»» منجلاب فساد
آنها با وجودی که در ظاهر دخالت در سیاست را نفی می کنند اما در تمام سخنرانی ها و کتاب ها و آموزه های خود، دخالت در همه امور آن هم دخالت تمام و کمال را خواستارند. دیوید کیپز نماینده بهایی های فرانسه، در مراسم یکصد و پنجاهمین سال پایه گذاری فرقه ضاله بهائیت، می گوید:
«بهائیان برای تسریع روند تغییرات به سوی صلح جهانی در اقدامات آموزشی و بهبود وضعیت اجتماعی در سراسر جهان دخالت می کنند»(151).
بهائیان همچنین از هر حرکت جمعی مذهبی نیز نهی شده اند. به همین سبب آنان چیزی به نام نماز جماعت و. . . ندارند و البته این به معنای آن نیست که آنها با یکدیگر متحد نیستند بلکه تنها از اعمال مذهبی به صورت جماعت در جامعه مسلمین جلوگیری می کنند.
بهائیان ازدواج با همه محارم را جز با زن پدر جایز می شمردند (یعنی ازدواج با خواهر، خاله، عمه، خواهرزاده، برادرزاده، و. . . همگی جایز بود) و این از کثیف ترین دستورالعمل هایی بود که بهائیان برای حفظ و ازدیاد نسل خود به آن تن دادند و علاوه بر این مانند پیشینیان خود از راه فطرت و اخلاق خارج شده و روابط فاسد و لجام گسیخته و غیرطبیعی را به عنوان امری پذیرفته شده در میان خود قبول کرده اند و مرتکب می شوند و در صدد آن هستند همان طور که در غرب برخی کشورها این عمل زشت اخلاقی را قانونی کرده اند در تمام دنیا به صورت اصلی قانونی در آورند.
با نگاهی گذرا به سیر تاریخی این فرقه و دستورالعمل های مکتوب و منتشر شده آنان، مشاهده می کنیم که این اعمال از ابتدای حرکت این افراد جاسوس و خود فروخته غرق در لجنزار هواهای پست نفسانی یکی از مهم ترین اصول پذیرفته شده آنان بوده است. آنها عقیده داشتند:
«. . . ایام فترت است و هیچ تکلیفی بر مردم واجب نیفتاده. اگر چه در شریعت باب یک زن را نه شوهر جایز است، لکن اکنون اگر افزون بخواهد منعی نباشد و هر یک از آن جماعت نامی از انبیأ کبار و ائمه اطهار را بر خویش می نهادند و زنان و دختران خویش را به نام و نشان زنان خانواده طهارت می خواندند و هر جا که جمع می شدند به شرب خمر و منهیات شرعیه ارتکاب می نمودند و زنان خویش را اجازه می دادند تا بی پرده به مجلس نامحرمان درآمده و به خوردن شراب مشغول شوند و سقایت نمایند». (152)
ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود نمونه های بسیاری از رفتارهای ناهنجار مردان بی بند و بار بهائی همچون هویدا و. . . را ذکر می کند و علاوه بر آن افرادی مانند صبحی، بهائی تواب، نیز نمونه های بسیار دیگری را در کتاب «خاطرات صبحی» خود نقل می کند که به دلیل عفت قلم و احترام به خوانندگان محترم از بازگویی و بازنویسی آن معذوریم.
قره العین، زن فاسد و بی عفتی که با گفتار و رفتار فاسدش نقش مؤثری در معرفی و جذب افراد منحرف به این فرقه داشت خطاب به پیروان بابیگیری گفته است:
«ای اصحاب، این روزگار از ایام فترت شمرده می شود، امروز تکالیف شرعیه به یکباره ساقط است و این صوم (روزه) و صلوه (نماز) و ثنا و صلوات کاری بیهوده است. . . پس زحمت بیهوده بر خویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (همخوابگی و همبستری) طریق مشارکت! بسپارید!»(153)
و البته این جملات از کسی که مرید فرقه ای استعمار ساخته است، بعید نیست، چرا که وزارت مستعمرات انگلیس - از مؤسسان و حامیان فرقه های ضاله - نیز خطاب به یکی از جاسوسان خود در کشورهای اسلامی می گوید:
«در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند. .. . پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ماست که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و به این وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند»(154).
بهائیان همچنین با توجه به تأثیرپذیری کودکان و نوجوانان بیشترین تلاش تبلیغی خود را بر روی این نسل متمرکز کرده اند و لجنه های گلشن توحید با احداث مهد کودک ها و مدارس و ترتیب دادن اردوهای تبلیغی کودکان و نوجوانان را به خود جذب می کنند.
آنها همچنین به بهانه صلح و شعار تساوی زن و مرد، زنان را در تمام عرصه ها به عنوان عروسک های خیمه شب بازی که سرنخ آنان دست صهیونیست ها است، به روی صحنه آورده و می خواهند به وسیله آنان صلحی منطبق بر نظم نوین و تک قطبی جهانی برقرار سازند.
عبدالبهاء در یکی از مطالب خود می نویسد:
«. . . و چون (هنگامیکه) نسوان در عالم انسانی نفوذ و تأثیر کلی یابند، از جنگ محققاً جلوگیری نمایند. . . نفرت و انزجار آنان (زنان)نسبت به جنگ باید برای استقرار و حفظ صلح عمومی(!!) مورد استفاده قرار گیرد»(155).
و البته بهترین و مؤثرترین کار زنان نقش تبلیغی آنان است:
«ای اماء رحمن، محفلی. . . آرایش دهید و در آن محفل به کمال حکمت در اوقات مخصوصه مجتمع شوید و به ذکر آن یار مهربان مشغول گردید و مذاکره در ادله و براهین ظهور جمال مبین فرمائید تا هر یک از اماء رحمن نطقی بلیغ یابند و لسانی فصیح بگشایند و سبب هدایت اماء کثیره گردد و علیکن التحیه والثنأ. . »(156)
با توجه به آثار منتشره بهائیان مشاهده می شود که آنان دنباله رو فرقه استعماری وهابیت هستند که با تلقین جاسوس انگلیسی، مستر همفر، حمایت های قوای نظامی و مالی انگلیس ایجاد شد. حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» سالها پیش، از این هماهنگی پرده برداشته و می فرمایند:
«یک حقایقی در کار است، شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش ازاین بهائی ها مراجعه کنید، در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد رأی عبدالوهاب، آقایان هم از او تبعیت می کنند. . . نظامی کردن زن، رأی عبدالوهاب، آقا تقویمش موجود است، نگوئید نیست. . . »(157).
نقش زنان غربی در گسترش فرقه
در طول بیش از 150 سالی که از ایجاد این فرقه ضاله گذشته است چه در شرق و چه در غرب همواره زنان به عنوان مهره هایی فعال در پیشرفت آن مورد استفاده قرار گرفته اند که بسیاری از آنان را زنان آمریکایی تشکیل می داده اند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
¤ لویزا مور و همسرش گتسینگر (هر دو آمریکایی بودند). روحی ماکسول در مورد لویزا مور می گوید:
«راه های ناصاف را برای موفقیت ما (بهائیان) هموار می کرد و مل وار خود را به آب می انداخت که بهر ما(بهائیان)پل نجاتی ایجاد کند».
¤ فوئب هرست یکی از متمولینی که موقوفات زیادی برای بهائی ها در آمریکا از خود به جای گذاشت. او معاون دانشگاه کالیفرنیا بود که در سال 1898 لویزامور و همسرش را به این دانشگاه دعوت کرد.
¤ میس اتل روزنبرگ متولد 1858 انگلیس.
¤ میسیز هلن گودال (آمریکا) که روش تبلیغی او را چنین معرفی می کنند:
«در محافل و مجالس که تشکیل می گردید، رسم چنان بود که میسیز گودال یک لوح را تا آخر تلاوت می کرد و به هیچکس اجازه نمی داد که راجع به آن بحث کند. . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
151- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، مورخه 21/2/1372، به نقل از خبرگزاری فرانسه.
152- عبدالحسین نوایی، فتنه باب، ص .14
153- بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، انتشارات سخن، ص .114
154- خاطرات مستر همفر، جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی، ترجمه دکتر محسن مؤیدی، انتشارات امیر کبیر، ص .84
155 -احمد یزدانی، مقام و حقوق زن در دیانت بهائی، ص .92
156- احمد یزدانی، مقام و حقوق زن در دیانت بهائی، ص .146
157- صحیفه نور، ج 1، ص .56
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 89/7/19 :: ساعت 12:13 عصر )
»» بهاییت سکولار
اسامی ا ین افراد به شرح زیر بود:
1- ایادی امرالله چارلز میسن ریمی
2- ایادی امرالله روحیه خانم ماکسول
3- ایادی امرالله املیا کالیز
4- ایادی امرالله لروی لیواین
5- ایادی امرالله علی اکبر فروتن
6- ایادی امرالله جلال خاضع
7- ایادی امرالله ابوالقاسم فیضی
8- ایادی امرالله پل هنی
9- ایادی امرالله حسن بالیوزی
10- ایادی امرالله دکتر یوکر جیاگری
11- ایادی امرالله دکتر هرسن گروسمن
12- ایادی امرالله دکتر ادلبرت موشکل
13- ایادی امرالله جان فرابی
14- ایادی امرالله هورانسس هولی
15- ایادی امرالله گوروین ترو
16- ایادی امرالله موسی هنانی
17-ایادی امرالله انیوک الیگا
18- ایادی امرالله ویلیام سیرز
19- ایادی امرالله جان روباتس
20- ایادی امرالله کلارا دان
21- ایادی امرالله اگنس الکساندر
22- ایادی امرالله طرازالله سمندری
23- ایادی امرالله شعاع الله ایادی
24- ایادی امرالله ذکر الله خادم
25- ایادی امرالله علی محمد ورقا(144)
26- ایادی امرالله رحمت الله مهاجر
27- ایادی امرالله کالیس فدرستون
این گروه در حقیقت اعضای مرکزیت شبکه بهائیت بودند و فرقه بهائیت از طریق همین افراد به سراسرجهان مرتبط بود.
تشکیلات بهائیت در ایران توسط محافلی که از سطح روستا تا سطح ملی تشکیل شده بود، اداره می شد و هر محفل دارای 40 لجنه برای پوشش کلیه فعالیتهای بهائیان بود.
نقش آمریکا در گسترش فرقه
با وجود آنکه مؤسسین فرقه بهائیت ابتدا روسیه و انگلیس بودند، اما پس از مدتی، آمریکا به عنوان استعمارگر جدید و تازه نفس به میدان آمد و با ذکر شواهد متعدد تاریخی می توان از آمریکا به عنوان مهم ترین عامل حفظ و گسترش بهائیت نام برد. احمد کسروی(145) اگرچه با اصل دین مخالف بود اما برای نفی آن به افشای ماهیت این فرقه دست ساخته استعمار اشاره نموده و در کتاب خود می نویسد:
«می گویند: جمال مبارک فرموده دین ها یکی شود. جمال مبارک جنگ را حرام گردانیده. . . مانند سخن بهأ را ما امروز از وزیر خارجه آمریکا می شنویم. این وزیر خارجه می گوید: پس از جنگ باید همه دینها یکی باشد».
یکی از نویسندگان بهایی از قول عبدالبهأ می گوید:
«. . . و از جمله قضایای عجیبه که واقع گشته این است که مشرق الاذکار در قطب امریک (امریکا)بنیان می گردد. . . . ملاحظه کنید که امرالله به چه درجه قوت یافته که خانمی فرنگی گیس خویش را فدای مشرق الاذکار می نماید. . . »(146).
در یکی از کتب بهائیان آمده است:
«از سال 1894 میلادی قوای مکنونه علم الهی با ایمان تورنتون چیس در آمریکا به سریان آمد و امر الهی در آن دیار به سرعت انتشار یافت و نفوس مقدّسی به امر حضرت بهأا. . . مؤمن گشتند. . . و یک شبه ره صد ساله رفتند تا آنجا که موفق شدند آمریکا را به عنوان مهد نظم اداری بهائی مفتخر سازند»(147).
و در کتاب دیگری از بهائیان چنین نوشته شده است:
«در آن زمان که امرالله در خطه آمریک (آمریکا) سریعاً رو به پیشرفت بود و ید غیبی الهی بذر محبت الله را در قلوب صافیه مردمان آن سامان می ک شت میسز (خانم)ماکسول به دستور مبارک در سال 916 میلادی فرمان تبلیغی را در یکی از جلسات کانونشن ابلاغ نمود و در آن جلسه درباره نحوه اجرای آن شور و مشورت گردید و حاضرین در جلسه و سایر احبأ قیام عاشقانه نمودند و ترک اوطان کرده به نقاط دور و نزدیک هجرت نمودند و در اثر جانفشانی های آن مؤمنین مخلص بود که علم (پرچم)یا بهاءالابهی در اقصی نقاط عالم و جزایر دور دست مرتفع گردید. . . »(148).
نقش زنان در بهائیت
با توجه به نقش کلیدی و مؤثر زنان در تمام ارکان جامعه و حرکت های اجتماعی، سران فرقه ضاله و استعماری بهائیت، از همان ابتدای تشکیل این فرقه یعنی زمان خروج سیدعلی محمد باب - با به کارگیری دستورات کانون های قدرت صهیونیستی - از زنان به عنوان عامل اصلی انحراف از حق و جذب افراد به این کیش استعماری استفاده کرده و می کنند.
استعمارگران با مطالعه در رفتارها و آموزه های مسلمانان دریافته اند که هرگز نمی توان به صورت مستقیم مسلمین را از دین الهی و راه راست خود منحرف کرد، به همین سبب با مطالعات عمیقی که در آیات قرآن و سنن و آداب دینی داشته اند، دستورالعمل های کلیدی آن را یافته و در صدد نفی و خدشه دار کردن آنها در اذهان عمومی مسلمانان برآمده اند و آنقدر روی این مسائل کار کرده اند که عملاً بخش عظیمی از پیکر امت اسلامی مصداق آیه شریفه «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» شده اند و دشمنان را به ادامه راهشان امیدوار کرده اند. از جمله کلیدی ترین نکات آموزه های مسلمین می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- ارتباط و جهت گیری مسلمین از روحانیون و عال مان عامل به دین.
2- نماز جماعت به عنوان یکی از بهترین شیوه های جذب و اتحاد مسلمین و آگاهی از اوضاع مسلمانان و محیط اطرافشان.
3- ارتباط تنگاتنگ دین و سیاست که دست هر بیگانه ای را از امور مسلمانان کوتاه می کند.
4- طهارت نسل که ضامن بقای نسل بشر است.
5- حیا و عفت زنان که در سایه حجاب آنان بخش اعظم سلامت جامعه تضمین می شود.
6- نقش زنان در تربیت مردان آینده و کل جامعه.
7- جهاد در راه خدا.
از همین رو می بینیم که دشمنان در کیش ساختگی خود، «بهائیت»، به صراحت وجود طبقه ای با نام روحانیّت را نفی کرده(149) و مدعی جدایی دین از سیاست شده اند. دیوید کیپز نماینده بهائی های فرانسه در این مورد می گوید:
«این مذهب نه روحانیت و نه مرجع مذهبی را به رسمیت نمی شناسد و برابری بین زنان و مردان را ترغیب می نماید. . . »(150)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
144- ورقا مدیریت گروه آموزش جغرافی دانشگاه تربیت معلم را برعهده داشت وی در سال 1357 و در بحبوحه انقلاب با 90 میلیون بدهی مالیاتی از ایران فرار کرد.
145- کسروی، احمد، بهائیگری، صص 98 - .99
146- یزدانی، احمد، مقام و حقوق زن در دیانت بهائی، جلداول، صص 45 و .46
147- کتاب هشتم، ص .106
148- ارباب، فروغ، اختران تابان، مؤسسه ملی مطبوعاتی امری، 122 بدیع، ص .309
149- آئین جهانی، ص .71
150- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، مورخه 21/2/1372، به نقل از خبرگزاری فرانسه
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 89/7/19 :: ساعت 12:11 عصر )
»» خطرامام علیه نفوذبهاییان
امام خمینی (ره) در سال 1341 فرقه ضاله بهائیت را یک حزب سیاسی خواندند و اینک که به مدد پیروزی انقلاب اسلامی اسناد بسیاری از روابط این فرقه با صهیونیست ها افشا شده، صحت این نظریه بیش از پیش اثبات گردیده است.
رژیم پهلوی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران از نقاط مختلف ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی «بیت العدل» تسهیلات ویژه ای قائل شد و به هربهائی که عازم این سفر می گردید، مبلغ پانصددلار ارز با تخفیف ویژه و نیز تخفیف قابل توجهی در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما درنظرگرفته و پرداخت می کرد.
خبر این غارت و چپاول بیت المال مسلمین اعضای فرقه ضاله بهائیت به اطلاع حضرت امام خمینی (ره) رسید، ایشان در تاریخ دهم فروردین 1341 در یک سخنرانی به این امر اعتراض کردند(136) و زمانی که اعزام نمایندگان محافل بهائیان ایران وارد مراحل اجرایی شد، طی پیام ویژه ای در پاسخ به علمای اعلام و حجج اسلام یزد فرمودند:
«از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند، تسهیلاتی است که برای مسافرت دوهزارنفر یا بیشتر از فرقه ضاله قائل شده است و به هریک 500 دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف دربلیط هواپیما داده اند، به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صددرصد ضداسلامی است، شرکت کنند. »(137)
آنگاه حضرت امام به رخنه عوامل اسرائیل بویژه بهائیان در بسیاری از پست های کلیدی و حساس کشور اشاره کرده و چنین هشدار می دهند:
«آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است. پیمان با اسراییل درمقابل دول اسلامی یا بسته شده یا می شود. لازم است علمای اعلام و خطبای محترم سایر طبقات را آگاه فرمایند که درموقعش بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد. . . »(138)
ایشان طی همین پیام عزم خویش را برای مبارزه مستمر با رژیم پهلوی اعلام می دارند و با تأکید بر این که علمای اسلام باید دین خود را به اسلام و پیامبر ادا نمایند، می فرمایند:
«اسلام به ما حق دارد. پیغمبراسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جانفرسای آن سرور در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه دین خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم. . . »(139)
در مطالب دستنویس بهاءالله نیز آمده است:
«جمیع احزاب عالم را فراگرفته و خواهد گرفت». (140)
در سال 1341 حضرت امام خمینی(ره) خطر نفوذ و گسترش این فرقه منحرف در ارکان رژیم پهلوی را یادآور شده و فرمودند:
«. . . اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطراست استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به (صورت)حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند. . . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند. . . »(141)
شوقی افندی برای اجرای این برنامه خود، درسال 1328 شمسی برابر با سال 1951 میلادی، یعنی هشت سال قبل از مرگش تشکیلاتی به نام «بیت العدل» را به وجود آورد و به عنوان پیشوا و رهبر بهائیان جهان اهدافی به شرح ذیل برای آن معین ساخت:
« 1- با رهبران دولت اسراییل وارد مذاکره شود و رسماً با این رژیم ایجاد رابطه نماید.
2- به او در انجام وظایف رهبری واداره جامعه بهائیت کمک کند.
3- با اولیای امور و رهبران کشورها در باب مسائل شخصی بهائیان وارد مذاکره شود. »(142)
شوقی افندی شخصاً اعضای نخستین «بیت العدل» را انتخاب کرد، اما دستور داده بود که اعضای آن بعدها از طریق انتخابات معین گردند. اسامی افرادی که توسط شوقی افندی به عنوان اعضای نخستین «بیت العدل» بهائیان جهان انتخاب شدند، به این شرح بود:
« 1- ایادی امرالله ام البهأ روحیه خانم ماکسول(همسر شوقی افندی)- عضو رابط بین ولی امرالله (شوقی افندی) و هیأت
2- ایادی امرالله چارلز میسن ریمی - رئیس
3- ایادی امرالله املیاکالز- نایب رئیس
4- ایادی امرالله لیر وی ایواس - منشی
5- ایادی ا مرالله یوگرجیاگری - عضو سیّار
6- ایادی امرالله، امه الله جسی رول - امین صندوق
7- ایادی امرالله اتل رول - معاون منشی برای مکاتبه با غرب
8- ایادی امرالله لطف الله حکیم - معاون منشی برای مکاتبه با شرق.
9- امه الله سیلوا آیواس از چهارم ماه مه 1955 به عضویت این تشکیلات معین گردید». (143)
افزون بر این گروه شوقی افندی در تاریخ سوم آذرماه 1335 شمسی تعداد 27 نفر دیگر را برای انجام وظایف مختلف و تبلیغ و توسعه حوزه نفوذ بهائیان و بنا به نوشته خودشان «حفاظت و تبلیغ حضرت بها ءالله تحت نظر ولی امرالله» انتخاب کرد و به آنان لقب «ایادی امرالله» بخشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
136- سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) به نقل از صحیفه نور، جلداول، چاپ اول، ص .12
137- نامه مورخه اردیبهشت 1342 در پاسخ به علمای اعلام وحجج اسلام یزد، صحیفه نور، جلداول، چاپ اول، ص .44
138- نامه مورخه اردیبهشت 1342، صحیفه نور، جلداول، چاپ اول، ص .44
139- همان.
140- برگی از کتاب بهائیان که نامش روی آن حک نشده است. مطالب دستنویس، بی تا، بی نا.
141- صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد ا ول، چاپ اول، 1361، صص 35-.34
142- مجله اخبار امری، آذر و دی ماه 1329 شمسی، صص 5-.4
143- مجله اخبار امری، شماره 5، سال109 بدیع.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 89/7/19 :: ساعت 12:10 عصر )
»» در هم تنیدگی با جامعه صهیونیستها
توجه فرقه ضاله بهائیت به اسراییل و صهیونیسم تاحدی است که شوقی ربانی سومین پیشوای این فرقه یکی از مهم ترین وظایف شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسراییل قلمداد می کند. وی همچنین در نقشه ده ساله اش، حمایت از دولت اسراییل رابرهمه دولتهای جهان ترجیح می دهد(126) و به بهائیان فرمان می دهد که به تشکیل محافل روحانی و ملی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام نمایند:
«در ارض اقدس، بر حسب قوانین و مقررات حکومت جدید التأسیس. . . اینگونه محافل را به وجود آورید». (127)
و حال آنکه در تشکیل همین محافل در کشورهای ایران، عراق، انگلستان و آلمان، رعایت قوانین و مقررات این دولت ها را مطرح نمی کند!(128)
این حمایت های آشکار و قوی از دولت اسرائیل، سبب شد تا «فرمان نیویج»، یکی از مهره های مهم دولت اسرائیل، فرقه مجهول و منحرف «بهائیت» را در ردیف اسلام و مسیحیت و یهودیت قرار داده و آن را یک «دین جهانی و بین المللی» بنامد:
«اکنون فلسطین را نباید فی الحقیقه منحصراً سرزمین سه دیانت محسوب داشت، بلکه باید آن را مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورد، زیرا امر بهائی که مرکز آن حیفا و عکاست و این دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است، به درجه ای از پیشرفت و تقدم نائل گشته که مقام دیانت جهانی و بین المللی را احراز نموده است، و همان طور که نفوذ این آئین در سرزمین مذکور روز به روز رو به توسعه و انتشار است، در ایجاد حسن تفاهم و اتحاد بین المللی ادیان مختلفه عالم نیز عامل بسیار مؤثری به شمار می آید». (129)
روحیه ماکسول (آخرین رهبر فرقه بهائیت) و همسر شوقی می گوید:
«من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان(بهائیت) از تازه ترین کشورهای جهان(اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما یعنی(بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است. »(130)
بهائیان، کشور ایران را مهد وخاستگاه فرقه بهائیت می دانند و سعی بلیغ و جد وجهد وافر برای انجام تبلیغات بهایی گری در ایران داشته و دارند. اما آنها از دیگر نقاط جهان نیز غافل نبودند و حتی در بسیاری از سرزمین ها با دعوت رسمی دولت های استعمارگر، مبلّغان خود را بدان سرزمین ها می فرستادند.
بی شک هدف استعمارگران از طرح و حمایت از بهائیان ایجاد تشتت و چندپارگی در میان مسلمین و تبدیل آنها به گروههای متخاصم و جزایر تک تک و بی رابطه و درگیرساختن آنان در جنگ های عقیدتی بود.
لازم به ذکر است که یکی از عوامل پیشرفت بهائیان، تظاهر آنان به اسلام در ملاء عام بوده است. به عنوان نمونه عباس افندی پس از مرگ بهاء، ابتدا باب هر نوع تبلیغی را مسدود کرد و همراه افراد دیگر فامیل، در لباس مسلمانی به انجام مراسم مذهبی اسلامی مشغول شد و به نحوی در این ظاهرسازی ها رعایت جوانب را در نظر داشت که کمتر کسی احتمال ضعف ایمان مسلمانی آنان را می داد. چه رسد به خروج از اسلام و نفی همه ارزش های اسلامی. (131)
اتحاد بهائیان و صهیونیستها
بهائیان علاقه و روابط ویژه ای با دولت اسراییل داشته اند و براساس همین علاقه با تجارصهیونیست نیز متحد هستند و در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت همگام عمل می کنند.
پس از تشکیل دولت غاصب اسراییل سران جریان صهیونیسم، بهائیت رابه عنوان دین به رسمیت شناختند و اجازه دادند تا نخستین معبد بزرگ بهائیان به نام «مشرق الاذکار»(132) در آنجا ساخته شود:
«موقوفات بین المللی بهایی برصفحه جبل کرمل با امضای قراردادی با مقامات اسراییلی برای ابتیاع قطعه زمینی به مساحت سی و شش هزار مترمربع واقع در رأس جبل کرمل جنب غار ایلیا به مقدار زیاد افزایش یافته. همچنین با تملک نقطه ای که به قدوم مبارک حضرت بهاءالله متبرک و محل نزول لوح کرمل بود، به قیمت یکصدوهشت هزار دلار خریداری گردید وقرار شد اولین مشرق الاذکار ارض اقدس برآن ساخته شود. . . »(133)
نقشه این معبد بهائیان و نیز گور بهاءالله و سیدعلی محمد باب توسط یکی از اساتید بهایی دانشکده معماری دانشگاه تهران به نام دکترعباس امانت تهیه و با صرف دهها میلیون دلار زیر نظر او ساخته شد.
به دلیل وجود گور بهاءالله و عباس افندی وشوقی افندی (ربانی) و نیز بزرگترین معبد بهائیان در اسراییل، همواره بهائیان در شمار افرادی قرار داشتند که خواستار برقراری رابطه رسمی بین ایران و اسراییل بودند و حتی شایع است تاجری که وسیله پرداخت رشوه 400 هزار دلاری به ساعد مراغه ای در ازای ایجاد رابطه با اسراییل را فراهم آورد، بهایی بود.
بهائیت به مثابه یک حزب صهیونیستی
شوقی افندی در زمان حیات خود به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و در هر شهر محفل ویژه بهائیت به وجود آورد و در بسیاری از کشورها این محافل بهائیان را به صورت محافل مذهبی و یا شرکت های تجارتی به ثبت رساند.
روحیه ماکسول همسر شوقی افندی در این مورد می نویسد:
«میل مبارک آن است که. . . محفل را به اسم جمعیت دینی واگر نشد به عنوان هیئت تجارتی تسجیل نمایند. »(134)
بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که اگر بهائیت توانسته است تاکنون برپا بماند به سبب همین نظام کنترل اجتماعی بود. در زمان شوقی افندی هرکس برخلاف اراده مرتکب عملی می شد، ابتدا از این تشکیلات اخراج می گردید. به این مرحله «طرد اداری» می گفتند و اگر آن شخص در مخالفت خویش ایستادگی می کرد، او را از جامعه بهائیت طرد می کردند که آن را«طرد روحانی» نام گذاشته بودند.
البته بهائیان در کنار این طردها که نسبت به افراد متخلف داشتند و با برخوردهای خشن و سنگین همراه بود نسبت به جامعه پیروان خود بسیار حساس بوده و به عنوان پشتیبانی همیشه در صحنه، در تمام زمان ها و مکان ها حضور داشته اند.
حضرت امام خمینی «قدس سره» در سال 1321ضمن انتقاد از سکوت جامعه مسلمانان نسبت به ظلم ها و مشکلات مسلمین، خصلت وحدت و اتحاد بهائیان را مورد اشاره قرار داده و خطاب به مؤمنین می فرمایند:
«خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود، برای او قیام کنند». (135)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
126- سعیدزاهد زاهدانی، بهائیت درایران، مرکزنشراسنادانقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1381، ص .257
127- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، مؤسسه تحقیقی رائین، ص .170
128- روزنامه جمهوری اسلامی، مورخه 8/11/.1382
129- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، صص 171و .170
130- اخبار امری، ش 10، دیماه 1340 (ژانویه 1962شماره صفحات مسلسل 601).
131- سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، ص .665
132- نخستین مشرق الاذکار در عشق آباد بنا شده است.
133- عباس افندی (عبدالبهأ)، کتاب قرن بدیع، جلددوم، چاپ مصر، صص 231-.230
134- روحیه خانم ام البهأ، ترجمه ابوالقاسم فیض، کتاب گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بی همتای ما، ص 384به نقل از بهائیت در ایران، ص .256
135- صحیفه نور، جلد 1ص .4
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 3:12 عصر )
»» یاورصهیونیستها
پس از کودتای 1299شمسی و پیدایش رضاخان درعرصه سیاسی و اجتماعی ایران اعضای فرقه ضاله بهائیت پس از سالها فعالیت نیمه پنهان از آزادی عمل فراوانی برخوردار شدند و با حمایت قدرتهای استعماری بویژه دولت انگلستان و براساس یک برنامه از پیش تدوین شده تهاجم ویژه ای را علیه مبانی سنتی و اعتقادی ملت مسلمان ایران آغاز کردند و در عرصه تخریب فرهنگی این مرز و بوم فعال شدند.
جاسوسی برای بیگانگان
همانطور که در صفحات پیشین اشاره شد، دولت روسیه تزاری نخستین یار و مددکار بهائیان بود. آنان نه تنها از اقتدارشان برای نجات جان میرزاحسینعلی نوری (بهاءالله) سود بردند، بلکه اولین کشوری بودند که مرزهای خود را برروی بهائیان گشودند و اولین معبد آنها، یعنی نخستین «مشرق الاذکار» بهائیان را در شهر عشق آباد ایجاد کردند.
تصور براین بود که همکاری بهائیان و دولت روسیه با انقلاب کمونیستی به پایان راه خود می رسد، اما مدارک نویافته، حکایت از همکاری بهائیان با روس های بلشویک و انقلابی دارد و هم اکنون مدارکی منتشرشده است که نقش بهائیان را در شکست نهضت جنگل و میرزاکوچک خان نشان می دهد.
یکی از نویسندگان معاصر به نقل از عبدالحسین آیتی، مبلّغ پیشین بهائیان، مواردی از همکاری بهائیان ساکن عشق آباد با سازمان جاسوسی شوروی «کا. گ. ب» را ارائه می کند و متذکر می شود که اینان به عنوان جاسوسان چندجانبه درخدمت روسیه و پس از آن «اتحاد شوروی» بوده اند. (117)
همپیمان با صهیونیست های یهودی
بهائیان از ابتدای پیدایش این فرقه در «عکا»، واقع در فلسطین اشغالی کنونی، متحد صهیونیست ها در برخورد با عرب های بومی و مسلمان بودند. آنان همواره بر اساس یک سلسله منافع مشترک در کنار یکدیگر قرار می گرفتند و در جهت مقابله با اسلام گام برمی داشتند.
نکته قابل توجه آنکه بررسی ها نشان می دهد یهودیان نقش بسزایی در پیدایش، گسترش و رشد فرقه بابیه و بهائیه داشته اند. به گواهی اسناد تاریخی 5سال پیش از آغاز دعوت علی محمد باب و درست اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر وبمبئی، یهودیان مشهد بدون هیچ فشاری به طور دسته جمعی مسلمان شدند و اولین کسانی هم که در خراسان بابی شدند همین یهودیان جدیدالاسلام مشهد بودند. همچنین ورود بابی گری به «سیاهکل» توسط میرزا ابراهیم جدید، یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، صورت گرفت. (118)
«دایره المعارف یهود» یهودیان جدید الاسلام مشهد را در شمار یهودیان مخفی (انوسی ها) دسته بندی می کند ونه در ذیل مرتدین و این نشانگر این اصل است که آنها براساس طرح و برنامه و به دستور مجامع و محافل دینی خود و برای فریب افکارعمومی تن به این کار داده بودند. والتر میشل، محقق یهودی، می نویسد که این جدیدالاسلام ها همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. (119)
از جمله این جدیدالاسلام های مشهد، نورالله زبولونی بود که به گفته مئیر عزری - سفیر اسرائیل در ایران - از بازرگانان مشهد بود که نمایندگی یهودیان مشهد را در همه کنگره های جنبش خلوتص(120) به دوش داشت و وفاداری اش به اسرائیل و پایبندی اش در یاری به ویژه مهاجران (یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت می کردند) زبانزد و از حامیان و پشتیبانان شلمو هیلل (موریس پرز)(121) بود. (122)
گروهی گرویدن یهودیان به بهائیت را تحت تأثیر انگیزه ها و منافع مادی و عده ای دیگر هدف از این کار را افزودن برحجم سیاهی لشگر دشمنان اسلام می دانند.
بهائیان ستاره داوود را مانند بابیه اسم اعظم می دانند و برای جلب محبت اسم اعظم را که شعار بهائیت است ترسیم کرده و در قبرستان یهود مدفون سازند. (123)
انتقال حسینعلی نوری (بهاء) به «عکا»، کمک دیگری بود به نزدیکی و همکاری هرچه بیشتر بهائیان با کانون های یهودی فعال مستقر در غرب که عبدالبها ء جانشین «بهاء»، نیز به این همکاری ادامه داد. او و دیگر بهائیان در تحقق استراتژی تأسیس دولت یهود در فلسطین سهم بسزایی داشتند که استعمارگران حامی اسرائیل - بویژه آمریکا و انگلیس - به پاس همین خدمات بهائیان، آنان را همواره از حمایت های مادی و تبلیغی خود برخوردار کرده اند. تاجایی که اسرائیل در زمان شوقی افندی به عنوان مرکز اصلی بهائیان قرار داده شد.
در زمان زندگی شوقی افندی رژیم اشغالگرقدس در فلسطین به روی کار آمد واین رژیم به پاس تلاش بهائیان در ایجاد یک فرقه انحرافی مذهبی در قلب جامعه اسلامی، فرقه ضاله بهائیت را به عنوان یک دین به رسمیت شناخت و آن را جزو مذاهب رسمی کشور خود قرار داد. و افزون برآن املاک واموال پیروان این فرقه تحت حمایت واقع شد و از کلیه مالیات ها و عوارض معاف گردید. «شوقی افندی» جانشین عباس افندی (عبدالبها ء) می گوید:
«دولت اسرائیل وسایل راحتی ما را فراهم کرد. »(124)
و در مورد بخشی از راحتی و حمایت های مادی و معنوی فعالیت آنان چنین توضیح می دهد:
«در ارض اقدس(اسرائیل)شعائر امریه(بهائیت)بی پرده و حجاب اجرا می شود. . . و معافیت مقامات (بهائیت) و توابع آن از مالیاتهای دولت (اسرائیل)از طرف اولیای امور تصویب گردید. »(125)
ازعواملی که باعث شد اسرائیل بیشتر به بهائیان روی خوش نشان بدهد، سرمایه گذاری بهائیان وجذب سرمایه های بزرگ آنان در اسرائیل بود که باعث شکوفایی اقتصاد این رژیم نامشروع می شد. از جمله می توان به تدفین رهبران بهائی در این کشور که هرساله گروه کثیری از بهائیان را با سرمایه های کلان به آنجا می کشاند، اشاره کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
117- شهبازی، عبداله، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره 27به نقل از عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، جلد 3صص 87-.85
118 -شهبازی، عبدالله، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره .27
119- شهبازی، عبدالله، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره .27
120- خلوتص عنوان عبری سازمان پیشاهنگی یهود و یکی از تشکل های کاملاً وابسته به آژانس یهود در ایران بود.
121 -شلمو هیلل با نام مستعار موریس پرز ازسوی دستگاه مهاجرت اسرائیل برای یاری به مهاجرت جوانان عراقی از راه ایران، به ایران آمد و نماینده آژانس جهانی یهود بود.
122- خاطرات مئیر عزری، جلد اول، ص .44
-123 نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص .71
124- اخبار امری، سال 107بدیع، ماره 8ص 2به نقل از فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره .27
125- توقیعات مبارکه، نوروز 101بدیع، ص 159همان
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 3:10 عصر )
»» تاریخی کمیته مجازات
وجه بهایی بودن اعضای کمیته مجازات و نقش مخفی و قابل توجهی که فرقه ضاله بهائیت در این ایام و در راستای تحقق سیاست های استعماری بریتانیا برعهده داشت، مسأله مهم و قابل تأملی است، عملیات تروریستی و قتل های پشت سرهم دوران مشروطه از مهم ترین عوامل در ایجاد یک بحران عظیم و عمیق است که تأثیرات روانی و تبلیغی و فرهنگی عظیمی برجای گذاشت و در فاصله چهارسال آنچنان بی تفاوتی درجامعه به وجود آورد و ساخت سیاسی کشور را چنان خنثی و آلوده کرد که در نهایت با هجوم چند صدنفر قزاق به سرکردگی رضاخان میرپنج از قزوین، پایتخت کشور به سادگی و بی هیچ مقاومتی به تصرف آنها درآمد و با سقوط حکومت قاجار، مشروطیت به سرنوشت شوم دیکتاتوری پهلوی دچار گردید.
این موضوع که اعضای کمیته مجازات از پیروان فرقه بهائیت بودند و با طرح و برنامه استعماری به صحنه فراخوانده شده بودند یک ادعا نیست و اسناد ومدارک متعددی برای اثبات آن در دست است.
برخی نویسندگان نیز عملیات کمیته مجازات را اعتراض انقلابی در مخالفت با قرارداد 1919و دولت وثوق الدوله خوانده اند و این درحالی است که کمیته مجازات در زمان اولین دولت وثوق الدوله در سال 1295ش. / 1916م. و در اوج وقایع پس از صدور فرمان مشروطیت تأسیس شد و تنها پنج ماه (تا پاییز 1296/1917) فعالیت کرد. بنابراین، عملکرد آن ربطی به قرارداد 1919 نداشت.
(109) بنیانگذاران و اعضای اصلی این کمیته از افرادی چون سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده، سرتیپ ابراهیم خان منشی زاده
(110) (که هردو از اعضای قدیمی بریگاد قزاق بودند)، محمدنظرخان مشکوه الممالک، احسان الله خان دوستدار، میرزامحمدخان نجات خراسانی، سردارمحیی (برادر میرزاکریم خان رشتی، جاسوس معروف انگلیس) کریم دواتگر و میرزاعلی اکبر ارداقی تشکیل می شد که زندگینامه همه آنها بشدت آلوده واکثر آنها از پیروان فرقه ضاله بهائیت بودند. هسته مرکزی کمیته مجازات ابوالفتح زاده (به عنوان رئیس کمیته) و منشی زاده و مشکات الممالک بودند و مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ایران، سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده و سرتیپ ابراهیم خان منشی زاده را از پیروان فرقه بهائیت معرفی می کند.
(111) این موضوع را عبدالله متولی نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید می کند و افزون بردونفر نامبرده، مشکوه الممالک را هم پیرو این فرقه می داند.
(112)
پس از ترور اسماعیل خان رییس سیلوی تهران، شبنامه ای از سوی «
کمیته مجازات» منتشر می گردد که مسؤولیت اجرای این ترور را برعهده گرفته و ضمن بیان شعارهای ظاهراً انقلابی سایر افراد و مسؤولان را به مرگ تهدید می نماید.
یکی از اعضای «
کمیته مجازات» به نام میرزاعلی اکبر ارداقی درخاطرات خودبه این شبنامه اشاره می کند و می نویسد:
«
انتشار این شبنامه به مراتب از قتل میرزااسماعیل خان بیشتر تولید وحشت و اضطراب کرد. من و عمادالکتاب افراد گمنامی بودیم و سه نفر دیگر نیز بهایی بودند. لذا این خود موجب شد که کسی درباره ما پنج نفر سوءظنی نبرد. . . »
(113)
مدتی بعد، اعضای کمیته شناسایی و چند تن از ایشان دستگیر شدند. ابوالفتح زاده و منشی زاده در 26 ذیقعده 1336 قمری، به شکلی مرموز در سمنان به قتل رسیدند و احسان الله خان دوستدار به قفقاز گریخت. مشکات الممالک نیز پس از مدت کوتاهی آزاد شد.
در زمان دستگیری اعضای کمیته مجازات، فرقه بهائی در دستگاه نظمیه از چنان نفوذی برخوردار بود که بتواند پرونده را به شیوه دلخواه خود فیصله دهد. نفوذ بهائیان در نظمیه از زمان ریاست کنت دو مونت فورت بر نظمیه تهران آغاز شد. عبدالرحیم ضرابی
(114) (بهائی کاشانی) معاون او و کلانتر تهران بود و به این دلیل به عبدالرحیم خان کلانتر شهرت داشت.
(115)
پس از دستگیری اعضای کمیته مجازات، احمدخان صفا، مسؤول پرونده فوق در نظمیه، به شکلی مرموز به قتل رسید. در این زمان، گروهی به نام «
کمیته سیمرغ» طی اطلاعیه ای خطاب به رئیس الوزرا قتل صفا را ناشی از مماشاتی دانست که دولت در قبال بهائیان در پیش گرفته. گروه فوق مدعی بود که در تنظیم پرونده تنها نام ابوالفتح زاده و منشی زاده که بر خلاف میل مسؤولان دولت تصادفاً به تله افتاده اند، ذکر شده و در مورد مشارکت سایر بهائیان مسکوت مانده است. در این اعلامیه چنین می خوانیم:
«
احسان الله خان، قاتل منتخب الدوله و احمد آقای روحی و میرزا ضیأالله که عضو عمده کمیته تروریست بودند، هر کدام در یک محلی مشغول عیش و نوش می باشند. . . ما، که بر تمام احوال و اسرار اطلاع داریم، نخواهیم گذاشت که کابینه وزرا از طایفه (بهائی)تشکیل شود زیرا که اینها شروع به وزیرکشی هم خواهند کرد تا اینکه دیگر کسی زیر بار وزارت نرود و میدان را برای خود مصفا نمایند. . . این رشته سر دراز دارد».
(116)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
109- عبداله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، پاییز82صص 45و .46
110- یکی از سه پسر میرزا ابراهیم خان منشی زاده، به نام داوود منشی زاده، در سال های پس از شهریور 1320 به تأسیس گروه فاشیستی سومکا دست زد. این گروه با نظامیان عالی رتبه وابسته به سازمان اطلاعاتی انگلیس، به رهبری سرلشکر حسن ارفع، رابطه تنگاتنگ داشت و اقدامات آن بخشی از عملیات شبکه فوق به شمار می رفت. (عبداله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، ص 46، به نقل از ظهور و سقوط پهلوی، ج 2، ص 440).
111- مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، جلد اول، ص 112 و یغما، سال 5 (1331)، ص .134
211- فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره .27
113- خاطرات علی اکبر ارداقی، ص .51
114- عبدالرحیم ضرابی با مانکجی هاتریا، رئیس شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران، مرتبط بود و کتاب تاریخ کاشان را به سفارش مانکجی نوشت. عبدالرحیم خان ضرابی از اعضای خاندان سپهر و از خویشان مورخ الدوله سپهر است و پدر علیقلی خان نبیل الدوله بهائی معروف که از دوستان عباس افندی و سال ها کاردار سفارت ایران در ایالات متحده آمریکا بود. علیقلی خان ضرابی (نبیل الدوله) نیز در جوانی در سفارت انگلیس در تهران کار می کرد. وی در آمریکا یکی از ماسون های بلند پایه شد و در طریقت اسکاتی کهن به درجه سی و سوم (عالی ترین درجه ماسونی) رسید.
115- عبداله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، صص 44-.45
116- عبداله شهبازی، تاریخ معاصر ایران، ش 27، صص 44 - 45، به نقل از آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پرونده 43850 - ن.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 3:7 عصر )
»» مروج تروریسم
آنچه به عنوان نتیجه این بحث عاید می گردد این است که در حقیقت انقلاب مشروطیت را روحانیون مسلمان به ثمر رساندند اما این انقلاب در نیمه راه توسط عده ای از روشنفکران سکولار بابی و بهایی از مسیراصلی خود خارج شد و سرانجام آن به دیکتاتوری رضاخان رسید.
به طورکلی در انقلاب مشروطیت تغییرساختار دولت و تبدیل دیکتاتوری به شکلی از حکومت عادلانه هدف مردم بود. تا آن زمان نظریه مدونی در مورد حکومت اسلامی وجود نداشت ولی روش دموکراسی غربی طرحی آماده و آزمایش شده در کشورهای اروپایی بود. به همین سبب با فشار روشنفکران غرب زده بویژه پیروان بابیگری و بهاییگری، مشروطه جایگزین تفکر عدالتخواهانه اسلامی شد.
تروریسم ؛
مشخصه بهائیانتروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه 840 م/1260 ق، با بابیگری آغاز شد و چنان با بابیگری پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام «
بابی» و «
تروریست» مترادف بود. بابی ها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در شوال 1268 ق، به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند. از آن پس این شیوه در ایران تداوم یافت و بویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت. بهائیان در عتبات نیز بیکار نبودند و سیداسدالله مازندرانی در عتبات به جرم سوءقصد به آیت الله خراسانی گرفتار شد.
(106)
فعالیت های تروریستی دوران مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی، احسان اله خان دوستدار، اسداله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمدنظرخان مشکات الممالک در پیوند است.
فعالیت های مخفی اسداله خان ابوالفتح زاده (سرتیپ فرج قزاق) و ابراهیم خان منشی زاده (سرتیپ فرج قزاق) و محمدنظر خان مشکات الممالک از سال1323ق. و با عضویت در انجمن مخفی معروف به «بین الطلوعین» آغاز شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، نخست وزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار می شد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و چند تن نیز بهائی بودند.
عضویت در این انجمن و فعالیت های بعدی ابوالفتح زاده و منشی زاده و مشکات الممالک (بهائی) و ازلیهای عضو انجمن فوق را باید بخشی از عملکرد شبکه توطئه گر وابسته به اردشیر ریپورتر ارزیابی کرد. اعضای این انجمن، اعم از ازلی و بهائی، پس از تأسیس سازمان ماسونی لژ بیداری ایران (1325 ق. / 1907 م) در پیرامون آن مجتمع شدند و مشکات الممالک صندوق دار لژ بیداری ایران بود.
از ذیقعده 1323 ق. این فعالیت با عضویت اسداله خان ابوالفتح زاده و برادرش سیف اله خان و ابراهیم خان منشی زاده در «انجمن مخفی دوم» تداوم یافت. در این انجمن سیدمحمدصادق طباطبایی (پسر آیت الله سیدمحمد طباطبایی)، ناظم الاسلام کرمانی (نویسنده کتاب «تاری بیداری ایرانیان» و آقا سیدقریش (از اعضای بیت سیدمحمد طباطبایی) و شیخ مهدی(107) (پسر آیت الله شیخ فضل الله نوری) عضویت داشتند. در همین زمان گرایش های تروریستی برخی اعضای این انجمن کاملاً مشهود بود. برای مثال، در یکی از جلسات انجمن مسئله قتل آیت الله سید عبدالله بهبهانی مطرح شد که با مخالفت سیدمحمد صادق طباطبایی مواجه گردید. اندکی بعد، ارباب جمشید جمشیدیان (دوست صمیمی و محرم اردشیر ریپورتر) به عضویت این انجمن درآمد.
گروه تروریستی فوق، سرانجام، شکل نهایی خود را یافت و به عملیات آشوبگرانه و تفرقه افکنانه ای چون ترور نافرجام شی فضل الله نوری (16 ذیحجه 1326 ق. ) دست زد.
عامل این ترور کریم دواتگر بود که به همراه افراد دیگری از جمله میرزا محمد نجات خراسانی - عضو فرقه بهائی و مرتبط با سفارت انگلیس که مشهور به فساد بود - دستگیر شد. «نجات» نیز عضو کمیته «بین الطلوعین» بود. به گفته سیدحسن تقی زاده، «اسمارت»، نماینده سفارت انگلیس، در جلسات بازجویی از محمد نجات شرکت می کرد و مواظب بود که «نتوانند به میرزا محمد زور بگویند». طبق گزارش سر جرج بارکلی به سر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس، در جریان این بازجویی کریم دواتگر تلویحاً حسینقلی خان نواب، برادر عباسقلی خان کارمند سفارت انگلیس، را به ترور مربوط کرد. حسینقلی خان نواب نیز از نزدیکان و محارم اردشیر ریپورتر، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، بود.
پس از آن ابوالفتح زاده و برادرانش و سایر اعضای گروه تروریستی و آشوبگر فوق، از جمله کریم دواتگر، در روستای قلهک، که در آن زمان در ملکیت سفارت انگلیس بود و دولت ایران بر آن نظارت نداشت، مستقر شدند. در اول جمادی الثانی 1327 ق. ابوالفتح زاده و منشی زاده، همراه با زین العابدین خان مستعان الملک، گروه تروریستی جدیدی تشکیل دادند موسوم به کمیته جهانگیر. ابوالفتح زاده و مستعان الملک و میرزا محمدنجات از جمله اعضای «محکمه انقلابی» بودند که حکم اعدام مجاهد نستوه شهید شیخ فضل الله نوری را صادر کردند. دادستان این محکمه شیخ ابراهیم زنجانی بود که تحت تأثیر میرزا مهدی خان غفاری کاشی (وزیر همایون)، عضو فرقه بهائی، قرار داشت.
در رجب 1328 ق. حادثه قتل سید عبدالله بهبهانی رخ داد که عاملان آن وابسته به شبکه تروریستی ابوالفتح زاده و منشی زاده بودند. یکی از ضاربان بهبهانی فردی به نام حسین لله بود که بعدها با ابوالفتح زاده و منشی زاده و مشکات الممالک در کمیته مجازات همکاری کرد. پس از این واقعه، ابوالفتح زاده به اروپا گریخت، مدتی بعد به ایران بازگشت و به عنوان متصدی گردآوری مالیات منطقه ساوجبلاغ و شهریار منصوب و اندکی بعد معزول شد که ابوالحسن علوی این عزل را نتیجه تبلیغات بهائیگری ابوالفتح زاده می داند.
در ذیقعده 1334، ابوالفتح زاده و منشی زاده و مشکات الممالک عملیات خود را در قالب گروه جدیدی به نام کمیته مجازات آغاز کردند و به چند فقره قتل، همراه با انتشار اعلامیه هایی دست زدند که بازتاب اجتماعی و سیاسی فراوان داشت. (108)
«کمیته مجازات» پایگاه بهائیان
یکی از مهم ترین پدیده های دوران انقلاب مشروطیت ترورهای مرموز و به هم پیوسته ای است که با محوریت «کمیته مجازات» صورت می گرفت. تا چندی قبل عده ای اعتقاد داشتند که این تروریست ها در شمار افراد انقلابی سرخورده ازعدم تحقق آرمان های مشروطه بودند که از روی ناچاری و یأس فکری - ایدئولوژیک به سمت آشوبگری و آنارشیسم و ترور کشیده شده اند. اگر به رویدادهای تاریخی با دقت نگاه کنیم، متوجه می شویم این تحلیل که در سریال «هزاردستان» - ساخته علی حاتمی - نیز به مخاطب القأ شده درست نیست و اقدامات تروریستی این گروه از همان ابتدای مشروطه خواهی آغاز شد. مانند ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری توسط یکی از سرکردگان کمیته مجازات به نام کریم دواتگروپس از آن ترور افرادی چون سیدعبدالله بهبهانی. به عبارت بهتر باید گفت برنامه آشوبگری و ترور این گروه زمانی آغاز شدکه هنوز مشروطه خواهی بهار خود را سپری می کرد و مردم و انقلابیون در اوج خوش بینی به مشروطیت بودند و هنوز مقوله ای به نام سرخوردگی مطرح نبود. این افراد به هیچ وجه و با هیچ معیاری از نیروهای انقلابی یا سرخوردگان مشروطه نبودند. اما عامداً و آگاهانه در اعلامیه های «کمیته مجازات» تلاش می شد تا انگیزه آنها دینی وانقلابی وانمود گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
106 -نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص .30
107- پدر دکتر نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده.
108- عبداله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، صص38-.43
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 2:34 عصر )
»» عمده ترین عوامل انحراف مشروطیت
بر اساس چارت تشکیلاتی «
بیت العدل» اسرائیل درارتباط کامل با ایادیان امرالله است و دارای مشاورین و معاونین قاره ای است. محفل ملی ایران در هر استان یک محفل استانی داشت که پس از آن محفل شهرستان و محفل ده قرار می گیرد
. هریک از محافل دارای حداکثر 9 نفر عضو و لجنه هایی با عناوین زیر بودند:
مطبوعات، سمعی و بصری، نشر نفحات الله، ورقا وتزیید، معلومات، معارف آهنگ بدیع، اخبار امری، حیات، امأالرحمن، خیانات نوزده روزه، گلستان موسیقی، نشر آثار امری و غیره. هر «لجنه» دارای چند «هیئت» و هر هیئت دارای چند «کمیسیون» است.
پس از کنفرانس لندن و انتخاب «
بیت العدل حیفا» گروهی از بهائیان، این کنفرانس و بیت العدل حیفا به ریاست «
روحیه ماکسول» را بی اعتبار دانستند و یک امریکایی به نام چارلز میسن ریمی را به عنوان جانشین شوقی افندی و رهبر بهائیان معرفی کردند و تحت عنوان
ریمی ها از بهائیان جدا شدند.
چارلز میسن ریمی فرزند یک کشیش کلیسای اسقفی بود که در سال 1874 میلادی در یکی از شهرهای حاشیه رودخانه «
می سی سی پی» امریکا به دنیا آمد. او که تحت تعلیمات کلیسای اسقفی امریکا پرورش یافته بود، از دوستان بسیارنزدیک شوقی افندی به حساب می آمد. وی که پس از آشنایی با «
شوقی افندی» به فرقه ضاله بهائیت پیوسته بود، کم کم صاحب موقعیتی در میان بهائیان شد. دوستی این امریکایی با شوقی ربانی به حدی بود که شوقی ربانی وی را نماینده خود می خواند و در مراسم و جلساتی که نمی توانست در آنها حضور یابد، «
میسن ریمی» را به جای خود می فرستاد. او دوبار به نمایندگی ازسوی شوقی افندی (ربانی) به سراسر دنیا و مراکز تجمع و نفوذ بهائیان سفر کرده بود. طرفداران چارلز میسن ریمی او را پنجمین پیشوا و رهبر بهائیان جهان می دانند و به وی لقب عزیزالله و ولی امر ثانی داده بودند.
در همین ایام ودرمیانه کشمکش طرفداران خانم روحیه ماکسول و هواداران چارلز میسن ریمی برسررهبری فرقه بهائیت، یکی از بهائیان خراسان - که در کشوراندونزی اقامت داشت- ادعای مهدویت کرد و خود را موعود کتاب اقدس - کتاب مقدس بهائیان - دانست. این شخص که
جمشید معانی نام داشت، برخود لقب
سمأالله گذاشت و فرقه جدیدی به نام سمائی ها را به وجود آورد که گروهی از بهائیان بویژه بهایی های هند و پاکستان به او گرویده اند.
نورالدین چهاردهی یکی از محققین در ملل و نحل درباره جمشید معانی می نویسد:
«
جمشید معانی مانند میس ریمی که در آمریکا مدعی شد، وی در اندونزی دانشگاهی تشکیل داده و ورود بهائیان را در آن کشور مانع شده و گفته است در آخر ژانویه سنه 1966 م به معراج رفته است و ریشه درخت بهأ و ثمره آن معانی است». (
104)بهائیت در عصر مشروطیت از زمان شیخ احمد احسایی تا انقلاب مشروطیت، یعنی حدود 90 سال، شاهد بروز و ظهور فرقه های متعددی بودیم که نامدارترین آنها عبارتند از شیخیگری، بابیگری، ازلیگری و بهائیگری. در سالهایی که زمزمه قانون و مشروطه برزبانها جاری شد، این فرقه ها انشعابات متعددی را پشت سرگذاشته و تنها شیخیگری و بهائیگری، آن هم به سبب حمایت کانونهای استعماری، محلی از اعراب داشتند و برسرپا مانده بودند.
بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان تاریخ که با نگرشی اسلامی به انقلاب مشروطیت نگاه می کنند، بابیگری و بهائیگری را یکی از عمده ترین عوامل انحراف آن می دانند. در این دوران شاه در رأس دولت و روحانیت راهبر و پیشاهنگ ملت بودند. در این ایام، دولت به خاطر مدیریت نادرست و سوءاستفاده دولتمردان در اوج فساد و از لحاظ مالی بسیار ضعیف بود. مطالبات آزادیخواهانه مردم رو به تزاید داشت و روی هم رفته دو خط فکری خاص این خواست و نهضت را تغذیه می کردند. یکی علما و روحانیون که اصلاحات اجتماعی - مذهبی را خواستار بودند و تشویق می کردند و دیگری روشنفکران و تحصیلکردگان فرنگ رفته و به طورکلی غرب زده که الگوهای دموکراسی اروپایی را برای ایران می خواستند.
اما تفکر غالب، تفکر اسلامی بود. مورخان و کارشناسان غربی همچون خانم پروفسور آن لمبتون جاسوس انگلیسی در ایران براین اعتقادند که در آن ایام مردم، ایران را «
کشور اسلام» و شاه را هم «
پادشاه اسلام» می خواندند. و پیش از انقلاب مشروطیت یک حرکت آزادیخواهانه و نوگرایانه توسط میرزاملکم خان ناظم الدوله و سیدجمال الدین اسدآبادی در ایران شروع شده بود و این جنبش که علیه فساد و استبداد داخلی و نفوذ خارجی بود به جنبشی ملی و اسلامی تبدیل شد.
البته دور از انتظار نیست که خانم «
آن لمبتون» که پیوند و ارتباطاتش با آژانسهای جاسوسی انگلستان اثبات شده است، می کوشد تا حرکت میرزا ملکم خان نظام الدوله که از سوی «
گراند لژ اسکاتلند»، یعنی سرزمین مرجع فراماسونری جهان، هدایت می شود و اهدافی جز برنامه های استعماری ندارد، را حرکتی آزادیخواهانه قلمداد نماید.
پس از ترور ناصرالدین شاه و آغاز سلطنت مظفرالدین شاه خواست و مطالبات مردم شدت بیشتری به خود گرفت. به استناد مدارک تاریخی، مردم از آغاز حرکت بیدارگرانه که منجر به مشروطیت شد، خواستار «
عدالتخانه» بودند. یعنی به وجه اسلامی ماجرا بیشتر اهمیت می دادند و می خواستند تا این عدالتخانه ها بر مبنای معیارهای اسلامی اداره شود.
اگر به جریان مبارزه و طرح مطالبات مردم در آن ایام به دقت نگاه کنیم، می بینیم که عبارت مشروطیت درست بعد از بست نشینی در سفارت انگلیس برلب های مردم نشست و مبلّغان و کوشندگان این راه هم همانگونه که گفته شد، روشنفکران و تحصیلکردگان غرب رفته یا روشنفکران سکولار یا بابی مسلک بودند.
یکی از مهم ترین فعالان در این عرصه
میرزاملکم خان ارمنی -
پدر فراماسونری ایران(
105) - است و از دیگر افرادی که در این زمینه تلاش و فعالیت بسیار داشتند و با مقالات و نوشته های خود سعی در تبلیغ مشروطیت و دموکراسی از نوع غربی آن می کردند، باید از افرادی چون میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی نام ببریم که به اتهام دخالت درترور نافرجام «ناصرالدین شاه» به دستور محمدعلی میرزای ولیعهد در تبریز کشته شدند.
نکته جالب و در خور توجه پیرامون میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی این است که هردو پیرو فرقه ضاله «باب» و داماد میرزا یحیی صبح ازل - سرکرده فرقه «بابی های ازلی» و برادر بهاءالله - بودند. براین گروه باید نام میرزا یحیی دولت آبادی را هم افزود. او هم از گروه بابیان مشروطه خواه و فعالان نهضت مشروطه خواهی در ایران بود. میرزا یحیی دولت آبادی در خانواده ای بابی به دنیا آمد و پدرش مأمور و نماینده امور حسبیه میرزا یحیی صبح ازل در ایران بود و هرساله وجوهات به اصطلاح شرعیه «
بابی ها» راجمع آوری می کرد و برای «
میرزا یحیی صبح ازل» به قبرس می فرستاد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
104 -نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص .131
105- عبداله شهبازی طی مقاله ای درفصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، ص 13، چنین نوشته است: مانکجی هاتریا بنیادگذار واقعی اولین سازمان فراماسونری ایران (فراموشخانه) است که به دلیل فقدان تحقیقات بنیادین در این زمینه تأسیس آن به غلط به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 2:31 عصر )
»» اختلافات وانشعابات
شوقی افندی خود را «
ولی امر الله» خواند و رئیس «
بیت العدل» معرفی کرد. او در
دارالفنون بالیون لندن تحصیل کرده و مستقیماً تحت پرورش و تربیت انگلیسی ها رشد کرده بود.
شوقی افندی با شعار برابری زن و مرد دستور برداشتن حجاب را صادر کرد و ازآنجا که ایران را خاستگاه «
بهائیت» می دانست به پیروان خود سفارش کرد که کوشش کنند تا این روش قبل از هرجا در تهران و ایران رایج گردد.
شوقی افندی که در سال 1300 شمسی، یعنی اولین سال به قدرت رسیدن رضاخان به رهبری «بهائیت» برگزیده شده بود و در سال 1336یعنی شانزدهمین سال سلطنت محمدرضا پهلوی مرد.
براساس وصیت و دستورات عبدالبهاء باید رهبری بهائیت در خاندان «شوقی افندی» به صورت موروثی باقی می ماند، اما برخلاف پیش بینی بهاءالله و عبدالبهاء، شوقی صاحب فرزند نشد. به همین سبب او برای اداره جامعه بهائیت، ایجاد تشکیلاتی به نام «
بیت العدل» را لازم و ضروری دانست.
شوقی افندی در دانشگاه امریکایی بیروت و سپس در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده بود و انتخاب او به رهبری بهائیت با توجه به رذایل اخلاقی که داشت موجب اختلاف و انشعاب های تازه ای دربهائیت شد. حتی
فضل الله صبحی مهتدی -
که کاتب و منشی عبدالبهاء بود-
دست از این فرقه پوشالی کشیده و به دامان پاک اسلام رو آورد و خاطرات خود را از رفتار زشت «
شوقی» انتشار داد. براساس نوشته ها و خاطرات صبحی،
شوقی افندی (ربانی) گرایش شدیدی به همجنس بازی داشته و توضیح داده است که چگونه رهبر بهائیان جهان اوقات خود را با همجنس بازی به عنوان «مفعول» می گذرانده است.
این امر، از دلایل رویگردانی چند تن دیگر از نزدیکان عبدالبهاء از فرقه ضاله بهائیت نیز بود.
اختلاف و انشعابات تازه در بهائیتشوقی ربانی در سال 1336شمسی به مرض آنفلوآنزا در لندن درگذشت.
پس از مرگ شوقی افندی کشمکش شدیدی بین بهائیان برسرجانشینی او در گرفت و بسیاری از آنان رهبری همسر آمریکایی او به نام
روحیه (ماری) ماکسول را پذیرفتند. اینان در اوایل دهه 340کنفرانس ویژه ای با حضور سران مهم فرقه بهائیت در لندن تشکیل دادند و دراین کنفرانس 9نفر رابه عنوان اعضای مجلس بیت العدل انتخاب کردند. آنگاه این
بیت العدل به شهر «
حیفا» در «
اسراییل» منتقل شد که تاکنون فعال است و هرچندسال یکبار با تجدید انتخابات اعضای آن تغییر می کند. ریاست این گروه که به بیت العدل حیفا شهرت دارد، با روحیه ماکسول - همسرشوقی افندی - بود که او نیز در سال 1378شمسی مرد.
البته نخستین «بیت العدل» بهائیان در سال 1951میلادی یعنی هشت سال قبل از مرگ شوقی ربانی و توسط وی ایجاد شد.
اولین وظیفه این هئیت ایجاد رابطه با دولت اسرائیل بود.
اسامی اعضای اولین دور بیت العدل اعظم به شرح زیر بود:
1- چارلز ولکات
2- علی نخجوانی
3- بورا کاولین
4- ایان سمبل
5- لطف الله حکیم
6- داوید هوفمن
7- یوج جانی
8- امور گیبسون
9- هوشمند فتح اعظم
و
اعضای هیئت دوم بیت العدل:
1- دکتر لطف الله حکیم
2- ایمامی گیبسون
3- هوشمند فتح اعظم
4- یورا کاولین
5- هیو جانس
6- ایان سمبل
7- چارلز ولکات
8- دیوید هونمان
9- علی نخجوانی
و
اسامی اعضای بیت العدل سوم به شرح زیر می باشند:
1- علی نخجوانی
2- هوشمند فتح اعظم
3- ایماس گیبسون
4- دیوید هوفمان
5- یورا کاولین
6- هیو جانس
7- ایان سمبل
8- چارلز ولکات
9- دیوید روح
(103)
شوقی افندی در سوم آذر 1335شمسی تعدادی از بهائیان را برای انجام وظایف مختلف از جمله
حفاظت و تبلیغ امر بهأالله با عنوان «
ایادی امرالله» انتخاب کرد. برخی از اسامی این افراد به شرح زیر بود:
1- ایادی امرالله چارلز میسن ریمی
2- ایادی امرالله روحیه خانم ماکسول (همسر شوقی)
3- ایادی امرالله امیلیا کالیز
4- ایادی امرالله لروی لیواین
5- ایادی امرالله علی اکبر فروتن (در عصر پهلوی مدتی ریاست آموزش و پرورش همدان را برعهده داشت و نویسنده جزوه های درسی اخلاق کودکان و نوجوانان بهائی بود).
رشته های تشکیلات ایادی امرالله تا دوردست ترین نقاط جهان می رسد.
در دوره پهلوی درایران محافلی از سطح ملی تاسطح ده تشکیل شد و هر محفل حداکثر 9 عضو داشت، با تقسیم کار در لجنه های تابعه خود فعالیت های بهائیان را پوشش می داد و از همین رهگذر بود که بهائیان بر تمام امور مملکتی ما چنگ انداختند.
از آنجا که ایران به عنوان تنها کشور شیعه است که تا کنون فرقه های استعماری چون وهابیت و قادیانیگری و. . . نتوانسته است در آن نفوذ کند بهائیان علاقه عجیبی به ایران دارند و ایران را «
مهد و سرزمین امرالله» می خوانند و برای تبلیغ این فرقه در میان ایرانیان نهایت کوشش را به عمل می آورند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
103 -نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، صص 223- .227
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 2:30 عصر )
»» عباس افندی که بود؟
دبیر کل راز دوم را هم برای من بازگفت: - همان رازی که وعده داده بود - من به ویژه پس از چشیدن شیرینی راز اول در آرزوی دانستن آن بودم.
راز دوم سند پنجاه صفحه ای بود که در آن برنامه هایی برای در هم کوفتن اسلام و مسلمانان در مدت یک قرن آمده بود(97) به گونه ای که پس از آن از اسلام تنها نامی باقی بماند. این سند خطاب به مدیر کل های وزارت و برای دست یابی به این هدف تنظیم شده بود. این سند
چهارده بند داشت و به من هشدار دادند که از این سند به کسی چیزی نگویم و آن را کاملاً پوشیده دارم تا مسلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و برای رویارویی با آن چاره ای نیندیشند.
خلاصه این سند به شرح زیر است: 1- همکاری جدی با تزارهای روسیه برای دست اندازی به مناطق اسلامی همچون بخارا، تاجیکستان، ارمنستان، خراسان و توابع آن و همکاری جدی با آنها برای دست یافتن به اطراف مناطق ترک نشین هم مرز با روسیه.
(98)
2- همکاری کامل با فرانسه و روسیه در برنامه ریزی همه جانبه برای در هم کوبیدن جهان اسلام از بیرون و درون. . .
4- برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکومت های اسلامی فارس و ترک به بیشترین پاره های ممکن. . . (
بالکانیزه کردن امپراطوری عثمانی) .
6- ساختن دین ها و مذهب های مختلف در کشورهای اسلامی. . .
11- گسترش دایره دعوت به مسیحیت. . . »
(99)
جانشینان بهاء الله
«
میرزا حسینعلی» بهاء الله از همسراول خود پسری به نام
عباس داشت و ازهمسر دیگرش نیز صاحب سه پسر شده بود. براساس توافقی که در زمان حیات بهأالله انجام شد، قرار بود ابتدا عباس افندی، فرزند ارشد او، جانشین پدر شود و پس از او محمدعلی افندی، پسر بزرگ زن دیگرش، جای او را بگیرد. اما با مرگ «بهاء الله » بین فرزندانش جدایی واختلاف افتاد و «
محمد علی افندی» به همراه برادران و خواهرانش و پسرعموها همگی علیه عباس افندی (عبدالبهاء) پسر بزرگ بهاء الله شوریدندو زعامت او را گردن نگذاشتند. اما در نهایت او به جانشینی بهاء الله دست یافت و با عنوان
«
عبدالبهاء » تا سال 1300 شمسی رهبری فرقه ضاله بهائیت را در دست داشت. «
عباس افندی» روحیه ای محافظه کار داشت و همواره خود را «
غلام بهاء» می خواند. وی بشدت وابسته بود و هر روز خود را در ظل حمایت یک دولت قرار می داد. او درابتدا وابسته به «
روسیه تزاری» بود و از حمایت و پشتیبانی این دولت نهایت بهره برداری را می کرد. زیرا دولت روسیه نخستین کشوری بود که مرزهای خود را به روی بهائیان گشود و با کمک های خود باعث ایجاد اولین معبد و «
مشرق الاذکار» آنها در شهر «
عشق آباد» شد.
وابستگی به روسها به هیچ وجه نزد بهائیان زشت و مذموم نبود. تا آنجا که «
عبدالبهاء» با تمام وجود در خدمت اهداف استعماری این دولت قرارداشت و حتی برای آنها جاسوسی می کرد. ماجرای جاسوسی رهبر بهائیان درجریان یک تحقیق آشکار شد و تا آن حد موجب خشم مقامات دولتی عثمانی قرارگرفت که جمال پاشا فرمانده کل قوای این کشور تصمیم به اعدام او گرفت. دراین زمان دولت انگلستان به صورت علنی به حمایت از بهائیان برخاست و لرد بالفور - وزیرامورخارجه بریتانیا وصادرکننده اعلامیه معروف «
بالفور» پیرامون تشکیل دولت اسراییل - طی تلگرافی از ژنرال آلن بی فرمانده قوای انگلیس در فلسطین خواست تا با تمام توان به حمایت از عبدالبهاء برخیزد.
عبدالبهاء تا سال 1917 و پیروزی انقلاب کمونیستی در پناه روس های تزاری بود و پس از آن خود رابه دامان انگلیسی ها انداخت. به طوری که وقتی نیروهای انگلیس دولت عثمانی را در جنگ اول جهانی شکست دادند و وارد فلسطین شدند، فوراً «عبدالبهأ» را مورد لطف قرارداده و به او نشان عالی «
پهلوانی»- که در شمار نشان های مهم دولت انگلیس است - اعطا کردند و به خاطر خدماتش به دولت انگلیس به وی لقب «
سر» بخشیدند. از رهگذر اعطای این نشان و لقب بود که
عبدالبهاء لوح ویژه ای به زبان عربی درمدح انگلستان صادر کرد و ژرژ پنجم پادشاه وقت این کشور را دعا نمود.
متن ترجمه این لوح به شرح زیر است:
«
بارالها سراپرده عدالت در این سرزمین برپا شده است و من تو را شکر و سپاس می گویم. . . پروردگارا امپراتوربزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانی ات مؤید بدار و سایه بلند پایه او را براین اقلیم جلیل (فلسطین) پایدار ساز. . . »
(100) در این ایام، اندک اندک حرکت های استعماری در کشورهای مسلمان آغاز شده بود و مردم این کشورها تلاشهایی را برای رهایی آغاز کرده بودند. به دنبال آغاز اینگونه تحرکات ضداستعماری در شمال افریقا و کشورهای مستعمره فرانسه بود که دولت فرانسه هم با هدف ایجاد اختلاف بین مسلمانان، از عباس افندی (عبدالبهأ) درخواست می کند تا گروهی از مبلغین بهایی را برای تبلیغ بهائیت به کشورهای «
الجزایر» و «
مراکش» و «
تونس» وجزایر مسلمان نشین اطراف افریقا اعزام دارد. (
101) او تلاش زیادی در راه گسترش این فرقه استعماری به کاربرد و مبلغینی را به نقاط مختلف جهان ازجمله امریکا فرستاد. از او نوشته هایی بجای مانده که از سوی بهائیان باعنوان «
مکاتیب» چاپ شده است.
عبدالبهاء در سال های آخر عمر سفرهایی به آمریکا و اروپا کرد. او که پس از انگلیس خود را وامدار استعمارجدید می دانست، در سفر به آمریکا خطاب به جمعی از دزدان انسان نما و اتو کشیده آمریکایی آنها را برای غارت منابع ایران چنین دعوت کرد:
«
از برای تجارت و منفعت ملت آمریکا، مملکتی بهتر از ایران نه، چه که مملکت ایران مواد ثروتش همه در زیر خاک پنهان است، امیدوارم که ملت آمریکا سبب شوند که آن ثروت ظاهر گردد. »
(102)
عبدالبها در سال 1300 هجری شمسی مرد و او را در «
عکا» واقع در فلسطین اشغالی دفن کردند.
شوقی ربانیعباس افندی هنگام مرگ فرزند پسرنداشت. پس از مرگ او با قرارتازه ای که گذاشته شده بود، رهبری بهائیان به نوه دختری او که شوقی افندی نام داشت رسید و وی بانام شوقی ربانی سرکردگی فرقه ضاله بهائیت را در دست گرفت. شوقی افندی که بهائیان وی را «شوقی ربانی» می خوانند، در سال 1314 قمری به دنیاآمد. پدرش میرزا هادی شیرازی و مادر او ضیائیه دختر بزرگ «عباس افندی» است. شوقی افندی پس از مرگ عباس افندی وصیت نامه ای را بین «
اغنام الله» (پیروان بهأ) توزیع کرد وخود راجانشین عبدالبهاء خواند، اما عده ای از بهائیان به سرکردگی احمد سهرابی آن را تقلبی و ساختگی خواندند و این گروه تحت عنوان «
سهرابیان» از بهائیان انشعاب کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
97- با گذشت یک قرن امروزه شاهدیم تمام این توطئه ها بی اثر شده و روند اسلام گرایی رو به رشد گردیده است.
98- در این رابطه جای پای سفیر انگلیس در انعقاد قراردادهای استعماری گلستان و ترکمن چای را می توان مورد اشاره قرار داد.
99 -دست های ناپیدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرنی، صص 76 و .77
100 -شوقی افندی، قرن بدیع، جلدسوم، ص .299
101- عباس افندی، خطابات مبارکه، جلداول، ص .33
102- عبدالبهاء ، خطابات مبارکه، جلد 1، چاپ مصر، ص .32
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 89/7/18 :: ساعت 2:28 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]