[ و مردى پیش روى امام ( ع ) دیگرى را به پسرى که برایش زاده بود چنین مبارک باد گفت : تو را مبارک باد این گزیده سوار که خدایت داد . امام فرمود : ] چنین مگو ، بگو : بخشنده را سپاس بدار ، و بخشیده بر تو مبارک باد و به کمال خود رساد و نیکویى او روزیت بواد . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ابراز محبت به زبان

زنان و شیوه‏های جلب محبت همسر(1)

براز محبت به زبان یا نوشته های کوتاه

وجود مهر و محبت و تداوم آن بین همسران، ضامن سعادت ایشان و باعث ایجاد خانواده‏ای سالم و پرورش نسلی پاک در فضایی گرم و آرام می شود. بنابراین وظیفه ی خودمان می دانیم تا درباره ی این امر مهم، تحقیقات ارزشمند و مطالعات فراوانی صورت گیرد و نتایج آن در اختیار عموم، به ویژه خانم های محترم تبیانی ـ که سرشار از عواطف پاک انسانی هستند - قرار گیرد، تا هر چه بیشتر و با اشتیاقی فراوان بر این مسئله همت گمارند.

 

محبت و شیوه‏های نمایاندن آن

محبت که اساس آسودگی و آرامش است همچون کشتی نجاتی است که بر امواج خشمگینِ مشکلات زندگی در حرکت است. کشتی‏ای که یک زن مهربان و هنرمند، ناخدای آن می‏باشد. زیرا تسکین و آرامش‏بخشی به زندگی، رسالتی است که بر دوش زنان نهاده شده است.

 

«فأن تعلم أنّ اللّه‏ جعلها لکَ سکنا و أنسا فتعلَمَ أنّ ذلک نعمة من اللّه‏َ؛(1)

خداوند متعال زن را برای شوهرش مایه ی آسودگی و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهی است.»

 

دست حکیم پروردگار همخوان با رسالتی که بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزی، محبوبیت و مطلوبیت را نیز در فطرت و غریزه ی ایشان نهاده است.

 به قول استاد شهید مطهری(ره):

«طبیعت، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن ... غریزه مرد، طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز.»(2)

روشن است اگر زنان در مسیر طبیعی فطرت خویش و در پرتو آشنایی با معارف دینی و آموزه‏های روانشناسی ـ که روشنگر راه زندگی خانوادگی است ـ بتوانند به وظایف خویش عمل کنند و به جای آنکه وزیر اقتصاد یا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانی باشند، بسیاری از مشکلات و موانع را در مسیر زندگی عاشقانه از سر راه برداشته‏اند.

«بدون تردید غالب کشاکش‏های خانوادگی، سردی‏ها، بی‏اعتنایی‏ها، بی‏رغبتی‏ها، خانه‏گریزی‏ها، ستیزها، جدایی‏ها و طلاق‏های بین زن و شوهرها به دلیل فقدان آرامش روانی در کانون خانواده و عدم تأمین نیازهای عاطفی و روانی به وجود می‏آید.»(3)

 

اما برای چاره ی این گونه مشکلات فقط شناخت ریشه ی مشکلات و پی بردن به ضرورت و اهمیت محبت کافی نیست بلکه زنان باید شیوه‏های به کارگیری عواطف سرشار خود را بیاموزند. قصد داریم در طی چندمقاله به بیان دو شیوه ی مهم نمایاندن محبت ب‏پردازیم:

 

1- ابراز زبانی

2- ابراز عملی

 

ایجاد، افزایش و ابراز عشق و محبت از راه زبان

هر کسی می‏تواند با دو زبان سخن بگوید؛ با زبان عاطفه و احساس، یا با زبان عقل و منطق. اکنون صحبت از زبان عاطفی است. زبان عاطفی (مثبت یا منفی) به خاطر ارتباط مستقیمی که با قلب و جان شنونده دارد، تأثیر بسیاری در ایجاد یا سلب محبت می‏گذارد. چون بحث در ایجاد و افزایش و حفظ محبت است، به ذکر دو کاربرد مهم زبان عاطفی (مثبت) در ایجاد و ازدیاد عشق و محبت می‏پردازیم:

 

1. ابراز عشق با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) که لحظه‏های یکنواخت زندگی را شیرین و لبریز از لذت و هیجان می‏کند.

به قول «مترلینگ»:

«زندگی وقتی لذت‏بخش است که در آن، لذات کوچک و عشق‏های کوچک وجود داشته باشد و همین چیزهای کوچک است که ما را به زندگی پای‏بند می‏کند.»(4)

 

واژه‏های عاشقانه و دلنشین، به طور شگفت‏انگیزی می‏تواند آفریننده ی لذت‏های کوچک باشد. ابراز محبت با صراحت و در عین صداقت و راستی در حالی که آمیخته با هیجانات روحی است، محبت را تا مرز عشق می‏رساند که شیرینی و حلاوت لذت آن را باید در عمق دل‏ها جستجو کرد ولی پنهان کردن عشق، محبت را خفه می‏کند و می‏میراند.

 

هیچ گاه نباید غرور و یا کمرویی مانع ابراز عشق و علاقه شود، یا در طول زمان مشکلات زندگی و گاه مشاجرات و درگیری‏ها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترک شود بلکه باید همواره و در همه حالات زندگی طوری رفتار کنیم که فضای عاطفی از بین نرود و جایی برای گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا که برخی زنان می‏پندارند مردها به خاطر روحیه ی خاص مردانه‏شان اهمیتی به این حرف‏ها نمی‏دهند و نیازی به شنیدن عبارات محبت‏آمیز و دلنشین ندارند در حالی که تجربه و تحقیقات روانشناسی، نادرستی این مطلب را اثبات کرده است.

«در مردان هر چقدر هم که به ظاهر والامقام و قوی باشند، باز هم لایه‏هایی از دوران کودکی باقی می‏ماند که آنها را نیازمند دلداری می‏کند.»(5)

 استفاده از این گونه جملات کار ساده‏ای نیست بلکه هنری است که مهارت خاص می‏طلبد. اگر روح صداقت نداشته باشند و در لحظات خاص زندگی و حالات ویژه‏ای ـ که تشخیص آن به عهده ی خودتان است ـ گفته نشوند، دلربایی خود را از دست می‏دهند و حالت کلیشه‏ای و خسته‏کننده‏ای پیدا می‏کنند.

امام صادق(ع) می‏فرماید:

«... لا غنی بالزّوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ ... و اظهار العشق له بالخلابة؛

... زن در روابط بین خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بی‏نیاز نمی‏باشد که یکی ...، اظهار عشق با دلربایی است.»(6)

 

2. تعریف و تحسین

از آنجا که همه ی انسان‏ها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلی زود می‏توانیم از این راه، در دل‏های دیگران جا باز کنیم. معمولاً افراد برای به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه ی خوبی ندارند ولی اگر از شخصی تعریفی در باره ی خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و چشمداشتی نباشد، می‏تواند باعث محبت و دوستی شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادی که برای خلقیات و ویژگی‏های مردانه مثل شجاعت، دلیری، مهارت‏های شغلی و ... قائلند، تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلی ارزشمند می‏باشد.

 

البته در این مورد (تعریف و تحسین از دیگران)، صداقت و واقع‏بینی شرط اساسی است یعنی نباید بی‏دلیل و در هر زمینه‏ای تعریف کنیم. باید باور کنیم که واژه‏ها نیرو و انرژی دارند و چون انرژی می‏آفرینند باید صادقانه و واقع‏بینانه به کار گرفته شوند.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:38 صبح )
»» ابراز محبت به عمل

زنان و شیوه های جلب محبت شوهر (2)

ابراز محبت  به عمل

 

 

 

نمایش عملی محبت ـ که بیشترین تجلی آن در احسان و فداکاری است ـ شامل هر نوع نیکی و خوبی که نشان از اخلاص و عشق درونی داشته باشد، می‏شود. ابراز عملی پشتوانه ی ابراز زبانی است اما نمایاندن محبت، بدون پشتوانه ی عملی، فریبی بیش نیست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثیرگذار خواهد بود حتی ناسپاس‏ترین انسان‏ها در مقابل احسان دیگران واکنش نشان می‏دهند.

 

امام علی(ع) می‏فرماید:

«الانسان عبید الاحسان؛(7)

انسان بنده کسی است که به او احسان می‏کند.»

 

توجه کردن به علاقه‏مندی‏های همسر اعم از غذای مورد علاقه ی او، رنگ لباس و ... رعایت حال او در مواقع استرس‏های روحی و روانی، بیماری، مشکلات شغلی، چشم‏پوشی از کمبودها و کاستی‏های مادی که مربوط به اوست، به پیشواز وی به هنگام ورود به منزل رفتن، گرامیداشت خانواده و دوستان وی، احترام به او بخصوص در حضور دیگران، ... نمونه‏هایی از ابراز عملی محبت هستند.

 

پذیرش تفاوت‏ها و درک و تفاهم زوجین

مسئله ی مهم دیگری که در زندگی زوجین باید نگاه شود، پذیرش تفاوت‏ها و نگرش درست به آنهاست. اگر زن و شوهر پی به وجود تفاوت‏های طبیعی و فطری یکدیگر ببرند و از نقش آنها در تشدید محبت و تشکیل زندگی بهتر آگاه شوند، حتما به شناخت تفاوت‏ها و استفاده ی درست از آنها بهای بیشتری خواهند داد. شایسته است گذرا به بررسی تفاوت‏های بین زن و مرد بپردازیم.

 

1) تفاوت‏ها و ایجاد محبت و جذابیت

بین زن و مرد مانند موجودات دیگر، تفاوت‏های بسیاری وجود دارد. بنا به گفته ی زیست‏شناسان هر سلول بدن مرد با هر سلول بدن زن تفاوت دارد. حتی برخی فمینیست‏ها که سعی در پوشاندن و از بین بردن تفاوت‏ها دارند به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوت‏هاست.

 

نگرش درست ما برخاسته از علم و آگاهی به وجود آنها و نقش آنها در ایجاد عشق و تکامل است؛ زیرا تفاوت‏های بین دو جنس مخالف به گونه‏ای طراحی شده است که هر یک از زوجین به وسیله ی دیگری به تکامل و تعادل می‏رسد.

 

 روانشناسان معتقدند:

«سردی بدن مرد با گرمی بدن زن متعادل می‏شود و تهاجمی بودنش با کیفیت همسازی همسرش و قاطعیت او با انتقادپذیری زن و قدرتش با عشق زن متوازن می‏گردد.»(8)

 

تفاوت‏هاست که زندگی را با جنس مخالف شیرین و جذاب می‏کند به طوری که اگر تفاوت‏ها نبودند کشش و جذابیتی بین دو طرف به وجود نمی‏آمد.

به اعتقاد جان گری:

«این تفاوت‏های مکمل که سبب جذب و کشش به طرف شخص دیگر می‏شود، احساس مرموزی را به نام عشق به وجود می‏آورد.»(9)

 

حتی گفته شده که هر چه توان و قوّت این تفاوت‏های فطری و طبیعی بیشتر باشد، درجه جذب و کشش افزایش خواهد یافت:

«مردانی که از «مردانگی» بیشتری برخوردارند از زنانی که زنانگی بیشتری دارند خوش‏شان می‏آید.»(10)

«هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر شوند آن جاذبه ی مرموز را از دست می‏دهند. زندگی کردن با شخصی که مثل خودمان است بسیار خسته‏کننده است.»(11)

«به راستی اگر زن دارای ویژگی‏های جسمی و روانی و اخلاقی مردانه بود هرگز هنر ایجاد شیفتگی برای وصال در مرد را نمی‏توانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممکن نبود عالی‏ترین هنر خود که صید و شکار و تسخیر قلب زن است را جلوه دهند.»(12)

شرع مقدس اسلام نیز در این زمینه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت علی(ع) می‏فرماید: «... فإنّ المرأة ریحانة لیستْ بقهرمانة؛(13)

زن گل بهاری است نه مسئول دخل و خرج.»

در جای دیگر سه صفت بد مردان را بهترین صفات زنان برمی‏شمرند.(14)

بنابراین وجود تفاوت‏ها موهبت الهی است که باید حفظ شود و مورد استفاده ی بهینه قرار گیرد نه آنکه با تصور نادرست (ظلم و تبعیض از راه تفاوت‏ها) سعی در نابودی آنها شود. برای یک مرد زنی که در مسیر طبیعی فطرت زنانه ی خویش، طبعی لطیف و چشمانی آکنده از حیا دارد، با زبانی شیرین و چهره‏ای آراسته توأم با دلی لبریز از محبت شوهر، بسیار جذاب و دلفریب است.

 

ب) تفاوت‏ها و اختلافات

اما تفاوت‏ها در عین حال که باعث ایجاد جذابیت و کشش انسان‏ها به سوی هم می‏شود، برخوردها و تنش‏هایی را هم به وجود می‏آورد به طوری که نمی‏توان دو زوج را یافت که هیچ گونه اختلافی با یکدیگر نداشته باشند ولی نه بدان معنا که تفاوت‏ها به صورت طبیعی تنش‏زا هستند و گریزی از آنها نیست چرا که ایجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوت‏ها و عدم آگاهی از وجود برخی فرق‏هاست. اگر زوجین با آگاهی از تفاوت‏های یکدیگر سعی در پذیرش آنها کنند، بسیاری از مشکلات را نخواهند داشت و می‏توان گفت که شاید بیش از نیمی از خوشبختی را به دست آورده‏اند.

 

دکتر جان گری می‏گوید:

«باید زن و مرد یاد بگیرند که به تفاوت‏های یکدیگر احترام گذارند تا با هم نزدیک‏تر و صمیمی‏تر شوند.»(15)

 

بنابراین شناخت و پذیرش تفاوت‏ها و برخورد درست با آنها می‏تواند بسیاری از اختلافات و تنش‏ها را از بین ببرد ولی نه به طور کامل و صد در صد چرا که زندگی با تمام فراز و فرودهایش در جریان است و بشر نمی‏تواند همواره مانند یک ماشین، دقیق و درست عمل کند. به هر حال اختلاف نظرها وجود دارد. گاهی خواسته‏های دو نفر در مقابل هم قرار می‏گیرند، یا منافع یکی با دیگری تداخل می‏کند و گاهی مصلحت برخی برای دیگری زیانبار است و ... خلاصه زندگی آکنده از حوادث است، بنابراین نمی‏توان گفت اصلاً نباید اختلاف پیش بیاید بلکه باید راه حل اختلافات را پیدا کرد که جز درک و تفاهم نیست.

 

ج) تفاهم

تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست بلکه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن.

از آنجا که سوء تفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیت‏ها. تفاهم بین زوجین یعنی:

1. فهم درست شخصیت همسر؛

2.فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر؛

 

فهم درست شخصیت همسر

شخصیت افراد را همان طور که هست بشناسیم. با توجه به مجموعه شرایط محیط زندگی، فرهنگ خانوادگی، وضع شغلی، تفاوت‏های فردی و جنسیتی و ویژگی‏های مهم دیگر .

 

بسیاری از توقعات بی‏جا، سوء تفاهم‏ها، قضاوت‏های منفی، نگرانی‏های بی‏مورد، مقایسه‏های غلط و مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره می‏شود و فضای عاطفی خانه را آلوده می‏کند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.

 

کمترین فایده شناخت درست برای زنان این است که در فضایی سالم‏تر و آرام‏تر و به دور از ترس و اضطراب می‏توانند در باره ی رفتارهای خود و همسرشان بیندیشند، نیز به جای اینکه با حالتی عصبی و البته بی‏نتیجه برخورد کنند، در فضایی دوستانه به مذاکره بپردازند.

مردان وقتی ببینند توسط همسرشان درست شناخته شده‏اند، آرامش بیشتری دارند و بهتر می‏توانند با همسرشان ارتباط برقرار کنند؛ بر عکس وقتی مردی احساس کند که همسرش در باره ی او اشتباه می‏کند، در مقابل او رفتاری نابه‏هنجار و عصبی خواهد داشت.

یک روانشناس فرانسوی در این باره می‏نویسد:

«به محض اینکه شوهری احساس کند که تشخیص اخلاقی همسر از وی به طور افراطی شکل گرفته است و هیچ چیزی نمی‏تواند نظرش را تغییر دهد تمام صراحت و ابراز احساسات شخصی وی به نابودی خواهد گرایید. در چنین موقعی است که شوهر ممکن است سر صحبت را با خانمی باز کند که در اداره یا باشگاه ورزشی ملاقات می‏کند. چه بسا با وی راجع به مسائلی صحبت کند که مدت‏هاست جرئت بروز آنها را پیش همسرش نداشته است و بعد از مدتی احساس تفاهم و احساس خویشاوندی را که همه ی انسان‏ها با ولع دنبال آن هستند در خود مجددا کشف کند و حتی ممکن است مشکلات زناشویی خود را نیز بیان کند. مردها با بیان ناکامی‏ها و شکست‏ها در ازدواج به سهولت قلب زن‏ها را به ترحم وا می‏دارند. بعید نیست چنین مردی بعد از مدتی به دفتر من بیاید و بگوید:

من بدون این زن جوان نمی‏توانم زندگی کنم. او خیلی خوب مرا درک می‏کند در حالی که همسرم از درک من عاجز است.»(16)

 

فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر

شناخت روحیات و ویژگی‏های زن نیز به اندازه ی شناخت مرد توسط زن بااهمیت است. وظیفه ی زنان در این مورد آن است که با بروز دادن واقعیت درونی خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بیشتر کمک کنند. برخی معتقدند:

در سرتاسر جهان زیادند افرادی که از نبود تفاهم رنج می‏برند ولی وقتی وضع آنها را از نزدیک بررسی کنیم مشخص می‏شود حداقل تا حدودی خودشان مقصرند یعنی اگر دیگران آنها را درک نمی‏کنند به علت این است که خود را بروز نداده‏اند.

 

بسیار دیده شده است که بعضی افراد احساسات و درونیات خود را مخفی می‏کنند، علاقه خودشان را به دیگران نشان نمی‏دهند و یا از چیزی ناراحتند اما چیز دیگری را بهانه می‏کنند و خلاصه آنکه دیگران را در مورد خود به اشتباه می‏اندازند. بعضی روانشناسان این حالت را بیشتر به زنان نسبت می‏دهند.

 

«مهم‏ترین علت شروع مشاجرات از جانب زنان، عدم صراحت در بیان احساسات‏شان است. زن به جای اینکه مستقیما ناراحتی خود را مطرح سازد، ایرادهای بی‏ربط می‏گیرد تا ناراحتی خود را نشان دهد.»(17)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:37 صبح )
»» ارتباط طول انگشتان دست با موفقیت فرد

طول انگشت کودک شما ممکن است با میزان موفقیت او در امتحانات ارتباط داشته باشد.

انگشتان دست

پژوهشگران دانشگاه بات در مقاله‌ای که در شماره این هفته "نشریه روانشناسی انگلیس" منتشر کرده‌اند، نشان داده‌اند که کودکان هفت‌ساله‌ای که انگشت انگشتری‌شان بلندتر از انگشت اشاره‌شان است، در ریاضیات نمره بالاتری به دست می‌آورند.

البته این قضیه ربطی به کف‌بینی ندارد و مهارت تحصیلی را مغز آدم تعیین می‌کند، نه انگشتش. اما عاملی وجود دارد که هم بر مغز و هم بر طول انگشت موثر است و  آن هم  قرار گرفتن جنین در معرض هورمون‌های جنسی در رحم است.

کاملا ثابت شده است که نسبت طول انگشت انگشتری به انگشت اشاره، به میزان قرار گرفتن در معرض هورمون جنسی مردانه (تستوسترون) در رحم ارتباط دارد و هر چقدر تماس با هورمون تستوسترون بیشتر باشد، طول انگشت انگشتری بلندتر می شود.

برای همین است که در مردان انگشت انگشتری معمولا بلندتر از انگشت اشاره است، ولی در زنان انگشت اشاره بلندتر از انگشت انگشتری یا هم‌اندازه ی آن است.

در عین حال شواهدی وجود دارد که قرارگیری در معرض میزان بالای تستوسترون در دوران جنینی باعث بهبودی استدلال فضایی در فرد می شود و این مهارت در ریاضیات و نیز نقشه‌خوانی مفید است.

طول انگشت انگشتری با صفات دیگری هم ارتباط داده شده است که می‌تواند تحت تاثیر تستوسترون قرار گیرد.

یک تحقیق در انگلیس نشان داده است که فوتبالیست‌های حرفه‌ای انگشتان انگشتری درازتری دارند و طول انگشت انگشتری بازیکنان بین‌المللی هم از بازیکنان باشگاهی محلی بلندتر است. همین خصوصیت در ورزشکاران زن هم دیده شده است.

در یک تحقیق دیگر در دانشگاه لیورپول انگلیس نشان داده است که مردان با انگشت انگشتری کوتاه‌تر ممکن است، اندکی بیشتر در معرض حمله قلبی در سنین پایین‌تر باشند، اما احتمال قلبی در سنین بالاتر در آنها کمتر است.

شواهدی وجودی دارد که انگشت انگشتری درازتر ممکن است با شمار بالاتر اسپرم همراهی داشته باشد.

گرچه نتایج تحقیق فوق، جنبه دیگری از تاثیر هورمون‌ها در دوران جنینی را بر فیزیولوژی انسانی روشن می‌کند، اما باید این یافته‌ها را با احتیاط تفسیر کرد، زیرا ارتباط میان طول انگشتان و صفات جسمی یا روانی تنها ارتباط آماری هستند. آنها بیانگر رابطه بین میانگین‌ها در سطح عموم جمعیت هستند و لزوما نمی‌توان در مورد یک فرد خاص به آنها استناد کرد.

همه موافق هستند  که عموما مردان بلندقدتر از زنان هستند، اما در عین حال هیچ‌کس هم تردید ندارد که برخی از زنان از برخی مردان بلندقدتر هستند. همین قضیه در مورد طول انگشت انگشتری هم صادق است.

برای مثال تحقیق دانشگاه بات بیانگر آن است که تستوسترون ممکن است در دوران جنینی، یک عامل تاثیرگذار در توانایی کودکان در ریاضیات باشد. اما عوامل مختلف دیگری مانند فشارهای محیطی و اجتماعی و نیز سایر عوامل زیست‌شناختی مانند ژن‌ها هم در این توانایی موثرند. بنابراین ممکن است بسیاری از کودکان با انگشت انگشتری کوتاه، کاملا در ریاضیات خوب یا حتی عالی باشند.

اصولا هنگامی که پای پژوهش درباره منشا صفات انسانی به میان می‌آید، چه منشا ژنتیکی، چه هورمونی یا محیطی، باید همین احتیاط را کرد.

به جز موارد استثنایی مثل ژن به وجود آورنده بیماری تحلیل‌برنده عصبی هانتینگتون که دارندگان آن حتما در میانسالی به این بیماری علاج‌ناپذیر مبتلا می‌شوند، بسیاری از اینگونه عوامل، تنها زمینه‌ساز ایجاد یک صفت هستند یا به همراه عوامل دیگر در ایجاد آن شرکت دارند، نه اینکه عامل منفرد و همیشگی به وجود آورنده ی آن باشند.

*نویسنده: مارک هندرسن- دبیر علمی روزنامه تایمز

The Times, May 26, 2007



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:35 صبح )
»» در یافتی از مناجات خمس عشره

 

دعا  

                 (مناجات الزاهدین)                  

بی خویش ، با خدا

اِلهی اَسکََنتَنا دارَاً حَفَرتَ لَنا حُفَرَمَکرِِِها وَ عَلَّقتَنا بِاَیدِی الَمنایا فی حَبایِلِِ غَدرِِِِها …

خدایا!

در خانه ای جایمان داده ای که نگاهمان به هر سو که می دود دام بلایی در پیش خویش کنده می بیند.

در بیابانی فرویمان فرستاده ای که قاصدک چشم از همه جا پیغام سراب می آورد.

و خارهای خیانت، پای خسته را در خویش می فشرد.

خدایا!

گذرمان را از باریکه راههایی انداخته ای که دشنه های فریب از فراسوی خانه ها به انتظارمان نشسته است.

خدایا!

سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

خدایا!

تیرهای آرزو بر تخته سنگهای ناکامی می شکند و جویهای باریک امید بر زمین تفدیده می خشکد.

خدایا!

این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا!

این دنیای هرزه هر لحظه دامی  تازه می گسترد و خود را برای کسی می آراید.

راههای به سوی تو را یا سدّ سکوی مقام می نهد یا گودال زندگی می کند یا دام ثروت می گسترد یا به خویشمان مشغول می دارد و یا …

می دانی که بی پرواز از این موانع نمی توان گذشت.

خدایا!

 قدرت پرواز را از تو می طلبیم.

فَاِلَیکَ نَلتَجِیُ مِن مَکایِدِ خُدَعِها و بِکَ نَعتَصِمُ مِنَ الِاغتِرار بِزَخارِفِ زِینَتِها فَاِنََّها اَلمُهلَکَهُ طُلابِها اَلمُتلِفَهُ حُلّالِها اَلمَحشُُّوهُُ بِاالافاتِ اَلمَحشُونَهُ بِالنَّکَباتِ.

خدایا!

عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

 

خدایا!

چه گذرگاه سختی است این دنیا و چه تنگه صعبی! این چه طعام آلوده ایست که مرگ خورنده را تدارک می بیند!

این چه آب متعفنی است که جگر تشنگان را می سوزاند! خدایا!

این چه معشوقی است که شب را در آرزوی هلاکت عاشقان صبح می کند!

خدایا!

سلامتمان،  در گذر از این تنگنا به دست قدرت توست.

بر فراز این پرتگاه مهلک دست امید مان به ریسمان عطف تو آویخته است.

اِلهی فَزَهِّدنا فیما وَ سَلِّمنا مِنها بِتَوفیقِکَ و عِصَمِکَ وَ انزَع عَنَّا جَلابیبَ مُخالِفََتِک و نَوِّل امورَنا بِِحُسنِ کِفایَتکَ وَ اَو فَرَ مَز یدَنا مِن سَعَهِ رَحمَتِکَ …

خدایا!

ریشه های این علاقه را در خاک وجود ما بخشکان، و تارهای این وابستگی را در زوایای قلب ما بسوزان.

خدایا!

عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا!

این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا!

حکومت کشور جان با توست! به غیر وامگذار.

خدایا! باغبانی این باغ را به کس مسپار که اگر جز شیره مهر تو در آوندهای این باغ بدود برگها به پژمردگی خواهد نشست و اگر جز باران محبت تو بر این باغ ببارد پرچمهای باغ فرو خواهد افتاد و اگر جز نسیم لطف تو به این بوستان بوزد غنچه ها خواهند مرد.

وَ اَجمِل صَلاتِنا مِن فَیضِ مَواهِبِکَ وَ اغرِس فِی اَفئِدَتِنا اَشجارَ مَحَبََّتِکَ اَتمِم لَنا اَنوارَ مَعرِفَتکَ وَ اَذقنا حَلاوهَ عَفوِکَ و َلَذَّهَ مَعرِفتکَ وَ اَقرِر اَعینِنا یَومَ لِقائکَ بِرویتکَ و اَخرِج حُبَّ الدُنیا مِن قُلوبِنا کما فَعلتَ بِالصالحینَ مِن صَفوَتِکَ و الابرارَ مِن خاصَّتِکَ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرَّاحِمِینَ و یا اَکرَم َالَاکرَمینَ

خدایا!

سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

معبودم!

در کرت قلبهای ما به جای هرزه گیاهان هوس نهال محبت خویش را بنشان.

خدایا!

آفت علاقه به دنیا بر گندمزار ایمان ما زده است، دریابمان!

آنچنانکه عابدان و صالحان و برگزیدگانت را دریافتی، آنچنانکه بندگان ناب و خالصانت را و آنچنانکه عاشقان و معشوقان خویش را.

با دستهای گرم محبت ای پذیراترین آغوش باز ماندگان!

ای رئوف ترین مهربانان و کریم ترین مهرورزان!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:30 صبح )
»» واقعاً دل به دل راه داره‌ها!

 

دل

شنیدید میگن دل به دل راه داره؟

توی زندگیتون تا حالا پیش اومده که از یکی خیلی بدتون بیاد ولی هیچ موقع ابراز نکنید؟ و احساس کنید اونم دقیقا همون احساس رو به شما داره؟

و همین‌طور از یکی خوشتون بیاد، بعداً معلوم شِه اونم از شما خوشش می‌اومده؟

یکی از دوستام می‌گفت یه روز که رفته بودم بانک، تا چشمم به تحویلدار بانک افتاد، ناخودآگاه احساس کردم اصلا ازش خوشم نمیاد، گذشت تا اینکه وقتی نوبتم رسید و باهاش سلام و علیک کردم، بِهِم گفت آقا ببخشید ولی من اصلا از شما خوشم نمیاد، همین‌طور که بُهتَم زده بود بهش گفتم راستش منم از شما بی‌اختیار خوشم نمی‌‌اومد ولی به روم نیاوردم!!.

عجیب بود! نه؟!

حالا ذهنتون را از بدیها و بد اومدنا جارو کنید و بیاین سر محبت و دوست داشتنهایی که مثل نسیمی تو دل می‌وزَد و سینه ‌رو خنک می‌کنه.

بعضی وقتها دل آدم برا چیزهایی غش میره که حتی یک بار هم اونارو ندیده.

بذارید واژه‌هامو اصلاح کنم، و اینطور بگم که: من با چشمِ سرم ندیدم اما از کجا معلوم، شاید دلم با چشمای خودش دیده؟!

داستان دل و عاشق شدناشو اینا، داستانی پر سوز و گدازِ که حکایتهای هفتاد من درباره‌اش گفته شده که هر چه بیشتر پای آن می نشینی بیشتر می‌فهمی که دل آدمی، آدمی است کامل که سر و چشم و گوش دل رو یکجا دارد و می‌بیند و می‌پسندد و می‌خواهد و...

این معادله‌ی دو مجهولی رو برای بدست آوردن کسانی که هی دلتونو یاد می‌کنن حتماً حل کنید:

                        دل شما هر روز چند بار یاد کی می‌افته؟؟!!

شما می‌گید دل تو این کاراش حساب و کتابی هم داره؟

یا نه، همین‌جوری یه بار از این خوشش میاد و یه بارم از اون؟

قبل از اینکه شما نظرتون رو ارسال کنید من نظرمو بگم؟

به نظر من همون‌طور که خودمون کوچولو بودیم و، کم کم بزرگ شدیم و، در این حرکت از هر روزمون یه خوشه برداشتیمو، رو حساب یا بی‌حساب یه چیزایی رو یاد گرفتیم و، خلاصه ته کار شدیم آدم الان، با این طرز تفکرِ...! و با این علاقه‌‌ها و سلیقه‌ها؛ دلمونم اولش کوچولو بود و ساده و پاک، که کم کم بزرگ شد و مطابق آنچه بخوردِش رفته بود بار اومد.

دلمون هم واسه خودش سلیقه‌دار شد.

و نتیجه‌ی حرفم اینکه دل هم بی حساب و کتاب جایی نمیره، بلکه هر طور که بار اومده با همون فرهنگ و با همون ملاک و معیار کار می‌کنه.

حسن میگه به امام رضا گفتم: ما رو از دعا فراموش نکنین.

امام فرمودند: تو فکر می‌کنی من تو رو یادم میره؟

کار سخت شد!!

خودمون کم بودیم حالا باید دلمون رو هم بپّاییم که کجاها میره و با کیا می‌گرده.

بله! واقعاً باید دلمونو بپّاییم که با کیا دم‌خوره؟، از کیا خوشش میاد؟، و کیا رو هی یاد می‌کنه؟

راستی دل شما هر روز چند بار یاد کی می‌افته؟؟!!

این معادله‌ی دو مجهولی رو برای بدست آوردن کسانی که هی دلتون رو یاد می‌کنن حتماً حل کنید.

اگر دلتون روزی دو سه بار یاد کارای بد بد می‌کنه، بدونید اونکه عاشق کارای بده (همون شیطونو میگم دیگه) دقیقا همون موقع اونم تو نخ شماست.

و اگه با آدم خوبا و کارای خوب و ... دم‌خوره، مطمئناً حور و پری هم با دل تو دم خورند.

باور کنید حرفام درباره رفت و آمدهای دل راسته! میگید نه! این داستانو گوش کنید.

یک روز آقایی به نام "حسن ابن جهم" امام رضا _علیه السلام_ رو می‌بینه و...

حسن میگه به امام گفتم: ما رو از دعا فراموش نکنین.

امام فرمودند: تو فکر می‌کنی من تو رو یادم میره؟

حسن میگه: تا امام این جواب رو دادند پیش خودم فکر کردم و با خودم گفتم: خوب ایشون که برا شیعیان و دوستانشون دعا می‌کنن، منم که از شیعیانشون هستم؛ و جواب امام رو دادم که: نه! شما منو فراموش نمی کنین.

امام فرمودند: چطور اینو فهمیدی؟

گفتم: من از شیعه‌ها و دوستای شمام و شما هم که برا شیعه‌هاتون دعا می‌کنین!

بعدش امام فرمودند: بغیر این، چیز دیگه‌ای هم فهمیدی؟

حسن میگه گفتم: نه!

و امام فرمودند: هر وقت خواستی که بدانی پیش من چه داری! نگاه کن به آنچه که من در نزد تو دارم.

یعنی ببین من تو دلت برات چه جاگاهی دارم و از اون نتیجه بگیر که تو هم پیش من در همون جایگاهی.

داستان جالبی بود! نه؟!

حالا فکر کنم با این حدیث باورتون شده باشه که "دل به دل راه داره"

و باورتون شده‌باشه که " دل هر جا که بهش عادت کرده و خوشش اومده و باهاش بزرگ شده راه میزنه"

و باورتون شده که "از این به بعد باید حواسمون به رفت و اومدای دلمون باشه که با کیا بِده بستون داره"

فکر کنم وقتشه که همین امروز، بی معطلی، بریم سر صندوقچه‌ی دل و، ببینیم چیا از کیا داره و بعد بفهمیم که از خودمون چی پیشِ کی داریم.

یه نکته رو حیفم اومد راجع به "حسنِ" قصه‌مون نگم و اون اینکه ایشون چه آدم بزرگی بوده که دلش دم‌خوره دل نازنینی چون امام رضا _علیه السلام_ بوده.

خدا کنه که طاق دلتون رنگ "رضا" بگیره و، حال دلتون یاد "رضا" باشه
یا حق


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:28 صبح )
»» حفظ دین در طوفان بى دینى

 

اخلاق

ام کلثوم دختر عقبة بن ابى معیط در خاندانى به دنیا آمد که در تاریخ اسلام خاندانى ننگین و رسواست. درباره سه تن از اعضاى این خانواده آیه نازل شده است، پدرش عقبه، برادرش ولید، وخودش.

نکته جالب این است که این بانوى قهرمان که قهرمان مبارزه در برابر تمایلات مادى و امواج طوفان بى دینى است، در مقابل پدر و برادرش که از عناصر کثیف و نادرست بوده اند، زنى داراى ایمان استوار و از تربیت شدگان و شاگردان برجسته مکتب رسالت و مدرسه وحى است!

بهتر است این خانواده تا حدى معرفى شوند، شاید شخصیت و عظمت انسانى و ایمانى این بانو، روشن تر گردد.

صرف نظر از این که این بانوى قهرمان در راه گرایش به اسلام و اطاعت از رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم)، چشم از وطن و خانواده و بستگان نزدیک همچون برادر، پوشید و على رغم کوشش هاى آنان براى بازگرداندنش، با پاى پیاده فاصله میان مکه و مدینه را طى کرده، از هیچ مانعى نهراسید

پدرش از کسانى است که در شهر مکه از هیچ گونه آزار و جسارتى نسبت به رهبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فروگذار نمى کرد و حتى در حادثه اى با کمال وقاحت حاضر شد آب دهان به روى مبارک پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم)اندازد!!

به همین خاطر خداى متعال این آیه را درباره او و رفیقش نازل کرد:

« وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً » (1)

ولید فرزند همین عقبه و برادر مادرى عثمان است، هنگامى که حمزه عموى پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) به شهادت رسید، او و عمرو بن عاص شراب خوردند و جشن گرفتند، اگر چه وى بعداً مسلمان شد ولى هیچ گونه تحولى در اخلاق و رفتارش پیدا نشد، در دوره خلافت عثمان حاکم کوفه شد و نماز صبح را در حال مستى چهار رکعت خواند و هنگامى که گزارش او به مدینه رسید احضار شد و به رغم بى میلى عثمان، امیرالمؤمنین على (علیه السلام) حدّ مى خوارگان را بر او جارى ساخت.

یک بار پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به او مأموریت داد که به سوى قبیله بنى المصطلق برود و به جمع آورى زکات بپردازد، از آنجا که میان او و قبیله مذکور در عصر جاهلیت دشمنى بود، هنگامى که مردم با هلهله و شادى به استقبالش آمدند، گمان کرد که قصد کشتنش را دارند! از این جهت به مدینه بازگشت و گزارش داد که آنهااز دادن زکات، خوددارى کردند.

پیامبر خدا خشمگین شد و تصمیم گرفت با آنان کارزار کند ولى خداى متعالى پیش از اینکه به گزارش ولید پلید ترتیب اثرى داده شود، این آیه را نازل فرمود:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَة فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ » (2)

به این ترتیب قرآن کریم لقب زشت فاسق را براى همیشه براى ولید به یادگار گذاشت. او از دشمنان سر سخت امیرالمؤمنین على (علیه السلام) بود.

ولى ام کلثوم از زنانى است که در اوایل بعثت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله)مسلمان شد، او به سوى دو قبله بیت المقدس و کعبه نماز گزارد و با پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بیعت کرد و پیاده به مدینه مهاجرت نمود.

برادرانش ولید و عماره که نه تنها با نور اسلام زوایاى قلب خود را روشن نکرده بودند بلکه سرسختانه با اسلام به مبارزه برخاسته، دست به هر جنایتى مى زدند، تصمیم گرفتند که او را از مهاجرت بازدارند.

نکته جالب این است که این بانوى قهرمان که قهرمان مبارزه در برابر تمایلات مادى و امواج طوفان بى دینى است، در مقابل پدر و برادرش که از عناصر کثیف و نادرست بوده اند، زنى داراى ایمان استوار و از تربیت شدگان و شاگردان برجسته مکتب رسالت و مدرسه وحى است!

مهاجرت ام کلثوم پس از انعقاد قرار داد صلح حدیبیه بود، بر طبق این پیمان مسلمانان متعهد بودند که هر کس از مکه به مدینه برود، او را به وطن نزد قومش بازگردانند، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) بر اساس این تعهد حتى مسلمانانى که از مکه فرار مى کردند و به مدینه مى رفتند، به مکه بازمى گرداند و این یکى از شاهکارهاى آن بزرگوار است که براى پیشرفت اسلام نتایجى درخشان داشته است ولى این تعهد شامل زنان نمى شد زیرا از اول در قرار صلح تصریح شده بود که اگر مردى از مکه به مدینه رود او را بازگردانند، از این جهت ملزم نبودند که زنان مهاجر را به مکه بفرستند، ام کلثوم ازاین موقعیت استفاده کرد و درمدینه باقى ماند. در مورد ام کلثوم و زنانى که وضعى مشابه او داشتند قرآن مجید فرمود:

« یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَات فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَات فَلاَ تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ . . .»

ام کلثوم که انگیزه اى در مهاجرتش جز گرایش به حق نداشت، به حکم حق در مدینه ماند و به همین جهت برادرانش از تعقیب وى طرفى نبستند و به مکه بازگشتند.

پس از آن که در مدینه استقرار یافت، با زید بن حارثه که یکى از قهرمانان برجسته تاریخ اسلام است، ازدواج کرد اما مدت این ازدواج و همسرى آن زوج قهرمان دیرى نپایید و با شهادت افتخارآمیز زید در جنگ موته به پایان رسید. ام کلثوم پس از شهادت شوهرش با مردان دیگرى ازدواج کرد ولى هیچ یک ازآنان از لحاظ ایمان و جهاد و فداکارى در راه اهداف عالیه اسلام به مقام زید نمى رسیدند. صرف نظر از این که این بانوى قهرمان در راه گرایش به اسلام و اطاعت از رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم)، چشم از وطن و خانواده و بستگان نزدیک همچون برادر، پوشید و على رغم کوشش هاى آنان براى بازگرداندنش، با پاى پیاده فاصله میان مکه و مدینه را طى کرده، از هیچ مانعى نهراسید. وى بانوئى است که از پیامبر خدا حدیث روایت کرده است، حدیث زیر از اوست:

سمعت النبى (صلى الله علیه وآله و سلم) یقول: « لَیْسَ بِالکَاذِبِ مَن أصلَحَ بَینَ النَّاسِ فَقَالَ خَیراً ».

                      کسى که به منظور اصلاح میان مردم به دروغى سخنى نیکو بگوید دروغگو نیست.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:26 صبح )
»» مژده به آدمهای خسیس!!

 

 

پول
امام علی علیه السلام:

بَشِّر مَال  البَخیل بِحادِثٍ اَو وَارِثٍ

                                              بشارت ده مال بخیل را به آفتى از روزگار یا به میراث خوارى

 

اندوخته‌ی بخیل یا در آفت روزگار تلف گردد، یا به دست میراث خوار افتد، از بهر آن که بخیل را دل ندهد که مال خویش را خوش بخورد،  یا در وجه خیرات و طریق مبرات بکار برد.

 

                              هر که را مال هست و خوردن نیست

                                                                                                    او از آن مـال بهـره کـى دارد

                               یــا بــه تــاراج حـــادثــات دهـــــــــد

                                                                                                    یا بــه میــراث خـوار بگـذارد

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:25 صبح )
»» خدا حرف "بنده‌اش" را گوش می‌دهد!!

عوامل استجابت دعا

(1)

دست دعا

                                     خدا حرف "بنده‌اش" را گوش می‌دهد!!

یادتان هست که گفتیم حتی نمکمان را هم باید از خدا بخواهیم

آن‌موقع باهم قرار گذاشتیم دفعه دیگر که همدیگر را دیدیم، درباره این موضوع باهم صحبت کنیم که: چکار کنیم تا ما گفتیم: « نَـ...مـَ ...» خدا نمکدانمان را پر کند؟

بله! صحبت امروز من و شما در باره‌ی موضوع خیلی خیلی به درد خورِ: اسباب و مقدمات استجابت دعاها و برآورده شدن درخواستهایمان است

دوست من این یک گفتگوی نوشتاریست و من دوست دارم وقتی شما حرفای مرا خواندید، من هم از حرفهای شما مطلع شوم پس حتما پشت پنجره‌ای که من برای دینت باز کرده‌ام بیا و حرفهات را برایم بزن؛ بله درست فهمیدی پنجره‌ی نظرات را می‌گویم

 

اما حرف من:

من میخواهم نمک ناهار امروزم رو از خدا بخواهم ، بسم الله ، از کجا شروع کنم که غذام بی‌نمک نشه؟

استجابت دعا مسأله‌ای است که بسیار به‌ آن در روایات امامان معصوم _که درود و سلام خدا برآنان باد_ پرداخته شده و دانشمندان عرصه دین نیز آن را پرورده‌اند، و در این نوشتار شما حاصل تتبعی در این‌باره را خواهید خواند که اسباب استجابت را برمی شمرد.

 

1- خدا حرف «بنده‌اش» را گوش می‌دهد!!

حتماً آیه‌ی زیبا‌ی "وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَ لْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ " را شنیده یا خوانده‌‌اید که خداوند به پیامبر می فرماید:

 چون "بندگان من" در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم، پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند.(1)

از این کلام الهی می‌توان چند شرط را برای آنکه دعایمان مستجاب شود استخراج کرد.

آیا در کلمه "عبادی" که در فرمایش پروردگار آمده است دقت کرده‌اید؟

شما از کلمه‌ی "بنده" چه می‌فهمید و آن را چگونه توضیح می‌دهید؟

بله نکته‌ی در خور توجه همین‌جاست، باید "بنده‌ی خدا" بود و بندگی‌کرد و فهمید که بندگی خداوند غیر از بردگی است.

باید دانست که خداوند مالک ما در تمام وجود، از پیدایش گرفته تا بقا و ... است؛ آنگاه خواهیم یافت این‌چنین مالکی، از رگ گردن بر بنده‌ی خود نزدیکتر بوده و همه‌جا با اوست و خواهیم یافت که با چنین مالکی باید چگونه بود.

خواهیم یافت که هیچ چیز چون او در وجود ما مؤثر نیست.

فکر می‌کنم از این صحبتها می‌توان دانست که چرا آن مالک "ایاک نعبد و ایاک نستعین" را بر زبانمان گذاشته که هر روز لااقل 10 بار بر آن معترف شویم.

اما آیا به این نکته دقت داشته‌اید که بعضی وقتها ما آدمها چیزهایی را که بیشتر بر زبانمان و جلوی چشممان است را کوچک می‌پنداریم و خیلی زود عادتمان می‌شود و فراموششان می‌کنیم، حال آنکه تکرار آن باید تذکری باشد برای فراموش نشدنمام!؟

بگذریم از این غفلت!

خلاصه آنکه باید بندگی را فهمید و با آن زندگی کرد تا مولا اجابتمان کند.

 

چون "بندگان من" در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم، پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند

 

2- اگر صدایم زنی جواب دهم!

دومین قسمت از آیه که می‌خواهم در مورد آن بیاندیشیم، کلمه "الداع" به معنای خواهان و درخواست کننده، در فراز "اُجیبُ دَعوَةَ الدَاعِ اِذَا دَعانِ" است.

آیا در مواقعی که دعا می‌کنیم واقعا از خدا می‌خواهیم که خواسته‌مان را برآورد؟ منظورم این است که آیا حواسمان هست که فقط خداست که همه‌کاره‌یِ این عالم است و اوست که اگر بخواهد می‌شود وگرنه، نه!!

یا آنکه وقتی دعا می‌کنیم منظورمان این است که "خدایا! تو هم یه ‌کمکی بکن، هرچند اصل کار دست فلان آقاست".

وقتی آنقدر فهمیدیم که:

1- هیچ کاری از دست خودمان ساخته نیست

2- دیگران و بلکه تمام غیر حق هم وضعشان در این ناتوانی بدتر از ماست

آنوقت است که چون فقیری در مانده بر دامان تنها و تنهاترین دارای هستی چنان دست خواهیم افشاند که کَرَم به جوش آید و فیض به خروش.

دوستان باهم تا هفته‌ی آینده در این کلام دلنشین و این دو نکته تأمل کنیم تا در دیدار آینده از دیگر شرایط استجابت باهم گفتگو کنیم!

یادت نرود که پشت پنجره‌!! بیایی من مشتاق حرفهای تو‌اَم

                                                                                                                                                                        یا علی
 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:23 صبح )
»» تنبور ساز عشق (به یاد مرحوم استاد سید خلیل عالی نژاد)

یکی از ویژگیهایی که انسان شرقی را از سایرین تا حدودی جدا می کند عشق به طبیعی زیستن است که ریشه در نسلهای کهن دارد، او به دنبال معنویت است و ذاتاً صدای مبدأ هستی را می جوید. صدای موسیقی درون را که بر روح و جان انسان مراقبه گر جاری است- صدایی که با تمام قدرت و محدوده ای تخیل ناپذیر انسان را به  وجود و جوهره تمامیت هستی سوق می دهد- یاد بابا غلام همت آبادی به خیر که می گوید: کوک ساز باید طوری باشد که دل نوازنده اش را بلرزاند و کوک زمانی این چنین می شود که با ساز دل هم کوک باشد.
حال ما با این دل بی قرار چه کنیم؟ تا به درونی ترین نقطه صدا، هنگام خلقت برسیم؟ برای رسیدن به این کوک تحقیقاتی انجام داده ام که شرح آن در ذیل آمده است، غرض از نگاشتن این مقاله یک کنجکاوی است برای ارضای حس شنیداری آنچه که در گذشته بوده و مسلماً ذائقه و سلیقه هنری در هر دورانی دستخوش تغییراتی است و ساز و صدادهی آن نیز از این امر مستثنی نیست. ولی امروز آن قدر سرخوش از شنیدن نواها و نغمه ها هستیم که بخش عمده و مهمی را که در موسیقی ما به فراموشی سپرده شده نادیده گرفته ایم و آن چگونگی صدادهی سازهاست.
در واقع با ورود به دنیای جدید قسمت عمده ای از فرهنگهای اصیل سرزمینمان رو به نابودی است، در این میان نگاهی داریم به سازهای موسیقی ایران و نوع صدادهی (سنوریته) که در قدیم داشته اند و مقایسه آنها با صدادهی امروزشان عامل مهمی که بعد از کاسه طنینی ساز در صدادهی آن تأثیر به سزایی دارد. تار یا سیم به  قول قدما «وتر» می باشد که بررسی نوع جنس آن ، چه در قدیم و چه در دنیای امروز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و هست. حتی از یک نظر اهمیت نوع جنس وترها برای ساز مهمتر از کاسه طنینی ساز می باشد، چه آنکه با نگاهی کوتاه می توان به این مهم پی برد و دریافت که این نوع و جنس سیمها (وترها)  بوده که باعث تغییر کاسه طنینی برخی از سازها شده. در گذشته سازها ، نسبت به وضعیت امروزی حجم کوچکتری داشته اند و هر چه به عقب بر می گردیم حجم کاسه ساز کوچکتر و عمق آن کم تر می شود. تا جایی که بعضی از سازها را (تار) در دوره هایی روی سینه می نواختند و یا حتی از روی نگاره های سنگی متعلق به ۲۵۰۰ قـ. م. می توان دریافت که تنبور را نیز بر روی سینه می نواختند، (شاید به دلیل آنکه کوچک بوده و روی پا ایستایی خوبی نداشته است). بعد از طی این دوره  ها در عصر حاضر شاهد این نکته هستیم که بیشتر سازها (تار- سه تار- تنبور) وقتی بعضی از سازهای کمانی مانند کمانچه های کاسه ای پشت بسته از لحاظ حجم و اندازه و کاسه بسیار بزرگتر و عمیق تر شده اند در صورتی که این اتفاق در عود و بربط یا رباب رخ نداده و یا شاید به میزان خیلی کم حادث شده باشد.
مهمترین عامل این تغییر در تار- سه تار- تنبور- کمانچه روی کار آمدن سیم های فلزی است. سیمهایی که نه از نظر کیفی و نه از لحاظ کمی فاقد صدادهی استاندارد و مطلوب ایرانی هستند.
با از بین رفتن نسبی سنت ساخت تارهای ابریشمی و زهی(روی سازهای آن دوره که طنینی نسبتاً بم را ایجاد می کرده) سیم های فلزی روی کار آمدند. سیم هایی که از لحاظ کیفی به هیچ وجه برای مصرف موسیقی طراحی نشده اند ، سیم هایی کاملاً غیرطبیعی ، خشک و فاقد استانداردهای مشخص از لحاظ کمی و کیفی بخصوص برای سازهای ایرانی. (در واقع این سیمها برای مصارف صنعتی تهیه می شوند).
به هر حال بعد از روی کار آمدن این نوع سیمها، نوازندگانی که تهیه تارهای ابریشمی و زهی برایشان قدری دشوار بود طبق معمول بدون هیچ گونه مطالعه و ارزیابی شروع به بستن سیمهای فلزی روی ساز نمودند که البته با اشکالات فراوانی مواجه شدند.
شاید یکی از مشکلات بسیار مهم این سیمها بر روی سازهای کم حجم و کوچک آن دوره (آخرین دوره تاریخی مورد نظر است) صدادهی نامطلوب و زنگ بسیار زیاد آنها بود که با توجه به شرایط اقلیمی ایران و با نگاهی به تاریخ موسیقی این مرز و بوم به هیچ وجه رضایت بخش موسیقیدانان و حتی مردم عادی نبود.
بر فرض مثال می توان از زبان مردم عامی متذکر شد که هرگاه صدای مطلوب و باب دلشان را می شنوند بی اختیار جمله (چه صدای گرمی) را به زبان می آورند.
در این سرزمین صدای گرم مطلوب و باب طبع مردم است البته این ادعا ریشه در قرون گذشته و ناخودآگاه جمعی دارد. ما می دانیم که بیش از هفتاد درصد ایران عزیزمان را مناطق خشک و کویری و نیمه کویری پوشانده است و این شرایط تأثیر بسزایی در لهجه و صدای ساز می گذارد و اگر چنانچه قبول کنیم انسان شرقی، ذاتاً (با توجه به شرایط اقلیمی و ریشه برخورد با موسیقی در شرق) انسان درون گراست، می پذیریم که تولید صدایی درونی توسط نوازندگان و خنیاگران گذشته امری کاملاً طبیعی بوده و این مائیم که پا به پای این عصر بی گفتگو بخشی از یادگار گذشتگان را فراموش کرده ایم.
تحفه نوگرایی (بدون آموزش صحیح) زخمی هم بر صدای سازهای ایرانی  زد که یحیی و هم نسلانش التیام بخش این زخم بودند. تا قبل از دوره یحیی تمام تارهایی که تا امروز حفظ شده اند و بیشتر آنها از ساخته های استاد فرج الله می باشد، همگی سازهای کوچک و کم حجم هستند. استاد یحیی اولین سازنده ای بود که با توجه به همان الگو (دهنه نقاره و کاسه) ضمن تغییراتی از حیث زیباشناختی (که با معماری ایرانی و حتی خط نستعلیق و نقاشی مینیاتور ایرانی بی ارتباط نیست)عمق کاسه ساز تار را بیشتر کرد.
شاید یکی از دلیلهای مهمی که در مورد تغییر فیزیکی کاسه این ساز در تاریخ موسیقی ایران ناگفته ماند و کمتر توجهی نسبت به آن شد همین مسئله از بین رفتن تارهای زهی و ابریشمی و صدادهی نامطلوب سیم های فلزی روی کاسه های کم حجم بوده باشد و یا در تنبور که مکرراً هم در مسائل موسیقیدانان برجسته ای چون فارابی، صفی الدین، عبدالقادر مراغه ای و ابن سینا آمده وترهای سازها از روده تابیده شده و استفاده می شده یا از نوعی تار ابریشم.
استاد نریمان نیز اقدام به ساخت تنبور ترکی می کند که بسیار کاسه عمیق و حجیمی دارد. (البته نسبت به تنبورهای قدیم، امروزه تنبورهایی درست می کنند که از تنبور نریمان بزرگتر است)
وقتی تنبورهای قدیمی تر را که مربوط به دوره های قاجار یا قبل تر از آن است مورد بررسی قرار می دهیم به وضعیتی نظیر تار برمی خوریم با کاسه های کشیده و کم حجم.
تنبور بر دو نوع است کاسه ای و ترکه ای (چمنی) که از تنبورهای کاسه ای می توان به تنبور چنگیز گهواره و ترکه ای به تنبور استاد ابراهیم کاوه اشاره کرد که همگی بسیار کم حجم و کشیده هستند.
نگارنده که خود سالها پیرامون موسیقی و چگونگی صدادهی این ساز در گذشته تحقیقات فراوانی کرده و به نقاط و مراکز مختلف تنبور نوازی سفر کرده ام در یکی از سفرها به جیحون آباد صحنه ، با تنبوری مواجه شدم که با وجود داشتن کاسه ای کوچک صدای بمی را ایجاد می کرد، وقتی بیشتر دقت کردم، متوجه شدم که به جای سیم فلزی روی آن تنبور زده تابیده شده بسته اند. این تنبور به تکیه آقا سید نصر الدین جیحون آبادی تعلق داشت و از قرار معلوم ساز دست خود سید بوده.
این ساز صدایی شبیه به ساز رباب داشت و حزن بسیار زیبا و دل انگیزی از صدای آن تولید می شد که این مدتها در ذهنم جلوه گر بود.
تا اینکه چند روز قبل از بزرگداشت استاد سید امرالله شاه ابراهیمی با یکی از هنرجویان (آقای رضا ایزدی) مشغول پرده بندی سازها بودیم که به طور غریبی یاد خاطره ساز مزبور و صدای سحرکننده آن سراسر وجودم را فرا گرفت و به این فکر افتادم زه پرده ای را که برای دستان بندی به کار می رود به جای سیم به کار ببرم و این کار را روی یکی از تنبورهای معمولی (امروزی استاد اسدالله امتحان کردم که صدایی کم ، ولی باب طبع تولید کرد.
بعد از آن با استاد محمد رضا درویشی تماس گرفتم و به شرح ماجرا پرداختم با همان تنبور مذکور برای ایشان قطعاتی اجرا می کردم ، ایشان ضمن تشویق اینجانب متذکر شدند که کوک را کمی پائین تر بیاورم و در ضمن روی ساز کوچک امتحان کنم بهتر است و دلیلش را هم طراحی سازهای بزرگ و کاسه های طنینی برای طنین بیشتر ذکر کردند و فرمودند که ممکن است تارهای زهی روی آن گونه سازها خوب جواب ندهد، بعد از تماس تلفنی ساز کوچکی از استاد اسدالله را که در منزل داشتم، زه کشی کردم.
صدای تنبور کوچک به مراتب عالی تر و خوب تر بود با توجه به اینکه زه های مربوطه برای بستن دستانها و پرده ساخته شده بودند، نه برای وتر. به هر ترتیب بعد از دو روز نوازندگی با این ساز با آقای درویشی تماس گرفتم، ایشان از ساز زهی پرسیدند و بنده هم عرض کردم که خیلی خوب شده کمی هم برای ایشان نواختم. ایشان پیشنهاد کردند که در برنامه بزرگداشت آقای شاه ابراهیمی از این تنبور استفاده کنم و تأکید ایشان بر این بود که: بگذارید مردم قدری صداهای طبیعی را بشنوند ، اتفاقاً اینجانب در مراسم مذکور از ساز زهی استفاده کردم که قضاوت در مورد صدای آن را به جمعی که در سالن حضور داشتند می سپارم.
اما حسی که اینجانب به عنوان نوازنده در حین اجرا با آن ساز داشتم این بود که این صدا ، صدایی معمولی نبود. صدایی بود از جنس بغض خنیاگرانی که نوای سازشان برای امروز غریب است و شاید تکرار صدای گمشده هزاره ها بود که در دل کوچک تنبور و زیردستان من از جدایی ها شکایت می کرد، جدایی از اصل اصلی که خود نوترین است زیرا کامل است و به زم دنیای مدرن هیچ گاه تغییر هویت نمی دهد به دلیل ساده طبیعی بودن و باز به دلیل طبیعی ساده بودن .

استاد سید خلیل عالی نژاد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:17 صبح )
»» خرمای بم

حالا گیریم
صد کامیون پتو
پنجاه هواپیما کفش
ده میلیون بطری آب

تو که دیگر گرم نمی شوی
تو که دیگر توی این خاک ها نمی دوی
و دیگر کسی شب صدا نمی زند
مامان آب
مامان آب
مامان آب
.
.
.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/8 :: ساعت 10:0 صبح )
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 54
>> بازدید دیروز: 250
>> مجموع بازدیدها: 1375029
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب