ظالم آن قومی که چشمان دوختند حق آزادی بیان گویا امروزه تکلیفی شده است تا با نام محمد گستاخی و دلیری کنند. از این خصمانه تر چنگ در خون آزادی نمی توان برد. مسلمانان از این کار رائحه توطئه و تخریب می شنوند و در آن رسم تطاول می بینند و تبانی و تلاقی سکولاریسم و بنیادگرایی را می خوانند. باید به خدا و خرد پناه برد از اینکه فوندامنتالیسم سکولار هیزم بر آتش فوندامنتالیسم دینی [که گاه به هوس نام غیرت دینی بر خود می نهد] بریزد و آشوب و اشتلم برانگیزد.[*] نیکخواهانی که در پی تحکیم ستون های دیالوگ هستند، از اینکه گردش گزاف قلمی همه جهد و جهاد آنان را غرقه سیلاب خشونت و خصومت کند، چرا اندوهگین نباشند؟ ناشران نافرهیخته آن نقوش نازیبا [در رسانه های دانمارک و نروژ و سوئد و اسپانیا...] باید اینک شرمنده و پوزش خواه دل های بریان و چشم های گریان و جان های بی تاب و روح های مجروحی باشند که از نهیب آسیب آن بی حرمتی بر خود پیچیده اند و لرزیده اند. آزادی بیان محترم است، چون آزادی آدمی محترم است و آزادی آدمی محترم است چون آدمی خود محترم است و اگر تیغ آزادی جامه حرمت آدمی را چاک کند چه جای تیز کردن آن تیغ برهنه است؟ آزادی بیان نه یگانه حق آدمی است و نه برترین حقوق او. و اگر با دیگر حقوق آدمیان موزون و مقید نشود، قامت حقوق را ناساز و بی اندام خواهد کرد. آزادی نه یک مرکب شخصی بل یک مسابقه جمعی است و آنکه با نقض قواعد این بازی چراغ رقابت خردورزانه را خاموش می کند، از خرد و آزادی چه بر جای خواهد گذاشت؟ ادب بیان ادب خاموشی هم هست و آنکه از حق آزادی بیان بهره می جوید اما حق خاموشی را نمی گذارد، فقط به نیمی از حقیقت دست یافته است. حکیمان مگر نگفته اند: دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن و که گفت که آزادی بیان جواز آزادی عمل هم هست؟ و مگر جای انکار است که تخفیف و تحریک دو عمل اند نه دو سخن؟ امروزه به تقریب، ربع ساکنان ربع مسکون مسلمانانند که نام نامیرای محمد را هر روز در ماذنه ها به بلندی بانگ می کنند و در نمازها با درود و ستایش بر زبان می آورند. این نام، ناموس مسلمانی است. سرمایه و ثروت قدسی امت احمدی است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و اندیشه و آبروی عالم اسلامی است. نماینده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبیاست". خوار داشت این نام، خوارداشت تمدن کلانی است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شیفته ای است که از او هویت می گیرند و معنویت می آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفی است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و می گیرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ایمان پاره بزرگی از بشریت است. باکی نیست. سوزاندن این عود چه به آتش "آزادی" و چه به آتش "غیرت"، عالم را عطرآگین خواهد کرد. اما آتش افروزی آیا ادب آزادی و دینداری است؟ قصد کرده ستند این گلپاره ها
|
پانوشت
1. دکتر رضا داوری، پست مدرنیسم چیست؟ فصلنامه حوزه و دانشگاه ، سال دوم، شماره ششم، بهار 1375.
منابع و مأخذ
1. بابک احمدی، مدرنیته و اندیشه انتقادی، تهران: نشر مرکز، 1373.
2. بابک احمدی، ساختار و تأویل متن، 2 جلد، تهران: نشر مرکز، چاپ دوم اسفند 1372.
3. جورج ریترز، نظریههای جامعهشناسی، ترجمه احمدرضا غروی راد، تهران: انتشارات ماجد، 1373.
4. دیوید کورنز هوی، حلقه انتقادی، ترجمه مراد فرهادپور، تهران: انتشارات گیل و با همکاری انتشارات روشنگران، 1371.
5. چارلز جنگز، پست مدرنیسم چیست؟ ترجمه فرهاد مرتضایی، تهران: نشر مرندیز.
6. ریچارد رورتی، اختلاف هابرماس و لیوتار در باب وضع پست مدرن، ترجمه مهدی قوام صفری، نامه فرهنگ، سال پنجم، شماره 18، تابستان 1374، ص 62.
7. رضا داوری، پست مدرن، دوران فترت، مشرق، دوره اول، شماره اول، دی 1373، ص 11.
8. محمدجواد لاریجانی، از مدرنیسم تا فرامدرنیسم، مجلس و پژوهش، شماره پنجم، سال اول، آذر و دی 1372، ص 33.
9. نجف دریابندری، پست مدرنیزم در یک رمان، دنیای سخن، خرداد و تیر 1374، شماره 64، ص 20.
10. حمید عضدانلو، مناظره مدرنیته و فرامدرنیته در زمینه مفاهیم، ماهنامه سیاسی-اقتصادی، شماره 84-83، ص 23.
11. حمید عضدانلو، کانت، مدرنیته و فرامدرنیته، ماهنامه سیاسی - اقتصادی، شماره 80-79، ص 23.
12. حمید عضدانلو، تفکر انتقادی چیست؟ اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 74-73، ص 51.
13. حسین بشریه، هابرماس: نگرش انتقادی و نظریه تکاملی، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 74-73، ص 8.
14. آنتونی گیدنز، مدرنیته و هویت فردی، ترجمه امیر قاسمی، مشرق، دوره اول، شمارهی اول، دی 1373، ص 54.
15. رنه گنون، بحران دنیای متجدد، کلمه دانشجو، شماره 8 و 9، ص 86.
16. نامه فرهنگی شریف، مدرنیسم و توسعه، نامه دوم و سوم، تابستان و زمستان 73، ص 6.
17. اکبر احمد، دیوشرور: رسانهها در مقام آموزگار عصر ما، ترجمه سیما ذوالغقاری، نامه فرهنگ، شماره 18، ص 111.
18. فرناندو تسون، اعاده حیثیت از دموکراسی: چالش عصر مابعد مدرن، ترجمه علیرضا حسینپور، دانش سیاسی، پیش شماره سوم، بهمن و اسفند 1372.
19. روجر، ریشههای شورش پست مدرن در چیاپاس، مجله آدینه، شماره 104، ص 54.
20. غلامعلی حداد عادل، سکولاریسم، ویژگی مکاتب غربی، ویژهنامه 27 آذر، ص 24.
21. حمیدرضا نظری، نظری بر سکولاریسم، مجله 15 خرداد، شماره 10.
22. نکاتی پیرامون سکولاریسم، مجله کیان، شماره 26، ص 16.
23. مدخل الیمابعدالحداثه، احمد حسّان، نامه فرهنگ، شماره 18، ص 202.
24. پل ریکورد، رسالت هرمنوتیک، ترجمه مراد فرهادپور، یوسف اباذری، فرهنگ کتاب چهارم و پنجم، بهار و پاییر 1368، ص 263 تا ص 300.
1. Post modernism and Social Theory Edited by steven seidman and David wagner.
2. Consumer culture and Postmodernism by mike featherstone.
3. beyond post modern politics by Honi fern Haber.
4. Theories of modernity and post modernity edited by Brayan turner.
5. The Post modern reader by charles jencks.
6. Intimtion of Post modernity by zygmunt Bauman.
7. Post modernity, by Barry smarr.
8. Sociology of Post modernism by scott Lash.
9. Modernity and its future, Edited by David Held.
| ||||||||||||||||||||||||||
|
بدون مقدمه می رم سر اصل مطلب : تا حالا فکر کردی کی هستی ؟؟ کجا هستی؟؟ برای چی اینجایی؟؟ تا کی می
مونی؟؟؟ بعدش چی میشه؟؟ شاید این جملات و یا از این قبیل جملات رو بسیار شنیده باشی ولی تا حالا عمیق موقع
خواب روش فکر کردی ؟؟ نه فکر نکردی؟؟ نکردی؟؟ خب یکبار به صورت خیلی خیلی ساده می خواهیم ببینیم کجاییم با
بچه ها جمع میشیم میریم بالای کوه از اون بالا به پایین و شهر خودتون نگاه کن با دو تای انگشت می تونی شهر رواز دید
خودت مخفی کنی... خب چی رو مخفی می کنی شهر رو با تموم آدم ها و چیزهای که درونش است پس سرنوشت
اونها توی اینجا دست تو (به طور مجازی) ... خب کمی دیدمون رو بالاتر می بریم سوار هواپیما شدیم بالای سطح شهر در
حال حرکتی یه شهر بزرگ رو می تونی با یک کف دست مخفی کنی و ..... خب کمی بالاتر می ریم ... با یک فضاپیما در
مدار زمین قرار گرفتی یه توپ آبیه شکننده رو می بینی... خب حالا روی این جمله خوب فکر کن: تو کجا هستی؟؟؟؟؟؟
حالا با هم می ریم کوه داری از کوه می آیی بالا راه سخته حتی بعضی می موقع ها به خودت میگی عجب اشتباهی
کردم می گرفتم خونه می خوابیدم آخه این کارا چیه ؟؟!!...... خب بالاخره به هر سختیه به نوک قله می رسی با یه
غروری به پایین نگاه می کنی .... یه نفر رو می بینی که داره می یاد بالا با نگاه به اون چه احساسی پیدا می کنی ...
وای اگر احساس غرور بکنی .............خب برای اینکه احساس غرور نکنی باید چیکار کنی؟؟؟ باید بالای کوه وقتی
خودت رو با اون فردی که تازه داره میاد بالای کوه مقایسه می کنی با یک سیلی آبدار خودت رو بیدار کنی و خودت رو با
اون کوهی که روش ایستادی مقایسه کنی . مطالب بالا رو به یاد بیاری که هیچی نیستی هیچی...
این همه غرور این همه خود رواز دیگران جدا دیدن .... حالا اگه روی مدار زمین قرار می گرفتی طاغت دیدن این عظمت رو
داشتی ؟؟؟؟ واقعا داشتی؟؟؟ نمی دونم ....شاید......وقتی آدم به این طور چیزها و وجود خودش فکر می کنه چهار
ستون بدنت می لرزه ....
خب بهتر سخنم رو کوتاه کنم ... فکر کن ساحل دریا ساعت 3 نیمه شب توی تاریکی محض نشستی نسیم خنکی به
سر و صورت می خوره و همراه اون زمزمه سوزناکی (مانند آهنگ وبلاگ) به گوشت برسه .. ناگهان قطرات اشک بر روی
گونه هات سر سره بازی می کنه و زمین می کوبه ... چرا گریه می کنی ... چون اون ظلمت بی انتها رو می بینی ... نه
چون مخلوق کوچکی از حالقی بزرگ رو داری می بینی می ترسی .... و واقعا ترس داره ... خودت رو وسظ اون ظلمت
بی انتها تصور کن ... حالا چی ....
دوست خوبم آقا مهدی
در کنفرانس مطبوعاتی سازمان ملل متحد
در نیویورک در جریان نشست سالانه مجمع عمومی ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶
وفا مستقیم از صدای آمریکا (خطاب به آقای احمدی نژاد):
شما در صحبتهایتان اشاره کردید و از رهبرها و رئیس جمهوریهای دنیا خواستید که به عدالت روی بیاورند و عدالت را اجرا کنند. شما خودتان رئیس جمهور ایران هستید و این اختیار و قدرت را دارید. گزارشهایی که از ایران میرسد، شاهد بر سرکوبی جنبشهای دانشجویی است، عدم رعایت عدالت در خصوص پیروان دیانت بهائی، همین طور وضعیت زنان که مقداری معترض به حقوق اسلامی هستند و زندانیان سیاسی. چرا این عدالتی که شما خواهانش هستید، در ایران قابل اجرا نیست؟
آقای احمدی نژاد: خیلی متشکرم. اتفاقاً در جلسهای که با شورای روابط خارجی آمریکا داشتیم در محل اقامتمان، من دیدم، آنها هم خیلی دلسوزی میکنند برای ملت ایران.
من دوتا عدد به شما میدهم: جمعیت آمریکا ۲۹۰ ملیون نفر است، جمعیت ایران ۶۸ ملیون. زندانیان در آمریکا ۳ ملیون نفرند، زندانیان در ایران ۱۳۰۰۰۰ نفر. ۹۰ درصد زندانیان ایران قاچاقچیان مواد مخدرند که در درگیری نیروهای ما برای جلوگیری از ترانزیت مواد مخدر به سمت اروپا و آمریکا دستگیر شدند. میشود شما بپرسید، ترکیب زندانیان آمریکا چیست؟
من دیشب پرسیدم. آنها اطلاع نداشتند. یک در صد مردم آمریکا در زندانند، در حالی که دو دهم در صد مردم ایران در زندانند. آیا شما معتقدید، کسی که در خیابان از قوانین رانندگی تخلف میکند، نباید مجازات شود؟ این که منجر به حرج و مرج میشود. در هر کشوری قوانینی هست. ما در کشورمان قانون داریم، دادگاه داریم، اتفاقاً دادگاههای ما جزو مستقلترین دادگاهها هستند. رئیس جمهور حق دخالت در امور قضایی را ندارد، یک قوهی مستقل است. هیئت منصفه داریم، وکیل داریم، قاضی داریم، دادستان داریم، دفائیه داریم. خوب، عدهای تخلف میکنند.
شاید شما بدانید، دولت ایران یک روزنامهی متعلق به خودش دارد. فقط یک دانه روزنامه، دولت یک رسانه دارد، مال خودش است که نظرات دولت را منعکس میکند. سه ماه قبل، این روزنامه مرتکب تخلف شد، دادگاه او را احضار کرد و روزنامه را تعطیل کرد و رئیس جمهور هم کاری نتوانست بکند. این عین آزادی است، این دفاع از آزادی است. اگر ما اجازه بدهیم، عدهای حقوق دیگران را ضایع بکنند و دادگاه به آنها تعرض نکند، میشود خلاف عدالت. آن کسانی که قلدر هستند، حاکم خواهند شد. آنهایی که زور دارند، حاکم میشوند، آنهایی که پول دارند، حاکم میشوند.
اتفاقاً دادگاه برای دفاع از حقوق مردم است. بالأخره ممکن است یک شهروندی فردا از احمدی نژاد شکایت بکند، قاضی باید بررسی کند. ممکن است که قاضی علیه احمدی نژاد حکم بدهد، احمدی نژاد را برکنار بکند. این عین آزادی است، این عین عدالت است.
البته در هر کشوری ممکن است اشکالاتی هم باشد. بله، در اجرای قانون ممکن است بعضیها بد عمل کنند، در همه جا هست، در کشور ما هم من نفی نمیکنم. ممکن است یک مأموری مأموریت خودش را بد انجام دهد. رئیس جمهور موظف است تذکر بدهد، دنبال بکند، همه موظفند و ما این کار را میکنیم. در همه جای دنیا تخلف از قانون هست، یا اشتباه در اجرای قانون هست.
چشم ترس، اثر مراقبه
آقا سید هاشم حداد می فرمودند: « من در تمام مدت سلوک در خدمت مرحوم آقا (قاضی) نامحرم نمی دیدم، چشمم به زن نامحرم نمی افتاد.
یک روز مادرم به من گفت: عیال تو از خواهرش خیلی زیباتر است.
من گفتم: من خواهرش را تا به حال ندیده ام، گفت: چطور ندیده ای در حالی که بیشتر از دو سال است که در اطاق ما می آید و می رود و غالباً بر سر یک سفره غذا می خوریم؟! به رسم اعراب که زنانشان حجاب درستی ندارند و در منزل غالباً همه با هم محشورند؛ در عین عصمت تام و عفت کامل.من گفتم: والله! که یک بار هم چشم من به او نیفتاده است!! و این عدم نظر نه از روی حفظ و خودداری چشم بوده است؛ طبعاً حالشان اینطور بوده است.
