سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانند آویزنده گوهر و مروارید و طلا برگردن خوکان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» موعود ادیان

بشر از روزی که در روی زمین ساکن شده است، همیشه آرزو داشته است که یک زندگی اجتماعی سعادتمند داشته باشد و به امید رسیدن چنین روزی تلاش می‌کند. همه انسان‌ها طبق فطرت ذاتی خود، تشنه معنویت، عدالت و آزادی هستند و به دنبال نجات دهنده‌ای می‌گردند تا آنان را از وضع موجود نجات داده و این سه اصل انسانیت را بر ایشان به ارمغان بیاورد.
اعتقاد به ظهور این «نجات‌دهنده» یک اشتیاق و میل درونی است. تمامی ادیان و اقوام جهان، از گذشته‌های دور این خواسته و شوق درونی را بی پاسخ نگذاشته‌اند و به نوعی این عطش را زنده و تازه نگه داشته‌اند. به تعبیر صحیح‌تر، امروزه هیچ مذهب و آیینی را نمی‌توان یافت که اعتقاد به ظهور منجی بزرگ جهان و فراهم آوردن شرایط لازم برای ظهور او از جمله آموزه‌های اصلی و پایه‌های عقیدتی آن نباشد.
زرتشتیان و منجی موعود:

آیین زرتشت، دین گذشته مردم ایران زمین بوده است و هم اکنون نیز جزو ادیان زنده جهان محسوب می‌شود. در این آیین نیز همچون ادیان دیگر نویدهایی درباره‌ی منجی آخرالزّمان داده شده است.

جاماسب شاگرد زرتشت، در کتاب معروف خود «جاماسب نامه» می‌گوید:

پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد... و از فرزندان دختر آن پیغمبر که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم ایزدان، که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا، که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متّصل باشد و بعد از پادشاهی او، دنیا تمام شود... همه جهان را یک دین کند و ... پیغمبران خدا و حکیمان و پری‌زادگان و دیوان و مرغان و همه‌ی اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرو در خدمت او باشند.

باز در بخش دیگری از «جاماسب نامه» آمده:

سوشیانس دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.

اعتقاد به ظهور «سوشیانس» ـ نجات دهنده بزرگ ـ در میان ملت ایران باستان به اندازه‌ای رایج بوده است که حتی در موقع شکست‌ها جنگی و فراز و نشیب‌های زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهنده‌ی مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات می‌دادند.

در جنگ قادسیه پس از درگذشت «رستم فرخزاد» سردار نامی ایران، هنگامی که شکست نیروهای ایران حتمی شد، و یزدگرد با کسان خود آماده‌ی فرار می‌گشت، به هنگام خروج از کاخ پر شکوه خود در مداین، ایوان مجلل خود را خطاب قرار داده، گفت: «هان ای ایوان! درود من بر تو باد، من هم اکنون از تو روی بر می‌تابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است به سوی تو برگردم».

سلیمان دیلمی می‌گوید:

هنگامی که به خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع) رسیدم، مقصود یزدگرد را از جمله «یکی از فرزندان خود» پرسیدم، حضرت فرمودند:

«او مهدی موعود و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزّمان ظهور می‌کند و ششمین فرزند من و فرزند دختری یزدگرد1 است و یزدگرد نیز پدر او می‌باشد».

هندوها و منجی‌ موعود:

در کتاب‌های مذهبی و مقدسی که در میان هندیان به عنوان کتاب‌های آسمانی شناخته می‌شود، اشارات بسیاری به ظهور مبارک پادشاه صالحی در آخرالزّمان شده است.

در کتاب «باسک» از کتاب‌های مقدسه هندیان آمده:

دور دنیا تمام می‌شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان، که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا و زمین و کوه پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمین و آنچه باشد خبر می‌دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید.

در کتاب «شاکمونی» از کتب مقدسه هندیان آمده است:

پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان «کشن»2 بزرگوار تمام شود، او کسی باشد که به کوه‌های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان، کارکنان او باشند. و جن و انس در خدمت او شوند و ... دین خدا یک دین شود و زنده گردد و نام او «ایستاده» و «خداشناس» باشد.

یهودیان و منجی موعود:


در کتاب تورات حضرت موسی(ع) و کتاب زبور حضرت داود(ع) که از کتب آسمانی عهد عتیق به شمار می‌رود و هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی به ظهور مصلحی در آخرالزّمان آمده است.

در کتاب «حبقوق نبی» فصل 2، بندهای 3 ـ 5 آمده است:اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باشد، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد.

مزبور 37، بند 9 ـ 12 و 17 ـ 18:

... شریران? منقطع?می‌شوند و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند شد... و برای همیشه میراث آنها خواهد بود.

در کتاب «اشعیای نبی» فصل 11، بندهای 1 ـ 10 آمده است:

و نهالی از تنه‌ی یسی3 بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود... کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت ... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر با هم، و طفل کوچکی آنها را خواهند راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.

مسیحیان و منجی موعود:


در جای‌جای انجیل‌های چهارگانه (انجیل متّی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، و انجیل یوحنا) بشارات مختلفی پیرامون منجی موعود و خصوصیاتش آمده است.

انجیل متی، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35 ـ 36 و 45:

همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، پسر انسان نیز چنان خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال عظیم می‌آید...

آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان ... لذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.

انجیل یوحنا، فصل 12، بندهای 27 ـ 29:

... و به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است و از این تعجب مکنید، زیرا ساعتی می‌آید که در آن جمیع کسانی که در قبور می‌باشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد به  جهت قیامت داوری.

 مسلمانان و منجی موعود:


کتاب آسمانی ما مسلمانان ـ قرآن کریم ـ که آخرین وحی مکتوب به آخرین رسول خدا(ص) است، کامل‌ترین کتاب راهنمای بشریت در همه ابعاد زندگی است. با مقایسه کتب آسمانی ادیان زنده جهان به صراحت در می‌یابیم که قرآن، کتابی است از گذشته و برای حال و آینده. آینده‌ای که خود وعده‌ی میراث‌بری زمین و حکومت آن را به صالحان داده است.

سوره انبیاء آیه 105:

و به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر (تمام کتاب‌های آسمانی گذشته یا تورات) در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.

از امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که فرمودند:

«بندگان صالح مذکور در این آیه که زمین را به ارث می‌برند، قائم (عج) و اصحاب او هستند».

سوره نور آیه 55:

خداوند به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده فرموده (داده است) که آنان را در زمین خلافت دهد، چنانچه امم پیامبران گذشته را جانشین پیشینیان خود ساخت و دین پسندیده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند.

امام سجاد(ع) این آیه را تلاوت نموده و فرمود:

«آنها به خدا سوگند شیعیان ما اهل بیت هستند. (خداوند) این کار را به دست مردی از ما انجام خواهد داد، و اوست مهدی(عج) امت و هم اوست که رسول خدا(ص) درباره‌اش فرمود:

چنانچه جز یک روز از دنیا باقی نماند خداوند آن روز را آنقدر طولانی خواهد ساخت تا مردی از عترت من که نامش، نام من است بیاید و زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد».

سوره قصص آیه 5:

و ما اراده کردیم بر آنانکه در زمین مستضعف شدند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.

امیرالمؤمنین(ع) در ذیل این آیه فرموده‌اند:

«ایشان، آل محمد(ع) هستند. خداوند مهدی آل محمد(عج) را برمی‌انگیزاند تا توسط او مؤمنان را عزیز و دشمنان را ذلیل و زبون گرداند».

نویدهای کتب آسمانی، همه و همه نشان می‌دهند که سرانجام آینده‌ای درخشان در پیش است. فساد و بی عدالتی ریشه‌کن می‌گردد و در سرتاسر جهان پرچم توحید و یکتاپرستی به اهتزاز در می‌آید و دنیا پر از عدل و داد خواهد شد. جهان روزی را در پیش دارد که در آن روز، تمام کشورهای کوچک و بزرگ، به یک کشور تبدیل می‌شوند و مرزهای جغرافیایی کشورها برداشته می‌شود و حکومت واحد جهانی تشکیل می‌گردد و بر تمام جهان یک دین، یک قانون اساسی و یک رهبر حکومت می‌کند. همه این وقایع با دستان با کفایت صالح‌ترین فرد بشر به وقوع خواهد پیوست و او جهان را از تاریکی، فقر، جهل و ظلم رهایی می‌بخشد و حکومت واحد جهانی را بر اساس معنویت، عدالت و آزادی استوار می‌سازد.

برگرفته از کتاب «بشارت به منجی موعود»
انتشارات مؤسسه فرهنگی موعود

پی‌نوشت‌ها:
1. علامه محمدباقر مجلسی در بحارالانوار ج 46 صفحه 12 آورده است: مادر بزرگوار امام سجاد(ع) ـ حضرت شهربانو ـ دختر یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان می‌باشد.
2. «کشن»: نام پیامبر(ص) در لغت هندی است.
3. بنا به نوشته کتاب «قاموس مقدس» صفحه 951، «یسی»  به معنی «قوی» از نام‌های پدر حضرت داود(ع) است.
? شریران: ظالمان و ستمگران
? منقطع می‌شوند: نابود می‌شوند


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 4:57 عصر )
»» علم بهتر است یا ثروت؟

تا آن‌جا که یادم می‌آید، زنگ انشا معلم گچ به دست می‌گرفت و پای تخته سیاه می‌نوشت؛
ـ موضوع انشا: «علم بهتر است یا ثروت؟»

و حتی قبل‌تر، مادرم همیشه می‌گفت، وقتی که مدرسه می‌رفته، موضوع انشای آن‌ها همین بوده است و بچه‌های کلاس که یکی‌یکی می‌آمدند و انشای‌شان را می‌خواندند بعضی‌هایی که وضع اقتصادی‌شان خوب نبود، اکثراً  می‌گفتند: ثروت، چون مزه‌ی نداری و بی‌پولی را چشیده بودند. ولی بعضی‌ها هم که وضع اقتصادی‌شان خوب بود، باز می‌گفتند ثروت، چون مزه‌ی دارایی را چشیده بودند و حاضر نبودند آن را با هیچ چیز عوض کنند حتی با علم و دانش. البته بودند آن‌هایی که می‌خواستند خودی نشان بدهند یا این که بعداً انگشت‌نما نشوند می‌گفتند: علم. اما فقط خدا می‌دانست که ته دلشان با انشای‌شان فاصله‌ای است از زمین تا جایی آن‌ورتر  از آسمان. البته وقتی خوب دقت می‌کردی، می‌فهمیدی که هر دو لازم است چون ثروت سرمایه‌ی مادی است و علم سرمایه‌ی معنوی. ولی هنوز نمی‌دانستم که مفیدتر از همه علم است یا ثروت. تا این که چشمم به مطلبی از امام علی، علیه‌السلام، افتاد که جواب سؤالم در آن بود. با خودم گفتم بهتر است آن را برای شما بنویسم تا اگر شما هم سؤالی مثل من در ذهن‌تان است به آن جواب داده شود. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:
علم از مال بهتر است. چه؛ علم، تو را از لغزش و انحراف نگاه می‌دارد و تو مال را (از خطر) حفظ می‌کنی. مال، به واسطه‌ی خرج کردن کم می‌شود و علم به واسطه‌ی خرج کردن (یاد دادن به دیگران) زیاد می‌شود علم حاکم است و مال محکوم آنان که مال را جمع و نگاه‌داری کردند اگرچه زنده‌اند ولی نابود و بی‌اثرند. دانشمندان تا جهان باقی است، باقی هستند. کالبد آنان در اثر مرگ از بین می‌رود، ولی صورت‌های ایشان در دل مردم موجود است.
پی‌نوشت:
برگرفته از کتاب الهام از گفتار علی علیه‌السلام، ص 183 (شماره‌ی سخن در نهج‌البلاغه 147).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 4:56 عصر )
»» فرصتى نمانده!

برخى از نشریات گویى فرض را بر این گذاشته اند که جوانان فقط جویاى سرگرمى، تنوع یا چیزى براى پر کردن اوقات فراغت همراه با چاشنى مختصرى از مطالب علمى روزند، از اینرو تبدیل شده اند به کشکولى که انواع تنقلات را با خود حمل میکنند، تا جوانان را سرگرم نمایند، اما، وقتى به عمرکوتاهى که هیج ضمانتى براى ادامه‌ی حتى یک ساعتش نیست فکر می‌کنم و حوادث، خطراتى که در همین مدت کوتاه سر راه آدمى قرار میگیرد به خود می گویم:

مگر مى شود بدون آمادگى منتظر وقوع حادثه شد!؟ مگر مى شود در اوج قدرت ذهنى و جسمى جوانى از آنچه که در جهان پیرامون می گذرد غافل بود؟ مگر مى شود چشم و گوش بسته به دنیا آمد و چشم و گوش بسته از دنیا رفت؟ مگر مى توان سرمایه بزرگ جوانى را در میان سرگرمى، تنوع و تفنن رهاکرد؟ این چه محبتى است که ما و امثال ما داریم؟
مثل این است که ما نوجوانان و جوانانمان را در میانه این روزگار رها کنیم تا ناگهان خود را با حریفى قوى، کشتی گیرى پرقدرت رو برو ببینند، آن وقت دیگر هیج فرصتى براى آموختن فن مقابله با حریف نیست و از بیرون میدان هم نمى شود به کسى که در چنگال حریف گرفتار آمده گفت که چه باید بکند.
شاید مى خواهیم آنها را براى بهتر زمین خوردن و راحت‌تر خاک شدن آماده کنیم!؟
لازم نیست منتظر بمانیم، حریف همین حالا هم در میدان است و اگر چشم را خوب باز کنیم عده بی شماری زمین خورده و نفله شده را می توانیم ببینیم که مات و مبهوت بر خاک خصم نشسته اند. این مصرع از سعدی را همیشه در خاطر دارم و شاید تو هم آن را شنیده باشی:"زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو".
مگر جز این است که طبیعت با همه زیبایی هایش ما را به مبارزه می طلبد؟ هجوم سیل، قحطی، سرما، خشک سالی و آسمانی که از باریدن دریغ می کند و زمین خشکیده اى که هر دانه اى را مى پوساند.
مگر جز اینست که در سرزمینى فراخ در حساس،ترین نقطه جهان از(خاورمیانه) زندگى می کنیم، سرزمینى که هیچ‌گاه از شر آزار عمله هاى استعمار و هجوم اجانب راحت نبوده است؟
مگر هجوم انواع و اقسام ایسمها، فلسفه ها، مسلک‌ها و مرام‌هاى سیاسى، اجتماعى چیزى کمتر از بردگى و اطاعت محض از ما مى طلبند وسعى بر تحمیل خود بر اندیشه و ذهن و قلب ما دارند؟ و شیطان که مرگ ما را در عین بى دینى و کفر و شرک مى خواهد و اسبابش را هم براحتى سر راه ما قرار مى دهد؟
خوب که نگاه کنى در مى یابى که حتى فرصت سر خاراندن هم نیست تا چه رسد به مشغول شدن  درکشکولى مملو از تنقلات ریز و درشت.
اما براستى در این مدت کوتاه، این‌همه خطر که درکمین منتظر نشسته چه باید کرد؟
بى شک نمى توان بى خیال امروز را به فردا وانهاد. به همان سان که نمى توان با حدس و گمان و شاید پیش رفت. قبل از هر حرکت و اقدام مى بایست عزم را براى رفتن جزم کرد اما به همراه شناختى که ما را در امان نگه دارد.
درک درست از آنچه پیرامون ما می گذرد و کسب معرفت درباره ی مقصدی که بر می گزینیم و بالاخره طریق رفتن، راهی که ما را از مبدا به قصد مطلوب می‌رساند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 4:55 عصر )
»» اذان در ماه

قال رسول‏الله، صلى‏الله علیه‏و آله: ان اهل السماء لا یسمعون من اهل الارض الا الاذان .
رسول خدا، صلى‏الله علیه‏و آله، فرمود: اهل آسمان تنها صداى اذان اهل زمین را مى‏شنوند .
«پیرسوم‏» سى و چهار سال داشت و به نظر مى‏رسید برادر کوچک «جان گلن‏» (1) است . همانطور مثل او موطلایى، کک‏مکى و راحت . حتى مثل جان گلن، در اوهایو به دنیا آمده بود .

فقط سیاستمدارى و زنده‏دلى گلن را نداشت و شانه‏هایش به طور عجیبى خم شده بود . لبخندى بیحال و صدایى خشک داشت . اسمش «نیل آرمسترانگ‏» بود و او را از گروه دوم انتخاب کرده بودند . نکته جالب توجه در او این بود که از یک محیط نظامى نمى‏آمد . غیر نظامى بود . تنها فضانورد غیرنظامى که توانستم با او مصاحبه کنم . نشستم، نشست . سرفه کردم، سرفه کرد . سیگار بهش تعارف کردم، سیگارى بهم تعارف کرد . سیگارش را آتش زدم، سیگارم را آتش زد . موزیک متن:
- «آقاى آرمسترانگ، چقدر برایم جالب است . شما نظامى نیستید!»
- من در ناسا، مهندس الکترونیک و خلبان جت‏بودم . چندان با نظامى بودن تفاوتى ندارد . منظورم این است که زندگى انضباطى نظامى را چشیده‏ام و براى رفتن به پروازهاى فضایى، انضباط اولین شرط است . علاوه بر این، نظامیها را بخاطر اینکه بر ما برترى داشته باشند، انتخاب نمى‏کنند . دلیل انتخاب آنها این است که آنها همگى دسته‏بندى شده و قبلا انتخاب شده‏اند . در نتیجه، براى انتخاب کردن از میان آنها، کار خیلى آسانتر است و بعد هم، اعتماد به نظامى بودن، به من هم اعتماد کردند، من سالهاست که در ناسا هستم .
- پس فضانورد شدن باید فوق‏العاده باعث‏خوشحالى شما شده باشد .
- گمان نمى‏کنم . اجازه بدهید کمى فکر کنم .
- تا بحال فکرش را نکرده بودید؟!
- براى من، بسادگى فقط یک تغییر محل ادارى بوده است . قبلا دفترى داشتم . حالا هم در اینجا دفترى دارم . بله، به نظرم از این کار راضى هستم . درجه گرفتن همیشه باعث‏خوشنودى است ولى از لحاظ ادارى، فرقى نمى‏کند، من آدم جاه‏طلبى نیستم، فقط مایلم که این برنامه با موفقیت انجام گیرد . آدم شاعرمنشى نیستم .
- در نتیجه اهل ماجراجویى نیستید .
- به هیچ وجه . من از خطر بیزارم . مخصوصا اگر یک خطر بیهوده باشد . خطر بدترین قسمت‏شغل ماست . احمقانه‏ترین جنبه آن است . چطور ممکن است‏یک حقیقت عادى تکنولوژى را ماجراجویى نامید؟ به نظر من راندن یک سفینه نباید خطرناک باشد . درست همانطور که یک آبمیوه‏گیرى برقى نباید خطرناک باشد هدایت‏سفینه نیز نباید خطرى داشته باشد . با در نظر گرفتن این نظریه بحث درباره ماجراجویى و رفتن به فضا فقط به خاطر رفتن به فضا پیش مى‏آید .
- تصور مى‏کنم اگر به آسمان نروید متاسف خواهید شد .
- البته، ولى خودم را هلاک نمى‏کنم . دق نمى‏کنم ... و اصلا حاضر نیستم بروم آن بالا و دیگر به زمین برنگردم . مگر اینکه از لحاظ فنى لازم باشد، به عبارت دیگر خلبانى جت‏خطرناک ولى از لحاظ فنى لازم است . مردن در فضا یا در روى ماه از لحاظ فنى لازم نیست ...
- آقاى آرمسترانگ، شما سالهاى جوانى خود را تماما در ناسا گذرانده‏اید؟
- در سفر گذرانده‏ام; اروپا، آسیا، آمریکاى جنوبى، در نتیجه آنچه دیدنى بوده دیده‏ام . هر چه فهمیدنى بوده فهمیده‏ام و حالا هم در اینجا هستم . ساکت و آرام، سر میزى نشسته‏ام تا یک کار جدى انجام دهم .
- بهتر است از شما خداحافظى کنم . باید بروم در چرخ گریز از مرکز .
- آقاى آرمسترانگ اصلا به حال شما غبطه نمى‏خورم!
- بله خیلى بدچیزى است . از تمام این فضا یا از این آزمایش بیشتر از همه نفرت دارم . ولى از لحاظ فنى لازم است . (2)
در سال 1969 میلادى، اولین سفینه فضایى روى کره ماه نشست . متن بالا مصاحبه اوریانا فالاچى خبرنگار معروف ایتالیایى با نیل آرمسترانگ است . اولین کسى که در سال 1964 روى ماه قدم گذاشت .
از آن روزى که آرمسترانگ اولین قدمها را روى ماه گذاشت تا به امروزه هر جا سخن از آن حادثه تاریخى به میان آمده همه مى‏خواهند بدانند او در آن لحظه چه دیده و چه گفته است و هزاران نفر آرزو کرده‏اند اى کاش جاى او بودند و آنچه را که او دیده، مى‏دیدند ولى آرمسترانگ خود از آنچه شنیده بود، مبهوت ماند تا جایى که از لذت آنگونه دیده‏ها چشم فرو بست و به دنبال شنیده گرانبهاى خود رفت . متن زیر باز هم خبرى از آرمسترانگ است:
نیل آرمسترانگ قبول اسلام کرد  نیل آرمسترانگ، اولین انسانى که قدم بر روى ماه گذاشت، قبول اسلام کرد . روزنامه «استار» چاپ مالزى اخیرا این موضوع را اعلام کرد . «استار» گزارش کرد که تغییر مذهب او پس از آنکه فهمید صداى عجیبى که به هنگام قدم نهادن بر ماه شنیده
صداى «اذان‏» بوده است که مسلمانان در وقت دعوت به نماز ادا مى‏کنند . وقتى براى اولین بار او صدا را شنید فکر کرد که گوشهایش چیز دیگرى شنیده و از این تجربه‏اى که برایش پیش آمده بود، فوق‏العاده متعجب شد . به هنگام بازگشت از سفر فضایى و سفر به کشورهاى مختلف جهان، یکى از جاهایى که مورد بازدید آرمسترانگ قرار گرفت، پایتخت مصر، شهر قاهره بود که مجددا آرمسترانگ همان صدا را با همان کیفیت که در ماه شنیده بود شنید و وقتى که از یکى از مصریانى که او را همراهى مى‏کرد درباره صداى مورد نظر پرسید به او گفته شد که این صداى اذان است که مسلمانان به هنگام دعوت به نماز مى‏گویند . او کاملا مبهوت شده بود چون این دقیقا همان صدایى بود که عینا در ماه شنیده است .
پس از این اتفاق بود که آرمسترانگ تصمیم گرفت درباره مذهب چیزهایى یاد بگیرد (تحقیق کند) و سرانجام اسلام را پذیرفت . بنابر گزارش استار در نتیجه این اقدام (پذیرفتن اسلام) آرمسترانگ شغلش را از دست داد و بنابر گفته او «خداوند» را یافته بود و بنابراین از دست دادن شغل نمى‏توانست مهم باشد .

پى‏نوشتها:

1 . یکى از فضانوردان آمریکایى .
2. برگرفته از کتاب «اگر خورشید بمیرد» نوشته اوریانا فالاچى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:33 عصر )
»» آفتاب من بتاب

علیرضا قزوه از اهالى کوى موعود است. شاعری است معاصر که غزلى بهارى براى امام مهدى، علیه‏السلام، سروده و به آفتاب روى ایشان هدیه کرده . قزوه در این شعر نام بلند  «منتقم‏» (انتقام‏ گیرنده خون شهیدان) را که از ویژگیهاى حضرت ولى‏عصر،  عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است‏به گونه‏اى زیبا توصیف نموده . بر آنیم تا نگاهى اجمالى به سروده او بیاندازیم; شما نیز همراهمان باشید .
  وقتى پاییز بلند مى‏شود و سر رفتن ندارد;
  وقتى دلها به زردى مى‏گرایند;
  وقتى آسمان بوى خشکى مى‏دهد و زمین پژمرده مى‏شود;
  وقتى در و دیوار هستى آفت‏زده مى‏گردند;
  آنگاه، آه و انتظار دست در دست هم، سر بر دوش یکدیگر مى‏نهند و لبانشان یک نام را
زمزمه مى‏کند . نامى سبز و باطراوت که آب و آبادى در پى دارد و یادآور کرامتى بهارى است:
  آه مى‏کشم تو را با تمام انتظار
  پرشکوفه کن مرا اى کرامت‏بهار!
 و شگفت نیست که استقبال‏کنندگان چنین کرامتى، شهیدان و بهاریان باشند .
آنان که پرچم‏هاى سرخ و سبزشان در هجوم طوفان‏هاى خزان همچنان استوار و جاودانه مانده:
 در رهت‏به انتظار، صف به صف نشسته‏اند
 کاروانى از شهید، کاروانى از بهار
 آرى دو کاروان منتظران تواند، اما آنان به اسم کثیرند و به آیین یکى بیش نیستند که
شهیدان نیز زاده بهارند و فرزند فصل نخستین!
و حیف است که پرواز - راه چنین پرستوهاى نجیبى بى عطر نرگس تو و بى شمیم یاس تو باقى بماند:
اى بهار مهربان! در مسیر کاروان
 گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
مى‏دانى هر صبح لاله‏ها در گوش هم چه نجوا مى‏کنند؟
داغهاى بردل مانده‏شان را
به یکدیگر نشان مى‏دهند و براى رسیدن مرهمى از مهر تو دست‏به دعا برمى‏دارند
و آنقدر مى‏گریند و مى‏نالند که دردهاى کهنه مرا از یادم مى‏برند
ومن نیز براى آنان دعا مى‏کنم:
 بر سرم نمى‏کشى دست مهر اگر، مکش
تشنه محبت‏اند لاله‏هاى داغدار
اى کاش سهمى از فهم سهره‏ها و نخلها را داشتم و چون آنان به بیکران عظمت تو راه
مى‏یافتم . مى‏شناختمت و در تو محو مى‏شدم و در تو مى‏مردم تا معناى بودن و زندگى
کردن را مى‏آموختم:
دسته دسته گم شدند، سهره‏هاى بى‏نشان
تشنه تشنه سوختند، نخلهاى روزه‏دار
 تنها خدا مى‏داند برکت آب و آفتاب را .
و من دلواپسم:
 نکند باران عشق ببارد و بى‏نصیب بمانیم .
 نکند آفتاب بتابد و بى‏روشنى بمانیم .
 نکند بهار بیاید و بى‏شکوفه بمانیم .
 مى‏رسد بهار و من بى‏شکوفه‏ام هنوز
 آفتاب من بتاب! مهربان من ببار


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:32 عصر )
»» روزه‏دارى در صد و پنجاه سال قبل

مى‏خواهیم کمى از حال و هواى ماه رمضان تهران در صد و پنجاه سال قبل برایتان بگوییم.
شاید شما نام روزنامه «وقایع اتفاقیه‏» را شنیده باشید. این روزنامه از قدیمى‏ترین مطبوعات کشورماست. تا چند سال قبل فکر مى‏کردند که این اولین روزنامه ایرانى است اما امروز ما مى‏دانیم که روزنامه «کاغذ اخبار» و یک روزنامه به زبان آسورى قبل از این روزنامه منتشر مى‏شده‏اند.


انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار و زمان صدر اعظمى امیرکبیر آغاز شد. این روزنامه هفتگى منتشر مى‏شد و از سال 1267 هجرى قمرى به مدت یازده سال روزنامه رسمى حکومت ایران بود.
در شماره نوزدهم این روزنامه که روز پنج‏شنبه دوازدهم شهر [ماه] شعبان‏المعظم سال تنگوزئیل [سال خوک] 1267 هجرى [قمرى] منتشر شده در بخش «اخبار ممالک محروسه پادشاهى‏» [اخبار داخلى] مى‏خوانیم:
«قاعده‏» [رسم] دارالخلافه [تهران] این بوده که در ایام ماه رمضان المبارک اهالى شهر از کثرت نقاهت [بى‏حالى]روزه از صبح تا وقت ظهر در منزلهاى خود به استراحت مشغول باشند و از ظهر الى سه ساعت‏به غروب مانده در مساجد به عبادت مشغول باشند و از سه ساعت‏به غروب مانده الى مغرب قرار این ایام است که در امامزاده زید کهمتصل به بازار و کاروانسراى اتابکیه است‏به جهت مشغولیت که روز را به شام برسانند در گردش باشند و کسبه از دارالخلافه و سایر ولایات که اسباب قطعه دارند در ایام ماه مبارک در امامزاده زید به فروش برسانند و مردم از سه ساعت‏به غروب مانده الى صبح در امامزاده به گردش خواهند بود.
در شماره 22 که سوم رمضان همان سال منتشر شد آمده است:
در این اوقات که ایام ماه رمضان‏المبارک و زمان عبادت اهل اسلام است، علما و عباد [عبادت‏کنندگان] در مساجد و منابر [منبرها] به موعظه و ترغیب خلق به پرستش خداوند یگانه و دعاگویى ذات اقدس شاهنشاهى اشتغال دارند و بحمدالله بعضى ملاهى و مناهى [کارهاى لهو و زشت]که در ازمنه [زمانهاى] سابقه ملاحظه مى‏شد.
در این عهد ابد مقرون [ در این زمانه که جاودان بماناد] بکلى متروک است و از اهتمام [کوشش] امناى دولت علیه، خلق در کمال آسودگى و شکرگزارى مى‏باشند و چنانچه در روزنامه سابقه شده به جهت اینکه روزها بلند و حین گرماى تموز [تابستان] است و ضعف و عطش به روزه‏داران تاثیر مى‏نماید تا قریب ظهر مردم در منازل خود به استراحت مشغول‏اند و از ظهر تا عصر در مساجد به عبادت قیام دارند و از عصر تا غروب آفتاب به جهت مشغولیت در امامزاده زید [.....]به شام مى‏رسانند و قرار است که در این ماه از شب تا صبح قراول [پلیس] مانع عبور مردم نباشد و در نزدیکى امامزاده زید و چند جاى دیگر که جمعیت زیاد خواهد شد قراول و گزمه که لازمه نظم است گذاشته شده است.
معلوم است که مردم تهران آن روزگار نه محصل و دانشجو بوده‏اند و نه کارمند و کارگر که این قدر راحت تا ظهرها مى‏خوابیده‏اند.
در شماره 24 درباره مسجدهاى تهران چنین مى‏خوانیم:
چهل باب مسجد به جهت عبادت خلق دایر است که هر یک از این مساجد پیشنماز علاحده [جداگانه] در عبادت قیام و جمعیت و ازدحام بسیار به او اقتدا دارند و در سالهاى سابق در چهار، پنج مسجد بیشتر به نماز جماعت جمعیت نمى‏شد.
در همین شماره گفته شده که به تمام سربازان تا پایان ماه رمضان مرخصى داده شده تا راحت‏باشند.
باز در همان شماره آمده است:
پیش طاقهاى حجرات [حجره‏ها، مغازه‏ها] امامزاده زید جنب بازار و سراى اتابکیه را در این ایام روزه خوب بسته‏اند و آنچه اسباب تحفه و قطعه که در این شهر به هم مى‏رسیده و از سایر ولایات آورده‏اند همه را آورده، در پیش روى
حجرات چیده‏اند. از جمله دو حجره چینى عمل [ساخت] طهران و دو حجره بلور قم است که بسیار خوب رسانده‏اند [ساخته‏اند] که به بعضى مشتبه مى‏شود آیا ظروف این ولایت است‏یا مال فرنگستان [اروپا].
در شماره 26 که دوم ماه شوال (فرداى عید فطر) منتشر شده گزارش شبهاى قدر و عید فطر درج شده است:
از شب 19 الى شب 23 رمضان المبارک که شبهاى متبرکه و لیالى احیا و عبادت و تعزیه‏دارى بود چون مرد و زن از اول شب الى سحر به تکایا و مساجد در عبور و تقدیم پرستش و عبادت و تعزیه‏دارى بودند کلانتر و کدخدایان شهر، خودشان و آدمهایشان و گزمه‏ها و داروغه مراقب مساجد و تکایا و سرگذرها بودند که نزاعى در میان مردم نشود و بحمدالله به جز عبادت و تعزیه‏دارى و دعاگویى دوام دولت که امنیت و آرامى خلق نتیجه آن است دیگر صدایى از کسى بلند نشد.
در این اوان خیریت نشان که انقضاى [یایان یافتن] ایام صیام و عید فطر مى‏باشد علماى اعلام [مشهور] و عموم اهالى اسلام از سادات ذوى‏الاحترام [محترم] و تجار و کسبه و رعایا [مردم] و برایا [خلایق] بعد از اداى نماز عید فطر
به وظایف شکرگزارى و دعاگویى دولت علیه اشتغال دارند و... شلیک توپ و خورسندى و شادمانى و صرف شربت و شیرینى نمودند و بحمدالله با اینکه هوا قدرى گرم بود در این ماه مبارک به عموم خلق خوش گذشته.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:32 عصر )
»» آثار شگفت انگیز دعا برای فرج

نیایشیکی از عالی ترین کتاب هایی که برکات و آثار دعا برای تعجیل فرج و تکالیف شیعیان و محبان امام عصر(ع) را در عصر غیب آن بزرگوار در مجموعه ای ارزنده و بی نظیر گرد آورده است، کتاب شریف مکیال المکارم فی الفوائد الدعاء للقائم (ع) است.
این کتاب به امر مبارک امام زمان (ع) تالیف شده و حتی نام آن  نیز به انتخاب خود آن حضرت است.
در جلد اول این کتاب مولف محترم با استفاده از آیات و روایات، برای دعا جهت تعجیل فرج امام زمان(ع) 102 فایده و اثر برشمرده که به برخی از آنها اشاره میشود: ـ باعث آمرزش گناهان و تبدیل سیئات به حسنات است.
ـ تعظیم و اجابت دعوت خداوند متعال و رسول الله (ص) است.
ـ در حکم یاری خداوند متعال است.
ـ باعث زیاد شدن نور ولایت امام زمان (ع) در دل است.
ـ ایمنی از عذاب و عقوبت آخرت را موجب می شود.
ـ ثواب خون خواهی حضرت سید الشهدا (ع) را دارد.
ـ موجب خراش بر چهره ابلیس پلید ابلیس است.
ـ مایه ی طول عمر می شود.
ـ ثواب شهادت در رکاب حضرت پیامبر(ص) و زیر پرچم حضرت مهدی (ع) را دارد.
ـ دعا کننده را به ثواب طلب علم نائل می کند.
ـ فرشتگان در مجلسی که برای تعجیل فرج دعا شود حاضر می شوند.
ـ غم های دعا کننده را در دنیا و آخرت از بین می برد.
و....


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:30 عصر )
»» سن کره زمین چگونه محاسبه می‌شود؟

هنگامی که صحبت سن و سال شما می‌شود، احتمالا در محاسبه ان دچار اشتباه نمی‌شوید. اما وقتی حساب‌کردن سن کره‌ زمین مطرح باشد، کار بسیار سخت‌تر می‌شود.
پیش از آنکه روش تاریخ‌گذاری رادیوسنجی به وجود آید، تعیین سن کره زمین تنها در حیطه حدس و گمان  قرار می‌گرفت. تا همین یک قرن پیش بسیاری عمر آن را تنها چند هزار سال می‌دانستند و لرد کلوین فیزیکدان در اواخر قرن نوزدهم عمر عمر زمین را  100 میلیون سال تخمین زد.
ماری کوری در سال 1898 پدیده رادیواکتیویته را کشف کرد، که در آن اتم‌های ناپایدار انرژی خود را از دست می‌دهند، یا به عبارت دیگر با پرتوتابی به شکل ذرات یا امواج الکترومغناطیسی متلاشی می‌شوند.
ارنست راترفورد فیزیکدان در سال 1904 نشان داد که چگونه پدیده تلاشی اتمی می تواند به عنوان ساعتی برای تاریخ‌گذاری سنگ‌های قدیمی به کار رود.
در همان هنگام آرتور هولمز(1890 – 1964) که در حال اخذ درجه زمین‌شناسی از کالج امپریال علوم در لندن بود، تکنیکی را به وجود آورد که با استفاده از روش سنجش نسبت اورانیوم - سرب در  سنگ‌ها، آنها  را تاریخ‌گذاری می‌کرد.
هولمز با به کار بردن این تکنیک بر روی قدیمی‌ترین سنگ‌ها پیشنهاد کرد که عمر کره زمین دست کم 1.6 میلیارد سال است.
هولمز در گزارش یافته‌هایش که در سال 1913 در نشریه Nature  منتشر شد، در مورد پذیرش نه چندان مشتاقانه یافته‌هایش نوشت:‌ "زمین شناسی که تا ده سال پیش ا ز کوتاهی زمان در اختیار برای تحول قشر کره زمین ناراضی بود، اکنون با زمان بسیار طولانی که با آن مواجه است، حتی بیشتر ناراضی است."
عمر کره زمین از آن زمان برای ده‌ها سال همچنان موضوعی مورد بحث باقی ماند.
از آن هنگام به بعد چندین تجدیدنظر در این برآورد عمر زمین به عمل آمده است. در دهه 1920 عمر کره زمین به 3 میلیارد سال رسانده ‌شد، که حتی از تخمین‌های ان موقع از عمر کل جهان یعنی حدود 1.8 میلیارد سال هم طولانی‌تر بود!
بهترین تخمین عمر زمین بر اساس تاریخ‌گذاری رادیوسنجی قطعات به دست آمده از شهابسنگ آهنی "دره دیابلو" است. دانشمندان بر اساس این قطعات محاسبه کرده‌‌اند که فراوانی نسبی عناصری را محاسبه کرده‌اند که در نتیجه تلاش اورانیوم در طول میلیاردها سال تشکیل شده‌اند.
بالاخره در دهه 1960 بود که عمر جهان نهایتا مورد تجدیدنظر قرار گرفت و با فاصله زیادی در فراسوی عمر کره زمین قرار گرفت که در آخر به سن واقعی‌‌اش یعنی 4.56 میلیارد سال رسیده بود.
و جهت مزید اطلاع اکنون عقیده بر این است که جهان13.7 میلیارد سال پیش به وجود آمده است.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:30 عصر )
»» حدیث1

مهدى در امت من است و امتم در عصر او از موهبت و
نعمت فراوان برخوردار گردند به گونه اى که هیچ
گاه آن چنان بهره مند نشده باشند.

 
منبع:
الزام الناصب، ص 163

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:29 عصر )
»» با دیگران چه کرده‏ایم؟

خوب مى‏دانم که تو هم مثل بقیه برو بچه‏هاى خوب و صمیمى این سرزمین بزرگ شب و روز، در کوچه و خیابان و بالاخره وقت و بى‏وقت‏شاهد و ناظر گلایه‏ها، شکایت‏ها، نگرانى‏ها و دلواپسى‏هاى این مردم هستى که در انتظار فردایى متفاوت و البته بهتر با هم گفتگو مى‏کنند، فریاد برمى‏آورند و عملکرد بسیارى از مقامات و مسؤولان را به نقد مى‏کشند و گاه از اینکه برخى اعمال و رفتار آنها را دور از شان مسلمانى و ایرانى مى‏بینند سخت در رنجند .

همین گفتگو و همین گلایه‏ها امروزه از مردم ایران و مخصوصا جوانان جمعیتى هوشیار، نقاد و آگاه ساخته; چنانکه بى‏اغراق از روشنترین و اندیشمندترین مردم امروز جهانند . آنها خوب مى‏فهمند که پیرامونشان چه مى‏گذرد و هیچ تبلیغ و سر و صدایى هم نمى‏تواند آنها را فریب دهد . این خود نشانه زنده بودن است . زنده بودنى که بى‏تردید همراه و قرین با رنج، هیجان، اضطراب و نگرانى است .

جدا از ناملایماتى که موجب رنجور و خسته شدن مى‏شود، آگاهى خودبخود رنج‏آور است و هر که بیشتر بداند و بیشتر بفهمد رنج و درد او هم بیشتر است . حتما شنیده‏اى که از فرط آگاهى و رنج‏برخى مى‏گویند: «اى کاش آدمى هیچ چیز نمى‏فهمید تا راحت‏تر بود .» اما من داشتن این همه رنج را به راحتى و بى‏غمى و بى‏دردى ترجیح مى‏دهم . بى‏دردى که فارغ از آینده، فارغ از قیامت، فارغ از رنج و غم مردم، فارغ از آنچه که بر سر بر وبچه‏هاى معصوم این دیار مى‏آید بسر مى‏برد، بمراتب کم ارزشتر از حیوان است . مى‏دانم که منظورم را درک مى‏کنى و مى‏فهمى که قصد ناسزاگویى ندارم . آنچه بدانها اشاره کردم انسان را از سایر موجودات جدا مى‏سازد .

من و تو حق داریم بدانیم با سرمایه‏هاى مادى و فرهنگیمان چه مى‏کنند . حق داریم بدانیم با هویت و باورهایمان چه مى‏کنند؟ حق داریم علت‏بى‏سامانى و آشفتگیها را بدانیم . حق داریم بخواهیم حضورمان و حیاتمان را باور بیاورند و قبول کنند که مى‏فهمیم و در بسیارى اوقات براى حل مشکلات خرد و کلانى که اطرافمان را فرا گرفته راه معالجه سراغ داریم . حق داریم که بخواهیم گرسنگى و سیرى را عادلانه میان ما تقسیم کنند . این حق ماست که بدانیم به کجا مى‏رویم و از کدام مسیر مى‏رویم؟ این حق ماست که بگوییم هیچ مدیر و مسؤولى به صرف داشتن مقام و جاه حق ندارد در پشت درهاى بسته، در صحن خانه‏هاى مدرن و لوکس و بر صندلى اتومبیل‏هاى گرانقیمت و هزاران چیز دیگر شب و روز بگذراند و بعد از ده، دوازده سال مسؤولیت اعلام کند: «ما برنامه نداریم‏» ، «ما طرح کلان نداریم‏» ، «ما ...» و بعد هم در گوشه‏اى اطراق کند و با انباشته‏هایش به عیش و نوش بنشیند . سؤال کردن حق ماست . عدالتخواهى حق ماست . چنانکه خواستار شدن بازرسى، مؤاخذه و تنبیه آنان که دانسته و نادانسته اعث‏حیف و میل سرمایه‏هاى مادى و فرهنگى ما شدند و سالهاى بسیارى از حیات میلیونها مرد و زن و خرد و کلان را که مى‏توانست موجب فلاح و رستگارى و بهروزى آنان شود از بین بردند، نیز حق الهى ماست .

بى‏تردید، در دایره امنیتى تام قرار گرفتن و در سایه این امنیت دور ماندن از هر نوع سؤال و نقد حق مسلم هیچکس نیست و ...

دوست عزیز! اگر تا فردا صبح هم بنویسم ذکر این حقوق تمام نمى‏شود . حقوقى که حراست از همه اینها در عهده نظام اجتماعى و سیاسى است اما، در هیچ کجا این حقوق یک طرفه وضع نشده، اصلا طالب حقوق .

یکطرفه شدن خود نشانه خردى است چنانکه «عدالت‏» مفهومى است متعالى که مصداقش در صحنه حیات فردى و جمعى ظاهر مى‏شود . فضیلتى که بر بلنداى آن آدمى شاهد کمال خود مى‏شود . اما چه حیف که در همان هنگامه‏اى که از بى‏عدالتى ناله و فریاد سر مى‏دهیم خود در زمره کسانى قرار داریم که ظالمند .

اگر خوب بنگریم درمى‏یابیم که ما بر حق خود، حق مردم، حق جهان و طبیعت و حق خداوند ظالمانه مى‏تازیم و به قول سعدى:

ببرى مال مسلمان و چو مالت‏ببرند

بانگ و فریاد برآرى که مسلمانى نیست

چه کسى به من و تو حق ضایع کردن همه روزان و شبان و سرمایه و جسم و جان و جوانى را داده است؟! اگر کمى تامل کنى مصادیق این به هدر دادن و بازى باجسم و روان و روح خدادادى را درمى‏یابى .

چه کسى براى من و تو این حق را قائل است که همه آسودگى اهل خانه، همسایه‏ها و همشهریها را فداى خودخواهى خودمان کنیم؟ تک‏تک آنها را به خدمت‏خود آوریم، بیازاریم و به قولى دوقورت و نیممان هم باقى باشد؟

آیا این حق ماست که بى‏آنکه سهمى در درآمد و خدمت‏خانواده و حراست از اجتماع داشته باشیم از سرمایه خانه، عمر و حیات پدر و مادر، امکانات مدرسه و بالاخره آسمان و زمین و کوى و برزن بهره ببریم و آنگاه بزرگترین نقش را در بروز دغدغه‏هاى خانوادگى، نگرانى والدین، رنج اولیاء مدرسه، سلب آسایش مردم کوچه و بازار و اتلاف نعمت‏هاى خداوند نیز داشته باشیم؟

هر جوانى براى وقت فراغت از تحصیل دبیرستانى 18 سال عمر خود را سپرى مى‏سازد . این فرصت‏براى یک انسان کافى است تا به طور کامل یک حرفه را به صورت تخصصى بیاموزد، یک زبان غیر مادرى را بطور کامل بداند، ادب زندگى را فرا گیرد، بر مسائل جدى شرعى و عرفى مورد نیازش که او را در مسیر دین خدا قرار مى‏دهد احاطه پیدا کند و بالاخره مهیاى قبول مسؤولیت‏به عنوان پدر یا مربى یا صاحب کار شود . اما، چه حیف که تا چشم بر هم بگذارى نه تنها این هیجده سال بلکه 28 سالگى هم رسیده و بسیارى از جوانان در چهار و هشت آرایش مو و خط ریش و بازى مانده‏اند . چه کسى این حق را به ما داده که این همه سال را به هدر دهیم؟! بى‏شک ما خود جزء سرمایه کشوریم که باید از آن حراست‏شود .

بى‏شک اگر از اطرافیان خود پرس و جو کنید خواهید دید که بسیارى از آنها از دوران نوجوانى به کارى مشغول بوده‏اند و یا سهمى از هزینه‏هاى خود را کسب مى‏کرده‏اند و یا در حین تحصیل دبیرستانى و یا دانشگاهى بطور جدى کار مى‏کرده‏اند . این حق اجتماع و سرزمین ماست که از ما بخواهد عدالت پیشه کنیم، از به هدر دادن سرمایه‏ها دورى کنیم، کم آزار و نافع باشیم، مددرسان و منصف باشیم و بیش از آنکه مدام ناله سر دهیم که: «دیگران براى ما چه کرده‏اند؟» از خود بپرسیم: «براى دیگران چه کرده‏ایم؟»

راستى ما براى دیگران چه کرده‏ایم؟ و دیگران براى ما ...

گوئیا فراموش کرده‏ایم که ما در برابر آنچه مى‏کنیم، مى‏گوییم، مى‏خوریم، مى‏پوشیم و مقدارى از سرمایه‏هاى خدادادى را خرج مى‏کنیم مسؤولیم و ناگزیر دیر یا زود باید پاسخگو باشیم و این نیز حق خداوند است که در ازاء همه نعمت‏هایش از ما سؤال کند .

خداوند به همه ما رخصت درک حقوق خود و دیگران و اجراء عدالت دهد . ان‏شاءا ...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 2:28 عصر )
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 201
>> بازدید دیروز: 250
>> مجموع بازدیدها: 1375176
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب