اگر روزی کسی به شما بگوید ابلیس و یاشیطان به مراتب بیش از شما عاشق خدا بود و هست چه می گویید.
راستی من هنوز ابلیس را عاشق خدا می دانم.
شما هم نظرات خود را برای من بنویسید.من هم دل مویه های خود را برایتان خواهم نوشت. اما گمان می کنم بعد از حرفهای من نظرتتان راجع به شیطان مثبت شود.
اگر می گوئید نه همراه من باشید.
ادامه دارد.........
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
من تجربه کرم که کسی یارکسی نیست
گرمحرم اسرار شدی د ست از خیانت بردار
ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/20 :: ساعت 12:40 عصر )
حرف های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ء عزیمت تو ناگزیر می شود
ناگهان چقدر زود دیر می شود !!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/7/20 :: ساعت 12:28 عصر )
یک نمایش طنز تلویزیونی محبوب ایتالیا پته تعدادی از نمایندگان چرتی پارلمان ایتالیا را روی آب ریخت. به گزارش بی بی سی ، این برنامه پس از آزمایش تعدادی مواد مخدر غیرقانونی اعلام کرد ۱۶ نفر از ۵۰ نماینده پارلمان ایتالیا کوکایین و حشیش مصرف می کنند. تقریبا یک سوم این افراد در فاصله ۳۶ ساعت انجام آزمایش مخفیانه فوق ، مواد مخدر مصرف کرده بودند. مسوولان اجرای برنامه طنز خبرنگاری را برای مصاحبه با نمایندگان پارلمان فرستادند تا ظاهرا درباره بودجه پیشنهادی سال ۲۰۰۷ که در حال حاضر در پارلمان مطرح است با آنان گفتگو کند. اما مسوول گریم برنامه بدون اطلاع نمایندگان آثار مصرف مواد مخدر را روی ابروی آنان مشخص کرد و بازدم آنان نیز کمی بعد برای پی بردن به مصرف حشیش و کوکایین آزمایش شد. ۱۲ نفر از نمایندگان حشیش و ۴ نفر دیگر کوکایین مصرف کرده بودند. اگرچه اسامی این عده اعلام نشده اما جنجال این ماجرا تمام روزنامه های ایتالیا را گرفته است. |
به خورشید گفتم : گرمی ات را به من بده تا به او هدیه دهم.
گفت : دستانش گرمای مرا دارد.
به آسمان گفتم : پا کی ات را به من بده .
گفت : چشمانش پاکی مرا دارند.
از دشت سبزی زندگی اش را خواستم .
گفت : زندگی اش سبز تر از اوست.
از دریا بزرگی و آرامشش را خواستم.
گفت: قلبش به اندازه اقیانوس است و آرامشش نیز.
از ماه تابندگی صورتش را خواستم .
گفت : وقتی نگاهش می کنم خجل می شوم.
به فکر فرو رفتم. من در قبال دستان گرمت . چشمان پاکت . سبزی زندگی ات.
بزرگی و آرامش قلبت و صورت ماهت هیچ ندارم . که به تو هدیه کنم جز ...
این ... بگیر نترس می تپد. برای تو و من چیزی ندارم جز قلبم!
افلاطون میگوید : زندگیای که آن را بررسی نکرده باشید ارزش زیستن ندارد. حقیقت این است که هیچ هدیهای ارزشمندتر از این نیست که راهی برای شناخت خود حقیقی پیدا کرد. همواره بزرگترین عجایب، اعجازها و شگفتیها در درون خود ما اتفاق میافتد که منتظرند خود را بر ما آشکار سازند. و اینچنین حالتی روشنگریهای عمیق و کم نظیری را همراه انسان میسازد .
کس نمی داند ز من٫ جز اندکی وز هزاران جرم و بد فعلی٫ یکی
من همی آن دانم و صد تار من جرمها و زشتی کردار من
هر چه کردم جمله نا کرده گرفت طاعت ناورده آورده گرفت
نام من در نامه پاکان نوشت دوزخی بودم٫ ببخشیدم بهشت
عفو کرد آن جملگی جرم وگناه شد سفید آن نامه و روی سیاه
آه کردم ٫چون رسن شد آه من گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همی بودم نگون در دو عالم هم نمی گنجم کنون
آفرین ها بر تو بادا ای خدا ناگهان کردی مرا از غم جدا
گر سر هر موی من گردد زبان شکرهای تو نیاید در بیان
زندگی مدام به جانب ما می آید و به ما می گوید : "بیا تو زندگی واقعا عالی است"
و آن وقت ما چه کار می کنیم؟ عقب می رویم و عکس آن را می گیریم . راسل بکر
واقعا ما داریم این طوری زندگی می کنیم . آنقدر جرات نداریم که جلو برویم و با زندگی
یکی شویم. فقط به عکسی از آن قناعت می کنیم . می دو نید جای بد ماجرا کجاست؟
ما حتی از عکس آن هم لذت نمی بریم و هر وقت عکس رو تماشا می کنیم ٫ حسرت
می خوریم که چرا توش نیستیم!!!