موضوع خیلی جالبیه. از وقتی بچه بودم درباره احتمال انجام این کار فکر میکردم و همیشه خواب برای من مرموز بوده. شاید چون تنها چیزی بوده که در دسترسم بود و من نمیتونستم اون را درک کنم. مثلا میشنیدم که فلانی روح فلانی را تو خواب دیده و باور میکردم چون من به دین اسلام ایمان دارم و باورم نسبت به این مسائل بسیار زیاده ولی نمیتونستم مسئله را به کناری بگذارم و همیشه ذهن من مشغول بود. در این چند سال در این باره اطلاعات کافی و آگاهی کاملا خوبی بدست آوردم. الان میتونم بگم که این کار امکان پذیره. ولی جالب اینه که شخصی که ما به خواب اون وارد میشیم خواب را از یاد میبره و البته هیچوقت به دید ما به اون آگاه نیست. ولی در صورتی که محتویات خواب را برای اون بازگو کنیم میتونید چهره متعجب و مات شخص را ببینید که بهتون میگه تو از کجا میدونی! خوب البته که میدونم چون من وارد خواب تو شدم. انجام این کار نسبتا ساده است. فقط کمی تمرین نیاز داره. اول از همه باید این را یادآوری کنم. وقتی شما خواب میبینید مثل این نیست که شما داخل یه دنیای خاص خودتون شده باشید. نه اینطور نیست. خواب شما میتونه خواب دیگران هم باشه. پس خیلی از اشخاصی که در خواب میبینیم میتونن افراده دیگری باشن که آگاه یا ناآگاه به خواب شما وارد شدن. و درواقع این یه اصطلاحه. میشه گفت با شما در بعد دیگری تماس پیدا کردند. پیشنیاز این کار آگاه شدن در خواب یا برونفکنی کالبد اختریه. که البته هر دو اینها برای انجام این کار فرقی ندارند. بعد از اینکه به یکی از دو حالتی که گفتم رسیدید طرف مقابل را تجسم کنید و تصمیم بگیرید که پیش شخص مورد نظر برید. البته این کار را در موقعی که مطمئن هستید شخص خواب هست انجام بدید. بعد از اینکه این کار را کردید خودتون را پیش شخص مورد نظرتون پیدا میکنید. در صورتی که شما با دوستتون میخواهید این کار را انجام بدید میتونید قرار بذارید که حرفهایی را به هم بزنید و بعداز بیداری به میزان صحت آنها پی ببرید. کار بسیار جالبتری که میشه انجام داد آگاه کردن طرف مقابل هست. خوب شما در زمینه آگاهی در خواب فعالیت دارید (و یا برونفکنی کالبداختری) ولی دوستتون تازه شروع به تمرین کرده و شما میخواهید این روش را برای دوستتون بکار ببرید تا اون بتونه آگاه بشه. به اون میگید که وقتی اون خوابید به خوابش وارد میشید و اونو از اینکه داره خواب میبینه آگاه میکنید. شما وارد خوابش میشید و خواب بودنش را بهش میگید و اینکه داره خواب میبینه و اون بلافاصله آگاه میشه یا نه دست به آزمایش میزنه مثلا شما به اون میگید ارتفاع بگیر و اون بعد از انجام این کار متقاعد میشه که خواب و باینصورت آگاه میشه. در صورتی که اینکار دو نفر توافقا اینکار را یعنی وارد شدن در خواب یکدیگر انجام میدهند بهتره که همزمان بیدار بشوند تا بتونند خوابشون را بسرعت بیاد بیارند. درصورتی که هر دو بعد از دیدن هم در خواب به خوابشون ادامه بدهند به احتمال زیاد جریان دیدن همدیگر را فراموش میکنند. حتی اکثر مواقع یکنفر هم میتونه به دیگری یادآوری کنه و این درصورتیکه یکنفر بلافاصله از خواب بیدار شده باشه ولی شخص دوم به خوابیدن ادامه بده ممکنه و شخص اغلب بعد از شنیدن جزئیات اون خواب همه چیز به یادش میاد.
وقتی این کار را انجام بدید به جزئیات خیلی جالبی میرسید. مثلا لباس شخص مقابل را میبینید(حتما میپرسید کی رسیده لباس بپوشه؟ منم نمیدونم). کارهای خیلی جالبی میشه انجام داد. برای مثال شما میتونید خیلی از پدیده ها را آزماش کنید. در خوابتون پدیده جالبی انجام بدید و ببینید آیا دوستتون هم میتونه این پدیده را ببینه. مثلا یک گوی انرژی درست کنید( به نوشته های قبلی مراجعه کنید). یا یک دریچه زمان باز کنید (؟؟؟؟) و درصورتی که دوست شما توانست دریچه را مشاهده کنه با هم واردش بشید. حتما به حالتهای خیلی جالبی برخورد خواهید کرد. فراموش نکنید که برای انجام این کار به تمرین نیاز دارید و درصورتیکه در بار اول موفق نشدید باز هم تلاش کنید.
انرژی مسئله خیلی مهمیه. و برای خیلی از فعالیتها از جمله برونفکنی کالبداختری و فعالیتهای مابعدالطبیعه بسیار حیاتیه. ما در زندگی روزمره هم از این انرژی درونی بهره میگیریم. و صرف خیلی کارها میکنیم. و در برخی موارد اون را هدر میدیم. مثلا وقتی درباره اینکه چقدر از شخصی بدمون میاد فکر میکنیم. برای بالابردن این انرژی هم معمولا هر شخص متوسل به وسیله ای میشه. شخصی کمبود انرژی خودش را با حضور در جمعی از دوستان جبران میکنه. به این صورت دیگران هر کدام مقدار بسیار کمی انرژی از دست داده و کمبودش را احساس نمیکنند. شخصی این انرژی را با تحقیر دیگران بدست میاره و شخصی هم با دوست داشتن و کمک کردن به دیگران مقدار قابل توجهی انرژی نصیبش میشه و اشخاص دیگری هم از راههای گوناگون دیگه. پس میبینید ما با انرژی چه رابطه نزدیکی داریم. تا بحال خیلی ها میزان انرژی شما را بالا بردند و خیلی ها هم آن را کم کردند. و این در زندگی روزانه ما بارها و بارها اتفاق افتاده بدون اینکه ما به اون توجهی داشته باشیم و فقط اون را احساس کردیم. افرادی هستند که به صورت ناخودآگاه از انرژی دیگران تغذیه میکنند. معمولا هم افرادی هستند که ما هیچگونه شک و شبهه ای به آنها نداریم. ممکنه نزدیک شما بیان و برای شما درد دل کنن و بگن که چه آدم بدبخت و فلک زده ای هستند که با این کار در حال گرفتن انرژی از شما هستند در حالی که شما دلتان به حالشون سوخته. عده ای هم هستند که سعی میکنند با تحقیر شما از شما انرژی بگیرند. موارد مختلفی وجود داره. برای همین سعی کنید از اینگونه افراد یا به کلی دور بشید و یا با اونها مقابله کنید و با این کار به انرژی دزدی آنها پایان بدید. مثلا در صورتی که شخص مورد نظر شروع به گریه و زاری و گفتن اینکه چقدر آدم بدبختیه اصلا بهش توجهی نکنید و بهش بگید که مسائل مهمتری دارید تا اینکه به شکوه های اون گوش کنید. با اینکار مطمئن باشید شخص مورد نظر یا سعی میکنه دوباره به شما نزدیک بشه و یا به کلی از شما دور میشه پس مواظب اینگونه افراد باشید و سعی کنید انرژیتان را برای اینگونه افراد هدر ندید. در مورد تحقیر هم به همین صورته و شخص مورد نظر ممکنه در حال دزدیدن انرژی باشه. یادتون باشه اکثر این افراد از کاری که انجام میدن کاملا بی اطلاعن. اگر واقعا به این افراد نزدیک هستید میتونید موضوع را با آنها در میان بگذارید و به اونها کمک کنید. چون این افراد با اینکار رابطه اجتماعی خودشون را با دوستان و اطرافیان تخریب میکنند چون فردی که با این شخص رابطه داره بعد از مدتی به صورت ناخودآگاه متوجه میشه که هروقت این شخص حضور داره احساس خیلی بدی بهش دست میده. در صورتی هم که این شخص برای شما اهمیتی نداره از این شخص دوری کنید. نشانه هایی که در صورت کمبود انرژی برای شخص آشکار میشه به صورت زیر هستند:
* سرگیجه و سردرد که بعضی وقتها بسیار شدید هستند.
* احساس خیلی بدی در قسمت معده و شکم
* احساس ضعف
* ناراحتی بدون دلیل
* نیاز به خواب
این نشانه ها میتونن در مواردی بسیار شدید باشند. پس سعی کنید با رعایت نکاتی که بیان کردم و نکات دیگری که بیان خواهم نمود انرژی خودتون را هدر ندید و مقدار آن را بالا ببرید. به احساسات خودتون هم دقت کنید. این احساسات یا در واقع خاطرات و احساسات آزاد نشده باعث هدر رفتن انرژی هستند. بیشتر این احساسات فایده ای به حال ما ندارند و رها کردن آنها خیلی بهتر از نگهداشتن آنهاست. با نگهداشتن این احساسات ما فقط انرژی را هدر میدیم. در مطلب آینده با شما بیشتر در مورد انرژی صحبت خواهم کرد.
س: سلام دوست عزیز من روشی که ذکر کردین را دارم تمرین میکنم وبه موردی بر خوردم که بهتر دیدم با شما در میان بگذارم وآن اینکه در آخرین تمرین پس از سنگینی بدن و تصور بالا رفتن از طناب احساس کردم بدنم گرم شده انگار هاله ای از گرما من را در بر گرفته بودو نیمتنه پایینی بدنم در حالت نیمه بی حسی به سر میبرد اما در مفاصل دستها وگردن احساس فشار و انقباض داشتم و برای من حالت نامطلوبی را پیش آورده بود به طوریکه از ادامه تمرین منصرف شدم به نظر شما راه حل رهائی از این مشکل چیست ؟
پ: سلام. اول اینکه وقتی به حالت خوابیده هستی حتما یک بالشت نرم زیر سرت باشه ارتفاع زیادی نداشته باشه و سرت خیلی از بدن ارتفاع نگیره. دستها رو هم سعی کن به روشهای مختلف بذاری و ببینی چطوری راحتتر هستی. میتونی روی سینه یا شکم بذاری یا به دو طرف باز مثل صلیب یا به موازات بدن. کف دست به آسمان باشه یا نه. اولین قدم در این راه اینه که کاملا احساس راحتی بکنی. کاملا راحت. چون تمرینها معمولا طول میکشه و بدن اگر وضعیت خوبی نداشته باشه به زحمت میفته و ممکنه عضلات شروع به انقباض بکنند. اما گرما و بیحسی نشانه های خیلی خوبی هستند که نشون میده شما دارید به موفقیت در این کار نزدیک میشید. وقتی این اتفاقات شروع شد بذارید بیشتر و بیشتر بشن و راحت باشید و روی کارتون تمرکز کنید. امیدوارم موفق باشی و سفر خوبی داشته باشی که مطمئنم به زودی شروع میشه!
س: من چند مرتبه تجربه خروج از بدن ( برون فکنی ) داشتم اما هر بار با ترس شدید مواجه شدم که همین باعث شد هر جور میشه به بدنم برگردم ، لطفا" مرا راهنمایی کنید....
پ: سلام. این یه مسئله خیلی مهم که باید بهش فیصله بدی. ترس از ناشناخته. ما همه در ابتدای این تجارب خیلی سوالها داریم آیا آسیبی به ما میرسه؟ نکنه من بمیرم؟ نکنه برم بیرون و دیگه نتونم به بدنم برگردم؟ نکنه یه موجود دیگه وارد بدنم بشه و اونو تصرف کنه...و سوالهای دیگه ای که سد ذهنی هستند و مارا از پیشرفت باز میدارند. پس اول از همه مدتی با خودتون خلوت کنید و درباره ترسهایی که دارید فکر کنید. ما انسانها از هرچه که اطلاع نداشته باشیم ترس نهانی داریم. طبیعت ماست.پس اول از همه بدونید که هیچ خطر جدی وجود نداره، و در صورت احساس هرگونه خطر شما میتونید سریعا به بدنتون برگردید پس این فرصت رو از دست ندید و وقتی از بدن برون فکنی انجام دادید به خودتون اطمینان بدید و بدونید که هیچ موجودی نمیتونه به شما صدمه بزنه. بعد از اون سعی کنید محیط اطرافتون رو از جمله اینکه حتما به جسمتون نگاه کنید و به این ترتیب به خودتون اطمینان بدید. وقتی بدونید که هیچ دلیلی برای ترس وجود نداره ترس شما بسیار کم میشه و حتی ناپدید میشه. خیلی کم پیش میاد شما حتی با افرادی در هنگام برونفکنی برخورد کنید چه برسه به اینکه موجود دیگری بخواد به شما آسیبی برسونه. اگر هم با موجود دیگری برخورد کنید(غیر از انسان) تنها کاری که میتونه انجام بده و شاید هم نتونه ترسوندن شما و هیچ آزاری به شما نمیتونه برسونه چون این موجودات از طبقه پائینتری هستند(درصورتی که شما در همین طبقه فیزیکی برون فکنی کنید) پس ترستون رو رها کنید و بدونید هر فرصتی که از دست میدید خیلی ارزش داره.
س: سلام ...میخواستم ازشمابپرسم چطوری میشه تمرکز برروی یک موضوع را کاملا حفظ کرد واینکه من پس از آخرین تجربه ای که داشتم و برایت نوشتم متاسفانه و علارغم تمام تلاشهایم نتوانستم حالتی را که دفعه پیش برایم ایجاد شده بود را ادامه و بسط دهم (البته حالا هم فقط به صورت لحظه ای ایجاد میگردد ولی ظرف چند ثانیه ناخواسته از آن حالت خارج میشوم) ومشکل دیگرم همانطور که در بالا ذکر کرده ام از بین رفتن ناگهانی وتغییر تصویر بالا رفتن از طناب است(مثلا در آخرین تمرین گاهی احساس می کردم طناب خیالی در محلی نزدیک به قلب به صورت ثابت قرار دارد و چند لحظه بعد احساس میکردم طناب از میان شکمم در حال عبور میباشد)ممنون میشم که منو راهنمایی کنی
پ: سلام. پرورش تمرکز با تمرین به دست میاد. یکی از نکات مهمی که هست اینه که بتونی در فکر سکوت به وجود بیاری. روشی که خیلی خوبه اینه که وقتی جملات شروع به شکل گرفتن در ذهن کردند اونها رو ناقص ادا کنیم. مثلا ممکنه در ذهن جمله «پام چقدر میخاره؟» تشکیل بشه دفعه بعد جمله میشه «پام چقدر...؟» بعد میشه «پ چق ...؟» آخرش هم « ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟» به اینصورت ذهن رو از این مزاحمات خالی میکنیم. دلیل ایجاد این مزاحمات فکر سطحی ماست یا Surface Mind هست که همیشه در تلاش برای برقرار نگهداشتن عادتهای روزانه ماست و از سکون ما جلوگیری میکنه چه جسما و چه فکرا پس باید به اون توجهی نکرد. همین کار باعث میشه تمرکز ما بیشتر و بیشتر بشه. نکته دیگه اینکه همینکه شما طناب رو در ذهن دارید چه بصورت فقط حسی و یا به صورت حسی تصویری شما دارید تمرین تمرکز میکنید. هربار که شما این تمرین رو انجام میدید شما دارید تمرکز رو روی یک کار قرار میدید و این خیلی عالیه. همیشه سعی کنید راحت باشید. توقع حالت به خصوصی رو نداشته باشید بلکه کاملا رها باشید هم فکری و هم جسمی و کاملا آرام باشید وقتی وارد حالت خلسه شدید و این حالت بیشتر شد همانطور آرام بمانید و انگار نه انگار اتفاقی افتاده به تمرین ادامه بدید و به محل طناب اهمیت بلکه ببینید طناب در کدام قسمت باشد شما از لحاظ ذهنی راحتتر هستید.
این روش یک ابداع فکری از روبرت مونرو۱ است. روش خیلی موثری است. ولی هرروشی هرچقدر هم نو و خلاق باشد باز هم چیزی را می طلبد و آن آمادگی شماست. آمادگی فکری تدریجا حاصل میشود ولی آمادگی جسمی موضوعی است که من الان آن را باشما درمیان میگذارم. قرار دادن جسم در حالت رهایی و سنگینی یکی از رازهای موفق شدن در هر روشی میباشد. تکنیک رسیدن به این حالت را هم به شما یاد خواهم داد. تمرکز فکر هم نیاز دیگری است که مطلق نیست و ما در این روش به آن نیاز نسبی داریم و آن هم تدریجا به درجه بالاتری ترقی خواهد کرد بدون اینکه حتی آن را احساس کنید. تمرکز فکر در حالت بالا که حالت رهایی کامل بدن و احساس سنگینی میباشد به راحتی قابل تقویت است. برای شروع یک مکان تاریک یا نیمه تاریک انتخاب کنید و مطمئن شوید که مکان کاملا ساکتی است. به وضعیت خوابیده قرار بگیرید بطوریکه سرتان به ست شمال و پاهایتان به سمت جنوب باشد. لباستان کاملا راحت باشد. اکنون برای قرار گرفتن در وضعیت رهایی کامل بدن و سنگینی مراحل زیر را اجرا کنید:
۱.> چشمانتان را ببندید. اکنون تک تک قسمتهای بدنتان را منقبض کنید و پس از ۱۰ شمارش آنها را رها کنید. ابتدا پاها بعد دستها، شکم، چشمها، و سر و گردن. برای قسمت آخر میتوانید سرتان را به ارتفاعی ۱۰ س.م از زمین نگهدارید و به محض انتهای شمارش آن را رها کنید.
۲.> پس از انجام مرحله اول ۲۰ نفس خیلی عمیق بکشید و سعی کنید بدنتان را بیشتر از قبل در حالت آرامش و رهایی قرار دهید. به تنفستان فکر کنید. سعی کنید بدنتان سنگین شود. بعد از آن خیلی عادی نفس بکشید.
بعد از اینکه مراحل بالا را انجام دادید روش طناب روبرت مونرو را ادامه دهید.
روش طناب۲: همانطور که درحالت خوابیده هستید و چشمانتان بسته است تصور کنید که یک طناب از سقف آویزان است و سر طناب در نزدیکی شما است. حالا اینطور تصور کنید که طناب را گرفته اید و همانطور که به حالت خوابیده هستید بالا و بالاتر میروید. نیازی نیست حتما طناب را ببینید. با تمام وجود احساس کنید که طناب را با دستهای خیالی خود گرفته اید و از آن بالا و بالاتر می آیید. نکته مهمی که در این روش وجود دارد اینست که شما باید خودتان باشید. یعنی در حالیکه که از طناب بالا و بالاتر میروید نظاره گر نباشید بلکه کالبداختریی باشید که در حال بالا رفتن از طناب است. و تا میتوانید از این طناب خیالی بالا و بالاتر بروید و تا میتوانید از جسمتان دور شوید. در صورتی که جسمتان کاملا آماده باشد میتوانید حتی در اولین بار برونفکنی کالبداختری را تجربه کنید. سعی کنید هر روز یکبار این تمرین را انجام دهید تا به ذهن و جسمتان تمرین دهید و آنها را آماده و آماده تر کنید.
۱. Robert Monroe
۲. Rope Technique
ساختن گوی انرژی کار بسیار زیبا و لذت بخشی میباشد. من ماهها پیش درباره آن مطلبی خوانده بودم تا اینکه تقریبا دو ماه پیش از زمان کنونی شروع با آزمایش و تجربه در این زمینه کردم. تجربه من در حد ساختن ساده این گوی که از انرژی انسان تشکیل میشود میباشد. کاربردهای آن بسیار وسیع میباشند.
خوب شروع میکنیم. محل خلوتی را برای اینکار انتخاب کنید. نیازی نیست که تاریک باشد. به حالت نشسته یا ایستاده دستان خود را در حالی که کف دستانتان نسبت به هم رودررو هستند و دستانتان از درون مقعر هستند همچون کسی که برای مثال توپ کوچکی را با هر دو دستش نگاه داشته است.
دستانتان را به این حالت نگاه داشته ولی دستانتان با همدیگر تماس نداشته باشند. اکنون چشمانتان را ببندید و منبع انرژی را در میان قفسه سینه (درست در محل چاکرای قلب) تصور کنید. اکنون انرژی را در حالی که از این منبع فوران میکند تصور کنید. هرکس انرژی را به رنگی میبیند. بعضی ها انرژی را آبی رنگ تصور میکنند بعضی دیگر آن را به رنگ قرمز یا زرد یا رنگهای دیگر میبینند. مهم آنست که این انرژی را با تمام وجودتان تصور کنید اکنون این انرژی را به سمت بالا حرکت دهید، از کتف هایتان آن را رد کرده وارد دستانتان کنید و همینطور ادامه داده در نهایت آن را از کف دستان چپ و راستتان و همچنین از نوک انگشتانتان خارج کرده و در بین دو دستتان یک گوی انرژی تشکیل دهید.
نیازی نیست که کار خاصی انجام دهید. کافی است درحالی که چشمانتان بسته است انرژی را درحال خارج شدن از نوک انگشتان و کف دستتان تجسم کنید. گوی انرژی که تشکیل میدهید میتواند به هرشکلی باشد ولی برای شروع آن را به شکل کروی بسازید. نکته مهمی که یادم رفت ذکر کنم تنفس عمیق در حین انجام این کار میباشد. سعی کنید تنفستان با این کار هماهنگ باشد. حالا اگر دقت کنید میتوانید این گوی انرژی را کاملا در میان دستانتان احساس کنید و انرژی را که حالت لزج و لاستیک مانند دارد در میان دو دستتان حس کنید. اگر دستانتان را کمی حرکت دهید حضور آن را کاملا متوجه خواهید شد. البته به جز تاثیر گوی انرژی هاله بدن شما هم احساس میشود. اکنون میتوانید اراده خود را بر روی گوی اعمال کنید برای مثال به آن دستور بدهید که برای چه مدت زمان انرژی را درون خود نگاه دارد. نکته ای که برای این مطلب میتوان ذکر کرد ساختن گوی به گونه ای است که قشر بیرونی آن انرژی را درون گوی نگاه دارد. این نکته را به کار بگیرید و مشاهده کنید گوی شما برای چه مدت زمانی پایدار خواهد ماند. با تمرین بیشتر گوی شما میتواند عمر بیشتری پیدا کند. قدرت آن و پایداری آن به فهم بیشتر شما از این کار و خواسته شما بسته است. شما برای مثال میتوانید از انرژیهای دیگر برای ساختن گوی بهره بگیرید. مثلا از انرژی گیاهان، خورشید، ماه، زمین استفاده کنید و انرژی خودتان را هدر ندهید.
گوی انرژی را میتوانید در هرنقطه که خواستید تشکیل دهید. میان دو دست یکی از آن مکانها است.
سلام. مدتی در فکر بودم مطلب جدید رو به بهترین طریق در اختیار شما بگذارم. در ابتدا یه سوال از شما میکنم. همه دوست داریم در زندگیمون موفق باشیم. در آمد خوبی داشته باشیم. شما دوست دارید ۱۰ میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشید؟ کار خیلی سختیه ولی ممکنه. ولی خوب، شما ۱۰ میلیون تومان رو برای خودش میخواهید؟ هدف اصلی شما به دست آوردن ۱۰ میلیون تومان پول در ماه؟ یا اینکه هدف شما موفقیت در زندگیه؟ بهش فکر کنید. وقتی ۱۰ میلیون تومان پول در ماه هدف شما باشه شما این پول رو قطعا برای رسیدن به اهداف والاتری در زندگی میخواهید و دوست دارید زندگی کاملی داشته باشید. همه چیز را امتحان کنید. و پایه پیشرفت جدیدی برای خودتان بناکنید. قدرتهای خود را شناختن هم مثل ۱۰ میلیون تومان. هدف اصلی شما فقط شناخت قدرتهای درونی نیست بلکه استفاده از اونها در راه کمال روح شماست. وقتی برون فکنی میکنید افقهای تازه ای بر روی شما باز شده. هدف آیا برونفکنی؟ قطعا نه با اینکه خود برونفکنی اعتماد به نفس ویژه و ایمانی جدید رو در شما به وجود میاره. زندگی شما معنای جدیدی پیدا میکنه. ولی هدف اصلی برون فکنی یا هر چیز دیگری نیست. شناختی که اکنون بدست می آورید معرفت بیشتری رو به دنبال داره. انتخابی که انجام میدید شاخه های درختی هستند که طرفی از اون شما را به بالای درخت میرسونه و شما از اوج درخت میتونید مسیر رو ببینید و طرف دیگر شما را بر فراز دره ای هراس انگیز بر روی شاخه ای شکننده قرار میدهد که نهایت آن سقوط شماست. در بالا رفتن از درخت احتمال خطر وجود داره ولی حتمی نیست. شما کدام را انتخاب کردید؟
حرف درباره برون فکنی کالبداختری و آگاهی در خواب زیاد است و برعکس نویسندگانی که از اون به عنوان خروج احساس از بدن یاد میبرن یک پدیده کاملا واقعی است که کالبد اختری انسان از بدن خارج میشود. آگاهی در خواب و برون فکنی کالبداختری درجاتی دارند. آگاهی در خواب ممکن است فقط شامل توهم باشد که در این صورت انسان میتواند از آن برای رفتن به درجه ای بالاتر از آگاهی و ملاقات با موجودات غیر آلی (کارلوس کاستاندا از موجوداتی که در دنیای اختری وجود داشتند و غیر انسان و حیوانات بودند به عنوان موجودات غیرآلی نام میبرد) استفاده کند. حقیقت اینست که آگاهی در خواب خود نوعی برون فکنی کالبداختری میباشد. ولی معمولا به دلیل کامل نبودن این برون فکنی از آن به عنوان تجربه ای که در آن خواسته های ذهن ناخودآگاه و نفس برای تشکیل محیط بخصوصی تاثیر بسزائی دارد. حقیقت دیگری هم وجود دارد، شما میتوانید از آگاهی در خواب به مرحله برون فکنی کامل برسید. در واقع راحتترین روش برای دستیابی به برون فکنی کالبداختری تجربه آگاهی در خواب و ارتقاء دادن این آگاهی برای وارد شدن به بعد دنیای اختری. برون فکنی کالبداختری خود دارای درجات دیگری است و فقط به برون فکنی در دنیای اختری موازی دنیای فیزیکی ختم نمیشود. در صورت پیشرفت سطح انرژی و البته موارد بسیار مهم دیگر(در اینجا از ذکر آنها خودداری میکنم) میتوان به سطح بالاتری از دنیای اختری وارد شد. مکانی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده. مکانی که نمی توان بیان کرد. فقط عظمت آن را و آرامشش را میتوان احساس کرد. آگاهی در خواب راه بسیار مناسبی برای پیشرفت از لحاظ روحی نیز میباشد. قدرت انتقال فکر و فعالیت چاکراها بیشتر شده و شما احساسهایی را خواهید شناخت که ممکن است پس از بیداری از بیان آنها عاجز بمانید. وقتی شروع به فعالیت در این زمینه کردید با موجودات منفیی برخورد خواهید کرد که سعی میکنند مانع از پیشرفت شما بشوند. قبل از تمرین از خدا بخواهید به شما در این راه کمک کند. صادقانه نیت کنید. خیلی ها به کلمه نیت حساسیت دارند. من شما حق میدهم. صادقانه قدم در این راه بگذارید. ناشناخته همیشه مقدس بوده و هست. از خود ناشناخته ای بسازید که امروز برای شما آشناست ولی دیروز غریبه ای بیش نبود که صورتش را در پس حجاب نرسیدن مخفی نگاهداشته بود.
سلام. کسانی که در خواب آگاه میشن ممکنه درباره احتمال زیاد رخ دادن برون فکنی کالبد اختری پیش این افراد شنیده یا خونده باشن. ولی ممکنه تابحال چنین پیشامدی رو تجربه نکرده باشن. در ابتدا درباره اینکه به چه چیزی میگن برون فکنی کالبداختری توضیحی بدم. این حالت رو وقتی میگن که شخص حس کنه از جسد فیزیکی جدا شده و میتونه جسدش رو ببینه. این حالت رو دانشمندای شکاک به هیچ عنوان قبول ندارن و از اون به عنوان نوعی حالت ویژه مغزی که قسمتی از مغز اون رو ایجاد میکنه نام میبرن. و ادعا میکنن که افرادی که از بیماری روحی رنج میبرن دچار این حالتها میشن ولی هیچ تفسیری برای رخدادن این حالت بین سایر افراد ندارن. احساس جدایی در این حالت کاملا قابل حس و فرد میتونه در دنیایی که در واقع موازی با دنیای فیزیکی قرار داره حرکت کنه. شخص خودش رو میبینه که خوابه و ممکنه توی خونه قدم بزنه و یا به جاهای مختلفی بره. این حالت البته نشانه های معینی داره که شما میتونید بفهمید آیا تا بحال چنین حالتی برای شما هم رخ داده یا نه. قسمتی از نشانه ها:
.> شخص حس میکنه درون بدنش به حالت آزاد قرار داره و میتونه از اون خارج بشه
.> شخص موجی از انرژی رو در تمام یا قسمتهایی از بدنش حس میکنه که به سرعت گسترش پیدا میکنه و همراه با صدای وز وز بسیار بلند که البته ارتعاش صدا و موج انرژی ممکنه کم یا زیاد باشه. این پیش درآمدیه که یا به خروج از بدن می انجامه یا به بازگشت شخص به بدنش.
.> شخص در حالی که بیرونه خودش رو در حال خواب میبینه.
برای بعضی از افراد ممکنه این نشانه اختلاف داشته باشه مثلا شخص صدای فردی رو در حال حرف زدن با اون بشنوه.
این نشانه ها در حالت آگاهی از خواب وجود ندارن.
اختلافی که بین این دو وجود داره نوع واقعیت مورد تجربه است. در خواب توهمات به مقدار بسیار زیادی وجود دارن. حتی ممکنه کل تجربه بیداریی که در خواب داشتید غیر واقعی باشه و شخصیتهای مورد مشاهده در واقع خود اون افراد نباشن. ولی در حالت برون فکنی کالبداختری در اکثر حالات فرد خودش رو در حال مشاهده وقایع و جاهایی پیدا میکنه که واقعا وجود دارن و اتفاقات و حرفهایی که زده شده واقعیت دارن. مثلا ممکنه شخص به آشپزخانه بره و مادرش رو در حال تهیه غذا ببینه و از اون بپرسه که در حال درست کردن چه غذایی هست و پس از بازگشت به بدن هم اطلاعات کسب شده دقیقا درست باشن. ولی این حالت در مورد آگاهی در خواب بسیار کم و حتی در اکثر مواقع وجود نداره و شخص در دنیایی از عجیبترین موجودات و مکانها قدم میذاره که از لحاظ کیفیت و واقعی بودن در حد خوش در درجه بسیار بالایی قرار داره ولی وقتی با برون فکنی کالبد اختری مقایسه میشه تجربه ای خیالی و نادر حساب میشه چون تجربیات برون فکنی کالبداختری انسان رو با بعدهایی آشنا میکنه که مستقیما با محیط فیزیکی شخص ارتباط داره.
ادامه دارد
همانطور که در نوشته قبل گفتم میزان واقعیت آگاهی در خواب در مقایسه با تجربه برون فکنی کالبداختری بسیار ناچیز است. ولی این دلیل بر هم سنخ نبودن این دو تجربه نیست. حالت خاصی که دانشمندان رو به خودش جلب کرده حالت بی حسی کامل بدن درخواب میباشد۱. این حالت در خیلی از موارد به اینصورت پیش میاد که شخص خودش رو عاجز از تکان دادن بدنش میبینه و اکثرا از این حالت به وحشت میفتن ولی بعد از مدتی این حالت از بین میره و شخص میتونه بدنش رو تکان بده. اتفاقی که در این حالت افتاده اینه که بدن هنوز خوابه ولی انسان آگاهیش رو بدست آورده به همین دلیل تا بیداری کامل بدن شخص امکان هیچگونه تحرک رو نداره. این حالت کاملا طبیعیه و درصد زیادی از مردم حداقل یکبار در زندگیشون این حالت رو تجربه کردن. من خیلی از این حالات رو تجربه کردم. انسان ممکنه حس کنه چیزی روی سینه اش نشسته و این احساس اونو به وحشت میندازه. وقتی حالت بی حسی کامل به من دست داد من فکر میکردم چیزی روی من نشسته که این فکر به ذهنم رسید که نکنه جن باشه. ترس من وقتی پایان پذیرفت که به حقیقت این اتفاق آگاه شدم. من این حالت رو به این دلیل برای شما بیان کردم چون به بحث ما کاملا مرتبطه. در کسانی که در خواب آگاه میشوند این حالت وجود ندارد. ولی وقتی برون فکنی کالبداختری رخ میدهد این حالت دقیقا وجود داره. در حقیقت انسان وقتی میتونه برون فکنی کنه که دیگه از حواس پنجگانه اش استفاده نکنه و دیگر هیچ احساسی رو از بدنش دریافت نکنه. اگه بخوام ساده تر بگم وقتی ما بتونیم بدنمون رو به خواب ببریم و هنوز آگاه باشیم احتمال برون فکنی کالبداختری بسیار بالاست. اینکه میگم احتمال چون عوامل دیگری هم در موفقیت برون فکنی کالبداختری تاثیرگذار هستند که انشاءالله در فرصت مناست بیان خواهم کرد. ولی سوالی که ممکنه برای شما در این لحظه پیش بیاد اینه که چطور میشه از آگاهی در خواب برای برون فکنی کالبد اختری استفاده کرد؟ بذارید اینطوری براتون بگم. محیط و شرایط موجود در آگاهی در خواب تقریبا با محیط و شرایط موجود در تجربه برون فکنی کالبداختری یکی میباشد. آگاهی در خواب در واقع شامل همه تخیلات غنی ذهن میتونه باشه که ما به اونها واقعیت بخشیدیم و همچنین شامل خیلی از تمایلاتی است که مانع از دیدن حقیقت میشود. من اولین تجربه برون فکنی کالبداختری که داشتم از درون یک خواب روشن (این ترجمه من از Lucid Dream۲ میباشد که همان خوابی است که انسان در آن آگاه میشود) اتفاق افتاد. نصف شب بود و من همان روز امتحان فیزیک داشتم. ساعت ۲.۳۰ شب بود که به رختخواب رفتم. از همان ابتدا که به خواب رفتم خواب دیدنم شروع شد و جالب اینکه خوابی که میدیدم چندین بار تکرار میشد. دقیقا همان خواب بارها تکرار شد. در اون مدت که نزدیک به چند ماه میشد من هر روز کاملا برای آگاهی در خواب تمرین میکردم و نتایج بسیار خوبی گرفته بودم به طوری که هر هفته چندین بار در خواب آگاه میشدم. ولی این بار بسیار فرق داشت. من شاهد خوابی بودم که چندین بار تکرار میشد. خواب من به این صورت بود، من درون مکانی که دیوارهای کاملا سفید داشت قرار داشتم. شخصی روبروی من ایستاده و با من حرف میزند. من هم سعی در فهمیدن حرفهایش دارم برای همین هم به صدایش گوش فرا میدهم و هم به حرکت لبهایش نگاه میکنم و روی آنها دقت زیادی میکنم مگر بتوانم هماهنگی بین حرکت آنها و صدایی که میشنیدم رو تشخیص بدهم. بعد از مدتی که این کار را میکردم احساس سرگیجه و عدم تعادل میکردم و به روی زمین می افتادم. بلافاصله بعد از آن خواب تکرار میشد. بعد از مدتی من دقیقا خواب را که داشت تکرار میشد به خاطر داشتم و از آنجا که برای آگاهی در خواب به خوبی تمرین کرده بودم در یکی از فاصله های کوتاهی که شاید یک ثانیه نمیشد درباره این خواب فکر کردم و به خودم گفتم «این خواب داره تکرار میشه، پس دفعه بعد که خواب دوباره تکرار شد من میدونم که خواب هستم». خواب دوباره تکرار شد! ایندفعه من میدونستم چی میشه. کمی به صحبتهای اون مرد دقت کردم و به لبهاش دقت کردم تا مگر بتونم همانگی رو بین صدا و حرکت لبهاش تشخیص بدم و بفهمم چی داره میگه! بلافاصله من به اون مرد گفتم حرفهاتون با حرکت لبهاتون هماهنگی نداره و بعد از اون من به سردرد، سرگیجه و عدم تعادل دچار شدم و به سمت دیوار در حرکت بودم که به اون بخورم و زمین بیفتم ولی اینبار فرق داشت چون من به خواب آگاهی نسبی داشتم پس فکری رو که کرده بودم به یادم اومد و اینبار به جای اینکه به دیوار بخورم از اون رد شدم! در یک آن کل محیطی که در اون بودم محو شد و من حالت خلئ شدیدی را احساس کردم و مثل اینکه به یک باره از زیر فشار خارج بشم خودم رو در یک حالت آزادی و سبکی بی اندازه ای ببینم. بدرون اتاقم پرتاب شدم به هیچ عنوان احساس وحشت نداشتم ولی بجاش احساس تنهایی شدیدی داشتم. هیچوقت تا بحال مثل اون رو احساس نکرده بودم با تمام وجودم حس کردم تنهام. صورتم در فاصله ۱۰-۲۰ سانتیمتری از زمین اتاق قرار داشت. احساس موج بسیار شدید و صدای ارتعاش و وزوز شدیدی رو میشنیدم. زمانی که سرم رو به اطراف حرکت میدادم بیشتر میشد. من به وضوح میتونستم قالی کف زمین رو ببینم. کمی در جزئیات قالی دقت کردم و به یکباره کنترل خودم رو از دست دادم و همانطور که در هوا معلق بودم شروع به چرخش کردم. فکر میکنم برای لحظه ای خودم رو که خوابیده بودم دیدم. بعد از اون من خودم رو درون کره ای از عکسها دیدم. من میچرخیدم و به عکسها نگاه میکردم. اختلافی که این عکسها برای من داشتند این بود که من حس میکردم این عکسها عکسهایی از جاهایی واقعی هستند و کاملا زنده هستند. سعی کردم به جایی بروم ولی موفقیتی نداشت بعد از مدتی چرخش من به بدنم برگشتم.
۱. Sleep Paralysis برای اطلاعات بیشتری در این زمینه به پایگاه زیر مراجعه کنید: http://www.castleofspirits.com/sleep.html
۲.برای بدست آوردن اطلاعات بیشتری در این زمینه به زبان انگلیسی به پایگاه http://www.lucidity.com مراجعه کنید. موسس این پایگاه استفان لابرگ میباشد که یکی از محققین پیشتاز در این زمینه است و تاکنون تحقیقات علمی زیادی در این باره انجام داده است که میتوانید به قسمتی از آنها در پایگاهش دست یابید.
ادامه دارد