اسقف اعظم "آنگلیکان" انگلیس گفت: باید محدودیتهای ازدواج همجنسبازان در کلیسا برداشته شود چون زن و شوهرها دارای حق انتخاب بین ازدواج مدنی و مذهبی هستند، همجنس گرایان نباید ازاین حق محروم شوند.
به گزارش از روزنامه انگلیسی "دیلی تلگراف"، این اصلاحیه به زوج های همجنس باز اجازه خواهد داد که در کلیسا ازدواج کنند.
گروهی از روحاینون ارشد، درنامه ای به روزنامه تایمز نوشتند: زن و شوهرها دارای حق انتخاب بین ازدواج مدنی و مذهبی هستند درحالی که همجنس گرایان ازاین حق محرومند، و این امر منجر به گرفتن مهمترین حق افراد در برگزاری مهمترین وعده زندگی آنان (ازدواج) است.
این اصلاحیه موجب ایجاد فشار در کلیساهای مذهبی برای گرفتن آزادیهای بیشتر در برخی روابط جنسی خواهد شد. کلیسای انگلستان همچنان در صدد حفظ حق ممنوعیت رسمی ازدواج همجنسبازان است، اما در صورت برداشته شدن منع قانونی، این موضوع توسط برخی از روحانیون نادیده گرفته خواهد شد. کلیسای آنگلیکان که سومین کلیسای مسیحیان جهان است بدلیل ازدواج اسقفهای همجنسگرا در آستانه از هم پاشیدن قرار گرفته است.
نزاع بین دو جناح لیبرال و محافظهکار کلیسای انگلیس با ازدواج دو اسقف همجنس باز عضو این کلیسا بالا گرفت. این دو، نخستین زوج همجنس گرای کلیسای انگلیس هستند. پلیس انگلیس پس از اینکه "جین رابینسون" اسقف با "مارک اندرو" دوست و همکارش در ایالت نیوهمپشایر آمریکا ازدواج کرد، کار سختی را برای محافظت از این دو عهدهدار شد.
این در حالی است که تاریخ ازدواج این دو نفر که نخستین ازدواج همجنس گرایان در کلیسای این کشور است به دلیل احتمال حمله، نامعلوم بود.
اگرچه رابینسون پس از رسمی شدن ازدواجش با دوست خود، بدون ابراز پشیمانی گفت از این کار خود شرمنده نیست اما اقدام وی ضربه سنگینی برای کلیسای انگلیکان است.
اکنون کلیسای دولتی انگلیس در مواجه با نخستین ازدواج رسمی همجنس گرایانه یک اسقف در آستانه دو پارگی قرار گرفته است.
رابینسون با حضور در نیوهمپشایر حتی با طرفداری از باراک اوباما خواستار توجه بیشتر دولت آمریکا به همجنس گرایان شد و بهعنوان یک واعظ سخنور، پیگیری امور همجنس گرایان را برنامه اصلی ماموریت خود نامید.
وی سال گذشته در روزنامه "تایمز" نوشت: کلیسای انگلیس بدون کشیشهای همجنس گرا بسته میشود.
در پاسخ به این سخنان و حمایت از رابینسون نیز دو کشیش همجنس باز دیگر این کلیسا روز یکشنبه گذشته رسما در قدیمیترین کلیسای لندن ازدواج کردند.
با این حال هزاران تن از مخالفان این اقدام بیشرمانه روحانیون مسیحی، کلیسای انگلیس و آمریکا را زیر سوال برده و آنان را به باد انتقاد گرفتند.
همچنین کلیساهای دیگر کشورها مانند کلیسای ملی آفریقا رابینسون را فاقد صلاحیت برای مقام اسقفی دانستند. بدنبال آن او از تمام کشورهای جهان نامههای تنفرآمیز مسیحیان را دریافت کرد.
کلیسای انگلیکان برای نخستین بار نیست که شکاف و دو دستگی را تجربه میکند. این جریان از قرن گذشته و از کلیسای آمریکا به این کشور راه یافته و در وقوع آن مسیر اشراف سالاری موجود در این کلیسا نیز بیتاثیر نبوده است.
