پس از مرگ شوقی افندی کشمکش شدیدی بین بهائیان بر سر جانشینی در گرفت، بسیاری از آنان رهبری همسر آمریکایی او روحیه (ماری) ماکسول را پذیرفتند.
در کنفرانس ویژه ای که با حضور سران مهم فرقه بهائیت در لندن تشکیل شد، 9 نفر به عنوان اعضای مجلس بیت العدل انتخاب شدند.
ریاست این گروه که به بیت العدل حیفا شهرت یافت، با روحیه ماکسول بود. او نیز در سال 1378 هجری شمسی از دنیا رفت.
همزمان با رهبری روحیه ماکسول، چارلز میسن ریمی که فرزند یکی از روحانیون کلیسای ارتدوکس بود نیز ادعای جانشینی شوقی افندی را کرد و گروه بهائیان ارتدکس را پدید آورد. امروزه این گروه در آمریکا، استرالیا و هندوستان و چند کشور دیگر پراکنده اند.
عده دیگری از بهائیان نیز پس از مرگ شوقی به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام جمشید معانی روی آوردند. این جوان خود را سماالله نامید.
هواداران او نیز در اندونزی، هند، پاکستان و امریکا پراکنده اند.
تعلیم و تربیت در تعالیم بهائیت اجباری است و حال آن که تربیت با تحری حقیقت تداخل دارد.
اجبار تعلیم و تربیت نیز به تشکیل حکومت نیاز دارد و حال آن که شما به دنبال تشکیل حکومت نیستید و کاری به سیاست ندارید چرا که حکومت و سیاست از هم جدا نمی شوند.
از سوی دیگر همه ادیان تعالیم خود را به پیروانشان می آموزند پس این کار نه افتخار است و شور و هیجان.
قابل توجه بهائیان: شما به جای آن که اندیشیدن را به جامعه بیاموزید، اندیشه های خود را برای جامعه اجباری می کنید.
پیشوایان اسلام در باره اندیشیدن به پیروان خود می فرمایند:
از امام صادق (ع) نقل شده است: اندیشه یک ساعت بهتر از عبادت یک سال است.«تنها خردمندان پند مى گیرند.» (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 208)
مسیح رحمانی از مبلغان برزگ بهائیت در منطقه بشرویه مشهد (که از بهائیت باز گشته است)می گوید:
… مردم غیر یهودی از همان آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بی بند و بار و بدون اخلاق بار می آیند. عوامل ما عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشیها و زنانی که در خانه های ثروتمندان بچه داری می کنند.
به کمک زنان یهودی، مردان غیر یهودی را در عشرتکده ها و محل های عیاشی به فساد اخلاقی می کشانیم و آنها را از جاده عفت و پاکدامنی منحرف میسازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده می شود، جامعه زنان نام میدهم، زیرا در فساد و تجمل پرستی دنباله روی دیگرانند.
منبع: پروتکلهای یهود برای تسخیر جهان، ترجمه دکتر محسن پور، ص 21 و 22
تبیین و نقد و بررسی تمامی عقاید و آرای کلامی شیخ احمد احسایی و شاگردان و پیروان او، در این مختصر نمی گنجد. پیش از بیان یکی از آرای «غلوآمیز» وی، متذکر می گردد وصف کلی اندیشه احسایی را می توان در این خلاصه کرد:
وی علوم و حقایق را به تمامی، نزد پیامبر و امامان می دانست و از دیدگاه او، حکمت – که علم به حقایق اشیاست – با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن، از هر جهت سازگاری دارد .
او معتقد است:
عقل آن گاه می تواند به ادراک امور نایل شود که از انوار اهل بیت علیهم السلام روشنی گیرد و این شرط در شناخت های نظری وعملی یکسان وجود دارد . درست است که اندیشه دراصول ومعارف دین واجب است، اما از آن جا که حقیقت با اهل بیت علیهم السلام همراهی دارد، صدق احکام عقل، در گرو نوری است که از ایشان می گیرد. 1
گرایش وی به امور باطنی شریعت، به گونه ای است که موضع اهل ظاهر را در اکتفا به ظاهر شریعت، نمی پذیرد و معتقد است: «تمسکش به اهل بیت علیهم السلام، در دریافت حقایق، سبب شده است که در بعضی از مسایل، با بسیاری از حکیمان و متکلمان، مخالفت کند» . از این رو، عقاید وی و پیروانش درباره «معاد و اطوار جسم » ، در «معراج پیامبر اسلام» ، «وجود امام عصر (عج)» ، «مقام ائمه اطهار علیهم السلام» ، «نیابت خاصه» ، و «اعتقاد به رکن رابع» مورد اعتراض، و انکار و نقد اندیشمندان و فقیهان بزرگ قرار گرفت .
پانوشت:
1. ر. ک: شرح الزیاره الجامعه الکبیره، ج 3، صص 217- 219
علل تکفیر احسایی این بود که او در ضروریات دین به ویژه در مورد معاد جسمانی و معراج بدعت گذاشت و به گونه ای سخن گفت که علما را ساده لوح و بی خبر معرفی می کرد.
البته از نفوذ دولت در بین علما و تفرقه افکنی آنان نباید غافل شدُ زیرا آنان می خواستند علما را از سیاست و کارهای حکومتی دور کنند.
مستشرق معروف، پرفسور هنری کربن، خود بافیهای بعضی شاگردان شیخ را -که خود شیخی نبوده اند-، سبب اختلافات می داند .1
پانوشت:
1. مکتب شیخی از حکمت الاهی شیعی، هنری کربن، ترجمه دکتر فریدون.
پیامبران الاهی، در همه زمینه ها الگویند، در گفتار، کردار و حتی سکوت که معنی خود را دارد.
انسان برای الگو برداری به پیامبران مراجعه می کند تا با مشاهده و یا شنیدن هر چیز از آنان مانند آنان رفتار کند تا به کمال برسد.
حال به سراغ پیامبرنمای بهائیان می رویم:
او در زندان می گوید: لا اله الا انا المسجون الفرید (خدایی جز من زندانی تنها نیست)1
روز تولدش می گوید: فیه ولد من لم یلد و لم یولد (متولد شد کسی که نه می زاید و نه زاییده می شود.) که این تناقضی آشکار است.2
جای دیگری هم می گوید:
کل الالوه مِن رَشح أمری تألهت و کل الربوب من طَفح حکمی تَربَّت»3
همه خدایان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار گشتند.
بهائیان می گویند، این سخنان بهاء شطحیات است یعنی از خود بی خود شده و گفته است و حال اینکه هیچ سهو، نسیان و از خود بی خود شدنی از پیامبران الاهی پذیرفته نیست زیرا آنان راهنمای مردمند و اگر یک خطا کردند دیگر به بقیه گفتار و کردار آنان نمی شود اعتماد کرد چرا که شاید هر کار آنان اشتباه باشد و ما را به هدف نرساند.
حال که گفتار پیامبر نمای بهائیان را شنیدیم و کردارش را دیده ایم به سراغ انبیاء الاهی مانند حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم می رویم:
حضرت رسول صل الله علیه و اله و سلم بجای آن که خود را خدا بخواند، پیوسته خود را عبد می خواند و همانگونه که خدا خواسته پیامها را می رساند به عنوان مثال مسلمانان در نماز می خوانند:
اشهد ان محمدا عبده و رسوله، اول می گویند او بنده خداست و سپس او را رسول و پیامبر خدا می خوانند یعنی اول او را پایین آورده و فرمانبر می کنند و سپس او را رسول و پیامبر خدا می نامند.
تفاوت آن پیامبرنما و این پیامبر از زمین تا آسمان است…
پانوشت:
1. مبین، ص 229 .
2. ایّام تسعه، ص 50 – 51.
3. کتاب مکاتیب اول، عبدالبهاء، ص 254، س 14؛ محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 3، ص 77.
اخبار رسیده از عراق حاکی از آن است که اخیرا گروهک تروریستی تکفیری خلافت اسلامی موسوم به داعش در فتوای سخیف و موهن خود، ازدواج میان خواهر و برادر را حلال اعلام کرد.
خلافت اسلامی داعش اعلام کرد: بنا بر فتاوای علمای اسلام، مبنی بر تکثیر و افزایش جمعیت مسلمانان، علمای داعش اجازه دادند که برای بیشتر شدن جمعیت مسلمین مجاهد، مجاهدان و رزمندگان اقدام به ازدواج با خواهران خود کنند تا که هرچه سریعتر خلافت اسلامی شاهد رشد چشمگیرمسلمانان باشند.
شایان ذکر است، گروهک تروریستی – تکفیری “داعش” از تکفیری ها درخواست کرده که اقدام به تولید مثل کنند تا تعداد نیروهای این گروهک بیش از پیش شود و دولت محکمی به وجود بیاید!(1)
این فتوای داعش چیزی شبیه احکام ازدواج بهائیت است که بعید نیست تأثیرپذیرفته از اباحهگریهای این گروهک سیاسی باشد، زیرا در بهائیت نیز ازدواج با محارم به جز زن پدر تحریم نشده است، از این رو بهائیان تنها با زن پدر خود نمیتوانند ازدواج کنند، یعنی ازدواج با دیگر محارم اعم از خواهر، عمه و خاله و … جایز است، زیرا عبد البهاء درباره احکامی که حرمتش اعلام نشده است، حکم به جواز داده و میگوید: «عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز است زیرا منهی از نصوص استنباط میشود»(2)
این گونه حکم صادر کردن حاکی از نگاه سران این گروهک هاست و نشان میدهد که آنان پیش از هر چیز به افزایش جمعیت خود میاندیشند و در این مسیر، هدف وسیله را توجیح میکند. این وسیله هر چه میخواهد باشد مهم نیست، زنا، ازدواج با محارم یا هر چیز دیگر. در برخی از این فرقهها همین آزادیهای جنسی، گونهای از راه جذب و تکثیر جمعیت است.(3)
این نگاه پشت پرده این فرقهها را نشان میدهد و بر حقجویان نشان میدهد که اینان درد دین ندارند که اگر داشتند، کمی و زیادی پیروانشان مهم نبود، بلکه کیفیت مهم بود. اگر درد دین داشتند، از هر راهی در پی جذب مشتری و پیرو نبودند، همانگونه که سیره پیامبران و امام (علیهم السلام) چنین خبری را به ما میدهد.
پانوشت:
1. داعش ازدواج خواهر و برادر را حلال کرد. (ادیان نیوز)
2. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، موسسه چاپ مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 2، ص 42.
در باب ارزش رفاقت صحیح و دوستى درست و واقعى امام صادق علیه السلام از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله روایت مى کند که آن حضرت به اصحابش فرمود:
«أىُّ عُرَى الْایمَانِ أَوْثَقُ؟ فَقَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أعْلَمُ وَقَالَ بَعْضُهُمْ: الصَّلاةُ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: الزّکَاةُ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: الصِّیَامُ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ الحَجُّ وَالعُمْرَةُ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: الجِهَادُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: لِکُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَلَیْسَ بِهِ وَلکِن أوثَقُ عُرَى الایمَانِ الحُبُّ فِى اللَّهِ وَالبُغْضُ فِى اللَّه وَتَوالِى أوْلِیَاءِ اللَّهِ وَالتَّبَرّى مِنْ أعْدَاءِ اللَّهِ».
کدام دستگیره ایمان محکمتر است؟ گفتند: خدا و پیامبرش داناتر است و برخى گفتند: نماز و گروهى گفتند: زکات و عده اى گفتند: روزه و بعضى گفتند: حج و عمره و برخى گفتند: جهاد، پس پیامبر فرمود:
براى هر یک ا ز آنچه گفتید برترى و فضلى است ولى آن نیست لکن استوارترین دستگیره ایمان، محبت در راه خدا و کینه در راه او و دوستى با دوستان خدا و ترک رابطه و بیزارى از دشمنان خداست.
به حقیقت و راستى، خیر در وجود کسى است که ارزشهاى الهى و انسانى براى او خوش آیند و امور پست و شیطانى مورد نفرت او باشد، چون آراسته به چنین حالى باشد به خوبىها و نیکوکاران روى مى آورد و از بدىها و بدکاران روى مى گرداند.
در کتاب «الکافى» و «التهذیب» آمده است:
مردى بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و چند روزى در میهمانى آن حضرت بزیست، پس آن گاه براى محاکمه اى که آن را با امیرالمؤمنین علیه السلام در میان بنهاده بود در معیّت طرف دعوى به محضر قضا درآمد.
حضرت امیر علیه السلام چون او را در آن محضر یافت فرمود: آیا براى محاکمه اینجا آمده اى؟
مرد گفت: آرى، حضرت امیر علیه السلام فرمود: هم اکنون از میهمانى من رخت بردار؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله از پذیرایى یکى از متخاصمان بدون آن دیگر نهى فرموده است:
شاید محتاج به توضیح نباشد که راندن مهمان براى شخص کریم تا چه اندازه دشوار و ناگوار است، آن هم براى کریمى مانند امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود:
یک صاع طعام پیش برادران نهم دوستر دارم از آن که بنده اى آزاد کنم.
ولى حرمت عدالت در قضا از نظر اسلام به درجهاى از اهمیت است که امیرالمؤمنین علیه السلام با چنین کرم و میهمان دوستى، میهمان خود را چون یکى از دو طرف دعواست از خانه خویش مىراند؛ زیرا رعایت تساوى کامل میان متداعیان از جمله اصولى است که امیرالمؤمنین علیه السلام در تثبیت و تأکید آن کوشش فراوان کرده است
امام صادق علیه السلام از على بن الحسین علیهما السلام روایت مى کند که به امام باقر علیه السلام فرمود:
فرزندم! با پنج کس همنشین مباش و گفتگو مکن و رفیق راه مشو، من گفتم: پدر جان! آنها کیانند به من معرفى کن.
فرمود: از همنشینى با دروغگو بپرهیز که چون سراب است دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور مى کند، از رفاقت با فاسق بپرهیز؛ زیرا او تو را به یک خوراک یا کمتر از آن مى فروشد، با بخیل رفاقت مکن؛ زیرا او مال خود را به وقت سختى تو از تو دریغ کند، با بى خرد دوستى نداشته باش؛ زیرا مىخواهد به تو سود رساند، ضرر مى رساند، با کسى که قطع رحم مى کند همنشین مباش؛ زیرا من او را در سه جاى کتاب خدا ملعون یافتم سوره محمد 23- 24، سوره رعد 25، سوره بقره 27