سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش اندوزد و به آن عمل نکند، خداوند روز قیامت وی را نابینا برانگیزد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ خطاب به ابن مسعود ـ]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قلب جغد پیر شکست

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود . زندگی را تماشا می کرد.
رفتن و رد پای آن را و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون به در و
دیوار دل می بندند. جغد اما میدانست که سنگ ها ترک می خورند ستون ها
فرو می ریزند درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها
تاج های شکسته غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا
دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره ی دنیا و نا پایداری اش می خواند و
فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدم ها با این آواز کمی بلرزد.

روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد . آواز جغد را که شنید گفت: بهتر
است سکوت کنی و آواز نخوانی . آدم ها آوازت را دوست ندارند می گویند
بد یمنی و بد شگون و جز خبر بد چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد.
آن وقت خدا به جغد گفت : آواز خوان کنگره های خاکی من
پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟"
جغد گفت : خدایا آدم هایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند.
دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ.
تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد به هیچ چیز دل نمی بندد
دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیا است.
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.

جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 4:17 عصر )
»» پرواز بدون بال

 

مرغ تو هوا رو دیدی؟ یه وقت با بال زدن و گاهی بدون بال پرواز می کنه.

می خواد بهت بگه خدا با توانایی و مهربونیش تو رو توی دستاش نگه میداره وقتی که زیر پاهات خالی بشه! کافیه که بهش اعتماد کنی...

 

(برگرفته از آیه 19- سوره ملک)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:47 عصر )
»» سپیدیِ برف

سپیدیِ برف و دیدم

             یـادِ دلِ تـو افـتـادم

 

فقط می خوام یادت باشه

دلت واسه کسی آب بشه

 

که چِشماش به رنگ خورشید و          

دسـتـاش پـُر از آفـتـاب بـاشـه

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:46 عصر )
»» شوق آمدنت

 

دستم به دست باد می­دهم، کوی به کوی بوی تو را جستجو می­کنم.

به رنگ شفق خیره می­شوم، تا نهان شدنت را بدانم طلوعی هست.

بر بلندای روحم فلق را به تماشا می­نشینم، به امیدِ روشناییِ صبحِ آمدنت.

به سبزی درختان می­نگرم و می­دانم که سجده­های سبز توست که زندگی ما را برکت می­بخشد.

* . * . *

رود، زندگی را می­خروشد،

درخت، سبزی را جوانه می­زند،

          خورشید، هر روز به ما سر می­زند،

          ماه، هر شب به دیدنمان می­آید،

                    بلبل، تمرینِ تران? خوش آمدگویی می­کند،

                    یاس و شب بو کوچه ها را عطر می پاشند،

 

همه به شوق آمدنت.

 

* اللّهم عَجّل لِوَلیّک الفَرَج *



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:41 عصر )
»» صید

مرا راندی ز خود جانان و گفتی           دام برچینم از راهت، بیندازم دگر جایی

مپندارم چو صیادی پیِ صیدی             که خود صیدم چو یونس در دَمِ ماهی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:38 عصر )
»» معصویت کودکانه

روزگار، به خیال خودش می­خواهد معصویت کودکانه مرا از من بستاند.

 

kudak

اما او که می­داند  

                  من هر صبح

                               کودک متولد می­شوم!

 

 

 

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:37 عصر )
»» رهایش کنیم

 

کودکی بودیم بادبادک به دست. نخ­اش به دنبال خود می­کشیدیم و به هوا می­فرستادیمش. هر چه بالاتر می­رفت خوشحالیمان بیشتر می­شد. دوست داشتیم آن قَدَر بالا برود تا به طاق آسمان برسد؛ ولی همچنان نخ­اش را محکم چسبیده بودیم و به دنبال خود می­کشیدیم. اسیر زمینش کرده بودیم. بند خاکش کرده بودیم.

معصومیت کودکانه­مان از بَر اوج رفتنش لذت می­برد و آرزو می­کردیم کاش می­شد که با او همسفر می­شدیم، لیکن پای برهنه­مان که خاک زمین را لمس می­کرد به یادمان می­آورد که ما فرشتگانی بی بالیم. دلمان نمی­خواست از بادبادک­مان جدا شویم تا شاید او حلقه­ای باشد که ما را به عرش پیوند می­زند. اما بادبادک دلش نمی­خواست مانند ما اسیر زمین باشد. هی خودش را بیشتر و بیشتر به بالا می­کشید تا بالاخره نخ­اش پاره می­شد؛ رها و آزاد، اوج می­گرفت، و دور  و دورتر، کم کم نقطه­ای در دیدگان معصوم ما می­شد... و ما با خود می­گفتیم: چقدر زیباست اوج گرفتنت! کاش زودتر این می­دانستم و رهایت می­کردم ... .

 

آن روزگاران گذشت،

               و ما همچنان همان کودکیم

                         و هنوز بادبادک­بازی می­کنیم،

                                    با بادبادکی دیگر به دست،

و آن روح­مان است که با خود اسیر دنیای خاکی­مان کرده­ایم.

 بیایید دوباره به یاد آوریم که

 

چقدر زیباست رها شدن بادبادک و اوج گرفتنش

 

kite



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/11/6 :: ساعت 3:34 عصر )
»» آب....................

راستی آیا

کودکان کربلا، تکلیفشان تنها

دائما تکرار مشق آب! آب!

مشق بابا آب بود؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/11/1 :: ساعت 3:30 عصر )
»» اخلاق در محیط خانه4

 خشم و غضب
روایات و معارف اسلامى، به دنبال آیات قرآن، همگان را از خشم و غضب، و عصبانیت و از کوره در رفتن برحذر مى دارند، و غضب را عاملى نابودکننده، نشانه سبک مغزى، علت هلاکت، و آتشى از سوى شیطان، و نوعى جنون و دیوانگى مى دانند، و آن را منشأ تمام شرور معرفى مى کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جملاتى حکیمانه به این معانى اشاره دارند :
اَلْغَضَبُ شَرٌّ اِنْ اَطْلَقْتَهُ دَمَّرَ.[1]
خشم و عصبانیت شرّى است که اگر آن را در وجودت آزاد بگذارى نابودت مى کند.
اَلْغَضَبُ مَرْکَبُ الطَّیْشِ.[2]
خشم، مرکب سبک مغزان است.
اَلْغَضَبُ یُثیرُ کَوامِنَ الْحِقْدِ.[3]
خشم و غضب آتش پنهانى هاى کینه را شعلهور مى سازد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلَّ شَرٍّ.[4]
خشم کلید هر زیانى است.
آرى خشمگین دچار هر نوع اشتباه مى شود، به شخصیت طرف مقابل حمله مى کند، به اعصاب و قلبش فشار وارد مى آید، چهره اش سرخ و خونین رنگ مى گردد، مى زند، خراب مى کند، آتش مى زند، طلاق مى دهد، ضربه وارد مى نماید، خسارت به بار مى آورد و  . . .

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
الْغَضَبُ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطانِ.[5]
خشم، آتشى از شیطان است.
على (علیه السلام) فرمود :
اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لاَِنَّ صاحِبَها یَنْدَمُ فَاِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ.[6]
خشم و غضب نوعى از دیوانگى است، همانا دارنده این حالت، پشیمان مى شود، اگر نادم نشد دیوانگى او قوى و محکم است.
و آن حضرت فرمود :
اَلْغَضَبُ یُفْسِدُ الاَْلْبابَ وَ یُبْعِدُ مِنَ الصَّوابِ.[7]
خشم فاسدکننده مغزها و دورکننده انسان از حق و درستى است.
و در حمله شدیدى به این حالت شیطانى فرمود :
لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ غَضَبَهُ.[8]
آنکس که جلودار غضب و خشمش نباشد از ما نیست.
و نیز فرمود :
مَنْ غَلَبَ عَلَیْهِ غَضَبُهُ وَ شَهْوَتُهُ فَهُوَ فى حَیِّزِ الْبَهائِمِ.[9]
کسى که خشم و شهوت بر او غلبه دارد در جرگه حیوانات است.
حضرت باقر (علیه السلام) در رابطه با فروخوردن خشم، و خوددارى از عصبانیت فرمود:
مَنْ کَظَمَ غَیْظاً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلى اِمْضائِهِ حَشَا اللّهُ قَلْبَهُ اَمْناً وَ ایماناً یَوْمَ الْقِیامَةِ.[10]
کسى که خشم خود را فرو خورد، در صورتى که قدرت خرج کردن آن را دارد، خداوند در قیامت قلبش را از آرامش و ایمان پر مى کند.
على (علیه السلام) فرمود :
مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللّهُ عَوْرَتَهُ.[11]
کسى که غضب خود را نگاهدارد، خداوند عیب او را مى پوشاند.
به حارث همدانى یار وفادارش نوشت :
وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ، وَ تَجاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدِرَةِ، وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ، تَکُنْ لَکَ الْعاقِبَةُ.[12]
غیظ و غضب را فروخور، به وقت قدرت گذشت کن، به هنگام خشم بردبار باش، با داشتن تـوان و نـیرو بر خطاکار بپوشان، تا بـراى تو عاقبت بـخیرى میّسر گردد.
در روایات زیادى در کتاب شریف کافى، وسائل، بحار الانوار آمده که مزد فروخوردن خشم ، ایمن شدن از غضب حق در قیامت، و اتصال به رحمت حق در محشر است.
از حضرت مسیح علت غضب را پرسیدند فرمود :
اَلْکِبْرُ، وَ التَّجَبُّرُ، وَ مَحْقَرَةُ النّاسِ. [13]
علت و ریشه و شروع غضب از سه چیز است : کبر و خود بزرگ بینى، خودخواهى، بى ارزش دانستن مردم.
در سفارشات رسول حق به امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده :
لاَتَغْضَبْ، فَاِذا غَضِبْتَ فَاقْعُدْ، وَ تَفَکَّرْ فى قُدْرَةِ الرَّبِّ عَلَى الْعِبادِ وَ حِلْمِهِ عَنْهُمْ، وَ اِذا قیلَ لَکَ اِتَّقِ اللّهَ فَانْبُذْ غَضَبَکَ وَ راجِعْ حِلْمَکَ. [14]
غضب مکن، چون غضب کردى بنشین، و در قدرت و تسلط حق نسبت به بندگان و بردبارى آن وجود مقدس در برابر آنان فکر کن، و چون در حال غضب داشتنت به تو گفتند : از خدا پروا کن غضب را دور انداز، و به حلم و بردبارى و عادى شدن حال برگرد.

فخر فروشى
از زشتى هاى اخلاق فخرفروشى به دیگران است، فخر فروشى در فرهنگ اسلام به عنوان گناه و معصیت شناخته شده، و فرد آلوده به این حالت شیطانى مستوجب عقاب الهى است، مگر اینکه توبه کند و به ادب و وقار و خضوع و فروتنى بازگردد.
زن و شوهرى که نسبت به یکدیگر تعهد شرعى و اخلاقى دارند، و با دیدن یکدیگر قبل از ازدواج مورد پسند هم واقع شدند و اکنون با یکدیگر زندگى مى کنند، اگر موردى پیش آمد باید از به رخ کشیدن خانواده، و حسب و نسب و مال و ثروت و جوانى و زیبائى و علم و دانش، نسبت به یکدیگر سخت بپرهیزند، که فخرفروشى ایجاد آزار روحى و سوز درون مى کند، و گاهى شرمندگى، و زمینه خشم و نفرت، و کینه و دشمنى و نشان دادن عکس العمل در طرف مقابل ببار مى آورد، و چه بسا که به جنگ و دعوا، و کشمکش و نزاع و تفرقه و طلاق منجر شود، در این صورت بار سنگین این همه تبعات زشت به گردن کسی است که فخر فروشی کرده است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
لا حُمْقَ اَعْظَمُ مِنَ الْفَخْرِ.[15]
حماقتى بزرگ تر از فخرفروشى به دیگران نیست.
و در کلامى حکیمانه فرمود :
ضَعْ فَخْرَکَ، وَ احْطُطْ کِبْرَکَ، وَ اذْکُرْ قَبْرَکَ.[16]
فخرفروشى را بگذار، و کبر را ترک کن، و بیاد قبرت باش.
آنقدر فخرفروشى زشت و ناباب است که حضرت سجاد(ع) در دعاى نوزدهم صحیفه به پیشگاه حق عرضه مى دارد : وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ.
از اینکه نسبت به دیگران به وضع خود افتخار کنم مرا حفظ کن.
على (علیه السلام) فرمود :
ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرَ، اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ.[17]
فرزند آدم را به فخر فروشى چه، ابتداى او نطفه و پایانش مردارى بدبو است، روزى او در اختیار دیگرى است، و قدرت دفع مرگ خویش را ندارد.
کتاب خدا در آیات متعددى متذکر این معناست، که حضرت حق مردم متکبر و فخرفروش را دوست ندارد.
اِنَّ الله لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور.[18]
در هر صورت زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر از افتخار به خانواده، جمال، مال و منال، اندوخته و ثروت، علم و دانش، بپرهیزند که همه اینها از بین رفتنى است، و این اخلاق ابلیسى مایه درد سر و زحمت و رنجش خاطر، و موجب از بین رفتن عشق و علاقه، و باعث دعوا و نزاع، و افتادن از نظر رحمت حضرت حق است.                                   
 

رفتار
حرکات زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید محصول ادب و وقار، دوستى و رفاقت، تعاون و همکارى، عشق و علاقه، و تواضع و فروتنى باشد.
کردار زن و شوهر نسبت به هم باید بر اساس احترام متقابل، و ارج نهادن به شخصیت یکدیگر باشد.
مرد باید بداند زن از نظر خلقت و آفرینش ظریف، لطیف، کانون مهر و عاطفه، و منبع عشق و علاقه و حیا و شرم است، در رفتار با او لازم است تمام این خصوصیات را لحاظ کند.
زن باید بداند مرد از نظر خلقت موجودى است قوى، مقاوم، و داراى حالات و احوالاتى سنگین تر از زن، وخلاصه ساختمانى که قوام زندگى متکى به وجود اوست.
الرّجال قوّامون على النّساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم.[19]
مردان قوام زندگى زنانند، به واسطه برترى، که خدا بعضى را بر بعض دیگر مقرّر داشته و به خاطر آنکه از اموال و ثروت خود براى زندگى خانواده و گذران امور همسر و فرزندان خرج مى کنند.
روى این حساب همسران باکرامت، و زنان بزرگوار، باید در رفتار خود نسبت به شوهران این معانى را رعایت نمایند، که تحقق اصل عالى توافق و همزیستى مسالمت آمیز در سایه رعایت این واقعیات از جانب دو طرف امکان پذیر است.
سعى کنیم عمل و کردار و رفتار هر یک نسبت به دیگرى مصداق حقیقى عمل صالح و کردار شایسته باشد، تا هم امور زندگى را بگذرانیم، و هم از اجر و ثواب اخروى به خاطر عمل صالح و جلب رضایت یکدیگر بهره مند شویم.

گفتار
زن و شوهر سخن و کلامشان با یکدیگر باید آمیخته به عشق و محبت و بیان عاطفه و احساس، و جلوه شعور و عقل، و وجدان و انصاف باشد.
باید در سخن گفتن با یکدیگر از قول عدل[20]، قول حسن[21]، قول لیّن[22]، قول میسور[23]، قول احسن[24]، استفاده نمایند.
سخن وقتى رنگ خدائى داشته باشد، قضاوت وقتى صحیح باشد، کلام وقتى نرم و ساده و سهل باشد، گفتار وقتى ریشه در عدالت و انصاف داشته باشد، به زندگى، گرمى، استحکام، عشق و سلامت مى بخشد.
سخن وقتى سخن حق باشد، و لحن آن لحنى گرم و همراه با عاطفه و محبت باشد، مزدش باز شدن چشم بصیرت، و شنیدن آواى حق است.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
لَوْ لا تَکْثیرٌ فى کَلامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فى قُلُوبِکُمْ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ وَ لَرَأَیْتُمْ ما اَرى.[25]
اگر کثرت کلام شما نبود، و سرزمین قلب شما چراگاه شیطان قرار نمى گرفت هر آینه مى شنیدید آنچه را من مى شنوم، و مى دیدید آنچه را من مى بینم!
از سخن زیاد و کثرت کلام و اضافه گفتن، و بیان آنچه که سود دنیائى و آخرتى ندارد بپرهیزید.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
مِنْ حُسْنِ اِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ.[26]
از نیکوئى اسلام مرد، ترک سخن در چیزى است که براى او فایده ندارد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر مردى پرگو گذشت به او فرمود: اى مرد پرونده اى را بدست حافظان عمل از سخن اضافى پر مى کنى، که آن پرونده به حق عرضه مى شود، سخن در امور فایده دار بگو، و از بیان آنچه سودمند نیست بپرهیز.
ابوذر فرمود :
اِجْعَلِ الدُّنْیا کَلِمَتَیْنِ : کَلِمَةً فى طَلَبِ الْحَلالِ، وَ کَلِمَةً لِلاْخِرَةِ وَ الثّالِثَةُ تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ فَلا تَرِدْها.[27]
دنیا را دو کلمه قرار بده، سخنى در طلب حلال در تمام زمینه ها، و سخنى در طلب آخرت، سخن سوم زیانبار و بى منفعت است، در آن وارد مشو.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
کُلُّ کَلامِ اِبْنِ آدَمَ عَلَیْهِ لا لَهُ اِلاّ اَمْرٌ بِمَعْرُوف اَوْ نَهْیٌ عَنْ مُنْکَر، اَوْ ذِکْرُ اللّهِ.[28]
تمام سخن فرزند آدم به زیان اوست نه به سودش، مگر امر به معروف یا نهى از منکر، یا ذکر خدا.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطاؤُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ خَطاؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ.[29]
کسى که سخن و کلامش زیاد شود، خطا و اشتباهش فراوان مى شود، و آنکه خطایش زیاد گردد، حیا و شرمش اندک مى گردد، و آنکه حیاءش اندک شود، پارسائى اش کم مى شود، و هر که پارسائى اش و ورعش کم شود دلش مى میرد، و آنکه دلش بمیرد وارد آتش جهنم مى شود!!
زن و شوهر در خانه با هم سخن از آهنگ زندگى بگویند، از مایحتاج خانه و نیاز یکدیگر و فرزندان حرف بزنند، نسبت به هم اظهار علاقه و محبت کنند، یکدیگر را به حق و صبر توصیه نمایند، اسرار یکدیگر را حفظ کرده و حرف خانه را به خانه پدر و مادر و اقوام و دوستان نبرند، خانه را محل کلام حق، نماز، قرآن و پرهیز از دروغ، غیبت، و فحش و ناسزا، و تحقیر یکدیگر قرار دهند، که از آیات قرآن و روایات استفاده مى شود دروغ، غیبت، تهمت، ناسزا و فحش و تمسخر و تحقیر، انسان را از رحمت خدا دور، و مستحق عقاب الهى مى کند.
مرد از آوردن اهل گناه به خانه، و تشکیل مجالس خلاف حق در منزل بپرهیزد که ابتدا زیان و ضررش به خود و زن و بچه اش باز مى گردد، آنگاه آخرت او و اهل بیت وى را به باد مى دهد.
زن باید از اسراف در امور زندگی، و انجام مخارج بیهوده، و خرج اضافى به بار آوردن که گاهى محصول تلخ چشم همچشمى است بپرهیزد، که هر ریال از مخارجی که می کند در قیامت حساب دارد.
مرد و زن باید با روش و اخلاق و گفتار و کردار خود، وقار و ادب، و دیندارى، و سلامت نفس را عملاً به فرزندان و اطرافیان خود سرایت دهند، که ثواب هدایت یک انسان گرچه فرزند خود آدم باشد بمانند هدایت تمام انسانهاى آفریده شده است.
-------------------------------------------
1 - میزان الحکمة، ج 7، ص 231.
- 5 میزان الحکمة، ج 7، ص 230 ـ 231.  2
6 - 9میزان الحکمة، ج 7، ص 232 ـ 233.
10 - کافى، ج 2، ص 110.
11 - 12 میزان الحکمة، ج 7، ص 236.
وسائل الشیعه،ج15،362. -13
74،ص67.  بحارالانوار،- 14
15 - 16میزان الحکمة، ج 7، ص 414.
17- بحارالانوار، ج 73، ص 294.
18- لقمان/18.
19- نساء/34.
20 - انعام/152.
21 - بقره/83.
22 - طه/44.
23 - اسرا/28.
24 - فصلت/33.
25 - کنز العمال، خبر42542.
26 - 29میزان الحکمة، ج 8، ص 434 ـ 440.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/10/27 :: ساعت 11:59 صبح )
»» اخلاق در محیط خانه3

گذشت و عفو

زن و شوهر ممکن است گاهى نسبت به یکدیگر مرتکب خطا و اشتباه شوند، زن امکان دارد در مسئله خانه دارى، پخت و پز، توجه به فرزندان، رعایت حق شوهر دچار خطا گردد، مرد نیز ممکن است در رفتار و کردار، اخلاق و روش، کارگردانى نسبت به منزل، قضاوت در حق زن دچار اشتباه شود، اشتباه و خطائى که از هر دو طرف قابل گذشت و اغماض و عفو است، که جاى گذشت و عفو هم در همین مورد است، در مواردى که زندگى مسیر طبیعى خودش را طى مى کند، موردى براى عفو وجود ندارد، بر مرد لازم اخلاقى و شرعى است که از همسر خود در موارد لازم گذشت کند، بر زن هم لازم اخلاقى و شرعى است که از شوهر خود عفو کند، در این زمینه کبر و سخت گیرى و خودپسندى و بى توجهى به شخصیت طرف، و روى گردانى از دستورات حق و انبیا و ائمه در مسئله گذشت و عفو امرى ناپسند، و در بعضى از موارد حرام و موجب عقاب الهى است.

عفو و گذشت از موارد احسان، و آراسته به احسان به فرموده قرآن محبوب خدا است :

و العافین عن النّاس و الله یحبّ المحسنین.[1]

عفو وگذشت به اندازه اى مهم است که قرآن مجید اجر عفوکننده را بر خدا مى داند :

فمن عفا و اصلح فاجره على اللّه.[2]

کسى که گذشت کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

ثَلاثٌ مِنْ مَکارِمِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ : تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَحْلُمُ اِذا جُهِلَ عَلَیْکَ.[3]

سه چیز از مکرمت هاى دنیا و آخرت است : گذشت از کسى که بر تو ستم کرده، صله رحم با رحمى که با تو بریده، بردبارى نسبت به آنکه در حق تو به نادانى رفتار کرده.

 

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

اِنَّ اللّهَ عَفُوٌ یُحِبُّ الْعَفْوَ.[4]

همانا خدا گذشت کننده است و گذشت را دوست دارد.

و نیز فرمود :

مَنْ اَقالَ مُسْلِماً عَثْرَتَهُ اَقالَ اللّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.[5]

کسـى که از لغـزش مسـلمانى بگـذرد، خـداوند در قـیامت از لـغزش او خواهد گذشت.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

اِنّا اَهْلُ بَیْت مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا.[6]

ما اهل بیتى هستیم که جوانمردى ما، گذشت از کسـى است که بـر مـا سـتم روا داشته.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

تَجاوَزُوا عَنْ ذُنُوبِ النّاسِ یَدْفَعِ اللّهُ عَنْکُمْ بِذلِکَ عَذابَ النّارِ.[7]

از خطاهاى مردم گذشت کنید، خداوند به این خاطر عـذاب جهنم را از شـما دفع مى کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :

قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُیُوبِ، وَ التَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ.[8]

کم گذشتى زشت ترین عیب، و عجله در انتقام از بزرگترین گناهان است.

و آن حضرت فرمود :

شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا یَسْتُرُ الْعَوْرَةَ.[9]

بدترین مردم کسى است که از لغزش طرف خود گذشت نکند، و عیب را نپوشاند.

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید :

عَفْواً مِنْ غَیْرِ عُقُوبَة، وَ لا تَعْنیف، وَ لا عَتَب.[10]

عفو باید بدون جریمه و خشونت و نکوهش و سرزنش انجام بگیرد.

بر اساس آیات قرآن و روایات : عفو محبوب خدا، اجر عفوکننده بر خدا، از مکارم دنیا و آخرت، موجب نجات از جهنم، و همرنگى با اهل بیت، و کم گذشتى نشان بیمارى و عیب باطن، و شرارت نفس انسان است.

چرا زن و مرد در زندگى خود، به هنگام پیش آمدن خطا از یکدیگر گذشت نکنند، تا محبوب خدا شده، از اجر الهى بهره مند گشته، و منبع مکارم دنیا و آخرت شناخته شوند، و با امامان معصوم همرنگى نشان داده، و جزء آنان محسوب گردند، این همه محصول یک تجارت الهى و معنوى است که از دست دادنش عاقلانه نیست، و آراسته شدن به آن کارى سهل و آسان، و عملى ساده و بى زحمت است.

مرد و زن اگر به وقت خطا عفو و گذشت را شیوه خود کنند، و این حقیقت عرشى را مدتى کوتاه به تمرین بگذارند، در آنان قوّت مى گیرد، و پس از اندک زمانى به این صفت ملکوتى آراسته مى شوند.

                        

تغافل یا خود به فراموشى زدن

از صفات بسیار پسندیده و والا و باارزش، که آراسته به آن در میان مردم بسیار کم است تغافل مى باشد.

دیدن خطا و تقصیر، مشاهده عیب و نقص، و خود را به فراموشى زدن، به شکلى که طرف مقابل یقین کند، انسان از مسئله به هیچ عنوان مطلع و آگاه نشد، از عالیترین حالات روحى و پرقیمت ترین صفات انسانى است.

این نهایت مکرمت و بزرگوارى و شخصیت است که مرد از زن خود خطائى ببیند، و زن از شوهر خود اشتباهى ملاحظه کند، و خود را در کمال جوانمردى و آقائى و کرامت، عمداً به فراموشى بزند، و این به فراموشى زدن را در تمام پیش آمدهاى آینده حفظ کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :

اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ، وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ.[11]

نیمى از وجود عاقل و خردمند تحمل و صبر و بردبارى، و نیم دیگرش خود به فراموشى زدن است.

و فرمود :

اَشْرَفُ اَخْلاقِ الْکَریمِ کَثْرَةُ تَغافُلِهِ عَمّا یَعْلَمُ.[12]

شریفترین اخلاق انسان باکرامت، کثرت تغافل او از چیزى است که مى داند.

و نیز آن حضرت فرمود :

لا عَقْلَ کَالتَّجاهُلِ، لا حِلْمَ کَالتَّغافُلِ.[13]

تدبیرى مانند خود را به بیخبرى زدن، و حلمى همچون خود را به فراموشى زدن نیست.

ذره بینى، ذره به حساب آوردن، توقع عصمت همه جانبه داشتن، بى گذشتى، به رخ کشیدن خطا، و به قول معروف متّه در خشخاش گذاشتن همه و همه خلاف اخلاق، و به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) باعث ناگوارى زندگى است.[14]

عفو و گذشت، و از آن بالاتر تغافل و خود را به فراموشى زدن، براى زن و شوهر امرى لازم و واجب است، و با این گونه صفات پسندیده، و اخلاق حمیده عیش و زندگى همراه با لذت و خوشى برقرار، و اعصاب در آرامش کامل، و جسم و جان در مصونیت همه جانبه در مقابل هجوم بسیارى از امراض و بیماریهاست.

عفو و گذشت و تجاهل و تغافل میوه شیرین فروخوردن خشم و به فرموده قرآن مجید کظم غیظ، و دورى از خشم و غضب و فرار از عصبانیت و از کوره در رفتن است.

خشم و غضب و ممارات و لجبازى، و بگو و مگو کردن طولانى و بیجا، مورد نفرت حق، و نشانه اى از شعله هاى جهنم، و صفتى ناپسند، و خوئى ددمنشانه، و موجبى براى در هم ریختن بناى زندگى و در نهایت علّت طلاق و جدائى، و غرق شدن در منجلاب بسیارى از معاصى و گناهان، و آلوده شدن به هر شرّ و شرارت است.

در زشتى بگو مگو کردن، و لجبازى با یکدیگر در روایت بسیار مهمى آمده : مردى به حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با لحنى زننده گفت : بیا بنشین تا در مسئله دین با هم مناظره و مجادله کنیم، حضرت فرمود : اى مرد، من نسبت به دینم آگاهم، و هدایت حق براى من، مانند روز روشن و معلوم است، تو اگر در این زمینه دچار جهلى برو و جهل خود را علاج کن.

مالى وَ لِلْمُماراةِ.

مرا چه نسبت با بگو مگو کردن و جدال و جار و جنجال، که این نیست مگر وسوسه شیطان[15]، براى انداختن انسان در گناه و معصیت!!

بگو و مگو و جدال و دعواى لفظى اگر براى اثبات حق باشد، و از مصادیق جدال احسن، بدون تردید مانعى ندارد، بلکه زمینه پیشرفت علم و دانش، و کشف حق و حقیقت است و امرى عقلى و علمى و شرعى است، ولى اگر از باب لجبازى، و کوبیدن یکدیگر، و ضربه زدن به شخصیت، و به هم ریختن آرامش باشد، بدون شک حرام، و مرتکب آن عاصى و مستحق عقاب است.

حضرت رضا (علیه السلام) به عبدالعظیم حسنى فرمود :

دوستانم را از طرف من سلام برسان، و به آنان بگو، براى شیطان نسبت به وجود خود راهى قرار ندهید، آنان را به راستى در گفتار، و اداء امانت، و رعایت سکوت، و ترک مجادله و بگو مگو در آنچه که براى آنان سودى ندارد امر کن.[16]

--------------------------------------------------------------------  

1- آل عمران/134.
2- شورى/40.
- بحار، ج 71، ص 400.
 3
4 - میزان الحکمة، ج 6، ص 367.
5 - همان مدرک.
6 - همان مدرک.
7 - میزان الحکمة، ج 6، ص 368 ـ 370.
8 - همان مدرک.
9 - همان مدرک.
10 - همان مدرک.
11 - میزان الحکمة، ج 7، ص 268.
12 - همان مدرک.
13 - همان مدرک.
14 - همان مدرک.
15 - بحار، ج 2، ص 135.
- بحار، ج 74، ص 230.
 
16



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/10/27 :: ساعت 11:57 صبح )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 380
>> بازدید دیروز: 351
>> مجموع بازدیدها: 1327865
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب