خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گذارشی برای ثبت در تاریخ

دیوان بین‏المللى دادگسترى لاهه به فاصله نیم قرن دو رأى مرتبط با نفت ایران صادر کرد. بار اول در اوایل نیمه دوم قرن گذشته بود که‏بریتانیا شکایت ایران را از باب ملى کردن نفت به دیوان برد. در آن دعوى دیوان خود را صالح براى رسیدگى ندانست و از ورود در ماهیت‏امر خوددارى نمود. رأى بر عدم صلاحیت دیوان تقریباً یک سال پس از طرح دعوى در اول مرداد 1331( 22 ژوئیه 1952) اعلام شد. باردوم که دادخواستى مرتبط با نفت ایران در دیوان به ثبت رسید خواهان دعوى ایران بود که از انهدام تأسیسات نفتى خود به دست امریکاشکایت داشت. دادخواست ایران در 2 نوامبر 1992 (11 آبان 1371) به دفتر دیوان تسلیم شد و پرونده دعوى بعد از یازده سال با اعلام‏رأى در 6 نوامبر 2003 (15 آبان 1382) مختومه گردید. نگارنده جریان دعوى اول را به همراه تحلیل اجمالى رأى دیوان در فصل ششم‏از جلد اول کتاب خواب آشفته نفت آورده‏ام و اینک مى‏کوشم تا گزارش کوتاهى نیز از دعوى دوم در اختیار خوانندگان بگذارم.

موضوع دعوى‏

در 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) تجاوز مسلحانه عراق به خاک ایران آغاز شد و نایره جنگ به زودى تا فراخناى خلیج‏فارس کشانده شد. دامنه درگیرى روز به روز وسعت بیشتر یافت. عراق در 1984 با حمله به کشتى‏هاى حامل نفت ایران فصل تازه‏اى رادر ماجراجوئیهاى خود آغاز کرد که به جنگ نفتکشها (Tanker war) معروف گردید. دولتهاى ساحلى خلیج فارس به ویژه عربستان‏سعودى و کویت، بى‏آنکه رسماً اعلان جنگ به ایران داده باشند، از راههاى گوناگون به امداد و تقویت عراق برخاستند. امریکا هم که درآغاز جنگ اظهار بیطرفى مى‏کرد کم‏کم جانب عراق را گرفت. کشورهاى غربى از آن بیم داشتند که ایران در جنگ پیروز گردد و با شکست‏عراق که مجهزترین و کارآمدترین قواى نظامى را در میان کشورهاى نفت‏خیز عربى داشت راه براى صدور انقلاب به آن کشورها باز شودو منافع استراتژیک غرب در معرض تهدید قرار گیرد. این ملاحظات امریکا را بر آن داشت تا بدون اعتنا به موازین حقوقى و رعایت‏شرایط بیطرفى براى جلوگیرى از پیروزى ایران تا سرحد مداخلات نظامى پیش برود. نقشه عراق آن بود که با حمله به مراکز نفتى ایران‏این کشور را که براى ادامه جنگ به لحاظ مالى متکى به درآمد نفت بود مستأصل گرداند و از جمله در اواسط سال 1987 با بمباران‏سکوى نفتى رسالت (که پیش از انقلاب رخش نامیده مى‏شد) موجب تعطیل عملیات در آن سکو گردید. ایرانیها دست به کار ترمیم سکوشدند ولى پیش از آنکه موفق به راه‏اندازى مجدد آن شوند این سکو همراه سکوى دیگرى به نام رشادت (رستم) در 19 اکتبر 1987 موردحمله قرار گرفت. این حمله نه از سوى عراق بلکه از سوى امریکا انجام شد و نماینده دائمى امریکا در سازمان ملل متحد همان روز طى‏نامه‏اى به شوراى امنیت اعلام کرد که نیروهاى نظامى امریکا این سکوها را با استفاده از حق دفاع از نفس (self defence) که به موجب‏ماده 51 منشور ملل متحد به رسمیت شناخته شده است مورد حمله قرار داده‏اند.(1) چند ماه بعد، یعنى در 18 آوریل 1988 نیز نیروهاى‏امریکائى دو سکوى دیگر نفتى ایران را به نامهاى نصر و سلمان (سرى و ساسان) منهدم کردند و باز گزارش این حمله را به شوراى‏امنیت دادند و مدعى استفاده مجدد از حق دفاع از نفس شدند.

عملیات تصمیم مجدانه‏

براى توضیح بیشتر مطالب یادآور مى‏شویم که کویت در اواخر سال 1986 از دولتهاى بزرگ‏درخواست کرد که کشتى‏هاى حامل نفت آن کشور را تحت حمایت خود بگیرند و بدینگونه‏تعدادى از کشتى‏ها زیر پرچم روسیه شوروى و انگلیس و امریکا در آمدند.(2)امریکا در 1987 برآن شد که تعدادى از کشتى‏هاى جنگى خود را مأمور سازد تا در خلیج فارس به اسکورت‏نفتکش‏هایى که زیر پرچم امریکا رفت و آمد مى‏کردند بپردازند و در مقابل حملات احتمالى ازآنها حمایت کنند. پروژه اسکورت نظامى نفتکشها بنام "عملیات تصمیم مجدّانه"(Operation Earnest Will) به موقع اجرا در آمد. این اقدامات به جاى آنکه موجب تخفیف مخاطرات و

تسکین اوضاع گردد بر وخامت موقعیت افزود و خطرات دریانوردى در خلیج فارس را تشدیدکرد. اصابت موشک به یکى از نفتکشهاى تحت اسکورت امریکا بهانه‏اى براى حمله به‏سکوهاى رشادت و رسالت را فراهم ساخت. امریکا مسئولیت این حمله موشکى را متوجه‏ایران دانست ولى ایران منکر آن بود.

عملیات آخوندک‏

حمله به مجتمع نصر و سلمان جزئى از تهاجم وسیع‏ترى بود که در طى آن علاوه برتأسیسات این دو مرکز نفتى دو رزمناو و چند کشتى و هواپیماى نظامى ایران منهدم گردید. این‏تهاجم دامنه‏دار را "عملیات آخوندک" (Operation Praying Mantis) نامگذارى کرده بودند.مجتمع نصر و سلمان نیز پیشتر بر اثر حمله هواپیماهاى عراقى آسیب دیده بودند و لیکن‏عملیات ترمیم و راه‏اندازى مجدد آنها در آن زمان که مورد حمله امریکا قرار گرفت نزدیک به‏انجام بود.

براى ثبت در تاریخ‏

در اینجا لازم مى‏دانیم قدرى به حاشیه برویم و جریان مداخلات تجاوزکارانه‏اى را که امریکازیر نقاب بى‏طرفى در جنگ عراق و ایران پیش گرفت به اجمال یادآور شویم. در این باره استنادما به مقاله‏اى است به قلم میکائیل دابس Michael Dabbs که در روزنامه واشنگتن پست به چاپ‏رسید و روزنامه هرالد تریبیون آن را در شماره مورخ سه‏شنبه 31 دسامبر 2002 - چهارشنبه‏اول ژانویه 2003 نقل کرد. عنوان مقاله چنین بود: "رامسفیلد و صدام؛ آنگاه که امریکا به جانب‏عراق منحرف شد..." نویسنده مقاله مى‏گوید: بررسى هزاران سند دولتى که تازه مُهر محرمانه ازروى آنها برداشته شده و نیز مصاحبه‏هائى که با عده‏اى از سیاست‏گذاران آن دوره امریکا انجام‏گرفته نشان مى‏دهد که کمک‏هاى اطلاعاتى و تدارکاتى امریکا نقش مهمى در تقویت قواى عراق‏در برابر امواج انسانى نیروهاى شهادت‏طلب ایرانى داشته است. دولتهاى رونالد ریگان و جرج‏بوش اجازه دادند مواد بسیارى که هم مصارف غیرنظامى داشتند و هم مصارف نظامى - مانندسموم شیمیائى و ویروس‏هاى بیولوژیک مهلک از قبیل ویروس سیاه سرفه و طاعون خیارکى- در اختیار عراق گذاشته شود. در آن سالها امریکا، صدام حسین دشمن قسم خورده ایران راسدى در برابر شیعه‏گرى افراطى ایران تلقى مى‏کرد که حکومتهاى متمایل به امریکا مانند کویت،عربستان سعودى و اردن را مورد تهدید قرار داده بود. واشنگتن به مصداق مثلى که گفته‏اند"دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است" روى به بغداد آورد و دونالد رامسفیلد وزیر دفاع فعلى‏امریکا که به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور در دسامبر 1983 به ملاقات صدام رفت راه رابراى عادى‏سازى روابط عراق و امریکا هموار کرد. در آن تاریخ نیروهاى عراق با بى‏اعتنایى به‏کنوانسیونهاى بین‏المللى تقریباً همه روزه از سلاح‏هاى شیمیائى در جنگ با ایران استفاده‏مى‏کردند. همکاریهاى عراق و امریکا سالها تا حمله عراق به کویت در 1990 ادامه یافت. امریکاعلاوه بر مبادلات وسیع اطلاعاتى بمب‏هاى خوشه‏اى نیز از طریق شرکتى که ظاهراً تابعیت‏شیلى را داشت به عراق تحویل داد و نیز تسهیلاتى فراهم آورد تا عراق بتواند به سلاحهاى‏بیولوژیک و شیمیائى دست یابد.

دالس در ادامه مقاله خود آورده است: دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در بغداد که اینک‏رادیوى ضد صدام را از پراگ سرپرستى مى‏کند مى‏گوید: "سیاست آن روزى امریکا اساساً موجه‏و معقول بود چه ما نگران آن بودیم که مبادا عراق در برابر ایران جنگ را ببازد و تمام خلیج فارس‏و عربستان سعودى را در مخاطره اندازد." جنگ در سپتامبر 1980 با حمله عراق به ایران آغازشد. امریکا با هیچیک از دو کشور رابطه سیاسى نداشت "تا آن زمان که جنگ به بن‏بست کشیده‏شده بود و غالب و مغلوب در میان نبود واشنگتن تمایلى به مداخله نشان نمى‏داد ولى درتابستان 1982 وضعیت به لحاظ نظامى تغییر کرد. عراق پس از پیروزیهاى اولیه ناچار شدموضع دفاعى بر خود گیرد و نیروهاى ایرانى تا چند میلى بصره، دومین شهر بزرگ عراق، پیش‏رفتند. منابع اطلاعاتى امریکا هشدار دادند که ایران ممکن است جبهه بصره را در هم شکند وکویت و کشورهاى خلیج فارس، حتى عربستان سعودى را دستخوش تزلزل گرداند و ذخایر نفتى‏امریکا را در معرض تهدید قرار دهد." و چنین بود که شوراى امنیت ملى امریکا به موجب‏تصمیم شماره 114 مورخ 26 نوامبر 1983 تصویب کرد که دولت آنچه بتواند براى جلوگیرى ازشکست صدام انجام دهد. "این تصویب‏نامه یکى از مهم‏ترین اسناد مربوط به سیاست خارجى‏در دوره ریگان است که هنوز محرمانه تلقى مى‏شود و اجازه انتشار آن داده نشده است."

این بود خلاصه مقاله هرالد تریبیون که نقل آن براى روشن کردن زمینه تاریخى این اختلاف‏و دعوى لازم به نظر مى‏رسید.

عهدنامه مودت ایران - امریکا

بارى پس از این اشاره کوتاه به ماجراى جنگ ایران و عراق و جبهه‏گیرى تدریجى امریکا برضدّ ایران برمى‏گردیم به اصل مطلب و گزارش دعوى در دیوان دادگسترى بین‏المللى راپى‏مى‏گیریم. مستند ایران در مراجعه به دیوان عهدنامه‏اى بود که در (1955) 1334 میان دودولت به امضا رسیده است. ماده اول عهدنامه مقرر مى‏دارد:

"بین ایران و دول امریکا صلح استوار و پایدار و دوستى صمیمانه برقرار خواهدبود."

و در بند یک از ماده 10 عهدنامه آمده است:

"بین قلمرو طرفین معظمین متعاهدین آزادى تجارت و دریانوردى برقرار خواهدبود."

محور اصلى شکایت ایران آن بود که دولت آمریکا با حمله به سکوهاى نفتى ایران مقررات‏این عهدنامه را نقض کرده است. ایران از دیوان خواسته بود تا این حمله‏ها را محکوم کند وامریکا را به جبران خسارت ملزم سازد. ماده 21 عهدنامه رسیدگى به هر گونه اختلاف میان‏طرفین از باب تفسیر یا اجراى مقررات آن را در صلاحیت دیوان بین‏المللى دادگسترى دانسته‏است.

عهدنامه مودت ایران - امریکا متعاقب کودتاى 28 مرداد 1332 و تقریباً با امضاى قراردادنفت معروف به قرارداد کنسرسیوم در 1333 پى‏ریزى شد و عمده هدف آن حمایت ازسرمایه‏گذاریهاى شرکتهاى نفتى امریکایى در ایران بود. اما سابقه تاریخى این عهدنامه به یک‏قرن و نیم پیش مى‏رسد. نخستین عهدنامه مودت و بازرگانى ایران و امریکا در 13 دسامبر 1856مطابق با 15 ربیع‏الثانى 1273 هجرى قمرى در استانبول امضاء شد. آن عهدنامه را فرخ‏خان‏امین‏الملک از سوى دولت ایران امضاء کرد. ماده اول عهدنامه 1955 یادآور مفاد ماده اول‏عهدنامه یکصد سال پیش است که مقرر مى‏داشت:

"در میان دولت و شهروندان ممالک متحده امریکاى شمالى و کشورشاهنشاهى ایران و اتباع آن تفاهم صمیمانه و مستمر برقرار خواهد بود."

ارتباط عهدنامه و قرارداد نفت‏

مذاکره در خصوص عهدنامه 1955 چنانکه اشاره کردیم پیش از خاتمه کار قراردادکنسرسیوم آغاز شده بود. اعلامیه ختم مذاکرات کنسرسیوم در پنجم اوت 1954 (14 مرداد1333) به وزارت خارجه ایران تسلیم کردند. مذاکره درباره متن عهدنامه در پاییز 1333 به پایان‏رسید ولى امضاى رسمى آن در یک سال بعد (15 اوت 25 - 1955 مرداد 1334) و توشیح‏نهائى آن بعد از تصویب مجلسین در اردیبهشت 1336 انجام شد. متن فارسى این عهدنامه درشماره 3589 مورخ 15 خرداد 1336 روزنامه رسمى کشور ایران به چاپ رسیده است.

شرکتهاى نفتى امریکائى که پس از انقلاب اسلامى و تشکیل دیوان داورى دعاوى ایران -امریکا در لاهه دعاوى متعدد بر علیه ایران اقامه کردند کلاً به مواد عهدنامه مودت استناد نموده‏بودند. دو تن از نمایندگان وزارت خارجه امریکا که در 1955 دست‏اندرکار مذاکره و تنظیم این‏عهدنامه بودند در شهادتنامه‏هائى که در اختیار شرکتهاى نفتى گذاشته بودند تأکید کردند که هدف‏از عهدنامه مذکور حفظ و حمایت "حقوق قراردادى" شرکتهاى نفتى بود چه شرکتهاى نفتى پس‏از ملى شدن نفت ایران نمى‏توانستند مدعى مالکیت ذخایر نفتى شوند:

"همه مى‏دانستند که از این پس سرمایه‏گذارى خارجى در نفت ایران مى‏بایدبراساس جدیدى پایه‏گذارى شود، زیرا به لحاظ حقوقى دیگر ممکن نبود این‏سرمایه‏گذارى‏ها را بر مالکیت ذخایر مبتنى کرد. از این پس حق قراردادى براى‏استخراج نفت بود که مى‏بایستى مبناى سرمایه‏گذارى‏ها باشد. در این نوع جدیدقرارداد، نفت مادام که در زیر زمین است در مالکیت ایران است و آنگاه که بر سرچاه مى‏رسد مالکیت آن به شرکت نفتى انتقال مى‏یابد. این جزئى از یک تفاهم‏سیاسى بود که رژیم حقوقى جدید باید در تمام سرمایه‏گذارى‏هاى آینده درزمینه نفت، چه قراردادهاى نفتى دیگر، مراعات شود."

دیوان داورى دعاوى ایران - امریکا این عهدنامه را به منزله قانون خاص Lex specialisحاکم‏بر روابط طرفین تلقى کرد و ایران را اصولاً متعهد دانست که خسارتهاى وارده بر شرکتهاى نفتى‏امریکائى را جبران کند.

موضع امریکا در دعوى سکوها

امریکا مدعى بود که سکوهاى نفتى ایران در خلال جنگ، خارج از عملیات متعارف صنعتى‏و بازرگانى، به عنوان پایگاه‏هاى نظامى براى مقاصد تهاجمى و حمله به کشتى‏ها مورد استفاده‏قرار گرفته بود و اقدام امریکا در انهدام آن سکوها را نمى‏توان مشمول ماده‏اى از عهدنامه‏اى‏دانست که موضوع آن صرفاً حفظ و حمایت "آزادى تجارت و دریانوردى" میان دو کشور است.امریکا تأکید مى‏کرد که بند یک ماده 20 عهدنامه تصریح کرده است که مقررات عهدنامه مانع"اقدامات لازم... براى حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین‏المللى، یا جهت حفظ منافعِ اساسىِ" هریک از طرفین نخواهد بود. امریکا منکر حمله به سکوها نبود اما مدعى بود که آن اقدام را براى‏حفظ منافع اساسى امنیتى خود لازم مى‏دانسته است و لذا صلاحیت دیوان را براى رسیدگى به‏دعوى قبول نداشت.

دعاوى متقابل امریکا

امریکا متقابلاً مدعى بود که ایران با توسل به مین گذاریها و موشک‏اندازیها و انواع‏تهاجمات به وسیله قایقهاى مسلح تندرو در آزادى کشتى‏رانى اخلال کرده و با ایجاد ناامنى درخلیج فارس موجب بالا رفتن هزینه‏هاى حمل و نقل گردیده، بیش از 200 مورد حمله به‏کشتى‏هاى بازرگانى به نام ایران ثبت شده و از جمله یازده فروند کشتى امریکایى آماج حملات‏ایران قرار گرفته و صدمه دیده است. امریکا این اقدامات را که به ایران نسبت مى‏داد ناقض مفادماده ده عهدنامه در خصوص آزادى تجارت و دریانوردى مى‏دانست.

رأى دیوان‏

دیوان در تاریخ 12 دسامبر 1996 رأى بر صلاحیت خود داد و از آن پس وارد رسیدگى درماهیت دعوى گردید. در 1952 با اینکه دیوان وارد ماهیت امر نشد و هیچ نظرى در خصوص‏اعتبار یا عدم اعتبار اقدام ایران در ملى کردن نفت خود ابراز نکرد در رأى دیوان نکاتى بود که ازنظر تحول و پیشرفت حقوق بین‏الملل اهمیت داشت و نگارنده در بحثى که در اول این مقال به‏آن اشاره کردم آن نکات را یادآور شده‏ام. در رأى جدید دیوان نیز چنین نکات مهمى هست که‏مسلماً هم در دانشگاه‏ها و مجامع علمى و هم در دادگاهها و مراجع بین‏المللى که رسیدگى به‏دعاوى میان دولتها را به عهده دارند مورد بحث و استناد قرار خواهد گرفت و ما در ذیل این‏گزارش به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم.

الف - آیا دولتها در زمینه مصالح امنیتى خود اختیار مطلق دارند؟

این یکى از پیچیده‏ترین موضوعات حقوق بین‏الملل است. چون قاعدتاً دولت مسئول‏امنیت شهروندان است و باید بتواند آنچه را که براى مصلحت امنیتى کشور لازم مى‏داند انجام‏دهد. اما آیا مى‏توان گفت که تشخیص مصلحت مطلقاً به نظر خود دولت واگذار شده است ودولت در این باره به اصطلاح بسط ید کامل دارد که مطابق ارزیابى خود تصمیم بگیرد و عمل‏بکند؟ ماده 20 عهدنامه مودت ایران - امریکا چنانکه اشاره کردیم تصریح دارد بر اینکه مقررات‏عهدنامه مانع از آن نخواهد بود که هر یک از طرفین به هر اقدام که براى حفظ منافع امنیتى‏(3) خودلازم مى‏داند مبادرت ورزد. یعنى که تعهد دولت در زمینه مصالح امنیتى کشور بر تعهدات‏قراردادى او مقدم است و دولت امریکا روى همین نکته پافشارى مى‏نمود و مى‏گفت آن دولت‏حمله به سکوهاى نفتى ایران را در شرایط بخصوصى براى حفظ امنیت خود لازم تشخیص داده‏و در این باره حتى مدّعىِ حسن نیّت بود اما تأکید مى‏کرد که دیوان یا هیچ مرجع دیگرى - جزخود دولت امریکا - صلاحیت اظهارنظر در این موضوع را ندارد. امریکا به موجب ماده 20عهدنامه اختیاراتى دارد و آن اختیارات محدود به استاندارهاى دفاع مشروع نمى‏باشد بلکه فراتراز آن مى‏رود و معنى این سخن آن نیست که امریکا خود را از تعهدات حقوق بین‏الملل معاف‏مى‏داند. اما دیوان باید ملتزم به همان اندازه صلاحیتى باشد که در ماده 21 عهدنامه مقرر گردیده‏و پاى از حدود آن فراتر نگذارد.

در برابر استدلال بالا دیوان مى‏پرسد آیا آمریکا مى‏توانست به استناد ماده 20 عهدنامه به‏عملیات خلاف قانون و نامشروع دست بزند؟ دیوان البته پاى‏بند به حدود مشخص صلاحیت‏خود است و از محدوده مقرر در ماده 21 فراتر نمى‏رود اما آیا تفسیر ماده 20 هم مانند مواد دیگرعهدنامه در صلاحیت دیوان نیست؟ دیوان نمى‏تواند قبول کند که ماده 20 مستقل از قواعدحقوق بین‏الملل اجرا شود یعنى دولت طرف قرارداد بتواند به بهانه مصالح امنیتى به اقدامات‏خلاف قانون و نامشروع مبادرت ورزد.

تفسیر امریکا از مصالح امنیتى در واقع پروانه عملیات خودسرانه و تجاوزکارانه‏اى است که‏آن دولت در خارج از حدود پذیرفته شده قواعد حقوق بین‏الملل براى خود قائل است و عمق‏معناى رأى دیوان در این باره بر اهل تحقیق روشن مى‏باشد. مسئله امنیت بر خلاف نظر امریکایک تصور ذهنى (subjective) تابع برداشت‏هاى دولتها نیست بلکه باید به عنوان واقعیتى عینى(objective) تابع معیارهاى معقول قابل تشخیص و توجیه تلقى شود.

