خداوند ـ تبارک و تعالی ـ با غیرت است و هر باغیرتی را دوست دارد و به سبب غیرتش بود که همه کارهای زشت را، چه نهان و چه آشکار، حرام کرده است. [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» طی الزمان !

مطلب امروز در مورد طی الزمان و بسط الزمان است !

 منبعی که امروز مورد استفاده قرار داده ام ، کتاب « روح مجرد » نوشته « علامه آیت الله سید محمد حسین طهرانی » است . این کتاب یادنامه و خاطرات علامه طهرانی از حاج سید هاشم موسوی حداد ، یکی از عرفای معاصر است . در این کتاب بسیاری از سخنان و گوشه هایی از زندگی این مرد خدا ، به تحریر کشیده شده است .

و اما آنچه می خوانیم ، مطلبی است در مورد قبض وطی زمان به نقل از کتاب فوق :

« در اوقاتی که در معیت ایشان ( سید هاشم حداد) در نجف اشرف بودیم ، یکی از شاگردان ایشان روزی برای این حقیر که با وی تنها به حرم مطهر امیرالمومنین (ع) مشرف می شدیم ، در ضمن بیان احوال خصوصی خود می گفت : دو قضیه برای من اتفاق افتاده که در آن زمان نفهمیدم و بعدها فهمیدم که غیر عادی بوده است :

اول آنکه : یک روز با جمیع فرزندان از پسر و دختر و عیال تصمیم گرفتیم از راه بیابان به مدینه برویم . حرکت کردیم و تا مرز سعودی از ناحیه رمل زار نجف رفتیم و چندین روز بطول انجامید تا بدانجا رسیدیم . در وقت عبور ، مرزداران از دادن اجازه عبور امتناع کردند، چون بدون گذرنامه بودیم و چندین روز همه ما را توقیف نمودند و سپس آزاد کردند و ناچار به نجف مراجعت نمودیم . چندین روز هم طول کشید تا به نجف و منزل خود رسیدیم و مجموع این ایام حدود چند هفته شد ، ولی وقتی به نجف رسیدیم دیدیم فقط یک روز گذشته است ! حرکت ما از نجف فلان روز بوده است و بر حسب تاریخ و تقویم بازگشتمان در فردای آن روز بوده است !

دوم آنکه : وقتی تنگی معیشت به قدری بر من غلبه کرد ، و شدت واردات حالی به طوری بود که ابدا قدرت بر حرکت و تنظیم امور منزل را نداشتم و چیزی از مایحتاج در منزل نبود و زوجه ما در آن روز فقط با آب گرم شده بر روی چراغ  ، اطفال را نوید می داد و سعی می کرد تا ایشان را ساکت نگه دارد . احساس می کردم که برای آنها این مساله مشگل و دوامش غیر قابل تحمل است ، تا حال من افاقه حاصل نمود و به هوش و گوش باز آمدم و برای تهیه غذایی به بیرون ار خانه آمدم و معلوم شد که : این مدت ، یک ماه تمام به طول انجامیده است !

واقعه دوم طی الزمان است ، یعنی در هم پیچیدن و متراکم شدن زمان که یک ماه یا چند هفته را یک روز کرده است .

و واقعه اول برعکس آن ، بسط الزمان است . یعنی گستردن و وسعت بخشیدن زمان ، که یک روز را به چند هفته پهن و گسترش داده است .

این وقایع مسلما با قوانین طبیعی تطبیق ندارد ( بر حسب ظاهر وبه دلیل حدود اطلاع ما از این قوانین) و باید آن را از جهت سیطره نفس مجرد بر زمان توجیه کرد »

دوستان عزیز ، در مطلب بعدی باز هم در این باره خواهم نوشت .

« و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا»

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:58 صبح )
»» حکایتی دیگر در مورد طی الزمان

علامه چنین ادامه می دهد :

« ... واما یک حکایت شنیدنی را در باره این موضوع ، سعید ابن فرقانی در کتاب مشارق الدراری ، که شرح تائیه ابن فارض است ، نقل کرده است .

... من که نویسنده این حروفم ، شنیدم از شیخ بزرگوار طلحه عراقی ، که گفت من از شیخ : شیخ زاده عمادالدین فرزند شیخ الشیوخ شهاب الدین سهروردی شنیدم که گفت :

وقتی در خدمت پدرم شیخ الشیوخ به حج رفتم . روزی در اثنای طواف ، شیخی دیدم که خلق در عین طواف بدو تقرب و تبرک می نمودند . اصحابنا مرا به نزد وی به فرزندی شیخ الشیوخ تعریف کردند و آن شیخ مرا ترحیب فرمود وبر سرم بوسه ای داد . و چون پس از اتمام مراسم به خدمت شیخ رجوع کردیم اصحابنا گفتند که : شیخ را به شیخ عیسی مغربی ، نمودیم و ترحیب عظیمش کرد و بر سرش بوسه داد . و شیخ الشیوخ عظیم بشاشت و استبشار فرمود .

آنگاه جماعت اصحابنا به ذکر شمایل این شیخ عیسی مشغول شدند و از آن جمله شنودیم که او را در شبانه روزی هفتاد هزار ختمه ورد است . پس از شیخ الشیوخ سوال کردند که این از چیست ؟

شیخ فرمود که از باب بسط زمان است . چه حق تعالی چنانکه به نسبت با بعضی اولیاء که اصحاب خطوه اند مکان را منقبض می گرداند تا راه یکساله را به روزی می روند ، همچنین به نسبت با بعضی که اصحاب لحظه و لمحه اند زمان را منبسط می کند تا عین زمانی که به نسبت با خلقی دیگر ، یک ساعت باشد ، به نسبت با ایشان پنج و ده سال ظاهر می شود .

پس شیخ الشیوخ بر صدق این قضیه حکایت زرگر صوفی که مشهور است از مریدان شیخ ابن سکینه و بستن او سجاده های صوفیان را روز جمعه در میزر ، برای ان که تا به جامع برد ، و رفتن او بر کنار دجله برای غسل جمعه ، و جامه ها بر کنار دجله نهادن ، و در دجله غوطه خوردن ، و در مصر ظاهر شدن ، و آنجا در مصر دختر زرگری را به زنی خواستن ، واز او فرزندان تولید کردن ، و بعد از هفت سال باز در نیل مصر غوطه خوردن ، و باز در بغداد بر سر جامه های خودش سر بر آوردن ، و جامه ها را به جای خود یافتن ، و رفتن به خانقاه ، و سجاده ها همچنان بسته به بند خودش دیدن ، و گفتن صوفیان که : زود سجاده ها به جامع ببر و بینداز که ما منتظر تو نشسته ایم ،، ایراد فرمود و فرمود که : این حال بر این صوفی زرگر طاری گشت که ساعتی به نسبت با او و اهل بیت او هفت سال زمانی ظاهر شد بعد از تفحص کردن و آن فرزندان او را که در آن هفت سال متولد شده بودند به بغداد نقل کردن ، بنا بر آن بود که آن صوفی زرگررا در معنی این آیت اشکالی در دل افتاده بود : ( فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ) حق تعالی بر ای رفع اشکال او را این حال بر او ظاهر کرد تا ایمانش به حقیقت این آیت قوی شود . والله الهادی »

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:56 صبح )
»» برگ سبزی است ...

طریق  زهد  و  ریا    شیوه  زمانه  ماست

غم   تو     سوز دل و  ناله  شبانه ماست

 

مرا     سلاله   نیکان    به  هیچ    انگارند

که تیغ  طعنه و کین  هرزمان روانه ماست

 

هزار شکر   که  ایشان   ز ما   شدند ایمن

اگرچه   دور جهان   سوخته   زبانه  ماست

 

« مرید  پیر مغانم  ز من مرنج ای شیخ »

که  رنج   و سوز نهان کاله  خزانه ماست

 

چه جای غم که مرا سوی کعبه راهی نیست

که نور  روی  عزیزش    روان  به خانه  ماست

 

به   راه   بادیه    کس   یار   ما   نشد   اما

به  جای جای  زمین  قصه  و فسانه ماست

 

چو مرغ  خسته   و   وحشی  دلا    ندانستم

که   سینه  همه  یاران    پناه   و لانه ماست

 

اگرچه  ما  به جهان  بند  دام  و دانه شدیم

هزار   بام  جهان    بند  دام   و  دانه ماست

 

به   گوش   زاهد  بتخانه   گفت   محتسبی

که گوش پیر و جوان مدهش از ترانه ماست

 

مراد  من   ز  می   و مطربی   تویی  جانا

شراب و جام و می و مطربی بهانه ماست

 

دهان   ببند     و   مکن    ادعای  لاغ   و  دروغ

همین بس است توراکه عشق تونشانه ماست

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:54 صبح )
»» شعری از ژولیده خراسانی

دل غمدیده ما درجهان غمخوار هم دارد  

برای راز دل، دل  محرم اسرار   هم دارد

 

سخن بسیار دارد دل  ز جور  روزگار  اما    

اگر گوید سخن داند ضرر بسیار هم دارد

 

نمی گویم به غیر حق بعالم گرچه می دانم  

که گوش  از بهر بشنیدن در و دیوار هم دارد

 

سر  سبزم   زبان سرخ  آخر  میدهد بر باد  

چرا چون حرف حق گفتن طناب دار هم دارد

 

هنوز ای مدعی  اندر فراز دار  درعالم   

علی درمکتب خود میثم تمار هم دارد

 

بجای نوش دائم میزنی نیش ونمی دانی

که این راه و روش را عقرب جرار  هم دارد

 

مکن ظلم و ستم ظالم بترس از آه مظلومان

 که صبح  روشن هر فرد  شام تار هم دارد

 

به گرد هیچ بهرهیچ درعالم مپیچ ای هیچ

که این پیچیدگی را در طبیعت مارهم دارد

 

غنی حق ضعیفان را به غارت می برد اما

نمی داند جهان  یک خالق جبار هم دارد

 

بترس از آتش قهر خدا  کز بهر ما ایزد

 اگر دارد بهشت و آب کوثر نارهم دارد

 

گنه کارم من ژولیده  یارب خود تومی دانی

که گل باآنهمه حسن ولطافت خارهم دارد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:53 صبح )
»» ذکری از حاج اسماعیل دولابی

آنچه امروز می خوانیم از مقدمه جلد اول این مجموعه انتخاب شده است :

 .... دو طریق در باب سلوک به حق تعالی وجود دارد . یکی راه جذبه و رحمت حق است که در این راه بارقه ای از دوست به سالک می خورد و در واقع کشش دوست ، سالک را پیش می برد و این یک دعوت خصوصی برای اوست و از سالک این طریق به مجذوب سالک تعبیر می شود .

به  رحمت  سر زلف  تو  واثقم  ورنه

کشش چونبودازآن سوچه سود کوشیدن

راه دوم آن است که سالک باید آنقدر مجاهده کند و ریاضت بکشد تا به جذبه حق برسد و سالک این طریق را ، سالک مجذوب گویند . در حقیقت هردو طریق جذبه حق تعالی است که سالک را به مقصد می رساند .

بین این دو طریق تفاوتهای زیادی است که در صدد بیان آنها نیستیم و فقط به ذکر روایت مهمی که این دو طریق را بیان می کند بسنده می کنیم .

مرحوم مجلسی نیز این روایت در بحارالانوار ذکر کرده است . این حدیث مشتمل بر بسیاری از حقایق ربانی و اسرار الهی است .

و اکنون قسمتهایی از متن حدیث :

امام صادق (ع) در حدیثی به یونس بن ظیبان فرمودند :

« صاحبان خرد با تفکر عمل می کنند تا محبت خدا را به دست آورند . همانا وقتی که قلب ، محبت را تحصیل نماید و به آن نورانی گردد ، لطف سرازیر می شود . آن گاه او اهل فایده شده و بر اساس حکمت سخن خواهد گفت پس زیرک شده و با قدرت عمل می نماید و به طبقات هفتگانه آشنا می شود .

هنگامی که به این مرحله رسید ، بر اساس لطف و حکمت و بیان یک حرکت و دگرگونی در تفکرات او پدید می آید و خواست و محبت خویش را در راه خالقش صرف می نماید . به این ترتیب به مقام برتر دست پیدا کرده و خدا را با چشم دل مشاهده خواهد نمود و حکمت را به غیر روش حکما ، علم را به غیر راه علما و صدق را به غیر شیوه صدیقین به دست خواهد آورد ....

.... و کسانی که آن راه ( طریق ریاضت  و خشوع و عبادت ) را می پیمایند ، یا موفق می شوند یا ناکام می مانند و اکثر آنها نا موفق خواهند بود ، چراکه حق خدا را رعایت ننموده و به اوامر وی ( به طور کامل) عمل نکرده اند . این صفت کسی است که حق شناخت و محبت او را بجا نیاورده است . پس مبادا فریب نماز و روزه و سخنان و علوم آنها را بخوری ! آنان درازگوشانی فراری هستند .... »

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:53 صبح )
»» برگ سبزی است ...

قصه  خود  را   بگفتم  دوش   با  فرزانه ای

گفت    باور می  ندارم  من  چنین  افسانه ای

 

از درونم   بر زبان  راندم من  اسرار مگوی

گفت   یا مستی  برادر جان   و   یا  دیوانه ای

 

چون  گرفتم  دامنش  را    تا مرا  چیزی دهد

گفت   بگشا چشم  تا بینی  که خود شاهانه ای

 

گفتمش یک جرعه ام زآن می بده خندیدوگفت

جام  بر کف  داری   و حیران  پی میخانه ای

 

گرد او  چرخی زدم   تا  ناگهان  دستم گرفت

گفت  من شمعم   ولیکن   تو  مگر پروانه ای

 

گفتمش    بیگانه ام   آری     ولی    دیوانه ام

گرد خود  چرخی زد و گفتا  که کو بیگانه ای

 

گفتمش  گر نیستم بیگانه  آخر این ز چیست ؟

گفت   گنجی  در نهان داری   ولی ویرانه ای

 

آهی از دل  برکشیدم    اشکم  از دیده   چکید

سیل اشک ازدیده اش بر خاک شد  سیلانه ای

 

در میان موج  و طوفان  هستی ام بر باد رفت

تا    که  در  آن  بحر دیدم    کشتی  علیانه ای

 

چون درآن کشتی شدم درگوش من آهسته گفت

نیک  بنگر   تا ببینی   با چه کس  همخانه ای

 

من  در آن کشتی  ندیدم   جز که  نور ایزدی

« گشت این پس مانده اندرعشق او پیشانه ای»

 

سیل رفت وموج رفت ومرغ طوفان نیزرفت

یار رفت   و  یاد  ماند   و در دلم   دردانه ای

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:47 صبح )
»» حکایت آن موذن زشت آواز

داستانی از مثنوی با هم می خوانیم :

داستان موذنی بد صدا و مدعی  بد آوایی که کافران را به اسلام می خواند ....

یک موذن داشت  بس آواز بد  /  در میان  کافرستان  بانگ زد

 چند گفتندش  ، مگو بانگ نماز  /  که شود جنگ و  عداوتها دراز

 او ستیزه کرد و پس بی احتراز  /  گفت در کافرستان  بانگ  نماز

 مولانا چنین ادامه می دهد که هنگامی که این موذن زشت آواز به نصیحت دوستان گوش نکرد و کار خویش به پیش برد ، کافری پرسان پرسان ، با حلوا و هدیه سراغ او آمد :

 شمع و حلوا با چنان جامه لطیف  /  هدیه آورد و  بیامد  چون  الیف

 پرس پرسان کین موذن گو کجاست  /  که صلا و بانگ او راحت فزاست

 و هنگامی که از او می پرسند که کجای آواز این موذن بد آوا راحت فزاست؟ چنین پاسخ می دهد که:

 دختری دارم لطیف و بس سنی  /  آرزو می بود   او را   مومنی

 هیچ این سودا نمی رفت از سرش  /  پندها   می داد    چندین   کافرش

 در دل  او   مهر ایمان  رسته  بود  /  همچو مجمر بود این غم ، من چو عود

 هیچ چاره می ندانستم  در آن  /  تا فرو خواند این موذن آن اذان

 گفت دختر چیست این مکروه بانگ ؟  /  که به گوشم آمد این دو چار  دانگ؟

 من همه عمر اینچنین آواز زشت  /  هیچ نشنیدم در این دیر و کنشت

 خواهرش گفتش که این بانگ اذان  /  هست  اعلام  و  شعار  مومنان !

 .... دختر باور نمی کند و از دیگران هم پرس و جو می کند که این آواز زشت چیست و چنین می شنود که این آواز مسلمانی است ....

 چون یقین گشتش رخ او زرد شد  /  از  مسلمانی  دل  او  سرد  شد

 و مرد کافر  شادی کنان می گوید  که با این اذانی که تو دادی من از این پس با خیال راحت خواهم خفت ....

 حالا حکایت ماست !



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 86/3/10 :: ساعت 9:46 صبح )
»» کاش قلبها در چهره ها بودند

 من و تو       

تومثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد

قسم به شب نمی دانم ...

تو مثل شمعدانی ها پر از راز و زیبایی

و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم

تو دریایی ترینی آبی و آرام و بی پایان

و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم

تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف

و من در آرزوی قطره های پاک بارانم...

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته

به فریادم برس ای عشق من،امشب پریشانم

تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار

و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم...

هنوزم *دوستت دارم*



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 11:15 صبح )
»» دل تنگ

مرا در بیستون بر خاک بسپارید که تا شبها

                               غم بی هم زبانی را برای کوه کن گویم

بگویم عاشقم بی همدمم دیوانه ام مستم

                              نمی دانم کدامین حال و درد خویشتن گویم

از آن گمگشته ی من هم نشانی آور ای قاصد

                               که چون یعقوب نابینا سخن با پیرهن گویم

تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم

                                خوشامد گویمت اما در آغوش کفن گویم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 11:14 صبح )
»» تو کجایی؟؟؟؟؟

 

 وقتی بارونیه چشمام تو کجایی؟
تک و تنها مونده دستام تو کجایی؟

وقتی پرپر می زنه این دل زارم
ساکت و خاموش لبهام تو کجایی؟

وقتی بی تو نازنین,بی هم نشینو
گوشه گیری تک و تنهام تو کجایی؟

وقتی بغض تو گلوم و گونه هام خیس
یه نوازشگرو می خوام تو کجایی؟

چشمای تو,یه فانوس همیشه روشن
وقتی سوت و کوره شبهام تو کجایی؟

وقتی من با هر نفس لحظه به لحظه
تورو عاشقونه می خوام تو کجایی؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 11:12 صبح )
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 68
>> بازدید دیروز: 1239
>> مجموع بازدیدها: 1367492
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب