یاد، کلید اُنس گرفتن است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان

مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده :« و کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبلة و رفع یدیه و قال: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان،و السلامة و الاسلام، و العافیة المجللة و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صیامه و قیامه و تلاوة القرآن فیه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فیه‏» (1)

رسول خدا(صلى الله علیه و آل) هنگامى که رویت هلال رمضان مى‏فرمود، رو به قبله مى‏نمود و دستهاى مبارکش را بلند مى‏کرد و مى‏گفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.

دعاى امام على(علیه السلام) هنگام رؤیت هلال رمضان

امیر المؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید: آنگاه که دیدى هلال (ماه رمضان) را فلا تبرح، خشم نگیر و عصبانى نشو، و «قل: اللهم انى اسالک خیر هذا الشهر، و فتحه و نوره، و نصره، و برکته، و طهوره، و رزقه، و اسئلک خیر ما فیه و خیر ما بعده، و اعوذ بک من شر ما فیه و ما بعده، اللهم ادخله علینا بالامن و الایمان، و السلامة و الاسلام، و البرکة و التقوى، و التوفیق لما تحب و ترضى‏» (1) و بگو بار پروردگارا خیر و خوبى در این ماه را از تو مى‏خواهم و همچنین فتح و پیروزى (بر شیطان) و نورانیت، و یارى (بر روزه‏دارى) و برکت و طهارت، و روزى این ماه را از تو مى‏طلبم، و از تو خیر آنچه در این ماه هست و بعد از ماه مسئلت مى‏نمایم، و به تو پناه مى‏آورم از شر و بدى آنچه در این ماه مى‏باشد، و آنچه بعد از آن است، بار پروردگارا این ماه را با امن و امان و ایمان به تو و سلامت نفس و نعمت اسلام، و برکت و تقوى و توفیق یافتن به آنچه تو دوست مى‏دارى و راضى مى‏گردى بر ما وارد گردان (که همه اوصاف شایسته را در این ماه داشته باشیم).(2)

دعاى امام سجاد(علیه السلام) هنگام حلول ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم سپاس خدائى را سزاست، که ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود، و از سپاسگزاران قرار داد، تا براى احسان و نیکیش از شکرگزاران باشیم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نیکوکاران دهد، و سپاس خدائى را سزاست که دین خود را به ما عطا نمود، و ما را جزو ملت‏خویش(اسلام) اختصاص داد، و در راههاى احسان و نیکیش رهنمون کرد،تا به وسیله نعمتش در آن راهها رفته و به سوى رضا و خوشنودیش دست‏یابیم، سپاسى که آن را از ما بپذیرد، و به وسیله آن از ما خوشنود گردد.

سپاس خدائى را که رمضان را براى ما ماه تزکیه قرار داد

و سپاس خدائى را سزاست که ماه خود رمضان را، ماه صیام و روزه، و ماه اسلام، و ماه تزکیه، و ماه تصفیه و پاک کردن (از گناهان)، و ماه قیام و ایستادن (براى نماز در شبها یا به پا خاستن در احیاى اسلام و جهاد در راه خدا) را یکى از آن راههاى احسان قرار داد، آن چنان ماهى که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى که براى مردم راهنما (ى از گمراهى) و نشانه‏هاى آشکار رهبرى، و جدا کننده میان حق و باطل است.

خداوند ماه صیام را بر سایر ماهها برترى بخشید

پس برترى آن را بر ماههاى دیگر به سبب حرمتها و گرامى داشتنهاى بسیار و فضائل و برترى‏هاى آشکار که براى آن قرار داد، هویدا گردانید، و در آن ماه از جهت‏بزرگ داشت، آنچه را که در ماههاى دیگر حلال کرده حرام نمود، و خوردنیها و آشامیدنیها را در (روزهاى) آن منع کرد، و براى آن وقت آشکارى (معینى) قرار داد، که خداى بزرگ و توانا جائز و روا نمى‏داند که پیش انداخته شود و نمى‏پذیرد که از آن وقت‏به تاخیر افتد. سپس (عبادت و بندگى در) شب (قدر) آن را به (عبادت در) شبهاى هزار ماه برترى داد، و آن را شب قدر نامید (شبى که خداى تعالى اجلها و روزیها و هر امرى که حادث مى‏شود را مقدر مى‏فرماید) در آن شب (بسیارى از) فرشتگان و روح (که مخلوقى است‏بزرگتر از فرشته) به فرمان پروردگارشان بر هر که از بندگانش بخواهد با قضا و قدرى که محکم و استوار کرده (که تغییر و تبدیلى در آن نیست).

درود فرشتگان بر عابدان شب قدر

براى هر کارى (که خدا مقدر فرموده) فرود مى‏آیند، آن شب سلام و درود (فرشتگان) است (بر آنانى که براى نماز به پاى ایستاده یا در حال رکوع و سجودند، یا آنکه شب سلامتى و رهائى از ضرر و زیان شیاطین است) که برکت و خیر آن تا آشکار شدن روشنى صبح، دائم و پایدار است.

خدایا توفیق روزه با ترک معاصى به ما عطا فرما

بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و شناسائى برترى آن را (بر ماههاى دیگر) و بزرگ داشتن حرمت و حقش را (که قیام و ایستادگى بر آن واجب است) و دورى گزیدن از آنچه را که منع و حرام کرده‏اى به ما الهام نما، و ما را به روزه داشتن آن به وسیله باز داشتن اندام از گناهان و به کار بردن آنها به آنچه تو را خوشنود مى‏گرداند یارى فرما، تا با گوشهامان سخن بیهوده گوش ندهیم، و با چشمهامان به سوى بازى (کارهائى که انسان را از مقصود باز دارد)، نشتابیم. و تا دستهامان را به حرام دراز ننمائیم، و با پاهامان به سوى آنچه منع و حرام گشته نرویم. و تا شکمهامان نگاه ندارد و گرد نیاورد جز آنچه (خوردنى و آشامیدنى) که تو حلال و روا گردانیده‏اى. و زبانهامان گویا نشود جز به آنچه (قرآن مجید و گفتار پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام) تو خبر داده و بیان فرموده‏اى (اشاره به آداب روزه دارى و پرهیز از گناهان در حال روزه‏دارى است) و رنج نکشیم جز در آنچه (عبادت خدا و خدمت‏به خلق) که به پاداش تو نزدیک گرداند، و به جا نیاوریم جز آنچه که از کیفر تو نگاه دارد.

سپس همه آن کردارها را از ریا، و خودنمائى خود نمایان و از سمعه و شنیدن شنوندگان خالص و پاکیزه گردان که از آن کسى را با تو شریک نگردانیم، و جز تو در آن مقصود و خواسته‏اى نطلبیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:41 عصر )
»» دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان2

بار خدایا توفیق نمازگزاردن کامل به ما مرحمت فرما

بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست،و ما را در آن بر اوقات نمازهاى پنجگانه با حدود و احکامش، که مقرر نموده‏اى و واجباتش که واجب کرده‏اى و شروط و اوقاتش که شرط و تعیین گردانیده‏اى آگاه فرما. و ما را در نماز همچون کسانى قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگهدارندگانند. آن را در اوقات خود به همان طریقى که بنده و فرستاده تو که درودهایت‏بر او و بر آل او باد، در رکوع و سجود و همه فضیلتها و درجات رفیعه‏اش قرار داده، با کاملترین طهارت و پاکى، و رساترین خشوع و فروتنى به جا آورنده‏اند.

خدایا در این ماه احسان به ارحام و همسایگان و تزکیه اموال توفیقمان ده

و ما را در آن ماه توفیق ده که با نیکى فراوان و بخشش، به خویشان خود نیکى کنیم و با احسان و عطا از همسایگان جویا شویم، و دارائیهامان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نمائیم، و آنها را با بیرون کردن زکاتها پاک کنیم (که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: «ملعون کل مال لا یزکى‏» از خیر و نیکى دور است هر مال و دارئى که زکوة آن داده نشود) و به کسى که از ما دورى گزیده باز گردیم (به او بپیوندیم) و به کسى که به ما ظلم و ستم نموده از روى (آنچه که مقتضى) انصاف و عدل(است) رفتار کنیم و با کسى که به ما دشمنى نموده آشتى نمائیم، جز کسى که در راه تو و براى تو با او دشمنى شده باشد، زیرا او دشمنى است که او را دوست نمى‏گیریم، و حزب و گروهى است که با او از روى دل دوستى نمى‏کنیم.

و ما را توفیق ده که در آن به سوى تو تقرب جسته نزدیک شوم، به وسیله کردارهاى پاکیزه و آراسته که ما را به آن از گناهان پاک کنى (بیامرزى) و در آن ما را حفظ کرده و نگاهدارى از اینکه بخواهیم عیوب و زشتیها (کردارهاى ناشایسته) را از سر گیریم، تا هیچ یک از فرشتگانت (که نویسندگان اعمال هستند گناهان ما را) بر تو پیشنهاد ننمایند، جز آنکه کمتر باشد از اقسام طاعت و بندگى براى تو، و انواع تقرب به سوى تو که ما به جا آوردیم.

خدایا در این ماه توفیق تقرب به پیشگاهت‏بما مرحمت فرما

بارخدایا از تو درخواست مى‏نمایم به حق این ماه و به حق کسى که در آن از آغاز تا انجامش در عبادت و بندگى براى تو کوشیده، از فرشته‏اى که او را مقرب ساخته‏اى، یا پیغمبرى که فرستاده‏اى، یا بنده شایسته‏اى که برگزیده‏اى، که بر محمد و آل او درود فرستى و ما را در آن براى کرامت و ارجمندى که به دوستانت وعده داده‏اى سزاوار گردان، و آنچه که براى کوشش کنندگان در طاعت و فرمانبریت واجب و لازم کرده‏اى براى ما لازم نما،و به رحمت و مهربانیت ما را در صف کسانى (انبیاء و اوصیاء علیهم السلام) که سزاوار بالاترین مرتبه (بهشت) هستند قرار ده.

خدایا در این ماه از سهل‏انگارى‏ها و فریب شیطان حفظمان فرما

بار خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، وما را در توحید و یگانگیت از عدول و بازگشتن (شرک آوردن آشکار و نهان) و در بزرگ داشتنت از تقصیر و کوتاهى و در دینت (اسلام) از شک و دو دلى و از راهت (به دست آوردن رضا و خوشنودیت) از کورى (گمراهى) و براى حرمتت (آنچه قیام به آن واجب است) از سهل انگارى،و از دشمنت (شیطان رانده شده) فریب خوردن، دور گردان. بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و هرگاه در هر شب از شبهاى این ماه براى تو بندگانى باشد که عفو و بخشیدنت آنها را آزاد مى‏نماید، یا گذشتت ایشان را مى‏بخشد پس ما بندگان را از آن بندگان قرار بده، و ما را براى این ماه، از بهترین اهل و یاران (برگزیدگان) قرار ده. بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و با کاسته شدن ماه آن گناهان ما را بکاه، و با بپایان رسیدن روزهایش بدیها و گرفتاریهاى ما را از ما بکن تا اینکه این ماه از ما بگذرد در حالى که ما را از خطاها پاکیزه گردانیده و از بدیها خالص و آراسته ساخته باشى.

خدایا ماه رمضان را براى ما ماه عبادت و طاعت قرار بده

بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست. و اگر در آن از حق برگردیم ما را (بر آن) بازگردان و اگر در آن عدول نموده براه کج رفتیم ما را به راه راست آور، و اگر دشمن تو شیطان ما را احاطه کرده فرا گیرد از او رهائیمان ده. بار خدایا ماه رمضان را از عبادت، و پرستش ما مملو و پر گردان، و اوقات آن را به طاعت و فرمانبرى ما براى تو آراسته نما و ما را در روزش بروزه داشتن و در شبش به نماز و زارى بسوى (درگاه) تو و فروتنى و خوارى در برابر تو، یارى فرما تا روزش بر ما به غفلت و بیخبرى و شبش به تقصیر و کوتاهى (در عمل) گواهى ندهد. بار خدایا ما را در باقى ماهها و روزها تا زمانى که زنده‏مان مى‏دارى همچنین (بطورى که براى ماه رمضان درخواست‏شد) قرار ده، و ما را از بندگان شایسته‏ات بگردان که «الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»(3) آنان بهشت را به میراث مى‏برند در حالى که در آن جاوید هستند گفته‏اند: بهشت مسکن و جایگاه پدر ما حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام بوده پس هرگاه به فرزندان او داده شود مانند آن است که از او به آنها ارث رسیده) و از آنانى قرار بده که آنچه (صدقات) را مى‏دهند در حالى که دلهاشان از (اندیشه) بازگشت‏به سوى پروردگارشان ترسان است و از آنان که در نیکیها مى‏شتابند، و ایشان براى آن نیکیها بر دیگران پیشى گیرنده‏اند.

خدایا درود بیکران و بى حد خود را بر محمد و آل او فرست

بار خدایا درود فرست‏بر محمد و آل او، در هر هنگام و هر زمان و بر هر حال به شماره درودى که فرستاده‏اى بر هر که درود فرستاده‏اى، و چندان برابر همه آنها به چندان برابرى که جز تو آنها را نتواند شمرد، زیرا تو هر چه را بخواهى بجا آورنده‏اى انجام کار، تو را ناتوان نمى‏گرداند و مانعى آن را باز نمى‏دارد. (4)

------------------------------------------------------

1- 2  من لا یحضره الفقیه، ج 2 ، ص 100.

3- المؤمنون – آیه : 11

4 - صحیفه سجادیه، دعای 44.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:41 عصر )
»» دعای امام سجاد(ع) به وقت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِیَجْزِیَنَا عَلَى ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ 

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ یَرْضَى بِهِ عَنَّا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ

وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ وَ شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَات مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاماً

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاماً وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیِّناً لاَ یُجِیزُ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَ لاَ یَقْبَلُ أَنْ یُؤَخَّرَ عَنْهُ

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى لَیَالِی أَلْفِ شَهْر وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر سَلاَمٌ

دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلاَلَ حُرْمَتِهِ وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ

وَ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّى لاَ نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْو وَ لاَ نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْو

وَ حَتَّى لاَ نَبْسُطَ أَیْدِیَنَا إِلَى مَحْظُور وَ لاَ نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُور وَ حَتَّى لاَ تَعِیَ بُطُونُنَا إِلاَّ مَا أَحْلَلْتَ

وَ لاَ تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلاَّ بِمَا مَثَّلْتَ وَ لاَ نَتَکَلَّفَ إِلاَّ مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ وَ لاَ نَتَعَاطَى إِلاَّ الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَائِینَ وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِینَ لاَ نَشْرَکُ فِیهِ أَحَداً دُونَکَ وَ لاَ نَبْتَغِی فِیهِ مُرَاداً سِوَاکَ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ

وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا الْمُؤَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ ـ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 

فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّةِ

وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ

فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لاَ نُوَالِیهِ وَ الْحِزْبُ الَّذِی لاَ نُصَافِیهِ

وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیُوبِ

حَتَّى لاَ یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلاَئِکَتِکَ إِلاَّ دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَکَ وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَیْکَ

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ فَنَائِهِ مِنْ مَلَک قَرَّبْتَهُ أَوْ نَبِیّ أَرْسَلْتَهُ

أَوْ عَبْد صَالِح اخْتَصَصْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِی طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِکَ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ وَ الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ وَ الشَّکَّ فِی دِینِکَ

وَ الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ وَ الاِنْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَة مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ أَوْ یَهَبُهَا صَفْحُکَ

فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ وَ اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْل وَ أَصْحَاب

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلاَلِهِ

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلاَخِ أَیَّامِهِ حَتَّى یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ وَ أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

اَللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ فِی لَیْلِهِ عَلَى الصَّلاَةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ

وَ الْخُشُوعِ لَکَ وَ الذِّلَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّى لاَ یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَة وَ لاَ لَیْلُهُ بِتَفْرِیط

اَللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ وَ مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ فِی کُلِّ وَقْت وَ کُلِّ أَوَان وَ عَلَى کُلِّ حَال عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ

وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لاَ یُحْصِیهَا غَیْرُکَ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِیَجْزِیَنَا عَلَى ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ یَرْضَى بِهِ عَنَّا

«سپاس خداى را که ما را به ستایش خود راهنمائى فرمود، و ما را از اهل سپاس قرار داد، تا احسانش را شکر گذاریم، و ما را بر این کارمزد نیکوکاران بخشد.
و سپاس خداى را که دینش را به ما عطا فرمود، و ما را به آراسته شدن به اسلام کامل اختصاص داد و در راههاى احسان خود پویا ساخت، تا ه فضلش به سوى خشنودیش حرکت کنیم، چنان حمدى که از ما بپذیرد و به وسیله اش از ما راضى گردد».

سپاس بر عظیم ترین نعمت ها
مقام حمد و ستایش مقامى بس بزرگ، و نعمتى بس عظیم از نعمت هاى معنوى حضرت محبوب است.
حامدان را در پیشگاه حضرت دوست ارزش والائى است، و اجرشان و مزدشان آنچنان اجر و مزدى است که فوق آن را نمى توان تصور کرد.
فاتحة الکتاب که خواندنش در نمازهاى یومیه واجب است، بدون قرائت آن، نماز به پا نمى شود بلافاصله بعد از بسم الله تعلیم مى دهد که چگونه تمام نعمت ها را حمد و سپاس گوئید، که نعمت جز از خدا نیست، و سپاس و حمد جز به او روا نیست.
منعم را بشناسید، و نعمت را از او بدانید، و داده حضرت او را در همانجا خرج کنید که او از شما خواسته، و این همه از جمله عرشى و آیه آسمانى و کلمات ملکوتى الحمدلله ربّ العالمین استفاده مى شود، که این گونه توجّه به صاحب و خالق نعمت، و اداى سپاس و حمد به محضر مبارک او جز به هدایت او و عنایت و لطفش صورت نمى پذیرد.
اگر او بر قلب عبداشراق نکند، و دل بنده را به نورش منوّر ننماید، و سینه را جلوه گاه معرفت ننماید، و آتش عشق به سپاس را در باطن شعله‌ور نسازد، و جملاتى که بیان کننده حمد و سپاس است القاء نفرماید، از دست و زبان که برآید که بتواند به حمد و سپاس برخیزد، و در مدار تسبیح و تحمیدش به گردش آید؟

مى فرستد هر زمـانى دوسـت پیغامــى دگر *** مى رسد دل را از او هر لحظه الهامى دگر
کاى دل سرگشته غیر از ما دلارامــى مجوى *** زانکه نتوان یافتن جز ما دلارامى دگر
از پى صیـــــــادى مـــــــرغ دل مــا مى نهــــد *** خال و زلفش هر زمانى دانه و دامى دگر
چون توان"هشیار بودن چون پیاپى مى دهد *** هر زمان ساقى شرابى دیگر از جامى دگر
گرچه او را نیست آغــــــــــازىّ و انجامى ولى *** هر زمان داریم از او آغاز و انجامى دگر
در حقیقت هیچ نامى نیست او را گــــرچه او *** مى نهد مر خویش را هر لحظه اى نامى دگر
دل به کامى از لب جانان کجا راضى شــــــود *** هر نفس خواهد کز او حاصل کند کامى دگر
هر که گاهى بر هواى نفس ناسوتى زنـــــــد *** در فضاى نفس لاهوتى نهد گامى دگر
گرچه ما مستغرق احسان و انعــــــــــام توئیم *** مى کنم از وى طلب هر ساعت انعامى دگر
جز رخ و زلفش که صبح و شـــام ارباب دل اند *** مغربى را نیست صبحى دیگر و شامى دگر این نکته با ارزش را باید توجه داشت که معرفت به صاحب نعمت، و عشق و ایمان به او، و حضور عملى نسبت به دستوراتش را باید بدرقه حمد و سپاس قولى کرد، تا سپاسى که دوست از بنده اش خواسته تحقق یابد، این نوع سپاس و حمد که معرفت و قول و عمل است سپاس واقعى و حمد حقیقى است، و ورود به فضاى این سپاس، انسان را به مقام بندگى و اخلاص و رشد و کمال مى رساند، این گونه سپاس و حمد، نسبت به تمام نعمت ها فراگیر، و در حدّ ظرفیت انسان اداى جق منعم است.
با این گونه سپاس مى توان از حضرت محبوب نسبت به آفرینش آسمانها و زمین قدردانى کرد:
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ:(1)حمد و سپاس خدائى را سزاست که آسمانها و زمین را آفرید.
با این گونه سپاس و حمدى که مرکّب از قول و معرفت و عمل است مى توان حضرت حق را به خاطر پیروزى دادن به مؤمنین على ستمگران ستایش کرد: فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ:(2)
پس به کیفر ستمگرى ریشه گروه کافران کنده شد، و سپاس پروردگار عالمیان راست.
با این حمد و سپاس مى توان نعمت با عظمت هدایت را که نعمتى ما فوق آن نیست و به وسیله آن سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین مى شود و آدمى در سایه آن به خیر دنیا و آخرت مى رسد، شکر و سپاس گزارد:
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى هُدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللهُ:(3)
ستایش خداى را که ما را به این حقیقت هدایت و راهنمائى کرد، که اگر هدایت او نبود ما به خود به این مقام راه نمى یافتیم.

من فراموش کنم هـــــــرچه بــــــود الاّ تــــــــو *** عشقبازى نکنم در دو جهان جز با تو
گر دلیل من سرگشته تو باشى گامى است *** هر مسافت که بود از من بیدل تا تو
در درون دل تنــــــگم که بود خـــــــــلوت انس *** راه هر پرده نشین نیست مگر تنها تو
در میان غــــــــم و اندوه و پریشـــــــــانى من *** بر کنار دل آشفته ناپروا تو
ساقى از باده چـــــنان بى خبرم کن نفسى *** که زمستى نشناسم که منم این یا تو
تو برفـــــتىّ و برفت از پى تو عـــــــــمر عــزیز *** عمر اگر بازنیاید چه شود بازآ تو
بشکســــتى به جفا عهد دلارام عـــــــــــماد *** اى ز سودا زدگان عاشق پابرجا تو

با این ستایش و حمد، مى توان نزول قرآن را از جانب حضرت محبوب براى رشد و کمال انسان، و روشن کردن بزم حیات سپاس گفت: اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً:(4)
سپاس مخصوص خداوند است که بر بنده خاص خود این کتاب را فرو فرستاد و در صورت و معناى آن کجى و نقص ننهاد.
با این حمد و سپاس مى توان از عنایت حضرت دوست که باعث نجات انسان از شر ستمگران شد تشکّر و قدردانى کرد:
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذ نَجّانا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ:(5)
سپاس خداوندى را که ما را از طایفه ستمگران به عرصه گاه نجات رسانید.
با این حمد و سپاس مى توان از آنچه در آسمانها و زمین است و به نحوى در به پا داشتن خیمه هستى مؤثر است و به صورتى یار و مددکار آدمى است، به اداى کمترین حقّى از حقوق که از حضرت ربّ العزّه بر عهده انسان است اقدام کرد:
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَْرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى الآْخِرَةِ وز هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ:(6)
ستایش و سپاس مخصوص خداوند است، که هر چه در آسمانها و زمین است ملک اوست، و در آخرت هم سپاس و حمد براى اوست، و حضرتش حکیم و داناست.
با این حمد و سپاس مى توان به اداى شکر او به عنوان اینکه مالک حقیقى آسمانها و زمین، و مالک تمام جهانیان است برخاست، مالکى که در فضاى مالکیتش از باب لطف و رحمت به تربیت موجودات و رشد و کمال اجزاء هستى توجه دارد:
فَلِلّهِ الْحَمْدُ رَبِّ الاَْرْضِ رَبِّ الْعالَمینَ:(7)
سپاس و ستایش مخصوص مالک آسمانها و زمین و مالک تمام جهانیان است.
آرى اگر هدایت او نسبت به چنین حمدى نبود، در قدرت و توان کسى نمى دیدى که به اداى حمد برخیزد.
اوست که از باب لطف و مرحمت عباد صالح خود را به چنین حمدى رهنمون است، و آنان را اهل چنین حمدى مى نماید تا بتوانند احسانش را شکر کنند، و از این راه به جزاى نیکوکاران دست یابند.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ
وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ وَ شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَات مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ
فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاماً
وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاماً وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیِّناً لاَ یُجِیزُ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَ لاَ یَقْبَلُ أَنْ یُؤَخَّرَ عَنْهُ
«حمد و سپاس خداى را که از جمله آن راهها ماه خود، ماه رمضان، ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگى، ماه آزمایش، ماه به پا خاستن را قرار داد که قرآن را در آن براى راهنمائى مردم و نشانه هائى از هدایت و مشخّص نمودن حق و باطل فرو فرستاد، و بدین وسیله برترى آن را بر سایر ماهها بر پایه احترام هاى فراوان و فضیلت هاى آشکار روشن نمود، از این جهت آنچه را در ماههاى دیگر حلال بود حرام کرد، و براى گرامیداشت آن خوردنى ها و آشامیدنى ها را منع نمود، و بر آن زمان معلوم و مشخصى قرار داد که اجازه نمى دهد به پیش انداخته شود، و نمى پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد».

---------------------------------------
1 ـ انعام، 1.
2 ـ انعام، 45.
3 ـ اعراف، 43.
4 ـ کهف، 1.
5 ـ مؤمنون، 28.
6 ـ سبا، 1.
7 ـ جاثیه، 36.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:40 عصر )
»» فوائد رمضان

روزه یکی از احکام انسان ساز اسلام است، که آگاهی از همه فواید و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی ممکن نیست، دانش محدود بشر نمیتواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شاید روزی دانش انسان به حدی از کمال برسد که دریچه تازه ای بر روی بشر بگشاید و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد..... .
 بنابراین ندانستن فلسفه احکام الهی نباید ما را از انجام آن باز دارد و موجب نا فرمانی و عصیان شود، چرا که این اطاعت کورکورانه نیست، بلکه بر علم و یقین تکیه دارد زیرا مسلمانان میدانند که خدای جهان بر  همه چیز دانا و از همه چیز آگاه است و نقص و نیازی در ذات متعال او نیست که از اعمال سودی بخواهد یا از زیانی بهراسد، خدای مهربان خیر محض است و برای بندگان خود جز خیر و سعادت نمیخواهد، پس اگر به چیزی فرمان میدهد خیر و سعادت ما در آن است و کمال و تعالی ما بدان بستگی دارد و هر چیزی را نهی میفرماید برای ما زیان بخش است و بر مصالح مادی و معنوی ما لطمه میزند.
 
 
فواید روزه
روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیاز های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است به حدی است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.
 
در روایات اسلامی حتی به فواید جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده اند: « معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن است»
 بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی روزه بهتر به دست میآید که روزه دار امساک روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح درمان به وسیله روزه بسیار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها و برنامه های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد سلاحی که  میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند. »
 
با روزه و امساک میتوان بیماریها را بهبود بخشید و معالجه کرد البته در صورتی که با اعتدال و میانه روی مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.بررسی فواید بهداشتی و طبی روزه در این مختصر نمیگنجد، آنانکه به توضیح بیشتر علاقمندند میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است مراجعه نمایند. باید توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچگونه ضرری برای افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسی بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد و با این کار بیمار تر شود و یا روزه باعث گردد که بیماریش ادامه یابد کار حرامی مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذیرفته نیست، بیماری که روزه برای او ضرر دارد نباید روزه بگیرد و فقط لازم است در روزهای دیگر قضای آن را بجا آورد و جبران کند.
 افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانی برایشان ندارد بلکه چنان که گفتیم، موجب تندرستی و صحت مزاج است و بگفته برخی شکم پرستان که خود روزه نمیگیرند و دیگران را نیز از روزه باز میدارند و تلقین میکنند که روزه موجب زخم معده میشود، نباید اعتنا کرد، اینگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصری است که که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانی در آنان خبری نیست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده بجای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و زخم ایجاد نمیگردد»
 اکثریت غریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه میدارند و به هیچ وجه شکایتی از این بیماری ندارند و نسبت بیماری زخم معده روزه داران بیشتر از دیگران نیست همانطور که گفتیم فواید جسمی و بهداشتی روزه اگرچه چشمگیر و غیر قابل انکار است ولی مهمترین فواید روزه اثرات بهداشتی آن نیست، متأسفانه برخی در بررسی فواید روزه تنها به همین اثرات بهداشتی آن بسنده کرده اند، درحالیکه فواید برتر روزه به جنبه های معنوی آن مربوط میشود، فواید جسمی روزه با اثرات معنوی آن در سازندگی تربیت و تزکیه انسان قابل مقایسه نیست، اگر چه همان فواید طبی هم گواهی است بر اصالت اسلام عزیز، چرا که این آیین فطری و آسمانی چهارده قرن پیش با ژرف بینی و احاطه ای که جز از خدای متعال نمیتواند بود در محیط جاهلیت عرب دستوراتی برای انسانها وضع کرده است که دانش پزشکی انسان متمدن عصر ما با پیشرفت خود روز به روز بر گوشه هایی از حکمت آن پی میبرد.
 
 روزه عامل باز دارنده از گناه
روزه، بویژه روزه ماه مبارک رمضان که در اسلام بر همه مسلمین مکلف که بتوانند روزه بگیرند واجب است، عامل موثری است در ایجاد و تقویت روحیه تقوی و پرهیز کاری؛ قرآن مجید این فایده بزرگ را با جمله « لعلکم تتقون » یاد آور میشود واین عبادت را عامل مهم تقوی میشمارد. تقوی و پرهیز کاری در تربیت و سازندگی و شخصیت اسلامی یک مسلمان نقش بسیار مهمی دارد و برای رسیدن به همین اثر پر ارزش است که بهترین عبادت در ماه صیام و در حال روزه اجتناب از گناه است.پیامبر بزرگوار (ص) در خطبه ای فضیلتهای ماه رمضان را برای مسلمانان بیان فرمود علی (ع) پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ پیامبر پاسخ دادند: «الورع عن محارم الله» اجتناب و پرهیز از گناهان.
روزه دار با بکار بستن این دستور الهی که شرط کمال روزه است، روه تقوی را در خود زنده میکند و این مراقبت ثمر بخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسیار آسان تر است چرا که گرسنگی و تشنگی و دیگر محدودیتهای روزه شعله های سرکش غرایز حیوانی و هوسها را تا حد چشمگیری خاموش میسازد و حتی اگر موقت هم باشد گریبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها میسازد و برای روزه دار زمینه ای آماده برای تمرین تقوی و پرهیز گاری فراهم میشود و با مراقبت و تمرین پیاپی در یکماه نیروی بازدانده از گناه در او به وجود میآید و خصلت خود داری در او ریشه میگیرد و رشد میکند و او با گذراندن این برنامه یکماهه توفیق میابد که پس از ماه روزه نیز پرهیزکار باقی بماند. بدین ترتیب به مقام پر ارج تقوی که به تعبیر قرآن و فرموده پیشوایان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است برای همیشه نایل آید.
 
نقش روزه در تقویت اراده
حکومت غرایز و شهوات بر انسان خطرناکترین حکومتهاست و آدمی را اسیر و بی اختیار میسازد و به پستی و رذالت میکشاند. مبارزه با سلطه شهوات نفس که در اسلام جهاد اکبر نامیده شده به پایمردی و اراده ای استوار نیاز دارد.  انسان با روزه داری که، امساک در خوردن و آشامیدن و خود داری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهشهای خویش میجنگد و در برابر غرایز خود مقاومت میکند، تمرین این عمل اراده و تصمیم را در انسان نیرومند میسازد و جان را از قید حکومت و سلطه هوسها و خواهشها میرهاند. پیشوایان اسلام فرموده اند: «افضل الناس من جاهد هواه و اقوی الناس من غلب هواه»
بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومند ترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود. پس روزه داران بهترین مردمند چرا که با خواسته های نفسانی مبارزه میکنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خویش این بهره را بگیرند که بر نفس خود مسلط شوند از نیرومند ترین مردم نیز خواهند بود.
 
صفای دل و پاکی
روزه چراغ معرفت و آگاهی را در درون بر می‌افروزد:
            اندرون از تعام خالی دار                                                تا در آن نور معرفت بینی
روزه و بویژه روزه یکماهه رمضان موجب میشود که حکومت شهوات و امیال شیطانی جای خود را به حکومت تقوی و پیروی از دستورات الهی بدهد و تیرگی و هوسها و شهوات در جان آدمی به نورانیت و روشنی باطن تبدیل شود. در سایه همین صفا و پاکی حاصل از روزه است که روزه دار با خود آگاهی نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشامیدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضای خویش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه میدارد و میتواند به آن درجه از تقوی نایل آید که حتی از اندیشه و فکرو گناه نیز دوری گزیند و این اوج نورانییت روزه است.
امیر مومنان علی علیه السلام نیز به همین مرتبه اشاره میفرماید: «صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن الطعام» روزه دل از اندیشه گناهان برتر از روزه شکم از خوردن و آشامیدن است. و البته این بدان معنا نیست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و اشامیدن را رها کنیم بلکه لازم است به ان اکتفا ننماییم و همراه با آن بکوشیم که به نتایج معنوی روزه نیز برسیم. لازم است که همین امساک ظاهری و روزه معمولی نیز انقلابی روحی در روزه داران بوجود میاورد و طبق شهادت دست اندر کاران در ماه مبارک رمضان شرارت ها و تباهیها کاسته میشود، در دوران طاغوت چون ماه مبارک رمضان فرا میرسید میزان جنایات و فساد سیر نزولی پیدا میکرد و عربده جویی و زد و خورد و چاقو کشی و بد مستی که در غیر رمضان بازارش رواج داشت در این ماه عزیز بطور محسوسی کاهش میافت.
باری صفا و پاکی حاصل از روزه و خود داری و پرهیز کاری روزه دار همچون سپری است که روزه دار را از اتش عذاب الهی که مولود گناهان است مصون میدارد. پیامبر عزیز اسلام (ص) فرمودند: «الصوم جنه من النار» روزه سپری است که روزه دار را از آتش جهنم حفظ میکند.
 
روزه و صبر

«صبر» از خصایلی است که در اخلاق اسلام بر آن بسیار تأکید شده است ، انسان مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش در راه هدفهایی مبارزه میکند و با مشکلاتی نیز روبرو است بدون خصلت صبر، پیروزی بر مشکلات و رسیدن به هدفها آسان نیست . صبر و مقاومت بر نیروی پایداری انسان می افزایدو اراده را توانا میسازد هیچ جامعه ای اگر تحمل ناگواریها را نداشته باشد بر مشکلات خویش و بر دشمنان خویش نمیتواند پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که میتوان به به پیکار ستمگران رفت و دست استعمار گران را کوتاه نمود و روزه – بویژه در روزهای گرم و طولانی تابستان که فشار تشنگی طاقت فرسا میشود بطور چشمگیری به انسان صبر و مقاومت می بخشدو تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان میسازد.
قرآن کریم با توجه به همین اثر که از روزه به صبر تعبیر کرده است : و استعینوا بالصبر و الصلوه ......... از صبر(روزه ) – و نماز کمک بگیرید.........
امامان معصوم ما علیهم السلام «صبر» را در این آیه به روزه تفسیر کرده اندو پیامبر گرامی (ص) نیز ماه رمضان را ماه صبر نامیده اند :« شهر الصبر و ان الصبر ثوابه الجنه»  (رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است) و امام صادق علیه السلام نیز بهمین ویژگی روزه اشاره فرموده است: هر گاه برای کسی حادثه ای جانکاه پیش آمد روزه بگیرد که خدا فرموده است « و استعینوا بالصبر و الصلوه».
 
 
روزه و قناعت
اسلام بر خلاف مکاتب مادی شرق و غرب دنیا و نعمتهای مادی آنرا وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به سعادت جاوید میداند و بهمین دلیل فرهنگ اسلام فرهنگ لذت جویی و مصرف نیست بلکه فرهنگ قناعت و ایثار است. در روشهای مادی تن آدمی و خور و خواب آن اصالت داردو حرص و آز برای برخورداری بیشتر گریبانگیر افراد است و در اسلام اصالت با معنویت انسان است و قناعت و ایثار و فداکاری از راههای وصول به مراتب بلند انسانیت محسوب میشود.
روزه فریضه ای است که مسلمانان را از غرقه شدن در مادیگرایی و حرص و آز برای لذتهای مادی و مسابقه برای مصرف و تن پروری میرهاند و به او می اموزد که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای جسمانی خویش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نیاز قناعت ورزد و از اصراف و تبذیر بپرهیزد. روزه به مسلمانان می آموزد که با کم هم میتوان زیست و حرص و طمع فقط غرق شدن در مادیات و انحراف از معنویات است و برای زیستن لازم نیست که با همه وجود تن و لذتهای آن پرداخت.
آری مسلمان را به زیستن با مصرف کم آشنا میسازد و براستی نیز ملت مسلمان ما میتواند با الهام از فریضه ثمر بخش روزه سطح مصرف را پایین آورد و با قناعت به آنچه دارد از وابستگیهای اقتصادی به استعمار گران نجات یابد.مسلمانان صدر اسلام با همین روحیه از همه چیز خود در راه خدا می گذشتند و حتی در میدانهای جنگ به چند دانه خرما قناعت میکردند و با تکیه بر معنویت و صفات انسانی خویش پیروزی می آفریدند
 
همدردی با فقیران
پیشوایان گرامی دین، در روایات و ادعیه اسلامی ماه رمضان را ماه مواسات نامیده اند.از نتایج بارز روزه برانگیختن حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنانکه زندگی آسوده ای دارند و رنج فقیر و طعم گرسنگی را نچشیده اند، ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسیله ای است که آنان را از غفلت میرهاند و رنج مستمندان را با یاد آنان میاورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.
از سویی به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است و از سویی دیگر گرسنگی و تشنگی روزه موجب درک رنج مستمند میگردد و بدین ترتیب ثروتمند به فقیر نزدیک می شود و احساسها رقت میابد و احسان و انفاق فزونی میگیرد و جامعه کمک به همنوع را میاموزد. مواسات یعنی سهیم ساختن برادران در رزق و روزی و رمضان به همین جهت ماه مواسات نامیده اند تا مسلمانان به احسان نسبت به هم بپردازند و با تمرین بر این صفت ارزنده انسانی جامعه را از حقد و کینه برهانند و برادروار در کنار هم از نعمتهای الهی بهره بگیرند و شایسته است که روزه داران به همه این نکات انسانی روزه توجه کنند و بکوشند واقعاً فریضه روزه را آنچنان که باید بجا آورند و ماه مبارک رمضان را آنچنان  که سزاوار این ماه است بسر آورند، تا همگان از برنامه های سازنده اسلامی بهره ور شوند.
از حضرت امام حسن عسگری (ع) پرسیدند: «چرا روزه واجب شده است» فرمودند: «تا ثروتمند درد گرسنگی را در یابد و به فقیر توجه کند. هشام از امام صادق علیه السلام علت روزه را پرسید، امام فرمود: «خداوند روزه را واجب کرد تا غنی و فقیر با هم مساوی باشند و بدان جهت که غنی رنج گرسنگی را لمس نکرده تا به فقیر رحم کند و هر وقت چیزی خواسته قدرت بدست آوردن آنرا داشته است خدا خواسته است که میان بندگانش یکنواختی بوجود آورد و خواسته است ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و اگر جز این بود ثروتمند بر مستمند و گرسنه ترحم نمیکرد.
 
نظم و انضباط
وقت شناسی و نظم و انضباط در امور از مظاهر تمدن انسانی و از عوامل مهم توفیق و پیشرفت است، شاید برخی گمان کنند که این از ویژگیهای زندگی غربیان و تمدن آنهاست در حالیکه نظم و انضباط و تنظیم اوقات از تعلیمات اصیل اسلام است. امیر المومنین علیه السلام در اولین فرازهای وصیتش به فرزند خود میفرماید: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم»شما و همه فرزندان و بستگانم و هرکسی که وصیت من به او برسد به تقوی و نظم در کارها سفارش میکنم.
اصولا فرایض اسلامی شاهد توجه به اسلام و نظم و انضباط است، هریک از نمازهای پنج گانه را باید در وقت مخصوص آن بجا آورد و حتی یک دقیقه نمیتوان از حدود آن تجاوز کرد. مراسم حج باید در وقت و مکان مخصوص به خود انجام شود و روزه نیز در ماه مبارک رمضان با دیدن هلال ماه شروع و با دیدن هلال ماه شوال خاتمه میابد و نیز هر روز از سپیده دم آغاز و به مغرب پایان میپذیرد و با توجه به اینکه ماه رمضان ماه قمری است طبعاً در فصول چهار گانه سال جریان دارد و گاه در روزهای بلند تابستان و گاه در روزهای کوتاه زمستان قرار میگیرد و در همه شرایط لازم است که لحظه و دقیقه را نیز در شروع سپیده دم و آغاز مغرب در نظر داشت و بهیچ وجه روزه دار نمیتواند از نظام آن سرپیچی کند و این خود درسی است که مسلمانان نیز دقیق و منظم شوند و امور خویش را در زندگی تنظیم کنند.
آنچه بر شمردیم گوشه هایی از برخی نتایج و آثار فریضه الهی روزه است و ماه روزه اضافه بر اینها سودمندیها و برکات دیگری نیز دارد که در پرورش اسلامی فرد و جامعه بسیار موثر است: ماه مبارک رمضان ماه خدا، ماه آشنایی با قرآن، ماه عبادت، ماه دعا، ماه آمرزش، ماه توبه و بازگشت از گناهان و اصلاح خود است.
در این ماه به قرائت قران سفارش شده و مرسوم مسلمین است که در ماه رمضان بیشتر از ماههای دیگر قرآن بخوانند و این خود وسیله ای است که جامعه اسلامی با قرآن و معارف آن آشنایی بیشتری پیدا کنند و برای پیشرفت در صراط خدا و اسلام از کلام خدای متعال آموزش بگیرند. رمضان ماه عبادت و بندگی و راز و نیاز با معبود جهان است، در روایات اسلامی تأکید شده که در این ماه با توجه به خضوع بیشتر نمازها را بجا آورندو از نمازهای مستحبی در شب و روز غفلت نورزند و بدین ترتیب با یک تمرین یک ماهه مومنین به عبادت خالص تری موفق میشوند و جانها به خدا نزدیکتر میگردد.رمضان ماه دعا است، پیشوایان گرامی فرموده اند مومنان در این ماه و بویژه در شبهای مبارک قدر دردعا و نیایش مبالغه کنند و با توجه به اثرات سازنده دعا و نیایش روزه داران میتوانند در پیوند معنوی خویش با خدای متعال تحولی بوجود آورند و بیش از پیش به ذات متعال هستی بخش او نزدیک شوند و کسب فیض کنند  رمضان ماه آمرزش و توبه و بازگشت به سوی خداست، آنانکه در زندگی خویش آلودگیهایی داشته اند میتوانند با روزه جان خویش را شستشو دهند و در خلوت سحر گاه با رو کردن به خدای متعال درون را صفا بخشند و از خدای خویش طلب آمرزش کنند و میتوانند با همین زمینه برای همیشه از کجیها و گمراهیها دست بردارند و براه آیند.
پیشوایان معصوم (ع) فرموده اند گناهان در این ماه بخشوده میشود و این مژده بزرگی است برای آنهایی که لغزشهایی داشته اند تا نومید نباشند و از برکات این ماه استفاده کنند و بسوی خدا باز گردند و روی دل بسوی او دارند و با او پیمان بندند که از گناهان دست شویند و خود را اصلاح کنند و گذشته را جبران نمایند و بدون ترتیب گناه کار پشیمانی که که در این ماه مبارک برای خدا روزه بدارد و از گذشته خویش شرمسار باشد و از خدا آمرزش بخواهد مورد مهر و عفو خدا قرار خواهد گرفت و سعادتش تأمین میشود. از برکتهای این ماه همین انقلاب روحی و تحول درونی روزه داران و همین توفیقات عملی است که انسان آلوده را پاک میسازد و از عذاب الهی که محصول گناهان است نجات میبخشد و روزه دار را از ظلمتها به نور میکشاند، به نور تقوی ، به نور فضیلتهای اخلاقی، به نور توبه و بازگشت به سوی خدا، به نور مهر و رحمت خدای متعال.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:39 عصر )
»» ذکر شریف صلوات در رمضان

خداوند ماه مبارک رمضان را در میان ماه‌های دیگر سال قرار داده تا فضای مناسبی برای خودسازی بندگان و بازنگری آنان در زندگی آنها ایجاد کند تا انسانها با طرح برنامه های ویژه، به سمت تفکری آسمانی و الهی هدایت شوند .
"صلوات" از جمله ذکرهایی است که بسیار مورد توجه مسلمانان بوده و از آن به عنوان بیانی برای آرامش بخشیدن به دل و رفع اضطرابها و تنشهای زندگی امروز بسیار استفاده می شود .
درود بر پیامبر اسلام از جمله موارد سفارش شده از سوی خالق هستی است . ان الله وملائکَته یصلون على النبی یا أیهَا الذین آمنوا صلوا علیه وسلموا تَسلیما . همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می  فرستند . اى اهل ایمان بر او درود فرستید و آنگونه که شایسته است ، تسلیم او باشید .(سوره احزاب، آیه 56)
امام موسی کاظم (ع) : من دعا قبل الثناء علی الله و الصلاه علی النبی کان کمن رمی بسهم بلا وتر. هر که پیش از ستایش بر خدا و صلوات بر پیغمبر (ص) دعا کند چون کسی است که بی زه کمان کشد .
امام جعفر صادق (ع) : اذا اردت ان تدعو فمجد الله عز و جل و أحمده و سبحه و هلله و أثن علیه و صل علی محمد النبی و آله ، ثم سل تعط .
هرگاه خواهی دعا کنی پس خدای متعال را تمجید و سپاسگزاری کن و او را تسبیح و تهلیل بگو و او را ثنای گوی و ستایش کن و بر محمد (ص ) و آل او صلوات فرست سپس درخواست کن تا به تو داده شود .(اصول کافی ، ج 4 ، ص 238)
صلوات در لغت  به معنای دعاست و نماز را به جهت شامل بودن بر دعا، صلاة می گویند . در حال حاضر  در عرف مردم صلوات را بر دو چیز اطلاق می کنند : یکی درود و دعایی است خاص که مضمونش استدعای رفعت درجه و ازدیاد قرب حضرت محمد (ص) است . معنای دوم صلوات ، نماز است .
بعضی صلوات از سوی حق تعالی را پنج معنی کرده اند : رحمت، مغفرت ، ثناء ، تزکیه و کرامت .
بعضی از علمای علم حروف می گویند : « صاد » صلوات از صمد، « لام » صلوات از لطیف، « واو » صلوات از واحد و « هاء » صلوات از هادی است که همگی از اسماء خداوند هستند.
بعضی می گویند : صلوات یعنی تسلیم شدن ، یعنی تسلیم نمودن خود برای کسی که خدا او را وصی و خلیفه خود گردانیده است .
بر اساس آیات و روایات، سزاوار است که حضرت محمد را به عنوان بنده برگزیده خداوند، بسیار ستایش کرد .
رسول اکرم (ص) خود در این مورد فرموده است: بسیار یاد کردن خدا و بر من صلوات فرستادن، موجب برطرف شدن فقر مى شود.
بی تردید اذکار، خواص و فواید بسیاری دارند. طبق آیات و روایات رسیده از معصومین، ذکر صلوات نیز چنین است. یکى از فواید آن رهایى از فقر و تنگدستى است.
رفع تلخی مرگ، استجابت دعا، ایجاد سپری در مقابل آتش جهنم، جلای روح،  شفای مریض و ادای قرض از دیگر برکات ذکر صلوات است .
در ماه مبارک رمضان که ماه دعا و درخواست و استغاثه است، بسیار شایسته و نیکو است که به این ذکر بیش از گذشته توجه کرده و با برخورداری از عطر آن طی روزهای صیام، برکات آن را برای خود و خانواده به ارمغان آوریم .

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:38 عصر )
»» فضیلت و حرمت ماه مبارک رمضان

براى شناخت عظمت و اهمیت و موقعیت ماه مبارک رمضان چاره اى جز مراجعه به معارف اسلامى نیست. بیان ثواب عبادات و اعمال و اخلاقیات و انجام امور خیر در روایات و اخبار نشانگر این است که ماه رمضان در میان تمام ایّام سال از امتیازات بسیار مهمى برخوردار است.
رسول حق((صلى الله علیه وآله)) فرمود:
شعبان ماه من است، و ماه رمضان ماه خداوند، هر کس در ماه من یک روز روزه بدارد او را در قیامت شفاعت کنم، و هر کس دو روز از ماه مرا روزه بدارد گناهان گذشته و آینده اش مورد مغفرت قرار خواهد گرفت، و هر کس سه روز از ماه مرا روزه بگیرد به او مى گویند: کارت را از سر بگیر، و هر کس ماه رمضان را روزه بگیرد و شهوت و زبانش را حفظ کند و از آزار مردم بپرهیزد، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده مى شود و او را از آتش جهنّم آزاد مى کنند، و در دارالقرارش جاى مى دهند و شفاعتش را به تعدادى قبول مى کنند که تمام گنهکاران از اهل توحید نجات یابند.(1) حضرت رضا((علیه السلام)) از پدرانش از امیرالمؤمنین((علیه السلام)) روایت مى کند که رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) روزى براى ما درباره فرا رسیدن ماه رمضان چنین فرمودند: اى مردم به حقیقت که ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به سوى شما روى آورد.
ماهى است که نزد خداوند بهترین ماهها، و ایّامش بهترین ایّام، و شبهایش بهترین شبها، و ساعاتش برترین ساعت هاست.
این ماهى است که در آن به ضیافت خدا دعوت شده اید، و خداوند در این ماه شما را اهل کرامت قرار داده، نَفَسهاى شما در این ماه تسبیح، و خوابتان عبادت، و اعمالتان مقبول، و دعاى شما در این ماه مستجاب است.
خدا را به نیّت هاى پاک بخوانید، و با قلبهاى خالى از آلودگى از جنابش بخواهید که شما را به روزه گرفتن و تلاوت قرآن موفق بداردو شقى و بدبخت در این ماه بزرگ کسى است که از مغفرت حق محروم گردد.
در این ماه از گرسنگى و تشنگى خود به گرسنگى و تشنگى قیمت توجه کنید، به فقرا و مساکین صدقه دهید، بزرگانتان را احترام و به کوچکترها ترحم کنید و صله ارحام بجا آورید.
زبان از آنچه بر زبان حرام است حفظ کنید، و چشم از آنچه حلال نیست بپوشید، و گوش از آنچه نباید بشنوید نگاه دارید، به ایتام ببخشید تا به ایتامتان ببخشند.
از گناهان خود به پیشگاه محبوب توبه کنید، و به وقت نمازها دست به دعا بردارید، که آن ساعات بهترین ساعات است، و وقتى است که خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد، آنان را جواب مى دهد چون بخوانندش، و پاسخ مى گوید چون صدایش بزنند، و مستجاب مى کند چون دعا کنند.
اى مردم وجودتان در گرو اعمال شماست، آن را با استغفار آزاد کنید، و پشت شما از بار گناهان سنگین است آن را با طولانى کردن سجود سبک نمائید، و بدانید که حضرت حق قسم یاد کرده نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب ننماید، و آنان را در قیامت از عذاب نترساند. مردم، هر یک از شما در این ماه به مؤمنى افطار دهد ثوابش نزد حق همانند آزاد کردن یک بنده در راه خداست، و گناهان گذشته اش قرین مغفرت مى گردد. عرضه داشتند: یا رسول الله همه ما قدرت بر این کار را نداریم، فرمود: خود را از آتش جهنّم نگاه دارید گرچه به نصف خرما یا یک مقدار آب دادن به روزه دار باشد.
اى مردم هر کس در این ماه اخلاقش را نیکو کند براى خود جواز عبور از صراط آماده کرده آنهم در روزى که قدمها مى لغزد، و هر کس در این ماه به زیر دستش همه امور را سبک بگیرد خداوند حسابش را سبک خواهد گرفت، و هر کس شرّش را از مردم حفظ کند خداوند او را در روز جزا از غضبش حفظ خواهد کرد، و هر کس در این موقع یتیمى را گرام بدارد خداوند در قیامت او را گرامى خواهد داشت، و هر کس صله رحم کند خداوند او را در محشر به رحمتش متصل کند، و رحمتش را در روز جزا از قاطع رحم قطع نماید.
ثواب نماز مستحبى در این ماه برائت از آتش، و اداى واجب در این زمان هفتاد برابر از زمان دیگر بهره اش بیشتر است.
کسى که در این ماه زیاد بر من صلوات فرستد خداوند روزى که میزان عده اى را سبک کند میزانش را سنگین مى نماید، تلاوت یک آیه در این ماه اجرش به مانند ختم یک قرآن است در غیر این ماه.
اى مردم، درهاى بهشت در این ماه باز است از خدا بخواهید که به روى شما نبندد، و درهاى جهنم بسته است از او تقاضا کنید که به روى شما باز نکند، و شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند از حضرتش تمنّا کنید که آنان را بر شما مسلّط ننماید.
امیرالمؤمنین مى فرماید:
من در اینجا از جاى خود برخاستم و عرضه داشتم: یا رسول الله بهترین عمل در این ماه چیست؟ فرمود: بهترین عمل در این ماه خوددارى از محارم الهى است.
در این وقت رسول حق گریست، عرضه داشتم: علت گریه شما چیست؟ فرمود: براى تو گریه مى کنم، گویا تو را در نماز مى بینم که بدبخت ترین مردم و همپایه پى کننده ناقه صالح بر تو وارد مى کند که محاسنت به خون سرت خضاب مى شود. عرضه داشتم: در آن وقت دینم سالم است؟ فرمود: آرى. سپس گفت: قاتلت قاتل من است، دشمنت دشمن من است، ناسزا گوى به تو ناسزا گوى به من است، زیرا تو جان منى و روح تو روح من است و طینت تو طینت من است. خداوند مرا آفرید و تو را پدید آورد و هر دوى ما را انتخاب نمود، مرا براى نبوت، تو را براى امامت، منکر امامت تو منکر نبوت من است.
تو جانشین من و پدر فرزندان من و شوهر دختر من، و خلیفه من در امّتم در حیات و ممات منى.
امر تو امر من است، نهى تو نهى من است، قسم به آن که مرا مبعوث به رسالت کرد و به عنوان بهترین آفریدگان قرار داد هر آینه تو حجت خدا بر مردم و امین سرّ او و خلیفه اش در میان بندگانى.(2)
امام هشتم از پدران بزگوارش روایت مى کند که رسول خدا فرمود:
به حقیقت که ماه رمضان بزرگى است، حسنات در آن اضافه مى شود، سیّئات محو مى گردد، درجات بالا مى رود، هر کس در این ماه صدقه مختصرى بدهد خداوند او را مى آمرزد، و هر کس به زیر دست نیکى کند مورد مغفرت قرار مى گیرد، و هر کس اخلاقش را نیکو نماید آمرزیده مى شود، و هر کس خشمش را فرو خورد به غفران حق مى رسد، و هر کس صله رحم نماید بخشیده مى شود.
این ماه چون ماههاى دیگر نیست، وقتى مى آید با برکت و رحمت مى آید، و وقتى مى رود با غفران ذنوب مى رود، خوبیها در این ماه به چند برابر محاسبه مى شود، و اعمال خیر در این ماه قبول درگاه حق است، دو رکعت نماز مستحب در این ماه غفران الهى را به دنبال دارد. سپس فرمود: بدبخت کسى است که بدون آمرزش گناه از این ماه بیرون رود، در این وقت مبتلا به خسارت شده در حالى که نیکوکاران به جایزه هاى حق رسیده اند.
امام صادق((علیه السلام)) فرمود: چون در ماه مبارک روزه گرفتید زبان از دروغ نگهدارید، چشم از حرام بپوشید، با یکدیگر بر سر امور ناچیز دنیائى و مسائل زندگى نزاع و دعوا نکنید، بر هم حسد نورزید، از یکدیگر غیبت ننمائید، جدال نکنید، دروغ نگوئید، مباشر با زنان نشوید، با یکدیگر مخالفت ننمائید، بر هم خشم نگیرید، به یکدیگر ناسزا ندهید، شماتت نکنید، سستى نورزید، دعوا نکنید، آزار نرسانید، ستم ننمائید، بدرفتارى نکنید، ملول و بى قرار نشوید، و از یاد خدا و نماز غفلت ننمائید.
ملازم سکوت و بردبارى و صبر و صدق باشید، از اهل شر کناره گیرى کنید، و از قول زور و دروغ و افترا، دشمنى و بدگمانى، و غیبت و دو بهم زنى بپرهیزید.
مشرف به آخرت و منتظر رسیدن ایّام رخت بر بستن باشید، به انتظار وعده خدا بسر برید، و براى لقاء الله توشه بردارید، بر شما باد به آرامش و وقار و خشوع و خضوع و خاکسپارى بنده اى که از مولایش در ترس است.
نیکوکار و ترسناک از عذاب، و امیدوار به رحمت، و در حالت رعب و ترس، و رغبت و میل به حقایق باشید.
قلب از عیوب پاک شود، باطن ها از آلودگى قداست پیدا کند، جسم از آلودگیها تمیز گردد، تبرّى از دشمنان حق برایتان حاصل شود، ماه روزه است روزه ات را با سکوت از تمام جهات به دوستى حق برسان و آن به این صورت است که از آنچه در آشکار و نهان نهى شده اى بپرهیزى، و حقّ خشیت را در باطن و ظاهر بجاى آورى، وجودت را در ایّام روزه داریت به او واگذار کنى، و دل براى او فارغ نمائى، و همه هستیت را براى خواسته هاى حضرت دوست مایه بگذارى.
چون این امور را رعایت کردى بحقیقت روزه براى خدا روزه دار شده اى، و امرش را در امر روزه اطاعت کرده اى، و به هر مقدار از این امور کم بگذارى از واقعیت و معنویت روزه ات کاسته اى.
پدرم حضرت باقر فرمود: پیامبر شنید زنى کنیزش را ناسزا گفت، غذا خواست و به آن زن فرمود: بخور، عرضه داشت: روزه ام، فرمود: این چه روزه اى است که کنیزت را در آن ناسزا گفتى؟ روزه فقط از خوردن و آشامیدن نیست، خداوند روزه را به غیر از خوردن و آشامیدن حجاب بین عبد و تمام بدیها قرار داده، قول بد روزه را به افطار مى کشاند، چقدر روزه گیر کم و گرسنه زیاد است؟(1) در هر صورت برابر آیات و اخبار فراوانى که در جهت ماه مبارک از امامان بزرگوار و رسول خدا رسیده، روزه حقیقى در ماه رمضان روزه اى است که روزه دارش از تمام گناهان ظاهرى و باطنى بپرهیزد.
َللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ
وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ
وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا الْمُؤَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ ـ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ
فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ
«بارالها بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ما را در این ماه بر اوقات نمازهاى پنجگانه آن طور که حدودش را مشخص نموده اى و واجباتش را مقرر فرمودى و شروطش را تعیین کردى و اوقاتش را معیّن نمودى واقف ساز، و ما را در رتبه کسانى قرار ده که به مراتب آن دست یافته، و ارکانش را حافظند، و آن را در اوقات خود به پا مى دارند آن طور که پیامبرت ـ که درودت بر او و آلش باد ـ تشریع فرموده، در رکوع و سجود و همه فضیلت هایش با کاملترین طهارت و سرشارترینش، و روشن ترین مراتب خشوع و رساترینش».
----------------------
1 ـ «بحار»، ج96، ص356.
1 ـ «بحار» ج96، ص358.
1 ـ «بحار»، ج96، ص292.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:38 عصر )
»» معارفی پیرامون قرآن

سراسر عالم آفرینش و جهان هستى جلوه رحمت تکوینى حق تعالى است و کتاب هاى آسمانى و پیامبران و امامان نیز تفضّلات و رحمت تشریعى او محسوب مى شوند .
همه سو و همه جا و همه صادر شده هاى از رحمت حضرت او است و قرآن کامل ترین و مَظهر تام و مُظهر حقیقى رحمت تشریعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
بر اساس این آیه شریفه باید به سوى آثار رحمت حق نظر کرد تا بصیرت یافت ، با این همه بهرهورى بیشتر از تفضلات الهى زمینه هایى دارد ، از جمله خود را در مسیر وزش نسیم رحمت الهى قرار دادن است به طورى که عقل و قلب و جان و روح از آن نسیم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ایمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
حضرت امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : « ألا وَإنَّ فى أیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسیم هاى رحمت ویژه مىوزد ، مواظب باشید خود را در معرض وزش آن نسیم ها قرار دهید و استفاده کنید» .
بهرهورى از رحمت تام حق که قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنیا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرایطى دارد از جمله :  «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى که قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید».
پس استماع کامل و سکوت تام ، زمینه اى است که انسان مورد رحمت حق قرار گیرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنایى به کتاب خدا بر خود ستم ورزد زمینه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنانکه در آیه اى دیگر مى فرماید : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است ، نازل مى کنیم وستمکاران را جز خسارت نمى افزاید» .
و این که قرآنِ شفابخش براى بیمار دلان زیان آور است نظیر میوه هاى رسیده و پرآب و شیرین است که براى کسى که مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زیان آور است . یا قند شیرین که براى مبتلایان به بیمارى قند خسارت بار است .
این کتاب بزرگ الهى که از عالم غیب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهاى پیچ در پیچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و کلام در آمده از بزرگ ترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمى کنیم.
 
عظمت قرآن
چنانکه دانستى فهم عظمت قرآن خارج از طوق و توان ادراک است ، لکن اشاره اى اجمالیّه به عظمت همین کتاب متنزل که در دسترس همه بشر است موجب فوائد کثیره است .
بدان اى عزیز ! که عظمت هر کلام و کتابى یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطه آن است و یا به عظمت مرسل الیه و حاصلِ آن است و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و یا به عظمت شارح و مبین آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعضى از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است و بعضى عرضاً و بالواسطه و بعضى کاشف از عظمت است و جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلى و اوفى موجود ، بلکه از مختصات آن است که کتاب دیگرى را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.
 
نور مبین
در آیات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ؛ و نور روشنگرى  مانند قرآن  به سوى شما نازل کردیم» .
و نیز : «قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ ؛ بى تردید از سوى خدا براى شما نور و کتابى روشنگر آمده است» .
و نیز مى فرماید : ما قرآن را نور قرار دادیم که هر که از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم: « وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن  کتاب  را نورى قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم ; بى تردید تو  مردم را  به راهى راست هدایت مى نمایى» .
و در آیه اى از ما مى خواهد که به خدا و رسول و نورى که نازل فرموده ایمان آوریم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کردیم ، ایمان آورید».
در این چهار آیه به زبان هاى گوناگون نور بودن این نعمت گوشزد شده است .
نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سایه چیزها را روشن و نمایان مى کند و اگر نور نبود هیچ چیزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غیر مهتابى انسان چیزى را مى بیند و تشخیص مى دهد بر اثر نور اندک ستارگان است .
ظریفى مى گفت : قرآن کریم تنها بر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشده است بلکه بر امت ایشان هم نازل شده است و این حقیقتى است که نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بیشتر نمایان مى کند ، او این ظرافت را از مضمون تعبیر حق در بخشى از آیات کریمه استفاده کرده بود ، مثلا آنجا که مى فرماید : «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ؛ و قرآن را  هم  به سوى تو نازل کردیم به خاطر اینکه براى مردم آنچه را که براى  هدایتشان  به سویشان نازل شده بیان کنى» .
کسیکه بتواند مخاطب قرآن قرار گیرد و از قرآن جدا نباشد مى یابد که نه تنها قرآن براى هدایت او نازل شده ، بلکه به سوى او نیز نازل شده است ، با این تفاوت که پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طریق ایشان دریافت مى کنند . خداى مهربان که صادق ترین صادقان است مى فرماید : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً؛ و نور روشنگرى  مانند قرآن  به سوى شما نازل کردیم» .
یعنى آنچه که به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پایانى و نازله قرآن و وحى الهى است که خدا با آن سخن مى گوید نه اینکه این نور تا قلب پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
قلب پاک رسول اسلام (صلى الله علیه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چیزى را کتمان مى کند چون : «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِین؛ و او نسبت به  ابلاغ و تعلیم  آنچه به او وحى مى شود ، بخیل نیست { تا وحى را کتمان کند} ».
و نه جز وحى چیزى مى گوید : « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گوید» .
و آنچه تلاوت مى کند همان است که نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ یُوحَى؛ گفتار او چیزى جز وحى که به او نازل مى شود ، نیست» .
هنگام شنیدن خطاب « یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا»  مستحب است بگوییم : لبیک ، براى آنکه خطاب خداى مهربان خطابى فعلى است و هم اکنون خدا با ما سخن مى گوید و اگر هم اکنون تکلم حضرت او نباشد دیگر لبیک گفتن براى چیست ؟ چگونه مى شود که کسى با قصد جدى جواب متکلم را که درگذشته سخن گفته بگوید ، هنگامى انسان لبیک مى گوید که گوینده اى حاضر باشد و دستورى به او داده باشند و خطابى متوجه او نموده باشند .
گاهى امکان دارد خطاب منتفى شده گذشته را که حکمش هنوز باقى و نافذ است در ذهن ترسیم کنیم و هنگام تلفظ آن لبیک گوییم ، ولى چنین توجیه و تکلفى نیازمند به عنایت زاید و مجاز است و اگر بدون چنین عنایتى به طور جد جریان لبیک گویى مطرح باشد معلوم مى شود آن خطاب هم اکنون زنده است و جواب ویژه مى طلبد.

کتاب هدایت و رحمت
اوصاف قرآن کریم بسیار زیاد و الهام بخش است و اگر بنا شود همه را مطرح کنیم مثنوى هفتاد من کاغذ شود ، از این رو به آیاتى که قرآن را به عنوان رحمت مطرح فرموده اشاره مى شود و براى آگاهى از سایر صفات به کتاب ها و مصادر مربوطه مراجعه نمایید .
نه بار در آیات شریفه قرآنیه تذکر داده شده است که این کتاب آسمانى مایه هدایت و رحمت است ، در سوره مبارکه انعام از آیه 154 تا آیه 157 به بحث صراط مستقیم الهى و کتاب آسمانى مى پردازد ، از جمله مى فرماید : «سپس به موسى کتاب دادیم براى اینکه  نعمت خود را  بر آنان که نیکى کردند کامل کنیم ، و براى اینکه همه احکام و معارفى که مورد نیاز بنى اسرائیل بود ، تفصیل و توضیح دهیم و براى اینکه هدایت و رحمت  بر آنان  باشد تا به دیدار  پاداش و مقام قرب  پروردگارشان ایمان آورند * و این  قرآن  کتابى پرفایده است که ما آن را نازل کردیم پس آن را پیروى کنید و  از مخالفت با آن  بپرهیزید تا مشمول رحمت شوید *  آرى ، قرآن را نازل کردیم  تا  شما مشرکان  نگویید : کتاب آسمانى فقط بر دو گروه پیش از ما  یهود و نصارى  نازل شد و  چون به لغت ما نبود  از  یاد گرفتن  قرائت آنان و آموزششان بى خبر ماندیم * یا نگویید : اگر کتاب آسمانى بر ما نازل مى شد ، مسلماً از آن دو گروه راه یافته تر بودیم ، اینک برهانى آشکار و  هدایت و رحمتى از سوى پروردگارتان براى شما آمد ، پس ستمکارتر از کسى که آیات خدا را تکذیب کند و از آن ها روى بگرداند کیست ؟ به زودى کسانى  را  که از آیات ما روى مى گردانند ، به خاطرِ روى گرداندنشان به عذابى سخت مجازات خواهیم کرد».
نظیر همین تعبیر  هدى و رحمة در این آیات آمده است : اعراف ( 7 ) : 52 ; یونس ( 10 ) : 57 ; یوسف ( 12 ) : 111 ; نحل ( 16 ) : 64 و 89 ; نمل ( 27 ) : 77 ; لقمان ( 31 ) : 3 .
 
قرآن کریم سفره رحمت
یکى از سوره هاى قرآن که به عروس قرآن موسوم است سوره الرحمن است که فهرستى گسترده از نعمت ها و موهبت هاى خداى رحمان را پیش چشم انسان مى گشاید ، در این سوره شریفه از هر نعمتى از دنیا ، آخرت ، فرشته ، انسان ، جن ، سیر کمالى موجودات سعادت ، بهشت ابدى و نعمت هاى ظاهرى و باطنى او سخن رفته است .
در آغاز این فهرست صف الرحمن و رحمت و تفضل خدا مطرح است و اولین نعمتى که خود خدا از میان رحمت هاى بى انتهایش مطرح مى‌فرماید نعمت قرآن است .
« الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ؛  خداى  رحمان * قرآن را تعلیم داد * انسان را آفرید * به او بیان آموخت» .
این آیات نورانى نشان مى دهد که قرآن کریم آخرین کتاب آسمانى ، اولین و مهم ترین و پربارترین نعمت اوست ، در سایه عمل به این برنامه است که قابلیت دریافت رحمت و تفضل الهى در مراحل بعدى به دست مى آید و استعدادها شکوفا و هر خسى کسى مى گردد و به مقام انسانیت که کمال نهایى است مى رسد ، خداى سبحان این مائده رحمت را به عنوان تبیان به مردم شناسانیده است .
« وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَىْء وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ؛ و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت و مژده‌اى براى تسلیم شدگان  به فرمان هاى خداست» .
هر چیزى که در تأمین سعادت انسان ها سهم مؤثر دارد در این کتاب الهى بیان شده است و اگر انجام کارى سعادت بشر را فراهم کند در قرآن آمده است ، همچنین اگر ارتکاب عملى باعث شقاوت و بدبختى انسان ها مى شود مطرح شده و فرمان آمده که از آن بپرهیزند.
قرآن مجید براى جهان آفرینش آغازى قائل است به نام مبدأ که فیض خلقت از آنجا شروع شده و انجامى به نام معاد که نظام هستى به آن سمت مى رود و مسیرى به نام صراط مستقیم و دین که با پیمودن این مسیر و راه صحیح باید به آن مقصد رسید همه معارف دین در همین سه بخش مبدأ و معاد و صراط آمده است.
حضرت امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) براى اینکه ما را به اهمیت این سه حقیقت فراگیر آگاه کند در روایتى مى فرماید : « رَحِمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِنْ أیْنَ وَفِى أیْنَ وَ إلى أیْنَ ؟ ؛ خدا رحمت کند کسى را که بشناسد از کجاست و در کجاست و به سوى کجا روان است».
یعنى خدا رحمت کند انسانى را که خداى خود را مى شناسد و آشناى به توحید و مبدء شناس است و بفهمد که اکنون در کجاست و در چه جهت و وضعیتى قرار دارد و باید در چه راهى گام بردارد و صراط شناس باشد و تشخیص دهد به کدام مقصد در حرکت است و معاد شناس باشد.
 
احسن الحدیث
پروردگار مهربان از قرآن مجید به عنوان احسن الحدیث یاد مى کند ، یعنى بهترین و نیکوترین و زیباترین سخن ، با اینکه حضرت حق کتاب هاى آسمانى متعدد و الهام ها و احادیث قدسیه دارد ولى درباره این احسان و تفضل خاص خود بر بشر مى فرماید : «اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ؛ خدا نیکوترین سخن را نازل کرد ، کتابى که  آیاتش در نظم ، زیبایى ، فصاحت ، بلاغت و عمق محتوا  شبیه یکدیگر است ، مشتمل بر داستان هاى پندآموز  و امر ، نهى ، وعده ، وعید ، حلال و حرام  است ; از شنیدن آیاتش پوست کسانى که از پروردگارشان مى هراسند به هم جمع مى شود».
قرآن برترین کلامى است که خدا نازل فرموده است ، چه از نظر الفاظ و عبارات و چه از نظر فصاحت و بلاغت و چه از نظر معنى و مضمونى که غنى و انسان ساز است.
اگر سخنى بهتر و عمیق تر از این امکان داشت بى تردید خداى تعالى آن را براى پیامبر (صلى الله علیه وآله) که خاتم پیامبران اوست نازل مى کرد.
اگر کلام و پیامى بالاتر از قرآن قابل فرض بود ممکن نبود که خداى مهربان آن را به دست آخرین پیامبرش ابلاغ نفرماید ، زیرا نه خدا جاهل به حقایق یا ناتوان و عاجز است و نه بخیل، خدایى که بر هر کارى و بر هر چیزى قادر است: « وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ ؛ و او بر هر کارى تواناست».
از عطا کردن پیام بهتر و بالاتر به پیامبرش عاجز نیست و نیز خدا از هر عیب و نقصى از جمله بخل پاک و منزه است چنانکه مکرر در آیات قرآن به وسیله لغت تسبیح و مشتقاتش به پاکى او از هر عیب و نقصى اشاره شده است ، بنابراین قرآن کریم بهترین پیام و کامل ترین ره آوردِ جاودانى وبرترین نعمت الهى و سفره رحمت گسترده و واسعه حق است و کلامى برتر از آن ممکن نخواهد بود.
 
مراتب قرآن
قرآن کریم نظیر کتاب هاى معمولى نیست که سراسرش در اختیار خوانندگان باشد بلکه کتابى است الهى و داراى مرتبت ها و مرحله ها ، ظاهر و باطن دارد و باطنش نیز داراى بطونى است ، مرحله اعلاى آن ام الکتاب است چنانکه مى فرماید : «وَإِنَّهُ فِى أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ ؛ و همانا که آن در امّ الکتاب  که لوح محفوظ است  نزد ما بلند مرتبه و حکیم است».
اصل و ریشه و مادر آنکه عالى ترین مرحله و وجود حقیقى است نزد خدا و لدى الله است، همان مرتبه عالیه اى که در دست فرشتگان مقرب و مورد اکرام الهى است: « بِأَیْدِى سَفَرَة * کِرَام بَرَرَة ؛ در دست سفیرانى * بزرگوار و نیکوکار» .
و مرتبه پایین و نازل آن به دست مردم و به زبان عربى آشکار است: « إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ که ما آن را  به زبان  عربى  فصیح و گویا  قرار دادیم تا  در آن  تعقّل کنند».
و در این مرحله آن ، محتوا در قالب الفبایى در مى آید ، شنیده مى شود ، دیده و نوشته مى شود ، تفسیر و تأویل مى گردد ، تا زمینه فهم و تعقل و ترقى و تکامل انسان فراهم آید ، در همین آیه یادآور شده که قرآن را به صورت عربى فصیح درآورده ایم تا منشأ تعقل و فهم و اندیشیدن شما باشد :  «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ».

 
آشنایى با قرآن
براى آشنایى اجمالى با قرآن مى توان از روزنه نام ها و صفاتى که خداى متعال براى این گنجینه حیاتى در خود قرآن گشوده است نیم نگاهى انداخت .
این اوصاف به شصت عنوان بالغ مى شود و در یک نظر مى توان آنها را به ده دسته تقسیم کرد:
 
اوصاف دهگانه قرآن
1 ـ صفات کلى قرآن که به منزله عنوان مشیر یا معناى جنسى است مثل :« کتاب ، حدیث ، قول » که هیچگونه دلالتى بر اهداف نزول و ویژگیهاى قرآن ندارد.
2 ـ اوصافى که دلالت بر نحوه بیان قرآن دارد مثل : « عربى ، مبین ، متشابه ، مثانى ، تفصیل ، مفصل ».
3 ـ اوصاف مدح آمیزى که اجمالا دلالت بر اهمیت و وفور فایده و برکات آن دارد مثل : « عظیم ، ثقیل ، کریم ، مجید ، مبارک ، احسن الحدیث ، علىّ ، حکیم و عزیز».
4 ـ صفت هایى که موضع این کتاب را نسبت به سایر کتاب هاى آسمانى بیان مى فرماید مانند : « تصدیق ، مصدق و مهیمن ».
5 ـ عناوینى که بر نزول آن از طرف خداى تعالى دلالت دارد مانند : « کلام الله، آیات الله، تنزیل و منزل» عنوان‌هاى حق، حق الیقین و صدق را نیز مى توان جزء این دسته به حساب آورد و شاید ملحق به دسته ششم باشد.
6 ـ عنوان هایى که بر صحیح بودن محتوى و محکم و متقن بودن مضمون و روشنى مفاهیم آن دلالت دارد ، مفاهیمى که قواى فکرى و عقلانى انسان را تغذیه مى نماید و حق و باطل را از یکدیگر جدا مى سازد مانند : « علم، برهان، تبیان، بیان، بینات، فرقان، فصل، قیم و غیر ذى عوج ».
7 ـ اوصافى که دلالت بر نیروى انگیزنده قرآن دارد، نیرویى که انسان را براى حرکت تأمّلى به فعالیت وامى‌دارد مانند: «بشرى، بشیر و نذیر ».
8 ـ اوصافى که دلالت دارد قرآن دل را بیدار نموده و از غفلت و بى خبری خارج و براى پذیرش حق آماده مى‌سازد مثل « ذکرى، ذى الذکر، تذکر و موعظه».
9 ـ عناوینى که دلالت دارد قرآن امراض روحى را شفا مى دهد و موانع را برطرف مى سازد مانند: «شفا» .
10 ـ اوصافى که دلالت بر روشن گرى قرآن نسبت به همه مراحل کمال یا ابعاد انسان دارد یعنى هم در مرحله شناخت فکر و عقل را هدایت مى کند و بینش صحیح و یقین به انسان مى بخشد و هم به دل روشنى و آگاهى داده و آن را براى گرایش و پذیرش حق آماده مى سازد و هم روح را در سیر صعودى قدم به قدم همراهى و راهنمایى مى کند تا درجات عالیه کمال را یکى پس از دیگرى طى کند و به هدف نهایى برسد: « یَهْدِى بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ ؛ خدا به وسیله آن  نور و کتاب  کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند به راه هاى سلامت راهنمایى مى کند» .
 
قرآن معرِّف مقام مقدس احدیت
این کتاب شریف صورت احدیت جمع جمیع اسما و صفات و معرف مقام مقدس حق به تمام شؤون و تجلیات است و به عبارت دیگر این صحیفه نورانیه صورت « اسم اعظم » است چنانکه انسان کامل نیز صورت اسم اعظم است بلکه حقیقت این دو در حضرت غیب یکى است و در عالم تفرقه از هم به حسب صورت متفرق گردند ولى باز به حسب معنا از هم متفرق نشوند و این یکى از معانى« لَنْ یَفْتَرِقَا حتّى یَرِدَا عَلىَّ الحَوض » مى باشد .
و چنانکه حق تعالى به یدى الجلال و الجمال تخمیر طینت آدم اول و انسان کامل فرموده ، به یدى الجلال و الجمال تنزیل کتاب کامل و قرآن جامع نموده و شاید به همین جهت آن را قرآن نیز گویند چه که مقام احدیت جمع وحدت و کثرت است .
و از این جهت این کتاب قابل نسخ و انقطاع نیست زیرا که اسم اعظم و مظاهر او ازلى و ابدى است و تمام شرایع به همین دعوت ، به همین شریعت و ولایت محمدیه است.
آنچه صریحاً یا ظاهراً در قرآن کریم آمده در چند دسته است :
الف : معارفى که به اسماء و صفات الهى مربوط مى شود از قبیل : حیات، علم، قدرت، سمع، بصر، توحید و سایر اوصاف کمالى که به ذات خدا بستگى دارد .
ب : معارفى که مرتبط است به افعال الهى مانند: خلق و امر و اراده و مشیت، هدایت، قضا و قدر ، جبر و تفویض ، رضا و سخط و . . .
ج : معارف مربوط به واسطه هاى فیضى مانند: لوح، قلم، بیت معمور و امثال آنکه واسطه فیضى بین خداى متعال و انسان ها هستند.
د : مباحث مربوط به شناخت انسان و تبیین حقیقت وى در جهان چه انسانِ پیش از دنیا و چه انسان پس از دنیا و چه انسان در دنیا.
و مباحثى که در زمینه پیدایش انسان، معرفت انسان، معرفت اصول اجتماعى انسان، انسان هاى کامل و نمونه و کمال انسان به عنوان نبوت رسالت وحى، الهام، شریعت و نیز آنچه بیانگر آینده انسان یعنى برزخ و معاد است.
و همچنین معارفى که درباره اخلاق ، تهذیب ، تربیت و مقام هاى اولیاى الهى است .
در مجموع هر آنچه به سعادت بشر مربوط است از عقیده و اخلاق و عمل همه در قرآن بیان شده است و از آنجا که عقیده و اصول دین زیربنا و پایه اخلاق و عمل است خداى سبحان نسبت به آن عنایت ویژه اى فرموده و مى توان گفت هیچ عقیده اى در جهان نیست که قرآن درباره آن سخن نگفته باشد . قرآن حق را تأیید و باطل را نفى مى کند و این امر شامل همه عقاید گذشته و آینده مى شود ، باید همه مکتب هاى بشرى بر این میزان الهى عرضه شود و صحت و سقم آنها روشن گردد ، زیرا قرآن در این باره اظهار نظر کرده است .
 
زمینه‌هاى راه‌یابى به قرآن
راه یابى به باطن و اسرار این کتاب شرایطى دارد ، باید نردبان تقوا طى گردد تا انسان به معراج طهارت برسد زیرا ; « لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ؛ جز پاک شدگان از هر نوع آلودگى به حقایق و اسرار و لطایف آن دسترسى ندارند ».
« رَسُولٌ مِنَ اللهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُّطَهَّرَةً ؛  آن دلیل روشن  فرستاده اى  چون پیامبر اسلام  از سوى خداست که صحیفه هایى پاک را مى خواند ».
گرچه تحصیل طهارت کار ساده اى نیست ولى ممکن و راهش باز است ، براى تحصیل طهارت باطنى باید چند مرحله طى شود :
 
شرائط راه یابى به قرآن
1 ـ همه محرمات و گناهان برونى و درونى کاملا ترک شود ، یعنى درون آینه اى شود که بتوان با آن حقایق ملکوتیه را مشاهده کرد که اگر ذره اى از رذایل و خبائث معنوى چون حقد و حسد و حرص و بخل و کینه و ریا و غرور اعمال فاسد ظاهرى در انسان باشد مشاهده امور ملکوتیه ممکن نخواهد بود.
2 ـ انجام همه فرایض و واجبات قلبیه و قالبیه و بدنیه و مالیه و حقوقیه است.
3 ـ اتصال به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) و عشقورزى به آنان و پیروى و اطاعت از دستورات حیات بخش آن بزرگواران.
4 ـ مداومت بر عمل صالح و اخلاق حسنه و حفظ و رعایت تقوا در همه امور و شؤون زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى.
 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:37 عصر )
»» رابطه شب قدر با امام عصر(عج)

خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مبارکه قدر می‌فرماید:
تنزّل الملائکه و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل»  دلالت بر تکرار و بقاء «لیلهالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:
فیها یفرَق کلّ أمرٍ حکیم. (1)
در آن شب، هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می‌شود.
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو می‌نماید. ظاهر این فعل‌ها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلهالقدرهای آینده می‌دهد.
این امر که در زمان رسول خدا(ص) به آن حضرت نازل می‌شده‌است، در هر شب قدر، باید بر کسی نازل و تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد.
قبول اصل وصایت رسول اکرم(ص) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همه سوره‌ها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائکه...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد که در شب قدر فرشته‌ها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود می‌آیند و این امر یک متولی و ولی می‌خواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان می‌فرماید:
در آن شب هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می‌شود? فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بوده‌ایم.
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل می‌شوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال گردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هرکس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و می‌شوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیاء معصومینش(ع) نمی‌توانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یکی از مستدل‌ترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان امام معصوم(ع) است.
و هرکس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم کافر واقعی است.
چنان که خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء می‌فرماید:
إنّ الّذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلک سبیلاً? أولئک هم الکافرون حقّاً و أعتدنا للکافرین عذاباً مهینا.
کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شده‌اند و می‌خواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و می‌گویند به برخی ایمان می‌آوریم و به بعضی کافر می‌شویم و می‌خواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکننده‌ای مهیا کرده‌ایم.
و می‌بینید که خداوند، کسانی را که پاره‌ای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، کافر حقیقی می‌داند.
بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم استمرار لیلهالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی که امر الهی را دریافت می‌کند و امین بر آن در جهت پاسداری، به‌کار بستن و اداء باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود مقدس بقیهالله الاعظم حضرت مهدی(عج) می‌باشد و به همین سبب پیامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده‌اند، فرمودند:
من أنکر المهدی فقد کفر. (2)
کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است.
و در کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق(ع) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرموده‌اند:
القائم من ولدی اسمه إسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی کتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذبه فقد کذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشکو المکذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون.(3)
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و کنیه او، کنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم برپا می‌دارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرامی‌خواند. کسی که او را طاعت کند، مرا پیروی ‌کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقاً مرا انکار کرده و کسی که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او را تصدیق کند، هر آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا درباره او تکذیب کرده و گفتار مرا در شأن او انکار می‌کنند و امت مرا از راه او گمراه می‌سازند، به خدا شکایت می‌برم. به‌زودی آنها که ستم کردند و می‌دانند که بازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونی‌ها مجازات ستمگری‌های خود را در دنیا و آخرت خواهند دید).
در این حدیث شریف انکار و تکذیب امام عصر، اروحنا فداه، انکار و تکذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انکار کرده، که همان رهسپاری به وادی کفر خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر می‌گوید:
 فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(ع) نازل می‌شوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشته‌اند، به او تقدیم می‌دارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(ع) نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما می‌دانید که لیله القدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند:
چگونه ندانیم، و حال آن‌که در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف می‌کنند.(4)
حضرت امام سجاد(ع)، در این باره، می‌فرمایند:
همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان(ع)) فرود می‌آید.
و نیز آن حضرت(ع) فرموده‌اند:
ای گروه شیعه، با سوره « انا انزلناه فی لیله القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم(ص) حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الکتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیله مبارکه اناکنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اکرم(ص) است.
همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است، که به اصحابشان فرموده‌اند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابی‌طالب(ع) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه که نگارش یافت، استفاده می‌شود که شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجه‌ بن الحسن المهدی، ارواحنا فدا، است و برای آن‌که بهتر بدانیم که لیلهالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت(ع) و امامت آنان تا روز رستاخیز می‌باشد. حدیثی را هم که در بخش فضیلت‌های حضرت فاطمه زهرا(س) است، ملاحظه می‌کنیم که در آن به طور کنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلهالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(ع) نقل شده که فرموده‌اند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس کسی که فاطمه(س) را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (س) نیز دارد.
و از طرفی، همان‌گونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود می‌آید، نزول‌گاه نور پاک امامان معصوم(ع) نیز وجود مقدس فاطمه زهرا(س) است؛ که حقیقتاً هرکس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی‌برد، شب قدر را درک کرده است.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره دخان (44)، آیه 4.
2. علامه مجلسی،  بحارالأنوار، ج 51، ص 51؛ منتخب الاثر فصل 10، ب 1، جز 1 ، ص 492.
3. علامه مجلسی، همان، ج 51، ص 73؛ منتخب الاثر فصل2، ب 3، ح4 ، ص 183.
4. امراء هستی، ص 190؛ تفسیر القمی، ص 731؛ علامه مجلسی، همان، ج 97، ص 14، جز 23.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:36 عصر )
»» جایگاه ویژه شب قدر

از موارد مهم درماه رمضان شب قدر است .شبی که از هزار ماه بهتر می باشد . روایاتی داریم مبنی بر این که هزار ماه جهاد بهتر ، واز سلطنت هزار ماه بهتر ، و عبادت آن بهتر از عبادت هزار ماه می باشد . و خلاصه شب شریفی است که روزی بندگان ، اجلهای آنان وسایر امور مردم از خوب و بد در آن مقدر می گردد .شبی که درقرآن در آن نازل شد . شبی که به نص قرآن مبارک است . درروایات اهل بیت آمده است : ‹‹‌ فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش می شوند ، بر مجالس مؤمنین گذشته ، بر آنان سلام می کنند و برای دعاهای آنها ‹‹‌ آمین ›› می گویند ، تا آنگاه که سپیده دم طلوع کند .›› و ‹‹‌ دراین شب دعای کسی رد نمی شود مگر دعای عاق والدین ، قطع کننده رحم نزدیک ، کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مؤمنی دردلش باشد .››‌ در ‹‹‌ قبال ››‌ از ‹‹‌ کنز المواقیت ›› از پیامبر (ص) روایت شده است که فرمودند : ‹‹‌ موسی عرض کرد : خدای من ! نزدیک شدن به تورا خواهانم ، فرمود : نزدیکی من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود . عرض کرد: خدای من رحمت تو رامی خواهم ، فرمود : رحمت من از آن کسی است که درشب قدر به فقیرها رحم کند ، عرض کرد: خدای من ! جواز عبور از صراط راخواهانم ، فرمود : آن برای کسی است که درشب قدر صدقه ای بدهد ، عرض کرد: خدای من ! از درختان بهشتی می خواهم ، فرمود: این مال کسی است که در شب قدر سبحان الله بگوید، عرض کرد: خدای من ! رضایت تو را می خواهم ، فرمود: رضایت من از آن کسی است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند.›› و از همین کتاب از پیامبر (ص) روایت شده است که فرمودند: ‹‹ درهای آسمانها در شب قدر باز می شود. بنابراین بنده ای در‌آن نماز نمی خواند، مگر این که خداوند متعال در مقابل هر سجده ای درختی در بهشت برای او می نویسد که اگر سواره ، صد سال در سایه آن حرکت کند به انتهای سایه اش نمی رسد ، و در مقابل هر رکعت خانه ای از در و یاقوت و زبرجد و مروارید، و در مقابل هر آیه ای تاجی از تاجهای بهشت ، و در مقابل هر ‹‹سبحان الله گفتن ›› پرنده ای از پرندگان بهشت ، و در مقابل هر نشستن درجه ای از درجات بهشت ، و در مقابل هر تشهدی بالا خانه ای از بالا خانه های بهشت ، و در مقابل هر سلام دادن ، لباسی از لباسهای بهشت برای او می نویسد. و آنگاه که سپیده صبح بدمد، خداوند از دختران پستان برآمده مانوس ،‌و کنیزان خوش اخلاق و خدمتکارانی جاویدان ، و بهترین پرندگان و بوهای خوش ، و نعمتهای خوب و تحفه ها و هدایا و خلعتها و کرامتها، و آنچه نفس میل دارد و دیدگان از آن لذت می برد به او عنایت می فرماید، و شما در آن جاوید هستید.››


مراتب شب قدر
از بعضی از روایات برمی آید که شب قدر مراتبی دارد . و شب قدری که در قرآن آمده است ، شب قدری است که آخرین مراحل مشیت الهی در آن صورت گرفته و پس از آن تغییر وم تبدیلی انجام نمی شود . و نیز از بعضی روایات برمی آید که شب نیمه شعبان و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان از شبهای قدر بوده و شب آخر برترین آنهاست که شب ‹‹جهنی ›› نامیده می شود. و همین شب است که مقدرات در آن ، تغییر نمی کند. و باحتمال قوی شب بیست و هفتم ماه رمضان نیز از شبهای قدر است . و کسی که می خواهد احتیاط کند باید در تمام این پنج شب اعمال شب قدر را انجام دهد. و چون این قول از لحاظ مضمون و سند برتر از دیگر اقوال بود، بهمین جهت سایر اقوال را ذکر نکردیم.


آمادگی برای این شب و دعا برای توفیق درآن
سزاوار است کسی که دین و نص روشن قرآن و روایات پیامبر(ص) و آل معصوم (ع) را قبول دارد، تمام سعی خود را جهت آمادگی برای اعمال این شب بکار گیرد. از کارهایی که در طول سال می تواند انجام دهد، دعا جهت توفیق در این شب می باشد و این که بتواند در این شب ، محبوبترین و پسندیده ترین کارها نزد خدا را انجام داده و خداوند این شب را برای او بهتر از هزار ماه قرار داده ، و اعمال این شب را باین شکل از او قبول نموده و آن را با بالاترین درجات برای او ثبت ، و تا روز دیدار او آن را بپروراند، در این شب ، نام او را در گروه مقربین نوشته و شناخت ، محبت ، نزدیکی ، پناه ، رضایت و خیر خود همراه او با عافیتش را نصیب او گردانیده و بگونه ای از او راضی شود که خشمی که بعد از آن نبوده ، و پیامبر و امامان بخصوص امام زمانش (ع) از او راضی شده ،‌و او را با آنان در مجلس ‹‹صدق ›› ،نزد سلطان مقتدر جای داده و در بذل تمام توانایی برای فرمانبرداری و بدست آوردن رضایتش ، او را موفق و عاقبت او را نزدیکی و رضایتش قرار دهد.
از کارهایی که می تواند بوسیله آن تمام سعی خود را در این شب بکار گیرد ، این عبادت رافراهم نماید . مثلا مکان و لباس مناسب و عطر و صدقه ای را تهیه و مضامین لطیفی را برای مناجات با پروردگار و کلمات بر انگیز نده ای را در خطاب آقایان و نگهبانان و حامیانش انتخاب کند . و میهمانان مخصوصی را که مناسب با این شب می باشند ، و چند فقیر را برای صدقه دادن در نظر بگیرد .
گمان می کنم اگر یکی از سلاطین دنیا کسی را در روزمخصوص به میهمانی دعوت نموده و شخص بزرگی را دنبال او بفرستد ، و آنگونه که خداوند با تو رفتار کرده است او نیز در دعوت خود با او مهربانی کرده و در مقابل حضور او در آن مجلس – که اعیان و اشراف وپادشاهان حضور دارند – ورعایت آداب آن ، به او وعده اعطای خلعتهای گرانبها و املاک پرارزش و وسیع و فرمانهای حکومت و سلطنت داده و به او بگوید هر قدر در انجام کارهای کمی که دراین مجلس باید انجام دهد ، دقت کند سلطان او را از عطایا و احسان خود بیشتر بهره مند می کند ، از اشتیاق حضور در این مجلس قالب تهی کرده وبرای آمادگی حضور در چنین مجلسی شریف و این مقام والا تمام توان خود را بکار گرفته ، در طول سال این مطلب رافراموش نکرده ، در تمام حالات با جدیت به آن پرداخته و خود را برای چنین روز بزرگی آماده می نماید بگونه ای که اهل سعی و تلاش نمی توانند اینطور عمل کنند . و باندازه ای مواظب است و دقت می کند که انسان را شگفت زده می کند . و آنگونه که باید و دوست در مقابل دوست انجام می دهد ادب را رعایت می کند .
ای عاقل ! چگونه این دعوت را اجابت می کنی ؟ سلطان سلاطین ، خدای خدایان و حاکم آسمانها و زمین تو را به این میهمانی دعوت نموده وبرای این دعوت فرشتگان بزرگوار و پیامبران و رسولان و بهترین مردم را فرستاده و با جانشینان معصومش آن راتأکید کرده است . و آنگاه تو را با فرشتگان دعوت کننده بزرگ داشته است ، هر شبی با دعوتهایی مخصوص و لطفها و کرامتها یی عالی . درمقابل اخلاص یک شب تو نعمتهای جاویدی به تو وعده داده است که نه چشمی مانند آن دیده و نه گوشی شنیده و نه دردل انسانی خطور کرده است . نور ، زیبایی ،سرور ، سلطنت ، دارایی ، و شادمانیی را به تو وعده داده که عقل توحتی از تصور گوشه ای از آن عاجز ، و اندیشه ات در آن سرگردان است .نزدیکی ، پناه و شادمانی دیدار خود را به تو وعده داده است که عقل انسانها و فهم علما و اندیشه حکما از درک آن ناتوان است .
برادرم ! آیا بخاطر آمادگی برای این مجلس ، باندازه ای که شایسته است تلاش نموده و از رستگاران خواهی شد یا با غفلت خود این فرصت را از دست داده و از جمله ورشکستگان خواهی بود ؟ یقین داشته باش اگر از این کرامت غفلت کرده و با کوتاهی خود آن را از بین ببری و در روز قیامت آنچه را که دیگران با سعی کامل به آن رسید ه اند ببینی ، به حسرتی دچار می شوی که آتش جهنم وعذاب دردناک در مقابل آن کوچک است . و بهمین جهت در آن روز با ور شکستگان پشیمان صدا می زنی : ‹‹‌افسوس که جانب خدا را رعایت ننموده و در حق خود ظلم وتفریط نمودم و وعده های خدا را مسخره کردم .››‌در حالی که پشیمانی سودی نداشته و درهای توبه و جبران بسته و آثار اعمال و نتایج آن آشکار شده است .
بنابراین قبل از این که بخاطر کوتاهی و از بین بردن فرصتها ملامت شوی خود را سرزنش کن . و قبل از این که به تو بگویند : چرا کرامت پروردگار جهانیان را کوچک شمردی ؟ خود ، این مطلب را درنظر بگیر .
خود و سرمایه ات راحسابرسی کن ، قبل از این که به حساب تو رسیدگی شده و بجای کرامت و سلطنت ، به خواری و پستی برسی . سرمایه ای که اگر باقی می ماند به بالاترین سودهای تجارت در روزهای سختی و نیاز می رسیدی . سزاوار است وقتی که شب قدر نزدیک می شود شوق او به رسیدن به کرامتهایی که در این شب برای اومهیا شده است افزون گردیده . کرامت مقام بالا و مجلس حضور پروردگار جهانیان و تقدیس خداوند آسمانها و زمین ، و اعمالی را که با حال واخلاص و حضور و رقت وصفای او و رضایت مولایش مناسبتر است ، برای شبش انتخاب کرده ودر این مورد از خدای متعال کمک گرفته و از خلفای او – درود خدا بر آنان – یاری بجوید.


انتخاب عمل برای این شب ، تفکر و یاد خدا
اگر فهمید چه عملی مناسبتر است که به همان عمل می کند . و اگر تردید پیدا کرد، باید استخاره کند. بعد از تعیین وقت ذکر، وقت مناسبی را که در آن خواب آلود یا سیر یا گرسنه نبوده و موانع دیگری نیز نداشته باشد ، باید برای تفکر معین کند. نیز باید تمام سعی خود را بکار گیرد که در شبش چیزی، حتی امور مباح، او را از یاد خدا باز نداشته و در نمازها و مناجاتش به غیر آن حتی مستحبات فکر نکند.
زیرا کسی که مثلا در نماز به ساختن مسجد و آب کشیدن آن یا صدقه دادن فکر کند غافل است . حتی در حال ایستادن نماز در یاد اجزای آن بودن غفلت است . و باید در هنگام عمل فقط سعی کند که قلب او از حقیقت کارهایی که انجام می دهد و ذکرهایی که می گوید غافل نباشد. و برای این که براحتی به این مطلب برسد، می تواند قبل از انجام عمل مختصری درباره آن فکر کند و آنگاه عمل را انجام دهد.
و اگر هنگام قرائت و ذکر از آن غافل شد باید آن را تکرار کند. مثلا وقتی می خواهد رو به قبله بایستد، می تواند اجمالا درباره معنای رو به قبله نمودن بیندیشد. و هنگامی که می خواهد بایستد ابتدا درباره حقیقت آن که همان ایستادن برای ادای حق بندگی است اندیشیده و فکر کند که ایستادن بر روی دو پا اشاره به ترس و امید بخاطر پذیرفته شدن عبادت یا عدم آن است . و بهمین ترتیب …، حتی قرائت و ذکرهای نماز . مثلا قبل از گفتن ‹‹بسم الله الرحمن الرحیم ›› معنای آن را اجمالا در نظر آورده و آنگاه آن را بگوید. و اگر در اثنای قرائت آیه ای غفلتی برای او پیش آمد باید آن آیه را تکرار کند.


توسل به نگهبان این شب
برچنین عمل کننده ای لازم است در اول شب خیلی به نگهبان آن شب که از معصومین (ع) است ، توسل جسته و او را شفیع خود قرار دهد. و در این هنگام توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد ذکر نموده و تلاش کند با الفاظی که برای درخواست ترحم و شفاعت می گوید، رحمت و رقت را جلب کرده و مهربانی و کرامت را برانگیخته و ابرهای جود و کرم و بخشش را بباراند. و با دست آنان عقل و نفس و قلب و صفات و اعمال و تمام وجودش را به مولایش تفویض و واگذار نموده ، و در طول شب نیز مواظب باشد کاری مخالف با تفویض، انجام ندهد ، و اگر بتواند حتی تفویض خود را نیز واگذار کند، قطعا رستگار شده است .
ولی خیلی اتفاق می افتد که انسان مراقب نبودن و بی مبالاتی را با تفویض اشتباه کرده ، آن پلید او را فریب داده و با نادانی او را هلاک می کند . بنابراین تا زمانی که با علوم الهی بخوبی نفهمیده که به تفویض رسیده است ، نباید مطمئن شود و برای اطمینان باید ببیند که حال و مرادش در آنچه که تفویض قبول آن ، و یکی از علامات قبول نیز این است که خداوند متعال ، اموری را که بنده به او تفویض نموده است ، بخوبی و بالاتر از آرزوی بنده سرپرستی کند.
 
سایر اعمال شب قدر 
1 - نمازی در شب قدر وارد شده که در آن یک بار حمد و هفت بار ‹‹قل هو الله احد ›› خوانده می شود و بعد از پایان نماز هفتاد بار ذکر ‹‹استغفرالله و اتوب الیه ›› گفته می شود و سپس حوائج از خدا خواسته می شود.

2- صد رکعت نماز و خواندن دعاهایی که در بین آن وارد شده از مهمترین امور مهم است . زیرا مضامین آن برآمده از سینه امامان دین می باشد که عالمان به خداوند هستند. در این ادعیه علوم گرانبهایی است که بجز پیامبران و جانشینان آنان کسی از آن آگاه نیست . دانشهایی از قبیل علم به خدا و صفات جمال و جلال و نامهای نیک و مراتب فضل و حکمت عدل و مقتضای کار و ادب مناجات با خداوند متعال .
لازم است در خلال خواندن این ادعیه زنده دل بوده و با توجه آنرا بخواند. و اگر بتواند از آنچه می گوید، تاثیر پذیرفته و این مطلب را نیز در دعایش بخواهد ، باید به او تبریک گفت . زیرا اگر این ادعیه ثواب و پاداشی از جانب خدا نداشته و فقط مضامین آن در انسان موثر باشد ، عاقل باید روح و جان خود را برای بدست آوردن آن فدا کند . چه رسد به این که خداوند برای هر حکم و حتی هر حرفی از آن جواب و نوری آماده نموده است که جهانیان نمی توانند قیمتی بر آن بگذارند. همچنین باید درباره معنی کلماتی که می گوید تامل نموده و آن را درک کند. و اگر این مقدار نیز نمی تواند بهتر است بجای خواندن این دعاها بر مصیبت خود و مجازات خدا بخاطر آن ، گریه کرده و بگوید: ‹‹انا الله و انا الیه راجعون ›› ، چه مصیبت و چه مجازات بزرگی ›› درباره اهل آخرت ، در حدیث قدسی آمده است :‹‹دعای آنان در نزد خداوند بالا رفته و کلام آنان را می شنود. فرشتگان بواسطه آنان خوشحالی می گردند… پروردگار باندازه ای دوست دارد دعای آنان را بشنود که مادری فرزند را.››
بنابراین ای فقیر! در مورد دعایی که بدون حضور قلب می خوانی ، انصاف بده . آیا دوست داری ، در حالی که خدا می بیند که زبانت او را خوانده و دلت با دنیا سخن می گوید ، دعایت به خداوند برسد !
دنیایی که درباره آن آمده است که دشمن خدا و دوستان اوست و می خواند با شکوفه هایی این دنیای فانی ، تو را از خداوند دور نماید. آیا عاقل می تواند مصییتی بزرگتر از این را تصور کند.
3- خواندن دعای گشودن قرآن و قرآن را روی سر گذاشتن ، باین نیت که عقل و اندیشه او با این عمل تقویت شده و با دانشهای قرآن کامل شود و نور عقل با نور قرآن ضمیمه گردد. و سایر نیتهایی که مناسب با این عمل است .
4- زیارت امام حسین (ع) با بعضی از زیارتهایی که وارد شده است .
5- خواندن سوره روم ، عنکبوت و دخان در شب بیست و سوم .
6- خواندن دعاهایی که در این شبها وارد شده است ، بخصوص دعایی که سید از بعضی از کتابهای کهن نقل نموده و اول آن چنین است :‹‹ اللهم ان کان الشک فی ان لیله القدر فیها او فیما تقدمها واقع فانه فیک و فی وحدانیتک و تزکیتک الاعمال زائل، خداوند ! اگر در این که شب قدر، امشب یا شبهای پیش از آن است ، شکی هست ، ولی در مورد یکتایی تو و این که اعمال را پاکیزه می نمایی ، شکی نیست .›› و اگر توانست معنی از بین رفتن شک در خدا و یکتایی او را بفهمد، همین پاداش برای عبادت آن شب برای او کافی خواهد بود.
7- دعای کوچکی که سید از امام سجاد (ع) روایت نموده و اول آن ‹‹ یا باطنا فی ظهوره ›› می باشد .
دعایی که در یکتا دانستن خداوند کامل می باشد . و اگر وجود ائمه (ع) هیچ نفعی نداشت ،مگر همین که با این گونه دعاها پرده از یکتایی خدا برداشته ، و ما را از این مطلب آگاه نمودند ، لازم بود مؤمن تمام وجودش را فدای این عمل آنان نماید .و حتی فداکردن تمام وجود خود را ناچیز شمرده و خود را ناتوان از ادای شکر نعمتهای آنان ببیند .
8-ساعتی از شب رامخصوص مراقبت قرارداده ، و در آن ساعت علم پروردگارش را به بدحالی او و قدرتش را بر نجات دادن او ، و فضل و بخشش و کرم اورا در نظر گرفته و سپس با امیدواری ، بر در بخشش و کرم او چشم دوخته و در انتظار رحمت و بخشش او باشد .
اگر به آنچه گفتیم عمل کرد که خوشا بحالش ، و اگر عمل نکرد مبادا شیطان او را وسوسه کرده و بگوید :
تو ! آنگونه که شایسته توست عمل را انجام نمی دهی ، بنابراین ، این کار اندک نیز فایده ای نداشته و نبودش بهتر از وجودش می باشد .زیرا اگر به این ندای شیطان گوش دهد اورا از سایر اعمال نیز بازداشته و او را با غفلت هلاک می نماید . ولی اگر همان عمل را که قصد دارد ، انجام بدهد گرچه عمل کمی نیز باشد ، ممکن است نور این عمل کم ، نور دیگری را برای عمل بوجود آورده و او را موفق به انجام عمل دیگری گردانده و آنگاه در تمام اعمال موفق باشد .
خلاصه شیطان هیچ قصدی ندارد ، مگر این که انسان را از خدمت نمودن و عبادت مولایش باز دارد بنابراین اگراز او فرمانبرداری نماید دردل او تاریکیی بوجود آید که سبب قطع یاری او گردیده و موجب می شود تا عبادت دیگری را نیز ترک کند تا جایی که یاری خداوند کاملا قطع شده و به هلاکت جاوید دچار شود .مگر این که عنایت خدا شامل حالش شده و از فرمانبرداری شیطان دست بردارد ، دلش با مخالفت با او روشن شده و آنگاه به توفیق کاملی برسد .
سالک نباید هیچ عمل خیری راگر چه بسیار کوچک باشد ، کم شمرده و بخاطر کم بودن آن را ترک نماید که زیان خواهد دید . و هیچ عمل خیری رانیز نباید بزرگ ببیند ، چون گرفتار عجب می گردد .نیز اگر نمی تواند آن را انجام بدهد بمقداری که می تواند آن را انجام داده و بعد از انجام ، آن را درمقابل خدا کوچک ببیند .زیرا بنده هر عملی را که انجام بدهد و آن را کوچک بداند ، خداوند آن را بزرگ دانسته و شاید همین مطلب باعث شود که خداوند متعال آن را قبول کند . وهنگامی که عملی قبول شد کمی آن اهمیتی نخواهد داشت ، چون اگر خداوند عملی را از بنده اش قبول نماید ، گرچه کم باشد ، پاداش زیادی به او خواهد داد . و اگر آن را قبول نکند ، فایده ای برای او نخواهد داشت ، گرچه زیاد باشد .زیرا خداوند عمل کم آدم را قبول و اعمال زیاد ابلیس را رد نمود.
بنابراین بنده نباید هیچ عملی را بزرگ ببیند . گرچه عبادت جن و انس باشد . زیرا این عجب است و عجب انسان به عملش ، ثواب آن را از بین می برد .بلکه نور آن را به تاریکی تبدیل می کند . ونیز نباید عمل کم را کوچک بداند ، زیرا ممکن است قبول شده و تبدیل به عمل بزرگی شود .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:36 عصر )
»» کمالات على (علیه السلام) پاک مرد بزرگ2

عمده عاملى که راه انسان را به جانب آن جناب باز مى کند تزکیه نفس و تصفیه جان از برنامه هائى است که مورد پسند حضرت مولا نیست .
در مشارِ در شرح یکى از ابیات قصیده گوید :
بدان که نفس را به حسب سه حالت سه صفت است :
اول : اماریت بالسوء قال الله تعالى :
( إِنَّ النَّفْسَ لاََمَّارَةُ بِالسُّوءِ ) .
و این صفتش در حالى است که هنوز او را از پس پرده طبع به الوهیت الله تعالى که خالق و مبدء اوست و لابدى عود و رجوع به حکم :
( إِلَیْهِ مَرْجِعِکُمْ جَمِیعاً ) .
به او هیچ شعورى حاصل نشده است ، تا لاجرم مطمح نظرش به کلى طلب حظوظ و لذات حسى و وهمى و دنیوى است ، و همت و طلبش به کلى بر انهماک در آن نوع مقصور .
دوم : صفت لوامیت ، قال الله تعالى :
( وَلاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ) .
و این به حسب حاتى است که او را از پس حجب و پرده هاى طبیعت از لابدى عدد و حقیقت : منه بدأ و الیه یعود ، آگاهیئى که عبارت از آن اسلام است حاصل آید ، تا در اقوال و افعال و حرکات و سکنات ، و استیفاى حظوظ و لذات شرع را که ضابط آن آگاهى است ، قبله خود سازد و از مقتضاى او هیچ تجاوز ننماید .
اما اگر وقتى احکام حجب قوى و غالب شود ، و حکم آن آگاهى پوشیده گردد ، تا در مباشرت افعال و استیفاى لذات از آن ضابط که شرعست مجاوزت کند ، و صاحبش را بر ترک شهوات و ارتکاب لذات ملامت نماید ، و لکن باز چون به استحظار آن آگاهى اثرى از او سر برزند و به حکم شرع ، او اعنى نفس را در طلب آن شهوت و لذت بیرون از آن ضابط عصیان کنند و از استیفاى آنش منع کنند در حال به حکم و اثر آن آگاهى ، آن عصیان و منع را مطیع شود و بر آن مباشرت اولین ملامت آغازد ، و این صفت را به حسب لطافت و کثافت حجب و حکم مراتب اعنى ، اسلام و ایمان و احسان ، سه مرتبه است :
اولش که به حکم مرتبه اسلام است ، و این درجه اول از لوامیت در آن که به قوت و غلبه حجب از حد شرع مجاوزت نماید با اماریت بالسوء مشارکند ، اما در طاعت عند المنع متباینند ، چه نفس اماره هرگز یمنع ممتنع نشود و در طلب شهوت لجاج کند .
و دومش به حکم مرتبه ایمان آن است ، که لومش از طلب و ترک لذات به ملامت معاملات و خیرات و طاعات خالصاً لوجه المحبوب و سیر در احوال و اخلاِ و مقامات ترقى کند ، تا در حال اتیان هر طاعتى و معاملتى یا تخلق و تحقق به هر خلقى و مقامى ، یا بر عقب آن نظرش بر معاملتى یا خلقى یا مقامى اشرف و اعلا افتد ، و خود را بر قصور و حرمان از آن ملامت کند ، و به تحصیل آن مشغول گردد .
و سوم : مرتبه لوامیت به مقتضاى مقام احسان آن است که متعلق است به سفر السیر فى الله .
و اما صفت سوم نفس اطمینان است . قال الله تعالى :
( یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی ... ) .
و این صفت مترتب است بر حالتى که سالک تمام از صفات نفسانى و لذات و آمال و امانى اعراض کند و صاحبدل شود ، و سالک را رجوع و عود به مبدء بر این موقوف است قال الله تعالى :
( ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ) .
و بدان که جناب او بر هر چیزى توانا است ، بخواهد نسبت به تو اجراى عدل مى کند ، و بخواهد ، نسبت به تو ارائه فضل مى فرماید .
براى ما که در مرحله پائینى از عقل و درایت و درک قرار داریم ، توجه به غظمت حضرت دوست ، از راه توجه و دقت در آثار او ، که در کتاب «آفاق و انفس» منعکس است میسر مى باشد .
ما را آن دل و آن چشم نیست که بتوانیم بدون واسطه به عظمت او بنگریم آن هم عظمتى که نهایت براى آن نیست .
و راستى دیده کم نور قلب ما ، کجا مى تواند بدون واسطه به جمال حضرت مولا بنگرد ؟! قرآن و روایات براى درک هیبت و جلال و عظمت حضرت حق ما را دعوت به تماشاى آثار مى کنند ، که آثار گوشه اى بسیار بسیار از عظمت حضرت عظیم است .
شاید با دیدن آثار بتوان همت را بالاتر برده ، و براى دیدن بزرگى آن بزرگ با چشم دل به کوشش برخیزیم .
که بلند همتى از صفات برجسته نفس ناطقه قدسیه است ، مرحوم الهى در توضیح فصل سى و سوم فصوص الحکم معلم ثانى ابونصر فارابى در آثار نفس ناطقه مى فرماید :
یکى از صفات نفس ناطقه قدسیه صفت نباهت و بلند همتى است ، در جهان هرکس به هر مقامى رسید از نظر بلند و همت عالى رسید ، روح بزرگ همیشه به امور عالى و کارهاى ستوده و استعلاى معنوى و محاسن بزرگى آمیخته است ، و هرگز به پستى همت و قبایح و زشتى هاى اخلاقى و دنائت و ذلت براى نیل به مقاصد خود تن در نخواهد داد ، و این نیروى عالى خوى نفوس مستعلیه است ، و از خواص این خلق و این قوه جود و سخاوت و احسان به خلق است ، و کریم النفس و با شجاعت و غیرت و عزت نفس زیستن است .
و هرچه انسان همتش عالیتر است ، مال و جاه دنیاى بى ثبات در نظرش بى قدرتر است ، بدین جهت اگر غنى است سخى و اگر فقیر صبور است ، و در هر حال : فقر و غنا خود را را بزرگ مى داند ، و در عین بزرگى با کوچک و بزرگ خلق تواضع و فروتنى مى کند ، و با فقیران با ایمان ، و مستمندان با علم و معرفت متواضع تر خواهد بود ، و هرگز به چشم حقارت به کس نمى نگرد ، از کلمات امیرالمؤمنین (علیه السلام) است :
الشَّرَفُ بِالْهِمَمِ لا بِالرِّمَمِ البالِیَةَ .
شرف و بزرگى به همت بلند است ، نه به استخوان پوشیده پدران .
خلاصه صفت علو همت و عظمت روح که بسیارى از اوصاف ستوده و محامد اخلاقه لازمه اوست ، یکى از نیروهاى نفس ناطقه قدسیه است
و شاید مراد از نباهت تنبه و انتقالات دفعى و قوت حدس و فراست و بیدارى است .
وَلَیْسَ لَهَا انْبِعاثٌ وَهِیَ أَشْبَهُ الأَشْیاءِ بِالنُّفُوسِ الْمَلَکِیَّةِ وَلَها خاصِیَّتانِ النَّزاهَةِ وَالْحِکْمَةِ .
و منبعث از جسمانیات نیست مانند نفس نباتى و حیوانى که از کبد و قلب برانگیخته مى شود ، بلکه نفس قدسى از عالم تجرد و نشانه ملکوت است و منزه از ماده و مادیات و برتر از جهان حس و محسوسات و شبیه ترین چیز به نفوس فرشتگان عالم بالا است و این نفس را دو خاصیت است ، یعنى دو چیز از مختصات اوست یکى نزاهت و یکى حکمت .
ممکن است غرض از نزاهت راجع به کمال عقل نظرى ، و جنبه دانش او باشد ، یعنى تنزه ذات و ادراکات ذاتى او از ماده ، و غرض از حکمت راجع به کمال عقل عملى و جنبه کنش او باشد ، یعنى صدور افعال مناسب مقام انسانیت و اعمال واقع در طریق تکامل روح قدسى .
یا مراد از نزاهت مقام تجلیه به آداب شرع و تخلیه از رذائل اخلاِ است و مراد از حکمت مقام تحلیه و آراستن نفس به فضائل و کمالات انسانیت ، یا مراد از حکمت و نزاهت حکمت علمى یا عملى است ، على ما هى علیه به قدر طاقة البشرى که در کلام رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) است :
رَبِّ أَرِنَا الأَشْیاءَ کَما هِیَ .
و نزاهت تزکیه نفس است که فرمود :
( قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ) .
یا مراد از حکمت تشبه به اله عالم یعنى به اخلاِ الله است و نزاهت زهد و تنزه نفس از علائق جهان مادى و خلاصه مراد از حکمت و نزاهت عشق و علاقه علمى و عملى به عالم قدس و تجرد است .
به هر حال این دو صفت نزاهت و حکمت به هریک از معانى مذکوره که مآل همه یکى است به روح قدسى ناطقه انسان اختصاص دارد ، چنانکه نمو لازمه نفس نباتى و شهوت و غضب لازمه نفس حیوانى است ، این وصف هم مخصوص براى نفس قدسى انسان است .
پس از مقام نفس ناطقه قدسیه ، مرتبه نفس کلیه الهیه است ، و این نفس جوهر لاهوتى و حقیقت ظلیه الهیه است ، و چنان که نفس نباتى و حیوانى منطوى است در نفس ناطقه قدسیه که بعد از آنها در قوس صعود است ، همین گونه نفس کلیه الهیه هم بعد از ناطقه قدسیه و اشرف و اکمل از آن است ، و نفس قدسى منطوى در اوست و خواص و کمالات او را دارا است .
اما معنى کلیه الهیه روحى است که از حدود ماده و مدت و حد و نهایت مکان و زمان بزرگتر است ، یعنى از سرحد مکان و زمان بیرون است بلکه از ماده به معنى اعم که مهیت امکانى است نیز قدم فراتر نهاده و به قاعده اشراِ :
النَّفْسُ وَما فَوْقَها إِنِّیّاتٌ صِرْفَةٌ .
گوئى وجود صرف و هستى بى حد و نهایت گردیده است و لازمه این مقام شهود حضرت احدیت است که کل وجود و وجود کل است و در کلیه موجودات که : در هرچه نظر کردم سیماى تو مى بینم .
ما رَأَیْتُ شَیْئاً إلاّ رَأَیْتُ اللهَ فیهِ .
آن روحى است که عرض و طول زمین و آسمان را که حدود ماده جسمانى است زیر شهپر عظمت خود فراگرفته ، روحى است که ازل و ابد ، گذشته و آینده را که حدود زمان است در هم پیچیده و در فضاى بى انتهاى عالم سرمد و جهان بى پایان نامقید پر و بال قدرت گشوده ، روحى است که دو عالم مادى و مجرد ، عالم دنیا و آخرت ، عالم جسم و جان را به یکبار از محوطه خاطر بیرون کرده است .
روحى است که از علو مقام و بلندى همت پشت پا به کون و مکان زده تا در آن روان کلى برتر از قیود جزئى ماده ، جز عشق نیاید و غیر شهود حسن مطلق هیچ در وى نگنجد .
«آرى وقتى انسان نظرى بلند و همتى والا داشت ، از برکت این نظر و همت بلند که محصول ارتباط با انبیا و امامان و اولیا الهى است مقصدى و هدفى جز حضرت حق نخواهد داشت ، و براى نیل به این مقصد ، ابتدا از تماشاى آثار به یقین رسیده ، آنگاه با کوشش در جنب یقین به نفس قدسى نائل گشته ، سپس در حرکتى دیگر به نفس کلیه الهیه رسیده ، در آن مقام به شهود جمال موفق مى شود ، و هیبت و عظمت و جلال حضرت دوست را یافته ، از ناچیزى خود دچار ترس شده ، و به مراقبت و مواظبت خویش مى کوشد ، که مبادا از حضرت او دور افتد ، و در آن مقام به قول حضرت صادِ (علیه السلام) به غفلت دچار گشته و به بلاى خطر عظیم گرفتار آید» !!
مسجد خانه و بساط اوست ، و بدون گذشتن از نفس اماره و رسیدن به نفس ناطقه قدسى و آراسته شدن به نفس کلیه الهیه ، درک هیبت و عظمت ملک الملوک میسر نیست که ساده و عادى به مسجد رفتن ، و این رفت و آمد کردن به صورت عادت در آمدن ثواب چندانى براى اهل مسجد ندارد .
بکوشید تا آن روح عالى را به دست آورده ، و لایق مقام آن جناب گشته و به فیض دیدارش با چشم دل نایل آئید ، و در بساط آن جناب به درک عظمت و هیبت او موفق شده غرِ ترس و شرم شوید ، و در شعله ترس و شرم آنچنان بسوزید که اثرى از هستى شما نماند ، چون اثر از هستى و انیت نماند به مقام فنا رسیده و به بقاى او باقى و ابدى خواهید شد و به حضرت دوست در آن مقام خواهید گفت :
دو عالم را به یک بار از دل تنگ***برون کردیم تا جاى تو باشد
این روح که به واسطه آن انسان به بساط حضرت او راه مى یابد و آنچه باید ببیند در آنجا مى بیند ، روحى است که غیر خدا که هستى حقیقى است همه چیز در نظرش ناچیز است و به قول سرور مؤمنان و قبله عارفان على (علیه السلام) :
عَظُمَ الْخالِقُ فی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَادُونَهُ فی أَعْیُنِهِمْ .
روحى است که بر خلاف ارواح جزئیه به هیچ چیز از نظر انتفاع شخصى و استفاده مادى نمى نگرد ، بلکه چون ظل حق است و مستغنى به حق بر همه موجودات معطى و مشفق و مهربان است ، و انتفاع خلق منظور اوست .
روحى است که پیوسته داراى عصمت و قدس و نزاهت و محفوظ از هر خطا و لغزش علمى و عملى است و دوریش از عصیان حق ذاتى و اشتیاقش به طاعت وى فطرى است .
روحى است که امیال جزئى به کلى از او زائل شده و میل کلى و عشق به نظام کل جایگزین او گردیده است .
روحى است که تحت تأثیر لذات حسى زمانى نیست و آرزوهاى موقت فانى و اوهام خیالات شیطانى در آن روح پاک مؤثر نخواهد بود .
روحى است که او را عبدالله ، عین الله ، یدالله ، و بیت الله و خلیفة الله و ظل الله و وجه الله بتوان گفت ، روحى است که از خود فنا و به حق بقا یافته و در عین محرومیت از هر نعمت به لقاى منعم و لذت شهود وى شتافته از خود پرستى رهیده ، به حقیقت پرستى رسیده . خود پرستیدن را نقص ذات و پرستش خدا را کمال مطلوب یافته ، روحى است که در عین فقر غنى است و از همه چیز عالم و تمام علل و اسباب آفرینش جز حضرت دوست خود را مستغنى یافته و از هرچه مورد نیاز خلق است خویش را بى نیاز مى شناسد و به زبان ذات گوید :
گرما به فقر و فنا کمتر زخاک رهیم***از مجد و عز و غنى بر خلق پادشهیم
و چون به گنج معرفت و سلطنت شهود وصال الهى رسیده به کلى بى نیاز از غیر خداست یعنى همه چیز جز خدا را از خود بى اثر و معزول از تأثیر شناخته است ، بلکه معدوم و فانى و باطل الذات مى داند :
( ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ) .
خدا موجود حقیقى و غیر او همه هویت باطل و معدوم بالذاتند ، و به حق که او بلند مرتبه و بزرگ است .
روحى است که چون خلق او را ذلیل و خوار شمارند به عز عبودیت الهى خود را بالاتر و برتر از شاهان عالم و ذلیل و حقیر در پیشگاه عظمت الهى داند و به زبان ذات گوید :
در بلا من دیده ام لذات او***مات اویم مات اویم مات او
اى بلاى تو زدولت خوب تر***انتقام تو زجان محبوب تر
و به لسان استعداد سراید :
بلائى کز تو اى پرناز آید***به راهش دل به چشم باز آید
کجائى اى بلا بنواز ما را***به اوج وصل ده پرواز ما را
آن روحى است که از مختصات وى مقام رضا است و مقام تسلیم ، و این روح است که مبدء وجودش خدا است بىوساطت علل طولیه و عرضیه و بازگشت آن هم به سوى خدا است بىواسطه اغیار و بى هیچ توجه به حجاب ظلمانى ممکنات و حجاب نورانى مظاهر اسماء و صفات از بین و امید بهشت و دوزخ رهیده و به وصال معشوِ و معبودش ، آن حسن بى حد رسیده ، این همان روحى است که ایزد متعال فرموده :
( وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی ) .
من از روح خود و تجلى خاص خود در او دمیدم .
این همان روحى است که باز فرموده :
( یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ) .
اى روح کلیه الهیه که از پیشگاه وصال محبوب حقیقى به دیار هجران و سراى امکان آمدى ، باز با کمال شوِ و بهجت و نشاط و خشنودى به کوى آن معشوِ الهى باز آى .
خلاصه نفس کلیه الهیه ، نفس مقدس و روح پاک حضرت ختمى مرتبت آن حضرت از امیرالمؤمنین تا مهدى قائم (علیهم السلام) است و ارواح ناطقه قدسى پیروان آن بزرگوارند از بدو خلقت تا انتهاى عالم بشریت !!
در اول این مقال و ترجمه مورد بحث گفته شد که ما را آن قدرت عقلى و روحى نیست که یک باره به تماشاى او برخاسته و از این تماشا به دل و قلب هیبت گرفته و در آن مقام از غفلت که مورث خطر عظیم است پاک باشیم .
بر ما لازم و واجب است که از طریق تماشاى آثار ، تماشاى عقلى و علمى و روحى و عملى به آن بارگاه مقدس راه پیدا کرده و به آنچه باید برسیم .
و در میان آثار ارزنده تر و گسترده تر و پر منفعت تر از وجود محمد ائمه طاهرین (علیهم السلام) نیست ، که این بزرگواران مظاهر کامل و جامع اسماء و صفاتند ، و هرکس از طریق قلب و عقل و عمل به آن بزرگواران پیوست بى شک توفیق راه یافتن به مقام قرب و بساط انس را پیدا مى کند و به تماشاى جمال یار حقیقى موفق مى گردد و به آن هیبتى که باید همیشه یا به وقت عبادت در دل پیدا کند مى رسد ، در آن صورت حق عبادت به طور عام و حق مسجد به طور خاص ادا خواهد شد .
و چون حق عبادت و جایگاه عبادت ادا شود منظور نظر مولا گردى ، و عشق جناب او هر لحظه در دلت فزونى گیرد و به زبان حال در پیشگاه آن صاحب جلال به طور دائم چنین گوئى :
جز هواى تو به سر نیست هواى دگرم***تا خبردار شدم از تو ، زخود بى خبرم
جان که در روز وصالت نسپردم دانم***نفزاید شب هجران تو جز درد سرم
نفسى بیش نماندست اگر مى آئى***زودتر آى که در دادن جان منتظرم
تو به بر آى که سروم ندهد بارورى***با فروغ رخ تو جلوه ندارد قمرم
گر بمیرم زخمارى به دو چشمت سوگند***بى تماشاى رخت باده گلگون نخورم
روى بنماى که نازى زگلستان نکشم***چشم بگشاى که تا منتى از مى نبرم
همه بینند که چون لاله به کف دارم جام***غافلند از دل پر خون وز داغ جگرم
چون به آن مقام رسى ، کمال رضایت از مولا و حبیبت به تو دست دهد ، و آنجا را از عدل و فضل بى نهایت بینى ، و اختیار کامل را از صاحب و محبوبت دانى که با تو از روى فضل رفتار کند به این معنى که از روى معدلت فراخور عمل تو با تو معامله کرده به تو ثواب دهد ، در هر صورت به فضل یا به عدل تسلیم او خواهى بود ، و بر دلت از جناب او چیزى که تو را از آن مقام دور کند نخواهد گذشت .
در آن مقام که مقام تحیر و کمال دل دادگى است ، جز وصل جانان چیزى براى تو مطرح نخواد بود ، و چیزى هم جز فضل و کرامت و عنایت و لطف نسبت به تو براى او مطرح نخواهد بود !!
آنجاست که تمام وجودت یک پارچه فریاد مى زند :
یار برداشت زرخ پرده براى دل من***برد از من دل و بنشست بجاى دل من
نتوان گفت زمین است وسما خلوت دوست***خلوت سلطنت اوست سراى دل من
دل من بارگه سلطنت فقر و فناست***آسمان است و زمین است گداى دل من
عشق با آن که هواى من و آب من ازوست***تربیت یافته از آب و هواى دل من
پنجه حسن که معمار بناى ابدى است***کرد از آب و گل عشق بناى دل من
اى که از غرب افق مى طلبى کرد اشراِ***آفتاب ازل از شرِ سماى دل من
دل من کشتى نوحست به دریاى فنا***ناخداى دل کشتى است خداى دل من
من که اینگونه نحیف هستم وبیمار وضعیف***حق غذاى دل من گشت و دواى دل من
به رخ زرد من آن نرگس بیمار گشود***یار بگشود در دار شفاى دل من
فَإِنْ عَطَفَ عَلَیْکَ بِرَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ قَبِلَ مِنْکَ یَسیرَ الطّاعَةِ وَأَجْزَلَ لَکَ عَلَیْها ثَواباً کَثیراً ، وَإِنْ طالَبَکَ بِاسْتِحْقاقِهِ الصِّدَِْ وَالإِخْلاصَ عَدْلا بِکَ حَجَبَکَ وَرَدَّ طاعَتَکَ وَإِنْ کَثُرَتْ وَهُوَ فَعّالٌ لِما یُریدُ .
امام ششم (علیه السلام) مى فرماید : اگر خداوند با تو با رحمت و فضلش رفتار کند بدون شک طاعت کم و قلیل را از تو قبول کرده و در مقابلش ثواب زیاد به تو عنایت خواهد کرد .
و اگر خداوند عالم فراخور عظمت و بزرگى خودش از تو درستى افعال و اعمال و صدِ بخواهد ، و در این زمینه با تو با عدلش معامله کند ، به او راه پیدا نخواهى کرد و طاعت و عبادت تو مردود خواهد شد اگرچه بسیار زیاد باشد که آن حضرت هرچه بخواهد انجام خواهد داد .

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/10/4 :: ساعت 3:35 عصر )
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 173
>> بازدید دیروز: 250
>> مجموع بازدیدها: 1375148
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب