سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که در خردسالی دانش آموزد، مانند نقش بر سنگ است و کسی که دربزرگسالی دانش آموزد، مانند کسی است که بر آب می نگارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» راهکارهای توسعه فرهنگ مهدویت

مقدمه :
اصطلاح دکترین (Doctrine) در فرهنگ و ادبیات جامعه شناسی و سیاسی، به نظریه، آئین، یا مکتبی اطلاق می شود که براساس آن، مجموعه ای از مسائل و موضوعات خردتر تفسیر می شود. در یک دکترین، یک یا چند اصل بنیادین وجود دارد که دیگر نظریه ها با آنها معنا می یابند. در تفکراسلامی مسئله مهدویت از جمله موضوعاتی است که در کانون اعتقادات اسلامی قرار دارد و دارای موقعیت و منزلت ویژه ای است.
مبحث مهدویت در اسلام، و مبحث مصلح جهانی در ادیان به منزله فلسفه تاریخ تلقی می گردد. از این رو در اینجا ما آن را به عنوان نظریه ای اصلی و بنیادین، که بر محور آن بسیاری از اعتقادات دیگر تفسیر می پذیرند، مطرح ساخته، از آن به دکترین مهدویت تعبیر نموده ایم.
مقصود از دکترین مهدویت، نگریستن به موضوع ظهور امام عصر(ع) و حکومت جهانی ایشان، به مثابه یک تئوری جامع و فراگیر است.
آموزه مهدویت در طول تاریخ فرهنگ اسلامی همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده و هیچ آموزه دیگری به اندازه آن از اهمیت برخوردار نبوده است؛ اما علی رغم این اهمیت، متأسفانه به مثابه یک تئوری و راهکار مهم مورد توجه و دقت نظر قرار نگرفته است. از این رو بر اندیشمندان و فرهیختگان است که در این باره به ژرف اندیشی و فرهنگ سازی بپردازند تا مهدویت آنچنان که شایسته است و در متون دینی ما سفارش شده، مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که به نظر نگارنده، آموزه مهدویت در اسلام دارای منزلت دکترین اعتقادی ـ فلسفی است، در این مقاله روشهایی راهبردی برای گسترش فرهنگ مهدویت ارایه می شود. امید ما بر آن است که این آموزه دینی، علاوه بر حاکمیت بر احساسات و عواطف ما، در محیطهای علمی و پژوهشی هم شفاف سازی شود.
1. تئوری پردازی پیرامون مهدویت
آموزه دینی مهدویت دارای دامنه تاریخی است و از بنیادی ترین اصول اعتقادی مسلمانان شمرده می شود؛ و در میان دیگر ادیان نیز با عنوان مصلح جهانی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت موضوع مصلح جهانی در بین ادیان، لازم است اندیشمندان با تئوری پردازی و گفت وگوهای علمی، نقد و نظرها و نکته سنجی ها و اظهارنظرهای ژرف پیرامون این آموزه، به قوت علمی این موضوعِ بین الادیانی بیفزایند.
امروزه پیروان ادیان نتوانسته اند، دکترین مهدویت را مانند تئوریهای معاصر، عرضه کنند و به فرهنگ سازی بپردازند؛ به عنوان مثال تئوری «سوسیالیسم» بعد از انقلاب شوروی، چنان بر فرهنگ جهان اثر گذارد که نیمی از جهان را تحت سیطره خویش درآورد. به طوری که غالب عناصر فرهنگی از ادبیات سوسیالیسم تأثیر پذیرفت؛ و رمانها، فیلمها، نمایشنامه ها، آثار هنری، اقتصاد، سیاست، تولید، روابط بین الملل، فلسفه، مبارزه سیاسی، و بسیاری از دیگر زمینه های فرهنگی با تفکر سوسیالیسم آمیخته شد و از آنها قرائتی سوسیالیستی ارائه گردید. اما امروزه دامنه فعالیتهای فرهنگی ما در مورد آموزه وحیانی مصلح جهانی، بسیار اندک است و کمتر فعالیت ژرفی در این عرصه صورت گرفته است. شایسته آن است که در عرصه تبلیغ دینی، به سخنان سطحی و کلیشه ای بسنده نکنیم، تا فرزندان ما ناخودآگاه چنین تصور نکنند که اندیشه دینی یک امر فرعی و حاشیه ای است. همچنین متأسفانه نتوانسته ایم مسئله مهدویت را همچون پاره ای از مباحث علمی دیگر، مانند: هرمنوتیک، معرفت شناسی، تئوریهای حکومت، کثرت گرائی و کثرت اندیشی، سنت و مدرنیسم و... به عرصه گفت وگو و تئوری پردازی بکشانیم و زوایای گوناگون بحث را مورد نقد و نظر قرار دهیم. خارج ساختن بحث مهدویت از عرصه های سنتی و وارد کردن آن در محیطهای پژوهشی ـ علمی موجب آن می شود که مسئله مهدویت بر زندگی انسانها اثر گذاشته، آنها را با امام عصر(ع) مرتبط سازد.
2. پژوهش عمیق و علمی در تاریخ زندگی امامان(ع) از جمله امام عصر(ع)
متأسفانه باید گفت آن چنان که تاریخ زندگی پاره ای از اندیشمندان بزرگ مانند افلاطون، ارسطو، دکارت، کانت، و دیگران مورد پژوهش آکادمیک و علمی قرار گرفته تاریخ زندگی امامان معصوم مورد مطالعه و پژوهش قرار نگرفته است. از زمان حیات افلاطون تا کنون بیش از 2400 سال می گذرد. او در دوره ای می زیست که تاریخ نگاری و آثار مکتوب به ندرت به چشم می خورد و محققان درباره شخصیت او با محدویت منابع مواجه اند، اما با این حال بیش از دو هزار کتاب پیرامون اندیشه های او نوشته شده است. در مقایسه، امامان معصوم(ع) هزار سال پس از افلاطون می زیسته اند و متعلق به دوره ای هستند که تاریخ نگاری و کتاب نویسی رایج بود، لکن ما هنوز نسبت به پیشوایان دینی خود شناخت تحلیلی و منسجم نداریم و بسیاری از زوایای شخصیت آنان برای ما پنهان و مبهم مانده است.
در فرهنگ ما شخصیت امام مهدی(ع) به قدر افلاطون مورد شناسایی قرار نگرفته و ما نتوانسته ایم ارزش واقعی این انسان آسمانی را به جهانیان بشناسانیم. از این رو پیشنهاد می شود که درباره هر یک از پیشوایان، علاوه بر وقایع نگاری، به طور تخصصی به تحلیل عقلانی و اجتماعی شخصیت آنها و دوره ای که در آن می زیستند، بپردازیم، و از کلی نویسی و ساده انگاری خودداری کنیم؛ چرا که اکتفا به پاره ای از مسائل سطحی و ابتدایی درباره ائمه(ع) و نپرداختن به پژوهش ژرف و روشمندانه، موجب آن می گردد که چهره تابناک آنان مخدوش یا شخصیت آنان به طور ناقص معرفی شود.
3. دائرة المعارف، دانشنامه، ایجاد سایتهای قوی، انتشار مجله های تخصصی، فیلم سازی، و عرضه آثار ادبی و هنری
دکترین مهدویت سزاوار آن است که در قالب رمان، فیلم، نمایشنامه، و آثار هنری، در سطح جهانی ترویج شود. امروزه غربیها توانسته اند پیرامون تجربه های عرفانی بعضی از قدیسان خود فیلم بسازند و آن را ترویج کنند، اما ما هنوز نتوانسته ایم درباره امام عصر(ع) آثار هنری زیبا و ماندگار خلق کنیم.
4. بررسی و تبیین روایات و سخنان تاریخی موجود در کتابهای اعتقادی و منابع مهم اسلامی
عدم ارائه درست موضوع مهدویت یکی از عوامل مؤثر در گریز اشخاص از مسئله مهدویت، یا نداشتن باور عمیق به امام عصر(ع) است. وجود پاره ای از سخنان نادرست و بی اساس درباره شخصیت آسمانی امام مهدی(ع) موجب شده است که چهره ای غیر واقعی و اسطوره ای از ایشان ترسیم گردد و اینگونه پنداشته شود که امام مهدی(ع) شخصیتی افسانه ای است، در حالی که بنا بر اعتقاد ما، ایشان در میان ما زندگی می کنند و نسبت به زندگی ما آگاهی و اشراف دارند. این تصویر نادرست تا حدی بدین خاطر است که ما از احادیث موجود درباره امام مهدی(ع) تحلیلی درست ارایه نکرده ایم.
5. ایجاد کرسی مهدی شناسی در حوزه و دانشگاه
در تمامی دانشگاههای جهان، برای شناخت افکار اندیشمندان بزرگ، کرسیهای تدریس وجود دارد و تخصص پاره ای از اساتید، تنها تدریس افکار یک اندیشمند است؛ به عنوان مثال، برخی استادان در زمینه تدریس اندیشه های ارسطو، تبحر دارند، برخی درباره افکار کانت صاحب نظر هستند، و برخی در مورد هایدگر و... .
آیا اهمیت ارسطو و هایدگر در تاریخ فرهنگ ما از حضرت محمد(ص) و پیشوایان دین(ع) بیشتر است و آیا آنان در فرهنگ سازی و شکل گیری تمدن اثرگذارتر بوده اند؟! به اقرار همه دین پژوهان هیچ کس به سان پیامبران و شخصیتهای آسمانی در تاریخ فرهنگ و تمدن مؤثر نبوده اند. بنابراین لازم است که در دانشگاهها (دانشکده های الهیات، جامعه شناسی، ادیان و مذاهب و...) برای هر یک از امامان(ع) از جمله امام مهدی(ع) کرسی درس ویژه پیش بینی شود و افرادی پرورش یابند که درباره بزرگان هدایت و وحی صاحب نظر باشند. هم چنین لازم است در حوزه های علمیه، در زمینه امام شناسی و مهدویت همانند بسیاری از مباحث نظری ـ که شاید نسبت به این موضوعات کم اهمیت تر هم باشند ـ به اجتهاد نظری و بحثهای گسترده پرداخته شود.
حوزه های علمیه موظف هستند که درباره روایات مهدویت، بحث و بررسی کنند و مردم را از فقر فرهنگی پیرامون امام زمان(ع) نجات دهند.
در پایان، این نکته را می افزاییم که انسان پس از رنسانس، که گمان می کرد نیازمند دین نیست، ارتباط خود را با آسمان قطع کرد و همه اموری را که گمان می برد با آنها به آرامش می رسد، مانند تکنولوژی و صنعت، علوم تجربی، خردورزی، اقتصاد، فلسفه های جدید، روش شناسی علوم و بسیاری از امور را تجربه نموده، اما اینک پس از گذشت قرنها دریافته است که هیچیک از این امور نمی توانند به او کمک کنند. انسان مدرن که از راه طی شده، خسته گردیده و سرگشته از تمام آثار و ثمرات رنسانس، به دنبال جزیره های جدید و اکسیری است که به او التیام دهد و از خستگی برهاند؛ هر روزی به دنبال فردی و جماعتی می دود، اما همه آنها سرابی بیش نیستند و انسان معاصر با تمام لذتها و تنوعاتی که دارد بهت زده تر و خسته تر می شود. بنابراین، ایجاد ارتباط میان انسان معاصر و امام عصر(ع) که ذخیره هدایت خداوند است، بزرگ ترین خدمتی است که می توان به انسان خسته و سرگشته معاصر نمود. گره زدن مهدویت با انسان معاصر، از اعتقادات کلان دین، اسطوره زدایی می کند و نیز انسان مدرن را با عرصه ای جدید آشنا می سازد. از این رو سزاوار است که ادیان، متاع ارزشمند خود را به بازار اندیشه ها و دکترین ها عرضه کنند تا ببینند چگونه متاع آنان در عصر سرگشتگی ها، دلربایی می کند و دیگران را واله و بتهای سامری را محو می سازد. بیهوده نیست که ادیان، ظهور منجی را به زمانی وعده داده اند که انسان به ابتذال و طغیان کشیده می شود و سراسر وجود او سرشار از تشنگی و نیاز می گردد.
آخرین ذخیره ادیان، به اذن خداوند زمانی ظهور خواهند کرد که همه او را بخواهند؛ مصلح آخرالزمان متعلق به همه انسانهایی است که سراسر نیاز و تقاضا باشند؛ او اقیانوسی عمیق و زلال است که همه را در خود شست وشو خواهد داد و همه از آب گوارای وجودش سیراب خواهند شد. به امید چنین روزی.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/3/18 :: ساعت 9:45 صبح )
»» زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام2

نظر دانشمندان

شهید مطهری می نویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولت های شیعی معاصر خود حسن ظن داشته اند، احتمال داده اند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.(31)

اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و جلوگیری از فحشا محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وی باشد؟

آیت اللّه مکارم شیرازی نیز، درباره آمادگی های لازم برای حکومت جهانی می نویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:

1 ـ آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایی» مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تقاوت رنگ ها و زبان ها و سرزمین ها نمی تواند بشر را از هم جدا سازد...

2 ـ آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامه این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.

3 ـ آمادگی های تکنولوژی و ارتباطی: بر خلاف آن چه بعضی می پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکان پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد... سپس می افزاید معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی؛ نه برای اداره همیشگی نظام جامعه.(32)

بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.

این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد... .

منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد...(33)

مؤید این سخن، ادعیه عهد است که در آن گفته می شود:

«اللهم انی اجدد فی صبیحة یومی هذا و ما عشت من ایامی عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقی، لا احول عنها، و لا ازول ابدا».(34)

از آن برنمی گردم و آن را از بین نمی برم.

اگر از یک سو آمادگی، شرط حضور و ظهور باشد و از سوی دیگر، این آمادگی به دست خود انسان صورت گیرد، طبیعی است که انسان می تواند در تعجیل ظهور نقش داشته باشد.

نگاه قرآن

در این جا آیاتی از قرآن کریم را که به نوعی می تواند بر مسأله زمینه سازی ظهور مصلح موعود دلالت کند، یادآور می شویم. باید توجه داشت، آیاتی که بر این امر دلالت دارد، بر دو گونه است:

الف: آیات عموم

منظور از آیات عموم آیاتی است که به طور کلی و عمومی بر زمینه سازی ظهور مهدی (عج) دلالت می کند. مثل آیات دعا؛ از جمله آیه

«ادعونی استجب لکم»(35) مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم. و آیه «و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذ دعان».(36)

کننده را به هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم.

با توجه به این که از یک سو خداوند سبحان اجابت دعا را تضمین کرد و از سوی دیگر پیشوایان دین علیهم السلام به دعای تعجیل سفارش کرده اند، شکی نیست که دعا از مهم ترین عوامل زمینه ساز، برای ظهور است.

ادعیه ی تعجیل

چنان که پیش از این نیز گفته شد: به ما سفارش شده است که برای تعجیل در فرج حضرت حجت، زیاد دعا کنیم؛ «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم» برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید که فرج شما در آن است.

نکته جالب توجه در این روایت، این است که فرج امام زمان (عج) فرج ما دانسته شده است و دعا برای فرج آن حضرت در واقع دعا برای فرج و رفع گرفتاری خود ما است. به تعبیر دیگر مشارالیه ذلک، الفرج است یعنی فرج حضرت، فرج شما هم هست. برگشت اسم اشاره به قریب نیز موافق این انتخاب است. گرچه بازگشت به آثار دعا نیز چندان بی وجه نیست یعنی فرج شما در گرو آثار دعا بر فرج است.

در بسیاری از آثار رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام دعای تعجیل فرج آمده که خود بیانگر آماده سازی برای ظهور منجی است چرا که دعا افزون بر این که یاری و کمک خواستن از خداوند قادر و توانا است، موجب آمادگی فکری و قلبی شده نوعی توجه به وظایف و عهد و پیمان را به دنبال دارد. از جمله:

در دعای عهد:

«فاظهر اللهم ولیک... حتی لایظفر بشیی ء من الباطل الا مزقه و یحق الحق و یحققه،...»(37)

محقق گرداند.

و در صلوات بر آن حضرت چنین آمده است که

«اللهم صل علیه و قرب بعده و انجز وعده و اوف عهده واکشف عن بأسه حجاب الغیبة...»

خدایا درود بر او فرست. و دوری اش را نزدیک گردان و وعده اش را حتمی ساز و عهدش را وفا کن و از گرفتاریش حجاب غیبت را بر طرف فرما.

و در دعای معروف «اللهم عرفنی نفسک»، بعد از بیان شکوائیه به خاطر فقدان نبی و ولی، مشکلات دوران، فزونی دشمن و کمی دوستان، چنین آمده است:

«اللهم فافرج ذلک بفتح منک تعجله»

خدایا فرج آن را با گشایشی شتابان برسان.

و نیز آمده است که:

«اللهم انا نسألک ان تأذن لولیک فی اظهار عدلک فی عبادک...»(38)

خدایا، از تو درخواست می کنیم که به ولیّ خودت اذن دهی تا عدلت را در میان بندگانت آشکار سازد.

نکته دیگری که در این جا مطرح است این که، دعا برای تعجیل در فرج و ظهور، باید با کیفیت ویژه باشد. به دیگر سخن، باید همراه با ندبه، استغاثه(39) و صدا زدن باشد. مؤید این سخن زیارت حضرت حجت بن الحسن علیه السلام است که نام دعای ندبه به خود گرفته است که فرازی از آن دعای شریف عبارت است از:

«این بقیة الله التی لاتخلوا من العترة الطاهرة، این المعد لقطع دابر الظلمة، این المنتظر لاقامة الامت و العوج، این المرتجی لازالة الجور والعدوان، این المدخر لتجدید الفرائض و السنن، این المتخیر لاعادة الملة و الشریعة، این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده، این محیی معالم الدین و اهله، این قاصم شوکة المعتدین، این هادم ابنیة الشرک و النفاق، این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان، این حاصد فروع الغی و الشقاق، این طامس آثار الزیغ و الاهواء، این قاطع حبائل الکذب و الافتراء، این مبید العتاة و المردة، این مستأصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد، این معز الاولیاء و مذل الاعداء...»(40)

کجاست عزت بخش دوستان و خوارکننده دشمنان....

در این زیارت بر خلاف دیگر زیارت ها، سخن از کارهای انجام شده نیست، بلکه این دعا به آرمان ها و اهداف آینده نظر دارد که ضمن صدا زدن برای آمدن آن حضرت، اهداف ظهور و قیام نیز روشن می کند. در این زیارت به نحوی راز و نیاز می کند که گویا گم شده ای دارد و در پی او ناله و ندبه می کند و دعوتش می کند که هر کجا هستی، بیا.

نکته بسیار مهمی که در این جا وجود دارد، این است که این ناله و ندبه به صورت فردی چندان کارساز نیست، بلکه می بایست همگانی باشد که ما از آن به استغاثه عمومی تعبیر می کنیم و در ذیل آیه نصر بدان خواهیم پرداخت.

ب: آیات خصوص

منظور از آیات خصوص، آیاتی است که با مسأله زمینه سازی ظهور مهدی (عج) قابل انطباق است. که عبارتند از:

1 ـ آیه تناوش، که می فرماید:

«و قالوا آمنا به و انی لهم التناوش من مکان بعید».(41)

و می گویند: «به حق ایمان آوردیم.» ولی چگونه می توانند از فاصله دور به آن دسترسی پیدا کنند.

این آیه دسترسی به ایمان [از جمله مهدی] از مکان دوردست را ناممکن می داند.

طبرسی در مجمع البیان پس از تفسیر آیه می نویسد: این مربوط به جنگ بیداء [خروج سفیانی در آستانه قیام مهدی علیه السلام ] و خسف آن است؛ بدین بیان که، سپاه سفیانی به هنگام رویایی با سپاه مهدی علیه السلام می گویند: «آمنا به»، اما خداوند می فرماید: «انی لهم التناوش من مکان بعید». چگونه ممکن است این ایمانی که زمان آن منقضی شده است، به حال آنان نفعی داشته باشد.(42)

خلاصی خود قرار دادند و ایمان اضطراری که از روی خوف و وحشت باشد، ارزشی نخواهد داشت.

در مجموع می توان از این آیه استفاده کرد که اگر ایمان به مهدی علیه السلام واقعی [از جای نزدیک و قرب ولایی [باشد، می تواند عاملی برای دسترسی به آن حضرت باشد. اما چنان چه ایمانی باشد، ظاهری و [از مکان بعید، و دور از محبت و ولایت] اثری نخواهد بخشید.

2 ـ آیه تغییر، که می فرماید:

«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(43)

تغییر دهند.

علامه طباطبایی می نویسد: بین نعمت های الهی که به انسان داده شده است و بین حالات نفسانی انسان تلازم برقرار است. اگر انسان بر مبنای فطرت گام برداشت و ایمان و عمل صالح را کسب نمود، نعمت دنیا و آخرت در پی خواهد داشت، اما اگر خودشان احوال خود را تغییر دهند، خدای سبحان نیز نعمت ها را دگرگون می سازد.

ممکن است از آیه استفاده عموم نمود و گفت: بین حالات نفسانی انسان و بین اوضاع خارجی نیز تلازم وجود دارد؛ خواه نسبت به امور خیر باشد یا شر. بدین معنا که اگر جامعه ای بر ایمان و اطاعت و شکر نعمت بودند، نعمت های ظاهری و باطنی به آن ها روی می آورد و تا زمانی که حال خود را تغییر نداده اند باقی است، ولی زمانی که وضع خود را دگرگون ساخته و فکر و فسق را برگزیدند، نعمت از آنان بازپس گرفته می شود.(44)

اصلاحی در جامعه، می تواند، نویدی بر اسباغ نعمت الهی ظهور و حضور باشد.

3 ـ آیه ایمان و تقوا: چنان که می فرماید:

«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض».(45)

زمین را بر آن ها می گشودیم.

این آیه بیانگر این است که اگر افراد جامعه، خود را از رذایل اخلاقی، فکری و عملی پاک سازند و با ایمان آوردن به مبدأ، معاد، و دیگر امور، تقوای الهی پیشه کنند، همه درهای رحمت و برکت خداوند به روی آنان گشوده خواهد شد. شکی نیست که ظهور حضرت نیز یکی از مصادیق برکت است.

البته این مسئله مستلزم ایمان جمعی و نوعیِ جامعه است و رسیدن به این درجه از ایمان هر چند در جوامع بزرگ و آلوده به کفر تا حدود زیادی محال می نماید، اما در جوامع ایمانی و برای کسانی که ادعای محبت و ولایت دارند، کاری ممکن و لازم است.

4 ـ آیه یأس: می فرماید:

«حتی اذا استیأس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جائهم نصرنا».(46)

هنگام، یاری ما به سراغ آنان آمد.

در روایات نیز به مسأله یأس اشارت شده است:

«ان هذا الامر لا یأتیکم الا بعد ایاس...».(47)

این امر (ظهور) نمی آید شما را مگر پس از ناامیدی.

با این تفاوت که مفاد آیه، بیانگر یأس انبیا از گرویدن مردم، به دلیل تکذیب آنان است و مضمون روایت ناامیدی مردم از سامان پذیری امور حکایت دارد، ولی هر دو سوی قضیه، به یک امر بازمی گردد و آن هم مهیا شدن نصرت الهی برای مؤمنان و نابودی دشمنان است. اگر در داستان انبیای غضب و عذاب الهی برای یاری مؤمنان است، ارمغان ظهور مهدی علیه السلام ، نیز پیروزی مؤمنان بر جباران و ستمکاران و عاصیان است.

5 ـ آیه نصر: می فرماید:

«ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتِکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا متی نصر اللّه الا ان نصر اللّه قریب».(48)

ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید یاری خدا نزدیک است.

این آیه ضمن این که می فهماند، بهشت و از جمله بهشت حکومت مهدوی را به راحتی نمی دهند، بلکه آمیخته با مشکلات و نارسایی های بیرونی چون فقر و ناامنی و کمبودهای درونی چون بیماری و امثال این ها است، بیانگر این حقیقت است که دست یابی به رفاه، آسایش، امنیت و پیروزی، در گرو خواست عمومی است. تا بدان جا که پیامبر یک امّت نیز می باید در پس یک سلسله حوادث آزار دهنده و به قول قرآن زلزله ای دهشت زا و اضطراب آفرین، به همراه امتش دست به تضرع و دعا بردارد و از خدا تقاضای نصر نماید.

این یک استغاثه عمومی است که در موارد بسیار سخت لازم می باشد و همان گونه که پیش از این نیز یادآور شدیم، امام صادق علیه السلام پس از نقل انتظار بنی اسرائیل از موسی علیه السلام فرمود:

«هکذا انتم لو فعلتم لفرج اللّه عنا، فاما اذ لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه».

همچنین شما اگر چنین کنید، خداوند فرج ما را می رساند و اگر مانند آنان نباشید، امر (فرج) به زمان معین خود موکول می شود.(49)

و منجی است.

نتیجه گیری

از آن چه گذشت، چنین استفاده می شود که عمده ترین وظیفه هواخواهان برای زمینه سازی امر ظهور و تعجیل در فرج عبارت است از:

1 ـ دعا با شرائط ویژه؛ «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم»

2 ـ ایمان و تقوا؛ «و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض»

3 ـ دوری از گناه؛ «فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه»

4 ـ تقرب؛ «و قالوا آمنا به و انی لهم التناوش من مکان بعید»

5 ـ نومیدی؛ «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس»، و «فانه انما یجیی ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم صباحا و مساءً».

6 ـ انتظار واقعی؛ «اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم وحجب عنهم فلم یعلموا بمکانه فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً».

7 ـ دعوت به دین خدا؛ «المنتظرون لظهوره... اولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاة الی دین اللّه سرا و جهرا»

8 ـ همدل شدن دوستان؛ «و لو ان اشیاعنا و فقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا»

9 ـ سازماندهی و آماده شدن

10 ـ تشکیل حکومت تمهیدی


1. بحارالانوار، ج 53، ص 189.

2. قصص / 5.

3. انبیاء / 105.

4. اعراف/ 187.

5. رک: بحار الانوار، ج 53، ص 2.

6. احزاب / 63.

7. شوری / 18.

8. رک: بحار الانوار، ج 53، ص 2.

9. رک: البرهان فی علامات آخرالزمان، ص 78؛ منتخب الاثر، ص 310؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 115.

10. آل عمران / 104.

11. نور / 21.

12. توبه / 67.

13. رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.

14. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97.

15. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 98.

16. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 113.

17. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467.

18. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 91، و ج 52 ص 113.

19. هود / 93.

20. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 129؛ اعراف / 71.

21. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129.

22. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122.

23. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122.

24. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 95.

25. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122، و یوم الاخلاص، ص 203.

26. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 92، و حایری یزدی (بارحینی)، الزام الناصب، ج 1، ص 428.

27. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.

28. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.

29. رک: البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص 147.

30. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 131.

31. ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68.

32. رک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه السلام ص 80 تا 83.

33. رک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه السلام ، ص 100.

34. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 96.

35. غافر / 60.

36. بقره / 186.

37. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 96.

38. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 189.

39. ندب و ندبه به معنای دعوت، و غوث اغاثه به معنای یاری خواستن است. رک: المصباح المنیر، ندب و غوث.

40. رک: بحارالانوار، ج 102، ص 107.

41. سباء / 52.

42. رک: طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج 4، 398، تفسیر صافی، ج 4، 227.

43. رعد / 11.

44. رک: طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 11، ص 213 ـ 314.

45. اعراف / 96.

46. یوسف / 110.

47. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.

48. بقره / 214.

49. ر.ک، بحارالانوار، ج 52، ص 131



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/3/18 :: ساعت 9:43 صبح )
»» زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام1

اشاره

ظهور بزرگ منجی بشریت، امری مسلّم است و بی هیچ تردیدی واقع خواهد شد. آنچه مورد اختلاف است، وقت ظهور است و این که آیا ظهور، تعجیل پذیر است یا خیر؟ و آیا ما وظیفه ای برای زمینه سازی آن داریم؟ در این زمینه دیدگاه های مختلفی، وجود دارد. نویسنده مقاله، چنین می اندیشد که وظایفی بر عهده ماست که انجام آنها، موجب تعجیل در ظهور مصلح عالم می شود.

وی علاوه بر ذکر دلایل، قرآنی و روایی جهت اثبات نظر خویش، عوامل آمادگی و زمینه سازی را بر چهار نوع، تقسیم می کند: آمادگی فکری و فرهنگی؛ آمادگی اجتماعی؛ آمادگی های تکنولوژیکی و آمادگی های فردی.

دلالت برخی از آیات قرآنی، بر زمینه سازی ظهور، بحث پایانی مقاله است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اللهم انّا نشکو الیک فقد نبیّنا و غیبة ولیّنا، و شدّة الزمان علینا، و وقوع الفتن بنا، و تظاهر الاعداء و کثرة عدوّنا و قلّة عددنا.(1)

خرم آن روز که آن دلبر جانان آید درد هجران رود و چاره و درمان آید

مقدمه

بی شک در روزگاری که دنیا از ظلم، جور و بی عدالتی پر و همچون کشتی در دریای پرتلاطم، دچار امواج سهمگین شده است، و هر لحظه به خطر نابودی نزدیک تر می شود، و در معرض غرق شدن قرار دارد، جامعه بشری منتظر است تا به دست منجی و مصلحی توانا به ساحل نجات برسد، و گرنه هستی و آفرینش انسان به مقصد نهایی و کمال خویش نخواهد رسید.

این اراده الهی است که روزی آن منجی حقیقی خواهد آمد، چرا که خداوند، خود فرمود:

«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»(2)

ما می خواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.

روزی که صالحان، وارث زمین خواهند شد و آن را از چنگال طالحان و جباران رها خواهند ساخت. که فرمود:

«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»(3)

در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.

این مصلح واقعی و وارث حقیقی کسی نیست، جز مهدی موعود علیه السلام که به عنوان «بقیة اللّه»، در پس پرده غیبت به سر می برد، تا روزی که مشیت خداوندی اقتضا کند، آن حضرت ظهور و زمین را سراسر پر از عدل و داد کند.

وظایف ما برای فرج حضرت

اصل ظهور آن منجی، قطعی است و بی شک صورت خواهد گرفت، اما سخن در این است که چه باید کرد تا این حرکت سرعت گرفته و ظهور تعجیل پذیرد؟ بهتر است پرسش های اساسی را این گونه مطرح کنیم که:

آیا به طور کلی راهی برای تعجیل وجود دارد؟

آیا ممکن است با زمینه سازی مناسب، به ظهور حضرت حجة علیه السلام شتاب بخشید؟

آیا قرآن در این باره طرح و سخنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش ها، این نوشتار را در دو بخش: دیدگاه ها و نگاه قرآن مورد بررسی قرار می دهیم.

بخش نخست: دیدگاه ها

در برابر پرسش های بالا، با توجه به دیدگاه های مختلف پاسخ های چندی وجود دارد که در زیر مورد بررسی قرار می گیرد

دیدگاه نخست

ظهور حضرت حجت، مانند وقوع قیامت به اراده خداوند است و انسان ها خواه دوست آن حضرت باشند یا دشمن، هیچ نقشی در آن ندارند؛ باید نظاره گر بود تا اراده الهی بدان تعلق بگیرد و ظهور محقق گردد.

دیدگاه دوم

با توجه به حدیث «امتلاء الارض» باید در اشاعه ظلم و گسترش جور گام برداشت تا پیمانه پر شده زمینه ظهور فراهم گردد.

دیدگاه سوم

انگیزه ظهور را باید در عوامل غیبت جست و جو کرد. باید علل غیبت را مورد توجه قرار داد و موانع را برطرف کرد تا زمینه ظهور مهیا شود.

دیدگاه چهارم

باید به وظایفی که در زمان غیبت بر دوش ما گذاشته شده و از ما خواسته شده، عمل کنیم تا در ظهور و قیام حضرت حجت علیه السلام شتاب لازم پدید آید.

بررسی دیدگاه نخست

دلیل طرفداران نظریه نخست، پاره ای از روایات است؛ از جمله روایت مفضل از امام صادق علیه السلام که می فرماید «... لانّه هو الساعة التی قال اللّه تعالی: یسئلونک عن الساعة ایان مرساها، قل: انما علمها عند ربّی لا یجلیها لو قتها الاّ هو»(4)(5)

سازد.)

برخی از روایات حتی بحث از مهدی( علیه السلام ) را نیز ممنوع کرده و آن را ضلالت دانسته اند؛ چنان که در ذیل آیه: «و ما یدریک لعلّ السّاعة تکون قریبا»(6)

و چه می دانی شاید قیامت نزدیک باشد.

می فرماید:

یستعجل بها الذین لایؤمنون بها و الذین امنوا مشفقون منها و یعلمون انّها الحقّ الاّ الّذین یمارون فی الساعة لفی ظلال بعید.(7)

هستند.

راوی می گوید: پرسیدم معنای یمارون چیست؟ حضرت فرمود:

یقولون متی ولد؟ و من رأی؟ و این یکون؟ و متی یظهر، و کل ذلک استعجالاً لامر اللّه و شکا فی قضائه و دخولاً فی قدرته.(8)

شتاب کردن در کار خدا و شک در حکم و دخالت در قدرت او است.

در این دو روایت ضمن آن که ظهور حضرت حجت، را تأویل آیات قیامت دانسته و عجله در وقوع آن را ناشی از عدم ایمان تلقی کرده است، بحث و پرسش درباره آن حضرت از جمله زمان ظهور را مراء، و محاجّه، شک در قضا و دخالت در قدرت خدا می داند.

در روایت دیگری تصریح دارد به این که، امر ظهور قابل تعجیل نیست؛ چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین می خوانیم:

«ان اللّه لا یستعجل لعجلة العباد، ان لهذا الامر غایة ینتهی الیها، فلو قد بلغوها لم یستقدموا ساعة و لا یستأخرو»

خداوند به خاطر شتاب بندگان عجله نمی کند. همانا برای این کار (ظهور مهدی(عج)) زمانی است که به آن منتهی می شود. پس اگر (بندگان) آن (زمان) را طلب کنند، لحظه ای مقدم یا مؤخر نمی گردد.

بنابر این دیدگاه، انسان جز انتظار تکوینی هیچ نقشی ندارد. همانند کسی که مسافری دارد و نمی داند کجاست، باید به حکم تکوین چشم به راه باشد تا وصل محقق شود؛ زیرا مطابق اراده و مشیت مطلق الهی، انسان در این زمینه مسلوب الاختیار است، و کاری از وی ساخته نیست. نه قادر است اراده خدا را تغییر دهد و نه می تواند در برابر خواست خدا اراده ای داشته باشد. تشبیه وجه انتفاع از حضرت در زمان غیبت به خورشید در پس ابرها، می تواند مؤید این بینش باشد؛ چرا که بشر نمی تواند به سادگی ابرها را کنار زده و خورشید را نمایان سازد.

بدیهی است این دیدگاه، با همه وجهه توحیدی و معرفتی که دارد، توجیه عقلانی ندارد، و دست کم با اراده، اختیار، تشریع، تکلیف و اذن در دعا منافات دارد.

از سوی دیگر، مذمت استعجال و پرسش از حال آن حضرت، به کسانی اشاره دارد که در وجود حضرت تردید داشتند و با پرسش های پی درپی در صدد ایجاد شبهه در اصل وجود مهدی علیه السلام بودند و چه کسی می تواند بپذیرد که روایات متعددی که در معرفی آن حضرت وارد شده، مراء و محاجه باشد؟

دیدگاه دوم

روایت امتلاء که می فرماید:

«المهدی من ولدی تکون له غیبة اذا ظهر یملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما»(9)

عدل می شود؛ همان طور که پر از جور و ظلم شده است.

این روایت متواتر بین شیعه و سنی است و شکی در آن راه ندارد، اما نمی تواند توجیه کننده اشاعه ظلم، جور، فحشا، منکرات و گناهکاری باشد؛ چرا که این موضوع با روح قرآن کاملاً در تضاد است. و نه تنها با تشکیل حکومت اسلامی و اجرای حدود و احکام مخالف است، بلکه با آیات امر به معروف و نهی از منکر، تواصی، ارشاد و تبلیغ نیز ناسازگار می باشد. چرا که خواست خداوند و قرآن دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر است؛ چنان که می فرماید:

«و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»(10)

باید از میان شما، جمعی به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر دعوت کنند.

و پر کردن جامعه از ظلم و جور و گناه و فحشاء خواست شیطان و منافقان است، و این سخن قرآن است که می فرماید:

«و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر»(11)

هر کس پیرو گام های شیطان شود، (گمراهش می سازد زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می دهد.

و نیز می فرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف.»(12)

مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند. آن ها امر به منکر، و نهی از معروف می کنند.

بنابر این دیدگاه، باید بخش عظیمی از آیات قرآن و پیام آن را از کار انداخت و در مسیر مخالف آن عمل کرد تا پیمانه پر شود. در سایه شوم این نظریه همه انقلاب های آزادی بخش، جنگ ها و حتی قیام ائمه علیهم السلام محکوم و با بحران مشروعیت دچار می شود؛ برای این که به جای پر کردن پیمانه ظلم، امتلای آن را به تأخیر می اندازد.

تنها نکته ای که در این باره می توان گفت: این است که حدیث امتلاء به ظهور علایم و نشانه ها از جمله گسترش بی عدالتی، گناه و منکرات در آخر الزمان اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز ارتکاب گناه نمی باشد.

دیدگاه سوم

این که باید علت یا علل غیبت را بر طرف کرد تا زمینه ظهور فراهم آید، ابتدا باید دید علت یا علل غیبت چیست و پس از آن گفت چه باید کرد؟

دربرخی از روایات، تعابیر زیر خود نمایی می کند:

الف: عاری بودن از بیعت

چنان که در روایت رضوی( علیه السلام ) می خوانیم که «لئلا یکون فی عنقه لاحد بیعة اذا قام بالسیف».(13)

است که این غیبت خود زمینه تحقق آن ظهور است.

ب: خوف و ترس

در روایت زراره از امام صادق( علیه السلام ) می خوانیم که فرمود:

«ان للغلام غیبة قبل قیامه، قلت و لم؟ قال: یخاف علی نفسه الذبح»(14)

می ترسد.

و در روایت دیگری می فرماید:

«ان للقائم غیبة قبل ظهوره، قلت [زراره] لم؟ قال یخاف القتل»(15)

برای قائم(عج) قبل از قیامش غیبتی است. گفتم: چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسد.

این عامل نیز همانند عامل قبل، در حقیقت باعث حفظ جان آن حضرت برای تحقق قیام و ظهور است؛ نه عامل اصلی غیبت، و نمی توان با تأمین جان وی، زمینه ظهور و قیام را فراهم آورد.

ج: آزمایش الهی

اخبار متعددی دلالت دارد که از علل و عوامل غیبت، آزمایش الهی است؛ در روایتی، امام باقر علیه السلام در پاسخ به جابر جعفی می فرماید:

«هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا، حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو».

هیهات! هیهات! فرج ما واقع نمی گردد تا این که غربال شوید، سپس غربال شوید، سپس غربال شوید تا ناصافی و آلودگی برود و صاف و خالص باقی بماند.

و در روایت دیگری از امام ابوالحسن علیه السلام می خوانیم که فرمود:

«اما و اللّه لا یکون الذی تمدون الیه اعینکم حتی تمیزوا و تمحصوا، و حتی لا یبقی منکم الا الاندر. ثم تلا: ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین».(16)

تترکوا...».

هر چند عامل امتحان می تواند، از علل غیبت، یا به تعبیر دیگر حکمت آن، به شمار آید، اما این امر به دست مردم نیست تا مسیر آن را عوض کنند؛ آن هم آزمونی که ضرورتا می بایست وسیله جدا کردن سره از ناسره، و کدر از مصفا باشد. غربال کردنی که با آن، تعدادی اندک از صف اکثریت ناباب جدا شوند.

د: بی وفایی مردم

در برخی از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بی وفایی مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است. چنان که می فرماید:

«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم».(17)

از آن ها به ما می رسد.

مضمون این توقیع این است که بی وفایی شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانی تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است. این توقیع در حقیقت بیانگر چند نکته اساسی است:

1 ـ دوری از حضرت ثمره کارهای ناپسند دوستان و شیعیان است؛ «فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه».

2 ـ طولانی شدن غیبت نتیجه عدم همدلی شیعیان است؛

«و لو ان اشیاعنا و فقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا»

اگر خداوند به شیعیان (و پیروان) ما توفیق همدلی در وفای به عهد می داد، مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی افتاد.

3 ـ همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] می تواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد؛ «لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب می شد.

هـ : علل ناشناخته

بعضی از روایات ها بیانگر این نکته اند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سربسته و به طور اجمال حکمت هایی از آن را بیان کرده اند؛ دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق( علیه السلام ) است که به وی فرمود:

«ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فی غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فی غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج اللّه تعالی ذکره، ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر( علیه السلام ) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسی( علیه السلام ) الا وقت افتراقها».(18)

هنگام جدایی آن ها.

بر اساس این روایت، و به خصوص تشبیه غیبت آن حضرت با خضر و کارهایش در مصاحبت حضرت موسی( علیه السلام ) صورت گرفته است، غیبت حضرت حجت( علیه السلام ) به عنوان یک واقعیت دارای تأویل معرفی گردیده است که پس از ظهور، توسط خود آن حضرت روشن خواهد شد.

از آن چه گذشت، به خوبی روشن شد، که علل شناخته شده و علل ناشناخته یاد شده، هیچ کدام قابل تغییر نیست تا بتوان به وسیله آن، زمینه ظهور را ایجاد و یا دگرگون نمود.

آری تنها بی توجهی و بی وفایی شیعیان، قابل تغییر است که آن را هم می توان در قالب وظیفه دعا و انتظار فرج که ـ پس از این در دیدگاه چهارم بدان خواهیم پرداخت ـ درمان و در ایجاد زمینه ظهور گامی برداشت.

دیدگاه چهارم

احادیث و اخبار رسیده از ان حکایت دارد که همان گونه که مردم در عصر حضور دیگر ائمه نسبت به امام حاضر وظایفی بر عهده داشته و ادا می کردند، در عصر غیبت نیز، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسأله غیبت وظایفی بر دوش دارند و باید ضمن وصول به اجرا و ثواب گام هایی نیز در زمینه ظهور بردارند.

وظایف عصر غیبت

با توجه به مجموع روایات، وظایف زیر استنباط می شود:

الف: صبر

در روایتی امام رضا علیه السلام می فرماید:

ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی «فارتقبوا انی معکم رقیب».(19) و قوله عزوجل: «فانتظروا انی معکم من المنتظرین،(20) فعلیکم بالصبر، فانه انما یجیی ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».(21)

انتظارم». همانا فرج پس از ناامیدی می آید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.

تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است.

ب: انتظار

هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم می شود، ولی درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشرده اند؛ در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج».(22) برترین اعمال امت من انتظار فرج است. علی علیه السلام در پاسخ کسی که از وی پرسید: «ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟» فرمود: «انتظار الفرج».(23) کدام عمل نزد خداوند محبوب تر است. فرمود: انتظار فرج. در روایت دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید:

«اقرب ما یکون العبد الی اللّه عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً».(24)

شام منتظر فرج او باشند.

پر واضح است که انتظار بر دو قسم است:

انتظار تکوینی

انتظار تشریعی

در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیش تر به شکل منفی و همراه با سستی صورت می گیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد( علیه السلام ) است که می فرماید:

«المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالی ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول اللّه صلی الله علیه و آله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الی دین اللّه سرا و جهرا».(25)

راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.

منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.

اگر منتظر منفی دست بر دست می گذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمی کند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود می افزاید، خود را آماده ظهور می نماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.

چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.

ج: دعا

در برخی روایات عمده ترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانسته اند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».(26)

این دعا شرایطی دارد، که پس از این بدان خواهیم پرداخت.

د: انقطاع

در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس... همانا این امر (ظهور مهدی (عج) نمی آید شما را مگر پس از ناامیدی».(27) و در روایت دیگری از امام رضا علیه السلام می فرماید «فانه انما یجیی ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».(28) همانا فرج پس از ناامیدی می آید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند.

این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرت های غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدی جو و مهدی خواه نخواهد بود.

با توجه به آن چه گذشت، می توان گفت: دیدگاه چهارم بیش از بقیه نظریه ها قابل پذیرش است؛ لذا آن را در بخش دوم مورد بررسی بیش تر قرار می دهیم.

بخش دوم: عوامل زمینه ساز ظهور

در این بخش از نوشتار، دوباره پرسش را این گونه مطرح می کنیم که آیا در خصوص زمینه سازی برای ظهور، دلیلی وجود دارد؟

در پاسخ می توان گفت: برخی از روایات به طور کلی بر این مطلب دلالت دارند؛ از جمله روایتی که طبرانی و ابن ماجه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند که فرمود: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه».(29)مردمی از مشرق خروج می کنند و زمینه حکومت مهدی (عج) را آماده می سازند. و در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم که درباره طولانی شدن عذاب بنی اسرائیل می فرماید:

«فلما طال علی بنی اسرائیل العذاب ضجوا و بکوا الی اللّه اربعین صباحا فاوحی اللّه الی موسی و هارون یخلصهم من فرعون فحطّ عنهم سبعین و مأة سنة، قال [الراوی[ فقال ابوعبداللّه هکذا انتم لو فعلتم لفرج اللّه عنا، فاما اذ لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه».(30)

می رسد.

این روایت به صراحت بیان می کند که اگر درست اقدام شود، می توان طول غیبت را کاهش داد.

از نظر عقلایی نیز می توان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور «بغتة» و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمی توان گفت بدون هیچ زمینه ای انجام می شود.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/3/18 :: ساعت 9:42 صبح )
»» موعود ادیان

 

مصلح موعود در اقوام مختلف جهان

مسئلة عقیده به ظهور مصلحی جهانی در پایان دنیا امری عمومی و همگانی است و اختصاص به هیچ قومی و ملتی ندارد. سرمنشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار علاوه بر اشتیاق درونی و میل باطنی هر انسان ـ که به طور طبیعی خواهان حکومت حق و عدل و برقراری نظام صلح و امنیت در سرتاسر جهان است ـ نویدهای بی شائبة پیامبران الهی در تاریخ بشریت به مردم مؤمن و آزادی خواه جهان است.

تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران مأموریت خود به عنوان جزئی از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخرالزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیری کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم می سازد که همة اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشه های متضادی که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر می برند.

اینک برای این که دربارة این موضوع سخنی به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصری از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا می آوریم.

1. ایرانیان باستان معتقد بودند «گرزاسپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.2. گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که«کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالودة فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.

3. نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند.

4. نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند.

5. اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکوکرالیویچ» را داشتند.

6. برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.

7. ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که «ارتور» روزی از جزیرة «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.

8. اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.

9. سلت ها می گویند: پس از بروز آشوب هایی در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.

10. اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی می رسد، جنگ های جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می شود.

11. اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور «بوخض» هستند.

12. اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.

13. چینی ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات می دهد.

14. زرتشتیان معتقدند که «سوشیانس» (نجات دهندة بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.

15. قبایل «ای پوور» معتقدند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.

16. گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند.

17. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستادة خدا در آخرالزمان در کنار رودخانة خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند.

18. ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.

19. یونانیان می گویند: «کالویبرگ» نجات دهندة بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد.

20. یهودیان معتقدند که در آخرالزّمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت می کند. او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارد در صورتی که تورات کتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.

21. نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و می گویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.1

آنچه از نظر گذشت ـ گرچه همة آنها با حضرت مهدی(ع) کاملاً تطبیق نمی کند و حتی برخی از آنها اصلاً با مهدی موعود اسلام وفق نمی دهد ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت می کند و آن اینکه: این افکار و عقاید و آرا که همة آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیت است که همة آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق دوردست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلیاتی از نویدهای مهدی موعود و «مصلح جهانی» در میان ملت ها به جای مانده است.

البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادی، خود بر اهمیت موضوع می افزاید، و مسئلة «مهدویت» و ظهور مصلح جهانی را قطعی تر می کند.

 

اسامی موعود در کتب مذهبی

اینک قسمتی از اسامی مبارک منجی موعود را که با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر می گذرانیم: «صاحب» در صحف ابراهیم(ع)، «قائم» در زبور سیزدهم، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم، «ماشیع» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی، «مهمید آخر» در انجیل، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بندة یزدان» هم در زند و پازند، «لند بطاوا» در هزارنامة هندیان، «شماخیل» در ارماطس، «خوراند» در جاویدان، «خجسته» (اصمد) در کندرال فرنگیان، «خسرو» در کتاب مجوس، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر، «پرویز» در کتاب برزین آذرفارسیان، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان، «کلمة الحق» و «لسان صدق» در صحیفة آسمانی، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال، «بقیة الله» در کتاب دوهر، «قاطع» در کتاب قنطره، «منصور» در کتاب دید براهمه، «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونی، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا، «فرخنده» (محمد) در کتاب وشن جوک، «راهنما» (هادی و مهدی) در کتاب پاتیکل، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)، «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زرتشتیان، در کتاب شابوهرگان کتاب مقدس «مانویه» ترجمة «مولر» نام «خرد شهر ایزده» آمده که باید در آخرالزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد، «فیروز» (منصور) در کتاب شعیای پیامبر.2

علاوه بر اینها اسامی دیگر نیز برای موعود مبارک در کتب مقدس اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداری نمودیم.

اسامی مقدسی چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیةالله» که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و این خود بیانگر این واقعیت است که موعود همة امت ها و ملت ها، همان وجود مقدس حضرت مهدی(ع) است.

 

موعود در دین یهود

چنانکه در آثار «دانیال نبی» مسطور است، عبارت از بیان این معنا است که در آخرالزمان حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید.

شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت موج می زند. یهودیان در سراسر تاریخ محنت بار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزی موعود (مسیحا) بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانروای جهان گرداند.

در سراسر تاریخ بنی اسرائیل، کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد ساده لوح، بر مشکلات آنان افزودند. امّا در این میان حضرت عیسی بن مریم ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بسیار بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بی شماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد.

با توجه به مطالب یاد شده، روشن می شود که اصل ظهور منجی جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت و مسلم است. در عین حال بغض و کینة آنان نسبت به همة ادیان ـ خصوصاً مسیحیت ـ قابل انکار نیست. از آرزوهای یهود آن است که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همة بشریت مسلط شوند و همة ملل و اقوام دنیا تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به این نکته ضروری است که مسئلة منجی جهانی صبغة یهودیت یا نژاد یهودی ندارد.

از نظر این نویسنده، عدة قلیلی از سیاسیون یهود با سوء استفاده از این عقیده، رژیم اسرائیل را در سرزمین فلسطین، به منظور زمینه سازی ظهور مسیح ایجاد کردند. آنان احساسات یهودیان را برای سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را برای ایجاد آبادی های یهودی نشین تشویق کردند.

در مقابل، عدة کثیری از یهودیان، پندار جعلی یاد شده را رد می کردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست می آید. سرعت بخشیدن به دوران رهایی از طریق ایجاد مهاجرنشین های یهودی در فلسطین، نقض آشکار شریعت به شمار می رود.3

 

موعود در دین مسیحیت

همان طور که نجات دهندة پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیع) است که جهان را درخشان و با شکوه می سازد، به اعتقاد مسیحیان نیز مسیح(ع) نجات بخش است. البته برای زمان ظهور حضرت مسیح(ع) تاریخ مشخصی در بشارت انجیل نمی یابیم و از این جهت شباهت دقیقی با اعتقاد اسلامی دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجیل می خوانیم:

امّا آن روز و آن ساعت را نمی داند کسی از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر.4

بر اساس بشارت فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(ع) به دنبال قیام حضرت قائم(ع) در «فلسطین» آشکار خواهد شد و به یاری آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وی تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامی حضرت مهدی(ع) گردند. از این رو، در آخرین روزهای زندگی ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارش های اکیدی دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و هوشیاری و آمادگی فرموده است.

اینک متن برخی از آن بشارات که در انجیل آمده است:

پس بیدار باشید؛ زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما می آید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه می دانست در چه پاس از شب دزد می آید، بیدار می ماند و نمی گذاشت که به خانه اش نقب زند. پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانة خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید او را در چنین کاری مشغول یابد.5

نظیر این پیشگویی در انجیل لوقا نیز آمده است6: مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(ع) نیست، زیرا مطابق نوشتة جیمز هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسی مسیح(ع) قابل تطبیق است ولی50 مورد دیگر از نجات دهنده ای سخن می گوید که در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال کسی اطلاع ندارد. که او کسی جز حضرت مهدی(عج) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.

به طوری که می بینیم فرازهایی از عهد جدید با روایات اسلامی وجوه مشترک فراوانی دارد که از آن جمله است: نزول حضرت عیسی(ع)7، صیحة آسمانی، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن او بر فراز ابر و ربوده شدن یاران حضرت ولی عصر(ع) از محراب ها و رختخواب های خود و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همة این موارد در احادیث اسلامی آمده و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.

 

موعود در دین زرتشت

موعود زرتشت یا «سوشیانس» ـ که در فارسی «سوشیانت» و گاه به صورت جمع «سوشیانس ها» آمده ـ نجات بخشی است که «اهورامزدا» به مردمان نیک وعده داده شده، و وظیفه اش پاییدن و نگهبانی جهان راستی است. جهانی که اندکی پیش از رستاخیز آراسته خواهد شد و در آن راست گو بر دروغ گو چیره خواهد شد. جهانی که در آن حق غالب است و باطل و دروغ مغلوب.8 «از این جهت سوشیانس (نامیده خواهد شد) زیرا که سراسر جهان مادی را سود خواهد داد.»9

سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیرخواه. این برگزیدة الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفه اش به شیوة معجزه آسایی در دریاچه نگهداری می شود و مادر او دوشیزه ای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیت الهی در صفات و ویژگی ها شباهت خاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت. در انتها به شباهت هایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی(عج) و سوشیانس وجود دارد.

در میان کتب زرتشتیان، گات ها یا سرود های زرتشت قدیمی ترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمان های زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مسئلة «منجی» نظریه هایی چون نظریات شیعه دارد. در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمی خورد.

زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هر یک به فاصلة هزار سال از دیگری ظهور خواهد کرد و به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر» به معنی پرورانندة قانون و «هوشیدار ماه» به معنی پرورانندة نماز و نیایش و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو می شود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده می شوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت.

بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به مادر گرامی حضرت مهدی(ع) دارد10. مادر حضرت مهدی(ع) دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.

در بخش «گات ها» که یکی از بخش های چهارگانة اوستا است (بندهای 8 و 9) نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) و سیطرة جهانی آن حضرت و قیام شکوهمند او را داده است. از این روز به نام «بامداد روز» یاد شده است.

جاماسب، در کتاب معروف خود جاماسب نامه که حوادث گذشته و آیندة جهان در آن ثبت شده، و احوال پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان می کند، ضمن مطالبی که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو می نماید در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) و دولت جاودانة حضرت مهدی(ع) و رجعت گروهی از اموات مطالبی گفته، آنگاه دربارة ظهور مبارک حضرت مهدی(ع) چنین می گوید:

و از فرزندان دختر آن پیامبر [عرب که آخرین پیغمبر باشد] که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل باشد و بعد از پادشاهی او دنیا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوه ها کنده شود و اهریمن کلان را که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد.

و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد و بدان را سزا دهد و بسیاری از خوبان و پیغمبران زنده شوند و از بدان گیتی و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنه ها در دین کرده باشند و خوبان بندگان یزدان را کشته باشند و همة متابعان و تبه کاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد.

و ظهور او در آخر دنیا باشد... و خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند و شهرهای عمّان خراب شود و به دست سلطان تازیک، پس او خروج کند و جنگ کند و دجال را بکشد.

و برود و قسطنطنیه را بگیرد و علم های ایمان و مسلمانی در آنجا برپا کند و عصای سرخ شبانان باهودار (که موسی(ع) باشد) با او باشد و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود.

و همة جهان را یک دین کند و دین گبری و زرتشتی نماند و پیغمبران خدا و حکیمان و پری زادان و دیوان و مرغان و همة اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرویان در خدمت او باشند».11

در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازه ای رایج بوده است که حتی در موقع شکست های جنگی و فراز و نشیب های زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهندة مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات می دادند.

شاهد صادق این گفتار اینکه، در جنگ قادسیه پس از درگذشت رستم فرخ زاد ـ سردار نامی ایران ـ هنگامی که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، با افراد خانوادة خود آمادة فرار می شد به هنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داد و گفت:

هان ای ایوان! درود بر تو باد، من هم اکنون از تو روی برمی تابم تا آنگاه که با یکی از «فرزندان خود» که هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوی تو برگردم.

سلیمان دیلمی می گوید، من به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جملة «یکی از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:

او مهدی موعود(ع) و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور می کند. او ششمین فرزند دختری یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او است.12

در حال حاضر در میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخ پوستان آمریکا، پندار مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است.13

اینکه ما می بینیم همة انسان ها در همة زمان ها می جوشند و به دنبال روزی بهتر، در انتظار تحقق پیروزی نهایی به سر می برند و فریادرسی را به یاری می طلبند، خود دلیل قاطعی بر ریشه دار بودن این تمایل باطنی و خواست درونی و فطری بودن انتظار موعود مبارک که حقیقت آن در مهدویت متجلی است، می باشد.

 

پی نوشت ها:

1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سید اسدالله هاشمی شهیدی)

2. هاشمی شهیدی، همان، صص 46 ـ 47.

3. همان، صص 164 ـ 165.

4. ترجمة اناجیل اربعه، میرمحمد باقر خاتون آبادی، انتشارات نقطه.

5. کتاب مقدس، انجیل متی، ص 41، باب 24، بندهای 1 ـ 8، 23 ـ 28، 29 ـ 37 و 42 ـ 46.

6. کتاب مقدس، انجیل لوقا، ص 16، باب 12، بندهای 35 و 37 ـ 40.

7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.

8. یسنا 48، باب 1 و 2.

9. همان، بخشی از بند 129 فروردین یشت.

10. صد در نصر و صد در بندهش، نوشیروان دارابار بهمن، ص 35.

11. لعمات النور، ج 1 صص 23 ـ 25.

12. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 164.

13. هاشمی شهیدی، همان.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/3/18 :: ساعت 9:41 صبح )
»» روزنه های امید در عصر غیبت

 

وضعیت جهان پیش از ظهور امام عصر(ع) به گونه ای است که شاید انسانهایی را به یأس بکشاند؛ چنانکه بعضی از روایات اشاره به همین موضوع داشته و رواج هرج و مرج، ناامنی، شیوع بیماری و گرسنگی و... را به عنوان ویژگیهای این دوران برشمرده اند؛ لیکن روایات دیگری نیز وجود دارد که در آنها به نکات روشن و روزنه های امید برای شیعیان و انسانهای مؤمن و متعهد اشاره شده است.

برخی از روایات درباره مؤمنانی سخن میگوید که هیچگاه زمین از آنان تهی نمیشود و آنان در شرایط سخت پیش از ظهور نیز در سراسر جهان حضور دارند. روایاتی هم به نقش علما و دانشمندان اسلامی در زمان غیبت اشاره دارند که هر از چند گاه یکی از آنان موجب دگرگونی در جامعه و حفظ دین خدا میشود. در بعضی از روایات معصومین(ع) نیز از نقش ویژه شهر قم پیش از ظهور امام زمان(ع) یاد شده است.

 

1. نقش مؤمنان حقیقی

بعضی از روایات در پاسخ کسانی آمده است که گمان میکردند روزگاری خواهد رسید که جامعه از وجود انسانهای مؤمن تهی و بی بهره شود. امام(ع) این گمان را نفی کرده و از وجود مؤمنان در هر روزگاری خبر داده است:

زید زراء میگوید:

به امام صادق(ع) عرض کردم: میترسم ما از مؤمنان نباشیم. امام فرمود: چرا چنین فکر میکنید؟ گفتم: زیرا میبینم در میان ما کسی نیست که برادرش را بر درهم و دینار مقدم دارد، ولی این را میبینم که درهم و دینار را به برادر دینی - که ولایت امیر مؤمنان(ع) ما را به دور یکدیگر به گرد آورده - ترجیح میدهیم. امام صادق(ع) فرمود: این چنین نیست که میگویی شما اهل ایمان هستید لیکن ایمان شما کامل نمیشود تا هنگامی که قائم آل محمد(ع) قیام کند. در آن هنگام خداوند خفرَد شما را نیز کامل میکند و شما مؤمنان کامل میشوید. سوگند به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست که در سراسر جهان، انسانهایی هستند که همه دنیا در نظرشان با پر پشه ای برابری نمیکند.1

 

2. نقش علما و دانشمندان شیعه

هرگاه ابرهای سیاهی و جهل سایه خود را بر جوامع بشری گسترانده است دانشمندان و علمای دینی مسؤولیت خود را در جهت زدودن جهل و نادانی از اندیشهها و فساد و تباهی از دامن مردمان، به خوبی انجام داده اند. طبق روایات، علما در آخرالزمان این نقش را به خوبی ایفا میکنند. امام هادی(ع) در این زمینه میفرماید:

اگر در دوران غیبت قائم آل محمد(ص) دانشمندانی نبودند که مردم را به سوی او هدایت و راهنمایی کنند و با حجتهای الهی از دینش دفاع نمایند و شیعیان ضعیف را از دامهای شیطان و پیروانش رهایی داده و از دام ناصبیها (دشمنان اهل بیت) نجات بخشند کسی در دین خدا پا برجا نمیماند و همه مرتد میشدند؛ ولی آنان رهبری دلهای شیعیان ضعیف را با قدرت در دست گرفته و حفظ میکنند؛ چنانکه ناخدای کشتی سکان و فرمان کشتی را نگاه میدارد. بنابراین آنان نزد خدا والاترین انسانها هستند.2

رسول خدا(ص) پیرامون زنده کننده دین در هر قرن میفرماید:

خداوند بزرگ برای امت اسلام در آغاز هر قرن شخصی را برمی انگیزاند تا دین را احیا و زنده نماید.3

اینگونه روایات با صراحت به نقش علما در روزگار غیبت اشاره کرده و به خنثی شدن توطئه شیطانها و تجدید حیات دین به دست دانشمندان تصریح میکند.

اثبات این مطلب در روزگار ما به دلیل و برهان نیاز ندارد. نقش حضرت امام خمینی(ره) در از بین بردن نقشههای شوم دشمنان - که اساس دین را در جهان معاصر در معرض خطر قرار داده بودند - بر کسی پوشیده نیست. عزتی که اسلام در این عصر یافته به برکت انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار آن حضرت امام خمینی است.

 

3. نقش شهر قم در آخرالزمان

آنگاه که جامعه بشری به سوی انحطاط و تباهی پیش میرود روزنه امیدی نمایان میگردد، مردمی پرچمدار نور در دل تاریکیها میشوند. شهر قم در آخرالزمان این نقش را بر عهده دارد. روایات بسیاری وجود دارد که در آنها این شهر مقدس و انسانهای وارستهای که در آن وجود خود را از چشمه زلال مکتب اهلبیت سیراب کرده و رسالت ابلاغ پیام را برعهده گرفته اند، ستایش شده اند.

ائمه معصومین(ع) درباره قم و نقش آن در نهضت فرهنگی زمان غیبت امام زمان سخنانی دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:

3-1 - قم حرم اهلبیت: از برخی روایات برداشت میشود که قم و اهل آن نشانه و الگوی تشیع و ولایت بوده و خواهند بود، از این رو هر کس را که می خواستند دوستدار اهلبیت و علاقهمند به آنان معرفی نمایند او را «قمّی» خطاب میکردند. چنانکه در روایتی آمده است:

گروهی خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شدند و گفتند:ما از مردم «ری» هستیم، حضرت فرمود: آفرین به برادرانمان از «اهل قم». آنان چند بار تکرار کردند: ما از «ری» خدمت شما رسیده ایم. حضرت نیز سخن نخست خود را تکرار میکرد. آنگاه فرمود: حرم خداوند مکه است؛ برای رسول خدا نیز حرمی در مدینه است؛

کوفه حرم امیرالمؤمنین است و حرم ما (اهل بیت) شهر قم است. و به زودی دختری از فرزندانم به نام فاطمه در آن دفن میشود، هر کس او را (با معرفت) زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود. راوی میگوید: «امام صادق این سخن را هنگامی بیان فرمود که هنوز امام کاظم متولد نشده بود».4

در روایت دیگری به نقل از «صفوان» آمده است:

روزی نزد (ابوالحسن) امام کاظم بودم و سخن از مردم قم و میزان علاقه و دلبستگی آنان به حضرت مهدی(ع) به میان آمد. امام هفتم فرمود: «خداوند آنان را رحمت کند و از آنان خشنود باشد».

آنگاه ادامه داد:

بهشت هشت در دارد که یکی از آنها برای مردم قم است، در میان شهرها و کشورها، آنان نیکان و نخبگان شیعیان ما هستند. خداوند ولایت و دوستی ما را با طینت و سرشت آنان آمیخته است.5

ائمه معصومین(ع) شهر قم را از ابتدا، پایگاه عاشقان اهلبیت و حضرت مهدی(ع) میدانستهاند و شاید دری از بهشت که به شهر قم اختصاص دارد، باب المجاهدین یا بابالاخیار (درب نیکان) باشد؛ چنانکه در روایت نیز به اهل قم، «نیکان شیعه» گفته شده است.

3-2 - شهر قم، حجت بر دیگران: خداوند در هر زمان، انسانهایی دارد که بر دیگران حجتاند و چون آنان در راه خدا قدم برداشته و برای اعتلای کلمه الله مبارزه میکنند، خداوند یاور آنان خواهد بود و شر دشمنان را از آنان دور میکند. در زمان غیبت امام عصر(ع) قم و مردم آن بر دیگر انسانها حجت هستند.

امام صادق(ع) میفرماید:

گرفتاریها و مشکلات از قم و مردمش به دور است و روزگاری خواهد رسید که قم و مردم آن حجت بر همه مردمان باشند و آن هنگام ظهور حضرتش میباشد و اگر چنین نبود زمین اهلش را فرو میبرد.

به یقین فرشتگان، گرفتاریها را از قم و مردمانش دور میکنند و هیچ ستمگری قصد قم را نمیکند مگر آنکه خداوند کمرش را میشکند و او را گرفتار درد، مصیبت یا دشمن میگرداند. خداوند نام قم و مردم آن را از یاد ستمگران میبرد چنانکه آنان یاد خدا را فراموش کرده اند.6

3-3 - مرکز نشر فرهنگ اسلامی: یکی دیگر از موارد قابل توجه در روایات این است که شهر قم در روزگار غیبت به عنوان مرکزیتی برای رساندن پیام اسلام به گوش مستضعفان زمین درخواهد آمد و علما و دانشمندان دینی آن حجتی بر جهانیان خواهند شد.

امام صادق(ع) در این باره میفرماید:

به زودی شهر کوفه از مؤمنان تهی میگردد و علم و دانش از آنجا رخت برمی بندد و چون ماری که در گوشهای چنبره زده است محدود میگردد و آنگاه علم در شهری که به آن قم میگویند آشکار میشود و این شهر پایگاه علم و فضیلت و معدن دانش و کمال میگردد به گونهای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری) نمیماند که از دین آگاهی نداشته باشد - حتی زنان پرده نشین - و این زمان در نزدیکی ظهور قائم ما خواهد بود.

خداوند، قم و مردمش را جانشینان حضرت حجت قرار میدهد و اگر چنین نبود زمین اهلش را فرو میبرد و حجتی بر زمین نمی ماند. علم و دانش از شهر قم به شرق و غرب جهان سرازیر میشود و بر جهانیان تمام میگردد به گونهای که هیچ شخصی نمیماند که دین و دانش به او نرسیده باشد. آنگاه حضرت قائم ظهور میکند و عذاب الهی بر کافران به دست آن حضرت فرو می آید؛ زیرا خداوند از بندگان انتقام نمیگیرد مگر هنگامی که حجت بر آنان تمام شده باشد.7

در روایت دیگری آمده است:

اگر مردم قم نبودند دین از بین میرفت.8

 

پینوشتها :

1 . بحارالانوار، ج67، ص351.

2 . تفسیر امام عسکری، ص344؛ الإحتجاج، ج2، ص260؛ بحارالانوار، ج2، ص6.

3 . سنن ابی داود ج4، ص104؛ جامعالأصول، ج12، ص63؛ کنزالعمال، ج12، ص193.

4 . بحارالانوار؛ ج60، ص217.

5 . همان، ص216.

6 . همان، ص213.

7 . سفینهالبحار، ج2، ص445؛ بحارالأنوار، ج60، ص213.

8 . بحارالأنوار، ج60، ص217



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 93/3/18 :: ساعت 8:47 صبح )
»» ثمره امتحانات الهى‏

به این نکته باید توجه کنید که امتحان حضرت حق مانند امتحان مدارس در دنیا نیست که براى معلم شاگردان درس‏خوان از تنبل معلوم شوند، خداى جهان بى ‏امتحان به وضع ظاهر و باطن تمام هستى آگاه است، این امتحان فقط براى خود انسان و جهت رشد و کمال و شکوفایى استعدادهاى اوست، چیزى که هست انسان باید با آشنایى و توجه به قواعد الهى و حلال و حرام خداوندى و روح خدایى و اخلاق حسنه با ابتلائات و آزمایش‏ها برخورد کند، تا محور آزمایش را بر اثر این معرفت و حوصله صد در صد به نفع خود برگرداند، در صورت جهل به معارف انسان در برخورد به حوادث چه نعمت چه شدت نه این که نمى ‏تواند از حادثه استفاده کند، بلکه در برابر حادثه از پاى درآمده و به شکست مفتضحانه دچار خواهد شد، اگر حادثه نعمت است از پى نعمت مست شده و لا ابالى و بى‏دین و طاغى خواهد شد، اگر شدت است براى رفع آن ممکن است دچار دین‏ فروشى، شرف فروشى و افتادن در دامن دشمن گردد.

در هر صورت انسان از حادثه و بلا و ابتلا و آزمایش چاره‏ اى ندارد و فکر این که آزمایش نشود را از خود باید جداً دور کند.

به فرموده امام على علیه السلام: در هنگام امتحان است که آدمى سربلند یا سرافکنده مى ‏شود.

[أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ‏ یَذَّکَّرُونَ‏].

آیا نمى ‏بینند که در هر سال یک بار یا دو بار [به وسیله جهاد یا پیش‏آمدهاى دیگر] آزمایش مى ‏شوند، ولى نه توبه مى‏ کنند ونه پند مى ‏گیرند.

در برخورد صحیح به ابتلائات الهى و آزمایش‏هاى ربانى، انسان داراى قدرت روحى و بینش عقلى و صفاى نفس و سلامت قلب و نفس مطمئنه و مالکیت بر هوا و نیز راهبر و راهنماى دیگران مى ‏گردد.

[وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً].

 

و [یاد کنید] هنگامى که ابراهیم را پروردگارش به امورى [دشوار و سخت‏] آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش [به خاطر شایستگى ولیاقت او] فرمود: من تو را براى همه مردم پیشوا و امام قرار دادم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/3/17 :: ساعت 8:6 صبح )
»» تصمیم جدى بر گمراه کردن مردم‏

خداوند مهربان خاک مرده را تدریجا، و با عبور دادن آن از کانالهاى مختلف تبدیل به موجودى بنام انسان کرد، و او را با هویت احسن تقویمى به دنیا آورد، تا شاغل مقام خلافت و نایب منابى از جانب حضرت حق گردد، و در ظرف وجود او دانش و بینش تجلى کند، و چراغ پرفروغ هدایت در قلبش روشن گردد، و همه این شئون را زیر نظر وحى و تعلیمات پیامبران و امامان و عالمان ربانى و دلسوز هزینه عبادت کند، و با داشتن ا ین سرمایههاى عظیم که نتیجه استعدادهاى اوست، سفره حیات طیبه را در پهنه زمین بگستراند، و در کره خاکى تا مدتى معین در سایه امنیت، و بدون خوف و حزن زندگى کرده، و پس از به پایان بردن این زندگى محدود با کولهبارى از کمالات و ارزشها، و ایمان و عمل صالح و اخلاق حسنه، و با بجا گذاردن انواع خیرات و مبرات از خود به جهان دیگر براى ادامه زندگى اصلى و حیات ملکوتى در بهشت برین به صورت جاودانه سفر کند، و نزد خالق مهربانش در کمال سلامت و عافیت از رزق مادى و معنوى او به هر صورت که بخواهد بهرهمند شود.

ابلیس و ابلیسیان، شیطان و شیطانصفتان که منافع و خواستههاى خود را در برابر مقام خلافت و دانش معنوى و معرفت دینى، و هدایت الیه، و عبادت انسان، و پروازش به فضاى ملکوت، و ادامه راهش تا رسیدن به رضایت الله و جنت الله در خطر دیده و میبینند، از زمان ورود انسان به زمین در برابر او و شئون معنویاش جبهه گرفته در راه او دام وسوسه و شبهه افکنى قرار داده، و به مکتبسازى در برابر فرهنگ الهى برخاسته، و براى تحمل افکار و آراء و عقاید و فرهنگ باطل خود به انسان، و دور کردنش از راه خدا، و دستبرد زدن به مقام خلافتش، و جدا نمودنش از علوم معنوى و معرفت دینى، وست نمودنش از عبادت و بندگى که مایه ظهور همه کمالات و ارزشهاست، تشکیل دولت و حکومت در برابر حاکمیت تشریعى خدا دادند، و با بکار گرفتن ابزار و وسائل به تناسب هر دوره، به گمراه کردن همه انسانها اگر موفق شوند، همت گماشتند.

ابزار امروز این ابلیسیان و شیطانصفتان ماهوارهها، سایتها، روزنامهها و مجلات، بنگاههاى خبرى، و انواع فیلمهاى محرک شهوات، و استخدام افرادى تحت عنوان پرفسور، دکتر، فیلسوف که با گرفتن دستمزدهاى گزاف براى تحمیل گمراهى، با برچسب علم، فلسفه، جامعهشناسى، روانکاوى، روانشناسى، اقتصاد، سیاست میباشد، و در دورهاى مختلف و در این دوره، بسیارى از بندگان خدا را که در مرحله اول داراى هدایت عقلى و خطرى، سپس دارنده هدایت تشریعى‏ گرچه در حد ضعیفى بودند به انحراف و گمراهى کشیده، و از آنان حیوانى شهوتران و شکمچران ساخته، و همه منحرفان و گمراهشدهها را در هر لباس عمله خود نموده، تا عمده دسترنج آنان را به جیب خود ریخته، و از این طریق به آرزوهاى باطل خود رسیده، و به صورت آزاد و بدون قید و شرط به ارضاء شهوات خود برسند، و پاى حکومتشان را در کشور خود و دیگر کشورها محکم و استوار و بلکه ثابت و پا برجا نمایند.

راى اثبات این موضوع دلیل چندانى لازم نیست، شما به حکومت انگلستان این شیطان مجسم از قرن دهم هجرى تا الآن که اوائل قرن پانزدهم هجرى است بنگیرید، و زحمت خواندن چند کتاب را در رابطه با این حکومت استعمارگر و این گرگ سیرناشدنى به خود بدهید تا بر شما روشن شود که چگونه اکثر ملتهاى حدود صد کشور را در شرق و غرب به گمراهى و جهالت، و تعصب جاهلانه و ناسیونالیزم قومى کشیده، و چراغ فرهنگ و آداب و رسوم مثبت آنان خاموش، و ناموس آنان را به پردهدرى و بیعفتى دچار ساخته، و نظام خانواده را فرو ریخته، و با وسوسه و شبههافکنى، و با لغات دهن پرکن پرازایسم به توسط اساتید در خدمت استعمار، آنان را در خواب عمیق فرو برده و به غارت همه معادن و ثروتهاى آنان مشغول گشته و جزیره انگلیس را که فاقد هر چیزى بوده، و ارتزاق جامعه انگلیسى از دزدى در دریا و برون اموال مردم تأمین میشده، با ثروت کلان ملتها، و غارت اموال کشورها تبدیل به مملکتى آباد نموده و تا پیش از آمریکا آنجا را قبله گمراهان قرار داد.

بلژیک، هلند، پرتغال، فرانسه نیز که شیاطین مجسم بودند و برخى از آنان هنوز هم هستند، جنایاتشان و خیانتشان به کشورهائى که به صورت مستعمره‏ خود درآوردند و هرچه ملتها داشتند غارت کردند کمتر از انگلیس نیست.

آمریکا که از قدرت علمى بیشترى برخوردار شد، و ابزار سنگینتر و اسلحه تیزتر و قویترى به چنگ آورد، و به عجب اتم دست یافت، رقباى خود را از میدان بیرون کرد و خود به جاى آنان نشست و با فرهنگى خطرناکتر و قواعد استعمار نو، و اصل چهارم ترومن، وزیر پرده حقوق بشر، چنگال مرگبارش را به وسیله حکومتهاى دستنشانده، در شرق و غرب به گلوى ملتها فرو برد، و تا الآن که این سطور را مینویسم. براساس آمار و شواهد و کتابهائى که درباره این شیطان اکبر نوشته شده میلیونها نفر را در سراسر جهان به خاک و خون کشید، و بیداران ملتها را یا تبعید کرد، یا با ترور از میان برداشت، یا با تخریب شخصیت آنان از چشم جامعهانداخت، و با درندگى و خشونت بیشتر به غارت ثروتها مادى و معنوى مشغول شد، و هنوز هم مشغول است، این همه جنایت و خیانت را در سایه شوم گمراه کردن ملتها، و تخلیه آنان از ایمان به خدا و قیامت، و عادات و رسوم مثبت آنان انجام داد.

این گرگ خطرناکتر از گرگهاى گذشته، و این مخّلق به اخلاق خوک و سگ، و این درنده کمنظیر

درصدد برآمده، اگر بتواند نام و یاد و فرهنگ خدا را از همه جهان محو کند، و با تخدیر عقل وقلب و شعور ملتها، خوابى سنگین بر همه مسلّط نماید، تا حکومتش را و غارتگرى و جنایتش را تا زمان برپا بودن خیمه حیات تضمین نماید!

ولى بیدارى اسلامى که در سایه انقلاب شیعى، و پرفروغ شدن چراغ قرآن و اهل بیت سراسر جهان اسلام و بخشى از اروپا و خود آمریکا را فراگرفته و به‏ اراده حق به پیش میرود، سدّ سنگینى در برابر تداوم حرکت ابلیسى و شیطانى استعمارگران و به ویژه آمریکا شده، و قدرت و حاکمیت و تسلط او و هم پالکیهایش را محدود و ضعیف نموده، و در آینده نزدیک این پیکره کثیف، و مجسمه ضلالت با طوفان معنوى اسلام در هم خواهد شکست، و متلاشى خواهد شد و بر باد خواهد رفت، و این وعده حتمى خداوند است که به صورت فعل مضارع، یعنى تغییر کلى اوضاع از بار منفى به بار مثبت بیان شده است، این وعده را به این صورت در سوره مبارکه انبیا میخوانیم:

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ‏

و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به میراث مى برند.

آیه شریفه با حرف تأکید لام، و با بکار گرفتن قد که حرف تحقیق است، و با أنّ که باز از حروف تأکید است و با استعمال یرث که فعل مضارع و خبردهنده از آینده است، نوید پیروزى صالحان را بر کافران و مشرکان داده، و قاطعانه میگوید همه زمین از لوث وجود شیاطین و عمّال بدبختشان و همه شیطانصفتان پاک خوا هد شد، و به دست صالحان با بر پا کردن حکومت عدل به دست بقى الله و طاووس اهل جنت خواهد افتاد.

بیدارى اسلامى که پرتوى از فرهنگ قرآن و اهل بیت است نشان میدهد که کفر جهانى دچار ضعف، سردرگمى، حیرت و بن بست شده، و میرود که ریشهاش کنده شود، و میدان به دست بندگان شایسته خدا افتد.

اى کاش آنان که هنوز مسحور فرهنگ شیاطین هستند، و کشورهاى ظالم و خائن و استعمارگر را قبله خود میدانند، و دانش و هنر و صنعت را وقف آنان میشمارند، و به خیال باطلشان تصور میکنند، اگربا آنان نباشند، و از آنان پیروى نکنند، و فرهنگ آنان را نپذیرند نمى توانند به زندگى خود ادامه دهند، به آثار بیدارى اسلامى که بسیارى را از منجلاب فساد، و ضعف و سستى اراده، و ترس بیجا از دشمن، و بیهویتى، و احساس حقارت توجه میکردند و به این کاروان میپیوستند تا جبهه ایمان قدرت بیشتر و نیروى افزونترى پیدا کند، و با شتابى بیتشر به سوى آزادى حرکت کند، و شر شیاطین و فرهنگ منحط آنان را پایان داده از سر ملتها بردارند.

همه باید به این حقیقت توجه کنند که «استعدادها و امکانات بالقوهاى که در ساختار وجودى انسان به ودیعت نهاده شده است، اگر به صورت درستى پرورش یابد، و در مسیر صحیحى قرار گیرد، در چنین صورتى است که انسان به اهداف والائى که براى آن آفریده شده است دست خواهد یافت، و به کمال مطلوب خواهد رسید.

پیامبران و سفیران الهى براى چنین هدفى مبعوث به رسالت شدهاند، آنان معلمانى هستند که انسانها را در جهت استفاده درست از امکانات وجودى خود تعلیم میدهند، و راه رسیدن به سعادت و کمال را پیش پاى آنان میگذارند، و بدینگونه انسان را هدایت میکنند.

قرآن کریم به عنوان مهمترین کتاب آسمانى که براى انسان نازل شده است، عنایت خاصى به مسئله هدایت دارد، و اساسا هدف نهائى قرآن همان هدایت است.

به همین جهت قرآن به جنبه هدایتگرى و روشنگرى خود تأکید بسیار دارد، و اوصاف و عناوین متعددى را براى خود ذکر میکند که مربوط به این بُعد از ابعاد قرآن است.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/3/17 :: ساعت 8:4 صبح )
»» حکایت امام سجّاد علیه السلام با عبدالملک‏

در تاریخ آمده است که:

عبدالملک بن مروان، حاکم خودکامه عصر امامت امام زین‏العابدین علیه السلام خبردار شده بود که شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله در اختیار امام سجّاد علیه السلام است. پس تصمیم گرفت تا آن یادگار ارزشمند را از هر راه ممکن به چنگ آورد و از آن بهره سیاسى و دنیایى ببرد، پس سربازى را نزد آن حضرت فرستاد و درخواست کرد که حضرت شمشیر را براى وى بفرستد و در نامه، اضافه کرد که هر کارى داشته باشید به سرعت آن را انجام خواهم داد.

امام علیه السلام به صراحت، جواب ردّ داد. عبدالملک به شدّت خشمگین شده بود.

بار دیگر نامه‏اى تهدیدآمیز نوشت که اگر شمشیر را نفرستى، حقوق تو را از بیت المال قطع خواهم کرد و تو به سختى زندگى، دچار خواهى شد.

امام بدون ذرّه‏اى خوف در پاسخ نوشت:

اما بعد: خداوند متعال، خود عهده‏دار شده است که بندگان پرهیزکارش را از امور ناخوشایند نجات بخشد و از آنجا که گمان ندارند، روزى دهد و در قرآن مى ‏فرماید:

إِنَّ اللَّهَ یُدَ فِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ»

مسلماً خدا از مؤمنان دفاع مى‏ کند، قطعاً خدا هیچ خیانت کار ناسپاسى را دوست ندارد.

بنگر که کدام یک از ما بیشتر مشمول این آیه هستیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/3/17 :: ساعت 8:3 صبح )
»» امتحانات الهى‏

امام صادق علیه السلام در این قسمت روایت به دو موضوع قابل توجه اشاره مى‏ کنند و آن این که تمام مردم در این حیات دنیا بین دو مرحله از جانب خداوند به عنوان ابتلا و آزمایش قرار دارند:

1- در نعمت‏ اند، تا از پى آن شکر حق را آشکار کنند.

2- در شدت و رنجند، تا قدرت مقاومت و صبرشان ظاهر گردد.

انسان در ظرف خلقت و حیاتش، از نیروها و استعدادها و قواى مرموزى برخوردار است که وجود این نیروها اولًا معلول محبت خدا به انسان و ثانیاً براى رشد و تکامل انسان است.

این نیروها در وجود انسان همانند دانه‏ ها و حبه‏ هاى نباتى است که در ظرفى قرار داده و در جایى گذاشته‏ اند، اگر باغبان به سراغ این حبه ‏ها و دانه‏ ها برود و آن‏ها را در زمین مستعد بکارد، آن حبه ‏ها و دانه‏ ها با تمام قدرت شروع به فعالیت کرده و با عوامل مخالف به مبارزه برخاسته و در این راه از هیچ کوشش و مقاومت و مجاهدتى کوتاهى نمى ‏کنند تا به ثمر بنشینند و تمام منافع خود را آشکار کرده‏ و رشد و کمال خود را نشان دهند.

اما اگر این دانه‏ ها در سرزمین مستعد قرار نگیرد و این حبه‏ ها کاشته نشود، پس از مدتى مى ‏پوسد و جز آن که آن‏ها را به عنوان دانه‏ ها و حبه‏ هاى فاسد کنار بریزند چاره ‏اى نیست.

نیروها و استعدادهاى عالى انسانى حتماً و بدون شک در برخوردهاى انسان به حوادث و آلام و مصائب و شدت‏ها و مجاهدت‏ها و کوشش‏ها و زحمت‏ها و نعمت‏ها و نقمت‏ها، شکوفا مى ‏گردد و پس از این شکوفایى به نتایج بسیار مثبت دنیایى و آخرتى مى‏ رسد.

و چون راهى براى شکوفایى قواى روحى و عقلى و دفاعى و نفسى بشر جز با حوادث و رنج‏ها و به فرموده قرآن ابتلا نیست، خداوند مهربان در قرآن مجید ابتلا و امتحان را جهت انسان ضرورى و حیاتى اعلام فرموده و احدى را از این فضاى پرقیمت و پرسود استثنا ننموده است.

[أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ* وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ‏].

آیا مردم گمان کرده ‏اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها مى ‏شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث‏] مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟* در حالى که یقیناً کسانى را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده ‏ایم [پس اینان هم بى ‏تردید آزمایش مى‏ شوند] و بى ‏تردید خدا کسانى را که [در ادعاى ایمان‏] راست گفته‏ اند مى ‏شناسد و قطعاً دروغگویان را نیز مى ‏شناسد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/13 :: ساعت 11:25 صبح )
»» نگاه امیر مؤمنان به اوصاف شیطان‏

من لازم میدانم براى هشیارى مردم مسلمان و اهل ایمان اوصاف شیطان را از دیدگاه معدن علم و کرامت و آگاهى و بصیرت، و صاحب دانش و بینش یعنى امیر مؤمنان بیان کنم و سپس به توضیح چهار مسئلهاى که در آیه شریفه هست بپردازم‏

آنچه امیر مؤمنان بیان فرموده، و منظورش ابلیس و شیطان زمانش معاویه بوده، امروز در سردمداران و حاکمان مغرور، و فرعونصفت، و ابلیس طینت که در شرق و غرب زمام امور ملتها را در دست دارند، و اگر انقلابى الهى یا مردمى بر ضد آنان و براى نجات از فرهنگشان صورت گیرد به شدت با آن مقابله میکنند میبینیم.

1- کبر و نخوت 2- فخرفروشى به دیگران 3- تعصب ورزى در جهت برتر دانستن خود بر همه 4- دشمنى با خداوند، 5- رهبرى متعصبان جاهل، 6- پیشرو گردنکشان، 7- بنیانگذارى فرهنگ مخالفت با حق 8- ستیز با حضرت‏ حق، 9- شکستناپذیرى بر خود بستن، 10- فرار از تواضع و خاکسارى، 11- عزم بر مبتلا کردن همه به درد و آلودگى خود، 12- به حرکت درآوردن مردم با ابزارى که در اختیار دارد به سوى باطل، 13- تاختن به مردم و دین و ناموس ملت با ارتش سواره و پیاده خود، 14- برقرار کردن سلطه به همگان، 15- به چاه ذلت انداختن مردم، 16- ایجاد زمینه کشتار در ملتها، 17- فرو بردن نیزه گناه در چشمها، 18- بریدن گلوى انسانیت با چاقوى معصیت، 19- زخم زدن به دین جامعه، 20- ایجاد فساد در دنیا و زندگى و اقتصاد و سیاست مردم، 21- عیبجویى از ریشه آباء و اجداد ملت، 22- پست شمردن نسب عباد خدا، 23- دامگذارى بوسیله فتنهگرى فرهنگیاش در راه انسانها، 24- قطع کردن رابطه دینداران با دین.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/13 :: ساعت 11:21 صبح )
<   <<   11   12   13   14   15      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 332
>> بازدید دیروز: 846
>> مجموع بازدیدها: 1360223
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب