پاکدامنى زیور درویشى است ، و سپاس زینت توانگرى . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اهمیت‏بحثهای اخلاقی


اشاره

این بحث از مهمترین مباحث قرآنی است، و از یک نظر مهمترین هدف انبیای الهی را تشکیل می‏دهد، زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد، و نه دنیای آنها سامان می‏یابد; همان‏گونه که گفته‏اند:

اقوام روزگار به اخلاق زنده‏اند

قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است! اصولا زمانی انسان شایسته نام انسان است که دارای اخلاق انسانی باشد و در غیر این صورت حیوان خطرناکی است که با استفاده از هوش سرشار انسانی همه چیز را ویران می‏کند، و به آتش می‏کشد; برای رسیدن به منافع نامشروع مادی جنگ به پا می‏کند، و برای فروش جنگ افزارهای ویرانگر تخم تفرقه و نفاق می‏پاشد، و بی‏گناهان را به خاک و خون می‏کشد!

آری! او ممکن است‏به ظاهر متمدن باشد ولی در این حال حیوان خوش علفی است، که نه حلال را می‏شناسد و نه حرام را! نه فرقی میان ظلم و عدالت قائل است و نه تفاوتی در میان ظالم و مظلوم!

با این اشاره به سراغ قرآن می‏رویم و این حقیقت را از زبان قرآن می‏شنویم; در آیات زیر دقت کنید:

1 - هو الذی بعث فی‏الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (سوره جمعه، آیه‏2)

2 - لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (سوره آل عمران، 164)

3 - کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون (سوره بقره، آیه‏151)

4 - ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم (سوره بقره، آیه‏129)

5 - قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (سوره شمس، آیات‏9 و 10)

6 - قد افلح من تزکی و ذکر اسم رب-ه فصلی (سوره اعلی، آیات 14 و 15)

7 - و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله (سوره لقمان، آیه‏12)

ترجمه:

1 - او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‏خواند و آنها را تزکیه می‏کند و به آنان کتاب و حکمت می‏آموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!

2 - خداوند بر مؤمنان منت نهاد (و نعمت‏بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنان را پاک کند و کتاب و حکمت‏به آنها بیاموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

3 - همان‏گونه (که با تغییر قبله نعمت‏خود را بر شما ارزانی داشتیم) رسولی از خودتان در میانتان فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند، و شما را پاک کند و کتاب و حکمت‏بیاموزد، و آنچه را نمی‏دانستید، به شما یاد دهد.

4 - پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز! تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت‏بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار قادری)!

5 - هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد - و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!

6 - به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد - و (آن کس) نام پروردگارش را یاد کرد، سپس نماز خواند!

7 - ما به لقمان حکمت (ایمان و اخلاق) آموختیم (و به او گفتیم) شکر خدا را به جا آور!

چهار آیه‏نخستین در واقع یک حقیقت را دنبال می‏کند، و آن این‏که یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله تزکیه نفوس و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است; حتی می‏توان گفت تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و حکمت که در نخستین آیه آمده، مقدمه‏ای است‏برای مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها; همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل می‏دهد.

شاید به همین دلیل «تزکیه‏» در این آیه بر «تعلیم‏» پیشی گرفته است، چرا که هدف اصلی و نهائی «تزکیه‏» است هرچند در عمل «تعلیم‏» مقدم بر آن می‏باشد.

و اگر در سه آیه‏دیگر (آیه دوم و سوم و چهارم از آیات مورد بحث) «تعلیم‏» بر «تزکیه اخلاق‏» پیشی گرفته، ناظر به ترتیب طبیعی و خارجی آن است، که معمولا «تعلیم‏» مقدمه‏ای است‏برای «تربیت و تزکیه‏»; بنابراین، آیه‏اول و آیات سه گانه اخیر هر کدام به یکی از ابعاد این مساله می‏نگرد. (دقت کنید)

این احتمال در تفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تاخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تاثیر متقابل دارند; یعنی، همان‏گونه که آموزشهای صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس می‏شود، وجود فضائل اخلاقی در انسان نیز سبب بالابردن سطح علم و دانش اوست; چرا که انسان وقتی می‏تواند به حقیقت علم برسد که از «لجاجت‏» و «کبر» و «خودپرستی‏» و «تعصب کورکورانه‏» که سد راه پیشرفتهای علمی است‏خالی باشد، در غیر این صورت این گونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او می‏افکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از قبول آن وا می‏ماند.

این نکات نیز در آیات چهارگانه فوق قابل دقت است:

اولین آیه، قیام پیغمبری که معلم اخلاق است‏به عنوان یکی از نشانه‏های خداوند ذکر شده، و نقطه مقابل «تعلیم و تربیت‏» را «ضلال مبین‏» و گمراهی آشکار شمرده است (و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) و این نهایت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان می‏دهد.

در دومین آیه، بعثت پیامبری که مربی اخلاقی و معلم کتاب و حکمت است‏به عنوان منتی بزرگ و نعمتی عظیم از ناحیه خداوند شمرده است; این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است.

در سومین آیه که بعد از آیات تغییر قبله (از بیت المقدس به کعبه) آمده و این تحول را یک نعمت‏بزرگ الهی می‏شمرد، می‏فرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبراسلام صلی الله علیه و آله است که با هدف تعلیم و تربیت و تهذیب نفوس و آموزش اموری که وصول انسان به آن از طرق عادی امکان پذیر نبود انجام گرفته است. (1)

نکته دیگری که در چهارمین آیه قابل دقت است، این است که در این جا با تقاضای ابراهیم و دعای او در پیشگاه خدا روبه‏رو می‏شویم; او بعد از بنای کعبه و فراغت از این امر مهم الهی، دعاهایی می‏کند که یکی از مهمترین آنها تقاضای به وجود آمدن امت مسلمانی از «ذریه‏» اوست، و بعثت پیامبری که کار او تعلیم کتاب و حکمت و تربیت و تزکیه نفوس باشد.

این نکته نیز در پنجمین آیه جلب توجه می‏کند که قرآن پس از ذکر طولانی‏ترین سوگندها که مجموعه‏ای از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانی است، می‏گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مایوس و ناامید گشته است! (قد افلح من زکاها وقد خاب من دساها)».

این تاکیدهای پی در پی و بی‏نظیر دلیل روشنی است‏بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه می‏کند، و فلاح و رستگاری و نجات را در آن می‏شمرد.

همین معنی با مختصر تفاوتی در آیه‏ششم آمده و جالب این که «تزکیه اخلاق‏» در آن مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد، نه ذکر خدا به‏جا می‏رسد و نه نماز روحانیتی به بار می‏آورد.

و بالاخره در آخرین آیه، از معلم بزرگ اخلاق یعنی لقمان سخن می‏گوید و از علم اخلاق به «حکمت‏» تعبیر می‏کند و می‏گوید: «ما (موهبت‏بزرگ) حکمت را به لقمان دادیم، سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت‏بزرگ به جا آورد!(ولقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکرلله)».

با توجه به این که ویژگی «لقمان حکیم‏» آن چنان که از آیات سوره لقمان استفاده می‏شود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است‏بخوبی روشن می‏شود که منظور از «حکمت‏» در این جا همان «حکمت عملی‏» و آموزشهایی است که منتهی به آن می‏شود یعنی «تعلیم‏» برای «تربیت‏»!

باید توجه داشت که حکمت همان‏گونه که بارها گفته‏ایم در اصل به معنی «لجام‏» اسب و مانند آن است; سپس به هر «امر بازدارنده‏» اطلاق شده است، و از آنجا که علوم و دانشها و همچنین فضائل اخلاقی انسان را از بدیها و کژیها باز می‏دارد، این واژه بر آن اطلاق شده است.

نتیجه

آنچه از آیات بالا استفاده می‏شود اهتمام فوق‏العاده قرآن مجید به مسائل اخلاقی و تهذیب نفوس به عنوان یک مساله اساسی و زیربنایی است که برنامه‏های دیگر از آن نشات می‏گیرد; و به تعبیر دیگر، بر تمام احکام و قوانین اسلامی سایه افکنده است.

آری! تکامل اخلاقی در فرد و جامعه، مهمترین هدفی است که ادیان آسمانی بر آن تکیه می‏کنند، و ریشه همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و پدیده‏های ناهنجار می‏شمرند.

اکنون به روایات اسلامی باز می‏گردیم و اهمیت این مساله را در روایات جستجو می‏کنیم.

اهمیت اخلاق در روایات اسلامی

این مساله در احادیثی که از شخص پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و همچنین از سایر پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده است‏با اهمیت فوق‏العاده‏ای تعقیب شده، که به عنوان نمونه چند حدیث پرمعنای زیر را از نظر می‏گذرانیم:

1- در حدیث معروفی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می‏خوانیم:

«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق; من تنها برای تکمیل فضائل اخلاقی مبعوث شده‏ام.» (2)

و در تعبیر دیگری: «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق‏» آمده است. (3)

و در تعبیر دیگری: « بعثت‏بمکارم الاخلاق ومحاسنها» آمده است. (4)

تعبیر به «انما» که به اصطلاح برای حصر است نشان می‏دهد که تمام اهداف بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسانها خلاصه می‏شود.

2- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم که فرمود: «لو کنا لانرجو جنة ولانخشی نارا ولاثوابا ولاعقابا لکان ینبغی لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح; اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمی‏داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.» (5)

این حدیث‏بخوبی نشان می‏دهد که فضائل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است‏بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی‏یابد! (در این باره در آینده به خواست‏خدا بحثهای مشروحتری خواهیم داشت)

3- در حدیث دیگری از رسول‏خدا صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: «جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صلة بینه وبین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله; خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست‏به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد.» (6)

به‏تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی مکان پذیر نیست!

بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه‏ای میان انسان و خدا ایجاد می‏کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می‏سازد.

زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقی دعوت می‏کردند، و خود الگوی زنده و اسوه حسنه‏ای در این راه بودند و به خواست‏خدا در مباحث آینده در هر بحثی به نمونه‏های اخلاقی آنها آشنا خواهیم شد; و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می‏فرماید: «وانک لعلی خلق عظیم; تو اخلاق عظیم و برجسته‏ای داری!» (7)

پی‏نوشتها

1- در جمله «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون‏» به شما اموری تعلیم می‏دهد که امکان نداشت‏خودتان آن را بدانید!» دقت کنید که سخن از تعلیم علومی به میان می‏آورد که وصول به آن برای انسان از غیر طریق وحی غیر ممکن است!

2- کنز العمال، حدیث 52175 (جلد3، صفحه‏16).

3- همان مدرک، حدیث 5218.

4- بحار، جلد66، صفحه 405.

5- مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه‏283. (چاپ قدیم).

6- تنبیه الخواطر، صفحه 362.

7- سوره قلم، آیه‏4



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/3/19 :: ساعت 2:45 عصر )
»» حدیث جان

أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعَاءِ وَ أَبْخَلَ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ وَ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ جَادَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى

عاجز ترین مردمان کسی است که دعا نمی کند و بخیل ترین مردمان کسی است که در سلام دادن بخل می ورزد و بخشنده ترین مردمان کسی است که از جان و مال خود در راه خداوند بخشش می کند

رسول مکرم اسلام (ص)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/3/19 :: ساعت 12:51 عصر )
»» این همه پول از کجا؟

 .....چون عمروعاص به دستگاه معاویه وارد و به دنیا مشغول بود، به اندازه هفتاد پوست گاو پر از پول و طلاى سرخ ذخیره کرده بود، چون این مقدار را حاضر ساخت به فرزندش گفت : کیست این مال را با وزر و وبالى که در اوست بگیرد؟ فرزندش گفت : من نمى پذیرم چون نمى دانم مال کدام شخص است که به صاحبش بدهم این خبر به معاویه رسید، گفت : این اموال را با همه خرابیهایش مى پذیرم و آن را از مصر به دمشق نزد معاویه حمل کردند.
کتاب رهنماى سعادت 1/22.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 3:1 عصر )
»» قرآن کریم

وَ ابْتَغِ فیماَّ اتاکَ اللّهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ اَحْسِنْ کَما اَحْسَنَ اللّهُ اِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِى الْاَرضِ اِنَ اللّهَ لا یُحِبُّ المُفْسِدینَ
قرآن کریم - سوره قصص / آیه 77
و بجو در آنچه خدا به تو داده خانه آخرتت را و بهره ات از دنیا را فراموش مکن و همان طور که خدا به تو احسان کرده تو نیز احسان کن و در پى فساد انگیزى در زمین نباش نباش که خدا مفسدان را دوست نمى دارد
بعضى از مفسرین ، جمله مورد بحث را چنین معنا کرده اند که :
فراموش مکن این معنا را که نصیب تو از مال دنیایى - که به تو روى آورده - مقدار بسیار اندکى است ، و آن همان مقدارى است که مى پوشى و مى نوشى و مى خورى ، بقیه اش زیادى است ، که براى غیر از خودت باقى مى گذارى ، پس از آن چه به تو داده اند به قدر کفایت بردار، و باقى را احسان کن ، و این نیز وجه بدى نیست .
ترجمه تفسیر المیزان - ج 16 ص 112.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:59 عصر )
»» سه تار

تازه دارم کمی با کبوتر... کمی با کلمه... کمی با آسمان ِ بی اسم  آشنا می شوم!... می گویند من آدم خوبی نبوده ام!... راست می گویند!... اول که بی بوریا بار آمدم... بعد گهواره به دوشی خاموش... حالا هم که تنها... چراغم اینجا و خیالم... جایی دور!... می گویند من آدم خوبی نبوده ام!... راست می گویند... من بارها به بعضی آدمها...کبوترها و شبگردها و کوچه نشین ها سلام کرده ام!... حتی گاهی بدون یک سلام خالی... از خواب انار خسته... چیزی نچیدم!... و بارها بی آنکه به شب شک کنم ،آهسته از چراغ خانه پرسیده ام که چرا از سکوت سنگ می ترسد!................

راست می گویند...من آدم خوبی نبوده ام!... سالها پیش از این... روزی دور از اندوه  دی و دلگیری آذر... کبوتری نابلد... از حدس عطسه ی آسمان... به ایوان خانه ی ما آمد!... پنجره بسته بود!...من خانه نبودم!... و تمام شب باران آمده بود !... من آدم خوبی نبوده ام!... حالا می فهمی این همه هق هق ِ تاریک... تاوان کدام کلمه... کدام کبوتر ِ مُرده... و کدام آسمان ِ بی اسم  است؟!…

 

یا صاحب کل نجوی ...یا منتهی کل شکوی....یا خیرالفاصلین...یا اول الاولین و یا اخر الاخرین...

اگر به نام تو تمام شود آغاز ترین آغازها خواهد بود...آغاز ترین آغازها...

یا خیر الفاصلین....



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:57 عصر )
»» ایه های دلنشین

  • ملک : الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ   ﴿ 2 ﴾     جزء 29  

    همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و اوست ارجمند آمرزنده.

    Who hath created life and death that He may try you, which of you is best in conduct; and He is the Mighty, Forgiving,


  • ملک : الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَى‏ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى‏ مِن فُطُورٍ   ﴿ 3 ﴾     جزء 29  

    همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید .در آفرینش آن[ خداى ]بخشایشگر هیچ گونه اختلاف[ و تفاوتى ]نمى بینى .بازبنگر، آیا خلل[ و نقصانى ]مى بینى ؟

    Who hath created seven heavens in harmony. Thou (Muhammad) canst see no fault in the Beneficent One"s creation; then look again: Canst thou see any rifts?


  • ملک : ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئاً وَهُوَ حَسِیرٌ   ﴿ 4 ﴾     جزء 29  

    باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد.

    Then look again and yet again, thy sight will return unto thee weakened and made dim.


  • ملک : وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُوماً لِلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ   ﴿ 5 ﴾     جزء 29  

    و در حقیقت ، آسمان دنیا را با چراغهایى زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین [ قواى مزاحم ]گردانیدیم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده کرده ایم.

    And verily We have beatified the world"s heaven with lamps, and We have made them missiles for the devils, and for them We have prepared the doom of flame.



  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:52 عصر )
    »» کاش عاشقت نمی شذم !!!

     

    یادش بخیر روز اولی که با هم آشنا شدیم .

     چقدر زود گذشت ؛ خاطراتش هیچ وقت از یادم نمیره . من و تو ... . خیلی خوشحال بودم که تو رو دارم و شاید تو هم ! ... .

    هر روز بیشتر باهات مانوس می شدم . علاقم بهت به شکل یک عادت در اومده بود ؛ نمی تونستم حتی یه لحظه کوچیک تو رو از خودم دور کنم .

    چه خاطراتی با هم داشتیم ، هیچ وقت اولین خاطره آشناییمون از یادم نمیره ؛ توی یه پارک سرسبز ، یه روز گرم تابستون باهات آشنا شدم. فکر می کردم  تو با همه فرق داری ، یه جور دیگه ای !

    وقتی برای اولین با دیدمت چه حس عجیبی داشتم ، هنوزم نمیتونم توصیفش کنم اولش تپش قلب ... .نفسم با نگاه اول به شماره افتاد ؛ تموم بدنم یخ کرد ... ؛

    نمی دونستم نظر خانواده نسبت به تو چیه ؟ برای همینم تا مدتها باهاشون مطرح نکردم ، بعدشم خودشون فهمیدن !، چون خیلی فرق کرده بودم ؛ چه از نظر ظاهر ، چه از نظر خلق و خو . آره ! بالاخره فهمیدن ! ولی همونطور که فکر می کردم هیچکدوم ازت استقبال نکردن ، اصلا برام مهم نبود ؛ چون تو رو دیگه جدی جدی وارد زندگیم کرده بودم .

    چه روزای خوبی که با هم نداشتیم ؛ چه جاها که با هم نرفتیم ؛ به خاطر تو با چه کسایی که آشنا نشدم ؛ ولی زود زود همه چی تموم شد . شاید رابطمون چشم خورده بود ، ولی نه ! تو عوض شده بودی . دیگه اون احساس اولیه رو بهت نداشتم ، دیگه حتی وقتی باهات بودم حالم بد میشد . سردرد و سر گیجه و چه و چه ...  . همش به خاطر این بود که دیگه به دردم نمی خوردی ، با روح و جسمم تناقض پیدا کرده بودی .  می خوام بگم دیگه حالمو بهم می زدی ، ولی لذت اولین آشناییمون نمی ذاشت ولت کنم ، نمی تونستم ترکت کنم . می گفتم شاید دوباره مثل اولش بشه جوریکه سردرد وخستگی نبودتو به بی رمقی وجودت تبدیل کنه ولی نمیشد که نمیشد . انگار خودتم دیگه نمی خواستی بهم محبت کنی . اصلا سوهان روحم شده بودی . فشار خانواده از یه طرف ،  انگشت اشاره اطرافیان از طرف دیگه و دل خسته ی خودم از طرف سوم ، همه باعث شد دیگه تصمیم خودمو بگیرم . آره ! تصمیم گرفتم ترکت کنم . سخت بود ولی شدنی . می خواستم نفس بکشم ، می خواستم زندگی کنم ؛ اما تو منو بی نفس می خواستی .

    الان دیگه مدتهاست نمی بینمت . وقتی که به گذشته فکر می کنم می گم کاش اون روز از خونه بیرون نمی رفتم ؛ کاش تو اون پارک نمی دیدمت ؛ کاش دوستام منو با تو آشنا  نمی کردن ؛ کاش سایه تو هیچ وقت تو زندگیم نمی افتاد ؛ کاش با تو نصف عمرمو هدر نمی دادم ؛ کاش خواب تو رو هم نمی دیدم ؛

    کاش هیچ وقت سیگاری نمی شدم !!!



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:48 عصر )
    »» دیگه خیلی دیره...

    پشت چراغ قرمز داشت ثانیه های معکوس رو میشمرد که چهره معصوم و رنگ

    پریده دخترک نظرشو جلب کرد.

    چندتا دسته گل رز که حالا دیگه از شدت گرما و آلودگی هوا پژمرده شده بودن تو

    دستش بود و نزدیک ماشینایی میرفت که حس میکرد شاید سرنشینای خوش

    انصاف تری داشته باشه!!

    پسرک:بابا!اونجا رو ببین..میشه همه گلاشو بخریم که زودتر بره

    خونشون؟...بابا...باتواما!...خب  فقط یه دستشو بخریم...

    پدر که مثل همیشه عجله داشت فقط نگاهش به سبز شدن چراغ بود...۳...۲...۱...۰

    با سرعت هر چه تمام تر از کنار دخترک گذشتن...

    چند کلیومتری بیشتر  نرفته بودن. پسرک همچنان به فکر صحنه چند لحظه پیش

    بود و اینکه پدر چقدر راحت از کنارش گذشت  که  یدفه ماشین خاموش کرد...

    پدر عجول و بی توجه بازم یادش رفته بود  بنزین ماشینو چک کنه...

    پدر ساعت ها کنار خیابون دستش به ظرف بنزین و چشمش به ماشینایی بود که

    با سرعت از کنارش میگذشتن.

    آخه اونا همشون عجله داشتن!



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:46 عصر )
    »» جفا از سر گرفتی یاد میدار !!!

     

    جفا از سر گرفتی یاد می دار

    نکردی آنچه گفتی یاد می دار

    نگفتی تا قیامت با تو جفتم ؟

    کنون با جور جفتی یاد می دار

    مرا بیدار در شبهای تاریک

    رها کردی و جفتی یاد می دار

    به گوش خصم می گفتی سخنها

    مرا دیدی نهفتی یاد می دار

    نگفتی خار باشم پیش دشمن ؟

    چو گل با او شکفتی یاد می دار

    گرفتم دامنت از من کشیدی

    چنین کردی و رفتی یاد می دار

    همی گویم عتابی من به نرمی

    تو می گویی به زفتی (1) یاد می دار

    فتادی بارها دستت گرفتم

    دگر باره بیفتی یاد می دار

     

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    1 - زفتی : درشتی و ستبری , غلظت



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:45 عصر )
    »» یا زهرای مرضیه

    شهادت صدیقه طاهره رو با این مثنوی واره  متولد ۸۲ تسلیت میگم.یا علی

    وقتی خدا بودو کسی نبود بجز او

    جلوه میکرد یه بانویی با اسم یاهو

    بهشت یه انعکاسه از جلوه ی نامش

    عرش خدا کوتاهتره از طول بامش

    آدم و حوا زارعند تو باغ خونش

    سیمرغه وهیچکی ندیده آشیونش

    لطف مشیت تبسمش : بهشته

    نیت خنده میکنه میشه : فرشته

    سوره ی هل اتا که میده بوی نامش

    از حوریه حرفی نزد به احترامش

    از باغ وحی اش جبرئیل ، سوره می چینه

    کاتب آیه هاش امیر المومنینه

    فاطمه ، آبه و همه زنده به آبند

    فاطمه، خوابه و همه محتاج خوابند

    فاطمه نکهت تجلی جماله

    فاطکمه در اوج جمالش با جلاله

    فاطمه ، پیغمبر و مومنش علیه

    فاطمه بر تموم انبیاء ولیه                                          

    چادر عصمتش کساء اهل بیته

    شاعر تازه کار بچه هاش ، کمیته

    نسیم گریه هاش که شبنم آفرینه

    شبا رو گلبرگ دل علی می شینه

    اونقده نورانی میشه صورت ماهش

    انگاری خورشید دمیده تو سجده گاهش

    هر شب میاد در میزنه خونه به خونه

    پشت در هر خونه ای کمی میمونه

    کمک میخواد شبا ز انصار و مهاجر

    - مسلمونی کمک میخواد از قوم کافر-

    کوثر عمر کم اون خیر کثیره

    یه سر مدینه یه سرش خم غدیره

    ستاره ای نداره و ماه مدینه اس

    زهرا شب قدر علیه ، همین و بس

    پل خدا رو برای همیشه بستند

    اونایی که دست قنوتشو شکستند

    همه تماشاچی هیزم و آتیشن

    تا همه ی زهرا نسوزه پا نمیشن

    باغ فدک بهونه ی سیلی زدن بود

    کاری ترین زخم دل ابوالحسن بود

    عمق غم و از دل افلاکی بپرسین

    گوشواره رو از چادر خاکی بپرسین

    دختر رز همنشین ساقه ی تاکه

    سوره ی قدر آسمون ، گنج تو خاکه

    مهتابو شاهد میگیرم علی غریبه

    اشک چشاش ، غسل تن ماه نجیبه

    شیشه ی غربت علی دچار سنگه

    مدینه ی بی فاطمه کوچیک و تنگه



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/3/13 :: ساعت 2:44 عصر )
    <   <<   61   62   63   64   65   >>   >
    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    مرنجان و مرنج
    عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
    سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
    سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
    یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
    آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
    ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
    پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
    امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
    پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
    نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
    [عناوین آرشیوشده]

    >> بازدید امروز: 17
    >> بازدید دیروز: 382
    >> مجموع بازدیدها: 1375374
    » درباره من

    بشنو این نی چون حکایت می کند

    » فهرست موضوعی یادداشت ها
    دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
    » آرشیو مطالب
    نوشته های شهریور85
    نوشته های مهر 85
    نوشته زمستان85
    نوشته های بهار 86
    نوشته های تابستان 86
    نوشته های پاییز 86
    نوشته های زمستان 86
    نوشته های بهار87
    نوشته های تابستان 87
    نوشته های پاییز 87
    نوشته های زمستان87
    نوشته های بهار88
    نوشته های پاییز88
    متفرقه
    نوشته های بهار89
    نوشته های تابستان 89
    مرداد 1389
    نوشته های شهریور 89
    نوشته های مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    نوشته های دی 89
    نوشته های بهمن 89
    نوشته های اسفند 89
    نوشته های اردیبهشت 90
    نوشته های خرداد90
    نوشته های تیر 90
    نوشته های مرداد90
    نوشته های شهریور90
    نوشته های مهر 90
    نوشته های تیر 90
    نوشته های مرداد 90
    نوشته های مهر 90
    نوشته های آبان 90
    نوشته های آذر 90
    نوشته های دی 90
    نوشته های بهمن 90
    نوشته های اسفند90
    نوشته های فروردین 91
    نوشته های اردیبهشت91
    نوشته های خرداد91
    نوشته های تیرماه 91
    نوشته های مرداد ماه 91
    نوشته های شهریور ماه91
    نوشته های مهر91
    نوشته های آبان 91
    نوشته های آذرماه91
    نوشته های دی ماه 91
    نوشته های بهمن ماه91
    نوشته های بهار92
    نوشته های تیر92
    نوشته های مرداد92
    نوشته های شهریور92
    نوشته های مهر92
    نوشته های آبان92
    نوشته های آذر92
    نوشته های دی ماه92
    نوشته های بهمن ماه92
    نوشته های فروردین ماه 93
    نوشته های اردیبهشت ماه 93
    نوشته های خردادماه 93
    نوشته های تیر ماه 93
    نوشته های مرداد ماه 93
    نوشته های شهریورماه93
    نوشته های مهرماه 93
    نوشته های آبان ماه 93
    نوشته های آذرماه 93
    نوشته های دیماه 93
    نوشته های بهمن ماه 93
    نوشته های اسفند ماه 93
    نوشته های فروردین ماه 94
    نوشته های اردیبهشت ماه94
    نوشته های خرداد ماه 94
    نوشته های تیرماه 94
    نوشته های مرداد ماه 94
    نوشته های شهریورماه94
    نوشته های مهرماه94
    نوشته های آبان ماه94

    » لوگوی وبلاگ


    » لینک دوستان
    پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
    کنج دل🩶
    همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
    دانشجو
    (( همیشه با تو ))
    بر بلندای کوه بیل
    گل رازقی
    نقاشخونه
    قعله
    hamidsportcars
    ir-software
    آشفته حال
    بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
    سرباز ولایت
    مهندس محی الدین اله دادی
    گل باغ آشنایی
    ...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
    وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
    بهارانه
    *تنهایی من*
    بلوچستان
    تیشرت و شلوارک لاغری
    اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
    کشکول
    قدم بر چشم
    سه ثانیه سکوت
    نگارستان خیال
    گنجدونی
    بهارانه
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    نگاهی نو به مشاوره
    طب سنتی@
    سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
    اکبر پایندان
    Mystery
    ermia............
    پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
    اسیرعشق
    چشمـــه ســـار رحمــت
    ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
    کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
    جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
    بهانه
    صراط مستقیم
    تــپــش ِ یکــ رویا
    ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
    سلحشوران
    گیاه پزشکی 92
    مقبلی جیرفتی
    تنهایی افتاب
    طراوت باران
    تنهایی......!!!!!!
    تنهای93
    سارا احمدی
    فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
    .: شهر عشق :.
    تا شقایق هست زندگی اجبار است .
    ماتاآخرایستاده ایم
    هدهد
    گیسو کمند
    .-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
    صحبت دل ودیده
    دانلود فایل های فارسی
    محقق دانشگاه
    ارمغان تنهایی
    * مالک *
    ******ali pishtaz******
    فرشته پاک دل
    شهیدباکری میاندوآب
    محمدمبین احسانی نیا
    کوثر ولایت
    سرزمین رویا
    دل نوشته
    فرمانده آسمانی من
    ایران
    یاس دانلود
    من.تو.خدا
    محمدرضا جعفربگلو
    سه قدم مانده به....
    راز نوشته بی نشانه
    یامهدی
    #*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
    امام خمینی(ره)وجوان امروز
    فیلم و مردم
    پیکو پیکس | منبع عکس
    پلاک صفر
    قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
    اسیرعشق
    دل پرخاطره
    * عاشقانه ای برای تو *
    farajbabaii
    ارواحنا فداک یا زینب
    مشکات نور الله
    دار funny....
    mystery
    انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
    گل یا پوچ؟2
    پسران علوی - دختران فاطمی
    تلخی روزگار....
    اصلاحات
    گل خشک
    نت سرای الماس
    دنیا
    دل پر خاطره
    عمو همه چی دان
    هرکس منتظر است...
    سلام محب برمحبان حسین (ع)
    ادامس خسته من elahe
    دهکده کوچک ما
    love
    تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
    گروه اینترنتی جرقه داتکو
    مدوزیبایی
    من،منم.من مثل هیچکس نیستم
    Tarranome Ziba
    پاتوق دختر و پسرای ایرونی
    اسرا
    راه زنده،راه عشق
    وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
    وب سایت شخصی یاسین گمرکی
    حسام الدین شفیعیان
    عکسهای سریال افسانه دونگ یی
    ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
    Hunter
    حسام الدین شفیعیان
    دهکده علم و فناوری
    اسیرعشق
    دختر باحال
    *دلم برای چمران تنگ شده.*
    ♥تاریکی♡
    به یادتم
    باز باران با محرم
    تنهایی ..............
    دوستانه
    هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
    زندگی
    نیلوفر مرداب
    فقط طنزوخنده
    تینا!!!!
    شیاطین سرخ
    my love#me
    سرزمین خنگا
    احکام تقلید
    •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
    فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
    حقیقت صراط
    ...دیگه حسی نمونده
    زیر اسمان غربت
    شهید علی محسنی وطن
    سکوت(فریاد)
    عاشقانه ها
    خودمو خدا تنها
    دانستنی های جالب
    ermia............
    حجاب ایرانی
    عرفان وادب
    دل خسته
    عاشقانه های من ومحمد
    هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
    sharareh atashin
    mehrabani
    khoshbakhti
    ______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
    دخترونه
    قلبی خسته ازتپیدن
    عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
    تینا
    مذهب عشق
    مناجات با عشق
    داستان زندگی من
    دهاتی
    دکتر علی حاجی ستوده
    عاشق فوتبال
    کشکول
    حاج آقا مسئلةٌ
    صدا آشنا
    کد بانوی ایرانی
    اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
    « یا مهدی ادرکنی »
    وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
    ::::: نـو ر و ز :::::
    توکای شهر خاموش

    .: اخـبـار فـنـاوری .:
    Biology Home
    شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
    مثبت گرا
    تک آندروید
    امروز
    دانستنی / سرگرمی / دانلود
    °°FoReVEr••
    مطلع الفجر
    سنگر بندگی
    تعصبی ام به نام علی .ع.
    تنهایی.......
    دلـــــــشــــــــکســـــته
    عاشقانه
    nilo
    هر چی هر چی
    vida
    دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
    هسته گیر آلبالو
    آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
    عکس های جالب و متحرک
    مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
    دیجی بازار
    نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
    bakhtiyari20
    زنگ تفریح
    گلچین اینترنتی
    روستای اصفهانکلاته
    پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
    سرور
    عاطفانه
    سلام
    بخور زار
    اشک شور
    منتظران

    » صفحات اختصاصی

    » لوگوی لینک دوستان





































































































    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » طراح قالب