نظیر این مطلب را مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی از خودشان نقل کردند؛ البته در یک اربعین یا بیشتر، مرحوم قاضی دستوراتی برای ذکر و ورد و فکر به ایشان داده بودند که از جمله آثارش این بود که: هر وقت در کوچه و بازار که می رفتم چشمم به زن نامحرمی می افتاد، بدون اختیار پلکهایم به روی هم می آمد؛ و این مشهود بود که بدون اراده و اختیار من است. »
ما هر چه داریم از قاضی است!
استاد سبحانی می فرماید: مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی ... در دوره خود یگانه استاد اخلاق و سیر وسلوک در حوزه نجف بود و شخصیت های عظیمی به وسیله ایشان پرورش یافته و جمع کثیری از بزرگان به یمن تربیت و تکمیل او، قدم در دائره کمال گذاشته و از سکان دار خلد و محرمان حریم قرب شدند. نمونه ای از تلامذه و تربیت یافتگان مکتب سیر و سلوک وی، مرحوم استاد فقیه [ علامه طباطبائی ] است که خود در این مورد چنین می گفت:« ما هر چه در این مورد داریم از مرحوم قاضی داریم؛ چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم و چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفته ایم. »
خسر الدنیا و الآخره
آیت الله شیخ علی سعادت پرور می فرمود: « مرحوم عارف کامل آیت الله میرزا علی اکبر مرندی در برخی از نامه هایش به علامه طباطبائی، نوشته بود: « مرحوم استاد آقا قاضی ما را خسر الدنیا و الآخره کرده! نه از دین بهره ای داریم و نه از آخرت! » و منظورش این بود که کسی که بوی آقای قاضی به او خورده بود دیگر میل و رغبتی به دنیا و آخرت از خود نشان نمی داد و تنها غم و همش رسیدن به « او» (خدا) بود. »
مشاهده زندگی!
از آیت الله نجابت نقل شده است که: « آیت الله خویی مدتی محضر آیت الله میرزا علی آقای قاضی (ره) مشرف می شوند، در همان اوان در اثر اذکار و دستوراتی که از آقای قاضی اخذ کرده و مشغول بودند واقعه ای برای ایشان رخ داده بود که در آن حال، آینده خود را مشاهده کرده بودند از گسترش حوزه درسی خودشان تا مرجعیت عامی که پیدا می کنند تا سال های آخر عمر که از طرف حکومت عراق در مضیقه قرار داشتند و بالجمله تا می رسند به این جا که صدا از گلدسته های حرم امیرالمؤمنین بلند می شود که آیت الله العظمی خویی وفات کرد.به این جا که می رسند ترس و هراس ایشان را فرا می گیرد و فوراً از حجره ای که در آن بودند بیرون می آیند و آن حال واقعه ادامه پیدا نمی کند.
آقای قاضی(ره) فرمودند: « اگر صبر کرده بود و نترسیده بود برزخ خودش را هم می دید حتی قیامت خودش را هم می دید. »
آیت الله نجابت فرمودند: « آیت الله خویی یک وقت گفته بودند، بنده خدمت آقای قاضی مشرف شدم و تا آن جا که حرف ایشان را می فهمیدم رفتم اما آن جایی که نفهمیدم دیگر نرفتم ولی خدمت ایشان ارادت دارم. »
ادامه دارد...............
نامة محرمانه حضرت امام (ره)
انتشار کم سابقه نامة محرمانة حضرت امام خمینی(ره) درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خطاب به مسئولان لشکری و کشوری، که پس از 18 سال منتشر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلواتالله علیهم اجمعین حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به اینکه مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندههانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتشبس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ ۲/۴/۶۷ نگاشته است، اشاره میشود:
فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر ...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است- داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهائی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.
شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبروئی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول میکنیم.
خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظهای با آمریکا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشتکردن به اصول اسلامی خود میدانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دوروئی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیاء و اولیا و علماء تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعهای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای ابوجهلها و ابوسفیانهای زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچکس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوند از تو میخواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمائی.
گفتم جلسهای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظف باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل میشود. شما میدانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هرچه اتفاق میافتد از دوست بدانید، والسلام علینا و علی عباداللهالصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی- شنبه ۲۵/تیر/۶۷
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »
قرآنآیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »
« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »
علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.
دل هیچ کس را نرنجانید!
دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانی دلی بدست آور *** دل شکستن هنر نمی باشد
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »
حق الناسآیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.
آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»
اوراد و اذکار معمول
بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.
زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!
زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.
رفع گرفتاری
علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:
« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. »
حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:
قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:برادران عزیزم! ـ خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید ـ هشیار باشید که به ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
پس شب جمعه ـ یا روز شنبه ـ نماز توبه بخوانید ـ شب جمعه یا روز آن ـ سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنید آن را. سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. [ منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان ]. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.
« مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم. »
برآورده شدن حاجت« مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »
حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرماید: « روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است: اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو. »
دعای "یا من احتجب..."
« آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره...» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.
این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »
تقویت حافظهآن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.
مدد از روح بزرگان
« آقای قاضی(ره) به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید. »
عمل به دانسته ها
برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.
سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!
و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »
مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.
بیا که باز مرا بیقرار خواهی کرد
به یک اشاره زمین را بهار خواهی کرد
کمان و تیر بگیر و به کوی عشق بیا
عقاب کوه احد را شکارخواهی کرد
سکوت می شکند تکسوار وادی عشق
چنانکه در دل صحرا غبار خواهی کرد
هر آنچه موعظه کردم دلم مهار نشد
بگو برای دل من چه کار خواهی کرد
تو را به هرچه قسم آتش غزل بنشین
که رازهای مرا آشکار خواهی کرد
می خواهم از او بگویم:از اوکه در زیارت آل یاسین در وصفش آمده:
سلام بر تو ای رحمت فراگیر
از او که خود فرمود:ان رحمةربکم وسعت کل شیء وانا تلک الرحمة
همانا رحمت پروردگارتان همه چیز را فرا گرفته است ومن آن رحمت الهی ام.
همان کسی که سر چشمه رحمت بی کران الهی است وتربیت شده نفخه رحمانی
آن پدر مهربان،برادر همزاد،همدل همراه وهو که پناه همه است در حوادث هولناک
اما دریغا،دریغا که در گوش ما همواره از قهر او گفته اند وما را از شمشیر و جوی خون او ترسانده اند
واز مهر و عشق سر شار او به انسانها کمتر گفته انددر حالی که قهر او ،جلوه ای از مهر نا متناهی اوست
هدف نهائی او رساندن انسان به درجه عبودیت و معرفت الهی و فرا گیر سازی مهر و محبت رحمانی است
بر خلاف آنچه برخی اندیشیده اند که امام مهدی (عج) با شمشیر عدالت دریائی از خون به راه می اندازد
وبسیاری را از دم شمشیر عبور می دهد!
امام عصر (عج)مظهر رافت و رحمت پروردگار است ومانند جد بزرگوارش پیامبر اعظم (ص)،
ابتدا همگان را با بیان روشن ودلایل آشکار به اسلام و قرآن فرا می خواند واکثر مردم دعوت آن حضرت را
پاسخ داده وبه او می پیوندند
بنا بر این امام (عج)تنها با مخالفان سر سخت که آگاهانه از پذیرفتن حق سر باز میزنند وجز با زبان شمشیر
نمی فهمند با سلاح بر خورد می کند نه با همه مردم
شمشیر قهر وانتقام او ،برای از میان برداشتن معاندان و مستکبرانی است که بوئی از مهر و محبت نبرده اند
و فراگیر شدن رافت ورحمت الهی را در جهان ،و رسیدن انسان به سعادت را نمی خواهند
آری ،آنان که موانع مهر گستری در جهاند باید باتجلی قهر الهی از میان بروند
پس ای برادر و خواهرم ، بیا تا بار دیگر در سایه سار مهر و محبتش ،معرفت وشناخت خویش رانسبت به آن یگانه دوران
وآن امیر مهربان ارتقاء بخشیده و دست بردعا بریم و بگوئیم
اللهم هب لنا رافته ورحمته ودعائه وخیره
پروردگارا،بر ما رافت ورحمت و دعا و نیکی آن بزرگوار را عنایت فرما
اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من انصاره واعوانه
آمین یا رب العالمین
منابع
1_مفاتیح الجنان
2_بحار النوارج 53
3_نگین آفرینش