ب - دفاع مشروع و شرایط آن‏

چنانکه در سطور بالا آوردیم امریکا در هر دو حمله که انجام داد بلافاصله ماجرا را به شوراى‏امنیت سازمان ملل متحد گزارش کرد و عملیات متجاوزانه خود را از مصادیق "دفاع از نفس"خواند. حق هر دولت براى دفاع از خود البته به موجب مقررات منشور ملل متحد ثابت وغیرقابل اعتراض تلقى مى‏شود اما این حق اولیه طبیعى هم مانند هر حق دیگر در معرض سوءاستفاده قرار دارد و بسیار اتفاق مى‏افتد که گرگ بره را متهم مى‏سازد که حیات او را به مخاطره‏افکنده و به همین بهانه خوردن او را به عنوان یک اقدام دفاعى جایز بلکه واجب قلمداد مى‏کند.دیوان بین‏المللى دادگسترى پیشتر هم در دعوى نیکاراگوئه این مسئله را مورد توجه قرار داده و دررأى مورخ 1986 خود از شرایط دفاع مشروع بحث کرده بود. دیوان به ویژه بر دو شرط اساسى‏دفاع مشروع تأکید ورزیده است: آن عمل و اقدامى جنبه دفاع مشروع دارد که براى حفظ نفس‏ضرورت داشته باشد و بنابراین هر عمل دفاعى باید متناسب با خطرى باشد که از جانب یک‏متجاوز متوجه قربانى تجاوز مى‏شود. دیوان مى‏گوید امریکا نتوانسته است ثابت کند که قربانى‏تجاوزات ایران بوده است. مستندات ارائه شده براى اثبات این ادّعا که تهاجمى مسلحانه ازسوى ایران علیه امریکا صورت گرفته بود کافى و محکمه پسند نیست و در هر حال اقدامات‏امریکا نه ضرورتى داشته و نه متناسب با مخاطرات ادعائى از جانب ایران بوده است. دیوان‏نمى‏تواند چشم از ابعاد گسترده عملیات آخوندک فرو بندد. بهانه این عملیات حمله‏اى بود که به‏یک کشتى جنگى امریکا صورت گرفته بود. اولاً امریکا نتوانسته است ثابت کند که آن حمله ازسوى قواى مسلح ایران بوده است. ثانیاً در آن حادثه کشتى امریکایى اگر چه صدمه دید ولى‏غرق نشد. حادثه تلفات جانى هم نداشت. امریکا در قبال این حادثه دست به ماجرائى با ابعادى‏وسیع زد که انهدام سکوهاى نفتى جزئى از آن بود. در آن ماجرا دو رزمناو و چند کشتى وهواپیماى ایرانى نیز غرق شدند. چگونه مى‏توان این عملیات را ضرورى و متناسب با حمله‏ادعائى به یک کشتى امریکائى دانست؟

ج - بار اثبات دعوى‏

اصل این دعوى اگر چه از سوى ایران مطرح شده بود و بار اثبات بر دوش ایران بود اما امریکاکه در مقام دفاع، ادعا مى‏کرد که آن اقدامات را براى حفظ مصالح اساسى امنیتى و دفاع از نفس‏ضرورى مى‏دانسته مى‏بایستى از عهده اثبات مدعاى خود برمى‏آمد. مى‏دانیم که در جریان جنگ‏عراق و ایران افکار عمومى جهان بر ضد ایران تجهیز شده بود. هم دولتهاى همسایه ایران درخلیج فارس و هم دولتهاى بزرگ اروپا و امریکا خود را در جبهه‏اى مشترک با دولت متجاوزعراق قرار داده بودند و شرکتهاى نفتى و شرکتهاى حمل و نقل و شرکتهاى بیمه هماهنگ بارسانه‏هاى بین‏المللى در دادن گزارشهاى جانبدارانه از عراق و اظهارنظرهاى مبتنى بر محکومیت‏ایران دست در دست هم داشتند و ایران را تهدیدى براى صلح و سلامت در این منطقه از جهان‏تصویر مى‏کردند و امریکا در مدافعات خود به تمام این گزارشها و اظهارنظرهاى رسمى وغیررسمى استناد کرده بود. دیوان تمام این ادله را قاصر از اثبات مدعا دانست و این موضع ایران‏را تأیید کرد که شواهد ارائه شده در بررسى دقیق‏تر غالباً به یک منبع واحد منتهى مى‏شود و لذابه رغم انبوهى شواهد و کثرت عددى و تواتر ظاهرى مفاد آنها نمى‏توان ارزشى بیش از یک خبرواحد براى آنها قائل شد.

د - رد مطالبه خسارت از سوى ایران‏

دیوان با وجود اینکه قبول کرد که حمله امریکا به سکوهاى نفتى ایران قابل توجیه نبوده‏است معذلک از الزام امریکا به پرداخت خسارت خوددارى نمود. به نظر دیوان اقدامات امریکارا اگر چند مى‏توان منافى با قواعد بین‏الملل و ناقض مقررات منشور ملل متحد دانست امانمى‏توان گفت که امریکا با این اقدامات، مفاد ماده ده عهدنامه مودت را نقض کرده است. چه آن‏ماده منحصراً ناظر به آزادى تجارت در میان دو کشور است و در تاریخ وقوع آن حمله‏ها تجارتى‏میان ایران و امریکا که سکوهاى مصدوم نقشى در آن داشته باشند در جریان نبود. عملیات آن‏سکوها در زمان وقوع حمله به علت صدماتى که از حمله‏هاى مقدم عراق خورده بود متوقف‏بود. نفتى از آنها تولید نمى‏شد و در هر حال دستور شماره 12613 مورخ 29 اکتبر 1987 رئیس‏جمهورى امریکا دایر بر تحریم واردات نفتى ایران امکان بازرگانى میان دو کشور را منتفى کرده‏بود. یعنى اگر هم سکوهاى رشادت و رسالت تعمیر و بازسازى مى‏شدند و عملیات تولید نفت‏را از سر مى‏گرفتند به علت تحریم نفتى تجارت میان ایران و امریکا میسر نمى‏شد و اصولاً حمله‏به سکوهاى نصر و سلمان پس از تاریخ تحریم صورت گرفته و در آن تاریخ تجارتى در میان دوکشور متصور نبوده است.

ه - رد مطالبه خسارت از سوى امریکا

دیوان ادعاى امریکا را هم براى الزام ایران به پرداخت خسارت مردود دانست. مطالبه‏خسارت از سوى امریکا از دو بابت و به دو عنوان بود. اول مطالبه مشخص (specified claims)از باب صدماتى که امریکا مدعى بود به ده فروند کشتى مشخص امریکایى وارد آمده و آنها رامنتسب به اقدامات تهاجمى از سوى ایران مى‏دانست. دوم ادعاى کلى (generic claim) از باب‏صدماتى که به علت ناامنى در خلیج فارس به تعدادى نامعین از کشتى‏هاى بى‏نام و نشان‏امریکایى وارد شده است. دیوان مطالبه اول را به این جهت رد کرد که هیچ یک از کشتى‏هاى ده‏گانه در عملیات بازرگانى میان امریکا و ایران فعالیت نداشتند. آن کشتى‏ها حامل نفت کویت یاکشورهاى دیگر بودند بنابراین آسیبى که به آنها وارد آمده - حتى در صورتیکه ثابت شود ازناحیه ایران بوده - ربطى به ماده ده عهدنامه نمى‏تواند داشت. ادعاى خسارت کلى را نیز دیوان به‏این جهت مردود دانست که این خسارت باید دست کم در چند مورد مشخص قابل اثبات باشد وحال آنکه چنین نیست و ادعاى امریکا در مورد آن ده فقره مشخص که مى‏توانست به عنوان‏مصادیق خسارت کلى تلقى شود به شرح بالا رد شده است و خسارت کلى که مصداقى براى آن‏نتوان معرفى کرد معنایى ندارد.

و - دستور امریکا براى تحریم نفت ایران‏

چنانکه در بند "د" بالا آوردیم دیوان دستور شماره 12613 مورخ 29 اکتبر 1987 رئیس‏جمهور امریکا (ریگان) را موجب قطع تجارت نفت خام در میان دو کشور دانسته و از همین رودعوى خسارت ایران را مشمول ماده 10 عهدنامه نخوانده است. دیوان در بند 94 رأى خود به‏این موضوع اشاره کرده است که اگرچه ایران در لوایح خود تحریم نفت از سوى امریکا را اقدامى‏نامشروع و تجاوزکارانه خوانده لیکن هیچگاه موضعى رسمى در این باره اتخاذ نکرده و ادعائى‏بر مبناى آن به استناد نقض ماده 10 عهدنامه مودت مطرح نشده تا دیوان بتواند با ملاحظه ادله‏طرفین تصمیمى درباره آن بگیرد. بنابراین دیوان مسئله تحریم را به عنوان واقعیتى و اتفاقى که‏موجب توقف تجارت میان دو کشور شده مورد توجه قرار داده و تنها اثر و نتیجه آن را، بدون‏آنکه نظرى درباره مشروعیت یا عدم مشروعیت آن بدهد، در حکم خود آورده است.

این بخش از راى دیوان به لحاظ قضائى قابل توجیه به نظر نمى‏رسد چه اگر تحریم امریکانامشروع باشد نباید هیچ اثرى بر آن مترتب گردد و حال آنکه دیوان تحریم را به عنوان یک امرواقع تلقى کرده و اثر آن را که قطع رابطه تجارى با ایران است به رسمیت شناخته است. از نظرایران نتیجه برداشت دیوان عملاً این است که یک اقدام تجاوزکارانه امریکا که خود ناقض ماده‏10 عهدنامه بوده، سبب مى‏شود تا اقدام تجاوزکارانه دیگر آن دولت ناقض ماده 10 عهدنامه‏تلقى نشود و بدینگونه متجاوز مى‏تواند از مسئولیت پرداخت خسارتهائى که وارد آورده است‏شانه خالى کند. البته راه براى ایران همواره باز است که اگر بخواهد مسئله تحریم را به عنوان یک‏دعوى مستقل به استناد همان ماده 10 عهدنامه در برابر دیوان مطرح سازد اما در آن صورت اگرهم دیوان رأى به نفع ایران بدهد و عدم مشروعیت تحریم مسجّل گردد آیا مى‏شود در ذیل آن‏خسارات وارد شده بر سکوها را هم که با رأى اخیر دیوان اعتبار قضیه محکوم بها پیدا کرده است‏مطالبه کرد؟ آرى درست است که مشروعیت یا عدم مشروعیت تحریم مورد رسیدگى قرارنگرفته و مختومه نشده ولى خسارت سکوها مختومه است و تجدید دعوى در آن باره میسرنمى‏باشد و خسارت تحریم فى نفسه چیز قابل اعتنائى نیست زیرا تحریم اگر چه مانع ورود نفت‏خام ایران به امریکا شد اما از ورود فراورده جلوگیرى نکرد و در نتیجه نفت خام هیچ گاه رودست ایران نماند. ایران نفت خام خود را به اروپا فرستاد و اروپا صادرات فراورده به امریکا راافزایش داد.

ز - آزادى تجارت مشروط است یا بلاشرط؟

مشکل دوم که در بررسى رأى دیوان به نظر مى‏رسد تفسیر دیوان از "آزادى تجارت ودریانوردى" تضمین شده در ماده 10 عهدنامه است. دیوان مفاد این ماده را ناظر بر تجارت‏مستقیم و بالفعل میان دو کشور دانسته است. ایران دلایلى اقام کرده بود که تجارت نفت در میان‏دو کشور حتى بعد از دستور تحریم رئیس جمهور امریکا ادامه داشت. آن دستور منطوقاً ومفهوماً ورود نفت خام ایران به امریکا را منع مى‏کرد. آمارى که از طرف ایران در اختیار دیوان‏قرار داده شد نشان مى‏داد که پس از تحریم مقدار صادرات نفت خام ایران به اروپا فزونى گرفته وبه همان میزان بر واردات فرآورده‏هاى نفتى امریکا از اروپا اضافه شده است. یعنى نفت ایران که‏دیگر نمى‏توانست بصورت خام در امریکا راه یابد پس از تصفیه در پالایشگاههاى اروپا به‏صورت فرآورده وارد امریکا مى‏شد و بنابراین تجارت غیرمستقیم نفتى میان دو کشور ادامه‏داشت.

اگر دیوان آزادى تجارت موضوع ماده 10 عهدنامه را یک آزادى بلاشرط تلقى مى‏کرد راه‏براى احقاق حق ایران باز مى‏شد چون تحریم نفتى رئیس جمهورى امریکا تنها در تجارت‏بالفعل میان دو کشور مؤثر افتاده بود نه در تجارت بدون قید فعلیت و بصورت بلا شرط. در این‏معنى نه قید فعلیت مأخوذ است و نه شرط مستقیم یا غیر مستقیم بودن. تجارت بین دو کشوراعم است از آنچه همین حالا بالفعل جریان دارد و آنچه که در جریان تجارت فردا مؤثر مى‏افتد.

ح - دستاورد معنوى رأى دیوان‏

کار دیوان بین‏المللى دادگسترى رسیدگى به دعاوى میان دولتهاست و این دعاوى لاجرم‏خالى از جنبه سیاسى نمى‏تواند بود. ماده دوم اساسنامه دیوان بر استقلال رأى و ملکات اخلاقى‏قضات تأکید نموده و مخصوصاً متذکر شده است که انتخاب قضات دیوان باید بدون توجه به‏ملیت و براساس صلاحیت شخصى آنان انجام گیرد. اما در هر حال مسلم است که نامزد شدن‏اشخاص به این مقام شامخ و حساس از سوى مجمع عمومى و شوراى امنیت سازمان ملل‏متحد بدون توجه به سوابق و تمایلات سیاسى آنان انجام نمى‏شود و ملاحظات و حسابهاى‏شخص قاضى نیز در جریان کار او مؤثر مى‏افتد. بار اول که در نیم قرن پیش دیوان به دعوى‏انگلیس رسیدگى مى‏کرد قضات دیوان برخلاف انتظار دولتهاى بزرگ استقلال رأى قابل تقدیرى‏از خود نشان دادند و مخصوصاً قاضى انگلیسى دیوان که از مشاهیر و اساتید علم حقوق‏محسوب مى‏شود یادگار ارجمندى از بیطرفى قضائى از خود بر جاى گذاشت. این بار هم البته‏باید جو سیاسى حاکم بر فضاى بین‏المللى را در نظر داشت. آرى، اگر دیوان مى‏خواست،مى‏توانست فراتر از این که هست برود و براساس ملاحظات حقوقى که در بندهاى (و) و (ز) بالامتذکر شدیم امریکا را الزام به پرداخت خسارت کند و اجازه ندهد که یک دولت ابرقدرت ازمجازات جرمى که مرتکب شده است با ارتکاب جرمى دیگر، فرار کند و راه را براى احقاق حق واجراى عدالت فرو بندد. معذلک باید انصاف داد که دیوان در این دعوى نیز تا آنجا که تجاوزات‏امریکا را با موازین حقوق بین‏الملل و منشور ملل متحد سنجیده و بهانه‏هاى امریکا راناپذیرفتنى دانسته و اتهامات امریکا بر ایران را غیر مستدل و غیرموجه یافته و ادعاى آزادى‏عمل آن دولت - و هر دولت دیگر - را در ارزیابى مصالح امنیتى خود مردود شناخته و دفاع ازنفس را منحصراً در محدوده شرایط ضرورت و نسبیت مجاز و مشروع اعلام کرده است استقلال‏رأى قابل احترامى از خود نشان داده است.

الزام مالى متجاوز به جبران خسارت البته مهم است اما محکومیت اخلاقى و حقوقى اواهمیت بیشترى دارد و دیوان در این باره، اگر چه سنگ تمام نگذاشته، اما خوب عمل کرده است‏نباید از یاد برد که حقوق بین‏الملل رشته‏اى بالنسبه جوان است و وجود دادگاهى براى تشخیص‏حق و ناحق اقداماتى که دولتها در اجراى حاکمیت خود انجام مى‏دهند چند ده سال بیشتر سابقه‏ندارد. رأى دیوان دستاورد مادى براى ایران نداشت امّا دستاورد معنوى آن قابل ملاحظه بود.خلاصه اتهامات امریکا آن بود که ایران قانون سرش نمى‏شده و در ساحت حقوق بین‏الملل‏خودسرانه عمل مى‏کرده و لاجرم مستوجب مجازات بوده است. دیوان مى‏گوید این اتهامات‏وارد نیست بلکه این خود امریکا است که پایبندى به قانون نشان نداده و برخلاف موازین حقوق‏بین‏المللى و منشور ملل متحد عمل کرده است. رأى دیوان، بویژه در شرایط و اوضاع و احوالى‏که امریکا رسماً ایران را محور شرارت مى‏نامد، حایز اهمیت بسیار است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/4/7 :: ساعت 3:7 عصر )
»» عذر تراشی برای تروریسم

مایکل والتر از فیلسوفان سرشناس آمریکایى و داراى شهرت جهانى است. از او تاکنون بیش از بیست کتاب در حوزه فلسفه سیاسى و فلسفه‏اخلاق و فلسفه اجتماعى به چاپ رسیده است، شامل موضوعاتى متنوع و مطرح مانند ناسیونالیسم، قومیت، عدالت اقتصادى، رفاه‏گسترى وجامعه مدنى. ولى شاید معروفترین کتاب او که اکنون به صورت یکى از آثار مهم مرجع در آمده جنگهاى عادلانه ناعادلانه است که در آن قانون‏جنگ از جهات فلسفى و اخلاقى و حقوق بین‏الملل مورد بحث و موشکافى قرار مى‏گیرد. از دیگر کتابهاى مهم او حیطه‏هاى عدالت، تفسیر ونقد اجتماعى، صحبت نقادان، پلورالیسم و عدالت و برابرى، استدلالهاى چپ، عقل و سیاست و هیجان و بالاخره درباره مدارا است که از زمان‏انتشار (1997) به بیست زبان ترجمه شده است.

والتر از حیث فکرى متعلق به جناح چپ سیاست آمریکاست. در آثارش نگرش پلورالیستى به سیاست و اخلاق مورد تأکید ویژه قرار دارد.او تحصیلات عالى را در دانشگاههاى برندایس و کیمبریج (در انگلستان) و هاروارد به پایان رساند و در 1962 از هاروارد موفق به اخذ درجه‏دکترا در علوم سیاسى و تاریخ شد. سپس به تدریس در همان دانشگاه و پرینستن پرداخت و اکنون استاد دانشکده علوم اجتماعى در مؤسسه‏مطالعات پیشرفته پرنیستن است که یکى از معتبرترین نهادهاى علمى در جهان به شمار مى‏رود. والتر علاوه بر کارهاى دانشگاهى، سردبیرى‏مجله دیسنت (Dissent) را نیز برعهده دارد که (چنانکه از نامش پیداست) ناشر افکار روشنفکران و دگراندیشان آمریکایى است. ع. ف.

کمتر کسى پیش از 11 سپتامبر از تروریسم دفاع مى‏کرد. حتى مرتکبین و پشتیبانان تروریسم در صدد مدافعه از آن برنمى‏آمدند.تروریسم نیز مانند تجاوز جنسى به عنف و قتل عمد، عملى غیرقابل دفاع است. قربانیان تروریسم مردان و زنان عادى و همان ناظران‏بى‏گناه همیشگى‏اند. هیچ دلیل خاصى براى هدف گرفتن آنان وجود ندارد. حمله تروریستى بى‏آنکه فرقى بین افراد بگذارد، علیه سراسریک گروه انجام مى‏گیرد. تروریستها مانند مشتى آدمکش عنان گسیخته دست به حمله مى‏زنند، با این تفاوت که وحشیگرى و هجومشان‏با قصد و عمد و برنامه صورت مى‏گیرد، و آماج آن، آسیب‏پذیرى همگانى است. اینها را بکش تا آنها را به وحشت بیندازى. با چندقربانى مرده، عده کثیرى گروگان زنده وحشتزده به دست مى‏آید.

شاخه‏هاى اهریمنى تروریسم از همین جا آغاز به رویش مى‏کنند: ماجرا فقط به کشتن چند تن بى‏گناه ختم نمى‏شود: بعد نوبت بیم وهراس در زندگى روزانه است و پایمال شدن هدفهاى زندگى خصوصى و ناامنى فضاهاى همگانى و اجبار بى‏پایان به پیش‏گیرى واحتیاط، افزایش جرم و جنایت در جامعه نیز ممکن است آثار مشابه داشته باشد، ولى کسى براى آن برنامه‏ریزى نمى‏کند؛ افزایش‏بزهکارى حاصل کارهاى هزاران تصمیم گیرنده مستقل از یکدیگر است که دستى نامریى آنها را با هم جمع مى‏کند. تروریسم حاصل کاردستهاى مریى است - پروژه‏اى تشکیلاتى است و گزینشى استراتژیک و توطئه‏اى به قصد آدمکشى و وحشت‏افکنى. پس شگفت‏نیست اگر دست اندرکاران این توطئه از توجیه استراتژى خود در محضر عام اکراه داشته باشند.

ولى وقتى توجیه اخلاقى پذیرفته نباشد، راه براى مدافعه و توجیه ایده‏ئولوژیک بازمى‏شود. در بخشهایى از جناج چپ در اروپا و آمریکا از مدتها پیش نوعى فرهنگ سیاسى‏عذرتراشى براى سازمانهاى تروریستى قدیمى - از قبیل ارتش جمهوریخواه ایرلند، جبهه‏آزادى‏بخش ملى [الجزایر]، سازمان آزادى‏بخش فلسطین و مانند آنها - وجود داشته است.استدلالها تازگى ندارند و تکرارشان از 11 سپتامبر تاکنون تعجب‏آور نیست. با این حال، مهم‏است که این دلایل را دقیقاً ببینیم و صریحاً رد کنیم.

نخستین عذر این است که ترور آخرین چاره است. در تصویرى که رسم مى‏کنند مردمى‏ستمدیده و تلخکام دیده مى‏شوند که دیگر هیچ راهى ندارند. به هر اقدام سیاسى قانونى دست‏زده‏اند، همه امکانها را امتحان کرده‏اند، همه جا شکست خورده‏اند تا بالاخره به جایى رسیده‏اندکه هیچ راهى به غیر از توسل به اهریمن تروریسم باقى نمانده است. یا باید تروریست شوند یاهیچ کار نکنند. پاسخ ساده این است که، با توجه با آن اوصاف، بهتر است هیچ کار نکنند. ولى‏این جواب براى آن عذر کافى نیست.

رسیدن به آخرین چاره، کار چندان آسانى نیست. باید شخص واقعاً همه چیز را آزموده باشد(که خودش خیلى چیزهاست) - آن هم نه فقط یک بار. کدام حزب یا جنبش سیاسى است که‏تنها یک بار تظاهراتى به راه انداخته باشد و چون بلافاصله پیروز نشده است ادعا کند که اکنون‏حق دارد دست به آدمکشى بزند؟ سیاست هنر تکرار است. فعالان سیاسى یک چیز را آنقدرتکرار مى‏کنند تا کارآزموده شوند، و به هیچ وجه روشن نیست که کى دیگر چاره‏اى نمى‏بینند.همین حکم در مورد آن دسته از مأموران دولت نیز صادق است که مى‏گویند همه چیز را امتحان‏کرده‏اند و اکنون دیگر چاره‏اى نیست بجز گروگان‏گیرى و بمباران دهکده‏هاى روستاییان. بایدپرسید دقیقاً چه چیز را امتحان مى‏کردند وقتى همه چیز را به امتحان گذاشته بودند؟

آیا کسى مى‏تواند فهرستى بدهد که بشود باور کرد؟ "آخرین چاره" فقط به عنوان یک مفهوم‏حکایت از پایان راه مى‏کند. در یک سلسله اعمال، توسل به ترور واقعاً آخرین راه نیست. آخرین‏است فقط به منظور عذرتراشى. در عمل، بیشتر تروریستها ترور را اولین چاره مى‏دانند و از اول‏با آن موافق‏اند.

عذر دوم این است که تروریستها ضعیف‏اند و کار دیگرى از دستشان برنمى‏آید. ولى دو نوع‏ضعف معمولاً اینجا با هم اشتباه مى‏شوند: یکى ضعف سازمان تروریستى در مقابل دشمن، ودیگرى ضعف آن در برابر مردم خودش. همین ضعف دوم - یعنى ناتوانى سازمان تروریستى ازبسیج کردن مردم خودش - است که به گزینش تروریسم مى‏انجامد و عملاً همه گزینه‏هاى دیگر- مانند اقدام سیاسى، مقاومت بدون خشونت، اعتصاب عمومى و تظاهرات فراگیر - را کنارمى‏گذارد. تروریستها ضعیف‏اند نه به این جهت که ضعفا را نمایندگى مى‏کنند، بلکه دقیقاً به دلیل‏اینکه نماینده ضعفا نیستند - به دلیل اینکه نتوانسته‏اند ضعفا را به مقابله و مخالفت پایدار درمیدان سیاست بکشانند. تروریستها بدون پشتیبانى سازمان یافته مردمِ خودشان عمل مى‏کنند.ممکن است بیانگر خشم و بغض بعضى یا حتى بسیارى از آن مردم باشند. ولى نه تنها اختیار واجازه سخنگویى و نمایندگى ندارند، بلکه حتى کوششى براى کسب آن نکرده‏اند. جبارانه عمل‏مى‏کنند، و اگر پیروز شوند، جبارانه نیز حکومت خواهند کرد.

عذر سوم را کسانى مى‏آورند که مى‏گویند تروریسم نه آخرین چاره است، نه یگانه چاره‏ممکن، بلکه چاره عمومى است. همه به آن متوسل مى‏شوند. سیاست (یا سیاست دولتى) واقعاًیعنى همین. هیچ چیز دیگرى کار ساز نیست. منطق این استدلال همان منطقى است که مى‏گوید"در عشق و در جنگ هر کارى رواست". عشق همیشه یعنى تقلب و فریب، جنگ همواره یعنى‏خونریزى، و سیاست همه وقت نیازمند ارعاب و وحشت‏افکنى است. ولى دنیاى مخلوق‏تروریستها در واقع در ورود دارد وهم در خروج. ما همیشه در دنیاى تروریستها زندگى نمى‏کنیم.براى اینکه بفهمیم گزینه ترور چگونه انتخاب مى‏شود، باید تجسم کنیم که در چنین مواقع چه‏اتفاق مى‏افتد (هر چند البته صورت جلسه‏اى از آن در دست نداریم). گروهى زن و مرد (خواه‏مأموران دولت و خواه فعالان سیاسى) دور میزى نشسته‏اند و بحث مى‏کنند که آیا گزینه ترور راانتخاب کنند یا نه. پس از چندى، عذرتراشیها شروع مى‏شود و استدلال را در خود غرق مى‏کند.البته باید توجه داشت که در آن موقع، دور میز، فایده نداشت که مدافعان تروریسم بگویند "کارى‏است که همه مى‏کنند"، زیرا با کسانى روبرو بودند که راههاى دیگرى پیشنهاد مى‏کردند. اما منشأتروریسم معمولاً چنین استدلالهایى است. نخستین قربانیان آن همکارى سابق‏اند، همان کسانى‏که مى‏گفتند نه. آیا دلیلى هست که این دو گروه را با هم برابر بدانیم؟

عذر چهارم در واقع بازى با مفهوم "بى‏گناهى" است. البته که کشتن بى‏گناهان کار درستى‏نیست؛ ولى این قربانیان هم کاملاً بى‏گناه نیستند. از ظلم منتفع مى‏شوند و از میوه‏هاى آلوده وناپاک ستمگرى تمتع مى‏برند. بنابراین، گرچه کشتنشان قابل توجیه نیست... ولى... ولى قابل‏درک است. مگر توقع دیگرى هم مى‏توانستند داشته باشند؟ پاسخ این است که کودکان و حتى‏بزرگسالان قربانى تروریسم نیز مانند هر کسى فعالانه در جنگ یا پاکسازى قومى یا سرکوبهاى‏سیاسى وحشیانه شرکت نجسته است، حق بهره‏مندى از عمر طبیعى داشته‏اند. به این اصل‏مى‏گویند مصونیت غیر محاربان که نه تنها در جنگ، بلکه در هر معارضه سیاسى معقول وآبرومندانه نیز اصل اساسى است. کسانى که به خاطر لحظه‏اى خرسندى از بدبختى دیگران آن رازیر پا مى‏گذارند، باید بدانند که نه فقط مشغول عذرتراشى براى تروریسم شده‏اند، بلکه به صف‏پشتیبانان آن پیوسته‏اند.

آخرین عذر عبارت از این ادعاست که همه واکنشهایى که براى مقابله با تروریسم بدیهى‏انگاشته و عرفاً تأئید مى‏شوند در واقع به نحوى از آنجا از حضور تروریسم بدتراند. گفته مى‏شودکه هرگونه اقدام سیاسى یا نظامى انتقام‏جویى و پایان آزادیهاى مدنى و آغاز فاشیسم و سزاوارتقبیح است. یگانه واکنش اخلاقاً موجه تجدیدنظر در سیاستهایى است که تروریستها مدعى‏اندبه آن جهت حمله را آغاز کرده‏اند. به عبارت دیگر، بر قربانیان است که بگویند باید زودتر به این‏فکر مى‏افتادیم.

من همه این عذرها را در ظرف چند روز گذشته شنیده‏ام، و دیده‏ام که اغلب چگونه با خشم وبرآشفتگى به نام وحدت و عزم ملى به زبان آمده‏اند. اما دو عذر اخیر بیش از همه به گوش‏مى‏خورده‏اند. ما [آمریکاییان‏] بر سر عراق مى‏ریزیم، از اسرائیل پشتیبانى مى‏کنیم و با رژیمهاى‏سرکوبگر عرب، مانند عربستان سعودى و مصر، متحد شده‏ایم. بنابراین، چه انتظارى بجزتروریسم مى‏توانیم داشته باشیم؟ صرف‏نظر از اوصاف مبالغه‏آمیز و تحریف شده‏اى که ازشرارت و جنایت آمریکا داده مى‏شود، واقعیت این است که از بسیارى چیزها در سیاست‏خارجى آمریکا در چند دهه اخیر مى‏توان انتقاد کرد. بسیارى از ما لیبرالهاى چپگراى آمریکایى‏بیشتر عمر سیاسى خود را به مخالفت با خشونتگرى حکومت کشورمان گذرانده‏ایم (هر چندباید بیفزایم که من و بیشتر دوستانم از جنگ [اول‏] خلیج [فارس ]حمایت کردیم که در عذرچهارم غالباً به آن استناد مى‏شود). ما آمریکاییان باید در قبال سبعیتهاى دولت خودمان - وسبعیتهاى دولتهاى دیگرى که به آنها پول و تسلیحات رسانده‏ایم - پاسخگو باشیم. ولى هیچ‏یک از اینها عذرى براى تروریسم نیست، و هیچ یک تروریسم را اخلاقاً قابل درک نمى‏کند.روانشناسان ممکن است درک و فهم را توصیه کنند. اما تنها واکنش سیاسى در برابر متعصبان‏ایده‏ئولوژیک و جنگجویان انتحارى، مخالفت آشتى‏ناپذیر است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/4/7 :: ساعت 3:6 عصر )
»» همت کنیم و تاریخ ایران را بخوانیم

براى آنکه بدانیم ایرانى که بود و چگونه با وجود تندبادهاى بنیادکن هویت ایرانى خود را حفظ کرد و امروز براى ما کشورى به نام‏ایران و در تاریخ جهان، ملتى به نام ایرانى به یادگار گذاشت باید تاریخ پدران و مادران خود را بخوانیم و از اراده شکست‏ناپذیر آنان براى‏زنده ماندنِ در تاریخ کمک بگیریم؛ و به مدد احساسى که در ما ایجاد مى‏شود، خود را بسازیم، کشور را آزاد و آباد کنیم و امانتى را که به‏نسلهاى امروز سپرده شده است پرشکوهتر از گذشته به نسلهاى بعد بسپاریم.

تاریخ گذشته ایران، نمایانگر کوششها و رنجهاى نیاکان ماست. آنچه آنان در گذشته کردند مى‏تواند و باید براى امروز و فرداى ماپندآموز و راهگشا باشد. ملت ایران، مانند هر ملت کهنسال، داراى گذشته‏اى مملو از فراز و نشیبها، شادیها و رنجها، پیروزیها و شکستها،افتخارها و خفت‏هاست. شرایط گذشته در تعیین چهره زمان حال نقش برجسته دارد و خطوط اصلى حال و آینده را ترسیم مى‏کند. اگرضرورى مى‏دانیم شرایط زمان حال و آینده ما از ترس، از فقر و جهل، و از عقب‏ماندگى و نابسامانى به دور باشد و کشورى آباد وپیشرفته و مردمى شاد و امیدوار به فرداى بهتر داشته باشیم، لازم است به شرایط خاص روز و نیازها و مقتضیات آن که نتیجه‏دستاوردهاى بشریت در جریان طولانى تکامل به سوى بهتر شدن است دقیقاً توجه کنیم و به گذشته خود نیز نگاه واقع‏بینانه بیفکنیم.

دکتر منوچهر پارسادوست(عکس از على دهباشى)

تاریخ از دیدگاهى، شرح خاطره‏هاى یک ملت و توضیح کژاندیشها و درست اندیشیهاى آن‏است. تاریخ به ما مى‏گوید که نیاکان ما در سده‏هاى دور و نزدیک مرتکب چه خطاها گردیده‏اند ویا موفق به انجام چه کارهاى برجسته شده‏اند. تاریخ آموزگار ماست و مانند هر آموزگار دانا ودلسوز با شرح زندگى گذشتگان به ما مى‏آموزد که راه امروز و فردا را چگونه بپیماییم. تاریخ‏مشعلى است که در کوره راههاى تاریک روزهاى حساس، راه ما را روشن مى‏کند و ما را از دوباره‏افتادنها حفظ مى‏نماید. تاریخ یار و مدکار ما، و راهنماى دلسوز دانا و دلسوز ماست.

تاریخ، داستان تلخ و شیرین یک ملت نیست. تاریخ علم است و براى ما روشن مى‏کند که‏کژیها و راستیهاى گذشته ملتها چه بوده است. تاریخ ما را متوجه اهمیت نقش شخصیتها درشکل دادن به سرنوشت مردم مى‏کند و مى‏آموزد که شخصیتهاى تاریخى در نیکبختى وبهزیستى و یا در تیره‏بختى و ذلت مردم نقش برجسته داشته‏اند.

در علم تاریخ، شخصیتهاى تاریخى به درستى و بى‏طرفانه مورد ارزیابى قرار مى‏گیرند، بدیهاو بى‏خردیهاى آنان نمایانده مى‏شود، و از سوى دیگر، نیکیها و خردمندیهاى آنان بازگو مى‏گردد.علم تاریخ روشن مى‏سازد که کمتر شخصیت تاریخى با وجود نیک‏اندیشى و مردم‏دوستى به‏دور از خطا بوده است. علم تاریخ ما را بر حذر مى‏دارد که از هیچ شخصیت تاریخى بت نسازیم وآن را ستایش نکنیم. علم تاریخ به ما تأکید مى‏کند که بتهاى ساخته شده خود را در هم بشکنیم تابار دیگر به ذلت و درماندگى دچار نشویم. تاریخ به ما مى‏آموزد که بتها را بشکنیم، درون خود رااز آلودگى‏هاى بت‏پرستى بپیراییم، اندیشه‏ها را با نور دانش و حقیقت‏جویى روشن کنیم، هیچ‏شخصیت تاریخى را به گونه مطلق تأئید و یا تکذیب ننماییم، به این واقعیت مسلم همواره یقین‏کنیم که هر یک از آنان، و بدون استثناء مانند هر یک از ما داراى ضعفها و قدرتهاست. علم تاریخ‏حکم مى‏کند که از تحسین نابخردانه و یا بدگویى غیر منصفانه درباره هر شخصیت تاریخى اکیداًدورى کنیم و با تحلیل علمى بکوشیم چهره هر یک از آنان را - آن گونه که واقعاً هستند - با همه‏زیباییها و زشتیها بنمایانیم.

تاریخ ایران، شرح زندگى پدران و مادران ماست. ما را از رنجها، غمها و آوارگیهاى آنان آگاه‏مى‏کند و شکوه روزهایى را که درست اندیشیده‏اند و با شجاعت و پایمردى اندیشه‏هاى خود رابه ثمر رسانده‏اند، همراه با شادیها و موفقیتهاى آنان براى ما مجسم مى‏کند. تاریخ، نیاکان ما را به‏حضور مى‏آورد. آنان روزگار خود را با تمام اندوهها و شادیها، حسرتها و امیدها براى ما بازگومى‏کنند و ما را یارى مى‏دهند که در شکوفایى و پیشرفت بیشتر سرزمین محبوبشان، ومحبوبمان، چه کوششهاى بخردانه به عمل آوریم.

علاقه به تاریخ ایران، علاقه به پدران و مادران ماست، علاقه به این خاکى است که در هرذره‏اش اثرى از آنان را در خود جاى داده است.

ما ریشه در این آب و خاک داریم، و به اعتبار آن است که ما هویتى مستقل و ممتاز از مردم‏سایر کشورها داریم. ما ایرانى هستیم، و این نام خود را از سرزمینى داریم که تاریخ چند هزارساله آن مالامال از رنجها و تلاشهاى مردمى است که آن را براى ما به یادگار گذاشته‏اند. این یادگاررا که خون میلیونها نفر از نیاکان ما، در همه پیکر آن، در هر شهر و روستا ریخته شده است گرامى‏بداریم.

با تأسف باید گفت که مردم ایران از لحاظ داشتن کتابهاى تاریخ به مفهوم علمى آن اندکى‏فقیرند. ما کتابهاى تاریخى که شخصیتهایى چون محمد جریر طبرى، ابوالفضل بیهقى، احمدکسروى، حسن مشیرالدوله، نصرالله فلسفى، عباس اقبال و برخى از گرانمایگان نوشته‏اند کم‏داریم. بعضى از کتابهایى که بیگانگان درباره تاریخ ما نوشته‏اند آلوده به غرض‏ورزیها و مقاصدخاص، و یا کم اثر به خاطر نقص آگاهیهاست.

زمان آن است که تاریخ ایران، به دور از نفوذ هر گونه احساس و اندیشه‏اى که حقیقت رابپوشاند و یا وارونه جلوه دهد دوباره‏نویسى شود و مورد تحلیل علمى قرار گیرد. نیاز و ضرورت‏زمان ماست که مردم ایران حقیقت تاریخ خود را بدانند، با زشتیها و زیباییهاى آن آشنا شوند تاخود را به درستى بشناسند.

هنگامى که مردم ایران از گذشته خود به درستى آگاه گردند و به علتهاى تیرگى‏ها وروشنى‏هاى آن در درازاى تاریخ خویش واقف شوند گنجینه گرانبهایى از تجربه‏ها و راهنمایى‏هابه دست مى‏آورند که آنان را در پیمودن راه دشوار و مملو از نیرنگها و توطئه‏هاى جهان امروزیارى مى‏کند.

مردم هوشیار و کوشاى ایران اگر از آن تجربه‏هاى پندآموز آگاه شوند و بدانند چرا در دو قرن‏اخیر زیر باز تحمیلهاى خفت‏آور دولتهاى قدرتمند بیگانه و مستبدان داخلى این همه پشت خم‏کرده‏اند به خود مى‏آیند و مى‏کوشند راه پیشرفت و بهزیستى را با همه سنگلاخها، با آگاهى وتوانایى بپیمایند.

اعتقاد راسخ دارم که در جهان هیچ علمى مانند علم تاریخ براى ملتها مفید و آموزنده نیست.اگر تاریخ به درستى و بر پایه احترام به حقیقت و برتر شمردن آن بر هر گونه ملاحظاتى نوشته‏شود، مردم درمى‏یابند که زمامداران آنان چه خطاها و یا درست‏اندیشى‏ها داشته‏اند و زمامدارى‏آنان چه پیامدهاى تلخ و یا ارزنده براى مردم و کشور داشته است.

زنان و مردان ما، در هر رشته تحصیلى و تجربى که باشند، مى‏باید تاریخ ایران را به خوبى فراگیرند و پندها و درسهاى آن را به کار برند. همه مردم کشور، به ویژه جوانان ما که نیروى اصلى‏حرکت دهنده گردونه کشور به جلو مى‏باشند باید وظیفه تاریخى خود را در آستانه قرن بیست ویکم بدرستى دریابند و مصمم شوند که گره‏هاى در هم پیچیده عقب ماندگى کشور را بگشایند وملت ما را همان‏گونه که در شأن تاریخى آن است در گروه ملتهاى پیشرفته قرار دهند.

ما اولین ملت در خاورمیانه هستیم که براى داشتن آزادى‏هاى فردى و اجتماعى قانون اساسى‏را به تصویب رساندیم، و اولین ملت در خاورمیانه هستیم که نفت خود را ملى کردیم. چنین‏ملتى، با داشتن آن تمدن درخشان گذشته، و با داشتن چنین مردمى آگاه و کوشا دریغ است که درچنین ورطه عقب‏ماندگى با رنج و زبونى روزگار بگذراند.

همت کنیم، از علم تاریخ کمک بگیریم، محیط اجتماعى، اندیشه‏ها و منش‏هاى خود را ازآلودگى‏ها بپیرائیم. با خردمندى، همراه با یگانگى و هماهنگى بکوشیم با فکر نو، راه نو براى‏خود و فرزندانمان ایرانى آزاد، آباد و پیشرفته از نو بسازیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/4/7 :: ساعت 3:4 عصر )
»» ذن

از ذن همواره به عنوان آموزش بدون کلام یاد مى‏شود. زیرا استادان کوشیده‏اند تا شاگردان و مریدان خود را براى رسیدن به مرحله‏روشن روانى و اشراق به گونه‏اى تربیت کنند تا تمام بندهاى دو گانگى فکرى و منطق‏گرایى را پاره کرده و به این مهم دست یابند. ولى اگرارتباط کلامى مردود و مطرود به شمار آید پس این آیین چگونه آموخته مى‏شود و روشن دلى و اشراق چگونه تعریف مى‏شود؟ ازعبارت آموزش بدون کلام برداشت دیگرى نیز مى‏توان داشت: "استفاده ابزارى از کلمه براى رهیافت به وراى کلام" که در این باره استادان‏ذن کتاب‏ها و نوشته‏هاى بسیارى به رشته تحریر در آورده‏اند. درست به سان پندها و اندرزهاى ذن که به شاگردان داده مى‏شد.

فوکوشیما کِىْ‏دو(3) (سال 1933) از معبد فوکوجى(4) بر آن است: مقصود از آن جمله نفى کاربرد واژه و قالب کلام نیست بلکه آنچه‏نفى شده دقیقاً همان وابستگى به واژه است (اما در معانى فراتر آن واژه، وابستگى به مفهوم آن واژه) زیرا حروف و کلمات هر دو دربرگیرنده چیزى هستند که از آن براى کاربرد معرفت عقلانى استفاده مى‏کنیم پس از وراى واژه مفهومى را که وراى آن معرفت مى‏باشدمى‏توانیم درک کنیم. بدین سان معناى رهاسازى و گسستن از قید لغت این است که خود را به واژه وابسته نکنیم نه آن که از ابزار واژه‏استفاده نشود یا نفى و طرد گردد. بلکه بدان معنى است که در بهره‏گیرى از ابزار کلام به عنوان وسیله و واسطه کاملاً آزاد باشیم و بتوانیم‏حقیقت آن را به کار گیریم.

صحنه اى از همکارى شاگرد با استاد در خوشنویسى. در هنر چین و خاور دور نقاشى جدا از خوشنویسى نیست،ابزار هر دو یکى است- قلم مو.

کلمات تنها در آموزش آیین ذن نقش مهمى را ایفا نکرده‏اند بلکه عامل حفظ و انتقال تاریخ ذن نیز بوده‏اند. در هر حال کلمات حقیقت‏مطلق نیستند بلکه یکى از راهها براى رساندن معنا در خلال یک تجربه‏اند. بسیارى از استادان ذن براى القاء آموزش‏هاى خود از هنرهاى‏بصرى و حجمى بهره جسته‏اند. از این نظر ذن بودیسم به سبب گرایش استادان ذن به آفرینش‏هاى هنرى میان آیین‏هاى دیگر غیرعادى‏جلوه مى‏کند.

خوشنویسى یکى از بهترین راهها براى رسیدن به بسیارى از آموزه‏هاى ذن است. زیرا در ذن‏کلمات صرفاً به عنوان یک پیکره یا قالب مقدس نقل یا بازسازى نمى‏شوند بلکه به صورت‏عنصرى پویا و نیرومند در آشکارسازى درونمایه راهب هنرمند بکار مى‏روند. بنابراین هم قالب‏کلمات و ظرفیت معنائى آنها و هم پویه و اشاره قلم هر دو در بازتاب مفاهیم باطنى ذن تجلى‏مى‏نماید.

نقاشى‏هاى استادان ذن در این زمینه کار آمد است. آثار نقاشى استادان ذن گونه‏اى اداى وظیفه‏در نهاد خود دارد. در آنها ارتباط مستقیمى بین نقش و آموزه ذن وجود دارد از قبیل موضوع‏نقاشى‏ها (مانند چهره‏هاى شاخص و صحنه‏هاى اشراق یافتگى از پیشینیان) و از جمله آثارخوشنویسى (بیش از همه متن‏هاى کوتاه ذن و اشعار) پدید مى‏آید. بعلاوه از دیر باز این باور درشرق آسیا بوده که قلم‏مو و مرکب نمایان‏گر منش حقیقى هنرمند مى‏باشد. بنابراین نگریستن به‏یک اثر نقاشى یا خوشنویسى گونه‏اى ارتباط است با روح و ضمیر خالق آن اثر.

هر چند راهبانى که در مرحله آموزش و سلوک‏اند به هیچ وجه نباید به تمرین نقاشى بپردازندو مشق خوشنویسى نیز به رونوشت‏بردارى از سوتراها و متون مقدس محدود مى‏گردد. اماپس از سپرى ساختن مرحله مشق و تمرین و بعد از آن که در معبد به مرتبه و مقامى دست یافتندنه تنها اجازه دارند تا بیان هنرمندانه خود را دنبال کنند بلکه مى‏توانند در کارهاى دیگر مانندبکارگیرى قلم‏مو راهبر و راهنماى سالکان باشند. گذشته از تمرین‏هاى عملى و بکارگیرى قلم‏موراهب جوان ممکن است از راه مشق نظر و نگرش در کار استاد و آثار هنرى درون معبد نیز کسب‏تعلیم کند و ذوق و زیبایى‏یابى خود را پرورش دهد، مشاهده و همکارى با استاد هنگامى که‏دست اندرکار پدید آوردن اثر است و مى‏کوشد تا به کار خود امتیاز بخشد در ضمیر ناخودآگاه‏شاگرد بطورکلى تأثیر گذار خواهد بود.

هم اکنون کتاب‏هاى زیادى نوشته شده تا معانى مختلف ادراک ذن را انتقال بدهند که این امرشامل ترجمه مجموعه کوآن‏ها(6)، مجموعه نظم ذن و داستا(5)ن‏هاى کوتاه استادان ذن، تعبیرها وتفسیرهاى خردگرایانه از ذن، رویارویى‏هاى بین فرهنگى و بینش شخص به تجارب رهبانى باشدکه به هر حال آگاهى و مکاشفه شخص دیگر غیر از خود، در زمینه تجربه ذن هنوز فاقد ارزش واصالت است. تنها راه تجربه ذن به وسیله ارتباط ذهنى و رویاروئى با ذهن استاد ذن است. "انتقال‏بدون واسطه از ذهن به ذهن، خالص‏ترین نوع آموزش"

اندک زمانى پرداختن به تمرین راهبانه یکى از مؤثرترین راهها براى کسب تجربه و درک هنراستاد مى‏باشد. نقاشى‏هاى آب - مرکب استادان ذن به گونه‏اى از دیگر نگاره‏هاى قلمویى تفاوت‏دارد. در آنها نوعى شکوه، گونه‏اى عمق و گاهى یک سلسله تغییرات عمدى غیراستادانه که‏معناى آزادگى و کیفیتى فروتنانه و بى‏همتا به ذن را در بردارد، دیده مى‏شود. اما در پس هر کیفیت‏صورى، وسعت نظر و زیر ساخت اساسى و تمرکزى از آن تجربه وجود دارد که این مفهوم فقطتوسط استاد ذن قابل بیان مى‏باشد.

فرصت رویارویى با این تجربه و تعالیم ذن که در وراى آنها نهفته است، همین کیفیت‏فوق‏العاده‏اى است که هنر ذن براى بینندگان خود فراهم آورده است. وراى شناخت گسترده و درک‏معرفت ذن در قرن بیستم و آن سوى یکسانى فلسفه شرق به بینش غرب، قلب ذن ژاپنى حضوردارد. تمرین‏هاى راهبانه پشتوانه‏اى را فراهم مى‏کند تا این انتقال باطنى از استاد به شاگرد در قرن‏بیست و یکم هم ادامه داشته باشد.

هنرمند زن ساعتها به تمرین و مشاهده و دقت نظر در طبیعت جاندار و بیجان مى پردازد.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/4/7 :: ساعت 3:2 عصر )
»» پرسیدم...گفت:

پرسیدند : هنگام غروب , خورشید چرا زرد رنگ است ؟
گفت : از بیم جدایی .
خورشید , با همه ء درخشندگی در پایان هر روز, ناپدید می شود

 و جای خویش را به تاریکی می دهد ولی آفتاب عشق , جاودانه در آسمان دل

می درخشد و جان می بخشد و این روزی است که شبی بدنبال ندارد .
پرسیدم : عشق چیست ؟ گفت : آتشی است .
گفتم : مگر آن را دیده ای ؟ گفت : نه در آن سوخته ام .
عشق را با تمام وجود فریاد بزن تا به جهانیان ثابت کنی :

 تمام مسیرها به سمت مشترک مورد نظر اشغال نمی باشد .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/6 :: ساعت 4:51 عصر )
»» حق برابر آزادی تجمعات

فرقی نمی کند، مشتت را برای چه گره کرده باشی و رو به آسمان نشانه بروی. فرقی نمی کند، کارگر، معلم و یا دانشجو باشی.مهم این است که هر تجمعی بدون توجه به علل و دلایل شکل گیری آن محکوم است و نیروهای نظامی و انتظامی خیلی ساده با آن برخورد می کنند.فرقی نمی کند، زن، مرد و یا پیر و جوان باشی.فرقی نمی کند حق را می خواهی و یا اعتراض می کنی به ناحقی ها.
مهم این است که در همه این شرایط ماموران بلند قامت و قوی هیکل یگان ویژه در صحنه حاضرند و مامورند و معذور.دستور فرمانده همان است که تا امروز با کوچکترین تجمع گروهی از فعالان اجتماعی ایران به تصویر در آمده است،برخورد و بازداشت!
اشتباه نکنید، این را قانون جمهوری اسلامی ایران نمی گوید، این اجازه در نامه ها و دستوالعمل های محرمانه امنیتی به فرماندهان ابلاغ شده که با این تجمعات برخورد شود، به این امید که بار دیگر تکرار نشود،آرزویی که البته هیچ وقت به بار نشسته است.
11 فروردین 1358 وقتی ایرانیان به قانونی که قانونگذاران ماه ها بر سر آن بحث و گفت و گو کردند، رای دادند با آگاهی از همه حقوق خود آن را تایید کردند و به دولتمردان اجازه دادند که آن را اجرا و با تخطی از آن برخورد کنند.
قانون آن روز، حق اجتماعات و راهپیمایی ها را برای همه مردم آزاد دانست.یعنی طبق اصل 27 قانون اساسی«تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد» مانعی نداشت.اما قانون آن روز رفته رفته با نگاهی جدید «تفسیر» شد و برای هرکدام از عناوین صریح قانون «تعاریف» جدیدی گنجانده شد، تا شرایط به گونه ای دگیر مدیریت شود.
حق اجتماعات و راهپیمایی هایی که قانونگذار حق همه ملت دانسته بود به حق مردمی خاص تغییر پیدا کرد و اجازه برگزاری اجتماعات تنها با صدور مجوز وزارت کشور و شورای تامین استانداری ها مجاز اعلام شد.
به این ترتیب دستورالعمل جدیدی تدوین و به سادگی همه خواسته های قانونی مردم، خلاف قانون تعبیر شد و به نیروهای نظامی و انتظامی با «تجمعات غیرقانونی» اجازه برخورد داده شد، فارغ از اینکه فریاد آن زن و مردی که به خیابان می آید و یا مقابل « خانه ملت » جمع می شود برای چه به آسمان رفته است و از مدیران کشور و وطنش چه می خواهد.
قانون امروز، به خوبی برای تجمعات صنفی کارگران، معلمان،زنان و دانشجویان اجرا می شود، اعترض های صنفی کارگران و یا معلمان، اقدام علیه امنیت ملی دانسته می شود و به بهانه صادر نشدن مجوز و یا تقاضا نکردن مجوز از مراجع قانونی اجازه برخورد با آنها و یا بازداشت شرکت کنندگان در آن صادر می شود، درحالیکه قانون دیروز همچنان برای بخشی دیگر صادق است.معترضان به اقدامات سیاسی کشورهای اروپایی،زنان و مردان ایرانی بودند که به سادگی و بدون درخواست مجوزی حق تجمع مقابل سفارتخانه های کشورهای اروپایی که بخشی از خاک آن کشور است را حق خود دانستند و ، توانستند مشت اعتراض خود را به آسمان نشانه بروند و حتی آنچنان ناراحت و عصبانی شوند که با پرتاب کردن آتش به داخل سفارتخانه ها و یا بالا رفتن از دیوارهای آن نفرت خود از رفتار و یا عملکرد آن کشورها اعلام کنند.
انزجار مردم تجمع کننده مقابل سفارتخانه ها، اگرچه برخلاف قانون،با حمل سلاح ،(بطری های آتش زا) همراه بود، اما تجمعی غیرقانونی و یا مخل امنیت داخلی و خارجی نامیده نشد،تا ماموران قوی هیکل و بلند اندام یگان های ویژه برای پراکنده کردن تجمع و یا بازداشت شرکت کنندگان ماموریتی داشته باشد.آن تجمع ها،حرکتی خودجوش و تجمعی اعتراضی معرفی شد که نیروی انتظامی برای حفظ نظم و برقراری امنیت در آنجا حاضر بود،بنابراین نه دستورالعملی برای آن لازم بود و نه نامه محرمانه ای.
اما کارگرانی که براساس سیاست دولت کار خود را از دست داده بودند و یا حقوقشان نادیده گرفته شده، وقتی تصمیم می گیرند که تنها اعتراض خود را به گوش مدیران برسانند و حقوق صنفی خود را مطالبه کنند، حرکتی سازمان یافته انجام داده اند که برای آن دستور و نامه صادر می شود تا ماموران پلیس به راحتی با باتوم و یا هر وسیله دفاعی، به آنها حمله کنند.
معلمانی که خواستار برابری حقوق خود می شوند و برای این درخواست خود مقابل مجلس حاضر می شوند تا نمایندگانی را که به هرم سبز فرستادند را قیم خود کنند که تصمیمی به حق بگیرند و از وزیر دولت رعایت نکردن آن را بپرسند، بازداشت می شوند، تا دلایل تجمع مقابل «خانه ملت» را توضیح دهند.انگار معنی تجمعات آزاد و صنفی و حقوقی تغییر کرده است.
شاید فرماندهای نیوهای انتظامی و نظامی ویا مدیران امنیتی کشور که در اتاق های در بسته نامه ها و دستورالعمل های ویژه را صادر می کنند، فراموش کردند که «افزایش یا برابری حقوق»و یا «پرداخت حقوق عقب افتاده» امنیت ملی نیست که اعتراض به آن و یا درخواست آن امنیتی را به خطر بیاندازد و یا خارج از مرزهای ایران را به سوی ایران متوجه کند.دایره امنیت ایران آنچنان بزرگ و قوی است که کنار هم جمع شدن بخشی از جامعه ایرانی نه تنها برای نفی آن نیست بلکه قدمی است برای حفظ آن.
کارگرانی که چرخ سازندگی ایران را می چرخانند و یا معلمانی که آینده سازان وطن را تربیت می کنند، همه با نگاه به فردای ایران قدم بر میدارند تا مبادا وطن جای پای دیگری را به خود ببیند.
حق برابری کار و دریافت به موقع و مناسب دستمزدی که برای آن زحمت کشیده می شود، همانند همان اعتقاد مسلمانان به مقدساتشان است که برای نادیده گرفتن آن به کشورهای توهین کننده اعتراض می کنند و توهین کنندگان را مجبور به عذرخواهی می کنند.
شاید به همین دلیل هم قانونگذار دقیقا بعد از اصل 27 قانون اساسی آورده است:« هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند.دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید».درخواست اجرای قانون حق ملت است و تقاضای بزرگی نیست،شاید به همین دلیل رییس مجلس هم از برخورد نیروی انتظامی با کارگران معترض متاسف است و دریافت مطالبات را حق کارگران می داند.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/6 :: ساعت 4:41 عصر )
»» برگی از دیوان سوخته حاج مرشد چلویی

کشتگان عشق بی غسل و کفن خوابیده اند

سر براه دوست داده با بدن خوابیده اند

در گلستان شهادت یک به یک مانند گل

پاره پاره در جوار ذوالمنن خوابیده اند

در کنار شاه اقلیم امامت روی خاک

با تن صد چاک با وجه حسن خوابیده اند

سرزمین کربلا یعنی حسین آباد عشق

مردمانش جمله با یک پیرهن خوابیده اند

جان نثاران شه دین ساکنان بزم قرب

بی کس و بی خانمان دور از وطن خوابیده اند

گر خزان شد گلستان مصطفی فخر زمن

نو گلانش تشنه لب در آن چمن خوابیده اند

چنگ ننوازید امشب لشکر از بهر خدا

کاهل بیت شاه در بیت الحزن خوابیده اند

ای صبا آهسته تر می ران به دشت کربلا

کودکان در خیمه با حزن و محن خوابیده اند

"ساعیا" با چشم حق بین بین که یاران حسین

                                                            جمله یک روحند لیکن تن به تن خوابیده اند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( جمعه 86/4/1 :: ساعت 2:52 صبح )
»» اموزش تله پاتی قسمت سوم

در محیطی ارام بنشینید ودر حال هیپنوز قرار گیرید دوستان همان طورکه قبلاگفتم باید اراده قوی برای این کار داشته باشید

در این مرحله تصویر فرد مورد نظر را تا پانزده دقیقه یا نیم ساعت در ذهن خود مجسم کنید به یاد داشته باشید یک لحظه از ذهن محو نشود اگر چنانچه
ازذهن تصویر رفت میتونید یک عکس از فرد مورد نظر را در مقابل چشمان خود قرار دهید چند دقیقه ای به ان نگاه کنید بعد چشمان خود را ببندید
وان را مجسم کنید میتونید این کار را برای چند بارارامه بدهید تا موفق به تصویر ان در ذهن شوید تصور کنید شخصی که می خواهیدبر او اثر گذارید
در چند قدمی شما ست یا او را می توانید به وضوح ببینید د رذهن خود خطوط چهره وخطوط بد ن یا نیم رخ اورا مجسم کنید بین 10تا15دقیقه
جز به هیکل او به صورت زنده نیندیشید تجسم ذهنتان منحرف نشود در این زمان برای کمک به حافظه متوانید از ان عکس استفاده کنید
اکنون تصور کنید که فکر واحساس فرد مورد نظر ناگهان در تسخیر تصویرشما قرار گرفته شما را می بیند به شما می اندایشد از دیدن تصویر
شما نمتواند دل بکند از ملاحظه ان لذت می برد به این کار ادامه دهید به ارامی به انچه می کنید فکر کنید ما دام به خود تلقین کنید من اورا مجبور
میکنم به من فکر کند کار دیگری نمی تواند بکنداین تصویر ذهن خود را به ذهن او تحمیل کنید دوستان تعجب نکنید این حال را مثل یک فیلم می بینید
تصو رکنید از تکنشهایی که شما به او داده اید به هیجان امده حس کنید به سوی شما کشیده میشودوبه خود تلقین کنید {ارزو دارم اورا ببینم
وانچه رادر دل دارم به او بگویم }ان قدراین تلقین را تکرار کنید که نتیجه بگیرید تا سر انجام تسلیم خواسته شما شوددوستان ارجمند    
 شمادوستان است textاینده من فقط مربو ط به سوالات
باور کنید این متن یکی از اثرارتلپاتی است که من ان را فاش کردم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( جمعه 86/4/1 :: ساعت 2:27 صبح )
»» آموزش تله پاتی(قسمت دوم)

برای انجام تجربه تله پاتیک حداقل به دو نفر نیاز داریم :جنسیت:چون تله پاتی عبارت از انتقال افکاری است که از یک بار عاطفی و احساسی قوی اکنده شده است بنابراین با توجه به غرایزی که خداوند برای بقای نسل در نهاد بشر قرار داده است ارتباط بین دو جنس مخالف بایستی روشنتر و پر قدرت تری صورت بگیرد نر وماده هریک به تنهای ناقص هستند و هر کدام از انها سعی دارد با جستجوی جفت خویش به کمال برسد جاذبه جنسی یکی از شاهکارهای افرینش که در پرتو ان موجبات ادامه نسل و رسیدن به تکامل فراهم می شود قدرت ونیروی عشق بسیار قوی است تا حدی که در  بر خی از موارد بر عقل سلیم می شود
در ارتباط تله پاتیک جنسیت از اهمیت زیادی بر خوردار است بهترین نتایج درشرایطی صورت می گیرد که فرستنده پیام مرد و گیرنده زن باشد در شرایطی که برعکس این باشد نتیجه از انچه که گفته شد کمتر است
همان طور که در ارتباط عاری روزمره با دیگران سعی می کنیم با توجه به میزان سن تحصیلات طبقه اجتماعی و قدرت درک انها از زبان و منطق خاصی پیروی کنیم به هنگام بر قراری ارتباط تله پاتی با دیگران هم بایستی به این عا مل مهم تو جه کنیم بنابراین اگر بخواهیم با کودکی ارتباط بر قرار کنیم با یستی از تصاویر و سمبلهایی استفاره کنیم که بیشتر مطابق ادراک و روحیات او باشد ،در روزهای پر گرد وغبار و پر باد وطوفان پیش از رگبارها در زمان فعالیتهای خو رشید ی و به هنگام وجود کامل قرص ماه از انجام تله پاتی خود داری کنید زیرا در برخی از افراد در این ایام ممکن است کسالتهای مبهمی از یک سر درد تا افسردگی شدیید حملات اسمی.....متفاوت دچار با شند  بنا بر این هنگامی که هوا کمی ارام وخنک است بهترین زمان برای تمرینات تله پاتی است
این موضوع در روزهای که بارانی به شرطی که رگبا ر وجود نداشته باشد هم صدق می کند در زمانی که هوا بسیار سرد وگرم است شرایط نا مناسب است شاید دوستان بپرسن چرا دراین موقعها زمانه خوبی نیست
با ید عرض کنم معمولا پیش از رگبارو رعدو برق تحولات شدیدی در میزان فشار و بار الکتریکی هوا پیدا می شود که هر گونه تماس تاه پاتیک را مانع میشود مهمترین دلیل برای تو جیه عوارض این اثار بیان شده پیدایش تغیراتی در میزان یو نها یا اتمها و ملوکولهایی است که دارای بار الکتریکی در پوست هستند و انسان شدیدا نسبت به انها حساس است
:پیام تله پاتیک :باید متن و لحنی داشته باشد که گویی خود او به این مطالب فکر می کند و انرا از با زبان خودش بیان می کند :برای مثال اگر بخواهیم که او دستش را بلند کند این پیام یا فرمان به این صورت صادر می گردد :حالا من دست رااز زمین بلند می کنم پس درستی مطالب این است که همه پیامها را تجسم کنید اگر کالایی می خواهید خریداری کنید مهم این نیست که به این
کالا احتیاج داری یا نه کافیست که انگیزه و اشتیاق لازم برای خرید یک جنس به وجود اید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( جمعه 86/4/1 :: ساعت 2:26 صبح )
»» آموزش تله پاتی

درهر تمرین یا برنامه تلپاتیک بین دو فرد فرستنده  وگیرنده فاصله ای وجود دارد که می توان از چند سانتیمتر تا چند هزار کیلو متر متفاوت باشد میزان فاصله در نحوه و نتیجه ارتباط تلپاتی کمترین تاثیری ندارداگر شما فکر خود را به این امر معطو ف و در نتیجه شرطی نماید که در فاصله طولانی بر قرار ی تله پاتی مشکلتر است این تلقین ذهنی بر روی رفتار شما تاثیر گذاشته ودر عمل نیز در فواصل نزدیک تر نتیجه بهتری کسب می کنید این تصور یا شرطی شدن نادرست و مضر است هرگز به فاصله موجود بین گیرنده و فرستنده اهمیتی ندهید شما به همان میزان از ظرفیت و قابلیتی را که در فاصله نزدیک کسب کرده اید می توانید در فواصل طو لانی هم دریافت کنید - اصول بنیادی دانش تله پاتی توصیه مشود که تجربیات اولیه درفاصله نزدیک و ترجیحا در یک اتاق ارام صورت گیرد برخی از صاحب نظران معتقدند که افراد حاضر در این جلسات بایستی از لحاظ روحی و عاطفی به هم نزدیک باشند اگر در تمیرنهای اولیه فرستنده پیام دست راست خود را بر روی دست چپ گیرنده بگذارد این ارتباط جسمی پیوند روحی و عاطفی بهتری را بین انها ایجاد میکند در ایین سالکان و عارفان شرق اسیا بویژه چین باستان و سرزمین عجایب هند قسمت راست بدن دارای قدرت یا اهمیت مثبت و صادر کننده انرژی می باشد درحالی که سمت چپ دارای انرژی یا الکتریسته منفی و دریافت کننده میباشد :زمان مناسب مناسبترین زمان برای ارتباط فکری ساعا ت اخر شب وصبح زود است در عمل انسان مو جودی است که روز را با کار و فعالیت به پایان می رساند و شبها خسته و کو فته نیاز به خوابیدن دارد در شرایط عادی انسان شبها به چرت زدن و خواب الودگی دچار می شود ودرصورت دراز کشیدن به خواب عمیقی فرو می رود زمانی که ما بیدار و مشغول فعالیت هستیم ضمیر اگاه ما فعال است بر عکس هر زمان که مادر وضعیت سکوت و ارامش هستیم ضمیر ناخود اگاه ما فعال میشود در این شرایط انرژی زیادی از مغز ساطع میشود و پراکندگی این امواج نمایمگر وجود شرایط ارامش واسایش فیزیو لوژی در مغز است هر گاه ما بتوانیم جسممان را ریلاکس و غیر فعال کنیم قدرتها و قابلیتاه روحی و روانی فعال و شکوفا میشود گویی در این شرایط کانالهایی که برای فعالیت و کارایی لازمند رها وازاد مشوند در این زمان انسان بهتر وبیشتر می تواند با ضمیر مادون اگاه و ناخود اگاه خویش که منبع الهام و برکات است رابطه بر قرار کند زمانی که انرژی زیادی از مغز خارج شود رو ح میتواند خود را از زیر بار سنگینی جسم رها ودر فضا ی بی کران به پرواز در اید به این حالت وضعیت خروج روح از بدن می گویند ادامه دارد.....

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( جمعه 86/4/1 :: ساعت 2:23 صبح )
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 382
>> مجموع بازدیدها: 1375363
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب