سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» الگوی بهشتیشدن دخترانی که هرگز ازدواج نکردهاند

 

آیا شرط کمال زنان مادر شدن است؟
در این که در دین اسلام و همین طور در بسیاری از آیین ها و ادیان الهی دیگر، بر جایگاه و مقام مادران و همچنین زن متأهل (درصورت خوب شوهر داری کردن) تأکید شده است شک و تردیدی نیست، بدین صورت که آیات و روایات وارده از ائمه علیهم السلام همه مبتنی بر اهمیت نقش همسری و مادری برای زن می باشد و به نوعی طی این مسیرها را، برای رسیدن به کمال انسانی زنان مؤثر ومفید اثر دانسته اند.
ازسوی دیگر نیاز به همسری و مادری را می توان از جمله نیازهای فطری و روحی در وجود هر زنی دانست، چنانکه خدا ازدواج را پاسخی به این نیاز طبیعی برای آنها قرار داده است، همین مساله به صورت کمرنگ تری برای مردان مطرح می شود.
به این گزاره ها دقت کنید:
ازدواج ومادر شدن برای رسیدن به کمال برای زنان شرط لازم وکافی می باشد.
ازدواج و مادربودن برای رسیدن به کمال برای زنان شرط لازم و ضروری می باشد اما کافی نیست.
ازدواج و نیل به مقام مادری برای زنان در راستای رسیدن به کمال او تأثیری ندارد.
ازدواج و نیل به مقام مادری برای زنان، جهت تکامل و رشد انسانی آنها نه شرط لازم است ونه کافی بلکه یاری دهنده وتسهیل کننده است.
به راستی رویکرد صحیح اسلامی بر کدام یک از گزاره های بالا انگشت تأیید می فشارد؟ گزاره های مطرح شده در بالا، چهارنوع ارتباط منطقی مطرح بین مقام ازدواج و مادری و رشد و کمال برای زنان است که به صورت رایج وغیر رایج در میان جامعه اسلامی ما مطرح می باشد.
البته این رابطه ها به صورت کمرنگ تر هم می تواند برای مردان صادق و مطرح باشد. (از این جهت که در فرهنگ ما بیشتر این مسأله در رابطه با زنان و مادری مطرح می شود بیشتر به این گروه می پردازیم)

 الگوی بهشتی‌شدن دخترانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند

برمی‌گردیم به ابتدای متن و یادآوری می کنیم که اسلام تا چه حد به مسأله ازدواج تاکید کرده است، از پیامبر عظیم الشان اسلام روایت شده است: در اسلام هیچ بنایى ساخته نشد، که نزد خداوند عز وجل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.[1]
همچنین از حضرت (صلی الله علیه واله ) روایت شده است که :همسردار خفته، نزد خدا فضیلت دارد بر بى ‏همسرِ روزه‏ گیرِ شب‏ زنده‏ دار.[2]
همچنین درجایگاه واهمیت مقام مادری چنین روایاتی به مارسیده است:
بهترین چیزی که انسان پس از خود بر جای می نهد سه چیز است: فرزند شایسته، کرداری که برای او دعا کند.[3]
حصیری که در ناحی? خانه افتاده باشد، بهتر است از زنی که فرزند از او بوجود نمی‌آید![4]

و بسیاری دیگر آیات و روایات مشابه از این جنس که اهتمام آنها برتأکید جایگاه همسرداری وفرزند پروری می باشد.
سوالی که مطرح می شود این است که این همه تأکیدات فراوان دینی و اسلامی آیا می تواند مؤید گزاره اول ودوم باشد یا خیر. درمورد گزاره اول تقریبا جایی برای بحث نیست و کسی آن را تأیید نمی کند چرا که مسلمان و کافر می تواند متأهل باشد یا مجرد و اصل ازدواج هیچ گاه به خودی خود سعادت نمی آورد.
اما درمورد گزاره دوم باید گفت که این گزاره تقریبا ضمنی یا آشکار باور درونی جامعه مذهبی و اعتقادی مسلمانان شده است و اصل بحث ما نیز سر این گزاره وگزاره چهارم می باشد.
یعنی باید دید که آیا براساس اصول اسلامی ودینی ما، یا طبیعت و کمال فطری انسان، زنی می تواند به منتهای کمال وغایت انسانی خود برسد و مادر نبوده باشد؟ یا حتی ازدواج هم نکرده باشد؟ آیا این زن می تواند برای زن و مرد ما الگو قرار داده شود؟
اگر چه نمونه های نادری از این زن نمونه را می توان در ادیان الهی دیگر یافت، اما شاید درتاریخ اسلام الگو و نمونه ای والامقام تر از حضرت معصومه (سلام الله علیها) نداشته باشیم که تا حدود 30 سال از سن پربرکتش بگذرد وازدواج نکرده باشد وهمچنان از جایگاهی والا درنزد پروردگار برخوردار باشد.
درمقام وعظمت این بانو همین بس که برادرش امام رضا علیه السلام او را معصومه نام نهاد و زیارت او را هم سنگ زیارت خودش قرار داد. در میان تمامی امام زادگان والامقام تنها سه امام زاده ی عظیم الشان هستند که دارای زیارت نامه ماثور (ازجانب امام معصوم) هستند. همچنین حضرت معصومه تنها دختر امامی است که دارای این فضیلت می باشد.
ایشان کسی است که به فرموده جدش امام صادق علیه السلام قم به واسطه وجود پربرکتش حرم اهل بیت نام گرفت و مقامش به حدی رسید که امام موسی کاظم دروصف او گفت: فداها ابوها.. یعنی پدرش فدایش باد. و امام جواد علیه السلام در وصف مقامش فرمود: هرکس عمه ام را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود.
حقیقتا چه کسی جز یک انسان کامل می تواند شایسته این باشد که معصوم برای دفنش حاضر گردد و جسم مطهرش را به خاک بسپارد.
و حال مساله اینجاست خدا کسی را شایسته این همه مقامات و فضایل قرار داده است که امر ازدواج برای او میسر نشده است. خداوند زنی را به این کمال رسانده است که تجربه مادری را درک نکرده است، پس اگر فرض را بر گزاره دوم بگیریم، چگونه می توانیم جایگاه ومقام انسانی چنین بلندمرتبه را درک کنیم چرا که با این وصف وی باید از شرط لازم کمال عبور کند درحالی که نکرده است؟
دراینجا باید گفت راحت طلبان و عافیت طلبانی هستندکه می خواهند با سوء استفاده از مقام حضرت معصومه وعدم ازدواج ایشان، با آوردن بهانه هایی چون نبودن هم کفو، نداشتن عجله برای ازدواج وغلط بودن ازدواج زود هنگام، پرتوقعی وسخت گیری نادرست خود را درامر ازدواج توجیه کرده و وجدان خود را نسبت به تصمیم گیری های غلط خود راحت کرده باشند. این درحالی است که کثرت آیات وروایات وارده درمورد اهمیت اهتمام ورزیدن به مساله ازدواج و موثر دانستن آن در راه کمال انسانی، مورد تأیید بودن گزاره سوم را زیرسوال می برد و امر ازدواج را از جمله مسایل فطری ای می داند که خدا آن را جهت تسریع و تسهیل برای رسیدن به کمال انسانی قرار داده است، چنان که نبی اکرم (ص) درجایی دیگر می فرمایند:
هیچ جوانى نیست که در دوره جوانى خود ازدواج کند، مگر آن که شیطان او فریاد برآورد که : «واى بر او، واى براو ! دو سوم دینش را از (گزند) من حفظ کرد». بنابراین، انسان باید براى حفظ یک سوم دیگر، تقواى خدا در پیش گیرد. [5]
همچنین در این فرمایش حضرت که فرمودند: ازدواج سنّت من است ؛ پس هر که از سنّت من روى گرداند از (امّت) من نیست.[6] به جرات می توان سهل انگاری وعدم اهتمام درمساله ازدواج را مورد بازخواست ونادرست تلقی کرد.
اما به راستی راز عدم ازدواج نکردن حضرت معصومه چه بوده است، اگرچه این نوشتارقصد پرداختن به علل مطروحه درباب عدم تأهل ایشان را ندارد، تنها باید چنین گفت که با توجه به اهتمام اهل بیت عصمت وطهارت در به ازدواج درآوردن دختران خود (اگرچه هم شان آنها درمیان مردان نبوده باشند) وهمچنین این واقعه که هیچ یک از فرزندان دخترامام کاظم (که حدود18 نفر بودند) شرایط ازدواج برایشان فراهم نشد، قطعا نمی توان دلایلی چون نبودن هم کفو را توجیهی صحیح برای این واقعه درزندگی حضرت دانست.
تنها نکته ای که درحال حاضراین نوشتار قصد دارد به آن بپردازد، این است که زنان ومردان مجرد، که شرایط ازدواج مطلوب، حقیقتا برای آنها فراهم نشده است، باید بدانند که خداوند، راه کمال را برای انسان چنان باز گذاشته است که بانوی 28 ساله مجردی، باعفت پیشه کردن وبرگزیدن جامه تقوا برای خود، می تواند این مسیر را چنان طی کند که اکثر زنان ومردان متاهل که طعم سختی ها و زحمات مادری و پدری را چشیده اند و مسیر طبیعی کمال الهی را جستجو کرده اند، به گرد پای وی هم نمی رسند و روز قیامت چشم به شفاعت او دوخته اند.
چنان که قران کریم درآیات اخر سوره تحریم برای تمام مومنان از زن و مرد، دو زن نمونه را مثال می زند وهمسرفرعون و مادر عیسی را برای آن ها الگو قرار می دهد. حضرت معصومه نیز نه تنها الگوی تمام زنان بلکه الگویی برای تمام مردان نیز می باشد، چنان چه قرآن کریم درسوره نساء به مؤمنان دستور می دهد تا مجردهای خود را به ازدواج دربیاورند، درهمین حین دستور می دهد که اگر شرایط ازدواج برای آنها فراهم نشد عفاف پیشه سازند و از راه خدا خارج نشوند، امید است تا تمامی کسانی که تاکنون شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است به مقام والای حضرت معصومه تأسی جویند وراه پربرکت ان بانو رابپیمایند.

پی‌نوشت‌ها:

1- منتخب میران الحکمه :252
2- همان
3- حدیث 1531 نهج الفصاحه
4- (حلیه المتقین، صفحه 102)
5- منتخب میران الحکمه 252
6- منتخب میران الحکمه 252



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:33 عصر )
»» نظری بر اسامی و القاب حضرت فاطمه معصومه(س)

 

 

اسامی آن حضرت

فاطمه

این مجلله عظیم الشان هم نام حضرت زهرا(س)و فاطمه یافاطمه کبری نامیده شده است.

در روایتی درباره مقام والا و عظمت شان حضرت زهرا(س)و علت نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است:

محمد بن مسلم گفت: از ابوجعفر امام باقر(ع)شنیدم که فرمود:

فاطمه دارای جایگاهی کنار در جهنم است. وقتی روز قیامت می شود،میان دو چشم هر نفر، مومن یاکافر نگاشته می شود. آنگاه به کسی که دوستدار اهل بیت است و گناهان فراوانی دارد، دستور داده می شود به آتش افکنده گردد. وقتی حضرت فاطمه آن شخص را می بیند،می گوید: بارالها! مولای من! مرا فاطمه نام نهادی و به واسطه من می خواستی از کسانی که دوستدار من و ذریه ام هستند، درگذری وعده ات حق است و تو از وعده ات تخلف نمی کنی.

در آن زمان خداوند عزیز و والامرتبه می فرماید: درست گفتی، تورا فاطمه نام نهادم و می خواستم به خاطرتو از کسی که دوستت دارد، و پیرو توست و به خاندانت علاقمند و پیرو آنان است،درگذرم. پیمانم حق است و من خلف وعده نمی کنم; به این سبب به بنده ام فرمان داخل شدن در آتش را دادم تاتو درباره او شفاعت کنی. تو را شفیع قرار دادم تا برای ملائکه و پیامبران وفرستادگانم و صاحبان این توقفگاه، جایگاه و منزلتت درپیشگاه من مشخص شود. هرکس را که دیدی میان دو چشمش کلمه مومن است، می گیری و داخل بهشت می کنی.

حضرت معصومه(س)نیز چون حضرت فاطمه زهرا(س)دارای مقام شفاعت است. و احتمالا نامیده شدن وی به فاطمه بی ارتباط بااین مقام نبوده است. به هر تقدیر به واسطه این بانوی گرامی بسیاری ازشیعیان داخل بهشت می گردند. در این باره امام صادق(ع) می فرماید:

«... الا ان للجنه ثمانیه ابواب، ثلاثه منها الی قم. تقبض فیهاامراه هی من ولدی و اسمها فاطمه بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتی الجنه باجمعهم.»

آگاه باشید، برای بهشت هشت دراست; سه تا از آنها به سوی قم باز می شود. در آنجا بانویی قبض روح می شود. او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسی است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت می گردند.

برخی از نویسندگان در توضیح روایت فوق گفته اند:

مقتضای این خبر آن است که از برای آن مخدره(فاطمه معصومه)درنزد خدای تعالی مقام محمودی می باشد که شفاعت نمودن آن مخدره باشد(در)روزجزا. و از برای او نزد خدا شانی است عظیم که آن حضرت و هکذا برادرش حضرت رضا(ع) که در زیارتش می فرماید: «ان لک عندالله شانا من الشان.» و هکذا حضرت جواد. درکتاب مفتاح الجنان مذکور است که حضرت رضا فرمود: هرکه زیارت کند او راهمچنان است که مرا زیارت کرده است. گرچه مولف مفتاح معلوم نیست، اما از احادیث معتبر نیز(چنین مطلبی)استفاده می شود. درحدیث است که «من زار ذریتهما کانما زارهما» ; هرکس ذریه حضرت حسن و حسین را زیارت کند، مثل کسی است که خود آنها را زیارت کند. حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم حسنی نیز مشمول همین حکم می باشند.

آری، حضرت معصومه از مقام محمود یعنی مقام شفاعت برخورداراست:

یا بضعه الرساله

یاد مدینه کردم باگوش جان شنیدم لبیک را زبالا تا در حرم رسیدم آیا شد آشکارا قبرنهان زهرا؟ یا فاطمه زهرسو با گوش جان شنیدم بنت امام کاظم اخت امام هشتم باشد شفاعتش را روز جزا امیدم یا بضعه الرساله، ما را مران زدرگه گشتم گدای کویت از غیر، دل بریدم برزاده برادر، جان جواد سوگند رحمی، اگر چه زیر بارگنه خمیدم یافاطمه، شفاعت از روسیاهی ام کن تاخلق روز محشر بینند روسپیدم

معصومه

حضرت فاطمه معصومه مستغرق درعبادت، و از آلایش به معاصی وزشتیها پیراسته و عصمت مادرش زهرا(س)در او تجلی نموده است.

براساس پاره ای از روایات، لقب معصومه از سوی امام رضا(ع)به این بانوی عظیم الشان اعطا گردید. علامه مجلسی دراین باره گوید: امام رضا(ع)درجایی فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی » هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرازیارت کرده است.

کریمه اهل بیت

حضرت معصومه درزبان علما و فقهای شیعه به لقب «کریمه اهل بیت » یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت این نام زیبا تنهابه او اختصاص یافته است.

بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر مرحوم آیت الله سیدمحمود مرعشی نجفی(م 1338 ه .)این لقب از طرف امام صادق(ع)برحضرت معصومه اطلاق شده است. در این رویا امام صادق(ع)به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز تلاش پی گیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا(س)آغاز کرده بود، خطاب فرمود: «علیک بکریمه اهل بیت » ; برتوباد به کریمه اهل بیت.

لقبهای حضرت معصومه(س)از زیارتنامه ها

تاآنجایی که ما اطلاع یافتیم، سه زیارتنامه برای حضرت معصومه ذکر شده است: یکی از آنها مشهورو دوتای دیگر غیرمشهوراست.

اسامی و لقبهایی که برای حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذکر شده، به قرار ذیل است:

طاهره(پاکیزه); حمیده(ستوده); بره(نیکوکار);رشیده(رشدیافته); تقیه (پرهیزکار); رضیه(خشنود از خدا) ;مرضیه(مورد رضایت خدا); سیده طاهره(بانوی پاکیزه); سیده صدیقه(بانوی بسیار راستگو); سیده رضیه مرضیه(بانوی خشنود ازخدا و مورد رضای او); سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم)

لقبهای دیگر آن بانو

محدثه و عابده و مقدامه(بانوی پیشتاز)از دیگر صفات و القابی است که برای حضرت معصومه عنوان شده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:31 عصر )
»» آفتاب عصمت (ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام)

 

 
 
 اشاره
دانم این را که بهشت است و ندانم لیکن قبر معصومه علیهاالسلام بُوَد یا حرم فاطمه علیهاالسلام است

صدای شادی افلاکیان از کوچه پس کوچه های مدینه به گوش می رسد. از خانه ساده و با صفای امام کاظم علیه السلام ، نوری به آسمان برخاسته است. ستاره ها نورانی تر شده اند و ماه، همچون خورشید می درخشد. صدای گریه ای سکوت آسمان ها را شکسته، انتظار عاشقانه پدری را به پایان رسانده، و لب های پر از نور پیشوای هفتم را به لبخند زینت داده و بر اماممان، حضرت رضا علیه السلام همدمی بخشیده، تا زینبی دیگر برای حسینی دیگر باشد. آری، مدینه از شمیم فاطمه معصومه علیهاالسلام معطر شده است.

چشمه کوثر و فرزندان امام کاظم علیهاالسلام

فراوانی فرزندان نسل رسالت و ولایت، از موضوعات انکار ناشدنی است. حقیقت این است که کوثر، همان کوثری که خداوند سوره ای را به نامش نازل کرده، کلید حل مشکل است. اعجاز سوره کوثر در حسن و حسین، فرزندان بی واسطه علی علیه السلام منحصر نبود؛ بلکه این معجزه جاوید در نسل های بعدی نیز جریان یافت. کوثری جوشان در نسل تمام ائمه به ودیعه گذاشته شد تا نسل نبوت و امامت هماره جاری باشد. یکی از امامان معصوم که به فراوانی اولاد مشهور است، امام موسی کاظم علیه السلام است. درباره تعداد فرزندان امام هفتم در بین تاریخ نویسان اختلاف است، ولی همگی دست کم سی فرزند را برای ایشان ذکر کرده اند. یکی از دختران با فضیلت آن امام همام، حضرت معصومه علیهاالسلام است که تاریخ نگاران نام ایشان را فاطمه ذکر کرده اند.

پایان انتظار

با توجه به اینکه امام صادق علیه السلام پیش از ولادت امام کاظم علیه السلام از ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام خبر داده بود، خاندان ولایت بیش از 45 سال، در انتظار به دنیا آمدن این بانوی والا مقام بودند. آنچه این انتظار را عمیق تر می کند این است که مادر حضرت رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیهاالسلام ، حضرت نجمه بود که در طول زندگی، دو فرزند بیشتر به دنیا نیاورد. امام رضا علیه السلام 25 سال پیش از حضرت معصومه علیهاالسلام چشم به جهان گشوده بود، بنابراین حضرت نجمه و امام رضا علیه السلام در طول این مدت در انتظار آن بانوی گرامی به سر می بردند.

زمان تولد

در سال، ماه و روز تولد فاطمه معصومه علیهاالسلام اختلافات عمده ای وجود دارد که اصلی ترین عامل آن، خفقان حاکم بر ضد شیعیان و تقیه آنها بود. همچنین، منعکس نشدن تاریخ تولد و وفات بانوان اهل بیت عمومیت دارد، به طوری که تاریخ شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ، مدفن حضرت زینب علیهاالسلام ، تولد و وفات ام کلثوم علیهاالسلام ، مادران همه امامان از امام زین العابدین علیه السلام تا امام عصر علیه السلام و دختران امامان از امام حسن علیه السلام تا امام عسکری علیه السلام کاملاً ناشناخته مانده است. با این حال، در میان محققان درباره تولد حضرت معصومه علیهاالسلام دو نظر وجود دارد: گروهی معتقدند تولد وی در سال 183 اتفاق افتاد، و گروهی به 173 اعتقاد دارند. نظر دوم طرفداران بیشتری داشته و از ابهام کمتری برخوردار است.

شرافت خانوادگی

یکی از بزرگ ترین فضیلت های حضرت معصومه علیهاالسلام ، انتساب ایشان به خانه وحی و امامت است. در زیارت نامه آن حضرت آمده است که او دختر رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، دختر ولی اللّه ، خواهر ولی اللّه و عمّه ولی اللّه است. این امر خود سرچشمه دیگر فضیلت ها و کمالات معنوی آن بزرگوار به شمار می آید. همچنین زندگی در کنار امامان معصوم و بهره بردن از تعالیم آن رهبران سعادت، عامل اساسی تکامل روح و والایی علمی و عملی آن حضرت بوده است.

پاکیزه نسب

تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان، امری بدیهی است. این ویژگی در وجود فاطمه معصومه علیهاالسلام نیز بروز یافت. او از پدر و مادر فضیلت هایی به ارث برد که تنها برادرش، علی بن موسی الرضا علیه السلام آنها را به صورت کامل در خود جمع کرده بود. به نظر می رسد بتوان سرّ برتری شخصیت والای فاطمه معصومه علیهاالسلام بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه علیهاالسلام مانند برادرش از هر دو طرف، پاکیزه ترین ویژگی ها را به ارث برد. پدرش، موسی بن جعفر علیه السلام ، ملقب به کاظم، صابر و امین است؛ همان کسی که مظهر علم و فضیلت، زهد و تقوا و صاحب کمالات معنوی شگفت انگیزی بود. مادرش هم، نجمه، بانویی با فضیلت بود. در مقام والای او همین بس که مادر دو گوهر والا مقام، امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیهاالسلام می باشد.

مادر حضرت معصومه علیهاالسلام

حضرت معصومه علیهاالسلام و امام رضا علیه السلام ، هر دو از یک مادر به نام نجمه (ستاره) به دنیا آمده اند. در کتاب های تاریخی برای مادر حضرت ده ها نام و لقب ذکر شده است که عبارت است از: نجمه، تُکْتَم، طاهره، ام البنین، سمانه، خیزران و... . مادر فاطمه معصومه علیهاالسلام در روزگار خود بهترین زنان بود، از همین روی و بر اساس رؤیای صادقه ای که حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام دیده بود، نجمه را به عقد امام کاظم علیه السلام درآورد. حمیده خود بارها به امام کاظم علیه السلام درباره نجمه سفارش می کرد و می گفت: «پسرم! نجمه بانویی است که هرگز بهتر از او ندیده ام». این چنین شخصیتی، این قابلیت را داشت که بذر آسمانی هشتمین پیشوای شیعیان را در جان پاکش پرورش دهد.

دختر جسمی و روحی امامان

در زیارت نامه ای که از حضرت رضا علیه السلام در شأن حضرت معصومه علیهاالسلام نقل شده، از آن حضرت به نام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، دختر حضرت فاطمه علیهاالسلام و خدیجه کبری علیهاالسلام ، دختر امیرمؤمنان علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ، دختر ولی خدا(امام کاظم علیه السلام )، خواهر ولی خدا (حضرت رضا علیه السلام )، عمه ولی خدا (امام جواد علیه السلام ) یاد شده است. این سخنان، افزون بر این که از شرافت خانوادگی آن بانو خبر می دهد، بیانگر آن است که حضرت معصومه علیهاالسلام ، از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی، به راستی فرزند روح و جسم پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیهاالسلام و خدیجه کبری علیهاالسلام و امیرمؤمنان و دیگر امامان معصوم علیهم السلام است.

عصری که او شکفت

دورانی که به شکفتن فاطمه معصومه علیهاالسلام انجامید، هم زمان با امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام بود که در سال 148 به امامت رسید و 35 سال به امامت پرداخت. خلفای بنی عباس در این دوران آن چنان عرصه را بر امام و شیعیان تنگ کردند که راویان به هنگام روایت نمی توانستند به صراحت از نام حضرت یاد کنند و ناگزیر کنیه های حضرت مانند ابی ابراهیم و ابی الحسن و القاب وی مانند عبد صالح، عالم و... را به کار می بردند. هارون، آن گاه که به حکومت رسید، حضرت را زندانی کرد و گاهی ایشان را آزاد می کرد و دوباره زندانی می ساخت. این وضع تا چهارده سال ادامه یافت. در چنین زمانی، زمان تولد حضرت معصومه علیهاالسلام فرا رسید.

محیط تربیتی

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضیلت های اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی، پاک دامنی و یاد خدا، از صفات تبار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و حضرت معصومه علیهاالسلام ، دختر بزرگوار هفتمین پیشوا، صاحب تمامی این فضیلت ها گردید.

حضرت معصومه علیهاالسلام و مبارزه با بنی عباس

امام رضا علیه السلام خواهران فراوانی داشت، ولی در میان همه آنها، حضرت معصومه علیهاالسلام با ابعادی متفاوت، سفری را در پیش می گیرد که همان ویژگی سفر حضرت زینب علیهاالسلام را دربردارد. در آن مرحله از تاریخ، حضرت معصومه علیهاالسلام همان رسالتی را به عهده داشت که حضرت زینب علیهاالسلام بعد از ماجرای خونین کربلا عهده دار آن شده بود؛ زیرا در آن روزگار، ظلم و خفقان دستگاه بنی عباس در همه جا سایه افکنده بود و حضرت معصومه علیهاالسلام و برادرش احمدبن موسی علیه السلام و چند تن دیگر، تنها شخصیت هایی بودند که از توطئه بنی عباس آگاهی داشتند و عواقب آن را پیش بینی می کردند. بدین جهت، حضرت معصومه علیهاالسلام برای افشای چینین خیانتی عازم شهرهای ایران شد و به افشاگری بر ضد آنان پرداخت.

اسامی و القاب حضرت معصومه علیهاالسلام

فاطمه، معصومه

دختر بزرگوار امام موسی بن جعفر علیه السلام ، همنام حضرت زهراست و فاطمه نامیده شده است. حضرت معصومه علیهاالسلام نیز چون فاطمه زهرا علیهاالسلام دارای مقام شفاعت است و احتمالاً نامیده شدن وی به فاطمه، بی ارتباط با این مقام نیست. به واسطه این بانوی گرامی، بسیاری از شیعیان داخل بهشت می شوند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه تا از آن ها به سوی قم باز می شود. در آنجا بانویی دفن خواهد شد که از فرزندان من، و نامش فاطمه دختر موسی علیه السلام است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت می شوند».

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، هموراه غرق در عبادت بود. ایشان از آلودگی به گناهان و زشتی ها پیراسته بود، عصمت مادرش زهرا علیهاالسلام در او تجلی یافته بود. براساس پاره ای از روایات، لقب معصومه از سوی امام رضا علیه السلام به این بانو داده شد.

کریمه اهل بیت

از حضرت معصومه علیهاالسلام در زبان دانشمندان و فقهای شیعه، به کریمه اهل بیت یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به فاطمه معصومه علیهاالسلام اختصاص یافته است. براساس رؤیای صادق و صحیح نسب شناس گران قدر مرحوم آیت اللّه مرعشی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر پاک حضرت زهرا علیهاالسلام آغاز کرده بود، امام صادق علیه السلام به ایشان فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت؛ بر تو باد به کریمه اهل بیت».

لقب های حضرت معصومه علیهاالسلام

برای حضرت معصومه علیهاالسلام سه زیارت نامه ذکر شد که فقط یکی از آنها مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه علیهاالسلام در دو زیارتنامه غیر مشهور آمده، این چنین است: طاهره (پاکیزه)، حمیده(ستوده)، بِرّه (نیکوکار) رشیده (رشدیافته)، تقیه (پرهیزکار)، رضیه (خشنود از خدا)، مرضیه (مورد رضایت خدا)، سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو) و سیده رضیه مرضیه (بانوی خشنود از خدا و مورد رضای او).

ویژگی های حضرت معصومه علیهاالسلام

شفاعت گسترده

بالاترین جایگاه شفاعت، از آنِ رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است که در قرآن کریم از آن به مقام محمود تعبیر شده است. در این میان، دو تن از بانوان خاندان رسالت هم شفاعت گسترده ای دارند؛ حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام . در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا علیهاالسلام همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است. به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا علیهاالسلام را شفاعت گنهکاران از امت محمد صلی الله علیه و آله قرار داد»، با کلک تقدیر نقش بسته بود. پس از حضرت زهرا علیهاالسلام از نظر گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به حضرت معصومه علیهاالسلام نمی رسد.

عصمت

مقام عصمت در چهارده معصوم علیهم السلام منحصر نیست، بلکه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند. علت شهرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، حضرت فاطمه علیهاالسلام و امامان علیهم السلام ، به چهارده معصوم آن است که آنها افزون بر مصونیت از گناهان صغیره و کبیره، از ترک اولی نیز که با عصمت منافات ندارد، پاک بودند. البته هیچ کس در مورد افرادی چون حضرت ابوالفضل علیه السلام ، حضرت علی اکبر علیه السلام ، حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت معصومه علیهاالسلام ادعا نکرده که آنها معصوم نبوده اند.

شواهد عصمت فاطمه معصومه علیهاالسلام

براساس روایتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده، امام خواهر خود را معصومه خطاب کرده است و می دانیم امام هرگز در مورد شخصی مبالغه نمی کند. بنابراین این تعبیر بر عصمت آن حضرت دلالت دارد. شفاعت گسترده ای که همه شیعیان اهل بیت را در بر می گیرد؛ قداست شهر قم به احترام آن حضرت؛ صدور زیارت نامه آن حضرت از سوی معصوم؛ پیش گویی امام صادق علیه السلام از تشریف فرمایی آن حضرت به قم؛ و تشییع این بانو به دست امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام ، از دیگر شواهد عصمت و عظمت آن بانوی والا مقام به شمار می آید.

مقام علمی حضرت معصومه علیهاالسلام

حضرت معصومه علیهاالسلام ، در خاندانی رشد یافت که سرچشمه علم و تقوا و فضیلت های اخلاقی بودند. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی امام رضا علیه السلام عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و در اثر توجهات فراوان آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم علیه السلام به مقام والایی رسیدند. در میان فرزندان پیشوای هفتم، بعد از امام رضا علیه السلام ، حضرت معصومه علیهاالسلام از نظر علمی و اخلاقی والا مقام ترین آنان است. این حقیقت، از اسامی، لقب ها و توصیف هایی که پیشوایان معصوم از وی نموده اند، آشکار می شود. با توجه به این حقیقت که میان تهذیب نفس و طی مدارج اخلاقی و عرفانی و رسیدن علوم اصیل الهی و حکمت ارتباط جدانشدنی وجود دارد، می توان به رتبه و مقام علمی وصف ناشدنی حضرت معصومه علیهاالسلام پی برد و به این نکته رسید که ایشان نیز چون حضرت زینب علیهاالسلام عالمه غیر معلمه بوده است.

محدّثه

نقل سخنان معصومان علیهم السلام ، بیشترین خدمت را به حفظ روش شیوه زندگی و رفتار آنان انجام می دهد. بر همین اساس در کلام معصومان برای آنان که با نقل سخنان شان، گفتارشان را جاودانه می سازند، ارزش والایی می یابیم. تشویق به حفظ و ترویج حدیث و سخن معصومان، از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع شد. اهل بیت علیهم السلام مسلمانان را به فراگیری و نشر احادیث ترغیب می کردند تا افکار و اندیشه های آنان در گستره وسیع تری پخش گردد. در میان اصحاب حدیث، به تعدادی از بانوان با فضیلت بر می خوریم که حضرت معصومه علیهاالسلام یکی از آنان است که احادیثی را با سلسله اسنادش از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام روایت کرده است.

احادیث حضرت معصومه علیهاالسلام

حدیث غدیر: حضرت معصومه علیهاالسلام با چند واسطه از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل کرده که فرمود: «آیا فراموش کردید فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله را در روز غدیر خم که فرمود: من مولای هر که باشم، علی نیز مولای اوست».

حدیث منزلت: فاطمه معصومه علیهاالسلام نقل کرده که پیامبر به علی علیه السلام فرمود: «تو برای من همانند هارون برای موسی هستی».

مقام شهادت برای دوستان آل محمد علیهم السلام : حضرت معصومه علیهاالسلام به نقل از فاطمه زهرا علیهاالسلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بدانید آنکه با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته است».

عبادت کریمه اهل بیت علیهاالسلام

هدف از آفرینش آدمی، چیزی جز عبادت و بندگی خداوند متعال نیست. آنان که به این هدف پی بردند، در راه رسیدن به عالی ترین مرتبه آن سر از پا نمی شناسند و بهترین ساعات زندگی خود را زمان عبادت و راز و نیاز با خدا می دانند. یکی از عالی ترین نمونه های عبادت و بندگی خدا از خاندان ولایت و امامت، کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه علیهاالسلام است؛ او که عبادت و شب زنده داریِ هفده روزه اش در واپسین روزهای زندگی، گوشه ای از عمری بندگی و فروتنی در برابر ذات پاک الهی است.

حضرت معصومه علیهاالسلام ؛ تجلّی حضرت زهرا علیهاالسلام

حضرت معصومه علیهاالسلام ، هم نام فاطمه علیهاالسلام بود. نام گذاری حضرت معصومه علیهاالسلام به این نام، نشان می دهد که او از هر گونه انحراف و بدی دور است. او و شیعیانش وارد آتش دوزخ نمی شوند و آن حضرت از نظر کمالات استثنایی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فراوان در شأن حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش قربانش گردد»؛ امام کاظم علیه السلام نیز زمانی که حضرت معصومه علیهاالسلام خردسال بود، سه بار فرمود: «پدرش به قربانش گردد». یکی دیگر از شباهت های حضرت معصومه علیهاالسلام به حضرت زهرا علیهاالسلام این است که حضرت زهرا علیهاالسلام برای اثبات ولایت حضرت علی علیه السلام ، آن چنان دفاع کرد که جان خود را فدا نمود و در جوانی به شهادت رسید؛ حضرت معصومه علیهاالسلام نیز برای حمایت از ولایت برادرش امام رضا علیه السلام ، از مدینه به سمت خراسان حرکت کرد و در نیمه راه، در قم به شهادت رسید.

راز بخش ابتدایی زیارت نامه

در زیارت نامه حضرت معصومه علیهاالسلام پس از درود و سلام به پیامبران اولواالعزم، به هنگام عرض ادب به پیشگاه پیامبر صلی الله علیه و آله ، آن حضرت و خانواده اش را هم مورد خطاب قرار می دهیم. در چندین حدیث از صادق آل محمد صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: «خداوند حرمی دارد و آن مکه است؛ رسول خدا حرمی دارد و آن مدینه است؛ امیرمؤمنان حرمی دارد و آن کوفه است؛ ما خاندان نیز حرمی داریم و آن قم است». بنابراین، حرم حضرت معصومه علیهاالسلام ، حرم امیرمؤمنان علیه السلام است، حرم فاطمه علیهاالسلام و حرم دیگر معصومان علیهم السلام است و زائر عارف به حق حضرت معصومه علیهاالسلام ، وقتی در حرم آن حضرت است، در حرم علی علیه السلام است، در کنار قبر مخفی زهرا علیهاالسلام است، در کنار ائمه بقیع علیه السلام است و... .

اصول شیعه در زیارت نامه فاطمه معصومه علیهاالسلام

در زیارت نامه کریمه اهل بیت علیهاالسلام یک دوره معارف شیعه به طور فشرده بیان شده است؛ مانند: اعتقاد به رسالت پیامبران، اعتقاد به ولایت امامان، اعتقاد به رستاخیز، دعا برای ورود به بهشت و محشور شدن در شمار اهل بیت، دعا برای ورود به حوض کوثر، دعا برای سرور اهل بیت، دعا برای استوار ماندن بر عقاید حق و راه ولایت، طلب رضوان خدا در سرای جاویدان آخرت و اظهار عقیده بر مقام والای حضرت معصومه علیهاالسلام در نزد خداوند متعال.

قم و حضرت معصومه علیهاالسلام

قم و حضرت معصومه علیهاالسلام پیوندی جدا نشدنی دارند. شرافت قم از حضرت معصومه علیهاالسلام است و وجود حضرت معصومه علیهاالسلام ، به دلیل شرافت این سرزمین می باشد. تقدیر الهی بود که سبب شد حضرت معصومه علیهاالسلام به قم بیاید و در این سرزمین از دنیا برود و برای همیشه، پناهگاه نیازمندان و دوستان اهل بیت علیهم السلام گردد.

سفارش مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری در ضمن بیاناتی می فرماید: «ما باید از این حضرت (حضرت معصومه علیهاالسلام ) بیشتر استفاده کنیم. به هر صورت ایشان امامزاده بلافصل است؛ دختر امام، خواهر امام، عمه امام است، خیلی عظمت دارد... . بنابراین باید خیلی مغتنم بشماریم، به خصوص مردم قم... . همه مسلمانان و پیروان اهل بیت عصمت به خصوص مردم قم، و بالاخص طلاب و علما باید زیارت او را مغتنم بدانند و از آن حضرت استمداد بنمایند».

سفارش آیت اللّه فاضل لنکرانی

حضرت آیت اللّه فاضل لنکرانی می فرماید: «لازم است مردم شریف ما از زیارت این بانوی بزرگ (حضرت معصومه علیهاالسلام ) غفلت نورزند. حتی آنان که در مناطق دوردست کشور زندگی می کنند، مقید باشند هم چنان که به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام مشرف می شوند، حداقل سالی یک بار به قصد زیارت کریمه اهل بیت علیهاالسلام نیز عزم سفر کنند. حضرت معصومه علیهاالسلام همانند برادر بزرگوارش میهمان ما ایرانیان است... . لذا زیارت ایشان عنوان میهمان نوازی نیز دارد. مردم عزیز ایران که به میهمان نوازی مشهورند، شایسته است تا آنجا که در توان دارند، در زیارت این کریمه اهتمام ورزند».

فرشته نور

ای دختر زهد و پارسایی آیینه مهر کبریایی
ای مام عفاف را تو فرزند سرچشمه عصمت خداوند
ای خواهر شمس آرزوها خورشید زلال آبروها
ای در حرم عفاف مستور معصوم ترین فرشته نور
ایمان، گل باغ باور تو شرمنده حیا، برابر تو
فرزند فروغ و آفتابی از نسل بهار و ماهتابی
آیینه بوتراب هستی بانوی سپید آب هستی
«صائم» به حریم حرمت نور سر کرد سرود عصمت نور


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:30 عصر )
»» ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)

 


اشفعی لنا فی الجنّة

 

سلام می کنم بر تو ای دختر فرستادة خدا! سلام می کنم بر تو ای دختر فاطمه(س) و خدیجه(س)! سلام می کنم بر تو ای دختر امیر مؤمنان (ع)! سلام می کنم بر تو ای دختر حسن و حسین (ع)! سلام می کنم بر تو ای دختر ولی خدا بر امت! سلام می کنم بر تو ای خواهر سرپرست الهی امت! سلام می کنم بر تو ای خواهر ولی خدا! سلام می کنم بر تو ای دختر موسی بن جعفر! و رحمت و مهر خداوند بر تو باد.

سلام می کنم بر تو و امید دارم که خداوند ما و خاندان شما را در بهشت به هم بازشناساند و ما را با شما برانگیزاند و از حوضِ کوثرِ رسول خدا که صلوات خداوند بر او و آل او باد، ما را بار دهد و به دست جام گردانِ حوض، علی بن ابی طالب (ع) سیرابمان گرداند. سلام خداوند تقدیم همة شما باد و از خدا می خواهم شادمانی و گشایش را در میان شما به ما نشان دهد و ما و شما را در کنار نیایتان محمد که صلوات خداوند بر او و آل او باد، گرد آورد و شوق دیدار با شما را از ما نستاند که همانا خداوند سرپرستی تواناست.

و من به وسیله مهر ورزیدنم به شما و دوری جُستن از دشمنانتان امید تقرب به باری تعالی را دارم و من تسلیم خدایم و از این رهگذر بسیار خشنودم بی آنکه شکی به خود راه دهم و فخر بفروشم و به آنچه پیام آور خدا محمد که صلوات خداوند به او و آل او باد، به ارمغان آورد، باور دارم و خشنودم.

پروردگارا! من از این شیوه خواهان خشنودی تو و دیدارت در سرای دیگر هستم.

ای فاطمه! در بهشت شفیع من باش که نزد خداوند، مقامی والا داری.

خدایا! از تو می خواهم زندگانی ام را با رستگاری خاتمه دهی و این خشنودی و رضایتی را که در آن به سر می برم از من نستانی که جز با دست آویختن به خدای بلند مرتبه، هیچ توانی نیست.

خدایا! به کرامتت و بزرگی ات و مهربانی ات، نیاز ما را پاسخ ده و ما را به درگاهت قبول کن و سلام و صلواتت را بر محمد (ص) و خاندان پاکش بفرست، سلامی سرشار از مهر، ای مهربان ترین مهربانان.(1 )

 

پی نوشت ها:

 

1 . فرازی از زیارت نامة حضرت معصومه (س).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:27 عصر )
»» احادیث حضرت معصومه سلام الله علیها

 

 

 

 حضرت معصومه(س) یکی از بانوانی است که از محضر پدر بزرگوارش بهره های فراوان برده و همین طور از برادر بزرگوارش حضرت رضا(ع) استفاده برده، و به صورت های مختلف از علوم بدست آورده برای هدایت جامعه بهره برداری نموده است.

 

گاه در نبود پدر به پرسش شیعیان جواب می داد، و آنچنان آنها را قانع می نمود که مدال بلند «فداها ابوها؛پدرش فدایش باد»را از پدرش دریافت نمود.[1]

 

و گاه به صورت نقل حدیث آن علوم را از خود به یادگار گذاشته است، چرا که او به خوبی از پیامبر اسلام آموخته بود که فرمود: «من تعلّم حدیثنی اثنین ینفع بهما نفسه او یعلّمها غیره فینتفع بهما کان خیراً له من عبادة ستین سنةً؛[2] کسی که دو روایت بیاموزد و خود از آن بهره برد و یا به دیگری بیاموزد، تا او سود برد، برایش از عبادت شصت سال بهتر خواهد بود.» لذا هم خود احادیث فراوان را از پدر و برادر بزرگوارش فرا گرفت و هم با همه اختناق و سختگیریها روایاتی را برای مردم نقل نموده است.

 

از حضرت معصومه(س) آن بانوی علم و کرامت مجموعاً پنج حدیث در منابع حدیثی به یادگار مانده است، جالب این است که چهار حدیث آن بر محور امامت و ولایت دور می زند، آری حضرت معصومه(س) زمان را به خوبی شناخته، در دورانی که پدرش با بدترین شکنجه ها در کنج زندان جان می سپارد، و او را بر تخته پاره بر دوش چهار حمّال قرار می دهند و فریاد می کشند «هذا امام الرّفضة؛ این امام شیعیان است» و همین طور برادر بزرگوارش برای مراقبت و مواظبت بیشتر به بهانه ولایت عهدی به خراسان فرا خوانده می شود. در چنین دورانی حضرت با احادیث ریشه دار و محکم پایه های امامت شیعه را تقویت و بازسازی می کند یک جا به بیان حدیث منزلت می پردازد که سنّی و شیعه آن را نقل نموده اند، و بزرگترین سندی است بر امامت امیرمؤمنان علی(ع) آنجا که فرمود: «انسیتم قول رسول اللّه...انت منّی بمنزلة هارون من موسی؛[3] آیا سخن رسول خدا(ص) که فرمود: جایگاه تو (ای علی) نسبت به من مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است فراموش کردید.»

 

یعنی همچنان که هارون وصی و جانشین موسی بود، حضرت امیرمؤمنان (ع) نیز وصیّ پیامبر است، و بعد از او حسن و حسین(ع) تا می رسد به موسی بن جعفر(ع) پس گفتن «امام الرفضه» توهین است، بلکه باید گفت امام کاظم(ع) وصیّ و جانشین پیغمبر است، و حضرت رضا(ع) نیز چنین است، لذا دادن ولایت عهدی از طرف مأمون بی معنی است بلکه امام هشتم خود صاحب امامت و ولایت و جانشینی پیامبر است. همان سخنی را که خود حضرت رضا(ع) به مأمون فرمود: اگر خلافت و امامت حق تو است حق واگذاری آن را نداری، و اگر حق دیگران است (که در حقیقت چنین است و حق ماست) تو چرا خود را خلیفه خوانده و ولی عهد انتخاب می کنی.

 

حضرت معصومه با این حدیث فهماند که امامت امامان شیعه به عنوان وصایت و جانشینی نبی(ص) است نه به عنوان ولایت عهدی از طرف امثال مأمون.

 

در جای دیگر به بیان حدیث متواتر و قطعی غدیر که امامت همه امامان شیعه در آن مطرح شده است پرداخت. چرا که پیامبر اکرم(ص) در ضمن خطبه غدیریّه فرمود: «سپس بعد از من علی ولی شما و امام به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان علی(ع) تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات می کنید می باشد.»[4] آنجا که حضرت معصومه(س) از زبان خانم فاطمه زهرا(س) نقل نموده است که فرمود: «انسیتم قول رسول اللّه یوم غدیر خمّ من کنت مولاه فعلیٌ مولاه؛[5] آیا سخن رسول خدا در روز غدیر را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.»

 

در بخشی از حدیث طولانی دیگر فرمود:که پیامبر در شب معراج روی پرده ای این جمله را دید: «خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولیّ و صاحب اختیار مردم است.» و در ادامه این حدیث آمده که «محمّد رسول اللّه علیّ وصیٌّ المصطفی؛ محمد رسول خدا است و علی وصیّ مصطفی است.»

 

و در قسمت دیگری از این حدیث می خوانیم: «که رسول خدا(ص) پرسید این کاخ از کیست؟» جبرئیل گفت: یا محمّد لابن عمّک و وصیّک علی بن ابی طالب؛ ای محمّد! این خانه پسرعمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است.»[6]

 

این که حضرت معصومه(س) از بین آن همه مسائلی که در شب معراج به وقوع پیوسته احادیثی را انتخاب نموده که مربوط به اثبات امامت علی(ع) به عنوان پایه گذار امامت شیعه است. نشان از آگاهی عمیق و ژرف آن بانو نسبت به اوضاع زمانه است.

 

و برای تقویت ریشه های امامت و ولایت در درون دلهای مسلمانان بخصوص شیعیان آثار گرانقدر محبّت اهل بیت را بیان نموده، آنجا که با سندش از طریق مادرش فاطمه زهرا(س) نقل نموده که فرمود: «من مات علی حبّ آل محمّدٍ مات شهیداً؛[7] همانا هرکس با محبّت آل محمّد(ص) بمیرد شهید مرده است.»

 

این حدیث فقط از زبان حضرت معصومه(س) در منابع شیعه نیامده است بلکه اهل سنت نیز این حدیث را با تفصیل بیشتر نقل نموده اند از جمله فخر رازی، زمخشری، و قرطبی، از پیامبر اسلام(ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «هر کس با محبّت آل محمّد بمیرد، شهید از دنیا رفته است، آگاه باشید! هر کس با محبّت آل محمد از دنیا رود، بخشوده شده از دنیا رفته است، آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد(ص) از دنیا رود، با توبه از دنیا رفته است، آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد(ص) از دنیا برود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می دهد و سپس نکیر و منکر به او بشارت دهند. آگاه باشید! هر کس با محبّت آل محمّد(ص) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود، آگاه باشید! هر کس با محبّت آل محمّد از دنیا رود، خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان قرار می دهد، آگاه باشید! هر کس با محبّت آل محمّد(ص) از دنیا رود، بر سنّت و جماعت از دنیا رفته، و آگاه باشید! هر کس با عداوت آل محمّد(ص) از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می شود که در پیشانی او نوشته شده «مأیوس از رحمت خداوند» آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمّد(ص) از دنیا برود، کافر از دنیا رفته است، آگاه باشید! کسی که با بغض آل محمّد(ص) بمیرد بوی بهشت به مشام او نمی رسد.»[8]

 

در بخش دیگری از حدیث شب معراج پیش گفته می خوانیم که «در روز قیامت همه مردم پا برهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان علی(ع) و همه مردم با نام مادرشان صدا می شوند جز شیعیان علی (ع) که با نام پدرانشان خوانده می شوند.» پیامبر اسلام (ص) درباره راز این مسئله از جبرئیل پرسید، او پاسخ داد: «لانّهم احبّوا علیّاً فطاب مولدهم؛ چون علی(ع) را دوست داشتند ولادتشان پاک (و حلال) گردید.»[9]

 

و در حدیث چهارم طهارت و عصمت امام حسین(ع) را بیان نموده؛[10]و در حدیث پنجم مرکزیت یافتن قم را برای شیعیان پیشگویی نموده است.[11]

 

 پی نوشت ها:        

 

 

[1] . اعلام النساء، ص 692؛ تاریخ اهل بیت، ص 82، کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، ص 171.

[2] . متقی هندی، کنزالعمال، مؤسسة الرسالة، ج 10، حدیث 28849.

[3] . الغدیر، ج 1، ص 197، انس المطالب، فی مناقب علی بن ابی طالب،ص 49؛ بحارالانوار ج 36، ص 353، عوالم، ج 21، ص 354، ح 3.

[4] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 37، ص 207 208؛عوالم، شیخ عبداللّه بحرانی، ج 15، ص 375.

[5] . همانها، الغدیر، ج 1، ص 197 ؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 578.

[6] . بحارالانوار، ج 68، ص 77؛ عوالم، ج 21، ص 325؛ ینابیع المودة، ص 257.

[7] . آثار الحجة، ج 1، ص 8 9؛ عوالم، ج 21، ص 354.

[8] . الکشاف، زمخشری، بیروت، ج 4، ص 220 221؛ تفسیر فخر رازی، ج 27، ص 165 166؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 5843.

[9] . بحار، ج 68، ص 77.

[10] .  بحارالانوار، ج 43، ص 243، امالی شیخ طوسی، ص 82، اعلام النساء المؤمنات، ص 579.

[11] . فروغی از کوثر، ص 49



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:26 عصر )
»» برخی مقامات کریمه اهل بیت(ع)

 

 
 
 
ای اختر آسمان هفتم رعنا گل گلستان هفتم
هم دختر هفتم از امامان هم خواهر هشتمین ایشان
هم عمّه حضرت جوادی همچون تو کجاست پاکزادی
معصومه رضا نهاد نامت می خواست نشان دهد مقامت
آن کس که تو را کریمه خوانده بر لب سخنی ثمینه رانده
کی جان دگر سزا به قربان چون گشته پدر تو را به قربان
هجران پدر ترا ز یک سو دوری تو از رضا ز یک سو
آن پیکر خسته تو فرسود طاقت ز کف و قرار بر بود...(1)

ابن جوزی یکی از علما و مورخان اهل سنّت در قرن هفتم می نویسد: در بین اولاد موسی کاظم(ع) چهار دختر به نام فاطمه وجود دارد:

1ـ فاطمه صغری که به او بی بی هیبت گفته می شود، و در مدخل جنوبی شهر باکو در آذربایجان شوروی (سابق) دفن است.

2ـ فاطمه وسطی که در شهر رشت مدفون می باشد.

3ـ فاطمه اخری (ستّی فاطمه) که در اصفهان دفن شده است.

4ـ فاطمه کبری (فاطمه معصومه) که مدفن او در قم، زیارتگاه شیعیان و اهل دل می باشد.(2)

حضرت معصومه در یک نگاه

نام آن حضرت فاطمه کبری، نام پدرش موسی بن جعفر(ع) و نام مادر بزرگوارش نجمه خاتون است. القاب او عبارت اند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیّه،مرضیّه، رضیّه، برّه اختُ الرّضا(ع).(3)

ولادت آن حضرت در اول ذی قعدة الحرام 173 هجری قمری در مدینه منوّره واقع شده است و در 23 ربیع الاول 201 هجری وارد قم شد، و بعد از 17 روز سرانجام در دهم ربیع الثانی 201 در سن 28 سالگی دار فانی را وداع گفت و مرقد شریف آن بانو، زیارتگاه عاشقان اهل بیت در قم گردید.

مقامات و منزلتهای معنوی

کمتر امام زاده ای به اندازه حضرت معصومه(ع) مورد توجّه و سفارش امامان معصوم قرار گرفته است. حضرت عبدالعظیم حسنی با آن همه عظمت، بیش از یکی دو روایت در موردش وارد نشده است، ولی در باره عظمت و مقامات فاطمه معصومه (ع) حدود یازده روایت وارد شده است، حتی سالها قبل از ولادت آن حضرت (حدود 45 سال قبل) امام صادق(ع) سخنان بسیار ارزشمندی درباره عظمت و فضیلت آن بانو بیان داشته است که نشان از اوج عظمت و فضیلت آن حضرت دارد.

یکی از شیعیان به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و مشاهده کرد که آن حضرت در کنار گهواره با کودکی سخن می گوید، تعجب کرد و عرض کرد: آیا با کودک نوزاد سخن می گویی؟ حضرت صادق(ع) فرمود: اگر تو هم مایل هستی می توانی نزد او بیایی و با او گفتگو کنی. او می گوید: نزد گهواره آن نوزاد رفتم، سلام کردم، جواب سلام را داد و به من فرمود: نامی که برای دختر تازه به دنیا آمده ات برگزیده ای عوض کن، زیرا خداوند آن نام را دشمن می دارد (سخن نوزاد اشاره به نام دختری بود که به تازگی، خداوند به من عنایت فرموده بود، که او را «حمیرا» نامگذاری کرده بودم).

سخنان آن نوزاد و اطلاع او از اخبار پنهانی و نهی از منکر او، مرا بیشتر به تعجب واداشت و بهت زده شدم، امام صادق(ع) فرمود: تعجب نکن! این کودک فرزندم موسی است خداوند از او دختری به من عنایت کند که نامش فاطمه است او در سرزمین قم به خاک سپرده می شود، و هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.(4)

و در جای دیگر فرمود: «ستُدْفنُ فیها امْرأةٌ منْ اوْلادی تُسمّی فاطمةُ فمنْ زارها وجبتْ لهُ الجنّةُ؛ به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن (قم) دفن می شود، هر کس او را زیارت کند، بهشت برای او واجب می گردد.»

در ذیل روایت آمده است که امام صادق(ع) این سخن را قبل از ولادت امام کاظم (ع) فرمود.(5) با توجه به این که امام کاظم(ع) در سال 128 (هـ.ق)چشم به جهان گشوده است و تولد حضرت معصومه در سال 173 رخ داده است امام صادق(ع) این سخن را 45 سال قبل از تولد حضرت معصومه فرموده است.

الف: ارزش یافتن قم

قم یکی از سرزمین های برگزیده الهی است که بابی از بهشت در آنجا قرار دارد و در پذیرش ولایت امیرمؤمنان بعد از مکّه و کوفه در رتبه چهارم قرار دارد چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یا علی انّ اللّه عزّ اسمهُ عرضَ ولایتک علی السّماوات فَسَبَقَتْ الیها السماء السابعه... فبصّت الیها مکه... ثم سبقتْ الیْها قُم فزَیّنَها بالعرب و فتح الیه باباً من ابواب الجنّةِ؛(6) ای علی! خداوند ولایت تو را بر آسمانها عرض کرد، آسمان هفتم برای پذیرش ولایت تو سبقت گرفت... آنگاه مکه سبقت گرفت... بعد قم برای پذیرش ولایت تو پیشقدم شد و خداوند آن را به واسطه عرب (اشعریها) زینت بخشید و درْبی از دربهای بهشت را به سوی آن باز کرد.»

امّا یقیناً وجود با برکت فاطمه معصومه در ارزش برکات نازله بر قم سهم تعیین کننده ای دارد امام صادق (ع) فرمود: «انّ للّه حرماً و هو مکّةُ، و لرسولهِ حرماً و هو المدینةُ و لامیر المُؤمنین حرماً و هو الکوفة و لنا حرماً و هو قم، و ستُدفنُ فیها امرأةٌ من ولْدی تُسمّی فاطمه، من زارها وجبتْ لهُ الجنّةُ؛(7) برای خدا حرمی است که آن مکه است، و برای رسول خدا (هم) حرمی است که مدینه باشد، و برای امیرمؤمنان حرمی است که کوفه (نجف) باشد و برای ما (اهل بیت(ع)) حرمی است که قم باشد به زودی بانویی از فرزندان من در آنجا دفن می شود که نامش فاطمه است، هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود»

یکی از شاخسار رحمت اینجاست یکی از خاندان عترت اینجاست
اگر بوی بهشت آید عجب نیست یکی از هشت باب جنّت اینجاست

در جایی دیگر فرمود: «قُم بلدنا و بلدُ شیعتنا مطهّرةٌ مقدسّةٌ ؛(8) قم شهر ما و شهر شیعیان ماست قم پاک و پاکیزه است.»

وجود با عظمت حرم حضرت معصومه در قم برکات متعددی را در پی داشته که به نمونه هایی اشاره می شود:

1ـ مرکزیت شیعیان:

وجود با برکت حضرت معصومه (س) باعث شد که شیعیان از تمام نقاط عالم همچون پروانه به گرد وجود شمع حرم جمع شوند، و این پیشبینی توسط امامان معصوم (ع) سالها قبل اعلام گردید.

در روایت پیش گفته امام صادق(ع) «بلد شیعتنا» تعبیر نمود، و در جای دیگر فرمود: «اذا اصابتْکم بلیّةٌ و عناء فعلیْکُم بِقُمْ فانّه ماْوی الفاطمیین...؛(9) زمانی که رنج و زحمت و گرفتاری به شما روی آورد، به قم روی آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمیان و محل آسایش مؤمنان است.»

امام هشتم (ع) فرمود: «انّ للجنّة ثمانیه ابواب و واحدٍ منْها لاهل قم، و هم شیعتُنا منْ بین سایر الْبلاد، خمر اللّه تعالی ولایتنا فی طینتهم؛(10) بهشت دارای هشت درب است و یکی از آنها برای مردم قم است، و آنان در میان مردم سایر شهرها بهترین شیعیان ما هستند خداوند ولایت ما را در طینت آنان قرار داد.»

امام هفتم (ع) فرمود: «قُمْ عُشّ آل محمّدٍ و ماْوی شیعتهمْ و لکن سیُهْلک جماعةٌ منْ شبابهمْ بمعْصیّة آبائهم و الاستخفافُ و السّخریّةُ بکبرائهم و مشایخهمْ و مع ذلک یدْفعُ اللّه عنْهُمُ شرّ الاعادی و کلّ سوء ؛(11) قم آشیانه آل محمد(ص) و پناهگاه شیعیان آنهاست، ولی به زودی گروهی از جوانان به خاطر نافرمانی پدرانشان و سبک شمردن و مسخره کردن بزرگان و کهنسالان نابود می شوند، ولی با همه این ها خداوند شرّ دشمنان و هرگونه بدی را از آنان دفع می کند.»

روایت فوق در عین حالی که هشداری است برای آن دسته از جوانهایی که حرمت علما و بزرگان و پدران را نگه نمی دارند بشارتی است در این زمینه که قم مرکز شیعیان و آشیانه آل محمد(ص) می شود و با برکت وجود حضرت معصومه(س) بلا از آنها دفع می گردد.

امام صادق(ع) فرمود: «در جبل مکانی است که به آن «بحر، دریا» گفته می شود «و یسمّی بقم و هو معدن شیعتنا؛(12) و آن قسمت قم نامیده می شود و آنجا مرکز شیعیان ماست.»

و در حدیث دیگر فرمود: «اهل خراسان نشانه های ما هستند، و مردم قم یاران ما...»(13)

2ـ نزول رحمت و برکت:

علی (ع) فرمود: «صلواتُ اللّه علی اهل قم، و رحمة اللّه علی اهل قم، سقی اللّه بلادَهُمُ الْغیْثَ؛(14) درود خدا بر مردم قم، رحمت و لطف خدا بر آنها باد، خداوند شهرهای آنان را از باران سیراب نماید.» و نکته بسیار جالبی در این روایت آمده که نشان از استجابت دعای امام صادق(ع) و دیگر امامان دارد. چرا که قم با این

که شهر کویری است ولی بارندگی خوب و مناسبی داشته و دارد.

و در حضور امام هفتم(ع) وقتی نام قم برده شد و از تمایل آنها به حضرت مهدی(ع) سخن به میان آمد، حضرت فرمود: «رضی اللّه عنْهُم ؛(15)خداوند از آنان (اهل قم) خشنود گردد.»

3ـ مرکز علم و دانش:

از زمانی که حضرت معصومه در قم دفن شده است، این شهر مرکز علم و دانش بوده و هست و در این زمان به اوج خود رسیده است. و تاکنون صدها مرجع و عالم دینی و هزاران کتاب درباره اسلام و معارف اسلامی به جامعه بشری تحویل داده شده است و این هم امری است که پیشاپیش توسط امامان معصوم اعلام گردیده است.

امام صادق(ع) فرمود: «کوفه به زودی از مؤمنان خالی می شود، و علم از آن جمع می شود، همانطوری که مار در لانه اش جمع می شود، «ثمّ یظهرُ العلم ببلْدةٍ یُقالُ لها قُم و یصیرُ معدناً للعلم و الْفَضْل حتّی لا یبْقی فی الارض مستضْعف فی الدّین حتّی المخدّرات فی الحجال، و ذلک عند قرب ظهور قائمنا ؛(16) سپس علم و دانش در شهری که به آن قم گفته می شود، ظاهر می گردد، و آنجا مرکز علم و فضیلت می شود، تا جایی که هیچ کس حتی خانمهای پشت پرده در دین (آگاه می شوند) مستضعف باقی نمی مانند و این نزدیک ظهور قائم ما (مهدی(ع)) خواهد بود.

راستی چه روایت زیبایی و چه بشارت مسرّت آوری. امیدواریم که آن زمان همین دوران باشد.

و در جای دیگر فرمود: «خدا به کوفه بر سایر شهرها احتجاج کرده و به مؤمنان آنجا در مقابل مردم سایر شهرها احتجاج می کند، و به واسطه شهر قم به سایر شهرها (هم) احتجاج می کند، خداوند قم و مردم آن را رها نکرده تا مستضعف (فکری و فرهنگی) نشوند، بلکه آنان را موفق و تأیید کرده است.»(17)

و در روایت دیگری ضمن دعا درباره اهل قم و بیان اوصاف آنان فرمود: «سلام اللّه علی اهل قم یسقی الله بلادهم الغیث و ینزّل اللّه علیهم البرکات، و یبدّل اللّه سیئاتهم حسناتٍ، هم اهل رکوعٍ و سُجُودٍ و قیامٍ و قعودٍ، هم الفقهاء العلماء، هم اهل الدرایة و الروایة و حُسْنُ الْعبادةِ؛(18) سلام بر مردم قم، خداوند شهرهای آنان را با باران سیراب می کند، و برکتها را بر آنان نازل می کند، و بدیهای آنان را به خوبی تبدیل می کند، آنان اهل دانش و از علماء هستند، اهل درک حقایق و روایت و نیکو عبادت کردن هستند.»

4ـ مرکز یاران مهدی (ع)

به برکت وجود حرم کریمه اهل بیت نه تنها قم مرکز شیعیان، و شهر اجتهاد و علم فقاهت و مرجعیت و دانش گشته بلکه مرکز یاران حضرت مهدی نیز خواهد بود، چنان که این را نیز امام صادق(ع) پیشگویی نموده است.

عفان بصری می گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: می دانی چرا قم (قم) نامیده شد؟ گفتم خدا و پیامبرش و شما آگاه ترید حضرت فرمود: «انما سمّی قم لانّ اهلهُ یجْتمعونَ معَ قائم آل محمّد ـ صلوات اللّه علیه ـ و یقومون معهُ و یسْتقیمونَ علیْه و ینصُرونهُ ؛(19) به این علّت قم نامیده شده چون اهل آن با قائم آل محمد (ص) همراه می شوند با او قیام می کنند و او را یاری می کنند و (بر این یاری) استوار خواهند بود.»

یکی از اصحاب می گوید: خدمت حضرت صادق(ع) نشسته بودم حضرت این آیه را خواند «حتی اذا جاء وعدُاولیهما...؛(20) یعنی هنگامی که نخستین وعده فرا رسد مردانی پیکار جو را بر شما می فرستیم (حتی برای بدست آوردن مجرمان) خانه ها را جستجو می کنند و این وعده ای است قطعی، پس ما گفتیم: فدای شما شویم، اینها چه کسانی هستند؟ حضرت سه بار فرمود: «هم و اللّه اهْلُ قم ؛ به خدا قسم آنان اهل قم هستند.»

ب ـ پاداش زیارت حضرت معصومه:

ارزش معنوی دیگر که حکایت از مقام معنوی بالای حضرت معصومه دارد پاداش فراوانی است که بر زیارت آن حضرت مترتب است.

از آنجا که آن بانو در سه ضلع ولایت یعنی: فرزند و خواهر و عمه امام، قرار گرفته، چنان که در زیارتنامه آن حضرت می خوانیم «السلام علیک یا بنت ولیّ اللّه، السلام علیک یا اُخت ولیّ اللّه، السلام علیک یا عمّة ولیّ اللّه» از همان سه ضلع امامت نیز روایت فراوانی درباره پاداش زیارت آن حضرت نقل شده است. از جمله:

امام صادق(ع) فرمود: «فمن زارها وجبت له الجنّةُ ؛(21) پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد.»

از امام رضا (ع) از فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) سؤال شد :فقال:من زارها فلهُ الجنّة ؛(22) هر کس او (فاطمه) را زیارت کند بهشت برای او خواهد بود.»

و امام جواد (ع) فرمود: «من زار عمّتی فلهُ الجنّه؛(23) هر کس عمه ام (فاطمه) را درقم زیارت کند برای او بهشت خواهد بود.» به همین مضمون روایات متعددی از حضرات معصومین نقل شده است.

ج ـ طهارت و پاکی:

هر چند عصمت در مرحله عالی، اختصاص به معصومین دارد، ولی شواهدی در دست است که نشان می دهد فاطمه معصومه (ع) در مرحله ای از عصمت قرار دارد، امام هشتم (ع) آن بانو را با لقب «معصومه» یاد کرده است و فرموده است: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی؛(24) که نشان از پاکی و طهارت نسبی آن حضرت دارد. در زیارت آن حضرت می خوانیم «السلام علیک ایّتها الطّاهرة الحمیدة الکبّرة الرّشیدة التّقیّة النّقیّة المرضیّة ؛(25) سلام بر تو ای پاکیزه ستوده، ای نیکوکار رشیده، پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته و پسندیده.»

د ـ کریمه اهل بیت (ع):

از دیگر مقامات آن حضرت که توسط امام باقر(ع) به آن حضرت نسبت داده شده است، کریمه اهل بیت بودن است. از مرحوم آیت الله العظمی سید محمود مرعشی نقل شده است که بسیار علاقمند بودم که به طریقی محل قبر شریف جده ام حضرت زهرا(س) را بیابم. برای این مقصود، ختم مجرّبی انتخاب کرده و چهل شب به آن مداومت کردم، تا شاید با این طریق، از محل مرقد شریف حضرت زهرا(س) آگاه گردم. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفتم در عالم خواب به محضر امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) رسیدم، امام به من فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت ؛به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن.» تصور کردم که منظور امام (ع) از این جمله حضرت زهرا(س) است. عرض کردم: آری قربانت گردم، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محلی شریف قبر حضرت را دقیق تر بدانم و زیارتش کنم. حضرت فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است. سپس افزود: به خاطر مصالحی، خداوند اراده کرده است که قبر حضرت زهرا(س) برای همیشه برای همگان مخفی باشد. از این رو قبر حضرت معصومه تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا(س) قرار داده

و شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا(س) را در قبر حضرت معصومه متجلّی کرده است.

مرحوم سید محمود مرعشی وقتی از خواب بر می خیزد، تصمیم می گیردکه با اعضای خانواده خود روانه قم شود و در آنجا ساکن گردند.(26)

هـ ـ مقام شفاعت

هر چند شفاعت کبری مخصوص پیامبر اکرم (ص) و بعد از او در اختیار امامان معصوم (ع) می باشد اما در بین صالحان و اولیاء الهی و امامزادگان حضرت معصومه(س) نیز دارای مقام شفاعت است و می تواند در حق شیعیان خویش شفاعت نماید.

امام صادق (ع) فرمود: «الا انّ قم کوفتنا الصّغیرةُ الا انّ للجنّة ثمانیة ابواب ثلاثٌ فیها الی قم تُقبضُ فیها امرأةٌ هی من ولدی، اسمها فاطمة بنت موسی تدْخُلُ بِشفاعتها شیعتی الْجنّة باجمعهم؛(27) قم، کوفه کوچک است. برای بهشت هشت در است که سه در آن به سوی قم است. زنی در قم وفات می کند که از اولاد من است و نامش فاطمه دختر موسی بن جعفر است در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می شوند.»

در زیارت نامه آن حضرت می خوانیم «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنّة؛(28) ای فاطمه (معصومه) مرا در داخل شدن به بهشت شفاعت کن.»

و از این شفاعت این است که «فانّ لک عنداللّه شأناً من الشّأن ؛(29) (اینکه ما از تو شفاعت طلب می کنیم به خاطر این است که) تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف ناپذیری داری.»

مقام علمی

محل رشد و نموّ و تربیت فاطمه معصومه (س) خاندانی بود که مخزن اسرار دانش الهی و منبع علم و معرفت شمرده می شد. حضور وی در کنار پدری همچون امام موسی بن جعفر(ع) و برادری چون حضرت رضا(ع) که از علم «لدنّی» بر خوردار بودند، سبب شد فاطمه معصومه(س) از نظر علمی و آگاهی به مسائل دینی و معارف اسلامی اعم از احکام و اخلاق و... در حدّ بالایی از رشد علمی برسد تا آنجا که گاهی با نبود پدر بزرگوارش به پرسش های دینی و فقهی شیعیان پاسخ می داد. از جمله نقل شده است که روزی گروهی از شیعیان وارد مدینه شدند و برای حل مشکل خویش سراغ خانه موسی بن جعفر را گرفتند، کاروانیان وقتی به در خانه امام آمدند، متوجه شدند که آن حضرت به مسافرت رفته است. خستگی راه و نبود امام هفتم (ع) سخت بر کاروانیان گران آمد، ناگهان یکی از دختران آن حضرت سکوت غمبار کاروانیان را شکست و فرمود: پرسش های خود را به من بدهید تا به تمام آنها پاسخ دهم. پاسخ ها را با دقت تمام نوشت و به کاروانیان باز گرداند. کاروانیان شگفت زده به پاسخ ها نگریستند و با سبک شدن بار غم و اندوه شان راه دیار خویش در پیش گرفتند. در مسیر راه به امام هفتم(ع) برخوردند و داستان پاسخ گویی دخترش فاطمه معصومه را بازگو نمودند و پاسخ ها را به او نشان دادند، حضرت لبخندی زد و سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدایش باد.»(30)

حضرت معصومه (س) علاوه بر پاسخگویی به سؤالات شرعی مراجعه کنندگان، احادیثی را نیز از خود به یادگار گذاشته است.

قابل ذکر است تاریخ اسلام بانوان محدّثه متعددی را در صفحات خویش جای داده است که این محدّثات در عصر رسالت به 45 نفر و در عصر امیرمؤمنان علی(ع) به سیزده نفر و همچنین راویان زن از فاطمه زهرا(س) به هفت نفر از امام حسن(ع) به چهار نفر، راویان زن از امام حسین به سه نفر، از امام سجاد(ع) به سه نفر، امام باقر(ع) چهار نفر، امام صادق(ع) 33 نفر، امام کاظم(ع) به پنج نفر، امام رضا(ع) به هشت نفر، و از امام جواد(ع) به پنج نفر و از امام هادی (ع) به سه نفر، و از امام حسن عسکری(ع) به یک نفر می رسند.(31)

در بین این محدّثه ها نام فاطمه معصومه سلام اللّه علیها در بین راویان پدرش امام هفتم(ع) و برادرش حضرت رضا(ع) می درخشد. که به نمونه از روایات آن بانو اشاره می شود.

1ـ حضرت فاطمه معصومه از فاطمه دختر امام صادق(ع) از فاطمه دختر امام باقر(ع)، از فاطمه دختر امام سجاد(ع) از فاطمه و سکینه دختران امام حسین (ع) از ام کلثوم دختر فاطمه زهرا(س) از فاطمه زهرا نقل می کند که فرمود: «انسیتم قول رسول اللّه یوم غدیر خمٍّ :من کنتُ مولاهُ فعلی مولاه و قوله: انت منّی بمنزلة هارون من موسی ؛(32)آیا سخن رسول در روز غدیر را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست (و آیا فراموش کردیدکه) جایگاه تو (علی) نسبت به من مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است.»

2ـ حب اهل بیت (ع)

حضرت فاطمه معصومه با سند فوق تا می رسد به زینب دختر علی(ع) و او از مادرش فاطمه زهرا(س) نقل نموده که فرمود: «الا من مات علی حبّ آل محمدّ مات شهیداً؛(33) همانا هر کس با محبّت آل محمد(ص) بمیرد شهید مرده است.»

3ـ دوست داران علی(ع)

فاطمه معصومه(ع) از فاطمه دختر امام صادق (ع) با همان سند فاطمیات نقل می کند تا می رسد به ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین(ع) و او از فاطمه زهرا(س) نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هنگامی که مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم، در آنجا قصری از درّ سفید میان خالی دیدم که دارای دری بود زینت شده با درّ و یاقوت و روی آن پرده ای آویخته بود. وقتی سر بلند کردم دیدم بر بالای آن نوشته اند «لا اله الّا اللّه، محمد رسولُ اللّه، علیّ ولی القوم ؛ خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولیّ و صاحب اختیار مردم است و بر پرده نوشته شده بود: «بخٍ بخٍ مَن مثل شیعة علیٍّ؛ به به چه کسی مانند شیعه علی است.»

وقتی داخل شدم قصری از عقیق سرخ در آن دیدم که وسط آن خالی بود این خانه نیز دری داشت که پرده ای مزیّن به زبرجد بر آن آویخته بود. وقتی سرم را بلند کردم دیدم بر او نوشته «محمّد رسول الله، علی وصیّ المصطفی ؛ محمد رسول خدا، علی وصی مصطفی است.» و بر پرده نوشته بود «بشّر شیعةَ علیٍّ بطیب المولد؛ به شیعه علی بشارت بده به حلال زادگی.» وقتی وارد شدم به قصری از زمرد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم. دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زینت شده بود. بر پرده آن نوشته بود «شیعة علیّ هم الفائزون، شیعیان علی رستگارانند، پرسیدم: دوست من جبرئیل، این کاخ از آن کیست؟

پاسخ داد: «یا محمّد، لابن عمّک و وصیّک علیّ بن ابی طالب(ع) یحشر النّاس کلّهم یوم القیامة حفاةٌ عراة الّا شیعة علیّ...؛ ای محمد! این خانه پسر عمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است، در روز قیامت همه مردم پا برهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان علی، و همه مردم با نام مادرشان صدا می شوند جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده می شوند.

درباره راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد: «لانّهم احبّوا علیّاً فطاب مولدهم ؛ چون علی را دوست داشتند و لادتشان پاک (وحلال) گردید.»

4ـ پاکیزگی امام حسین (ع)

فاطمه معصومه با سندش تا می رسد به صفیّه عمّه پیامبر اکرم نقل نموده که وقتی امام حسین متولد شد من پرستارش بودم. پیامبر(ص) فرمود: عمه جان فرزندم را نزد من آور، «فقلت: یا رسول الله انالم ننظفه لله فقال: یا عمه انت تنظفه ان اللّه تبارک و تعالی قد نظفه مطهّرة؛ عرض کردم، ای رسول خدا! من او را پاکیزه نکرده ام (و نشسته ام) فرمود: عمه! تو می خواهی او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهر کرده است.»(34)

5ـ آن بانوی مکرمه هنگامی که در ساوه بیمار گشت به اطرافیان خویش فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما می باشد.»(35)

منزلت معصومه در نزد امامان (ع)

امام صادق(ع) او را شفیعه روز جزا، و فرزند خود دانسته و زیارت او را باعث وجوب بهشت دانسته است و امام باقر(ع) او را کریمه خطاب نموده است و حضرت رضا(ع) او را معصومه خوانده و پاداش زیارت او را بهشت دانسته است و امام جواد(ع) نیز پاداش زیارت او را (36) بهشت معرفی کرده است. و امام زمان (ع) نیز برای عمه اش احترام فراوان قائل شده و هر گاه لازم بداند به زیارت آن بانو می آید، و بزرگان خوابهای متعددی درباره تشریف فرمایی آن حضرت به حرم حضرت معصومه (ع) نقل کرده اند.(37)

منزلت کریمه اهل بیت در نزد علما و مراجع

در این زمینه قصّه ها و گفته فراوان است به صورت فهرست وار به نمونه هایی اشاره می کنیم:

1ـ صدرالمتألهین شیرازی: هرگاه شبهه ای برایم پیش می آمد کنار قبر حضرت معصومه(س) در قم (از کهک) می آمدم و از آن حضرت استمداد می کردم و شبهه فلسفی من حل می شد.(38)

2ـ شیخ عباس قمی: افضل دختران حضرت موسی بن جعفر سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسی بن جعفر(ع) معروفه به حضرت معصومه است که مزارش در بلده طیّبه قم است.(39)

3ـ آیة اللّه بروجردی: شاه وقت عربستان از آیة اللّه بروجردی درخواست ملاقات می کند، ایشان درخواست ملاقات را رد می کند و می فرماید: این شخص اگر قم بیاید به زیارت حضرت معصومه(س) نرود توهین به آن حضرت خواهد شد و من تحمّل آن را ندارم به هیچ وجه.(40)

4ـ آیة الله اراکی، نامبرده در مقدّمه حاشیه «دُررالاصول» می نویسد: «هر چند به خاطر

کمی استعداد و اندک بودن وقت، من شایسته این کار (نوشتن حاشیه) نبودم ولی با تکیه به توجّه حضرت فاطمه (س) این کار را در جوار این بقعه منوره و با توسّل به لطف و عنایت آن بزرگوار انجام دادم...»(41)

5ـ آیة اللّه مرعشی: معظم له هنوز در قید حیات بود، فرمود: تا کنون شصت سال است که هر روز من اولین زائر حضرتم.(42)

6ـ علامه طباطبائی(ره): هنگام روزه پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه اهل بیت حضرت معصومه مشرف می شد و با بوسه بر مزار آن بانوی بزرگ عالم اسلام روزه خود را می گشود.(43)

7ـ آیة اللّه گلپایگانی: طلاب عزیز بر شماست که قصد را خالص کنید و ارتباط مداوم خود را با ائمه اطهار(ع) مخصوصاً حضرت صاحب و مولایم حضرت ولی عصر(ع) تداوم بخشید و کثرت تلاوت قرآن کریم و ادعیه صالحه و عرض اخلاص و ادب به دُخت حضرت موسی بن جعفر(ع) و اینها همه رمز موفقیّت و توفیق در راه ادامه تحصیل ما است.(44)

حسن ختام را اشعاری از آیة اللّه صافی گلپایگانی قرار می دهیم:

این بارگه که خاک درش مشک ازفر است بویش چو بوی خلد برین روح پرور است
درا الشفا و عقده گشا و فرح فزاست باب امان زمحنت فردای محشر است
طور حضور و مطلع نور و مطاف حور آرامگاه دختر موسی بن جعفر است
خاتون دین پناه که برهان عزّتش هر صبح و شام صیحه اللّه اکبر است
هر کس دری به خانه و راهی گزیده است چشم امید لطفی صافی بر این در است

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

45. محمد تقی مدّاح.

46. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 315، و ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 48، ص 286، و ص 317، سید جعفر آل بحرالعلوم، تحفة العلوم، ج 2، ص 37.

47. ابن القادر زیارتنامه ای در کتاب انوار المشعشعین، شیخ محمد علی بن حسن کاتوزیان تهرانی، 1327 هجری، ج 1، ص211 آمده، و کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، 1415هـ.ق، ص38.

48. ملبوبی،منهاج الدّموع، ص 441، محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه، فاطمه دوم، ص 131.

49. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 117، دراالکتب الاسلامیه، و ج 99، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص 267،حدیث5.

50. بحار الانوار، ج 60، ص 212، دار مکتب الاسلامیه، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 204و بحار چاپ بیروت، مؤسسه الوفا، ج 57، ص 212، حدیث 21.

51. بحار الانوار، ج 60، ص216، ج 48، ص 317، و چاپ بیروت، ج 57، ص 214، حدیث 31.

52. شیخ عباس قمی، سفینة النبی،ج 2، ص 447.

53. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83، و بحارالانوار، بیروت، ج57، ص 215، روایت 32.

54. بحار الانوار، ج 60، ص 216، تاریخ قم، ص 100.

55. بحار الانوار، ج 60، ص 214،دارالکتب الاسلامیه تاریخ قم، ص 98، چاپ بیروت،ج 57، ص 214.

56. بحار الانوار، ج 60، ص 212، تاریخ قم، ص 98.

57. همان، ص 214، تاریخ قم، ص 98.

58. بحارالانوار، ج 60، ص 228، مجالس المؤمنین، ج 1، ص83.

59. بحار الانوار، ج 60، ص 213، و ج 57، چاپ بیروت.

60. همان، ص 213، تاریخ قم، ص 95.

61. همان، ص 217، و ج 57، چاپ بیروت، ص57.

62. همان، ص 216،چاپ بیروت؛ج 57، ص 216؛ تاریخ قم، ص100، اسراء، آیه 5.

63. همان، تاریخ قم، ص 100، و روضه کافی، ص 175، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 281، تفسیر برهان، ج 2، ص 416.

64. بحار الانوار، ج 48،ص 317، بیروت.

65. همان، ص 316.

66. سفینة البحار، ج 2، ص 376.

67. هر کس معصومه را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت نموده، ناسخ التواریخ، ج 3، ص68و ریاحین الشریعه، ج 5، ص35.

68. محمد علی کانوزیان، انوار المشعشعین، ج 1، ص 211.

69. کریمه اهل بیت (ع)، مهدی پور، ص 43ـ45، حضرت معصومه، فاطمه دوم، ص 139.

70. جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 617، بحار، ج 60، ص 216، و ج 102، و مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83، بیروت ج 57، ص 367.

71. بحار الانوار، ج 99، ص 267، بیروت.

72. همان.

73. کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، ص 171، تاریخ اهل بیت، ص 82.

74. ر.ک اعلام النشا، ص 692، بارگاه معصومه تجلیگاه فاطمه زهرا، سید جعفر میر عظیمی، ص 35ـ43.

75. الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 197، بحار الانوار، ج 36، ص 353، عوالم، ج 1، ص 353، حدیث 2.

76. عوالم، ج21، ص 354، حدیث3، آثار الجنة، ج 1، ص 8ـ9، اللؤلؤ المشمینة، ص 217.

77. بحار الانوار، ج 68، ص 77، عوالم ج21، ص 325، ینابیع المودّه، ص 257، المسلسلات، شیخ ابوجعفر بن احمد قمی، ص108.

78. بحار الانوار، ج 43، ص 243.

79. دریای سخن، سقازاده تبریزی به نقل بارگاه فاطمه معصومه، همان، ص 45ـ46.

80. برگرفته از روایاتی پیش گفته.

81. انوار المشعشعین، ج 1، ص 212، بارگاه فاطمه معصومه، همان، ص 46.

82. حسین مظاهری، جهاد با نفس، ج 4، ص 185.

83. منتهی الآمال، ص 844.

84. مجله حوزه، شماره 43.

85. بارگاه معصومه، همان، ص 110.

86. همان، ص 119، فروغی از کوثر، ص 55.

87. جواد محدثی، پیام زن، ص 17، شماره 11بهمن 71.

88. وصیت نامه آیة الله گلپایگانی، ص 2.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:25 عصر )
»» از فاطمه ای که معصومه بود

 

  

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد. به کوچه باغ های حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می کنم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زائرانت. ضریح نورانی ات را در آغوش می گیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! ایا به این سادگی به زیارت تو آمده ام! تو که زیارتت هم سان زیارت یاس گم شده ی مدینه است!

حضرت فاطمه معصومه (س)، روز اول ذی قعهده سال 173 هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار از همان آغاز در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضائل اخلای آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی، پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته ی این خاندان پاک سیرت و نیکوسرشت بود. پدران این خاندان، برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکانداران کشتی انسانیت بودند.

سرچشمه ی دانش

حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه ی علم و تقوا و فضائل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آن که پدر بزرگوارش شهید شد، فرزند آن امام، حضرت رضا (ع) عهده دار تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و تامین مخارج آنان را نیز به عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هریک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان شدند.

ابن صباغ ملکی در این باره می گوید: «هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی، معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد.» بدون تردید در میان فرزندان امام کاظم (ع)، بعد از امام رضا (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی والامقام ترین آنان است. از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان گفته اند، این حقیقت آشکار و روشن می شود که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) عالمه ی غیر معلمه بوده است.

مظهر فضائل

حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضائل و مقامات است. روایات معصومان، فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: «آگاه باشید که برای خدا، حرمی است و آن مکه است و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است و برای امیر مؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم کوفه ی کوچک ماست. بدانید بهشت، هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه ی شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

مقام علمی حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه (س)، از جمله ی بانوان گران قدر و والامقام جهان تشیع است و مقام علمی بالایی دارد. نقل شده که روی جمعی از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی ازایشان در مدینه ی منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بود، دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار پرسش های خود را بازخواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند.، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نوشته بود. وقتی پاسخ ها را دیدند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک کردند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده ماجرای خویش را بازگفتند. وقتی امام، پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمودند: «پدرش به فدایش.»

فضیلت زیارت

دعا و زیارت پر و بال گشودن از گوشه ی تنهایی و تا اوج، با خدا بودن است. دعا و زیارت جامی است زلال از معنویت ناب در کام عطشناک زندگی و زیارت حرم حضرت معصومه (س) بارقه ی امیدی رد فضای غبارآلود زمان، فریاد روح مهجور در هنگامه ی غفلت و بی خبری و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغ های بهشت است. زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه (س) انسان را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار باصفای کریمه ی اهل بیت (س) سبب می شود که زائر حرم خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر که سرچشمه ی تمام بدبختی ها و سیه روزی هاست فرود اید و حضرت معصومه (س) را واسطه ی درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره امام جواد (ع) فرمود: «هرکس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.»

برگزیدن شهر قم

پس از آن که حضرت معصومه (س) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود. یکی از نویسندگان درباره ی این که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: «بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ روحی ملهم و اینده نگر داشت و با توجه به اینده ی قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین می دید، بدین دیار روی آورد.

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

درباره ی فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم (ع) رسیده است. از جمله هنگامی که یکی از محدثان برجسته ی قم به نام سعد بن سعد به محضر مقدس امام رضا (ع) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: «ای سعد! از ما در نزد شما قبری است.» سعد می گوید: «فدایت شوم! ایا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: «آری، هرکس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.»

پیشوای جهان تشیع، امام جعفر صادق (ع) نیز در این باره می فرماید: «هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.» در حدیث دیگری آمده است: «زیارت او، هم سنگ بهشت است.»

زیارت ماثور درباره حضرت معصومه (س)

یکی از ویژگی های حضرت معصومه (س) زیارت نامه ای است که از معصومان (ع) به ما رسیده و پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت ماثور دارد. بانوان برجسته ای مانند آمنه بن وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی درباره ی مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت ماثور از معصومان (ع) ندارند و این، نشان دهنده ی مقام والای این بانوی گران قدر است.

امام رضا (ع) و لقب معصومه

حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل انتخاب نام «معصومه» برای این بانو، آن باشد که عصمت مادرش، حضرت زهرا (س) در او تجلی یافت. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب را امام رضا (ع) برای این بانونی والامقام برگزیدند؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپیدسیرت شیعه، علامه مجلسی در این باره می گوید: «امام رضا (ع) در جایی فرمود، هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.»

کریمه ی اهل بیت

از حضرت معصومه (س) در میان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه با لقب کریمه ی اهل بیت یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص دارد. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گران قدر مرحوم ایت الله مرعشی نجفی این لقب از طرف امام صادق (ع) برای حضرت معصومه (س) انتخاب شده است. در این رویا امام صادق (ع) به ایت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز تلاش پیگیری برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده، خطاب فرمود: «بر تو باد به کریمه ی اهل بیت.»

القاب حضرت معصومه (س)

سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر، غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه ی غیر مشهور ذکر شده، این هاست: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)، برّه (نیکوکار)، رشیده (حد یافته)، تقیه( پرهیزگار)، رضیه (خشنود از خدا)، مرضیه (مورد رضایت خدا)، سیده ی صدیقه (بانوی بسیار راستگو)، سیده ی رضیه ی مرضیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)، سیده نساء العالمین (سرور زنان عالم)، هم چنین محدثه و عابده از صفات و القاب حضرت معصومه (س) است.

شفاعت حضرت معصومه (س)

بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلامی است که در قرآن کریم از آن به مقام محمود یاد شده است. هم چنین دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند شامل همه ی اهالی محشر باشد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه ی اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه ی روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده ی حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت مهریه ی آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی، طاقه ی ابریشمی از سوی پروردگار آورد که بر ان جمله ی «خداوند مهریه ی فاطمه زهرا را شفاعت گنه کاران از امت محمد (ص) قرار داد» نوشته شده بود. این حدیث را اهل سنت نیز نقل کرده اند. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه ی محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «با شفاعت او، همه ی شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

راز قداست قم

در احادیث زیادی به قداست قم اشاره شده است. امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) و خاک آن را پاک و پاکیزه دانستند. هم چنین ایشان در حدیث مشهوری درباره ی قداست قم به گروهی از اهالی ری فرمودند: «بانویی از فرزندان من، به نام فاطمه دختر موسی در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او همه ی شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

این حدیث را امام صادق (ع) هنگامی فرمودند که حضرت موسی بن جعفر (ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می شود که فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده از ریحانه ی پیامبر، کریمه ی اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) است که در این سرزمین دیده از جهان فروبست.

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

مدت 25 سال حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان، از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود. حضرت معصومه (س) و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی به هم داشتند. هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: «من معصومه خواهر امام رضا (ع) هستم.» این تعبیر از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر ـ برادری سرچشمه می گیرد.

سرآمد بانوان

بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم 18 تن بوده اند و فاطمه، در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بود. حاج شیخ عباس قمی آن گاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره ی فاطمه معصومه (س) می نویسد: «بر حسب آن چه به ما رسیده، افضل آن ها سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسی (ع)، معروف به معصومه است.»

فضیلت بی نظیر

شیخ محمد تقی تستری در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، بعد از امام رضا (ع) کسی که هم شأن حضرت معصومه (س) نیست.»

بی گمان این اظهار نظرها و نگرش ها درباره ی شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است.

این روایت ها مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی نیامده. نام فاطمه معصومه (س) در شمار زنان برتر جهان قرار دارد.

بوی وصال

بی شک اهل بیت پیامبر (ص)، چهره های پرفروغی به جهانیان عرضه کرده اند که نام شان، مانند ستارگان درخشان، در آسمان فضائل می درخشد. درخشان ترین ستاره ی در میان بانوان بیت امام هفتم، فاطمه، فرزند پاکیزه ی موسی بن جعفر (ع) است، بانویی که سال هاست تشنگان معرفت از حریمش زلال ایمان می نوشند و عارفان با گذر بر زندگی فرزانه وارش و درک لحظه های آسمانی شدنش درهای عروج را به روی خود می گشایند و بوی وصال را در گستره ی زمین منتشر می کنند.

به جان پاک تو ای دختر امام، سلام

به هر زمان و مکان و به هر مقام، سلام

تویی که شاه خراسن بود برادر تو

بر آن مقام رفیع و بر این مقام، سلام

به هر عدد که تکلم شود به لیل و نهار

هزار بار فزون تر ز هر کلام، سلام

صبح تا شب و از شام تا طلیعه ی صبح

بر آستانه ی قدست علی الدوام، سلام

در آسمان ولایت، مه تمامی تو

ز پای تا به سرت ای مه تمام! سلام

به پیشگاه تو ای خواهر شه کونین

ز فرد فرد خلیق، به صبح و شام سلام



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:24 عصر )
»» خشوع مایه آسانى عبادت‏

 

 

خشوع به معناى فروتنى و انکسار است که بیشتر در مورد قلب و صدا و درونى و دیده به کار مى‏رود، و در حقیقت امرى معنوى است که از توجه عمیق به حق و یاد قیامت و دادگاهایش، و حسابرسى اعمال و دقیق بودن اوضاع آن روز به دست مى‏آید.

آنان که چشم‏انداز عقل و فکر و ذهنشان محدود است، و دنیا و زرق و برقش چنان مشغولشان کرده که خود باخته شده‏اند، و دشمنان در برابر آنان بسیار پرقدرت و قوت جلوه دارند، و چراغ فطرتشان رو به خاموشى است، و باطنشان فرو رفته در ظلمت و تاریکى است، صبر و نماز بر دوش جانشان بسیار سنگین است، لذا از تحمل کردن این دو حقیقت عاجز و بخاطر این که از این دو برنامه احساس سنگینى مى‏کند از این دو منبع انرژى فرارى هستند، ولى صبر و نماز براى کسانى که در برابر خدا دلى خاشع و فروتن دارند بسیار سهل و آسان است لذا در همه پیش آمده و سختى‏ها و مشکلات و براى مصون ماندن از عوارض منفى هر پیش آمدى از صبر و نماز کمک مى‏گیرند.

نگاهى به روایات شده:

«الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر:» «1»

ایمان دو نیمه است، یک نیمه صبر و دیگر نیمه‏اش شکر است.

از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:

«الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد:» «2»

صبر نسبت به ایمان به منزله سر نسبت به بدن است.

از پیامبراسلام نقل است:

«الصبر ثلاثه: فصبر على المصیبة و صبر على الطاعة، و صبر عل المعصیة:» «3»

صبر سه بخش است: صبر در برابر مصیبت و صبر بر طاعت، و صبر بر معصیت.

از حضرت عسگرى (ع) در تفسیر و تأویل آیه شریفه‏ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ روایت شده:

«بالصبر عن الحرام على تأدیة الامانات و بالصبر على الریاسات الباطلة على الاعتراف لمحمد بنبوته و لعلى بوصیته و استعینوا بالصبر على خدمتها و خدمة من یامرانکم بخدمته:» «4»

از ایستادگى و مقاومت بر حرام جهت اداى امانات حق و امانات مردم کمک و یارى بگیرید، و از صبر در برابر ریاست‏هاى باطل بر اعتراف و اقرار به نبوت محمد و ولایت على یارى بخواهید، و از صبر و استقامت براى خدمت به پیامبر و امیرالمؤمنین و خدمت هر کس که آن دو شما را به خدمت کردن به او فرمان مى‏دهند کمک بطلبید.

به خواست حضرت حق در شرح و توضیح آیه شریفه 155 سوره مبارکه بقره به طور مشروح در رابطه با صبر و استقامت و روایات مربوط به آن بحث لازم خواهد آمد.

از رسول خدا روایت شده:

«کان الانبیا یفزعون اذا فزعوا الى الصلاة:» «5»

پیامبران هنگامى که دچار امور هولناک مى‏شدند به نماز پناه مى‏بردند.

«کان رسول الله اذا حزّ به امر فزع الى الصلاة:» «6»

هرگاه به پیامبر حادثه‏اى هولناک و ناخوشایند مى‏رسید به نماز پناه مى‏برد.

از حضرت صادق (ع) روایت شده:

«کان على (ع) اذا اهاله شیئى فزع قام الى الصلاة:»

على (ع) اینگونه بود که هرگاه حادثه هولناک وحشتزائى به او هجوم مى‏کرد، و مصیبت دردناکى به او مى‏رسید به نماز پناه میبرد.

در این زمینه در رابطه با امیرالمؤمنین (ع) چه شیرین و نیکوست که نظر میبدى را که از بزرگ‏ترین علماى اهل سنت و مفسرى چیره دست است در کشف‏الاسرارش ملاحظه کنید:

«على (ع) در برخى از جنگ‏هائى که شرکت داشت تیرى به پایش رسید آن گونه که پیکان در استخوانش جاى گرفت، آنچه هنر جراحى به کار بردند تا تیر را از بدن حضرتش جدا کنند نشد، گفتند: تا گوشت و پوست برندارند، و استخوان نشکنند این پیکان بیرون نخواهد آمد.

بزرگان و فرزندانش گفتند: اگر چنین است باید صبر کرد تا حضرت مولا وارد نماز شود، که ما وى را در نماز چنین بینیم که گوئى وى را از جهان خبر نیست!

صبر کردند تا از فرائض و سنن فارغ شد و به نوافل و فضائل نماز ابتدا کرد، مرد جراح و معالج آمد و گوشت بر گرفت و استخوان وى بشکست و پیکان را بیرون آورد و على اندر نماز بر حال خود بود، چون سلام نماز باز داد گفت: درد من تخفیف یافته و آسان‏تر گشته گفتند پایت جراحى شد و ترا خبر نشد گفت: اندر آن ساعت که من به مناجات الله باشم اگر جهان زیر و زبر گردد یا تیغ و سنان در من زنند مرا از لذت مناجات الله از درد تن خبر نباشد.

و این بس عجیب نیست که تنزیل مجید خبر مى‏دهد از زنان مصر که چون زلیخا را به دوستى یوسف ملامت کردند، زلیخا خواست که ملامت را بر ایشان غرامت کند، و سرزنش و ملامت را به خودشان بازگرداند.

ایشان را بخواست و جایگاهى ساخت و آنان را به ترتیب بنشاند و هر یکى را کاردى به دست راست و ترنجى به دست چپ داد، چنان که خداى جل‏و علا در آیه 31 سوره یوسف گفت:

وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً:

چون آرام گرفتند یوسف را آراسته آورد و او را گفت برایشان بگذر، چون زنان مصر یوسف را با آن جمال و کمال بدیدند در چشم ایشان بزرگ آمد همه دست‏هاى خود را بریدند و از مشاهده جمال و مراقبت‏کمال یوسف از دست بریدن خود خبر نداشتند.

پس به حقیقت دانیم که مشاهده دل و سر جان على مر جلال و جمال و عزت و هیبت الله را بیش از مشاهده زنان بیگانه بود مر یوسف مخلوق را، پس ایشان چنین بیخود شدند و از درد خود خبر نداشتند، اگر على چنان گردد که گوشت و پوست وى ببرند و از درد آن خبر نشود عجب نباشد و غریب نبود. «7»

از حضرت صادق (ع) خطاب به مسمع که از یاران با کرامت حضرت بود روایت شده است:

«یا مسمع ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل مسجده فیرکع رکعتین فیدعو الله فیهما اما سمعت الله یقول: و استعینوا بالصبر و الصلاة:» «8»

اى مسمع چه چیزى شما را باز مى‏دارد از این که هر گاه غمى از غم‏هاى دنیا به شما هجوم کند وضو بگیرد و به مسجد آید و دو رکعت نماز بخواند و در آن دو رکعت رفع هم غم را از خدا بخواهد؟ آیا نشنیدى خدا مى‏فرماید: از صبر و نماز کمک بخواهید و از این دو منبع قدرت و قوت یارى بطلبید.

ملاقات رب و رجوع به او

پیش از توضیح این جمله باید به این مسئله توجه داشت که لغت ظن در این آیه شریفه به نظر اکثر مفسران و اهل دل به معناى یقین است، دلیل بر این مطلب این است که خشوع از نشانه‏هاى مؤمن شمرده شده:

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ: «9»

و مؤمن کسى است که در آیات قرآن مجید از او به عنوان دارنده یقین به آخرت یاد شده است:

وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‏ «10»

و کتاب‏هاى پر قیمت احتجاج، توحید و تفسیر عیاشى از امیرمومنان روایت کرده‏اند که آن حضرت فرموده:

«یوقنون انهم یبعثون والظن منهم یقین:» «11»

به برانگیخته شدن در قیامت یقین دارند و ظن آنان یقین قطعى است.

و این یقین به لقاء حق و رجوع به حضرت او در قیامت است که سبب پدید آمدن خشوع و انکسار و فروتنى در قلب است که به خاطر آن عبادت و بندگى و به ویژه صبر در برابر همه جریانات تلخ و شیرین و انجام نماز با شرایط بر انسان سهل و آسان مى‏شود.

گمان و ظن که مرتبه‏اى بسیار نازل از یقین و باور است میوه پر قوتى چون خشوع که بتواند بار امانتى چون نماز را تحمل کند ندارد.

برخى هم گفته‏اند: مسئله قبر و قیامت و اوضاع هولناک آن، و دادگاه‏هاى دقیق و عذاب‏هاى دردناکش چنان عظیم و سخت و هراسناک است که گمان به آن براى پدید آمدن خشوع قلب نسبت به حق کافى و بس است، وقتى گمان به چنین حادثه دردناک و هول‏انگیزى خشوع‏آور باشد یقین به آن سبب چه مرتبه‏اى از خشوع خواهد شد؟!

این نکته بسیار مهم را نیز نباید از نظر دور داشت که لقاء به معناى رؤیت با چشم و دیدن با دیده سر نیست، بلکه به معناى یافتن و برخورد داشتن است انسان هنگامى که موانع بین خود و خدا را که عبارت از وساوس و هواجس، و رذایل اخلاقى و حالات شیطانى و معاصى و گناهان است برطرف کرد، و به بندگى خالص و بى‏شائبه رسید، و به حسنات اخلاقى به خصوص خشوع در برابر حضرت او نائل شد، و دل را با تابش نور ایمان چون آئینه صاف کرد به یقین حس مى‏کند که در محضر حضرت رب است و با چشم دل به مشاهده جمال از دل و ابد موفق مى‏شود و به خشوعش افزوده مى‏گردد و با خشوع افزون شده به عبادت کامل و بندگى عاشقانه و مشتاقانه دست‏مى‏یابد، و با برکنار رفتن موانع لقاء رب خود را در برابر او بى‏نهایت کوچک و او را بى‏نهایت بزرگ مشاهده مى‏کند، و خشوعى بى‏نهایت در برابر حضرت بى‏نهایت برایش حاصل مى‏شود و در آن هنگام است که وقتى به نماز مى‏ایستد و الله‏اکبر مى‏گوید اکبر بودن محبوب را نسبت به کل شیئى و اصغر بودن هر چیزى را نسبت به او درک مى‏کند و با همه وجود به شکر و سپاس منعم برخاسته، و در رحمانیت و رحمتش غرق مى‏شود و خود را در قیامت مى‏بیند و براى همه امورش از او استعانت مى‏جوید، و ثابت قدمى خویش را در صراط مستقیم که صراط انبیاء و صدیقین و شهیدان و صالحین است از او مى‏طلبد و از گمراهى و مورد خشم قرار گرفتن به پناه او مى‏رود و به رکوع و سجود و تشهدى خالصانه و عاشقانه که همه و همه محصول خشوعى است که از ملاقات به دست آورده موفق مى‏شود و نهایتاً خود را در محضر همه ملکوتیان و انبیاء و امامان و اولیاء که از شئون ربوبیت حق‏اند مى‏یابد و با سلام به همه آنان سلامى حضورى السلام‏علیکم ورحمه‏الله وبرکاته به پایان نماز که اوج معراج است مى‏رسد، و درب رجوع به سوى او در قیامت کبرى و نائل شدن به ثواب و پاداش اعمالش به ویژه صبر و نمازش به روى باطن او باز مى‏گردد.

این است نتایج مثبت و شیرین لقاء رب که البته ظهور کاملش در قیامت است، و ثمره یقین به آخرت که سبب آراسته شدن به ایمان کامل و عمل صالح و اخلاق حسنه است.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- تفسیر ابوالفتوح ج 1، ص 168.

(2)- تفسیر ابوالفتوح ج 1، ص 168.

(3)- درالمنثور ج 1، ص 159.

(4)- تفسیر برهان ج 1، ص 94.

(5)- درالمنثور ج 1، ص 163.

(6)- درالمنثور ج 1، ص 163.

(7)- کشف الاسرار میبدى، ج 1، ص 179.

(8)- تفسیر برهان، ج 1، ص 94.

(9)- مؤمنون، آیه 2.

(10)- بقره، آیه 4. نمل، آیه 3. لقمان، آیه 4.

(11)- صافى، ج 1، ص 126



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:22 عصر )
»» آیا سعادت و شقاوت ذاتی است

 

 

 

 

"قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا".

 

"شاکله" به طوری که در مفردات گفته از ماده شکل می باشد که به معنای بستن پای چارپا است، و آن طنابی را که با آن پای حیوان را می بندند"شکال" (به کسر شین) می گویند، و"شاکله"به معنای خوی و اخلاق است، و اگر خلق و خوی را شاکله خوانده اند بدین مناسبت است که آدمی را محدود و مقید می کند و نمی گذارد در آنچه می خواهد آزاد باشد، بلکه او را وادار می سازد تا به مقتضا و طبق آن اخلاق رفتار کند (1).

 

و در مجمع البیان گفته است: "شاکله"به معنای طریقت و مذهب است وقتی گفته می شود: این طریق دارای شاکله ها است عنایش این است که"هر جمیعتی از آن راه دیگری برای خود جدا کرده اند".

 

گویا"طریقه"و"مذهب"را از این جهت"شاکله"خوانده اند که رهروان و منسوبین به آن دو خود را ملتزم می دانند که از آن راه منحرف نشوند (2).

 

بعضی دیگر گفته اند که"شاکله"از شکل (به فتحه شین) است که به معنای مثل و مانند است، بعضی دیگر گفته اند: این کلمه از شکل (به کسر شین) گرفته شده که به معنای هیات و فرم است.

 

و به هر حال آیه کریمه عمل انسان را مترتب بر شاکله او دانسته به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمی است چنانچه در فارسی گفته اند"از کوزه همان برون تراود که در اوست"پس شاکله نسبت به عمل، نظیر روح جاری در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنویات او را نشان می دهد.

 

و این معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهای علمی به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانی و احوال روح و میان اعمال بدنی رابطه خاصی است، و معلوم شده که هیچوقت کارهای یک مرد شجاع و با شهامت با کارهائی که یک مرد ترسو از خود نشان می دهد یکسان نیست، او وقتی به یک صحنه هول انگیز برخورد کند حرکاتی که از خود بروز می دهد غیر از حرکاتی است که یک شخص شجاع از خود بروز می دهد و همچنین اعمال یک فرد جواد و کریم با اعمال یک مرد بخیل و لئیم یکسان نیست.

 

و نیز ثابت شده که میان صفات درونی و نوع ترکیب بنیه بدنی انسان یک ارتباط خاصی است، پاره ای از مزاجها خیلی زود عصبانی می شوند و به خشم در می آیند، و طبعا خیلی به انتقام علاقمندند، و پاره ای دیگر شهوت شکم و غریزه جنسی در آنها زود فوران می کند، و آنان را بی طاقت می سازد، و به همین منوال سایر ملکات که در اثر اختلاف مزاجها انعقادش در بعضی ها خیلی سریع است، و در بعضی دیگر خیلی کند و آرام.

 

و با همه اینها، دعوت و خواهش و تقاضای هیچیک از این مزاجها که باعث ملکات و یا اعمالی مناسب خویش است از حد اقتضاء تجاوز نمی کند به این معنا که خلق و خوی هر کسی هیچ وقت او را مجبور به انجام کارهای مناسب با خود نمی کند، و اثرش به آن حد نیست که ترک آن کارها را محال سازد، و در نتیجه، عمل از اختیاری بودن بیرون شده و جبری بشود خلاصه اینکه شخص عصبانی در عین اینکه عصبانی و دچار فوران خشم شده، باز هم می تواند از انتقام صرفنظر کند، و شخص شکمباره باز نسبت به فعل و ترک عمل مناسب با خلقش اختیار دارد، و چنان نیست که شخص شهوتران در آنچه که به مقتضای

دعوت شهوتش می کند مجبور باشد، هر چند که ترک عمل مناسب با اخلاق و انجام خلاف آن دشوار و در پاره ای موارد در غایت دشواری است.

 

کلام خدای تعالی اگر کاملا مورد دقت قرار گیرد این معانی را تایید می کند، آری این خدای سبحان است که می فرماید: "و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذی خبث لا یخرج الا نکدا" (3) که اگر این آیه را با آیات دال بر عمومیت دعوت های دینی از قبیل آیه "لانذرکم به و من بلغ" (4) مجموعا مورد دقت قرار دهیم این معنا را می رساند که بنیه انسانی و صفات درونی او در اعمالش اثر دارد اما تنها به نحو اقتضا نه به نحو علیت تامه، و اگر خواننده قدری دقت کند مطلب روشن است.

 

و چگونه چنین نباشد و صفات درونی علت تامه اعمال بدنی باشد و حال آنکه خدای تعالی دین را امری فطری دانسته که خلقت تبدیل ناپذیر انسان از آن خبر می دهد همچنان که فرموده: "فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم" (5) و نیز فرموده: "ثم السبیل یسره" (6).

 

و معنا ندارد که هم فطرت آدمی او را به سوی دین حق و سنت معتدل دعوت کند، و خلقت او وی را به سوی شر و فساد و انحراف از اعتدال بخواند آن هم به نحو علیت تامه که قابل تخلف نباشد.

 

و اینکه بعضی گفته اند سعادت و شقاوت دو امر ذاتی است که هرگز از ذات تخلف نمی پذیرد، و مانند جفت بودن عدد چهار و فرد بودن عدد سه است، و یا اینکه گفته اند مساله سعادت و شقاوت مربوط به قضاء مقرر شده ازلی است، و مساله دعوت برای اتمام حجت است همچنانکه فرمود: "لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حی عن بینة" (7) نه اینکه شقی را از شقاوت برگرداند و به امید این باشد که کسی از آنچه در ازل برایش نوشته شده دست بردارد، زیرا آنچه که نوشته شده، نوشته شده است و دیگر قابل تحول نیست، حرف غلطی است .

 

و جوابش همان اتمام حجتی است که خود اعتراف کردند، زیرا همین آیه شریفه می رساند که سعادت برای سعید و شقاوت برای شقی ضروری و غیر قابل تغییر نیست، آری اگر از لوازم ذات بودند دیگر برای رساندن لازمه ذات به ذات، حاجت و نیازی به حجیت نبود، چون ذاتیات دلیل و حجت بردار نیستند، و همچنین اگر سعادت و شقاوت به قضای حتمی لازم ذات شده باشند نه اینکه خود لازمه ذات باشند باز هم اتمام حجت لغو بود، بلکه حجت به نفع مردم و علیه خدای تعالی می بود، چون او بود که شقی را شقی خلق کرد و یا شقاوت را برایش نوشت، پس همینکه می بینیم خدای تعالی علیه خلق اقامه حجت می کند، باید بفهمیم که هیچیک از سعادت و شقاوت ضروری و لازمه ذات کسی نیست، بلکه از آثار اعمال نیک و بد او و اعتقادات حق و باطل اوست.

 

علاوه بر این ما می بینیم که انسان به حکم فطرتش (نه به سفارش غیر) برای رسیدن به مقاصدش به تعلیم و تعلم و تربیت و انذار و تبشیر و وعد و وعید و امر و نهی و امثال آن دست می زند، و این خود روشن ترین دلیل است بر اینکه انسان بالفطرة خود را مجبور به یکی از دو سرنوشت سعادت و شقاوت نمی داند، بلکه خود را همواره در سر این دو راه متحیر می بیند، و احساس می کند که انتخاب هر یک که بخواهد در اختیار و قدرت اوست، و نیز احساس می کند که هر یک از آن دو را اختیار کند پاداشی مناسب آن خواهد داشت همچنان که خدای تعالی هم فرموده"و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری ثم یجزیه الجزاء الاوفی" (8).

 

تا اینجا به یک نوع ارتباط اشاره شد که عبارت بود از ارتباط میان"اعمال"و "اخلاق"و"ذات"در این میان یک نوع ارتباط دیگری است که در میان اعمال و ملکات آدمی و میان اوضاع و احوال جو زندگی او و عوامل خارج از ذات او است که در ظرف زندگی او حکمفرما است مانند آداب و سنن و رسوم و عادتهای تقلیدی، زیرا اینها نیز آدمی را به موافقت خود دعوت نموده، و از هر کاری که با آنها ناسازگار است و همچنین از مخالفت با آنها بازمی دارد، و چیزی نمی گذرد که یک صورت جدیدی در نظر انسان منعکس می سازد که از مخالفت آن وحشت نموده و مخالفت با آن را شنای بر خلاف جریان آب تصور می کند، و قهرا اعمالش با اوضاع و احوال محیط و جو زندگی اجتماعیش تطبیق می گردد.

 

این رابطه نیز غالبا تا حد اقتضاء می رسد و از آن تجاوز نمی کند، و لیکن گاهی آنچنان ریشه دار و پای برجا می شود که دیگر امیدی به از بین رفتن آن نمی ماند، به خاطر اینکه در اثر مرور زمان ملکاتی یا رذیله و یا فاضله در قلب رسوخ پیدا می کند و در کلام خدای تعالی هم اشاره به آن آمده، مانند آنجا که می فرماید: "ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة " (9)

 

و همچنین آیاتی دیگر.

 

و لیکن با این حال باز صحت تکلیف و صحت اقامه حجت علیه چنین افراد و دعوت و انذار و تبشیر آنان جائی نمی رود، و هنوز دعوت آنان صحیح است، به خاطر اینکه اگر تاثیر دعوت در آنان محال و ممتنع شده، باری امتناع تاثیر آن، به خاطر سوء اختیار خود آنان است، و این معروف است که امتناع با اختیار منافی با اختیار نیست (همچنانکه توبیخ کسی که انتحار کرده و دارد می میرد باز هم صحیح است هر چند که دیگر راهی برای بازگشت ندارد، زیرا این راه نداشتن را خود برای خود درست کرده) .

 

بنا بر این، از آنچه گذشت هر چند که طولانی شد این معنا به دست آمد که آدمی دارای یک شاکله نیست، بلکه شاکله ها دارد، یک شاکله آدمی زائیده نوع خلقت و خصوصیات ترکیب مزاج اوست، که شاکله ای شخصی و خلقتی است، و از فعل و انفعالهای

جهازات بدنی او حاصل می شود مانند خود مزاج او که یک کیفیت متوسطه ای است که از فعل و انفعالهای کیفیتهای متضاد با یکدیگر حاصل می شود.

 

شاکله دیگر او خصوصیاتی است که خلقی که علاوه بر شاکله، که از ناحیه تاثیر عوامل خارج از ذاتش در او پدید می آید.

 

و آدمی به هر شاکله ای که باشد و هر صفت روحی که داشته باشد اعمالش بر طبق همان شاکله و موافق با فعلیات داخل روحش از او سر می زند، و اعمال بدنی او همان صفات و فعلیات روحی را مجسم می سازد، همچنانکه انسان متکبر مغرور این صفات روحیش از سراپای گفتار و سکوت و قیام و قعود و حرکت و سکونش می بارد و شخص خوار و ذلیل و مسکین از تمامی حرکات و سکناتش ذلت به چشم می خورد، و همچنین شجاع با ترسو، و سخی با بخیل و صبور با عجول و هر صاحب صفتی با فاقد آن صفت از نظر کردار و رفتار متفاوت است، و چگونه نباشد و حال آنکه گفتیم عمل خارجی مجسمه صفات درونی است و

بقول معروف ظاهر عنوان باطن و صورت دلیل بر معنا است.

 

کلام خدای سبحان هم این معنا را تصدیق نموده و حجت های خود را بر همین اساس چیده است، از آن جمله می فرماید"و ما یستوی الاعمی و البصیر و لا الظلمات و لا النور و لا الظل و لا الحرور و ما یستوی الاحیاء و لا الاموات" (10) و نیز می فرماید"الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات..." (11) و امثال این از آیات بسیاری دیگر.

 

پی نوشت ها:

 

(1) مفردات راغب، ماده"شکل".

 

(2) مجمع البیان، ج 4، جزء 15، ص .90

 

(3) و زمین پاک و پاکیزه بیرون می آید زراعت او به فرمان پروردگار آن خوب و با نفع و آن زمین که ناپاک است بیرون نمی آید نبات آن مگر در حالتی که اندک و بی نفع است.سوره اعراف، آیه .58

 

(4) تا شما را و هر که دعوتم به گوشش بخورد انذار کنم.سوره انعام، آیه .19

 

(5) پس راست گردان روی خود را برای دین در حالی که مایل باشی از همه ادیان باطل به دین حق ملازم باش ملت اسلام را آن ملت اسلامی که آفرید خدای تعالی مردم را بر آن ملت هیچ تغییری نیست مر خلق خدای تعالی را این فطرت دین مستقیم است.سوره روم، آیه .30

 

(6) آنگاه راه دین را برای همه هموار کرد.سوره عبس، آیه .20

 

(7) سوره انفال، آیه .42

 

(8) و این که نیست مر آدمی را مگر جزای آنچه خود سعی کرده و این که سعی خود را زود باشد که در صحرای محشر ببیند پس جزا داده شود به آن سعی جزای تمام.سوره نجم، آیه 39 .41

 

(9) کافران را یکسان است بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده و بر چشمهای آنها پرده افکنده شده.سوره بقره، آیه 6 و .7

 

(10) هرگز (کافر تاریک جان) کور و (مؤمن روشن روان) بینا یکسان نیست، و هیچ ظلمت با نور مساوی نخواهد بود و هرگز آفتاب و سایه هم مرتبه نباشد و ابدا زندگان با مردگان برابر نیستند.سوره فاطر، آیه .22

 

(11) زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار و ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند، و بالعکس زنان پاکیزه نیکو لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند و این پاکیزگان از سخنان بهتانی که ناپاکان در باره آنان گویند منزهند و از خدا برایشان آمرزش می رسد و رزق آنها نیکو است.سوره نور، آیه .26



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 2:21 عصر )
»» کارهایی که شیطان دستور اجرا می دهد!

!

 

شیطان به انحاى گوناگون از طریق دعوت، تزیین، استزلال و افتنان، انسان ها را اغوا مى کند و این امور هیچ منافاتى با اختیار داشتن انسان ندارند ـ به این معنى که انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نخواهد بود ـ و نیز گفته شد که در آیات متعددى خداى تعالى به انسان هشدار مى دهد که مبادا از شیطان اطاعت کند.
با توجه به آنچه گفته شد، بعضى از آیات قرآن نشانه هایى را براى کارهاى شیطانى ذکر مى کنند; به این معنا که هشدار مى دهند که شیطان دستور چنین کارهایى را مى دهد.
این مسأله کمال لطف و عنایت الهى را نسبت به بندگانش مى رساند که آن ها را به نحو احسن هدایت مى کند تا مبادا دست خوش وساوس و حیله هاى شیطانى قرار گیرند.
هنگام انفاق دو چیز از طرف خدا است و دو چیز از ناحیه ی شیطان است ، آنچه از جانب خداست «آمرزش گناهان » و «وسعت روزی» است و آنچه ازطرف شیطان است «وعده فقر» و «امر به فحشاء» است
به هر حال، بعضى از علایم کارهاى شیطانى عبارتند از:
وعده فقر و امر به فحشا; الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(بقره، 268)
هنگام انفاق یا ادای زکات، شیطان شما را از فقر و تنگدستی می ترساند (به خصوص اگر اموال خوب و قابل توجه بخواهید انفاق کنید) و چه بسا این وسوسه ی شیطانی مانع از انفاق و بخشش گردد ، و حتی ممکن است در ادای زکات و خمس و سایر انفاق های واجب نیز اثر بگذارد. خدا به این وسیله مردم را آگاه می کند که خودداری از انفاق به جهت ترس از تهیدستی، فکری غلط و از وسوسه های شیطانی است.
در تفسیر مجمع البیان از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که هنگام انفاق دو چیز از طرف خدا است و دو چیز از ناحیه ی شیطان است ، آنچه از جانب خداست «آمرزش گناهان » و «وسعت روزی» است و آنچه ازطرف شیطان است «وعده فقر» و «امر به فحشاء» است.
در دنیای امروز که در نتیجه اختلاف طبقاتی ،پایمال شدن ثروت ها در جنگ ها و حوادث دیگر به روشنی به چشم می خورد، درک معنی آیه فوق چندان مشکل نیست.
از این آیه استنباط می شود که میان «ترک نمودن انفاق» و «فحشا» ارتباط وجود دارد، البته اگر فحشاء به معنی بخل باشد ارتباط آن از این جهت است که ترک انفاق و بخشش های مالی، آرام آرام صفت «بخل» را که از بدترین صفات است در انسان نهادینه می کند و اگر فحشاء را به معنی مطلق گناه یا فحشای جنسی بگیریم باز ارتباط آن با ترک انفاق بر کسی پوشیده نیست، زیرا سر چشمه ی بسیاری از گناهان و بی عفتی ها و خود فروشی ها، فقر و تهیدستی است! علاوه بر همه ی اینها ، انفاق یک سلسله آثار و برکات معنوی دارد که در ادامه‌ی آیه به آن اشاره شده است: «وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً»
جالب توجه اینکه، از امیر مومنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرمود: هنگامی که در سختی و تنگدستی افتادید به وسیله ی انفاق کردن با خدا معامله کنید یعنی انفاق کنید تا از تهیدستی نجات یابید!
در پایان آیه می فرماید: « وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
در این جمله اشاره به این حقیقت شده که چون خداوند دارای قدرت وسیع و علم بی پایان است می تواند به وعده خویش عمل کند. بنابراین باید به وعده ی او دلگرم بود، نه وعده ی شیطان «فریبکار» و «ناتوان» که انسان را به گناه می کشاند و چون از آینده آگاه نیست و قدرتی ندارد، وعده او جز گمراهی و تشویق به گناه نخواهد بود.
امیر المومنین (علیه السلام) می فرماید: از دو چیز بیش از هر چیز دیگری می ترسم: تبعیت از هوای نفس و آرزوی طولانی؛ زیرا تبعیت از هوای نفس مسیر حق را مسدود می کند و اما آرزو های طولانی آخرت را از ذهن انسان می برد. نباید انسان بگذارد دچار این آرزوها بشود
امر به منکر; فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ (نور: 21)
فحشاء به آنچه گفته می ‏شود که در صورت و شکل به نحوی آشکار و بیّن، زشت و قبیح باشد؛ چه در عمل یا در گفته یا در موضوعی باشد(التحقیق فى کلمات القران، ج 5، ص 251. ذیل ماده فحش)
و منکر، آن چیزی است که عقل سالم، حُسن و خوبی آن را انکار کرده؛ بل به زشتی و قبح آن حکم می ‏کند. (التحقیق فى کلمات القران، ج 12، ص 239)
بنابراین شیطان به تمامی اموری که نزد شرع و عقل، زشت و بد و ناپسند شمرده شوند امر می ‏کند و این امور گرچه از نظر مفهوم با یکدیگر متفاوتند؛ لیکن در بسیاری موارد از نظر مصداق خارجی متحد هستند و یک امر به اعتبارهای مختلف هم بد و هم زشت و هم ناپسند به شمار می‏ آید.
انسان عاقل با پیروی از فرامین شارع مقدّس که خود، عقل محض است از اوامر شیطان و وسوسه‏ های او اجتناب می ‏کند.
ایجاد دشمنى بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قمار بازى: "إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ..." (مائده: 91)

وسوسه شیطان
ایجاد بغض و کینه و دشمنی میان افراد جامعه و برادران ایمانی از مهم ترین روش هایی است که گروه های شیطانی و هم پیمانان با ابلیس از آن برای دست یابی به اهداف پلید خویش سود می برند.
آنان اموری ساده و غیر مهم را به گونه ای جلوه می دهند که امری مهم و ارزشی است و با تلقینات خویش می کوشند تا کدورت و تیرگی میان برادران ایمانی ایجاد شود و آنان نتوانند مسایل ریز و خرد خویش را دوستانه حل و فصل کنند و هر روز بر عمق اختلاف و ژرفای آن می افزایند به گونه ای که گره ای که با دست باز می شد با دندان و جنگ نیز غیر قابل حل می شود و هر دو شخص و یا گروه و یا جامعه در مسیر سقوط و هبوط قرار می گیرند.

بازداشتن انسان از یاد خدا: "وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ " (انعام:68); "اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ" (مجادله: 19)
اگر این آیه را باور کنیم و یک روز جلو چشممان قرار دهیم می بینیم که نه، واقعاً شیطان در ما نفوذی عمیق کرده که اگر واقعاً همین وجوب نماز نبود شاید از صبح تا به شب و شب تا به صبح لحظه ای هم به یاد خدا نباشیم .


در آرزو قرار دادن: "یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا " (نساء: 120)
یکی از شیوه های تسلط شیطان پس از تهاجم و نزدیک شدن به انسان، تصرف در اندیشه و خیال اوست. شیطان آرزوها و خیالاتی را برای او مطرح می کند.
و این چنین است که امیر المومنین (علیه السلام) می فرماید: از دو چیز بیش از هر چیز دیگری می ترسم: تبعیت از هوای نفس و آرزوی طولانی؛ زیرا تبعیت از هوای نفس مسیر حق را مسدود می کند و اما آرزو های طولانی آخرت را از ذهن انسان می برد. نباید انسان بگذارد دچار این آرزوها بشود.
در انتها باید گفت که نشانه هاى کارهاى شیطان فراوان است و پرداختن به همه موارد، از حوصله این بحث خارج است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/5/25 :: ساعت 8:44 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 335
>> بازدید دیروز: 651
>> مجموع بازدیدها: 1356891
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب