سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بی عمل مانند درخت بی ثمر است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نقش نماز در شخصیت جوانان15

 

تجلى نماز در سیره بزرگان

پس از بحث و بررسى مسائلى در باب نماز و جایگاه و اهمیت آن در اسلام و فضائل و آثار و برکات آن در زندگى مادى و معنوى مؤمنان، در این فصل درنظر داریم که اهمیت آن را در زندگى و سیره عملى علما و بزرگان و مردان الهى جویا شویم. مى خواهیم بدانیم که بزرگان دین چقدر به این امر الهى اهتمام داشتند و تا چه حدّى نماز در حیات و زندگى دنیوى شان تجلى داشته است.

راستى آنان که به مقام بالاى علمى و فرهنگى دست یافته و شهره عام و خاص گردیده و از دست آورد آنان بشریت قرنها استفاده کردند تا چه حد با خداى خویش ارتباط داشته اند.

آیا آنان که نقش سازندگى را داشته و با تلاش و کوشش خویش بشریت را از رذائل اخلاقى نجات بخشیده اند با عنایات و توفیقات الهى بوده است یا خیر بدون یارى خداوند؟

و آیا بدون ارتباط با حق و پیوند با مبدأ و منشأ قدرت لایزال الهى کسى قادر است که خود و جامعه خویش را به سوى کمال معنوى سوق داده و آنان را به سعادت برساند؟

بدون هیچ تردیدى مى توان گفت که بدون روحیه دینى و مذهبى چنین کارى مقدور کسى نیست بخاطر اینکه همه همت لامذهبان و بى دینان در حلّ مشکلات اخلاقى و روحى خودشان خلاصه مى شود.

پس عالمان و دانشمندان اگر چه داراى نبوغ فکرى و اندیشه بلندى بوده اند ولى از عبادات الهى و توفیقات خداوندى بى بهره نبوده اند حتى در بسط دامنه توفیقات خویش بواسطه نماز از خداى خویش مدد مى گرفتند.

ما براى روشنگرى موضوع و آشنا نمودن جوانان عزیز به این موضوع که چقدر و تا چه حد فریضه الهى نماز در رساندن انسانهاى بزرگ به مقام بلندشان نقش داشته به سیره برخى از نقش آفرینان تاریخ، در زمینه فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و نظامى، در خصوص نماز اشاره مى نمائیم باشد که همه ما خصوصاً قشر جوان مسلمان از همین طریق (طریق عبادت) تلاش نموده و در فعالیتهاى خویش در زمینه هاى مختلف به مقام بلندى دست یابد.

وصیت ملا حسنعلى اصفهانى درباره نماز

مرحوم ملا حسنعلى اصفهانى از جمله علما و عرفاى بنام شیعه است از او کرامات بسیارى منقول است کتاب ارزشمند «نشان از بى نشانها» که تا

بحال چندین بار تجدید چاپ شده شمه اى از کرامات این عارف وارسته را آورده است.

در حالات اواخر عمر شریفش چنین آورده اند که: «روز چهارشنبه بود که حال او به وخامت گرایید. اظهار داشتند که من صبح یکشنبه خواهم مرد و وصایایى بدین شرح فرمودند:

«هر آینه به پیامبران پیش از شما و به شما وصیت کردیم که از خداى بترسید و تقوا پیشه سازید».

(آیه 131 سوره مبارکه نساء):

نیست جز تقوا در این ره توشهاى***نان و حلوا را بنه در گوشهاى

اگر در این راه تقوى نباشد ریاضات و مجاهدات را هرگز اثرى نیست و جز خسران ثمرى ندارد و نتیجه اى جز دورى از درگاه حق تعالى نخواهد داشت. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:

اِنَّ العلم اذا لم یَعْمَلْ به لم یزدد صاحبه الاّ کفراً ولم یزدد من الله الاّ بُعداً.
«همانا هرگاه به علم عمل نشود جز افزایش کفر و بُعد از درگاه حق ثمرى نخواهد داشت».

اگر آدمى یک اربعین (چهل روز) به مجاهدت نفس بپردازد امّا یک نماز صبح از او قضا شود نتیجه آن چهل روز گرد روى هواست بدان که در تمام عمر خود تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده اى. اینک اگر شبى تهجدم (نماز شبم) ترک گردد صبح آن شب، انتظار بلایى مى کشم. اگر بجایى رسیده ام به برکت

بیدارى شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است.

اکنون پسرم ترا به این چیزها وصیت و سفارش مى کنم.

اوّل: آنکه نمازهاى یومیه خویش را در اول وقت آنها به جاى آورى.

دوم: آنکه در انجام حوائج مردم هر قدر که مى توانى بکوشى و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامى بردارد خدا نیز او را یارى خواهد نمود.

سوم: آنکه سادات را بسیار گرامى و محترم شمارى و هر چه دارى در راه ایشان صرف و خرج کنى.

چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.

تا اینکه روز یکشنبه (هفدهم شعبان سال 1361 هـ . ق) یکى دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود که جان به جان آفرین تسلیم نمود و به دیار باقى شتافت. الا اِنّ اولیاء الله لا یموتون بل ینقلبون من دار الى دار. «آگاه باشید که اولیاى خدا نمیمیرند بلکه از خانهاى به خانه دیگر منتقل مى شوند»(1).

نماز از دیدگاه ملا محسن فیض کاشانى

نماز بهترین طاعات و فاضلترین عبادات است چنانکه در حدیث نبوى وارد شده است که:

نماز ستون دین است هرگاه مقبول شد همه عبادات مقبول است و اگر مردود گشت همه عبادات مردود است و چون مقصد اصلى از نماز یاد حق تعالى است و تجدید عهد با او و ثناى او از روى مسکنت و خشوع و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نشان از بىنشانها، ص30 ـ 33.

سئوال مهمات از او به ابتهال و خضوع، پس هر آینه بنده را ناچار است از حاضر ساختن دل در آن و فهمیدن آنچه مى گوید به زبان... .

خداوند از غایت رأفت و نهایت رحمت و فرط کرم و کرامتى که با بندگان دارد آنان را شبانه روز در پنج وقت به نماز امر فرموده تا تکرار ذکر و تجدید عهد در ساعات متقاربه، وسیله تقرّب بندگان گردد به آن جناب و سبب بارور شدن حَبِّ حُب در دل ایشان شود نسبت به رب الارباب.

و ساعتى هم با خشوع و خضوع روى نیاز بر آستانه خداى بنده نواز کارساز نهند. و راز دل بر حضرت «علاّم الغیوب» عرضه دهند غم خود با لطف او گویند و دواى درد خویش از کرم او جویند. تا او تفضّل فرماید(1).

معجزه نماز آیه الله قمى

بدنبال حرکت آیه الله حاج آقا حسین قمى (متوفاى 1366 ق) به شهر رى که بخاطر اعتراض نسبت به جسارتهاى ضد مذهبى رضاخان صورت پذیرفت محلّ اقامت ایشان که در جوار حرم حضرت عبد العظیم بود محاصره شد. وى در یکى از شبها به قصد زیارت به مأمورى که نگهبان در باغ بود فرمود:در را باز کن تا به زیارت مشرف شوم. مأمور از باز کردن در خوددارى نمود و به درخواستهاى مکرر او گوش نداد و اعتنا نمى کرد. آیه الله قمى(رحمه الله) خطاب به نگهبان فرمود: ما خود در را باز مى کنیم و مى رویم و احتیاجى به تو نداریم. سپس دو رکعت نماز به جا آورد و پس از آن دعایى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرار نماز ـ ملا محسن فیض کاشانى ـ ، ص6 ـ 7.

خواند در این هنگام در باغ خود به خود باز شد و ایشان از باغ خارج گردید و پس از ورود به حرم مطهر و انجام زیارت به باغ بازگشت.

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند***نماز نیمه شبى دفع صد بلا بکند(1)

نماز صبح اسارت

عصر روز سه شنبه وقتى که به دنبال عملیات پیروزمندانه والفجر 8 شهر «فاو» به تسخیر نیروهاى اسلامى درآمده بود ما به اتفاق تعدادى از دوستان امدادگر طى مأموریتى از بهدارى لشکر عازم خط مقدم شدیم و وارد فاو گشتیم. آن روز این شعار حماسى که همچون خورشید بر سینه دیوار مى درخشید نظرم را به خود جلب کرد: «نماز صبح ظفر را سواره باید خواند». آن روز این شعار به صورت یک مصرع شعر در ذهنم نقش بست و پس از آن همیشه سعى مى کردم که مصرع دیگرى برایش پیدا کنم و آن را به صورت یک بیت کامل درآورم. امّا هر چه به ذهنم فشار مى آوردم و تفکر و تأمل مى کردم به جایى نمى رسیدم تا اینکه در طلوع فجر روز پنج شنبه در خط مقدم نبرد و در سنگر بهدارى بیت شعر بدین گونه تکمیل گردید: در خط مقدم نبرد نتوانستیم استحکامات زیادى فراهم نماییم. دشمن که از سه طرف ما را محاصره کرده بود توانست حلقه محاصره را کامل نماید و در نیمه هاى شب بر سنگرهاى ما مسلط

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کرامات علماء، ص164.

شود. شب رفته رفته به سپیدى گرایید و ما نیز از امکان دریافت کمک مأیوس شدیم از این زمان به بعد فکر اسارت بیش از هر چیز دیگر ما را مى آزرد با روشن شدن هوا دیگر هیچگونه حرکتى نمى توانستیم بکنیم تا چه رسد به این که براى وضو و اقامه نماز بیرون بیاییم. و درست در این لحظات بود که مصرع دوم شعر به ذهنم آمد و اینگونه تکمیل شد.

نماز صبح ظفر را سواره باید خواند***نماز صبح اسارت چگونه باید خواند؟

و با همان حالت مضطرب و نگرانى شدید که در داخل سنگر نشسته بودم، بصورت چمباتمه، دستهایم را به نیت تیمم بر زمین زده و سپس به حالت اشاره، اولین نماز صبح اسارت را به جا آوردم(1).

قبلاً به این نکته اشاره شد که نماز در هیچ برهه اى از زندگى حتى در حساس ترین لحظات حیات نباید ترک گردد و شاید نماز تنها عبادتى است که در اسلام، مگر در ایام عادات زنان، براى آن استثنایى درنظر گرفته نشد. و مؤمن هرگز از اقامه آن غافل نمى ماند. و این مسأله را مجاهدان واقعى راه خدا و حفظ دین اسلام در هشت سال دفاع مقدس در مقابل حزب بعث عراق روشن کرده اند. آنان در حساسترین زمان نبرد با عراقى ها از نماز خود غافل نمى شدند. از هزاران نمونه عدم غفلتشان از نماز در لحظات سخت نبرد، یک نمونه را بیان مى داریم تا شاید درسى براى ما قرار گیرد.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نماز در اسارت، ص45.

نماز در زیر پتو

پس از انتقال به پشت خط مقدم عراقیها و یک هفته حبس در زندانهاى بصره نماز را با دست و پا و چشمهاى بسته خواندیم. آن هم بدون اینکه جهت قبله را بدانیم ما باید طورى نماز را اقامه مى کردیم که عراقی ها متوجه نشوند. یک هفته بعد ما را که حدود پنجاه نفر بودیم به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند و در اتاقى به ابعاد 6×4 متر، که یک پتو کف آن را مى پوشاند حبس نمودند این اتاق یک دریچه اى داشت که از طریق آن نور خورشید برروى دیوار سلول مى افتاد. به همین دلیل توانستیم جهت صحیح قبله را پیدا کنیم. همان روز یکى از بچه ها برخاست تا نماز را به حالت عادى اقامه کند اما قهقهه سربازان امنیتى بعث که مست بودند فرصت این کار را به هیچ کدام از ما نداد. آنها با انداختن آب دهان از پشت دریچه و دادن فحش و ناسزا، ما را مجبور کردند تا نماز را به صورت نشسته اقامه کنیم. آن روز، روز جمعه اوّل فروردین سال 65 بود و ما به خیال اینکه سال در ساعت یک بعد از ظهر تحویل مى شود به یکدیگر تبریک گفتیم و از خداوند آزادى بچه ها را از بند اسارت طلب کردیم. چند روز بعد ما را به اردوگاه رمادى 10 منتقل کردند در آنجا نیز تا یک هفته نماز را در زیر پتو مى خواندیم(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نماز در اسارت، ص25.

آیه الله بهاء الدینى و اهتمام او به نماز

استاد اخلاق آیه الله حاج آقا رضا بهاء الدینى در باب اهمیت و توجه خاص نسبت به نمازهاى واجب و مستحب چنین مى فرمایند:

نماز معراج است اگر نماز انسان صادقانه باشد و حرفهایى که در نماز مى زند دروغ باشد این نماز معراج است وقتى انسان مى گوید: ایّاک نعبد وایّاک نستعین یعنى عبادت و بندگى من منحصر به حق تعالى است. اگر انسان موجودى باشد که غیر خدا را عبادت نکند و به ما سوى الله استعانت نجوید نماز معراج اوست. ولى چرا نفوس عروج پیدا نمى کنند چرا به سوى خدا حرکت نمى کنند؟ چگونه است که هم نماز مى خواند هم قلدرى و سفاکى مى کند این براى این است که نمازش صادقانه نیست.

اگر نماز صادقانه بود عروج دارد. دروغ بافى آدم را به جایى نمى رساند. در نماز امام زمان (عج) تکرار ایاک نعبد و ایاک نستعین براى این است که عروج پیدا کنید. ولى اگر صدتا دروغ گفتید سقوط پیدا مى کنید»(1).

و در شرح حالش چنین مى فرمایند:

«بنده از نوجوانى به روزه و نماز شب علاقمند بودم سالهاى بسیارى با آنها انس داشته ام که منشأ آثار و خیرات فراوانى برایم بوده اند. اولین بارى که ارواح علماى بزرگ به سراغ ما آمدند هنگامى بود که از شدّت روزه فشار سختى را تحمل مى کردم حتى افرادى چون امام خمینى توصیه به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نردبان آسمان، ص268 و163.

ترک روزه مى کردند امّا آثار و برکات آن بسیار بود و علاقه فراوانى به آنها نشان مى دادم. به نماز شب نیز عشق و علاقه اى زیاد در خود احساس مى کردم به طورى که خواب شیرین در برابر آن بى ارزش بود.

به حدّى این شور و عشق در من زیاد بود که گاهى خود بیدار مى شدم و گاهى دست غیبى مرا بیدار مى کرد یادم هست در سال 1365هـ ش، که بیمار بودم در اثر کسالت ضعف شدیدى پیدا کردم بر آن شدم که در آن شب، نماز شب را تعطیل کنم چون توان آن را در خود نمى دیدم. امّا در سحر همان شب حاج آقا روح الله خمینى(قدس سره) را در خواب دیدم که مى گوید بلند شو و مشغول نماز شب شو.

در آن شب به خاطر سخنان ایشان مشغول نماز شب شدم. البته تأثیر روزه و نماز شب با دست کشیدن از گناه و دورى از محرّمات حاصل مى شود»(1).

نماز، کار بزرگى است. گمان نکنید کار آسانى است. عظمت نماز به پیکره نماز نیست به این نیست که اولش تکبیر و آخرش تسلیم و داراى اقوال و افعال و اذکار و قیام و قعود باشد نماز بزرگ است چون براى توحید و اخلاص در عبودیت است و گر نه انسان صد سال هم که نماز بخواند مشرک است. عروج بشر به توحید عملى و توحید اعتقادى به انقطاع از غیر خدا و وابستگى و اتصال به خداى تعالى است. در این مرحله است که بشر منتهاى عبودیت و تکامل را طى کرده است»(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آیت بصیرت، ص97.

2 ـ نردبان آسمان، ص164.

خلبان شهید عباس بابائى و اهمیت او به نماز

شهید بابائى از چهره هاى شناخته شده شهداى جنگ تحمیلى است و کمتر کسى است که او را چون سایر شهدا و سرداران شهید به پاکى و عزت نفس و طهارت و قداست باطن و رشادت و شجاعت در جنگ نشناسد. در عزت نفس او همین بس که به اصرار دوستان و نزدیکان براى رفتن به خانه خدا و شرکت در مراسم حج به مکه مشرّف نشده و در پافشارى بیش از حدّ دوستان گفته بود که:

تا عید قربان خودم را به شما مى رسانم و در روز عید قربان شربت شهادت نوشیده و به لقاى یار رفتند(1). درباره شخصیت این عزیز نکات گفتنى بسیار است امّا در رابطه با میزان اهمیت او به عبادات یکى دو نکته بسیار ظریف وجوددارد که بیان آن را براى اینکه درسى براى ما بوده باشد لازم و ضرورى مى بینیم.

الف ـ نماز در اوّل وقت:

یکى از نزدیکانش نقل مى کند که عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع مى خواند. در بعضى وقتها که فراغت بیشترى داشت آیه «ایاک نعبد وایاک نستعین» را هفت بار با چشمانى اشکبار تکرار مى کرد به یاد دارم از سن هشت سالگى روزه اش را به طور کامل مى گرفت. او بقدرى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پرواز تا بىنهایت، ص17.

نسبت به ماه رمضان مقید و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه اى تنظیم مى کرد تا کوچکترین لطمه اى به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اوّل وقت مى خواند و ما را نیز به نماز اوّل وقت تشویق مى کرد. فراموش نمى کنم آخرین بارى که به خانه ما آمد سخنان دل نشین ترى مى گفت. یکى از گفته هایش در آن روز این بود که:

وقتى اذان صبح مى شود پس از اینکه وضو گرفتى به طرف قبله بایست و بگو اى خدا این دستت را روى سر من بگذار و تا صبح فردا برندار. به شوخى دلیل این کار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت:

اگر دست خدا روى سرمان باشد شیطان هرگز نمى تواند ما را فریب دهد. از آن روز تا به حال این گفته عباس بى اختیار در گوش من تکرار مى شود»(1).

ب ـ نقش و تأثیر نماز در اخذ گواهینامه خلبانى:

شهید بابائى براى گذراندن دوره خلبانى در سال 1349 به امریکا رفت مطابق مقررات دانشکده مى بایست هر دانشجوى تازه وارد به مدّت دو ماه با یکى از دانشجویان امریکایى هم اتاق مى شد چون عباس در همان شرایط نه تنها تمام واجبات دینى خود را انجام مى داد بلکه از بى بند و بارى موجود در جامعه غرب پرهیز مى کرد هم اتاقى او در گزارشى که از ویژگى ها و روحیات عباس مى نویسد. یادآور مى شود که بابائى فرد

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پرواز تا بى نهایت، ص66.

منزوى مى باشد و از نوع رفتار او بر مى آید که نسبت به فرهنگ غرب داراى موضع منفى مى باشد و شدیداً به فرهنگ و سنت ایرانى پایبند مى باشد. و خلاصه اینکه شخص غیر نرمال است. همچنین گفته بود که او به گوشه اى مى رود و با خودش حرف مى زند که منظور او نماز و دعا خواندن بوده است. گزارشهاى آن امریکائى موجب شد تا گواهینامه خلبانى به او اعطا نشود و این در حالى بود که او بهترین نمرات را در رده پروازى بدست آورده بود.

روزى در منزل یکى از دوستان راجع به این مطلب از او سئوال شد ایشان چنین گفتند که:

دوره خلبانى ما در امریکا تمام شده بود ولى بخاطر گزارشهایى که در پرونده ام بود تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمى دادند تا سرانجام روزى به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال امریکایى بود احضار شدم به اتاقش رفتم از من خواست که بنشینم. پرونده ام در جلوى او روى میز بود او آخرین فردى بود که مى بایست نسبت به قبولى یا رد شدن من اظهار نظر مى کرد. از سئوالات او پیدا بود که نظر خوشى نسبت به من ندارد. احساس مى کردم که رنج دوساله من در حال نابودى است و باید با دست خالى به ایران برگردم در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد. شخصى از او خواست تا براى کار مهمى به خارج از اطاق برود. با رفتن ژنرال، من لحظاتى در اتاق تنها ماندم به ساعتم نگاه کردم دیدم وقت نماز ظهر است. گفتم که هیچ کارى مهمتر از نماز نیست همین جا نماز را

مىخوانم انشاء الله تا نمازم تمام شود او نمىآید به گوشه اتاق رفته روزنامه اى پهن کرده و مشغول خواندن نماز شدم. در حال نماز ژنرال وارد شد. با ترس و وحشت نماز را ادامه داده و تمام کردم. وقتى خواستم روى صندلى بنشینم از ژنرال عذرخواهى کردم. او به من نگاه معنادارى کرد و گفت. چه مى کردى؟ گفتم عبادت مى کردم. گفت بیشتر توضیح بده گفتم در دین ما دستور بر این است که در ساعتهاى معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرارسیده بود و من هم از نبودن شما استفاده کرده و این واجب دینى را انجام دادم.

ژنرال سرى تکان داد و گفت همه این مطالب که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست اینطور نیست؟

پاسخ دادم آرى همینطور است. او لبخندى زد و گویا از صداقت من خوشش آمد. با چهره اى بشّاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده ام را امضاء کرد. سپس با حالت احترام آمیز از جا برخاست و دستش را به سوى من دراز کرد و گفت به شما تبریک مى گویم شما قبول شدید.

بعد از آن در اولین لحظه به محل خلوتى رفتم و دو رکعت نماز شکر بجا آوردم(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پرواز تا بى نهایت، ص42 ـ 44.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/5/1 :: ساعت 8:57 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان 14

 

پیام نماز عاشورا

طلیعه سال شصت و یک هجرى نه تنها براى مسلمین بلکه براى همه احرار و آزادگان عالم طلیعه مه آلود و غم انگیزى است. سالى که با بزرگترین حادثه تاریخ بشرى آغاز و دفترى که با تاریکترین صفحات باز مى شود.

طلیعه اى که آفتاب دین و حقانیت مسلمین طلوع کرد و چهره کریه کرکس هاى آدم نما را نمایان ساخت.

صحنه عجیب و حادثه عظیمى که تا بشریت در این عرصه خاکى حیات دارد آن را فراموش نخواهد کرد و تاریخ بشرى هرگز آن را از خاطره ها محو نخواهد نمود. حادثه اى که گستره آن در قلمرو افکار مسلمین محدود نبوده بلکه قرنهاست که افکار آزادگان عالم و متفکران ادیان دیگر را به خود معطوف ساخته است.

گمان نمى رود که از زمان وقوع حادثه در سال شصت و یک هجرى تا

به امروز، سروش غیبى امداد نکرده و عظمت آن را به گوش مُلکیان و مَلکوتیان عالم هستى نرسانده باشد.

آرى عاشورا روزى آشنا براى همه فطرتهاى پاک بشرى است و قلبى نیست که با آن صمیمى نباشد.

اگر چه دهمین روز همه ماههاى سال نزد اعراب مسمى به عاشوراست و لیکن تداعى اذهان به عاشوراى محرم معقود و محصور است. هر چند که شاید گفتار وقایع نگاران و حدیث مورخان بتواند واقعه آن روز را ترسیم و تصویر نماید ولى آنچه که مسلّم است این است که عظمت وقوع حادثه در صفحات تنگ تاریخ نمى گنجد. آنچه را که راویان روایت نموده اند شمه اى از آن است نه شمول آن.

آنان که در اطراف صحنه عاشورایى کربلا حضور داشته اند علاوه بر بیان نزاع و درگیرى بین حق و باطل، نکات ظریف و دقیقى را حدیث کرده اند که ما در این مقال در مقام بیان آن نکات نیستیم.

آنچه که در صدد تبیین آن هستیم یک نکته از هزار نکته اى است که به تواتر رسیده و از ظرائف برجسته ظهر عاشوراست. عمل و سیره اى که چون سایر سیر امام معصوم(علیه السلام) بر جبین عاشورایان تلألؤ مى کند و تا روز قیامت از افتخارات لشکر حق بوده و پیروان و یاران واقعى آن امام همام از آن عمل و سیره پیشواى خود بر عالمیان مباهات مى ورزند. و آن هم صلاة ظهر عاشوراى فرزند پاک زهراست. نمازى که هم فریضه ظهر بود و هم نماز شهادت، هم نماز عشق بود و هم نماز طهارت.

راستى قیام براى نماز در آن حساسترین لحظات مصاف به چه معناست. چرا امام در ظهر عاشورا با اینکه از هر سو هدف تیرهاى دشمن بود به دو یار خود زهیر بن قین بجلى و سعید بن عبد الله حنفى فرمود شما مانع تیرهاى دشمن گردید تا من نماز را به پا دارم. آیا مگر در آن موقع اضطرار، امام معذور نبود؟

آیا اگر امام نماز را در اوّل وقتش اقامه نمى کردند و شربت شهادت مى نوشیدند مأجور نبود؟

و آیا خداوند در قیامت با آن همه ایثارش از ترک فریضه ظهر عاشورا از او سئوال و درخواست مى کردند؟

و آیا آن همه اخلاص و ایثار امام جایگرین دو رکعت نماز ظهر عاشوراى او نمى شد؟.

و آیا نماز در اول وقتش واجب است که امام مى بایست در لحظات اولیه آن نماز را اقامه کند؟

پاسخ تمام سئوالات مزبور این است که اگر امام آن نماز ظهر را هم نمى خواند همان جایگاه و مقام را نزد بارگاه الهى دارا بود ولى آنچه که موجب شد امام نماز ظهر را در آن حساسترین و بحرانى ترین لحظات حیاتش بخوانند چیزى دیگرى بود و انگیزه اى که آن عمل را باعث گردید محور قیام او را شکل مى داد و آن دو انگیزه مهم بوده است که اگر این دو عامل درک نگردد به نظر مى رسد که پیام عاشورا بصورت کامل درک نشده است. آن دو عنصر عبارتند از:

الف ـ روح عبودیت و تسلیم پذیرى امام(علیه السلام) در مقابل معبود خویش.

ب ـ توجه دادن و اهمیت به نماز و نقش و سازندگى آن.

روح عبودیت امام(علیه السلام)

تردیدى نیست در اینکه تجلى ایمان آدمى در عبودیت او نهفته است و دأب و سیره همه انبیاء و اولیاء الهى بر این بوده است که در مقابل معبود و خالق خویش تسلیم بودهاند. با دقت و توجه در رفتار و اعمال ائمّه معصومین(علیهم السلام) به این نتیجه مىرسیم که همه کمالات معنوى و درجات عرفانى و مراتب روحانى آنها محصول روحیه تعبد پذیرى در مقابل عظمت خالق و پست شمردن و عدم اعتنا به قدرتهاى پوشالى و تصنعى بوده است. عظم الخالق فى انفسهم فَصَغُرَ مادونه فى اعینهم. «خداوند درنظر آنان بزرگ است و غیر او در دیده آنها کوچک»(1).

سیره عملى آنها مبیّن این نکته است که دیندارى با ایستادگى در مقابل دستورات و تعالیم دین، زمانى که منافع مادى انسان در تعرض دیگران است یا جان آدمى در معرض مخاطره باشد قابل جمع نیست و دیندار واقعى به کسى گفته نمى شود که دین را براى حفظ منافع مادى و شخصى طلب کند و دین را براى آن اختیار نکرده است که همیشه حافظ منافع او باشد و هرگاه آن منافع در اثر حوادث روزگار متزلزل گردید آن را رها سازد. دین ابزار آسایش و راحتى حیات او نیست که با سلب آن در زندگى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهج البلاغه، خطبه 184 فراز 5.

دین از او رخت بربندد. و دیندارى و ایمان حق تعالى باشعار تحصیل نمى شود.

چنین نیست که هرگاه کسى بگوید من ایمان آورده ام خداوند بدون قراردادن او در معرض فتنه و آزمایش، ایمانش را امضاء نماید.

احسب النّاس اَنْ یترکوا ان یقولوا امنا وهم لایفتنون. ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمنَّ الله الذن صدقوا ولیعلمنّ الکاذبین.«آیا مردم پنداشتند که همین که بگویند ما ایمان آوریم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند و براستى که ما امتحان کردیم آنان که پیش از ایشان بودند باید علم خدا در مورد کسانى که راست مى گویند و کسانى که دروغ مى گویند تحقق یابد»(1).

انسانهایى که ادعاهاى بزرگى بر ایمان به معبودشان داشتند در طول تاریخ بشرى کم نبودند امّا همان انسانها همین که در معرض امتحان و آزمایشات الهى قرار گرفته اند اولین چیزى را که از کف داده اند دین و ایمانشان بوده است.

آرى گذشت ایام و تحول زمان و دگرگونى روزگار مهمترین عامل پیدایى ضمایر آدمى است.

فى تَقَلُّبِ الاحوالِ عِلمُ جواهِرِ الرجال.

«در تغییر و گردش حالات گوهرهاى مردان (عیب و هنر آنها) فهمیده شود».(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه عنکبوت، آیه 3 ـ 2.

2 ـ على(علیه السلام) ـ نهج البلاغه ـ ، فیض الاسلام ـ حکمت ـ ص208.

عاملان به دین و دینداران حقیقى از عالمان به دین و دینداران زبانى با حوادث روزگار محک مى خورند هرگاه واقعه اى در زندگى فردى و اجتماعى اتفاق افتد و حیات انسانى را دستخوش ناملایمات قرار داده و از یکنواختى خارج سازد آنگاه معلوم خواهد شد که دیندار واقعى و متعبد حقیقى کیست.

مادام که حیات و زندگى آدمى نوسان پیدا نکند و در مسیر خود حالت قبض و بسط نداشته بلکه حالت سکون داشته باشد منافق در دید و منظر مردم به ایمان شهرت دارد.

اشتغال به یک منصب و مقام اجتماعى، دست یابى به مقامات علمى، اکتساب ثروت و متاع دنیوى، قرار گرفتن در محافل و مجامع عمومى، وقوع اختلافات و منازعات شخصى و دهها مسائل دیگر مى تواند از ابتلاآت و آزمایشات الهى بوده باشد.

اگر روحیات باطنى و اعمال ظاهرى انسان در همه این حالات ثابت ماند چنین فردى در دینداریش صادق است ولى اگر اندک تفاوتى در حالاتش ایجاد شود به همان اندازه نفاق در او رخنه کرده است.

این حالات استوار و ثابت در زندگى بزرگان دینى ما بسیار به چشم مى خورد. بزرگانى که در دنیا با همه مصائب و مشکلاتى که داشتند به پاى معامله با دین نمى رفتند نه با تطمیع حاکمان و متموّلان دین هاى آنان متزلزل مى شد و نه با تهدید معاندان و منافقان ذرّه اى از استقامتشان در دین کاسته مى شد. در حوادث روزگار حتى جانشان را ایثار مى کردند و نوامیس

خویش را در معرض خطر مى انداختند و لیکن از دین خود ذرهاى کوتاه نمى آمدند.

استقامت و پایدارى مداوم در مقابل دشمنان و تواضع و فروتنى و تسلیم محض در مقابل دستورات دین دو وصف متضاد و متعارضى است که در دینداران واقعى جمع است. غرور همراه با خضوع، حرّیت همراه با عبودیت، رقت قلب و عطوفت با جسارت و شجاعت، ورع و تقوا با حکومت و قدرت، اقتدا و قدرت با دادگسترى و عدالت، وحشت با ترس و مبارزه با تسلیم از اوصاف متضادى است که ما از سیره معصومین(علیهم السلام)مى آموزیم.

از صفات بارز نبى مکرّم اسلام و خلف بلا فصل او على(علیه السلام) و فرزندان پاکش(علیهم السلام) متصف بودن به این اوصاف بوده است. یعنى اوج غرور و خشم را در مقابل دشمنان خدا و طاغوتیان داشتند و کمال خضوع و فروتنى را در قبال تعالیم دین از خود نشان مى دادند. در مقابل غیر خدا حرّیت و آزادگى کامل و در قبال پروردگار عبد محض بودهاند. از عذاب الهى وحشت و در مقابل ظالمان و مستکبران حشمت خود را حفظ مى کردند. این سیره مستمر اولیاى دین بوده است که به پیروان خود تعلیم داده اند. و همه اینها نتیجه روحیه عبودیت و تسلیم پذیرى مردان الهى است که امام حسین(علیه السلام) در همه حالات زندگى خصوصاً در آخرین لحظات حیات با برکت خویش که حساسترین دقایق زندگى را در روز عاشورا در مصاف با دشمنان سخت دل، با قیام در مقابل ذات حق و اقامه نماز از خود نشان داده اند.

پیام بلند این حرکت امام(علیه السلام) مبیّن غایت و صلت عاشق با معشوق و مُحِب با محبوب خویش است که این حلقه در سختترین شرایط گسستنى نیست. این است الگو و اسوه همه عاشقان حق و هر آن کس که داعیه اطاعت محض و عشق به وصال حق را درسر دارد باید چنین باشد که سراسر زندگى شهداى ما در نظام مقدس اسلامى ثابت کننده همین حقیقت بوده است.

توجه به نماز و نقش سازنده آن

دومین پیامى که مى توان از اقامه نماز امام(علیه السلام) در ظهر عاشورا گرفت این است که نماز از تعالیم اکید در اسلام است و جزء احکام و تکالیفى نمى باشد که در مواقع حساس زندگى و با عسر و حرج از مکلّف ساقط گردد. نماز همانند روزه و حج و خمس و جهاد نیست که با اینکه حکم وجوب بر آنها آمده در زمان اضطرار، حکم وجوب از آن برداشته شود.

در شریعت اسلام حکم وجوب بر بسیارى از اعمال بار شده است و لیکن هیچ یک از آن اعمال مانند نماز نیست. جایگاهى که نماز در دین دارد هیچ کدام از احکام دیگر ندارند. یعنى موقعیت نماز در دین بالاترین موقعیت و آثار و برکات آن از برترین آثار است.

الصلاة رأس العبادةِ. «نماز سر عبادت است»(1).

پس نماز چون روزه نیست که اگر انسان در سفر باشد و یا به بیمارى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج3 ص92.

مبتلا گردد از گردنش ساقط و به شرط حضر و سلامت بدن، آن را بجا آورد. و یا مثل حج نیست که در زمان استطاعت مالى در تمام مدت عمر یک بار بر او واجب گردد. و همانند جهاد نیست که مشروط به سلامت جسمانى باشد. نماز از اصولى است که در تمام مراحل زندگى در حیات آدمى پابرجاست و هرگز به بهانه سفر، نقص عضو، مرض و بیمارى، کمبود وقت و بهانه هاى دیگر از انسان ساقط نمى شود اگر در تمام لحظات زندگى انسانها از روزى که بشر پا به عرصه این جهان خاکى گذاشت تا زمانى که بشر از این عالم رخت بر مى بندد بتوان زمانى را لحاظ کرد که در آن زمان نماز از انسان ساقط گردد باید آن زمان را ظهر عاشورا و آن شخص را امام حسین(علیه السلام)دانست. چون به جرأت مى توان گفت که:

سختتر و حساستر از شرایط امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا براى هیچ انسانى به وقوع نپیوست و در حقیقت امام به تنهایى تمام بلاهاى تاریخ را از دست شقى ترین انسانها در طول تاریخ بشرى به جان خرید و لیکن از نماز خویش غافل نماند.

راستى پس شایسته و بجاست که در زیارتشان بعد از سلام و درود بر ارواح پاکشان بگوئیم: اَشْهَدُ انک قد اقمت الصلاة. «من شهادت مى دهم که تو نماز را اقامه کردى».

پس این همه توجه و عنایت به نماز، نشانه گویاترین پیام عملى امام به پیروان خویش است بر اینکه سرنوشت انسان با نماز در دین گره خورده است و آن کس که براى نماز در دین جایگاه ویژه و خاص را قائل نیست

در دینداریش تردید است. چون چگونه مى توان عزادار و سوگوار واقعى امام بود و در عین حال به نماز که نزد امام آن همه اهمیت داشت را مهم نشمرد. و چگونه مى شود که کسى براى امام عزادارى نماید در حالیکه حافظ نماز خود نباشد. خود را علاقمند به او بداند و نماز را سبک شمارد. براى او سینه بزند ولى دل به خدا نسپارد. براى او اشک بریزد ولى رشک الهى بر دل نداشته باشد. خود را شیعه و شاگرد مکتب او بداند ولى بارزترین، آرم و نشانى از تشیع و پیروى او را نداشته باشد.

طبل عزاى شهیدان کربلا را به صدا در آورد و صداى آن را به گوش دیگران برساند ولى گوشه اى خودش با آهنگ ناموزون شیاطین و صداى طبل ابلیس آشنا باشد و یقین داشته باشد که امام و یارانش در روز عاشورا نمازشان را ترک نکردند ولى خود با کوچکترین بهانه به نماز پشت پا زند. کسى که چنین رفتارى داشته باشد و در عین حال خود را از پیروان مکتب عاشورا بداند قطعاً پیام عاشورا و فرهنگ عاشورایى را درک نکرده است.

چون پیام نماز امام در ظهر عاشورا بدین معناست که هیچ عاملى نمى تواند موجب ترک نماز شود و هیچ عذرى بر ترک آن پذیرفته نیست و نیز بزرگترین واقعه و حادثه زندگى نباید باعث فاصله افتادن نماز از وقتش گردد و صدق عبودیت عبد در همین است چنانچه در روایت آمده است که على(علیه السلام) فرمودند:

اختبروا شیعتى بخصلتین المحافظةُ على اوقات الصلاة والمواساتُ لاخوانهم بالمال، فَاِنْ لم تکونا فاعزب ثمّ اعزبْ.«شیعیان مرا به دو خصلت بیازمائید: مراقبت بر وقتهاى نماز و کمک مالى به برادران دینى خود و اگر چنین نباشند از آنها فاصله بگیر، فاصله بگیر»(1).

بنابر این نتیجه مى گیریم که نماز ظهر عاشورا در خطیرترین و حساس ترین زمان، حداقل این پیام را بدنبال دارد که شیعه راستین امام حسین(علیه السلام) باید دو نشان داشته باشد تا بتواند پیروى خود را از آن امام بزرگوار ثابت کرده باشد. یکى داشتن روح تعبد و تسلیم پذیرى و دیگر اهتمام داشتن به اوقات نماز در تمام حالات زندگى که این دو، آرم و نشان شیعه است. چون شیعه به معناى شیوع و پراکندن است و شیعه را بدان جهت شیعه گفته اند که سنت و سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) خود را در زمین ترویج و پراکنده مى سازند و بهترین طریق شیوع و ترویج مسلک و منش آنها طریق عملى است. چنانچه امام صادق(علیه السلام) فرمودهاند کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم. «مردم را با غیر زبانهایتان (با اعمالتان) به اسلام دعوت کنید»(2).

باشد که همه ما مسلمین خصوصاً نسل جوان در همه فراز و نشیبهاى زندگى چون پیشوایان خود عامل به دین باشیم و نماز را که از ارکان دین است همیشه پا بر جا بداریم و هرگز با هیچ بهانه اى از نماز و سایر اعمال عبادى فاصله نگرفته و ترک ننمائیم که با این عمل مایه زینت رهبران دین و ائمّه معصومین(علیهم السلام) بشمار آئیم نه مایه زشتى شان. چنانچه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اصول کافى، ج2 ص672.

2 ـ بحار الانوار، ج5 ص195.

رئیس مذهب شیعه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کونوا لَنا زَیْنا ولا تکونوا علینا شَیْنا.

«سعى کنید که مایه زینت ما باشید نه موجب زشتى ما»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج70 ص299.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/5/1 :: ساعت 8:41 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان13

 

نماز در ادیان

شکى نیست که بسیارى از احکام و تعالیم الهى اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه مشترک بین همه ادیان است. و پیروان ادیان و مذاهب گذشته به آن اعتقاد داشته و عمل مى کردند.

به همین جهت مىتوان احکام و دستورات در اسلام را به دو دسته تقسیم نمود. قسم اوّل احکامى که تاریخى بوده و داراى زمان مشخصى از صدور مى باشند و قسم دوّم احکام فرا تاریخىاند یعنى نمىتوان زمانى را براى صدور آنها تعیین و مشخص نمود.

و نماز یکى از آن احکام و دستوراتى است که مختص دین اسلام نیست بلکه در سایر شرایع آسمانى و ادیان الهى، این امر عبادى وجود داشته است.

دلیل این ادعا هم اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام) است و هم تاریخ ادیان.

علت طرح فصلى جداگانه بنام «نماز در ادیان» براى آگاهى و شناخت نسل جوان است به این نکته که نماز آنقدر در زندگى و حیات انسان مؤثر است که نه تنها در اسلام این همه به آن تأکید شده و جزء واجبات دین به حساب آمده بلکه در همه ادیان و مذاهب یکى از مهمترین عمل واجب «نماز» مى باشد. و اگر «نماز» تأثیر و نقش بسزایى را در شکل دهى شخصیت انسان ایفا نمى کرد قطعاً جزء واجبات در ادیان الهى و غیر الهى شمرده نمى شد و صاحبان ادیان پیروان خود را به عمل بدان ترغیب و تشویق نمى کردند.

لذا براى آگاهى و شناخت بیشتر به این امر مهم، موضوع را مورد بررسى قرار مى دهیم.

نماز روش همه انبیاى الهى

در کتب روائى و جوامع حدیثى که حاصل زحمات بزرگان و علماى دینى است احادیث و روایات بسیارى به چشم مى خورد که معصومین(علیهم السلام) به این نکته متذکر شده اند. به چند روایت از باب نمونه اشاره مى شود.

رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) در حدیثى فرموده اند: الصلاةُ مِنْ شرایع الدین وفیها مَرضاةُ الربّ ـ عزّ وجلّ ـ فَهِىَ منهاجُ الانبیاء.

«نماز از سنتهاى دین و مایه خشنودى پروردگار و راه و روش پیامبران است»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع احادیث الشیعه، ج4 ص22.

و نیز فرمودهاند:

الصلاةُ منهاج الانبیاء. «نماز راه و روش انبیاء است»(1).

در حدیثى دیگر خداوند خطاب به حضرت موسى(علیه السلام) چنین مىفرماید: علیک بالصلاةِ فانَّها بمکان وَلَها عندى عهدٌ وثیقٌ. «بر تو باد به نماز، پس همانا نماز داراى مکان رفیع و پیمان محکمى پیش من مى باشد»(2).

از پیامبران و انبیاى الهى گذشته روایات و احادیثى منقول است که درباره اهمیت و فضائل آن مى باشد. چنانچه از ابراهیم پیامبر(علیه السلام)وقتى که همسر و فرزندش اسماعیل را به سرزمین مکه (حجاز) برد قرآن چنین نقل مى کند.

ربنا انى اسکنتُ مِنْ ذرّیتى بواد غیرَ ذى زرع عند بیتک المحرَّم ربّنا لیقیموا الصلاةَ.

«پروردگارا من بعضى فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى در کنار خانه اى که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند»(3).

و از پندها و نصیحتهاى لقمان حکیم که معاصر با داود پیامبر است قرآن مى فرماید:

یابنىّ اقم الصلاةَ وامُر بالمعروف وانه عنِ المنکر واصبر على ما اصابک اِنّ ذلک مِنْ عَزْم الاُمور.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص231.

2 ـ کلمه الله، ص257.

3 ـ سوره مبارکه ابراهیم، آیه 37.

«پسرم! نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و در برابر سختىها و مصائبى که به تو مى رسد با استقامت باش و صبور باش که این از کارهاى مهم و اساسى است»(1).

علاوه بر اینکه از این طریق (طریقه اخبار و احادیث وارده از معصومین(علیهم السلام)) مطلب براى ما ثابت شده است. راه دیگرى براى اثبات موضوع وجوددارد و آن تاریخ ادیان است که نحوه عبادت پیروان آن را بیان مى دارد.

نماز در آئین زرتشت

مورخین تاریخ ظهور زرتشت را 6500 سال پیش از میلاد مسیح(علیه السلام)دانسته اند. برخى او را اهل بلخ مى دانند و بعضى او را اهل رى و برخى دیگر او را از تبار آذربایجان مى شمارند. در نحوه خلقت او مسائلى را نقل مى نمایند که مشابه خلقت انبیاى الهى است امّا این اقوال چندان محکم و مستحکم نمى باشند.

در تاریخ منقول است که تعالیم او یکتا پرستى بوده و مردم را به اهورامزداى یکتا دعوت مى نمود. سفارش او این بود: «حقیقت در جهان یکى است و آن یکتا پرستى است. در آن زمان در ایران دو گروه از مردم زندگى مى کردند دستهاى زندگى شهرى و به پرورش چهارپایان و زراعت مشغول بودند که زرتشت از این گروه بود و گروه دیگر چادر نشین و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه لقمان، آیه 17.

صحرا گرد بودند(1). پیروان این آئین آداب و رسوم دینى خاصى داشتند که مادر مقام بیان آن نیستیم. امّا آنچه که براى ما اهمیت دارد وجود عمل عبادى نماز است در این کیش که نحوه ایستادن به جهت خاص (قبله) و شرایط وضو و نماز بیان شده است.

قبله در آئین زرتشت

در کیش زرتشت، هنگام نماز خواندن تأکید شده است که باید به جهت و سمت نور باشد از قبیل آفتاب، ماه، چراغ و آتش. زیرا آنان معتقدند که نمى توان براى خدا حدود وجهتى را معین نمود(2).

این عمل براى آنها یک امر بسیار معقول و منطقى به شمار مى آمد بخاطر اینکه آنان نور را تجلّى حقیقت و روشنایى را نمودارى از معنویت و طراوت روح دانسته که انسان را به تجلیات انوار حقه الهى متوجه مى سازد بنابر این با توجه به این عقیده قبله زرتشتیان سمت و سوى مشخص و معیّنى نداشت بلکه هر جهتى که نور وجود داشت همان سمت قبله آنان محسوب مى شد.

نحوه وضو ساختن پیروان زرتشت

در طریقه وضو گرفتن آنان دستها تا مچ و صورت تا بناگوش و بالاى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ر. ک: تاریخ جامع ادیان، ص453 به بعد و تاریخ ادیان جهان، ج1 ص170.

2 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص182.

پیشانى و نیز پاها تا قوزک را سه بار با آب تمیز شستشو مى دادند. و در صورت عدم دسترسى به آب یا به خاطر زخم دست و صورت و یا علل دیگر سه بار دست را برروى خاک پاک مى زنند و سپس به پشت دست و صورت مى کشند که آن را تیمم مى گویند(1).

نماز پنجگانه در کیش زرتشت

در آئین زرتشت براى هر شبانه روز پنج وقت نماز و عبادت درنظر گرفته شد که آن پنج وقت عبارتند از:

1 ـ هاون گاه (havangah) که از برآمدن خورشید است تا نیمروز (ظهر).

2 ـ ریپت وین گاه (repithwingah) از هنگام ظهر است تا سه ساعت بعد از نیمروز.

3 ـ ازیرینگاه (oziringah) از ساعت سه بعد از ظهر تا اوّل شب و پیدا شدن ستاره.

4 ـ ایویس روتریم گاه (aiwisruthrimgah) از اوّل شب تا نیمه شب.

5 ـ اشهین گاه (ushinhingah) از نیمه شب است تا بر آمدن خورشید.

هر یک از این اوقات پنجگانه به اسم یکى از فرشتگان اختصاص دارد که اسامى آنها آمده و لفظ گاه در آخر هر یک به معنى وقت مى باشد(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص182.

2 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص180.

شرایط درستى نماز

پیروان این آئین همانند سایر شرایع الهى براى صحت و درستى نماز شرایطى را درنظر گرفته که بدون آن نماز صحیح نمى باشد. آن شرایط عبارتند از:

1 ـ پاک بودن تن از هرگونه کثافت و نجاست.

2 ـ پاک بودن لباس از هرگونه پلیدى.

3 ـ پوشیدن پیراهن سفید و طنابى که از پشم بافته شده و آن را با ترتیبى خاص به کمر مى بندند.

کیفیت نماز در کیشمانى

مانى را مورخین ایرانى و اهل بابل مى دانند او در نوروز سال 242 جوانى بیست و شش ساله بود که خود را پیامبر قلمداد نمود و دین خود را در دربار شاپور اوّل، پادشاه ساسانى عرضه داشت ولى او مانى را آزاد گذاشت که تبلیغات آئین خود را به انجام رساند. او اولین کتاب خود را بنام «شاپورگان» نوشت و ادعا نمود که پیامبرى که حضرت عیسى وعده داد من هستم و آخرین فرستاده الهى مى باشم(1).

او تعالیمى را به پیروان خویش عرضه نمود که یکى از احکام و فرامین او نماز چهارگانه است چهار نماز واجب در کیشمانى به این ترتیب است که:

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص202.

اوّل باید با آب روان یا راکد صورت و دستها و پاهاى خود را مسح نمود سپس روى به آفتاب ایستاد و بعد به سجده رفت و در حال سجده باید گفت: مبارک است راهنماى پیامبر. مبارک است فرشتگان نگهبان او. مسبّحان لشکریان پرتو افشان او. سپس بلند شود و بایستد و دوباره به سجده رود و بگوید به پاکى یاد شده تو اى مانى پر تو افشان و راهنماى ما که ریشه روشنایى و نهال زیستى و شجره بزرگ هستى که تمامش بهبودى بخش است و نیز بلند مى شود و به سجده سوّم مى رود و اذکارى دیگر به زبان مىآورد و بعد از آن سر از سجده سوم برداشته و بلند مى شود و به سجده چهارم مى رود و ذکرهایى شبیه همان ذکرهاى قبلى را بر زبان جارى مى سازد و همینطور تا دوازده سجده بجاى مى آورد. پس از فراغت از این نمازهاى ده گانه نماز دیگر را شروع مى کند(1).

و اوقات نمازهاى چهارگانه عبارتند از:

1 ـ وقت نماز اوّل در هنگام زوال خورشید است.

2 ـ وقت نماز دوّم میان زوال ظهر و غروب آفتاب است.

3 ـ وقت نماز سوم از غروب آفتاب است تا سه ساعت از شب گذشته.

4 ـ وقت نماز چهارم سه ساعت از شب گذشته تا نیمه شب.

و در تمام این نمازها و سجده ها باید همان کارى را انجام دهد که در نماز اوّل به نام نماز بشیر است بجا مى آورد(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص217.

2 ـ تاریخ ادیان جهان، ج1 ص218.

عبادت در مکتب سیکها

سیکهیزم (sikhism) مذهبى است آمیخته از دین اسلام و مذهب هندو. که خداى آنها «ویشنو» مى باشد که عده زیادى از هندوان پیرو آن خدا هستند. نکته قابل تذکر این است که سیکها نه هندو هستند و نه مسلمان. بلکه یک آئین ثالثى است که از اختلاط و جمع نکات مشترک این دو تشکیل یافت. این کیش بواسطه مردى بنام «بابانانک» (babananak) تأسیس شد. و در قسمتى از شمال غربى هندوستان گسترش یافت و حدود چهارصد سال از تأسیس آن مى گذرد و در این مدّت در همان ناحیه مانده و به کشورهاى دیگر رسوخ نکرده است(1).

تعالیم نانک بصورت ساده و آسان که ترکیبى از اسلام و هندو مىباشد براى پیروان آن مطرح گردید.

اساس مکتب او توحید است. او معتقد است که خدا در سراسر عالم هستى حضور دارد و در دل آدمى جاى دارد. او مى گفت خدا را در خارج از دل جستجو مکن. زیرا او در همه دلها موجود است بوسیله تعلیم معلم مىتوان به او دست یافت(2).

گوشه اى از عبادات آنها این است که: تو همانى که نشان و رنگ و نژاد و فرقه اى ندارى. راز نامهایت را کسى آگاه نیست. سجده کنم تو را که

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ ادیان جهان، ج2 ص421.

2 ـ تاریخ ادیان جهان، ج2 ص431.

گنجینه جهانى. تو زیبائى. مخلوق ندارى و تو را پایانى نیست و همیشه پایدارى. از کسى هراس ندارى و کسى تو را نترساند. سجده کنم تو را که طلسم کاملى و همیشه جاودان هستى. تمام احکام و فرامین از تو است و از غم و اندوه به دورى و... .

و مراسم آنها در معبدشان چنین است که همه افراد باید حتماً کلاهى بر سر نهند و اگر کلاهى نبود لا اقل دستمالى را بر سر گذارند و هر فرد سیک که وارد مسجد و معبد مى شود با گامهاى کوتاه تا یک مترى محل قرارگاه کتاب مقدس آمده تعظیم نماید و به سجده رود و...(1).

نماز در شریعت حضرت موسى(علیه السلام)

پیروان واقعى حضرت موسى که امروزه ما آنان را بعنوان یهود مى شناسیم داراى تعالیم و احکامى مى باشند که از پیامبر خود فراگرفته اند. آنان که تابع واقعى و حقیقى دین موسى(علیه السلام) باشند به این فرامین و احکام مقیدند هر چند که امروزه شاید بسیارى از ایشان به آن دستورات پشت پا زده باشند و لیکن تعالیم و دستورات دینى در متون دینى شان موجود و مورخین نیز از پیروان این دین درگذشته مسائلى را نقل کرده اند. یکى از تعالیم و احکام عبادى آنها، نماز است. در دین یهود وارد شده است که شبانه روز سه نماز بر آنان واجب است که عبارتند از:

1 ـ وقت نماز صبحگاه قبل از طلوع آفتاب (طلوع فجر) است تا تقریباً

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان مأخذ، ص437 ـ 439. و ادیان زنده جهان، ص129.

هشت یا نه صبح.

2 ـ وقت نماز نیمروز پاسى از ظهر گذشته است تا غروب آفتاب.

3 ـ وقت نماز شامگاه از غروب آفتاب است تا ساعت دوازده شب (نیمه شب) و بعضى از شبها از ساعت 3 بعد از نیمه شب تا طلوع آفتاب مناجات مى خوانند.

شرایط و مقدمات نماز

هر گاه کسى بخواهد نمازش را صحیح بجا آورد باید مقدمات آن را فراهم نموده و شرایط آن را واجد باشد. برخى از مقدمات و شرایط آن بدین شرح مى باشد.

1 ـ اگر کسى غسل جنابت بر گردن داشته باشد! ابتدا باید غسل نماید و لباسش را از هرگونه نجاست و آلودگى پاک سازد. سپس صورت و دستها را مى شویند و بطرف بیت المقدس ایستاده با خضوع و خشوع با یهوه (خداى یهود) راز و نیاز مى کنند. این سه نماز به خاطر قسمتهاى سه گانه کتاب مقدس مى باشد. آنان معتقدند که این قسمتهاى سه گانه کتاب مقدس (تورات) به قدرت و عنایت روح القدس نوشته شد و بدان وسیله خداوند و ذات مقدس گناهان افراد را مورد عفو و بخشش قرار مىدهد.

در تلمود یهود آمده است که در نماز باید حضور قلب کامل وجود داشته باشد و نماز کامل و واقعى نمازى است که فرد تمامى حواس

خویش را متمرکز به آن نماید. چنین نمازى مورد قبول واقع شده و اگر خواسته اى هم داشته باشد بر آورده مى گردد. امّا این بدان معنا نیست که اگر کسى نیّتش خالص نبوده یا قدرت تمرکز حواس نداشته است باید این عمل دینى را ترک نماید.

مشابه آنچه که در اسلام درباره نماز آمده در شریعت موسى(علیه السلام)بیان شده است مسائلى از قبیل دعا براى همنوعان، انجام نمازهاى جماعت، بلوغ شرعى براى وجوب نماز و قداست کنیسه و معبد نکات اشتراک بین اسلام و یهود در خصوص نماز مى باشد.

2 ـ دومین مقدمه براى برپایى نماز، انداختن طلیت (telit) بر دوش خصوصاً در نماز صبح مى باشد.

3 ـ بستن تفیلین (tephilin) به دست و پیشانى مقدمه دیگرى است که باید بدان توجه شود. (تفیلین دو محفظه چرمى کوچک مکعب شکل است که تسمه هاى چرمى به آن وصل شده و درون آنها ورقه هاى نازکى از پوست قرار دارد که روى آن چهار قطعه از مطالب تورات نوشته شده است.

در کتب دینى آنان آمده است که هرکس فرمان طلیت و تفیلین را به دقّت بجاى آورد توفیق مىیابد که در آینده در روز رستاخیز چند هزار خدمتگزار به خدمت او کمر بندند.

4 ـ مقدمه چهارم براى مردان گذاشتن کلاه بر سر و براى زنان

پوشاندن موهاى سرخود مىباشد(1).

حفظ مقدمات چهارگانه فوق براى هر نمازگزارى لازم و ضرورى است یعنى اگر یکى از این مقدمات و شرایط فراهم نبوده باشد نماز صحیح نخواهد بود. این دستورى است که در آئین حضرت موسى(علیه السلام)آمده است. هر چند که بسیارى از پیروان این پیامبر الهى بعدها بر اثر گذشت زمان مسیر انحراف را طى نموده و به گمراهى کشیده شدهاند ولى انحراف و گمراهى ایشان دلیل بر بطلان اصل این شریعت آسمانى نیست.

ما مسلمانان معتقدیم که هم حضرت موسى(علیه السلام) پیامبر به حق خدا و فرستاده الهى است و هم شریعتى که آورده در زمان خود حق بوده است ولى تدریجاً این دین مورد تحریف محرّفان قرار گرفته و آنچه که نباید بر سر آن مى آمد وارد شد.

نماز در شریعت عیسى(علیه السلام)

شریعت مسیحى که بعد از به انحراف کشیده شدن یهود از طرف خداوند بر عیساى پیامبر(علیه السلام) نازل شد تقریباً همه آنچه که در یهود وجود داشته در آن نازل و بیان شده امّا این شریعت هم مثل شریعت قبل، از انحراف و تحریف محفوظ نماند.

آنچه را مورخان در باب اعمال عبادى این دین نقل مى کنند بدین شرح است:

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براى تفصیل و توضیح بیشتر به کتاب تاریخ ادیان، ج3 ص307 به بعد مراجعه شود.

در این شریعت، نماز به شیوه خاصى که در اسلام وجوددارد مطرح نیست بلکه بجاى نماز، دعاهاى التجا آمیز در برابر خداوند تبیین شده است، بدین صورت که فرد باید ابتدا خود را تطهیر نموده و روى زانو بنشیند و حاجات خود را با حالت مخصوص و آداب ویژه از خداوند بخواهد چون آنان معتقدند که خداوند در جاى خاصى حضور نداشته بلکه در همه مکانها حاضر است و در هر زمانى با بندهاش ارتباط دارد بنابر این مى توان از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نیمه شب با خداوند ارتباط برقرار نمود امّا روز را باید براى امور مادى مشغول بود و اگر کسى در روز دست از کار بکشد و مشغول دعا و بیان حاجات خویش با خدا گردد جز اینکه از حیث مادى بر او زیانى وارد شود نفعى نمى برد.

شرایطى که براى اجابت دعا مطرح کردهاند تقریباً شبیه همان مقدمات و شرایطى است که ما در ادعیه و عبادات خویش داریم مثل خلوص در دعا، امید به خدا و پیدایش نیروى معنوى در کارهاى روزانه(1).

امروزه مسیحیّت با گروههاى متعدد که به چشم مى خورند تقریباً در این زمینه توافق دارند یعنى همه گروهها و دستجات مسیحى اعم از کاتولیک یا پروتستان یا لبیرال و یا محافظه کار در مسائل اعتقادى و اعمال عبادى موارد مشترکى را دارا مى باشند. شعائر مذهبى و آداب دینى غالباً در مکانهاى مشخص چون کلیساها انجام مى گیرد و در روزهاى خاصى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ ادیان جهان، ج3 ص346.

هم برگزار مى گردد(1). این هم نوعى انحراف است که بر اثر گذشت زمان در دیانت مسیحیت پیدا شد.

روح عبادت در مذاهب چین و ژاپن

با توجه به کثرت مذاهب در کشورهاى مختلف خصوصاً در چین و ژاپن که دو کشور منحصر به فردى هستند که بیشترین مذاهب و مکاتب را دارا مى باشند. هر چند که غالب آن مذاهب و مکاتب، بشرى و غیر الهى هستند. با مطالعه در آن مذاهب، نوعى عبادت و پرستش در آنها بچشم مى خورد. و صاحبان آن ادیان نحوه و طریقه اى از عبادت را طراحى نموده و اطاعت و عمل آن را بر پیروان لازم و ضرورى دانسته اند.

کنفوسیوس در چین و شینتو در ژاپن شاید بیشترین پیروان را در این دو کشور به خود اختصاص دادهاند. هر چند که این دو مذهب بیشتر به آداب و اخلاق توجه داشته، خصوصاً مذهب کنفوسیوس که بیشتر بعنوان یک مکتب اخلاقى در چین معروف است. و لیکن برنامههاى عبادى و نوعى خاص از شیوه دعا کردن را به پیروان خویش توصیه مىکنند(2).

و همه اینها نشان دهنده نیازهاى روحى و فطرى انسانهاست یعنى وجود یک نوع خاص از عبادت در ادیان الهى و غیر الهى بدان معناست که

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ادیان زنده جهان، ص363.

2 ـ توضیح بیشتر مطلب در کتاب تاریخ ادیان جهان، ج3 بخش 2 و3 و ادیان زنده جهان و تاریخ جامع ادیان.

انسانها قادر نیستند که همه نیازها و حاجات خود را به تنهایى بر آورده سازند و روح اجتماعى بشرهم توان و قدرت این امر را ندارد.

پس این انسان با همه توجهات و گرایشات دنیوى و مادى که دارد هرگز خود را از مسائل معنوى و عبادت و پرستش به قدرت ما فوق و ما رواى قدرت بشرى بى نیاز نمى بیند و این از بدیهى ترین و روشنترین مسائل حیات بشرى است. این امر آنچنان واضح و روشن است که هرگاه کسى که خواسته ادعاى آوردن شریعتى را در میان بشر بنماید مى دانست که باید مکتب او داراى یک سلسله برنامه هاى عبادى و سلوک معنوى و دینى داشته باشد فلذا هیچ یک از بنیانگذاران و مؤسسین مکاتب و ادیان بشرى، مذهب یا آئین براى بشر جعل نکرده و به ارمغان نیاوردهاند مگر اینکه در آن برنامه هاى اعتقادى و عبادى را گنجاینده اند. چون به این نکته علم داشته اند که اگر از این جهت نقصى وجودداشته باشد نفوذى پیدا نخواهند کرد. چنانچه بسیارى از مکاتب بشرى با نداشتن برنامه هاى معنوى و یا ضعف آن به شکست منجر شده اند.

نماز در اسلام

درباره جایگاه نماز در دین مبین اسلام قبلاً مطالبى را بیان داشته ایم و لیکن در این بخش چون از نماز و عبادت در برخى از ادیان الهى و مکاتب بشرى سخن گفته ایم. چند جمله اى را به مناسبت موضوع بیان مى داریم.

در دین اسلام که کاملترین ادیان الهى است و دینى است جاودانه و

جهانى، نماز سرلوحه همه عبادتهاست و آن را ستون دین دانسته اند. این عمل شبانه روز پنج بار بر هر مسلمانى واجب و لازم است و باید به وقتش آن را انجام دهند چون ترک آن بزرگترین گناه و معصیت به حساب مى  آید. عقیده مسلمانان بر این است که نماز انسان را از هرگونه کارهاى زشت و ناپسند دور ساخته و مانع عظیمى در مقابل همه ظلمها و بى عدالتى ها و رذایل پَست اخلاقى است. انسانى که مسلمان است و اهل نماز باشد دروغ نمىگوید، حقوق دیگران را زیر پا نمى گذارد، در امانت دیگران خیانت روا نمىدارد، بدنبال کسب حرام نمى رود، به همنوعان اذیّت و آزار نمى رساند.

مسلمان نمازگزار غیبت دیگران نمى کند، تهمت و افتراء نمى زند، کلمات زشت و قبیح بکار نمى برد. فحاشى به برادران دینى حتى به همنوعانى که مسلمان نیستند نمى کند. در محاکم قضایى شهادت دروغ نمى دهد. به بینوایان و محرومان تا آنجا که توان و قدرت داشته باشد کمک مادى و معنوى مى نماید. در برخورد با دیگران متعادل است. طورى رفتار نمى کند که موجب تحقیر دیگران گردد کبر و غرور را جزء شخصیت خود ندانسته بلکه مقام کبرایى را از آن پروردگار خویش مى داند. خلاصه اینکه نمازهاى واجب پنجگانه چنان براى یک مسلمان اثر بخش است که مى تواند همه اوصاف و اخلاق انسانى را در او ایجاد و تمام صفات زشت را از او دور سازد.علاوه بر نمازهاى پنجگانه که براى هر مسلمانى اقامه و بجا آوردن آن

واجب است نمازهاى دیگرى هم وجود دارد که بسیارى از آنها مستحب مى باشند مگر چند نمازى که در وقتهاى خاص واجب مى شوند. هر کدام از نمازهاى واجب و مستحب داراى مقدمات و شرایط خاصى هستند که در رساله هاى عملیه مراجع بزرگوار تقلید بیان شده است.

البته نماز یکى از اعمال دینى است که انجام آن براى هر فردى که مسلمان است واجب مى باشد و در کنار آن اعمال عبادى دیگرى نیز مطرح است.

این بود خلاصه اى از بحث نماز و عبادت در ادیان مختلف که به اختصار بیان نمودیم.

و هدف از تبیین این بخش این بوده است که براى جوانان روشن سازیم برنامه نماز و عبادت هیچ اختصاصى به دین اسلام ندارد بلکه هر مکتب و آئینى چنین برنامهاى را براى پیروان خود در نظر گرفته اند و نبود و کاستى برنامه عبادى در کنار برنامه اعتقادى در هر دینى نشانه بزرگترین ضعف در آن است و دقیقاً چنین است که هیچ مکتبى بدون وجود برنامه معنوى و عبادى پایدار نخواهد بود. و این جهت قضیه است که ادیان و مکاتب را دوام و قوام مى بخشد.

وقتى که براى ما روشن شد که در همه ادیان مسائل عبادى وجوددارد و هیچ مکتبى بدون دستور عملى همراه نیست چرا به دستورات و تعالیم بشرى تن دهیم و خود را مقید به برنامه هایى بنمائیم که ساخته و پرداخته فکر ناقص بشرى است. و وقتى که انسان حتماً باید تحت یک سلسله

قوانین و برنامههایى تحت عنوان دین زندگى کند چرا به قانون خالق و پروردگار خویش تن ندهد و تسلیم نگردد اگر انسان ذاتاً و فطرتاً بنده و عبد خلق شد چرا خود را بنده و عبد خالق خود درنیاورد و چرا بندگى و بردگى انسانهاى دیگرى را بنماید که در خَلق و خُلق همتاى اویند.

براى ما مسلمان بسیار روشن است که فقط در تدوین برنامههاى الهى سعادت و نیکبختى نهفته است و انجام همان برنامه ها متضمن کمال و سعادت حیات بشرى است که این تعالیم در ادیان الهى گذشته یعنى یهود و مسیح وجودداشت و آنان که در همان زمان بدان عمل مى کردند راه درستى را طى مى کردند امّا بعد از ظهور اسلام آن تعالیم الهى بصورت کامل در این دین مطرح و بیان گردید و اگر سعادتى براى بشر در دنیا و آخرت باشد در همین دین نهفته است. نه در ادیان و مکاتب بشرى که امروزه با شعارهاى پر طمطراق خود تبلیغات دامنه دارى را به راه انداخته و جوانان مسلمان را در کشورها و جوامع اسلامى نشانه گرفته و هدف خویش قرار داده اند.

پس بیائیم به تعالیم اسلام و اعمال عبادى آن خصوصاً به نماز خود را مقید سازیم تا کمال و سعادت را براى خویش و جامعه خود تضمین نمائیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/4/30 :: ساعت 10:59 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان12

غیبت برادران دینى مانع کمال نماز

حرمت غیبت و اثر سوء این گناه بر کسى پوشیده نیست. در مذمت غیبت در دین مطالب زیادى بیان شده که مادر مقام بیان آن نیستیم چون بحث ما در این باب نمىباشد. آنچه که در اینجا مطرح است رابطه غیبت و نماز و یا آثار غیبت در نماز است. سئوال مى شود که آیا غیبت برادران دینى در نماز هم تأثیر دارد و یا آثار غیبت در عبادات هم ظاهر مى گردد یا خیر؟ آنچه که در شرع منوّر آمده و پیشوایان دین به ما تعلیم دادهاند این است که غیبت ارتباط و پیوند نزدیک و عمیق با ترک عبادت و یا کاهش آن دارد و یا اینکه معصیت غیبت مانع بزرگى براى تأثیر نماز و سایر عبادات

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معراج السعاده، ص407.

مىباشد. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در حدیثى فرمودهاند: مَنِ اغتابَ مُسلماً اَوْ مُسلمةً لَمْ یقبل اللهُ صلاتَه ولا صیامَهُ اربعین یوماً ولیلةً اِلاّ اَنْ یغفر لَهُ صاحبه.

«هرکس که غیبت مرد یا زن مسلمانى را نماید تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذیرفته نیست مگر اینکه غیبت شونده او را ببخشاید»(1).

و ملاک و معیار در غیبت این است که یاد کنى او را به چیزى که او راضى نیست. که امام خمینى(رحمه الله) مىفرمایند: این ملاک و معیار در تهمت هم هست و به همین خاطر تهمت دو عقاب دارد یکى عقاب تهمت و دیگرى گناه غیبت.

بنابر این غیبت هم یکى از معاصى و گناهان کبیره است که از موانع کمال نماز به حساب مى آید.

11 ـ آزردن همسر مانع قبولى نماز

مانع دیگرى که براى کمال نماز در نصوص و روایات بدان اشاره شده است اذیت و آزار و روا داشتن ستم به همسر مى باشد. یکى از بارزترین مصادیق ظلم که شاید عقاب شدیدترى هم داشته باشد ظلم به همسر در خانه است.

در توصیه هاى اولیاى دین و بزرگان دینى سفارش زیادى شده که در میان اعضاى خانواده عدالت بلکه عفو و گذشت و اخلاق دینى باید حاکم باشد. و کمترین ستم نسبت به زیر دستان، هیچ توجیه شرعى ندارد. و این

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج75 ص258.

عمل که قبیح ترین و زشت ترین عمل محسوب مى شود مانع بزرگى براى کمال نماز است. از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مرویست که فرمودند:

«کسى که همسر خود را آزار دهد نماز و اعمال نیک او پذیرفته نیست نزد خداوند مگر اینکه او را کمک نماید یا او را راضى نماید هر چند در تمام ایام عمر، روزه داشته باشد و نیز شوهر هم داراى همین نوع از عذاب و عقاب است در صورتى که به همسرش ظلم روا بدارد»(1).

از اصحاب و یاران پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که حضرتشان به سه چیز بسیار تأکید داشته و نزدیکان خود را بدان توصیه مىفرمودند: الصلاة الصلاة وما ملکت ایمانکم لا تکلِّفُوهم ما لایطیقون واتقوا الله فى النساء فانَّهُنَّ عوانٌ فى ایدیکم.

«نماز، نماز بگزارید و به زیر دستان به نیکى رفتار کنید و از خدا بترسید در کار زنان که آنان اسیران دست شمایند»(2).

نماز و عدالت با زیر دستان و تقواى الهى سه امر مهمى هستند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پیروان و نزدیکان خود را بدان توجه دادهاند. به نظر مىرسد که ارتباط این سه امر در این باشد که نماز واقعى موجب مى شود که نمازگزار از ظلم و تعدى به حقوق دیگران دورى نموده و درجات ایمان و ترس از خدا در قلب او بیشتر گردد. و متقابلاً کسى که به خانواده و دیگران ظلم و ستم نماید و در عین حال نماز هم بخواند. نمازش هر چند شرط

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه، ج14 ص116.

2 ـ احیاء العلوم، ج2 ص90.

صحت را دارا است ولى قطعاً شرط کمال را فاقد است.

چنین حکمى هم براى مردان آمده است و هم براى زنان. در روایات تأکیدات زیادى شده است که زن باید در رضایت شوهر بکوشد. و احادیث بسیارى از معصومین(علیهم السلام) در باب ارتباط عبادات با رضایت شوهر بیان شده است.

از صاحب شریعت اسلام و خاتم پیامبران(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت است که: «خداوند نماز پنج گروه را نمى پذیرد بندهاى که از مولاى خود فرار کرده است، شراب خوار، ربا خوار، کسى که عاق والدین قرار گیرد و زنى که شوهرش از او راضى نباشد»(1).

پس نماز در رعایت موازین شرع و در زندگى خانوادگى و عفو و گذشت در روابط زناشویى نقش مهمى را ایفا مى کند یعنى آنان که مواظبت بر عبادات و نماز خویش دارند و بدان اهمیت مى دهند به حفظ موازین شرع مقیدتر و به مقام قرب الهى نزدیکترند. چون کمترین آثار نماز همین است که در میان اهل خانواده ظاهر گردد و از آنجا به جامعه تسرّى یابد و آنکه به حفظ نماز توجه و اهمیتى قائل نیست از معاصى و گناهان نسبت به خانواده و جامعه اِبایى ندارد.

پس بیائیم به این کلام نورانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) جامه عمل بپوشانیم که فرمودند: مَنْ صَبَرَ على سوء خُلق اِمرأته اعطاه الله من الاجر مثل ما اعطى ایوب على بلائه ومَنْ صَبرتْ على سوء خُلقِ زوجِها اعطاها اللهُ مثل ثوابِ آسیةَ امرأة

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج13 ص332.

فرعونَ.

«مردى که در بدخویى زن خود صبر کند حق تعالى وى را مزدى مثل آن دهد که ایوب(علیه السلام) را داد در بلا. و هر زنى که بر بد اخلاقى شوهر خود صبر کند حق تعالى وى را ثوابى مثل ثواب و پاداش آسیه زن فرعون دهد»(1).

12 ـ عدم تأثیر نماز آنان که چشم آلوده دارند

یکى از بزرگترین گناهان و معاصى کبیره که در کلمات نورانى معصومین(علیهم السلام) بعنوان تیر خلاص ابلیس از آن تعبیر شده است نگاه گناه آلود است. خداوند در قرآن کریم شدیداً بندگان خود را از این کار نهى نموده است. در سوره نور فرمود: قل للمؤمنین یَغُضُّوا من ابصارهم ویَحْفَظُوا فروجهم ذلک ازکى لهم اِنَّ الله خبیر بما یصنعون وقل للمؤمنات یَغْضُضْنَ من ابصارهنّ ویَحْفَظْنَ فروجهنّ.

«به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه نامحرم) بپوشانند و فروج خود را حفظ کنند این براى آنها پاکیزهتر است خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) بپوشانند و دامان خویش را حفظ کنند»(2).

مطابق این آیه و آیات و روایاتى که در این باره وارد شده اند مسأله چشم چرانى و نگاه به نامحرم را هم براى مردان و هم براى زنان تحریم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج2 ص90.

2 ـ سوره مبارکه نور، آیه 30 ـ 31.

نموده است که باید به شدّت از آن دورى جست و از عواقب آن ترسید.

چنانچه در شأن نزول آیه مزبور از سوره نور گفته شد که جوانى از انصار در مسیر خود با زنى روبرو شد و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مى دادند، چهره آن زن، نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگامى که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود به او خیره شده بود در حالیکه راه خود را ادامه مى داد تا اینکه وارد کوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى استخوان یا قطعه شیشه اى که در دیوار بود صورتش را شکافت هنگامى که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جارى است و به لباس و سینه اش ریخته با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى روم و این ماجرا را بازگو مى کنم هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به او افتاد فرمود چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل کرد در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه فوق را آورد»(1).

در باب پیوند و ارتباط نماز با نگاه گناه آلود این نکته قابل توجه است که اهل نماز از این معصیت کبیره همانند سایر گناهان کبیره مبرا مى باشند چون اگر کسى واقعاً اهل اطاعت و عبادت بوده و اعمال عبادى او داراى آثار باشد باید او را از معاصى و گناهان خصوصاً از این گناه بزرگ مصون و محفوظ نگه بدارد. یعنى نماز او باید بهترین مانع و رادع در مقابل گناهان

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسیر نمونه، ج14 ص435.

بوده باشد و بهترین سپر او در برابر تیر دشمنان.

جوانى که بر عبادات و نماز خود محافظت مىکند قطعاً بر دیدگان خود نیز حراست دارد. و نمازى که نتواند دیده و دل را حفظ نماید در دل نمازگزار نفوذ نکرده است و بدون تردید نماز بى حاصلى است.

چنین نمازى به خدا نرسد و حتى در روایت آمده که به صورتش زده مى شود. در زندگى داود پیامبر(علیه السلام) نقل شده است که خداوند بر او وحى نمود که: «اى داود چه بسا بندهاى به نماز مى ایستد و نماز مى خواند و من آن نماز را به صورتش مى زنم و صدایش را از خودم دور داشته طورى که صداى قرائتش به من نرسد اى داود آیا مى دانى آن نمازگزار چه کسى است؟ او کسى است که زیاد به خانه ها و حریم مؤمنین با چشم فسق و گناه نگاه مى کند و این کسى است که نفسش او را وسوسه مى کند به اینکه اگر امیر و حاکم بر مردم بشود از راه ظلم گردنها را بزند»(1).

خلاصه مطلب در این فصل این است که همه موارد دوازدگانه اى که بیان شد موانع کمال نماز مى باشند پس هر چند که شخص مقید به نماز و عبادتش باشد ولى اگر نتواند این موانع را کنار زند، آثار واقعى نماز در زندگى او ظاهر نمى شود. و اگر مى بینیم با قیام به سوى خدا و انجام اعمال عبادى و دینى، تکاملى براى ما حاصل نمى شود باید جستجو کرد که کدامیک از این عوامل مانع رشد و تکامل بوده اند چون یک نماز خالصانه و بدون مانع کمال مى تواند مقاماتى را براى نمازگزار بوجود آورد.
1 ـ بحار الانوار، ج84 ص257.

شناخت و معرفت موانع و از بین بردن آن گام اصلى براى ظهور آثار عبادت است. آنچه از متون دینى بدست مى آید این است که همه این موانع درونى و بیرونى به دو منشأ اصلى برگشت مى کنند.

یکى بکارگیرى قوه خیال است و دیگر تعلق خاطر به امور دنیائى است که در رأس همه گناهان مى باشد.

باید نمازگزار در رفع این دو مانع بکوشد و این دو سرچشمه شیطانى را بپوشاند تا نهرهاى انحراف و پلیدى از آن جارى نگردد. مادام که قوه مخیّله انسان قوى باشد و او را به خود مشغول بدارد و نیز در دل نهال حب و دوستى به دنیا رشد نماید اگر سالها سال هم به نماز و عبادت مشغول باشد اثرى از آن در زندگى خود مشاهده نخواهد کرد. چون تا زمانى که در او خیال زنده باشد عقلش را حیاتى نیست و زمام همه امور حتى عبادات او در دست خیال است نه عقل.

بنابر این نه تنها نماز و عبادت و امور معنوى بلکه همه امور زندگى او بر مبناى وهم و خیال پیش مى رود چنین فردى اگر عبادت هم مى کند و به پرستش خدا مشغول مى شود براى رسیدن و یا دسترسى به اهداف مادى است. امام خمینى(رحمه الله) در این زمینه مى فرمایند:

«همه تشتت خاطر و مانع در حضور قلب دو منشأ بزرگ دارد که عمده امور به آن دو منشأ بر مى گردد. یکى هرزه گردى و فرّار بودن خیال است و منشأ دیگر حب دنیا و تعلّق خاطر به حیثیات دنیوى است. و به خاطر همین است که چهل پنجاه سال نماز ما را در دل اثرى جز ظلمت و

کدورت نیست و آنچه باید معراج قرب حق و مایه انس به آن مقام مقدس باشد ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به مقام انس، فرسنگها دور کرده. اگر نماز ما بویى از عبودیت داشت ثمره اش خاکسارى و تواضع و فروتنى بود نه عجب و خود فروشى و کبر و افتخار که هر یک براى هلاکت و شقاوت انسان سببى مستقل است»(1).

پس باید همه ما سعى نمائیم تا در زندگى به این پیروزى دست یابیم و آثار این امر عظیم الهى (نماز) را لمس نموده و به مقام عارفان و مرتبه عاشقان که هدف اصلى خلقت انسانى است و اصل گردیم.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سر الصلاه، ص30.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/4/30 :: ساعت 10:42 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان11

 

موانع کمال نماز

در این بخش مى خواهیم موانعى را بر شماریم که در قبولى یا کمال نماز دخیل مى باشند و نمى گذارند که آثار واقعى نماز در زندگى نمازگزار ظاهر گردد. هر چند که در مباحث گذشته در این زمینه مطالبى گفته شد ولیکن به جهت اهمیت موضوع، موانع اصلى را به تفصیل در اینجا بیان مى نمائیم.

با سیر اجمالى در آیات و روایات چنین بدست مىآید که این موانع دو دستهاند ومىتوان آنها را به دو قسمت کاملاً جداگانه تقسیم بندى نمود. یک قسم از آنها جزء موانع درونى مى باشند که در حال اقامه نماز باید بدان توجه داشت و سعى در رفع آن نمود و قسم دیگر موانع بیرونى هستند که به عملکرد و رفتار نمازگزار بر مى گردد. قسم اوّل که عبارت بود از عدم حضورقلب، اکتفا به ظاهر نماز، سبک شمردن نماز و عدم مداومت در نماز، قبلاً بیان شد و امّا بخش دیگر آن که موانع بیرونى مى باشند بسیار

حائز اهمیت بوده که در این فصل به آنها پرداخته و سعى مى شود که با بضاعت اندک علمى توضیحاتى را در ذیل هر کدام، بیان نمائیم.

اهم آن موانع بیرونى عبارتند از:

1 ـ شرب خمر

نوشیدن خمر و هر ماده اى که زوال عقل را در پى داشته باشد و یا انسان را از حالت تعادل خارج نماید موجب نقص عبادات و عدم قبولى نماز مى شود. خداوند در چند جاى قرآن کریم انسانهاى مست را از نماز خواندن نهى فرموده است. در سوره مبارکه نساء آیه 43 فرموده: یا ایها الذین آمنوا لاتقربوا الصلاه وانتم سکارى. «اى کسانى که ایمان آورده اید در حالیکه مست هستید به نماز نزدیک نشوید».

یعنى فرد مست نمازش مقبول حق نبوده و داراى اثر نیست چونکه او نمى داند در حال نماز چه مى گوید و با چه کسى در حال راز و نیاز است.

اصولاً افراد مست نه تنها نمازشان در درگاه حق آثار کمال را دارا نیست بلکه سایر عبادات و اعمال دینى شان با اشکال مواجه است. چون کسانى که به نهى الهى و معصیت خداوند تن مى دهند تمایلى به واجبات و تعالیم دینى ندارند و تدریجاً از یاد خداوند غافل مى گردند و شیطان ذکر و یاد خداوند را از قلبشان بیرون مى برد. چنانچه در قرآن فرموده است: انّما یرید الشیطان اَنْ یُوقع بینکم العداوة والبغضاء فى الخمر والمیسر ویصدکم عن ذکر الله و عن الصلاه فهل انتم منتهون.

«شیطان مىخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار، عداوت ایجاد کرده و شما

را از ذکر خدا و نماز بازدارد آیا (با این همه زیان و فساد و با این نهى اکید) خوددارى خواهید کرد؟»(1).

در شدّت مذمّت نوشیدن شراب امام باقر(علیه السلام) فرموده اند: «کسى که شراب بنوشد و مست گردد تا چهل روز نمازش قبول نیست پس اگر نمازى را که در این روزها ترک کند عقاب و کیفرى چند برابر خواهد داشت»(2).

از ظاهر کلام امام پیداست که مراد از عدم قبول نماز در حال مستى، عدم کمال است یعنى اینکه نماز قبول واقع مى شود ولى شرط کمال را دارا نمى باشد. چون فرموده اند که اگر نماز نخواند عقاب او چند برابر است و این سخن بدان معناست که نوشیدن شراب یک معصیت است که عذاب و عقاب خود را دارد و ترک نماز معصیت دیگر که عذاب جداگانه اى دارد.

پس اگر از نماز در حال مستى نهى شده بخاطر آن است که اقامه نماز در چنین حالتى تأثیر ندارد و آثار کمال بر او مترتب نمى گردد. چنانچه در روایت دیگر از امام باقر(علیه السلام) رسیده است که فرمودند:

«گناهى بدتر از شرب خمر نیست و شرابخوار در حال مستى نماز واجب را رها و با مادر و خواهر و دخترش همبستر مى شود زیرا او در آن حال اندیشه خود را از دست داده است»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه مائده، آیه 91.

2 ـ ثواب الاعمال، ص551.

3 ـ وسائل الشیعه، ج17 ص250.

و شاید به خاطر شدّت حرمت و نجاست خمر باشد که بسیارى از فقها فتوا داده اند به اینکه اگر بر کسى عطش و تشنگى فشار آورد و جز شراب، هیچ نوشیدنى در دسترس نداشته باشد که عطش خویش را برطرف سازد. نوشیدن بول انسانى بر شراب ترجیح دارد.

بنابر این انسان شراب خوار، اگر اهل نماز هم باشد نباید مترصد این باشد که آثار نماز در زندگیش ظاهر گردد.

2 ـ خوددارى از بول در حال نماز

از جمله عواملى که موجب عدم کمال نماز است و باعث مى شود که نماز در روح نمازگزار اثر نبخشیده و تأثیر تکاملى نداشته باشد خوددارى از بول و باد معده است. چنانچه در رساله هاى عملیه مراجع تقلید آن را از مکروهات در نماز دانسته اند یعنى بهتر است که در این حالت فرد قیام به نماز نکند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) وارد شده است که فرمودهاند: لا صلاةَ لحاقِن وَلا حاقب. «کسى که در حال خوددارى از بول یا باد معده نماز بخواند نمازش کامل نیست»(1).

البته این شاید بدان جهت باشد که شخص نمازگزار در چنین حالتى فاقد تمرکز حواس بوده و به فکر نمازش نیست. کسى که در حال عمل عبادى توجه بدان نداشته باشد و نداند که مشغول چه کارى مى باشد مسلّم است که آثار و نتایج آن را نیز نخواهد دید.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المحجة البیضاء، ج1 ص254.

3 ـ پرخورى باعث کسالت از اقامه نماز است

درباره پرخورى، در دین اسلام مذمّتهاى زیادى رفته است. پرخوردن مضرات بسیارى در پى دارد که یکى از آنها، زیان به عبادت و نماز است. کسى که با شکم پر قیام به نماز نماید از نمازش چندان بهره اى نمى برد و نمازش به او سودى نمى بخشد چون بدون نشاط و شادابى بلکه با کسالت و بى حالى به خداوند توجه کرده است و چنین شخصى از عبادتش چندان طرْفى نبندد و به عمق و حقیقت عبادت نرسد به همین خاطر او را در ملکوت آسمانها راهى نیست چنانچه ابن عباس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت کرد که فرمودند: لایدْخُل ملکوت السماءِ مَنْ مَلاء بَطنُهُ. «کسى که شکمش پر باشد وارد ملکوت آسمان نشود»(1).

حکیمى گفته است که علم و حکمت را در گرسنگى نهادهاند و جهل و معصیت را در سیرى و انسانهاى مؤمن در دین و دنیا سودمندتر از گرسنگى ندیده اند و طالب آخرت را چیزى زیانکارتر از پرخوردن نباشد.

ابوطالب مکى گوید: مَثَل شکم مَثَل طبل است آواز آن به این خوش است که سبک و تنگ و تهى است پس چون شکم خالى باشد تلاوت خوشتر و قیام براى خدا طولانى تر و خواب اندک باشد.

ظاهراً روایت از معصوم است که فرموده اند: اوّل بدعتى که پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گذاشته شد سیرى بود و چون شکم مردمان سیر شد نفس

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج3 ص171.

آنها سرکشى کرده و به سوى دنیا متمایل شد(1).

در کم خورى منافعى نهفته است که در پرخورى هیچ یک از آن منافع وجود ندارد. دورى از خداوند، کسالت در عبادت، مردن دل، قساوت قلب، پلیدى باطن و بیمارى جسم همه از آثار زیانبار پرخورى است که بر هر عاقل و عالمى شایسته است از آن بپرهیزد تا این همه ضرر و زیان را متوجه خود نسازد. از رسولخاتم(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت است که: الفکر نصفُ العبادةِ وقلّةُ الطعامِ هِىَ العبادةُ. «تفکر نصف عبادت است و کم خورى عبادت است»(2).

و کلام گوهر بار على(علیه السلام) این است که: «از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است»(3). و مى دانیم که نماز با کسالت نماز منافقان است نه مؤمنان(4).

4 ـ ریا و خودنمایى در نماز

قبلاً به این نکته اشاره شد که شرط کمال و صحت نماز، حضور قلب و اخلاص است و آن کس که شائبه ریا در نمازش باشد، نماز او مقبول حق قرار نمى گیرد. چون اقامه چنین نمازى براى خدا نخواهد بود و هر عملى که اغراض و اهداف غیر الهى در آن باشد در راستاى همان هدف پذیرفته است. امّا نزد بارگاه الهى پذیرشى براى آن نیست در حدیث از امام

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج3 ص171.

2 ـ احیاء العلوم، ج3 ص171.

3 ـ غرر الحکم، ص80.

4 ـ سوره مبارکه نساء، آیه 142. و سوره مبارکه توبه، آیه 54.

صادق(علیه السلام) رسیده است که فرمودند: «چون روز قیامت فرارسد بندهاى را مىآورند که اهل نماز بوده و خود نیز چنین ادعا مىکند به وى مىگویند: تو بدان جهت نمازگزاردى که تو را مدح و ستایش کنند پس به ملائکه دستور مى رسد او را به سوى آتش ببرند»(1).

چون نماز فرمان الهى است و نشانه ستایش عبد به معبود مى باشد اگر براى غیر خالق و معبود اقامه گردد خود نوعى شرک نیز محسوب مى شود چون عملى که باید براى خدا انجام گیرد در غایت و هدف آن غیر خدا هم دخیل بوده است. و حتى اگر غیر خدا نبود آن عمل انجام نمى گرفت و به همین خاطر نمازگزارى که نمازش را براى نشان دادن خود به مردم و یا ستایش و مدح دیگران اقامه نماید مشرک تلقى شده است. چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند: مَنْ صلّى صلاةً یُرائى بها فَقَدْ اَشْرک.
«کسى که براى خود نمایى نماز بخواند مشرک است»(2).نه تنها ریاء در حال نماز شرک به خداست بلکه ریا و خودنمایى در هر عملى شرک محسوب مى گردد چون هر نوع ریا و خود نمائى داراى دو جهت است که هر دو جهت آن منجر به شرک مى شود. ریا یا بدان معنى مىباشد که انسان شأن و عظمت الهى را چنان کوچک نموده که در عرض مخلوقات او قرار داده و یا بدان معناست که خود یا دیگران را به عظمت خالق بالا برده است.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج62 ص301.

2 ـ بحار الانوار، ج67 ص222.

5 ـ مال حرام مانع کمال نماز

یکى دیگر از موانع کمال نماز استفاده از مال حرام است. طمع به اموال دیگران، قانع نبودن به حقوق حقه خویش و عدم رعایت موازین شرع در خوردن و آشامیدن مانع بزرگى براى رسیدن انسان به کمال است.

در رعایت حلال و حرام الهى در اسلام آنقدر تأکید شده که در روایت داریم اگر دکمه پیراهن کسى از مال حرام تهیه شده باشد نمازش صحیح نیست. این در پوشش است که این چنین درباره آن سختگیرى شده، بسیار روشن است که در خوردن مال حرام، مسأله از این مهمتر است.

از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند: «همانا از طرف خداوند هر شب فرشتهاى بر بیت المقدس پیام مى دهد آن کس که اندک مال حرامى بخورد خداوند نه صرفى از او قبول خواهد کرد و نه عدلى. که صرف نماز مستحبى را گویند و عدل نماز واجب را»(1).

و نیز فرمودهاند: «هر کسى لباس بخرد به ده درهم و یک درهم از آن ده درهم حرام باشد مادام که با آن لباس نماز بخواند خداوند آن نماز را نمى پذیرد»(2). و «هر کسى که یک لقمه حرام بخورد نماز او تا چهل شب قبول نشده و دعاى او تا چهل روز مستجاب نگردد»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج103 ص16.

2 ـ احیاء العلوم، ج2 ص195.

3 ـ سفینه البحار، ج1 ص503.

سرمایه و مال حرام نه تنها اثرش را در نماز ظاهر مى سازد بلکه در سایر اعمال عبادى هم اثرات سوءاش را مى گذارد چنانچه از معصوم(علیه السلام)روایت است که: هرکس که مال حرام کسب کند اگر صدقه دهد قبول نباشد و اگر بر جاى گذارد توشه آن آتش است(1).

پس گوشت و پوستى که از حرام بروید و خونى که از حرام جریان داشته باشد آن گوشت و پوست مستحق آتش دوزخ است نه مستوجب ثواب. و نماز با این خصیصه مفید فایده نیست مگر با ترک یا توبه از آن و فاصله از مال حرام.

6 ـ رابطه نماز با خمس و زکات

این مسأله بسیار روشن است که کسب و یا استفاده مال حرام منحصر در این نیست که حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از اموال غصبى مردم که از طریق غیر مشروع بدست آمده استفاده نمائیم بلکه براى حرام غیر از بهره بردارى از حقوق دیگران مصادیق دیگرى هم در شرع تعیین شده است که یک مورد آن استفاده از اموال و سرمایه اى است که خمس و زکات آن داده نشده باشد یعنى حق الهى از اموال شخصى انسان پرداخت نشده است.

همه فقها و علماى دینى اتفاق دارند بر اینکه استفاده از چنین سرمایه اى حرام است. و نماز با پوشش لباسهایى که از پول تخمیس نشده

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج2 ص196.

خوانده شود صحیح نیست. یعنى نماز در چنین صورتى شرط کمال را دارا نیست. امام خمینى(رحمه الله) در رساله عملیهشان در این باره چنین مى فرمایند:

«اگر با عین پولى که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد نماز خواندن در آن لباس باطل است به احتیاط واجب»(1).

از امام صادق(علیه السلام) روایت است که فرمودند: وَلا صَلاةَ لمن لازکاة لَهُ.
«و کسى که زکات خود را نمى پردازد نمازش پذیرفته نیست»(2).

و یا اینکه على(علیه السلام) مى فرمایند: لایقبل الله الصلاةَ مِمَّنْ منع الزکاة.

«هرکس که مانع دادن زکات شود نمازش قبول نمى شود»(3).

بنابر این آن کس که مال حرام مى خورد و سرمایه اى از طریق غیر شرعى کسب مى کند با کسى که اموال و سرمایه از مسیر شرعى و حلال بدست مى آورد ولى حق الهى (خمس و زکات) را پرداخت نمى کند هر دو به نوعى مبتلا به حرام شده اند و اگر با این سرمایه لباسى تهیه نموده و با آن نماز بخوانند تردیدى نیست که آن نماز، بدون اشکال نخواهد بود.

پس باید سعى شود که در شرط صحت و کمال نماز، پیوند و ارتباط آن را با این امور لحاظ نمود که اینها ارتباط نزدیک و پیوند عمیق با هم
دارند.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رساله امام خمینى(رحمه الله)، مسأله 820.

2 ـ بحار الانوار، ج84 ص252.

3 ـ بحار الانوار، ج96 ص29.

7 ـ تأثیر ربا در نماز

از جمله مصادیق سرمایه حرام، ثروتى است که از طریق ربا بدست آید تحصیل و کسب درآمد از طریق ربا در مرتبه محاربه و جنگ با خداست و مسلّم است کسى که با خدا در حال جنگ باشد دشمنى با او را اظهار کرده است و کسى که دشمن خدا باشد چگونه مى تواند او را عبادت نماید؟ در قرآن کریم خداوند فرموده اند:

یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وذروا مابقى مِنَ الربوا إن کنتم مؤمنین.

«اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا بترسید و آنچه از ربا باقى مانده را رها کنید اگر مؤمن هستید»(1).

یعنى شرط ایمان به خدا دورى از رباست و آن کس که در معاملات شخصى اموال و سرمایه خود را با ربا آمیخته مى سازد در ایمانش نسبت به پروردگار تردید است.

آنچه از آیات اواخر سوره بقره استفاده مى شود این است که ربا خواران با قانون الهى در جنگ و مبارزه هستند و قطعاً چنین افرادى ایمان ندارند و چون مؤمن نیستند در قیامت عذاب آنها دائمى است و اهل نماز جزء این دسته از افراد نیستند و اگر چنین افرادى نماز هم بخوانند نمازشان، نماز واقعى و اثر بخش نیست چون کسانى که اهل عبادت باشند و خدا را با معرفت پرستش نمایند از اعمالى که خداوند شدیداً از آن نهى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 278.

نموده دورى مى کنند.

اگر چه شاید عمل ربا خوارى در میان عرف جامعه مسلمین به عنوان یک سنت رایج درآمده باشد و قبح و زشتى خود را از دست داده باشد و لیکن شدت حرمت آن از بسیارى از گناهان و معصیتهایى که ما تصور مى کنیم بیشتر و بالاتر است. چنانچه در روایت آمده است که: درهمٌ من الربا اشَدُّ عند الله من ثلاثین زنیّةً فى الاسلام.
«یک درهم ربا نزد خداوند شدیدتر از سى عمل زنا در اسلام است»(1).

پس نماز فرد ربا خوار ظاهر و صورت نماز را داراست امّا صورتى که فاقد روح و باطن است همانند جسدى که روح در آن وجود ندارد. مسلّم است چنین نمازى را خاصیتى نیست.

بنابر این خوردن ربا در عبادات و انجام اعمال عبادى بى تأثیر نیست. براى ظاهر شدن آثار عبادات در زندگى باید از این عمل حرام نیز دورى جست. هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) روایت مىکند که امام فرمودند:

اِنَّما حرم الله ـ عز وجل ـ الربا لکیلا یمتنع الناس مِنْ اصطناع المعروف.

«خداوند ربا را حرام نموده تا مردم از کار نیک و پسندیده امتناع نورزند»(2).

و نیز فرمودهاند:

آکل الربا لایخرج من الدنیا حتى یتخبطه الشیطان.

«ربا خوار از دنیا بیرون نمىرود مگر اینکه بنوعى از جنون مبتلا خواهد شد»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج2 ص196.

2 ـ وسائل الشیعه، ج12 ابواب الربا، ص422.

3 ـ تفسیر نور الثقلین، ج1 ص291.

8 ـ مستحباتى که ضرر به واجب رساند

یکى دیگر از امورى که موجب زیان به فرائض مى گردد توجه بیش از حد و افراطى نسبت به نوافل است.

انجام مستحبات اگر چه موجب کمال است و لیکن اگر از حد خود بگذرد و موجب کم توجهى به واجبات گردد ترک آن بهتر از انجام آن است چون شرط تقرّب در انجام مستحبات در صورتى است که مکمل واجبات باشند. در شرع مقدس به نوافل و مستحبات بسیارى چون طهارت دائمى (دائم الوضو بودن)، ذکر زبانى، رفع حاجات برادران دینى و صدها سنّت دیگر براى رسیدن به قله هاى کمال توجه داده شد. امّا انجام همه این سنن مستحبه مادام که یک واجب در کنار آن ترک گردد هیچ سودى نخواهد بخشید. در حقیقت این یکى از خواطر ابلیسى و وساوس شیطانى است که آدمى را به انجام برخى از مستحبات مشغول و او را با این اعمال مسرور ساخته در حالیکه لذّت قیام به واجب را از او سلب نموده است.

امام عارفان و سید سالکان على(علیه السلام) مىفرمایند: لاقربةَ بالنوافل إذا ضَرَّتْ بالفرائض.

«نوافل و مستحبات اگر به واجبات ضرر رسانند موجب تقرب به درگاه خدا نخواهند بود»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غرر الحکم، ص345.

این یک اصل و قاعده کلى است که ترک مستحبات زمانى که زیانى به واجبات رساند اولى از انجام آن است.

وامّا در خصوص نماز تأکید بیشترى در روایات شده است. امام موسى کاظم(علیه السلام) در این باره مى فرمایند:

لاتَصُمْ صوماً یمنعک من الصلاةِ فانّ الصلاةَ احبُّ الى الله من الصیام

«روزهاى که مانع انجام نماز مى شود نگیر چرا که در پیشگاه خداوند نماز بهتر از روزه است»(1).

پس این خدعه و فریب هواى نفس است که گوید: خدا از حق خویش مى گذرد پس سعى کن از امور ظاهرى غافل نشوى، اگر نماز را ترک کردى باکى نیست به دستگیرى خلق اهتمام و تلاش کن که رضاى الهى در همین است. باید بدانیم که اینگونه افکار، قطاع الطریق راه وصول به کمال بوده و انجام مستحبات در عقبه واجبات موجب تدارک و زمینه صعود به کمال و سعادت است.

9 ـ عاق والدین مانع کمال نماز

در اکرام و احترام به والدین و حرمت نهادن به مقام والاى پدر و مادر در اسلام و قرآن تأکیدات زیادى شده است. در روایات وارد شده است که یکى از گناهانى که در دنیا اثر خود را باقى مىگذارد و علاوه بر عذاب اخروى آثار و عقاب دنیوى بر آن مترتب مى شود. معصیت و گناه عاق

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج2 ص43.

والدین است. یعنى اگر فرزند، کارى کند که مورد لعن و نفرین پدر و مادر واقع شود خداوند علاوه بر عذاب دوزخ او را در همین دنیا عذاب مى کند. در آیاتى از قرآن کریم تصریح و تأکید شده که به پدر و مادر احسان و نیکى نموده و آنها را از خود نرنجانید. در پنج آیه از آیات قرآن کریم به این نکته اشاره شده است که در چهار آیه احسان به والدین را در کنار شرک نورزیدن به خداوند آورده است. شاید جهت آن این باشد که اهانت و بى احترامى فرزند نسبت به پدر و مادر نوعى شرک به خدا محسوب گردد.

در یکى از این آیات، توحید به ذات ربوبى (عدم شرک به خداوند) احسان و نیکى به والدین و اقامه نماز جزء پیمانها و عهدهایى است که خداوند از بندگانش گرفته است. در این آیه خداوند خطاب به مسلمانان مىفرماید ما این میثاق را از بنى اسرائیل گرفتیم ولى آنان عهد شکنى نمودند و نتیجه پیمان شکنى خود را دیدند پس شما سعى کنید که مثل آنان نباشید خطاب آیه در قرآن کریم چنین است که مى فرماید:

وَاِذْا اَخَذْنا میثاق بنى اسرائیل لاتعبدون الاّ الله وبالوالدین احساناً وذى القربى والیتامى والمساکین وقولوا للناس حُسْناً واقیموا الصلاة وآتوا الزکاةَ ثمّ تولیتم الاّ قلیلاً منکم وانتم معرضون.

و (به یاد آورید) زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید و با مردم به خوبى سخن بگوئید، نماز را بر پا دارید و زکات بدهید سپس (با اینکه پیمان

و عهد بسته بودید) همه شما جز عده کمى سر پیچى کردید، و از پیمان خود روى برگرداندید»(1).

اهمیت احترام به پدر و مادر تا بدان حد است که خداوند سپاس و شکر گزارى به آنها را در مرتبه سپاس به نعمتهاى الهى دانسته است با توجه به اینکه نعمتهاى الهى قابل شمارش نیست.

در سوره لقمان فرموده است: اَنِ اشکر لى و لوالدیک
«اینکه مرا و پدر و مادرت را شکر نمائى»(2).

از آیات و روایات چنین استفاده مى شود که کمترین بى احترامى در مقابل پدر و مادر معصیت و گناه به حساب مى آید و اهانت و تحقیر فرزند در مقابل آنان موجب انحراف فرزند از تعالیم دین خواهد شد و امّا در خصوص پیوند و رابطه نماز با این مسأله باید گفت که نماز شخصى که کنیه و بغض پدر و مادر را در دل داشته باشد اثر بخش نبوده و شرط کمال را دارا نخواهد بود.

از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمودند: لایقبل اللهُ صلاةَ العاقّ.
«نماز کسى که مورد عاق (نفرین) والدین واقع شده باشد قبول نیست»(3).

و نیز از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: مَنْ نظر الى ابویه نظر ماقت وهما ظالمان له لم یقبل الله له صلاةً.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 83.

2 ـ سوره مبارکه لقمان، آیه 14.

3 ـ مستدرک الوسائل، ج13 ص332.

«هرکس با چشم بغض و کینه به پدر و مادر خود که به وى ستم کرده اند نگاه کند نمازش در پیشگاه الهى قبول نیست»(1).

این در حالى است که در مقابل روایات مذکور، اخبار و احادیثى داریم که نگاه محبت آمیز و مهربانانه فرزند به چهره پدر و مادر را عبادت دانسته اند.

پس اگر جوان مؤمنى این مانع را در زندگى خود داشت سعى نماید که آن را رفع نماید و به هر طریقى ممکن (ولو اینکه از جانب پدر و مادر ظلم و ستمى به او شده باشد) رضایت آنان را نسبت به خود جلب نماید. براى اینکه رضاى الهى در رضاى پدر و مادر نهفته است. چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند:

رضى الله مَعَ رضى الوالدین.
«رضاى خدا از رضاى پدر و مادر است»(2).

پس کسى که عاق والدین باشد نه در دنیا خیر مى بیند و نه در آخرت و روایت از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است که:

«بوى بهشت از هزار ساله راه شنیده مى شود و با وجود این نمى شنود آن را کسى که عاق والدین باشد»(3).

و در روایت دیگر فرمودهاند: «جمیع مسلمین مرا خواهند دید مگر عاق والدین و شراب خوار و کسى که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد»(4).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج13 ص332.

2 ـ بحار الانوار، ج74 ص80.

3 ـ جامع السعادات، ج2 ص257.

4 ـ معراج السعاده، ص408.

و پایان بخش این قسمت از کلام را حدیث قدسى قرار مى دهیم که نکته تکان دهنده اى را در بردارد.

خداوند متعال در این کلام وحیانى خطاب به پیامبرش چنین مى فرمایند:

«به عزّت و جلالم سوگند که اگر عاق والدین عبادت جمیع پیغمبران را بکند از او قبول نمى کنم و اوّل چیزى که در لوح محفوظ نوشته شد این بود که منم خدایى که بجز من خدایى نیست هر که پدر و مادر از او راضى باشد من نیز از او راضى هستم و هر که پدر و مادر از او خشمناک باشد من نیز از او خشمناکم»(1).

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/4/30 :: ساعت 10:34 صبح )
»» سخن بزرگان

 در نبرد بین انسانهای سخت و روزهای سخت - این انسانهای سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت . شکسپیر


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/4/30 :: ساعت 10:9 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان 10

 

مرگ ترک کنندگان نماز

در میان مسلمانان، هرکس که از خانوادهاى مسلمان متولّد گردد و به بلوغ برسد و بعد از تکلیف ولو به هیچ یک از اعمال عبادى تن ندهد او را مسلمان خوانند چنانچه در سایر ادیان الهى چنین است و لیکن حقیقت امر، چیز دیگرى است چون در واقع به چنین افرادى که به هیچ یک از دستورات و تعالیم دینى مقید و پایبند نیستند حقیقت مسلمانى صادق نیست و رکن اصلى دین، جنبه عملى آن است. و آنکه بعنوان مسلمان در میان مسلمین شناخته شده است ولى به حداقل دستورات اسلام عمل نمىکند هر چند فقهاء از دیدگاه فقهى احکام فقه را بر او مترتب مىدانند و لیکن در حقیقت شرع و دیدگاه کلامى، او با سایر کفار فرق چندانى ندارد. و برخورد با او همانند برخورد با سایر کفار و اهل کتاب است. چنانچه از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)روایت شده که فرمودند:

مَنْ تَرَکَ الصلاةَ لایَرجُو ثوابها ولا یخاف عقابها فلا اُبالى اَنْ یموتَ یهودیاً او نصرانیاً او مجوسیاً.

«کسى که نمازش را ترک کند امید به ثوابش نمىباشد و از عذاب و عقاب آن ترسناک نیست. پس باکى نیست که یهودى بمیرد یا نصرانى یا مجوسى»(1).

و حتى بالاتر از چنین لحن تندى، در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)وارد شده است که بر این گروه، احکام ظاهرى اسلام جارى نمىشود و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع الاخبار، ص71.

آن حرمت و احترامى که بر جنازه مسلمان فرض و لازم است بر جسد و مرده بى نماز لازم نمىباشد و گویا همه حرمت و اکرام بر انسان مسلم، از نمازش نشأت گرفته است و وقتى نماز از او ترک گردد همه تعظیم و اکرامها بر شخصیت او در حال حیات و بر جنازهاش بعد از مرگ رخت بر مىبندد. آن کلام گوهر بار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین است:

مَنْ ترک الصلاةَ ثلاثة ایام فاذا ماتَ لایَغْسُلُ ولایکفن ولایدفن فى قبور المسلمین.

«کسى که سه روز نمازش را ترک کند هرگاه بمیرد غسل و کفن نمىشود و در قبرستان مسلمین دفن نمىگردد»(1).

یعنى نوع برخورد با بدن مرده فرد بى نماز همانند برخورد با حیوانات مردار است. چگونه مردار حرمتى ندارد جسم بى جان مسلمان بى نماز هم چنین است.

چنانچه گفته شد هر چند فقهاء احکام فقهى را براى این دسته از مسلمانان جارى مى دانند و ظاهراً فرقى بین او و اهل نماز نمىگذارند و لیکن این امر موجب نمىشود که او از عذاب آخرت نجات یابد.

افراد بىنماز باید منتظر شدیدترین عذاب در عالم پس از مرگ بوده باشند چنانچه در برخى روایات وارد شده که عذاب این گروه از حین مرگ و جان دادن آغاز مىگردد و شدّت سختى و مشقت جان کندن براى این گروه بالاتر و برتر از همه انسانهاست. یعنى با سختترین حالت جان

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع الاخبار، ص71.

مىدهند. و امید بستن ایشان به اینکه در قبرستان مسلمین دفن خواهند شد و با احترام دفن و کفن مىکردند دردى را دوا نکرده و چیزى از عذابشان را کاسته نخواهد نمود. دلیل این نکته هم این است که بین اعمال او و اعمال کفار و مشرکین تمایزى نیست و شاید بنابر همین دلیل باشد که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: لیس بین العبد والشرک الاّ ترک الصلاة فَاِذا ترکَها فقد اَشرکَ.

«میان بنده و شرک جز ترک نماز فاصله نیست و چون نماز را ترک کند مشرک است»(1).

لعن و نفرین الهى بر تارکین نماز

آنانکه از روى علم و آگاهى به فضایل نماز و این امر قدسى الهى آن را نادیده مىگیرند و اعتنا و توجهى به آن ندارند در اخبار و روایات از جانب پیشوایان دین مورد بیشترین و شدیدترین حمله و هجمه قرار گرفتهاند تا آنجا که در کتب روائى و جوامع حدیثى تحقیق شده است هیچ گروهى همانند افراد بىنماز مورد عتاب قرار نگرفتهاند و شاید براى هیچ دستهاى تا این حد، روایت و حدیث از معصومین(علیهم السلام) نقل نشده باشد. یعنى این گروه هم از جهت کمى و هم از جهت کیفى سخت مورد تهدید قرار گرفتهاند. و چنان این مسأله از نظر معصومین(علیهم السلام) حائز اهمیت بوده که گاهى انسان متحیر مىگردد که چه اسرارى در نماز نهفته است که این همه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهج الفصاحه، ص506.

مورد توجه قرار گرفته است. برخى از تعابیر پیشوایان دین چنان تند است که هیچ راه توجیهى را براى ترک آن باقى نمىگذارد. بعنوان مثال در بیانات گوهر بار امیر بیان على(علیه السلام) موارد بسیارى به چشم مىخورد که او با کرامت و بزرگوارى و لطافت و روح بلندى که داشتهاند در حقّ دشمنان سرسخت خود دعا کرده و از خدا مىخواهد که آنان را مورد عفو و بخشش قرار دهد ولى با همه این اوصاف وقتى مىخواهد در باره افراد بىنماز سخن بگوید مىفرماید: اللهمّ العن مَنْ ترک الصلاةَ متعمّداً.

«خدایا لعن کن کسى که عمداً نمازش را ترک مىکند»(1).

و مشابه همین بیان را در گفتار و بیانات سایر معصومین(علیهم السلام)مشاهده مىشود.

مقام نبوى(صلى الله علیه وآله وسلم) در کلام عرشى چنین فرمودهاند:

تارکُ الصلاةِ ملعونٌ فى التوراةِ ملعونٌ فى الانجیل ملعونٌ فى الزبور، ملعونٌ فى القرآن ملعون فى لسان جبرئیل ملعون فى لسان میکائیل ملعون فى لسان اسرافیل ملعون فى لسان محمّد.

«ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعن و نفرین قرار گرفته و به زبان (فرشتگان) جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) مورد لعنت قرار گرفته

است»(2).

بسیار روشن است که چه عواقب وحشتناکى این گروه را تهدید

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع احادیث الشیعه، ج4 ص76.

2 ـ انوار الهدایه، ص197.

مىکند. گروهى که معصومین و پیشوایان دین از خداوند درخواست لعن نمایند.

پس بیائیم در این امر الهى اهتمام ورزیم و دیگران را به اهمیت آن آشنا ساخته و این همه تهدیدات را جدى بگیریم براى اینکه خواسته و دعاى معصوم(علیه السلام) نزد بارگاه الهى مستجاب است چه در جهات مثبت باشد که اصطلاحاً آن را دعا و چه در جنبههاى منفى باشد که آن را نفرین نامند.

تفاوت سایر گناهکاران با بىنماز

توجه به این نکته ضرورى است که بدانیم چه فرقى میان افراد بىنماز با سایر گنهکاران وجوددارد. اگر بخواهیم انسانهاى معصیت کار را در کنار هم قرار دهیم فرد تارک الصلاة و بىنماز در کجا قرار مىگیرد؟

هر چند که از مطالب گذشته تا حدودى پاسخ این مسأله را مىتوان فهمید ولى طرح عنوان جداگانهاى براى آن بخاطر بیان روایاتى است که در خصوص این مورد وارد شده است.

عبید بن زراره از صحابه نزدیک امام صادق(علیه السلام) حدیث مىکند که: «روزى از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم که گناهان و معاصى کبیره کدامند؟ حضرت(علیه السلام) در پاسخ فرمودند گناهان کبیره (بزرگ) در نوشتار على(علیه السلام)هفت چیز است: کفر به خداوند، کشتن انسان (قتل نفس)، عاق والدین (مورد لعن و نفرین پدر و مادر واقع شدن) ربا خوارى، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ و جهاد در راه خدا، برگشت به جاهلیت و ارتجاع.

عبید بن زراره گوید از امام سئوال کردم که آیا یک درهم از مال یتیم خوردن گناهش بیشتر است یا ترک نماز؟ امام(علیه السلام) فرمودند: ترک نماز. عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید حضرت فرمود: اولین گناه کبیره چه بود؟ عرض کردم. کفر به خداوند. فرمودند شکى نیست کسى که بدون علت نماز را ترک کند کافر است»(1).

روایاتى که بىنماز را کافر و مشرک قلمداد کردهاند بسیارند که ما از باب نمونه به برخى اشاره نموده و به بعضى دیگر اشاره مىکنیم. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «فاصله بین کفر و ایمان ترک نماز است»(2). و نیز فرمودند: «تارک نماز مشرک است»(3). و در حدیث دیگر مىفرمایند: «نشان خشونت و کفر و نفاق آن است که کسى منادى خدا را بشنود که به نماز ندا مىدهد و او را به رستگارى مىخواند ولى وى دعوت الهى را اجابت نکند»(4).

از همه این بیانات فهمیده مىشود که گناه بىنماز از گناه همه افراد بیشتر است و او را با سایر معصیت کاران هیچ قیاسى نیست چون هرگز به افرادى که گناهان دیگر انجام مىدهند کافر و مشرک و منافق اطلاق نشده است مثلاً در روایات به افراد زناکار، قمار باز و شارب خمر انذار شدیدى شده است و لیکن تعبیر کافر و مشرک درباره اینها نیامده و یا اگر آمده

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه، ج11 ص254.

2 ـ میزان الحکمه، ج5 ص403.

3 ـ نهج الفصاحه، ص506.

4 ـ نهج الفصاحه، ص279.

باشد بسیار نادر و قلیل است.

پس گناه ترک نماز از همه گناهان بیشتر است و تارک نماز از همه انسانها پستتر و آینده او بسیار تاریکتر و وحشتناکتر از دیگران است.

پستتر بودن بى نماز از برخى حیوانات

آنچه از مطالعه در متون دینى (قرآن و روایات) فهمیده مىشود این است که همه موجودات حتى حیوانات و نباتات و جمادات با هدایت تکوینى که دارند خدا را تسبیح و تحمید مىکنند. چنانچه خداوند فرمودند:

وَاِنْ من شىء الاّ یُسبِّحُ بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم». ونیست هیچ موجودى مگر اینکه تسبیح و حمد او مىگوید ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید»(1).

یعنى هر موجودى به نوعى به حمد و ثناى خدا مشغول است و نحوه ستایش بر پروردگارشان بصورت مجاز نیست بلکه تسبیح آنان واقعى و حقیقى است ولى ما انسانها معرفت چندانى بدان نداریم با توجه به اینکه اصل ستایش آنان براى ما اصلى مسلَّم و پذیرفته شدهاى است. چنانچه در آیات و روایات متعدد به آن تصریح شده است. و مرحوم علامه طباطبائى(رحمه الله) در ذیل آیه فوق از امام باقر(علیه السلام)روایت مىکنند که: امام باقر(علیه السلام) صداى گنجشکانى را شنید فرمود: مىدانید اینها چه مىگویند ابو حمزه ثمالى که از صحابه نزدیک امام بود گوید به امام عرض کردم خیر  ـ سوره مبارکه اسراء، آیه 44.

نمىدانیم. امام فرمود: یسبحن رَبَّهُنَّ ـ عز وجل ـ ویسئلن قوت یَومَهُنَّ.

«آنها تسبیح خدا و پروردگارشان را مىگویند و روزى خود را از او مىخواهند»(1).

وقتى که همه موجودات خدا را ستایش کنند و ربّ خویش را تسبیح نمایند انسان که اشرف مخلوقات است باید بهتر و بیشتر خداى خویش را مورد پرستش قرار دهد و در غیر اینصورت که انسان از ستایش و حمد پروردگارش سرباز زند و نماز که بهترین الگو و نشانه حمد الهى است را ترک نماید از آن حیث که حیوانات مشغول عبادتند و او از عبادت روى برگرداند قطعاً حیوانات را بر او امتیاز است و او از حیوانات پستتر خواهد بود. اینکه در متون دینى وارد شده اگر آدمى به جهت انسانى خویش سوق داده شود از فرشتگان برتر خواهد بود ولى هرگاه به جنبه حیوانى جهت داده شود از هر حیوانى پستتر، سرِّش در عبودیت و بندگى و ستایش حق است که الگوى کامل آن در نماز نهفته است. یعنى اگر اهل عبودیت و بندگى (اهل نماز) باشد به مقامى مىرسد که مسجود ملائکه قرار مىگیرد ولى اگر از عبادت غافل گردد حیوانات بر او سبقت مىگیرند.

پس آدمى اگر اهل بندگى باشد مصداق آیه ولقد کرمنا بنى آدم وحملناهم فى البرّ والبحر.

«و بتحقیق کرامت بخشیدیم فرزندان آدم را و آنها را درخشکى و دریا حمل

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسیر المیزان، ج13 ص119.

کردیم»(1).

قرار مىگیرد ولى اگر از وصف عبودیت فاصله بگیرد مصداق آیه ولقد ذَرَأنا لجهنم کثیراً من الجن والانس لهم قلوبٌ لایفقهون بِها وَلَهُمْ اَعْیُنٌ لایُبصرون بها ولهم اذانٌ لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون.

«بتحقیق ما بسیارى آدمیان و اجنه را براى جهنم آفریدیم آنان که داراى قلوب هستند ولى بواسطه آن درک نمىکنند. داراى چشمهائى مىباشند که نمىبینند و گوشهائى که نمىشنوند ایشان همانند چارپایانند بلکه گمراهتر از چارپایان، آنان افراد بىخبر و غافلى مىباشند»(2).

قرار خواهد گرفت. پس اگر قبلاً روایاتى را بیان کردیم که معیار ایمان و کفر و توحید و شرک را نماز دانستهاند از تحلیل و بررسى آیات مزبور این نکته بدست مىآید که معیار و ملاک مقام انسان و حیوان و فاصله بین انسانیت و حیوانیت نماز است. رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) در سخنى بسیار زیبا همین مطلب را چنین تشریح فرمودهاند:

یقول الکلب الحمد لله الذى خلقنى کلباً ولم یَخْلُقنى خنزیراً.

ویقول الخنزیر الحمد لله الذى خلقنى خنزیراً ولم یخلقنى کافراً.

ویقول الکافرُ الحمد لله الذى خلقتنى کافراً ولم یجعلنى منافقاً.

والمنافق یقول الحمد لله الذى خلقتنى منافقاً ولم یخلقنى تارک الصلاة.

«سگ مىگوید خدا را شکر مىکنم که مرا سگ آفرید و خوک خلق نکرد و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه اسراء، آیه 70.

2 ـ سوره مبارکه اعراف، آیه 179.

خوک گوید خدا را سپاس مىگویم که مرا خوک خلق کرد و کافر نیافرید و کافر مىگوید خداى را ستایش مىکنم که مرا کافر خلق کرد و منافق قرار نداد و انسان منافق مىگوید خداى را سپاس مىگویم که مرا منافق خلق کرد و بىنماز نیافرید»(1).

تفسیر حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درباره بىنماز

انیکه مقصود پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از این روایت چه بوده و چگونه این کلام رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) قابل توجیه مىباشد نیاز به توضیح و تفسیر دارد که بصورت خلاصه بیان مىشود.

تقدم هر کدام از این فرازهاى حدیث بسیار حساب شده و دقیق بیان شده است یعنى تقدم سگ بر خوک و خوک بر کافر و کافر بر منافق و منافق بر تارک الصلاه بخاطر برترى و امتیازى است که هر کدام بر دیگرى دارد. یعنى ترتیب هر کدام به جهت امتیازاتشان مىباشد والاّ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مىتوانستند این ترتیب را رعایت نفرمایند. اینکه سگ مىگوید خدا را شاکرم که مرا خوک خلق نکرده است و یا خوک با زبان حیوانى خویش مىگوید اینکه خدا مرا کافر نیافریده است او را شاکرم و کافر چون منافق نشده خدا را سپاس مىگوید و نیز منافق به نفاق خود راضى شده که بىنماز نباشد هر چند که بىنماز واقعى است نه ظاهرى. باید سرّى در این جملات نهفته باشد که ما به برخى از آن اسرار اشاره مىکنیم.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع الاخبار، ص71 حدیث آخر.

1 ـ برترى سگ بر خوک:

تحقیقات علمى اندیشمندان و دانشمندان زیست شناسى نشان مىدهد که سگ را بر خوک امتیازى است و در سگ خصوصیات و ویژگىهایى است که در کمتر حیوانى وجوددارد و از آن طرف براى خوک صفات پستى است که در کمتر حیوانى بچشم مىخورد.

گفته مىشود که سگها داراى نژادهاى مختلفى مىباشند بهترین نوع آن، سگ شکارى است. برخى از سگها اگر در خانهاى راحت نباشند ممکن است خانواده دیگرى براى خود انتخاب کنند یا خود را بهتر بسازند که مورد توجه بیشتر قرار گیرند. هرگز یک سگ به سگ دیگر یا توله سگ حمله نمىکند(1).

کمال الدین دمیرى در کتاب حیات الحیوان در باب اوصاف سگ ضمن تعریف و تمجید از امانتدارى و برخى صفات پسندیدهاش چنین مىگوید: «کلب (سگ) حیوان معروفى است و چه بسا به مرد کلب و به زن کلبه گفته شد که جمع آن کلاب است و کلاب اسم مردى از اجداد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است. سگ حیوان بسیار وفادار و زحمتکشى است و درّندگى از او بدور مىباشد چون اگر وحشى گرى و درنده خویى در او وجودداشت با انسانها اُنس و الفت نمى گرفت.

این حیوان هوشیارترین و بیدارترین موجود است در وقت نیاز به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قرآن و طبیعت، شماره 10 ص5.

خواب و خستگى و غالباً روز هنگامى که انسان نیاز به حفظ و حراست او ندارد مى خوابد. گرسنه مىشود ولى نمى خورد و تشنه مى شود ولى آب نمى نوشد یعنى تحمل گرسنگى و تشنگى را دارد»(1). 

پس وصف وفادارى، امانتدارى، سخت کوشى، بیدارى در وقت خواب، تحمّل در مقابل گرسنگى و تشنگى از اوصاف پسندیده و نیکوئى مى باشند که این صفات نه تنها در میان حیوانات دیگر مشاهده نمى شود بلکه در میان بسیارى از انسانها هم به چشم نمى خورند.

پس باید برخى از خصائص و ویژگى هاى انسانى را که در میان روابط اجتماعى ناپیداست در میان سگها جستجو نمود.

بسیار زیبا فرموده اند آن استاد فرزانه و بزرگوار که: اگر فردى امانتدار خوبى بود تازه یک سگ تعلیم دیده خوبى شده است پس براى انسان جاى افتخار نیست که یک امانتدار خوبى شده است چون مقام او بسى بالاتر و برتر از این است.

بنابر این جا دارد که سگ حمد و شکر الهى را بجا آورد که خداوند او را سگ آفرید نه موجود دیگر، و امّا اینکه چرا خدا را شکر نمود که خوک خلق نشد سرّش این است که در خوک بر خلاف اوصافى که براى سگ بیان شد، صفات زشت و رذیله اى وجوددارد که برخى از این صفات در کتابهاى مربوطه مذکور است.

پلیدى و زشتى این حیوان در میان سایر حیوانات بیش از همه است و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حیات الحیوان الکبرى، ج2 ص278.

فریبکارى و دغل بازى او را بالاتر از روباه دانسته اند.

در حیات الحیوان دمیرى چنین آمده است: «خوک بر دو قسم است. خوک آبى (بحرى) و خوک خشکى، خوک غیر دریایى (خشکى) قابل تربیت نمى باشد. مارها را مى خورد در حالیکه سم مار در او تأثیر نمى گذارد و این حیوان نیرنگ بازتر از روباه مى باشد»(1).

رعایت برخى از مسائل جنسى که در حیوانات یک امر غریزى است در این حیوان کمتر به چشم مى خورد و به همین خاطر خوک به بى بند و بارى جنسى مشهور است. در گذشته وقتى کسى را مى خواستند نسبت زنا زاده دهند به خوک نسبت مى دادند. و به همین خاطر برخى از اهل تفسیر گفته اند که:

زمانى که یهودیها در مقابل حضرت عیسى مسیح(علیه السلام) قرار مى گرفتند چون حضرت عیسى پدر نداشت و بدون پدر از حضرت مریم(علیه السلام) متولّد گردید او را قذف مى نمودند یعنى نسبت زشت و ناروا مى دادند که حضرت(علیه السلام) آنان را نفرین کرد و با نفرین حضرت عیسى(علیه السلام) آنان به صورت خوک درآمدند. که بعداً یهودیها تصمیم به قتل او گرفتند.

در عجایب المخلوقات چنین آمده است که: «خوک حیوان بسیار خشمگین و پر هیجانى است که دشمنى سرسختى با جنس ماده دارد خشم و عصبانیت او بیش از حیوانات دیگر است علامت خشم او بالا

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حیات الحیوان، ج1 ص303.

بردن سر و تغییر صداى او مىباشد»(1).

بخاطر نجاست و پلیدى زیاد این حیوان همه فقهاى شیعه و سنى بر حرمت گوشتش اتفاق و اجماع دارند. و همه گفته اند که خوردن گوشت خوک حرام و نجس است.

قُرطبى در تفسیرش در سوره بقره به این نکته اشاره فرمودند و نیز گفته شد که حال این حیوان بدتر از سگ مى باشد چون هیچگونه بهره بردارى از او جایز نیست بر خلاف سگ که مى توان از او استفاده هاى زیادى نمود. در کشتن خوک برخى گفته اند مستحب است ولى برخى دیگر کشتن خوک را واجب دانسته اند و آنقدر پلیدى و نجاستش زیاد است که اگر کسى دستش به این حیوان برسد باید هفت بار بشوید»(2).

شاید به خاطر همین پلیدى اش باشد که در اسلام این همه تأکید بر منع و حرمت خوردن گوشت خوک شده است.

2 ـ برترى خوک بر کافر:

با وجود همه اوصاف زشت در خوک، او خدا را سپاس مى گوید که وى را کافر خلق نکرد و این دعاى خوک در نظام تکوین نشانه پستى کافر بر خوک مى باشد.

این سئوال مطرح است که چگونه مى شود خوک بر کافر برترى داشته

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حاشیه حیات الحیوان، ج2 حرف خ.

2 ـ حیات الحیوان، ج1 ص305.

باشد در حالیکه کافر انسان است و خوک حیوان و طبیعت انسانى بالاتر از حیوان است؟ پاسخ این سئوال بسیار روشن است و آن این است که انسان با فطرت انسانى و صاحب عقل و اندیشه آفریده شد ولى حیوان بدون فطرت و عقل، بلکه با غرایز حیوانى خلق شد. امّا با توجه به این نکته حیوان بر مبناى غرایز حیوانى در مقابل حقیقت هستى تسلیم است و با زبان حیوانى خویش خدا را تسبیح مىگوید چنانچه قرآن مىفرماید: یُسبّحُ ِللهِ مافى السموات والارض.
«آنچه در آسمانها و زمین هستند خدا را تسبیح مى گوید»(1).

ولیکن انسان با داشتن عقل و اندیشه و دارا بودن فطرت حقیقت جویى، به جایى مىرسد که همه حقایق هستى و حقیقت مطلقه (خداوند) را منکر مى گردد و بر روى همه آنها پوشش مىگذارد و کفر را پیشه خود مى سازد در این صورت است که بدتر از چهارپایان مى گردد و اینجاست که خوک و سایر حیوانات با تسبیح خود در مقابل حقیقت هستى از انسان کافر که حاضر نیست حمد خدا را گفته و تسبیح و تقدیس او را نماید تقدم و برترى مى جویند.

3 ـ برترى و امتیاز کافر بر منافق:

کفار کسانى هستند که برروى حقایق هستى پوشش گذاشته و خداى خود را منکر شده اند. عقیده و عملشان همین است که خود اظهار

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه جمعه، آیه 1.

مى نمایند و ظاهر و باطنشان همین است نه خدا را قبول دارند و نه تابع دستورات و تعالیم اویند. هر چند که این مرام و مسلک باطلى است که اینها پیش گرفته اند و لیکن در مقابل آنان که شهامت اظهار عقیده خود را ندارند و دو چهره براى خود اختیار نمودهاند بهترند. به هر حال کافر یک چهره دارد و آن چهره کفر است ولى بدتر از او کسانى هستند که داراى دو چهره اند یک چهره ظاهر و یک چهره باطن.

کسى که در باطن کافر است و در ظاهر مسلمان و اینقدر شجاعت در او نیست که باطنش را ظاهر سازد و یقولون بافواههم مالیس فى قلوبهم «یعنى با زبانشان چیزهایى مى گویند که در قلبهایشان نیست»(1).

مرحوم طبرسى در وجه تسمیه منافق مى فرمایند: «منافق بسوى مؤمن با ایمان خارج مىشود و به سوى کافر با کفر یا اینکه از ایمان به طرف کفر خارج مى شود، نَفَقْ سوراخ و نقبى است در زیر زمین که درب دیگرى براى خروج دارد. موش صحرایى یا راسو دولانه مىسازد یکى بنام نافقاء که آن را مخفى مىدارد و دیگرى بنام قاصعاء که آشکار است. وقتى دشمن به او حمله مىبرد در قاصعاء وارد نافقاء شده و از آن خارج مى شود»(2). و منافق را از آن جهت منافق گویند که از سوراخ ایمان وارد و از سوراخ کفر خارج مى شود و منافق بدتر از کافر است و عذابش شدیدتر و سختتر از اوست چون او پلى براى کافر است. اِنَّ المنافقین فى الدرک

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه آل عمران، آیه 167. و سوره مبارکه فتح، آیه 12.

2 ـ قاموس قرآن، ج7 ص98.

الاسفل من النّار. «براستى که منافقین در پستترین درکات از آتش جهنّم قرار دارند»(1).

چرا عذابشان سختتر است چون مذبذبین بین ذلک لا الى هؤلاء ولا الى هؤلاء.

«آنان افراد بى هدفى مى باشند نه متمایل به اینها (مؤمنان) هستند و نه به آنها (کفار) تمایل دارند»(2).

4 ـ امتیاز و برترى منافق بر تارک الصلاه:

با وجود نهایت پستى که براى سگ و خوک و کافر و منافق بیان شد چگونه مى شود که بىنماز از همه این اصناف چهارگانه بدتر باشد خصوصاً از منافق که بدترین افراد در میان نوع آدمى است؟ پاسخ آن است که منافق حداقل کارى که انجام مىدهد این است که ظاهر خود را حفظ مى کند و اظهار حقانیت مىنماید ولى فرد بى نماز با اینکه خود را مسلمان مى داند نمازش را که اولین رکن مسلمانى است ترک نموده و با توجه به آگاهى و معرفتى که از خداوند و برکات و نعمات او دارد، حاضر نیست که در مقابل آن همه نعمات اعطا شده شکر گزارى نموده و در برابر آفریدگار خویش سر تعظیم فرود آورد و این در حالى است که همه مخلوقات نظام هستى به نوعى تسبیحگوى حقند و در مقابل عظمت خالق خویش کُرنش

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه نساء، آیه 145.

2 ـ سوره مبارکه نساء، آیه 143.

مى نمایند.

راستى اگر کسى با معرفت اسلام را پذیرفته باشد و در عین حال نماز که اساسى ترین پایه اسلام است را کنار بگذارد از اسلام چه بهره و نصیبى دارد؟ مگر اینکه از مبانى اسلام آگاه نبوده و به جایگاه نماز در اسلام آشنایى نداشته باشد که در چنین صورتى مسئله قابل توجیه است.

پس اگر چنانچه کسى با بصیرت و آگاهى اسلام را پذیرفته باشد و نیز درایت کافى از تعالیم و احکام خصوصاً عمل عبادى نماز داشته باشد و با این وصف نمازش را ترک نموده و در صف تارکین صلاه (بى نمازان) قرارگیرد تردیدى نیست که وضعش در دنیا و آخرت از کفار و منافقین و سایر حیوانات بدتر خواهد بود.

پس مىتوان گفت که منافق بدتر از کافر و کافر بدتر از خوک و خوک بدتر از سگ و بىنماز بدتر از همه اینهاست. البته با توجه به توضیحاتى که بیان شد یعنى فرد آگاهانه و عالمانه و از روى عمد و عناد نمازش را ترک نماید نه از روى غفلت و جهالت که غافلین و جاهلین را حکم دیگرى است.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/27 :: ساعت 11:7 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان 9

 نماز موجب گشایش مشکلات دنیا

هیچ یک از اعمال عبادى و امور دینى در حیات و زندگى انسان بى تأثیر نیستند بلکه هر یک از آنها در حد خود مؤثر واقع مى شوند و میزان تأثیر

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص170.

2 ـ کلمه مأدبة اگر به ضم باء خوانده شود به معناى ادبستان است و اگر به فتح باء باشد به معناى سفره مى باشد.

آنها بنابر اهمیتى است که شارع براى آنها درنظر گرفته است.

در باب تأثیر نماز آثار زیادى را برشمرده اند که یکى از آنها حل مشکلات دنیوى است یعنى نماز مىتواند بسیارىاز معضلات و مشکلات نمازگزار را در زندگى مادى اش از بین ببرد و آنها را از سر راه او بردارد.

این مطلب در زندگى بوعلى سینا معروف است که مى گفت هر گاه براى من در مسائل علمى مشکلى پیش مىآمد و توانایى حلّ آن را در خود نمىدیدم به مسجد جامع شهر رفته و دو رکعت نماز مىخواندم و مشکل من حل مى شد. این سیره همه علماى دین از سابق بوده و هست و منشأ روائى هم بر این سیره علماء وجود دارد. چون در روایات به تواتر رسیده است که انبیاء و اولیاء الله در رفع هر مشکلى و دفع هر دشمنى به نماز متمسّک مى شدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در اوقات فشار زندگى و تنگى و سختى معیشت، اهل بیت خود را به نماز توصیه مى کردند.

در پندها و نصایح حضرت عیسى بن مریم وارد شده است که به حواریّون خود مى فرمود:

«اى یاران من به حق به شما مىگویم: هیچ چیزى از عبادات و نیکى ها در رسیدن و توفیق یافتن به شرف و منزلت آخرت، و هیچ یاور و ناصرى بر مشکلات و سختى هاى دنیا بهتر و بالاتر از نماز دائمى نیست. و چیزى نزدیکتر به خداى مهربان از نماز نیست. پس همیشه نماز را اقامه کنید و زیاد نماز بخوانید و هر عمل شایسته اى انسان را به خدا نزدیک مى کند امّا

نماز به خدا نزدیکتر است و اثرش بیشتر مى باشد»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ 

1 ـ تحف العقول، ص508.

در کتاب مکارم الاخلاق از ابى عبیده حذاء روایت شده که گوید با امام باقر(علیه السلام) همراه بودم که مرکب من گم شد. امام(علیه السلام) فرمود: «دو رکعت نماز بگذار و بعد بگو: خداوند تو که گمشده را باز مى گردانى و از گمراهى به هدایت مى آورى گمشده ام را به من بازگردان که آن از احسان و بخشش توست. بعد امام(علیه السلام) فرمود: اى ابا عبیده پیش آى و سوار شو با حضرت سوار شدم همچنان که راه را مى پیمودیم در مسیر ما یک سیاهى به چشم خورد امام فرمود: این شتر توست چون دقت کردم دریافتم که شتر من است»(1).

و نیز از امام باقر(علیه السلام) در روایتى دیگر چنین آمده است که فرموده اند: «همانا مَثَل نماز براى نمازگزار، مثل مردى است که بر سلطانى وارد گردد و اظهار حاجت کند پس آن شخص سلطان، ساکت و آماده استماع و شنیدن سخنان صاحب حاجت گردد تا اینکه از درخواستش فارغ شود همچنین است نمازگزار مسلمان تا هنگامى که به نماز ایستاده خداوند نظر رحمتش را از او قطع نخواهد کرد و انوار الهى شامل حال اوست تا وقتى که از نمازش فارغ گردد»(2).

پس نماز مى تواند چنان قدرتى را در نمازگزار ایجاد کند که او بر همه معضلات و سختى هاى زندگى فائق آید و با آنها دست و پنجه نرم کند لذا با وجود همین اثر در نماز است که مشاهده مىشود انسانهاى اهل نماز چون کوه در مقابل مصائب و سختى ها مقاومت مى کنند و هیچ باد تندى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مکارم الاخلاق، ص259.

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص231.

آنها را به حرکت در نمى آورد.

امّا در مقابل افراد بى نماز تحمل کمترین سختى ها را در زندگى ندارند و مشکلات زندگى آنها را به هر سمتى که بخواهد سوق مى دهد. و اندوه و غم تمام وجودشان را فرا مى گیرد. امام صادق(علیه السلام)مى فرمایند:

«چه مانعى دارد که چون یکى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنیا بر او درآمد وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند مگر نشنیده اى که خدا مى فرماید:

«واستعینوا بالصبر والصلاة»(1).

13 ـ نماز باعث بخشش گناهان

یکى از آثار و برکات نماز واقعى این است که گناهان انسان را مىزداید و موجب عفو و بخشش قرار مى دهد گویى که نماز وسیله اى است براى نمازگزار که نزد بارگاه الهى از صاحبش شفاعت مىکند و بهتر بگوئیم که نماز اکسیرى است که هرگاه بر چیزى تماس حاصل کند بر ارزش آن مىافزاید. نماز تاریکى را از قلب نمازگزار خارج و نورانیت در باطن او ایجاد مى کند. از امام صادق(علیه السلام) منقول است که: «کسى که دو رکعت نماز بخواند و بداند که در نماز چه مى گوید و بعد از اتمام هر نماز گناهى بین او و خداوند باشد خدا او را مى بخشد»(2).

و از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) حدیث شده که فرمودند: «هر گاه به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البیان، ج1 ص100.

2 ـ بحار الانوار، ج84 ص240.

نماز ایستاده اى و توجه کردى و فاتحه الکتاب را قرائت کردى و در حد امکان سوره هاى کوچک یا بزرگ قرآن را خواندى پس رکوع و سجود تمام انجام دادى آنگاه تشهد و سلام دادى اثر این نماز تو آمرزش تمامى گناهانت مى باشد که در مابین دو نمازى مى باشد آن نمازى که قبلاً بجا آوردى و نمازى که بعداً خواندى. پس آنچه از نماز عاید تو مى گردد همانا آمرزش کلیه گناهانت مى باشد»(1).

و نیز در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نماز پنجگانه به نهر آبى تشبیه شده است که روزانه پنج بار انسان خود را در آن نهر شستشو مى دهد. براى چنین انسانى هیچ گناهى باقى نمىماند مگر گناهان مهلک مثل انکار رسالت پیامبران و انکار امامت و یا ظلم و ستم به برادران دینى»(2).

بنابر این بر ما که از معاصى و گناهان مبرّا نبوده بلکه آلوده به انواع معصیتها مى باشیم فرض است که این آلودگى را در خود پاک سازیم و نماز بهترین وسیله براى پاکسازى آلودگى هاى درونى انسانهاست.

14 ـ نماز عامل نجات از عذاب الهى

دنیاى مادى که ما در آن زندگى مى کنیم گذر گاهى بیش نیست و انسان براى هدفى ابدى و غرضى جاودانه خلق شده است. دنیا محلّ کاشت و آخرت جاى برداشت است. تمام تلاش و همت انسان عاقل در این امر خلاصه مى شود که خود را به کمالات نفسانى رسانده تا در زندگى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص205.

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص219.

اخروى از تنعمات الهى که همان آثار و نتایج اعمال دنیوى اوست برخوردار گردد. در این دنیا که حیات موقّت ما در آن تقدیر و تعیین شده اگر با اعمال حسنه همراه باشد در آخرت رضوان الهى را بدنبال دارد و اگر با اعمال سیئه همراه باشد عذاب الهى را.

آنچه که مىتواند موجب نجات و رهایى انسان از عذاب و خشم الهى گردد و او را از جهنّم دور ساخته و وارد جنّت نماید نماز است. چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودهاند: نّجوا انفسکم اعملوا وخیرُ اعمالکم الصلاة.

«خودتان را از عذاب الهى نجات دهید و عمل کنید که بهترین اعمال شما نماز است»(1).

نماز بهترین توشه اخروى است و بهترین وسیله براى رساندن بندهبه درجات عالى و موجب تحریم آتش است. چگونه ممکن است که جسم و قلب انسانى هماهنگ در مقابل پروردگارش تعظیم نماید و خدا آن بدن را در قیامت در آتش قهر خود بسوزاند؟ چنین چیزى ممکن نیست چنانچه امام باقر(علیه السلام) فرمودهاند: «هیچ مؤمنى نیست که در وقت نماز در حال سجود و یا رکوع یا قیام باشد مگر اینکه خدا جسمش را بر آتش حرام کرده است»(2).

عبد الرحمن بن سمره مىگوید. روزى محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بودم حضرت فرمودند من دیشب عجایبى دیدم عرض کردم یا رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم)جان و اهل و اولاد ما فداى تو باد براى ما بیان بفرمائید چه دیدید؟

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص175.

2 ـ جامع احادیث الشیعه، ج4 ص27.

حضرت فرمودند: دیدم مردى از امّت مرا که ملائکه عذاب او را محاصره کرده بودند در این حال نمازش آمد و مانع از عذابش شد»(1).

در روایتى طولانى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین فرمودند: «اى فرزندان آدم آتشى را که با دست خود برافروختهاید خاموش کنید پس برمىخیزند و وضو مىگیرند بعد از آن گناهان و معاصىشان ساقط مىشود آن هنگام که نماز مىخوانند هر چه از زشتىها که در ما بین دو نماز مرتکب شدهاند بخشوده مىشود. مجدداً در ما بین دو نماز آتش مىافروزند. همین که هنگام نماز ظهر فرا رسد منادى حق ندا دردهد که اى انسانها برخیزید و آتشى را که براى سوزاندن خویش برافروختهاید خاموش کنید پس برمىخیزند و وضو مىگیرند و نماز به جا مىآورند آنگاه هر چه که در ما بین دو نماز مرتکب شده بودند بخشوده مى شود. و هرگاه وقت نماز عصر فرارسد چنین است که در نماز ظهر گذشت و با فرارسیدن وقت نماز مغرب واقامه آن معصیتهاى قبل از مغرب او آمرزیده مىشود پس مى خوابند در حالیکه آمرزیده شده اند و چیزى از گناهان بر آنان نیست بعد از آن گروهى در راه خیر سیر مى کنند و گروهى در راه شر»(2).

و خلاصه اینکه: «نماز بنده خدا در محشر تاجى است بر سر او. و موجب نورانیت صورتش، لباس براى بدن وى و ساتر و حایل بین او و آتش جهنّم است»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص83.

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص224.

3 ـ بحار الانوار، ج82 ص231.

15 ـ نماز بازدارنده زشتى ها

اینکه نماز آدمى را از فحشا و زشتى ها دور مى سازد تردیدى نیست چون که این صریح کلام الهى است امّا نماز چقدر در این دورى مؤثر مى باشد باید گفت که میزان دورى نمازگزار از زشتى ها به اندازه درک او از نماز است نه به مقدار زیادى ظاهر آن. یعنى هر چه درک نمازگزار از نماز بیشتر باشد فاصله دورى او بیشتر است. چنانچه امام صادق(علیه السلام)فرموده اند: «آگاه باشید همانا نماز حاجز و حائلى است از طرف خداوند در روى زمین پس آن کسى که دوست دارد بداند که چقدر از منافع نمازش را درک کرده و بهره برده است دقت کند و بنگرد که اگر نمازش حاجز و حائل بین او و فواحش و منکرات است پس از منافع نماز به قدرى که از گناه و فواحش دورى کرده درک نموده و استفاده کرده است. اگر کسى مى خواهد بداند چه قدر مقام نزد خدا دارد نگاه کند ببیند خداوند متعال نزد او چه قدر مقام دارد و کسى که عملى را انجام داده پس به دقت به عملش بنگرد اگر آن عمل شایسته و نیکو و خالص بود پس او را ادامه دهد. و اگر عمل بدو زشتى بود دیگر تکرار نکند و از آن اعمال به شدّت اجتناب کند. که اگر چنین کند به راستى که خداوند به زیاد کردن روزیش و برآوردن حاجتش سزاوارتر است. کسى که در خلوت مرتکب گناهى مى شود پس باید در خلوت حسنه وکار شایسته اى نیز انجام دهد و چنانچه کسى در میان انظار گناه کرد پس باید آشکار کار نیکى را انجام دهد»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج78 ص199.

16 ـ عنایت الهى به نمازگزار

در نظام هستى مخلوقات طورى آفریده شده اند که در همه آنات لحظات زندگى محتاج به خالق خویشند و عنایات الهى همیشه بر مخلوقات خود سارى و جارى است و لیکن عنایت الهى بر دو قسم است که یک قسم آن عنایت عام است که همه بندگان اعم از مؤمن و کافر را شامل مى شود و قسم دیگر عنایت خاص است که مختص گروه خاصى از بندگان است که آن گروه خاص کسانى هستند که اهل نمازند. انسانهاى اهل نماز از رحمت رحیمیه و خاصه الهى برخوردارند و خداوند نظر ویژه به آنها دارد چنانچه در کلام وحى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین روایت شد که:

اِذا قام العبدُ المؤمنُ فى صلاته نظر الله ـ عزّ وجلّ ـ الیه.
«وقتى که بنده مؤمن به نماز مى ایستد خداوند سبحان به او نظر مىکند»(1).

که این همان نظر و توجه خاص الهى را گویند. چون نظر عام خداوند هرگز از هیچ بنده اى قطع نمى شود. و همچنین در روایت وارد شده است که خداوند فرشتگان خاصى را مأمور مى سازد که در حق انسان نمازگزار دعا کنند و از خداوند طلب آمرزش براى او نمایند. پس توجهى که خداوند بر اهل نماز دارد آن توجه خاص را نسب به دیگر بندگان ندارد. چون که او نسبت به خدایش توجه خاص دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص21.

17 ـ آثار نماز در عالم قبر

زمانى که حیات آدمى در این دنیا خاتمه یابد و صفحه زندگى مادى او بسته گردد وارد عالمى بسیار تنگ و تاریک مى شود که نه نورى است و نه مونسى، نه همدهى و نه کمک کارى. او در آنجا تنهاى تنهاست. اطراف او را تاریکى محض فراگرفته و وحشت قبر سراسر وجودش را پوشانده است. تمام خواسته اش این است که کسى براى او چراغى روشن نماید و یا او را دلجویى داده تا مقدارى از ترس و وحشتش کاسته گردد هیچ فریادرسى براى او نیست مگر اعمال نیکى که در دنیا انجام داده است و نماز یکى از بهترین دوستانى است که در آن لحظات حساس و وحشت انگیز به فریادش مى رسد. رفیق تنهایى او شده و نورى در تاریکى قبرش ایجاد مى کند. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: انَّ الصلاةَ تأتى الى المیت فى قبره بصورة شخص انور اللّون یونسه فى قبره ویدفع عنه اهوال البرزخ. «همانا نماز بصورت انسانى سفید چهره وارد قبر میّت شده و با او انس مى گیرد و وحشتهاى برزخ را از او برطرف مى کند»(1).

همه موارد هفده گانه اى که بیان شد نشانه اهمیت و آثار این فریضه الهى بود. باشد که همه ما آنچنان که شایسته است به اهمیت آن پى برده و آثار آن را در حیات دنیوى و اخروى لمس نمائیم.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لئالى الاخبار، ج4 ص1.

فصل پنجم :

عذاب تارکین نماز

در این فصل به آینده اى که ترک کنندگان نماز را تهدید مى کند مطالبى بیان خواهیم کرد. با سیر اجمالى و مطالعه در آیات و روایات، نکات بسیار تکان دهنده اى درباره عقاب و عذاب تارکین نماز به چشم مى خورد برخى از آنچه که در متون دینى ما رسیده را در این بخش تبیین نموده تا شاید انذارى باشد براى همه کسانى که در این امر سهل انگارى نموده و یا احیاناً از این فرمان الهى سرباز مىزنند.

سختى دنیا و ترک نماز

به یاد خدا بودن و با ذکر و یاد او زندگى کردن موجب گشایش و آسایش حیات مادى است. تردیدى نیست که انسان همه امور زندگى را با تدبیر و اراده خود ادامه مىدهد و هر چه عاقلانه تر بیندیشد زندگى بهترى خواهد داشت و هر چه از بکارگیرى عقل و اندیشه در زندگى فاصله

بگیرد معضلات و مشکلات او در زندگى بیشتر خواهد بود. و لیکن این نکته را نباید فراموش کرد که همان عقل است که دستور به تعبد و عبودیت به انسان مىدهد به حدّى که گفته مى شود هرکس که عاقلتر است عابدتر است یعنى تکامل عقل در تعبد محض نسبت به پروردگار است.

پس عاقل کسى است که عابد باشد و جاهل کسى استکه از عبادت و ذکر خدا اعراض کند. به همین خاطر این گروه از افراد انسانى چون عقل خود را بکار نگرفته و از نعمت عقلانى بهره اى ندارند از یاد الهى غافلند و نتیجه این غفلت و رویگردانى از یاد خدا، قرار گرفتن در سختى ها و تنگناهاى زندگى است.

وَمَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکرى فَاِنَّ له معیشةً ضنکاً ونحشره یوم القیامةِ أعمى.

«و کسى که از یاد من روى بگرداند معیشت و زندگى را بر او تنگ نموده و روز قیامت او را کور محشور مى کنم»(1).

و علت کورى او در روز قیامت شاید بدین دلیل باشد که در دنیا چشم حقیقت بین نداشته که این همه حقایق الهى را در زمین ببیند و کسى که حقایق بارز و آشکار الهى را در طول عمر خود مشاهده نکند و اقرار به حقیقت ربوبى ننماید در واقع در همین دنیا نابیناست و کسى که در این دنیا نابینا باشد در قیامت نیز نابینا محشور مىگردد. ومَنْ کان فى هذِهِ اَعْمى فهو فى الآخرةِ اعمى واَضَلُّ سبیلاً.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه طه، آیه 124.

«و کسى که در این دنیا کور باشد پس او در آخرت کور است و گمراهتر»(1).

پس کسى که چشم خود را ببندد و حقایق هستى را مشاهده نکند به یاد جهان آفرین و خالق نظام هستى نمىافتد و وقتى کسى به یاد خالق نباشد به انحراف و بیراهه مىافتد و کسى که به بیراهه افتد دائماً در سختى است.

در روایات وارده از معصومین(علیهم السلام) نابینایى و سختى و تنگناى زندگى به ضعف و کمبود مسائل روحى و معنوى تعبیر شده است. و گفته شد که کورى قلب بدترین کورى و نابینائى است(2).

دانشمندان امروزى هم معتقدند که بیشتر سختى هاى زندگى نشأت گرفته از ضعف روحى و وابستگى به امور مادى است. آنکس که امید و ایمان به خدا دارد و به حقیقت هستى دل بسته باشد از سختىها و نگرانى ها در امان است، این نکته هم در زندگى فردى و هم در حیات اجتماعى صادق است.

برخى گمان مى کنند که تنگى زندگى در کمبود در آمدهاى مادى است ولى این بینش از دیدگاه دین پذیرفته نبوده و با فرهنگ اسلامى هیچ سازگارى ندارد و عقل هم چنین دیدگاهى را تأئید نمى کند. به این دلیل که اگر نگرانىها و سختى هاى زندگى با پول و تمکنات مادى قابل حل بود پس مى بایست افراد متموّل و سرمایه دار هیچ مشکلى در زندگى نداشته و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه اسراء، آیه 72.

2 ـ تفسیر نور الثقلین، ج3 ص196.

سعادتمندترین افراد جامعه باشند در حالیکه مشکلات و سختى هاى آنها به مراتب بیشتر از دیگران است. با توجه به همین نکته است که قرآن علت اصلى اضطرابات و نگرانى ها و مشکلات زندگى را در اعراض و رویگردانى از یاد خداوند یعنى ترک نماز و عبادات مى داند.

علامه طباطبائى صاحب تفسیر ارزشمند المیزان در تفسیر آیه 124 سوره طه مى فرمایند:«اگر خداى تعالى فرمود: کسى که از ذکر من اعراض کند معیشتى تنگ دارد براى این است که کسى که خدا را فراموش کند و با او قطع ارتباط نماید دیگر چیزى غیر دنیا نمىماند که وى به آن دل ببندد و آن را مطلوب خود قرار دهد. در نتیجه همه کوششهاى خود را منحصر در آن مىکند و به اصلاح آن مىپردازد و روز به روز آن را توسعه بیشترى مىدهد و به تمتّع آن سرگرم مىگردد و این معیشت او را آرام نمىکند چه کم باشد و چه زیاد، چون هر چه بدست آورد به آن حد قانع نگشته و راضى نمىشود و دائماً چشم به زیادهتر از آن مىدوزد بدون اینکه این حرص او به جایى منتهى گردد. پس چنین کسى دائماً در فقر و سختى بسر مىبرد و همیشه علاقمند به چیزى است که ندارد. در حالیکه اگر خداى خود را مىشناخت و به یاد او بود این حالت را نداشت»(1).

پس براى ما مسلمانان جاى هیچ تردیدى وجودندارد که گشایش زندگى و سعادت و آرامش دنیا و آخرت در پرتو ایمان به خداوند و یاد او

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المیزان، ج14 ص224.

نهفته و همه تنگناهاى زندگى و ناهموارىهاى آن از عدم بکارگیرى عقل و دورى از تعالیم دین سرچشمه مىگیرد. و آرامترین زندگى در دنیا و نیز در آخرت نصیب مؤمنترین افراد و ناآرامترین آن براى غیر مؤمنین است.

ضلالت و گمراهى نتیجه ضایع کردن نماز

آنان که در مقابل انبیاى الهى ایستادهاند و از خود مقاومت نشان داده و به سخنان حکیمانه آنان توجه نکردند افرادى بودند که تابع هواهاى نفسانى و امیال حیوانى خویش بودند یعنى خواهشهاى نفسانى را بر خواستههاى و حیانى انبیاء ترجیح دادند و تسلیم بت نفس خویش شدند.

قرآن کریم از این گروه چنین یاد مىکند که اینها اگر به یاد خدا بودند و هواى خود را خداى خود قرار نمىدادند و نماز و عبادات خود را ضایع نمىساختند قطعاً به این گمراهى نمىافتادند که در مقابل خدا و رسولان الهى بایستند. این نکته در قرآن درس بسیار خوبى است که بدانیم هرگاه عدهاى از مردم در هر زمانى در برابر تعالیم دین و دستورات الهى ایستاده و در مقابل آن موضع گرفتهاند این گمراهى و ضلالت نتیجه غفلت از یاد خداوند و تضییع عبادت است. چون ممکن نیست که کسى یا گروهى به یاد خدا باشند و عبادت و نماز خود را داشته باشند و در عین حال با انبیاى الهى مخالفت ورزند.

هرگز این دو امر قابل جمع نیست که هم نماز را داشته باشند و هم با پیامبران مخالفت ورزند چون اولین و مهمترین ره آورد انبیاى الهى نماز

بوده است.

این یک اصل و قاعده کلى است که هدایت یافتگان در طول تاریخ، سجده کنندگان و نمازگزاران و عبادت پیشگان و گمراهان و ضالین، هوا پرستان و غافلان از یاد خدا و تارکین نماز بودهاند.

چنان ارتباط محکم و پیوند عمیق میان گمراهى و ضلالت با ترک و تضییع نماز برقرار است که خداوند در قرآن کریم چنین مىفرماید:

اولئک الذین انعم اللهُ علیهم من النبیین من ذریّة آدم و ممَّنْ حملنا مَعَ نوح وَمِنْ ذریةِ ابراهیم واسرائیل ومِمَّنْ هدینا و اجتبینا اِذا تُتلى علیهم آیاتُ الرحمن خَرُّوا سُجّداً وبُکیّاً فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهم خَلْفٌ اَضاعُوا الصلاةَ واتّبعوا الشهوات فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً.

«آنها پیامبرانى بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرارداده بود از فرزندان آدم و از کسانى که با نوح بر کشتى سوار کردیم و از دودمان ابراهیم و یعقوب، از آنها که هدایت کردیم و برگزیدیم آنها کسانى بودند که وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاک مىافتادند و سجده مىکردند در حالیکه گریان بودند. امّا بعد از آنان فرزندان ناشایستهاى روى کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروى از شهوات نمودند و به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند دید»(1).

اینکه چرا خداوند از میان تمام عبادات روى نماز تأکید فرموده است شاید به این جهت باشد که نماز مانع اصلى انسان از گناهان است و وقتى که این مانع برداشته شود و سد شکسته گردد گمراهى و غوطه ورشدن در

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه مریم، آیه 58 ـ 59.

شهوات نتیجه قطعى آن است یعنى همانطور پیامبران ارتقا مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و با یاد خدا به خاک مىافتادند و سجده مىکردند این گروه نیز سقوط و انحرافشان از فراموش کردن یاد خدا شروع شد»(1).

پس توجه به شهوات و پیروى از آن وقتى که جاى نماز و عبادت و یاد خدا را بگیرد جز گمراهى و ضلالت هیچ نتیجه و ثمره دیگرى نخواهد داشت. بنابر این با این عمل نه فرد از گمراهى در امان قرار مىگیرد و نه جامعه.

سختترین عذاب دوزخ براى بىنمازان

در مورد اوّل گفته شد که تارکین نماز، سختترین شرایط زندگى را در دنیا دارند و هیچ راحتى و گشایشى براى آنها در حیات و زندگى مادى نیست. و چون خدا را از یاد بردهاند در نتیجه خدا هم دست لطف و رحمت خویش را از سرشان کوتاه و آنان را در تنگناى زندگى رها ساخته است. به هر سمتى که روى مىآورند درهاى رحمت الهى را به سوى خود بسته مىبینند و در حقیقت در تمام عمر خویش تا زمانى که به درگاه الهى توبه نکنند و به سوى او باز نگردند در لجنزار زندگى حیوانى و مادى خویش غرقند و دائماً در فشار روحى بسر مىبرند. این عذاب و عقاب قبل از مرگشان است که در این دنیا خداوند نصیبشان کرده است و امّا بعد از حیات مادى و مرگشان، عذاب سختى آنها را تهدید مىکند. بعد از

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسیر نمونه، ج13 ص102 (چاپ دوّم).

مرگ عذابى که براى این گروه در پیش است قطعاً قابل مقایسه با عذاب دنیوى نیست. از آیات و روایات چنین بر مىآید که سختترین عذاب دوزخ براى تارکین نماز است.

قرآن مناظره بهشتیان با مجرمان را چنین بیان مىفرماید که: یتسائلون عن المجرمین ماسلککم فى سقر قالوا لم نک من المصلّین.

«اهل بهشت سئوال مىکنند از مجرمان که چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ مىگویند ما از نمازگزاران نبودیم»(1).

و یا در آیه دیگر خداوند مىفرمایند: انّ الّذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنّم داخرین.

«آنان که از عبادت کردن به خداوند تکبر مىورزند هر چه زودتر ذلیلانه به جهنّم فرو خواهند رفت»(2).

پس قعر جهنّم جاى کسانى است که از نماز سر باز مىزنند و در برابر عظمت پروردگارشان استکبار مىورزند چنین افرادى قبل از مرگ، نامشان در لیست اهل جهنّم ثبت است. چنانچه رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: مَنْ ترک الصلاة متعمّداً کُتِبَ اسمه على باب النّار ممَّنْ یدخلها.

«هر که عمداً نمازش را ترک کند بر در جهنّم نامش جزء دوزخیان نوشته شده از کسانى که داخل آن مىشوند»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مدثر، آیه 40 ـ 43.

2 ـ سوره مبارکه غافر، آیه 60.

3 ـ کنز العمّال، ج7 ص19090.

هرگز از خاطرم محو نمىشود زمانى که آن استاد بزرگوار در تفسیر سوره واقعه که درباره اوصاف اهل بهشت و جهنّم سخن مىگوید آن داستان زیبا را از خودش نقل کردهاند. به نظر مىرسد که بیان آن براى خوانندگان خصوصاً جوانان مفید و مؤثر باشد. فرمودند که من مدتى بود که از خدا حاجتى را طلب و درخواست نمودم و آن خواستهام این بود که در عالم رؤیا بهشت و دوزخ را به من نشان دهد و من قبل از مردن معرفتى نسبت به آن پیدا کنم. طورى نباشد که قبل از رؤیت بمیرم. مدّتى دعاى مخصوص در مفاتیح را مىخواندم تا اینکه بعد از ریاضتهایى شبى خواب دیدم که من مردهام، خانواده و اطرافیان جمع شده مرا غسل و کفن نموده وارد قبرستان کردند. نماز میّت را خوانده مرا وارد قبر نمودند (همه اینها در حالتى است که روحم بر جسم من مسلط است). بعد از اینکه تشیع کنندگان رفتند نورى از بالاى سرم ظاهر شد که من به همراه این نور به راه افتادم.

(یومَ ترى المؤمنین والمؤمنات یسعى نورهم بین ایدیهم وبایمانهم بُشریکم الیوم جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم.

«روزى را مىبینى که مردان و زنان با ایمان که نورشان پیشرو و در سمت راست آنان به سرعت حرکت مىکند (و به آنان مىگویند) بشارت با دبر شما امروز به باغهایى از بهشت که نهرها زیر درختانش جارى است جاودانه در آن خواهید ماند و این پیروزى بزرگى است». (آیه 12 سوره حدید).

وارد باغ وسیعى شدم که بسیار سرسبز و زیبا بود طورى که من در دنیا

باغى به آن زیبایى ندیده بودم مقدارى به جلو رفتم دیدم عدهاى بر سر سفرهاى رنگین نشستهاند وقتى مرا دیدند به احترام بلند شده و مرا دعوت به پذیرائى نمودند مقدارى از آن میوههاى لذیذ را خوردم بعد بلند شدم که قدمى بزنم. در حال قدم زدن در این باغ بودم که دفعةً در منطقه تاریکى افتادم دیدم سنگهاى ریزى همانند پارههاى آتش از بالاى سرمان فرود مىآید به صورتى که هیچ کس از آسیب آن در امان نیست فریاد و شیون زیادى به گوش مىرسید من بخاطر اینکه از این حادثه سالم بمانم دست به قنوت برداشته و شروع به دعا و نیایش نمودم در این حالت هیچ یک از این سنگها به من اصابت نمىکند در حالیکه ناله و شیون آن افراد همانگونه ادامه دارد به آنها گفتم بلند شوید براى نماز و دست به دعا بردارید تا سنگها به شما اصابت نکند آنها در جواب گفتند که ما اهل نماز نبودیم و قدرت ایستادن نماز را نداریم. اینجا بود که از خواب بیدار شدم فهمیدم که آن باغ زیبا و وسیع بهشت بود و این هم جهنّم.

آرى آنان که در این دنیا تارک نماز باشند توانایى و قدرت نیایش و نماز در آخرت از آنان سلب مىگردد و آنها که اهل نماز باشند مىتوانند دست به دعا برداشته با خداى خود راز و نیاز نمایند و از نماز شفاعت طلب کنند باشد که انشاء الله همه ما با اقامه نماز در دنیا از عذاب دنیوى و اخروى نجات یافته و نماز را بهترین توشه براى آخرت خود قرارداده و بعنوان بهترین شفاعت کننده در عالم آخرت از آن بهره گرفته و استفاده نمائیم زمانى که هیچ عملى جز عبادات و طاعات به فریاد آدمى نمىرسد.

ترک نماز عامل انهدام دین

قبلاً به این نکته اشاره شد که از آیات و روایات استفاده مىشود که نماز به معناى تمام دین است و نماز یعنى همه دین، اگر چنین باشد که نماز به معناى تمام دین باشد در واقع ترک نماز به معناى ترک دین است. یعنى کسى که نمازش را ترک نماید دین خود را از دست داده است. این سخن صریح و روشن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) است که فرمودند: الصلاة عماد الدین فَمَنْ ترک صلاتَهُ متعمداً فقد هدم دینه.

«نماز پایه دین است پس کسى که نمازش را عمداً ترک نماید دینش را منهدم کرده است»(1).

در ادامه همین روایت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مىفرمایند: وَمَنْ ترک اوقاتها یدخل الویل والویلُ واد فى جهنّم کما قال الله تعالى ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون.
«و کسى که اوقات نماز را ترک کند داخل در ویل مىشود و ویل سرزمینى است در جهنّم چنان که خداوند فرمود: ویل جاى نمازگزاران است آن نمازگزارانى که در نماز خود سهو کننده و غافلند»(2).

پس تارکین نماز منهدم کنندگان دینند و آنان که نماز را به وقت آن اقامه نمىکنند و سبک مىشمارند مستحق وادى جهنمند.

و از امام صادق(علیه السلام) روایت است که فرمودند: «مردى نزد رسول

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع الاخبار، ص71.

2 ـ جامع الاخبار، ص71.

خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و عرض کرد یا رسول الله مرا نصیحتى بفرمائید حضرت فرمود: نماز را عمداً رها مکن کسى که نماز را عمداً ترک کند ملّت اسلام از او بیزار است».(1).

وقتى که انسان با ترک نماز دین خود را از دست دهد قطعاً اعمال نیک او هم نزد خداوند پذیرفته نیست و تمامى اعمال خیرى که انجام دهد باطل خواهد بود. چنانچه در روایت وارده شد که: «هر کس نمازش را بدون عذر ترک نماید عمل او باطل است»(2).

بنابر این آنان که در دنیا اهل نماز نبوده ولى اعمال خیر انجام مى دهند نباید در آخرت توقّع ثواب و پاداش داشته باشند چون اینان با ترک نماز هم دین خود را از دست داده اند و هم آخرت و پاداش اخروى را.

گناه کسى که به بى نماز کمک کند

همه مطالبى که تا بحال مطرح شد درباره افرادى بود که خود اهل نماز نبوده و یا بدان اهمیت نمى دادند امّا جاى این سئوال وجوددارد که پرسش شود نحوه برخورد و رفتار با آنان باید چگونه باشد؟ آیا مىتوان با آنان پیمان دوستى و رفاقت ایجاد کرد و در مواقع مشکلات به آنها کمک رساند؟ ارتباط با افراد بىنماز در اسلام چه حکمى دارد؟ در جواب و پاسخ به این سئوال باید گفت که اگر ارتباط مؤمنین با این گروه موجب اصلاح عقاید و تغییر رفتارشان گردد بنحوى که براى انجام تعالیم دین

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص29.

2 ـ جامع الاخبار، ص71.

تمایل از خود نشان دهند امر پسندیده و خوبى است و یا اگر احتمال در آگاهى آنان به جنبه عملى دین برود باز تأکید بر ارتباط با آنان شده است چون بسیارى از آنان که به اعمال عبادى دین اهمیت نمى دهند بخاطر سستى و تنبلى و یا عدم معرفت و آگاهى لازم است بنابر این به تدریج مىتوان آنها را به نماز خواندن متوجه ساخت و اهل نمازشان نمود.

ولى اگر چنانچه هیچ احتمالى در رویگردانى آنان به امور دینى وجود نداشته باشد و در حقیقت نوعى عناد و دشمنى در روحیه شان وجود داشته باشد و ارتباط و دوستى با آنان به هیچ وجه در انعطاف روحىشان تأثیرى نداشته باشد نه تنها از ارتباط با آنها بلکه از هر نوع کمک مادى و مالى نسبت به ایشان شدیداً نهى شده است. آنچه از سیره عملى معصومین(علیهم السلام) بدست مى آید همین است و در موارد مقتضى و جاهاى مناسب با قول و عمل این سنت را تبلیغ و ترویج مىنمودند.

رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) که خود الگوى آداب و اخلاق اسلامى بوده و کثیرى از انسانهاى مشرک را با خلق و خوى الهى خود به دین دعوت کرده اند در لحنى بسیار شدید چنین مى فرمایند:

مَنْ اَعانَ على تارکَ الصلاة بلقمة او کسوة فکانَّما قتل سبعین نبیّاً اوَّلهم آدم وآخَرهم محمّد.

«کسى که به تارک نماز با دادن طعامى یا لباسى کمک رساند مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته و به قتل رسانده که اوّل آنها حضرت آدم و آخر ایشان حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) است»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع الاخبار، ص71.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/27 :: ساعت 10:58 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان8

آنچه در اسرار سلام بیان شد در حدیث طولانى از امام صادق(علیه السلام)وارد شده که خلاصه آن این است که: «معناى سلام در پایان هر نماز، امان است و هرکس تسلیم امر الهى باشد در امان است و سلام نامى از نامهاى خداوند متعال است که میان خلق خود به ودیعت نهاده تا معنى و محتواى آن را در داد و ستدها و امانتدارى ها و روابط با هم و صحت آمیزش و معاشرتها به کار ببرند.

چنانچه خواستى سلام را جاى خود نهى و حق معناى آن را ادا کنى، باید از خدا پروا کنى و دین، دل و عقلت از گزند خودت در سلامت باشد. و آنها را به تیرگى گناهان نیالایى و باید فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى، آنها را نیازارى و ملولشان نسازى و با بدرفتارى با ایشان آنان را از

خود نترسانى. آنگاه دوستت و سپس دشمنت (باید از جانب تو در سلامت باشد) که هرکس نزدیکترین فرد به او از دست او در سلامت نباشد به طریق اولى دورترین فرد از او در سلامت نخواهد بود.

و هر کس که سلام را در جایگاههایش ننهد او را نه سلامى است و نه تسلیمى و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند که بلند و آشکار در میان مردم سلام بگوید»(1).

در این عمل عبادى (نماز) اسرار معجزه آسایى است که به شمهاى از آن با استناد به روایات اشاره گردیده باشد که با درک هر چه بیشتر از اهمیت و جایگاه نماز در مکتب انسان ساز اسلام، توشه اى برگیریم و با اداى این فریضه مهم و درک گوشه اى از اسرار و مفاهیم آن به حیات طیّبه فردى و اجتماعى دست یافته و تحت ولایت الهى با سِلم و صلح، زندگى سعادتمندانه اى را تحصیل نمائیم.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مصباح الشریعه، باب 18.

فصل چهارم :

اهمیت و آثار نماز در اسلام

تمام کوشش و تلاش ما در این بخش از بحث بر این است که فضیلت نماز را در دین اسلام تبیین نموده و اهمیت و جایگاه آن را روشن سازیم، به این معنى که اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات الهى را در دین از حیث درجه و مرتبه مورد ارزیابى قراردهیم نماز در چه مرتبه اى از مراتب قراردارد و جایگاه آن در چه حدّى است؟ آیا مى توان آن را در عرض سایر تعالیم دینى قرارداد یا خیر نماز از جایگاه ویژهاى در دین برخوردار مى باشد؟

عناوینى که در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت در راستاى همین هدف انتخاب شده اند.

انشاء الله که بتوانیم در تعقیب این هدف خوانندگان محترم را مددى رسانده باشیم.

1 ـ ارزش و جایگاه نماز

نماز در مکتب انسان ساز اسلام از جایگاه ویژهاى برخوردار بوده و هیچ عملى از اعمال دینى و افعال عبادى با آن قابل مقایسه نمى باشد و اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات دین را درجه بندى نموده و مراتبشان را مشخص نمائیم نماز در بالاترین درجه و مرتبه تعالیم دینى قراردارد. و از چنان ارزشى برخوردار است که سایر ارزشهاى دینى در عرض آن قرار نمى گیرند.

اگر درک و معرفت به ارزش نماز براى کسى حاصل گردد هرگز در آن کوتاهى نکرده و یا آن را ترک نخواهد نمود. در روایتى از امام صادق(علیه السلام)چنین آمده است که: «هر گاه کسى به نماز ایستد رحمت الهى از آسمان بر او نازل مى شود و فرشتگان اطراف او را احاطه مى کنند و فرشته اى گوید: اگر این نماز گزار ارزش نماز را مى دانست هیچ گاه از نماز منصرف نمى شد»(1).

و یا على(علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: اوصیکم بالصلاةِ التى هى عمود الدین وقوام الاسلام فلا تغفلوا عنها.

«شما را سفارش مى کنم به نمازى که ستون دین و قوام اسلام است پس از نماز غافل نشوید»(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اصول کافى، ج3 ص265.

2 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص172.

خداوند در شب معراج به نبى مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) حقایق بسیارى را نمایان و متجلى ساخت که یکى از آن حقایق که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آشکار گردید نماز بوده است که بصورت محملى از نور که چهل نوع از انواع نور در آن بود و اطراف عرش خدا را احاطه کرده بود ظاهر گردید. و به همین جهت آن سفیر الهى فرمودهاند الصلاة نورٌ. «نماز نور و روشنایى است»(1).

پس کسى که با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنایى قراردارد و آنکه با نماز فاصله دارد از نور و روشنایى دور افتاده و خود را در محیط تاریکى و ظلمت انداخته است.

بنابر این مىتوان نتیجه گرفت که مفهوم کلام نبى(صلى الله علیه وآله وسلم) این است که تارکین نماز در تاریکى اند و چونبه ارزش نماز در زندگى خود ارجى ننهاده اند نزد مسلمین فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى بوده و ایشان را در زندگى دنیا و آخرت سعادتى نیست. ارزش و شخصیت آدمى به میزان اهمیت دادن او به ارزشهاى دینى است و مؤمن واقعى از بى توجهى و بى مبالاتى نسبت به تعالیم دینى و ارزشهاى الهى مبرّاست. پس نماز را در دین جایگاهى بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در کالبد جسم، همانگونه که بدن بى سر و جسم بىروح را ارزشى نیست دین بى نماز را خیرى نخواهد بود.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ میزان الحکمه، ج10 ص234.

2 ـ اهمیت نماز در ایجاد ارتباط خدا و خلق

فریضه نماز امرى نیست که فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزدیک سازد و حلقه اتصال بین عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلکه این یکى از آثار و نتایج مطلوبى است که در زندگى نمازگزار ظاهر مى شود. اثر دیگرى که نماز در حیات مسلمین ایجاد مى کند این است که در عین قرب الهى او را با جامعه انسانى پیوند داده و نسبت به سایر انسانها بلکه تمام همنوعانش ولو غیر مسلمان یک فرد مسئول بار مى آورد. و این است روح نماز و تعبد به خدا که هرگز نمىگذارد فرد در مقابل خلق خدا بى تفاوت باقى بماند. و احساس مسئولیت اجتماعى نداشته باشد. 

پس در نماز دو اثر عمده نهفته است یکى اثر فردى که موجب نزدیکى او با خدایش مى گردد و دیگر اثر اجتماعى است که او را در جامعه فرد مسئول بار مى آورد. یعنى نمى شود کسى اهل نماز و عبادت باشد و در عین حال نسبت به جامعه بشرى و همنوعان خویش هیچ وظیفه اى را احساس نکند.

فلذا به همین خاطر مى بینیم که در آیات متعدد قرآن زکات در کنار صلاه (نماز) آمده است و این بدان معناست که اهل نماز اهل صدقات و زکات نیز هستند یعنى اهل نماز به فکر اجتماع خویش بوده و تلاش دارند که با دادن زکات و اعطاى صدقات، جامعه را از فقر بیرون آورند.

واقیموا الصلاة وآتوا الزّکاة وماتقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله.

«و نماز را به پا دارید و زکات را ادا کنید. هر کار خیرى براى خود از پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت»(1).

و در آیه دیگر مى فرماید: الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة وممّا رزقناهم ینفقون.

«(تقوا پیشگان) کسانى هستند که ایمان به غیب دارند و نماز را بپا مى دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق مى کنند»(2).

و در آیهاى بسیار زیبا چنین مى فرمایند: الذین اِنْ مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزّکاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر.

«یاران خدا کسانى هستند که اگر در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را به پا مى دارند و زکات مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند»(3).

و از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمودند: لاتتمّ صلاةٌ إلاّ بزکاة.
«نماز کامل نمىشود مگر با پرداختن زکات»(4).

یعنى انسانهاى نمازگزار همیشه به فکر سعادت و تعالى جامعه خویشند و نمىتوانند نسبت به آینده مردم جامعه خود بىتفاوت باشند. اگر مشاهده کنند که فقیرند به آنها زکات پرداخت مىکنند و اگر ببینند که از سعادت و کمال خویش منحرف شدند آنان را امر به نیکى کرده و از اعمال

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 110.

2 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 3.

3 ـ سوره مبارکه حج، آیه 41.

4 ـ بحار الانوار، ج96 ص29.

زشت باز مى دارند و در همه حال و همه جا به نیکبختى و سعادت اجتماعى انسانها مى اندیشند و معتقدند که سعادت بشر در پرتو خوبىها و اعتقاد به خدا و عمل به تعالیم دین نهفته است. و بقول اقبال لاهورى اهل نماز معتقد است که زندگى و حیات حمیده در خیمه ایمان لمیده است آنکه این ندیده گلى از باغ آن نچیده است.

لا اله باشد صدف گوهر نماز***قلب مسلم راجح اصغر نماز

در کف مسلم مثال خنجر است***قاتل فحشا و بغى و منکر است

هر که پیمان با هوالموجود بست***گردنش از بند هر معبود رست

بنابر این وصلت به معشوق و رستن از غیر معبود و تلاش در راه وصول به سعادت براى مخلوق دو اثر اصلى و عمده در نماز است که نمازگزار واقعى به آن واصل مىگردد.

3 ـ نماز اولین فریضه الهى

قبلاً به این نکته اشاره شد که نماز مهمترین امر الهى است امّا جالب است که بدانیم نماز نه تنها مهمترین و مؤثرترین امر و دستور الهى است بلکه اولین حکمى است که از طرف خداوند بر بندگان واجب شده است. چنانچه در روایتى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین آمده است که:

اوّل ما افترض الله على امّتى الصلواتُ الخمس.

«اولین چیزى که خداوند بر امّت من واجب کرد نمازهاى پنجگانه است»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کنز العمال، ج7 حدیث 1885.

و نیز در حدیثى دیگر فرمودهاند:

انّ اوّل مافرض الله على عباده الصلاة وآخرُ مایبقى عند الموت الصلاة.

«همانا اولین فریضهاى که از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و آخرین فریضه اى که تا دم مرگ از او ساقط نمى گردد و وجوبش همچنان باقى است نماز است»(1).

شاید به خاطر اهمیت زیاد و نتایج مفیدى که در این فریضه الهى وجودداشته موجب شده است که جزء اولین دستور و امر الهى قرار گیرد و اگر سئوال شود که آیا این نکته در همه ادیان و مذاهب الهى کلیت دارد و یا اینکه فقط اولین حکم الهى در دین اسلام بوده است. پاسخ این است که این امر اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه دستور به اقامه نماز و برپایى آن، اولین امر الهى تشریعى در زمان وضع شریعت بوده است و این نکتهاى است که از قرآن در فرمان به حضرت موسى فهمیده مىشود. در ابتداى پیامبرى حضرت موسى خداوند خطاب به او فرمود: إننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى واقم الصلاة لذکرى.

«من الله هستم معبودى جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من برپا دار»(2).

بنابر این نماز نه تنها مهمترین رکن دین است بلکه اولین دستور و حکم الهى در دین نیز مى باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لئالى الاخبار، ج4 ص8.

2 ـ کنز العمال، ج7 ح18899.

4 ـ نماز اولین عمل خیرى که نزد خدا بالا مىرود

اعمال خیر و افعال پسندیده در دین بسیارند و هر یک از اعمال نیک آثار خاص خود را دارند و بُرد هر کدام از واجبات الهى به مقدار اهمیتى است که در دین براى آنها تعیین و مشخص گردیده است.

از آن جهت که نماز از اهمیت ویژه و خاصى برخوردار است بُرد او نسبت به سایر عبادات هم بیشتر است.

از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که فرمودند: اوّل مایُرفَعُ مِنْ اعمالهم الصلوات الخمس.
«اولین عملى که از انسانها بالا برده مى شود نمازهاى پنجگانه است»(1).

پس مىتوان گفت از آن جهت که نماز اولین عمل خیرى است که نزد خدا بالا مى رود مهمترین عمل خیر هم مى تواند باشد و شاید بخاطر اهمیت والاى آن و جایگاه رفیعى که در دین دارد این همه به آن اهتمام شده و شارع مسلمانان را به آن توجه داده است. چنانچه رسول بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند:

«همه دستورات اسلام را از کوچک و بزرگ آشکار کن ولى بیشترینهمت تو درباره نماز باشد»(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کنز العمّال، ج7 ص18899.

2 ـ بحار الانوار، ج77 ص129.

5 ـ نماز اولین پرسش در قبر

در اخبار و روایات بسیارى وارد شده است که اولین پرسش و سئوالى که خداوند در قیامت از بندگانش مى نماید نماز است و در واقع نماز همان عددى است که همه اعداد در کنار او قابل شمارش مى باشند و اگر آن عدد نباشد سایر اعداد به حساب نمى آیند.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: حافظوا على الصلوات الخمس فانّ الله ـ عزّ وجلّ ـ إذا کان یوم القیامة یدعوا العبد فاوّل شىء یُسأل عنه الصلاة فان جاء بها قامةً والاّ رُخّ به فى النّار.

«نمازهاى پنجگانه را محافظت کنید زیرا روز قیامت که مى شود خداوند بندهاش را فرا مى خواند و نخستین چیزى که از او مىپرسد نماز است اگر آن را بطور کامل انجام داده باشد (به بهشت مىرود) و گر نه در آتش افکنده مى شود»(1).

و نیز فرمودند: «اوّل چیزى از عمل بنده که در روز قیامت در آن نظر شود نماز است اگر به کمال و تمام آراسته باشد قبول واقع گردد و عملهاى دیگر به تبع آن هم مقبول گردد و اگر ناقص بود مردود شود و دیگر اعمال در رد شدن به آن ملحق شوند»(2).

و از امام صادق(علیه السلام) رسیده است که فرموده اند: «وقتى بنده فرداى قیامت در مقابل خداى عز وجل قرار گرفت اولین چیزى که از او سئوال مى کنند نمازهاى واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهل بیت است»(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص201.

2 ـ احیاء العلوم، ج1 ص332.

نقل است که مردى نزد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) رسید و عرضه داشت اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دعا کن که خدا مرا به بهشت داخل کند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: مرا با زیادى سجده کردن همراهى کن»(2). یعنى مهمترین عاملى که موجب رفتن به بهشت مى شود نماز است. و نیز از خاتم رسولان(صلى الله علیه وآله وسلم)نقل شده که: «همانا ستون دین نماز است و آن اوّل چیزى است که به آن از عمل فرزند آدم رسیدگى مى شود. اگر صحیح باشد به سایر اعمال رسیدگى مى شود و اگر صحیح نباشد به سایر اعمال او توجهى نمى شود»(3).

6 ـ برترى نماز بر سایر اعمال آدمى

از مطالب مذکور مىتوان چنین نتیجه گرفت که نماز در میان اعمال خیر دیگر جزء برترین آنهاست. وقتى به کتب روائى مراجعه شود و روایات باب نماز را مشاهده کنیم مى بینیم که از نماز بعنوان پایه و ستون دین(4)، نشانه ایمان(5)، نور مؤمن(6)، پرچم اسلام(7) و تعابیرى از این قبیل

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص90.

2 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص30.

3 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص23.

4 ـ میزان الحکمه، ج5 ص370.

5 ـ شهاب الاخبار، ص59.

6 ـ شهاب الاخبار، ص50.

7 ـ کنز العمال، ج7 ص279.

یاد شده است که همه این تعبیرها نمایانگر برترى نماز بر سایر اعمال عبادى است.

از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) حدیث شده است که فرمودند: الصلاة خیرٌ موضوع فَمَنْ شاءَ استقلّ ومَنْ شاءَ استکثر.

«نماز بهترین چیزى است که مقرر شده پس هر که خواهد کم بخواند و هر که خواهد زیاد کند»(1).

و نماز نه تنها بهترین اعمال در دنیا بلکه بهترین اعمال در قیامت نیز مى باشد یعنى برترى و امتیاز نماز بر سایر اعمال نیک و پسندیده محدود و منحصر به دنیا نیست بلکه این برترى براى نماز در آخرت نیز محفوظ مىباشد. در همین زمینه امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: اِنَّ افضل الاعمال عند الله یوم القیامة الصلاة.
«همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند نماز است»(2).

و نیز نماز محبوبترین عمل نزد بارى تعالى است. چنانچه على(علیه السلام)فرمودند: احبّ الاعمال الى الله الصلاة.
«محبوبترین اعمال نزد خداوند نماز است»(3).

روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که حاوى نکات دقیق و ظریفى است در این روایت که از مضامین بلندى برخوردار است از حضرتش سئوال شد که یا رسول الله چه عملى نزد خدا با فضیلتتر است؟

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع احادیث الشیعه، ص4 ـ 6.

2 ـ مستدرک الوسائل، ج3 ص7.

3 ـ بحار الانوار، ج82 ص233.

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: نماز به وقت آن. و در ادامه کلامش فرمودند: هرکس بر نماز محافظت نماید در قیامت همراه وى نورى است و هر کس که نماز را ضایع نماید با فرعون و فرعونیان محشور گردد. و اگر عملى نزد خداوند بر تر و بالاتر از نماز بود خداوند فرشتگان خود را به انجام آن امر مىکرد در حالیکه همه فرشتگان در حال نمازند برخى در حال قیامند و برخى در حال قعود، برخى در رکوعند و بعضى در سجود»(1).

بنابر این بهترین عمل که نزد خداوند تجلى یافته نماز است. حتى حج با آن همه اعمال و مناسکى که دارد و آن همه آثار اجتماعى که بر او مترتب است به اهمیت نماز نمىرسد و در روایات نماز برتر از حج شمرده شده است. امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:

اَمّا انّه لیس شىءٌ افضل من الحج الا الصلاة.
«بدرستى که هیچ عملى بالاتر از حج نیست مگر نماز»(2).

نتیجه اینکه نماز بهترین وسیله نزدیکى بنده به خدا بوده و با این همه تأکیداتى که براى نماز شده است بدون تردید مىتوان گفت که همه اعمال خیر آدمى تابع نماز اویند سعى کنیم که بخوبى از این بهترین عمل حراست و پاسدارى نمائیم.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احیاء العلوم، ج1 ص330.

2 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص26.

7 ـ نماز آخرین وصیت انبیاء و اولیاء الهى

توجه به این نکته بسیار جالب است که بدانیم آخرین توصیه و کلامى که از پیامبران و سفراى الهى و اولیاى دین به ما رسیده است نماز است. بسیار روشن است که انسان در آخرین لحظات حیاتش که مى خواهد به دنیاى ابدى و جاودانى سفر کند هر سخنى را به زبان نمى آورد و سعى دارد که مهمترین مطلب را در اواخر عمر از خود به یادگار بگذارد. وقتى به وصایاى انبیاء الهى و اولیاى دین رجوع مى کنیم مى بینیم که همیشه پیروان خود را به نماز توجه مى دادند و همه انبیاى الهى آن را بعنوان آخرین وصیت خویش قراردادهاند. چنانچه در روایتى از امام صادق(علیه السلام) به این نکته اشاره شده که فرمودند: اَحَبُّ الاعمال الى الله ـ عزّ وجلّ ـ الصلاة وهى آخِرُ وصایا الانبیاء.

«نماز بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیت هاى پیامبران الهى است»(1).

آخرین فرستاده خداوند یعنى پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به تبعیت از سایر رسولان الهى امت خویش را به همین نکته توجه دادند و بسیار بر این امر تأکید داشتند. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

علیک بالصلاة فاِنّ آخر ما اوصى به رسول الله وحَثّ علیه الصلاةُ.
«بر تو باد به نماز زیر آخرین چیزى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به آن سفارش نموده و بر آن تأکید داشت نماز بود»(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ میزان الحکمه، ج5 ص397.

2 ـ بحار الانوار، ج84 ص236.

و نه تنها تأکید بر اقامه نماز از سفارشات اکید پیامبران الهى بود بلکه همه اولیاى الهى و جانشینان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به مواظب از این دستور الهى سفارش مى کردند. على(علیه السلام) در هنگام شهادتش بعنوان آخرین وصیت و توصیه بر فرزندان و پیروان خویش فرمودند: الصلاةَ الصلاةَ الصلاةَ. یعنى شما را سفارش مى کنم به نماز، نماز، نماز»(1).

و این چنین بود وصیت سایر اولیاى الهى و خلفاى بحق مقام نبوى.

8 ـ نماز یعنى تمام دین

همه دین در نماز خلاصه شده است و در حقیقت نماز تجلى واقعى دین است و به همین جهت گفته شد که هر کس اهل نماز نباشد اهل دیندارى نیست و دیندار کسى است که قائم به نماز باشد. و شایدبه همین خاطر بود که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ملاک و معیار بین ایمان و کفر را در نماز دانسته اند. و فرمودند کسى که نماز را ترک کند دین خود را ویران و نابود ساخت. الصلاة عماد الدین فمن ترکها فقد هدم الدّین. «نماز پایه دین است پس کسى که نماز را ترک کند بتحقیق دین را نابود نمود»(2).

و یا اینکه فرمودند: من ترک الصلاة متعمّداً فقد کفر. «هرکس نماز را عمداً ترک کرد کافر است»(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص173.

2 ـ احیاء العلوم، ج1 ص331.

3 ـ همان مأخذ، ج1 ص331.

اگر دین را به منزله خیمهاى فرض کنیم که حافظ سعادت انسان باشد و آدمى براى وصول به سعادت خویش به آن خیمه پناه برده باشد نماز پایه و ستون آن خیمه خواهد بود و اگر ستون نباشد قطعاً خیمه استوار نخواهد بود. پس تا ستون نماز نباشد خیمه دینى در کار نخواهد بود و این بهترین تشبیهى است که در فرمایشات رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است(1). و نماز علامت اصلى و نشانه واقعى دین است و اگر نماز نباشد هیچ وجه امتیازى براى شناخت دین حق از باطل نخواهد بود. چنانچه امیر بیان على(علیه السلام)فرمودند:

واقام الصلاة فانّها الملةُ. «برپا داشتن نماز نشانه اصلى دین است»(2).

و همچنین در روایات مشاهده مى شود که نماز را به چهره اصلى دین تشبیه کرده اند. و اگر هر پدیده اى با چهره اش شناخته شده است، چهره دین با نماز شکل گرفته و آن را باید با نماز شناخت.

پس اگر کسى نمازش را ترک نماید و یا از آن فاصله بگیرد دین مشخصى ندارد. چون دین او بدون چهره واقعى است. و این است کلام گوهر بار رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) که: الصلاةُ وجهُ دینکم. «نماز سیما و چهره دین شماست»(3).

این تشبیه و تعبیر نه تنها از بیانات بزرگان دین بکار رفته بلکه تلقى و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ من لایحضره الفقیه، ج1 ص639.

2 ـ نهج البلاغه، خطبه 110.

3 ـ فروع کافى، ج1 ص270.

برداشت عرفى مردم و امت پیامبران هم این چنین بوده است. و این نکته اى است که از توجه و دقت در آیات قرآن بدست مى آید بعنوان نمونه وقتى قرآن کریم داستان و قصه شعیب پیامبر(علیه السلام) را نقل مى کند در احتجاج این پیامبر الهى با قوم خودش چنین مى فرماید: «و بسوى قوم مَدْیَن برادرشان شعیب را براى هدایتشان فرستادیم شعیب خطاب به قومش فرمود: اى قوم من، خدا را بپرستید و خدایى جز او براى شما نیست و پیمانه و ترازو را کم نکنید بدرستى که من خیر و صلاح شما را مى خواهم و از عذاب روزى که بر شما احاطه کند مى ترسم. با مردم به عدالت برخورد نمائید و اشیاى مردم را کم ارزش نکنید و در زمین به فساد مشغول نشوید. مردم در پاسخ به نصایح حضرت شعیب(علیه السلام) گفتند: اى شعیب آیا نماز تو به تو دستور مى دهد که ما از عبادت بتها دست برداریم آنچه را که پدرانمان انجام مى دادند. قالوا یاشعیب اصلاتک تامرک أننترک مایعبد آباؤنا»(1).

مقصود از اینکه آیا نماز تو به تو امر مى کند این است که آیا دین تو به تو دستور مى دهد که مراد از نماز همان دین است. پس نماز مساوى با دین است و دین مساوى با نماز.

9 ـ نماز و رابطه آن با حاکمیت دینى

یکى از علائم و نشانه هایى که در حاکمیت و حکومت دینى وجوددارد و شاید یکى از بارزترین شاخصه و امتیاز حاکمیت الهى بر سایر حکومتها

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه هود، آیه 87 ـ 90.

بحساب آید این است که حاکمان در حکومت دینى براى برپایى و نشر تعالیم دین و از بین بردن مناهى و زشتى هاى فردى و اجتماعى که موجب فساد جامعه مى گردد تبلیغ مى کنند و آنان که حکومت را براى خود هدف مى دانند از چنین همتى برخوردار نبوده و نیستند.

آنان که داعیه پیروى از دین خدا را دارند و خود را جانشین اولیاى خدا و حکومت و حاکمیت خویش را همان حاکمیت الهى دانسته و خود را در این راستا پیرو ائمّه(علیهم السلام) مى دانند همه همتشان در قلمرو تعالیم دین خداست. یعنى وجه تمایز این نوع حکومت با حکومتهاى دیگر در این است که در حکومتهاى غیر دینى حاکمان به مصالح و منافع فردى یا گروهى مى اندیشند و همه تلاش و کوشش حاکمان در این مسیر سوق داده مى شود. امّا در حکومت دینى همه اهتمام حاکمان دین در راستاى مصالح مسلمین و تحقق و اعتلاى کلمه توحید مى باشد.حاکم دینى وقتى مصالح دیگران را با اجراى احکام و تعالیم دین در تعارض ببیند. مصالح گروه را نادیده گرفته و اقامه دین را ترجیح مى دهد. یکى از وظایف مهم حاکمین دینى تبلیغ و هدایت مردم بسوى عبودیت الهى و بندگى خداوند خصوصاً اقامه نماز در جامعه است. الذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلاة.
مؤمنان کسانى هستند که هر گاه در زمین آنان را قدرت بخشیم نماز را بپا مى دارند»(1).

این آیه بدان معنى نیست که وقتى حاکمان دینى به حکومت رسیدند

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره مبارکه حج، آیه 41.

اقامه نماز مى کنند بلکه براى برپایى نماز در جامعه تلاش مى کنند. چنانچه امام حسین(علیه السلام) در تفسیر آیه مزبور فرمودند که این آیه در مورد ما خاندان اهل بیت نازل شد و مصداق آن اهل بیت رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) مى باشند(1).

و مىدانیم که مصداق محتوا و معناى آیه را محدود نمى کند یعنى چنین نیست که اگر وظیفه ائمّه معصوم(علیهم السلام) چنین است وظیفه و مسئولیت دیگران این نباشد بلکه آیه تعمیم دارد بر ائمّه(علیهم السلام) و آنانکه پیروشان مىباشند. پس اگر حاکمیت در این امور که جزء مبانى و اصول اولیه دین مى باشد تساهل بورزد و در این راستا قصور و کوتاهى داشته باشد و ارتباط و پیوند حاکم با اصول اساسى دین چون نماز سست گردد در دینى بودن آن تردید هست. اگر چه این امر نباید بصورت تصنعى و صورى یا به نحو ابزارى مورد استفاده قرار گیرد چنانچه در بسیارى از جوامع اسلامى عرب مشاهده مى شود. که آنان براى فریب مردم بدان متوسل مى شوند.

10 ـ نماز مهمترین وسیله تقرب به خدا

یکى دیگر از امتیازات نماز بر سایر اعمال عبادى و احکام دینى این است که نماز بهترین وسیله تقرّب و نزدیکى به خداست. هر چند هدف همه احکام و عبادات دینى براى نزدیکى بندگان به معبود تشریح و وضع گردیده اند ولى تردیدى نیست که همه آنها بصورت یکسان و یکنواخت انسان را به خدا نزدیک نمى کند. بلکه هر کدام داراى درجات و مراتب

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج24 ص166.

مىباشند، بعنوان مثال حج و جهاد و صوم و زکات همه وسیله اى براى قرب و نزدیکى به خدایند امّا اثرى که در جهاد هست در حج نیست و یا اثر و نتیجه اى که در حج وجوددارد در زکات نیست. پس تأثیر همه اینها مساوى نیستند. آنچه که از متون دینى بر مى آید این است که تأثیر نماز به مراتب بالاتر و بیشتر است. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) هفتمین پیشواى شیعیان چنین منقول است که:

افضل مایتقرّب به العبد الى الله بَعْدَ المعرفة به الصلاة.
«بهترین چیزى که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهى تقرّب پیدا مى کند نماز است»(1).

آنچه که از این روایت و روایات مشابه آن فهمیده مى شود دو نکته مهم است یکى اینکه انسان محتاج و نیازمند به نزدیکى و تقرّب است تا کمال خود را بیابد یعنى هر انسانى براى رسیدن به کمال نیازمند تقرّب الهى است.

و نکته مهم دیگر اینکه بدون سبب و وسیله این تقرّب و تکامل حاصل نمى شود. براى سیر معراجى و سفر روحانى نیاز به بُراق است و بهترین براق تقرّب به سوى خداوند متعال که تکامل انسانى در پرتو آن نهفته است نماز است. چونکه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند: الصلاةُ معراج المؤمنِ. «نماز عروج دهنده مؤمن به سوى خداست»(2).

پس نزد تقوا پیشگان بهترین وسیله نزدیکى به خداوند و رمز

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تحف العقول، ص391.

2 ـ اعتقادات مجلسى، ص29.

رستگارى نماز است و منشأ همه انحرافات رفتارى و مفاسد اخلاقى دورى از این راز است و هر که آگاه از این راز است در زندگى سرافراز است امّا براى کسى که از عظمت راز نماز بى تماس است براى او راه بسى دور و دراز است.

11 ـ قرآن و نماز دو سفره الهى در زمین

انسان در این نظام هستى طورى آفریده شد که باید بر اساس نظام علّى و معلولى تدریجاً رشد یابد تا به کمال رسد. بر خلاف فرشتگان که آخرین مرحله رشد و تکامل را در ابتداى خلقت خود دارا هستند.

در این مسیر رشد و تکامل (جسمى و روحى) هر یک از انسانها با استفاده و بکارگیرى از نعمات و برکات الهى پیش مىروند. در رشد جسمانى هر چه قدر از نعمات الهى در زمین بهره بیشترى ببرد مى تواند هیکل و قیافه بزرگتر و قویترى پیدا کند نسبت به کسى که از آن برکات الهى بى بهره است. و در رشد معنوى و تکامل روحى هر چه از قوه عاقله بهتر استفاده نماید فرد آگاهتر و متکاملتر و داراى روح بلندترى خواهد بود. بنابر این خداوند اسباب و وسائل رشد (روحانى و جسمانى) را براى او فراهم ساخته است اگر این انسان قادر به تکامل است باید ابزار تکامل در او باشد.

خداوند علاوه بر فراهم نمودن زمینه کامل براى تکامل انسان در درون، دو سفره پر برکت براى غذاى روحش در زمین پهن نموده است که آن دو

سفره الهى قرآن و نمازند. هر کس مىتواند به فراخور تفکر و اندیشهاش از این دو سفره گسترده استفاده نموده و روح خود را تکامل بخشد.

رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) در یک جا مىفرمایند: القرآنُ مأدبةُ الله.
«قرآن سفره الهى است».

و در جاى دیگر مىفرمایند: الا انّ الصلاة مأدبَةُ الله فى الارض قد هنّاها لاهل رحمة فى کلّ یوم خمس مرّات.

«آگاه باشید نماز سفره گسترده خدا در زمین است که خداوند آن را روزى پنج بار براى اهل رحمتش گوارا نموده است»(1).

پس بیائیم با تأمل و تفکر عقلانى در کنار این دو سفره الهى که به پهناى زمین براى ما انسانها گسترانده شده بنشینیم و هر چه بیشتر و بهتر روح خود را تغذیه نموده و مراحل تکامل خود را طى نمائیم که در غیر این صورت و با فاصله گرفتن یا خارج شدن از این دو دبستان الهى سعادت و تکامل نصیب کسى نمى شود(2).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/27 :: ساعت 10:32 صبح )
»» نقش نماز در شخصیت جوانان 7

 

اسرار رکوع

وقتى که نمازگزار به رکوع خم مىگردد در حقیقت با عمل خود به ذلّت و خواریش و با ذکر رکوع به عظمت و کبریائى خداوند اعتراف و اقرار مىکند. و این بهترین نوع تواضع عبد در مقابل مقام کبریائى حق است. به همین خاطر که او خدا را به عظمت و بزرگى یاد کرد خدا نیز او را در نزد بندگان عزت و بزرگى مىبخشد. چنانچه در روایت از امام حسن عسکرى(علیه السلام) منقولست که فرمودند: «چون نمازگزار به رکوع رفت خداوند تبارک و تعالى خطاب به فرشتگان مىکند و مىفرماید: اى ملائکه من آیا نمى بینید بنده نمازگزار چگونه براى بزرگى و عظمت من تواضع مى کند؟ شما را گواه مىگیرم که هر آینه او را در دار کبریائى و جلال خودم بزرگ سازم»(2).

پس سرّ رکوع، خم شدن در برابر عظمت اوست و این اقتضاى ادب عابد است در مقابل معبود. چنانچه این تعبیر از امام صادق(علیه السلام)است که: «در رکوع ادب عبودیت است و در سجود قرب به معبود. و کسى که به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اصول کافى، ج1 کتاب التوحید ص125.

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص221.

نیکى ادب بجا نیاورد قرب را نشاید پس رکوع کسى را بجاى آر که با دل خاضع براى خدا و تحت سلطه او ذلیل و بیمناک است و اعضاى خود را از اندوه و ترس آنکه از بهره رکوع کنندگان بىنصیب گردد فرود مى آورد»(1).

شاید این فرموده امام صادق(علیه السلام) تفسیر انفسى از این آیه باشد که خداوند فلاح و رستگارى را منوط به رکوع و سجود دانسته و فرمود: یا ایها الذین آمنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون. «اى اهل ایمان در برابر خدا رکوع و سجود به جاى آرید و حضرت او را در تمام شئون حیات، بنده و فرمانبردار باشید و هر کار خیرى را انجام دهید تا به رستگارى و فلاح رسید»(2).

هر چند که قرب کامل در سجود تحصیل مى شود و لیکن ما دام که ادب خضوع در رکوع کامل نگردد قرب مطلق بدست نیاید چون نقص در هر جزئى به کل سرایت مى کند. چنانچه از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) منقولست که: «هرکس که وضو و رکوع و خشوعش در نماز کامل نباشد نمازش ناقص است»(3).

و نیز فرموده است که:

«خداوند پنج نماز را بر مردم واجب گرداند هرگاه کسى وضوى آنها را درست بجاى آورد و در وقت بخواند و رکوع و خشوع را کامل کند

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص108.

2 ـ سوره مبارکه حج، آیه 77.

3 ـ جامع احادیث الشیعه، ج4 ص44.

خداوند ضامن است که گناهانش را بیامرزد و کسى که اینگونه انجام ندهد خداوند نسبت به او عهدى ندارد و اگر خواست او را مى آمرزد و اگر بخواهد او را عذاب مى کند»(1).

و خلاصه کلام در فلسفه رکوع این است که هیچ بندهاى براى خدا به حقیقت رکوع نکند مگر آنکه خداوند تعالى او را به نور جمال خویش بیاراید و در سایه کبریائى خود در آورد و جامه برگزیدگانش بپوشاند. رکوع مرحله اوّل است و سجود مرحله دوّم، هرکس که معنى و حقیقت اوّلى را به جاى آورد شایستگى دوّمى را یافته.

پس باید که رکوع با خضوع و خشوع کامل باشد تا سجده به تَبَع آن کامل گردد. از ربیع بن خُثَیم حکایت کنند که با یک رکوع شب را به صبح مى رساند و چون به صبح مى رسید قامت راست مى کرد و مى گفت:

«آه! مخلصان پیشى گرفتند و ما از راه ماندیم». و رکوع خود را کامل کن به اینکه پشت خود را راست نگاه دارى و از این پندار که به قدرت و همت خود به خدمت او قیام کنى فرود آى (که این امکان ندارد) جز به یارى او. و قلب را از وسوسه هاى شیطان و فریبها و نیرنگهایش فرارى ده که خداوند تعالى بندگان خویش را به میزانى که در برابر او کرنش کنند بلند مىکند و آنان را به هر اندازه که عظمتش بر باطنهایشان پرتو افکنده به حقیقت فروتنى و کرنش (در برابر خود) هدایت مى فرماید»(2).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کنز العمال، ج7 ص276.

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص108.

و معناى کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم اگر چه گردنم زده شود و معناى سربرداشتن از رکوع و گفتن «سمع الله» این است که حمد و ثناى ما را مىشنود و آن خدایى که مرا از نیستى و عدم به وجود آورده است»(1).

فلسفه سجده

سجده سر بر آستان قدس ربوبى سائیدن است و چشم از خویشتن بستن، رأس بر خاک نهادن و خود را حقیر شمردن، روح سجده رهایى دل از امور مادى فانى وقطع امید از علائق دنیوى است و حقیقت سجود اتصال به معبود است و وصال به مقام محمود. نزدیکترین حالت عبد به مولى و بهترین حالت قرب به خداست که آن ذات قدس فرمود: واسْجُدْ واقْتَرِبْ. «سجده کن و تقرب جوى»(2) چون قُرب در سجود نهفته است و به همین دلیل مى توانیم ادعا کنیم که: نشانه تکمیل مخلوق تطویل در سجود است. و در روایت آمده است که: «خداوند حضرت ابراهیم را در اثر سجده هاى طولانى به مقام «خلیل اللهى» رساند»(3).

و امّا سرّ سجده آنچنانچه از روایات بر مىآید این است که انسان در مقابل معبودش ادعاى هرگونه تکبر و خودبینى را نفى و همه عظمت و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ میزان الحکمه، ج5 ص395.

2 ـ سوره مبارکه علق، آیه 19.

3 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص329 به نقل از اسرار الصلاه، ص429.

کبریائى را از آن او مى داند. خود را وابسته و خداى خویش را ذاتى مستقل به حساب مى آورد. با این حالت به خدا گوید که بندگى هیچ قدرتى بر گردنم نیست و در مقابل هیچ قدرتمندى جز تو خضوع نکرده و سر فرود نمى آورم. عبودیت دیگران را از خود نفى و روح بندگى تو را در سردارم.

براى من یقین حاصل است که وجودم از آن توست و اگر رفعت و کمالى باشد از جانب توست.

اصل آدمى از خاکست و برگشت او به تراب، پس من به امر تو، جبین خویش را که سلطان نفس در آن ظهور دارد به زمین مى سایم و با شکستن هواى نفس علوّ مقام را از تو طلب دارم. و بنابر همین اسرار نهفته در سجود است که هیچ سجدهاى بدون رفعت در مقام بندگى نیست و هرگز زیان نبرد آنکه حقیقت آن را درک نمود و گفته شد که: «اگر نمازگزار بداند در حال سجده چه اندازه مشمول جلال الهى است هرگز راضى نمى شود که سر از سجده بردارد»(1).

از امام صادق(علیه السلام) روایت است که مردى پیش پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: یارسول الله! گناهان من بى شمار است و عمل نیک من اندک. پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: سجده فراوان بجاى آور زیرا سجده گناهان را دور مى سازد چنانچه باد برگ درخت را مى ریزاند»(2).

هر گاه نماز گزار به سجده رود خداوند به فرشتگان گوید اى ملائکه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص207.

2 ـ بحار الانوار، ج85 ص162.

من آیا نمى بینید که چگونه بندهام بعد از ارتقاء تواضع مى کند و براى من مى گوید: اگر تو صاحب جلالت و مکنت در دنیا هستى پس من خوار در نزد تو هستم خداوند مى فرماید: به زودى او را از طریق حق بالا مى برم و بوسیله او باطل را دفع مى کنم»(1).

و خلاصه کلام در این باب این است که از على(صلى الله علیه وآله وسلم) درباره فلسفه و سجده سئوال شد فرمودند: «سجده اوّل به این معناست که خدایا اصل ما از خاک است و معناى سر برداشتن از سجده این است که خدایا! ما را از خاک خارج کردى. و معناى سجده دوم این است که خدایا دوباره ما را به خاک بر مىگردانى و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى کرد»(2).

پس سجده به معناى یادآورى و تذکر نفس به مبدأ و معاد است و ترک آن به معناى فراموشى و دورى از مبدأ و معاد.

سرّ قنوت

قنوت چون رکوع و سجود بهترین نوع ادب در عبودیت و بندگى است. پشت کردن از غیر حق و روى نمودن به ربّ مطلق است. دراز کردن دست خالى در مقابل پروردگار غنى است. اظهار فقر است در برابر غنىّ مطلق، تضرعى است از بیچارگى عبد، و تواضعى است در مقابل عظمت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص221.

2 ـ المحجه البیضاء، ج1 ص391.

رب. و هر چه این حالت طویل باشد به همان مقدار، مقام بنده در دار بقاء رفیع خواهد بود. چنانچه در حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) وارد شده که فرمودند: اَطْولکم قنوتاً فى دار الدنیا اطولکم راحة یوم القیامة فى المواقف.

«راحتترین شما در موقف قیامت کسى است که قنوت طولانى ترى داشته باشد»(1).

و این بدان جهت است که حقیقت نماز اظهار مسکنت و بیچارگى، تضرع و بىنوایى است که باید دستها را در قنوت دراز نمود و با گفتن «خدایا خدایا» نماز را کامل کرد»(2). و بخاطر فضیلت آن و حالت خاص دعایى که در بردارد بسیار بر آن تأکید رفته است طورى که برخى از روایات حالت قنوت را در نماز واجب دانسته اند. و به همین جهت اهل معرفت اهتمام داشتند که مضامین دعایشان با معارف معنویه همراه و از امور مادیه بدور باشد.

فلسفه تشهد

تشهد حمد و ثناى خداوند متعال است. تجدید و تکرار شهادت به خدا و رسول است که در واقع تاکید بر ایمان و اسلام است. بنده همانطور که در مقام گفتار و قول، اظهار بندگى مى کند باید معناى آن کلام را با صفاى ضمیر پیوند دهد و با همه وجودش خدا را بندگى نماید چون باید

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج85 ص199.

2 ـ المحجه البیضاء، ج1 ص349.

بداند که همه امور در دست اوست و هیچ ارادهاى جز خواست و اراده او قادر به انجام هیچ کارى در نظام هستى نیست. از امام صادق(علیه السلام) در باره اسرار تشهد سئوال شد فرمودند: «خداوند ـ عز وجل ـ فرمود پرورگار تو آنچه بخواهد مىآفریند و انتخاب و اختیار مىکند و آنان را در کارهایشان گزینش و انتخاب نیست، منزه و برتر است خداوند از آنچه شرک مى ورزند. پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل آن سان که به زبان ذکر او گویى، پس تسلیم فرمان او باش و بندگى او را بجاى آر و تو را به صلوات و درود بر پیامبرش محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) امر کرده پس نماز خدا را با صلوات بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانیت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل کن و بکوش تا برکات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن او غافل نشوى»(1).

و نیز از امام حسن عسکرى(علیه السلام) روایت است که: «خداوند متعال مدام در هر رکعت از نمازى که بنده مى خواند خطاب به ملائکه چنین خواهد گفت: تا زمانى که براى تشهد اوّل و دوّم نشست در این هنگام خداى تعالى گوید:

اى ملائکه من به تحقیق به جا آورد بنده من خدمت و عبادت مرا و اکنون نشسته و ثناى مرا مى کند و درود بر محمّد پیغمبر من مى فرستد هر آینه بر او ثنا مى فرستم در ملکوت آسمانها و زمین و هر آینه درود بر ارواح او مى فرستم و زمانى که درود بر امیر المؤمنین(علیه السلام)در نمازش

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مصباح الشریعه، باب 17.

فرستاد خدا به او گوید اى بنده من هر آینه من بر تو درود مى فرستم چنانچه تو بر على درود مى فرستى، هر آینه او را شفیع تو قرار مى دهم چنانچه تو به وسیله او طلب شفاعت کردى»(1).

خلاصه اینکه سرّ تشهد هماهنگ کردن زبان است با قلب، گفتار است با کردار و قول است با عمل و به یک معنى عبور از نظام کثرت است به وحدت و وصول به مقام ولایت.

اسرار سلام

سلام از سِلم به معناى صلح و امان است یعنى کسى که به امر الهى گردن نهاد و دستور دین پیامبرش را با خضوع و فروتنى امتثال نمود از بلایاى دنیوى و عقاب اخروى در امان است. چون ممکن نیست کسى نمازش را کامل انجام دهد و در عین حال از وعده هاى الهى برخوردار نباشد و نیز ممکن نیست کسى واقعیت سلام که وصفى از اوصاف الهى و اسمى از اسماء ربوبى است را درک نماید و در زندگى خود در برخورد با دیگران آن را عینیت نبخشد. چگونه ممکن است کسى با عمق جان، مناجات با معبود خویش را با سِلم و امان به اتمام رسانده و حقیقت آن را با دل گره و پیوند زند و در عین حال از یاد الهى غافل بماند در حالیکه هنر بندگى، یاد خدا بودن در تمام احوال زندگى است. در همین رابطه نکته ظریفى را از ابو سعید ابو الخیر نقل مى کنند. گویند به شیخ خبر آوردند که

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار، ج82 ص221.

فلانى بر روى آب راه مى رود. شیخ گفت: این امر سهل است چون هر چَغْزى (غورباغه اى) و صعوهاى (گنجشک و پرنده آوازخوان) نیز بر روى آب راه مى رود گفتند کسى را مى شناسیم که با دعا و وِرد خواندن به هوا مى رود. گفت: هر زَغَنْ (پرندهاى شبیه کلاغ) و مگس نیز در هوا پرواز مى کند و مى پرد. گفتند جناب شیخ فلان کس در یک لحظه از شهرى به شهرى مى رود. شیخ ابو سعید در جواب فرمود: شیطان هم در یک نَفَس از مشرق به مغرب مى رود پس این چنین چیزها را قیمتى نیست. بنده آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و بخسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در میان خلق داد و ستد نماید و زن بگیرد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از یاد خداى غافل نباشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/27 :: ساعت 10:15 صبح )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 367
>> بازدید دیروز: 309
>> مجموع بازدیدها: 1355376
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب