سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از توحید و عدل پرسیدند ، فرمود : ] توحید آن است که او را به وهم در نیارى و عدل آنست که او را بدانچه درخور نیست متّهم ندارى . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نماز

تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم می یاره
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون می زنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثه خواب گل سرخی لطیفی مثه خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون می کنه
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
تو مثه وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مثه شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مثه یک قصه پر از حادثه ای
تو مثه شادی خواب کردن یک عروسکی
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
تو قشنگی مثه شکلایی که ابرا می سازن
گلای اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن
اگه دخترای قصه بدونن تو اینجایی
برای بردن تو با اسب بالدار می تازن


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 1:12 عصر )
»» سفارشات آیت الله قاضی به شاگردانشان

توصیه های عبادی

آقای قاضی بر انس با قرآن تأکید بسیار داشتند، از جمله در نامه ای به یکی از شاگردانشان این چنین می فرمایند: « علیکم بقراءة القران الکریم فی اللیل بالصوت الحسن الحزین فهو شراب المؤمنین: بر شما باد به قرائت قران کریم در شب، با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن شراب مؤمنین است. »

و می فرمودند: « و آن قرة العیون مخلصین را همیشه در چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صوت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی ».

و نیز می فرمودند:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

نظر ایشان در مورد نماز این بود که:« اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان می ماند. »ایشان به نماز اول وقت بسیار تأکید داشتند.

آیت الله مصباح در این مورد می فرمودند: « مرحوم علامه [طباطبائی] و [ آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! ( و یا فرمودند: به صورت من تف بیاندازد! ) »

نیز می فرمود: « دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بکنیم؟! » و او نه تنها از دنیا و مردم آن منقطع است که از آخرت هم چشم پوشیده و به شاگردان خود نیز می گوید: « در حال نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید. »

در مورد نماز شب توصیه ایشان به علامه طباطبائی معروف است که:« دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان. »

« آقای قاضی سجده های طولانی داشت و معمولاً قبل از خواب، « مسبّحات» را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد. »

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. » 

نهی شاگردان از بروز کرامات

و سیره او نهی شاگردان از کرامات است و به شاگردانش نیز همین را توصیه می کند که: « شما نمی خواهد چیزی از خودتان بروز دهید، بگذارید اگر دیگران شما را می شناسند، از رفتار و اعمالتان بشناسند. »

به شاگردش می گوید رعایت حلال و حرام خود کرامت است، چنان که از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری نقل شده: « یک بار از مرحوم آقای قاضی درخواست کیمیا و راهنمایی رسیدن به آن را کردم. ایشان فرمودند این ذکر را بسیار بگو که خود کیمیاست: « اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک. » و به سید هاشم حداد می گوید: « سید هاشم! روزی شود که مردم بیایند عتبه درت را ببوسند اما تو سرّ را فاش مکن. »

آقای سید حسن قاضی می گوید: « آقای حداد نعل اسب و استر و ... درست می کرد.
یک شاگردی داشت که در آمدش را با او نصف می کرد، یک روز وقتی می خواست این نعل داغ شده را از آتش دربیاورد انبر دستش نبود، دست برد و از آتش درآورد این شاگرد دیوانه و وحشت زده شد و فرار کرد. بعد از این که سید هاشم به نجف آمد، آقای قاضی خیلی به ایشان تندی کردند که چرا فلان کار را کردی! نباید می کردی.

آقای قاضی می فرمودند: « من در تمام مدت عمر یک بار، آن هم در حقیقت به واسطه محذور و حیا، سری را فاش کردم و تا به حال که دهها سال است از آن می گذرد گرفتار آنم!»

آقای سید حسن قاضی می افزاید: « شخصی بود که می آمد خدمت آقای قاضی و دستورالعمل می گرفت. آن شخص می گفت یکی از روزهایی که آقای قاضی از مسجد سهله برمی گشتند با هم قدم زنان رفتیم طرف شط فرات. ایشان می گفتند یک مقامی پیدا کرده بودم که هر چه می خواستم برایم حاضر می شد. و حتی یک مادر پیری داشتم که یک بار از من ماهی خواست و من هیچ پولی نداشتم. اما همان طور که از کنار نهر فرات رد می شدم یک ماهی از آب بیرون پرید و جلوی پایم افتاد و خلاصه وضعیتم طوری بود که هر چه می خواستم برایم فراهم بود.
آن روز آقای قاضی از من سؤال کردند که شغل و کارت چیست؟ من جواب ندادم. چند بار این سؤال را کردند و من فهمیدم منظوری دارند و جواب دادم شغلی ندارم و هر چه می خواهم برایم فراهم می شود و همان موقع ایشان این حال را از من گرفتند و من از آن موقع رفتم به دنبال شغل و کار. »

آیت الله شیخ عباس قوچانی هم یکی از شاگردان مبرز آقای قاضی است. بعد از وفات استاد، شخصی به جلسات آقای قوچانی آمده و شیفته ایشان می شود. او دارای علوم غریبه بود از قبیل علم جفر، رمل، اسطرلاب و ... و بعد یک شب خدمت آقای قوچانی عرض می کند که: من مدت هاست دنبال کسی می گردم که این علوم را به او واگذار کنم و الان شما را دیدم و می خواهم این علوم را به شما بدهم، آقای قوچانی می فرمایند: « من هیچ کدام از این ها را نمی خواهم، هیچ کدام را نمی خواهم. آن مرد خیلی جا می خورد گویی که آب سردی روی سرش ریخته باشند که چه طور ممکن است این مسائل به این مهمی آن قدر برای ایشان بی ارزش باشد. »

از آیت الله نجابت نقل شده است که: « بعضی ها می آمدند مثلاً می نشستند نیم ساعت مکاشفاتشان را نقل می کردند برای آقای قاضی، مکاشفات دراز مثل روزنامه، آقای قاضی هم هیچ صحبتی نمی کردند.باری مکاشفه حقیقی، که اهمیت دارد این است که شخص بتواند این اضافات را عقب بزند، با فهم و شعور این کار را بکند، یعنی ترقی کند، عقلش را به خدای جلیل بسپارد و از آن ربطی که موجودات به خدا دارند آگاه شود: رند یعنی کسی که کشف می کند ربط شما را به خالق شما، یعنی سبحات جمال و جلال خدا را در موجودات کشف می کند و مشاهده می کندـ ما عدم هاییم هستی نماـ عدم بنده را می فهمد، عدم شما را می فهمد، عدم همه را می فهمد پس چی به دست می آورد؟ خدای جلیلی که همراه این هاست...»

ایشان اضافه می کند که:« گاهی وقت ها هر که نزد ایشان می آمد و هر چه می گفت، می فرمودند: بله! و هیچ نمی گفتند. یعنی می فرمودند: آدم از دست این ها بیچاره می شود، یعنی چاره ای ندارد، می آید و می گوید: لا اله الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله، ظاهر سخنش درست است، اما هیچ نمی فهمد.
اگر صد درصد تأییدش کنی، خیال می کند فهمش درست است. اگر صد درصد ردش کنی گمان می کند، ظاهر آن سخن هم مردود واقع شده یا اصل مطلب هم مردود است.در حالی که فهم کج او مردود است. لذا این موارد و این گونه موضوعات را باید تصدیق کرد، اما به نحو ایجاب جزئی، نه به نحو ایجاب کلی. و اگر آن ها اصرار می کردند و تأیید از آقای قاضی می خواستند، ایشان می فرمودند: « بله کارهایت درست است، همه چیزت درست است ولی باید مواظب باشی و بدانی که محبوب و معبود تو اجل از این حرف های تو است. » باید که ارزان نفروشیم خود را، نه به مقامات دنیا و نه به مقامات اخری. بهای ما خود خداوند است، باید غلام ملک عشق بی زوال بود.

لزوم استاد کامل راه

آیت الله قاضی به لزوم وجود استاد بسیار تأکید می کرد و می فرمود: « کسی که طالب سیر و سلوک شد، اگر برای پیدا کردن استاد نصف عمر خود را در جستجو بگذراند ارزش دارد. و آن که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است. »

مرحوم قاضی (ره) می فرموده است: « اهّم از آنچه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیه رسیده و انسان کامل است، که علاوه بر سیر الی الله، سه سفر دیگر را طی نموده و گردش و تماشای او در عالم خلق بالحق بوده باشد.»

آیت الله نجابت می فرماید: « بعضی ها سالک خود، واصل خود هستند، یعنی کسی که زندگی و سیر عرفانی اش بسته به خودش است، حتی عادات و کردار نیک هم پیدا می کند و در وجودش ریشه می دواند و عادت می شود اما تکیه گاهش هنوز خودش است و کنترلش هنوز دست خودش. هنوز از خود منقطع نشده و خود را به دست خدا نسپرده است. »

از آیت الله نجابت نقل شده: « یک نفر نامه ای فرستاده بود خدمت آقای قاضی و از ایشان سؤالی کرده بود، نوشته بود من مدتی به ریاضت های مثل فلان و فلان مشغول بودم. پس از مدتی حال تجردی برایم پیش آمد که مشاهده کردم از بدن خویش بیرون آمدم. در همین حال چند فرشته آمدند اطراف من را گرفتند یکی گفت باید گوشش را برید، دیگری گفت باید دستش را برید، بعدی گفت باید پایش را برید و مطالبی از این قبیل. فی الجمله شرح مفصلی از حالی که برایش رخ داده بود در آن مکتوب نوشته بود. بعد از محضر آقای قاضی سؤال کرده بود که چون ساعاتی در این حال بودم و هوش ظاهری نداشتم، نسبت به نمازهایی که از من فوت شده چه تکلیفی دارم؟
 آقای قاضی فرمودند: این شخص ریاضت های باطل و غلط انجام داده و بسیار نادان است. و آن چه در آن حال به او گفتند برای این بوده که به او بفهمانند نادان است و خطا کرده است و شاهد بر نادانی او همین بس که چنین سؤالی از من پرسیده، به جای این که سؤال کند که این حال چه بوده است و معنای سخنان مأموران الهی چه بوده، سؤال از فوت نماز در بی هوشی کرده که از هر کس دیگری هم می توانست بپرسد...»
از آیت الله کشمیری نیز نقل شده است که: « می گفتند این طور نیست که استاد فقط ذکر بدهد، آقای قاضی همیشه به ما می گفتند اذکار و ادعیه با شرایط تأثیر می کند و مراقبه حرف اول را می زند. ایشان هم چنین نوع اذکار را از نظر کمیّ و کیفی برای خواصّ متذکر می شدند و می گفتند کار آسانی نیست که کسی بتواند این کار را بکند مگر خود هم راه رفته باشد و هم حاذق باشد.بعضی اوراد برای قوی شدن اراده، بعضی برای تقویت روح و عده ای برای رزق و دسته ای برای توحید و فنای فی الله و تعدادی برای محبت است. بعضی اذکار توحیدی فقر می آورد و ممکن است شخص نتواند تحمل کند و لذا حرمت ذکر ضایع می شود. ایشان هم چنین میان افراد مجذوب و غیر مجذوب فرق می گذاشتند چون بین میل کلی و جزیی فاصله و ثمره بسیار است و ثمرات روحی و مزاجی با هم متفاوت است. »

وظایف استاد

آری تشخیص ظرفیت، تشخیص روحیه شاگرد، تشخیص آثار ذکر روی شاگرد، تشخیص افراد مجذوب و غیر مجذوب، تمام به عهده عارف سالک و واصل، طبیب حاذق و استاد راه رفته است.
و قاضی ابرمردی است که هر کسی توان شاگردی او را ندارد و آن ها که با او بودند و ماندند و شاگردش شدند، آن ها بودند که ظرفیت داشتند، بزرگ و کامل بودند و توانستند قاضی را درک کنند. چنان که یکی از شاگردان ایشان در تشییع جنازه ای پشت سر ایشان بود و هنگام نماز جمله ای شگفت از او شنید که ترسید و تمام وسایلش را جمع کرده و از نجف به ایران بازگشت و طریق توحید و معرفت را رها کرد.

و بالاخره این استاد است که از لحن کلام به قعر و باطن وجود شاگرد پی می برد، درون شاگرد را خوب می بیند و طالب حقیقی را از شخص دروغگو، راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص می دهد و این ها همه کار اوست.
آیت الله نجابت می گفتند: « یک نفر از نزدیکان آقای قاضی پیش ایشان آمد و 500 دینار تقدیم کرد آقای قاضی بلافاصله آن پول را طرف ایشان پرت کرد گفت ما تجرّد نمی فروشیم. »

و در جای دیگری نقل می کند: « یک روز من و آیت الله عباس قوچانی نزد آقای قاضی بودیم که یک نفر وارد شد.
 آقای قاضی پرسید چه کسی تو را راهنمایی کرده است؟گفت: مولا!  آقا پرسید چه کسی تو را آدرس داد؟ گفت: مولا! باز پرسید چه کسی منزل را به تو نشان داد؟ گفت: مولا! در همان حال آقای قاضی عبا را روی سرشان کشیدند و خوابیدند آن شخص هم بعد از کمی تأمل رفت. » این کار استاد است که از لحن طرف شخص را می شناسد و به صادق بودن و کاذب بودن ادعای وی پی می برد. خود ایشان در نامه ای به مرحوم الهی مرقوم می دارند: « ... حرف را بر خود راه ندهید، عجله نکنید، رفق را شعار خود نمایید و از اوراد دادن به غیر مضایقه نیست الا این که محل را ملاحظه نمایید، تا طلب صادق ندیدید ندهید، اذاعه اسرار، حرام است. »

قاضی استاد الاساتید است و چگونه استادی که آقای حداد می گوید: « از صدر اسلام تا کنون به جامعیت قاضی عارفی نیامده است. » و علامه نام استاد را تنها برای او سزاوار می داند و می گوید: « ما هر چه داریم از قاضی داریم. »

احترام به استاد

علامه طهرانی می فرماید: « ایشان [یعنی علامه طباطبائی] نام «استاد» را فقط بر او می بردند و هر وقت «استاد» به طور اطلاق می گفتند، مراد مرحوم قاضی بود؛ و گویا در مقابل قاضی تمام اساتید دیگر با وجود آن مقام و عظمت علمی، کوچک جلوه می کردند. لیکن در مجالس عمومی اگر مثلاً سخن از اساتید ایشان به میان می آمد، از فرط احترام، نام «قاضی» را نمی بردند و او را همردیف سائر اساتید نمی شمردند. باز ایشان نقل می کردند:« جناب علامه طباطبائی در ابتدای ورودشان به قم، به «قاضی» معروف بودند، چون از سلسه سادات قاضی مشهور در آذربایجان هستند؛ لیکن از نقطه نظر آنکه ایشان از سادات طباطبائی هستند، خود ایشان ترجیح دادند که به طباطبائی معروف شوند. و اخیراً برای حقیر چنین منکشف شده است که شاید ایشان خواسته اند لقب قاضی منحصراً به یگانه استاد ارجمند شان مرحوم حاج سید علی آقای قاضی منحصر گردد؛ و ایشان از جهت تکریم و تجلیل از مقام استاد، در شهرت و معروفیت، با وی شریک نباشند! »

صبر و استقامت در سیر وسلوک

یک از مسائل بسیار مهم در سیر وسلوک، استقامت و پایداری در این راه است.
آیت الله نجابت از قول ایشان می گوید: « چهل سال است دم از پروردگار عالم زدم. چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نگذاشت و خدا هم کمکم کرد! در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه ای، نه رفیقی، نه همدردی، چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست. »چه بسا افرادی مدتی به این وادی وارد شده اند ولی از آن دست کشیده و نتیجه ای هم عایدشان نشده است چرا که ره صد ساله را می خواستند یک شبه بپیمایند.
آیت الله مرندی می فرمودند: بعضی افراد بعد از هفت و هشت سال که در خدمت علی آقا قاضی بودند، ایشان را ول می کردند و می رفتند. زیرا که این راه شرح صدر و صبر و استقامت می خواهد.
آیت الله شیخ عباس قوچانی می فرمودند:« دو سال زندگی ما به این صورت که فقط روزی سه نان داشتیم، صبح ها نان را با چایی می خوردیم و عصر و شب با شربت سکنجبین، اما در این دو سال یک بار در ذهن ما خطور نکرد که این چه زندگیه؟! » و بعدها آیت الله قاضی که خود چهل سال پشت در مانده، و صادق بودن خود را در آن عشق و محبت به محبوب و معبود ازل ثابت کرده، درس استقامت و صبوری را به شاگردانش هم می آموزد و چنین می گوید:« اگر به جستجوی آب زمین را کندی، نباید خسته و ناامید شوی، اگر وقتش باشد به آب می رسی، وگرنه ناامید مشو که بالاخره به آب می رسی و حتی آب برایت فوران می کند. » و می گوید: « تازه وقتی هم به آب رسیدی و برایت در باز شد به همان کم بسنده نکن، بیشتر جستجو کن و بیشتر بخواه! »

مرحوم قاضی به شاگردانش می گوید:« استقامت بر وحدانیت خدا، اسم اعظم پروردگار است. آدمی در این استقامت باید طوری باشد که اگر دیگران خواستند دنیایش را از او بگیرند، خانه اش را، پولش را و ... حتی خواستند او را بکشند. بگوید من خدایم را می خواستم.»

آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می شود.
می گوید: « آن چه را می خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه السلام در را به رویم گشود.... » ، « او در اثر طلب حقیقی و صبر و استقامت به خانه که نه، به خود صاحبخانه رسیده است و یار او را به درون خانه راه داده؛ او از حصار تنگ دنیا که خیال و سرابی بیش نبوده و حقیقی ندارد، گذشته و به عالم روح و مجردات پیوسته است ..... »

نمونه شکیبایی شاگرد

آقا سید هاشم حداد می فرمود: « چندین بار خدمت آقای قاضی عرض کردم که اذیت های قولی و روحی، امّ الزوجه( مادر زن) من، به حد نهایت رسیده است و من حقاً دیگر تاب و صبر شکیبایی آن را ندارم و از شما می خواهم اجازه دهید زنم را طلاق دهم.» مرحوم قاضی فرمودند:
از این جریانات گذشته، تو زنت را دوست داری؟
 عرض کردم: آری.
 فرمودند: آیا زنت هم تو را دوست دارد؟
عرض کردم: آری.
 فرمودند: ابداً راه طلاق نداری. برو صبر پیشه کن، تربیت تو به دست مادرزنت می باشد، با این طریق که می گویی خداوند چنین مقرر فرموده است که ادب تو به دست مادرزنت باشد. باید تحمل کنی و بسازی و شکیبایی پیشه کنی!

من هم از دستورات مرحوم آقای قاضی ابداً تخطی و تجاوز نمی کردم و آن چه این مادرزن بر مصایب ما می افزود تحمل می نمودم تا این که یک شب تابستانی خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم، داخل اطاق بودم که مادرزنم تا فهمید من آمده ام شروع کرد به ناسزا گفتن و فحش دادن و همین طور به این کلمات مرا مخاطب قرار دادن، من هم داخل اتاق نرفتم، یکسره رفتم پشت بام تا در آن جا بیفتم ولی این زن صدای خود را بلند کرد به طوری که نه تنها من بلکه همسایگان هم می شنیدند و به من سبّ و شتم و ناسزا گفت، گفت و گفت و همین طور می گفت تا حوصله ام تمام شد ولی بدون این که به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب بدهم از خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم.

 بدون هدفی و مقصودی همین طور داشتم می رفتم، در این حال ناگهان دیدم من دو تا شدم، یکی سید هاشمی است که مادرزن به او تعدّی می کرده و سبّ و شتم می گفته و یکی، من هستم که بسیار عالی و مجرد و محیط می باشم و ابداً فحش های او به من نرسیده، و اصلاً به این سید هاشم، فحش نمی داده و مرا سبّ و شتم نمی نموده، در این حال برایم منکشف شد که این حال بسیار خوب و سرور آفرین و شادی زا فقط در اثر تحمل آن ناسزا ها و فحش هایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمان استاد مرحوم قاضی برای من فتح باب نموده است و اگر من اطاعت نکرده، تحمل اذیت های مادرزن را نمی نمودم تا ابد همان سید هاشم محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم.

الحمدلله که الان این سید هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم، که گرد و خاک تمام غصه های عالم بر من نمی نشیند و نمی تواند بنشیند. فوراً از آن جا به خانه بازگشتم و به دست و پای مادرزنم افتادم و می بوسیدم و می گفتم: مبادا تو خیال کنی من الان از آن گفتارت ناراحتم از این پس هر چی می خواهی به من بگو که آن ها برای من فایده دارد. »
آقای قاضی می فرمودند:

« انسان هیچ وقت نباید مأیوس شود و از دیر کرد نتیجه نباید دست از سیر و سلوک بردارد زیرا ممکن است کسی با ناخن زمین را بخراشد و سپس ناگهان به اندازه گردن شتر آب زلال و روان جاری شود. »

26 سال تمرین سکوت

آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: « در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟
 ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! »

همگام بودن تحصیل و تهذیب

یکی از مسائلی که مورد تأکید مرحوم آقای قاضی بود و به شاگردانشان می فرمودند این بود که: « شما باید آن قدر درس بخوانید تا به درجه اجتهاد برسید. علتش این بود که اگر در آینده درهایی بر روی شما باز شد، نیاز به تقلید نداشته باشید. ممکن است عوالمی را مشاهده کنید که در صورت تقلید دچار مشکل شوید. »

تدریس احادیث مربوط به امام زمان(عج)

آیت الله شیخ علی سعادت پرور می فرمود: « عادت و دأب مرحوم آقای قاضی در تربیت و سیر سالکان بر این استوار بود که در ابتدای امر، احادیث مربوط به غیبت و ظهور امام عصرـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را به سالکان تدریس و تبیین می کرد. »

خواندن حدیث عنوان بصری

آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند:باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایید. »



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 1:6 عصر )
»» زندگی

میزی برا ی کار ،کاری برا ی تخت،تختی برای خواب، خوابی برای جان، جانی برای مرگ،مرگی برای یاد ، یادی برای سنگ،وین بود زندگی

 حسین پناهی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 1:0 عصر )
»» چراغونی

می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی

شیشه عمر شبو می شکنی داغون می کنی

شنیدم وقتی بیای از آسمون گل میریزه

کوچه باغا رو پر از بیدای مجنون می کنی

شنیدم وقتی بیای غصه هامون تموم می شه

قحطی گریه می آد ، خنده رو ارزون می کنی

آسمون به احترامت پا می شه به اون نشون

 که تو سفره زمین خورشید و مهمون می کنی

دلامون خیلی گرفته اس ، شبامون خیلی سیاس

می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 12:58 عصر )
»» خاطره

یازده سال پیش تو همچین روزی یه اتفاق بدی برامون افتاد خدا یه عزیزی رو بین دو نماز ظهر و عصر از من و خوانوادم گرفت یه کسی که خیلی برامون خوب بود یه پدر نمونه یه پدری که همه معیارهای یه پدر  خوب رو داشت شاید من خاطره زیادی نداشته باشم چیز زیادی هم یادم نیست چون خیلی کوچیک بودم فقط چیزی که یادمه مثل چند تا عکس از جلوی چشمم رد میشه فقط همین.....                                              روحش شاد

حالا بعد ازیازده سال تو همون روز یه اتفاق بد افتاد میدونم شدت این اتفاق به اندازه اون نیست ولی برای من خیلی مهمه، امروز نتیجه های کنکور اومد همه چیز خراب شد اون آیینه آرزوهام شکست رشته که دوست داشتم , عاشقش بود ،علوم سیاسی ، قبول شدم ولی تو بدترین دانشگاه پیام نور ،از یه طرفم حقوق آزاد قبول شدم ولی هیچ کدومشون من و خوشحال نکرد چون من یه جور دیگه فکر میکردم یه چیزایی تو سرم بود ، چی شد  حالا موندم بین خوندن برای سال دیگه با شرایطی نا مناسب یا انتخاب یکی از

این دو رشته.......

این مملکت ما با این نظام آموزشی خیلی مسخره حالم ازش به هم می خوره چرا باید سرنوشت آدما تو 4ساعت مشخص بشه شاید برای خیلی ها مهم نبود ولی برای من سرنوشت ساز بود فکر می کنم هر رشته و دانشگاهی فبول بشم سرنوشتمو اون

میسازه

یه چیز دیگه اگه قرار هست برای سال آینده درس بخونم این وبلاگو میبندم

به امید روزی که بقیه مثل ما بدبخت نشن و آیندشون با یه چیز مسخره ساخته نشه..



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 12:56 عصر )
»» نیایش

Image hosting by TinyPic

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 12:52 عصر )
»» دستها بالا بود.

دستها بالا بود.

 

هر کسی سهم خودش را طلبید.

سهم هر کس که رسید،

داغ تر از دل ما بود

ولی

نوبت من که رسید،

سهم من یخ زده بود!سهم من چیست مگر

یک پاسخ

پاسخ یک حسرت!

سهم من کوچک بود

قد انگشتانم

عمق آن وسعت داشت

وسعتی تا ته دلتنگیها

شاید از وسعت آن بود

که بی پاسخ ماند..




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 12:50 عصر )
»» انتظار

Image hosting by TinyPic

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 12:49 عصر )
»» تلنگربه مومنان؟؟؟؟؟؟//

آل عمران - آیه ۱۳۴

الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَ الضّرََّاء

وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ

وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

 

همانها که در توانگرى و تنگدستى‏، انفاق مى‏کنند؛

و خشم خود را فرو مى‏برند؛ و از خطاى مردم درمى‏گذرند؛

و خدا نیکوکاران را دوست دارد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 85/7/12 :: ساعت 1:16 عصر )
»» مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ

سوره فتح آیه ۲۹

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ

وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ

رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا

یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا

سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ

ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ

کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ

فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا

 

محمّد [ص‏] فرستاده خداست‏؛

و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید،

و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى

در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند؛

نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است‏؛

این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است‏،

همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته‏،

سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد [ولى‏] کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند،

خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است‏.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 85/7/12 :: ساعت 1:14 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 175
>> بازدید دیروز: 78
>> مجموع بازدیدها: 1354875
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب