آیا در زندگی روزانـه خــود، پر از استرس هستید و به دنبال
فضای آرام تری برای زندگی می گردید؟
آیــا به این خاطر که پر از تنش هستید، قدرت تمرکز خود را
از دســت داده اید، همواره بی تابی میکنید، راندمان کاری
پایینی دارید، و در آخر روز از خودتان راضی نیستید؟
از احسـاسات تنــش زا خستـه شده ایــد و در لبـــه پرتگاه
نابودی قرار گرفته اید؟
اگر یک یا همه این موارد را در زندگی خود تجربه می کنید، ما در این قسمت 5 نمونه از بهترین انواع راهکارهای کاهش استرس را به شما معرفی می کنیم تا با اتکا به آنها زندگی رضایتمندانه و آرامتری را دنبال کنید.
1- زمان بروز یک تفکر و یا عملی که آنرا دوست نمی دارید، مچ خودتان را گرفته و به سرعت آنرا متوقف سازید.
شاید در ابتدا متوجه افکار و اعمال خود نباشید، اما پس از مدتی که به آن توجه کنید به مرور زمان در می یابید که به راحتی قادرید آنها را تحت کنترل خود در آورید.
به این فکر کنید که به جای آن فکر یا عمل استرس زا چه کار دیگری می توانید انجام دهید.
به این فکر کنید که چگونه می توانید واکنش های خود را کنترل کنید؛ و اگر دفعه آینده با یک چنین صحنه مشابهی مواجه شدید، چگونه عکس العمل نشان خواهید داد.
به مرور زمان که چنین روشی را پیش بگیرید، راحت تر کنترل امور روزمره را بدست خواهید گرفت. در عین حال در زمان انجام عکس العمل های استرس زا خیلی سریع تر مچ خودتان را می گیرید و راحت تر با شرایط دشوار کنار می آیید.
به مرور زمان می توانید واکنش ها تنش زا را در ذهن خود مجسم کنید و خیلی قبل از آنکه بخواهید به آنها جامه عمل بپوشانید، جلوی وقوعشان را بگیرید.
2- تمرکز خود را در تمام طول روز حفظ کنید
خودتان را عادت بدهید که به ضمیر ناخودآگاه و دایره ذهنی افکارتان توجه بیشتری داشته باشید.
چند مرتبه در طول روز از کاری که در حال انجام دادن آن هستید دست بکشید تا دو مرتبه حواس خود را از نو جمع کنید.
بنشینید، چشم هایتان را روی هم بگذارید، و چند نفس عمیق و آرام بکشید، و در ذهن خود تجسم کنید که استرس و تنش در حال خروج از ذهن و بدنتان است.
روی تنفس خود بیشتر دقت کنید، دم و بازدم باید به تدریج آرام تر و آهسته تر شود.
فقط به نفس کشیدنتان فکر کنید.
سعی کنید به هیچ چیز دیگر فکر نکرده و ذهنتان را آزاد و رها سازید.
هیچ اتفاقی نمی افتد که اگر برای چند لحظه به هیچ چیز فکر نکنید!
3- انتظارات منطقی داشته باشید
اگر برای خود استانداردهای دست نیافتنی در نظر بگیرید جز ناامیدی، شکست و اضطراب چیز دیگری عایدتان نخواهد شد.
به اموری که موجبات غم و غصه شما را فراهم می آورند، فکر کنید.
چرا این امور باعث ایجاد ناراحتی در شما می شوند؟
از خودتان سؤال کنید که این امور چقدر اهمیت دارند که به راحتی می توانند شما را دگرگون سازند؟
ازخودتان سؤال کنید که من واقعاً کیستم که بر روی چنین مسائلی اینقدر پافشاری می کنم؟
آیا این مسائل واقعاً تا این حد ارزش دارند؟
آیا ارزش دارند که بخواهم تمام توان و انرژی خود را صرف آنها کنم؟
ببینید کدامیک از انتظاراتتان حقیقتاً مهم هستند، آنها را مد نظر قرار داده و سایر توقعات بی پایه و اساس خود را دور بریزید.
اگر انتظارات زیادی داشته باشید، فقط با این کار زندگی خود را پیچیده تر می کنید و مجبور می شوید که گاه و بی گاه عملکرد خود را به باد انتقاد گرفته و خودتان را قضاوت کنید.
زندگی را ساده بگیرید و استرس را کم کنید!
4- دستیار بگیرید
این امر، هم به مسائل شغلی و هم در مورد امور خانگی دلالت می کند.
بیشتر افراد تصور می کنند که کمک گرفتن فقط در محل کار معنا پیدا می کند، اما باید بدانید که این امر در مورد مسائل شخصی نیز می تواند مورد استفاده قرار بگیرید.
این روزها همه ما با فعالیت ها و وظایف زیادی که به عهده مان است مشغول هستیم.
اگر بخواهیم همه کارها را در زمان مقرر و به تنهایی به بهترین نحو انجام دهیم، شکی نیست که دچار استرس می شویم.
به دلایل مختلف افراد تصور می کنند که همه کارها را باید خودشان به شخصه انجام دهند.
یک بار دیگر نگاه دقیق تری به موقعیت خود بیندازید.
واقعاً فکر کنید؛ آن کار بخصوص چقدر اهمیت دارد که باید حتماً توسط شما و با در نظر گرفتن استانداردهای شخصیتان انجام شود؟
چرا مطمئن هستید که هیچ کس دیگری پیدا نمی شود که بتواند به شما کمک کند و کارتان را با همان کیفیت انجام دهد؟
با دید باز تری به اطراف خود نگاه کنید تا بتوانید استرس را تا حد بسیار زیادی کاهش دهید.
5- دیگران را به عنوان یک انسان بپذیرید
اگر فکر کنید که با دیگران متفاوت بوده و از آنها جدا هستید، به طور ناخودآگاه نوعی تفکر و رفتار در خودتان به وجود می آورید که شما را از سایرین جدا می کند.
این امر سبب می شود که نوعی حس خود برتر بینی به ما دست بدهد، به مرور زمان خودخواهی در وجود ما مستولی شده و دائماً دست به قضاوت های نابجا خواهیم زد.
پس از چندی شروع می کنیم به مبارزه درونی با سایر افراد. این امر سبب ایجاد ترس، چشم و هم چشمی، و مقایسه نابجا شده و نهایتاً ما را به سمت ناامیدی و اضطراب سوق می دهد.
تمرین کنید که خودتان را نیز جزئی از پیکره عظیم بشریت ببینید، نه یک فرد جدا افتاده و تنها.
بیشتر به شباهت هایی که با دیگران دارید توجه کنید نه به تفاوت های قابل اغماض .
تفکر منتقدانه شامل مجموعه ی پیچیده ای از مهارت هاست. از میان ویژگی های آن، به مهمترین آنها در زیر اشاره می کنیم:
عقلانیت
ما زمانی انتقادی فکر میکنیم که:
خودآگاهی
ما زمانی انتقادی فکر میکنیم که:
صداقت
ما زمانی انتقادی فکر میکنیم که محرکات احساسی، انگیزه های خودبینانه، اهداف ناهنجار و شنیعانه، و سایر اشکال خود فریبی را تشخیص می دهیم.
روشن فکری
ما زمانی انتقادی فکر میکنیم که:
نظم
ما زمانی انتقادی فکر میکنیم که:
به طور خلاصه:
تفکر منتقدانه به ما کمک می کند تا با دامنه ی وسیع تحلیلات ذهنی اطلاعات عینی آشنا شویم، و ببینیم که هرکدام از این تحلیلات چطور با نیازهای ما مطابقت دارد. واقعیت، واقعیت است اما طریقه ی برخورد و استنباط ما از آن می تواند متفاوت باشد.
برخلاف متفکران منتقد، متفکران غیرمنتقد نگاهی بسیار ساده به دنیا دارند.
متفکران غیرمنتقد دیدگاهی خودبینانه به جهان دارند.
چرا باید به ظاهر خود اهمیت دهیم؟
آیـا ظاهـر آنقدرها که میگویند در حیطه شغلی، رمانتیک و
تاثیر گذاشتن بر روی دیگران، مؤثر است؟
مطمئناً!!!
از نظر علمی ثابت شده افرادیکه شناختی از شما ندارند،
از روی ظاهـر شــما در عـرض 30 ثانیه در مورد شخصیتتان
نتـیجه گیری می کنند. این ارزشیابی در مدت زمان بسیار
کوتاهی به صورت ناخواسته در ذهن شکل می گیرد.
دانشمندان معتقدند که به ترتیب موارد زیر درمورد دیگران،
توجه فرد را به خود جلب می کنند: رنگ پوست، جنسیت، سن، رفتار ( قد، حرکات بدن)، ظاهر، ارتباط مستقیم چشمی، و طرز صحبت کردن.
در مورد 3 گزینه اول ما هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم؛ اما می توانیم با اتکا به یافته های علمی موارد دیگر را به نفع خود تغییر داده و تصور ذهنی دیگران را در مورد خود تغییر دهیم.
از آنجایی که 80% از چیزی که دیگران در مورد ما می بینند به طرز لباش پوشیدنمان بر می گردد، در این مقاله در مورد این مطلب توضیح داده خواهد شد:
1- هیچ گاه با پیراهن آستین کوتاه، از کراوات استفاده نکنید. پیراهن های آستین کوتاه، لباس های درجه دو محسوب می شوند. اگر یونیفورم رسمی شغلی شما به این شکل باشد، و یا مدیر یک رستوان باشید، پوشیدن این لباس اشکالی ندارد اما اگر می خواهید یک تصویر حرفه ای از خود به جای بگذارید، بهتر است از پوشیدن پیراهن آستین کوتاه خودداری کنید.
2- یکی از مهمترین اجزاء اساسی پوشش یک مرد را کفش هایش تشکیل می دهند. کفش هایتان باید تمیز باشند، برق بزنند، ظاهر آراسته ای داشته باشند و مناسب مکانی که در آن هستید باشند. اگر کت شلوار می پوشید حتماً باید کفش های مردانه بندی به پا کنید.
یک کفش را برای چند روز پشت سر هم نپوشید و زمانیکه از آنها استفاده نمی کنید، قالبشان را درون آنها قرار دهید.
3- در مورد شلوار باید گفت که آنقدر باید بلند باشد که جوراب هایتان را بپوشاند و جوراب هایتان هم باید آنقدر بلند باشند که وقتی پاهایتان را روی هم می اندازید، ساق پا مشخص نشود. شلوار، اگر یک تای کوچک روی پا بخورد به اندازه کافی بلند است. سر آستین و پاچه های شلوار نیز باید مرتب و منظم باشند. پاچه های مرتب هنگام نشستن شما را در وضعیت بهتری قرار می دهند و سر آستین های مناسب سنگینی و وقار شما را افزایش می دهند.
4- هیچ گاه هم از کمربند دور کمری و کمربندهای پیش سینه دار با هم استفاده نکنید. این کار شما را قدری نامطمئن جلوه می دهد.
5- جوراب باید با شلوار همخوانی داشته باشد.
6- کمربند باید با کفش همخوانی داشته باشد.
7- کراوات باید تا خط کمربند پایین بیاید. این امر اختیاری نیست و هیچ بحثی در مورد آن پذیرفته نمی شود. اگر کمربند از اندازه طبیعی خود کوتاهتر باشد، شما را یک فرد ناآگاه جلوه می دهد.
8- گره کراوات زمانی خوب به نظر می رسد که بعد از گره، یک "فرو رفتگی" محسوس ایجاد شود. گیره کراوات و سایر آویزهای زینتی که به کراوات متصل می شوند، دمده شده اند.
9- پوشیدن جلیقه نشانگر قدرت بیشتر است. باید توجه داشته باشید که آخرین دکمه کت یا جلیقه لزوماً نباید بسته شود. این امر از زمان ادوارد هفتم مد شد. او وزنش افزایش پیدا کرد، نمی توانست دکمه هایش را ببندد و بنابراین این کار را مد کرد.
کت های رسمی یک تا سه دکمه دارند. کت هایی که بیش از سه دکمه دارند، قدری امروزی تر بوده و بیشتر جنبه مد را داشته و آن اصالت خود را از دست می دهند و بیشتر برای وقایع اجتماعی معمولی مناسب هستند تا یک ملاقات مهم کاری. در کت هایی که شامل دو دکمه هستند، فقط دکمه اول بسته می شود.
در کت های سه دکمه، یا می توانید تنها دکمه وسط را ببندید و یا دکمه اول و دوم. برخی از متجددین کرانه باختری از این سه دکمه، تنها دکمه بالایی را می بندند!
کت هایی که 4 دکمه و یا بیشتر دارند طوری طراحی شده اند که در آنها باید حتماً دکمه آخر نیز بسته شود. اگر دکمه آخر به راحتی بسته شد، که باید آنرا ببندید، اما اگر باعث کشیدن پارچه شود، بهتر است که آنرا باز بگذارید.
نوع دیگر کت های مردانه دارای دکمه های بیشتری هستند و از نوع اولیه قدری رسمی تر به نظر می رسند. در این مدل دکمه ها در دو تا سه ردیف عمودی قرار می گیرند. آنها بر اساس دکمه هایی که روی آنها به کار رفته، در سه گروه قابل تشخیص می باشند: 2/4 و 1/4 و یا 2/6.
شماره اول مربوط به تعداد کل دکمه های جلویی است و شماره دوم مربوط به سوراخ دکمه های کاربردی است. نتیجتاً به این معناست که لازم نیست از تمام دکمه هایی که می بینی، استفاده کنید و تمام آنها را ببندید.
در کت های 2/4 و 2/6 معمولاً دکمه بالایی و وسطی بسته می شود، اما دوک های انگلیسی اغلب دکمه آخر را می بستند و با این کار سینه هاپهن تر و پایین تنه بارک تر شده و چهره مردانه تری به فرد داده می شود.
چرا آقایون ترجیح می دهند که آخرین دکمه کت، جلیقه، و یا ژاکت خودشان را باز بگذارند؟ ادوارد هفتم، پسر ملکه ویکتوریا (1910-1841 مدت زمان پادشاهی 1910- 1901) او آنقدر وزنش زیاد بوده که به هیچ وجه نمی توانست آخرین دکمه لباس هایش را ببندد یا اگر بخواهیم کمی لطافت تاریخی به خرج دهیم، می توانیم بگوییم که یادش می رفته این کار را انجام دهد. اتباع او این کار را به صورت یک مدل مد جدید نشان میدادند و از آن زمان به بعد اغلب آقایون چنین مدی را در پیش گرفتند و امروزه آخرین دکمه های کت اصلاً طوری طراحی نمی شوند که بتوان آنها را بست.
شاید هم ایده نبستن آخرین دکمه کت از نیم تنه های بلند گرفته شده باشد؛ آنها آنقدر بلند بودند که اگر آخرین دکمه ها بسته می شد، فرد به سختی می توانست راه برود. به همین دلیل افرادی که از چنین کت هایی استفاده می کردند، ترجیح می دادند که آخرین دکمه آنرا باز بگذارند.
10- آستین کت ها رسمی و اسپورت باید طوری طراحی شده باشد که در حدود 4/1 تا 2/1 سانت از سر آستین پیراهنی که در زیر آن پوشیده می شود را نشان بدهند.
ما در یک دنیای پیچیده و شلوغ زندگی می کنیم که افراد با ملاحظه در موقعیت ها و مجالس مختلف سعی می کنند به صورت شکیل لباس بپوشند. در یک کلام می توان گفت که درست لباس پوشیدن، یعنی احترام گذاشتن به خود و دیگران.
توجه: اظهارات ذیل عمـدتـاً از مـتـون غیر تخیلی استخراج
شده اند؛
حقیقت در برابر تصورات ذهنی
برای خوانندگانی که قصد انتقاد ندارند، مـتـون مخـــتلف به
عنـوان منـــبعی برای بدست آوردن حقایق و واقعیت ها بـه
شمار می روند. این قبـــیل خواننـدگـان از طــریـق به خاطر
سپـردن توضیـحات نـوشتــه، بــــه کسب علم و دانش می
پردازند.
برای یک خواننده منتقد، متن در کنار این امر که حقایقی را در ذهن مجسم می سازد، نمایانگر "برداشت" شخصی نویسنده در مورد موضوع مورد بحث نیز هست. منتقدان نه تنها تشخیص می دهند که نوشته قصد دارد چه چیزی را بیان کند، بلکه متوجه میشوند که چگونه این کار را انجام می دهد. آنها راههایی را که سبب می شود یک نوشته به طور اخص به یک نویسنده خاص، منحصر شود را به خوبی می دانند.
یک خواننده عادی یک کتاب تاریخی را برای این مطالعه می کند که بتواند مطالبی در مورد وقایع مختلف و ارتباط آنها با یکدیگر بدست آورد. یک منتقد همان نوشته را با این دید می خواند که چگونه در نظر گرفتن یک دیدگاه خاص در مورد یک واقعه تاریخی میتواند منجر به یک تفیهم منحصر به فرد از آن واقعه در ذهن خواننده عادی شود.
نوشته چه می گوید، چه می کند، و چه معنایی در بر دارد؛
تفسیر و تصور ذهنی
خواننده عادی به درک این مطلب که متن چه می گوید راضی می شود، بعد هم تفسیر های کلیدی را بازگو می کند.
یک منتقد در این حیطه، به دو مرحله جلوتر وارد می شود. پس از اینکه تشخیص داد متن قصد دارد چه بگوید، ارزیابی می کند که متن از بیان آن مطالب می خواهد چه کاری انجام می دهد: آیا مثال آورده؟ استدلال می کند؟ به دنبال جذب همدردی است؟ با اتکا به مقایسه و مقابله مطلب را روشن می کند؟ نهایتاً منتقدان استنباط می کنند که متن رویهم رفته با توجه به ارزش یابی های اولیه چه معنایی را به همراه دارد.
این موارد سه سبک تحلیل مطالب هستند که باعث ایجاد سه نوع نحوه مطالعه و تشریح مطالب می شوند:
شما با تجزیه و تحلیل موضوع مورد بحث به راحتی می توانید نحوه تحلیل مطالب را معین کنید:
هدف از مطالعه انتقادی
کتاب های درسی که برای آموزش مطالعه انتقادی تدوین شده اند، عموماً از دانشجویان می خواهند که همواره چند هدف معین را در نظر داشته باشند:
توجه داشته باشید که هیچ یک از این مطالب عملاً به چیزهایی که در یک صفحه وجود دارند بر نمی گردند، بلکه هر یک از آنها نوعی استنتاج از شواهد جزئی موجود در داخل متن هستند:
نمی توان گفت که مطالعه انتقادی کامل و دقیق است. برای اینکه بتوانید انتقاد سالمی را ارائه دهید، باید دائماً شواهد موجود در هر صفحه را پیدا کرده و آنها را تجزیه و تحلیل نمایید.
ابزار کار منتقد: تجزیه تحلیل و استنباط
این مقالات آن لاین برای پرده برداشتن از رمز و راز کار منتقدان طراحی شده اند. ما این صفحات را طراحی کرده ایم تا به شما نشان دهیم که به دنبال چه چیزی بگردید (تجزیه و تحلیل) و در مورد چیزهایی که پیدا می کنید، چگونه فکر کنید( استنباط) .
قسمت اول – دنبال چه چیزی بگردید- وابسته به یافتن جنبه هایی از نوشته است که معنای کلی متن را کنترل می کنند.
قسمت دوم – چگونه در مورد یافته هایمان تصمیم گیری کنیم – وابسته به نحوه استنباط، و تفسیر اطلاعاتی است که در متن وجود دارند.
به یاد داشته باشید که در مطالعه انتقادی فرض بر این است که هر نویسنده تصویر مخصوص بخود را در مورد موضوعی خاص دارد؛ به همین دلیل منتقد ملزم به امتحان کردن انتخاب هایی است که هر نویسنده به هنگام نوشتن آنها را پشت سر می گذارد: انتخاب محتوا، کلام، ساختار. منتقدان هر سه مورد را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و تاثیر آن را بر روی معنا می سنجند.
لازم نیست حتماً سایزتان 38 باشد که متناسب و
برازنده باشید!
اِلایین مگی، نویسنده ی بیش از 20 جلد کتاب و همچنین
مشاور بالینی کاهش وزن می گوید، "سایز من 46 است،
امـا بـدنم پیـچ و خـم هــای ظـــریــــف زنـانه را دارد، هر روز
ورزش می کنم و احساس فوق العاده ای دارم."
اِمی،مانکن و مُدل سایزبالا (که میداند چطور باید متناسب
و بــرازنده به نظر برسد) عقیده دارد زنان سایز بالا، نه تنها
مـــی توانند سالم و سلامت باشند و احساس خوبی هم
داشــــته باشند، به همان اندازه ی زنان سایز پایین، 36 و
38، می توانند مطابق مُد روز لباس بپوشند و شیک به نظر برسند.
داشتن تصویر بدنی مثل مگی یا اِمی—تصویر بدنی که سلامت و مثبت باشد—ممکن و قابل حصول است حتی اگر لاغر هم نباشید.
پس چرا اکثر خانمهای درشت اندام و سایز بالا اینقدر تصور بدی از بدنشان دارند، حتی وقتی وزنشان برای آنها سالم تشخیص داده می شود؟ و آنها چطور می توانند، مثل مگی و اِمی آنچه که جلوی آینه می بینند را دوست داشته باشند؟
در مصاحباتی که با متخصصین مختلف در این رابطه داشتیم، نکات عملی بسیاری را برای داشتن احساسی خوب نسبت به بدنمان به ما توصیه کردند که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
فراتر از هنجارهای اجتماع فکر کنید
کتی کاتر، روان درمانگر، که بر روی مسائل مربوط به تصویر بدن و اختلالات تغذیه و وزن کار می کند، می گوید، "هرچه رشد می کنیم و بزرگتر می شویم، ارزش بیشتری بر آنچه که جلوی آینه می بینیم می گذاریم—که مبنی بر تجربیات ما و همچنین هنجارهای فرهنگی و اجتماعی است که در آن اندام لاغر، اندام مورد پسند و مقدم است.
اما مشکل این هنجار فرهنگی اینجاست که لزومی ندارد انسانها همه یک شکل و یک اندازه باشند.
تحقیق روی تنوع و گوناگونی اندام ها نتیجه ای قطعی خواهد داشت: حتی اگر همه ی ما رژیم غذایی مطلوب و کامل داشته باشیم، و به یک میزان فعالیت بدنی شدید داشته باشیم، باز اندام هایمان متفاوت خواهد بود. برخی خیلی ریز اندام، برخی درشت اندام و اکثریت در حالت متوسط خواهند بود."
البته دکتر کاتر بر چاقی که می تواند منشاء بسیاری از بیماریها باشد صحه نمی گذارد، منظور او این است که خیلی از ما بااینکه ممکن است سایزمان بالا باشد، اما میتوانیم در کمال صحت و تندرستی به سر ببریم. اما چطور باید این واقعیت را بپذیریم که بدن ما اصالتاً فلان سایز را باید داشته باشد—حتی اگر آن سایز، سایز پایین نباشد—و چطور از آن احساس خوبی داشته باشیم؟
اول از همه، باید بپذیرید که بزرگ بودن اصلاً به معنای بد بودن نیست.
دکتر کاتر می گوید، "یکی از متداول ترین شکایت های خانم ها ، و همچنین آقایون، از تصویر اندامشان، "احساس می کنم چاق هستم" است. این دیدگاهی عام است که فکر می کند درشت تر بودن نشانه ی بدتر بودن است. اما اینطور نیست. و کاملاً امکانپذیر است که باوجود درشت اندام بودن، کاملاً در سلامت باشید."
افراد با سایزها و اندام های مختلف باید یاد بگیرند که با داشتن انتخاب های سالم، سلامت تندرستی را برای خود معنا کنند، نه با سایز و وزنشان.
در واقع، اگر شکل طبیعی بدن شما درشت است، بهتر است خود را با همان شکلی که متولد شده اید پذیرید به جای اینکه برای رسیدن به سایزی که ممکن است حتی هدفی خطرناک هم باشد، خودتان را عذاب دهید.
دکتر راس کاوا، مدیر قسمت تغذیه در انجمن علم و سلامتی در نیویورک، می گوید، "هر فردی، یک وزن طبیعی دارد. اگر برای رسیدن به وضعیتی که تصور می کنید باید برسید، ممکن است به خودتان آسیب برسانید چون تغذیه ی مناسب خود را نخواهید داشت."
این به آن معنا نیست که باید از یک رژیم غذایی سالم—یا حتی ورزش--دست بکشید. متخصصین عقیده دارند که در واقع، ورزش کلید سلامتی و داشتن اندامی متناسب است.
دکتر کاوا می گوید، "ورزش همیشه یاری دهنده است. ممکن است نتوانید با ورزش قالب اصلی بدنتان را تغییر دهید، اما احساس بهتری نسبت به اندامتان پیدا خواهید کرد، اعتماد به نفستان بالا خواهد رفت، و رفتار و عملکردهایتان نیز بهبود پیدا می کند.
اما اگر تازه کار هستید، دلسرد نشوید.
اگر جزء آندسته از افراد هستید که اصلاً ورزش نمی کنند، باید کم کم شروع کنید. و ناامید نشوید، حتی اگر مسائل و مشکلات زندگی مداخله کرد. ورزش را باید تعهدی دائم العمر برای خودتان بکنید."
تصویر اندامتان را بهبود بخشید
برای ارتقاء بخشیدن به تصویر بدنتان چه قدم های دیگری می توانید بردارید؟
اطمینان حاصل کنید که مردم دور و برتان، بدون درنظر گرفتن سایزتان باعث می شوند احساس خوبی درمورد خودتان پیدا کنید. دکتر کاوا می گوید، "اگر وقت زیادی را با افرادی می گذرانید که باعث می شوند احساس بدی نسبت به بدنتان پیدا کنید، شاید بهتر باشد به دنبال اجتماع دیگری برای رفت و آمد کردن باشید. وارد یک گروه ورزشکاری شوید و فعالیتتان را بیشتر کنید."
برای تغذیه تان هم انتخاب های معقول و سالم داشته باشید. دکتر کاوا می گوید، "اطمینان یابید که رژیم غذاییتان سالم و مناسب باشد. اگر نمی دانید که چه چیز برایتان خوب و چه چیز بد است، از متخصصین تغذیه کمک بگیرید. "
به درونتان متمرکز شوید و بگذارید بدنتان شکل طبیعی خود را حفظ کند. مگی در این رابطه می گوید، "باید علاوه بر متمرکز شدن روی تغذیه ی سالم و ورزش، باید درمورد آنچه درونتان است و درواقع احساستان نسبت به خودتان نیز فکر کنید. من خودم در هر کاری که انجام می دهم، با این فلسفه جلو می روم که هدف اول از رژیم غذایی و ورزش، حفظ سلامتی است."
الگوهایی مثبت داشته باشید. دکتر کاتر در این رابطه توصیه می کند، "الگوهایی برای خود انتخاب کنید که احساس شما را نسبت به خودتان تقویت کنند نه اینکه باعث شوند روز به روز احساس بدتری به خودتان پیدا کنید."
نکات زیبایی از اِمی
اِمی که سوپرمدل، مجری تلویزیونی، نویسنده و مؤلف کتاب، و طراح لباس است، نکاتی برای داشتن تصویری خوب و مثبت از بدنمان به ما توصیه می کند.
"اگر تحت فشار و استرس هستید، ورزش می تواند کمک خوبی برایتان باشد. پس همیشه آن را مد نظر داشته باشید."
اِمی دو مرتبه جزء "50 زن زیبای دنیا" در مجله ی مردم، انتخاب شده است. مجله ی زنان نیز او را یکی از مهمترین زنان امریکا و یکی از اعجاب انگیزترین زنان سال معرفی کرده است. مجله ی بیوگرافی را او را جزء "25 زن نفوذ" رقم زده و مجله ی افسون نیز را او "زن سال" لقب داده است.
برخلاف اکثر زنانی که چنین لقب هایی می گیرند، سایز او 38 نیست. اما اِمی چطور می تواند اینطور باشد؟
او در این رابطه می گوید، "مهمترن نکته ای که می توانم عنوان کنم این است که چیزی خارج از خانه یا آپارتمانتان پیدا کنید که قلبتان را به تپش درآورد. و خواهید دید که این مسئله چطور سطح انرژی را بالاتر برده و رفتارهایتان را اصلاح می کند. اگر تحت فشار باشید، ورزش می تواند کمک خوبی برایتان باشد. پس همیشه آن را مد نظر داشته باشید."
و البته، اگر به خودتان بیشتر برسید و خوب به نظر بیایید، احساس بسیار بهتری هم به خودتان پیدا خواهید کرد. نکته های کلیدی و عملی اِمی هم از همینجا نشات میگیرد.
اِمی که طراح لباس زنانه برای سایزهای 42 تا 52 است، می گوید، "این نکات فقط ویژه دخترها و زنان درشت اندام نیست. همه ی خانم ها می توانند از این نکات بهره بگیرند.
توصیه های اِمی:
اول از همه کمدتان را باید مرتب کنید. اگر می بینید لباسی را در یک سال گذشته اصلاً نپوشیده اید، به خودتان این اجازه را بدهید که بیرون بیندازیدش.
شکل بدنتان را انکار نکنید. اگر اینکار را بکنید، از لباس هایتان خسته خواهید شد و نخواهید توانست انتخاب های عالی که در خورد سایز و هیکل شماست را ببینید.
دنبال انتخاب هایی باشید که مناسب شماست. از مدل هایی که به درد شکل و اندام شما نیست دوری کنید. از پوشیدن لباسهای شلوغ پلوغ و طرحدار و همچنین آویزان کردن زیورآلات به مقدار زیاد خودداری کنید.
دنبال لباسهایی باشید که شما را جمع و جورتر و لاغرتر نشان دهد، ه لباسهای گله گشادی که حتی چاق ترتان هم میکند.
اگر هیکلتان گلابی شکل است (شانه های باریک و پایین تنه پهن) شلوارها و دامن هایی بخرید که یک یا دو سایز از سایز واقعی شما بزرگتر باشد.
از لباس زیرهایی استفاده کنید که بدنتان را جمع تر کند و همچنین سوتین هایتان را دقیقاً اندازه ی خودتان بخرید. (%75 از خانم ها از سوتینهایی استفاده می کنند که اندازه اش برایشان مناسب نیست.) جوراب شلواری هایی بپوشید که پاهایتان را فوق العاده نشان دهد.
طوری لباس بپوشید که در آن احساس راحتی کنید.
خوب به نظر بیایید تا احساس خوبی داشته باشید
اما قبل از اینکه برای خرید یک دست لباس جدید به فروشگاه بروید، این نکته را به یاد داشته باشید: اگر می خواهید احساس بهتری به خودتان پیدا کنید، قبل از اینکه روی وضعیت بیرونی خود متمرکز شوید، باید کمی به درون خود برسید.
مگی می گوید، "زیاد خودتان را درگیر وزن و سایز لباستان نکنید. درعوض، به سلامت درون تا بیرونتان متمرکز شوید. خوب غذا بخورید و مرتب ورزش کنید. و یادتان باشد که می توانید بدون اینکه لاغر باشید، زیبا و سکسی به نظر برسید و فوق العاده باشید."
هیچ کس نمی خواهد دیگران به او به عنوان یک فرد سطحی و کم عمق نگاه کنند، اما هنوز هیچ کس تعریف روشنی از یک شخصیت عمیق ندارد. زمانیکه صحبت از یک فرد عمقی به میان می آید معمولاً تصویر فردی که دست به ریش هایش می کشد، پوکی به پیپش می زند و در افکار روشنفکرانه اش غرق می شود، در ذهن ما تداعی میگردد.
آنها دائماً در حال تفکر هستند و خیلی باهوش تر از ما به نظر می رسند. آنها اغلب به اپرا می روند و به خوبی می دانند که خانم چاقی که در حال اجرای برنامه است، چه می گوید. آنها مانند مردم عادی نیستند.
اما خوشبختانه عمق شخصیت اینگونه افراد چیزی پیچیده تر از این حرف هاست.
رسیدن به عمق شخصیتی بالاتر (و به مثابه آن رسیدن به موفقیت) نیازمند انجام دادن یک سری اعمال خاص می باشد. شما می توانید با تمرین کردن 7 تکنیک زیر از همین امروز به شخصیت خود ژرفای بیشتری بدهید.
1- استفاده از نیروی های مولد: اعتماد و ارزش
اعتماد: شاید از عهده همه کارها بر نیایید، اما به اندازه خودتان کفایت دارید. شما "لایق" هستید واین را خودتان هم به خوبی می دانید. می توانید روی خودتان حساب کنید. می توانید به قدرت، استقامت و دانش و هوش خود تکیه کنید. هر اتفاقی که بیفتد، توانایی رویایی با آن را دارید و پیروز خواهید شد. حتی اگر به طور "عالی" آنرا انجام ندهید، اما بر حسب شرایط کاری انجام می دهید که "قابل قبول" باشد. به این می گویند اعتماد.
ارزش: شاید همه مردم دنیا شما را نشناسند، اما کاری که انجام می دهید مهم است و از شما یک فرد ارزشمند می سازد. شما می دانید که در مسیری که می پیمایید برای خود و کسانیکه دوستتان می دارند، فرد ارزشمند و مفیدی هستید. همچنین شما بر اساس ارزش خود واکنش نشان داده و دست به فعالیت های مختلف می زنید.
2- استفاده از نیروهای ثابت: انضباط و مالکیت
انضباط شخصی است و خودتان باید آنرا به خود آموزش بدهید. در مورد یک مسئله خاص تصمیم گیری کرده و سپس برنامه خود را دنبال می کنید. دنبال کردن برنامه و قوانینی که برای خود پی ریزی کرده اید، انضباط به شمار می رود.
مالکیت: صاحب افکار و احساسات خود باشید. مالک هیجانات و اشتیاق های خود باشید. مسئولیت شکست هایتان را قبول کنید تا بتوایند آنها را جبران نمایید. این امر در مورد موفقیت ها هم صدق می کند، اگر خودتان را مالک آنها بدانید، می توانید آنها را برای همیشه برای خود نگه دارید. مالکیت به شما حق "تغییر" شرایط را می دهد.
3- خلق دائمی معانی، تقدیر، شخصیت، و تصویر ذهنی جدید
افرادی که دارای شخصیت های عمیقی هستند هیچ گاه دوست ندارند تا ابد همانطور که هستند باقی بمانند. شاید از شرایط فعلی خود راضی باشند، اما همیشه به دنبال پیشرفت بوده و در جستجوی موقعیت های جدید هستند. آنها به دنبال معانی جدید در زندگی هستند، در جستجوی تقدیر های برتر هستند، پیچیدگی های شخصیتی خود را هر روز بیش از پیش افزایش می دهند و تصویر ذهنیشان همه روزه در حال تغییر است.
4- گسترش و تقویت شخصیت
شخصیت: اگر درک صحیحی از شخصیت، و ایده های خود داشته باشید و با آنها زندگی کنید ..... اگر بر روی عقاید و نظریات خود بایستید .... بدین طریق است که میتوانید شخصیت خود را بسازید و در نتیجه ی آن عمق شخصیتی خود را افزایش دهید.
5- گسترش مکرر قدرت، توانایی، مسئولیت و خلاقیت
باید به دنبال راههای بگردید تا نیرومند تر گردید، کاری کنید که هر روز بیشتر از دیروز با جهان اطرافتان درگیر شوید، باید به دنبال لحظاتی باشید که با استفاده از آنها مسئولیت های خود را افزایش دهید، باید توانایی های خود را تشخیص داده و آنها را به کار گیرید. باید کاری کنید تا خلاقیتتان شکوفا شود. (افزایش خلاقیت، یعنی انجام هر کاری که باعث تحت تاثیر قرار گرفتن خود و یا دیگران شود) حتی پیاده روی کردن هم می تواند نوعی خلاقیت تلقی شود!
6- عینی کردن مسائل ذهنی
شما بیشتر درگیر احساسات و افکار خود هستید و نباید از به کار گرفتن آنها ترسی به دل راه دهید. شما همیشه در حال تفکر و احساس کردن هستید بنابراین باید از افکار و احساسات خود نوعی هشیاری داشته باشید. باید به خودتان این جرات را بدهید که احساسات و افکارتان را به مرحله عمل برسانید.
7- ایجاد معنویت
شما برای اینکه عالم روحانی و معنوی را تجربه کنید، لازم نیست به طور کامل با دنیای مادی خداحافظی کنید. باید در داخل ماده به دنبال معنویت بگردید. اگر به این کار ادامه دهید، پس از مدتی معنویت اولین اولویت زندگیتان خواهد شد.
به تدریج متوجه می شوید که هر اتفاقی که در زندگیتان رخ دهد، مظهری از روحانیت است. هیچ پرده ای میان عالم روحانی و ماده نیست و این تنها هدف یک انسان ژرف اندیش که حجاب میان مادیات و معنویات را از میان بردارد.
واکنش نشان دادن در مقابل افرادی که شما را خوار کرده و
ارزش هـایتـان را زیر سؤال می برند، قدری دشوار و دردناک
است. گاهی اوقات زخم هایی که اینگونه افراد به شما وارد
می آورند، ممکن است تا ابد باقی بمانند.
مـن خــودم به شخصه زمانیکه به گذشته بر می گردم افراد
بســیار زیادی را به خاطر می آورم که در برهه های مختلف
زنـدگی مرا تحقـیــر می کردند و ارزش ها و توانایی هایم را
دسـت کـم مــی گرفتند. مطمئنـــم که همه شما تجربه ای
مشـابه من داشته اید، شاید کمتر کسی باشد که در طول
زنـدگی خود با افراد این چنینی برخورد نکرده باشد. بهترین
تکــنیک این است که یاد بگیریم به جای اینکه برخورد تند از
خود نشان بدهیم، با آنها مدارا کنیم.
در این قسمت من چند تکنیک شخصی به شما آموزش می دهم تا یاد بگیرید چگونه می توان از پس این افراد برآمد:
باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند.
باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون:
- به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند.
- قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند.
افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد.
شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید. قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی برخورد با افراد منفی نگر به قسمت: "طرز برخورد با افراد منفی گرا" مراجعه کنید.
توضیحات و نکاتی در مورد افرادی که شما را تحقیر می کنند:
زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید. خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید:
زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: "ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داری"
و یا: "خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم"
همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این "هدیه" ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید.
اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید.
از پیشنهادت ممنونم
یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: "از پیشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
ممنونم، شاید حق با تو باشه
"بایرن کیتی" در کتاب خود با عنوان: "عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟" معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: "ممنوم، شاید حق با تو باشه" است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شو،د باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید.
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل.
اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: "زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم." فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: "من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی" به او بگویید: "ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم" و یا "الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد"
با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.
سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد:
شما نیاز به تایید دیگران ندارید
گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید 100% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: "کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟" ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید، آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید.
راهی سریع برای ایجاد عزت نفس – به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید
آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟
در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است.
در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:"او می خواهد از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند." اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید. در یک چنین شرایطی باید از خودتان سؤال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟ (هیچ چیز معنای حاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید.
داستان زندگی شما چیست؟ آیا باید از آن گذشت؟
آیا منعکس کننده اعتقادات شماست؟
باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید، آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمیتوانند شما را دوست داشته باشند. اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد. اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سؤال ببرید.
انعکاس دادن – کلید درک شخصی
نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید
زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند.
هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.
نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند
زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
1- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
2- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
3- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
4- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.
5- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.
گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
از هـــواداران نــامـدار یـوگا مـی توان بـه مـدونـا، جــری سـایــنــفـلـد، کتـی لـی گیـفـرد، کریم عبدالجابر، ملیسا اتریج، کریستی تورلینگتن، نیکلاس کیج،استینگ و غیره اشاره نمود.
فواید یوگا برای تندرستی
در زیر برخی بیماریهای متداول که با انجام منظم حرکات یوگا میتوان آنها را تسکین و یا شدتشان را کاهش داد و یا حتی از بروز آنها پیشگیری بعمل آورد را مشاهده میکنید.