سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ختنه شدن دختران در بعضی مناطق جنوب ایران!!!!!!!!!!

کمی دورتر از بند آزاد کیش و نه چندان دورتر از اسکله های بندرعباس سابق«هرمزگان»، آنجا که به خشکی و خشونت طبیعت بلوچستان نزدیک میشوید، در روستاها و شهرهای کوچک همین مناطق، زنان به حکم سنت و آئین، از لذت جنسی محروم  اند. نه فقط در شهرهای کوچک، که گاه در شهرهای بندری و بزرگتر. آنها را در کودکی ختنه میکنند. به خانه شوهر میروند، مادر هم میشوند،بیآنکه احساس یک زن و مادر ختنه نشده را داشته باشند.
ترانه بنی یعقوب در گزارشی که سایت کانون زنان منتشر ساخته، با نگاهی در ستیز با خشونت علیه زنان ایران مینویسد: بندر کنگ از شهرهای کوچک استان هرمزگان است و 5 کیلومتربا بندر لنگه فاصله دارد. دختران این شهر بندری 40 روز پس از تولد ختنه میشوند. زنانی که معترض باشند سنت شکن و سرکش خوانده میشوند. یک زن بومی میگفت: برخی دختران شهر دیرتر و دردناک تر، در سنین 4 یا 5 سالگی ختنه میشوند. آنها تمام مراحل ختنه خویش را با چشمان باز میبینند. لبههای «کلیتورس» دختران را با تیغی که مردان ریش خود را با آن میتراشند میبُرند. اهالی  بندر   کنگ سنیاند.
عمل ختنه در بندر کنگ«تیغ سنت و فرهنگ» خوانده می شود. برخی از مردم بندر کنگ ختنه شدن مادران و مادربزرگ هایشان را دلیلی موجه برای این کار عنوان می کنند. ممانعت از ادامه تحصیل دختران توسط پسران خانواده، مرد سالاری شدید، جلوگیری از رفت و آمد آزاد زنان و دختران، تعدد زوجات و اهمیت ندادن به تصمیم های زنان در مرود مسائل مهم زندگی از دیگر مشکلات زنان بندر کنگ است. در بندر جاسک هم میگویند وضع دختران همین است.
 هر سال دو میلیون دختر در جهان ختنه میشوند. این عمل به دلیل انجام آن در خانهها و با وسائل آلوده جان دختران خردسال را تهدید میکند. خاطرات «واریس دیری» در کتاب«گل صحرا»، همان است که جنوب شرقی ایران تکرار میشود. او متولد افریقاست اما سرگذشت او همان است که در ایران مرور میشود. نماینده سازمان ملل برای مقابله با ختنه دختران: ختنه ام کردند و من هرگز فراموش نمی کنم ۶ هزار دختربچه هر روز ختنه میشوند.
«واریس دیری» شاید زیباترین و درعین حال غمگین ترین دیپلمات مستقر در سازمان ملل در نیویورک باشد. از صحراهای سومالی آمده است. کتابی خاطراتی دارد به نام «گل صحرا». دراین کتاب فاجعهای را شرح میدهد که قربانیان آن دختران کم سن و سال  اند. آنها که در این سن و سال ختنه میشوند، چند سال بعد به خانه بختی که برای آنها جز شوربختی نیست فرستاده میشوند.
 5 ساله بود که ختنه اش کردند و 13 ساله بود که مرد 60 سالهای خواستگارش شد. تن به این ازدواج نداد و از خانه گریخت. نمی خواست هم سرنوشت خواهرش شود. ختنه او را به چشم دیده بود وخود قربانی این توحش و سلاخی بود.
 «واریس دیری» بعدها خود را به لندن رساند و مدل شد. دراین حرفه موفق بود، اما شهرت امروزی او نه به دلیل مدل بودن، بلکه به دلیل سمتی است که در سازمان ملل متحد دارد. او سفیر سازمان ملل برای مبارزه با ختنه زنان در سراسر جهان است. جنایتی که طبق آمار منتشره سازمان ملل، هر روزه روی 6000 دختر بچه عرب و افریقایی و برخی کشورهای آسیائی دیگر انجام میشود.
کتاب خاطرات او را با نام «گل صحرا» شهلا فیلسوفی و خورشید نجفی ترجمه کرده اند و نشر چشمه در تهران، درپاییز 1383 آن را منتشر ساخته است.

بخشی از خاطرات «واریس دیری» :

«...آن شب، هیجان زده بیدار ماندم. ناگهان مادرم را دیدم که بالای سرم ایستاده است.هوا هنوز تاریک بود، قبل از سحر، زمانیکه تاریکی کم کم جای خود را به روشنایی می داد و سیاهی آسمان به خاکستری میگرایید. او با اشاره به من فهماند که ساکت باشم و دستش را بگیرم. من پتوی کوچکم را پس زدم و خواب آلود، تلو خوران، به دنبال او راه افتادم. حالا میدانم چرا دختران را صبح زود با خود میبرند. میخواستند قبل از آنکه کسی بیدار شود، آنها را ببرند تا صدای فریادشان شنیده نشود. در آن لحظه، هر چند گیج بودم و به سادگی آنچه میگفتند انجام می دادم.

ما از محلی که زندگی میکردیم دور شدیم و به سمت دشت رفتیم. مادرم گفت: «اینجا منتظر میمانیم»، و ما بر روی زمین سرد به انتظار نشستیم. آسمان کم کم روشن میشد؛ به سختی اشیاء را می شد تشخیص داد. خیلی زود صدای لخ و لخ صندلهای زن کولی را شنیدم. مادرم نامش را صدا کرد و گفت:«خودت هستی؟» « بله اینجایم» هنوز هیچ چیز نمی دیدم، فقط صدایش را شنیدم. بدون اینکه نزدیک شدنش را بینم، ناگهان او را در کنار خود حس کردم. او به سنگ صاف و بزرگی اشاره کرد و گفت:«آنجا بنشین». نگفت چه اتفاقی میخواهد بیفتد. نگفت بسیار دردناک است، فقط گفت: تو باید دختر شجاعی باشی. کارش را مثل یک جلاد شروع کرد. مادرم پشت سرم نشست و سرم را به سینه  اش چسباند. پاهایش را دور بدن من احاطه کرد. ریشه درختی را که در دست داشت بین دندانهای من گذاشت. گفت:«گازبزن». از ترس خشک شده بودم... من به میان پاهایم خیره شدم و دیدم زن کولی - شبیه بقیه پیرزنان سومالیایی بود- با یک روسری رنگی که دور سرش پیچیده بود، همراه با یک پیراهن سبک پنبه ای- با این تفاوت که هیچ لبخندی بر لب نداشت. نگاهش ماننده نگاه مردهای بود که هنوز چشمهایش را نبسته باشند. دستهایش داخل کیف دستی اش که از جنس گلیمهائی بود که روی آن میخوابیدیم در جستجو بود. چشمانم روی کیف دستی میخکوب شده بود. میخواستم بدانم با چه چیزی میخواهد مرا ببُرد. یک چاقوی بزرگ را تجسم میکردم، ولی او از داخل آن کیف، یک کیف کوچک نخی بیرون آورد. با انگشتان بلندش داخل آن را گشت و بالاخره یک تیغ ریش تراشی شکسته بیرون کشید. به سرعت تیغ را از این رو به آن رو چرخاند و امتحان کرد. خورشید به سختی بالا آمده بود. نور به اندازهای بود که رنگها را ببینم ولی نه با جزئیات. خون خشک شدهای را روی لبه دندانه دار تیغ دیدم. روی تیغ تف کرد و با لباسش آن را پاک کرد. همچنان که آن را به لباسش میسابید، دنیای من ناگهان تاریک شد. مادرم دستمالی را روی چشمانم انداخت. چیزی که بعد از آن حس کردم بریده شدن گوشتم، آلت تناسلیم، بود. صدای گنگ جلو و عقب رفتن اره وار را بر روی پوستم میشنیدم. وقتی به گذشته فکر می کنم، نمی توانم باور کنم که چنین اتفاقی برایم افتاده است. همیشه فکر میکنم درباره کس دیگری سخن میگویم. نمی دانم چگونه احساسم را بیان کنم تا بتوانید آن را روی بدن خود حس کنید. مثل این بود که کسی گوشت ران شما را برش بدهد یا بازویتان را قطع کند. با این تفاوت که این قسمت حساس ترین بخش بدن است. من حتی کوچکتری حرکتی نکردم، زیرا «امان» [ خواهرم] را به یاد داشتم و میدانستم هیچ راه فراری وجود ندارد. فکر میکردم اگرتکان بخورم درد بیشتر میشود. فقط پاهایم بدون اراده شروع به لرزیدن کرد. از حال رفتم... وقتی بیدار شدم گمان میکردم تمام شده است، ولی بدتر از زمان شروع بود. چشم بندم کنار رفته بود و من زن جلاد را دیدم که یک مقداری خار درخت اقاقیا را کپه کرده بود. او از آنها برای ایجاد سوراخهایی در پوستم استفاده کرد. سپس نخ سفید محکمی از سوراخها رد کرد تا مرا بدوزد. پاهایم کاملا بیحس شده بود، ولی درد بین آنها آنچنان شدید بود که آرزو میکردم بمیرم. مادرم مرا در بازوانش گرفته بود- برای آنکه آرام بگیرم به او تماشا میکردم... چشمانم را باز کردم. آن زن رفته بود. مرا حرکت داده بودند و بر روی زمین نزدیک صخره خوابانده بودند. پاهایم از مچ تا ران با نوارهایی از پارچه به هم بسته شده بود، به طوریکه نمی توانستم حرکت کنم. من اطراف را به دنبال مادرم نگاه کردم، ولی او رفته بود. سنگی را نگاه کردم که مرا روی آن خوابانده بودند. از خون من خیس بود. مثل اینکه مرغی را در آنجا سر بریده باشند. تکههایی از گوشت تنم، آلت تناسلیم، آنجا افتاده بود، دست نخورده، زیر آفتاب در حال خشک شدن بود. دراز کشیدم، به خورشید که حالا دیگر بالای سرم ایستاده بود نگاه کردم. هیچ سایهای اطراف من نبود و موجی از گرما به صورتم سیلی میزد. تا اینکه مادرم همراه با خواهرم برگشت. مرا به سایه یک بوته کشاندند. این یک سنت بود. یک سر پناه کوچک زیر یک درخت آماده کرده بودند، جایی که من تا زمان بهبودی استراحت کنم. چند هفته، تنهای تنها، تا کاملا خوب شوم. فکر کردم عذاب تمام شده، اما هر بار که خواستم ادرار کنم درد شروع میشد. حالا میفهمیدم چرا مادرم میگفت زیاد آب و شیر ننوش. مادرم اخطار کرده بود که راه نروم. بنابراین نمی توانستم طنابهایم را باز کنم. چون اگر زخمها از هم باز میشد، کار دوخت و دوز باید دوباره انجام میگرفت. اولین قطره ادراری که از من خارج شد، انگار اسید پوستم را میخورد. وقتی زن کولی مرا دوخت، فقط سوراخی به اندازه سر چوب کبریت برای ادرار و خون- در زمان پریدی- باز گذاشته بود. این استراتژی خردمندانه، تضمینی بود برای اینکه تا قبل از ازدواج هیچ رابطه جنسی نداشته باشم و شوهرم مطمئن باشد یک باکره تحویل گرفته است. هر هفته مادرم معاینه ام میکرد تا ببیند کاملا بهبود یافته ام. وقتی بندهایم را از پاهایم گشودم، توانستم برای اولین بار به خود نگاهی بیندازم. یک تکه پوست کاملا هموار کشف کردم که فقط یک جای زخم در وسط آن بود. مانند یک زیپ، که آن زیپ کاملا بسته شده بود. آلت تناسلیم مثل یک دیوار آجری مهر و موم شده بود تا هیچ مردی توانایی دخول تا شب عروسیم را نداشته باشد...زمانی که شوهرم با یک چاقو یا فشار، آن را از هم میدرید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 2:34 عصر )
»» آثار نماز و پاداش نمازگزاران

 

 

جلب رحمت خدا

طلب یاری از نماز

آرامش

بازداشتن از فحشا و منکر

همراهی خدا با نمازگزاران

ولایت نمازگزاران

هدایت برای نمازگزاران

انذار برای نمازگزاران

رستگاری برای نمازگزاران

پاداش

امان در سایه ی نماز

 

 

جلب رحمت خدا

خداوند در سوره ی نور می فرماید: وَ اقیمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّکاة وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلکُمْ ترْحَمُونَ. (نور/ 56) " و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و رسول را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید."

خداوند در این آیه اولین شرط برای داخل شدن در رحمت را برپایی نماز برمی شمارد.

 

طلب یاری از نماز

وَاستعینُوا بِالصَّبْرِ والصَّلاةِ وَ اِنَّها لکبیرِةٌ اِلاّ عَلی الخاشِعینَ. (بقره/ 45) " و از صبر و نماز یاری بجویید و این کار جز از برای خاشعان گران است."

کلمه استعانت به معنای طلب کمک است و این هنگامی است که انسان به تنهایی نمی تواند مشکلی را به دلخواه حل کند. چرا که در حقیقت یاوری جز خدای یگانه وجود ندارد. این دو، بهترین وسایل برای پیروزی هستند. چون صبر هر بلایی را هر چند عظیم، کوچک و ناچیز می کند و نماز که التجاء به خدا است، ایمان را در درون زنده ساخته و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام ناپذیر است و به ریسمانی دست زده که پاره شدنی نیست و به این ترتیب با ایجاد پایگاه درونی و تکیه گاه برونی که برای پیروزی برمشکلات لازم است، راه غلبه بر گرفتاریها آسانتر می شود و نیز می فرماید: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ. (بقره/ 153) " ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است."

در این آیه نیز برای پیروزی بر مشکلات به یاری جستن از یکی از بزرگترین ملکات (صبر) و یکی از بزرگترین عبادات (نماز) دعوت می کند.

 

آرامش

خداوند در سوره رعد فقط یاد خدا را آرام بخش دلها می داند: اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ (رعد/ 28) "آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست. در سوره ی طه، هنگام اولین وحی به موسی(ع) می فرماید: … وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری (طه / 14) "… و نماز را برای یاد من به پادار." و این گونه نماز را از مظاهر یاد خود برمی شمارد. حال چرا در دل چنین کسانی ترس و غم جای داشته باشد. اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّکاةََ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ. (بقره/ 277) "کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند."

برای مردم با ایمانی که با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زکات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می کنند، آرامشی است که دیگران از درکش عاجزند و پاداشی که فقط نزد پروردگار است.

 

بازداشتن از فحشا و منکر

… وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصُّلاةَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است."

طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند. در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد. البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این که چه مقدار موانع را از بین برده باشد. بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا کمتر باشد، اثر آن بیشتر و بر عکس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز کمتر است. چرا که بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است.

اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ 19 تا 23) "انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند."

انسان، حریص و کم طاقت و خودخواه است. در بدیها بی تابی می کند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق یکتا، آنها را از هر فحشاء و منکری باز می دارد: وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ. (معارج / 34) " و آنها که بر نماز مواظبت دارند."

نمازگزارانی که نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.

 

همراهی خدا با نمازگزاران

"وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… ."

در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می کند که اولین آنها بر پاداشتن نماز است. یعنی تا وقتی که نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترک نماز، ترک هدایت خداوند را در پی دارد. این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تارکان نماز نیز باشد.

 

ولایت نمازگزاران

" اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُوتونَ الزَّکاةَ و هُمْ راکِعونَ." (مائده/ 55) "سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند."

سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی که برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام رکوع زکات می دهند.

 

هدایت برای نمازگزاران

"اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاةَ و اتی الزَّکاةَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئکَ اَنْ یِکونُوا مِنَ الْمُهتدینَ." (توبه / 18) "مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند."

هدایت ممکن است برای گروهی باشد که علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه نماز و پرداخت زکات و خشیت از خدا باشند. ایمانی که فقط ادعا نباشد بلکه در عمل ثابت شود و فقط چنین کسانی برای عمران مساجد محق هستند.

 

انذار برای نمازگزاران

"… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاةَ و منْ تزکی فَانّما یَتزکی لِنفسه و الی الله المصیرُ." (فاطر / 18) " … تو فقط کسانی را انذار می کنی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی پیشه کند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست."

ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مکذّبان تو محقق نمی شود. زیرا که دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار، مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود احساس نکند و با انجام نماز که قلب را زنده می کند و به یاد خدا می دارد، به آن کمک نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد. آنها که روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می کنند.

 

رستگاری برای نمازگزاران

" قَدْ اَفلحَ منْ تزکی. وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی. (اعلی/ 14 و 15) " مسلماً رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند."

در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. در اینجا پس از ذکر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذکر می کند. زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافکن نشود به نماز نمی ایستد. به علاوه، نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر و یاد او باشد.

 

پاداش

"رِجالٌ لا تلهیهم تِجارةٌ ولابَیعٌ عن ذِکراللهِ و اَقامِ الصَّلاةِ و ایتاءِ الزَّکاةِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ.  لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ  فَضله …"(نور/ 37 و 38) " مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند  و از روزی که دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…"

 و نیز می فرماید: " لکنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیکَ و ما اُنزلَ من قبلکَ والْمقیمینَ الصَّلاةَ والْمؤتونَ الزَّکاةَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئکَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً." (نساء / 162) "اما آنهایی که علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد". پاداش عظیم و افزون که از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است که علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه کرده و زکات می پردازند.

 

امان در سایه ی نماز

" فَاذا نسلخَ الأشهُرُ الحُرُمُ فَاقتلواالْمُشرکینَ حیثٌ و جَدْتُّموهمْ و خُذوهمْ واحصُروهمْ وَاقعُدوا لهم کلَّ مَرْصدِ فَانْ تابُوا و اَقامُواالصَّلاةَ و اتواالزَّکاةَ فَخَلوا سبیلهمْ اِنَّ الله غفورٌ رحیمٌ." (توبه/ 5) " هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمین گاه بر سر راه آنها بنشینید، هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند آنها را رها سازید بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است.

نماز، علاوه بر این که برای مؤمنان نمازگزار آثار فراوانی دارد، برای مشرکان نیز مأمن امنی به شمار می رود؛ اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند. زیرا نماز از روشنترین مظاهر عبادت خدا و نشانی از توبه حقیقی است. هر گاه چنین کنند، نه تنها از قتل و اسارت در امانند، بلکه برادر دینی مسلمانان نیز به شمار می آیند. " فانْ تابوا و اَقامواالصَّلاة واتواالزَّکاةَ فَاِخوانکمْ فِی الدّینِ و نفصلُ الایاتِ لِقومِ یعلمونَ." (توبه/ 11) " پس هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند برادر دینی شما هستند و ما آیات خود را برای جمعیتی که می دانند شرح می دهیم."

هر گاه چنین کنند نه تنها از نظر احترام و محبت هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارند، بلکه با آنان در حقوقی که اسلام آن را معتبر دانسته مساوی خواهند بود.

این بود بیان اجمالی از آثار و نتایج اقامه نماز برای نمازگزاران. بدیهی است که اثرات نماز به میزان اخلاص، معرفت و توجه به آن بستگی دارد و هر کس به هر درجه ای از آن معرفت نائل شود، حقیقت نماز را به همان میزان درک می کند.

بارالها!

به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین توفیق درک حقیقت نماز را به ما عطا بفرما.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 2:0 عصر )
»» توبیخ و انتقاد از تارکان و کاهلان نماز

 

در قرآن به برپاداشتن نماز تأکید فراوانی شده و آثار فراوانی بر آن مترتب گردیده است. برای اقامه کنندگان نماز پاداش بسیاری وعده داده است. علیرغم آن که انسان از فواید نماز در این جهان نیز بهره می برد، انسان های نادانی هستند که از درک لذت ارتباط با خدا عاجز بوده و نه تنها در انجام آن کاهلی و سستی می کنند بلکه نمازگزاران را نیز مسخره کرده یا نهی می کنند. این گروه به شدت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته و به عذابی سخت وعده داده شده اند.

 

مسخره کنندگان اذان بی عقلانند

" واذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لا یعقلون. "(1) و آنها هنگامی که( اذان می گوئید) مردم را به نماز می خوانید آن را به مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است که آنها جمعی هستند که درک نمی کنند." مردمان سبکسر و بی عقلی که نمی توانند با نظر محققانه به اعمال دینی و عبادات حقیقی بنگرند و از درک فواید آنها به خصوص نماز که همانا نزدیکی به ذات لا یزال و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است عاجزند، اذان و نماز را به مسخره می گیرند.

 

جزای ضایع کردن نماز

" فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلوة  واتبعواالشهوات فسوف یلقون غیاً. "(2) اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوت پیروی نمودند،  به زودی( مجازات) گمراهی خود را خواهند دید." در آیه قبل، از آدم، نوح، ابراهیم و اسرائیل یاد می کند که با شنیدن آیات خدا به سجده می افتادند اما فرزندان آنان چنین نبودند. کسانی که برخلاف نیاکان خود که ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و با شنیدن آیات خدا با چشمان گریان به سجده می افتادند، قدم برداشتند؛ هنگامی که به مقامات بالایی دست یافتند، از یاد خدا غفلت کردند و انحرافشان این گونه شروع شد و به دره های هولناک شهوات سقوط کردند و البته مجازات آن را خواهند چشید.

 

نماز منافقان

" ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوة قاموا کسالی یراون الناس ولا یذکرون الله الا قلیلاً."(3) منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز ایستند از روی کسالت می ایستند، در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند.

 منافقان که لذت راز و نیاز با خدا را نمی چشند( و این عذابی در برابر سوء نیت آنان است) وقتی به نماز می ایستند به حالت کسالت است و هیچ میلی به آن ندارند و حتی در این حالت هم در پی آن هستند که خم و راست شدن خود را به مردم نشان دهند و این بازیگران( بازی خورده به وسیله خدا)، نماز را که والاترین عبادت و برترین ذکرخداست به نمایش برای جلب قلوب مردم و فریب آنها بدل می کنند. آنان عبادات را به منظور قرب به حضرت ربوبی انجام نمی دهند بلکه تنها منظورشان حفظ موقعیت خود در میان جامعه اسلامی و مصون ماندن از قتل و مصادره اموال است. هر گاه مسلمانان آنان را ببینند، نماز می خوانند وهرگاه کسی عمل این افراد متظاهر را ننگرد، از خواندن نماز سرباز می زنند.

"و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم کفروا بالله و برسوله ولا یأتون الصلوة الا و هم کسالی..."(4) و هیچ چیز مانع قبول انفاق های آنها( منافقان) نشد جز این که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز به جا نمی آورند جز با کسالت... . و رد انفاق هایشان جزایی دیگر بر آن که نماز را آن گونه که مأمور به انجام آن هستند، انجام نمی دهند.

 

کاهلان نماز

"فویل للمصلین- الذین هم عن صلاتهم ساهون."(5) پس وای بر نمازگزاران- کسانی که نماز خود را به دست فراموشی می سپارند.

 وای بر کسانی که نه برای نماز ارزشی قائلند و نه به اوقاتش اهمیتی می دهند و نه ارکان و شرایط و آدابش را رعایت می کنند. کسانی که سهل انگار و غافل از نمازند و اهتمامی به آن نداشته و از فوت شدنش باکی ندارند و اگر چه نماز هم می خوانند ولی از روی بی اعتقادی است.

 

جزای عهدشکنان

"واذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الاالله ... و اقیمواالصلوة و اتواالزکوة ثم تولیتم الا قلیلاً منکم و انتم معرضون. "(6) و( یاد آرید هنگامی را که) از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید... و نماز را به پا دارید و زکات بدهید پس شما عهد شکسته روی گردانید جز چند نفری و شمائید که از حکم خدا برگشتید.

 در این آیه، مفاد پیمانی را یادآوری می کند که از بنی اسرائیل گرفته شده که از جمله آنها اقامه نماز است. اما آنها از آن روی گردانیدند، پس به عذاب الهی گرفتار شدند.

"... فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون... "(7) پس عذاب آنها هیچ تخفیف نیابد و کسی آنان را یاری نکند... .

 

سزای ترک نماز

" ما سلککم فی سقر- قالوا لم نک من المصلین."(8) چه چیز شما را به دوزخ فرستاد- می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.

در این آیات جواب دوزخیان را به سؤال بهشتیان که می پرسند چه چیز شما را به دوزخ فرستاد، بیان می کند. آنها اولین دلیل را، ترک نماز برمی شمارند. زیرا اگر نماز می خواندند، آنها را به یاد خدا می انداخت و از فحشاء و منکر نهی می کرد و به صراط مستقیم الهی دعوتشان می نمود.

 

نماز کافران

" و ما کان صلاتهم عندالبیت الا مکاء و تصدیة فذوقواالعذاب بما کنتم تکفرون."(9) نماز آنها نزد خانه (خدا) چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس بچشید عذاب خدا را به خاطر کفرتان.

در این آیه عملی زشت از کافران و نتیجه آن را بیان می کند. آنها به کارهای احمقانه خود مثل نعره زدن و کف زدن در اطراف خانه خدا، نام نماز می گذاشتند و مدعی بودند که برای خود، نماز و عبادتی دارند. اما قرآن آن را فقط همان سوت کشیدن و کف زدن می داند و بیان می دارد: اکنون که همه کارهایتان، حتی نماز و عبادتتان، این چنین ابلهانه، زشت و شرم آور است پس عذاب الهی را بچشید." فلا صدق ولا صلی"(10) ( وای بر آن که) حق را تصدیق نکرد و نماز به جای نیاورد."

 

بر منافقان، نماز نخوان

"ولا تصل علی احد منهم مات ابداً ولا تقم علی قبره انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون."(11) و بر هیچ یک از آنها( منافقان) که بمیرد نماز نخوان و بر کنار قبرش نایست چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالی که فاسق بودند از دنیا رفتند." این دستور مبارزه ای منفی است بر علیه کسانی که از قبول حق اعراض می کنند. از آن جا که یک مؤمن حتی پس از مرگ نیز محترم است و باید با تشریفات خاصی او را به خاک بسپارند و عدم انجام این مراسم در مورد یک فرد به معنی طرد او از جامعه اسلامی است، باید با منافقانی که نفاق خود را ظاهر می کنند، همانند بیگانگان رفتار کرد.

 

نهی کننده از نماز

"ارایت الذی ینهی- عبداً اذا صلی."(12) آیا ندیدی کسی که نهی می کند- بنده ای را به هنگامی که نماز می خواند ( آیا مستحق عذاب الهی نیست).

انجام عمل بد از هر کس که باشد ناپسند است. زیرا نفس عمل مهم است نه انجام دهنده آن. مخصوصاً اگر مزاحمت برای شخص ثابت بر هدایت و امرکننده  به تقوی و ناهی از شرک و معاصی باشد. این عمل در حال نماز قبیح تر بوده و قاعدتاً کیفر شدیدتری را سزاوار است. نمازی که ستون استوار دین بوده و پذیرش دیگر وظایف دینی بسته به آن است و هرگاه رد شود، اعمال دیگر نیز مردود است. پس حال کسی که او را از نماز و اطاعت خدا نهی می کند. چگونه است؟

 

پی نوشت ها:

1. مائده/58.

2. مریم/59.

3. نساء/142.

4. توبه/54.

5. ماعون/4و5.

6. بقره/83.

7. بقره/86.

8. مدثر/42 و43.

9. انفال/35.

10. قیامت/31.

11. توبه/84.

12. علق/9و10.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:57 عصر )
»» نماز،عبادات و دستورات دین

نماز از جمله عباداتی است که علاوه بر این که در قرآن در آیات زیادی بر آن تأکید شده، همراه با عبادات و دستورات دینی مختلفی نیز آمده است. که در این مطلب به آن اشاره می کنیم.

 

نماز و انفاق

در سوره بقره از جمله صفات پرهیزکاران را اقامه نماز و انفاق بر می شمارد... و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون"(1)... و نماز به پای دارند و از هر چه روزی شان کردیم ( به فقیران) انفاق کنند."

 

نماز و زکات

در آیات زیادی از قرآن، نماز همراه با زکات مطرح شده است. زیرا نماز رابطه با خالق را محکم می کند و زکات به استحکام رابطه های بین خلق کمک می کند: " واقیمواالصلوة و اتواالزکوة..."(2) و نماز به پا دارید و زکات بدهید... ."

 

نماز و روزه

" واستعینوا بالصبر و الصلوة..."(3) و از صبر و نماز یاری جویید... .

در تفاسیر و روایات مختلف، مراد از صبر را در این آیه، روزه دانسته اند.(4)

 

نماز و حج

" واذ جعلناالبیت مثابة للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی ..."(5) ( و به خاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم ( و برای تجدید همین خاطره) از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید... ."

 

نماز و عدالت

" قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد..." (6) بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خویش را در هر مسجد به سوی او کنید..." خداوند به پیامبر فرمان داده است که هر چیز را در مورد صحیح خود به کار برده و به جای خود بنهید و فقط به سوی او و برای او و خالصانه عبادت کنید.

 

نماز و جهاد

در آیه40 سوره حج، یکی از فلسفه های جهاد را جلوگیری از تخریب نمازخانه ها و عبادتگاهها بیان می کند. " الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً..." همانا که به ناحق از خانه خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند جز این که می گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضی از آنها را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها، صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی را که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می گردد... ." به این ترتیب حتی به قیمت خون دادن، باید از مکان نماز و عبادات حفاظت و حراست کرد.

 

نماز و امر به معروف و نهی از منکر

لقمان ضمن بیان سفارشاتی به پسرش، به او توصیه می کند که : " یا بنی اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنکر..."(7) ای فرزند عزیزم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن..."

با برپایی نماز که انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد، روح و جان خود را از همه آلودگی ها پاک و به صفات پسندیده آراسته کنید و آنگاه مردم را به خوبی ها امر و از بدی ها و منکرات نهی نمایید.

 

نماز و تلاوت قرآن

" ان الذین یتلون کتاب الله و اقامواالصلوة..."(8)؛ آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز به پا می دارند... .

 

نماز و مشورت

"والذین استجابوا لربهم و اقامواالصلوة و امرهم شوری بینهم..."(9) و آنان که امر خدا را اجابت کردند و نماز را به پا داشتند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام دهند... . مؤمنان به وسیله نماز ارتباط خود را با خدا محکم تر کرده و با مشورت با یکدیگر، موجبات دلگرمی دیگران را فراهم آورده و وحدت بیشتری را در جامعه اسلام سبب می شوند.

 

نماز و اعطای وام

"... و اقیمواالصلوة و اتواالزکوة و اقرضواالله قرضاً حسناً..."(10)؛ ... و نماز به پا دارید و زکات بدهید و به خدا قرض نیکو دهید و برای خدا به محتاجان قرض الحسنه دهید... . هرگاه انسان نماز را با نیت خالص و با حفظ تمام ارکان آن و با مداومت اقامه کرد آنگاه همه چیز را از خدا و به سوی او می داند و لذا می تواند زکات مال خود را بپردازد و چون به مالکیت روز جزای خداوند معتقد است و پاداش آن روز را باور دارد، مال خود را انفاق می کند و به نیازمندان قرض الحسنه می دهد. حال چون از همه بدی ها پیراسته شده، در جهت آراسته شدن جامعه به صفات انسانی، تلاش و کوشش می کند و حتی از بذل جان خود نیز دریغ نمی ورزد. نیز هرگاه از او در امری نظر بخواهند، بدون سوء نیت، تمام اطلاعات و دانسته های خود را بدون کم و کاست در اختیار آنها قرار می دهد و به این ترتیب در برقراری عدالت در تمام شئونات آن کمک می کند.

 

پی نوشت ها:

1. بقره/ 3 و نیز در آیه 29 سوره فاطر و آیه 38 سوره شوری این دو همراه آمده اند.

2. بقره/43 و در آیات زیاد دیگری از جمله در آیات83، 110، 177و 277 همین سوره، این دو همراه ذکر شده اند.

3. بقره/45 و نیز در آیه 153 همین سوره به این مضمون آمده است.

4. به ترجمه تفسیرالمیزان ج1، صفحه 230 و تفسیر نمونه ج1، صفحه 218 مراجعه شود.

5. بقره/125.

6. اعراف/29.

7. لقمان/17.

8. فاطر/29.

9. شوری/38.

10. مزمل/20.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:55 عصر )
»» آش «معاویه» را می خورد و پشت سر «علی» نماز می خواند!

فولکور و تاریخچه ی آن

«فولکلور  (دانش عامیانه) یکی از موضوعات مردم شناسی می باشد که به مطالعه ی هنرها و رسوم و سنن عامیانه ای که در جوامع متمدن و صنعتی رواج دارد» می پردازد.

«فولکلور» از دو جزء (توده ی مردم Folk) و (دانستن و شناختن Lore) ترکیب یافته است. «Folklore» کلمه ای است انگلیسی که در سال (1848م) برای اولین بار توسط آمبروزو مرتن عنوان مقاله ای قرار گرفت که موضوع آن بحث درباره ی دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود. این اصطلاح به تدریج در زبان انگلیسی (و دیری نپایید که در زبان های دیگر) رواج یافت. رواج این اصطلاح در زبان فارسی در حدود نیم قرن سابقه دارد. صادق هدایت آن را در کتب «فواید گیاه خواری» و «نیرنگستان» به کار برده است و کمی بعد عنوان مقاله ای است از «رشید یاسمی» در مجله ی «تعلیم و تربیت» و از آن به بعد به تدریج اصطلاح فولکلور به معنای دانش عامیانه و دانستنی های توده ی مردم، رواج یافته است.(1)

 

تعریف، محدوده و ویژگی های فولکلور:

روی هم رفته می توان فولکلور را عبارت از «مجموعه ای از دانستنی ها و اعمال و رفتار دانست که در بین عامّه ی مردم بدون در نظر گرفتن و حتی بدون وجود فواید علمی و منطقی آن سینه به سینه و نسل به نسل به صورت تجربی به ارث رسیده است.»

اگر بخواهیم محدوده ی فولکلوری را بیان کنیم؛ باید بگوییم که دانش عامیانه، کلاً هر جنبه از امور زندگی مردم را شامل می شود. و  کلاً فولکلور شامل آداب و رسوم، قصه ها، افسانه ها، ضرب المثل ها، چیستان ها، ترانه ها، رقص ها، آیین های عبادی، مراسم نامگذاری بچه، ازدواج، و... می باشد که در این تحقیق از میان موضوعات گسترده فولکلور به ضرب المثل ها، باورها و اعتقادات، برخی اسطوره ها و افسانه ها، طب عامیانه، نذرها و نیز آیین های عبادی در طول برخی دوره های تاریخی پرداخته شده است.

 

ضرب المثل ها

«یکی از آثار و مظاهر فرهنگ عوام، امثال و اصطلاحات است؛ چرا که در پشت هر یک از این امثال و اصطلاحات و استعاره ها چهره ی تابناک ملیت قدیم ما، تمدن درخشان گذشته ما، وسعت نظر و بلند پروازی های پدران ما نهفته است و حق این است که هر ایرانی پاک نژادی همان طوری که به حفظ آب و خاک، خانه و خانواده ی خود معتقد است در حفظ این گونه آثار پراکنده که حاصل فکر بلند پدران و معرف افتخارات گذشته ی کشور اوست، مقیّد باشد و در جمع آوری و به کار بردن آنها در حین گفتار یا حتی در نوشتن دریغ نکند، وگرنه با این سرعتی که فرهنگ جدید ما پیش می رود، بیم آن است که قسمت اعظم این آثار که محققاً اکثریت آنها زاییده ی فکر بلند حکیمان و دانشمندان و پدران تجربت اندوخته گذشته ی ماست و به دست عوام چون گنج شایگانی محفوظ مانده است از دست برود و گنجینه ی زبان شیرین پارسی، این قسمت از مهمترین ذخایر خود را از دست بدهد.» مثل های میان مردم که از گذشتگان و پیشینیان ما به ارث رسیده، نشانگر طرز نگرش نیاکان ما به دنیای خود، به اطراف خود و طرز تلقی شان از اخلاق و تعلیم و تربیت و ... است. افراد زیادی اقدام به ضبط و جمع آوری این امثال و آداب و رسوم کرده اند و تا حدودی سعی در حفظ و نگهداری و در امان نگه داشتن این امثال از دستبرد و فراموشی بوده اند. در دنیای امروز با مطالعه و بررسی همین اصطلاحات، معتقدات، امثال و افسانه ها و ... و به عبارت ساده تر مجموعه ی سنن گذشتگان است که به پستی و بلندی روح یک ملت و طرز تفکر و نوع زندگی او و نیاکان آنها پی می برند.»

ارزش دیگری که جمع آوری امثال و اصطلاحات دارد این است که «بسیاری از امثال و اصطلاحات متداول امروز ممکن است با تحولات فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی تا نیم قرن دیگر در زبان عامه، متروک شوند و معانی خود را از دست دهند و برای اخلاف ما مجهول بمانند؛ چنان که بسیاری اصطلاحات و امثال در ادبیات قدیم ما وجود دارد که امروزه برای ما غیرقابل فهم اند، یا دست کم تا به کتاب های فرهنگ مراجعه نکنیم، فهم معانی اکثر آنها برای ما مقدور نیست و علت این که برخی از اشعار شاهنامه یا اشعار مثنوی مولوی یا خمسه ی نظامی و حتی برخی اشعار حافظ و سعدی برای ما قابل فهم نیستند همین است که اشعار مزبور آمیخته با امثال و اصطلاحاتی اند که در بین معاصران و سرایندگان آنها متداول بوده و بعداً متروک شده اند؛ یا اشعار مزبور اشاره و کنایه ای به مثلی دارد که امروزه از صورت متداول در بین مردم عوام معاصر ما افتاده و به همین علت، فهم این اشعار را، برای ما مشکل و در برخی موارد لاینحل ساخته است. اما اگر این روش ضبط و جمع آوری امثال هر عصر و قرنی در بین نویسندگان قدیم متداول بود، امروزه زبان مادری ما از این حیث محققاً یکی از غنی ترین زبان های زنده ی دنیا به شمار می رفت.»(2)

با مطالعه و بررسی ضرب المثل های موجود در باره  نماز نیز می توان این نکته را به دست آورد که افرادی تیزبین و آگاه در مورد مسائل و امور عبادی برای بیان مقصود و مقصد و منظور خود، گاه متوسل به سخنی کوتاه و نغز (مثل) می شوند. فی المثل وقتی شخصی ریاکار را می بینند که با اعمال عبادی اش سعی در فریب مردم دارد این مثل را یادآور می شوند که «جا نماز آب نکش» در واقع با گفتن این مثل، شخص را متوجه می کنند که متوجه و آگاه به رفتار آن شخص هستند؛ یعنی شخص خودش را می فریبد نه دیگران را. و کلاً ویژگی ها و ماهیت های ضرب المثل، بیان واقعیت به صورت فصیح و بلیغ است که در موقعیتی مناسب از ذهن افراد می تراود و در جامعه رواج می یابد.

اگر از بُعدی دیگر به ضرب المثل ها بنگریم یکی از ویژگی هایش سادگی و قابل فهم بودن آن برای همگان است. و چون زاییده ی افکار افراد گوناگونی در جامعه در شرایط معینی بوده است؛ لذا افراد هر موقعی که با شرایط مشابه روبه رو می شوند این امثال را به کار می برند.

هم چنین (بسیاری از امثال، ریشه در داستان هایی دارد در واقع برخی امثال تراشیده شده ی این حکایات است) لذا پرداختن به ضرب المثل ها از جنبه ی تاریخی برای بیان ریشه ی تاریخی این امثال می باشد.

 آش «معاویه» را می خورد و پشت سر «علی» نماز می خواند.

کاربرد: برای کسی به کار می برند که دو رو و منافق است؛ نظیرِ :هم طبال یزید است هم علمدار حسین.

«در این جهان ناپایدار چه بسیار افرادی هستند که به مقتضای زمان و مکان، کار می کنند و در همه حال مصالح شخصی را از نظر دور نمی دارند. برای این دسته از مردم فرقی نمی کند علی(ع) مصدر کار باشد یا معاویه. حقیقت و مجاز در نظر مصلحت بینِ این گونه افراد ابن الوقت، علی السّویه است. خلاصه هر چه را با منافع و مصالح آنها تطبیق کند مباح و متبع خواهند بود. عبارت مثلی بالا در مورد این گونه افراد و آحاد، صادق است؛ و چون ضرب المثل ها از پیشینیان ما به ارث می رسد بیانگر این حقیقت است که از گذشته ی  دور این امر و موضوع در جامعه ی ما حاکم بوده است.

ریشه ی تاریخی این مثل، بدین شرح است: «عبدالرحمن بن صخرازدی» معروف به «ابوهُریره» از فقیرترین اصحاب پیامبر(ص) و از عشیره ی «سلیم بن فهم» بود. نامش به عهد جاهلیت «عبدقیس »یا «عبد شمس» بود و به سال «غزوه ی خیبر» که مسلمان شد نامش به «عبدالرحمن» تبدیل شد. گویند در خلافت «عمربن خطاب» ولایت بحرین را داشت. به روزگار عثمان، قضای مکه به او محول گردید. و به زمان معاویه چند روزی والی مدینه شد. مشهور است که ابوهریره در محاربات صفین حاضر و ناظر بود ولی در جنگ شرکت نداشت. کارش این بود که موقع صرف طعام نزد معاویه می رفت و در کنار سفره ی چرب و نرمش می نشست؛ هنگام نماز و صلوة در پشت سر علی(ع) نماز می خواند. ولی هنگام مصاف از معرکه ی جنگ دور می شد و در گوشه ای مبارزه ی دلاوران را تماشا می کرد. وقتی علت این سه حالت را از او سؤال کردند در پاسخ گفت: «الصلوة خلف علی (ع) اتم، مضیرة معاویه ادسم، ترک القتال اسلم»!

یعنی «نماز در پشت سر علی(ع) کامل ترین نمازاست و غذای معاویه چرب ترین غذاها و احتراز از جنگ و کشتار سالم ترین کارهاست.»

وقتی به ابوهریره گفتند: این چگونه رفتاری است؟ او جواب داد: خداوند فرموده است:  «ولا تنس نصیبک من الدنیا». من به این سبب از هر چیز بهترین آن را انتخاب می کنم. «نماز، نماز علی(ع)، غذا، غذای معاویه، و سایه، سایه ی نخل»!(3)

ای کبک خوش خرام! کجا می روی، بایست

غرّه مشو، که گربه ی زاهد نماز کرد

 

کاربرد: فریب ظاهرالصلاح ها را نباید خورد.

طبق مشهور، گربه ی زاهد در این بیت حافظ، تلمیح دارد به زاهد نمایی عماد فقیه کرمانی و گربه ی دست آموزش که همراه با او نماز می خواند یا داستان موش و گربه ی عبید زاکانی و از همه محتمل تر به داستان کبک نخجیر و خرگوش و گربه ی عابدی که با زاهدی و زاهد نمایی حیوانات را فریب می دادند.

«گربه ی عابد و زاهد» به کسانی اطلاق می شود که در لباس زهد و تقوا اعمال ریاکارانه از آنان سربزند و در کسوت خدمتگزاری و نوع دوستی مردم را فریب دهند و خود را امین و صادق و منزه و متقی جلوه دهند ولی از هر عمل و حقه باز ی که متضمن منافع و مصالح شخصی باشد خودداری نورزند. این گونه افراد گندم نما و جو فروش را اهل اصطلاح «گربه ی عابد» می خوانند و مردم ظاهربین را از زهد فروشی آنان بر حذر می دارند. البته از نظر استاد جلال الدین همایی «گربه ی عابد» در شعر حافظ، ترکیب وصفی است و این جمله در استعمالات ادبی، کنایه است از مردم ریاکار که زهد و عبادت را دام تزویر و وسیله ی فریب و صید عوام قرار داده اند.

 

 اگر نماز نباشد، گیوه باشد!

اصل حکایت از عبید زاکانی است: «درویشی گیوه در پا نماز می گذاشت، دزدی طمع در گیوه ی او بست، گفت: با گیوه نماز نباشد. درویش دریافت و گفت: اگر نماز نباشد، گیوه باشد!» (لطایف فارسی، از رساله ی دلگشا)

البته در این پاره متنی که «کمال الدین مرتضویان» در تألیف خود «داستان های امثال»، آورده سؤال و جوابی اضافه بر متن عبید زاکانی دارد، که مؤلف مرجع آن را ذکر نکرده است. و سؤال و جواب این روایت چنین است:

- دزد گفت: نماز با گیوه که نماز نباشد.

- مرد گفت: اگر نماز نباشد، گیوه باشد!

گفت: دوباره نماز کن؛ در این نماز اجر نداری.

گفت: اگر اجر ندارم، گیوه دارم!

 برای یک بی نماز، در مسجد را نمی بندند. نظیر: برای خری لنگ، کاروان بار نیفکند.

کاربرد: این مثل، نشانگر آن است که چون اقشار مختلفی در جامعه وجود دارد مطمئنا افرادی خواهند بود که دارای اعتقادات دیگری باشند و بنا به دلایلی اهل نماز نیستند؛ لذا نمی توان عمومیت داد که مثلاً به خاطر فلان کس نتوان کاری را انجام داد و یا در مسجد را برای نمازگزاران بست. در واقع عمل و فکر یک شخص نمی تواند مقدم و مؤثر در آرای عمومی و افکار جمعی باشد.

 

 به یک روی، در دو محراب بودن(4)

کاربرد:  برای کسی به کار می برند که جسمش در آن مکان حاضر است، ولی حضور قلب ندارد و حواسش در مکان های دیگر می باشد.

افراد زیادی هستند که در حین انجام فریضه ی نماز با وجودی که رو به قبله و در جایگاه محراب هستند ولی حضور قلب ندارند و در این مورد چه بسا قصه ها و مثل ها و اشعاری که گفته نشده است.

تو درون نماز و، دل بیرون!  

گشت ها می کنی به مهمانی

 

این چنین حالتی پریشان را 

شرم ناید، نماز می خوانی؟!

 

پی نوشتها

1. مبانی مردم شناسی، محمود روح الامینی، ص 70.

2. فرهنگ عوام . 11 و 13.

3. ریشه های تاریخی امثال و الحکم . 1311 – 1313.

4. ضرب المثل های انگلیسی، فارسی و عربی، محمد فخر، ص 223.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:53 عصر )
»» مگر نماز «جعفرطیّار» می خوانی؟


- جانماز آب می کشد.

کاربرد: برای کسی که از روی ریا، عبادت کند این مثل را به کار می برند.

گفتیم از خصلت های ضرب المثل ها این است که از گذشتگان دور به ارث رسیده است. بسیاری از این امثال با توجه به گذر زمان، در واقع کوتاه شده و تراشیده شده ی داستانی است؛ یعنی افراد با ساده کردن و ایجاز سخن، مقصود و منظور خود را بلافاصله با همین سخن کنایه دار بیان می نمایند و این مثل نیز شاید کوتاه شده ی داستانی است.

در هر عصر، افرادی زاهد صفت هستند که سعی می کنند با خواندن نماز زیاد، نزد مردم و انجام اعمال عبادی دیگر خود را اهل عبادت و زهد و تقوا نشان دهند؛ غافل از این که برخی از افراد آگاه و تیزبین که از اعمال آنها آگاهی دارند در مورد آن شخص این اصطلاح را یادآور می شوند که «جانماز آب نکش.»

شاعران مختلفی در هر عصر با دیدن این گونه افراد زاهد مآب به سرودن اشعاری در این زمینه پرداخته اند. و سعی در نشان دادن واقعیت های عوام فریبی این گونه افراد نموده اند.

گر نمازی می کنم، گاهی ریایی می کنم. (سلیم کاشانی)

هر نمازی و، طاعتی که تو راست

گرده نانی نیرزد، ار به ریاست.

«اوحدی»

طاعت ار خواهی، نخست اخلاص جوی

هم برون و هم درون را، پا ک شوی

«صفایی نراقی»

- شب به نماز نافله، روز به کمین قافله.

کاربرد: این ضرب المثل نیز نشانگر این است که افرادی وجود دارند که از گزاردن نمازهای مستحبی (نافله) غافل نیستند و زیاده نماز می گزارند ولی در عمل از هیچ عمل زشت و ناپسندی حتی دزدی اجتناب نمی کنند و با خواندن نمازهای مستحبی سعی در سرپوش گذاشتن روی کارهای خود می نمایند.

- شب نماز شبگیر می کند، روز آب توی شیر می کند. نظیر: سلیمان بی ایمان، یک من آرد، نیم من نان؟

کاربرد: این ضرب المثل که مصداق زیادی در جامعه ی امروزی ما دارد، نشانگر آن است که برخی افراد زاهد صفت اما فرصت طلب و متقلب و چاپلوس از خواندن نماز شب، عقب نمی مانند (که ثواب زیادی هم دارد) اما در عمل در کسب و تجارت پیشگی خود از وحشتناک ترین دوز و کََلَک ها و روباه صفتی خود غافل نیستند. و با تقلب و اختلاس و احتکار و ... باعث فسادهای بی شماری می شوند. مثل برخی بازاری های امروز که تا وقت اذان و نماز می شود کسب و تجارت خود را رها می کنند و راهی مسجد می گردند و به زهد و عبادت می پردازند و آن چنان افراط می ورزند که با اصطلاح اثر مهر جانماز در پیشانی آنان هویدا می شود. البته اثر چربی پیشانی آنان روی مهر می ماند، اما اگر به وضع کاسب پیشگی آنان نظری دقیق افکنیم ریاکار بودن و محافظه کاری و عوام فریبی آنان مشاهده خواهد شد. و آنها این گونه اعمال را برای جلب اعتماد دیگران انجام می دهند تا به اعتبار و منزلت خود بیفزایند؛ و بهتر به کسب و تجارت خود بپردازند. و مقام نماز را که عالی ترین جلوه ی عابد و معبود است تا چه حد، تنزل می دهند. (والله اعلم)

- عبادت و نماز و روزه اش به لعنت شیطان هم نمی ارزد.

کاربرد: این مثل را برای فردی به کار می برند که در انجام اعمال عبادی اش سعی و کوشش می کند ولی رفتار و عمل و کردار مناسبی از خود نشان نمی دهد. و موجب اذیت و آزار دیگران می شود؛ طوری که در مورد این فرد این اصطلاح را به کار می برند. (نماز به کمرت بزند)

- مگر نماز «جعفرطیار» می خوانی.

کاربرد: هر نمازی که با تجدید و تعصبات طولانی برگزار شود و بیش از مدت معمول و متعارف به طول انجامد، آن را به نماز «جعفر طیار» تشبیه می کنند. این ضرب المثل تنها به نمازهای طولانی اطلاق نمی شود، بلکه عوام الناس در کارهای مداوم و اموری که انجامش خارج از حدود مقرر، طولانی شود از این ضرب المثل استفاده و به آن استناد می کنند و به عامل عمل می گویند: چرا این قدر طول می دهی؛ مگر نماز «جعفر طیار» است؟

باید دید که جعفر کیست و چگونه نمازی به جای می آورد که عمل و عبادتش ورد زبان ها شده است؟ «طیار» لقب جعفر بن ابی طالب پسر عم پیامبر اکرم(ص) و برادر ارشد امیرمؤمنان(ع) است که در سال هشتم هجری در جنگ موته واقع در شام، پرچمدار مسلمین بود و آن قدر جنگید تا هر دو دستش به ضرب شمشیر دشمنان از بدن، جدا شد ولی جعفر که مردی شجاع و مؤمن بود با آن که دو دست در بدن نداشت پرچم اسلام را با دو بازوی بریده ی خویش بر سینه برافراشته داشت تا مسلمین، روحیه ی خویش را نبازند و وحشت زده نشوند. در این حال بود که او از میان، دو نیم شد. (یا جبرئیل انی قدمت زیداً) ای جبرئیل! من زید را پیش داشتم.

گفت خدا جعفر را برای خود، پیش تو پیش داشت. رسول خدا شهادتش را خبر داد و گفت: «خدا برای جعفر دو بال زبرجد رویانید که از بهشت هر جا بخواهد با آن دو پرواز می کند.» به این جهت لقب «طیار» یا «ذوالجناحین» برای جعفر باقی مانده. اتفاقاً همان شب جمعی از صحابه وی را در خواب دیدند که در بهشت با مرغان می پرید.»

اما شهرت «نماز جعفر طیار» از آن لحاظ است که وی بیش تر اوقات شبانه روز خود را به نماز و دعا در پیشگاه پروردگار می گذرانید و نمازهای طولانی می خواند به طوری که کم تر کسی از این بابت به پای او می رسیده است. نماز «جعفر طیار» یا نماز «جعفر» را شیعیان در ظهر روزهای جمعه به منظور تحصیل ثواب و دفع بلیات می خوانند؛ که شرایط خاص خود را دارد.

- نم نم باران، به مِی خوران، خوش است(1)

کاربرد: معروف است که وقتی خشکسالی روی داد و مدتی دراز، باران نبارید، مردم به مصلا رفتند تا نماز استسقا بخوانند و از خداوند طلب باران کنند. در همان زمان مطربی که به سبب شغلش منفور مردم بود تنها به صحرا آمد و با صدق و اخلاص با خدای خود راز و نیاز کرد و با خواندن این بیت از خداوند ، طلب رحمت و باران نمود.

نم نم باران، به می خوارن، خوش است

رحمت حق، بر گنهکاران، خوش است

از آن جا که دعای او از روی اخلاص بود در پیشگاه حق مستجاب شد و در آن هنگام باران باریدن گرفت.

آنچه در ایران به نام دعای باران یا نماز باران، مشهور است عرب زبانان «صلوة الاستسقاء» و ترک زبانان «یوغمور دو آسی» (دعای باران» می نامند. و انجامش در همه ی کشورهها با دو رکعت نماز همراه است که در خارج از شهر یا روستا به صورت گروهی اجرا می شود، و بعد از نماز خطبه می خوانند، و شرکت کنندگان در طول مراسم لباس خود را پشت و رو می پوشند ،در ایران در پایان مراسم برحسب معول گاو یا گوسفندی قربانی می شود و کسی به درگاه خدا استغفار می کند و از او رحمت و باران می طلبد.(2)

- اگر نمازت مقبول شود، سایر اعمالت نیز قبول می شود.

در واقع نمازی مقبول است که انسان را در جهت صحیح زندگانی، هدایت نماید و اگر واقعاً انسان با نماز رابطه ی قلبی و آگاهانه خود را با خداوند متعال برقرار کند، سعی خواهد کرد که اعمالش نیک و خداپسند باشد؛ لذا اگر این گونه نمازی باشد سایر اعمال نیز مقبول خواهد افتاد، وگرنه اگر ادای نماز باشد، سایر اعمال نیز در تزلزل خواهد بود

- اول نماز، سپس نیاز.

- بی نمازی، بدتر است از صد بار مردم کشی!

- تنها، نماز و روزه، عبادت نیست، اگر به مردم در کارهای شان خدمت نمایی عبادت است.(3)

در واقع این اعتقاد، نشانگر این حقیقت است که برخی از افراد در جامعه اکتفا به نماز و روزه، می کنند و مسائل و مشکلات دیگران برای شان مهم نیست.

- روز محشر، امان به نماز است.(4)

- فسق پنهانی، به از زُهد و عبادت ریایی است.(5)

- کفری بدتر از کفر ترک نماز نیست؛ که کافر آن مانند کافر دین است.(6)

- نماز و نیاز هر دو به خاطر خود انسان است و خداوند از هر کاری بی نیاز است(7) (الله الصمد)

- هر کس بیند دیگری را که نماز بد گزارد و بدان خاموش باشد، شریک او بُوَد.(8)

پاورقی:

1. ده هزار مثل فارسی و ... / 678.

2. کتاب کوچه، دفتر اول، حرف ب ، ص 261.

3. عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست (سعدی)

4. روز محشر که جانگداز بود اولین پرسش از نماز بود (سعدی)

5. صُراحی می ناب، (ارسال المثل در دیوان حافظ) / 108.

6. مکن قصد ترک نماز، ای پسر! که کافر شوی، از جهودان بتر

7. بیر قوری بوش نمازینن، قویما خدا به منتی ( با یک نماز خشک و خالی به خدا منت مگذار)

8. احیای علوم الدین، ترجمه ی مؤید الدین محمد خوارزمی. ص 724.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:50 عصر )
»» من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است!

لطایف نماز

- به درویش گفتند: چرا نماز نمی خوانی؟ گفت: من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است.

- الله الله به جانم

ذکرت سر زبانم

ناد علی بخوانم

شاید که در نمانم.

- پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.

نادانی در مسجد نماز را با قرائت می خواند، یکی گفت: «چقدر خوب و با قرائت نماز می خواند! مرد نادان، نماز خود را شکست و به ستاینده ی خود گفت: «پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.»

- شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.

ترسایی مسلمان شد. محتسب گفت: تو اکنون چنانی که حالی از مادر متولد شده ای.

بعد از شش ماه او را پیش محتسب آوردند که این نو مسلمان نماز نمی گزارد.

محتسب گفت: چرا کاهل نمازی می کنی؟ گفت: مگر نه وقتی که من مسلمان شدم، گفتی تو این زمان از مادر زاده شده ای. از آن تاریخ شش ماه بیش نگذشته و هرگز آدم شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.(1) (لطایف الطوایف)

- داناتر از مُلاّ

روزی از ملا نصرالدین پرسیدند که : «در علم داناتر از خود یافته ای؟» گفت: بلی! نماز عصر در سفر بودم تحقیق می کردم که نماز عصر و عشا را هر یک باید دو رکعت خواند و نماز صبح را یک رکعت ولی در نماز مغرب شک داشتم و بهتر دیدم که از عالمی سؤال کنم. در جواب گفت: ای احمق! آیا تا به حال ندانسته ای که باید یک رکعت نشسته و یک رکعت ایستاده به جا آوری؛ زیرا که یک رکعت نشسته نصف رکعت حساب می شود و روی هم رفته یک رکعت و نیم می شود که نصف سه رکعت باشد و من از علم زیاد او حیران بودم و او را داناتر از خود یافتم.(2)

- سوره ی طولانی در نماز جماعت

ترسایی تازه مسلمانی گزیده بود. از او دعوت می شود تا در نماز جماعت شرکت نماید. تازه مسلمان، برای این که نشان بدهد آن چنان نمازگزار و مؤمن است که در نماز جماعت هم شرکت می کند، دعوت را می پذیرد. اولین بار که می رود، مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی بقره را قرائت می نماید.» تازه مسلمان که اطلاع نداشت سوره ی مبارکه ی بقره از سوره های طولانی قرآن کریم می باشد، تا آخر سعی می کند دوام بیاورد. بار دیگر از او دعوت می شود در نماز جماعت شرکت بجوید. تازه مسلمان برای بار دوم شرکت می کند. اما همین که مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی فیل را قرائت می کنند.» تازه مسلمان کفش هایش را برداشته آن چنان می گریزد که باعث تعجب همه نمازگزاران می شود. وقتی او را یافته و علت رفتارش را جویا می شوند، می گوید: «راستش را بخواهید دفعه ی قبل که سوره ی بقره(گاو) بود، به آن درازی بود، این بار که سوره ی فیل است، ببین به چه درازا خواهد بود.

طب و نماز

خراسانی ها برای معالجه ی سرخک تا روز هفتم و گاهی نهم به بچه غذاهای سرد می دهند مانند عنّاب و سوپ جوجه و ... روز نهم هفت آیه از سوره مبارکه ی «یس» معروف به هفت «سوره ی مبین» را می خوانند و به مهر نماز، فوت می کنند مهر جانماز را روی پلک بچه می گذارند تا «باد سرخک» را از چشم او بیرون بکشند» یا انگشتر عقیقی که روی آن نام پنج تن نقش شده باشد، بر پشت پلک های بچه می کشند و به اصطلاح چشم او را «مهر» می کشند. تا دانه های سرخک به چشم او صدمه نزند.

- بیمار لاعلاجت اگر بخواهی بهبود یابد بین نمازهای عصر و ظهرت امّن یجیب بخوان تا شفا یابد.

- هر کسی پیشانی اش به جایی بخورد (مثلاً به دیواری...) برای این که پیشانی اش باد نکند و از عذاب ضربه کاسته شود و جایش کبود نشود، مهر جانماز را برداشته و به آن محل بمالد تا خوب شود.

روایات کوتاه در مورد نماز

- خلیفه ی مسلمین و ریا

سعید بن مسیب، وارد مسجد پیامبر(ص) شد تا عبادت پروردگار سبحان را به جای آورد. شنید که مردی در تاریکی شب با صدایی بلند و زیبا نماز می خواند و با خدای خویش سخن می گوید. به غلام خود گفت: «نزد این نمازگزار برو و به او بگو آهسته نماز بخواند.» غلام گفت: «مسجد متعلق به ما نیست و این شخص هم سهمی از آن دارد.»

سعید بن مسیب خودش با صدای بلند گفت: «ای نمازگزار! اگر در نمازت خدا را قصد کرده ای صدایت را آهسته کن و اگر برای مردم نماز می خوانی، آنها برای تو نفعی ندارند.»

پس، نمازگزار بقیه ی نماز را آهسته به جای آورد و سلام داده، کفش ها را برداشت و رفت. چون از مسجد خارج شد، دریافتند وی عمربن عبدالعزیز است که در آن ایام فرماندار شهر مدینه بود.

- دزدِ نمازگزار

شخصی برای دزدی به خانه ای پا نهاده بود و در تاریک شب در حیاط منزل شخصی منتظر ایستاده بود تا صاحبخانه که مردی تنها بود به خواب رود.

ولی هر چقدر منتظر می ماند صاحبخانه از عبادت و راز و نیاز فارغ نمی شود. مرد دزد، ناگاه در آن جا به خواب می رود. موقع صبح که صاحبخانه می خواهد بیرون برود، دزد را می بیند.

دزد، سراسیمه از خواب بیدار می شود و بدون این که علت وجودش را در آن منزل بیان دارد، از صاحبخانه می پرسد:

«چگونه این همه عبادت می کنی و خسته نمی گردی.» صاحبخانه که مردی حکیم و دانا بود او را مهمان خود می کند و چندی را با او سر می کند.

مرد دزد، علت آمدنش را به خانه مرد عابد بازگو می کند و صاحبخانه علاوه بر عفو و گذشت او، دزد را آن چنان راهنمایی و ارشاد می کند که مرد دزد از همان روز شروع به نماز خواندن می کند و مرید صاحبخانه می شود و همیشه روزی خود را از خدای طلب می کند.

- نماز آیات

ابراهیم یکی از پسران پیامبر(ص) بود که مادرش «ماریه ی قطبیه» نام داشت. او در سال هشتم هجری در مدینه متولد شد و در سال دهم در حالی که یک سال و شش ماه عمر کرده بود از دنیا رفت. وقتی که ابراهیم از دنیا رفت. تصادفاً در آن روز خورشید گرفت. مردم گفتند: «گرفتن خورشید به خاطر مرگ ابراهیم است.» پیامبر بر منبر رفت و فرمود: «ای مردم! خورشید و ماه دو نشانه ی الهی اند که به فرمان خدا سیر می کنند و به دستور او گاهی گرفته می شوند. کسوف خورشید ربطی به مرگ ابراهیم ندارد. هر گاه یکی از آنها گرفته شد، نماز آیات بخوانید.» سپس از منبر فرود آمد و بدن ابراهیم را غسل داد و حنوط و کفن کرد. آن گاه جنازه ی او را برداشتند و به قبرستان بقیع بردند و وی را به خاک سپردند. مردم گفتند: «پیامبر (ص) بر اثر ناراحتی و بی تابی، نماز میّت را فراموش کرد.» آن حضرت رو به طرف حاضران ایستاد و فرمود: «ای مردم! اکنون جبرئیل نزد من آمد و سخن شما را در غیاب من به من خبر داد. شما می پندارید من نماز بر جنازه ی ابراهیم را به خاطر غم و اندوه و بی تابی فراموش کردم، ولی گمان نادرست کردید، زیرا خداوند به من امر کرد که بر جنازه ی شخصی که نماز می خواند؛ نماز بخوانم.

- نماز امام محمد غزالی

روزی امام محمد غزالی به برادرش احمد به طور عتاب گفت: مردم از اقاصی بلاد این جا می آیند تا در نماز جماعت به ما اقتدا کنند و تو با وجود قرب جوار با ما نماز جماعت نمی گذاری. شیخ احمد گفت: اگر شما به امامت قیام نمایید من هرگز سرنپیچم، وقت ظهر درآمد و به نماز جماعت برخاستند، شیخ احمد به برادرش اقتدا کرد، در آن اثنا شیخ احمد بیرون آمد و با اصحاب خود اعاده ی نماز کرد. امام محمد چون از نماز فارغ شد به او عتاب نمود که چرا این طور کردی؟ شیخ احمد در جواب گفت: «من بر مقتضای شرط عمل کردم. چه تا حضرت در نماز بود، اقتدا کردم و چون رفت تا استر خود را آب دهد، و ما بی امام نماز نمی توانستیم گزارد.» در آن حال امام محمد را رقتی دست داد و گفت: عجبا؛ خدای را دوستانند که جواسیس قلوبند؛ برادرم راست می گوید، مرا در اثنای نماز به خاطر گذشت که استر را آب نداده اند.

- نماز باران

مردم تکبیر گویان به سوی بیابان اطراف شهر رفتند. مدتی بود که رحمت الهی نباریده بود، اوضاع به کلی سخت و طاقت فرسا گردیده بود. آیت الله سید محمد تقی خوانساری با گام های شمرده، در حالی که عرق از سر و رویش می بارید، تسبیح در دست پیشاپیش جمعیت تشنه ی باران، قدم بر می داشت. در همین وقت مردی نفس زنان پیش آمد. آیت الله خوانساری پرسید: «چه خبر شده است؟» آن مرد گفت: «آیات عظام سید محمد حجت و صدر پیام داده که ما همه حاضریم در نماز باران شرکت کنیم.» آیت الله خوانساری گفت: به ایشان برسانید و بفرمایید خوانساری گفت: شما شرکت نکنید؛ من نماز باران را می خوانم. اگر خداوند دعای ما را مستجاب کرد و باران آمد مردم آن را به حساب همه روحانیت می گذارند و موجب عزت و عظمت روحانیت می شود و اگر باران نیامد مردم این را به حساب من می گذارند، اما موقعیت شما محفوظ می ماند. بگذارید اگر لطمه ای بر وجهه (آبروی) کسی وارد می شود آن من باشم و وجهه و موقعیت شما برای اسلام محفوظ باشد.

در قرآن از صلوة الاستسقاء یا نماز طلب باران، سخن نیست، اما در فقه اسلامی، صلوة الاستسقاء نماز مستحبی است که به هنگام خشکسالی می خوانند. ابن مجی از نماز بارانی، روایت می کند که پیغمبر و صحابه خوانده بودند. بنابراین روایت، پیامبر و یارانش به هنگام خشکسالی لباس های خود را به نشان سوگواری پشت و رو پوشیده و با خواندن دو رکعت نماز باران طلب باران کردند.

خلفای اسلامی در آغاز، مردم را از انجام مراسم طلب باران، منع می کردند و علتش آن بود که در قرآن ذکری از این مراسم نیست.

حمدالله مستوفی در نزهة القلوب از روایتی یاد می کند که بر حسب آن، پس از فتح مصر، فرمانده مسلمانان، مردم را از انجام مراسمی که طی آن، مصری ها دخترانشان را به نیت طغیان به موقع نیل، در آن رود غرق می کردند؛ بازداشت. اما طغیان حیاتبخش نیل، سه ماه به تأخیر افتاد و بیم قحطی مردم را فرا گرفت. فرمانده مسلمانان نامه ای به عمر نوشت و از او کسب تکلیف نمود. عمر پاسخ داد که نام خدا را بر کاغذی بنویسد و به آب نیل بسپارند تا مشکل حل شود. چنین کردند و از قضا نیل طغیان کرد.

با گسترش دین اسلام در شبه جزیره ی عربستان، اعراب مراسم و سنت ها خود را با آیین جدید هماهنگ کردند، و حدیث های مربوط به صلوة الاستسقاء، در واقع راه حلی است که برای ایجاد این هماهنگی در فقه اسلامی پیشنهاد شده و بدین ترتیب است که بخشی از این رسوم با نماز و ادعیه انجام می گیرد و بخشی به شیوه های سنتی و کهن.

این نماز از آن جهت حساسیت دارد که اگر خداوند دعاهای ایشان را مستجاب نکند و باران نفرستد مایه ی شرمندگی نمازگزاران می شود، که خدا به آنان توجه ننموده است؛ لذا اقدام به این نماز جرأت و ایثار در حدّ مایه گذاشتن از آبرو می طلبد. یکی از معروف ترین نمازهای باران در تاریخ معاصر، نماز آیت الله العظمی محمد تقی خوانساری است. نوشته اند در سال 33 هـ.ق. همان سالی که متفقین، ایران را اشغال کرده بودند، در قم باران نبارید و باغ ها و مزارع خشکید و خطر قحطی و خشکسالی مردم قم را تهدید می کرد. آن مرجع بزرگوار، دو روز متوالی برای نماز باران به بیابان های اطراف قم می رفت. این حرکت گرچه مورد استهزا غیر معتقدان به امور معنوی و غیبی بود ولی در روز دوم، چنان بارانی آمد که سیل ها روان شد و جویبارها به راه افتاد و این آثار انفاس قدسی آن مرد الهی بود.

نماز باران یا استسقا وقتی رحمت الهی (باران) قطع شود و آب های چشمه ها و ... بخشکد نماز باران را برای نزول رحمت الهی می خوانند. بی آبی یک منطقه و نیامدن باران، نشانه ی قهر خدا و گاهی به سبب گناهانی است که مردم جامعه انجام می دهند. پس توجه به خدا و گریه و التماس و توبه و تضرع، سبب می شود خداوند عنایت کند و کم آبی را بر طرف سازد ؛ نماز باران برای جلب رحمت خداوند است. در تاریخ، برخی از علمای بزرگ هم به برگزاری این نماز اقدام کرده اند و از خدا باران گرفته اند.

در ایران، مردم اعتقادات زیادی درباره ی مراسم طلب باران دارند که قبلاً به دو روش خاصی انجام می گرفته است. یک نمونه برای مثال عبارت است از این که: «به هنگام خشکسالی، مردم شهر یا روستا و در محلی که مصلاّ گویند، گرد آمده پس از گزاردن دو رکعت نماز برای آمدن باران به درگاه خدا دعا می کنند و پس از آن گاو یا گوسفندی را قربانی کرده، گوشتش را به نیازمندان می دهند.»

- نماز با عجله

روزی پیامبر اکرم(ص)، در مسجد نشسته بودند. در این هنگام شخصی وارد شده، به نماز ایستاد اما بسیار با عجله شروع به نماز کرد و رکوع و سجود را نیز با تندی و عجله به جای آورد و ارکان نماز را نیمه کاره انجام داد. حضرت فرمودند: «مانند کلاغی که به زمین نوک می زند، خم و راست شده و نماز می خواند؛ هر آینه اگر او در چنین وضعی و با چنین نماز خواندنی از دنیا برود، به دین من نمرده است.»

- نماز برای مردم

مردی بود که هر کاری می کرد نمی توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری ننماید. روزی چاره ای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه ی شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمی کند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم.»

وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمه های آن، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً کسی وارد مسجد شده» بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود. خوشحال از این که آن شخص فردا می رود و به مردم می گوید این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمه های شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است. وقتی هوا روشن شد و صبح آمد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی که بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود.

مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تأسف کرد و با خود گفت:«ای نفس! من از ریا گریختم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خویش احدی را شریک نکنم، اما... وای بر من، چقدر مایه ی تأسف است که این حالت را پیدا کرده ام.

در واقع اگر کسی برای جلب رضایت مردم کارها را انجام دهد، آن کار در درگاه الهی پذیرفته نیست، چنین فردی همواره در زندگی خود در رنج و عذاب است؛ زیرا مردم گاهی به او روی آورده و گاهی از او روی بر می گردانند و زمان دل های دیگران در اختیار او نیست تا همه را برای همیشه رام خود سازد. اما کسی که تنها خشنودی خدا را می جوید به عزت و سربلندی در میان مردم نیز نائل می شود. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «انّ العزّة لله جمیعاً، قدرتها و عزّتها همه به دست خداست.»

پی نوشتها:

1. ده هزار مثل فارسی / 480.

2. به صورت مصاحبه ای.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:47 عصر )
»» پیشگیرى از افسردگى با نماز صبح


افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است که مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیک‏هاى روانپزشکى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مى‏توان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مى‏دهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مى‏شود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (REM حرکت‏ سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش مى‏یابد. (1)

پس به عبارت ساده‏تر مى‏توان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مى‏برند. یعنى به میزان بیشترى نسبت ‏به سایرین خواب مى‏بینند.

 یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن‏ها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روش‌هاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .

حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مى‏تواند در این بیماران داشته باشد؟

به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول مى‏کشد تا یک فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواب‏اند. یعنى بیشترین تحریک براى بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است. حدود 45 دقیقه پس از مرحله ‏4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (REM) فرا مى‏رسد. هر چه از شب مى‏گذرد، دوره‏هاى REM طولانى‏تر و مراحل 3 و 4 کوتاه‏تر مى‏شود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبک‏تر شده و رؤیاى بیشترى مى‏بیند (یعنى خواب REM اش بیشتر مى‏شود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیک صبح به وقوع مى‏پیوندد. و از طرفى دیدیم که یکى از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است. از این جهت ‏یک مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى ایجاد داروهایى است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقه‏اى) .

 لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مى‏کند.

علاوه بر این یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن‏ها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روش‌هاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .

لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مى‏کند؛

"اقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق الیل قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .

پى‏نوشت:

1 . روانپزشکى بالینى کاپلان، ترجمه دکتر مرسده سمیعى و دکتر حسن رفیعى، ص‏152 .

2 . 40 نکته پزشکى پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدى، ص‏3 .

3 . الاسراء (17): 78 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 1:44 عصر )
»» سخن بزرگان

به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ، به همان اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است .

میشله



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/5/2 :: ساعت 12:37 عصر )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان16

خاطرهاى شنیدنى از شهید آیة الله دستغیب

از شهید آیة الله اشرفى اصفهانى، که یکى از شهداى محراب مى باشند، نقل مىکنند که فرمود: به اتفاق آیة الله دستغیب عازم سفر بسوى مشهد مقدس بودیم. ساعت پرواز هواپیما مصادف با اذان ظهر بود. داخل هواپیما که نشسته بودیم حالت آیة الله دستغیب عادى نبود احساس کردم نگران چیزى است. از او پرسیدم مشکلى پیش آمد؟ فرمودند: نماز اوّل وقت امروز ما به تأخیر مىافتد. عرض کردم یکى دو ساعت دیگر به مقصد مىرسیم و نماز را در مشهد مى خوانیم. فرمودند دوست نداشتم که براى سفرى مقدس نمازم از اوّل وقت فوت شود. صحبت ما با ایشان به اتمام رسید و با توجیهات بنده ایشان قانع نشده بلکه نگرانى ایشان بیشتر شد. بعد از چند لحظه در داخل هواپیما اعلام نمودند که بخاطر نقص فنى، پرواز نیم ساعت به تأخیر افتاد. با هم به نمازخانه فرودگاه رفته و نماز را خواندیم سپس براى ساعت پرواز به داخل هواپیما برگشتیم.

مناجات شهید آیة الله مدنى

یکى از نزدیکان شهید محراب آیة الله مدنى گوید ما حالات نورانى ایشان را در مناجاتهاى شبستان نظاره گر بودیم در نیمه شب یک روز تابستانى در محلى نزدیک همدان من دیدم از میان درختان باغ صداى ناله

مىآید از رختخواب که بلند شدم دیدم آقا نیست و رفته در میان درختان گریه مىکند و مىگوید: خدایا من آمدم اگر تو به من جواب ندهى و رهایم سازى کیست که مرا دریابد؟ اینها را مى گفت و اشک مى ریخت(1).

شهید زین الدین و توجه او به نماز اوّل وقت

سرلشکر پاسدار شهید مهدى زین الدین (فرمانده لشکر على بن ابى طالب(علیه السلام)) به نماز اول وقت بسیار اهمیت مى داد. ایشان در هر شرایط و در هر منطقهاى که بود به محض رسیدن وقت نماز براى اداى فریضه نماز آماده مىشد. پس از شهادتش یکى از برادران، او را در خواب دید که مشغول زیارت خانه خداست. عده اى هم دنبالش بودند. پرسیده بود شما اینجا چه کاره اید؟ گفته بود: بخاطر آن نمازهاى اوّل وقت که خوانده ام در اینجا فرماندهى اینها را به من واگذار کرده اند»(2).

اهتمام شهید رجائى به نماز اوّل وقت

یکى از خصوصیات بارز شهید رجائى (ریاست محترم جمهورى اسلامى ایران) اهمیت ایشان به خواندن نماز در اول وقت بود. او با تمام وجود و خلوص عجیب به این مسئله اهتمام داشت و براى این کار تلاش مى کرد. هیچ وقت دیده نشد که در حساسترین شرایط حتى در

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هزار و یک نکته درباره نماز، ص292.

2 ـ هزار و یک نکته درباره نماز، ص75.

گرفتارترین جلسات مهم مملکتى از نماز اوّل وقت غافل گردد. او معتقد بود که: مهمترین موضوع و مشکلترین و پیچیده ترین امور وقتى بخاطر نماز و ایستادن در مقابل خدا بکنار گذاشته شود پس از اداى نماز با عنایت و لطف حق هر گره اى داشته باشد به آسانى بازخواهد شد.

بارها در جلسات هیأت دولت که بحث و مذاکره بجاى حساس کشیده مىشد و وقت نماز مىرسید بدون هیچگونه تعارف بحث را ناتمام مى گذاشت. و از جا بلند مى شد فوراً به اقامه نماز و ذکر با خدا مى پرداخت(1).

دستگاه بىسیم الهى

در یکى از بازدیدهاى غیر منتظره شان به اصفهان که به پادگان نظامى مرکز توپخانه رفته بودند وقتى در سالن پادگان قدرى صبحت کردند پس از آن از مسئولان خواستند که حرفهایشان را بزنند. گویا یکى از معاونان استاندارى در ارتباط با آن استان مسائل و مشکلات مربوط را مطرح مى کند کم کم صبحت ادامه مىیابد تا اذان ظهر. شهید رجائى که می بیند ممکن است این جلسه به درازا بکشد به آن برادر به این مضمون مىگویند:

اگر همین الان اطلاع داده باشند که من براى کار مهمى لازم است با مرکزى یا جائى ارتباط تلفنى برقرار کنم و این مذاکره تلفنى ممکن است بیست دقیقه وقت بگیرد آیا این حق و اجازه هست؟ که همینجا صبحت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خاطرههایى که از شهید رجائى بیاد دارم، ص123.

را نگه داریم. و همه حرفها را پس از تماس تلفنى بزنیم همه با تعجب گفتند بله. آنگاه شهید رجائى اظهار مى دارند که همین الان دستگاه بى سیم الهى خبر از انجام فریضه ظهر و عصر داده و ما خود را موظف مى دانیم که با اقامه نماز ارتباط خود را با خداى خود برقرار نمائیم(1).

امام خمینى(رحمه الله) و اهمیت او به نماز اول وقت

از خصوصیات مهم حضرت امام این بود که همیشه نماز را در اول وقت مى خواندند و به نافله ها اهمیت مى دادند این خصوصیت از همان آغاز جوانى وقتى که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت چند تن از دوستان نقل مى کردند: ما ابتدا فکر مى کردیم که خداى ناکرده ایشان از روى تظاهر نماز را اول وقت مى خوانند. به همین خاطر سعى داشتیم کارى کنیم که اگر این کار از روى تظاهر است جلوى آن را بگیریم. مدت زیادى در این فکر بودیم و بارها به طریقه اى مختلف ایشان را امتحان کردیم مثلاً درست اوّل وقت نماز، سفره غذا را مىانداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را اوّل وقت نماز قرار مى دادیم امّا ایشان مىفرمودند: «شما غذایتان را بخورید من هم نمازم را مى خوانم. هر چه که بماند من مى خورم». و یا در موقع مسافرت مى فرمودند: شما بروید من هم مىآیم و به شما مى رسم. مدتها از این مسأله گذشت و نه تنها ایشان نماز اول وقتشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خاطره هایى که از شهید رجائى بیاد داریم، ص131.

وقت نمازمان را بخوانم»(1).

و در سئوالاتى که از امام مى شد نوجوانى در تاریخ 26/10/62 از امام پرسید که پدرش فرد لاابالى و بى دین است و به او گفته که من راضى نیستم که در منزل من، نماز بخوانى! آیا پدر چنین حقى دارد و تکلیف او چیست؟ امام فرمودند: «غلط کرده است برود نماز بخواند اشکال ندارد»(2).

حاج آخوند و نماز بر روى یخ

حاج ملا عباس تربتى معروف به حاج آخوند از علما و عرفاى وارسته معاصر مى باشند در کرامات و فضائل این مرد مطالب زیادى گفتهاند کتاب ارزشمند «فضیلتهاى فراموش شده» در شرح حال و زندگى نامه این عارف نامى نوشته شده که مطالعه آن را براى جوانان توصیه مى نمائیم. یکى از مسائلى که ایشان بدان بسیار اهمیت مى دادند و به عمل نمودن آن مقید بودند نماز اوّل وقت بود. خاطره اى را فرزندشان نقل مى کنند که شنیدنى است.

«پدرم عازم کاریزک گشت که هیزم بیاورد. مرا نیز چون هیچ گونه تفریح و گردشى در تربت نداشتیم و دلتنگ بودیم با خود برد. دو شب در کاریزک بودیم تا آنکه یک بار هیزم و خورجینى از بعضى لوازم خوردنى زمستانى فراهم کردند. شب دوم یک ساعت به اذان صبح مانده از کاریزک

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ امام در سنگر نماز، ص15.

2 ـ در سایه آفتاب، ص246.

براى رفتن به تربت به راه افتادیم. زیرا اگر مى ماندیم تا آفتاب برآید یخ زمین باز مى شد و راه پیمودن با الاغ در میان گل، کار دشوارى بود. شب بسیار سردى بود. آسمان صاف و ستارگان درشت و درخشان بودند. ولى سردى هوا گوش و گردن و دست و پا را مى سوزاند. دو الاغ داشتیم که یکى را هیزم بار کرده بودند و خورجین را بار یکى دیگر کرده و مرا روى آن سوار کردند. مردى بود به نام شیخ حبیب از دوستان و مریدان پدرم تا روستاى حاج آباد که در راه کاریزک به تربت است و سه کیلومتر با کاریزک فاصله دارد همراه ما آمد و پدرم و او چون مى خواستند هیزمها را که به طرز خاصى بسته مى شد بار الاغ کنند دستکش هاى انبانى که در محل مى ساختند به دست داشتند آن دو پیاده و من سواره از عمه و شوهرش که در خانه آنها بودیم و به ما کمک کرده بودند خداحافظى کردیم و به راه افتادیم. در فاصله کاریزک تا حاجى آباد پدرم همچنانکه پیاده مى آمد نماز شبش را خواند و شیخ حبیب نیز با او همراهى مىکرد. چون به حاجى آباد رسیدیم صبح دمید و در آن هواى سرد و باد تند و برانى که مى وزید روى آن زمینه اى یخ زده که بدن انسان را خشک مى کرد. مرحوم حاج آخوند جلو ایستاد رو به قبله و شیخ حبیب به او اقتدا کرد. نخست اذان گفتند و سپس اقامه و نماز صبح را با همان طمأنینه و خضوع و توجهى خواند که همیشه مى خواند در حالى که از چشمان من از شدت سرما اشک مى ریخت و دانه هاى اشک روى گونه هایم یخ مى بست. پس از نماز، شیخ حبیب به سوى کاریزک برگشت و ما راه تربت را در پیش گرفتیم و لازم

نیست که بنویسم با چه مشقت نزدیک ظهر به تربت رسیدیم»(1).

کلام غزالى درباره نماز

ابو حامد امام محمّد غزالى داراى آثار عرفانى و اخلاقى مفیدى مى باشند که شاید بهترین آنها کتاب «کیمیاى سعادت» باشد. ایشان بخشى از کتاب مزبور را به عبادات اختصاص داده اند چنانچه در کتاب ارزشمند «احیاء العلوم» همین کار را کرده اند.

در بخش عبادات سخن نغز و زیبایى در باب نماز بیان داشته اند که خلاصه آن این است:

«بدان که نماز ستون مسلمانى است و بنیاد دین است و پیشرو و سید همه عبادتهاست.

هرکس که این پنج فریضه (نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشاء) به شرط خویش و به وقت خویش به جاى آورد عهدى بسته آید وى را با حق تعالى، که در امان و حمایت وى باشد و چون از گناهان کبیره دست برداشت نماز وى کفارت بقیه گناه وى باشد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند:

نماز ستون دین است هر که دست بداشت دین خود ویران کرد و از او پرسیدند چه کار از همه کارها افضل است؟ فرمود: نماز به وقت خویش به پاى داشتن و فرمود که «کلید بهشت نماز است». و فرمود: «خداى تعالى بر بندگان خویش هیچ چیز واجب و لازم نگردانید پس از توحید محبوبتر از نماز نزد وى باشد و اگر چیزى محبوبتر از نماز بود فرشتگان را بدان

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فضیلتهاى فراموش شده، ص137.

مشغول مى نمود. چون فرشتگان همیشه در حال نمازند گروهى در رکوع و گروهى اندر سجود و گروهى در حال قیام و گروهى در حال نشسته» و فرمود: «هر که یک نماز را از روى عمد ترک نمود کافر گردد».

و فرمود: «اول چیزى که در قیامت بدان بنگرند نماز است. اگر تمام باشد و به شرط وجود بپذیرند دیگر اعمال به تبعیت از او پذیرفته گردد و اگر ناقص باشد نماز و همه اعمال را برروى وى باز زنند. و فرمود: «بدترین دزدان آن است که از نماز بدزدد»(1).

پس جوان نباید گمان کند که با وجود همه این تأکیدات مى توان در نماز تقصیر و کوتاهى نمود و ترک نماز همانند سایر عبادات مورد عفو و بخشش خداوند قرار مىگیرد. فضل هر عبادتى در حدّ و مرتبه خویش است و فضیلت نماز در رأس همه فضائل است.

پس نمى توان رأس فضائل را در زندگى ترک کرد و در عین حال اظهار فضل نمود.

بوعلى سینا و توجه او به نماز

شیخ الرئیس ابى على حسین بن عبد الله بن سینا از فلاسفه بزرگ شیعه است که از نبوغ فکرى او همین بس که کتاب قانون در طب و شفا در فلسفه و حکمت را در ابتداى جوانى نوشته و تا به امروز بعد از چند قرن هنوز مورد استفاده بزرگترین اندیشمندان غرب و شرق مى باشد. در بُعد دینى و جنبه معنوى زندگى و حیات پر برکت او نقل است که هرگاه مشکل

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کیمیاى سعادت، ص136.

و معضلى در مسائل علمى برایش پیش مى آمد به مسجد جامع شهر رفته و دو رکعت نماز به جا مىآورد و آن مشکل علمى براى او حل مىشد. توجه به نماز و عبادت و اهتمام این فیلسوف بزرگ به خداوند و ضعیف بودن نفس انسانى در آثار و تألیفات او بخوبى نمایان است.

اگر خواسته باشیم به جنبه معنوى حیات ایشان آگاه گردیم بهترین راه مطالعه نمط هشتم و نهم خصوصاً نمط نهم «اشارات و تنبیهات» مىباشد که به گوشه اى از بیانات او اشاره مى شود:

«چون انسان به گونه اى خلق نشد که بتواند کارها را مستقلاً انجام دهد مگر با کمک دیگران از این رو باید میان مردم داد و ستد و عدالت باشد و شریعتى که بوسیله یک شارع آورده شده حافظ آن عدالت باشد و شارع باید به گونه اى باشد که تنها او شایسته اطاعت باشد. بنابر این شناخت شارع (خداوند) واجب است. و با معرفت و شناخت باید عاملى همراه باشد که شناخت را حفظ کند و نگذارد فراموش شود. از این رو عبادت که یادآور معبود است فرض و واجب گردید. و تکرار این عبادت بر مردم فرض گردید تا یاد خداوند با تکرار حفظ شود.

پس به آنان که در انجام کارها به چنین روشى خو گرفته اند علاوه بر فایده بزرگ دنیوى، پاداش گرانقدرى در آخرت داده خواهد شد. آنگاه براى کسانیکه مطابق شریعت عمل مى کنند منفعتى که خاص آنان است در آنچه که روى آنان به سوى آن است افزوده شده است.

پس بنگر که بدین خاطر و بدین نعمت و رحمت تا آستان حق را ملاحظه کنى که عجایب آن ترا خیره سازد.

پس بپادار شرع را و توجه خود را به سوى حق مستقیم دار»(1).

بنابر ابن از دیدگاه بوعلى سینا از حیث منطقى و عقلى معرفت و عبادت خداوند واجب و لازم است و براى استمرار و حفظ معرفت عباداتى چون نماز و روزه و غیره بر بندگان واجب گردیده است.

گاه نماز

حُسن مقطع مقال را اشعار عارفانه آیة الله حسن زاده آملى «حفظه الله» قرار مى دهیم که با عنوان «گاه نماز» سروده اند.

بر بند بى تراخى در کار دل میان را***چندان که خیره سازى از خویش توأمان را

از درد بى امانم گر ناله ام برآید***ترسم بلرزه آرد ارکان کهکشان را

محبوب دلگشایم از طلعتش گشاید***بینى به پاى بوسش سرهاى مهوشان را

رازى که بد نهفته از آن مه دو هفته***خورشید خاورش گو در دشت خاوران را

کشف محمدى را بر جان و دل نشانى***خواهى اگر نشانى زان یار بى نشان را

روح القدس دمادم چون مهر مى فروزد***جان را بدار سویش یا بى جهان جان را

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اشارات و تنبیهات، ج3 ص371.

در خلوت سحرگاه بنموده اند آگه***از رمز نغز پیرى فرزانه نوجوان را

گاه نماز خواهم کز شوق و ذوق نجوى***از عرش بگذرانم آوازه اذان را

از درس و بحث قرآن سرّ حسن نماید***تا بنده اختران و رخشنده آسمان را(1)

الها طعم شیرین معرفت و محبّت را به همه بندگان خصوصاً نسل جوان بچشان تا بدان سبب از همه انحرافات و اعوجاجات مصون و محفوظ گردند و آنگونه که همه اولیاءات را مورد عنایت و لطف ویژه ات قراردادى ایشان را نیز که حاملان پیام خون خالصترین جوانان این مرز و بوم مى باشند مورد توجه خاصّت قرارده.

پروردگارا آنگونه که ابراهیم(علیه السلام) را با سجده هاى طولانى به مقام خلّت رساندى و احمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را با تهجدش به مقام محمود ارتقا دادى و اولیاءات را با عنایات خاصه ات مقام رضا بخشیدى. به این عبد ذلیل طعم عبودیت و بندگى را چشانده و با رحمت رحیمیه ات به مقام خلیل اللهى مصطفى گردان.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صد کلمه در معرفت نفس، ص59.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/5/1 :: ساعت 9:10 صبح )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 356
>> بازدید دیروز: 309
>> مجموع بازدیدها: 1355365
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب