چند سال قبل برای جمعی از دانشجویان دانشکده روانشناسی سخنرانی میکردم. موضوع صحبت من " ابراز وجود " بود.
از دانشجویان پرسیدم :« آیا به خود حق زندگی کردن میدهند؟». همه دستهایشان را به علامت تأیید بلند کردند. بعد خواستم کسی داوطلبانه مرا در نشان دادن موضوعی کمک کند، مرد جوانی به جلو کلاس آمد. به او گفتم :«لطفاً رو به روی کلاس بایست، چند بار پیاپی این جمله را با صدای بلند بگو:« من حق زندگی کردن دارم.» بعد این عبارت را با صدای آهسته بیان کن. ببین چه احساسی پیدا میکنی. در حالی که تو این کار را میکنی سایر دانشجویان کلاس باید قضاوت کنند که آیا حرفت را باور میکنند یا نمیکنند»
مرد جوان دستهایش را به کمر زد و به طرزی خصمانه گفت : «من حق زندگی کردن دارم». طوری گفت که انگار خودش را برای مبارزهای آماده میکرد. با هر تکرار حالت خشمگینانهتری به خود میگرفت.
به او گفتم :« کسی با تو سر نزاع و یا مخالفت ندارد. میتوانی جملهات را به شکل غیر تدافعی بیان کنی؟»
امّا نمیتوانست. صدایش نشان میداد که حملهای را پیشبینی میکند . کسی حرفش را باور نکرد.
بعد زن جوانی آمد و با صدای ملایم و در حالیکه لبخندی میزد، ابتدا از سایر دانشجویان عذرخواهی کرد و گفت: «من حق زندگی کردن دارم». کسی حرف او را هم باور نکرد.
کس دیگری آمد . به نظر متکبر و خودخواه میرسید، حالت بازیگری را داشت که میخواهد نقشی ایفا کند.
دانشجویی در مقام اعتراض گفت:«آزمون منصفانهای نیست. این دانشجویان خجالتی هستند، عادت ندارند جلو بقیه حرف بزنند». از این دانشجو خواستم به جلو کلاس بیاید و خیلی ساده بگوید: «دو به علاوه دو میشود چهار». دانشجو این جمله را به راحتی و با اطمینان ایراد کرد. بعد به او گفتم: «حالا بگو من حق دارم که زندگی کنم». لحن صدایش تغییر کرد به نظر نامطمئن میرسید.
دانشجویان جملگی خندیدند. دانستند گفتن« دو به علاوه دو میشود چهار»، ساده است. امّا ابراز وجود کردن و از حق زندگی کردن حرف زدن کار آنقدرها سادهای نیست.
پرسیدم: «جمله من حق زندگی کردن دارم چه مطلبی را به شما القا میکند؟» دانشجو گفت :«این عبارت بیشتر حالت روانی دارد. امّا چه معنایی دارد؟ معنایش این است که زندگی من متعلق به من است.» دانشجوی دیگری گفت: «منظور این است که حق دارم کارهای مربوط به خودم را شخصاً انجام دهم و درباره ی آنها تصمیم بگیرم». دانشجوی دیگری اضافه کرد: «منظور این است که پدر و مادرم درباره طرز زندگی من تصمیمگیری نکنند». دانشجوی دیگری گفت :«منظور این است که هروقت بخواهم میتوانم جواب (نه) بدهم». دانشجوی بعدی گفت: «منظور این است که باید به منافعم احترام بگذارم». «منظور این است که آنچه را میخواهم مهمّ است.» «منظور این است که میتوانم هر چه را به نظرم درست میرسد بگویم و انجام دهم». «منظور این است که میتوانم به میل خود رفتار کنم.»
اینها بخشی از معانی خصوصی بودند که دانشجویان برای عبارت «من حق دارم زندگی کنم» در نظر گرفتند. با این حال نمیتوانستند این عبارت را محکم و با قاطعیت در حضور سایر دانشجویان ابراز کنند. اینگونه بود که سخنم را با آنها شروع کردم.
ابراز وجود یعنی چه؟
ابراز وجود کردن یعنی احترام گذاشتن به خواستهها، نیازها و ارزشهای خود.
ابراز وجود کردن سالم مستلزم «نه» گفتن در وقت مناسب خود است، امّا باید به کیفیت این نه گفتن توجّه داشت. زندگی اگر سراسر در «نه» گفتن و نشان دادن رفتارهای منفی خلاصه شود، تلف کردن اوقات گرانبهای عمر است. نشانه ی تاسف و یک تراژدی است. ابراز وجود کردن به معنای صحبت کردن از ارزشهای خویشتن است. و بدین مفهوم با انسجام و همیّت رابطه دارد.
ابراز وجود کردن با اندیشیدن شروع میشود، امّا با اندیشیدن تمام نمیشود. ابراز وجود کردن به معنای قدم گذاشتن به جهان است. ابراز وجود کردن آرزو داشتن نیست، بلکه تبدیل نمودن این آرزو به حقیقت است.
داشتن ارزش نیز با ابراز وجود کردن تفاوت دارد، امّا نشان دادن این ارزشها و پایبندی به آنها ابزار وجود است. یکی از مشکلات عمده این است که خود را صاحب ارزش میدانیم امّا این مالکیت را در عمل نشان نمیدهیم.
ابراز وجود کردن مستلزم این باور است که برای خود حق وجود داشتن قایل شویم و بدانیم که زندگی ما به خاطر دیگران نیست و قرار نیست که مطابق میل و خواسته ی دیگران ظاهر شویم. برای بسیاری از مردم این یک مسئولیت هولانگیز است. بدین معناست که زندگیشان در دستهای خود آنهاست، بدین معناست که روی پدر و مادر و بستگان و دوستان به عنوان حامی و حمایتگر حساب نکنیم. بدین معناست که آنها مسئول زندگی خودشان هستند، آنها نیز مسئول حمایت از امنیت خاطر خود هستند. امّا نه ترس از مسئولیت، که تسلیم شدن به آن است که به عزّت نفس لطمه میزند. اگر به خاطر حق موجودیت خود بپا نخیزم، اگر به این توجّه نکنم که این حق من است که به خود تعلق داشته باشم چگونه میتوانم شأن و منزلت خود را تجربه کنم؟ چگونه میتوانم به عزّت نفس برسم؟
ادامه دارد...
منبع : بر گرفته از کتاب روان شناسی عزت نفس - با تغیر و تلخیص
مدیریت خانه، کارى تمام وقت است. متأسفانه در کشور ما این فعالیت هنوز به صورت علمى شناخته نشده است.
مدیریت خانواده کارى مستمر است که از والدین به خانواده و فرزندان تسرى پیدا مى کند. درباره مدیریت خانه سلسله مباحثى مطرح است که به بخشى از آنها اشاره مى شود.
الف) اصول مدیریت در خانواده
- برنامه ریزى زندگى براساس اهدافى که شرع، عرف، اخلاق و عقل حکم مى کند.
- در نظر گرفتن ابعاد مختلف اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در برنامه ها.
- اجراى اصل فعالیت هر عضو خانواده به اندازه ی توان و استفاده هر عضو به اندازه نیاز.
- احترام به بزرگترها و توجه به کوچکترها.
- ایجاد محیطى مناسب به منظور دستیابى به همکارى چندجانبه میان افراد خانواده.
- تقسیم عادلانه ی کارها میان افراد خانواده.
- توزیع وظایف خانه میان افراد و آموزش فرزندان براى انجام بهتر کارها به جاى انجام آن کار به وسیله پدر یا مادر.
ب) شیوه مدیریت خانواده
طى دو قرن گذشته، علاوه بر شیوه ی مدیریت سنتى، شیوه مدیریت مشارکتى نیز مورد استفاده قرار گرفته که نتایج خوبى داشته است.
وجود قوانین براى ایجاد انضباط در جوامع و گروه هاى انسانى لازم است. ولى در خانواده هایى که قوانین بدون مشارکت اتخاذ مى شود، همیشه اعضاء این قوانین را تحمیلى تلقى مى کنند. اگر مردم و گروه ها در وضع قوانین دخالت داشته باشند، آن را بهتر درک کرده، با انگیزه ی قوى ترى در اجراى آن مى کوشند و با دیده احترام به آن مى نگرند.
ج) جلسات خانوادگى
به منظور اجراى یک روش مدیریت مشارکتى، لازم است خانواده ها به صورت مرتب جلسات خانوادگى داشته باشند. این جلسه ها یک گردهمایى منظم و برنامه ریزى شده با شرکت همه ی افراد خانواده است تا در آن اعضا:
* حرف ها و دردو دل هاى یکدیگر را بشنوند.
* کارهاى خانه را بین یکدیگر تقسیم کنند.
* شکایات خود را عرضه کنند.
* اختلاف ها را برطرف کنند.
* راه هاى جدیدى براى حل مشکلات خانواده ارائه کنند.
د) مقررات شوراى خانواده
مقررات این شورا مى تواند شامل این موارد باشد:
* همه افراد خانواده در شورا حق اظهار نظر دارند.
* همه افراد خانواده در تصمیم گیرى شریک هستند.
* ریاست این شورا باید دوره اى و در اختیار افراد بالغ باشد.
* پدر، مادر و فرزندان بزرگتر، ریاست آن را به ترتیب برعهده دارند.
* شورا باید دستور کار داشته باشد و برنامه هاى آن از قبل نوشته شده باشد.
* جلسات شورا باید به طور مداوم تشکیل شود.
* در مواقع اضطرارى، جلسات فوق العاده تشکیل شود.
* حکم شورا باید براى همه افراد خانواده لازم الاجرا باشد.
و) اجزاى برنامه ریزى در خانواده
فعالیت هاى اقتصادى به منظور کسب درآمد کافى براى گذران زندگى فعلى و داشتن پس انداز براى ایام پیرى، از جمله هدف هاى مادى محسوب مى شود. در فرآیند دستیابى به این اهداف ، خانواده باید از اصول خاص که در جامعه داراى ارزش و احترام است، پیروى کند.
«هر جا قدم مى گذارید بذر عشق بپاشید ، قبل از همه در خانه خودتان. به فرزندان خود، به همسر خود، به همسایه هاى خود، به هموطنان خود و به مردم دنیا عشق بورزید... نگذارید کسى از نزد شما برود، مگر این که خوش تر و امیدوارتر از وقتى باشد که نزد شما مى آید.
«حضور زنده و مجسم محبت خدایى باشید. محبت را در لبخند، در چهره، در چشم ها و در سلام گرم خود به دیگران پیشکش کنید».
(مادر ترزا)
یک استاد جامعه شناسى به همراه دانشجویانش به محله هاى فقیرنشین بالتیمور رفت تا در مورد ۲۰۰ نوجوان و زندگى و آینده ی آنها تحقیقى تاریخى انجام دهد. از دانشجویان خواسته شد ارزیابى خود را درباره ی تک تک این نوجوان ها بنویسند. دانشجویان درباره همه آنها یک جمله را تکرار کردند:
«او شانسى براى موفقیت ندارد».
۲۵ سال بعد، استاد جامعه شناسى دیگرى به سراغ این تحقیق رفت. او از دانشجویانش خواست دنباله ی این تحقیق را بگیرند و ببینند بر سر آن نوجوان ها چه آمده است. ۲۰ تن از آنها از آن محله اسباب کشى کرده یا مرده بودند. از میان ۱۸۰ نفر باقى مانده، ۱۷۶ نفر به موفقیت هاى غیرعادى دست پیدا کرده و وکیل، پزشک و تاجرهاى معتبرى شده بودند.
این جامعه شناس حیرت کرد و تصمیم گرفت درباره ی این موضوع تحقیق بیشترى کند و خوشبختانه توانست همه ی آن افراد را پیدا کند و از تک تک آنها بپرسد:
«دلیل موفقیت شما چیست؟»
و پاسخ همه آنها یکسان بود:
«دلیل موفقیت ما، معلم ماست».
آن معلم هنوز زنده بود. استاد جامعه شناسى جست وجو کرد و او را حالا که پیرزنى فرسوده، ولى هنوز هم بسیار هوشمند و زیرک بود، پیدا کرد تا از او فرمول معجزه گرى را که از نوجوان هاى محلات فقیرنشین، انسان هاى شایسته و موفقى ساخته بود، بپرسد.چشم هاى معلم پیر برقى زد و لب هایش به لبخندى عطوفت آمیز از هم گشوده شد. پاسخ اش بسیار ساده بود. او با کمال لطف و تواضع گفت: «من عاشق بچه ها بودم».
گفتگو با پرستاران بیمارستان روانی
به سراغ پرستاران بیمارستان روانی می رویم ، تا با یک نوعی دیگر از شغل های مخاطره آمیز و نوع نگاه اینان به زندگی آشنا شویم :
صدای پشت سر هم زنگ تلفن میآید. همه چیز عادی است ، جز صدای فریادهای یک مرد که از طبقه بالا شنیده میشود. چند لحظه بعد او را ساکت میکنند و دوباره همه چیز عادی میشود.
باز صدای تلفن ندا خانی - رئیس داخلی یکی از بیمارستانهای خصوصی اعصاب و روان - بلند میشود؛ جایی که تعدادی پرستار خانم ، از صبح تا شبشان را با این نوع بیماران میگذرانند.
ندا خانی با خنده اصرار میکند که سن دقیقش را نگوید. او پرستاری را دوست داشته و به توصیه ی پدرش این کار را انتخاب کرده است، هرچند حالا پدرش کمی نگرانش است و از او میخواهد که بیمارستانش را عوض کند.
او در دوره کارورزی به بخش اعصاب و روان علاقه ی خاصی پیدا کرده است : «دورهمان را در یکی از بیمارستانهای معروف و بزرگ اعصاب و روان میگذراندیم. از رئیس بخش اجازه بیمارانی که حال خوبی داشتند - یعنی میتوانستند در فعالیتهای جمعی شرکت کنند - را میگرفتیم و به حیاط میرفتیم، ورزش میکردیم، مسابقه دو و لیلی میگذاشتیم. شاید خاطرات خوب آن روزها بود که من را علاقهمند کرد».
هلن خسروآبادی (32ساله) برعکس ندا، رشتهاش را با علاقه انتخاب نکرده بود. حتی 4 سال تحصیل در این رشته هم تاثیری در علاقه ی او به پرستاری نگذاشته بود. ولی گذراندن 2 سال طرح در بیمارستان سوانح و سوختگی همه چیز را عوض کرد؛ «آنجا دیدم واقعا دارم کار مثبتی انجام میدهم. از این 10 سالی که کار کردهام، هنوز آن 2 سال برایم چیز دیگری است».
علت علاقه هلن به بخش اعصاب و روان، احتیاجات روحی بیماران است. تنها شکایت هلن، کمبودن حقوق پرستاران نسبت به شغل سخت و خطرناکشان است. شاید اگر روزی بخواهد شغلش را تغییر بدهد، به همین دلیل باشد.
هر 2پرستار به خطرناکبودن شغلشان معتقدند:
بیشتر روز بیماران آرام هستند ولی وقتی «تحریک» بشوند ، به شدت خطرناک هستند چون «مریض در این حالت چندبرابر حالت عادی خودش یا چندبرابر یک آدم عادی در خودش احساس نیرو میکند و با این وضع فقط کافی است یک ضربه بزند».
این را ندا میگوید که از یکی از بیمارانش خاطره تلخی دارد. بیماری را میبایست بستری میکردند که به شدت پرخاشگر بود. دکتر از پرستارها میخواهد قبل از بستریکردنش به او آرامبخش تزریق کنند ولی او مقاومت میکند. با کمک چند نفر از پرسنل دستهای او را میگیرند ولی او چنان سیلی محکمی به یکی از پرسنلهای جوان بیمارستان میزند که پرده گوش او پاره میشود.
دکترها به او گفته بودند اگر از گوشش مراقبت نکند حتی احتمال عفونت مغزی هم میرود. هنوز یک پرسنل قدیمیتر، جای دندانهای بیماری را که به او حمله کرده بود، روی پای خود دارد.
خاطره تلخ هلن مربوط به بیماری است که برای خودزنیهای مکررش بستری شده بود. او یک بار سعی میکند با خردههای شیشه ساعت دیواری خودش را بکشد. با سر و صدای باقی بیماران ، پرستارها از راه میرسن و او را نجات میدهند و بیماران ترسیده را آرام میکنند؛ «ما هم خیلی ترسیدیم. فکرش را هم نمیکردیم از پلاستیک شفاف روی ساعت دیواری برای خودکشی استفاده کند. بعد از آن حادثه، شیشه ی همه ساعتها را برداشتیم».
هر بیماری در مدتی که بستری است با بیماران دیگر و پرستاران ایاق میشود ولی نسبت به حضور یک پرستار ناشناس غریبگی میکند و ممکن است برخورد بدی کند. برای همین هلن از روز اول کاریاش خیلی میترسید.
اما ترس ندا همان روز ریخت، آن هم با دیدن بیماری که در حیاط بیمارستان به شکل عجیبی راه میرفت و آبدهانش آویزان بود؛ «به ما نزدیک شد و سلام کرد. من از ترس روی نیمکت میخکوب شده بودم. او هم متوجه ترس ما شده بود. راهش را گرفت و رفت».
از نظر آنها هر روز اینجا خاطره است و انگار خاطرات شیرینشان بیشتر و البته مشترک است. آنها از بهبودی بیماران بعد از درمان خیلی خوشحال میشوند؛ «بیماری که روز اول با گریه از خانوادهاش جدا میشود و میآید، افسرده و ساکت است. بعد از شروع «شوک درمانی» و باقی درمانها، فردایش میبینی حالش 100درجه تغییر کرده، با ما صحبت میکند و قهقهه میزند. این ما را خیلی خوشحال میکند. خوشحالتر میشویم وقتی که 3-2 روزی نیستیم و سراغمان را میگیرند و خود و خانوادهشان حال ما را جویا میشوند».
پرستاری از بیماران اعصاب و روان، با وجود همه سختیهایش این تفکر را در ندا تقویت کرده است که «نباید زندگی را خیلی سخت گرفت. مسلما باید راهحل برای مشکلات پیدا کرد ولی نباید آنها را آنقدر بزرگ کرد که به روح و جسم آدم لطمه بزنند».
نماز ، برترین عبادت ، کلید بهشت و رحمت الهی ، راز و نیاز عاشقانه بندگان است با معبودشان و از آنجا که بشر همواره نیازمند عبادت است ، نماز در طول تاریخ و در ادیان مختلف وجود داشته است اما شاید نحوه و کیفیت آن تغییر یافته ؛ سعی ما بر این است تا در چند عنوان بتوانیم نکاتی درباره نماز ، در موضوعات مختلف ارائه نماییم :
قبل از آنکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث شوند ، نماز در آئین حضرت عیسی (ع) هم وجود داشته چراکه قرآن از زبان عیسی (ع) چنین نقل می کند : " و اوصانی بالصلوة " خداوند مرا به نماز سفارش کرده است (مریم /31)
و قبل از آن نیز در دین موسی (ع) نماز بوده است چراکه خداوند به موسی چنین خطاب می کند : " اقم الصلوه لذکری " (طه/14) و قبل از موسی ، در زمان حضرت شعیب نیز نماز به عنوان یکی از عبادات وجود داشته است چراکه در قرآن چنین آمده : " یا شعیب اَ صلواتک تامرک " (هود/87) و قبل از همه آنها ، در دین ابراهیم (ع) نیز بوده چراکه او از خداوند برای خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز را می خواهد : " رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی " (ابراهیم/40)
و این هم کلامی از لقمان است که به فرزند خود چنین می گوید:
" یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر" (لقمان/ 17)
پسر من نماز را بپادار و امر به معروف و نهی از منکر کن.
نکته جالبی که در آیه آخر وجود دارد اینست که معمولا در کنار نماز سفارش به زکات می شود ولی چون در این آیه مخاطب فرزند لقمان (ع) است و نوجوانان معمولا اندوخته مالی چندانی ندارند ؛ در این آیه در کنار سفارش به امر به معروف و نهی از منکر سفارش شده است.
ما در هر شبانه روز 5 نوبت نماز می خوانیم .
و همانطور که می دانیم پیش از نماز ، گفتن اذان و اقامه سفارش شده است .
در مجموع این دو ندای آسمانی:
بیست مرتبه " حی علی الصلوة " می گوئیم
بیست مرتبه " حی علی الفلاح " می گوئیم
بیست مرتبه " حی علی خیرالعمل " می گوئیم
و ده مرتبه " قد قامت الصلوة " می گوئیم
پس با توجه به اینکه مراد از فلاح و خیر العمل در اذان ، همان نماز است ؛ هر مسلمانی در شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه" حی " خود و دیگران را با چنین شور و نشاطی به خواندن نماز تشویق می کند.
چنین تشویقی در مورد هیچ عبادت دیگری صورت نگرفته است.
خصوصا اینکه در اسلام سفارش شده ، اذان بلند و با صدای زیبا گفته شود و برای آن پاداش بسیار نقل شده است.
اذان ، شکستن سکوت و دوره ای کامل از ایدئولوژی و تفکرات ناب اسلامی است.
اذان ، سرودی مذهبی با عباراتی کوتاه و پرمحتوا است.
اذان ، هشدار به غافلان است.
و در یک جمله می توان گفت اذان نشانه حیات معنوی است.
آنچه مسلم است نماز در دین اسلام به عنوان برترین عبادت شناخته شده و از آن به عنوان کلید بهشت یاد می شود ، سعی ما بر این است که درباره این نیایش عاشقانه نکاتی ارائه نماییم :
(می توانید در آینده پیگیر این بحث بوده و نکات دیگری را نیز در زمینه نماز مطالعه نمایید)
نماز در رأس همه عبادات است
در ایام ویژه مثل شب قدر ، اعیاد اسلامی ، جمعه ، و هر شب و روزی که دارای فضیلت و ارزش است و برای آن دعا و مراسمی مخصوص است مثل شب مبعث ، شب میلاد ، شب جمعه ، معمولاً نمازهای مخصوصی هم وارد شده است . شاید نتوان ایام مقدسی را پیدا کرد که در آن برنامه نماز نباشد .
نماز پر تنوع ترین عبادت است
اگرچه جهاد ، حج ، وضو و غسل هر کدام چند نوع دارد ، اما نماز انواع گوناگونی دارد ، در واقع با نگاهی ساده به حاشیه کتاب مفاتیح الجنان علامه محدث حاج شیخ عباس قمی درمی یابیم انواع گوناگونی از نمازها ذکر شده است که بررسی و جمع آوری آن نیاز به یک کتاب مستقل دارد . هر امام نمازی داشته غیر از نماز امام دیگر، نماز امام زمان علیه السلام غیر از نماز حضرت امیرالمومنین (ع) است .
نماز و هجرت
حضرت ابراهیم می گوید :
خداوندا ذریه خود را در منطقه خشک بی آب و گیاه قرار دادم ، پرودگارا برای اقامه نماز « ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع ربنا لیقموا الصلوة » .
آری وظیفه نمازخوانها آن است که با سفرها و هجرت ها به مناطق بد آب و هوا هم بروند تا شور و هیجان نماز عالمگیر شود .
ترک مهم ترین جلسات تاریخ به خاطر نماز
یکی از ادیانی که نامش در قرآن آمده « صابئین » است که به حضرت یحیی گرایشی خاص دارند ضمناَ برای ستارگان تاثیری قائلند و نماز و مراسم ویژه ای دارند که هنوز گروهی از آنان در خوزستان هستند .
این فرقه رهبری بسیار دانشمند ولی مغرور داشتند که بارها با امام رضا علیه السلام گفتگو کرد ولی زیر بار نمی رفت .
در یکی از جلسات امام رضا علیه السلام استدلالی کرد که او تسلیم شد و گفت :
« اَلْانَ لانَ قَلْبی » حالا روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذیرم که ناگهان صدای اذان بلند شد . امام رضا علیه السلام جلسه را ترک کرد ، مردم گفتند فرصت حساسی است و شاید بعدا چنین فرصتی پیش نیاید امام فرمود :
اول نماز ! ، و او که این تعهد را از امام دید علاقه اش بیشتر شد . امام بعد از نماز گفتگویش را با او ادامه داد و او در نهایت ایمان آورد .
نماز اول وقت وسط جنگ
ابن عباس می دید که حضرت علی علیه السلام گاهی اوقات در وسط جنگ به آسمان نگاه می کند باز مقداری می جنگد باز نگاهی به آسمان می کند .
جلو آمد و پرسید چرا به آسمان نگاه می کنی .
فرمود : برای اینکه اول وقت نماز از دستم نرود .
گفت : اکنون شما در حال جنگ هستید .
فرمود : از نماز اول وقت نباید غفلت شود .
آنجا که خواب از مناجات بهتر است
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله نماز صبح را با جماعت خواندند و دیدند علی علیه السلام به مسجد نیامده است به سراغش رفتند در خانه علی علیه السلام را زده و پرسیدند چرا او امروز در جماعت شرکت نکرده ؟!
فاطمه علیها سلام گفت : علی دیشب تا صبح مناجات داشت ولی صبح خستگی او طاقت فرسا بود نمازش را در منزل خواند .
حضرت فرمود : به او بگوئید شبها به جای مناجات طولانی کمی بخوابد ولی نماز جماعت صبح را از دست ندهد ، خوابی که مقدمه جماعت باشد بهتر از مناجاتی است که حال جماعت را از بین ببرد …
وصف نماز را باید از کسی شنید که خود به راستی اقامه کننده آن بود . کسی که نماز با تک تک سلولهای مبارکش عجین شده و آن را با تمام وجود برپا می نمود .
ذره ذره خاک مدینه ، مکه ، کوفه هر جایی که ایشان قدم نهاده است ، گواه راز و نیازها و نمازهای حقیقی آن بزرگوار است . هنوز پژواک نوای دلنشین مناجات امام علی (ع) در جان هستی طنین انداز است . پس گوش جان به فرموده های آن امام همام می سپاریم ، تا آداب قیام به نماز را که ستون دین است ، فرا گرفته و عامل به آن باشیم .
"اهمیت و فضیلت نماز "
- شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز برترین عمل و ستون و اساس دین شما است . (1)
- وقتی که بنده ای سجده می کند ، ابلیس فریاد می زند : وای بر من! او اطاعت کرد ، ولی من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم. (2)
- گناهی که پس از آن مهلت یافتم تا دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم ، مرا اندوهگین نکرد. (3)
- نماز ستون دین است و اولین عمل انسان است که خدا بدان نظر می کند، اگر صحیح بود ، به سایر اعمال نیز نظر می فرماید و اگر صحیح نباشد در هیچ عمل دیگر نمی نگرد و کسی که تارک نماز باشد بهره ای از اسلام ندارد .(4)
" نماز امام علی (ع)"
- بار خدایا! من نخستین کسی هستم که به حق رسیدم ، آن را شنیدم و پذیرفتم . هیچ کس مگر رسول خدا (ص) در نماز بر من پیشی نگرفت. ( 5)
- بار خدایا! این نماز را که در پیشگاه تو به جای آوردم ، نه به جهت نیازی است که به آن داری و نه به خاطر میل و رغبتی است که در آن داری ، بلکه برای بزرگداشت و پذیرش فرمان تو است که مرا به انجام آن فرمان داده ای . خدایا! اگر در نماز من عیبی است ، یا رکوع و سجود آن ناقص است ، مرا باز خواست مکن و با پذیرش و آمرزش خود ، بر من تفضل و عنایت فرما. (6)
- چون وقت نماز فرا می رسید ، علی (ع ) بر خود می لرزید. به او می گفتند : یا امیر المؤمنین ! ترا چه شده است ؟ می فرمود: وقت ادای امانتی رسیده است که خداوند آن را بر آسمان ها ، زمین و کوه ها عرضه کرد ، آنها از قبول آن ابا کردند و از آن بیمناک شدند .(7)
- امیر المؤمنین (ع) رکوع نماز را آن قدر طولانی می کرد که عرق از ساق پای وی جاری و زیر قدم های مبارکش تر میشد .(8)
- هنگامی که برای حضرت علی (ع) مشکلی پیش می آمد ، به نماز پناه می برد و آیه « واستعینوا بالصبر و الصلوة » ( از صبر و نماز یاری جویید) را تلاوت می کرد .(9)
"آثار و اسرار نماز "
- هنگامی که انسان در حال نماز است ، اندام ، لباسش و هر چه پیرامون اوست ، خدا را تسبیح می گویند .(10)
- نماز ، قلعه و دژ محکمی است که نماز گزار را از حملات شیطان نگاه می دارد .(11)
- نماز ، گناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد .(12)
- اگر نمازگزار بداند که چقدر از رحمت خداوند را فرا گرفته است ، سرش را از سجده بر نمی دارد .(13)
- پیامبر خدا (ص) نماز را به چشمه آب گرمی که در خانه است و شخص شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، تشبیه کرده است . بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند .(14)
- ( بندگان مؤمن ) هنگامی که نماز می خوانند ، به نشان تواضع ، گونه ها را به خاک می سایند و برای اظهار کوچکی و خاکساری ، اعضای خود را بر زمین می گذارند .(15)
" آمادگی قبل از نماز "
- امیرالمؤمنین (ع) فرمود : پیغمبر خدا (ص) فرموده است : روز قیامت خداوند امت مرا در میان سایر امت ها در حالی محشور می کند که آثار نورانی وضو در ایشان پیداست .(16)
- روزی حضرت علی (ع) به فرزندش محمد حنیفه فرمود : ظرفی آب بیاور. محمد آب آورد ، حضرت دست های خود را شست و فرمود : به نام خدا تبرک می جویم ، از او کمک می خواهم ، حمد و سپاس مخصوص خدایی است که آب را پاک و پاک کننده ساخت. سپس آب در دهان گردانید و عرض کرد: خداوندا روزی که ترا ملاقات می کنم ، حجتم را به من تلقین کن و زبانم را برای ذکرت بگشای . آنگاه با آب ، بینی خود را شسته و عرض کرد : خدایا بوی بهشت را بر من حرام مکن و من را از کسانی قرار ده که بوی نسیم و عطر بهشت را حس می کنند . سپس صورتش را شست و عرض کرد: خداوندا روزی که تبهکاران روسیاهند ، مرا رو سپید گردان و روزی که صالحان رو سفیدند ، روسیاهم مکن. آنگاه دست راستش را شست و عرض کرد : خدایا کارنامه ام را به دست راستم و برگه اقامت ابدی در بهشت را به دست چپم بده و حساب مرا آسان گیر.
پس از آن ، دست چپش را شست و عرض کرد: خدایا کارنامه را به دست چپم مده ، آن را بر گردنم مینداز و من از پاره های آتش به تو پناه می برم .آن گاه سرش را مسح کرد و عرض نمود : خداوندا جامه های رحمت ، برکت و عفوت را بر من بپوشان. سپس دو پای خود را مسح کرد و عرض نمود : خدایا روزی که قدم ها در آن می لغزند ، گام های مرا بر صراط ، ثابت و استوار فرما و سعی و تلاشم را در چیزی قرار ده که تو از من راضی باشی. (17)
- زمانی بر مردم بگذرد که کارهای ناشایست بسیار گردد ، هر یک از شما که آن زمان را درک کند ، نباید شبها بدون وضو بخوابد. (18)
- مراقب اول وقت بودن نمازهای پنجگانه باشید ، زیرا این نمازها در پیشگاه خداوند عزوجل دارای موقعیتی خاص هستند .(19)
- هر که بانگ ( اذان ) را بشنود و بدون علت به آن پاسخ ندهد ، پس نمازی برای او نیست .(20)
- هر کسی که نماز خود رابا اذان و اقامه بخواند ، صفی از فرشتگان پشت سر او به نماز می ایستند که دو طرف آن صف دیده نمی شود و هر کس نماز خود را با اقامه تنها بخواند ، یک فرشته پشت سر او نماز می گزارد .(21)
- در چهار زمان دعا را غنمیت شمارید : 1- هنگام قرائت قرآن ، 2- هنگام اذان 3- هنگام نزول باران 4- هنگام روبرو شدن دو لشگر مؤمنین و کفار برای جنگ.(22)
- « قد قامت الصلوة » بدین معنا است که هنگام دیدار ، راز و نیاز ، برآورده شدن خواسته ها ، دریافت آرزوها و همچنین زمان رسیدن به خداوند ، کرامت ، آمرزش ، بخشش و خشنودی او فرا رسیده است .(23)
"حضور قلب"
- ای کمیل! شأن و مقام تو به خواندن نماز ، گرفتن روزه و دادن صدقه نیست . همانا شأن و قدر آدمی آن است که نماز با قلبی پاک انجام پذیرد ، مورد قبول خداوند باشد و با خضوع و خاکساری ادا شود .(24)
- هر که نماز به جای آورد در حالیکه حق نماز را بشناسد آمرزیده شده است .(25)
- در حال کسالت و چرت زدن نماز نخوانید و در حال نماز به فکر خودتان نباشد ، زیرا در محضر خدا ایستاده اید به درستی که آن مقدار از نماز بنده قبول می شود که قلباً به خدا توجه داشته باشد .(26)
- نماز ، تنها قیام و قعود (برخاستن و نشستن) نیست ، همانا نماز اخلاص تو است که جز خدا ، اراده دیگری نکنی.(27)
"اعمال و ذکرهای نماز"
- سوره فاتحه را خداوند به محمد (ص) و امت او عطا کرد و با حمد و سپاس برخود آن را آغاز کرد . سپس با دعا و ثنای خداوند عزوجل ادامه یافت . من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که فرمود: « خداوند می فرماید: سوره حمد را میان خود و بنده ام تقسیم کرده ام ، پس نیمی از آن من و نیمی از آن بنده من است . و بنده ام هر چه (در آن) بخواهد به او می دهم .
پس هنگامی که بنده بگوید : " بسم الله الرحمن الرحیم" خداوند می فرماید: بنده ام به نام من شروع کرده ، پس بر من لازم شد که امورش را کامل کنم و اموالش را بر او مبارک گردانم .
و هنگامی می گوید: " الحمدلله رب العالمین" خداوند می فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد و فهمید نعمتهایی که دارد از من است و بلاهایی که از او دفع شده با نیروی من است ، شما را گواه می گیرم ، چند برابر نعمتهای دنیاییش در آخرت به او بدهم و بلای آخرت را از او برگردانم، به همان گونه ای که بلای دنیا را از او بر می گرداندم . و وقتی بگوید: "الرحمن الرحیم" خداوند می فرماید: شهادت داد ، من بخشنده و مهربانم ، شما را گواه می گیرم از رحمتم بهره او را فراوان گردانم و از عطایم سهم وی را بسیار دهم .
پس وقتی بنده می گوید : " مالک یوم الدین" خداوند می فرماید : شما را به شهادت می گیرم ، همان گونه که اعتراف نمود ، من مالک روز رستاخیز هستم ، در روز حساب ، حسابش را بر او آسان گردانم ، حسناتش را بپذیرم و از گناهش درگذرم .
وقتی بگوید: " ایاک نعبد" خداوند می فرماید: بنده ام درست گفت ، او مرا عبادت می کند ، من نیز به او پاداشی در قبال عبادتش بدهم که هر کسی در عبادتش برای من با او مخالفت کرده رشک برد .
پس وقتی بگوید: " ایاک نستعین" خداوند می فرماید : از من کمک خواست و به من پناه آورد ، شما را گواه می گیرم ، او را در کارش یاری کنم ، در گرفتاری کمکش کنم و در روز رستاخیز در هنگام سختی ها دستش را بگیرم ( تا این فراز حمد ، از آن خداوند است.)
هنگامی که بنده بگوید: " اهدنا الصراط المستقیم" تا آخر سوره ، خداوند بزرگ می فرماید : این برای بنده ام و هر چه که بخواهد به او می دهم ، خواسته او را اجابت کردم و هر چه آرزو نمود به او دادم و از هر چه می ترسید ایمنی اش بخشیدم. (28)
- از امام علی (ع) پرسیدند: معنای رکوع چسیت؟ فرمود: یعنی به تو ایمان آوردم ، اگر چه گردنم را بزنی .
- معنای « سبحان ربی العظیم و بحمده » این است که : خدا منزه است ، بزرگی از آن خداوند است و پروردگارم ، همان خالق من است . فقط او بزرگ است و عظیم. (29)
- سجده را طولانی کنید ، هیچ کاری بر ابلیس سنگین تر از این نیست که فرزند آدم را در حال سجده ببیند ، چون به او دستور سجده داده شد ، ولی عصیان ورزید ، در حالی که فرزند آدم مأمور به سجده شد و اطاعت کرد و نجات یافت. (30)
- از امیرالمؤمنین (ع) معنی و تفسیر سجود را پرسیدند ، حضرت فرمود: سجود یعنی خدایا مرا از خاک آفریدی ، و چون سر از سجده بردای ، بدین معنا است که مرا از آن برانگیختی . و چون مجدداً سر به سجده نهی ، یعنی این که دوباره مرا به زمین بازخواهی گرداند و سر برداشتن از سجده دوم ، یعنی این که مرا مجدداً از زمین بر می انگیزی . معنای « سبحان ربی الاعلی» چنین است : " سبحان" یعنی خالق و پروردگار من منزه است از صفات ناپسند و " اعلی" یعنی: او در ملکوت خود علو و رفعت دارد ، تا جایی که بندگان همگی تحت امر و مقهور عزت اویند و اوست که تدبیر امور بندگان ، آسمان و زمین می کند و همه به سوی او عروج می کنند .(31)
- قنوت و سجده طولانی در نماز ، نماز گزار را از عذاب آتش نجات می دهد .(32)
- معنای تشهد تجدید و تکرار شهادتین است که تجدید ایمان و اسلام و اعتراف به مبعوث شدن بعد از مرگ است . معنای " السلام علیکم و رحمة الله و برکاته" : از خداوند ترحم خواستن برای خود و همه بندگان است که خود سبب ایمن شدن از عذاب قیامت است .(33)
سهل انگاری در نماز
- دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد. ( کم بگذارد) ( 34)
آثار ترک نماز
- آیا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمی دهید ، وقتی از آنها سوال می شود : " چه چیز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ گویند : ما از نمازگزاران نبودیم" . (35)
قبولی نماز
- علی (ع) خطاب به کمیل فرمود : ای کمیل! نگاه کن ، ببین که در کجا نماز می گزاری و بر روی چه چیز به نماز ایستاده ای . اگر آن چیزی را که برای نمازت استفاده می کنی حلال و مباح نباشد ، نمازت قبول نیست .( 36)
تعقیبات نماز
- رسول اکرم (ص) به من فرمود: یا علی! در تعقیب هر نمازی آیة الکرسی را بخوان ، زیرا کسی آن را پاس نمی دارد ، مگر پیامبر باشد یا به مقام صدیق و شهید رسیده باشد .( 37)
1- بحار الانوار، ج 82، ص 209
2- همان، ص 233
3- نهج البلاغه، حکمت 291
4- دعائم الاسلام، ج ا، ص 132
5- نهج البلاغه، خطبه 131
6- بحار الانوار ، ج 83 ، ص 038
7- محجة البیضاء ، ج ا ، ص 378
8- بحار الانوار، ج 85، ص 110
9- وسایل الشیعه ، ج 5، ص 263
10- بحار الانوار، ج 82، ص 213
11- غرر الحکم، ص 56
12- نهج البلاغه ، خطبه190
13- غرر الحکم، ص 261
14- نهج البلاغه ، خطبه 199
15- نهج البلاغه، خطبه 234
16- جامع احادیث الشیعه، ج 2 ، ص 237
17-وسائل الشیعه، ج ا ، ص 201
18- جامع احادیث الشیعه، ج 2 ، ص 222
19- بحار الانوار، ج 77، ص 392
20- وسایل الشیعه، ج 55، ص 375
21- ثواب الاعمال ، ص 58
22- وسایل الشیعه، ج 4، ص 114
23- بحار الانوار، ج 84 ، ص 266
24- بحار الانوار ، ج 79، ص 207
25- بحار الانوار، ج 79، ص 207
26- بحار الانوار، ج ، 84، ص 239
27- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1 ، خطبه23، ص 325
28- بحار الانوار، ج 85، ص 59
29- نهج البلاغه، خطبه234
30- بحارالانوار ، ج 85، ص 161
31- بحار الانوار ، ج 85، صص 133 و 139
32- تصنیف غرر الحکم، ص 175
33- میزان الحکمة، ج 5 ص 395
34- بحار الانوار، ج 82، ص 222
35- نهج البلاغه، خطبه190
36- تحف العقول ، ص 187
37- دعائم الاسلام، ج 1، ص 168
خدای منان از روی لطف بی پایان بر آدمیان منّت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملک و ملکوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقی و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.
انسان خاکی که همواره اسیر امیال نفسانی و غرایز حیوانی است، به هنگام نماز پرده های ظلمانی جهان ماده را کنار می زند، جاذبه دست و پاگیر کره خاکی را می شکند، موانع نیرومند عالم شغلی را از جلوی پایش بر می دارد و به جهان بالا راه می یابد، با خدای خود بی واسطه سخن می گوید، و درد دل می نماید و خود را از چنگال نفس و شیطان می رهاند.
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است.
در قرآن کریم ضمن آیاتی خدای متعال نمازگزاران واقعی را معرفی می نماید و اینکه اقامه نماز چه تأثیری در زندگی مادی و معنوی انسان دارد را ذکر می کند که بدین وسیله اهمیت اقامه نماز را بیان می دارد.
" قل لعبادی الذین امنوا یقیمواالصلوة و ینفقوا مما رزقناهم سراً و علانیة من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه ولا خلال." (ابراهیم / 31)
بگو به بندگان من که ایمان آورده اند، نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آن که روزی فرا رسد که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی "جز خدا" به کار آید .
در این آیه خداوند به وسیله پیامبراکرم(ص) به بندگانی که ایمان آورده اند دستور می دهد که تا روز قیامت او را رها نکنند که در آن روز هیچ مجالی برای جبران از دست داده ها نیست و از میان تمام راههایی که به خدا می رسد، اقامه نماز و انفاق – یقیمواالصلوة و ینفقوا – را بیان می کند. چرا که تمام دستورات دیگر (که اصلاح بین خدا و بندگان و بنده با بندگان دیگر است) از این دو رکن منشعب می شود و این تاکیدی دیگر بر اهمیت نماز است.
در جای دیگر می فرماید:
"انما المومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و… . الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (انفال / 2- 3)
مومنان کسانی هستند که چون ذکری از خدا شود، "از عظمت و جلال خدا " دلهایشان ترسان می شود و … . کسانی که نماز را به پا می دارند و از هر چه روزی آنها کردیم انفاق می کنند.
در این آیه از جمله صفات بارز مومنان را اقامه نماز می داند. چرا که وقتی ایمان در دل مستقر گردید، انسان به سوی عبودیت معطوف شده و با اخلاص و خضوع، پروردگار خود را عبادت می کند که از بهترین مظاهر آن نماز است. "وجل" همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست می دهد که سرچشمه آن یکی از این دو چیز است: گاهی به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد، و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی انتهای او است. مومنان در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگری توکل، از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه نیرومندی با بندگان خدا.
تعبیر به اقامه نماز (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا بر پا باشد.
خدای متعال در آیه دیگر می فرماید:
"والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة …" (توبه / 71)
و مردان و زنان با ایمان یار و یاور یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز برپا می دارند… مؤمنین علاوه بر این که به خاطر دوستی و محبتی که نسبت به یکدیگر دارند، همدیگر را به نیکی ها دعوت و از بدیها و منکرات باز می دارند و بر خلاف منافقان که دلهایشان را گرد سیاه نسیان یاد حق فرا گرفته، دلهایشان از یاد حق سرشار بوده و به نور ذکر خدا جلا یافته است و برای محکم شدن رشته یاد خدا نماز را بر پا می دارند و قرآن را وسیله هدایت و بشارت برای مومنانی می دانند که (هدی و بشری للمومنین. الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکاة و هم بالاخرة هم یوقنون. – قرآن – وسیله هدایت و بشارت برای مومنان است. کسانی که نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و به آخرت یقین دارند.)
خدای متعال در سوره مومنون / آیه 1 و 2 می فرماید:
"قد افلح المومنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون."
مومنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند.
در این آیات رستگاری را برای مومنان می داند، کسانی که نه تنها ایمان در قلوبشان وارد شده بلکه به صفات حسنه ای نیز متصفند. اولین آنها خشوع در نماز است. قرآن با بیان این ویژگی، این نکته را یادآوری می کند که نماز الفاظ و حرکات بی روح نیست بلکه به هنگام نماز مومنان آن چنان متوجه پروردگار می شوند که خود را ذره ای می بینند در برابر وجود بی پایان. قرآن در واقع نماز را اولین شرط ایمان ذکر می کند. لذا مومنان برای حفظ ارتباط خود با این وجود بی پایان، بر نمازهایشان مواظبت می کنند. "والذین هم علی صلواتهم یحافظون." (مومنون / 9) و آنها که بر نمازهایشان محافظت دارند.
مومنان واقعی از نماز تنها به ادای الفاظ بسنده نمی کنند بلکه با محافظت و مراقبت بر اوقات نماز، حفظ خشوع و خضوع در نماز و درک مفاهیم نماز و این که در پیشگاه چه کسی اقامه می شود، نمازی با روح و روح بخش برپا می دارد.
"ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین. الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (بقره / 2 و 3)
این کتاب – قرآن – بی هیچ شک راهنمای پرهیزکاران است. کسانی که به جهان غیب ایمان آورند و نماز به پای دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.
از نشانه های پرهیزکاران، ایمان به غیب است و این نخستین نقطه جدایی مومنان از غیر آنهاست، ویژگی دیگر آنها، برپا داشتن نماز است. نماز که رمز ارتباط با خدا است، مومنانی را که به جهان ماوراء طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمی و همیشگی با آن مبدا بزرگ آفرینش نگه می دارد، آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم می کنند، و تنها تسلیم آفریننده بزرگ جهان هستی هستند، و به همین دلیل دیگر خضوع در برابر بتها، و یا تسیلم شدن در برابر جباران و ستمگران، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت.
چنین انسانی احساس می کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته، و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگترن عامل تربیت او است.
کسی که شبانه روز حداقل پنج بار در برابر خداوند قرار می گیرد، و با او به راز و نیاز می پردازد، فکر او، عمل او، همه خدایی می شود، و چنین انسانی چگونه ممکن است برخلاف خواست او گام بردارد. مشروط بر اینکه راز و نیازش به درگاه حق، از جان و دل سرچشمه گیرد و با تمام قلب رو به درگاهش آورد.
"… انما یتذکر اولوالالباب. الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب. والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلوة … (رعد / 19 تا 22)
به درستی که صاحبان خرد متذکر می شوند – کسانی که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان نمی شکنند – و کسانی که آنچه را خدا به پیوند آن امر کرده اطاعت می کنند و از خدا می ترسند و به سختی هنگام حساب می اندیشند و کسانی که در طلب رضای خدا راه صبر پیش می گیرند و نماز به پا می دارند…
در این آیات برای اولوالالباب (صاحبان مغز و اندیشه) صفاتی را بر می شمارد. از جمله صفات آنان - که پایان نیک و باغهای جاویدان بهشت به آنان وعده داده شده است – برپا داشتن نماز است و با این که در این آیات، وفای به عهد الهی، پیوندهای الهی و صبر را ذکر کرده و نماز را می توان از مصادیق آنها برشمرد ولی به طور جداگانه به آن اشاره شده و این به علت نقش فوق العاده ای است که نماز در طهارت روح و روان انسانها دارد و اهمیت فوق العاده ای را که خداوند برای آن قائل است می رساند.
"… هدی و رحمة للمحسنین. الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم بالاخرة هم یوقنون." (لقمان / 3 و4)
…(قرآن) مایه هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. کسانی که نماز بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و به آخرت یقین دارند.
در این آیه خدای متعال، قرآن که هیچ سخن باطلی در آن راه نداشته و محتوای مستحکمی دارد را مایه هدایت و رحمت نیکوکاران می داند و سپس نشانه های آنها را بیان می کند که اولین آنها برقراری پیوند محکم با خدا (اقامه نماز) است.
"والذین یمسکون بالکتاب و اقامواالصلوة انا لا نضیع اجرالمصلحین." (اعراف / 170)
و کسانی که به کتاب (خدا) تمسک جویند و نماز را بر پا دارند، پاداش بزرگی خواهند داشت زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد.
اجر و پاداش برای کسانی است که کمترین مخالفتی با کتاب خدا انجام نداده بلکه دستورات آن را مو به مو انجام داده و برای تحقق مفاهیم آن از جان و دل می کوشند؛ که از جمله آنها امر به نماز است. آنها با نماز، یاد خدا و خضوع در برابر او – که جان همه دستورات دینی است – را حفظ کرده و با استحکام پیوند با خدا، در هر کار و برنامه ای او را حاضر و ناظر بر اعمال خود می بینند و بنابراین با دستورات حق تعالی مخالفت نمی کنند. اینکه می بینم از میان فرمانهای خدا خصوصاً روی نماز تکیه شده است به خاطر آن است که نماز واقعی پیوند انسان را با خدا چنان محکم می کند که در برابر هر کار و هر برنامه او را حاضر و ناظر می بیند و مراقب اعمال خویش می باشد.
"… و بشرالمخبتین. الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم والصابرین علی ما اصابهم والمقیمی الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (حج / 34 و 35)
و بشارت ده متواضعان را. کسانی که وقتی نام خدا برده می شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار می شود و در برابر مصائب شکیبا هستند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند.
فروتنان، نه تنها هنگام یاد خدا درونشان از خوف خداوند سرشار می شود و بر مصائب صبورند بلکه آثار تواضع دراعمال آنها نیز ظاهر می شود و در برابر یکتای بی همتا به سجده می افتند و پیشانی بر خاک می سایند.
"…انما یخشی الله من عباده العلماء انّ الله عزیز غفور. ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلوة…" (فاطر / 28 و 29)
از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند، خداوند عزیز و غفور است. کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند.
از میان بندگان، دانشمندانند که به مقام عالی خشیت یعنی ترس از مسئولیت توام با درک عظمت مقام پروردگار نائل می گردند، این حال "خشیت" مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است.
"راغب" در "مفردات" می گوید: خشیت به معنی ترسی است آمیخته ی با تعظیم، و غالباً در مواردی به کار می رود که از علم و آگاهی به چیزی، سرچشمه می گیرد و لذا در قرآن مجید این مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.
در قرآن کریم یکی از ویژگی های دانشمندان، تلاوت کتاب خدا و اقامه نماز مطرح شده است.
قابل ذکر است که منظور از تلاوت قرآن، قرائت سرسری و نیز منظور از اقامه نماز، خواندن صرف نیست.
"… ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز. الذین ان مکناهم فی الارض اقامواالصلوة …"(حج / 40-41)
و خداوند کسانی را که او را یاری کنند، یاری می کند. خداوند قوی و شکست ناپذیر است. (یاران خدا) کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می دارند.
در این آیات به یاوران خدا وعده یاری داده می شود و سپس ویژگی آنها را بر می شمرد. اولین ویژگی آنها این است که بعد از این که در زمین به قدرت برسند نماز را بر پا می دارند. آنها پس از پیروزی، آن را از خود نمی دانند بلکه لطفی از جانب خدا می دانند و برعکس شاهان و ستمگران از باده پیروزی سرمست و مغرور نمی شوند، بلکه با برپایی نماز، ارتباطشان را با خدا محکمتر کرده و تشکر او را به جا می آورند.