»» اسلحه دعا
به نام حضرت دوست
حضـرت رضا (ع) همیشه به اصحاب خـود مـیفـرمودند:
بر شما باد اسلحه پیامبران!
گفته شـد: اسلحه پیـامبـران چیست؟
فـرمـودند: دعا.
*********
یک دعا:
خدایا تو را به آبروی محمد (ص) و آل محمد (ص) قسم میدهیم
فرج مولا و مقتدایمان امام مهدی (عج) را نزدیک بگردان.
الهی آمین
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:22 عصر )
»» حسرت یک لبخند
به نام حضرت دوست
همیشه حسرت جا ماندن از خیر،
وجدانهای سلیم و جانهای پاک را میگداخت.
.
.
و اکنون
حسرت یک لبخند !
آری لبخند
.
.
.
بسیجی چرا دیگر لبخند نمیزنی؟
.
.
.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:21 عصر )
»» دعا و خاک
به نام حضرت دوست
وجه یا خصلت مشترک
دعا و خاک
چیست؟
چشم انتظار پاسخ شما هستم!
***********
خاک عاشقی می داند
گریه می کند
رنج می کشد
و صبر می کند
سر به آستان مرگ می گذارد
بر شانه هایش می گرید
اما نمی میرد
خاک عاشقی صبور است
بر برگ های پاییز بوسه می زند
تقدیر جهان را عوض می کند
جوانه ها را بیدار
و درختها را خواب می کند
اما خود، هرگز نمی خوابد
خاک عاشقی صبور است
که سالها و سالها
برای آسمان صبر می کند
و من، همانم
که از خاک آمده ام
چون خاک عاشقم
و چون خاک، روزی،
صبوری را هم خواهم آموخت.
((جبران خلیل جبران))
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:20 عصر )
»» فقدان بخاری یا عدالت!!
به نام حضرت دوست
برق نگاه معصومشان با قابهای چوبی در دست که در آن چهرههایی متفاوت از تصویر فعلیاشان را نشان میداد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان میبود، و انگشتهای ذوب شده نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و دهها درس خاطرهانگیز دیگر این دوره انداخت.
نمیدانیم وقتی به درس پترس فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند.
دخترکان و پسرکانی با قابهای بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج میزند، بچههایی که رنگ نداشته دیوار خانهاشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینههای سرسامآور درمان دارد و نمیدانیم چرا تا به امروز گرههای چروک چهرههایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچهها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان میماند، به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند.
نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد.
نرگس دفتر مشقش را باز میکند، به زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد:
ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت.
********
بدون تردید تک تک مسئولین آموزش و پرورش در دادگاه عدل الهی پاسخ گوی این ظلم آشکار خواهند بود.!
فقدان بخاری استاندارد یا فقدان عدالت، عامل این فاجعه بود؟!
***************
میدونم که دیدن تصاویر بالا دل هر انسان،
از هر مسلک و رنگ و نژاد که باشد به درد میآورد!
مرا ببخشید که آزرده خاطرتون کردم!
گوشهای از یک فاجعه عظیم بود که در سالگردش به نمایش در آمد!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:19 عصر )
»» چند.........
خیال کردم آبی میشوم
وقتی جرعهای از دریا بنوشم
سیاه شدم
وقتی آب از سرم گذشت.
---------
روزی که کلاغ
واژههایم را دزدید
پرهای به جای ماندهاش
بالش شبهای بیخوابیام شد.
---------
دیریست باد رفته
اما بید
هنوز می... لر... زد...
گفته بودم: هوا هوای عاشقی است
باور نکرده بودی.
---------
فراموشی میآید
مثل همین پاییز
با ابرهای سهمگینش
دیروز برگ خشکی دیدم
که نمیدانست
از کدام شاخه جدا شده.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:12 عصر )
»» شعر
اگر فرصت داشتم فرزندم را دوباره بزرگ کنم
به جاى این که دائماً انگشت اشاره ام را به سوى او بگیرم آن را در رنگ فرو مى بردم و همراه با او نقاشى مى کردم
به جاى این که دائم کارهایش را تصحیح کنم
با او ارتباط برقرار مى کردم
به جاى این که دائم به ساعت نگاه کنم
به او نگاه مى کردم
سعى مى کردم کمتر بدانم
و بیشتر توجه کنم
بیشتر با او دوچرخه سوارى مى کردم
و بادبادک هاى بیشترى را همراه با او
به هوا مى فرستادم
از جدى بازى کردن دست بر مى داشتم
و جداً بازى مى کردم
در چمنزارهاى بیشترى مى دویدم
و به ستارگان بیشترى خیره مى شدم
بیشتر بغلش مى کردم
و کمتر سقلمه اش مى زدم
به جاى این که به او سخت بگیرم
سخت تأییدش مى کردم
اول اعتماد به نفس اش را مى ساختم
و بعد خانه اش را
کمتر درباره عشق به قدرت با او حرف مى زدم
و بیشتر درباره قدرت عشق
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:10 عصر )
»» آرزوهای طولانی و شیطان
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودند: وقتی که این آیات بر پیامبر اسلام صلیالله علیه واله نازل شد: « پاداش اینان آمرزش پروردگارشان است و نیز بهشتهایی که در آن نهرها جاری است در آنجا جاویدانند و چه نیکو است پاداش نیکوکاران و آن کسان که چون مرتکب کاری زشت شوند یا به خود ستمی کنند، خدا را، یاد میکنند و برای گناهان خویش آمرزش میخواهند و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتی گناه آگاهند در آنچه میکردند پای نفشرند». (1)
ابلیس (پدر شیطانها) سخت ناراحت گردید. و بالای کوهی در مکه به نام «تور» رفت و فریادش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه یاران و فرزندان شیطان جمع شدند.
ابلیس نزول آیات فوق را به اطلاع آنان رساند و اظهار نگرانی کرد و از آنها کمک خواست. یکی از یاران او گفت: من با دعوت نمودن انسانها از این گناه به آن گناه، اثر این آیه را خنثی میکنم. ابلیس سخن او را نپذیرفت. دیگری پیشنهادی شبیه اولی کرد ولی باز مورد پذیرش ابلیس قرار نگرفت.
تا اینکه از میان شیطانها، شیطان کهنه کاری به نام «وسواس خناس» گفت: پیشنهاد من این است که فرزندان آدم را با وعدهها و آرزوهای طولانی آلوده به گناه کنیم و بگوییم که آلان برای توبه کردن زود است و فرصت توبه بسیار است، درنتیجه وقتی که مرتکب گناه شدند، خدا را فراموش کرده و بازگشت به سوی خدا و توبه از خاطر آنان محو میگردد.
ابلیس گفت: «مرحبا! راه همین است. سپس این ماموریت را تا پایان دنیا به او سپرد.» (2)
دنیا و آرزوهای تباه
روزی «ضرار بن حمزه ضبائی» که از یاران نزدیک حضرت امام علی علیهالسلام بود، نزد معاویه احضار شد. معاویه درباره امام از وی سوالهایی نمود. «ضرار»، در مورد خصوصیات اخلاقی و انسانی امام گفت: «گواهی و شهادت میدهم، که در بعضی از شبهای تاریک، که همه جا تیره و تار بود، او را در حال نماز میدیدم، سرپا ایستاده بود و مانند مارگزیدهها به خود میپیچید و از روی اندوه میگریست و میگفت: «ای دنیا، ای دنیا، از پیشم دور شو، آیا نظرت مرا گرفته و خواسته؟ یا اشتیاق به من، چنین واله و شیدایت ساخته؟ امیدوارم هرگز به آرزویت نرسی! هیهات! برو دیگری را بفریب که مرا به تو نیازی نیست. چرا که سه طلاقهات کردهام، و بازگشتی در کار نمیباشد. زندگی در تو کوتاه است، و خطرهایت فراوان و همیشه بر سر راه است، و آرزوهایت همه پست و تباه است. آه از کمی توشه (کار خیر) و درازی راه، فغان از دوری سفر و تاریکی و وحشت فرودگاه (آرامگاه ابدی).»
معاویه با شنیدن ای جملات بیاختیار اشکش سرازیر شد و گفت: «خدا ابوالحسن را بیامرزد، او چنین بود.» سپس خطاب به «ضرار» گفت: «ای ضرار اندوه و عزاداری تو بر مرگ او چگونه بود؟» ضرار در پاسخ معاویه بدون اندکی تردید گفت: «همانند اندوه و عزاداری مادری که داغ فرزندش را دیده باشد.» (3)
آرزوهای طولانی
میگویند: زنی دیوانه شد و او را به دارالمجانین بردند. برای معالجهاش هر کار کردند فایدهی نبخشید. این زن هر روز صبح، دیوانهها را دور خودش جمع میکرد و میگفت: «من یک شوهر زیبا دارم. یک پسر و یک دختر خوشگل دارم. ماشین سواری قشنگی داریم. عصر به عصر که شوهرم از سرکار میآید، پشت فرمان ماشین مینشیند و من و بچهها هم عقب ماشین مینشینم. از قصرمان که در شمیران است میرویم به ویلایی که داریم و در آنجا تفریح میکنیم...». بعد از تحقیقات درباره کودکی این زن، معلوم شد که وی در زمان درس خواندن آمال و آرزوهای عجیبی داشته است، مثلا آرزو داشته است که شوهر آیندهاش یک اداری عالی رتبه و خوشقیافه باشد. بچههای آنها، قصر و ویلایشان، ماشین و ... چنین و چنان باشد. سالها با این آرزوها زندگی میکند تا این که از قضا به همسری مردی عادی، فاقد زیبایی و ثروت در میآید. زندگی مشترکشان را در خانهای کوچک و اجارهای آغاز میکنند و صاحب فرزند نیز نمیشوند. عملی نشدن آرزوها، چنان روان زن بیچاره را آزار میدهد تا سرانجام دیوانهاش میکند. (4)
آری! رویایی و خیالباف بار آمدن کودک، بیشتر بر اثر تلقینی است که از طرف اطرافیان به ذهن او تزریق میشود. خصوصا پدر و مادر، به فرزند خود وعدههایی ندهند که توان انجام دادن آن را نداشته باشند تا نتیجهاش این بشود که او یک عمر در رویاهای خیالی خود پرواز کند و هیچ وقت دسترسی به آن نداشته باشد.
ملک یونان و سقراط
یکی از ملوک یونان بر سقراط حکیم گذر کرد و او را در خواب دید! سرپایی بر او بزد و گفت: برخیز!
سقراط برخاست و از کوکبه شاهی پروا نکرده، التفاتی به وی ننمود!
ملک گفت: مرا نمیشناسی؟
سقراط گفت: نه، ولیکن در طبع چهار پایان میبینمت! چرا که لگد زدن کار ایشان است!
ملک گفت: «این چنین گستاخانه سخن میگویی، حالی که تو بنده و رعیت من هستی؟!»
سقراط گفت: «چنین نیست، بلکه تو بنده منی؟»
گفت: «چطور؟»
سقراط گفت: «برای آن که شهوتها و آرزوها تو را بنده و فرمانبردار خود ساختهاند و من آنها را بنده و محکوم خود گردانیدهام!»
ملک از آن سخن خجل گشته، از آن مقام در گذشت. (5)
آرزوی دست یافتنی!
مردی از دوست خود پرسید: آیا تا به حال- که شصت سال از عمرت میگذرد- به یکی از آرزوهای جوانیت رسیدهای؟
گفت: آری، فقط به یکی. هنگامی که پدرم موهای سرم را کشیده و مرا تنبیه میکرد، آرزو میکردم که به هیچوجه مو نداشته باشم، و امروز بحمدالله، به این آرزویم رسیدهام. (6)
پی نوشت:
1- سوره مبارکه آل عمران، آیات 136- 135
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ أُوْلَـئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ
2- نهجالبلاغه، ترجمه محسن فارسی، ص 471، نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 74 صفحه1119.
3- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت 74
4- استاد مظاهری، تربیت فرزند در اسلام، ص 144.
5- گنجینه لطائف، ص 14.
6- شکر خند، ص 306.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:8 عصر )
»» وظایف منتظران
وظایف منتظران در عصر غیبت امام زمان (عج) چیست؟
بهترین کتابی که به وظایف منتظران پرداخته کتاب ارزشمند مکیال المکارم است که در آن 80 وظیفه را بیان می کند. و البته معلوم است که این وظایف از جانب معصومین(ع) به ما رسیده است. بخشی از آن ها را در اینجا می آوریم. برای تفصیل آن می توانید به این کتاب مراجعه فرمایید:
1- همیشه به یاد آن حضرت باشیم.
2- در مجالس و محافلی که ذکر نام و فضایل حضرت است شرکت داشته باشیم.
3- در خواندن دعای غریق مداومت داشته باشیم.
4- شناختن علایم ظهور آن حضرت.
5- صدقه دادن به نیابت از آن حضرت.
6- از خداوند متعال معرفت آن حضرت را بخواهیم.
7- از طرف حضرت و به نیابت از او کعبه را طواف کنیم.
8- صلوات فرستادن بر آن حضرت
9- هدیه کردن ثواب نماز بر آن حضرت.
10- خشوع دل هنگام یاد آن حضرت.
11- اهدای قرائت قرآن به آن حضرت.
12- پرهیز از مجالسی که نام حضرت مورد تمسخر باشد.
13- دعوت کردن مردم به سوی آن حضرت.
14- دعا برای جلوگیری از نسیان آن حضرت.
15- بنی امیه را همواره لعنت کردن.
16- تصمیم قلبی برای یاری کردن حضرت در زمان ظهور و حضور.
17- زیارت مشاهد رسول خدا(ص) و ائمه معصومین به نیابت از حضرت.
18- ذکر مناقب و فضایل آن حضرت را داشته باشیم.
19- عملی انجام دهیم که عشق و محبت مردم نسبت به حضرت افزایش پیدا کند.
20- تحصیل شناخت حضرت و صفات و آداب ویژگی های آن حضرت.
.
.
.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:6 عصر )
»» سلاح امام زمان
آیا این سخن درست است که امام زمان (علیه السلام) با شمشیر قیام می کنند؟ چرا از سایر وسایل استفاده نمی کنند؟ با توجه به پیشرفتهای خارق العاده بشر در زمینه ی نظامی آیا شمشیر می تواند در مقابل این سلاح ها کارایی داشته باشد؟
از دقت در مجموعه روایات مربوط به معارف امام زمان ( ع) به وضوح معلوم است که قیام، مسلحانه خواهد بود. زید بن شحّام می گوید: امام زین العابدین (ع) می فرمودند:
« در قائم ما چند سنت از سنن پیامبران وجود دارد... سنتی که از پیامبر اکرم( ص) دارن اینکه وی نیز همانند رسول اکرم (ص) با شمشیر قیام خواهد کرد»
عدم توجه به سایر قسمتهای این دسته از روایات سبب شده است که دوستان نا آگاه تصویری مخدوش و نا مناسب از مسأله ی ظهور امام در ذهن داشته باشند.
اگر در برخی از موارد سخن از شمشیر و مبارزه و جهاد به میان آمده است این به شرایط ویژه ای اختصاص دارد که شیوه های دیگر موثر و نتیجه بخش نیستند.بر این اساس امام زمان (ع) نیز همانند پیامبر اکرم (ص) و امیر مومنان علی (ع) نخست مخالفان را از طریق منطق و موعظه به پذیرش حقیقت دعوت می کنند و بر شبهات و سوالات و دغدغه های فکری و اعتقادی آنان مناسب ترین پاسخ را ارائه می دهند و حجت را بر همگان تمام می سازند در نتیجه اغلب افراد حقیقت خواه و غیر مغرض نیز به راه راست هدایت می شوند. با این همه تعدادی هم به جهت پیروی از هواهای نفسانی چون این دعوت را متعارض با منافع غیر مشروع خود می بینند با آنها به مخالفت برمی خیزندو از هیچ گونه ظلم و ستم و سرکشی فرو گذار نمی کنند. در چنین شرایطی که منطق و استدلال و ارشاد نتیجه ای نمی دهد حضرت بالاجبار دست به شمشیر می برند و از آن طریق جلو تعدی و سرکشی ظلم پیشگی ظلم پیشه گان را می گیرند و محرومان و مستضعفان را به حقشان می رسانند.
در پاسخ به این سوال که شمشیر چگونه در مقابل ابزارهای پیشرفته نظامی مدرن می تواند کارایی داشته باشد احتمالاتی مطرح است:
1- شاید خروج با شمشیر کنایه از جهاد باشد؛ یعنی امام زمان برای رسیدن به اهداف خود از قدرت و نیروی نطامی استفاده خواهند کرد. بنا بر این دیدگاه مقصود از قیام شمشیر این نیست که سلاح جنگی امام زمان منحصر به شمشیر باشد و از به کار گیری دیگر ادوات جنگی خودداری خواهد نمود. چه بسا حضرت از بهترین شیوه های جنگی و از مدرن ترین آلات و ابزار های نظامی موجود جهت پیشبرد نهضت خود استفاده کنند.
2- احتمال دیگر این است که یا به جهت رشد فکری بشر و ارتقا سطح فرهنگ و اندیشه انسانها و برطرف شدن عناد و جهالت و .. در آن عصر، انسان از تولید سلاح های خطرناک کشتار جمعی دست بر خواهد داشت. و تمام سلاح های خطرناک را نابود خواهد ساخت و در نتیجه برای از بین بردن نارسایی های موجود نیازی به استفاده از سلاح های پیچیده نخواهد بود. لذا برای استقرار عدالت و صلح و امنیت شمشیر معمولی هم کفایت می کند.
یا اینکه قبل از ظهور حضرت در نتیجه ی وقوع جنگهای بزرگ تمام دستاوردهای علمی و صنعتی نابود خواهد شدو بشر به واسطه از دست دادن تمام امکانات پیشرفته که حاصل هزاران سال تلاش و تجربه ی فکری و علمی انسان بوده است، از یک زندگی ابتدایی .و بسیار ساده برخوردار خواهد بود که شمشیر یک سلاح پیشرفته محسوب خواهد شد و برای ایجاد یک جامعه ی واحد کفیت خواهد کرد..
ویا به خاطر یک سلسله علل معنوی و مادی دیگر که برای ما معلوم نیست و مسائل جنگی پیشرفته در زمان ظهور امام بدون استفاده خواهند ماند. اما شمشیر در چنین شرایطی از چنان کارایی بالایی برخوردار می شود که در سرتاسر عالم صلح و امنیت به کمک آن قابل تحقق است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:4 عصر )
»» تاثیر دعای معصومین برای بندگان
در روایات مختلف امده است که ائمه معصومین برای شیعیان خود دعا و استغفار می کنند، اثر این دعا و استغفار در زندگی روزمره ما چگونه تجلی می کند؟ آیا اساساً آن دعاها اثری در این دنیا برای ما دارد یا تنها آثار معنوی آنها را در آخرت خواهیم دید؟
دعاهای پیامبر اکرم (ص) و امامان آثار عام و تام دارد و شامل دنیا و آخرت می شود ؛ چرا که دنیا و آخرت از نظر اسلام از یکدیگر جدا نیستند ؛ اما یابد دقت داشت که هیچ کار فیزیکی و متافیزیکی هرگز در این جهان بی اثر نیست و به خصوص کوشش و فعالیت امام معصوم و انسان کامل. امام و حجت خداوند حکیم- که خود نیز حکیم است- کارِ بی فایده انجام نمی دهد. نمامی فعالیت های آنان نتیجه بخش و مؤثر است و علاوه بر آنکه در بندگی خود آنان تاثیر به سزا دارد، در دیگران نیز مؤثر تواند بود. این مساله شواهد عینی بسیار داردکه در تاریخ زندگی امامان مشاهده می کنیم.
یکی از حقوقی که ائمه معصومین و امام عصر (عج) خصوصاً بر شیعه دارند، حق دعاست. آنان در ادعیه و مناجات های خود، دوستداران خویش را فراموش نمی کنند.
در روزهای سخت برای آن ها دعا کرده و مشکلان عظیم آنان را از سر راه بر می دارند. داستان سیدابن طاووس معروف است که در پله های سرداب مطهر امام عصر(عج) در سامرا سحرگاهام صدای دل نشین محبوب پرده نشین را می شنود که می فرمود:
«خداوندا! شیعیان ما را در عزت و سلطنت و دولت ما باقی و زنده بدار.»(1)
نیز آن حضرت در توقیعی فرمود:
« ما در پی نگهداری آنانیم و با خداوند راز ونیاز می کنیم. دل های اولیای ما آرام و مطمئن باشد.»(2)
پی نوشت:
1- ترجمه مکیال المکارم119:1
2- کافی 9:8، از پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 5:3 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]