوتى وجود ندارد و مادر مى‏تواند طفل را در هر طرف خود که راحت‏تر است بخواباند.

گاهى هم فرمایش حضرت صادق علیه السلام را مغایر با عقل سلیم مى‏دانستند، چون از نظر آنها راست بیش از چپ احترام داشت و فکر مى‏کردند که مادر بایستى طفل را در طرف راست خود بخواباند تا این که کودک از کرامت راست برخوردار شود.

نه کسى در شرق براى این توصیه امام صادق علیه السلام ارزش قائل شد نه در غرب و حتّى در دوره تجدد دانشمندان با دیده انتقاد هر موضوع علمى را مورد توجه قرار دادند. و درصدد برنیامدند که بفهمند آیا آن گفته از نظر علمى ارزش و فائده دارد یا نه؟

قرون شانزدهم و هفدهم و هیجدهم میلادى که قرون دوره تجدّد بود گذشت و قرن نوزدهم میلادى فرا رسید و در نیمه دوم آن قرن دانشگاه کورنیل در آمریکا ساخته و شروع به کار کرد.

«عزرا کورنیل، بانى دانشگاه کورنیل که دوران شیرخوارگى و کودکى بسیار سخت را گذرانیده بود، تصمیم گرفت که در آن دانشگاه، یک انستیتوى مخصوص تحقیق در نوزادان و کودکان شیرخوار به وجود آورد. این انستیتو در اولین سال شروع به تدریس از طرف دانشگاه کورنیل به وجود آمد و منضمّ به دانشکده پزشکى گردید و اینک متجاوز از یک قرن است که به تحقیق در مورد نوزادان و کودکان شیرخوار ادامه مى‏دهد.

در مسائل مربوط به نوزادان و کودکان شیرخوار، چیزى وجود ندارد که مورد تحقیق این مؤسسه قرار نگرفته باشد و در جهان هیچ مرکز علمى از لحاظ داشتن اطلاعات راجع به نوزادان و کودکان شیرخوار به پاى این مرکز نمى‏رسد. محال است که یک موضوع مربوط به نوزادان و کودکان شیرخوار وجود داشته باشد و این مؤسسه راجع به آن تحقیق نکند، حتى تابلوهایى که شکل نوزادان و کودکان شیرخوار روى آنها کشیده شده مورد تحقیق این مؤسسه قرار گرفته است.

در نیمه اول قرن بیستم محقّقان این مؤسسه تابلوهاى مربوط به نوزادان را در موزه‏هاى دنیا از نظر گذرانیده و از 466 تابلو که در موزه‏هاى معروف جهان به نظرشان رسید، دیدند که اکثریت با تابلوهایى است که در آنها مادران، کودکان خود را در طرف چپ بغل گرفته‏اند.

در 373 تابلو، مادران، کودک خود را در طرف چپ در بغل داشتند و در 93 تابلو در طرف راست. بنابراین در هشتاد درصد از تابلوها که در موزه‏هاى معروف به نظر رسید، مادران کودکان را در طرف چپ بغل گرفته بودند.

در ایالت نیویورک، چند زایشگاه وابسته به مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیرخواران دانشگاه کورنیل است و دکترهایى که در آن زایشگاه کار مى‏کنند، نتیجه مطالعات و معاینات خود را براى مرکز تحقیق مربوط به نوزادان و شیرخوران‏ مى‏فرستند.

از گزارش‏هایى که در طى یک مدّت طولانى از طرف آن دکترها به مرکز تحقیق مى‏رسید، این نتیجه به دست مى‏آمد که در روزهاى اول بعد از تولد، وقتى نوزاد در طرف چپ مادر مى‏خوابد آسوده‏تر از آن است که در طرف راست بخوابد و اگر او را در طرف راست مادر بخوابانند، در فواصل نزدیک از خواب بیدار مى‏شود و شیون مى‏کند.

محقّقان مرکز تحقیق، مطالعات خود را منحصر به نژاد سفید پوست آمریکایى نکردند بلکه درصدد برآمدند بدانند که آیا در نژادهاى سیاه و زرد نیز این موضوع صدق دارد یا نه؟ بعد از یک دوره طولانى تحقیق در نژادهاى دیگر، متوجه شدند که این موضوع در تمام اقوام صدق مى‏کند و در همه جا نوزادان، به خصوص در روزهاى اول تولد، اگر در طرف چپ مادر بخوابند آرام‏تر از آن هستند که در طرف راست مادر به خواب بروند و این واقعیت اختصاص به نژاد سفید پوست ندارد و یک واقعیت جهانى است.

مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل، بدون انقطاع این موضوع را مورد مطالعه قرار مى‏داد. ساعت‏ها شکم زن باردار از طرف پزشکان مرکز تحقیق به وسیله اشعه مجهول مورد معاینه قرار مى‏گرفت تا این که جنین را در شکم مادر ببینند، اما از دیدن جنین چیزى بر اطلاعاتشان افزوده نمى‏شد تا این که هولوگرافى‏اختراع کردند. بعد از اختراع هولوگرافى پزشکان مرکز تحقیق درصدد برآمدند که با هولوگرافى در حالى که اشعه مجهول جنین را در شکم مادر روشن کرده از آن عکس بردارند و آن وقت دیدند که امواج صداى ضربان قلب مادر که در تمام بدن پخش مى‏شود به گوش جنین مى‏رسد.

بعد از این مرحله و براى وقوف بیشتر، لازم بود بدانند توقّف ضربان قلب مادر، آیا در جنین عکس‏العمل به وجود مى‏آورد یا نه؟ چون نمى‏توانستند قلب مادر را متوقّف کنند؛ زیرا سبب هلاک آنها مى‏شد، تحقیق را در جانوران پستاندار ادامه دادند و هر بار که قلب جانورى را که جنین در زندان داشت متوقف مى‏کردند، مى‏دیدند که در جنین واکنش به وجود مى‏آید.

آزمایش‏هاى مکرر در مورد چند نوع پستاندار، ثابت کرد که وقتى ضربان قلب مادر متوقف مى‏شود، در جنین واکنش به وجود مى‏آید و بعد از مرگ مادر، جنین به هلاکت مى‏رسد. براى این که جنین از خون قلب مادر که به وسیله شریان بزرگ موسوم به آئورت برایش فرستاده مى‏شود، تغذیه مى‏نماید و وقتى قلب مادر متوقّف گردید، غذا به جنین نمى‏رسد و هلاک مى‏شود.

بعد از آزمایش‏هاى متعدد، دانشمندان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل دانستند که طفل در شکم مادر نه فقط عادت به شنیدن ضربان قلب او مى‏کند، بلکه ضربان به حیات وى نیز وابستگى دارد و هرگاه ضربان ادامه نیابد، طفل در شکم مادر از گرسنگى مى‏میرد.

عادتى که جنین قبل از تولد، به شنیدن صداى ضربان قلب مادر دارد، طورى در وى نافذ مى‏شود که بعد از تولد هم اگر صداى قَرعه‏هاى قلب مادر را نشنود، احساس اضطراب مى‏نماید و هوش کودک نوزاد به خوبى صداى قرعه‏هاى قلب مادر را تشخیص مى‏دهد و به همین جهت وقتى نوزاد در طرف چپ مادر قرار بگیرد چون صداى قرعه‏هاى قلبش را مى‏شنود، آرام مى‏گیرد، لیکن در طرف راست چون آن صدا به گوشش نمى‏رسد مضطرب مى‏شود.

اگر بانى دانشگاه کورنیل، یک مرکز تحقیق راجع به نوزادان و شیرخواران در آن دانشگاه به وجود نمى‏آورد و آن مرکز به طور مستمر راجع به نوزادان و شیرخواران تحقیق نمى‏کرد، معلوم نمى‏شد گفته امام صادق علیه السلام که به مادران توصیه کرد

فرزندان شیرخوار خود را در طرف چپ خود قرار بدهند و بخوابانند، مبتنى بر چه مصلحت و فایده مى‏باشد.

امروز در تمام شیرخوارگاه‏هاى وابسته به مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل در اطاقى که نوزادان خوابیده‏اند، دستگاهى است که صداى قَرَعات قلب مادر را به وجود مى‏آورد و در تختخواب هر نوزاد یک گوشى مى‏باشد که قرعات مصنوعى قلب مادر را به گوش کودک مى‏رساند.

قلب انسانِ بالغ، زن یا مرد، به طور عادى در هر دقیقه 72 بار مى‏طپد. در شیرخوارگاههایى که وابسته به مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل مى‏باشد، بارها آزموده‏اند که اگر شماره قَرَعات مصنوعى قلب مادر در هر دقیقه یک صد و ده یا یکصد و بیست قرعه شود صداى شیون تمام کودکان که در یک اطاق هستند به گوش مى‏رسد و بایستى شماره قرعات مصنوعى قلب مادر در هر دقیقه 72 قرعه باشد تا این که کودکان مضطرب نشوند و به شیون درنیایند.

