»» به گونه ای میهمانی بده که از رفتن میهمان خوشحال نشوی
نقل است که بوحفص (که یکی از عرفاست) چهار ماه میهمان شبلی بود و شبلی هر روز انواع و اقسام غذاها و شیرینی ها را برایش می آورد . روز آخر که بوحفص می خواست خداحافظی کرده و برود به شبلی گفت: اگر زمانی به نیشابور بیایی رسم میزبانی و جوانمردی را به تو خواهم آموخت. شبلی گفت: ای اباحفص ، مگر من چه کردم؟ بوحفص گفت: تکلـّف کردی و متکلف جوانمرد نبود. باید آنگونه با میهمان برخورد کرد که صاحبخانه سختش نباشد چرا که اگر پذیرایی باعث سختی صاحب خانه گردد از رفتن میهمان خوشحال می گردد و این ناجوانمردی است!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 9:0 صبح )
»» آتش سوزنده
آن آتش سوزنده که عشقش لقب است
در پیکر کفر و دین چو سوزنده تب است
ایمان دگر و کیش محبت دگر است
پیغمبر عشق نی عرب و نی عجم است
ابوسعید ابوالخیر
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:59 صبح )
»» عاشق
عاشق به یقین دان که مسلمان نبود
در مذهب عشق کفر و ایمان نبود
در عشق دل و عقل و تن و جان نبود
هر کس که چنین باشد نادان نبود
شیخ ابوسعید ابوالخیر
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:58 صبح )
»» فرعون
دعوت کنند که دست از تکبر بردار و پا بر روی حق مگذار، باز هم او سرپیچی می کند ، مانند زمانی که تمامی معجزات در مقابل فرعون ظاهر شد ولی او حاضر نشد از تکبر خود کم کند و به همه چیز پشت پا زد.
وَ لَقَدْ أَرَیْنَاهُ ءَایَاتِنَا کلَُّهَا فَکَذَّبَ وَ أَبىَ(56)
در حقیقت، [ما] همه آیات خود را به [فرعون] نشان دادیم، ولى [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذیرفت. (56)
از طرف دیگر کسانی که وجدان بیداری داشته اند قبل از اینکه پیامبری را ملاقات کنند به وحدانیت خداوند پی برده اند و از کلام پاک پیامبران به اتصالشان با معدن عظمت پی برد ه اند.
معجزات از بهر قهر دشمن است
بوی جنسیت پی دل بردن است
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:55 صبح )
»» عین القضات همدانی
خود را در فرمان تاختن دیگر است
و
خود را در ارادت معشوق باختن دیگر
عین القضات – شهید عشق -
ای دوست آدمی که او را ارادت وا دید آمد در مثال به مورچه ماند که به کعبه می رود از خراسان ، چه گویی؟ مورچه هرگز به خودی خود به کعبه تواند رفتن؟ هیهات! که اگر هزار سال جان کند که هم هیچ نبود. اما اگر خود را بر پر کبوتری یا بازی بندد ، راه بر وی آسان شود. اما کار مورچه در آن است که خود را بر پر کبوتر بندد، چون بربست راه او برسید، راه کبوتر مانده بود و به یک روز به کعبه توان رسید به پر کبوتر و کار مرید در آن است که خود را چون بر پر پیر بندد و چون بربست راه مرید برسید و آن راه پیر است که مانده است و عالم ها بگردی که مرید را نیابی تا دانی شیخ ابوالقاسم گرگانی می گوید: چندین سال است که می خواهم تا مریدی بیابم!
مرید ابلیس صفت باید که بود تا از او چیزی آید . خود را در فرمان تاختن دیگر است و خود را در ارادت معشوق باختن دیگر. بر فرمان معشوق مطلع بودن دیگر است و بر ارادت معشوق مطلع بودن دیگر .
جوانمردا! فرمان بیرون است و ارادت درون. اگر مثلا پدری فرزند خود را گوید که بسیار مرا منواز که از تو خجل شدم و آن پسر اکرام پدر زیادت کند. مخالف او نیست، لعمری مخالف فرمان است ولیکن مخالف ارادت نیست.
اگر سلطان محمود وا ایاز گفتی که برو خدمت دیگری کن و او برفتی خطا بودی ، آن کسی که در آن مقام فرمان برد نا پخته است.
جوانمردا! خدای تعالی گفت: «سارعوا الی مغفرت من ربکم و جنت عرضها السموات والارض» * ، طامعان آنجا که فرموده بود دویدند ، لیکن بسیاری عاشقان گفتند: کجا رویم؟
گفتی دگری بین کنم ای بینایی
گر تو دگری چو خویشتن بنمایی
بار خدایا ! طالبان تو کجا به بهشت قانع شوند؟
گفتی که برو حدیث ما کن کوتاه
ای دوست کجا روم کجا دانم راه
«ان اصحاب الجنت الیوم فی شغل فاکهون» ** یعقوب چون از کنعان به مصر آید به طلب یوسف آید ، اگر نه نان ، گوشت و حلوا به کنعان هم بود، چه در دنیا خوردن و در آخرت هم خوردن ، حاشا و کَلـّا!
بهشت خود مائده ایست نهاده، تا خود عاشقان بهشت کدام اند و عاشقان خدا کدام. ..
تا جان دارم عشق تو را غمخوارم
بی جان غم عشق تو به کهس نسپارم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:54 صبح )
»» اجلاس نماز
جناب آقای قرائتی
شما عادل نیستید و صلاحیت صحبت کردن درباره ی نماز را ندارید.
کسی به واسطه ی او دامادهایش را در پست های کشوری قرار داده.
کسی که سرنوشت تمامی کارمندان ستادهای اقامه نماز در کل کشور
را به خواسته های شخصی خود بسته و صرفا به دلیل اینکه اگر کارشان
سامان گیرد و رسمی شوند از من (که قرائتی هستم) تبعیت نمی کنند و
به همین دلیل نباید رسمی شوند و ثبات شغلی داشته باشند.
کسی که ستاد اقامه نماز کشور را کرده است مسؤل فروش کتاب های خود
و سالان هزاران جلد کتاب مسابقه در ماه رمضان با انحصار آقای قرائتی
را در کل کشور مجبورند که به فروش برسانند.
و ............ ....
صلاحیت صحبت کردن درباره ی نماز را ندارد.
اینها و بسیاری از مسائل دیگر اظهر من الشمس هستند
من که از مسؤلین دل سرد شده ام ولی تعجب می کنم
مردم چگونه هنوز به سخنان ایشان گوش می دهند!
شرط اول امام جماعت عدل است
شما این شرط را هم ندارید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:50 صبح )
»» سخنی از ملاصدرا
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را، برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را، راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:49 صبح )
»» بسته شیطان
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر کس چیزی میخرید . و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تکهای از قلبشان را میدادند . و بعضی پارهای از روحشان را. بعضیها ایمانشان را میدادند . و بعضی آزادگیشان را و شیطان میخندید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:34 صبح )
»» خدای بی همتا
به نام خداوند بخشنده مهربان *آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را بر افراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه های گوناگون برای روزی شما پس کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در صورتیکه می دانید خدا ذات بی مثل و مانند است. بقره /21
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:33 صبح )
»» یک لطیفه تاریخی
می گویند "مریلین مونرو" یک وقتی نامه ای نوشت به "آلبرت اینشتن" که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم، بچه هایمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو، چه محشری می شوند. آقای اینشتن هم نوشت؛ ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم. واقعا هم که چه غوغایی می شود. ولی این یک روی سکه است. فکر این را هم بکنید که اگر قضیه بعکس بشود، چه رسوایی بزرگی بپا می شود ;)
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/6/17 :: ساعت 8:31 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]