بسم الله الرحمن الرحیم
دلم دوباره خبر میدهد ظهور تو را
بدون فاصله حس می کنم حضور تو را
به من مگو که نرفته چگونه برگردد
مسیر جاده خبر میدهد عبور تو را
کدام آینه در این زمانه ناقص نیست؟
که خوب جلوه دهد انعکاس نور تو را
شبی به سینه ی طوفانی ام به صید بیا
مگر که لمس کنم رشته های تور تو را
****
من از زیارت ناحیه خوب دانستم
شکسته است کسی شیشه ی غرور تو را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
افتاد دست بلندی ، مشکی که خالی خالی
پیش نگاه شریعه ، در همین جا ، این حوالی
ظرفیت چشم او را ، کیفیت این سبو را
هرگز نخواهید فهمید ای ظرف های سفالی
اینجا همه تشنه هستند ، این واقعیت ندارد
این حرف ها را در آورد از خود فرات خیالی
خوردن ندارد بگویید ، این میوه آبی ندارد
کی دیده سیراب گردد ، لب تشنه از مشکِ کالی
دیگر نمانده عمودی در خیمه ات تا بخیزی
دستی نمانده برایت تا چشم خود را بمالی
تو دست دادی و جایش یک مُشتِ پُر را خریدی
پس بالهایت گرانند باید به بالت ببالی
گفتی برادر بیاید این بوی سیب از حسین است
چشمی نداری ببینی : آمد ولی با چه حالی
گفتند : آیا عمو رفت ، گفتند و آنقدر گفتند
شاید جوابی بگیرند این جمله های سئوالی
دیدم قیامت بپا شد چشمی به حرف آمد و گفت :
اینجا همه آب خوردند از دستهای زلالی
بعد از تو باید بخشکد اندام هرچه که دریاست
بعد از تو باید ببارد این آسمان ، خشکسالی
تو سفره کردی دلت را تا ما گرسنه نباشیم
ما غافلان باز هر روز دنبال نان حلالی
یاعلی
......واین غزل زبان حال حضرت عباس به حضرت سیدالشهدا علیهما السلام است.
داری به یک فرات بدل میکنی مرا
مضمون صد شریعه غزل میکنی مرا
من عمق بی کسی تو را درک میکنم
وقتی شبیه مشک بغل میکنی مرا
پیش تو هیچ مشکلی آنقدر سخت نیست
در ظرف چند ثانیه حل میکنی مرا
اینقدر در مدار خودت دور من مگرد
داری در این مدار ، زحل میکنی مرا
اظهار ضعف میکنی و خاک بر سرم
داری خدای عز و جل میکنی مرا
صبح است ساقیا و تو آیا به یک نگاه
مهمان دو پیاله عسل میکنی مرا؟
یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
در آب جلوه کردی و موج عطش نشست
در من ظهور کردی و کردیم خود پرست
دست مرا گرفتی و چشم تو بسته شد
در خود خراب گشتم و بند دلم گسست
گفتم : مخواه سایه نشین علم شوم
این آفتاب ، مغز حرم را گداخته است!
روی فرات ، صورت در هم کشیده شد
تا موج های اشک به چشم تو حلقه بست
آیینه ای برای تماشا گذاشتم
سنگی رسید و صورت آیینه را شکست
دستی نمانده بود که مشکی زنم به آب
حالا به جای مشک بنوش از لب دو دست
یاعلی
«آنها (بوش و احمدی نژاد) هر دو بی عقل و متکبر هستند و از حرف های کنایه دار و از یک زبان عامیانه استفاده می کنند که برای روسای جمهور شایسته نیست. آنها این عادت را دارند که ضمن بی توجهی به نظریه جهانیان نسبت به اعمالشان، در جهت منافع پایگاه های سیاسی محافظه کارانه خود تلاش می کنند آقای بوش احمدی نژاد شما است.»
گفته های فوق قسمتی از گفتگوی محمد عطریانفر ، از اعضای حزب کارگزاران است که مایکل هرش خبرنگار هفته نامه نیوزویک در سومین بخش از خاطرات سفر خود به ایران، آنها را نقل کرده است.
عطریانفر که در حال حاضر به عنوان یکی از عوامل و بازوهای رسانه ای اصلاح طلبان در ایجاد جنگ روانی بر عیله دولت نهم ایفای نقش می کند، به دلیل نزدیکی و قرابت! خاص خود با برخی نشریات غربی هر از چند گاهی مطالب و نقطه نظرات خود را درباره تمامی مسائل ایران و حتی جهان! به سمع و نظر جهانیان می رساند!
وجه مشترک تمامی مصاحبه های عطریانفر با دوستان غربی خود، اظهار نظرهای خارق العاده ای است که در اغلب موارد، نه منعکس کننده دیدگاه منتقدان ایرانی، بلکه آیینه تمام نمای نظریات و اهداف دشمنان جمهوری اسلامی است. مانند گفتگوی دو سال قبل وی با روزنامه فایننشال تایمز که اظهار داشته بود " اگر غرب بر حقوق بشر یا مسئله اسرائیل و فلسطینی ها تمرکز کند، مردم ایران هم موافق خواهند بود، همچنان که قویاً از برنامه صلح آمیز هسته ای پشتیبانی می کنند.» .«آیا چرخه تولید سوخت هسته ای در راستای منافع ملی ایران است؟ در حالی که کشور با مخالفت گسترده جامعه جهانی روبه روست و این امکان هست که آژانس بین المللی انرژی اتمی هم پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ببرد و بگوید ایران به تعهداتش به موجب پیمان منع گسترش پای بند نمانده است». (کیهان، 25 مهر 84) یعنی در بحبوحه پرونده هسته ای ایران، وی که خود را منتقد معروف معرفی کرده می کند، سرنوشت پرونده هسته ایران را از زبان طرف های غربی تحلیل کرده و ایران را به عقب نشینی از مواضعش فراخوانده، روش مقابله با ایران را به دوستان غربی اش آموزش داده است.
وی، با بهره گیری از سابقه مودت دیرینه خود! با غلامحسین کرباسچی - مجرم دیروز و مطبوعاتی امروز- در تاسیس و راه اندازی روزنامه همشهری، به عنوان یکی از اصلی ترین پایگاه های هجمه اصلاح طلبان علیه مقدسات و انقلاب اسلامی، در حال حاضر نیز، تبدیل به پیش قراول تخریب ها و تهاجمات، علیه دولت مردمی دکتر احمدی نژاد شده است.
چرا که از یک سو با جذب و پرورش جوانان و افراد کم سن و سال در حرفه روزنامه نگاری و فعالیت های رسانه ای مطبوعاتی مانند م.ق – ا.ع – م.ک و ... - که در حال حاضر هر کدام از آنها مسئولیت بخشهایی از زنجیره گسترده پایگاه های مطبوعاتی عطریانفر را بر عهده دارند- برنامه ریزی بلند مدت برای تسخیر آینده تبلیغاتی و رسانه ای کشور کرده، به اصطلاح نخبه پروری می کند؛ و از سوی دیگر با هزینه کردن پولهای هنگفت در نشریات خود (عطریانفر 25 میلیارد در یکسال در روزنامه شرق هزینه کرده است) و با بهره گیری از همه نوع امکانات و ترفندهای جذب مخاطب در نشریات زنجیره ای خود، عملاً روزنامه ها و هفته نامه های دیگر را به حاشیه رانده، با جادوهای بصری تبلیغاتی، مخاطبان را فریب داده، به خود فرا می خواند.
نکته شایان توجه در باب گذشته آلوده و مبهم وی اینکه، او در گذشته از اعضای اصلی سازمان منافقین بوده و در حال حاضر نیز یکی از بستگان نزدیکش از کادر مرکزی مجاهدین خلق به حساب می آید، از همین رو مشخص نیست که با سوابق ناپاک و کثیف، وی چگونه توانسته است تا بدین حد در گذشته و حال، در سمت های مختلف دولتی و رسانه ای، که از قضا همگی مسئولیت های حساسی بوده اند، ایفای نقش کند؟
و سوال جدی این است که چرا در طول این سالیان، هیچ برخورد و واکنش قاطعی برای مقابله با جریان سازی های رسانه ای این عنصر مشکوک صورت نگرفته است؟ این فرد چه در سالهای دفاع مقدس، چه سالهای ابتدایی دهه هفتاد و چه سالهای حاکمیت اصلاحات تاکنون، در مسئولیت های مختلف، همواره منشا ضربات و خیانتهای متعدد به انقلاب و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی بوده است. در حال حاضر نیز، به شدیدترین وجه، مشغول به تخریب و اهانت به ریاست محترم جمهوری است.
حال این که چرا دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور اجازه می دهند که چنین فردی با آنچنان سوابق مشکوک و مسئله دار امنیتی، زنجیره بزرگی از نشریات قارچ گونه را در اختیار داشته، با تامین منابع مالی آنها از منابع نامعلوم! فقط و فقط، خط و خطوط اصیل انقلاب را هدف قرار دهد، سوالی است که شاید با کمی تامل در وابستگی وی به کارگزاران و نزدیکی اش با یکی از مقامات سابق نظام، روشن و هویدا شود.
واضح نیست که آیا دوستان مسئول امر، به این نکته توجه ندارند که جایگاه رئیس شورای سیاستگذاری، سمتی است خود ساخته که هیچ هویت خارجی نداشته و صرفاً برای فرار وی از مسئولیت های حقوقی و کیفری مطبوعات تحت نظرش، جعل شده است؟ در جایی که بسیاری از اعضای عادی منافقین که در همان اوایل انقلاب توبه کرده ولی به خاطر برخی دلایل امنیتی، اجازه فعالیت در مشاغل دولتی را نداشته و از تصدی منصب های مهم اجتماعی محرومند، چگونه باید فردی با سوابق روشن ضد امنیتی و ضد ملی، چنین بی محابا به ارزشها تاخته، و هر روز بیشتر از دیروز، هجوم گسترده ای را به اقدامات و عملکرد دولت نهم و شخص آقای رئیس جمهور بیآغازد؟
خیانت های او و نشریات وابسته اش، تنها نسبت به رای و حمایت میلیون ها ایرانی از آقای احمدی نژاد نیست، بلکه مروری بر جهت گیری و سمت و سوی روزنامه ها و هفته نامه هایی که او سیاست گذاریشان می کند، نشان می دهد که در مقولاتی مانند؛ به رسمیت شناختن اسرائیل و زیر سوال بردن مقاومت حزب الله لبنان و قیام مردم عراق، این نشریات همگام با دشمنان حرکت های فوق حرکت کرده و با حرکتی هدفمند آنها را به سخریه گرفته، زیر سوال برده اند.
آیا این وظیفه مدعی العموم نیست، که از رای میلیونها ایرانی دفاع کرده و اجازه هتاکی نسبت به مقام اول اجرایی کشور و اهانت به آرمان ها و اهدافی که صدها هزار خون برای تحقق آنها ریخته شده است، را توسط عناصری چنین معلوم الحال ندهد؟
انسان نوری است که شوق بازگشت به نور اصلی را دارد. فرقی بین نورها داریم. نوری که پایانی ندارد و نوری که روزی خاموش میشود. انسان میتواند نوری باشد که از ازل تا ابد میتابد حتی اگر دنیا پایان یابد. پرده ها همیشه رخ زیبای انسان را گرفته اند و نور اندکی به برون میتابد. انسان در سختی آفریده شده است و همچنین با اینحال بهترین آفرینش را دارد. پس شرط رسیدن به انسانی که بهترین خلقت را دارد زندگی کردن است و پشت سر گذاشتن سختی ها. نه اینکه ملزم به سختی دادن به خود است بلکه کمال در امتحان پس دادن و سربلند بیرون آمدن است. با هر امتحان پرده ها سست میشوند و با موفقیت نور وجود انسان به بیرون رسوخ میکند، وجود انسان و دیگران را در بر میگیرد و به انسان وسعت میبخشد. ولی با شکست در امتحان پرده ها نور وجود انسان را بیشتر در خود میکشند و انسان را به سمت پوچی میکشانند. راههای آسان همیشه آسان ترین انتخاب برای انسان بوده اند ولی نتایج آنها هیچوقت تضمینی برای رسیدن نیستند. ما آنچه را در دست داریم به هیچ میدهیم تا به اندازه وسعت زمان فکرمان راحت باشیم. و ما بی خبریم، از آنچه میتواند وسعت وجودمان باشد، فراتر از آنچه میتواند نام بگیرد. پرده های تاریکی را به دور خود کشیدن برای از دست ندادن احساس گرمای نادانی مرگی است که ما با لذت به آن تن در داده ایم. ترس از پیوستن به نور، به سبب غروری است که ما در گمان خود پرورده ایم. واقعیت لمس شدنی نیست، بلکه تجربه ای است که با زندگی کردن قابل لمس میشود. واقعیت اینست که نور میتواند با دیدن انعکاسش خود را نظاره کند. و نظاره کردن فقط برای مدتی کوتاه نیست، بلکه میتواند برای بی نهایت خوبی یا بدی باشد. نور بی مرز است، وقتی پرده ها به کناری زده شوند.
(1) افراد زیر 18 سال؛ (2) آنهائی که مشکلات قلبی، فشارخون، آب سیاه و ناراحتی شدید کلیه دارند؛
و (3) زنان حامله. انجام این مدیتیشن برای اشخاصی که ذکر شد میتواند اثرات مضر داشته باشد. افرادی که با شرایط بالا مطالبقت دارند و اصرار به انجام این مدیتیشن دارند، آن را با مسئولیت خود انجام دهند.
من به هنگام تنفس عمیق دچار خمیازه میشوم وتمرکزم به هم میخورد.(هر چند خمیازه هم نوعی تنفس عمیق است ولی چون غیر ارادی است تمرکز و کنترل خود را از دست می دهم.) بنظر شما چگونه با این خمیازه ها کنار بیایم؟
سعی کنید در هنگام خستگی مفرط و نیاز شدید به خواب تمرین نکنید بلکه اوقاتی را پیدا کنید که اینگونه نباشید(حتی الامکان) و قبل از شروع تمرین شستن دست و صورت با آب سرد را توصیه میکنم. نکته مهمتر اینه که به این خمیازه ها توجهی نکنید. بگذارید همه چیز روند طبیعیش را طی کند.
از انجا که من فلسفه خوانده ام وذهنی مفهومی دارم در مورد بعضی از اعمالی که نیاز به داشتن باور خاصی دارند دچار ابهام شده ام. - کالبد اختری دقیقا چیست؟ ایا همان روح است یا بخشی از نیروهای ذهنی انسان یا نوعی اگاهی و شعور است یا چیز دیگری است؟ - چاکرا چیست؟ - لطفا به زبان ساده توضیح دهید و یا منابعی را برای مطالعه معرفی نمایید برایتان دلی شاد و تنی سالم ارزومندم.
نیازی به داشتن هیچ باوری نیست. اصلا توجه نداشته باشید دیگران ممکن است چه باورهایی داشته باشند. اینکه کالبد اختری از چه تشکیل شده کاملا قابل درک نیست. ولی خیلی ها به این اعتقاد دارند که از ماده ای لطیف به اسم اثیر تشکیل شده که البته هیچ اطلاعی از ترکیب این ماده نیست بلکه فقط میدانند که هست. البته این در حدی است که از راه علمی به آن رسیده اند. کالبداختری روح نیست. یکی از کالبدهای انسان کالبد اختری میباشد. و انسان کالبدهای دیگری هم دارد. کالبد اختری وجود خارجی دارد و آگاهی خاصیتی جدا ناپذیر از آن میباشد که در بین انسانهای مختلف سطوح متفاوتی دارد. چاکراها مراکز تولید انرژی در انسان میباشند که به دو دسته اصلی و کوچک تقسیم میشوند. انسان دارای هفت چاکرای اصلی و بزرگ میباشد. چاکرا به زبان سانسکریت به معنی چرخ حیات میباشد.
http://www.solarraven.com/chakra.html
http://www.donmeh-west.com/sevenchak.shtml
http://sannyas.org/quotes/chakra01.htm
توصیه میکنم در صورتی که روی چاکراها کار میکنید به هیچ وجه به صورت افراطی روی یکی از آنها کار نکنید بلکه پیشنهاد میکنم ابتدا روی چاکرای قلب و تاج فعالیت کنید. موفق باشید.
منبع: http://www.holisticwebs.com/eye/hearts.html
مدیتیشن روی قلبهای همزاد1 بر پایه این اصل میباشد که بعضی از چاکراهای اصلی2 برای مراحل یا افقهای مشخصی از آگاهی، نقطه های رودی یا درگاه هستند. برای بدست آوردن اشراق یا آگاهی کیهانی3، فعالسازی چاکرای تاج4 به اندازه کافی ضروری است. ولی این وقتی قابل انجام است که چاکرای قلب5 به اندازه کافی فعال شده باشد. از این قرار روش قلبهای همزاد به چاکراهای قلب و تاج اشاره دارد.
چاکرای قلب یک مرکز انرژِی در مقابل قفسه سینه انسان میباشد. چاکرای قلب همتای قلب فیزیکی میباشد که در بعد انرژِی میباشد. چاکرای قلب مرکز شفقت، خوشی، مهربانی، توجه، بخشش، و سایر احساسات پاک میباشد.
چاکرای قلب نسخه مطابق، یا دوقلوی چاکرای تاج میباشد. وقتی شما به چاکرای قلب بنگرید، میبینید که دوازده گلبرگ، مشابه با دوازده گلبرگی که هسته داخلی چاکرای تاج را تشکیل میدهند دارد. از جهت دیگر، چاکرای تاج، مرکز اشراق، یا عشق الهی، یا وحدت با همه میباشد. این چاکرا وقع در بالای سر انسان میباشد، و انرژی مغز وغدها را از آنجهت تامین میکند. وقتی چاکرای تاج به اندازه کافی فعال شده باشد، هسته داخلی متشکل از دوازده گلبرگ آن گشوده، باز و مانند یک فنجان طلایی، تاج طلایی، نیلوفر طلایی، یا گل طلایی به سمت بالا می آید تا انرژی روحانی را دریافت کند، که به سایر قسمتهای جسم توزیع میشود.
چاکرای تاج چاکرای قلب
وقتی چاکرای تاج بسیار فعال شده باشد، یک هاله دور سر تشکیل میشود. در حین مدیتیشن، چاکرای تاج به قدری سریع میچرخد که مانند یک شعله تابان نور در بالای سر شخص ظاهر میشود.
مدیتیشن قلبهای همزاد(دوقلو) برای اولین بار در کتاب استاد چوا کک سوئی به اسم دانش و هنر باستانی شفابخشی پرانائی(1987) معرفی شد.6
از آنجا که مدیتیشن یک وسیله قدرتمند در برقراری یک آرامش جهانی میباشد، استاد چوا اجازه داده تا این مدیتیشن، نسخه برداری، چاپ دوباره و دوباره تولید شود.
در حال انجام مدیتیشن روی قلبهای همزاد چه پیش می آید؟
وقتی یک شخص روی قلبهای دوقلو یا همزاد مدیتیشن کند، انرژی الهی به درون تمرین کننده جریان می یابد، و او را سرشار از نور، عشق و قدرت الهی میکند.
جستجوگران معنویت که این مدیتیشن را برای مدت نه چندان کمی تمرین کرده باشند ممکن است خود را محصور در نور خیره کننده، و بعضی وقتها کور کننده بیابند. همچنین، افراد تمرین کننده ممکن است وجد و خوشی الهی، و یک احساس وحدت با همه وجود را تجربه کنند. این یک تجربه معمول در بین یوگیهای پیشرفته و قدیسین همه ادیان بوده، و میتوان از این نظر برای اطمینان به متون مقدسشان مراجعه و أن را بررسی کرد.
این نور کور کننده، درخشان، و خیره کننده در یوگای معتقدین به تائو به عنوان "کی" بهشت، و یا در مراسم باستانی کابالای یهودی به عنوان ستون نور شناخته شده است. برای یوگی هندی و قدیسین، آنها نام آنتاخارانا یا پل روحانی نور را به آن اطلاق میکنند. مسیحیان به آن به عنوان نزول روح مقدس، که به صورت سمبل یک ستون از نور با یک قمری نزول کننده تصویر میشود. قمری سفید نشان دهنده نزول انرژی الهی میباشد. گسیل انرژی الهی باعث توسعه موقتی چاکراهای اصلی و هاله درونی رهرو میشود. ولی اگر این مدیتیشن به صورت روزانه برای مدت یک سال تمرین شود، این توسعه ممکن است دائمی شود.
فوائد این مدیتیشن
وقتی مردم این مدیتیشن را به صورت روزانه یا مرتب روی قلبهای همزاد تمرین کنند، چاکراها و هاله های اصلیشان بزرگتر شده، باعث میشود کالبدهای انرژیشان پویاتر و قویتر شوند. با داشتن چاکراها و هاله داخلی بزرگتر، آنها میتوانند شفادهندگان قدرتمندی شوند و میتوانند بیشتر ناراحتی های مزمن کوچک را به سرعت و تقریبا آنی شفا دهند. داشتن یک کالبد انرژی قدرتمند و پویا نه فقط قدرتهای شفابخشی فرد را افزایش میدهد، بلکه همچنین موثر بودن و سودمندی فرد را در کار می افزاید. مردمی که دارای شخصیتهای باجاذبه یا گیرایی روحانی هستند معمولا چاکراها و هاله های بزرگتر از مردم معمولی دارند، و آنها گرایش به داشتن تاثیر قویتری بر روی اکثر مردم دارند. از این گذشته، یک فرد که به صورت منظم مدیتیشن میکند بیشتر ازقبل دارای حس درک مستقیم است وهوشمندتر میشود. وقتی در مقابل یک مشکل قرار میگیرد، او دارای یک قدرت افزایش یافته خواهد بود تا بتواند مستقیما درون مشکل را ببیند و راه حلهای درست و مناسب را بیابد.
آنهائی که قصد دارند مدیتیشن روی قلبهای همزاد را به صورت منتظم تمرین کنند، هرچند، میبایست تهذیب نفس یا ساختن شخصیت را از درون انعکاس آن به صورت روزانه تمرین کنند تا مشخصه های مثبت آنها تقویت یا فعال شود.
مدیتیشن بر روی قلبهای همزاد یک شکل از خدمت به جهان میباشد. با برکت دادن به زمین با مهربانی محبت آمیز، شما جهان را با انرژیهای مثبت معنوی پر میکنید. دعاها میتوانند به موسسات، کشورهای بخصوصی، یا گروهی از ملتها معطوف شود. توانائی دعاها وقتی توسط گروهی از افراد انجام شود چندین برابر افزایش می یابد. راه دیگری برای برکت دادن به زمین با مهربانی محبت آمیز پخش رادیوئی روزانه در یک زمان مناسب میباشد به طوری که بعضی یا اکثر شنوندگان در فرایند مدیتیشن شرکت کنند. وقتی توسط شمار بزرگی از مردم تمرین شود، این مدیتیشن به صورت معجزه آسائی زمین را شفا میدهد؛ بدانوسیله آن را هماهنگ تر و پرآرامشتر میکند.
آرامگاه سلطان اسحاق در مسیر جاده پاوه به نودشه درنزدیکی روستای نیسانه ودر کنار ساحل رود سیروان قرار دارد . این آرامگاه بسیار مورد تکریم واحترام مردم استان و استانهای همجوار است. ازکرامات این شخصیت بی صدا بودن رودخانه خروشان سیروان در هنگام گذر از کنار این آرامگاه است.
سلطان اسحاق یکی از عرفای منطقه بوده است که گروهی را برای احیا سنتها و فرهنگ ایرانیان در برابر اعراب هدایت و رهبری کرده است.جاده ای فرعی از جادهی اصلی پاوه به نوسود در نزدیکی روستای نیسانه جدا می شود و به زیارتگاه (در 40 کیلومتری شمال غربی پاوه) منتهی می گردد . منظره رودخانه سیروان دراین محل جذابیت خاصی دارد.
آرامگاه سلطان اسحاق در مسیر جاده پاوه به نودشه درنزدیکی روستای نیسانه ودر کنار ساحل رود سیروان قرار دارد . این آرامگاه بسیار مورد تکریم واحترام مردم استان و استانهای همجوار است. ازکرامات این شخصیت بی صدا بودن رودخانه خروشان سیروان در هنگام گذر از کنار این آرامگاه است.
سلطان اسحاق یکی از عرفای منطقه بوده است که گروهی را برای احیا سنتها و فرهنگ ایرانیان در برابر اعراب هدایت و رهبری کرده است.جاده ای فرعی از جادهی اصلی پاوه به نوسود در نزدیکی روستای نیسانه جدا می شود و به زیارتگاه (در 40 کیلومتری شمال غربی پاوه) منتهی می گردد . منظره رودخانه سیروان دراین محل جذابیت خاصی دارد.
|
|