»» نابغه شرق فیلسوف متاله صدرالدین محمد شیرازی
در تالاری که درست بالای سر در مدرسه خان شیراز قرار دارد سیصد سال پیش ملاصدرای شیرازی تدریس می کرد و اکنون هم این تالار به نام این شخصیت بزرگ علمی نامگذاری شده است.
ملاصدرای شیرازی از اعقاب حاجی قوام الدین حسین شیرازی وزیر شاه شیخ ابواسحق اینجو است به همین جهت او را قوامی می گفتند.
سیصد سال پیش یعنی زمانی که دکارت راه جدیدی در علم پیش گرفت، نابغه شرق، ملاصدرا نظریه ای ابراز داشت که ضربت سهمگینی بر عقادی علمی زمان خود وارد آورد و اگر شرایط لازم وجودداشت می توانست حوزه های علمی ایران را در جهتی نوین سوق دهد.
ملاصدرا احساس کرد که نظریات ارسطو دست و پای حکمای اسلامی را بسته و آنان را از تفکر آزاد باز داشته از این رو با وضع نظریه جدید و انقلابی خود، علیه علم و فلسفه ای که هزار سال در عالم اسلام نضج و قوام گرفته بود قیام کرد و آراء ارسطو، فارابی و ابن سینا را باطل اعلام داشت.
ملاصدرا ابتدا فلسفه ارسطو، ابن سینا و فلسفه اشراق را کاملاً فرا گرفت. اساتیدش عبارت بودند از میرباقر و شیخ بهائی عاملی. آنگاه به یکی از دهات قم رفت و به ریاضت مشغول شد سپس به شیراز آمد و در تالار مدرسه خان به تدریس پرداخت و ضمناً به تألیف کتاب همت گماشت.
وی فلسفه مشاء و اشراق را ممزوج ساخت و در این راه شیوه مصنفین اخوان الصفا را پیمود.
ملاصدرا و دکارت در شرق و غرب راه نوینی را در پیش گرفتند ولی شیوه آنان کاملاً متفاوت بود. دکارت نسبت به همه چیز شک آورد و از وجود خویش شروع کرد تا توانست راهی برای درست به کار بردن عقل پیدا کند و دریچه ای به روی علم باز نماید.
ملاصدرا مردی عارف و روحانی بود. از این رو نمی توانست قیود معتقدات مذهبی را دور بریزد. مع الوصف به یک راز بزرگ طبیعت پی برد و دانست که جوهر عالم ماده همیشه در حرکت است.
تا زمان ملاصدرا، فلاسفه حرکت را به تمام عالم عمومیت نمی دادند و می پنداشتند که در پنج مقوله جوهر (عقل، نفس، هیولی، صورت، جسم) و پنج مقوله عرض (له، متی، فعل، انفعال، اضافه) حرکت راه نمی یابد و فقط در چهار مقوله عرض (کم، کیف، وضع، این) حرکت واقع می شود.
علت آن است که آنان حرکت را از دیدگاه مشهودات خویش تعریف می کردند. مثلاً می دیدند که اشیاء را می توان شمرد یا اندازه گرفت یا حرارت، اراده، شجاعت، سستی، سختی، نور و غیره منشأ حرکت هستند.
محمدبن ابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، صدرالدین و صدرالمتألهین دارای تصنیفاتی است که فهرست آنها به شرح زیر است:
1. اسفار 2. شرح هدایه 3. حاشیه بر الهیات شفای شیخ الرئیس 4. شرح حکخه الاشراق شیخ شهاب الدین سهروردی 5. واردات قلبیه 6. رساله در حدوث عالم 7. مسائل قدسیه و قواعد ملکوتیه 8. رساله در تحقیق تشخص 9. رساله در تحقیق اتضاف مهیه بوجود 10. رساله در جواب مسائلی که از محقق طوسی سؤال شده و جوابی صادر نگشته 11. کتاب اسرار الایات 12. تفسیر سوره جمعه 13. تفسیر سوره الطارق 14. تفسیر سوره الواقعه 15. تفسیر آیه نور 16. تفسیر آیه الکرسی 17. کتاب حکمه عرشیه 18. کتاب مشاعر 19. رساله اکسیر العارفین فی معرفه الحق و اللیقین 20. رساله کسر اصنام جاهلیه 21. رساله اتحاد عاقل و معقول 22. کتاب شرح اصول کافی 23. عقل و جهل.
ملاصدرا هفت سفر پیاده به مکه رفت و در سفر هفتم به سال 1050 هجری قمری در بصره وفات یافت و همانجا مدفون گردید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:58 صبح )
»» حضرت آیتالله العظمىسید شهابالدین مرعشى نجفى
مؤسس و بنیانگذار این کتابخانه عظیم و بىنظیر، فقیه و مرجع تقلید شیعیان جهان، بزرگ فرهنگبان میراث اسلامى، عالم اصولى، محدث رجالى، ادیب اریب، تبارشناس برجسته، محقق و مورّخ، حضرت آیتالله العظمىسید شهابالدین مرعشى نجفى در صبحگاه بیستم صفر ١٣١٥/ ٢١ژوئیه ١٨٩٧ در نجف اشرف در کشور عراق در یک خانواده سرشناس علمى و مذهبى زاده شد.
نخست نزد پدر بزرگوارش آیتالله سید شمسالدین محمود حسینى مرعشى نجفى (متوفى١٣٣٨ق)، که خود از علماى بزرگ آن زمان به شمار مىآمد، و نیز شیخ مرتضى طالقانى، شیخ محمدحسین اصفهانى، حاجیه خانم بىبى شمس شرفبیگم طباطبایى، جدّه مادرى خود، مقدمات علوم را بیاموخت.علم تجوید و قرائت قرآن کریم و تفسیر را از پدر خود و میرزا ابوالحسن مشکینى، شیخ محمدحسین شیرازى، سید هبةالدین شهرستانى و سید ابراهیم شافعى رفاعى بغدادى. علم انساب را نیز از پدر و سید رضا موسوى غُریفى صائغ بحرانى، و برادر او، سید مهدى غُریفى.فقه و اصول را از پدر، شیخ مرتضى طالقانى سید محمدرضا رفسنجانى، شیخ غلامعلى قمى، میرزا ابوالحسن مشکینى، سید آقا شوشترى، میرزا محمدعلى کاظمینى، شیخ عبدالحسین رشتى، میرزا آقا اصطهباناتى، شیخ موسى کرمانشاهى، شیخ نعمت الله لاریجانى و سیدعلى طباطبایى یزدى، علوم ریاضى و هیئت را از شیخ عبدالکریم بوشهرى، سید ابوالقاسم موسوى خوانسارى، دکتر عندلیب زاده، میرزا محمود اهرى، آقا محمد محلاتى، شیخ عبدالحمید دشتى، میرزا احمد منجم و سید کاظم عصار.علم طب را از پدر، محمدعلى خان مؤید الاطباء.علم رجال و درایه و حدیث را از پدر، سید ابوتراب خوانسارى، میرزا محمد تهرانى، شیخ عبدالله مامقانى و میرزا ابوالهدى کرباسى. فقه و اصول استدلالى را از بزرگترین استاد اصول در نجف اشرف، شیخ ضیاءالدین عراقى، سید احمد بهبهانى، شیخ احمد کاشف الغطاء، شیخ على اصغر ختائى تبریزى، شیخ محمدرضا مسجدشاهى. مدت سه سال نیز در سامرِّا و کاظمین دوره تکمیلى فقه و حدیث و رجال را از سید حسن صدر آموخت؛ و اصول را از شیخ مهدى خالصى فراگرفت و مجدداً به نجف بازگشت و علم کلام را از پدر خود و شیخ محمدجواد بلاغى و شیخ محمداسماعیل محلاتى و سید هبةالدین شهرستانى آموخت.
آیتالله مرعشى یکى از معدود علمایى است که از استادان زیادى کسب فیض کرده است. او در بسیارى از علوم سرآمد اقران خود بود. استادان ایشان در شمار برجستهترین استادان حوزه علمیه نجف اشرف ـ که در آن زمان بزرگترین مرکز علمى جهان تشیع به شمار مىرفت ـ قرار داشتند. دیرى نپایید که با بهره گیرى از استادان خود، به اخذ درجه اجتهاد ـ که بالاترین درجه علمى حوزههاى علمیه است ـ نایل گردید.
بیشتر نیاکان ایشان عالمانى دین پژوه یا پزشکانى حاذق و یا حاکمانى صالح و باتدبیر بودند. بیش از دویست سال حکومت طبرستان آن روز (مازندران و گلستان فعلى) دردست اجداد ایشان بوده است. سید قوامالدین مرعشى، معروف به میربزرگ، سرسلسله سلاطین مرعشى طبرستان در سده هشتم هجرى است که قبر شریفش در شهر آمل در ایران زیارتگاه اهل آن دیار است.
سلسه نسب ایشان با ٣٣ واسطه به حضرت امام زین العابدین على بن الحسین (ع) مىرسد. نسب سادات مرعشى از معتبرترین سلسله نسبهاى سادات به شمار مىآید که بیشتر در شهرهاى قم، تهران، رفسنجان، دماوند، قزوین، مازندران، خوزستان و آذربایجان سکونت داشتهاند.
آیتالله مرعشى چند سال پس از نیل به مقام رفیع اجتهاد، در سال ١٣٤٢ق/١٩٢٤م به ایران سفر کرد و پس از تشرف به مشهد مقدس، به تهران رفت و در آنجا لحظهاى از تحقیق و استفاده از استادان برجسته بازنماند و از بزرگانى چون شیخ عبدالنبى نورى، شیخ حسین نجمآبادى و میرزا طاهر تنکابنى بهره گرفت.
سرانجام در سال ١٣٤٣ق/١٩٢٥م به قم رفت و به دعوت و درخواست آیتالله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، مؤسس حوزه علمیه قم، در آنجا سکونت اختیار کرد. از همان سال به عنوان مدرس رسمى درجه اول حوزه علمیه برگزیده شد. دیرى نپایید که در شمار مراجع تزرگ تقلید درآمد و میلیونها نفر از شیعیان کشورهاى مختلف، از جمله ایران، عراق، لبنان، کویت، احساء و قطیف عربستان، امارات عربى، بحرین، پاکستان، هند و ترکیه و بخشى از کشورهاى آفریقایى، مانند زنگبار، از ایشان تقلید مىکردند.
آیتالله مرعشى طى٦٧ سال تدریس در حوزه علمیه قم، که در برخى روزها به ده درس باغ مى گردید، در تحکیم پایههاى این حوزه نوپاى علمى لحظهاى درنگ نکرد. حاصل این تلاش هزاران شاگردى است که تربیت نمود و هر کدام خود از مشاهیر و مدرسان حوزه و دانشگاهاند.
بنیاد چندین مدرسه علمى و مسجد و حسینیه و مراکز درمانى و کتابخانه در قم و دیگر شهرستانها و خارج از کشور و نیز احیا و انتشار آثار علمى دانشمندان متقدم اسلامى و تشویق و ترغیب محصلین به استفاده از آنها، از جمله خدمات ارزنده آن فقید سعید به شمار مىآید.
موقعیت علمى و اطلاعات گسترده وى در علوم و فنون مختلف، از تألیفات و آثارى که بر جاى گذارده و بیشترین آنها به عربى است آشکار مىشود از جمله کتاب ملحقات الاحقاق، در کلام و عقاید و فضایل ائمه اطهار(ع)، که در تألیف آن به بیش از پنج هزار اثر از منابع اهل سنت مراجعه شده است؛ و طیّ چهل سال به جمعآورى و تدوین این اثر مهم پرداختهاند؛ و تاکنون ٣٦ جلد آن به اهتمام متولى کتابخانه چاپ و منتشر گردیده است. همچنین حاشیه بر عروه الوثقى، در دو جلد؛ منهاج المؤمنین، در فقه، در دو جلد؛ تقریرات قصاص، در سه جلد، که یکى از شاگردان ایشان جمعآورى نموده است؛ طبقاتالنسّابین، که در نوع خود یکى از بىنظیرترین آثار تألیف شده در این باره است؛ حاشیه بر کفایةالاصول، در دو جلد؛ حاشیه بر رسائل، در یک جلد؛ المشاهد و المزارات، در یک جلد بزرگ؛ اعیان المرعشیین، در یک جلد بزرگ؛ المعوّل فى امر المطوّل، در یک جلد؛ علماءالسادات، در یک جلد؛ مسارح الافکار یا حاشیه بر تقریرات شیخ مرتضى انصارى، در یک جلد؛ الفوائد الرجالیه، در یک جلد؛ کشف الارتیاب، در نسب، یک جلد؛ المُجدى فى حیاة صاحب المَجدى، در یک جلد؛ رفع الغاشیة عن وجه الحاشیة، در منطق، یک جلد؛ الردّ على مدعى التحریف، تعلیقه بر عمدةالطالب، در علم نسب.
همچنین کتاب عظیم مشجرات آل رسول الله الاکرم (ص) که در برگیرنده شجره سادات ایران و دیگر کشورهاست و در چند جلد تألیف شده و متأسفانه به صورت مسودّه و ناقص است. سفرنامه اصفهان ـ شیراز ـ سامرّا و آذربایجان. تعداد عناوین آثار علمى ایشان ـبا احتساب برخى که مسودّهاند یا کامل نیستندـ بالغ بر ١٥٠ اثر است و تعدادى از آنها تاکنون چاپ و منتشر شده است.
ایشان یکى از پیشکسوتان وحدت میان مذاهب اسلامى است. آیت الله مرعشى با ارتباط مکاتبهاى که با علماى بزرگ فرق اسلامى در کشورهاى مختلف برقرار ساخت، موفق به اخذ بیش از ٤٥٠ اجازه روایت حدیث گردید. تصویر بخشى از این اجازات به ضمیمه زندگینامه هر یک از صاحبان اجازه در المسلسلات فى الاجازات، به عربى، در دو جلد بزرگ ـکه به کوشش متولى محترم کتابخانه گردآورى شدهـ چاپ و منتشر گردیده است. همچنین کتاب الاجازةالکبیرة که دربرگیرنده اسامى اجازهدهندگان به معظمله با ذکر طریق روایتى هر یک از آنها مىباشد از سوى این کتابخانه چاپ و منتشر گردیده. نیز ایشان هزاران اجازه روایت حدیث به طلاب و محصلان و استادان حوزه و دیگر واجدان شرایط ـاز سالهاى ١٣٣٩ق تا آخرین روز زندگى خودـ اعطا کردهاند، که تولیت محترم کتابخانه بیشتر آنها را جمعآورى کرده است. آیت الله مرعشى را شیخ الاجازه عصر خویش نیز خواندهاند.
سجایاى اخلاقى و احاطه ایشان بر علوم و فنون گوناگون، و ریاضتها و مجاهدات ایشان بیرون از شمار است. در ادوار زندگى با ارباب دانش و بزرگان دینى، اسلامى و غیراسلامى، دیدار و ملاقاتهاى مهمّى داشته و پیوسته دانشگاهیان و پژوهشگران به ایشان مراجعه کردهاند. برخى از شخصیتهایى که آیتالله مرعشى با آنها دیدار کرده است عبارتاند از: تاگور، شاعر و فیلسوف مشهور هندى، علامه رشید رضا مصرى مؤلف تفسیر المنار، شیخ طنطاوى جوهرى مصرى صاحب تفسیر الجواهر، کشیش و مؤلف بزرگ انستانس کرملى در بغداد، پرفسور هانرىکربن فرانسوى.
یکى از برجستهترین خدمات فرهنگى آیتالله مرعشى نجفى، بنیاد کتابخانه بزرگى است که در جهان از شهرت و اعتبار ویژه برخوردار است. با این کار سترگ، ایشان یکى از بزرگترین انقلابهاى فرهنگى تاریخ ایران و اسلام را رقم زده است. از این رو، در مجامع علمى، فرهنگى و تحقیقى جهان از وى با نام بزرگ فرهنگبان میراث اسلامى یاد مىشود.
او پس از نزدیک به یک قرن کوشش در جهت اشاعه فرهنگ اسلامى و احیاى تفکرات شیعى و خدمات ارزنده علمى و اجتماعى، سرانجام در روز چهارشنبه هفتم صفر ١٤١١/هفتم شهریور ١٣٦٩/٢٩ آگوست ١٩٩٠ در ٩٦ سالگى بر اثر سکته قلبى دیده از جهان فرو بست. به همین مناسبت، دولت جمهورى اسلامى ایران سه روز عزاى عمومى اعلام کرد. نیز در کشورهاى پاکستان و لبنان سه روز عزاى عمومى اعلام گردید. پیکر مطهر آیتالله مرعشى طى مراسم باشکوهى قبل از ظهر جمعه نهم صفر/ نهم شهریور با حضور میلیون مردم ایران و مقامات بلندپایه لشکرى و کشورى و مراجع عظام، مدرسین و علماى حوزههاى علمیه و نیز نمایندگان سیاسى کشورهاى اسلامى در ایران تشییع گردید. سالها قبل از رحلت ایشان، تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه (ع) محل دفنى براى ایشان در داخل حرم و در نزدیکى ضریح مطهر در نظر گرفته بود، لیکن حسب وصیتشان که مرقوم فرمودهاند: «مرا در راهروى ورودى کتابخانه ـزیر پاى محققانى که براى مطالعه و تحقیق به این کتابخانه مراجعه مىکنندـ دفن نمایید»، در راهروى کتابخانه بزرگى که خود آن را بنیاد نهاد است به خاک سپرده شد.
گفتنى است که وزارت پست جمهورى اسلامى ایران، به منظور تجلیل از مقام شامخ نادره روزگار، یک تمبر زیبا مزّین به تصویر ایشان و نمایى از ساختمان کتابخانه چاپ و منتشر کرد. درباره زندگینامه ایشان مىتوان از کتابهاى شهاب شریعت، بر ستیغ نور، قبسات فى حیاة سیدنا الاستاذ، همچنین از وصیتنامه الهى ـ اخلاقى ایشان استفاده نمود.
بنیانگذار این کتابخانه، از جمعآورى ذخایر اسلامى و تأسیس مرکزى بزرگ به منضور گردآورى و استفاده پژوهشگران از آن ذخایر، اهدافى داشتند که فهرستوار برخى از آنها را برمىشماریم:
١. ایجاد یک مرکز بزرگ فرهنگى اسلامى بینالمللى که روند توسعه و پیشبرد دستاوردهاى عظیم علمى دانشمندان مسلمان را طى دوازده قرن گذشته بنمایاند.
٢. گسترش فرهنگ تحقیق و پژوهش در جامعه که ضرورت آن بیش از هر زمان دیگرى احساس مىشد.
٣. آگاهى پژوهشگران از وجود منابع مکتوب گردآورى شده در یک مرکز بزرگ و آشنایى بیشتر آنان با میراث اسلامى کهدر علوم و فنون مختلف نگارش یافته، و نام بسیارى از آنها در منابع موجود نیامده، از طریق تدوین و انتشار فهرست آنها.
٤. گردآورى نسخههاى خطى نفیس اسلامى و تمرکز آنها در یک مرکز بزرگ به منظور جلوگیرى از تاراج این ثروتِ ملى ک پیوسته از سوى سوداگران بینالمللى از کشورهاى اسلامى خارج مىشد.
٥. اولویت دادن به گردآورى نسخههاى خطى کهن و یا نسخههاى اصل به خططو مؤلّفان که از اعتبار و اصالت برخوردارند و تمرکز آنها در یک مرکز براى استفاده پژوهشگران.
٦. تهیه و جمعآورى تصویر و میکروفیلم و بایگانى از نسخههاى خطى نفیس اسلامى که در صد سال اخیر از ایران و یا کشورهاى اسلامى خارج شده و هم اکنون در کتابخانههاى دیگر ملل قرار دارد. همچنین تمرکز آنها به منظور دستیابى پژوهشگران.
٧. تحویل این گنجینه عظیم بشرى به نسلهاى بعدى؛ تا از فرهنگ سرشار نیاکان خود آگاهى یابند و بتوانند در تدوین تاریخ علم از این میراث مکتوب، که تنها کلید راهیابى به آن است، استفاده نمایند.
٨. حفظ و حراست از ذخایر مکتوب اسلامى که از لابهلاى حوادث روزگار (از جمله: آتشسوزى، بىتوجهى زمامداران بىکفایت و علمستیز به میراث مکتوب، اوجگیرى و تشدید اختلافات مذهبى و فرقهاى در طول اعصار، سیل و زمین لرزه) به ما رسیده است. نیز بازسازى و ترمیم و تهیه میکروفیلم از آنها به منظور پیشگیرى از فرسایش بیشتر این میراث بشرى.
با مقایسه نسخههاى خطى موجود در کتابخانههاى کشورهاى اسلامى پیش از همجوم مغولان و پس از آن، به خوبى وسعت و دامنه این خسارتها را مىتوان به دست آورد. قطبالدین نهروالى در الاعلام با علام بیت الله الحرام نوشته است: در حمله مغولان به بغداد در سال ٦٥٦ق/١٢٥٨م، که منجر به سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسیان گردید، مغولان کتابها و تألیفات مسلمانان را ـکه در خزانهها و مساجد و کتابخانههاى بغداد و در مدارس، به ویژه بیتالحکمه، قرار داشتـ به دجله ریختند؛ به گونهاى که بر اثر تراکم این ذخایر، پلى عظیم پدید آمد و سپاهیان مغول از روى آن عبور کردند و آب دجله نیز از مرکب این نسخهها سیاهرنگ شد. همچنین در نیشابور ـکه یکى از مراکز مهم علمى اسلامى در سده پنجم و ششم هجرى به شمار مىآمدـ ترکمانان غز کتابخانه بزرگ مسجد عقیل و پنج کتابخانه دیگر را سوزاندند و یا به تاراج بردند. (الکامل ابن اثیر، ج٩، ص ٧٤).
کتابخانههاى مرو و هرات نیز حملات مغولان مصون نماند و در یورشى وحشیانه تمامى مراکز فرهنگى، به ویژه کتابخانهها را آتش زدند. همچنین کتابخانه صاحب بن عباد در رى ـکه به گفته تاریخنگاران حمل آن با کمتر از چهارصد شتر انجام نمىشدـ در حمله سلطان محمود غزنوى به این شهر کتابهاى کلامى، فلسفى، نجومى و معتزلى از این کتابخانه خارج شد و به دستور وى آنها را آتش زدند. (الحضارة الاسلامیة فى القرن الرابع الهجرى، ج١، ص ٢٠٣ـ٣٢٦) در شهر اصفهان نیز کتابخانه نفیس مسجد جامع در اوایل سده ششم هجرى به دست اسماعیلیه طعمه حریق گردید. (الکامل ابناثیر، ج٨، ص ٣٠٥)
این کتابخانه بر اساس چندین سند رسمى، از جمله سند شماره ٦٢٣٩٣ مورخ ١٠/٢/١٣٤٦ و ٤٢٧٤٣ مورخ ١٢/٥/٤٦ و ٦٣٣٦٩١ مورخ ٩/١١/٤٦ از سوى بنیانگذار معظم آن وقف عام گردیده و تمامى کتابها و تجهیزات و ساختمان اصلى و فرعى و وابسته به آن، اعمّ از منقول و غیرمنقول، جزء موقوفه است. مقرّرات آییننامه و اساسنامه کتابخانه بر اساس همان شرایط و مقرراتى است که در وقفنامههاى یاد شده بر آنها تأکید گردیده است.
همه کتابها و اسناد مکتوب و غیرمکتوب ممهور به مُهر وقفى کتابخانه است.
همچنین طىّ مصوبهاى در تاریخ ٧/٨/١٣٧٦ در مجلس شوراى اسلامى این کتابخانه در فهرست نهادهاى رسمى عمومى غیردولتى ثبت گردید. آیت الله مرعشى از نخستین روز آغاز به کار کتابخانه در سال ١٣٤٥ش تولیت و ریاست آن را به فرزند ارشد و وصىاشف حجتالاسلام دکتر سید محمود مرعشى، واگذار کرد. نیز به تصریح همین وقفنامهها، تولیت کتابخانه بایستى در خاندان معظمله موروثى باشد. البته با شرایط مندرج در آن، با تقدم طبقه سابق بر لاحق.
این کتابخانه از لحاظ تعداد و کیفیت نسخههاى نفیس و کهن خطّى اسلامى نخستین کتابخانه در کشور ایران و سومین کتابخانه در جهان اسلام به شمار مىآید. همچنین نزد پژوهشگران و محققان داخلى و خارجى از شهرت و اعتبار خاص برخوردار است. رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینى(ره)، در بخشى از پیام خود در تاریخ ٢٤/١٢/٦٧ به دولت وقت درباره این کتابخانه چنین مرقوم داشتهاند: «کتابخانه حضرت آیتالله آقاى نجفى مرعشى ـدامت برکاتهـ از کتابخانههاى کمنظیر و شاید بتوان گفت بىنظیر ایران است...» روند روبه گسترش این کتابخانه به گونهاى است که به یارى خداوند در آیندهاى نه چندان دور در ردیف نخستین کتابخانههاى جهان اسلامى قرار خواهد گرفت.
تالیفات |
کتاب ملحقات الاحقاق |
منهاج المؤمنین |
شیخ الاجازه |
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:57 صبح )
»» ابو الحسن سعید بن هبة الله مشهور به قطب راوندی
ابو الحسن سعید بن هبة الله مشهور به قطب راوندی کاشانی یکی از علماء و محدثین بزرگ شیعه در قرن ششم هجری است. راوندی استادی کامل، عالمی متبحّر، مفسری محقق، محدثی امین، حکیمی متأله و فقیهی کم نظیر بود. مرحوم قطب راوندی یکی از ستارگان درخشان علم و دانش، نویسنده ای توانا و از محققین نامی شیعه در عصر خود بود. او با تألیفات ارزنده خویش خدمت شایانی به عالم اسلام و مسلمین نموده و نام شریف خود را در عداد علما برای همیشه جاوید گذاشت. تمام علمای شیعه و صاحب تراجم در تألیفات خود نام شریف او را در شمار اعلام بزرگ مکتب به عنوان فقیهی موثق متذکّر شده و مشابه این توصیفات را علمای اهل تسنن نیز در مورد او یادآور شده اند. قطب الدّین از شاگردان مفید ثانی، شیخ طبرسی، سید مجتبی رازی و سید مرتضی رازی، ابو البرکات مشهور و ابو الفتح آمدی صاحب غرر و درر بوده و از آنها اجازه نقل روایت دارد. خاندان سید راوندی و قطب الدین راوندی، همگان از علمای شیعه بوده و اولاد و احفاد آنها نیز علوم پدران و اجداد را به میراث بردند. علامه قرن ششم محمد بن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء، مرحوم قطب را به عنوان یکی از اساتید بزرگ خود بسیار تجلیل و توصیف نموده و او را در عداد بزرگترین علمای عصر خویش یادآور شده است. به جز تربیت و تدریس فضلاً آثاری ارزنده و سودمند نیز به رشته تحریر برد که هر یک از کتابهای او شامل چند جلد است بعضی آثار مهم او عبارت است از: خلاصه التفاسیر در 10 جلد، مغنی در شرح نهایه 10 جلد، مستقصی در شرح ذریعه سید مرتضی 3 جلد، شرح نهج البلاغه 2 جلد، فقه القرآن، اسباب نزول، قصص الانبیاء، خرایج و الحرایج، احکام الاحکام در شرح آیات الاحکام، جواهرالاحکام، رساله الفقهاء، رایع در احکام شرایع، معارج در شرح خطب مولا، منهاع البراعه در شرح نهج البلاغه، تهافت الفلاسفه در حکمت، جواهرالاحکام، حل العقود، زهرالمباحثه، ضیاء الشهاب در شرح شهاب الاخبار، انجاز در شرح ایجاز، اغراب در اعراب.
قطب الدین اولین شخصیت علمی جهان اسلام است که مبادرت به نوشتن شرح نهج البلاغه نمود و پس از وی قریب به 30 شرح به تقلید از او، علمای مختلف بر آن نوشته اند از بررسی کتب فوق و محتوای آنها علمای بزرگ جهانی به احاطه دانش های فراوان او در فقه و حکمت و حدیث ادبیات و لغت و تفسیر و کلام و شناخت او از کلمات مولای خود به خوبی پی برده اند و او بزرگ شخصیتی است که چون فیض کاشانی از ساعات و دقایق عمر خود حداکثر استفاده و بهره را برده است. خدایش درجات او عالی است متعالی فرماید سال تولدش را نیافتیم اما تاریخ وفاتش روز چهاردهم شوال سال 573 هجری قمری است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:53 صبح )
»» فخر رواة الشیعه الامامیة و کهف الشریعة الاسلامیة على بن بابویه ق
على بن بابویه قمى , در حدودسال 220 هـ.ق در قم و خاندانی روحانى و اصیل متولد شد.
استادان و مشایخ على بن بابویه تقریبا همان مشایخ کلینى یعنى محمد بن یحیى العطار و على بن ابراهیم قمى و احمد بن ادریس اشعرى و حسین ابن محمد بن العطار و عبدالله بن حسن مؤدب و محمد بن احمد ابن هشام و ابو خلف عجلى مى باشند .
معروفترین شاگردان او غیر از دو فرزندش ابو جعفر صدوق و ابو عبدالله الحسین ، عباس بن عمر کلوازانى و تلعکبرى و احمد بن داوود قمى و سلامة بن محمد بودند.
گفتار بزرگان :
نـجـاشـى از اصـحاب خود نقل کرده است, که مجمعى از اصحاب شنیده اند که : پـیـش ابوالحسن على بن محمد سمرى (ره ), یکى از نواب چهارگانه امام عصر (عج ) بودیم که او گفت : خداوند رحمت کند على بن حسین بن بابویه را به او گفته شده که او زنده است در پاسخ گفت : نه , او امروز به رحمت ایزدى پیوست تاریخ آن را یادداشت کردند و خبر رسید که او همان روز از دنیا رفته است.
خصوصیات اخلاقی:
او مورد عنایت خاصه حضرت امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف )واقع شده است و نامه اى از سـوى آن بـزرگوار توسط حسین بن روح نوبختى به اورسیده است که متن آن در رجال نجاشى این گونه آمده است : ابـوالحسن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى , شیخ بزرگ و پیشواى قمى ها در روزگار خـویـش , فقیه و مورد وثوق آنان , او به عراق آمد و با ابوالقاسم حسین بن روح (رحمه اللّه ) ملاقات نـمود و از او مسائلى را پرسید سپس با او مکاتبه نمود و این مکاتبات توسط على بن جعفر بن اسود انـجـام مـى پذیرفت در یکى از این مکاتبات از او مى طلبد که نامه اى را به محضر صاحب امر (عج ) بـرسـاند که در آن نامه درخواست دعائى درباره فرزند صورت گرفته بود, پس در پاسخ او چنین آمـد که ما ازخداوند متعال درخواست نمودیم که فرزندى به تو عنایت فرماید و به زودى دوفرزند ذکور نیکوکار و خیر نصیب تو خواهد شد . پـس از آن مـکاتبه بود که ابوجعفر و ابوعبداللّه از یک همسر ام ولدى متولدگردیدند از ابوعبداللّه حـسـین بن عبیداللّه آمده است که مى گفت : از اباجعفر مى شنیدم که بارها مى گفت : من با دعاى صاحب امر و امام زمان (عج ) به دنیا آمده ام و به این عنایت افتخار مى نمود
مقام علمی :
ابـوالـحـسـن على بن الحسین بن موسى بن بابویه , یکى از فقهاى نامدار و یکى ازاصحاب فتوى و اجـتـهـاد, و در عصر خویش رئیس فقها و محدثین و پیشواى مردم قم بوده است شیعیان در امور دینى به او مراجعاتى داشته اند و فتوایش نزد همگان نافذ ومحترم بوده است . در بـیـان عـظـمت علمى و منزلت قدس و تقواى او, همین بس است که فقهاى مادر مواردى که حـدیـثى از اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) نرسیده باشد, و از او فتوایى در آن زمینه وجود داشته بـاشـد, فـتاواى او را به علت نزدیک بودن به عهد امامت وعصر معصوم (ع ), به منزله حدیث تلقى مـى کـردنـد و فـتواى او را نشانى از وجودحدیث در آن زمینه قلمداد مى نمودند چنانکه شهید اول در کتاب ذکرى با این تعبیربیان فرموده اند:. اصـحـاب مـا, دستورالعمل خود را از رساله على بن بابویه مى گرفتند, هنگامى که دسترسى به نص روایت نداشتند, چون اعتماد و اطمینان کاملى به او داشتند .
وفات :
عـلـى بـن بـابـویـه در سـال 329 .هـ ق در درگذشت , و در قم , نزدیک صحن مطهر حضرت معصومه (س ) مدفون گردید و مزارش معروف , و هم اکنون مورد زیارت و عنایت مردم می باشد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:52 صبح )
»» علم الاعلام و حجة الاسلام ، قدوة المتقدمین الشریف سـید مرتضى علم
سـید مرتضى علم الهدى , در سـال 355 در یـکى از خانواده هاى محترم سادات بغداد به دنیا آمد که ازجانب پدر و مادر نـسـب بـس شریفى داشت . نسب شـریـفش با پنج و شش واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر و امام جعفر الصادق ( علیهم السلام) مى رسد کنیه اش علم الهدى و لقبش ذوالثمانین , ابوالثمانین وذوالمجدین و شریف مى باشد.
تحصیلات:
بـرخى از رؤیاها در صداقت و راستى بى شباهت به الهام و نوعى آگاهیهاى غیبى نیستند و یکى از آن نـوع رؤیـاهـا, خـوابى بود که شیخ مفید ( اعلى اللّه مقامه الشریف ) دیدند که حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام ) حـسـنین ( علیهم السلام ) را پیش او آورده است و مى فرماید : یا شیخ علمهما الفقه به این دو فرزند فقه بیاموز شیخ پس از بیدارى به حیرت وتفکر فرو مى رود, تا آنکه صبح همان شب , فاطمه والده مـاجده سید مرتضى و سیدرضى , با خدمتگزاران خود که دور او بوده اند, دو پسر خود را که در آن موقع از نظرسن , صغیر و خردسال بوده اند پیش شیخ آورده , شیخ محض رعایت جلالت آن مخدره , سلامش کرد و به پا ایستاد تا پس از احترامات معمولى , فاطمه مادر کودکان ,همان عبارت مذکور در رؤیا را (یا شیخ علمهما الفقه ) به زبان آورد و گفت :
اى شیخ این دو پسران منند, اینها را پیش تو آورده ام که به آنان فقه تعلیم دهى .
پـس شـیـخ تـحـت تاثیر قرار گرفت و خواب را به آن بانوى جلیل القدر بازگونمود و به تعلیم و تربیت آن دو برادر والاگهر اهتمام تمام به کار برد تا به آن مقام عالى علم و اجتهاد نائل آمدند که هر دو از ذخیره هاى ارزشمند اسلام و از نوادر و نوابغ روزگار گردیدند .
اساتید:
او در محیط علمى مساعد رشد و نما کرد و از محضر بزرگان و افرادى مانند:شیخ مفید, خطیب ادیب , ابن نباته و شیخ حسن بابویه بهره جست.
شاگردان و تدریس:
او حـوزه درسـى بـسـیـار غـنـى و در علوم متنوعه تدریس داشته است و هر یک از شـاگـردان او شهریه معینى داشته اند, چنانچه شیخ طوسى را ماهى دوازده دینار اشرفى طلاى هـیـجـده نخود و قاضى ابن البراج را ماهى هشت دینار و هر یک از تلامذه دیگر را به فراخور حال خـود شـهـریه مى داده است وقتى قحطى شدید پیش آند, مرد یهودى براى تحصیل روزى , چاره انـدیـشید که در نزد سید به تحصیل علم نجوم بپردازد بعد از استیذان از سید در درس او حاضر شد و حـسب الامر سید به او روزانه تعیین گردید که روز به روز مى گرفت و صرف ضروریات زندگى خود مى کرد تا پس از اندکى از مشاهده این شیوه و رفتار نیک , آخر به دین اسلام گروید.و شاگردانى مانند:شیخ طوسى , قاضى ابن البراج , ابـوالـصـلاح حـلبى , ابوالفتح کراجکى , سالار بن عبدالعزیز دیلمى و دهها نظایر این بزرگان را در حوزه درسى خویش تربیت نمود.
گفتار بزرگان :
شیخ عزالدین احمد بن مقبل می گوید:
اگر کسى سوگند یاد کند که علم الهدى در علوم عربیه داناتر از خود عرب بوده , دروغ نگفته و گناهى نکرده است.
علم الهدى از دیدگاه دانشمندان اهل سنت :
شخصیت علم الهدى از دیدگاه دانشمندان اهل سنت هم پوشیده نمانده است ,بلکه در اثر کثرت تألیفات و آثار مورد جلب نظر آنان نیز گردیده است ابن خلکان ,یکى از مورخین اهل سنت می گوید:
فـضـائل وى بـسیار و تالیفات او در دین و احکام مسلمین شاهد صادق هستندبر اینکه شاخه آن شجره بوده و از اهل آن خانواده جلیل مى باشد .
ابـن اثـیر در کامل التواریخ , یافعى در مرآة الجنان , سیوطى در طبقات , خطیب بغدادى در تاریخ بـغـداد و ابـن کـثیر شامى و دیگران , همگى از سید مرتضى با بهترین عبارات یاد کرده اند و علم و فضیلت و دانش او را ستوده اند.
یکى از اساتید ادبیات مصر می گوید:
مـن از کتاب غرر و درر سید مرتضى مسائلى را استفاده کردم که در هیچ یک از کتابهاى دیگر نحویان به دست نیاوردم.
خصوصیات اخلاقی:
مناعت طبع و ملکات فاضله او: دانـشـمـند متتبع , آقاى على دوانى در بیوگرافى این فقیه وارسته از رجال ابوعلى , از کتاب اتـحاف الورى , ضمن حوادث سال نقل کرده است که در این سال سید مرتضى و برادرش سید رضـى به زیارت بیت اللّه الحرام شتافتند در بین راه ابن جراح طائى از آنها طلب چیزى کرد و آنـها نه هزار دینار از مال خالص خویش را به اودادند و باز نوشته اند که وقتى چند کتاب به قیمت ده هزار دینار یا بیشتر براى سیدمرتضى خریدارى کردند, موقع مطالعه دید که بر پشت یکى از آنها این دو شعر رانوشته اند:
وقد تحوج الحاجات یا ام مالک ـــــ الى بیع اوراق بهن ضنین .
ـــــ و ما کان ظنى اننى سابیعها.
و لـو خـلـدتـنی فى السجون , دیونى ـــــ (گاهى احتیاج وامى دارد که اوراقى را که بیشتر مورد عـلاقـه است , فروخته گردد من گمان نمى بردم که روزى برسد که آن اوراق را بفروشم هرچند طلبکارها مرابه زندان وامى داشتند).
ایـن اشـعـار حاکى از فقر فروشنده آن بود که از روى ناچارى آن کتب نفیس رافروخته است سید (ره ) تمام کتابها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دینار را نیزبه او بخشید.
وقف ملک براى هزینه فقها:
سـیـد مـرتـضـى دهـکده اى از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود که عوائد آن صرف تـألـیـفـات مـجـتـهدین گردد صفات حمیده و فضائل اخلاقى او در حدى بود که افراد فاضل و دانـشـمـنـد از هـر گروه مى توانستند به مجلس او راه یابند و ازمحضرش بهره مند گردند نابغه عرب , ابوالعلا معرى از کسانى بود که همیشه ملازمت او را داشت گویند هنگامى که ابوالعلا از عـراق خارج مى شد, از او پرسیدندکه سید مرتضى را چگونه دیدى ؟
او در پاسخ اشعار زیر را قرائت کرد:
یا سائلى عنه لما جئت تسئله ـــــ الا هو الرجل العارى من العار.
ـــــ لو جئته لرایت الناس فی رجل .
و الـدهـر فـی سـاعة و الارض فى دار ـــــ (اى فردى که از من جویاى حال او هستى , بدان که او مـردى اسـت کـه از هرگونه نقص و عیب , مبرى است اگر او را ببینى خواهى دید که وجود همه مـردم در یـک فردجمع است و روزگار در یک ساعت متمرکز گردیده و جهان در یک خانه قرار گرفته است.
لقب علم الهدی:
در مورد لقب علم الهدى , بیشتر مورخین نگاشته اند که ابوسعید محمد بن حسین وزیر القادر باللّه در سـال 420 بـیـمـار شـد شـبـى در خواب دید که امیر مؤمنان ( علیهم السلام ) به او مى فرماید: به علم الهدى بگو تا براى تو دعا کند تا ازبیمارى بهبود یابى وزیر گفت : یا امیر المؤمنین , علم الهدى کیست ؟فـرمود: على بن الحسین موسوى است چون از خواب برخاست , نامه اى به سید مرتضى نوشت که براى او دعا کند و در آن نامه او را علم الهدى خواند.
سـیـد مرتضى برآشفت و از وزیر خواست که او را با این لقب بزرگ نخواندوزیر گفت به خدا قسم امیر المؤمنین ( علیهم السلام ) امر فرموده که شما را به این لقب بخوانم بعداز آنکه وزیر از دعاى سید مرتضى شفا یافت , جریان خواب خود و امتناع سیدمرتضى را از قبول این لقب براى خلیفه بیان کرد خلیفه پیام فرستاد که شایسته است لقبى را که از سوى جد شما داده شده است بپذیرى و ابا نکنى سپس حـکـم شـد کـه مـنشیان در نامه هاى رسمى و عموم مردم او را با این لقب بخوانند و بدین گونه ملقب به علم الهدى گردید .
وفات :
او در سـال 436 در بـغـداد وفـات نمود نجاشى در رجال خود مى نویسد : او درسال مزبور وفات یافت فرزندش بر او نماز گذارد و در خانه اش دفن شد من وابویعلى جعفرى (داماد شیخ مفید) و سلار بن عبدالعزیز او را غسل دادیم.
اخـیـرا جنازه او به کربلاى معلى منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سیدالشهدا ( علیهم السلام ) مهمان آن بزرگوار گردیده است.
به هر حال جهان بزرگ تشیع و مکتب اهل البیت علیهم السلام به او و عالمانی سترگ چون او زنده است و خواهد بود و ما همه ریزه خواران سفره شاهانه آنانیم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:51 صبح )
»» علم الاعلام و فخر الاسلام ابوالقاسم علی بن الحسین المشتهر بالسید
علم الاعلام و حجة الاسلام فخر الشیعه و کهف الملة ابوالقاسم علی بن الحسین سبط ابراهیم مجاب فرزند باب الحوائج موسی ابن جعفر «علیه السلام» مشهور به سید مرتضی علم الهدا یکی از بزرگترین علمای اسلام و مکتب تشیع است. در مورد این شخصیت فرمودند که بعد از معصومین افضل الناس فی الارضیین بود. وجود عزیزش مصداق کامل حدیث شریف «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» _ در طول قرون گذشته تعداد علمای اسلام بسیار زیادند که هر کدام در جای خود و با توجه به رشته تخصصی خویش تألیفاتی سودمند و خدماتی ارزنده به عالم اسلام و مسلمین نموده اند، بدیهی است در بین این شخصیت ها تعدادی انگشت شمار بر سایرین برتری یافتند که خود درباره پیام آوران فرمود: « تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض آیه (ما بعض فرستادگان خویش را بر بعض دیگر مزیت و برتری دادیم). در بین علمای بزرگ مسلمین سید مرتضی را می توان سید آنها نامید که این گلستان را گل هایی است که هر یک به جای خویش خوش بویند اما امثال سید مرتضی و سید بحرالعلوم... که انشاء الله به ذکر شریف آنها خواهیم رسید زینت بخش گلستان علما گردیدند. قلم نویسندگان که در ترجمه و شرح زندگی معصومین علیهم السلام خیلی قاصر است در شرح حال و فضایل این اساتید نیز نارسا است اما به مصداق ما لا یدرک کله لا یترک کله این فقیر می خواهد نوجوانان مثل خود را تا حدودی با این گل ها آشنا سازد و هم عشق درونی خود را به اولیاء و بهترین شاگردان آنها انشاءالله به ثبوت رساند... تا فردا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
علم الهدی دانش هایی فراهم کرد که دیگری نکرد، فضائلی به دست آورد که خود در آن یگانه بود، هر دو سوی مجد را از علم و سیادت برگرفت. فضلش مورد اجماع، مخالف و موافق بدانش او اعتراف داشتند کسی در علم فقه و اصول کلام و صرف و نحو ادبیات عرب لغت و فنون شعری بپایه او نرسد تمام فضلا و دانشمندان عرب و عجم از جملات فصیح او متحیر تو گوئی سیبویه همه زمان ها است و سبحان قرن چهارم توأم با حکمت لقمان و زهد سلمان وقتی در درس خواجه طوسی نام او برده شد. پس از اسم شریفش مودبانه گفت صلوات الله علیه. چون سید مرتضی به درس مفید حاضر گشتی، مفید به احترام او از جا برخاستی و گاه کرسی درس خود بدو دادی، و از بیان و تقریر او نشاط کردی و در جلوی او بر روی مبارکش لبخند شادی زدی که گوئی سیمای معصومین علیهم السلام بینی و گاه که بیاد خواب زهرا سلام الله علیها افتادی اشک شوق و محبت بگونه جاری ساختی. پس از مفید بیست و سه سال چون پیام آوری به زمان خویش بر کرسی درس و زعامت بنشست و مکتب جدش صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مجدد گشت و چون شیخ طوسی ها که پس از او استاد عصر خویشند به جهان اسلام تحویل داد. سید زعیم الشیعه نقیب علویین بزرگواری بخشنده و ایثارگر بود و از خوان احسان و کرمش مخالف و موافق بهره مند می شدند دانشجویان را به فراخور استعداد و لیاقت شهریه می پرداخت و رقم بزرگ آن را شیخ طوسی می گرفت (دوازده دینار) سید در مسیر تثبیت کرسی فقه شیعه جدیتی زیاد نمود و از مال و جان در این راه دریغ نداشت کتب او بی شمار و کتابخانه او در عصر خود بی نظیر بود پس از وفاتش هشتاد هزار جلد کتاب خطی که بعضی به خط مبارک خود او بود، برای فضلا از خود بجا گذاشت و برای همیشه وقف دانشجویان نمود. آثار و تصنیفات او زیاد است که اهم آنها عبارتند از: شافی، غرر و درر، ذریعه، رساله باهره فی عترة الطاهرة، تنزیه الانبیاء، آمالی، علم و عمل، تقریب الاصول، مخلص، نقض، انصاف، اتقاذ البشر، حجیت اجماع، ذخیره، ذریعه، شیب و شاب، شهاب و شیب، برق، تبتع ابیات، مقنع، علم ادب، تفسیر الآیات،... تفسیر سوره حمد، تفسیر سوره بقره، تفسیر خطبه شقشقیه، درر و فواید، علم و ادب، جبر و قدر، طیف و خیال، مسائل = مصریه، ناصریه، خلافیه، صبیه، ناصریات...
سید به سال سیصد و پنجاه و پنج به جهان دیده گشود و در بیست و پنجم ربیع الاول چهارصد و سی و شش (436) جهان فانی را وداع گفت و جسد او را پس از مدتی کنار ابراهیم مجاب در حرم مطهر سیدالشهداء ارواحنا فداه مدفون نمودند. (خواننده عزیز مجدد مذهب یعنی تجدید کننده مکتب، نوعی بازگشت به روح تعالیم عالیه اسلام تعمیم و گسترش دادن تعالیم مذهب و اجرا نمودن حدود و احکام الهی که در حد توان یک اولوالامر مبسوط الید یعنی امام و فقیه واقعی باشد و زمام مسلمین را نیز در کف با کفایت گیرد و با توجه به آیه شریفه «اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم» بر عموم مسلمانان واجب است از فرمان اولوالامر عالم و عادل پیروی نمایند. ضمناً گذشت تاریخ نشان داده که پس از هر قرن شخصیتی عالم و لایق در جهان اسلام ظهور کرده و به عبارت دیگر و از دیدگاه تمام فرق مسلمین مجددی ظاهر گشته است. شیعه می گوید مجدد مکتب در قرن اول باقر العلوم و فرزندش امام صادق علیهما السلام بودند، در قرن دوم حضرت ثامن الحجج علی بن موسی علیهما السلام، در قرن سوم محمد بن یعقوب کلینی رحمة الله علیه و در قرن چهارم سید مرتضی اعلی الله مقامه... و در قرن دوازدهم وحید بهبهانی _ در قرن سیزدهم شیخ انصاری _ و در قرن چهاردهم میرزای مجدد شیرازی و...)
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:50 صبح )
»» فضل بن حسن بن فضل معروف به شیخ طبرسی
فضل بن حسن بن فضل معروف به شیخ طبرسی یکی از علما و مفسرین بزرگ اسلامی در قرن ششم هجری است. امین الدین مفسری محقق و مدقق بود که در فقه و حدیث و رجال ادبیات و لغت مهارت داشت. آغاز جوانی را در مشهد مقدس سرگرم تحصیلات بود و سالهای متمادی در رشته های مختلف علمی و فنون تفسیری کوشش می نمود. مراتب علمی او بیشتر از مکتب ابو علی طوسی ( مفید ثانی ) شیخ منتخب الدین رازی جدّ صاحب فهرست و ابوالوفای رازی نصیبش شد. امین الدین بیست و پنج سال از بهترین ایام خود را در شهر سبزوار به تدریس دانشجویان دینی و تأ لیف و تحقیق گذرانید و اغلب علمای بزرگ آینده از شاگردان وی می باشند.
علامه امینی در شهداء الفضیله می نویسد: ( امین الاسلام معروف به شیخ طبرسی پرچمدار علم و آیت هدایت بود. وی از برجسته ترین زعمای دین و پیشوایان مذهب شیعه به شمار می آید. تفسیر وی به مجمع البیان به تنهائی کافیست که دریای فضل و تبحر علمی او را بنمایاند تفسیری که نور حقیقت می بارد و پرتوی دانش و بینش وحی الهی می تابد کتابی که هیچ کس از آن بی نیاز نتواند بود. همچنین تفسیر مختصرش به نام جامع الجوامع نیز بسیار ارزنده است)، کتب دیگرش اعلام الوری، الوسیط، الوجیز، الوافی (در تفسیر )، تاجع الموالید، آداب دینیه، کنوز نجاح، معارج السئول، اسدارالائمه، نورالمبین، حقائق الانوار، عمده اصول دین، عمده فرایض و نوافل، شواهد و جواهر همگان از آثار ارزنده و سودمندی است که دالّ بر مراتب کمال و احاطه علمی او دارد . بعضی از مشاهیر شاگردان امین الدین طبرسی عبارتند از: سید فضل الله راوندی ، قطب راوندی ، ابوالفتوح رازی، منتخب الدین رازی، ابن شهر آشوب مازندرانی، شاذان قمی، سید ابومحمد قائنی، سید شرفشاه و حسن بن فضل... اعلام و مراجع فوق از امین الدین نقل روایت دارند. شخص اخیر مرحوم حسن بن فضل آقازاده شیخ طبرسی صاحب کتاب مکارم الاخلاق از فضلای بزرگ عصر خویش بوده که وی و دودمان او یادگاری ارزنده از پدر مفسر خویشند دلیل عرضم مرحوم افندی صاحب ریاض العلماء می نویسد. علامه طبرسی و فرزند او رضی الدین و نوه او علی بن حسن صاحب مشکوة الانوار و سایر خاندان آنها همگی از بزرگان علما و اهل فضل و ارباب کمال بودند. طبرسی را اغلب منسوب به طبرستان (مازندران) و بعضی منسوب به تفرش (نزدیک آشتیان ) می دانند.
علامه نوری صاحب مستدرک و علامه خوانساری صاحب روضات الجنات همچنین علامه امینی صاحب الغدیر ( در شهداء الفضیله ) می نویسند: « امین الدین طبرسی در آخر عمر شهید از دنیا رفت نهم ذی حجه 548 » از مطالعه تاریخ ایران ( و همچنین کامل ابن اثیر ) چنین استفاده می شود که در سال 547 طائفه غزان که از عمّال ستمگر سلطان سنجر سلجوقی به تنگ آمدید به نواحی خراسان ( مرو، طوس ) و بعضی بلاد دیگر هجوم سختی نمودند و در این حمله عدّه زیادی از رجال وعلما و مردم ایران مظلومانه شهید شدند ( زنان نیز به اسارت رفتند) من جمله یکی از شخصیتهای بزرگ علمی که در این حمله شهید شد امین الدین طبرسی بود بعضی نوشته اند سالها قبل از شهادت به سکته ناقصی وفات کرد. پس از دفن در قبر به هوش آمد نذر کرد اگر از این مهلکه نجات یابم تفسیری بر قرآن مجید بنویسم. در دم نباشی او را بطمع کفن از قبر نجات داد و تفاسیر فوق الذکر را به رشته تحریر درآورد. خواننده عزیز بعضی صاحب تراجم علما این موضوع را ذیل ترجمه ملا فتح الله کاشانی صاحب تفسیر منهج الصادقین نوشته اند. در خاتمه مشهد که مشرف می شود در اول خیابان طبرسی قبر او را جنب فلکه حضرت زیارت می فرمائید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:49 صبح )
»» شیخ صدوق
شیخ صدوق
تولد: حدود سال 306ق محل تولد: قم وفات: 381ق عمر: حدود75سال مزار: ری
اساتید: عالمان بزرگی چون علی بن بابویه (پدر بزرگوارش) حسن بن احمد بن ادریس قمی محمدبن حسن بن ولید احمدبن عطار اشعری قمی احمدبن علی بن ابراهیم قمی و....
شاگردان: محمدبن نعمان(شیخ مفید) سید مرتضی (علم الهدی) علی بن احمدبن عباس نجاشی هارون بن موسی تلعکبری حسین بن عبیدالله غضائری و....
آثار: من لا یحضره الفقیه خصال کمال الدین وتمام النعمة معانی الاخبار علل الشرایع التوحید و....
اگرچه زادگاهش قم بود اما به درخواست رکن الدوله دیلمی از حاکمان آل بویه به ری هجرت کرد تا ضمن پر نمودن خلا حاصل از رحلت شیخ کلینی به ترویج وتبلیغ مذهب شیعه بپردازد. بحثهای بسیاری که شیخ صدوق در مدت اقامت خود در ری باحضور رهبران مذاهب مختلف انجام داد شاهد خوبی براین مدعاست.
شیخ صدوق به خوبی توانست با تلاشهای پیگیر وبی وقفه خود دوره ای راکه با حرکت علمی کلینی آغاز شده بود تکمیل کند وآن را دراختیار نسل های آینده قرار دهد. سفرهای متعدد وطولانی دانشمند نابغه شیعه به مصر وشهرهای مکه بغداد بصره کوفه قزوین مشهد همدان نیشابور مدائن سمرقند سرخس و... آن هم با مشکلات طاقت فرسای آن روز همگی از هدفی ارزشمند وبرنامه ریزی شده خبر می داد.
اثر جاوید (من لا یحضره الفقیه) که مشهورترین کتاب شیخ صدوق است یکی از کتب اربعه روائی شیعه محسوب می شود وشامل حدود 6هزار حدیث می باشد که خود براساس آنها فتواداده است شیخ در مقدمه این کتاب ارزشمند سبب نگارش آن رادر قالب حکایتی زیبا وشنیدنی بیان می کند.
سرانجام فخر آسمان علم وفضیلت ابو جعفر محمدبن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق پس از هفتادو چند سال حیات درخشان وپر افتخار وتالیف وتصنیف حدود300کتاب پر ارزش چشم از عالم خاکی فرو بست وبه ملکوت اعلی پیوست. پس از گذشت صدها سال از رحلت آن جناب براثر بارش شدید باران اطراف مزار شریف شیخ فروکش نمود وشکافی در کنار آن پدید پامد. مومنان در کنار اصلاح قبر متوجه سردابی شدند که جسد سالم شیخ در آن قرار داشت وحتی آثاررنگ حنا هنوز برناخنهای ایشان باقی بود. فتحعلی شاه قاجار با شنیدن این خبر به همراه بزرگان وعلما وسران قوم به ری شتافته وهمگی جسدرا سالم یافتند. وبدین سان سحاب رحمت الهی بار دیگر مقام رفیع وارثات انبیا وپیروان صدیق مکتی اهل بیت ع را به فرشیان خاک نشین متذکر شد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:48 صبح )
»» ارتباط یهود با اهل حق
رسول گرامی اسلام بر اساس هویت فرهنگی ملت مسلمان دستور دادند که مسلمانان سبیل خود را کوتاه نمایند.و دلیل این امر را هم تشبه به یهود اعلام نمودند و این نشان می دهد که در یهود اعتقاد به داشتن سبیل بلند وجود داشته است.
لذا از اینجا می توان نتیجه گرفت که یکی از وجوه ارتباط بین اهل حق و یهودیت بلند نگه داشتن سبیل است.
اگر کسی ادعای تبعیت از رسول الله(ص) را دارد و می گوید من امیر المومنین(ع) را دوست دارم باید به امر او گوش دهد و الا........پس ببینیم رسول الله(ص) استاد امیر در این مورد چه می گوید تا به همان عمل کنیم............
ـ رسول الله(ص):
لیس منا من عمل بسنه غیرنا (کنز العمال-ج۱-ص۲۱۹)
ترجمه:مسلمان واقعی نیست کسی که به آداب و رسوم بیگانه عمل کند.
ـ رسول الله(ص) در جای دیگری می فرماید:
لیس منا من تشبه بغیرنا (نهج الفصاحه-ص۵۰۹)
ترجمه:کسی که خود را شبیه به غیر مسلمانان کند از شیعیان ما نیست.
بیاییم به دور از جنجال و به دور از هر گونه هیاهو و......بررسی کنیم به راستی آیا ما پیروان خوبی برای حضرت رسول(ص)بوده ایم یا نه؟! چگونه ادعای طریقت را می کنیم در حالیکه گردنه شریعت را تا بحال طی نکرده ایم.
چگونه ادعای حقیقت می کنیم حال آنکه در سراشیبی های نفس لنگ لنگان قدم برمی داریم.چگونه؟ امروز به خودمان دروغ گفتیم اما فردا که یوم تبلی السرائر است دیگر هیچ کس نمی تواند نمی تواند چیزی را بپوشاند.الرحیل و شیک(کوچ کردن بسیار نزدیک است)کمی بیشتر به فکر باشیم.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 11:19 صبح )
»» چرا سید خلیل عالی نژاد را کشتند؟
چرا سید خلیل را کشتند؟
به پیوست این ادعا نامه مدارک تکان دهنده ای که حاکی از جنایات و آشوب و انواع خیانت و عقاید تماما شرک و نفاق سردمداران و طرفداران مکتب نور علی الهی(به رهبری دکتر بهرام الهی)را که شامل دو جزوه و دو نوار حاوی اعترافات کتبی و شفاهی یکی از سران مکتب یاد شده و نمونه ای از اذکار و سروده های جمعی و برخی از سخنان و شعارهای سران و پیروان مکتب رذالت پیشه مورد بحث است را به حضورتان تقدیم و بدینوسیله اعلام می داریم که نامبردگان با تشکیلی کلاسها و جلسات ظاهرا مذهبی در تهران و شمال و هشتگرد و جیحون آباد صحنه برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی در فعالیتند.و کتب منتشره حق الحقائق و برهان الحق و آثار الحق را به ترتیب به منزله کتب مقدسه چون قران و نهج البلاغه و نهج الفصاحه می پندارند و مولف حق الحقائق را جبرئیل و مولف برهان الحق را صریحا خدا و دکتر بهرام را امام حسین(ع) و شیخ جانی را که زنی نابینا است حضرت زهراء می دانند و روستای جیحون آباد که مقبره پدر نور علی الهی در آنجا و خواهر نور علی در انجا ساکن است مرکز رهبری فرقه یاد شده می باشد و مهمترین جلسات آنها در آنجا برقرار می شود انتشارات جیحون در مقابل دانشگاه تهران و انتشارات حسینی در گیشا مامور تبلیغ و انتشار کتب ضاله نور علی الهی می باشند.نمونه اینکه نور علی الهی در ملحقات برهان الحق ص654در جواب سوال 366به عنوان وجوه تسمیه کلمات نام و شهرت خود سه ایه قرآنی ارائه داده است و به استناد آن به زیرکی خود را خدا معرفی نموده است.سران و پیروان این مکتب در جای جای این نظام رخنه کرده اند و ادامه فعالیتشان تهدیدی جدی بر علیه انقلاب و اسلام و ایران محسوب می شود.
بدینوسیله شایسته است که سران مملکت اسلامی به استدعای اینجانب که نشات گرفته از حب دین و دلسوزی در حق انقلاب و تعهد در قبال جامعه اسلامی و کشور است،رسیدگی نموده و با هوشیاری و قاطعیت تمام نسبت به انهلال و انهدام این مکتب شرک و نفاق اقدام نموده و نشر و توزیع کتب ضاله این مکتب ضاله را متوقف و مسببین را به سزای اعمال خود برسانند.
خلیل عالی نژاد
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/22 :: ساعت 10:52 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]