ساختن گوی انرژی کار بسیار زیبا و لذت بخشی میباشد. من ماهها پیش درباره آن مطلبی خوانده بودم تا اینکه تقریبا دو ماه پیش از زمان کنونی شروع با آزمایش و تجربه در این زمینه کردم. تجربه من در حد ساختن ساده این گوی که از انرژی انسان تشکیل میشود میباشد. کاربردهای آن بسیار وسیع میباشند.
خوب شروع میکنیم. محل خلوتی را برای اینکار انتخاب کنید. نیازی نیست که تاریک باشد. به حالت نشسته یا ایستاده دستان خود را در حالی که کف دستانتان نسبت به هم رودررو هستند و دستانتان از درون مقعر هستند همچون کسی که برای مثال توپ کوچکی را با هر دو دستش نگاه داشته است.
دستانتان را به این حالت نگاه داشته ولی دستانتان با همدیگر تماس نداشته باشند. اکنون چشمانتان را ببندید و منبع انرژی را در میان قفسه سینه (درست در محل چاکرای قلب) تصور کنید. اکنون انرژی را در حالی که از این منبع فوران میکند تصور کنید. هرکس انرژی را به رنگی میبیند. بعضی ها انرژی را آبی رنگ تصور میکنند بعضی دیگر آن را به رنگ قرمز یا زرد یا رنگهای دیگر میبینند. مهم آنست که این انرژی را با تمام وجودتان تصور کنید اکنون این انرژی را به سمت بالا حرکت دهید، از کتف هایتان آن را رد کرده وارد دستانتان کنید و همینطور ادامه داده در نهایت آن را از کف دستان چپ و راستتان و همچنین از نوک انگشتانتان خارج کرده و در بین دو دستتان یک گوی انرژی تشکیل دهید.
نیازی نیست که کار خاصی انجام دهید. کافی است درحالی که چشمانتان بسته است انرژی را درحال خارج شدن از نوک انگشتان و کف دستتان تجسم کنید. گوی انرژی که تشکیل میدهید میتواند به هرشکلی باشد ولی برای شروع آن را به شکل کروی بسازید. نکته مهمی که یادم رفت ذکر کنم تنفس عمیق در حین انجام این کار میباشد. سعی کنید تنفستان با این کار هماهنگ باشد. حالا اگر دقت کنید میتوانید این گوی انرژی را کاملا در میان دستانتان احساس کنید و انرژی را که حالت لزج و لاستیک مانند دارد در میان دو دستتان حس کنید. اگر دستانتان را کمی حرکت دهید حضور آن را کاملا متوجه خواهید شد. البته به جز تاثیر گوی انرژی هاله بدن شما هم احساس میشود. اکنون میتوانید اراده خود را بر روی گوی اعمال کنید برای مثال به آن دستور بدهید که برای چه مدت زمان انرژی را درون خود نگاه دارد. نکته ای که برای این مطلب میتوان ذکر کرد ساختن گوی به گونه ای است که قشر بیرونی آن انرژی را درون گوی نگاه دارد. این نکته را به کار بگیرید و مشاهده کنید گوی شما برای چه مدت زمانی پایدار خواهد ماند. با تمرین بیشتر گوی شما میتواند عمر بیشتری پیدا کند. قدرت آن و پایداری آن به فهم بیشتر شما از این کار و خواسته شما بسته است. شما برای مثال میتوانید از انرژیهای دیگر برای ساختن گوی بهره بگیرید. مثلا از انرژی گیاهان، خورشید، ماه، زمین استفاده کنید و انرژی خودتان را هدر ندهید.
گوی انرژی را میتوانید در هرنقطه که خواستید تشکیل دهید. میان دو دست یکی از آن مکانها است.
سلام. مدتی در فکر بودم مطلب جدید رو به بهترین طریق در اختیار شما بگذارم. در ابتدا یه سوال از شما میکنم. همه دوست داریم در زندگیمون موفق باشیم. در آمد خوبی داشته باشیم. شما دوست دارید ۱۰ میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشید؟ کار خیلی سختیه ولی ممکنه. ولی خوب، شما ۱۰ میلیون تومان رو برای خودش میخواهید؟ هدف اصلی شما به دست آوردن ۱۰ میلیون تومان پول در ماه؟ یا اینکه هدف شما موفقیت در زندگیه؟ بهش فکر کنید. وقتی ۱۰ میلیون تومان پول در ماه هدف شما باشه شما این پول رو قطعا برای رسیدن به اهداف والاتری در زندگی میخواهید و دوست دارید زندگی کاملی داشته باشید. همه چیز را امتحان کنید. و پایه پیشرفت جدیدی برای خودتان بناکنید. قدرتهای خود را شناختن هم مثل ۱۰ میلیون تومان. هدف اصلی شما فقط شناخت قدرتهای درونی نیست بلکه استفاده از اونها در راه کمال روح شماست. وقتی برون فکنی میکنید افقهای تازه ای بر روی شما باز شده. هدف آیا برونفکنی؟ قطعا نه با اینکه خود برونفکنی اعتماد به نفس ویژه و ایمانی جدید رو در شما به وجود میاره. زندگی شما معنای جدیدی پیدا میکنه. ولی هدف اصلی برون فکنی یا هر چیز دیگری نیست. شناختی که اکنون بدست می آورید معرفت بیشتری رو به دنبال داره. انتخابی که انجام میدید شاخه های درختی هستند که طرفی از اون شما را به بالای درخت میرسونه و شما از اوج درخت میتونید مسیر رو ببینید و طرف دیگر شما را بر فراز دره ای هراس انگیز بر روی شاخه ای شکننده قرار میدهد که نهایت آن سقوط شماست. در بالا رفتن از درخت احتمال خطر وجود داره ولی حتمی نیست. شما کدام را انتخاب کردید؟
حرف درباره برون فکنی کالبداختری و آگاهی در خواب زیاد است و برعکس نویسندگانی که از اون به عنوان خروج احساس از بدن یاد میبرن یک پدیده کاملا واقعی است که کالبد اختری انسان از بدن خارج میشود. آگاهی در خواب و برون فکنی کالبداختری درجاتی دارند. آگاهی در خواب ممکن است فقط شامل توهم باشد که در این صورت انسان میتواند از آن برای رفتن به درجه ای بالاتر از آگاهی و ملاقات با موجودات غیر آلی (کارلوس کاستاندا از موجوداتی که در دنیای اختری وجود داشتند و غیر انسان و حیوانات بودند به عنوان موجودات غیرآلی نام میبرد) استفاده کند. حقیقت اینست که آگاهی در خواب خود نوعی برون فکنی کالبداختری میباشد. ولی معمولا به دلیل کامل نبودن این برون فکنی از آن به عنوان تجربه ای که در آن خواسته های ذهن ناخودآگاه و نفس برای تشکیل محیط بخصوصی تاثیر بسزائی دارد. حقیقت دیگری هم وجود دارد، شما میتوانید از آگاهی در خواب به مرحله برون فکنی کامل برسید. در واقع راحتترین روش برای دستیابی به برون فکنی کالبداختری تجربه آگاهی در خواب و ارتقاء دادن این آگاهی برای وارد شدن به بعد دنیای اختری. برون فکنی کالبداختری خود دارای درجات دیگری است و فقط به برون فکنی در دنیای اختری موازی دنیای فیزیکی ختم نمیشود. در صورت پیشرفت سطح انرژی و البته موارد بسیار مهم دیگر(در اینجا از ذکر آنها خودداری میکنم) میتوان به سطح بالاتری از دنیای اختری وارد شد. مکانی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده. مکانی که نمی توان بیان کرد. فقط عظمت آن را و آرامشش را میتوان احساس کرد. آگاهی در خواب راه بسیار مناسبی برای پیشرفت از لحاظ روحی نیز میباشد. قدرت انتقال فکر و فعالیت چاکراها بیشتر شده و شما احساسهایی را خواهید شناخت که ممکن است پس از بیداری از بیان آنها عاجز بمانید. وقتی شروع به فعالیت در این زمینه کردید با موجودات منفیی برخورد خواهید کرد که سعی میکنند مانع از پیشرفت شما بشوند. قبل از تمرین از خدا بخواهید به شما در این راه کمک کند. صادقانه نیت کنید. خیلی ها به کلمه نیت حساسیت دارند. من شما حق میدهم. صادقانه قدم در این راه بگذارید. ناشناخته همیشه مقدس بوده و هست. از خود ناشناخته ای بسازید که امروز برای شما آشناست ولی دیروز غریبه ای بیش نبود که صورتش را در پس حجاب نرسیدن مخفی نگاهداشته بود.
سلام. کسانی که در خواب آگاه میشن ممکنه درباره احتمال زیاد رخ دادن برون فکنی کالبد اختری پیش این افراد شنیده یا خونده باشن. ولی ممکنه تابحال چنین پیشامدی رو تجربه نکرده باشن. در ابتدا درباره اینکه به چه چیزی میگن برون فکنی کالبداختری توضیحی بدم. این حالت رو وقتی میگن که شخص حس کنه از جسد فیزیکی جدا شده و میتونه جسدش رو ببینه. این حالت رو دانشمندای شکاک به هیچ عنوان قبول ندارن و از اون به عنوان نوعی حالت ویژه مغزی که قسمتی از مغز اون رو ایجاد میکنه نام میبرن. و ادعا میکنن که افرادی که از بیماری روحی رنج میبرن دچار این حالتها میشن ولی هیچ تفسیری برای رخدادن این حالت بین سایر افراد ندارن. احساس جدایی در این حالت کاملا قابل حس و فرد میتونه در دنیایی که در واقع موازی با دنیای فیزیکی قرار داره حرکت کنه. شخص خودش رو میبینه که خوابه و ممکنه توی خونه قدم بزنه و یا به جاهای مختلفی بره. این حالت البته نشانه های معینی داره که شما میتونید بفهمید آیا تا بحال چنین حالتی برای شما هم رخ داده یا نه. قسمتی از نشانه ها:
.> شخص حس میکنه درون بدنش به حالت آزاد قرار داره و میتونه از اون خارج بشه
.> شخص موجی از انرژی رو در تمام یا قسمتهایی از بدنش حس میکنه که به سرعت گسترش پیدا میکنه و همراه با صدای وز وز بسیار بلند که البته ارتعاش صدا و موج انرژی ممکنه کم یا زیاد باشه. این پیش درآمدیه که یا به خروج از بدن می انجامه یا به بازگشت شخص به بدنش.
.> شخص در حالی که بیرونه خودش رو در حال خواب میبینه.
برای بعضی از افراد ممکنه این نشانه اختلاف داشته باشه مثلا شخص صدای فردی رو در حال حرف زدن با اون بشنوه.
این نشانه ها در حالت آگاهی از خواب وجود ندارن.
اختلافی که بین این دو وجود داره نوع واقعیت مورد تجربه است. در خواب توهمات به مقدار بسیار زیادی وجود دارن. حتی ممکنه کل تجربه بیداریی که در خواب داشتید غیر واقعی باشه و شخصیتهای مورد مشاهده در واقع خود اون افراد نباشن. ولی در حالت برون فکنی کالبداختری در اکثر حالات فرد خودش رو در حال مشاهده وقایع و جاهایی پیدا میکنه که واقعا وجود دارن و اتفاقات و حرفهایی که زده شده واقعیت دارن. مثلا ممکنه شخص به آشپزخانه بره و مادرش رو در حال تهیه غذا ببینه و از اون بپرسه که در حال درست کردن چه غذایی هست و پس از بازگشت به بدن هم اطلاعات کسب شده دقیقا درست باشن. ولی این حالت در مورد آگاهی در خواب بسیار کم و حتی در اکثر مواقع وجود نداره و شخص در دنیایی از عجیبترین موجودات و مکانها قدم میذاره که از لحاظ کیفیت و واقعی بودن در حد خوش در درجه بسیار بالایی قرار داره ولی وقتی با برون فکنی کالبد اختری مقایسه میشه تجربه ای خیالی و نادر حساب میشه چون تجربیات برون فکنی کالبداختری انسان رو با بعدهایی آشنا میکنه که مستقیما با محیط فیزیکی شخص ارتباط داره.
ادامه دارد
همانطور که در نوشته قبل گفتم میزان واقعیت آگاهی در خواب در مقایسه با تجربه برون فکنی کالبداختری بسیار ناچیز است. ولی این دلیل بر هم سنخ نبودن این دو تجربه نیست. حالت خاصی که دانشمندان رو به خودش جلب کرده حالت بی حسی کامل بدن درخواب میباشد۱. این حالت در خیلی از موارد به اینصورت پیش میاد که شخص خودش رو عاجز از تکان دادن بدنش میبینه و اکثرا از این حالت به وحشت میفتن ولی بعد از مدتی این حالت از بین میره و شخص میتونه بدنش رو تکان بده. اتفاقی که در این حالت افتاده اینه که بدن هنوز خوابه ولی انسان آگاهیش رو بدست آورده به همین دلیل تا بیداری کامل بدن شخص امکان هیچگونه تحرک رو نداره. این حالت کاملا طبیعیه و درصد زیادی از مردم حداقل یکبار در زندگیشون این حالت رو تجربه کردن. من خیلی از این حالات رو تجربه کردم. انسان ممکنه حس کنه چیزی روی سینه اش نشسته و این احساس اونو به وحشت میندازه. وقتی حالت بی حسی کامل به من دست داد من فکر میکردم چیزی روی من نشسته که این فکر به ذهنم رسید که نکنه جن باشه. ترس من وقتی پایان پذیرفت که به حقیقت این اتفاق آگاه شدم. من این حالت رو به این دلیل برای شما بیان کردم چون به بحث ما کاملا مرتبطه. در کسانی که در خواب آگاه میشوند این حالت وجود ندارد. ولی وقتی برون فکنی کالبداختری رخ میدهد این حالت دقیقا وجود داره. در حقیقت انسان وقتی میتونه برون فکنی کنه که دیگه از حواس پنجگانه اش استفاده نکنه و دیگر هیچ احساسی رو از بدنش دریافت نکنه. اگه بخوام ساده تر بگم وقتی ما بتونیم بدنمون رو به خواب ببریم و هنوز آگاه باشیم احتمال برون فکنی کالبداختری بسیار بالاست. اینکه میگم احتمال چون عوامل دیگری هم در موفقیت برون فکنی کالبداختری تاثیرگذار هستند که انشاءالله در فرصت مناست بیان خواهم کرد. ولی سوالی که ممکنه برای شما در این لحظه پیش بیاد اینه که چطور میشه از آگاهی در خواب برای برون فکنی کالبد اختری استفاده کرد؟ بذارید اینطوری براتون بگم. محیط و شرایط موجود در آگاهی در خواب تقریبا با محیط و شرایط موجود در تجربه برون فکنی کالبداختری یکی میباشد. آگاهی در خواب در واقع شامل همه تخیلات غنی ذهن میتونه باشه که ما به اونها واقعیت بخشیدیم و همچنین شامل خیلی از تمایلاتی است که مانع از دیدن حقیقت میشود. من اولین تجربه برون فکنی کالبداختری که داشتم از درون یک خواب روشن (این ترجمه من از Lucid Dream۲ میباشد که همان خوابی است که انسان در آن آگاه میشود) اتفاق افتاد. نصف شب بود و من همان روز امتحان فیزیک داشتم. ساعت ۲.۳۰ شب بود که به رختخواب رفتم. از همان ابتدا که به خواب رفتم خواب دیدنم شروع شد و جالب اینکه خوابی که میدیدم چندین بار تکرار میشد. دقیقا همان خواب بارها تکرار شد. در اون مدت که نزدیک به چند ماه میشد من هر روز کاملا برای آگاهی در خواب تمرین میکردم و نتایج بسیار خوبی گرفته بودم به طوری که هر هفته چندین بار در خواب آگاه میشدم. ولی این بار بسیار فرق داشت. من شاهد خوابی بودم که چندین بار تکرار میشد. خواب من به این صورت بود، من درون مکانی که دیوارهای کاملا سفید داشت قرار داشتم. شخصی روبروی من ایستاده و با من حرف میزند. من هم سعی در فهمیدن حرفهایش دارم برای همین هم به صدایش گوش فرا میدهم و هم به حرکت لبهایش نگاه میکنم و روی آنها دقت زیادی میکنم مگر بتوانم هماهنگی بین حرکت آنها و صدایی که میشنیدم رو تشخیص بدهم. بعد از مدتی که این کار را میکردم احساس سرگیجه و عدم تعادل میکردم و به روی زمین می افتادم. بلافاصله بعد از آن خواب تکرار میشد. بعد از مدتی من دقیقا خواب را که داشت تکرار میشد به خاطر داشتم و از آنجا که برای آگاهی در خواب به خوبی تمرین کرده بودم در یکی از فاصله های کوتاهی که شاید یک ثانیه نمیشد درباره این خواب فکر کردم و به خودم گفتم «این خواب داره تکرار میشه، پس دفعه بعد که خواب دوباره تکرار شد من میدونم که خواب هستم». خواب دوباره تکرار شد! ایندفعه من میدونستم چی میشه. کمی به صحبتهای اون مرد دقت کردم و به لبهاش دقت کردم تا مگر بتونم همانگی رو بین صدا و حرکت لبهاش تشخیص بدم و بفهمم چی داره میگه! بلافاصله من به اون مرد گفتم حرفهاتون با حرکت لبهاتون هماهنگی نداره و بعد از اون من به سردرد، سرگیجه و عدم تعادل دچار شدم و به سمت دیوار در حرکت بودم که به اون بخورم و زمین بیفتم ولی اینبار فرق داشت چون من به خواب آگاهی نسبی داشتم پس فکری رو که کرده بودم به یادم اومد و اینبار به جای اینکه به دیوار بخورم از اون رد شدم! در یک آن کل محیطی که در اون بودم محو شد و من حالت خلئ شدیدی را احساس کردم و مثل اینکه به یک باره از زیر فشار خارج بشم خودم رو در یک حالت آزادی و سبکی بی اندازه ای ببینم. بدرون اتاقم پرتاب شدم به هیچ عنوان احساس وحشت نداشتم ولی بجاش احساس تنهایی شدیدی داشتم. هیچوقت تا بحال مثل اون رو احساس نکرده بودم با تمام وجودم حس کردم تنهام. صورتم در فاصله ۱۰-۲۰ سانتیمتری از زمین اتاق قرار داشت. احساس موج بسیار شدید و صدای ارتعاش و وزوز شدیدی رو میشنیدم. زمانی که سرم رو به اطراف حرکت میدادم بیشتر میشد. من به وضوح میتونستم قالی کف زمین رو ببینم. کمی در جزئیات قالی دقت کردم و به یکباره کنترل خودم رو از دست دادم و همانطور که در هوا معلق بودم شروع به چرخش کردم. فکر میکنم برای لحظه ای خودم رو که خوابیده بودم دیدم. بعد از اون من خودم رو درون کره ای از عکسها دیدم. من میچرخیدم و به عکسها نگاه میکردم. اختلافی که این عکسها برای من داشتند این بود که من حس میکردم این عکسها عکسهایی از جاهایی واقعی هستند و کاملا زنده هستند. سعی کردم به جایی بروم ولی موفقیتی نداشت بعد از مدتی چرخش من به بدنم برگشتم.
۱. Sleep Paralysis برای اطلاعات بیشتری در این زمینه به پایگاه زیر مراجعه کنید: http://www.castleofspirits.com/sleep.html
۲.برای بدست آوردن اطلاعات بیشتری در این زمینه به زبان انگلیسی به پایگاه http://www.lucidity.com مراجعه کنید. موسس این پایگاه استفان لابرگ میباشد که یکی از محققین پیشتاز در این زمینه است و تاکنون تحقیقات علمی زیادی در این باره انجام داده است که میتوانید به قسمتی از آنها در پایگاهش دست یابید.
ادامه دارد
س : سلام من اولین بار هست که اینجا اومدم. راستش با خوندن مطالبتون یه سوال برام ایجاد شد خواب جزء نیاز بشر هست اصلا خدا خواب رو برای استراحت بدن گذاشته تا با تجدید نیرو ی دوباره زندگی رو شروع کنه خوب چرا روند اصلی خواب رو بهم بزنیم سعی در بیدار بودن(آگاهی داشتن)بکنیم؟! فکر نمیکنید که اینطوری آرامشی که باید از خواب بدست بیارید دچار تغییر میکنید؟
پ :سلام. اول از همه باید این واقعیت رو بیان کرد. انسان موقع خواب در واقع بدنش میخوابه و ما به طور طبیعی از بدنمون خارج میشیم مثلا ممکنه به جاهای مختلف بریم و یا بالای بدنمون به حالت شناور بمونیم که این کالبد اختری ماست. پس با آگاه شدن در واقع این فرصت را پیدا میکنیم که آگاهانه اقدام به عمل کنیم. در واقع با خوابیدن بدن هست که ما فرصت جدا شدن از بدنمون را پیدا میکنیم که اون چیزی که جدا میشه همون کالبد اختری ماست. وقتی بدن میخوابه کالبد اختری به حالت آزاد در بدن قرار میگیره که ممکنه خارج بشه و ممکنه نشه و یا در بالای بدن شناور بمونه ولی در هر حال بدن ما به محض قرار گرفتن در حالت خواب شروع به جذب انرژی و بازسازی و تجدید نیرو میکنه که همون طور که شما گفتید برای از سر گیری فعالیتهای روزمره ضروریه و ما کسی را پیدا نمیکنیم که پس از مثلا ۳ روز نخوابیدن بتونه ۲ رو در ۲ ضرب کنه و چنان شیفته خواب میشه که حاضره هرکاری بکنه ولی بخوابه. کسانی که در حال خواب دیدن در رویا بیدار میشن و از اینکه خواب میبینن آگاهی پیدا میکنند پس از بیدارشدن از خواب به جای اینکه حالت ضعف یا هر نوع کمبود در خواب رو احساس کنند بسیار سرحال و شاداب هستن و از اینکه چنین تجربه ای داشتن احساس خوشحالی میکنند. معمولا این سوال رو کسانی میپرسند که واقعا درباره این مسئله فکر میکنن و در حال تصمیم گرفتن برای انجام این کار میباشند.
س : سلام. اینجا یه ذره برام مبهمه.آخه من اصلا خواب نمیبینم؛اگه هم ببینم اصلا یادم نمیاد که خواب دیدم؟
پ :هیچ انسانی نیست که خواب نبینه. در واقع به دلیل اینکه اکثر خوابهامون رو به یاد نمیاریم این اندیشه در ما قوت میگیره که اصلا خواب نمیبینیم یا کم خواب میبینیم. ما در طول شب شاید بیش از ده بار خواب ببینیم. ولی واقعیت اینکه حافظه خواب ما بسیار کوتاه مدت هست، و نیاز به این داره که سریعا پس از بیداری یادآوری بشه، باعث میشه ما اکثریت خوابهامون یادمون نباشه و فقط به صورت یه تصویر مبهم و تیره و تار در ذهنمون نمود کنه. دوستانی که نوشته های قبلی رو خوندن "چرا ما اکثر خوابهامون یادمون نیست؟" میدونن که برای رفع این مشکل میبایست پس از بیداری سعی در به یاد آوری خوابهاشون بکنن و اونها رو توی دفترچه ای که ما اسم اون را دفترخواب میگذاریم بنویسن. این کار باعث میشه ما یاد بگیریم چطوری خوابهامون رو به یاد بیاریم و بتونیم پس از چند مدت تمرین به جایی برسیم که بتونیم اکثریت خوابهامون رو به یاد بیاریم. در ضمن اینو بگم مزیت دیگه اینکار تقویت حافظه تصویری است.
question3
س : سلام ؛مطالب مفید و جالبیه؛من همیشه تنها سوالی که در مورد خواب داشتم این بوده که کدومشون تعبیر می شه کدومشون یه خواب سر کاریه؟
پ :همه خوابها قابل تعبیر هستن. بستگی به این داره که از چه دسته ای باشند. حتی بی معنی ترین خوابها میتونه به شما در شناخت خودتون کمک کنه. یه سری عناصر در خواب هستند که بین همه انسانها تقریبا مشترک هستند و یک معنی دارند. مثلا کلاغ برای ما سمبل خبر بد و بدشانسیه. ما میتونیم با تشخیص این عناصر یاد بگیریم که چطور خوابهامون رو تعبیر کنیم. فقط به کمی تمرین نیاز داره. میتوان با شناختن عناصر خواب که میتونن ریشه گرفته از فرهنگمون باشن خوابهامون رو تعبیر کنیم.
question4
س : سلام. راستی خیلی جالبه که راجع به خواب می نویسی.فقط می خواستم ببینم که مگه اراده ی آدم تو خواب دسته خودشه؟
پ :بله صحیحه. اراده انسان دست خودشه ولی انسان در انجام هر کاری میتونه آگاه باشه و میتونه نباشه. شاید کسی در حال سیگار کشیدن باشه. این انسان میدونه داره سیگار میکشه ولی بهش آگاه نیست. تا وقتی آگاه نشه نمیتونه احمقانه بودن کارش رو حس کنه و اینکه اون میتونه بین کشیدن و نکشیدن سیگار انتخاب کنه و دیگه برده نباشه. کسی که داره خواب میبینه شاید بدونه که داره خواب میبینه ولی آگاه نیست پس نمیتونه در خواب انتخاب کنه و در نتیجه نمیتونه اراده اش رو اعمال کنه. ولی این قابلیت هیچگاه از بین نمیره و ما در هر مرحله از زندگی که باشیم میتونیم به این قابلیت دست پیدا کنیم. پس ما با آگاهی از خواب دیدن میتونیم از مجرای خواب خارج بشیم و دیگه به خواب دیدن که مساوی با عدم آگاهیه ادامه ندیم.
question5
س : سلام. من وقتی خواب می بینم می دونم که خوابم ومی دونم که من خودم هستم و در خواب می تونم هر کاری را که دلم می خواد انجام بدم. ولی بعضی وقتا که می دونم خوابم و همه چی داره خوب پیش می ره ولی یه لحظه همه چی محو میشه ولی ممکنه دوباره بتونم وضع را مثل اولش بکنم ولی اغلب همه چی به هم می خوره و شاید حتی از خواب هم بیدار شدم! چی کار کنم که تا آخر خوابم واضح بمونه؟
پ :سلام. از اینکه تا این مرحله رسیدید نشون میده که علاقه بسیار شدیدی دارید و بسیار فرد آگاهی هستید. دلایل بسیاری هست که شما این حالت براتون پیش میاد ولی بهرحال مهم نیست. هر فرد تازه کاری( وقتی میگم تازه کار حتی کسی که مثلا ۱ ساله در اینباره تمرین کرده میتونه تازه کار باشه) در ابتدای کار نیاز به تمرین و تجربه بیشتر داره. ممکنه اولین بار فقط به مدت چند ثانیه آگاه موندید و یا بیدار شدید و یا از خواب بیدار شدید. این یه روند طبیعیه. ابتدا یکی از واقعیات خواب رو بگم. چون محتویات خواب به سرعت در حال تغییره و در حالی که در یک محیط هستید غالبا اون محیط عوض میشه این عوض شدن باعث میشه شما فکر کنید همه چی محو شده و شما دارید آگاهی رو از دست میدید. ولی شاید اون محیط عوض بشه ولی شما هنوز آگاهیتون رو از دست ندادید و هیجان ناشی از این رویداد و ناراحتی شما از اینکه مبادا آگاهیتون رو از دست بدید باعث میشه شما از اون حالت خارج بشید و به دست خودتون آگاهیتون رو از دست بدید. یکی از حالاتی که خیلی پیش میاد بیدار شدن کاذب از خوابه که شما پس از اینکه آگاهیتون رو از دست دادید فکر میکنید که از خواب پا شدید حتی ممکنه از تخت پاشید و ابراز ناراحتی بکنید درحالی که شما هنوز در خواب هستید. این حالت هم راه حل داره. راه حلش اینه که از این حالت آگاه بشید و سعی کنید سریعا قضاوت نکنید. اگه این حالت پیش اومد محیط رو بررسی کنید تا دوباره آگاهی پیدا کنید. سه روش برای از دست ندادن آگاهی به محض محو شدن محیط خواب وجود داره که شما میتونید یکی از اونها رو که برای شما اثر گذار بوده استفاده کنید. روش اول که پیشنهاد میکنم اینه که به محض اینکه دیدید همه چی در حال محو شدنه اینه که دور خودتون بچرخید. دستاتون رو به دو طرف باز کنید و تا جایی به چرخش ادامه بدید که محیط اطرافتون دوباره به وضوح و ثبات قبلیش برگرده. روش دوم اینه که به محض رخ دادن حالت محو و از دست دادن آگاهی به یک نقطه خیره بشید اگر دیدید که وضعیت دوباره به حالت مناسب قبل برگشته شما به هدفتون رسیدید ولی اگر دیدید که محو شدن ادامه پیدا کرد از این روش دست بکشید و روش بعدی رو که میگم امتحان کنید. روش سوم که توسط کارلوس کاستاندا گفته شده (یکی از آموزشهای دون خوان به کارلوس کاستاندا) اینه که در صورت پیش آمدن حالت محو تصویر و از دست دادن آگاهی به کف دستهاتون خیره بشید. کاملا به اونها خیره بشید و پس از مدتی وقتی تصویر محیط خواب به حالت مناسب قبل برگشت از این کار دست بکشید. در ضمن این کارها خیلی موثره که تمرین تنفس انجام بدید. قبل از خواب به تعداد مشخصی (هرمقدار که برای شما راحتتر و مناسبتره) مثلا ۲۰ عدد دم و باز دم عمیق که توسط شکم انجام بگیره یعنی برای تنفس از سینه استفاده نکنید بلکه از شکم استفاده کرده و بتونید بالا و پایین اومدن اونو ببینید انجام بدید. این کار باعث میشه شما بدنتون آرامش کامل داشته باشه و در هنگام آگاهی و بیداری در خواب تسلط و انرژی کافی داشته باشید و بتونید به مرور، زمان بودن در دنیای رویا را افزایش بدید.
س : زمانی که فردی در اتاق جراحی بیهوش می شود به نظر شما آن زمان روح انسان کجا می رود؟ چون (به نظر من) در آن لحظه آدم اصلاْ خواب نمی بیند.
پ :اول از همه یه مسئله رو باید روشن کنم. روح چیزی نیست که بشه دربارش حرف زد چه برسه به اینکه بخواهیم وجود اون رو به طوری محدود کنیم و جایی برای اون تعریف کنیم. کالبدی که در واقع ما با اون خواب میبینیم و از اون به اشتباه روح تعبیر میکنیم کالبد اختری ماست. کالبد اختری در واقع درون بدن فیزیکی ما جای داره وتوسط یک شی ریسمان مانند به بدن ما متصل است. حالا اگر بدن انسان در بیهوشی به سر ببره بسته به اون انسان و میزان انرژی، کالبد اختری اون میتونه یا در بدن بمونه و یا بالای بدن شناور باشه و یا در مواقعی نظاره گر عمل جراحی خودش باشه و بدن فیزیکی خودش رو روی تخت عمل جراحی ببینه درحالی که خودش اون بیرون نظاره گر اوضاعه. من در مطالب قبلی گفتم که ما حتی اگه خواب ببینیم اکثرش رو به یاد نخواهیم آورد چون حافظه خواب با بیدار شدن اکثریتش پاک میشه و ما بیشتر خوابها رو از یاد میبریم و حتی در برخی موارد کل خوابها که در این حالت شخص ممکنه فکر کنه که اصلا خواب نمیبینه. در ضمن مواد بیهوشی روی آگاهی انسان تاثیر میگذارن و کنترل آگاهی و آگاه شدن به وضع ممکنه سخت و یا غیر ممکن بشه. حالتهایی که دانشمندان غربی به اون تجربیات نزدیک به مرگ (Near Death Experiences) میگن اکثریتش در حالت بیهوشی و در اتاق عمل رخ میده و یا در هنگام تصادف و پیش آمدن حادثه ای برای شخص و بیمار در حالی که از جسد فیزیکیش آگاهی نداره و هیچگونه دردی رو حس نمیکنه ممکنه حتی به صورت کامل عمل جراحیش رو شاهد باشه. در انسانهای بی ایمان و فاقد تفکر معنوی و کسانی که زندگی مادی یگانه امید آنهاست کمتر چنین حالاتی برای آنها پیش میاد مگر اینکه کسی به آنها کمک کنه تا چنین حالاتی رو تجربه کنند. ارواح متعالی احساسی به اسم نفرت و دشمنی ندارن و اگر در کسی امید هدایت ببینند به اون کمک میکنند تا از انسان بودنش و از اینکه پس از مرگ زندگیی هست آگاه بشه.
question7
س : چه کارهایی را میتوانیم وقتی که از خواب بودنمان آگاهی پیدا کردیم انجام دهیم؟
پ :این بستگی به خود شما داره. شما میتونید به همه جا پرواز کنید. هر چیزی رو که بخواهید بسازید. قدرت زیادی پیدا کنید و یک کوه را جابجا کنید. یا ممکنه بخواهید به دنبال معنویت باشید و درسهای خواب را به خاطر بسپارید. پیدا کردن یک استاد معنوی و فراگرفتن دانشهایی که در هیچ جای این کره خاکی وجود ندارد٬ دانشهای باستانی و دستورات برای پیشرفت بیشتر در خواب میتواند گوشه ای از کارهایی باشد که میتوانید انجام دهید. با خیلی ها برخورد کرده ام که میگویند چه فایده ای دارد از خواب بودنمان آگاه باشیم؟ میتوان به جاهای مختلف در دنیای اختری سفر کرد و با انسانهای دیگری که از خواب آگاه شده اند آشنا شد و یا با سایر موجوداتی که ما از آنها اطلاعی نداریم ارتباط برقرار کرد. در ابتدای کار برای آگاهی درخواب با مشکلات زیادی برخورد خواهید کرد از جمله موجودات منفی و پست که سعی میکنند مانع از آگاه شدن شما شوند و هرگونه پیشرفت معنوی را برای شما سخت میکنند ولی با پشتکار و تلاش این موجودات از سر راه شما کنار میروند در واقع قدرت آنها دیگر نمیتواند مانع شما شود. در این راه از خدا صادقانه بخواهید شما را کمک کند و موفقیت شما حتمی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول مـعذور
ترانه های مرا پاره کرد و دور انداخت
کسی که برد تو را و درون گور انداخت
فهیم تر ز خودم بودم و خدای حکیم
مرا میانه ی یک ُمشت بی شعور انداخت
به اختیار خودم از شما جدا نشدم
نخواستم که بیفتم ،مرا به زور انداخت
وهر چقدر تعّین که داده بود گرفت
نداد هیچ لباسی و لخت و عور انداخت
به ما ندید کمی آب را و خشکش کرد
همان که ماهی این حوض را به تور انداخت
درِتمامیِ لذّات را به رویم بست
کلید ذوق مراتوی آب شور انداخت
کلیم هم شدم و یوسـفانه ام آورد
از اوجِ مصربه اعماق چاه طور انداخت
مرا شکنجه مکن، من رسول معذورم
خدا مرا وسطِ قومِ گنگ و کور انداخت
خودِ من
کسی نبود در آیینه این خودِ من بود
بله تما میِ اوصافِ من دقیقاً بود
کمی دقیقتر از پیش در خودم رفتم
کسی که بود در آیینه مرد نه ،زن بود
به این نتیجه رسیدم که پشت آیینه
بله تمامیِ اوصاف باطن من بود
بنا برین من و معشوقه ام یکی هستیم
دوئیَتـی هم اگر بود ،محضِ یک تن بود
و تو اگر چه زنی ،باردار می کنی ام
و مرد تو که منم ،آب بود ،هاون بود
کلیدِ خانه ی خورشید را زدم امّا
برای دلخوشی ام بود ، خانه روشن بود
شبیه برتری علم و ثروتِ إنشاء
همیشه بر همگان واضح و مبرهن بود
همیـن که باطن هر شهوتی جهنّم شد
همـین که باطنِ هر رفتنی رسیدن بود
یا علی
دیروز آسمان جُـلِ شهرخویش، امروز، کدخدای دِهِ بالا
فردا ولی قضاوت آن زود است ، باید حواله داد به پس فردا
در بی حواسیِ تبر و جنگل، بیرون پرید از کمر برکه
شور ابو عطا به گلویش بود،( میرفت آب بادیه سر بالا)
آمد به خواستگاری خاتونش ، با خنده ی تصنعی و مرموز
داماد شد وَ زود عروسی کرد ، با این قبای عاریه ی یک لا
حتی بلد نبود که ماهی چیست، حتی نخورده بود کمی مِیــگو
الله بختکی شد و تور انداخت ، ماهی گرفت چند غِزِ ل آلا
آمد أدا در آورد و میگفت:ارث شما به کیسه ی همشهریست
مهریه ی زنش هم اگر کرده است ، می گیرم از یکایکشان ، حتا
یک شب به سِحر هم متوسل شد ، مرتاض شد فلوت و نی انبان زد
چون مارها کرند نرقصیدند، خندید و گریه کرد نشد امّا
گفتی پیمبر است ، بله ، شاید ، جبریل آیه های نسنجیده
با این حساب ، معجزه هم دارد : خر کردن تمامی آدمها!!
***
حالا که نصف شب شده این شاعر ، خوابش گرفت و قافیه را گم کرد
وقتی دوباره قافیه پیدا کرد ، میگوید او ادامه ی شعرش را
یاعلی