در قرن 19و در جریان جنگهای داخلی اروپا، در حالیکه این موضوع موجب شکاف در کلیساهای دیگر شد، کلیسای انگلیس بهعنوان تنها کلیسای پروتستان رای به ممنوعیت بردهداری داد. با این حال اعضایی از کلیسای آنگلیکان که مخالف این تصمیم بودند جناحی را تشکیل دادند که در دهه 70میلادی به طرفداری از جنبشهای مردمی پرداخت. نخستین اقدام این کلیسا جانبداری از حق زنان در انتخاب به مقام اسقفی بود که در سال 1989عملی شد. با بدعتهای دیگری که در کلیسای آمریکا صورت گرفت راه برای برداشتن موانع هموار شد. پس از سمینار اسقفها موسوم به "لمبت" در آمریکا دیگر همجنس گرا بودن یک تابو نبود.
کلیسا زندگی همجنس بازان را بصورت قانونی تایید کرد. جریانی که در کلیسای انگلیکان و با پیروی از کلیسای آمریکا آغاز شد، امروز شدیدتر شده است. در سالهای اخیر این کلیسا برای همسویی با کلیسای آمریکا نهایت تلاش خود را به کار گرفته است.
امروز ازدواج یک اسقف از این کلیسا با همجنس خود نه تنها غیرقانونی نیست بلکه باید از آن دفاع هم کرد و این با تفکرات محافظه کارانه کلیسای دولتی انگلیس در تناقض است.
تمایلات لیبرال در کلیسای انگلیس که با ازدواج رسمی رابینسون شدت بیشتری یافته این کلیسای دولتی را در آستانه دوپارگی قرار داده و گمان می رود با ادامه این روند انگلیس نیز به سرنوشت آمریکا دچار شود.
یک وکیل آمریکایی پیگیر پرونده کودکان قربانی آزار جنسی کشیشان کلیسای کاتولیک با متهم کردن "جوزف راتزینگر" به اعمال نفوذ در حمایت از یک کشیش کودک آزار پیش از پاپ شدن، از اقدامات قضایی برای اخذ شهادت پاپ بندیکت شانزدهم در صحن دادگاه خبر داد.
واتیکان مرکز جهانی کلیسای کاتولیک و مقر پاپ رهبر این شاخه دینی از مسیحیت که سال های زیادی است بحران گرفتاری و رسوایی کودک آزاری کشیشان کلیساهای خود در کشورهای مختلف جهان را تجربه می کند هنوز مشکلاتی در این زمینه پیش رو دارد.
"لارپوبلیکا" یکی از پرشمارگان ترین روزنامه های ایتالیایی به نقل از "جف اندرسون" وکیل 62 ساله آمریکایی پیگیر احقاق حقوق قربانیان سوءاستفاده جنسی کشیشان، نوشت : پاپ بندیکت شانزدهم رهبر مذهبی کاتولیک ها را به دادگاه می کشانیم.
لارپوبلیکا، روز چهارشنبه با ذکراینکه جف اندرسون از سال ها پیش تاکنون با موارد سوء استفاده کشیش ها از کودکان در آمریکا مبارزه می کند، گزارش داد "این وکیل آمریکایی اسنادی را کشف کرده است که نشان می دهد "جوزف راتزینگر" (پاپ) قبل از پاپ شدن، از کشیشی که از 200 کودک ناشنوا سوء استفاده جنسی کرده بود، دفاع کرده و بجای عزل او را را به مکان دیگری منتقل کرده است".
روزنامه به نقل از اندرسون ادامه داد: این مورد مستقیما به واتیکان می رسد. امید و یقین دارم که می توان پاپ را برای شهادت به دادگاه بکشانم.
این روزنامه ایتالیایی سپس می نویسد: تلفن های دفتر این وکیل آمریکایی بی وقفه زنگ می زنند و هر دو هفته یک مورد جدید کودک آزاری کشیش ها به او سپرده می شود. در آمریکا یک ششم کودکان مرتبط با این مراکز مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.
لارپوبلیکا، افزود: این وکیل عقیده دارد که باید از تمام توان برای متوقف کردن این وحشت استفاده کرد و برای این کار باید تا واتیکان نیز رفت، زیرا مکانیزم کشف شده ما را به آنجا می برد.
این روزنامه ایتالیایی با اشاره به اعلام نشریه آمریکایی واشنگتن پست مبنی بر اینکه "با وکلای واتیکان در خصوص انتقال پرونده کودک آزاری کشیش ها به دادگاه عالی قضایی صحبت شده است"، نوشت: واتیکان یک کشور خارجی تلقی می شود و کشیش ها نیز وابسته به این کشور محسوب می شوند و این موضوع خود نشان می دهد مقر پاپ دستور جابجایی ها و انتقال کشیش ها را صادر می کند.
وکیل آمریکایی در بخش دیگری از گفت وگوی خود به روزنامه ایتالیایی، گفت: عقیده دارد انتقال کشیش ها - کودک آزار - از مکانی به مکان دیگر به دستور واتیکان صورت می گیرد؛ در حالیکه به عقیده این مرکز این کار به عهده اسقف ها است و اینکه کشیش ها وابسته به اسقف ها هستند.
وی گفت: اگر بتوانیم پاپ را برای شهادت به داگاه بکشانیم از او خواهیم پرسید چرا اجازه چنین کاری را داده است؟ چرا وقتی اسقف آلمان بود اجازه جابجایی کشیش کودک آزار را داد؟ چرا وقتی کاردینال در رم شد چنین اجازه ای را داد و چرا هنوز اجازه آن را می دهد؟
بسیاری از کارشناسان ریشه اصلی گسترش این ناهنجاری های اخلاقی بین خدمتگزاران کلیسای کاتولیک را ممنوعیت ازدواج کشیش ها یا قانون "سولیبات "zoelibat" می دانند که دارای ریشه لاتین Coelibatus به معنای کسی است که نباید ازدواج کند.
کلیسای کاتولیک در سال 1139میلادی بطور قطعی تصمیم گرفت که کشیش ها دیگر اجازه ندارند ازدواج کنند. قبل از آن کشیش های متاهل در کلیسای کاتولیک فعالیت داشتند. در دوره ای از فعالیت کلیسای کاتولیک, پست کشیشی تنها به فرزندان انتقال می یافت و سرمایه های کشیش ها نیز به فرزندان داده می شد. پاپ گریگور هفتم در مخالفت با این سنت همیشگی، در سال 1074میلادی دستور منع ازدواج کشیش ها را صادر کرد. از سوی دیگر از لحاظ مذهبی گفته می شود که دلیل ممنوعیت ازدواج کشیش ها به این خاطر است که آنان باید تمامی زندگی خود را وقف خدا و مردم نمایند و برای همین نباید ازدواج کنند.
منتقدان که بسیاری از آنان کاتولیک و حتی اسقف نیز هستند معتقدند این امر بدعت بدون ریشه ای است که سبب می شود افزون بر شیوع آزار جنسی در مدارس کاتولیکی ناهنجاری های اخلاقی بین خدمتگزاران این کلیسا هر روز بیشتر گسترش یابد هر چند اخبار آن کمتر منتشر می شود و در بسیاری از موارد نفوذ حقوقی و توان مالی کلیسا مانع رسیدگی به آن می شود و قربانیان نیز مجبور به سکوت می شوند.
در تازه ترین موارد از این وقایع افزون بر کشور ایرلند، چند هفته پیش نیز افشای چند مورد گسترده آزار جنسی کودکان در مدارس مذهبی آلمان و اتریش، سبب شد کلیسای کاتولیک این کشورها بزرگترین بحران چند ساله گذشته خود را تجربه کند.
هر چند تکرار چنین وقایعی از فساد اخلاقی در کلیسای کاتولیک کشورهای مختلف جهان بویژه غرب دیگر دور از انتظار نیست اما فساد اخلاقی در کلیسای بوستون آمریکا بزرگترین بحران کلیسای جهانی کاتولیک پس از وقایع و کشتارهای دوران تفتیش عقاید قرون وسطی توسط این کلیسا است.
در رسوایی اخلاقی کلیسای کاتولیک بوستون آمریکا دهها مورد آزار جنسی کودکان توسط کشیشان برجسته که توسط مقامات ارشد محلی کلیسای کاتولیک مخفی مانده بود فاش شد و این مقامات را واداشت افزون بر خلع مسئولیت متهمان، برای جلوگیری از پیگرد قضایی میلیونها دلار خسارت به قربانیان بپردازند.
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی عقیده دارند ریشه انحرافات اخلاقی در قید و بندهایی است که "سن پیترو" مقر پاپ و مرکز جهانی کلیسای کاتولیک ابداع کرده که مغایر نیازهای طبیعی یک انسان است.
کلیسای کاتولیک با پشتیبانی از این دیدگاه که کشیشان و حتی گروهی از راهبه ها باید بگونه کامل خود را وقف خدمت به خداوند و حضرت عیسی (ع) کنند آنان را ازدواج و تشکیل خانواده منع کرده و با متخلفان نیز بگونه ای جدی و تنبیهی برخورد می کند تا مجبور به طلاق یا ترک کشیشی و راهبه گری شوند.
آدم وقتی در دام ابلیس هایی که طراح و مدیران اجرایی احکام شیطان پرستی اند قرار می گیرد ، به مثابه مواد خامی خواهد بود که هر شکلی را اراده کنند ، از او می سازند.
پروتکلهای دانشوران صهیونیسم جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی را به کمک سخن پردازی و تئوریهای وسوسه انگیز ، کار متخصصان و مدیران یهودی می داند.
آنان آنچنان به تبدیل آدمها می پردازند که بسیاری از افراد از اینکه موجود دیگری شده اند که خودشان نیستند ، خبر دار نمی شوند.
حتی آنانی که فکر می کنند مدیر و طراح و برنامه ریز حداقل بخشی از شیطان پرستها هستند ، تنها عاملی ناچیز و بی مقدارند که کورکورانه در خدمت ابلیس بزرگ قرار گرفته اند.
7. راهی که برای شیطان پرست ترسیم می کنند معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. اولا راه نیست ، کوره راه است. مسیری است که به هیچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام می کنند ما به مقصد نمی رسیم. برای شیطان پرست تفهیم می کنند جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش می رود و سر انجام مطمئن می شود راه بازگشتی وجود ندارد.
8. احیاء اخلاق مصیبت بار قوم لوط امروز از طریق گروههای شیطان پرست و وابسطه به آن ترویج می شود. پیشرفت هم جنس خواهی باور کردنی نیست. حمایت مقامات ارشد کلیسای انگلیس ، پارلمان اتحادیه اروپایی ، انجمن اطلاعات جنسی و انجمن آموزش و پرورش ایالات متحده ... ننگ آور است.
امروز دیگر صلیب های وارونه ، ستاره پنج پر ، خفاش ، صورتهای نقاشی شده ، ماسک های حیوانات درنده ی شاخ دار ، برهنه پوشی ... تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیست. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. مدتی پیش روزنامه های آمریکا نوشتند جمعی شیطان پرست دستگیر شدند که نوجوانان و حتی کودکان را وحشیانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تکه تکه می کرده اند. استفاده افراطی از مشروبات الکلی ، مواد مخدر ، قرص های روان گردان و انرژی زا ، استفاده و استعمال آلات مصنوعی ، خوردن و آشامیدن ادرار و مدفوع ... معجونی از بیماری های روحی ، روانی و جسمی بخصوص بیماری های عفونی و ایدز را برای شیطان پرست ها به ارمغان آورده است. ایدز شایع ترین بیماری نزد شیطان پرستان است. و 75 در صد عامل آلودگی شش هزار نفری که روزانه مبتلا به این درد بی درمان می شوند انتقال از طریق تماس جنسی است.
9. توصیه ای که شیطان پرست ها ناگزیر به انجام آنند. شنیدن آهنگ های تند همراه با خشونت است. که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. خود را بی خانمانی بیابانگرد بپندارند که از عشق و محبت متنفرند. آنان خوانندگان بسیار خشنی ، که در صدایشان می توان غرش حیوانات وحشی را شنید ، سمبل قدرت شیطان پرستی می دانند. که کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد رفع می کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می شود. اکنون موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی Yidish یهودیان گرفته شده در همه زوایای ذهن جوان آمریکایی و ... رخنه کرده ، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا بر تر می دانند. روزی گروه بیتل ها از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نیز معروف تر است و امروز گروه های موسیقی شیطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند.
10. دوست جوان من بداند:
بنیانگزار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام آنتوان لوی است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی ، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد. همان رقص ها و کار های جنسی که به وسیله فرانکسیست ها ، به طور مخفی انجام می شد ، امروز از طریق گروه های شیطان پرست مثل متالیکا در سطح عموم رواج داده می شود.
صنعت سکس و بازرگانی تن که در ردیف سود آورترین تجارت های جهان است به همراه صنایع مشروب سازی ، قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است.
شبکه وسیعی از کلوبهای شبانه و فاحشه خانه ها توسط ویلیام ساموئل رزنبرگ ، مشهور به بیلی رز ، که از یهودیان مهاجر به آمریکا است ، تاسیس شد.
غول صنایع مشروب سازی ، یهودی مهاجر ، ساموئل برنفمن است. که امروزه دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن ها ، به نام سیگرام در نیویورک است و در 120 کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بیش از یک میلیارد دلار است.
سلطان دنیای پنهان شخصی است یهودی ، به نام روچیلد ، که بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد کرد او در قاچاق مشروبات الکلی و مواد مخدر ، سرمایه گزاری عظیمی نمود.
اولین فیلم تاریخ سینما که در آن حریم اخلاق شکسته شد ، ماه آبی است نام دارد که توسط یک یهودی به نام اتوپرمینگر بسال 1953 کارگردانی شد و برای اولین بار واژه هایی مانند ، آبستن و باکره را بکاربرد.
سه سال بعد همین کارگردان یهودی فیلم مردی با دست های طلایی را عرضه کرد و یک تابوی اخلاقی دیگر را شکست. او برای اولین بار به نمایش اعتیاد به هرویین پرداخت.
پرمینگر در فیلم بعدی اش که در سال 1959 ساخته شد برای نخستین مرتبه ، صحنه تجاوز جنسی را به نمایش درآورد.
انسانیت زدایی ، هدف اصلی همه فیلم های این کارگردان یهودی بوده است.
و اینک شیطان پرستی با اسطوره سازی و با ارائه مطالب گمراه کننده و پورنوگرافیک سعی در تحقیر جوانان و برده داری نوین دارد.
مسیحی که مطلوب یهود است یا مسیحی که مصلوب یهود است.
تولد کدام مسیح را تبریک می گوییم ؟، مسیحی که یهودی ها ساخته اند . همان مسیح کارت های کریسمس که با ظاهری رومی و آراسته و موهای خرمایی ، بره ای را نوازش می کند و آرامشی رمانتیک از نگاهش جاری است در حالی که پیروانش آیات خشم و غضب و ستمگری را فریاد می کشند.
گردانندگان زندان های مخفی در سراسر جهان مسلمانند یا مسیحی ؟ مگر زندان گوانتانامو که خدا میداند چه مصائب دلخراشی در آن جاری است ، بدست مسیحیان اداره نمی شود ؟ شکنجه گران ابو غریب مسیحی نیستند ؟ فاجعه ی غم انگیر بوسنی و هرزگوین ، قتل عام مسلمانان و پاره کردن شکم زنان باردار ، مگر به دست سربازان مسیحی و با تبسم پاپ صورت نگرفت ؟ اشغال سرزمین های مسلمانان در فلسطین و قتل عام دیر یاسین ، صبرا و شتیلا ، قانا مگر با کمک ، تایید و همکاری مستقیم مسیحیان انجام نشده است ؟
آنان که تولد عیسی را تبریک می گویند باید مشخص کنند که این عیسی مسیح کیست ؟ آیا همان پیامبری است که شراب می نوشد ، شرابی که در فرهنگ دینی ام الخبائث است و به پیروانش می گوید که شراب بنوشید ؟ تا در آینده زنا کنید ، هم جنس باز شوید ؟ مگر کشیشان کودک آزار و هم جنس باز ، پیرو عیسی مسیح نیستند ؟ مگر کارکنان میلیونها سایت مستهجن غیر اخلاقی که تصمیم گرفته اند تمام مرزهای اخلاقی را در هم شکنند ،مسیحی نیستند ؟ مگر آنها نمی خواهند نظام خانه و خانواده را تخریب کنند ؟ تا هیچ حرمتی از پدر ، مادر ، خواهر ، برادر و سایر فامیل باقی نماند .
آیا براستی تولد چنین پیامبری با چنین پیروانی تبریک دارد ؟
دوست خوب من : بیائیم در سالروز تولد عیسی مسیح ، مسیح مصلوب یهودیان ،مسیح پارسا و عادل ، انسان دوست ، از طبقه فقرا ، روستایی با پوستی گندم گون هموئی که چنان زیست که می گفت و همان گونه عمل کرد که ادعای آن را داشت را بشناسیم و بشناسانیم . مسیحی که به طریق اعجاز از مریم بنت عمران به دنیا آمد . در سی سالگی مبعوث به رسالت شد . انجیل را از جانب پروردگار در جامعه ی بنی اسرائیل برای تتمیم تورات و هدایت یهود آورد .
بجوییم که او در دوره ی کوتاه سه ساله ی رسالتش چه کرد؟ و چه گفت؟ که مورد خشم یهود قرار گرفت . و بیابیم که چرا خود و اصحابش یعنی حواریون پناهنده به غاری شدند . و سر انجام پولهای یهود چگونه یهودای اسخریوطی را وسوسه کرد تا مکان اختفای عیسی مسیح را به سی درم نقره بفروشد ؟
یهود تنها مسیح را به صلیب نکشید بلکه سخت بر پیروان او حمله آورد و تمامی نسخ انجیل را از بین برد ؟ آیا مسیحیان امروزی می دانند دوره ی بی کتابی در مسیحیت آنقدر طولانی شد که جمعی بکلی منکر اصل انجیل شدند ؟ آقای کنت تولستوی روسی معتقد است انجیل های موجود هیچ سند متصلی به عیسی مسیح ندارد بلکه چهار صد سال بعد از عیسی نوشته شده است . اگر بپذیرید که صفت اول یهود تحریف کلمه است شک نکنید که انجیل های امروزی نیز جعل یهود است .
( اگر روزی پیروان امروزی مسیح دروغین بر این امر آگاه شوند قطعا انتقام سختی از یهود خواهند گرفت .)
مسیح حقیقی را در بیان مولایمان علی (ع) بیابیم که فرمود : « نه مال و ثروتی داشت که خود را به او مشغول سازد و نه طمعی که به خواری اش اندازد . مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دستش .»
مسیح حقیقی را پیامبر اولوالعزم می دانیم که عزم یاری امام زمان (عج) را دارد .
سال 1095 میلادی ، پاپ اورابانوس با شعار به خاطر عشق به خدا مسلمانان را می کشیم ،آغاز گر جنگ صلیبی شد .
اما طولی نکشید که شعار کلیسا به سال 1122 میلادی تغییر کرد ،
ایندفعه کلمه به جای شمشیر ، شعار اول صلیبی ها گردید .
پطرس کلونی دریافت مسیحی کردن مسلمانان به مراتب سودمند تر از کشتن آنها برای مسیحیت است . او به پادشاهان صلیبی نوشت که یک کشیش باید در فضائل و اخلاق یک مسیحی باشد و در اعمال و رفتار یک نظامی . به عبارت دیگر اگر مسلمانان پذیرفتند که تسلیم محض و مطیع رام صلیبیون باشند ، مراد حاصل است وگرنه رفتار نظامی کشیش حکم به کشتن آنان می کند .
از آن زمان مبارزه در دو جبهه آغاز شد و با پیشرفت تکنولوژی و فنون جدید و با استفاده از روانشناسان خبره ، مبارزات فرهنگی تبدیل به تهاجم فرهنگی و درانتها منجر به تربیت فرهنگی گردید.
اگر صفحه 176 کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی را باز کنید با نگرانی این مرجع عالیقدر در نزدیک به نیم قرن پیش برخورد می کنیم ، ایشان می فرمایند : در هر گوشه از بلاد اسلامی جوانان ما را با تبلیغات سوء دارند از ما جدا می کنند ، نه اینکه یهودی و نصرانی کنند بلکه آنها را فاسد و بی دین ولا ابالی می سازند و همین برای استعمار گران کافی است .
امام به تاریخ 16/2/1342 در پاسخ به نامه علماء همدان می فرمایند : با سکوت ما نسل های آتیه الی الابد در معرض ضلالت و کفر هستند و مسئول آن ما هستیم . خطر اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال می کند .
امروز غرب با اسطوره سازی از فوتبالیست ها ، هنرمندان ، ستارگان سینما و خوانندگان در جنگ صلیبی نوین* برده داری نوین را ترویج می کند.
برده های نوین دیگر فریاد یاللمسلمین* سر نمی دهند . آنان حتی مدافعان و دلسوزان خود را دشمن میدارند. ما به فرموده پیامبر مهربان و دلسوزمان که فرمود : « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» ، وظیفه داریم به قدر وسع تلاش کنیم و یاری گر رفقای جوانمان باشیم .
پی نوشت :
* در برده داری قدیم برده شلاق می خورد ، و چون بدن درد را احساس می کرد ، آخ می گفت . اما در برده داری نوین شلاق جایش را به عکس ، فیلم ، بازی ، کتاب ، مجله ، روزنامه ، جزوه ، کارت پستال
و... داده است . برده از این شلاق جدید آخ که نمی گوید هیچ ، لذت هم می برد .
* « من سمع منادیا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » هر کسی صدای فریاد خواهی مسلمانی را بشنود و به آن پاسخ نگوید ، مسلمان نیست.
آیا تا به حال با کسی برخورد داشته اید که احساس می کند همه چیز را می داند و هرچیزی که می گوید درست است؟ مطمئنم که یکجا در زندگیمان همه ما با چنین کسی برخورد کرده ایم. سوال این است که وقتی با چنین شخصی مواجه شدید چه می کنید؟ در اکثر موارد، احتمالاً سعی می کنید که از آنها اجتناب کنید و تا حد ممکن از او دور شوید. اما کارهای مختلفی برای فهماندن نظرتان به این افراد می توانید انجام دهید، البته بدون اینکه با او وارد یک رقابت دردسرساز شوید.
اول از همه اینکه باید بفهمید که این فرد چطور فکر می کند. اگر فکر کند که همه چیز را می داند احتمالاً سعی می کند آنرا با برخی واقعیات یا اطلاعاتی که دارد ثابت کند. اکثر افرادی که احساس می کنند همه چیز را می دانند معمولاً در خانواده هایی بزرگ شده اند که از کودکی مسئولیت بسیار سنگینی بر دوششان بوده است. وقتی می خواهید نظرتان را به چنین افرادی بفهمانید بهترین راه این است که درست به همان روشی که او حرفش را به شما ثابت می کند، شما هم حرفتان را به او ثابت کنید. بعنوان مثال، اگر سعی دارید که به کسی نشان دهید که بیشتر از یک روش برای پیدا کردن راه حل برای یک مشکل خاص وجود دارد می توانید به آنها بگویید که یک راه بهتر برای اینکار وجود دارد. باید به او نشان دهید که چطور می توانید با استفاده از یک روش متفاوت به همان راه حل برسید. اصولاً باید بتوانید گفته های خودتان را با واقعیت پشتیبانی کنید.
چند ایده و توصیه برای برخورد با آنها که فکر می کنند همه چیز را می دانند
بهتر است در ابتدای گفتگویتان، سعی نکنید به آنها بگویید که حرفشان غلط است. اینکار باعث می شود که فوراً حالت دفاعی بگیرند و دیگر به حرفهایتان گوش ندهند. اینجاست که داد و بیدادها شروع می شود. اگر نمی توانید در همان لحظه نشان دهید که نظرتان چیست، بحث نکنید، زمانی دیگر را برای اثبات نظرتان در نظر بگیرید. آنهایی که احساس می کنند همه چیز را می دانند افرادی بسیار خودخواه هستند. یادتان باشد که با آنها وارد جار و جنجال شدن فقط باعث خوشحالی آنها می شود نه شما. معمولاً آخر کار بسیار خسته می شوید. رمز کار این است که مواجهه با چنین افراد یک راه درست دارد و یک راه غلط. دوری کردن از آنها کمک نمی کند که بفهمند همه چیز را نمی دانند. درعوض می توانید این را به آنها ثابت کنید.
انواع کمی از آدمهای دیگر هستند که به این اندازه دیگران را عصبانی می کنند. این افراد باعث می شوند فکر کنیم افرادی نالایق هستیم و هیچ قدرتی نداریم به همین خاطر خیلی بد واکنش می دهیم و تایید می کنیم که روی ما سلطه دارند. اما اگر آرامش خودتان را حفظ کنید و کمی بیشتر فکر کنید می توانید یاد بگیرید که چطور با ایندسته افراد برخورد کنید.
چرا اینکار را می کنند؟
اگر سعی کنید از دیدگاه خود آنها مسئله را ببینید خیلی راحت تر می توانید با این افراد برخورد کنید. این افراد معمولاً فاقد اعتماد به نفس هستند به همین خاطر سعی می کنند باید آنچه را که می دانند را نشان بقیه دهند و کاری کنند که بقیه احساس کنند زیردست آنها هستند. شاید هیچوقت نتوانید دلیل این رفتار خودخواهانه آنها را بفهمید اما با درک اینکه مسئله ای باعث شده است که این فرد چنین شخصیتی داشته باشد، می توانید درک خودتان را بالاتر برده و راحت تر با رفتار او کنار بیایید.
ارزش خودتان را گوشزد کنید
اصلاً اینطور نیست که شما پایین تر از این فرد باشید یا کمتر از او بدانید. این آنها هستند که می خواهند چنین حسی را به شما منتقل کنند. اگر به آنها اجازه بدهید احساستان نسبت به خودتان را تغییر می دهند. پس به جای اینکه همه حرفهایی که می زنند را تایید کنید، به همه کارهای مثبتی که قادرید انجام دهید فکر کنید. ارزش شما بسیار بالاست و هیچکس حق خدشه وارد کردن به آن را ندارد.
به حرفهای او گوش دهید
گاهی اوقات چنین رفتاری به این علت از فرد سر می زند که او فکر می کند کسی نیست که به حرفهایش گوش دهد. شما می توانید با گوش دادن به حرفهایشان بدون اینکه نظراتتان را مطرح کنید، ترسهای آنها را از بین ببرید. با این روش، دیگر شما را تهدیدی برای خود قلمداد نمی کنند.
به آنها نشان دهید که بعضی از نظراتشان را قبول دارید و خواهید دید که احساس می کنند که به آنها ارزش و اعتبار داده اید.
وقتی باعث شدید که احساس اعتماد به نفس و راحتی بیشتری کنار شما بکنند، می توانید برای تغییر بعضی از نگرش های آنها وارد عمل شوید. اما باید اینکار را خیلی زیرکانه انجام دهید. اگر مستقیماً آنها را به چالش بکشید یا خشن برخورد کنید، باعث می شود که همان رفتار دفاعی قبلیشان را پیشه کنند.
درعوض باید نگرششان را به خودشان انعکاس دهید. بااین روش به آنها نشان داده اید که به حرفهایشان گوش کرده اید و از ایده هایشان تقدیر می کنید و احساس خوشحالی خواهند کرد. از اینجا به بعد می توانید به آرامی بعضی از ایده هایشان که غیرقابل قبول به نظر می رسد را انتخاب کرده و اطلاعات لازم برای تکذیب آنها را مطرح کنید. به جای اینکه ایده هایشان را رد یا مسخره کنید، خیلی ساده شواهد متنقض آنرا به آنها نشان دهید. بعد از آنها نظرشان را جویا شوید.
اما در اکثر موارد این افراد از تغییر دیدگاهشان خودداری می کنند. در چنین صورتی، با بررسی دیدگاه آنها در سایه اعتقادات خودتان، باید سعی کنید با بی اعتنایی از آنها بگذرید. مطمئناً این افراد با باور یک چیز اشتباه صدمه ای به شما نمی زنند پس لازم نیست که نگران چیزی باشید.
اگر این مشکل خیلی آزارتان داد می توانید دیگر آن فرد را نبینید.
پس بااینکه برخورد و مواجهه با کسانی که فکر می کنند همه چیز را می دانند زمان و انرژی زیادی از شما می برد اما می توانید تاثیری که بر شما دارند را محدود کنید. اعتقادات و باورهای خودتان را بررسی کنی تا از قدرت آنها مطمئن شوید. بااینکار اعتماد به نفستان در برخورد با این افراد بالا خواهد بود. اکر فردی حساس و شکننده هستید، شاید بتوانید کاری کنید که باورشان را عوض کنند اما اگر نتوانستید می توانید از آنها دوری کنید فقط کافی است که همیشه از آنچه هستید شاد و راضی باشید.