»» قرآن کریم در مورد سیاه چالهها چه می گوید؟
انسان ها عادت داشتند تا زمانی که پیامبران برایشان معجزه نیاورده اند، حرف این فرستادگان خدا را رد کنند. بعضی ها حرف آن ها را قبول می کردند و بعضی هم بر سرسختی خود می افزودند. اکنون بعد از وفات پیامبران، باز هم مردم نیاز دارند بدانند آیا خدا وجود دارد؟، داروینیسم و نظریه تکامل به کفر ورزی انسان ها و سکولاریزم کمک کرد به طوری که این نظریه انسان ها را تا تاریکی های عصر حجر برد. به خاطر تحریف دین مسیحیت و دین یهودیت، پیروان این ادیان در اثر این نظریه دچار تزلزل و دودلی شدند.
اسلام، آخرین دین آسمانی اکنون در مقابل این نظریات کفر آمیز ایستاده است. بیشتر یافته های علمی که دانشمندان به آن می بالند در قرآن ذکر شده است ، که ???? سال پیش نازل شده است.
یکی از معجزات علمی که در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد.
خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می کنند.
این مشخصات عبارتند از :
?) آن ها ستارگانی در حال حرکت هستند.
?) آن ها پنهان هستند.
?) آن ها ستارگانی جارو کننده هستند.
اجازه بدهید قبل از اینکه ببینیم اخترفیزیک دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به این آیه از قرآن کریم اشاره کنیم.
خداوند در قرآن فرموده اند:
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15)الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (16)وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (17)وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (18)إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (19) (تکویر)
??. به راستی سوگند به اختران بازآینده نمی خورم. ??. آن روندگان نهان شونده. ??. و به شب چون تاریک شود. ??. و به سپیده چون بدمد. ??. که این سخن فرستاده ای است بزرگوار(جبرئیل). سوره تکویر
به خوبی امروزه مشخص شده است که ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنکه بمیرند. یکی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است.
خداوند در قرآن می فرمایند:
وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (88) قصص
با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او. فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید. قصص ??
در طول دوره زندگی ستارگان، آن ها موجودیت خود را تغییر می دهند. این تغییر میلیون ها سال طول می کشد. یکی از آن ها تبدیل شدن به سیاه چاله است که چهره ای ترسناک دارد.
? انواع سیاه چاله ها کدامند؟
دانشمندان سه نوع سیاه چاله را کشف کرده اند:کوچک، متوسط و بزرگ.
?) نوع کوچک یا کم جرم یا نوع اختری یا کهکشانی
این نوع از سیاه چاله ها از ستارگانی تشکیل می شوندکه جرمشان ??? برابر جرم خورشید ما است.
وقتی که انرژی چنین ستاره ای تمام می شود، پوسته خارجی خود را پرتاب می کند و هسته خود را که هنوز ?? برابر خوررشید ما است را نگه می دارد.
دانشمندان عقیده دارند که کهکشان راه شیری ما دارای ده ها هزار از این سیاه چاله ها است بنابراین به آن سیاه چاله کهکشانی می گویند.
?) سیاه چاله های متوسط
?) سیاه چاله های بسیار سنگین
در مرکز کهکشان ها قرار دارند. بعضی از دانشمندان عقیده دارند که بیشتر کهکشان ها که کهکشان ما هم جزوی از آن است، دارای سیاه چاله ای در مرکز خود است.
در ستارگان سنگین دو فرایند مهم پیوسته رخ می دهد. یکی جوش هسته ای است( که هیدروژن را از مرکز ستاره به بیرون می فرستد و دیگری جاذبه (که تمامی هیدروژن را به طرفی که آمده بود می کشد). این دو روند یکدیگر را خنثی می کنند تا اینکه هیدروژن ستاره سوخته شود و در این موقع جاذبه غلبه می کند.
وقتی که جاذبه غلبه کرد، ستاره ناپایدار می شود و منفجر می گردد. وقتی که شروع به منفجر شدن کرد، دیگر متوقف نمی شود و ستاره ( و در نهایت اتم هایش) به داخل خود فرو می ریزند و منجر به تشکیل سیاه چاله می شود.( Hewitt ???)
این تصویر که به کمک اشعه ایکس گرفته شده است نشان دهنده سیاهچاله ای است که در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.
سیاهچاله بسیار سنگین سیاهچاله ای است که جرم آن بین ??? تا ???? برابر جرم خورشید است. امروزه این عقیده وجود دارد که اگر همه کهکشان ها سیاهچاله ای از این نوع نداشته باشند، تعداد زیادی از آن ها که کهکشان راه شیری نیز جزئی از آن است، در مرکز خود چنین سیاه چاله ای را دارند. این سیاه چاله ها دارای خصوصیات عجیبی هستند که آن ها را از همنوعان خود متمایز می کند.
? چرا سیاهچاله ها سیاه می باشند؟
یک موشک برای آنکه سطح زمین را ترک کند باید سریعتر از ????? مایل در ساعت ( ? مایل در ثانیه) حرکت کند. به این سرعت، سرعت فرار از زمین می گویند. اگر راکت سرعتی کم تر از این مقدار داشته باشد، توسط جاذبه به زمین بر می گردد. سرعت فرار از یک سیاه چاله بیش از ?????? مایل در ساعت است پس اگر بخواهیم از آن فرار کنیم، باید سرعتی بیش از این مقدار داشته باشیم. سرعت نور ?????? مایل در ساعت است بنابراین نمی تواند از سیاهچاله ها فرار کند پس این سیاهچاله ها به رنگ سیاه هستند.( به عبارت بهتر دیده نمی شوند. )
ستاره شناسان به کمک اشعه ایکس و تلسکوپ های رادیویی توانسته اند سیاه چاله قدیمی را که در اطراف کهکشان راه شیری است کشف کنند. این سیاه چاله که دارای مسیری نامتقارن است در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.
اعتقاد بر این است که این سیاه چاله باقی مانده یک ستاره بسیار بزرگ است که میلیاردها سال پیش زندگی می کرده و از خانه خود به بیرون پرتاب شده و سرگردان در حال حرکت می باشد.
بسیاری از ستارگان منظومه شمسی ما در یک صفحه نازکی به نام صفحه کهکشانی هستند. اگرچه خوشه های گردی نیز وجود دارند که هرکدام دارای صدها هزار ستاره قدیمی هستند و به دور مرکز کهکشان در حرکت می باشند و در مسیری می باشند که از صفحه کهکشانی به دور می باشند.
بنابراین زمانی که یک ستاره تمام سوختش به مصرف رسید در خود فرو می ریزد و در نهایت به سیاه چاله ای تبدیل می شود که دارای چگالی بی نهایت و حجم بسیار ناچیز است و میدان مغناطیسی بسیار قوی دارد.
خداوند در قرآن به این حقیقت مرگ ستارگان( که به خاطر پایان سوختشان است اشاره می کنند) در آن جا که می گویند:
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (2)
آنگه که ستارگان به سیاهی می گرایند.
? آیا تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل می شوند؟
تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل نمی شوند. ستاره ای که جرمش کم تر از ?.? بار بزرگتر از خورشید باشد، به کوتوله سفید تبدیل می شود. ستاره ای که ?.? تا ? برابر خورشید جرم داشته باشد تبدیل به ستاره نوترونی می شود. تنها ستارگانی که جرمشان بیش از ? برابر خورشید باشد به سیاهچاله تبدیل می شوند.
سیاه چاله ها آن قدر جرمشان زیاد است که نور نمی تواند از آن ها عبور کند و چون چیزی سریع تر از نور نمی تواند حرکت کند، هیچ چیز از سیاهچاله نمی تواند بیرون بیاید.
خداوند به این موارد قسم یاد می کنند تا تائید کنند که قرآن از طرف پروردگار نازل شده است. به آیات ?? تا ?? سوره تکویر که در بالا آمده است نگاهی دوباره بیاندازید.
این نوع تاکید که در این آیات به کار رفته است و خداوند با قسم از آن ها یاد کرده، به خاطر اهمیت سیاهچاله ها است که در واقع ستارگان مرده در حال حرکتی می باشند و نوری از خود تولید نمی کنند و هرچه سرراهشان باشد می بلعند. قرآن مجید از آن ها به "پاک کنندگان" یاد می کند که در تطابق کامل با عملکرد آن ها از لحاظ علمی است.
دانشمندی غیر مسلمان که نام سیاهچاله را برای این پدیده گذاشته است، بسیار مناسب این نام را انتخاب کرده است. اگرچه او هرگز قرآن نخوانده است ولی همان نامی را بر آن ها نهاده که قرآن با آن نام آن ها را خوانده است. این نشان دهنده آن است که قرآن تا چه حدی به حقایق علمی که امروزه کشف می شود نزدیک است. این دانشمند این چنین این پدیده را تعریف کرده " آنچنان نیروی جاذبه ای دارند که مانند یک جاروبرقی نامرئی کیهانی هستند و آن چنان مواد اطراف خود را جذب می کنند که حتی نور نیز نمی تواند ازآن بیرون بیاید."
کلمه قرآنی خُنَّسِ در آیه ?? سوره تکویر را در عربی می توان به جاروبرقی ترجمه کرد.
زمانی که سیاه چاله ها از لحاظ علمی تعریف شدند، دقت قرآن مجید در تعریف آن ها تنها در سه کلمه بیشتر مشخص می شود. قرآن سیاه چاله ها را با خصوصیات زیر تعریف می کند:
?) آن ها در حال حرکت می باشند.( همان گونه که علم می گوید).
?) آن ها وقتی شناسایی شدند، دارای حجاب می باشند. ( همان طور که علم می گوید نور نیز نمی تواند از آن ها عبور کند.)
?) آن ها همه چیز را می بلعند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:43 عصر )
»» مردی که باعث تغییر حکم خدا شد!
در صدر اسلام آنگاه که خداوند روزه را بر مسلمانان واجب نمود، حکم روزه و شرایط آن، چنان بود که اگر شبِ ماه رمضان مسلمانى را خواب مىربود، خوردن و آشامیدن بر او حرام مىشد و نیز در تمام ماه مبارک رمضان آمیزش با همسران در روز و شب تحریم شده بود.
روزی از روزهای ماه رمضان آن دوران، مسلمانی از یاران پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به نام ابن جبیر که پیرمرد ناتوانى بود، و تمام روز را روزه داشت،
هنگام افطار بعد از یک روز پر مشغله و همراه با کولهباری از خستگی به خانه خود برگشت، هنگام افطار بعد از یک روز پر مشغله و همراه با کولهباری از خستگی به خانه خود برگشت و همچنان که منتظرِ پهن شدن سفره افطار بود و همسرش رفته بود تا برایش غذا حاضر نماید، خوابش برد. وقتى بیدار شد، مطابق حکم خداوند او دیگر اجازهی خوردن نداشت لذا افطار نکرد و با همان حال به رختخواب رفت و شب را به صبح رساند.
ایام، ایام جنگ خندق بود و مسلمانان مشغول حفر گودال به دور شهر بودند، مرد داستان ما، صبح در حالى که روزهی دیروزش را به روزهی امروز چسبانده بود براى کندن خندق به دوستان مجاهد خود پیوست. اما در گرماگرم کار سرو قامت این مرد بزرگ از شدت ضعف و گرسنگى، بر زمین افتاد و بیهوش شده.
همه دور مرد جمع شده بودند و همه سخت نگران حالش بودن. اوضاع چنان بود که پیامبر اکرم وقتی بالاى سرش آمد، دلِ نازک و پر مهر او نیز از دیدن این منظره به درد آمد و تأثّر تمام سینهاش را درنوردید.
آنچه بر سر ابن جبیر آمده بود موجب شد تا خداوند احکام روزه را تغییر دهد و فرمان کند که: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفَا عَنکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَ کُلُواْ وَ اشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ وَ لاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
همبستری با زنانتان در شب ماه روزه بر شما حلال شد آنها پوشش شمایند و شما پوشش آنهایید خدا میدانست که شما به خویشتن خیانت میورزید، پس توبه شما را بپذیرفت و شما را عفو کرد اکنون با آنها همبستر شوید و آنچه را که خدا بر شما مقرر گردانیده است انجام دهید، و بخورید و بیاشامید تا رشته روشن صبحدم در تاریکی شب آشکار شود و روزه را به شب برسانید و چون در مسجد اعتکاف کنید، با زنان همبستر مشوید اینها حدود فرمان خداست، پیشتر نیایید، خدا آیات خود را اینچنین بیان میکند، باشد که به پرهیزگاری برسند.
و اکنون در کتاب مقدس خداوندگار، قرآن مجید، این آیه، آیهی 187 سورهی بقره میباشد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:41 عصر )
»» موانع استجابت دعا
در دعاى کمیل امیر مؤ منان علیه السلام به این نکته برمى خوریم که اگر بر سر راه دعا عایق و مانعى قرار گیرد و شخص داعى توجه به مانع نکرده و آن را رفع ننماید، اجابت نیز انجام نخواهد گرفت . حضرت با جمله اللهم اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء(1) به این شرایط مهم اشاره فرموده و گناه را اساسى ترین مانع دعا قرار داده اند، سپس براى علاج آن ، دستور به استغفار داده اند.
در این زمینه روایتى نیز به ما رسیده است - که معاذ بن جبل از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند - و در آن به بسیارى از موانع دعا اشاره شده است (2) در آن روایت پیامبر اکرم اشاره به باطن اعمال فرموده اند؛ آن هم باطنى که حتى از دید و علم ملائکه حامل اعمال مخفى مى ماند.
ما در این جا این روایت را نقل به معنى نموده و مورد بحث خود را در این مقطع نقل مى نماییم و از ذکر آنچه که فعلا مربوط به مبحث ما نیست صرف نظر مى نماییم .
از جمله موانع قبولى اعمال (به طور مطلق) که قطعاً شامل دعا نیز مىشود، اینها را مىتوان نام برد :
1- غیبت برادران دینى .
2- عملى که بنده به وسیله آن در پى کسب منفعت دنیایى باشد.
3- تکبر بر خلایق .
4- خود بزرگ بینى و عجب .
5- حسد نسبت به آنان که به علم و عمل اشتغال دارند.
6- عدم شفقت و ترحم نسبت به دیگران .
7- عملى که بنده به واسطه آن ، قصد معروف شدن در بین مردم را دارد.
8- عمل را به خاطر خدا به جا نیاورده است .
9- زبان او موجب ایذاء دیگران است .
10- گناهان خود را بر عهده دیگران مى گذارد.
11- با بزرگداشت خود دیگران را تحقیر مى نماید.
12- با پاک جلوه دادن خود، به آلودگى دیگران اشاره مى نماید.
13- به واسطه دنیا مى خواهد آخرت را تاءمین کند.
14- به دیگران فحاشى مى نماید.
15- در حضور دیگران به نجوا مى پردازد.
16- در او نسبت به مردم حالت گزندگى است .
موارد ذکر شده مجموعه اى است از موانع قبولى اعمال ، به خوبى روشن است که این ها موانع دعا هم هستند، زیرا دعا خود عملى است که عبادت بوده و موجب قرب الهى مى گردد و اگر مورد قبول واقع شود، به دنبال خود اجابت هم دارد؛ ولى اگر مردود گردد مضمون آن نیز مقبول نشده و قهرا به اجابت نخواهد رسید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:41 عصر )
»» تاثیر نماز بر روی بدن نمازگزار
نماز پل ارتباطی قوی بین خداوند و نمازگزار ایجاد می کند. در هنگام نماز انسان با حالتی تمنا گونه درخواست خود را ابراز می دارد که باید علت این حالت را بررسی کرد. خداوند در قرآن می فرمایند:
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (28)رعد
" آن ها که ایمان آورده اند، دل هایشان با یاد خدا آرام می گیرد، به درستی که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد." سوره رعد آیه ??
همچنین خداوند در جای دیگری می فرمایند:
أَقِمِ الصَّلاه?َ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا (78)وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَه?ً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا (79) اسرا
"??.نماز را اقامه کن، از غروب خورشید تا تاریکی شب و خواندن نماز صبح را، که نماز صبح را همگان گواه اند. ??. قسمتی از شب را برای خواندن نماز بیدار باش، که نمازی اضافه برای تو است، باشد که به زودی پروردگارت مقام تو را به جایگاهی بالا ببرد." سوره اسرا
حضرت محمد (سلام و درود خداوند بر او و خاندانش باد) زمانی که ناراحتی ایشان را فرا می گرفت می فرمودند: ای بلال، اذان بگو و با آن ما را به آرامش برسان.
? مطالعه علمی با بررسی چندین مورد مشخص شده است که نماز و دعا بر روی پایایی مغز و نحوه کارکرد آن تاثیر به سزایی دارد و همچنین مشخص شده است که تاثیراتی بر روی بدن می گذارد. در بین این تاثیرات، اثر تنظیمی خون در بعضی قسمت های مغز است.
? تاثیر دعا در فعالیت فکری این تحقیق توسط پروفسور Newberg در بخش اشعه ایکس مرکز پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا بر روی تعدادی از انسان هایی که ایمان قوی به خدا دارند و دارای ادیان مختلفی هستند، در هنگام عبادت کردن انجام شده است.
این تحقیق با استفاده از دستگاه Single Photon C.T. scan انجام شده است که جریان خون در قسمت پیشینی مغز را با رنگ های مختلف نشان می دهد به طوری که رنگ قرمز نمایانگر بیشترین فعالیت و رنگ های زرد و سبز بیانگر کم ترین فعالیت هستد.
تصویر اول
این تصویر نشان دهنده فعالیت مغز قبل از انجام مراقبه (سمت چپ) و بعد از مراقبه (سمت راست) است. همان طور که می بینیم در هنگام مراقبه و دعا، جریان عبوری خون بیشتر شده است. قسمت قدامی مغز مسئول کنترل کردن احساسات و هیجانات است و همچنین این قسمت مسئول یادگیری و فهمیدن و انجام فعالیت پیچیده می باشد.
کلمات استفاده شده در شکل
ـ Baseline: حالت عادی بدون مراقبه
ـ Meditation: در هنگام مراقبه
تصویر دوم
این تصویر نشان دهنده قسمت استخوان اهیانه ای(Parietal lobe ) است که این قسمت مسئول داشتن احساسی از زمان و فضا است. از این تصاویر این طور نتیجه گیری شد که در هنگام دعا، تفکر و طلبیدن خداوند، احساس خود هوشیاری(توجه به خویشتن) محو می شود و به جای آن حسی از آرامش و اطمینان و آزادی در شخص ایجاد می شود و شخص احساسی از تقرب به خداوند پیدا می کند که با هیچ جمله ای نمی توان آن را توصیف کرد.
? آیه هایی از قرآن آیه های بسیاری در مورد اهمیت اقامه نماز در قرآن است. قرآن ارتباطی بین صبر و نماز ایجاد کرده است تا مطمئن شویم که نماز گزار احساس تحریک و بی صبری نکند.
خداوند متعال در قرآن فرموده اند:
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاه?ِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَه?ٌ إِلا عَلَی الْخَاشِعِینَ (45) بقره
"از صبر و نماز یاری بجویید، به درستی که این کار جز برای فروتنان، برای بقیه مشکل و سخت است". بقره ??
آیه های دیگری در مورد نماز و آرامش وجود دارد:
فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاه?َ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَی جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاه?َ إِنَّ الصَّلاه?َ کَانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا (103) نسا
"پس هرگاه نماز بگزاردید، خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلو خوابیده یاد کنید و چون آرامش یافتید نماز را برپای دارید، که نماز برای ایمان آورندگان واجبی به هنگام است". ??? نسا
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1)الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ (2) مومنون
"?.به درستی که مومنان رستگار شدند. ?. آن ها که در نمازشان فروتن هستند". سوره مومنون
? نتیجه گیری این آیه های نورانی از قرآن و تحقیقات علمی بیانگر اهمیت دعا در زندگی مومنان است. همچنین اهمیت دعا و تکریم در هنگام نماز خواندن مشخص می شود. بدین ترتیب منطق اسلام در اهمیت قایل شدن برای خطر ترک نماز مشخص می شود.
اگر مطالعات نشان دهنده آرامش ذهنی در هنگام دعا کردن برای غیر مسلمانانی است که در هنگان دعا قرآن نمی خوانند، در هنگام نماز خواندن و خواندن قرآن چه اتفاقی می افتد؟ مسلما تاثیر این کار بیشتر از مراقبه و دعای معمولی است.
این آیه را که تائیدی برای اهمیت ایجاد ارتباط با خدا است به یاد می آوریم که بر پرهیزگاری، فرمانبرداری،خالص سازی قلب و واگذاری امور به خداوند تاکید دارد.
خداوند متعال در قرآن فرموده اند:
حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاه?ِ الْوُسْطَی وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ (238) بقره
"نماز ها را و نماز میانین را پاس دارید و برای خدا به نیایش بایستید". بقره ???
این دعا از پیامبر اسلام را نیز به یاد داشته باشیم:
بار الها به من و خاندانم توفیق عبادت خالص عطا کن و خدای من، نمازم را از من قبول کن.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:40 عصر )
»» معجزه علمی قرآن در مورد جو زمین
در قرآن خداوند توجه ما را به موضوع مهمی در مورد جو زمین جلب می کند.
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (32)
"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند."سوره انبیا آیه ??
این خاصیت آسمان با تحقیقات دانشمندان در قرن ?? ثابت شد. جوی که اطراف زمین را فراگرفته است دارای عملکرد های حیاتی بسیار مهمی است. یک نقش آن حفاظت کردن زمین در مقابل شهاب سنگ های کوچک و بزرگ است تا به زمین برخورد نکنند.
شکل شماره 1
علاوه بر این، جو زمین تشعشعات خورشیدی را صافی می کند و اجازه نمی دهد که همگی آن ها از جو عبور کنند زیرا بسیاری از آن ها برای حیات روی کره زمین بسیار خطرناک هستند. جالب است که جو تنها تشعشات مفید و بی ضرر شامل نور قابل مشاهده ، فرکانس محدوده اشعه فرابنفش و امواج رادیویی را اجازه عبور می دهد. تمامی این تشعشعات برای حیات روی زمین ضروری هستند. فرکانس محدوده اشعه فرابنفش که جو زمین تنها مقداری از آن را اجازه عبور می دهد برای انجام عمل فوتوسنتز که در گیاهان انجام می شود بسیار مهم است. بیشتر تشعشعات فرابفش قوی که از طرف خورشید ساطع می شوند توسط جو گرفته می شوند و فقط قسمت ضروری و کمی از آن طیف به زمین می رسد.
نقش حفاظتی جو به این جا خاتمه نمی یابد. جو همچنین زمین را در مقابل دمای بسیار کم فضای بیرونی که حدود ??? درجه سانتی گراد زیر صفر است حفاظت می کند.(شکل شماره ?)
شکل شماره 2
شکل شماره ? نشان دهنده شهاب سنگی است که به طرف زمین در حال حرکت می باشد. خرده سنگ هایی که در فضا سرگردان هستند و تعدادشان بسیار زیاد می باشد خطر زیادی برای زمین دارند. اگر به سطح ماه نگاه کنید می بینید که دارای فرورفتگی های عمیقی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها با آن می باشد. ولی خداوند خالق جو زمین را به گونه ای آفریده است تا این اجرام اجازه رسیدن به زمین نداشته باشند و قبل از رسیدن به سطح زمین در اثر حرارت زیاد به وجود آمده در اثر اصطکاک با جو ذوب می شوند. خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ شاکر هستیم؟
شکل شماره 3
سیاری از ما حتی به آسمان بالای سرخودمان نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه به نقش آن توجه کنیم. تصور کنید که این نقش جو در حفاظت در مقابل سنگ های آسمانی وجود نداشت، آن وقت زمین به چه شکلی در می آمد؟ آن وقت ساکنان زمین باید دائم در مورد برخورد سنگ ها نگران باشند.
به شکل شماره ? نگاه کنید.
تصویری از حفره عظیمی می باشد که در اثر برخورد یک شهاب سنگ در صحرای آریزونای آمریکا ایجاد شده است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:39 عصر )
»» بیوگرافی شیطان
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است .(1)
- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.(2)
- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.(3)
- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.(4)
- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم .(5)
-شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(6)
- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(7)
- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.
- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.(8)
- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.(8)
- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(9)
- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.(10)
- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.(11)
- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.(12)
- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت .(13)
- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.
- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.(14)
- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.(15)
- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.
- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید.(16)
- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.(17)
- اولین کسى که گریه دروغى نمود.(18)
- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین کسى که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .(19)
پی نوشت ها:
1-اعراف (7)، آیه 12.
2-تفسیر قمى ، ص 32، بحار، ج 60، ص 274؛ المیزان ، ج 8، ص 59.
3- حجر(15)، آیه 31.
4- طه (20)، آیه 20.
5- اعراف (7)، آیه 21.
6- نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .
7- تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 4، بحار، ج 60، ص 199، 219.
8-علل الشرایع ، ج 2، ص 233، بحار، ج 93، ص 306.
9- بحار، ج 14، ص 112.
10- سوره نمل ، آیه 44.
11- کتاب سلیم بن قیس .
12- بقره (2)، آیه 102.
13- کتاب ابلیس ، ص 164 و 165.
14- مکاسب ، شیخ انصارى ، مکاسب محرمه .
15- در المنثور، ج 1، ص 51؛ خصال ، ج 1، ص 50؛ بحار، ج
60، ص 222 و 281.
16- ص (38)، آیه 78.
17- ص (38)، آیه 74.
18- تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 40؛ خصال ؛ ج 1، ص 50؛ بحار، ج 60؛ ص 199، 219.
19- مائده (5)، آیه 89.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:39 عصر )
»» آغاز و پایان جهان در قرآن کریم
قبل از هرچیز به این نکته اشاره می کنیم که ما قصد تحلیل علمی قرآن را نداریم زیرا هیچ کس قادر به رسیدن به تفسیر علمی کامل از قرآن نیست حتی یک آیه از آن. علم ما بسیار کم تر از فهم این آیه ها است. اما این یک تلاش با وجود محدودیت های علمی شخصی ما است. علی رغم این که علم ما محدود است ولی دیگران که علم بیشتری دارند و تخصص بیشتری دارند می توانند تحقیق کنند تا راز های بیشتری از قرآن را برای دیگران آشکار سازند.
در این مقاله ما به بعضی از آیه های قرآن که در سوره الانبیا است نگاهی می اندازیم. این آیه ها ما را به تفکر در مورد خالق و یکتایی اش از طریق اثبات هایی بسیار عقلی و علمی دعوت می کند. این آیه ها در مورد آغاز و ادامه و پایان جهان صحبت می کنند. دانشمندان تلاش کردند تا به بعضی از سوال ها از جمله اینکه جهان چگونه به این یکتایی و نظم به وجود آمده، چگونه با این نظم به حیات خود ادامه می دهد و پایانش چگونه خواهد بود پاسخ دهند. آن ها مواد ستارگان و سیارات را بررسی کردند و آن ها را یکسان یافتند. آنها نحوه حرکت ستارگان و مسیری که طی می کنند را مشاهده کردند و چگونگی حرکت سیارات اطراف آن ها را بررسی کردند. آن ها اندازه و طول عمر ستارگان را محاسبه کردند و مشاهده کردند که قوانین مخصوصی بر حرکت، مواد و اجرام آن ها حاکم است و از برنامه های خاصی تبعیت می کنند بنابراین نتیجه گرفتند که باید از یک منبع سر منشا گرفته باشند. بنابراین فرض کردند که احتمالا در ابتدا یک ماده فشرده وجود داشته که در یک محیط بسیار محدود و پر فشار قرار گرفته بوده. سپس در یک لحظه انفجاری بزرگ رخ داده که باعث شده این ماده به امواج تبدیل شود. این امواج در یک لحظه درکیهان منتشر شده اند. به خاطر سرمای شدید کیهان، این امواج به سرعت به اتم تبدیل شده اند. سپس این اتم ها به ستارگانی تبدیل شدند که حرکت، تشعشعات و طول عمرشان از یک قانون یکسان پیروی می کند! این ستارگان همچنین به گروه هایی تقسیم بندی شدند که قوانین بین گروه ها نیز یکسان می باشد.
اما عقل انسان حکم می کند که یک انفجار نمی تواند منجر به ایجاد این یکسانی حیرت انگیز شود. بلکه بر عکس انفجار منجر به نابودی و عدم تعادل می گردد و نمی تواند چنین آسمان و زمین زیبا با سیستم هایی که از قوانین دقیقی پیروی می کنند به وجود آورد.( بعد از انفجار انتروپی به شدت افزایش می یابد و مواد باقی مانده روبه بی نظمی می گذارند ولی بعد از انفجار بزرگ نه تنها بی نظمی به وجود نیامده بلکه همان طور که می بینیم نظم و شعور حیرت انگیزی در میان کوچک ترین ذرات گرفته تا بزرگ ترین ستارگان وجود دارد و این چیزی به غیر از تجلی اسما و صفات الهی نیست. مترجم).
هیچ کس حقایق خلقت ستارگان را نمی داند اما خالق این ستارگان از همه آن ها اطلاع دارد. خداوند در آخرین سوره ای که به محمد صلوات الله علیه و آله نازل کرد بسیاری از حقایق علمی را در مورد ستارگان به محمد آشکار کرد. اجازه بدهید ببینیم الله (جل جلاله) چگونه نظر ما را به حقایق علمی از طریق سوالی در مورد شروع دنیا جلب می کند و به هدایت او به جواب سوال دقت می کنیم. حال آیه ?? از سوره الانبیا را می خوانیم:
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلا یُؤْمِنُونَ (30)
"آنان که ناباور شده اند، آیا ندانند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بوده اند و ما آن ها را از هم جدا کردیم و هر چیز زنده را از آب آفریدیم ؟ پس آیا ایمان نمی آورند"?? انبیا
? توضیح علمی ( یا تلاشی برای توضیح) :
در این آیه ما به سوالی بر می خوریم که از کافرانی پرسیده شده است که دخالت خداوند در شروع خلقتی با این نظم و زیبایی را تکذیب می کنند. سوال این است: آیا این شروع، بعد از اینکه آن ها آن را مشاهده کردند، فقط با شانس انجام شده است؟ توسط دو کلمه رَتْقً وفَتَق ، خداوند تمامی جملات آن ها را که آن اتفاق را توضیح می دهد، خلاصه می کند. کافرانی که تلاش می کنند یکتایی جهان را توضیح دهند می گویند "ماده بسیار فشرده" و "انفجار بزرگ در یک لحظه" و " خنک شدن ناگهانی" و غیره. نظر آن دانشمندان در مورد اینکه دنیا از یک نقطه شروع شده است درست می باشد. قرآن چنین نقطه ای را با کلمه عربی " رَتْقً" که به معای الیاف یا مواد به هم پیچیده و متصل است تشریح می کند. اما اشتباه دانشمندان مادی گرا آن است که فکر می کنند این ماده به تنهایی تبدیل به چنین نظمی شده است.
آنها برای اینکه به نتایج علمی درست برسند باید اقرار کنند که تمامی این اتفاقات توسط قدرت خالق هستی و بر اساس خواسته اش صورت گرفته است. خداوند پراکندگی این مواد را با کلمه "فَفَتَقْنَاهُمَا" توضیح می دهد. این کلمه بدان معنا است که که خداوند این مواد فشرده را (رَتْقً) را به خواست خود به مواد همگن تبدیل کرد که دنیا را با نظم به وجود آورد. به طوری که مواد داخل خورشید با مواد داخل زمین و ماه و دیگر سیارات و دیگر ستارگان یکسان است و تمامی این مواد دارای اتم هایی با اجرا سازنده یکسان مانند هسته با بار مثبت و الکترون با بار منفی هستند. چنین تشابهی از لحظه اولیه خلقت وجود داشته زیرا این خلقت توسط یک خالق بوده و با یک فرمان صورت گرفته است. به نظر من بهترین معنی برای کلمه رَتْقً کلاف به هم پیچیده می باشد تا اینکه بگوییم مواد به هم فشرده. و کلمه "فَفَتَقْنَاهُمَا" که به معنی شکل دهی آسمان ها و زمین با پراکنده کردن مواد در هم پیچیده توسط اراده الهی است بهتر از انفجار بزرگ می باشد. بنابر این محققان مادی گرا باید فرضیه انفجار خود به خودی را کنار گذارند و به حقیقت کلام الهی در قرآن اعتراف کنند. این اقرار باعث می شود تا ایمان آورندگان واقعی به دین حقیقت باشند تا تمامی عقاید غیر منطقی آنها تصحیح گردد.
جمله شریفه "ما همه چیز را از آب زنده گردانیدیم" در انتهای این آیه آمده است. همان طور که خداوند در ابتدای این آیه خلقت جهان را از مواد در هم پیچیده آغاز کرده است همچنین بیان می دارد که خلقت موجودات زنده از آب شروع شد. این جملات خداوند بزرگ است. مسلما بر اساس علم ما اگر آبی وجود نداشت زندگی هم وجود نداشت. این موضوع با نگاهی به گیاهان اطراف ما اثبات می گردد. چون آب در دیگر سیارات وجود ندارد زندگی نیز در آن ها نیست. اگرچه ما معنای " زندگی " و یا فرق بین سلول های مرده و سلول های زنده را نمی دانیم. در هر سلول یا ارگانیسم زنده، می بینیم که آب بیش از ??% وزنش را تشکیل می دهد. بنابراین بدون این آب اثری از زندگی نخواهد بود. اما ما گوهر حیات را در چنین سلول هایی فراموش می کنیم. مسلما سلول اجزا سازنده هر موجود از انسان گرفته تا حیوان و حشره یا گیاه زنده است. اگر عمیق تر به آیه نگاه کنیم می بینیم که بیشتر اسید ها و ترکیبات داخل سلول از هیدروژن و اکسیژن و به صورت زنجیره هایی پیچیده با نظمی فوق العاده هستند. این دو گاز، هیدروژن و اکسیژن، عناصری هستند که آب را تشکیل می دهند و می توانند اجزای سازنده هر اتم بزرگ دیگر که در سلول است باشند. علم و توانایی ما در داشتن توضیح عمیق تر برای این آیه محدود است و تنها با الهام الهی می توان به آن دست یافت. مسلما خوانندگانی که از علم بیشتر و تفکر عمیق تر برخوردار هستند می توانند توضیح بهتر از من داشته باشند. شاید کشفیات آینده به درک بهتری از این آیه منجر شود.
هرکس که به سلول زنده و مولکول های بزرگش و زنجیره های سلولی اش نگاه کند نمی تواند دخالت خالق را تکذیب کند. همین طور که نمی توانیم دخالت خالق را در این جهان بزرگ نادیده بگیریم به همان ترتیب هم نمی توان این نتیجه منطقی را نادیده گرفت که طبیعت چگونه چنین زنجیره های پیچیده را در سلولی که دارای میلیون ها اتم است بدین ترتیب کنار هم چیده است. در عین حال نیز نمی توان فرض کرد که طبیعت گوهر حیات را به چنین زنجیره های پیچیده سلولی داده است تا فقط دارای حرکت، تنفس، قابلیت غذا خوردن و هضم و حتی فکر کردن باشند. خداوند در این آیه می فرمایند که او این سلول ها را از آب آفرید و بعد زندگی را به آن ها داد این ها برای ما راز هایی هستند. آیا کسی به غیر از خداوند می تواند بگوید که او چگونه این کار را انجام داده است؟ یا آیا کسی می تواند بگوید که بدون یک خالق دانا آفریده شده اند؟ همان طور که در بالا اشاره کردیم آب به تنهایی منشا خلقت حیات نیست بلکه حیات را به دوش می کشد. این بدان معنا است که تمامی موجودات زنده به این مایع معجزه انگیز وابسته هستند. راز های این مایع نیز در نزد خداوند است. اگر دانه ای را در خاک قرار دهیم می بینیم که رشدش وابسته به آب است. همچنین رشد و ادامه حیات گیاه به آب وابسته است. کلمات کمی در این آیه راز های گیاه را بیان کرده و به صد ها سوال مرموز پاسخ داده است زیرا از طرف خداوند نازل شده که به راز های خلقت واقف است. من فکر می کنم که اقرار به یکی از راز ها، در را به روی راز های دیگر برای ما می گشاید و این که جهان، خالقی یکتا دارد که قرآن را برای ما نازل کرده است.
با هم آیه های ?? تا ?? را می خوانیم که در ادامه آیه قبلی در سوره انبیا است. می بینیم که این آیه ها با کشفیات علم امروزی بهتر شناخته می شوند. این آیه ها نماینگر حکمت و رحمت خالق است.
"و در زمین کوه ها را قرار دادیم تا جنبش آن را بگیرند و در آن دره ها و راه ها قرار دادیم تا در آن ها راه بروند".?? انبیا
"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند.??" انبیا
"اوست که شب و روز و مهر و ماه را آفریده است و هریک در مسیری در حال حرکت هستند".?? انبیا
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:38 عصر )
»» آغاز و پایان جهان در قرآن کریم(2)
? نظریه های علمی:
مطالعه این چند آیه پشت سر هم(31 تا 33 سوره انبیا) نشان دهنده آن است که حقایق علمی دیگری در قرآن وجود دارد. خداوند در این آیه ها به ما می گوید که سیاره ای بسیار یگانه برای ما آفریده است که دارای جرم و اندازه معینی است و آسمان آن به عنوان سپر برای ما است و از حیات ما مراقبت می کند. او همچنین برای ما راه هایی را مهیا کرد تا از آن ها عبور کنیم.
او همچنین اشاره می کند که با حرکت خورشید و ماه، طول روز و شب مشخصی را برای ما فراهم می کند. بنابراین اعلامی است در مورد این که نظم موجود در این دنیا بر اساس خواسته او است.
به منظور فهمیدن علم خداوند در مورد خلقت زمین ما و جو یکتایش بهتر است نگاهی به سیارات دیگر بیاندازیم.
اجازه دهید با سیاره ای به نام عطارد( با ضمه بر روی کلمه ع) شروع کنیم. این سیاره کوچک ترین سیاره منظومه شمسی است و به زمین نزدیک است اما به خورشید نزدیک تر می باشد. جرمش کم تر از جرم زمین است و قدرت جاذبه اش یک سوم قدرت جاذبه زمین است. بنابر این ما نمی توانیم بر روی این سیاره زندگی کنیم زیرا نمی تواند جو مشابهی مانند زمین را به خود بگیرد. چون دارای جو مناسبی نیست پس نمی تواند در مقابل سنگ های آسمانی از خود دفاع کند و نیز نمی تواند تشعشعات مضر خورشید را دفع کند. سطح چنین سیاره ای به خاطر برخورد اجرام دارای فرورفتگی های زیادی است و نمی تواند برای حرکت انسان مفید باشد. ساختار عطارد، گردش و طول روز آن را تحت تاثیر قرار داده است و یک روز آن معادل ?? روز زمینی است و این باعث می شود تا دمای آن در روز به ??? درجه سانتی گراد و در شب به ???- سانتی گراد برسد بنابراین هیچ اثری از حیات و آب در آن پیدا نمی شود.
سیاره دیگر ونوس می باشد که سرد ترین سیاره منظومه شمسی است و جرم و حجمش تقریبا مشابه زمین است ولی به خورشید نزدیک تر است. چون جرم مشابه زمین دارد، جاذبه اش نیز مشابه زمین است و توانایی مشابه زمین در نگه داشتن جو دارد. ولی جو آن از گاز سنگینی به نام دی اکسید کربن تشکیل شده است و ابر هایش از بخار اسید سولفوریک تشکیل شده است. چون دی اکسید کربن گازی سنگین است بنابراین تشعشعات خورشیدی را بسیار جذب می کند و جو سیاره به خاطر همین بسیار داغ می گردد. ابر های اسیدی آن باران های اسیدی ایجاد می کنند که سطح آن نرم می کند و برای حرکت مناسب نمی باشد. روز آن نیز معادل ??? روز زمینی است. به خاطر نزدیکی اش به زمین و روز بلندش، دمای آن در روز به ??? درجه سانتی گراد و فشار جوش به ?? بار می رسد. با وجود چنین شرایطی وجود آب و حیات روی آن غیر ممکن است.
با نگاه به مریخ همسایه ما، می بینیم که طول روز مشابه زمین دارد اما جو آن از دی اکسید کربن تشکیل شده است و فشار آن نیز بسیار کم است. چون مریخ از خورشید دور تر است حداکثر دمای آن ??- است و بیشتر مواقع به ???- درجه سانتی گراد می رسد. در چنین دمای پایینی محتویات آب سیاره به حالت جامد است و هیچ علایمی از حیات در آن دیده نمی شود( البته تا آن موقع که این مقاله نوشته شده است حیاتی در مریخ یافت نشده و ممکن است حیات به صورت موجودات ذره بینی در بعضی از مکان های آن که دارای شرایط خاصی است پیدا شود ولی هیچ گاه تنوع میلیون ها گونه موجودات روی زمین را که در هوا و خشکی و دریا هستند پیدا نمی کند. مترجم)
با نگاهی به تعدادی از سیارات منظومه شمسی، مفهوم این آیه های نورانی را بهتر درک می کنیم. زمین ما به گونه ای طراحی شده است تا آب را در حالت مایع در خود نگه دارد و با نظمی بسیار پیچیده تحت فرمان الهی حیات را در آن زنده نگه دارد. جو زمین به گونه ای طراحی شده است تا با دو گاز عمده اکسیژن و نیتروژن که در آن است مانند یک سقف برای ما عمل کند. این گاز ها تمامی تشعشعات خورشید را جذب نمی کنند و آن را از خود عبور می دهند تا محیط را برای رشد موجودات فراهم کنند. بنابراین جو زمین دارای ترکیباتی است که برای زمین مانند یک سقف محافظ عمل می کند. این جو همچنین زمین را در مقابل شهاب سنگ ها محافظت می کند و در هنگام برخورد آن ها به جو به علت اصطکاک زیادی که ایجاد می شود می سوزند. لایه ازن موجود در جو نیز تشعشعات مضر را دفع می کند. پایداری زمین به خاطر جرم و مساحت آن است که با دقت بسیاری تنظیم شده است. جرم محتویات هسته زمین باعث می شود که جاذبه معینی داشته باشد و در نتیجه جو خود را حفظ کند و در عین حال دارای فشار، دما و رطوبت مخصوصی باشد. شرایط ایجاد شده توسط این جو زندگی را برای همه موجودات ممکن می سازد. گردش معین زمین به دو خود و به دور خورشید باعث می شود تا جاذبه مناسبی روی زمین به وجود بیاید و همه موجودات بتوانند به راحتی روی زمین راه بروند. فاصله معین از خورشید و گردش مخصوص زمین باعث ایجاد درجه معینی از انحراف گردش زمین به دور محور خودش به نسبت گردش حول خورشید می شود در نتیجه میدان مغناطیسی ایجاد می کند که بر روی تمامی موجودات زنده تاثیر می گذارد. مسلما با وجود چنین انحرافی، ما دارای شرایط آب و هوایی متفاوت در چهار فصل هستیم.
با نگاهی به سیاره خودمان و دیگر سیارات منظومه شمسی، ناچار به اقرار به این موضوع هستیم که زمین همان طور که خداوند می گوید دارای محیطی خاص برای زندگی ما است. آیا کسی می تواند ادعا کند که طبیعت (به طور تصادفی) این امکانات را برای ما به وجود آورده است؟ یا کسی می تواند بگوید که حضرت محمد ( صل الله علیه و آله) خودش این آیه ها را در بیش از ?? قرن پیش نوشته است؟
بعد از تشریح روند شروع خلقت توسط آیه ??، خداوند در آیه ??? در پایان سوره به ما در مورد پایان این جهان یا روز رستاخیز سخن می گوید.
"روزی که آسمان را در هم بپیچیم مانند در هم پیچاندن طومار، مانند کاری که در ابتدای خلقت انجام دادیم، همان طور که خلقت را آغاز کردیم، آن را باز می گردانیم، همان طور که پیمان داده بودیم و بر ما است که این کار را انجام دهیم."
بررسی علمی: در این آیه خداوند روند پایان حیات را توضیح می دهد. از رَتْقً شروع شد. بنابراین پایان این جهان، بازگشتش خواهد بود به ابتدایش، به همان گونه ای که شروع شده بود. خداوند می گوید که تمام آسمان ها را در هم می پیچد و آن ها را مانند ابتدایش که رَتْقً بود می کند. این جملات بیانگر عظمت خداوند هستند. خداوند می فرمایند که آسمان ها را روی هم قرار می دهد( در هم می پیچد) همانند بستن صفحات یک کتاب. بر اساس نظریه های علمی، دانشمندان عقیده دارند که چنین اتفاقی در انتظار جهان است. این دانشمندان می گویند که بعد از انبساط پیوسته جهان، طی یک روند خود انقباضی منهدم می شود. این به خاطر محدودیت مواد موجود در جهان است که دیگر قادر به انبساط بیشتر نمی باشد. بنابراین این مواد منقبض می شوند و اندازه جهان به مقدار اولیه اش بر می گردد.
بنابراین دانش در انطباق کامل با قرآن است. اما قرآن می گوید که این خواسته خداوند است ولی دانشمندان در نظریه هایشان می گویند که خواسته طبیعت است چون دارای شعور می باشد. ( البته کل کیهان سیستمی با شعور است و تمامی اجزایش طبق گفته قرآن تسبیح خداوند را می گویند، اما این شعورشان قایم به ذاتشان نیست بلکه از خداوند دارند و اراده خداوند می تواند روند طبیعت را دگرگون کند. مترجم). خداوند در قرآن می فرمایند که او زمان چنین اتفاقی را تعیین می کند و دانشمندان تصور می کنند که خودش زمان تخریبش را تعین می کند.
هر انسان عاقل و فهمیده ای متوجه می شود که این جملات جاودانه پیامی است برای پرستش خداوند و در آیه بعدی که شماره ??? است خداوند می فرماید:
"در این پیامی است برای کسانی که او را می پرستند"
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:37 عصر )
»» از امریکا تا...
11 آذر 1386 ساعت 07:03 |
یک دانشجوی امریکایی در یکی از ایالات این کشور تحصیل می نمود و مدت ها بود که در درون خویش احساس خلأ می کرد. پس از مدتی با یک دختر دانشجو آشنا شد و ازدواج کرد با این تصور که حالت پوچی او رفع خواهد شد اما این گونه نبود. پس از مدتی موضوع را با همسر خود در میان گذاشت و پی برد که او نیز دچار چنین مشکلی شده است.
از اربابان کلیسا تا مرتاضان هندی
آن دو برای حل مشکل خود به کلیسا رفتند و با کشیش ها صحبت کردند و به راهکارهای آنان نیز عمل نمودند؛ اما تاثیری در بهبود حال آنان نداشت. همچنین به روان شناسان و روانکاوان مراجعه کردند و سعی کردند این مشکل را با تجارب علمی آن ها علاج کنند اما باز هم موفق نشدند. شنیده بودند که مرتاضان هند و چین کارهای شگفت انگیزی انجام می دهند و از قدرت روحی فوق العاده ای بهره مندند؛ از آمریکا به چین سفر کردند. با چند مرتاض زبده ملاقات کردند و از طریق مترجم حالات روحی و رفتاری خود را بیان کردند. مرتاض به آنها پیشنهاد کرد که باید مدتی ریاضت بکشید و چهل شب متوالی بر روی میخ بخوابید. این توصیه ها را اجرا نمودند اما این حالت پوچی همچنان در اعماق روحشان لانه کرده بود. به هند سفر کردند و با مرتاضان آن دیار نیز ملاقات کرده، مشکل خود را مطرح نمودند ؛ اما هیچ نتیجه ای نداشت. آن ها تصمیم گرفتند به امریکا برگردند تا شاید بازگشت به وطن مشکل آن ها را حل کند. در پاکستان توقف کوتاهی داشتند.
دیدار راهگشا
در اسلام آباد پسر دانشجو یکی از همکلاسی های خود را مشاهده کردند. او واقعیت را برای دوست خود بازگو کرد تمامی ماجراهای سفر خود به سرزمین های هند و چین و حالات روحی خود را بیان کرد. مرد پاکستانی پس از آنکه تمام ماجرا را شنید گفت: حالا که شما مرتاض های هندی و چینی را دیده اید و هیچ کدام از آنها و کشیشان نتوانسته اند مشکل شما را حل کنند بیایید مذهب ما را مورد آزمون قرار دهید. آن ها اظهار خستگی نمودند اما مرد پاکستانی آن ها را با دین اسلام و مذهب شیعه آشنا کرد و گفت : ما بر اساس این مذهب عقیده داریم که پیامبر اکرم (ص) آخرین فرستاده خداوند است که قرآن بر او نازل شده است. آن ها از او خواستند مطالبی از قرآن برایشان بخواند. مرد قرآن را باز کرد و آیه اول سوره ی جمعه را خواند : یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض. مرد پاکستانی آیه را معنا کرد و آن ها شگفت زده به سخنان او گوش می دادند.« هر چه در آسمان ها و زمین است خداوند را تسبیح می گوید.» آنها گفتند: « یعنی اینکه در و دیوار و موجودات خدا را تسبیح می گویند؟» و او جواب داد آری. آن ها در کمال ناباوری از او خواستند کسی را معرفی کند که مذهب تشیع را بهتر و بیشتر به آنها معرفی کند و او گفت: باید به ایران بروید و به شهری به نام مشهد سفر کنید. آنجا بارگاه باشکوه یکی از امامان شیعه است. آنها گفتند: امام چه کسی است و او پاسخ داد؛ انسان کامل ، کسی که زنده بودن و مرگش یکی است و او همواره زنده است. سخن شما را می شنود و قادر به انجام هر کاری است.
در جوار بارگاه قدس رضوی آنها تصمیم گرفتند به مشهد بروند و معنای سخن آن مرد پاکستانی را بفهمند. آنها نقل می کنند که به مشهد مقدس آمدیم و به سوی آستان قدس رضوی راهنمایی شدیم. همین که به در ورودی حرم رسیدیم ما را راه ندادند و گفتند: شما خارجی هستید؛ هر چه به آنها گفتیم که ما جهانگرد هستیم، باز هم فایده نداشت. این مسئله به 30 سال قبل بر می گردد. روبروی آن بارگاه یک جوی آب بود آنجا نشستیم و فکر می کردیم که بالاخره چه می شود؟ با خودم فکر می کردم اگر این فرد واقعا امام است که موت و حیات برایش مهم نیست باید بداند که من غرض خاصی ندارم و به دنبال حقیقت هستم. با او سخن گفتم که اگر امام هستی و حرف مرا می شنوی و از راز دلم خبر داری مرا به درون حرم راه بده. ناگهان بغضم ترکید و اشک ریختم. در همین حالت بودم که یک نفر دست فروش که اطراف حرم آینه و شانه و وسایلی از این قبیل می فروخت آمد و دستی بر شانه ام زد و مرا با اسمم صدا زد و گفت: چرا ناراحتی؟ او به زبان انگلیسی و لهجه ی محلی من سخن می گفت؛ ولی من آنقدر دنبال کشف حقایق بودم که رفتار او برایم عجیب نبود. به او گفتم: دور دنیا را گشته ام و حالا که اینجا آمده ام راهم نمی دهند. گفت: بلند شو برویم. گفتم: نگهبان اجازه ورود نمی دهد. گفت: نگهبان آن موقع اجازه نداشت؛ ولی حالا اجازه می دهد. از جا برخاستم و نزدیک در ورودی رفتم. به نگهبان نگاه کردم. او هم من را نگاه کرد؛ ولی چیزی نگفت. فکر کردم متوجه من نشده است. برگشتم دوباره نگاه کردم ؛ ولی باز هم اعتراضی نکرد. وارد شدم همه جا شلوغ بود. کسی نمی توانست راه برود ؛ ولی من مشاهده کردم که اطرافم به حالت دایره ای خالیست. مردم به یکدیگر فشار می آوردند اما دور من مانعی نبود. جلو رفتم و خود را به ضریح رساندم. پرسیدم اینجا کجاست؟ جواب دادند محل دفن امام است. در همان لحظه شخصی خوش رو با سیمایی جذاب جلو ضریح ایستاده بود. ناگهان بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم. بعد متوجه شدم که مرا روی نیمکتی خوابانیده اند و آب به صورتم می پاشند. از آن جا بیرون آمدم و با همسرم به مسافر خانه ای که قبلا داشتیم مراجعت کردیم. همه چیز برایمان حل شد. فهمیدیم که عالم پوچ نیست و حقیقت دارد و او هم امام است. به حقانیت تشیع نیز پی بردیم و تسبیح موجودات را مشاهده کردیم و دیگر احساس پوچی نداریم. |
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:35 عصر )
»» کلاه شیطان
رسول خدا( صلی الله علیه و آله) فرمود: شیطان به نزد موسی (علیه السلام ) آمددر حالی که کلاه دراز رنگارنگی به سر داشت، کلاهش را برداشت و خدمت موسی (علیه السلام) ایستاد و به او سلام کرد.
موسی(علیه السلام) گفت: تو کیستی؟
گفت: من شیطانم.
موسی(علیه السلام) گفت: شیطان توئی؟! خدا آواره ات کند
شیطان گفت: من آمده ام بخاطر منزلتی که نزد خداوند داری به تو سلام کنم
موسی علیه السلام به او فرمود: این کلاه چیست؟
گفت: به وسیله این کلاه دل آدمیزاد را می ربایم (گویا رنگ های مختلف کلاه نمودار شهوات و زینت های دنیا و عقاید فاسد و ادیان باطل بوده است).
موسی گفت: به من بگو گناهی را که وقتی انسان مرتکب می شود بر او مسلط می شوی؟ شیطان گفت: هنگامی که ادمی از خودش خوشش امده و عملش را زیاد بداند و گناهش را کوچک شمارد.
و حضرت رسول در ادامه فرمود : خدای عزوجل به داود علیه السلام فرمود: ای داود! گنهکاران را مژده بده و صدیقان ( راستگویان و درست کرداران) را بترسان، داود عرض کرد: چگونه گنهکاران را مژده دهم و صدیقان را بترسانم! فرمود: ای داود! گنهکاران را مژده بده که من توبه را می پذیرم و از گناه در می گذرم و صدیقان را بترسان که به اعمال خویش خودبین نشوند، زیرا بنده ای نیست که به پای حسابش کشم جز آن که هلاک باشد ( و سزاوار عذاب، زیرا از نظر عدالت و حساب عبادت بنده با شکر یکی از نعمت های او برابری نمی کند )
اصول کافی ج 3 ص429
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:34 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]