هوالجمیل
سلام...
مردزیبای جوانی بودبه نام نارسیسوس که روزی عکس خودرادرآب دید وعاشق خودشد
اوهرروزکناررودخانه می رفت تازیبایی خودراتماشاکند
او آنچنان مجذوب تصویرخویش می شدکه روزی دررود افتاد وغرق شد
درجایی که اودرآب افتاده بودگلی روییدکه آن رانرگس نامیدند.
حیوانات وپریان جنگل وگلها وهمه وهمه برای
اومیگریستندآنقدرگریه کردندتا اشک آنهاتمام شد
به کناررودآمدندتاازرودآب(اشک)بگیرندودیدندآب رودکه شیرین
بودحالاازاشک چشم رودشورشده
پریان پرسیدند:چراگریه میکنی؟ رودگفت:برای نرگس.
پریان گفتند:درسته.ماهمیشه دنبال اوبودیم تااو راتماشاکنیم
اماتنهاتوبودی که میتوانستی ازنزدیک زیبایی اوراتماشاکنی.
آنگاه رودپرسید:مگرنرگس زیبابود؟
پریان شگفت زده پرسیدند:اوهرروزکنارتو مینشست وبه روی تو
خم میشدچه کسی بهترازتواین را میداند؟
رودلحظه ای ساکت شدوبعدگفت:من برای اوگریه میکنم
اماهرگزمتوجه زیبایی اونشده بودم.
من برای نرگس گریه میکنم چون هربارکه به روی من خم میشد
درعمق چشمانش زیبایی خودرامیدیدم.
<<
اسکار وایلد>>یاعلی مددی
هو الحق
سلام…
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
…قطره قطره شراب ناب یادگار حاج اسماعیل دولابی
کتاب مصباح الهدی
...
خداوند فرمود :« بگو عمل کنید که خدا و رسولش و مؤمنان آن را می بینند». معصوم فرمود: از نگاه به آنچه خدا
حرام نموده است چشم می پوشند. خدا و اولیائش به عمل زشت عباد نگاه نمی کنند، فقط به کارهای خوب آنها
نگاه می کنند؛ لذا پیامبر (ص) به علی(ع) که چشم از دیدن گناه پوشیده بود فرمود: انت فتی هذه الامّه: تو جوانمر
د این امتی.
انسان جاهل همیشه نقاط منفی افراد را می بیند و با بدبینی به مسائل نگاه می کند، اما انسان عارف همیشه
حسن و خوبیها را می بیند. هنر آن است که از خار گل بسازی نه اینکه از گل خار درست کنی.
زیاد عیوب و بدیها را دیدن چشم و دید دل را معیوب و گاهی کور می کند و به عکس، دیدن خوبیها
و نقاط مثبت، دید دل را بینا و نورانی می سازد و انسان به آرامش کامل و نفس مطمئنه می رسد.
کسی که چشمش به دیدن زشتیها عادت کرده و خوبی ها و زیبایی ها را نمی بیند، خدا و اولیاء خدا
و ملائکه الله را که خوبی و زیبایی محضند را هم نخواهد دید. اگر کسی طالب دیدن آنهاست باید
دیده ی خود را از دیدن بدی ها و زشتی ها پاک کند و به دیدن زیبایی ها و خوبی ها عادت دهد.
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
زشتها زشتیها را می گویند و قشنگها غیر از زیبایی چیزی نمی گویند.
انسان وقتی عیبناک شد هم عیب خودش را می بیند هم عیب مردم را.
مؤمن آیینه ی مؤمن است. هر مؤمنی آیینه ی خود ، یعنی مؤمن دیگر، را پاک می کند تا عکس خود را در او ببیند.
یعنی هر بدی و زشتی را از برادر مؤمنش نفی می کند.
گمانها و قضاوتهایی که در درونمان در مورد دیگران می کنیم خیاطت است.
حالا که انسان به ناچار برای سایرین خیاطت می کند پس خوب خیاطت کند.
جزای این آن است که اگر جامه را بلندتر هم گرفت خدا طرف را به اندازه ی جامه بزرگ می کند.
قضاوت کردن وارزشگذاری کردن برای بندگان خدا در درون خود، خیّاطی کردن برای آنهاست. ان شاءالله
خوب خیاطی کنید و برای بندگان خدا لباس خوب ببرید و بدوزید.
حسن ظنّ به دیگران داشته باشید. همیشه لباس را به اندازه یا بلند تر ببرید و بدوزید که اگر در این کار
ثابت قدم باشید خداوند قادر است اگر آن لباس بلند باشد، یا آن بنده را بزرگ کند یا ان لباس به اندازه ی
او شود و یا اینکه لبه ی لباس را تو می گذارد و باز درست می شود.
ولی اگر لباس را کوتاه بریدید نمی توان کاری کرد. تمرین کنید که حسن ظنّ به مؤمنین داشته باشید.
خداوند و محمد و آل محمد (علیهم السلام) نیز مؤمنند، پس به آنها هم حسن ظنّ داشته باشید.
هیچگاه نباید به بندگان خدا سوء ظنّ داشت.
اگر بنده ای چنین شد چون خوب می برد و می دوزد، حقّ تعالی اختیار بندگان را به او واگذار می کند، در حدیث
قدسی آمده است که حقّتعالی مطابق گمان بنده و حسن ظنّ او عمل می کند.
« من نزد گمان بنده ام به خودم هستم پس جز گمان نیک به من نبرد»
اگر قشنگ شناس شدی و زشت شناس نبودی ممکن است به گونه ای شوی که اگر به یک کچل هم بگویی
زلف دار، او زلف دار شود.
به خودت تلقین کن و تسکین بده و بگو هر چه زیبایی هر کس گفت راست است، اگر به دروغ هم بگوید
باز هم راست است.
خدا اذن نداده است که زشتیها را باور کنی. اگر این کار را بکنی خدا هم با تو همین کار را می کند.
به برادران و خواهران مؤمنت حسن ظنّ داشته باش تا جایی که بدی از آنها نبینی و اگر چیزی دیدی که
در ذهنت خطور بدی کرد حمل به صحّت کن تا جاییکه گویی اصلا چنان چیزی از او ندیده ای.
اگر نتوانستی لا اقل به خودت بگو این یک بدی است و در برابر چقدر خوبی دارد که من خبر ندارم. اگر چنین
کردی خدا هم با تو همین طور رفتار می کند.
قرآن فرمود:« برای یافتن عیوب دیگران تجسس نکنید». معصوم فرمود: به برادر ایمانیت حسن ظن
داشته باش و خطورات بدت در مورد دیگری را تکذیب کن تا جایی که گوئی هیچ نبوده است.
برای یافتن زیبایها و خوبیها کنجکاو باشید. برای پیدا کردن زشتیها و گناهان تجسس نکنید.
ان شاءالله از بدی هایی که شنیدی طوری رو برگردانی که از اصل منکر وجود بدی در عالم شوی.
بدی، کذب و … ریشه ی اساسی ندارد. چند وقت که حرفش را نزدی و به حرفش گوش ندادی محو می شود. صفتهای خوب و پاک مال خداست و رنگ ثابتی است که نمی رود.ولی بدیها رنگ قلابی است و آفتاب که بزند زود می پرد و دیگر نیست.
یک جهت حرمت غیبت این است که از بدیها حرف زده ای.
باید از بدیها حرف نزنی تا از خود آن شخص و از اجتماع محو شود.
خداوند از گناهان مؤمن غضّ بصر کرد و از نگاه به آن چشم فرو پوشید و به تو گفت از نظر من تو اصلا
گناه نداری. تو هم ناچاری بپذیری و قبول کنی، چون نمی توانی به خدا بگویی شما خبر ندارید
و من گناه دارم. حالا که خدا با تو این کار ا کرد، تو هم با زیر دستهایت همین کار را بکن.
خدا که صفات ندارد. صفات خدا همان محمد و آل محمدند. غفران خدا همان غفران محمد و آل محمد است.
بیا یقین کن که غفران محمد و آل محمد هیچ گناهی برای خلق باقی نمی گذارد
...
یا علی مددی
هو المقصود
سلام…
آن سر که بود بی خبر از می خسبد
آنکس که خبر یافت از او کی خسبد
می گوید عشق در دو گوشم همه شب
ای وای بر آن کسی که بی وی خسبد
"حضرت مولانا"
یا علی مددی
هو الحق
سلام...
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
…...
قطره قطره شراب ناب یادگار حاج اسماعیل دولابی
*کتاب مصباح الهدی*
-
مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محل عبور او بود چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمه های یکشب از شدت خستگی همان طور که بر سر راه نشسته بود خوابش برد. همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی
دید مجنون به خواب رفته است چند گردو جلوی او گذاشت و رفت. وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید فهمید
لیلی آمده و رد شده است و با این گردوها با او حرف زده و گفته است تو عاشق نیستی و باید بروی گردو بازی
کنی، عاشق که خواب به چشمش راه ندارد.
-
همه ی ذرات عالم با خدا صحبت می کنند و به ما هم می گویند تو هم با خدا صحبت کن.- در شبانه روز، ترجیحاً دل شب، ده دقیقه ای با خدا خلوت کن، وضو بگیر و سر سجاده ات بنشین و به خداوند
عرض کن به دیدار شما آمده ام. اگر خطاهایت و افکار دنیوی به ذهنت آمد چند بار استغفار کن برطرف می شود
فضای دلت خلوت و روشن می شود. اگر بر این کار مداومت نمایی این ده دقیقه همه ی اوقات شبانه روزت را
خواهد گرفت.
- این که به مستحباتی چون غسل جمعه و نماز شب و
… زیاد سفارش نمی کنم، به خاطر عظمت و شرافتآنهاست و برای این است که آنها را سبک نشماری و برای تو عادی نشوند. اصلاً مستحبات را به خاطر بزرگیشان
اختیاری کرده اند.
- هم بزرگ ما را آفریده و هم ما را بزرگ آفریده است. ارزش هر مصنوعی به صانع اوست. ما را خدا آفریده است.
پس ما را بزرگ آفریده (خدای بزرگ آفریده) و بزرگ آفریده (انسان هم بزرگ آفریده شده است).
- خداوند تو را بزرگ آفریده است. تو عزیزی. از دیگری طلب عزت نکن. عزت در نفس خودت است.
- اگر به یک فقیر بی چیز با احترامی ، پول زیادی بدهی و به طرفش پرت کنی، به تو می گوید پولت را بردار و
برای پدرت مجلس ختم بگیر. همه بزرگ و بزرگزاده اند و نزد خدا عزیزند؛ لذا تحمل توهین و تحقیر را نمی کنند.
- اسب بهترین مرکبهاست ولی اغلب صاحبش را اگر حواسش جمع نباشد بر زمین می زند و می کشد. نفس ما
همان اسب است.
- ان شاءالله خدا مارا راکب قرار دهد و مرکوب نباشیم. این طبیعت و بدن، مرکب ماست، نکند او سوار ما شود.
این بدن الاغ است ولی اگر با آن نماز بخوانی و یاد خدا کنی، بُراق می شود، یعنی مرکبی که با آن به معراج
می روند.
- اگر همه ی عمرم و داراییم را صرف غذا و پالان و نعل این الاغ کنم، پس کی سوار آن بشوم؟
- در دنیا اغلب مرکبها سوار راکب شده اند. بدن و طبیعت الاغ انسان است. الاغ که سیر شود لگد می اندازد و عرعر
می کند، اما وقتی گرسنه باشد لگد نمی اندازد و عرعر نمی کند و فرمان صاحبش را بهتر می برد.
- هر وقت در بند محبت چیزی گرفتار شدیم با خود بگوییم بهتر از این هم هست. این کار را ادامه دهیم تا از خدا
سر در بیاوریم.
- بزرگان با حرف سر ما را گرم می کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می گذارند. علتش هم این است
که چون ظرفیت نداریم اگر آن را به ما نشان دهند مغرور می شویم و به مردم فخر می فروشیم و ادعا می کنیم.
وقتی آنها را آشکار می کنند و نشان می دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آنها خدا را شکر می کنیم و آنها
را عطای خدا و نه نتیجه ی تلاش و هنر خودمان می بینیم.
- خداوند عیبهایت را که پوشاند و بخشید. حُسن هایت را هم علنی نمی کند چون یا آنها را نفله می کنی و ارزان
می فروشی و یا شیطان جیبت را می زند. خودت می توانی از درون ببینی، اما از بیرون آشکار نمی کند. هر وقت که
دانا شوی و بتوانی آنها را حفظ کنی آشکار می کند. روز قیامت پرده را برمی دارد و آشکار می کند...
...
یا علی مددی
هو العلیم
سلام...
چه باشد ای برادر یکشب اگرنخسپی؟
چون شمع زنده باشی همچون شرر نخسپی؟
درهای آسمان را شب سخت می گشاید
نیک اختریت باشد یکشب اگر نخسپی
گر مرد آسمانی ، مشتاق آن جهانی
زیر فلک نمانی جز بر زبر نخسپی
چون لشگر حبش شب، بر روم حمله آرد
باید که همچو قیصر در کر و فر نخسپی
شب رو که راهها را در شب توان بریدن
گر شهریار خواهی اندر سفر نخسپی
در سایه ی خدایی خسپند نیکبختان
زنهار ای برادر، جای دگر نخسپی
چون از پدر جدا شد یوسف نه مبتلا شد؟
تو یوسفی، هلا تا جز با پدر نخسپی
زیرا برادرانت دارند قصد جانت
هان تا میان ایشان جز با حذر نخسپی
تبریز شمس دین را جز رهروی نیابد
گر تو ز ره روانی بر ره گذر نخسپی
"حضرت مولانا"
هو الحق
سلام..
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست…
و این بحر نیز به قدری ژرف و عمیق است که صید چند دُرّ گرانقدر از میان انبوه آن میسر نمی شود مگر در آن غرق
و غوطه ور شوی
…قطره قطره شراب ناب یادگار حاج آقا دولابی
کتاب مصباح الهدی
.............
* قرآن فرمود : قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون : بگو خدا، آن گاه جاهلها و کفار و اشقیا و
… را بگذار درخوضشان بازی کنند .
یعنی آنها را ول کن گردو بازی کنند.خواض با غواص فرق دارد. غواص در دریای توحید فرو می رود و جواهر ایمان
و انسانیت بیرون می آورد ولی خواض می نشیند و برای کلک زدن می بافد.
خوض اثر جهل است. هر کسی که هر جا می رود به دنبال این است که عیب پیدا کند و بیرون بیاورد، خواض
است و هر کسی که می رود حُسن پیدا کند و چیز قیمتی در بیاورد ، غواص است.
* " لا اله " یعنی من نیستم، هیچ غیری نیست. " الاّ " تشدیدش یعنی اگر چیزی باقی مانده است کاملاً پاک کن. آن
وقت بگو: " الله ". حالا دیدی که غیر از خدا هیچ کسی و چیزی نیست. هر چه غیریت دارد، فراموشی دارد، همه
را پیامبر اکرم (ص) باطل کرد.
* پیغمبر اکرم هیچ فاصله ای بین عبد و مولا باقی نگذاشت. گفت: لا اله، اله یعنی خود عبد ، خود عبد را که فاصله
بود برداشت.
* در " لا اله" هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در " الاّ " تشدید را محکم ادا کن تا اگر چیزی باقی مانده از
ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه " الله" را بگو تا همه ی دلت را تصرّف کند.
* سلام نام خداست و سلام علیکم یعنی خدا با شماست. چه خوب است که آدمی در همه کس خداوند را ببیند.
* وقتی می گویی لا اله الاّ الله ، نه دنیا می ماند، نه عادت و رسوم، نه آبروداری بین اهل دنیا؛ همه از بین می رود. لا
اله یعنی هرچه واله کننده ی من است دور اندختم الاّ الله را.
درست دقت کن اگر می ارزد آن را بگو، بی حساب نگویی، که وقتی واله کننده ها رفتند فریادت بلند می شود.
خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: هر چه را در دستت است بینداز.
به ما فرمود: بگو لا اله الاّ الله. یعنی هر چیزی جز خدا که تو را واله کرده بینداز.
نکند مثل امت موسی (ع) ، ما هم به محمد و آل محمد بگوییم اجعل لنا الهاً کما لهم آلهه یعنی همانطور که اهل دنیا
چیزهایی دارند که آنها را واله کرده است به ما هم از آن واله کننده ها بدهید.
* از هر چیز تعریف کردند بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران
نسبت بدهی ، که ظلمی بزرگتر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی از وادی امن سر در می آوری. هر وقت
خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر
زیبایی و خوبی که دیدی ربّت رو یاد کن، همان طور که امیر المؤمنین (ع) در دعای اول ذی الحجه می فرماید: به
عدد همه ی چیزهای عالم لا اله الاّ الله.
* چه خوب است که انسان جز از خدا سخن نگوید. همیشه حرفت را ذکر خدا قرار بده و اگر هم خواستی با دیگر
انسانها صحبت کنی با لسان خدا حرف بزن. انشاءالله دیدهایتان باز شود تا فقط با خدا حرف بزنید. فقیر مگر دیوانه
است که با فقیری همچون خود حرف بزند. خواسته ات را از خدا که غنی است بخواه. خلق آلت و اسبابی در
دست خدا هستند و مخلوق اویند.
*
خود به خود بود و هست و خواهد بود…...
یا علی مددی
هو الحق
سلام...
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
…...
قطره قطره شراب ناب یادگار حاج اسماعیل دولابی
*کتاب مصباح الهدی*
-
مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محل عبور او بود چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمه های یکشب از شدت خستگی همان طور که بر سر راه نشسته بود خوابش برد. همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی
دید مجنون به خواب رفته است چند گردو جلوی او گذاشت و رفت. وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید فهمید
لیلی آمده و رد شده است و با این گردوها با او حرف زده و گفته است تو عاشق نیستی و باید بروی گردو بازی
کنی، عاشق که خواب به چشمش راه ندارد.
-
همه ی ذرات عالم با خدا صحبت می کنند و به ما هم می گویند تو هم با خدا صحبت کن.- در شبانه روز، ترجیحاً دل شب، ده دقیقه ای با خدا خلوت کن، وضو بگیر و سر سجاده ات بنشین و به خداوند
عرض کن به دیدار شما آمده ام. اگر خطاهایت و افکار دنیوی به ذهنت آمد چند بار استغفار کن برطرف می شود
فضای دلت خلوت و روشن می شود. اگر بر این کار مداومت نمایی این ده دقیقه همه ی اوقات شبانه روزت را
خواهد گرفت.
- این که به مستحباتی چون غسل جمعه و نماز شب و
… زیاد سفارش نمی کنم، به خاطر عظمت و شرافتآنهاست و برای این است که آنها را سبک نشماری و برای تو عادی نشوند. اصلاً مستحبات را به خاطر بزرگیشان
اختیاری کرده اند.
- هم بزرگ ما را آفریده و هم ما را بزرگ آفریده است. ارزش هر مصنوعی به صانع اوست. ما را خدا آفریده است.
پس ما را بزرگ آفریده (خدای بزرگ آفریده) و بزرگ آفریده (انسان هم بزرگ آفریده شده است).
- خداوند تو را بزرگ آفریده است. تو عزیزی. از دیگری طلب عزت نکن. عزت در نفس خودت است.
- اگر به یک فقیر بی چیز با احترامی ، پول زیادی بدهی و به طرفش پرت کنی، به تو می گوید پولت را بردار و
برای پدرت مجلس ختم بگیر. همه بزرگ و بزرگزاده اند و نزد خدا عزیزند؛ لذا تحمل توهین و تحقیر را نمی کنند.
- اسب بهترین مرکبهاست ولی اغلب صاحبش را اگر حواسش جمع نباشد بر زمین می زند و می کشد. نفس ما
همان اسب است.
- ان شاءالله خدا مارا راکب قرار دهد و مرکوب نباشیم. این طبیعت و بدن، مرکب ماست، نکند او سوار ما شود.
این بدن الاغ است ولی اگر با آن نماز بخوانی و یاد خدا کنی، بُراق می شود، یعنی مرکبی که با آن به معراج
می روند.
- اگر همه ی عمرم و داراییم را صرف غذا و پالان و نعل این الاغ کنم، پس کی سوار آن بشوم؟
- در دنیا اغلب مرکبها سوار راکب شده اند. بدن و طبیعت الاغ انسان است. الاغ که سیر شود لگد می اندازد و عرعر
می کند، اما وقتی گرسنه باشد لگد نمی اندازد و عرعر نمی کند و فرمان صاحبش را بهتر می برد.
- هر وقت در بند محبت چیزی گرفتار شدیم با خود بگوییم بهتر از این هم هست. این کار را ادامه دهیم تا از خدا
سر در بیاوریم.
- بزرگان با حرف سر ما را گرم می کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می گذارند. علتش هم این است
که چون ظرفیت نداریم اگر آن را به ما نشان دهند مغرور می شویم و به مردم فخر می فروشیم و ادعا می کنیم.
وقتی آنها را آشکار می کنند و نشان می دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آنها خدا را شکر می کنیم و آنها
را عطای خدا و نه نتیجه ی تلاش و هنر خودمان می بینیم.
- خداوند عیبهایت را که پوشاند و بخشید. حُسن هایت را هم علنی نمی کند چون یا آنها را نفله می کنی و ارزان
می فروشی و یا شیطان جیبت را می زند. خودت می توانی از درون ببینی، اما از بیرون آشکار نمی کند. هر وقت که
دانا شوی و بتوانی آنها را حفظ کنی آشکار می کند. روز قیامت پرده را برمی دارد و آشکار می کند...
...
یا علی مددی
هوالحق
سلام...
شکست ها نمک زندگی نیستند
خود زندگی هستند
***
هوالکافی
سلام...
چرا خدا می گه به خلق خدا نیکی کنید ، به همه کمک کنید برای رضای خدا ، به هیچکس غیر از خدا دل نبندید ،
خدا برای ما کافیست…
چقدر زیبا بود اگر ما به دوستانمان نیکی می کردیم اما برای رضای خدا .
به اونها نیکی می کردیم ولی به دنبال تشکر و بازگشت نیکی نبودیم.
چون اونها فقط دوستان و خویشان دنیائی ما هستند.
چون فقط خدا و دوازده امام نزدیکترین دوستان ما هستند.
چون دنیا فقط لهو و لعب و بازیچه است.
چون اگر قرار باشد ما در قبال کارهای نیک از نیکی شونده پاداش بگیریم پس خدا چه؟
پس چه چیز از خدا بگیریم؟
پس چگونه به خدا نزدیک شویم؟
پس چگونه به او بگوئیم که دوستش داریم و فقط او را داریم؟
چگونه به او بگوئیم که غیر از او به هیچکدام از مخلوقاتش دل نمی بندیم چون که آنها فقط مخلوقند؟
چگونه به او نشان دهیم ، ثابت کنیم که ما از چشمه آب می خوریم نه از رود ؟ نه از مرداب؟
سلام…
People are often unreasonableb , illogical and selif-centered””
بیشتر مواقع مردم غیر منطقی و خودپسندند ؛
forgive them any way!از سر تقصیرشان بگذر!
If you are kind, people may accuse you of selfish , ulterior motives ;
اگر مهربانی ، آنها مهربانیت را به حساب مقاصد شخصی و یا خودپسندیت می گذارند ؛
Be kind any way!
مهربان باش!
If you are successful , you win some false friends and some true enemies;
موفقیتت چند رفیق دروغین و دشمن حقیقی بدورت جمع خواهد کرد ؛
Succed any way!
در تلاش موفقیت باش!
If you are honest and frank , people may cheat you ;
اگر رک و صادق باشی ، غیر از تزویر چیز دیگری نخواهی دید ؛
Be honest and frank any way!
رک و صادق باش!
What you spend years to build , someone could destroy overnight;
حاصل سالها تلاشت می تواند یکشبه متلاشی شود ؛
Build any way!
سازنده باش!
If you find serenity and happiness, they may be jealous;
آرامش و شادیت باعث حسادتشان می شود ؛
Be happy any way!
شاد باش !
The good you do today, people will often forget tomorrow;
اعمال نیکت بسرعت فراموش می شوند ؛
Do good any way!
کار نیکو کن!
Give the world the best you have , and it may never be enough ;
به عالم بهترین خود را تقدیم کن هر چند کافی نباشد ؛
Give the world the best you,ve got any way!
بهترینها را به عالم بده!
You see in the final analysis , it is between you and god .
می بینی که در نهایت این بین تو و خدای توست ؛
It was never between you and them any way!
هرگز بین تو و آنها نبوده!؛؛؛