در شیرخوارگاه‏هاى وابسته به مرکز تحقیق، چند بار این آزمایش را کرده‏اند، عده‏اى از نوزادان را در اطاقى قرار داده‏اند که در آن جا صداى قرعات مصنوعى قلب مادر به گوش کودکان نمى‏رسید و عده‏اى را هم در اطاقى قرار دادند که نوزادان در آن جا صداى قرعات مصنوعى قلب مادر را مى‏شنیدند، هر دفعه که این آزمایش را کردند، معلوم شد که در اطاقى که آن جا قرعات مصنوعى قلب مادر شنیده مى‏شود وزن کودکان سریع‏تر از کودکان اطاق دیگر زیاد مى‏شود، در صورتى که غذایى که به کودکان دو اطاق داده مى‏شود از حیث نوع مشابه است! اما در اطاقى که صداى قرعات مصنوعى قلب مادر شنیده مى‏شود، کودکان با اشتهاى زیادتر غذا مى‏خورند و کودکان اطاقى که صداى قرعات مصنوعى قلب مادر در آن جا به گوش نمى‏رسد کم اشتها مى‏شوند.

در شیرخوارگاه‏هاى وابسته به مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل راجع به صداى‏ مصنوعى قلب مادر از لحاظ شدّت آنهم تحقیق کرده‏اند و متوجه شده‏اند که اگر آن صدا شدیدتر از صداى طبیعى قرعات قلب مادر باشد کودکان را مضطرب مى‏کند و به گریه درمى‏آیند.

یکى از پزشکان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل ضمن سفرهایى که در قاره‏هاى جهان مى‏کرد دقت مى‏نمود که بداند مادران در کشورهاى مختلف، در معابر، فرزندان خود را چگونه در آغوش مى‏گیرند. این پزشک که به اسم دکتر «لى سالک» خوانده مى‏شود و اکنون در مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل مشغول کار است مى‏گوید که اکثر زنها در تمام قاره‏هاى دنیا در معابر، فرزندان خود را در طرف چپ بغل مى‏گیرند.» «1» خداوندى که پاره گوشتى را در سینه مادر، با قدرت کامله خود منبع این همه آثار و فیوضات جهت آرامش و اطمینان و رشد و کمال و زمینه‏ساز اشتها براى کودک گهواره قرار داده، در سایه قدرتش دشوارى‏ها آسان مى‏گردد.

اگر شما در هنگام دچار شدن به بند دشوارى‏ها، با تضرّع و زارى و انابه و توبه و توکّل و اعتماد و بصیرت و دوربینى به پیشگاه مقدّس حضرت ربّ العزّه رو کنید، با کلید قدرت حق و رحمت و رأفت جناب او دشوارى‏هاى شما به طور قطع آسان مى‏گردد.

توکّل و توسّل، اعتماد و یقین، تضرّع و زارى، ورع و زهد، انفاق و خوشدلى، رأفت و رحمت و به خصوص توبه و دعا و زارى و مناجات، عجیب در حلّ مشکلات و آسان کردن دشوارى‏ها موثّر است.

آرى، او وجود مقدس و مبارکى است که حضرت زین‏العابدین، امام عارفان و قبله عاشقان، درباره‏ اش مى‏گوید:

 

«ذَلَّتْ لِقُدْرَتَکَ الصِّعَابُ»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/11/18 :: ساعت 1:23 عصر )
»» آسانى دشوارى‏ها به قدرت او

 

آن وجود مقدسى که آسمان‏ها را برافراشته و میلیون‏ها کهکشان و سحابى و میلیاردها ستاره نورانى که بعضى از آنها چندین میلیون برابر خورشید است، در این فضاى با عظمت قرار داده، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد.

آن وجود عزیز و حکیمى که زمین را با تمام برنامه‏هاى حیرت انگیزش مهد حیات موجودات قرار داد و هواى مفرّح و ممدّ حیات را به او پیچید و قسمت اعظم آن را آب قرار داد و قشرش را براى پرورش گیاهان مستعد فرمود و انواع گیاهان و حیوانات را در آن پرورش داد، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد. آن قادر متعالى که فاصله زمین و خورشید و فاصله زمین و ماه و فاصله ماه تا خورشید و فاصله هر ستاره‏اى را تا ستاره دیگر و فاصله کهکشانى تا کهکشان دیگر را بر اساس عدل و نظم و حکمت و علم قرار داد، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد.

آن ذات مقدّسى که باران را به موقع و به اندازه از سحاب رحمت، جهت پرورش موجودات و سیراب کردن تشنگان و طهارت موجودات بر سطح زمین مى‏بارد، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد.

آن وجود مبارکى که جهت تداوم حیات زمینیان، فصول چهارگانه قرار داد و این فصول را معلول گردش بسیار منظم زمین به دور خورشید قرار داد و شب و روز را با گردش وضعى زمین پدید آورد، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد.

آن محبوبى که در تمام هستى اعم از بزرگترین پیکره و کوچکترین آن نظمى برقرار فرموده که عقل عاقلان و عرفان عارفان و عشق عاشقان در آن سرگردان است و هرگز در امور هستى کمترین و کوچک‏ترین اشتباهى رخ نمى‏دهد، دشوارى‏ها به قدرت او آسان مى‏گردد.

آن حکیم على الاطلاقى که جهان را با همه وسعتش از گازهاى مملوّ و منبسط در فضا و کیهان ساخته و به صورت صدها میلیارد توده عظیم منظم کهکشانى در آورده که هر یک داراى صدها میلیون خورشیدند و برخى از خورشیدها سیصد میلیون سال نورى دورتر از خورشید ما و بزرگتر از آن است. نور خورشید پس از گذشت هشت دقیقه و کسرى به زمین مى‏رسد و نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر (پنجاه هزار فرسخ) سیر مى‏نماید، پس خورشیدى که سیصد میلیون سال نورى با زمین فاصله دارد، در چه مدت نورش به زمین مى‏رسد؟! آرى، با قدرت چنین حکیمى و با لطف و رحمت چنین قادرى دشوارى‏ها آسان مى‏گردد.

«ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعابُ»

در کنار قدرت حق، وسعت سماوات را تا جایى که توانسته‏اند با ابزار علمى مشاهده کنند، تا یک میلیارد سال نورى تخمین زده‏اند.

هرگاه بخواهیم کره زمین را در برابر عظمت جهان‏هاى دور بسنجیم زمین مانند یک قطره آب در برابر اقیانوس‏هاست در حالى که قطر کره زمین معادل 12800 کیلومتر و طول خط استوا 076/ 40 کیلومتر و حجم زمین برابر 000، 310، 841، 182 کیلومتر مکعب است. قدرتى که این همه عظمت و شگفتى در برابرش چیزى به حساب نمى‏آید، دشوارى‏ها از پرتو عنایت او آسان مى‏گردد.

آن ذات یگانه‏اى که به هر یک از موجودات، خواص و آثار عجیبى عنایت کرد و بین تمام موجودات و آثار خواصّ آنها ایجاد هماهنگى فرمود و خلاصه به هر موجودى آنچه را که لایق بود مرحمت فرمود، با قدرتش که بى‏نهایت در بى‏نهایت است دشوارى‏ها آسان مى‏شود.

آرى، مسأله از این قرار است و در این حقیقت هیچ شک و شبهه‏اى نیست و اوضاع و احوال هستى و به خصوص حیات فرزندان آدم هم جز این نشان نمى‏دهد، پس اضطراب و دلهره و هیجان و آشوب باطن به هنگام سختى، در حالى که با لطف حضرت او آسان مى‏شود، معنا ندارد.

اى به دلِ خسته من نور عشق‏

 

سینه من از غم تو طور عشق‏

حسرت دیدار رخت بر دلم‏

 

شعله عشق تو به دل حاصلم‏

جاذبه عشق توام مست کرد

 

نیست بُدم نیست، مرا هست کرد

روشنى لطف تو مرا زنده کرد

 

تا به ابد زنده و پاینده کرد

محو سر کوى تو شد جان من‏

 

عشق تو شد گوهر ایمان من‏

عشق خود اندر دلم انداختى‏

 

با دل دیوانه من ساختى‏

اى غم تو عشق دل زار من‏

 

جستن لطف تو بود کار من‏

بنده شرمنده کوى توام‏

 

تا به ابد زنده ز بوى توام‏

     

(میرشمس الدین هندى)

 

آن پروردگار مهربان و رئوفى که نطفه را در رحم مادر و در ظلمات ثلاث به همه چیز رساند و آن را ظرفِ سمع و بصر، روح و جان، روان و نفس، قلب و عقل، فکر و اندیشه، پوست و گوشت، خون و استخوان، رگ و پى، دهان و دندان، لب و ابرو و ... قرار داد و صداى قلب مادر را در جهان رحم براى کودک آرام بخش و در آغوش مادر سینه رشد و آرامش مقرّر فرمود، سختى‏ها به قدرت او آسان شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/11/18 :: ساعت 1:22 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 240
>> بازدید دیروز: 78
>> مجموع بازدیدها: 1354940
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب