سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملعون است، ملعون است دانشمندی که به سوی پادشاهی ستمگر می رود و به او در ستمش یاری می رساند [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تمامیّت ایمان‏

 

در «اصول کافى»، باب‏

«فى أنّ الإیمانَ مَبثوتٌ لِجوارِحِ البَدَنِ کُلِّها»

و «وسائل‏الشیعه»

«بابُ الفُروضِ عَلَى الجوارح وَ وُجوبِ القیامِ بِها»

روایتى بسیار مهم و روشنگر از امام صادق علیه السلام نقل شده، که لازم است تمام مرد و زن مؤمن از متن آن روایت اطلاع پیدا کنند.

فشرده و خلاصه‏اى از آن روایت چنین است:

ابوعمرو زبیرى مى‏گوید: «به حضرت صادق علیه السلام اظهار کردم: دانشورا، روشنم کن که برترین عمل در پیشگاه خداوند چیست؟ فرمود: آنچه خدا هیچ عملى را جز با تحقّق آن نمى‏پذیرد.

عرضه داشتم: آن چیست؟

فرمود: پذیرش اللّه که جز او اله و معبودى نیست.

عرضه داشتم: روشنم نمى‏کنید که این پذیرش، قول با عمل است یا قول تنهاست؟

فرمود: این پذیرش سرتاسر عمل است و قول گوشه‏اى از آن عمل.

گفتم: توضیح دهید.

فرمود: این پذیرش هر سه حوزه قلب و زبان و اندام (عقیده، ابلاغ و عمل) را فرا مى‏گیرد.

اما آنچه به عهده قلب و عقل است، پس دریافت و شناخت و شکل‏گیرى و رضامندى و تسلیم به این است که جز اللّه، الهى نیست، شریکى ندارد و او را همشأن و همسر و فرزندى نیست (نفى ادّعاهاى تزویرگران تاریخ که به نام شریک و همشأن و همسر و فرزند براى خدا، توده‏هاى خلق محروم را افسون داشته، حقوق انسانى آنان را تصاحب کرده و ایشان را به هر راه که مى‏خواستند مى‏رانده‏اند) و این وظیفه‏اى است که خدا بر دوش اندیشه و بینش نهاده است.

و اما آنچه را زبان عهده‏دار شده است، پس اظهار و ابلاغ و اعلام دریافت عقل و دل است، چه خداى متعال فرمان داده است که:

«اعلام کنید که اللّه خدا پروردگار ما و شماست.» «1» در آیه دیگر مى‏گوید:

«آنان که اعلام کردند که نقشبند و نظام بخش زندگى ما خداست سپس در این راه پایمردى کردند ...» «2» و این تعهدى است که خدا به دوش زبان گذاشته است و این عمل آن است.

و اما آنچه تعهّد دست‏ها و اندام است، پس یورش بر آنانى است که خدا فرمان داده است که چونان باز بر آنان تازند و همچون صاعقه بر جانشان زنند؛ چه این ذات بارى است که فرمان مى‏دهد:

فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‏ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى‏ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا» «3»

پس هنگامى که [در میدان جنگ‏] با کافران روبرو شدید، گردن هایشان را به شدت بزنید تا آن گاه که بسیارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآورید، در این هنگام [از دشمن اسیر بگیرید و] آنان را محکم ببندید، [پس از اسیر گرفتن‏] یا بر آنان منت نهید [و آزادشان کنید]، یا از آنان [در برابر آزاد کردنشان‏] فدیه و عوض بگیرید تا آنجا که جنگ بارهاى سنگینش را بر زمین نهد.

یعنى حاکمیّت مطلق و جهانِ شمول الهى مستقر گردد، و این تعهّدى است که خدا بر جسم و اندام فرض کرده است، که سرکوبى دشمن کار بازوهاست.

تا آن که امام صادق علیه السلام فرماید:

وَبِتَمامِ الإیمانِ دَخَلَ الْمُؤمِنُونَ الْجَنَّةَ، وَبِالنُّقْصانِ دَخَلَ الْمُفَرِّطُونَ‏ النّارَ. «4»

با انجام تعهّدات در هر سه مرحله دل و زبان و اندام (عقیده و ابلاغ و عمل) است که مؤمنان وارد بهشت مى‏گردند، و با کوتاهى در هر یک از این سه زمینه است که ساده گزینان به آتش جهنّم درافتند.

آیا مى‏توان گفت، صحابى اگر کوتاهى در یکى از این سه زمینه داشته باشد از آیات عذاب مستثنى‏ است؟

تاریخ نشان مى‏دهد که عده‏اى از اصحاب بر اثر پیروى از هوا از جاده صواب منحرف شدند و بر اثر کوتاهى آنان ضربه‏هاى هولناکى به پیکر اسلام وارد آمد که هنوز جبران نشده است! روى این حساب چگونه مى‏توان آنان را مجتهد و مصیب، داراى مقام عصمت و تقوا و از همه مهمتر مستثناى از آیات قرآن و معارف حقّه الهیّه دانست؟!

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کردند:

لَیْسَ الإیمانُ بِالتَّحَلّى وَلا بِالتَّمَنّى وَلکِنَّ الإیمانَ ما خَلُصَ فِى الْقَلبِ وَصَدَّقَهُ الأعْمالُ. «5»

ایمان امورى ظاهر بدون ارتباط با قلب و آرزوى نجات در کنار اعتقاد منهاى عمل نیست، ایمان حقیقتى خالص در قلب است که اعمال انسان آن حقیقت را تصدیق کند.

 

ایمان حقیقى در کلام عارف مجذوب على شاه‏

عرفاى بزرگ شیعه در زمینه ایمان حقیقى یعنى باور داشتن حق و انبیا و ملائکه‏ و کتب آسمانى و قیامت و عمل بر اساس ایمان و عقیده و نیز ضرر آلوده شدن به گناه مى‏فرمایند:

«بدان که حق تعالى از ملکوت ارواح راهى به روح نهاده است، و از روح راهى به دل گشاده، و از دل راهى به نفس نهاده، و از نفس راهى به قالب صورت کرده، تا هر مدد و فیض که از عالم غیب به روح رسد، از روح بدان راه به دل رسد، و از دل راهى به نفس رسد، و از نفس اثرى به قالب رسد، و از قالب عملى مناسب آن پدید آید.

و اگر بر صورت قالب عمل ظلمانى شیطانى پدید آید، اثر آن ظلمت به نفس رسد، و از نفس کدورتى بر دل رسد، و از دل غشاوتى به روح رسد، و نورانیّت روح را در حجاب کند، چون هاله که گِرد ماه درآید، به قدر آن حجاب، راه روح به عالم غیب بسته شود و از مطالعه آن عالم بازماند و مدد فیض به او کمتر رسد، و هر چند آن عمل ظلمانى بر قالب زیاده شود، اثر ظلمت به روح زیاده شود و حجاب او بیشتر گردد و به قدر حجاب، بینایى و گویایى و شنوایى و دانایى روح کمتر مى‏شود.

اما اگر مطالعه بر قانون شریعت به او نرسد- العیاذ باللّه- خوف آن باشد که سوء الخاتمه به او پیوندد و به صفت:

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» «6»

کر و لال و کورند، به همین سبب [درباره حقایق‏] اندیشه نمى‏کنند.

موصوف گردد، و این جمله چون طلسمى است که حق تعالى از جسمانى و روحانى به یکدیگر بسته‏اند و کلید طلسم گشایى آن «شریعت» کرده.

 

شریعت و طریقت‏

و شریعت را ظاهرى است و باطنى، و ظاهر آن اعمال بدنى است، که کلید طلسم گشایى صورت قالب آمده و آن کلید را پنج دندانه است:

بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ، عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَالصَّومِ وَالْحَجِّ وَالْوِلایَةِ، وَلَمْ یُنادَ بِشَىْ‏ءٍ کَما نُودِىَ بِالْوِلایَةِ. «7»

اسلام بر پنج پایه نهاده شده: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، و نسبت به هیچکدام به اندازه ولایت تأکید نشده است.

زیرا که طلسم صورت قالب را به پنج حواس بسته‏اند، به کلید پنج دندانه: «بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ» توان گشود.

و باطن شریعت اعمال قلبى است و سرّى و روحى، و آن را «طریقت» خوانند، و طریقت کلید طلسم گشایى باطن انسان است تا به عالم حقیقت راه یابد.

 

انواع خلایق‏

و خلایق بر دو نوعند: انبیا: و امّت ایشان. و انبیا را از در عالم حقیقت درآورند و به کلید مدد فیض فضل ربّانى و روحانیّت، ایشان را به عالم غیب برسانند که قالب آن بوده‏اند در اصل فطرت، پس به کلید طریقت در طلسم دل ایشان را بگشایند تا مدد فیض به دل رسد، پس به کلید شریعت در طلسمات نفس بگشایند تا اثر فیض دررسد و صورت اعمال بدنى بر صورت ظاهر قالب پدید آید. و از روحانیّت تا جسمانیّت جمله بدان منوّر گردد چنانکه از حال جناب مقدّس نبوى صلى الله علیه و آله بدین قانون خبر مى‏دهد که:

وَکَذلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِى إِلَى‏ صِرَ طٍ مُّسْتَقِیمٍ» «8»

و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحى کردیم‏] روحى را [چون قرآن‏] از امر خود به تو وحى کردیم. تو [پیش از این‏] نمى‏دانستى کتاب و ایمان چیست؟ ولى آن [کتاب‏] را نورى قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى‏کنیم؛ بى‏تردید تو [مردم را] به راهى راست هدایت مى‏نمایى.

اما امّت را از در عالم صورت درآورند، اوّل به کلید صورت شرع، طلسم قالب ایشان را بگشایند؛ آنگه به کلید طریقت، طلسمات باطنى ایشان بگشایند، همچنین تا به عالم غیب راه یابند.

اما ابتدا تا داد تصرّف کلید شریعت بر قانون فرمان و متابعت ندهند از طلسم صورت خلاصى نیابند. و داد تصرّف کلید شریعت چنان توان داد که هر عضو را بدان مشغول کنى که امر فرموده‏اند و از آن عمل اجتناب نمایى که نهى کرده‏اند، تا دندانه‏ها راست نشیند، و چون راست نشیند اثر راستى به زبان مى‏رسد، و از زبان به دل مى‏رسد، و از دل به غیب مى‏رسد و نور ایمان از غیب به دل او پدید مى‏آید که:

الَّذینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ» «9»

آنان که به غیب ایمان دارند.

و هر چند استقامت ایمان از غیب و اعمال بدنى بر قالب زیاده ظاهر مى‏شود، نور ایمان از غیب در دل مى‏افزاید که:

هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ» «10»

اوست که آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل کرد، تا ایمانى بر ایمانشان بیفزاید.

چون ترتیب صورت قالب بر قانون شریعت به کمال رسد، ایمان در دل به کمال رسیده باشد، چنانکه حدیث نبوى به بیان آن ناطق است:

لا یَسْتَقیمُ إیمانُ عبدٍ حَتّى‏ یَسْتَقیمَ قَلْبُهُ. «11»

ایمان هیچ بنده‏اى راست نیاید تا دلش راست و استوار گردد.

 

حواس پنج‏گانه انسان در شریعت‏

فامّا آن که پنج رکن شریعت، پنج دندانه کلید طلسم گشایى پنج حس است، از آن است که ایشان را به واسطه پنج حس، آفاتى و حجبى پدید آمده است که به مقام بهایم و انعام رسیده‏اند، بلکه فروتر رفته تا اگر در این مقام بماند و این طلسم نگشاید و از این صفت خلاص نیابد در حق او این فرمایند که:

أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «12»

آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه‏ترند.

و بهایم و انعام را نقصان از تمتّع ایشان است در مراتع عالم حیوانى سفلى به واسطه پنج حس که:

یک: حس بصر است، همه آن خواهند که صورت خوب بینند و صورت غیر خوب نبینند.

دوم: حس سمع است، همه آن خواهند که آواز خوش شنوند و از صورت‏هاى ناخوش و آوازهاى مهیب بترسند و برمند.

سیم: حاسّه شمّ است، همه آن خواهند که بوى خوش بویند و از بوى‏هاى ناخوش متوّحش شوند.

چهارم: حاسّه ذوق است، همه آن خواهند که چیزى خوش خورند و از مأکولات ناخوش احتراز کنند.

پنجم: حاسّه لمس است، و آن به جمله تن تعلق دارد، تمامى استیفاى شهوات و لذّات بهیمى و انعامى به جمله تن خواهند که کنند، و ایشان را از عالم دیگر خبرى نیست و آلتى دیگر ندارند که بدان از عالم عِلوى و آخرتِ باقى برخوردارى یابند.

پس این پنج حس است که آدمى را دادند، با مدرکاتى که ادراک عالم غیب کند و بهایم را از آن ندادند. پس اگر به کلّى به تمتّع مراتع بهیمى و حیوانى مشغول شود از تمتّعات عالم غیب به کلى باز ماند، چون بهایم و انعام باشد و گمراه‏تر از ایشان، زیرا که هر قوّت شهوانى و حیوانى و آلات آن که جملگى بهایم و سباع و وحوش و طیور و غیر ذلک دارند مجموع آنها انسان را هست، و او را شهوت دیگرى است نفسانى که حیوانات دیگر را نیست.

پس چون انسان به کلّى یک جهتِ تمتّعات حیوانى شود، شهوات نفسانى را ضایع و معطّل داشته است، و در حیوانات دیگر این امکان ندارد، و اگر آدمى به کلّى ترک تمتّعات بهیمى و حیوانى کند از تربیت قالب باز ماند و از فوائد آن محروم گردد.

و شریعت را فرستادند تا میل کردن آن به مراتع بهیمى و تمتّعات حیوانى به فرمان باشد نه به طبع، زیرا که از طبع همه ظلمت و کدورت خیزد، و از فرمان همه نور و ایمان؛ زیرا که چون به طبع کند همه خود را بیند و حق را نبیند و این همه ظلمت است و حجاب، و چون همه به فرمان کند، آن همه حق بیند و خود را نبیند هیچ و این همه عین نور است و رفع حجب.

دیگر آن که هر ظلمت و حجاب که در قالب، به واسطه حرکات طبیعى پدید آید که بر وفق مراد نفس رفته باشد به واسطه اوامر شرعى که به خلاف مراد نفس مى‏رود و بر مى‏خیزد.

دیگر هر رکنى از ارکان شرع او را تذکّرى از قرارگاه اول و آمدن او از آن عالم ارشاد مى‏کند او را به مراجعت به مقام خویش، و آن جوار ربّ العالمین است و او را در مراجعت معاونت کند، چنانکه کلمه لا اله الا اللّه او را خبر دهد از عالم وحدانیت و آن حالت که میان او و حضرت حق هیچ واسطه نبود؛ شوق آن عالم و ذوق آن حالت در دلش پدید آید، آرزوى مراجعت کند، دل از این عالم سفلى برگیرد، لذّات شهوات بهیمى بر کام جانش تلخ شود، متوجّه حضرت خداوندى گردد.» «13»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- شورى (42): 15؛ «اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ».

(2)- فصّلت (41): 30. «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا».

(3)- محمّد (47): 4.

(4)- الکافى: 2/ 33- 37، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 15/ 164- 167، باب 2، حدیث 20218، با کمى تلخیص.

(5)- بحار الأنوار: 66/ 72، باب 30، حدیث 26؛ تحف العقول: 370؛ معانى الاخبار: 187، حدیث 3.

(6)- بقره (2): 171.

(7)- الکافى: 2/ 18، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 1/ 18، باب 1، حدیث 10.

(8)- شورى (42): 52.

(9)- بقره (2): 3.

(10)- فتح (48): 4.

(11)- عوالى اللآلى: 1/ 278، حدیث 111؛ مجموعة ورام: 1/ 105.

(12)- اعراف (7): 179.

(13)- مراحل السالکین: 43- 47



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 91/7/1 :: ساعت 1:49 عصر )
»» نماز در آیینه قرآن‏

قرآن مجید و کتب گرانقدر روایى، مؤمن را همراه با نشانه‏ها و علائم و ویژگى‏هایى معرفى مى‏کنند، نشانه‏ها و علائمى که نشان‏دهنده طهارت جان و قداست نفس و حقیقت وجود مردم مؤمن است.

نماز، در میان این علائم و نشانه‏ها، جایگاه مخصوصى دارد، به این معنى که از آیات و روایات استفاده مى‏شود، نماز با تمام شرایط ظاهرى و باطنى‏اش در رأس تمام فعالیت‏هاى عملى مردم مؤمن است.

[ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ‏] «1»:

در [وحى بودن و حقّانیّت‏] این کتابِ [با عظمت‏] هیچ شکى نیست؛ سراسرش براى پرهیزکارانْ هدایت است.* آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند.

در توضیح آیه «و یقیمون الصلاة» در تفسیر «پرتوى از قرآن» مى‏خوانیم:

«قیام بدن، حالتى است که اعضا هر یک در وضع طبیعى خود قرار مى‏گیرند و هر کدام وظیفه‏اى که در به پا داشتن بدن دارند، انجام مى‏دهند و اندام چنان که هست مى‏نماید:

مراکز ادراک و سر، بالاى بدن و بدن تکیه بر فقرات پشت و همه بر ستون‏هاى پا ایستاده‏اند و اعصاب ادراک و تحریک به آسانى فرمان مى‏گیرند و خبر مى‏دهند؛ چشم و گوش و دست و پا به آسانى به هر سو متوجه مى‏گردد، اراده بر اعصاب و اعصاب بر عضلات و عضلات بر بندها و ستون‏هاى بدن غلبه و فرماندهى کامل دارد.

قیام بدن مرتبط به قیام فکر و تصویر است، تا مطلوبى درست تصویر نشود، براى انجام و رسیدن به آن شخص اراده نمى‏نماید و بدن بر خلاف میل طبیعى راست و مستقیم نمى‏گردد.

آمادگى براى نماز آن گاه است که امر و اراده پروردگار همت را برانگیزد و ذهن را- که توجه به حواس و شهوات خمیده یا خفته‏اش داشته- به پا دارد؛ در این وقت قواى نفسانى به وضع طبیعى قرار مى‏گیرد و مانند اعضاى بدن قیام مى‏نماید.

در سازمان درونى جسم انسان، مرکز تفکر و ادراک بالا و محل بروز عواطف که قلب است پایین، معده و امعا که دیگ شهوت غذا است پایین‏تر و دستگاه تناسلى که انگیزنده شهوت جنسى است در زیر قرار گرفته است.

در سازمان درونى نفس که از این قوا ترکیب یافته باید چنین باشد.

 

معناى اقامه‏

اقامه- که معناى لغویش بپاخاستن، راست داشتن و تکمیل نمودن است- کمال آن در انسان برپاداشتن ظاهر و باطن بدن و قواى نفسانى است.

تکمیل این قیام در صورت اجتماع آن گاه است که افراد از هواهاى اختلاف‏انگیز و نظام طبقاتى «شیطانى» به سوى یگانگى برگردند و در یک صف قرار گیرند و به امام عادل عالم- که تقدم طبیعى دارد- اقتدا نمایند.

چون تحقق و کمال صلاة به اقامه است، قرآن در هر جا که نماز کامل را دستور داده، یا توصیف نموده است، آن را مقارن الفاظ «اقام، اقم، یقیمون و مقیم» آورده و براى نمازگزارانى که از حقیقت نماز غافلند «ویل» را وعده داده و «مصلین» را تنها آورده: [فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ‏] «2».

در سوره معارج که مصلین را از دیگر مردم بى‏ثبات مستثنى کرده، دوام صلاة را متمم آن آورده:

[إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً* إِلَّا الْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ‏] «3»:

چون آسیبى به او رسد، بى‏تاب است،* و هنگامى که خیر و خوشى [و مال و رفاهى‏] به او رسد، بسیار بخیل و بازدارنده است،* مگر نمازگزاران،* آنان که همواره بر نمازشان مداوم و پایدارند.

در سوره بقره‏ «4» فعل مضارع «یقیمون» کوشش پیوسته را مى‏رساند تا هر چه بیش‏تر نماز را بپا دارند؛ چون اقامه نماز، اقامه و مستقیم شدن انسان است، باید متدرجاً و پیوسته باشد تا در تمام عمر یک نماز کامل و مستقیم که شایسته مقام انسان است انجام شود؛ چون این وظیفه نهایى درست و کامل انجام یافت و حقیقت انسانیت مستقیم گردید، مأموریتش در این جهان تمام شده، رخت‏ برمى‏بندد، «گویا براى همین به این عالم آمده که یک عمل کامل و شایسته انجام دهد».

آرى، نماز را با شرایطى که دارد به جاى آرید تا مستقیم شوید؛ به نماز متوسل گردید تا شما را به اوج شخصیت رسانده و فحشا و منکرات را از آیینه حیات شما پاک کند.

نماز بخوانید تا از شیطان رها شده و از شیطنت نجات یابید و در نور آن، حقیقت و حقایق را ببینید.

نماز بخوانید تا دل از تعلّقات مادى برهد و جان به برق عشق جانان منور گردد و پیوند شما از آنچه غیر خداست، جدا شود.

نماز بخوانید، تا از مادى‏گرى برهید و به دنیاى با عظمت معنى راه پیدا کنید.

[لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‏] «5».

نیکى این نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکى [واقعى و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات‏] کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند، و مال و ثروتشان را با آن‏که دوست‏ دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادى‏] بردگان مى‏دهند، و نماز را [با همه شرایطش‏] برپاى مى‏دارند، و زکات مى‏پردازند، و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند، و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین‏دارى و پیروى از حق‏] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند.

آرى، با ادعاى تنهاى از ایمان و عمل، هیچ‏کس اهل خیر و سعادت نمى‏شود، آنچه موجب فلاح و رستگارى است، باطن پاک و عمل خالص است.

مشکلات امروز انسان و فرداى او جز در پرتو اعتقاد صحیح و عمل شایسته قابل حل نیست.

تمام ارزش آدمى به ایمان و عمل اوست؛ انسان جداى از ایمان و عمل، قطعه‏اى از گوشت و استخوان متحرک است که جز رحمت و مزاحمت براى دیگران حاصلى ندارد.

 

انسان، موجود برتر

در آثار الهى و معارف اسلامى آمده که:

انسان از جمله موجودات برتر این صحنه با عظمت حیات و صفحه شگفت‏آور هستى است، ولى باید بدانید که این برترى و فضیلت به صورت مایه و قوه و استمداد در وجود هر انسانى است؛ که باید انسان این قوه را به فعلیت برساند و چون در فعلیت رساندن این قوه جاهل است، خداوند بزرگ انبیا و امامان علیهم السلام و کتب آسمانى را براى هدایت او فرستاده است.

آیه مورد بحث یکى از نقشه‏هاى جامع الهى براى به فعلیت آوردن مایه ارزش است.

به عقیده بیداران و آگاهان و آنان که عمر عزیز خویش را صرف قرآن مجید کرده‏اند، این آیه کامل‏ترین نسخه از میان دستورهاى قرآن براى حرکت انسان به سوى خیر و سعادت و رشد و کمال است.

کسانى که علماً و عملًا از قرآن و دستورهاى حضرت حق دورند، بالاجبار به تمام شهوات و غرایز و امیال میدان داده و صحنه حیات را تبدیل به چراگاه شکم و تمتع شهوت کرده‏اند، اینان برعکس تمام حقایق در حرکتند و از تمام جوانب وجودشان فساد و شر مى‏بارد!!

اینان عقل و فطرت و وجدان و انصاف را در آتش شهوات سوزانده و از خویشتن، جز مشتى استخوان و گوشت و رگ و پى متحرک باقى نگذاشته‏اند؛ حرکت آنان حرکتى بى‏ارزش و خوى و خلق آنان از خوى و خلق حیوانات پست‏تر و رذل‏تر است.

ولى مردمى که علماً و عملًا با نسخه‏هاى درمان بخش الهى سر و کار دارند، مردمى وزین، آبرومند، با تربیت، با شخصیت و مؤدّب هستند.

ایشان در تمام شؤون حیات بر بال ملائکه در حرکتند و خواسته‏هاى آنان در تمام جوانب هماهنگ با خواسته‏هاى خداست.

خداوند مهربان در ملکوت هستى و نزد ملائکه به وجود چنین بندگانى مباهات مى‏کند.

اینان مجمع فضایل و منبع برکات و میدان خیرات و سرچشمه نیکى‏ها و نیکوکارى‏ها هستند.

اینان حلّال مشکلات مردم و تأمین‏کننده نیاز نیازمندان و چراغ پر فروغ خانه یتیمان و دستگیر مستمندان و آبروى صاحبان آبرویند.

اینان از برکت ایمان به خدا و روز جزا و ملائکه و کتب الهى و انبیا و انفاق مال در راه خدا به محتاجان و برپا داشتن نماز و اداى زکات و آراسته بودن به اخلاق حسنه، داراى ارزشى هستند که جز خدا احدى بر آن ارزش آگاهى ندارد.

فرداى قیامت و حتى در عالم برزخ بهشت برین از اینان و جهنم آتشین از آنان است.

پیامبر عزیز اسلام صلى الله علیه و آله در روایت مهمى درباره این دو طایفه مى‏فرماید:

اذا وُضِعَ الْعَبْدُ فى قَبْرِهِ وَانْصَرَفَ اصْحابُهُ حَتَّى لَیَسْمَعَ خَفْق نِعالِهِمْ اتاهُ مَلَکانِ یُحاسِبانِهِ، فَانْ کانَ مُؤمِنا ارَیاهُ مَکانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَانْ کان کافِراً ضَرَباهُ بِمِطْرَقَةٍ مِنْ حَدیدٍ بَیْنَ اذُنَیْهِ فَیَصیحُ صَیْحَةً یَسْمَعُها مَنْ یَلیهِ الّا الثَّقَلَیْنِ‏ «6»:

زمانى که عبد را در قبرش بگذارند و کسانش او را رها کرده و برگردند، میت صداى کفش آنان را در بازگشتشان مى‏شنود؛ در این وقت دو ملک حق براى رسیدگى به حساب او سر مى‏رسند، اگر او بنده مؤمن خدا باشد، مکانش را در بهشت به او نشان مى‏دهند و اگر بنده‏اى باشد که نسبت به نعمت‏هاى الهى ناسپاسى کرده و راه کفر پیش گرفته با پتکى از آهن جهنم بین دو گوشش مى‏زنند که هر چه جز جن و انس است، صداى وحشت‏آور و دهشت‏زاى آن را مى‏شنوند!!

با توجه به مسائل عالى الهى واجب است انسان خود را بشناسد و به موقعیت و موقف و وظیفه هر یک از قواى درون و برون آشنا شده و هر یک را بر اساس خواسته‏هاى الهى بکار گیرد تا درخت وجودش هم چون شجره طیبه براى ابد، مثمر ثمر گردد.

 

مراتب ملک و ملکوت‏

عرفا مى‏گویند:

بدان که، عقل است که آدم است و روح است که حوا است و طبیعت است که ابلیس است و شهوت است که طاوس و غضب است که مار است.

و اجتماع و ترکیب آن جمله، آمدن است به دنیا و افتراق آن جمله رفتن است از دنیا، یعنى اجتماع این جمله آمدن است از عالم غیب به عالم شهادت و از عالم عقل به عالم حس غیب، افتراق این جمله رفتن است از عالم شهادت به عالم غیب و از عالم حس به عالم عقل.

اى درویش! در ملکوت، مَلَک و شیطان هست؛ در ملکوت عقل و مَلَک است و در طبیعت شیطان.

چون عقل و طبیعت هر دو مصور شدند، از هر دو صورت آدم در ملک ظاهر شد، پس آدم مرکب آمد از ملک و شیطان، یعنى از عقل و طبیعت؛ پس در هر که عقل غالب آمد، ملکى است بلکه بهتر از ملائکه است، اگر چه صورت انسان دارد و در هر که طبیعت غالب آمد، شیطانى است یا حیوان، بلکه از حیوان بدتر...

این بود مراتب ملک و ملکوت و این بود بیان کتاب اللّه و کلام اللّه، کتاب اللّه به صورت کلمه است و کلام اللّه به مثابه معنى کلمه و تمامى کلمه به صورت معنى باشد. پس مجموع هر دو یک کلمه است، اسامى بسیار دارد؛ زیرا که جمله اسامى وى است، اما اسم او یکى است که آن را اسم اعظم و اسم اعلى مى‏گویند و آن اسم رب است؛ پس اگر این کلمه موجودات را به درخت تشبیه کنى، میوه این درخت موجودات، آدمى دانا است و آدمى دانا را هم کلمه گویند؛ زیرا که هر چه درخت دارد، میوه درخت هم دارد، پس آدمى دانا میوه درخت موجودات باشد.

و اگر این کلمه موجودات را به انسان تشبیه مى‏کنى، دل این انسان موجودات هم، آدمى دانا است، پس آدمى دانا دل موجودات باشد.

بعضى گفته‏اند که انسان کامل هم کتاب اللّه هم کلام اللّه است؛ زیرا که انسان کامل مجموع هر دو عالم است و بعضى گفته‏اند که انسان کامل کتاب اللّه است و سخن انسان کامل، کلام اللّه است.

شما خود انصاف دهید که براى رسیدن به نقطه با عظمت کمال، آیا راهى به جز پاکى از آلودگى‏ها و آراسته شدن به حسنات وجود دارد؟

به قول پیر روشن ضمیر، مرحوم الهى قمشه‏اى:

زدو بینى چو بگذشتى به چشم دل خدا بینى‏

 

در آن وجه اللّه باقى فنا عین بقا بینى‏

برون آى از حجاب تن قدم در کشور جان زن‏

 

که هر جا بنگرى سرى زاسرار خدا بینى‏

ز اوهام طبیعت دور شو تا دل صفا یابد

 

صفاى دل طلب تا حسن یار دلربا بینى‏

     

 

[إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏] «7».

سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابى‏طالب‏اند] که همواره نماز را برپا مى‏دارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان‏] زکات مى‏دهند.

به نظر مفسرین عامه و خاصه، این آیه در شأن امیرمؤمنان، قلب عارفان، حضرت على بن ابیطالب علیه السلام نازل شده است، خداوند بزرگ به پا داشتن نماز را از ویژگى‏هاى آن حضرت شمرده و آن را به عنوان علامت و نشانه آن محور ایمان قرار داده است‏ «8»؛ در متن آیه شریفه مى‏خوانیم:

همانا همه کاره شما تنها خدا و رسول و آن گرویدگانى هستند که نماز را بپا داشته و در حال رکوع اداى زکات مى‏کنند!

 

تمسّک به کتاب و اقامه نماز

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَعَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ* رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‏] «9».

مؤمنان، فقط کسانى هستند که چون یاد خدا شود، دل‏هایشان ترسان مى‏شود، وهنگامى که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان مى‏افزاید، و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند.* هم آنان که نماز را برپا مى‏دارند و ازآنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند.

[وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ‏] «10».

و آنان که به کتاب [آسمانى‏] چنگ مى‏زنند [و عملًا به آیاتش پاى بندند] و نماز را بر پا داشته‏اند [داراى پاداشند] یقیناً ما پاداش اصلاح گران را ضایع نمى‏کنیم.

در این آیه دو موضوع ریشه‏دار و یک نتیجه مورد بحث است: تمسّک به کتاب و اقامه نماز.

وامّا نتیجه مصلح شدن انسان به خاطر اتصال به آن دو موضوع، تمسّک به کتاب خدا که نقشه جامع الهى براى هدایت انسان به سوى هر خیر و کمالى است. قرآنى که درمان دردها، علاج امراض، حلال مشکلات، رافع نیازها و راهبر انسان به سوى خداست.

و این الصاق و اتصال، حاصل نمى‏شود مگر با رعایت سه برنامه:

1- قرائت قرآن‏

2- فهم قرآن‏

3- عمل به قرآن‏

چون کسى به قرائت و خواندن قرآن مجید برخیزد و براى فهم این کتاب مجاهده کند و در عمل به آیات آن بکوشد و بر این راه ثابت قدم باشد، مصداق واقعى متمسّک به کتاب است.

در شرح حدیث چهاردهم کتاب «مصباح الشریعة»- به خواست حضرت الهى- توضیح بسیار مفصل و قابل توجهى دراین باب خواهد آمد.

آرى، از خصوصیات مهم مؤمن، تمسّک به کتاب و اقامه نماز است، چون عبد در مسیر قرآن و نماز قرار گرفت، مصلح خواهد شد، به این معنى که در مرتبه اول در اصلاح خویش و سپس اصلاح زن و فرزند، آن گاه اصلاح جامعه برخواهد آمد و اجر چنین مصلحى- که اصلاح‏گرى او از قرآن و نماز سرچشمه گرفته- ضایع نخواهد شد.

این چنین انسان، در پیشگاه خداوند مهربان از اعتبار و قیمت خاصى برخوردار است و انسانى است که به توفیق حضرت دوست، خیر دنیا و آخرتش تأمین است.

تمسّک به کتاب، نتیجه عشق به قرآن و عشق به قرآن نتیجه معرفت انسان به کتاب خداست.

معرفت، مولد همت و عشق است و عشق و همت، مولد حرکت و عمل است؛ پیروز و بهروز، انسانى است که در این عشق استوار و ثابت قدم است.

هر دل که در او بلاى عشق است‏

 

آن جایگه خداى عشق است‏

هر ناله که بر دلى نشیند

 

از ناى روان فزاى عشق است‏

خوش‏تر زصفاى صبحگاهى‏

 

شامى که در او صفاى عشق است‏

تا هست جهان و ملک هستى‏

 

در گوش فلک صداى عشق است‏

باقى است همیشه عشق و عاشق‏

 

زیرا که بقا بقاى عشق است‏

تا بوده و هست ملک هستى‏

 

در زیر پر هماى عشق است‏

     

[إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‏] «11».

مسلماً کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، و نماز را به پا داشتند، و زکات پرداختند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شایسته و مناسب است، و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند.

[فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ نُفَصِّلُ‏ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ‏] «12».

پس اگر [از پیمان شکنى، قطع رحم، کفر و شرک‏] توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات بپردازند، برادران دینى شمایند و ما آیات خود را براى گروهى که [واقعیات را] مى‏دانند، به صورت‏هاى گوناگون بیان مى‏کنیم.

[إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسى‏ أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ‏] «13».

آباد کردن مساجد خدا فقط در صلاحیت کسانى است که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خدا نترسیده‏اند؛ پس امید است که اینان از راه یافتگان باشند.

آیاتى که ذکر شد، نمونه هایى از آیات کتاب خداست که نماز را به عنوان یکى از خصوصیات بارز مردم مؤمن معرفى کرده‏است؛ قسمت دیگرى از آیات کتاب خدا که همین هدف را دنبال کرده، برابر با نام سوره‏ها و شماره آیات بدین قرار است:

انعام، 92؛ توبه، 71؛ رعد، 42؛ ابراهیم، 31؛ حج، 35- 41؛ مؤمنون، 2؛ نور، 37؛ نمل، 3؛ لقمان، 4؛ فاطر، 18- 19؛ شورى، 38؛ بینه، 5؛ معارج، 23؛ روى هم رفته در حدود بیست و پنج آیه در سوره‏هاى مختلف قرآن، نماز را از نشانه‏هاى مردم با ایمان و انسان‏هاى شایسته قرار داده و بر مبناى این آیات، اگر مرد و زنى از حوزه با عظمت نماز بى‏بهره باشند، باید گفت که از مدار ایمان واقعى خارج و از مراتب عالى الهى و انسانى دورند و اینان همان مردمى هستند که خداوند در قرآن مجید به خاطر عدم ایمان و ضعف عمل از آنان تحت عناوین انعام، شردواب، فاسق و اصحاب نار یاد کرده است!!

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بقره (2): 2- 3.

(2)- ماعون (107): 4.

(3)- معارج (70): 19- 23.

(4)- بقره (2): 3.

(5)- بقره (2): 177.

(6)- دین و تمدن: 1/ 66.

(7)- مائده (5): 55.

(8)- تفسیر القمى: 1/ 170، تفسیر العیاشى: 1/ 328، حدیث 139؛ تفسیر الکشاف: 1/ 682؛ التفسیر الکبیر: 12/ 31؛ مجمع البیان: 3/ 263.

(9)- انفال (8): 2- 3.

(10)- اعراف (7): 170.

(11)- بقره (2): 277.

(12)- توبه (9): 11.

(13)- توبه (9): 18.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 91/7/1 :: ساعت 1:48 عصر )
<      1   2   3   4   5      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 164
>> بازدید دیروز: 185
>> مجموع بازدیدها: 1363956
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب