سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر تو به زندگى پشت کرده‏اى و مرگ به تو روى آور است پس چه زود دیدار میسر است . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» غفلت، خسارت و مرگ معنوى‏

محیط اسلامى و مردم مسلمان، همیشه هم‏آغوش نیک بختى و سعادتند و دور افتادگان از اسلام، همیشه دچار انحرافات روحى، اخلاقى و قرین بدبختى و مفاسدند.
با این حساب، اگر خوانندگان عزیز با دقت به دنیاى کنونى نظرى بیندازند، وضع موجود را، از نظر روحى، اخلاقى، اقتصادى، حکومتى، تربیتى، نظامى و مفاسدى مانند حکومت، تربیت، خونریزى، دورى از حقایق اصیل معنوى، اوضاع تأسف بار ناموسى و آلودگى به گناه و فساد، کمتر از روزگار قبل از بعثت نمى‏یابند.
توجه به تمدن ماشینى، و غفلت از تربیت الهى و انسانى، مایه نجات و سعادت نیست. انسانى که فاقد دین و تربیت صحیح دینى است، همیشه سازنده دنیایى مشابه دنیاى جاهلیت است، جاهلیتى که تمام حقوق بشر را پایمال و اساس انسانیت را ویران مى‏نمود.
در اینجا باید گفت: براى نجات از این برگشت به جاهلیت، که در قرون اخیر در تمام برنامه‏هاى زندگى سایه انداخته و گسترش روزافزون دارد، باید به اجراى فرامین اسلام روى آورد، و به وسیله نورانیت آن به زندگى بشریت نور بخشید.
ممکن است عده‏اى با انگیزه تقلید از برخى مغروران جهان بگویند: جهان امروز، جهان علم و دانش است و دیگر دوران دین سپرى شده و نمى‏توان به وسیله آیین الهى به شاهراه ترقى و تعالى رسید، و چون راه دین راهى است جداى از علم؛ چگونه مى‏توان در جهان دانش و علم، زیر سایه دین قرار گرفت؟!.
در جواب اینان که خوشبختانه قضاوتشان محصول بى‏خبرى و معلول نفهمى و یا کج فهمى است، باید گفت: چند قرن است علم با پیشرفت حیرت‏انگیزش بر سر ملت‏ها سایه انداخته و فرهنگ جدید و موجود جهان وسایل دانش‏اندوزى مردمان را، از هر طریق، آماده کرده است؛ حال پرسش ما این است که: علم امروز با تمام گستردگى و پیشرفتى که دارد، در راه تربیت و درمان دردهاى لاعلاج روحى انسان‏ها، کدام موفقیّت را کسب کرده است؟ آیا چند قرن بس نبود که علم مردم را تربیت کرده و به سوى خوشبختى رهنمون نماید؟
پس چرا خوشبخت نکرده و روز به روز بر بدبختى و اضطراب، ناامنى و فساد در جهان افزوده مى‏گردد؟
دیگر این که تمام بزرگان و دانشمندان غرب و شرق به نقص علمى خود معترفند و همه یک صدا مى‏گویند: مجهولات ما در برابر شگفتى‏هاى عالم و دانش کلى، مانند عدد بى‏نهایتى است در مقابل صفر؛ یعنى پدیده‏هاى علمى، معلومات بشرى و دانستنى‏هاى انسانى را، از روزگار پیدایش بشر تا به امروز معادل صفر؛ یعنى هیچ مى‏دانند، و مجهولات و دست نایافته‏هاى خود را عدد بى‏نهایت؛ پس چگونه با کمى اطلاعات و معلومات و وجود این همه مجهولات، مى‏توان ادعا کرد که راز و رمز سعادت در دنیا، به طور کامل علم است و احتیاج به دین نیست، آن هم دینى که از هر جهت کامل و در هر عصرى از اعصار و قرون، جواب‏گوى تمام احتیاجات بشرى، در تمام زمینه‏هاى مادى و معنوى است، چنانچه در سطور قبل ملاحظه کردید.
باید به این بى‏خبران گفت: این گفتار شما، حاصلى است از محصولاتِ مبارزاتِ پى‏گیر کلیسا با علم و دانش، در قرون وسطى تا اوایل قرن هفدهم، که ضررش دامنگیر آیین اسلام نیز شده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:34 صبح )
»» ماه رمضان، بهترین ایّام‏

رمضان ماه میزبانى خداوند و مهمانى بندگان او براى پرورش روح معنوى و الهى بندگان و بالا بردن کمال و معنویّت انسان‏هاى بیدار و هوشیار است.

ماه مبارک رمضان ماهى است که خداوند سفره، مغفرت و رحمت خود را گسترانده و آماده پذیرایى از بندگان صالح خود است و اگر کسى به حقیقت و فضیلت واقعى این ماه برسد و معرفت واقعى رمضان نصیبش شود در پایان ماه چون فردى که تازه از مادر متولد شده، پاک و پاکیزه مى‏گردد.

آرى، ماه رمضان، ماه خودسازى، ماه شکوفایى روح معنویّت و کمال و انسانیّت است.

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این باره مى‏فرماید:

انَّما سُمِّىَ رَمَضانُ لِانَّهُ یَرْمِضُ الذُّنُوبَ. «1»

همانا رمضان، رمضان نامیده شد چون گناهان ما را مى‏سوزاند.

بندگان در این ماه با اعمال صالح و برقرارى ارتباط معنوى با خداوند، زنگارهاى گناه و معصیت را از قلب خود پاک نموده و به سوى رشد و ترقّى و تقرّب حق تعالى حرکت مى‏کنند. از این رو مى‏توان این ماه را آغاز سال معنوى نامید.

امام على علیه السلام در این باره مى‏فرماید:

انَّ اوَّلَ کُلِّ سَنَةٍ اوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ. «2»

آغاز هر سال، نخستین روز از ماه رمضان است.

رمضان به عنوان دروازه عبادت‏ها ذکر شده، چرا که در شب قدر این ماه، سرنوشت یک سال انسان‏ها مشخص مى‏شود.

پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره مى‏فرماید:

لِکُلِّ شَى‏ءٍ بابٌ وَ بابُ الْعِبادَةِ الصُّومُ. «3»

براى هر چیزى درى است و دروازه عبادت روزه است.

و نیز مى‏فرماید:

انَّ فِى الْجَنَّةِ باباً یُقالُ لَها: الرَّیّانُ. لایَدْخُلُ بِها الَّا الصائِمُونَ فَاذا دَخَلَ آخِرُهُمْ اغْلِقَ ذلِکَ الْبابُ.

به درستى در بهشت درى به نام ریّان «سیراب شده» است که داخل نمى‏شود از آن در، مگر روزه داران و چون آخرین فرد از روزه‏داران داخل گردد آن در بسته مى‏شود.

از فوائد مهم روزه این است: که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوى، و غرایز انسان را تعدیل مى‏کند.

فوائد روزه و ارزش معنوى آن به قدرى والاست که اگر کسى به عمق آن پى ببرد آرزو مى‏کند که ماه رمضان به جاى یک ماه، یک سال باشد.

پیامبر اکرم اسلام صلى الله علیه و آله در این باره مى‏فرماید:

لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فى‏ رَمَضانَ لَوَدَّ انْ یَکُونَ رَمضانُ السَّنَةَ. «4»

اگر بنده مى‏دانست چه نعمت و آثارى در ماه رمضان هست، آرزو مى‏کرد که رمضان، یک سال باشد.

و نیز درباره اهمیّت ماه مبارک رمضان و فضایل آن و برترى امّت اسلام بر دیگر امّت‏هاى پیشین، مى‏فرماید:

اعْطِیَتْ امَّتى‏ فى‏ شَهْرِ رَمَضانَ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ امَّةُ نَبىٍّ قَبلى‏: امّا واحِدَةٌ:

فَإذا کانَ اوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الَیْهِمْ، وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ الَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْهُ ابَداً. وَ امَّا الثَّانِیَةُ: فَانَّ خُلُوفَ افْواهِهِمْ حینَ یُمْسُونَ عِنْد اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اطْیَبُ مِنْ رِیحِ المِسْکِ. وَ امّا الثّالثةُ: فَانَّ المَلائِکَةَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فى لَیْلِهِمْ وَ نَهارِهِمْ وَ امَّا الرَّابِعَةُ: فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَأمُرُ جَنَّتَهُ انِ اسْتَغْفِرى‏ وَ تَزَیَّنى‏ لِعِبادى‏ فَیُوشِکُ انْ یَذْهَبَ بِهِمْ نَصَبُ الدُّنْیا وَ أَذاها وَ یُصیرُوا الى‏ جَنَّتى‏ وَ کِرامَتى‏ وَ امَّا الْخامِسَةُ: فَاذا کانَ آخِرُ لَیْلَةٍ غَفَرَلَهُمْ جَمیعاً. «5»

به امّت من در ماه رمضان، پنج چیز داده شده که به امّت هیچ پیامبرى پیش ازمن عطا نشده است.

یکى آن که: چون نخستین شب ماه رمضان شود، خداوند با نظر رحمت به آنان مى‏نگرد و خداوند به هر کسى چنین نگاه کند، هرگز عذابش نمى‏کند.

دوم آن که: بوى ناخوش دهان آنان، آن گاه که به شب وارد مى‏شوند، نزد خداوند متعال از بوى مشک، خوش بوتر است.

سوم آن که: فرشتگان در هر شب و روزشان، براى آنان طلب آمرزش‏ مى‏کنند.

چهارم آن که: خداوند متعال به بهشت خود فرمان مى‏دهد که استغفار کن و خود را براى بندگانم بیاراى، نزدیک است که رنج و آزار دنیا از آنان زدوده شود و به بهشت من و کرامت من روى آورند.

پنجم آن که: چون آخرین شب فرا رسد، همه آنان آمرزیده مى‏شوند.

 

روزه و درمان بیمارى‏هاى جسمى‏

 

روزه ماه رمضان علاوه بر درمان بیمارى‏هاى روحى در درمان بیمارى‏هاى جسمى نیز اثر فراوان دارد.

اهمیّت روزه به قدرى است که حتى دانشمندان غیراسلامى را به شگفتى واداشته است.

الکسى سوفورین دانشمند روسى در کتاب خود مى‏نویسد:

«درمان از طریق روزه فایده ویژه‏اى براى درمان کم خونى، ضعف روده و التهاب بسیط و مزمن، دمل‏هاى خارجى و داخلى، سل، اسکلیروز، روماتیسم، نقرس، استسقا، نوراستنى، عرق النساء، بیمارى‏هاى چشم، مرض قند، بیمارى‏هاى جلدى، بیمارى‏هاى کلیه، کبد و بیمارى‏هاى دیگر دارد.

معالجه از طریق امساک اختصاص به بیمارى‏هاى فوق ندارد، بلکه بیمارى‏هایى که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول‏هاى جسم آمیخته شده همانند:

سرطان، سفلیس، سل و طاعون را نیز شفا مى‏بخشد.» «6»

 [ «43» اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ «44» أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَى تَقْصِیرٍ وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ]

خدایا! ما اهل این ماهیم، که ما را به سبب آن شرافت و بزرگى بخشیدى، و با لطف و احسانت بر انجام اعمالش ما را موفّق فرمودى. هنگامى که تیره بختان وقتش را نشناختند، و از بخت بدشان، از فضیلتش محروم شدند. تویى صاحب اختیار و سرپرست، که ما را به شناسایى آن برگزیدى، و به راه و روش آن هدایتمان کردى، و ما به توفیق تو، با همه کوتاهى و تقصیر، عهده دار روز و شب زنده‏دارى او شدیم، و در آن اندکى از بسیار را به جا آوردیم.

 [ «45» اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الاعْتِذَارِ فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْراً نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیْهِ «46» وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَى مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنِّا عَلَى تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ أَدِّنَا إِلَى الْقِیَامِ بِمَا یَسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکاً لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ]

خدایا! تو را سپاس؛ در حالى که به بدى‏هامان اقرار، و به ضایع کردن ماه مبارک و هم چنین به تباه کردن اعمالمان اعتراف داریم، و براى تو در دل‏هامان پشیمانى پا برجا و ثابت، و در زبانمان عذر صادقانه قرار دارد. بر این اساس در برابر تقصیر و تفریطى که در این ماه گریبان‏گیر ما شد، پاداشى عنایت کن که از پرتو آن پاداش فضیلت دلخواهمان را در این ماه به دست آوردیم، و اندوخته‏هاى گوناگون را که مورد علاقه است عوض بستانیم، و عذر ما را در کوتاهى از اداى حقّت بپذیر، و عمرهاى ما را، که پیش روى ماست، به ماه رمضان آینده برسان، و چون ما را به آن رساندى، بر انجام عبادتى که شایسته توست یاریمان فرما، و به انجام طاعتى که سزاوار آن ماه است برسان، و عمل‏

شایسته‏اى که موجب تدارک حق توست، در آن دو ماه از ماه‏هاى روزگار به دست ما جارى فرما.

 [ «47» اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ أَوْ وَاقَعْنَا فِیهِ مِنْ ذَنْبٍ وَ اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَةٍ عَلَى تَعَمُّدٍ مِنَّا أَوْ عَلَى نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا أَوِ انْتَهَکْنَا بِهِ حُرْمَةً مِنْ غَیْرِنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ وَ لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْیُنِ الشَّامِتِینَ وَ لَا تَبْسُطْ عَلَیْنَا فِیهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِینَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّةً وَ کَفَّارَةً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ وَ فَضْلِکَ الَّذِی لَا یَنْقُصُ‏]

خدایا! در هر گونه لغزشى که در این ماه رمضانمان وارد شدیم از گناه کوچک یا بزرگ، یا معصیتى که در آن مرتکب شدیم، یا خطایى که در آن کسب کردیم، از روى عمد، یا فراموشى، که در آن به خود ستم روا داشتیم، یا به آن پرده حرمت دیگرى را دریدیم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به پرده پوشیت بپوشان، و به گذشتت از ما بگذر، و ما را به خاطر گناهى که کردیم، در برابر دیده شماتت کنندگان قرار مده، و زبان طعنه زنندگان را به روى ما باز مکن، و ما از باب رأفت و لطفت که پایان نمى‏پذیرد، و بر پایه احسانت که کاستى ندارد، به اعمالى بدار که باعث ریزش گناهان، و کفارّه امورى شود که در این ماه، از ما ناپسند شمردى.

 [ «48» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ وَ أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ «49» اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْماً فِیهِ وَ أَوْفَرِهِمْ حَظّاً مِنْهُ‏]

خدایا! بر محمد و آلش درود فرست، و مصیبت از دست رفتن رمضانمان را جبران کن و روز عید و فطرمان را بر ما مبارک فرما، و آن را از بهترین روزهایى که بر ما گذشته قرار ده، جلب کننده‏ترین روز نسبت به عفو، و محو کننده‏ترین زمان براى گناه، و معاصى پنهان و آشکارمان را بیامرز.

خدایا! با گذشتن این ماه از خطاهاى ما بگذر، و با خارج شدنش، ما را از گناهانمان خارج کن، و ما را از خوشبخت‏ترین اهل این ماه به آن و پرنصیب‏ترین آنان در آن، و بهره‏مندترین ایشان از آن قرار ده.

 [ «50» اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَى هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا وَ اتَّقَى ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَةٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ فَإِنَّ فَضْلَکَ لَا یَغِیضُ وَ إِنَّ خَزَائِنَکَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ وَ إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِکَ لَا تَفْنَى وَ إِنَّ عَطَاءَکَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا «51» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ]

خدایا! کسى که این ماه را آن طور که مى‏بایست رعایت کرد، و احترامش را به نحوى که شایسته بود حفظ نمود، و حدودش را به صورتى که سزاوار بود به پاى داشت، و از گناهانش به طور کامل پرهیز کرد یا به وسیله عمل خالصى به تو تقرّب جست، عملى که موجب خشنودیت، و معطوف کردن رحمتت بر اوست، پس مانند آنچه به او بخشیدى، بر ما هم از توانگریت ببخش، و چندین برابر آن را از احسانت به ما عطا کن. مسلماً احسانت کاستى نمى‏پذیرد، و خزاینت نقصان پیدا نمى‏کند؛ بلکه افزون مى‏شود، و همانا معادن احسانت از بین نمى‏رود، و قطعاً عطاى تو عطایى است گوارا.

خدایا! بر محمد و آلش درود فرست و براى ما پاداشى، همانند پاداش کسى که این ماه را روزه گرفت، یا در آن تا روز قیامت به بندگیت برخاست، ثبت فرما.

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- مستدرک الوسائل: 7/ 484، باب 25، حدیث 8710؛ کنز العمال: 8/ 466؛ الدرّ المنثور: 1/ 183.

(2)- بحار الأنوار: 94/ 350؛ وسائل الشیعه: 3/ 326، باب 14، حدیث 3776.

(3)- احیاء علوم الدین: 3/ 423.

(4)- بحار الأنوار: 93/ 346، باب 46، حدیث 12؛ مستدرک الوسائل: 7/ 424، باب 11، حدیث 8588.

(5)- بحار الأنوار: 93/ 364، باب 46، حدیث 36؛ الخصال: 1/ 317، حدیث 101.

(6)- روزه، روش نوین بر درمان بیمارى‏ها: 65.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:33 صبح )
»» روزه، روزگار پیوستن به اصل خویش2

 

 

 

از منظر ائمه هدی

علی(علیه السلام) فرموده‌اند: و صوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب؛ (21) و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر مجازات خدا، آن حضرت در حکمت عبادات می‌فرمایند: خداوند بندگانش را با نماز، زکات و تلاش در روزه داری حفظ کرده است تا اعضاء و جوارحش آرام و دیدگانش خاشع و جان و روان او فروتن و دل‌هایشان متواضع باشد. کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد چرا که در سجده بهترین جای صورت را به خاک مالیدن فروتنی آورد و گذاردن اعضای پر ارزش بر زمین اظهار کوچکی کردن است و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت عامل فروتنی است... به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخه‌های درخت کبر را در هم می‌شکند. (22) امام مؤمنان تأکید فرموده‌اند: زکاة البدن الصیام؛ (23) زکات بدن روزه داری است. آن حضرت روزه را آزمونی برای میزان اخلاص بندگان معرفی کرده‌اند. (24)
از امام باقر(علیه السّلام) روایت شده است که پیامبر به جابربن عبداللّه فرمود: این ماه رمضان است که هر که روزاش را روزه بدارد و پاره‌ای از شبش را به عبادات بایستد و شکم و اندامش را از حرام بازدارد و زبانش را نگاه دارد، از گناهان خود بیرون می‌رود چنان که از ماه بیرون می‌رود، جابر گفت چه نیکوست این سخن که فرمودید، حضرت افزود ولی چه سخت است این شرط‌هایی که کرده‌ام. (25)
امام سجاد(علیه السّلام) در فراز دعایی که هنگام دخول ماه مبارک رمضان زمزمه فرموده‌اند، گفته‌اند: ستایش خدایی را که از آن طرف بهشت رضوان یکی را ماه خود یعنی ماه رمضان قرار داد، ماه روزه داری که ویژه اسلام است و روزه دار را پاک می‌کند و بندگان را از آلودگی‌ها می‌رهاند، ماه قیام اهل ایمان است و خدا در آن برای هدایت مردم و برهان اهل ایمان و تمییز
حق از باطل، قرآن عظیم الشأن نازل کرد و بدین جهت‌ها فضیلت و شرافت این ماه را بر سایر ماهها پدیدار ساخت و به واسطه شرف و برتری و احترامات فراوان از آن جمله اموری که در غیر این ماه حلال است، حرام گردید و برای روزه این ماه وقت تمام ماه (از سپیده صبح تا مغرب) معین شده و ایزد متعال ابداً تقدیم و تأخیر آن را اجازه نفرموده، دیگر آن که شبی از شب‌های این ماه را بر هزار ماه برتری بخشیده و آن را شب قدر نام نهاده است که فرشتگان عالم بالا و روح اعظم به امر پروردگار جهان برای تعیین و تقدیر و تمامی امور قضای الهی با سلام و تحیّت و برکت تا طلوع فجر صبح از آسمان بر آن کس که مشیت ازلی خدا خواسته است فرود آمدند تا حکم مبرم و قضای حتمی الهی را انجام دهند. (26)
امام صادق(علیه السّلام) فرموده‌اند: بدون شک روزه، تنها دست کشیدن از طعام و آشامیدنی نیست و برای آن شرطی است که تنها با رعایت آن، روزه متحقق می‌گردد و آن نگاهبانی معنوی و درونی است، پس هنگامی که روزه دارید زبان خود را از دروغ نگاه دارید و دیدگان را از ناروا فرو پوشید... ای روزه‌دار چنان باش که در راه خدا از آن چه غیر اوست بیزاری جسته‌ای و با روزه‌ای کامل از آن چه خدایت نهی کرده در آشکار و نهان به سوی او تقرّب یافته‌ای و خشیت خدا را آن چنان که حق اوست در آشکار و نهان پیشه ساخته و جانت را در روزه داری به پیشگاه خداوند به طور کامل تقدیم داشته‌ای و دلت را برای او از هر چیز فارغ کرده و بر آن چه خدایت فرمان داده و به انجام آن فراخوانده برگمارده‌ای. پس چون این اعمال را کامل به جای آوری روزه دار حقیقی خواهی بود و آن چه را که خدایت فرموده بنا نموده‌ای اما اگر از این اعمال بکاهی به همان مقدار از فضل و ثواب روزه‌ات کاسته‌ای به راستی روزه صرفاً دست کشیدن از خوراک و آشامیدنی نیست بلکه خداوند آن را مانعی در برابر رفتار و گفتاری که روزه را باطل می‌کند قرار داده است، چه کم اند روزه دارند و چه بسیارند آنان که گرسنگی بر خود روا می‌دارند. (27)
شیخ طوسی با سند خود از محمد بن فضل بغدادی نقل می‌کند که گفت: به امام هادی(علیه السّلام) نوشتم فدایت شوم ماه رمضان می‌آید و در دل انسان هوای زیارت امام حسین(علیه السّلام) و زیارت پدر بزرگوار تو در بغداد (کاظمین) می‌افتد، آیا در وطن خود بماند و روزه بگیرد تا ماه رمضان به پایان برسد یا در این ماه مسافرت کند و افطار نماید؟ امام در پاسخ نوشت: ماه رمضان از آن چنان فضیلت و اجری برخوردار است که هیچ ماهی ندارد پس چون فرا رسید به آن عمل بشود. (28)
امام حسن عسکری(علیه السّلام) فرموده‌اند: هر کس ده ماه رمضان بطور متوالی روزه بگیرد وارد بهشت گردد. (29)

حکمت روزه

چند نفر یهودی به محضر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمدند و یکی از آنان مسایلی از آن حضرت پرسیداز جمله عرضه داشت: برای چه خداوند عزّ و جلّ سی روز، روزه بر امت تو واجب کرده ولی بر امم گذشته بیش از سی روز فرض و لازم قرار داده بود؟ نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: وقتی جناب آدم از شجره نهی شده تناول کرد و آن چه خورده بود سی روز در شکمش باقی ماند پس حق تعالی بر ذریه‌اش واجب کرد که سی روز گرسنه و تشنه باشند و آن چه را که در بین این سی روز (خوردن و آشامیدن در شب‌ها) می‌خورند و در خوراکی‌ها مجازند تفضلی است از جانب حق تعالی و همین حکم بر جناب آدم نیز ثابت بود. باری حق عزّ و جلّ حکم مزبور را بر امّت من واجب گردانید. (30)
ناگفته نماند که روزه از احکام انسان ساز است و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی امکان‌پذیر نخواهد بود، دانش محدود بشر نمی‌تواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه خود را به سوی کشف تمام مجهولات رهنمون نماید اما انسان مؤمن معتقد و خردمند می‌داند که خداوند خیر محض است و جز خوبی و سعادت برای بندگانش نمی‌خواهد پس اگر به چیزی فرمان می‌دهد برای انسان مزایایی دارد و بشر را به کمال و فضیلتی می‌رساند و هرچه را نهی می‌فرماید برای جوامع بشری زیان بخش بوده و بر مصالح مادی و معنوی آدمی لطمه می‌زند، در عین حال می‌توان ابعادی از حکمت روزه را روشن کرد چنانچه در بالا به نمونه‌ای بر اساس روایت معتبری اشاره کردیم و اگر ما به تمامی جنبه‌های فلسفه روزه پی‌نبردیم به هیچ وجه این حالت بهانه‌ای برای سرپیچی از امر الهی نمی‌باشد.
روزه یک عبادت جامع است یعنی بدن، قلب و روح را پاک می‌سازد، در تمام عبادات دستورات دینی یکی از این بعدها مطرح شده اما روزه همه را شامل می‌شود به همین دلیل رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده‌اند روزه قلب عبادات است، روزه آدمی را به یاد آخرت می‌اندازد و انسان را متوجه سرای جاوید و فرجام خویش می‌سازد زیرا وقتی آدمی بر خلاف غریزه تنازع بقاء و شهوات حیوانی و تمایلات نفسانی دمی چند از پرورش بدن و رسیدگی به خواهش‌های خود چشم پوشی کرد متوجه می‌شود عمر خویش را نباید در این دنیا صرف خوردن، خفتن و شهوترانی بکند و به فکر تدارک توشه آخرت خواهد بود، به علاوه خالی بودن شکم بشر را متوجه معارف و احکام می‌کند. سعدی سروده است:
اندرون از طعام خالی‌دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت
آن که پری از طعام تا بینی
یکی از عرفا هم چه نیکو گفته است:
این دهان بسته دهانی باز شد
که خورنده دانه‌های راز شد
جوع مرخاصان حق را داده‌اند
تا شوند از جوع شیر زورمند
علمای روان شناس هم تصریح نموده‌اند اعراض از خواهش‌های مادی و بدنی، جاذبه‌های روحی و معنوی را تقویت می‌کند.
زندگی انسان در این دنیا گاهی مقرراتی را برهم می‌زند و آدمی را برده خویش می‌سازد یکی از قیودی که جوامع انسانی را اسیر می‌کند و طوق بندگی بر گردن آنان می‌افکند، غذا خوردن در ساعاتی خاص است و چنان مردم را به اسارت وا می‌دارد که می‌گویند اگر فلان سفره با تزئینات نباشد و در ساعتی خاص مهیا نگردد، چه می‌شود. روزه انسان را این گونه پرورش می‌دهد که بر وجودش مسلم گردد این تمایلات درونی برای خوردن و عافیت‌طلبی ظالمانه است و اراده انسان را در اختیار می‌گیرد و اگر روزی ترتیب غذایی او بهم بخورد، عنان نفس را از دست می‌دهد، باید این زنجیر اسارت را با روزه پاره کرد که یک قوت روحی پدید آید و آدم را به عالم علوی سیر دهد.
روان شناسان ثابت کرده‌اند هرچند انسان درباره موضوعی زحمت بکشد، بیشتر آن را دوست می‌دارد و بدان علاقه افزون‌تری دارد و بهترین مثال در این مورد اشتیاق مادر است که نسبت به کودک خود ابراز می‌دارد و او هرچه بیشتر برای فرزندش رنج و بیداری در شب را تحمّل می‌کند وی را بیش از گذشته دوست دارد و کودکانی که دور از مادر در پرورشگاهها و نزد دایگان بزرگ می‌شوند چندان مورد توجه مادر خود نمی‌باشند. هر دستور دینی که اجرا شود ایمان انسان را پایدارتر می‌نماید و آنان که در عبادات ثابت‌ترند بیشتر نفس خود را وادار به آداب بندگی کرده‌اند، روزه برای این مقصود حداکثر استفاده را می‌بخشد چرا که روزه‌داری به زحمت نفس نیاز دارد و انسانی که مدتی این سختی‌ها را تحمّل کرده است به دلیل این که روح و دل را صفا و صیقل داده است در اواخر ماه رمضان به جای خستگی و افسردگی و ناتوانی یک نوع وجد و شعفی را در اعماق وجود خود احساس می‌کند روزه یک آزمایش به ناراحتی هم هست، خداوند متعال در این سرای فانی به بشر اجازه زندگی اختیاری داده است که هم می‌تواند در آن کار خوب انجام دهد و از این رهگذر مقام خود را بالاتر از فرشتگان نماید و هم مختار است که به شرارت و شقاوت و خلاف رویکرد نشان دهد و به آن جا تنزل یابد که حتی از چهارپایان هم پست‌تر گردد.
بنابراین کردار انسان در این جهان یک نوع آزمون است، گاهی امتحان به خوشی‌ها و امکانات فراوان و نعمت‌های گوناگون است و دراین حال خداوند مراقب اعمال این فرد است که آیا شکر نعمت را به جای می‌آورد و این عطاها و نشاهای لطف بی کرانش را کجاها مصرف می‌گردد، در راه حق و یا باطل، یک وقت هم هست که پروردگار بنده‌اش را به اموری آزمایش می‌کند که با یک کاستی و محرومیّت و تحمّل زجر و مشقت روبروست و در این حال آن شخص باید صبر پیشه کند، گرسنگی را تحمّل نماید و از برخی خواهش‌های نفسانی چشم بپوشد و لذت‌ها را ترک کند و این امتحان دوم در روزه داری کاملاً قابل مشاهده است.
یک حکمت دیگر هم این است که انسان در موقع خوشی‌ها و راحت‌طلبی‌ها خداوند را فراموش می‌کند و هنگام گرفتاری و سختی‌ها به یاد خالق می‌افتد، البته آنان که دل را به نور ایمان روشن کرده‌اند در هیچ شرایطی ارتباط معنوی و ملکوتی خود را با آسمان قطع نمی‌کنند ولی اکثر مردم در خوشگذرانی‌ها و راحت‌طلبی‌ها ذکر حق را به بوته فراموشی می‌سپارند، روزه برای این گونه افراد دارویی بسیار درمان کننده است، زیرا در حالت روزه انسان خود را محتاج می‌بیند که به سوی برآورنده حاجات توجّه کند این است که رمضان را ماه عبادت خوانده‌اند و ماهی است که نفس آدمی بیش از همیشه یاد خدا را در دل می‌پروراند.
مادری که بنا به برخی ضرورت‌ها از فرزندش فاصله می‌گیرد، با وجود گرفتاری گاهی کودک را نزد خود می‌آورد و با وی انس می‌گیرد و می‌کوشد او را با زندگی خود آشنا و مأنوس سازد اگر مادر چنین نکند و سال‌ها کودکش نزد دایه باشد و یا در مکانی تحت نظارت مربیان قرار گیرد سرشت آن طفل به محیط زندگی دایه و کودکستان انس می‌گیرد و همان تربیت را که در آن محیط می‌بیند فرا می‌گیرد و نسبت به والدین و تربیت خانوادگی بیگانه می‌شود.
انسان در این دنیا از خدای خویش بر اثر برخی حجاب‌ها و نسیان‌ها فاصله گرفته است و از اصل خویش دور افتاده است. روزه یک شرایط معنوی ویژه‌ای فراهم می‌کند که حداقل برای مدت معینی انسان را متوجه ملکوت و جهان والا می‌کند و او را از این فرودگاه فانی به سوی آسمان‌ها و عالم قدس و ملکوت سیر می‌دهد و به او هشدار می‌دهد مبادا این فضیلت‌ها و معنویت‌ها را فراموش کند، در عین این آشنایی روزه مانع از آن نیست که این انسان از برخی امکانات دنیا بهره گیرد، بنابراین یکی از حکمت‌های مهم روزه این است که می‌تواند انسان روزه‌دار را متوجه مبدأ و تربیت حقیقی خویش کند به علاوه روزه جسم و روح را بهم متصل می‌کند و هر دو را متوجه حقایقی می‌نماید، خداوند در این ماه به بندگان نزدیک‌تر است و به همین دلیل توبه‌ها را می‌پذیرد و گناهان را می‌بخشد و از فضل خویش بندگان را برخوردار می‌سازد.
پیامبران، ائمه هدی، دانشمندان اخلاق و عرفان و حکماء مدام به مردم نوید می‌دهند که اگر کمی از توجه به دنیا کم کنید خواهید دید لذت‌های بسیاری وجود دارد که حظّ جهان در برابرش اندک است امّا گوش شنوا در میان مردم وجود ندارد یا حداقل درصد آنان که به این فراخوانی ندای مثبت می‌دهند ناچیز می‌باشد و عموم اقشار جامعه غالباً، در لذت‌های مادی غرق‌اند و چنان وجودشان مسخّر این امور است که به آنان اجازه نمی‌دهد حقایق دیگری را مشاهده کنند و نمونه‌ای از مسرّت روحانی را درک نمایند، برای چشانیدن این مسرّت‌ها به مردم باید وسایلی باشد که خواهی نخواهی آنان را برای مدتی معین از عالم ماده دور کرده و دری از عالم معنا بر رویشان بگشاید. بهترین این وسایل روزه است که طعم لذت معنوی را به همه می‌فهماند و به مردمی که تصور می‌کردند لذت منحصر به خوردن، خوابیدن و شهوت رانی است می‌آموزد که تنها فقدان و نقصان این لذائذ حظّ آدمی را کم نمی‌کند بلکه نفس را برای قبول لذت‌های جدید و جاویدان مهیّا می‌کند. پس از این که آدمی نمونه مسرّت را چشید و معتقد شد که این حالات همان گونه که انبیاء و اولیاء فرموده‌اند درجات مهمی دارند، روش خود را عوض می‌کنند و دیگر تمام تلاش خود را صرف تن‌پروری، عافیت‌طلبی و آرایش دنیایی نمی‌سازند.
کودکی را در نظر بگیرید که تا کنون مزه شیرینی حلوا را نچشیده است و هرچه والدین از مزایای این ماده شیرین می‌گویند نمی‌تواند بفهمد بالأخره حلوا چیست و احتمالاً از خوردن آن هم اجتناب می‌ورزد امّا مادرش به هر ترتیبی شده مقداری حلوا به دهنش می‌گذارد و او چون دید آن چه گفته‌اند صحّت دارد دیگر نیاز نیست که با اصرار و اجبار دیگران حلوا بخورد، بلکه خود دنبالش دویده و از همان غذایی که ابتدا نمی‌خورد، می‌خواهد بیشتر و فراوان‌تر تناول کند. اصولاً ترک لذت‌های بدنی و دنیایی خود با لذت معنوی توأم است:
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس لذت نخوانی
بنابراین روزه برای انسان اموری را فراهم می‌کند که از مسرّت‌های دنیوی بالاتر است ممکن است برخی این تردید را مطرح کنند که مؤمنان پس از پایان ماه رمضان غالباً شادمان هستند که از روزه گرفتن نجات یافته‌اند، در جواب آنان باید گفت: این همان نفس حیوانی است که می‌خواهد به لذت‌های دنیا اکتفا کند و از لذات آخرتی غافل بماند. در برابر این تردید یک نکته دیگر مطرح است که اشاره به آن جالب خواهد بود: یک انسان روزه‌دار که گرسنه و تشنه است و ساعت‌ها و روزها خود را از برخی امکانات و خواهش‌های نفسانی محروم کرده، هیچگاه وقتی یک آدم روزه خوار را مشاهده می‌کند به هیچ عنوان از دیدنش احساس حسادت نمی‌کند که چرا از شرایط او محروم است، بر عکس یک خوشحالی و شادمانی معنوی را در وجود خود می‌بیند این مسرّت از جسم و تمایلات مادی او که نیست زیرا بدنش در رنج و سختی است بلکه این روح و سرشت اوست که احساس لذّت می‌کند که خداوند چنین توفیقی را نصیب او کرده و این سعادت جاوید را برایش در نظر گرفته است. (31)
فضل بن شاذان از حضرت امام رضا(علیه السّلام) درباره علت وجوب روزه سؤال کرد، حضرت فرمود: مسلمانان مأمور شده‌اند روزه بگیرند تا درد گرسنگی و عطش را درک کنند و به فقر آخرت راهنمایی شوند، روزه داری که خود را محتاج خدا ببیند پاداشش افزوده می‌شود، با روزه گرفتن هوای نفسانی کنترل می‌گردد و روزه برای روزه‌دار اندرز گوی خوبی است و او را برای انجام واجبات تشویق می‌نماید. (32)

پى نوشت ها:

1. تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، خواجه عبداللّه انصاری، ذیل تفسیر آیات 185 و 187 سوره بقره.
2. قاموس کتاب مقدس، ص 427.
3. نک: تورات، فصل نهم، ش 9.
4. انجیل متی، باب چهارم، ش اول و دوم.
5. قاموس کتاب مقدس، ص 428.
6. سوره بقره، آیه 185.
7. دائرة‌المعارف تشیع، ج 8، ص 372.
8. سوره بقره، آیات 183 تا 187 و نیز آیه 196، سوره نساء، آیه 92، مادله، آیه 4، مائده، آیه 95، احزاب، آیه 35، مریم، آیه 26 (بنگرید به المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، وضعه فواد عبدالباقی، ص 417).
9. قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج 4، ص 165، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، یوسف حریری.
10. از جمله بنگرید به تحریر الوسیله، ج 1، ص 278، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 132.
11. چنان که در آیه 41 آل عمران و آیه دهم سوره مریم آمده است.
12. سوره مریم، آیه 26.
13. نک: وسایل الشیعه فی تحصیل مسایل الشریعه، شیخ حرّ عاملی، کتاب الصوم.
14. جامع العادات، مولی مهدی نراقی، فصل 109(درجات روزه)، ص 476ـ475؛ مصباح الشریعه، باب بیستم و مستدرک الوسایل، ج اول، ص590 ـ 589.
15. بحار الانوار، ج96، ص255.
16. همان، ص255.
17. همان.
18. همان، ج40، ص54.
19. همان، ج96، ص 340ـ342.
20. متن کامل این خطبه در بحارالانوار، ج96 و اقبال الاعمال سید بن طاووس آمده است.
21. نهج البلاغه، خطبه110.
22. همان، خطبه 192.
23. همان، حکمت 136.
24. همان، حکمت 252.
25. مفاتیح الجنان، بخش اعمال ماه رمضان.
26. صحیفه سجّادیّه، دعای 44، با استفاده از ترجمه حکیم میرزا مهدی الهی قمشه‌ای.
27. وسایل الشیعه، کتاب الصوم، ج 7، ص 117ـ119.
28. تهذیب الاحکام، ج 2، ص110، حدیث 14، بحارالانوار، ج 100، ص 115، حدیث23.
29. خصال، شیخ صدوق، ص 445، حدیث 42؛ وسایل الشیعه، ج 7، ص 176.
30. علل الشرایع، شیخ صدوق، جلد سوم، باب 110
31. روزه از نظر دین و طب، ص 25ـ 23.
32. عیون اخبار الرضا(علیه السّلام)، شیخ صدوق، ص353ـ352.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:31 صبح )
»» روزه، روزگار پیوستن به اصل خویش (1)

 

 


آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بر بست دهان و دیده بگشاد
و آن نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
و آن کس که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم زروزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مزید با ماست (مولوی)

بر سر سفره الهی

بار دیگر ضیافتی برپا می‌شود و مؤمنان بر سر سفره رحمت الهی حاضر می‌گردند. در نیمه‌های شب تک چراغی در هر خانه اما چلچراغی در دل‌ها روشن می‌شود، نجوای مناجات و رایحه سحرانگیز صلوات و تسبیح فضا را ملکوتی و معطر می‌کند.
اینک ماه رمضان بر دوستانش اقبال نموده است، ماهی که آلودگی‌ها را می‌شوید و می‌سوزاند توبه دل‌های خطاکاران و گرسنگی بندگان دراین ایام مبارک رحمت الهی را جلب می‌کند اگر خواستار آن هستیم که از سفره پر بهره این ماه بهتر و بیشتر برخوردار شویم باید روح و روان را در چشمه زلال روزه بشوییم و نفس اماره را در بند کشیم.
ماه رمضان در دستورات اسلامی و مکتب قرآن یک دوره آموزشی، تربیتی و هدیه‌ای آسمانی به حساب می‌آید، آدمی در چنین اوقاتی بیش از ماههای دیگر ملتزم و مقیّد می‌گردد که با خدای خویش راز و نیاز کند، عبادات را اعم از واجبات و مستحبات جدی‌تر انجام دهد، با قرآن انس گیرد و بدین گونه روح خود را با کلام حق صفا دهد، روزه‌دار رابطه‌اش را در این ماه با افراد جامعه خصوص محرومان و رنج دیدگان قوی‌تر می‌نماید و برای رفع گرفتاری‌های اقشار کم بضاعت با کوشش افزون‌تری گام بر می‌دارد، در واقع روزه دار راستین هم فاصله بین خود و خدا را کم می‌کند و هم فاصله‌ها و تضادها و شکاف‌های اجتماعی را از بین می‌برد، او برای تفاهم، اتحاد و انسجام بین مؤمنان لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد، بین قلب‌ها پیوند و اخوت برقرار می‌سازد هم از نفس خویش آلودگی‌ها را دور می‌سازد و هم همّت به خرج می‌دهد که ناگواری‌های اجتماعی زایل گردند و به جای آن تفاهم، مودّت، صمیمیت و هم دردی و دل سوزی متقابل جایگزین شود، روزه دار این گونه خود را به تقوا و پارسایی نزدیک می‌کند و کسی که پرهیزگاری را در تمامی ابعاد به کار گیرد نزد خداوند از کرامتی ویژه بهره‌مند است، در سرای آخرت برای خود جایگاه ویژه و شایسته در نظر گرفته و نیز به برکت این خویشتن داری و خوش نیتی نوعی فراست و فرزانگی را بدست می‌آورد و از سرچشمه فیوضات ربّانی جرعه‌های جاویدی می‌نوشد.
در ضیافت پروردگار نشانی از تشریفات اهل دنیا دیده نمی‌شود، قشربندی‌های متداول اجتماعی در این فراخوانی ملکوتی مشاهده نمی‌گردد، همه از کوچک و بزرگ، زن و مرد و فقیر و غنی، دعوت شده‌اند، از این میهمانی شمیم معنویت و نوای اجابت دعا به مشام می‌رسد. شب زنده‌داری بر سجاده راز و نیاز از رسم‌های این دعوت باشکوه است اینک در بگشائید، عود بسوزانید و این همدم مبارک را در تار و پود وجود و لحظه‌های زندگی خود جای دهید، شاید سعادت و فضیلت دیدار این میزبان بی‌همتا دیگر بار نصیب نگردد. رمضانی دیگر سرشار از فضیلت، معنویت و جاذبه‌های درونی نقاب از سیمای تابان خود برداشت و زمین و زمان و دنیای اسلام را از رایحه دل‌آویز خود عطرآگین ساخت. ماه نزول کتاب محکم الهی و ایامی که کرامت و شرافت و برتری آن با سایر ماههای سال قابل قیاس نمی‌باشد، تحمّل گرسنگی و تشنگی و به دیگر سخن «صوم» به معنای تجلی تمام جلوه‌های آن نیست، ماه پالایش از معاصی و مناهی است.

بارش برکات

رمضان فرصت سبز فراخوان الهی است که دل‌های روبه آفتاب برای شرکت در حرکتی شکوهمند صلازده می‌شوند و بساط پرنشاط امّا ساده و بی‌پیرایه این ضیافت پر عمق دل‌های اهل ایمان گسترانیده می‌شود، خوانی به وسعت ملک و ملکوت، باران رحمت الهی که شروع به ریزش می‌کند باید دل را از روی زمین خاکی برداشت و زیر قطره‌های این نشانه لطف الهی رفت، باران با طراوت می‌بارد تا آیینه زنگار گرفته «قلوب الناس» به صفایی دیگر نشیند و جان و روان غبار گرفته ایشان به زلال این بارش لطیف و لطف‌آمیز پاک و پیراسته شود. عارفان و اهل سلوک گفته‌اند در این ماه دل‌ها را باید از اغیار شست و مهر به فناپذیری‌ها را سوزانید. پس خسران بزرگی خواهد بود اگر این ایام را به غفلت و بدون منفعت از دست دهیم و در آخر کار مشاهده کنیم جز جوع و عطش و زجر و صَجر چیزی نصیبمان نگردیده و درخاتمه باز همان باشیم که بودیم، همان آدم سابق با همان ویژگی‌های نفسانی که بر حوزه وجودمان سایه افکنده است. پس باید دیده بصیرت را گشود و نظر در بطن و باطن این عبادت انداخت تا مراد و منظور غایی و عالیش را دریافت به تعبیر شاعر:
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پوست کن تا مغز بینی
خواجه عبداللّه انصاری گفته است: اینک ماه رمضان آمد که هم بسوزد و هم بشوید، به آتش گرسنگی تن ما را بسوزاند و به آب توبه دل‌های گناهکاران را بشوید. ماه رمضان که شریف‌ترین ماههاست موسم معاملت تو دانسته، ماهی که در آن گناهان آمرزیده، دیوها رانده، درب بهشت گشوده و درهای دوزخ بسته می‌شود.
گر بسوزد گو بسوز و گر نوازد، گو نواز
عاشق آن به کو میان آب و آتش در بود
تا بدان اوّل بسوزد، پس بدین غرقه شود
چون ز خود بی خود شود معشوقش اندر بر بود
آن صاحب دل که در این ماه پر معرفت بردرجات معرفت قلبی خود بیفزاید منجلای تجلّیات حضرت دوست می‌شود. رمضان که می‌آید می‌باید خم خانه نفس رذیله فرو ریزد و بت خانه وجود از لوث وجود تمام اصنام فرودین مادی و اهریمنی پالوده و پیراسته گردد که به فرموده مولانا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) مادر بت‌ها، بت نفس شماست.
کوتاه سخن آن که رمضان درهای باغ مغفرت و معرفت را سحر تا سحر می‌گشاید تا ساکنان حریم خلوت دل، افطار تا افطار، روزه در آن بگشایند و دیده به روی دوست گشایند که اهل دل را یک چنین درخت روزه‌ای در پایان ماه به برگ و ثمر می‌نشیند شجره طوبایی که حاصل پالایش خاک وجود از ذره‌های تعلّق و تعیّن جز اوست. پس قدر این بوستان معنا را بدانیم و از کف با کفایت ساقی اش ساغرهای مکارم و معارف ستانیم که چون ماه رمضان به هلال نشیند و محو گردد ما نیز در حالت صحو عارفانه خویش در محیط انوار و جذباتش که بسیار اعلاست محو شویم و چنان نگردیم که در پایان کار از سر تحسّر و تغابن دست بر روی دست زنیم که‌ای دل غافل:
قرب یک ماه به میخانه اقامت کردم
اتفاقاً رمضان بود و ندانستم من!(1)

روزه در میان امّت‌های گذشته

روزه در میان یهود و مسیح متداول بوده و جزو آیین و از ارکان عبادات آن‌ها به حساب می‌آمده است. در تورات به وجوب روزه و حدود آن تصریحی نمی‌باشد ولی روزه داران ستوده شده‌اند. در این کتاب درج گردیده که حضرت موسی چهل روز صائم بود و از قول او نقل شده است: هنگام برآمدنم به کوه که لوح‌های سنگی یعنی لوح‌های عهدی که خداوند با شما بست، را بگیرم، در کوه چهل روز و چهل شب ماندم و نه نان خوردم و نه آب نوشیدم. (2) یهودیان به یادمان خرابی اورشلیم یک روز از ماه آب را روزه می‌گیرند و نیز هنگام توبه و طلب رضایت خداوند روزه می‌داشتند تا به گناهان خود اعتراف کرده به واسطه روزه و ندامت از خطاهای قبلی رضای حضرت اقدس الهی را تحصیل نمایند. (3)
در اناجیل اربعه نیز به وجوب روزه تصریح گردیده و روزه‌دار مورد تحسین قرار گرفته و از ریا برحذر داشته شده است. روزه مشهور مسیحیان قبل از عید فصح است، حضرت مسیح نیز چنانکه از کتاب مقدّس مسیحیان بر می‌آید چهل روز، روزه دار بوده است: ان گاه عیسی از قوت روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را امتحان نماید پس چهل شبانه صائم گشت تا سرانجام گرسنه گردید. (4) حتی از انجیل «لوقا» فهمیده می‌شود که حواریون حضرت عیسی(علیه السّلام) روزه می‌گرفته‌اند. بنابراین حیات حواریون و پیروان راستین ادیان در ایام گذشته عمری مملو از انکار لذات‌های زودگذر و رحمت‌های بی‌شمار روزه داری بوده است. (5)
در مذاهب قدیم مصر، روم، یونان و هند نیز انواع روزه معمول و مرسوم بوده است، در روایات اسلامی آمده است که کتاب‌های بزرگ آسمانی چون تورات، انجیل، زبور، صحف و قرآن در ماه رمضان نازل شده‌اند، امام صادق(علیه السّلام) فرموده‌اند تورات ششم ماه مبارک، انجیل در دوازدهم و زبور داود در هیجدهم این ماه خجسته فرو فرستاده شده‌اند. قرآن کریم در شب قدر نازل گردید و سپس تدریجاً در مدت بیست و سه سال بر رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وحی گشت و چون آیه «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»(6) در این ماه نازل گشت این ماه دارای شرافت و فضیلت ویژه‌ای گردید و مناسب با وجوب روزه که عبادت مهمی است، گردید. (7)

در کلام وحی

کلمه صوم در قرآن چهارده بار تکرار شده است. (8) اصل آن امساک از مطلق فعل شامل خوردن، نوشیدن و گفتن می‌باشد و این معنا در مفردات راغب و اقرب الموارد آمده است امّا مؤلف تفسیر مجمع البیان می‌افزاید هرچه از حرکت بایستد و نیز سکوت هم می‌تواند معنای صوم را برساند. (9) اما صوم در فرهنگ قرآن امساک ویژه‌ای است از طعام و امور دیگر که در منابع فقهی مندرج است(10) و از طلوع فجر شروع شده و با رسیدن تاریکی اوّلیه شب به پایان می‌رسد، از قرآن برمی‌آید که روزه در میان امت‌های دیگر رواج داشته اما این امّت مشخص نشده‌اند. درباره صوم زکریا از سخن گفتن در قرآن تصریحی نمی‌باشد بلکه خداوند قدرت سخن گفتن را برای مدت سه روز از وی سلب کرده است(11) اما در مورد مریم قرآن به صراحت روزه صمت را مطرح کرده است، (12) از این نکته بر می‌آید که چنین روزه‌ای در میان بنی‌اسراییل بوده و نیز مبیّن آن است که دم فرو بستن برای چند روز و فکر کردن در مورد یک موضوع خردمندانه و مورد تأیید قرآن است و سکوت توأم با اندیشه دریچه‌ای را بر روی آدمی می‌گشاید، بیتوته حضرت نبی‌اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در غار حراء نیز همراه سکوت توأم با تفکر بوده است. در اسلام صوم صُمت تشریع نشده بلکه با اشکالاتی همراه می‌باشد و فقها فرموده‌اند حرام است انسان در نیت روزه خود سکوت را قید کند ولی اگر بدون تکلّم روزه بگیرد اشکال ندارد. در فرهنگ عترت نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و منابع روایی اگرچه روزه سکوت و امساک از تکلّم نهی گردیده ولی از دیدگاه ائمه هدی کم سخن گفتن و بیشتر فکر کردن یک ممدوح اخلاقی است(13) و سعدی با الهام از احادیث می‌گوید:
کم گوی و گزیده گوی چون درّ
در بحث‌های تفسیری آیات 183 تا 187 قرآن ابعادی مهم از روزه روشن گردیده که در محورهای ذیل قابل ذکر هستند:
1ـ روزه بر مؤمنان مکتوب گشته چنان که بر امت‌های گذشته واجب بوده است یعنی این عبادت همانند نماز، امر به معروف و نهی از منکر، اقامه عدل و قسط، مبارزه با ستم و حرام خواری، وجه مشترک تمام ادیان آسمانی است و از این منظر روزه یک تشریع تأسیسی به حساب نمی‌آید چون حکمش سابقه دار بوده است.
2ـ روزه یک سنت الهی است و روزه دار از دستورات پروردگارش پیروی کرده است.
3ـ روزه دار به سرمایه‌ای به نام پارسایی نایل می‌گردد و برای رسیدن به این مهم از آنچه خلاف، حرام، ممنوع و غیرمجاز است اجتناب می‌کند، تأکید اصلی این است که روزه برای پروا داری و تقوا تعیین شده اگرچه منافع و مزایا و خیرات زیادی برای فرد و جامعه در بردارد.
4ـ موضوع «لعلّکم تتقون» عام، جامع و مطلق است و پرهیز در تمامی میدان‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و انفرادی از هر آن چه نباید، معرفی شده است. آن چه وجدان اخلاقی، فطرت خدادادی، قوانین عرفی، مبانی علمی و عقلی ممنوع اعلام کرده‌اند در قلمرو تقوا قرار دارند، دسترسی به این توشه و زاد زیربنایی، آگاهی، اندیشه، تحریه، ریاضت، تمرین، تدیّن و تعبّد را می‌طلبد.
5 ـ روزه عبادتی است که به دلیل بیماری، سفر، ناتوانی، قضا، فدیه و بدل دارد و هرگز هیچ مسلمانی از این قوانین معاف نمی‌گردد و به نوعی باید جبران کند.
6ـ در حکم روزه مدت زمانی مشخص در طول سال تعیین گردیده که یک ماه و در «شهر رمضان» می‌باشد، ماهی که قرآن در آن نازل گردیده و لیالی مبارک قدر به آن زینت ویژه‌ای داده‌اند.
7ـ روزه حکمی است برای جوامع انسانی و بنابراین در حدود توان، امکانات و شرایط بشری تشریع شده و محدودیت‌های آدمیان در آن لحاظ گردیده است.
8 ـ اهمیت روزه به اندازه‌ای است که نباید به عنوان دستوری دینی آن را تلقی کرد بلکه به دلیل تکریم لطف و عنایت خداوند که در این ماه بر بندگان روا نموده باید نسبت به انجام وظایف عبادی و معنوی خویش در این ایام مبارک دقت و توجه ویژه‌ای مبذول داشت.
9ـ در هنگام روزه داری ضمن احترام به حکم الهی باید از آلودگی‌های اخلاقی چون غیبت و تهمت و دروغ گویی پرهیز کرد و شایسته است حقوق بندگان خدا و حرمت شخصیت مؤمنین توسط روزه داران حفظ شود.

از دیدگاه رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)

امام صادق(علیه السلام) به این نکته اشاره دارند که رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: روزه سپر و پوششی است از آفت‌های دنیا و مانع عذاب آخرت است، پس هرگاه قصد روزه کردی، نیّت کن که به روزه خود نفس را از خواهش‌های آن بازداری و همت و اندیشه را از پیروی شیاطین جدا کنی و نفس خود را (از جهت ارتکاب گناهان) به منزله بیمار فرض کن، همان گونه که بیمار جسمانی به امید بهبودی میل به خوردنی و آشامیدنی نمی‌کند تو نیز با عمل روزه و به برکت آن هرلحظه امید و انتظار شفای بیماری عصیان و گناهان را داشته باش و باطن خود را از هر تیرگی، غفلت و ظلمتی که تو را از معنای اخلاص برای خدا خالی و جدا می‌سازد پاک کن. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: خدای تعالی می‌فرماید: روزه برای من و مختص به من است و من ثواب درخور آن را خواهم داد و روزه خواهش نفس و شهوت طبع را می‌میراند و در آن صفا و جلای دل و پاکی اعضاء و جوارح و آبادانی ظاهر و باطن است و موجب شکرگزاری بر نعمت‌های الهی و نیکی و احسان به فقیران است و باعث افزونی تضرّع و خشوع و نرمی دل و گریه و پناه بردن به خداست و سبب شکستن شهوت و سبکی حساب قیامت و دوچندان شدن حسنات است و فواید روزه بی‌شمار است. (14)
خاتم پیامبران حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره اهمیت مقام روزه داران در درگاه حضرت احدیت فرموده‌اند: شب اوّل ماه رمضان خداوند متعال به فرشتگان فرمان می‌دهد بهشت را برای روزه داران امّت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مهیا کنید، درهای دوزخ را بر این روزه داران ببندید و تا پایان ماه باز نکنید و به جبرئیل هم فرمان می‌دهد به زمین فرودآی و راه نفوذ شیاطین را بر امّت محمد ببند تا نتوانند ایمان و روزه آنان را فاسد کنند. (15) امام علی(علیه السّلام) فرموده‌اند از رسول اکرم پرسیدند چکار کنیم تا شیطان از ما دور شود، پیامبر فرمودند: روزه روی شیطان را سیاه می‌کند. (16) همچنین آن حضرت تأکید فرموده‌اند: روزه بگیرید تا سالم شوید. (17)
سلمان فارسی از رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده است که عربی از آن حضرت مطالب بسیاری را پرسید که پیامبر در پاسخ وی این موضوع را مطرح فرمودند: خداوند برای هر کتابی سروری قرار داده و برای هر آفریده‌ای سالاری، قرآن سرور کتب آسمانی و ماه رمضان سرور ماهها و شب قدر سالار شب‌ها می‌باشد، فردوس سرور اماکن بهشت و خانه کعبه سالار بقعه‌های زمین، جبرئیل سالار فرشتگان، من سرور پیامبران و علی سرور اوصیاء و حسن و حسین سرور جوانان بهشتی می‌باشند. (18) آن مصطفای پیامبران رمضان را ماه برکت و انابه به پیشگاه خداوند و ماه توبه، آمرزش و مغفرت و آزادی از آتش دوزخ معرفی کرده‌اند و نیز افزوده‌اند: رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت خواهد بود، ماه مواسات است و در آن روزی مؤمن افزایش می‌یابد. (19)
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرمایند: پیامبر گرامی در آخرین جمعه ماه شعبان المعظم برای ما خطبه‌ای ایراد فرمودند و در آن مژده فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را داده و مقام و جایگاه این ماه عظیم را برای ما تشریح فرمودند. در فرازی از این خطبه آمده است: ای مردم همانا ماه خدا با برکت و رحمت به شما روی آورده، ماهی که نزد خدا برترین ماه‌هاست و روزهایش برترین روزها و شب هایش برترین شب‌ها و ساعتش برترین ساعت هاست، ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده‌اید و بدین سبب مورد تکریم الهی قرار گرفته‌اید. نفس‌هایتان در آن تسبیح خدا و خوابتان در آن عبادت است و اعمال شما در این ماه پذیرفته و دعاهایتان مستجاب است. پس با نیت‌های صادق و دل‌های پاک از خدا بخواهید که شما را در این ماه به روزه داری و خواندن قرآن کریم موفق گرداند. به درستی که شقی و دور از سعادت کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش الهی محروم ماند. با گرسنگی و تشنگی خود در این ماه گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد آورید. بر فقیران و درماندگان خود صدقه دهید و بزرگان خود را احترام کنید و با کودکان مهربان باشید، با خویشاوندتان رفت و آمد کنید و پیوند برقرار سازید و زبانتان را (از گفتار بیهوده) نگاهدارید. (20)

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:30 صبح )
»» ماه مبارک رمضان، بهار انس با قرآن

 

 
 

اشاره

ماه مبارک رمضان، ماه تولد قرآن، ماه انس با قرآن، ماه بهار قرآن، و ماه شناخت و بهره برداری فکری و عملی از قرآن فرا می رسد.
ماهی که در شب قدر آن، قلب پیامبر اکرم(ص) همه قرآن را از امین وحی، فرا گرفت و قرآن از لوح محفوظ بر قلب وسیع و نورانی بزرگ ترین پیامبران منعکس شد، ماهی که همه ما با روزه گرفتن و عبادت و مناجات و دعا، با زمینه سازی و آمادگی معنوی به استقبال دریافت قرآن می رویم، و می خواهیم در پرتو آثار پربرکت روزه خالص، و عبادت ها و دعاهای همراه آن، رابطه خود را با قرآن نزدیک تر کنیم، و تصمیم بگیریم که خط رابط ما با قرآن همواره استوارتر و محکم تر گردد.
قرآن، روح ماه رمضان است که در کالبد آن دمیده شده، و ارزش و عظمت آن را چند برابر کرده است. قرآن، قلب ماه رمضان است، که بدون این قلب و ضربان آن، جوهره حقیقت در رگ های حیات معنوی روزه داران به جریان نمی افتد، قرآن بهار دل ها، و ماه رمضان، بهار قرآن است، چنان که امام باقر(ع) فرمود: «لکل شی ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان؛ برای هر چیز بهاری است، و بهار قرآن ماه رمضان است.»
و امیر مومنان علی(ع) در شان قرآن فرمود: «و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب؛ در قرآن بیندیشید که بهار قلب هاست.»
و نیز باید توجه داشت که مطابق فرموده امام صادق(ع:) «و قلب شهر رمضان لیله القدر؛ شب قدر، قلب ماه رمضان است.»
از این رو باید گفت که بخش اعظم برکات ماه رمضان، در رابطه با قرآن است، و در این ماه باید بذر دستورهای نورانی قرآن را در مزرعه دل ها بکاریم، تا رشد و نمو کند و سرانجام میوه قرآن را در این ماه برای غذای روح برگیریم، و قوت قلبمان را در پرتو برکات قرآنی این ماه، بیمه نماییم، و چنین بهره برداری جز از راه انس حقیقی با قرآن به دست نخواهد آمد.

انس با قرآن

امیرمومنان علی(ع) فرمود: «من آنس بتلاوه القرآن، لم توحشه مفارقه الاخوان؛ کسی که با تلاوت قرآن، انس و الفت گرفت، از جدایی دیگران به وحشت نمی افتد.»
در اینجا پرسیده می شود که حقیقت انس با قرآن چیست که انسان را این گونه استوار و نیرومند می سازد، و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور می کند؟
پاسخ آن که: انس در اصل به معنای خو گرفتن و همدم شدن است، مانند انس کودک شیرخوار به سینه مادر، و گاهی انس آن چنان شدید و سرشار است، که از انس کودک شیرخوار به سینه مادرش نیز بیشتر است، چنان که امیرمومنان علی(ع) در برابر منافقان کوردلی که او را به مرگ تهدید می کردند، فرمود: «والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه؛ سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است.»
عارف حقیقی کسی است که با خدا و کلام او چنین انس و الفتی داشته باشد، که امیرمومنان علی(ع) در توضیح آیه «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم؛ ای انسان چه چیز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.» فرمود: «وکن لله مطیعا و بذکره آنسا؛ مطیع خداوند باش و به یاد خدا انس بگیر.»
بنابراین مفهوم انس حقیقی، همان همدم شدن آمیخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستنی است که ارتباط و پیوند انسان را به آن چه که مورد انس اوست محکم و متصل می کند، چنین انسی با خدا و کلام خدا (قرآن) از ویژگی های اولیای خدا و هر مومن عارف و وارسته است، چنان که امیرمومنان علی(ع) در مقام دعا می گوید: «اللهم انک آنس الآنسین لاولیائک ... ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک؛ خدایا! تو برای اولیا و دوستان خاصت، مانوس ترین مونس ها هستی... اگر غربت آنها را به وحشت اندازد، یاد تو مونس تنهایی آنهاست.»

ماه رمضان تجلی گاه قرآن

از آن جا که ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خدا و ماه تزکیه و تهذیب است و قرآن در شب قدر که در این ماه قرار گرفته، در قلب پیامبر اکرم(ص) تجلی کرده، نتیجه می گیریم که ماه رمضان تجلی گاه قرآن، و ماه انس با قرآن است، روزه داران مومن در این ماه مهمان خدا هستند و در کنار خوان پربرکت قرآن نشسته اند، و بنابراین باید با تلاوت قرآن انس بگیرند، و با تدبر در آیات قرآن و بهره گیری فکری و عملی از مفاهیم قرآن بر رشد و تکامل ملکوتی خود بیفزایند، بر همین اساس، پیامبر(ص) در فرازی از خطبه شعبانیه که در آخرین جمعه شعبان ایراد کرد، فرمود: «هو شهر دعیتم فیه الی ضیافه الله ... و من تلافیه آیه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور؛ ماه رمضان ماهی است که شما در آن به مهمانی خداوند دعوت شده اید... کسی که از شما یک آیه قرآن را در این ماه بخواند، پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پایان) در ماه های دیگر است.»
و در دعاهای ماه رمضان، سخن از قرآن و انس با آن، به عنوان کتاب ارشاد و هدایت بسیار به میان آمده است، در دعاهای هر روزه ماه رمضان که از رسول خدا(ص) نقل شده، در فرازی از دعای روز دوم می خوانیم: «اللهم وفقنی فیه لقرائه آیاتک؛ خدایا مرا در این روز برای قرائت آیات قرآن، موفق کن.» و در دعای بیستم می خوانیم: «اللهم وفقنی فیه لتلاوه القرآن؛ خدایا مرا در این روز برای تلاوت قرآن توفیق ده.»
در این دو عبارت که به صورت دعاست، هم به قرائت و روخوانی قرآن توجه شده و هم به قرائت تدبر آمیز و توام با عمل، زیرا واژه تلاوت در اصل از «تلو و تالی» است که به معنای دنباله روی و پیروی تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله می باشد. روشن است که چنین توفیقی جز در پرتو انس حقیقی با قرآن به دست نمی آید. انس با قرآن در حقیقت از سه پایه تشکیل شده که عبارتند از: 1- خواندن آیات قرآن 2- تدبر و شناخت قرآن 3- عمل به دستورهای قرآن. بر همین اساس امام باقر(ع) در یک تجزیه و تحلیل کوتاه فرمود:
قرآن خوانان بر سه گروه اند: 1- خواندن قرآن را سرمایه کسب مادی خود قرار دهند، و با قرائت قرآن، پادشاهان را بدوشند، و در برابر مردم بزرگ نمایی کنند. 2- در خواندن قرآن، حروف (و تجوید) آن رعایت کنند، ولی حدود و مرزها و برنامه های قرآن را تباه سازند، قرآن برای آنها همانند جام آب نگهدارنده است (که هنگام تشنگی و سودجویی از آن بهره می برند، و هنگام سیرابی آن ظرف را مانند سواره به پشت سرش می افکنند.[ )این دو دسته هرگز ازقرآن بهره مند نمی شوند و نجات نمی یابند.] 3- انسان هایی که قرآن می خوانند و داروی قرآن را بر دل دردمندشان می نهند، و برای (خواندن و تدبر در) قرآن شب زنده داری کنند، و روزشان را با روزه به پایان رسانند، و نمازشان و جایگاه های نمازشان را بر اساس آن، اقامه نمایند، و به خاطر قرآن، از بستر خواب، برای عبادتدوری کنند، خداوند عزیز و قادر به برکت وجود این گروه، بلاها را دور می سازد، از شر دشمنان جلوگیری می نماید و از آسمان باران می فرستد.»
و در پایان فرمود: سوگند به خدا در میان قرآن خوانان، چنین گروهی از کبریت احمر کمیاب ترند.»
امام سجاد(ع) هنگامی که قرآن را تا آخر تلاوت می کرد، دعایی می خواند، که در فرازی از آن دعا چنین آمده است: خدایا چون ما را برای تلاوت آیات قرآن، یاری فرمودی، و دشواری (و عدم شیوایی) زبان های ما را به زیبایی و شیوایی عبارت های قرآن آسان نمودی، پس ما را به گونه ای قرار بده تا حق قرآن را آن گونه که هست رعایت کنیم.»
رسول اکرم(ص) در تفسیر آیه 121 بقره: «یتلونه حق تلاوته، مومنان، کتاب آسمانی را آن گونه که شایسته آن است می خوانند.» فرمود: «یتبعونه حق اتباعه؛ آن گونه که سزاوار پیروی است، از قرآن پیروی می کنند.»
از سوی دیگر فرمود: «رب تال القرآن، والقرآن یلعنه؛ چه بسیارند تلاوت کنندگان قرآن، که قرآن آنها را لعنت می کند.»
این گفتار و ده ها گفتار دیگر در این خصوص، از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاکی از آن است که ارزش تلاوت قرآن به این است که آمیخته با توجه و تدبر، و تصمیم بر عمل به دستورهای قرآن باشد، و تحقق و انس حقیقی با قرآن به چنین برنامه ای بستگی دارد. وگرنه خوارج نهروانی، دشمنان خونخوار امیرمومنان علی(ع) همه از قاریان قرآن بودند، ولی از قرآن، فقط قافش را می دانستند، از این رو حضرت علی(ع) را که سراپا توحید بود، کافر خوانده، با او جنگیدند.
پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولیای خدا، با قرآن بسیار انس و الفت داشتند، و از فیوضات ظاهر و باطن آن بهره می بردند، تنها به قرائت ظاهر آیات قرآن اکتفا نمی کردند، بلکه در آیات آن تدبر می نمودند و آیات را با تانی و شمرده و با صدای زیبا و جذاب و با توجه به معانی آن، و تصمیم بر عمل به آن، می خواندند؛ به عنوان مثال، در قرآن صدها بار جمله «یا ایها الذین آمنوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید.» آمده است، حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آیات قرآن به این آیه می رسید و آن را می خواند، بی درنگ می گفت: «لبیک اللهم لبیک؛ اجابت می کنم فرمان و دعوت تو را ای خدا، اجابت می کنم.» این مطلب بیانگر آن است که امامان معصوم(ع) با توجه و تدبر، آیات قرآن را می خواندند، و همان دم تصمیم می گرفتند به دستورهای خدا عمل نمایند.
امام خمینی - قدس سره - در ظاهر و باطن، رابطه بسیار گرمی با قرآن داشت، و از آن، استفاده های فکری و عملی فراوانی می کرد، قرآن بزرگ ترین تکیه گاه مطمئن و نیروبخش برای پیشبرد اهداف او بود، او می فرمود: «اگر خداوند داستان های پیامبران در برابر طاغوت ها را در قرآن ذکر کرده، موسی و فرعون، ابراهیم و نمرود و... را تذکر داده، منظورش داستان سرایی نبوده، بلکه منظور تبیین برنامه پیامبران در برابر طاغوت هاست؛ یعنی ما نیز که پیرو قرآن هستیم، باید در برابر طاغوتها تا سرحد نابودی آنها تلاش کنیم.»
مکرر می فرمود: قرآن یک کتاب انسان سازی کامل است، و برای آن نازل شده که انسان بسازد. امام خمینی بخش مهمی از زندگی اش را حتی در دوران جنگ، و در دوران بیماری آخر عمر، با قرآن مانوس بود، و با تلاوت آیات قرآن، و تدبر در آن آیات، با خدا ارتباط پیدا می کرد.
یکی از اعضای دفتر ایشان در این باره می نویسد:
«هر روز حضرت امام خمینی(ره) دارای نظم و انضباط مخصوصی بودند، از جمله مقداری از وقتشان را با قرائت آیات قرآن سپری می کردند، و کارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه ریزی بود که به طور عادی هیچ گاه توجه به کاری موجب تضییع کار دیگرشان نمی شد.»
امام در نیمه های شب که برای نماز شب برمی خاست، مدتی قرآن می خواند، حتی در اواخر عمر که بستری بودند، با دوربین مخفی از او فیلم گرفتند، و در تلویزیون، بسیاری مشاهده نمودند، که از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آیات قرآن گردید.
شخصی قرآن هایی با قطع کوچک تهیه کرده و می خواست به جبهه بفرستد، به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرک کند، آن قرآن ها را نزد امام آوردند، و به عرض رسید: «اینها قرآن هایی است که شامل چند سوره است، خواسته اند که برای جبهه تبرک شود.» با این که همیشه حرکات امام به طور کامل، آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بی سابقه ای، با شتاب و شدت مضطربانه ای، دستشان را عقب کشیدند، و با لحنی تند و عتاب آمیز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟! این چه کارهایی است که می کنید؟»
یک بار بدون توجه یک جلد قرآن را همراه چیزهای دیگر نزد امام آوردند و به زمین نهادند، امام با عتاب فرمودند: «قرآن را روی زمین نگذارید.» و بی درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روی میزی که در کنارشان بود گذاشتند، امام در این هنگام روی کاناپه نشسته بودند، معلوم شد که امام نمی خواهند قرآن پایین تر از جایی که نشسته اند قرار گیرد.
یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام(س) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران، به طور استثنایی به جای آن که در جایگاه روی صندلی بنشینند، روی زمین نشستند، زیرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، و قرار بود در آن جلسه، چند آیه قرآن تلاوت شود.
حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، دستور می دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود.
در روایت آمده است: علی بن مغیره یکی از شاگردان وارسته امام کاظم(ع) به آن حضرت عرض کرد: «من مانند پدرم، در ماه رمضان، چهل بار قرآن را از آغاز تا پایان تلاوت می کنم - و گاهی بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگی، کم و زیاد می شود - و در روز فطر، ثواب یک ختم قرآن را نثار روح پیامبر(ص) هدیه می نمایم، ختم دیگر را به امیرمومنان علی(ع)، و ختم دیگر را به حضرت زهرا(س) و ختم دیگر را به امام حسن(ع) و امامان دیگر تا شما، اهدا می نمایم، پاداش من در این کار چیست؟» امام کاظم (ع) فرمود: «لک بذلک ان تکون معهم یوم القیامه؛ پاداش تو این است که در روز قیامت همنشین و همدم پیامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهی بود.»
گفتم: «الله اکبر، براستی به چنین مقامی نایل می شوم؟» سه بار فرمود: آری.
پایان این گفتار را با ذکر سخن پیامبر اکرم(ص) در شان پاداش تلاوت قرآن، می آراییم که فرمود: مومنی که هر شب ده آیه از آیات قرآن را تلاوت کند، نامش جزء «غافلان» نوشته نشود، و اگر هر شب پنجاه آیه بخواند نامش جزء «ذاکران» نوشته شود، و اگر صد آیه بخواند، نامش جزء «قانتان» (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد، و هرگاه هر شب صد آیه بخواند، نامش جزء «فائزان» (رستگاران) ثبت می گردد، و هرگاه پانصد آیه بخواند، نامش جزء «مجتهدان» (تلاشگران راه حق) نوشته شود، و اگر هزار آیه بخواند، برای او در بهشت قنطاری از طلا که معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرر گردد، که هر مثقال آن 24 قیراط است که کوچک ترین قیراط آن، همانند بزرگی کوه احد می باشد، بزرگ ترین آن به بزرگی بین زمین و آسمان است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:29 صبح )
»» آثار اجتماعی روزه

روزه

 

رمضان ماه خدا و بهار قرآن است. در این ماه، زمینه پالایش درون و اصلاح بیرون و بهره مندی از رحمت خداوند برای همگان فراهم می شود. این ماه به دلیل فضیلت منحصر به فردش نسبت به سایر ماه های سال، برای روزه داری انتخاب شده است. در آموزه های دینی و آثار باقی مانده از بزرگان دین و تحقیقات بسیاری از دانشمندان و پزشکان به اهمیت و آثار و پیامدهای مثبت هیچ عبادتی همانند روزه اشاره نشده است.
روزه عملی است که در صورت تحقق دقیق، با توجه به شرایط و معیارهای یک روزه واقعی، نتایج گرانبهایی در امور روحی، روانی، معنوی و بهداشتی برای فرد و اجتماع به ارمغان می آورد. اما در نوشتار حاضر سعی شده به برخی از آثار اجتماعی آن اشاره شود که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

1. درس برابری و برادری

یکی از آثار اجتماعی روزه، درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است؛ زیرا با انجام این دستور مذهبی افراد برخوردار، هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمی یابند و هم با صرفه جویی در غذای شبانه روزی خود می توانند به کمک آنها بشتابند.(20) امام صادق(علیه السّلام) نیز با اشاره به این پیامد نیکوی روزه می فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر؛ خداوند روزه را از آن رو واجب کرد که دارا و محتاج در آن برابر گردند.»
ارزش این توجه به نیازمندان تا جایی است که پیامبر مهر و رستگاری، ماه مبارک رمضان را چنین توصیف می کنند: «رمضان شهر الله و هو ربیع الفقراء؛ رمضان ماه خدا و بهار فقیران است».

2. ترویج فرهنگ دینی

روزه دارای فرهنگ مخصوص خود بوده و روزه داران در ماه مبارک رمضان، بیشتر با واژه های مربوط به این فرهنگ سر و کار پیدا می کنند. طبق تحقیقات در ماه مبارک رمضان، چهارصد واژه همگام با فرهنگ روزه بین ده تا سه برابر بیشتر از سایر ماه ها به کار می روند؛ واژه هایی چون ببخشید، عذر می خواهم، تلاوت، صدقه، انفاق، خیرات، احسان، نماز، روزه، دستگیری، فقرا و... از بهار خاصی برخوردار می گردند.

3. خروج از خودپرستی

بسیاری از کدورت ها و ناهنجاری های اجتماعی، به ویژه در ارتباطات ناسالم با دیگران، ریشه در خودپرستی و خودشیفتگی دارد. با روزه داری، فرد روزه دار از پیله خودپرستی خارج شده و پروانه وار گرد دیگر دوستان نیز خواهد گشت. توجه به همسایگان، اصلاح کدورت ها، بازدید از اقوام و حضور در سفره افطاری دیگران و... زمینه های پدیدآیی ارتباطات سالم و سودمند را فراهم می سازد.

4. احترام به جامعه روزه دار

یکی از آثار سودمند روزه در بخش اجتماعی آن، تمرین احترام به قانون و دیگر افراد جامعه است. در جامعه ای که روزه به عنوان یک فریضه دینی مورد توجه است، همه افراد خود را موظف به خویشتنداری و رعایت احترام آن جامعه می دانند و از هر کاری که موجب جریحه دار شدن و آزار روزه داران می گردد، پرهیز می کنند. در جامعه روزه دار، خوردن و آشامیدن و حرکات ضداخلاقی مغایر با رفتار دینی به شدت محکوم است و انسان های فهیم خویشتن را از آن دور نگه می دارند.

5. تمرین اجرای قوانین مشترک

اگر کار سخت و دشواری برای همگان مقرر گردد، تحمل آن برای افراد از حیث روانی دشوار نخواهد بود. فخر رازی در این باره می گوید: چون روزه یک عبادت طاقت فرساست، عمومیت آن برای همگان مایه تقویت توان و مقاومت است. به همین دلیل در آیه 183 بقره، از وجوب روزه در تاریخ گذشته سخن به میان آمده است.همچنین روزه داری به صورت همگانی و در مدت معینی از سال، فرصتی را برای تمرین یکی از قوانین مذهبی فراهم می کند تا همگان از برکات دستورها و راهکارهای دینی به صورت ملموس آگاهی یابند.

6. کاهش جرایم اجتماعی

براساس آماری که از سوی نهادهای مربوطه اعلام می گردد، هر ساله با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان میزان جرایم اجتماعی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. ریشه این اصلاح اجتماعی را باید در گرایش افراد جامعه به معنویات و سلطه معنویت بر جامعه جستجو کرد. این راهکار بزرگ معنوی می تواند راه گشای دیگر معضلات اجتماع اسلامی و نیز بشری قرار گیرد؛ به گونه ای که با تبیین و گسترش صحیح مسائل دینی و روحانی، به ستیز اهریمن پلیدی ها و نادرستی ها رفت.

7. فرصتی برای مهرورزی

تشویق به افطاری دادن در فرهنگ اسلامی و دستگیری از نیازمندان و نیز گستردن سفره های اطعام برای همگان که امروزه به صورت فرهنگی فراگیر درآمده نشانه هایی از مهرورزی اند.
اکرام ایتام به پیروی از مولای یتیمان، امیرمؤمنان نیز گوشه ای از آثار اجتماعی روزه داری به شمار می آید. ماه رمضان، دل ها در اثر همسایگی با نور و کاستن از عوامل مادی، رنگ و بوی بیشتری از محبت به خود می گیرد و زمینه گسترش شمیم خوش مهربانی در سراسر جامعه اسلامی پدید می آید.

8 - مواسات و هم دردی با بینوایان

تحمل تشنگی و گرسنگی هرچند مدت اندکی باشد، آدمی را به یاد بینوایان می اندازد و روحیه مهربانی و کمک به هم نوع و بذل و بخشش و سخاوت نسبت به دیگران به ویژه افرادی که از نظر معیشتی در سطح پائین تری قرار دارند را در وجود آدمی زنده می کند.
خفتگان را خبر از عالم بیداری نیست
تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
روزه دار با چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی، وضعیت اسف انگیز و فشارهای اقتصادی محرومان را بهتر درک می کند و همین نکته او را به یاری مستمندان وادار می سازد. و بدین ترتیب، زمینه برای کاهش فاصله بین ثروت مندان و تنگ دستان فراهم می گردد.
امام حسن عسکری (علیه السّلام) در پاسخ پرسشی که از علت واجب شدن روزه سؤال شده بود فرمودند: تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به مستندان کمک کند.”
امام صادق (علیه السّلام) نیز می فرماید: «خداوند روزه را واجب کرد تا ثروتمند و فقیر در یک سطح قرار گیرند. (32)
از امام حسین (علیه السّلام) پرسیدند: چرا خداوند روزه را واجب کرد؟ فرمود: «برای این که ثروتمند با روزه گرفتن خود، گرسنگی را لمس کند و توجه او به بینوایان بازگردد.”
جامعه ای که در آن افراد و گروه های ضعیف و آسیب پذیر، مورد حمایت اقتصادی و اجتماعی دولت و نهادهای مردمی قرار نمی گیرند، از سلامت و ثبات اجتماعی لازم برخوردار نخواهد شد و حتی اقشار ثروتمند در چنین جامعه ای، از امنیت روانی کافی و آرامش معنوی بهره ای نخواهد داشت.
در بحث عوامل برانگیزاننده رفتار حمایتی، ویژگی های شخصیتی افراد در گرایش آنها به کمک کردن به دیگران مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله ویژگی های افرادی که به رفتارهای حمایتی اقدام می کنند، وجود احساس همدلی و همدردی آنها نسبت به دیگران است. افرادی که در قبال آسیب دیدگان احساس مسئولیت اجتماعی می کنند، کسانی اند که درباره نیازهای دیگران دغدغه خاطر دارند و قادرند خود را به جای آنان بگذارند و به مسایل از دید آنها بنگرند.
روزه ماه رمضان یکی از تعالیم شگفت اسلام است که با آداب و شرایط خاص خود علاوه بر فواید معنوی و جسمی که دارد، فرد مسلمان را در یک تجربه واقعی از گرسنگی و محرومیت قرار می دهد و بدین وسیله حس همدلی و همدردی با نیازمندان را در او زنده می کند.

9 - کسب صبر در روابط اجتماعی

داشتن صبر در مواجهه با رفتار و گفتار دیگران از جمله پایه های اساسی یک رابطه اجتماعی سازنده است. بین مهمترین دوستان و در سالم ترین خانواده ها نیز گاه مشکلات و مسایلی پیش می آید که ناگهان سطح پرخاشگری را در افراد بالا می برد و منجر به برداشت های غیردوستانه ای می شود که گرچه ممکن است بزرگ و اساسی به نظر بیایند، اما با اندکی صبر و شکیبایی قابل کنترل است.
روزه از جمله اعمال عبادی است که زمینه را برای تقویت صبر دراختیار انسان قرار می دهد

10 - ایجاد امنیت اجتماعی

روزه دار سعی می کند در زمانی که روزه دار است بخشی از گناهان خود را ترک کند به ویژه گناهی که مربوط به حوزه زندگی اجتماعی می شود. آمارهایی که همواره توسط مقامات انتظامی درباره کاهش روند جرم و جنایت در ماه رمضان منتشر می شود، بهترین گواه بر این مساله است.

11 - استحکام پیوندهای خانوادگی و دوستی

بدون تردید یکی از عوامل تقویت روابط اجتماعی در گروه دوستان و خویشان، رفت و آمدهایی است که بین افراد صورت می گیرد. توصیه های موکد اولیای دین بر افطاری دادن در این ماه شریف از یک سو، و تاکید بر اجابت دعوت دیگران از سوی دیگر، از عواملی است که در بهبودی و تقویت روابط دوستانه موثر است.
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: «ثواب افطاری دادن تو به برادر مسلمانت و شادمان کردن او، برای تو از اجر روزه ات بیشتر است.”
از جمله وظایف مومن روزه دار آن است که در این ماه باید در اخلاق فردی و اجتماعی خود تجدیدنظر کند. احترام به سالمندان، ترحم بر کوچک و بزرگ، صله ارحام و افطاری دادن تنها بخشی از توصیه های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در خطبه ای است که در آخرین جمعه ماه شعبان ایراد فرمودند و در آن وظایف روزه دار و فضایل روزه را برشمردند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:27 صبح )
»» ارزش و منافع روزه در روایات‏

 

 

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله به یارانش فرمود:

شما را خبر دهم به چیزى که اگر انجام دهید به اندازه فاصله مشرق تا مغرب، شیطان از شما دور مى‏شود؟ عرضه داشتند آرى، فرمود: روزه رویش را سیاه مى‏کند، صدقه پشتش را مى‏شکند، دوستى و حبّ فى اللَّه و شتاب بر عمل شایسته به خاکش مى‏نشاند، و استغفار از گناه رگش را قطع مى‏نماید، و براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدن‏ها روزه است. «1» امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول صلى الله علیه و آله حق روایت مى‏کند:

الصّائِمُ فِى عِبادِةَ اللَّهِ وَ انْ کانَ نائِماً عَلى فِراشِهِ مالَمْ یَغْتَبْ مُسْلِماً. «2»

روزه‏دار در عبادت خداست اگر چه در بسترش خواب باشد در صورتى که از مسلمانى غیبت نکند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

کسى که در روز گرم و پرحرارت روزه بگیرد، خداوند هزار ملک بر او مى‏گمارد تا صورتش را مسح کنند و وى را تا زمان افطار بشارت دهند.

خداوند مى‏فرماید: چه پاکیزه است بویت و روحت، اى ملکوتیان! شاهد باشید او را مورد مغفرت قرار دادم. «3» رسول حق صلى الله علیه و آله فرمود:

نَوْمُ الصّائِمِ عِبادَةٌ وَ نَفَسُهُ تَسْبیحٌ. «4»

خواب روزه‏دار عبادت، و نَفَسَش تسبیح خداست.

امام صادق علیه السلام فرمود:

لِلصّائِمِ فَرْحَتانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ الاْفْطارِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. «5»

براى روزه‏دار دو خوشحالى است: یکى وقت افطار، و دیگر زمان لقاى الهى.

امام على علیه السلام به وقت وفاتش فرمود:

عَلَیْکَ بِالصَّوْمِ، فَانَّهُ زَکاةُ الْبَدَنِ، وَ جُنَّةٌ لَاْهْلِهِ. «6»

بر تو باد به روزه، که این واجب الهى زکات بدن، و براى اهلش مانع از عذاب الهى است.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

مَنْ صامَ یَوْماً فِى سَبیلِ اللَّهِ کانَ کَعَدْلِ سَنَةٍ یَصُومُها. «7»

کسى که یک روز روزه بگیرد و نیّتش در راه حق باشد، روزه آن روزش برابر با یک سال روزه است.

و نیز آن حضرت فرمود:

انَّ اللَّهَ وَکَّلَ مَلائِکَةً بِالدُّعاءِ لِلصّائِمینَ. «8»

خداوند پاره‏اى از ملائکه را مأمور دعا براى روزه‏داران کرده است.

رسول الهى صلى الله علیه و آله فرمود که خداوند عز و جل فرموده:

الصَّوْمُ لى وَ انَا اجْزى‏ بِهِ. «9»

روزه براى من است و من جزاى آن هستم (یا من به آن جزا مى‏دهم، زیرا احدى جز من توان حساب کردن بهره آن را ندارد).

امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى‏کند:

چهار طائفه دعایشان مستجاب است، زیرا درهاى آسمان به روى آنان باز مى‏باشد و دعا تا عرش حق مى‏رسد:

دعاى پدر براى فرزندش، دعاى مظلوم علیه ستمگر، دعاى حج رفته، و دعاى روزه‏دار تا وقت افطار. «10»

 [ «22» وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ «23» فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِیَّةُ وَ الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ فَنَحْنُ قَائِلُونَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ‏]

به تحقیق این ماه در بین ما، در مرتبه و محلى ستوده‏اى است، و با ما مصاحبت کرد؛ مصاحبتى پسندیده و نیکو، و ما را به برترین بهره‏هاى جهانیان، سودمند کرد. سپس هنگام پایان یافتن وقتش، و به سر رسیدن مدّتش، و کامل شدن روزهایش از ما جدا شد. پس ما او را وداع مى‏کنیم؛ وداع کسى که هجرانش بر ما سخت و غم‏انگیز است، و روگرداندنش ما را غم زده و دچار وحشت کرد. براى او برعهده ما پیمانى محفوظ، و حرمتى در خور رعایت، و حقى واجب الاداء لازم شد. بر این اساس مى‏گوییم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا! و اى عید دوستانش!.

 [ «24» السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ «25» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ «26» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ «27» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَّ «28» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ «29» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ «30» السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَکَ بِکَ! «31» السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ! «32» السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ!]

سلام بر تو اى از میان اوقات، گرامى‏ترین همنشین! و اى بهترین ماه در ایام و ساعات! سلام بر تو؛ ماهى که در آن آرزوها و حاجات، به برآورده شدن نزدیک است، و اعمالى که موجب خشنودى خداست در آن پخش شده. سلام بر تو؛ همنشینى که هنگام موجود بودن منزلتش بزرگ، و وقت مفقود شدن فقدانش دردناک، و مایه امیدى که دوریش رنج آور است. سلام بر تو همدمى که چون‏ رو کند، مونس گردد و مسرور و شاد کند، و زمانى که سپرى شود، به وحشت اندازد، و دل‏ها را به درد آورد. سلام بر تو، همسایه‏اى که دل‏ها در آن نرم، و گناهان در او کم شد.

سلام بر تو یاورى که ما را در مبارزه با شیطان یارى داد، و رفیقى که راه‏هاى احسان را هموار و آسان ساخت. سلام بر تو، چه بسیارند آزادشدگان خدا در تو، و چه خوشبخت است کسى که حرمتت را محض وجود خودت رعایت کرد. سلام بر تو، چه بسیار گناهان را محو کردى و چه بسیار عیب‏ها را پوشاندى. سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهکاران و چه با هیبت بودى در قلوب اهل ایمان.

 [ «33» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ «34» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ «35» السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ «36» السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ «37» السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً «38» السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ «39» السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا «40» السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «41» السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ! «42» السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ‏]

سلام بر تو؛ ماهى که تمام زمان‏ها قدرت رقابت با او را ندارند. سلام بر تو؛ ماهى که نسبت به هر کارى مایه سلامتى است. سلام بر تو؛ که مصاحبت و همنشینى‏اش ناپسند، و معاشرتش نکوهیده نیست. سلام بر تو، چنانکه با برکات بر ما وارد شدى، و چرک خطاها را از ما شستى. سلام بر تو که وداع با تو؛ نه از باب خستگى، و فراغت از روزه‏ات، نه به خاطر ملالت است. سلام بر تو که قبل‏ از آمدنش خواستارش بودیم، و پیش از رفتنش بر او اندوهگینیم. سلام بر تو، چه بدى‏ها که به سبب تو از ما برطرف شد و چه خوبى‏ها که به وسیله تو بر ما فرو ریخت. سلام بر تو، و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، دیروز نسبت به تو چه حریص بودیم، و فردا به سوى تو چه بسیار شوق داریم. سلام بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم و بر برکات گذشته‏ات که از ما گرفته شد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- بحار الأنوار: 93/ 246، باب 30، حدیث 1؛ الکافى: 4/ 62، حدیث 2.

(2)- بحار الأنوار: 93/ 247، باب 30، حدیث 2؛ ثواب الاعمال: 50، ثواب الصائم.

(3)- بحار الأنوار: 93/ 247، باب 30، حدیث 5؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 76، حدیث 1781.

(4)- بحار الأنوار: 93/ 248، باب 30، حدیث 6؛ ثواب الاعمال: 51، ثواب الصائم.

(5)- بحار الأنوار: 93/ 248، باب 30، حدیث 7؛ الکافى: 4/ 65، حدیث 15.

(6)- بحار الأنوار: 93/ 248، باب 30، حدیث 10؛ الأمالى، شیخ طوسى: 8، حدیث 7.

(7)- بحار الأنوار: 93/ 253، باب 30، حدیث 25؛ ثواب الاعمال: 52.

(8)- بحار الأنوار: 93/ 253، باب 30، حدیث 26؛ المحاسن: 1/ 72، باب 122، حدیث 149.

(9)- بحار الأنوار: 93/ 255، باب 30، حدیث 31؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 75، حدیث 1773.

(10)- بحار الأنوار: 93/ 256، باب 30، ذیل حدیث 39؛ فضائل الأشهر: 86، حدیث 64.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:26 صبح )
»» راه آسمان رمضان در آینه ی قرآن

 

 

 

یا ایها الذین آمَنوُا کُتبَ عَلَیْکُمُ الصّیامُ کَما کُتبَ عَلیَ الذّینَ من قبلکُمْ لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ. (بقره، 183)

ای افرادی که ایمان آورده اید ! روزه بر شما نوشته شده همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، نوشته شده تا پرهیزکار شوید.

روزه از ارکان اسلام

بدان که روزه رکنی است از ارکان مسلمانی و سببی ظاهر است اندر تقدیس طبیعت و اندر شرایع انبیاء علیهم السلام روزه مشروع بوده است از عهد آدم تا روزگار مصطفی و به مقتضای خبر: روزه چهار یک ایمان است که مصطفی صلی الله علیه و آله گفت: اَلصَّوْمُ نصْفُ الصَّبْر وَ الصَّبْرُ نصْفُ الاْیمان.

خداوند در این آیه به زبان اشارت و بیان حکمت می گوید: ای شما که مؤمنانید! روزه که بر شما بنوشته شد از آن بنوشته شد که همه مهمان حق خواهید بود. فردا در بهشت خواهد تا مهمانان گرسنه به مهمانی بَرد که کریمان چون کسی را به مهمانی برند، دوست دارند که مهمان گرسنه باشد تا ضیافت به دل مهمانان شیرین تر بود.

رب العالمین بهشت و هرچه در آن است مؤمنان را آفرید که هیچ چیز از آن وی رابه کار نیست و به آن محتاج نیست.

اجرای دستور حق

رب العالمین هر چه خزائن نعمت است همه برای مؤمنان و خورندگان آفرید که خود نخورد. از این جا گفت عزجلاله: اَلصَّوْمُ لی. یعنی صمدیّت مراست که نه خورم ونه آشامم و روزه داران خود پاداش دهم بی حساب که ایشان موافقت ما طلب کرده اند از روی ناخوردن و دوستی ما خواسته اند که اول مقامی در دوستی موافقت است.

اکنون می دان که چون موافقت تو مر فرشتگان را به آمین گفتن در آخر سوره ی حمد حاصل شود. گناه گذشته و آینده ی تو بیامرزند. چنان که درخبر است. پس موافقت تو اللّه را به ناخوردن، هر چند که ناخوردن تو تکلفی است و وقتی؛ ناخوردن اللّه صفتی ست و ازلی.

می دان که از آن چه شرف و کرامت به تو باز گردد در دل و دین.

خزینه ی فضل

[حق گفت: الصوم لی] اضافت روزه با خود کرد تا دست خصمان از آن کوتاه کند. فردا در قیامت چون خصمان گردد تو برآیند و عبادت های تو به آن مظالم که در گردن داری، بردارند، رب العالمین آن روزه ی تو در خزینه ی فضل خود می دارد و خُصمان تو را می گوید: این، آن من است. شما را بر آن دستی نیست. پس به عاقبت به تو باز دهد. گوید: این اضافت از بهر آن با خود کردم تا از بهر تو نگه دارم.

درک حال فقر

حکمتی دیگر گفته اند روزه ی روز دار را یعنی تا خداوندان نعمت، حال درویشان و گرسنگی ایشان بدانند و با ایشان مواسات کنند. از اینجا بود که مصطفی صلی الله علیه و آله را از اول یتیم کرد تا یتیمان را نیکو دارد.

پس غریب کرد تا غریبی خود یادآورد و بر غریبان رحمت کند و بی مال کرد وی را تا درویشان را فراموش نکند.

با تو در فقر و یتیمی ما چه کردیم از کرم تو همان کن ای کریم از خلق خود با خَلق ما
مادری کن مر یتیمان را بپَرورشان به لطف خواجگی کن سائلان را طَمَعْشان گردان وفا

روزه ی جوانمردان

روزه ی عامه ی مؤمنان به زبان شریعت شنیدی، اکنون روزه ی جوانمردان طریقت به زبان اهل حقیقت بشنو و ثمره و سرانجام آن بدان.

چنان که تو تن را به روزه داری و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه درآرند و از جمله مخلوقات باز دارند.

تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا آخر عمر روزه دارند. میدان روزه ی تو یک روز است، میدان روزه ی ایشان یک عمر.

روزه ی اَبَدی

یکی پیش شبلی در آمد. شبلی او را گفت: تو توانی که روزه ی اَبَدی داری؟ گفت: این چون باشد؟ شبلی گفت: همه ی عمر خویش یک روز سازی و به روزه باشی و پس به دیدار خدای بگشایی.

روزه به نفس، روزه به دل

بسا فرقا که میان روزه داران بود. فردا آن کسی که به نفس روزه داشت، شراب سلسبیل و زنجبیل بیند از دست فرشتگان... و آن کس که به دل روزه داشت، شراب طهور گیرد در کاسه ی محبت بر بساط قربت که از یَد صفت... شرابی که هر که از آن جرعه ای چشید، جانش در هوای فردانیّت بپرید. شرابی که از آن بوی وصل جانان آید. گردو صد جان در سر آن کنی، شاید. شرابی که مهر جانان بر آن مُهر نهاده همه مهرها در آن یک مهر بداده. همه آرزوها در آن آرزو بینداخته دو جهان و نیز دل و جان به امید آن باخته.

اشتقاق واژه رمضان

این آیه می گوید: اینک ماه رمضان اقبال کرد بر دوستان. ماهی که هم بشوید هم بسوزد. بشوید به آب توبه دل های مجرمان. بسوزد به آتش گرسنگی تن های بندگان.

اشتقاق رمضان از «رمضا» است یا از «رمض»؟ اگر از «رمضا» است، آن سنگ گرم باشد که هر چه بر آن نهند، بسوزد و اگر از «رمض» است، باران باشد که به هرچه رسد، آن را بشوید.

مصطفی صلی الله علیه و آله را پرسیدند که رمضان چه باشد، گفت: اَرْمَضَ اللّه ُ فیه ذُنُوبَ الْمُؤْمنینَ وَ غَفَرَها لَهُمْ.

کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: اگر اللّه خواستی که امت احمد را عذاب کند، ماه رمضان به ایشان ندادی و نه سوره ی قل هو اللّه احد.

خداوندان معرفت را اینجا رمزی دیگر است. گفتند: رمضان از آن گفتند که رَبُّ الْعزَّه در این ماه دل های عارفان از غیر خود بشوید. پس به مهر خود بسوزد. گه در آتش دارد گه در آب. گه تشنه و گه غرقاب.

نه غرقه سیراب و نه تشنه را خواب و زبان حال ایشان می گوید:

گر بسوزد گو بسوز و ور نوازد گو نواز عاشق آن بهْ کو میان آب و آتش در بُود
تا بدان اول بسوزد، پس بدین غرقه شود چون ز خود بیخود شود، معشوقش اندر بر بود


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:25 صبح )
»» روزه ؛ تمرین عملی تقوا

 

 




معنی و مفهوم تقوا تقوا به معنای نگه داشت و پرهیز از پلشتی ها و پلیدهای عقلانی و عقلایی و شرعی، در فرهنگ قرآنی از جایگاه ارزشی والایی برخوردار است. بسیاری از احکام و پاداش ها مبتنی بر این اصل است و حتی دریافت پیام های وحی و قرار گرفتن در مسیر هدایت الهی و بهره مندی از آن، چنان که آیات نخست سوره بقره بیان می کند، منوط به تحقق نوعی تقوای عقلانی و عقلایی است. به این معنا که بهره مندی از هدایت در زمانی برای شخص ممکن است که او براساس فطرت پاک خویش به طور طبیعی از پلشتی ها و پلیدی های عقلانی و عقلایی پرهیز کند و به اصول اخلاقی و هنجارهای عرف اجتماعی پای بند باشد. چنین شخصی از این آمادگی برخوردار می شود که از آموزه های وحیانی سود برد و با عمل به اوامر و نواهی (تقوای شرعی) در مسیر کمالی قرار گیرد.
در تحلیل قرآنی، تقوای الهی به معنای عمل به آموزه های وحیانی است. بر این اساس می بایست اوامر را نیز به شکلی به نواهی بازگرداند و گفت که مراد از این که کاری انجام بگیرد به معنای آن است که کاری ترک نشود. بر این اساس می توان گفت که اصول آموزه های وحیانی بر ترک است و چنان که از همان آغاز آفرینش حضرت آدم (علیه السّلام) به عنوان نخستین موجود انسانی از او خواسته شده بود به درخت ممنوع نزدیک نشود اما به دلایل و عواملی چند چون وسوسه های دشمن کینه توز و انتقام ستان و سوگند خورده وی یعنی ابلیس و نیز عدم وجود عزم (لم نجد له عزما) اقدام به عمل خوردن می کند و رانده شدن از بهشت خاص خویش را سبب می شود.
بر این اساس می توان گفت که خداوند از حضرت آدم (علیه السّلام) خواسته بود که نسبت به درخت، خود نگه دار باشد و با در پیش گرفتن تقوا و پرهیز از آن خود را گرفتار خوردن و تبعات آن نکند ولی چنین امری اتفاق نیافتاد و حضرت به کاری که از آن نهی شده بود اقدام کرد.

رسیدن به کمالات، پاداش متقیان

قرآن پاداش بهشت و دست یابی به کمالات را مبتنی بر تقوا می داند و در آیات بسیاری بهشت و نعمت های آن را از آن متقین برمی شمارد که با خودداری و پرهیز از نواهی عقلی و عقلایی و شرعی، خود را در مسیر کمالی قرار داده و به شخصیتی دست یافته اند که می بایست در جایگاه بلندمرتبه دیگری غیر از زمین قرار گیرند و به شکل دیگری زیست و تکامل خویش را ادامه دهند و بهره های بیش تری از هستی و نعمت های خداوندی ببرند.
برای دست یابی به تقوای کامل و تمرین دستیابی به آن، روش های مختلفی در آموزه های وحیانی بیان شده است که یکی از مهم ترین آن ها، تمرین روزه است. روزه از نظر ساختاری چیزی جز ترک اموری نیست مانند ترک خوردن، آشامیدن، گناه و آمیزش و مانند آن و از این نظر شبیه نهی آدم (علیه السّلام) می باشد. بر این اساس می توان مولفه روزه را ترک اموری چند و کف نفس از آن ها دانست که همان معنای پرهیز و خودداری از ارتکاب اعمالی است که از آن به تقوا نیز یاد می شود.
در حقیقت خداوند از انسان ها می خواهد تا در یک ماه، تمرین پرهیزگاری کنند و بر ترک مجموعه ای از اعمال اهتمام ورزند.
در این مجموعه هیچ فعلی انجام نمی شود؛ از این رو، نماز خواندن شرط تحقق روزه نیست و روزه گرفتن با ترک مجموعه های بیان شده تحقق می یابد هر چند که شخص با ترک نماز گناهی مرتکب می شود ولی روزه وی باطل نیست و نام روزه دار بر روزه دار بی نماز نیز اطلاق می گردد.

تقوا، علت اصلی روزه

خداوند در بیان علت و انگیزه وجوب روزه برانسان ها درهمه شرایع وحیانی آسمان به تقوا اشاره می کند و می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ «خداوند به عنوان قانون بر شما روزه را نگاشت و حکم کرد چنان که بر کسانی که پیش از شما بودند این حکم نوشته شده تا شاید شما تقوا پیشه کنید. (بقره آیه 183)
درآیه به صراحت بیان شده است که هدف از روزه دست یابی روزه داران به تقوا است و به کارگیری واژه لعل (شاید) به این علت است که روزه به معنای تقوا نیست بلکه تمرین تقوایابی است. بر این اساس است که فعل (تتقون) آورده شده است؛ زیرا اگر روزه مساوی با تقوا بود نیازی نبود که واژه لعل و فعل تتقون به کار رود، چه اگر روزه همان تقوا بود و شخص با انجام آن متقی می شد. این صیروره و شدن را به شکلی اسمی تبیین می کرد و می فرمود: حتی تکونوا متقین؛ تا شما متقی شوید.
هر چند اعمالی که از انسان در روزه خواسته شده در حوزه ترک و پرهیزگاری قرار می گیرد ولی اموری که انسان خواسته شده آنها را ترک کند، بخش کوچکی از پرهیزگاری در حوزه اصول عقلی و عقلایی است که برای مهار شهوات و سرکشی و طغیان آن مقرر شده است.
به این معنا که خردمندان نیز برای مهار شهوات و سرکشی و طغیان آن مقرر شده است.
آن به خودداری از اموری چون خوردن آشامیدن و غیره دست می زنند ولی هرگز این خردمندان تقوا را این امور بر نمی شمارند بلکه آن را کاری تمرینی برای مهار و کنترل نفس می دانند.
به سخن دیگر اموری که در مجموعه روزه مورد توجه قرارگرفته حتی در میان خردمندان عالم به عنوان اموری تمرینی برای ایجاد تقوا و مهار نفس مطرح است و آن را برابر با تقوا نمی شمارند. این همان معنایی است که در آیه به شکل «لعکم تتقون» بیان شده است تا یادآور این مطلب باشد که آن چه مهم و اساسی و مطلوب اصلی خداوند در بیان وجوبی روزه است، دست یابی به تقوای کامل می باشد.
با توجه به مطالب پیش گفته می توان به صراحت بیان داشت که انگیزه وجوب روزه از سوی خداوند تمرین تقوا از سوی روزه داران است تا بتوانند در امور مهم دیگری به ویژه درعمل برای دست یابی به متاعی دنیوی، خیانتی را مرتکب نشوند.

اشکال روزه

در گذشته برای دست یابی به تقوا و تمرین آن، اشکال دیگری از روزه مطرح بود و از نظر زمانی نیز مدت آن بیش تر و سخت تر بود. به این معنا که هم از نظر تعداد روزها شخص می بایست چهل روز را روزه می گرفت و هم باید در طول شبانه روز تنها یک وعده غذا می خورد.

روزه در اوایل اسلام

البته در آغاز اسلام این گونه بود که شخصی که شب هنگام افطار خویش را می خورد و می خوابید در هنگام سحر و برخاستن از خواب شب نمی توانست چیزی بخورد و یا بیاشامد. افزون بر این نمی توانست در طول مدت ماه رمضان در هنگام شب با همسر خویش خلوت کند و هرگونه عمل جنسی غیرمجاز بود. این مطلبی است که در آیات 183 تا 187 سوره بقره بدان پرداخته شده است. خداوند در این آیات می فرماید: «بر شما نزدیکی با همسرانتان در شب های روزه حلال شده است... زیرا شما به خودتان خیانت می کردید و نمی توانستید جلوی شهوت جنسی خویش را بگیرید و به نزدیکی با آنان اقدام می کردید... اکنون می توانید به ایشان نزدیک شوید و حکم پیشین برداشته شده است.
از آن جایی که در آخر زمان، مردان و زنان به علل تجملات و امور دیگر گرایش بیش تری به یک دیگر یافته اند و شرایط و مقتضیات متحول شده نوعی تغییر نیز در غرایز جنسی مردان و زنان پدید آمده است و این همانند تغییراتی است که موجب بلوغ زودرس دختران و پسران می شود. از این رو در جوامع مختلف سن ازدواج از آغاز بلوغ جنسی نه سنی در نظر گرفته شده است تا جلوی فساد گرفته شود.
هرگاه با تغییرات آب و هوائی و یا تحولات اجتماعی، بلوغ جنسی زودرس، تحقق یابد می بایست براساس بلوغ عمل کرد نه این که به سن افراد توجه شود؛ زیرا بلوغ جنسی گرایش های میان دختران و پسران را افزایش می دهد و محدودیت سازی ازدواج براساس سن موجب افزایش فساد و فحشا در جامعه می شود.
این مسئله در زمان پیامبر (ص) به سبب تغییرات شدید پوششی و مقتضیات دیگر به گونه ای تشدید شده بود و مردان و زنان نمی توانستند مدت سی روز را در پیش همسر بی ارتباط جنسی باقی بمانند و این گونه بود که تغییر غرایز موجب شد تا حکم اسلامی در این باره تغییر کند و خداوند دستور جدیدی را صادر نماید که با تغییرات غریزی هماهنگ باشد وگرنه اگر بر حکم پیشین پافشاری می شد نه تنها آموزش و تمرین تقوایی صورت نمی گرفت بلکه مردان و زنان به احکام خیانت می کردند و آن را دور می زدند و رفتاری برخلاف رشد و بالندگی انجام می دادند.
اصولا ثابت شده است که اگر حکمی برخلاف غرایز و فطرت انسانی باشد موجب می شود تا مردم برخلاف حکم رفتار نمایند و این گونه است که حکم و قانون زیر پا گذاشته می شود. بنابراین اسلام از آن جایی که مبتنی بر اصول عقلانی و عقلایی است و دستوری برخلاف فطرت نمی دهد و بنا ندارد تا غرایز را سرکوب نماید بلکه می کوشد تا آن را در مسیر درست به کار گیرد و مدیریت نماید و لذا دستور حرمت نزدیکی باتوجه به تغییر غرایز و تشدید آن را لغو می کند.
روزه که می بایست تمرین تقوایابی باشد اگر برخلاف مدیریت غرایز باشد موجب می شود یا مردم از حالت طبیعی و فطری بیرون روند مانند راهبه ها که به سرکوب غرایز جنسی می پردازند و یا این که به خود و دیگری خیانت کنند چنان که کشیش های کاتولیک به هم جنس گرایی رو آورده اند و گناهی را با عملی مباح جایگزین نموده اند.
به سخن دیگر امری مباح به کناری می رود و امری گناه جایگزین آن می شود و دین این گونه از گردونه زندگی خارج می شود.
استاد مطهری بر این باور بود که اگر دین مخالف فطرت و در راستای سرکوب غرایز وارد عمل شود نتیجه آن یا کنار نهادن دین و مخالفت با آن درنهایت است و یا این که مردم خود را از حالت طبیعی بیرون می برند که این گونه عمل نیز خود مشکل دیگری در راه دین است.
به هر حال آن چه که می بایست عامل تمرین تقوا شود خود عامل گسترش فحشا و تباهی و پلیدی می شود و به تعبیر قرآن خیانت به عنوان عمل انسانی گسترش می یابد و عامل بازدارنده از خیانت (یعنی روزه به عنوان تمرین تقوا و بازداشت از خیانت و پلیدی) خود عامل ایجادی آن می شود که آیات پیشین به صراحت بدان اشاره کرده است.
بر این اساس در یک حکم و قانون کلی باید گفت که قانون و حکم می بایست شرایط و مقتضیات زمان و مکان و تغییرات در غرایز را درنظر بگیرد وگرنه یا اصولا کنار نهاده می شود و یا موجب تباهی و فساد و فحشا در جامعه می شود. چنان که تغییرات بلوغ در جوامع امروزی و بلوغ زودرس نوجوانان امری است که می بایست مورد توجه قرار گیرد و شرایط سنی ازدواج به کنار نهاده شود وگرنه می بایست با پلیدی روسپی گری نوجوانان به عنوان معضل اجتماعی کنار آمد.

روزه سکوت

از دیگر اشکال روزه که پیش از این وجود داشته و برای دست یابی به تقوا و تمرین آن مطرح بوده است روزه سکوت است. روزه سکوت نوعی تمرین در جلوگیری نفس از بیان امور لغو و بیهوده و مهار و کنترل زبان است. بسیاری از گناهان چون غیبت و تهمت از زبان سرچشمه می گیرد و در جوامع پخش می شود. شایعات و فحشا نیز این گونه رواج می یابد. از این رو خداوند در قرآن از روزه سکوت خبر می دهد. (مریم آیه 26)
این روزه سکوت چنان که از داستان حضرت مریم (علیه السّلام) استفاده می شود کارکرد خوبی نسبت به افزایش اتهامات داشته و جلوی آن را می گرفت. (همان)
البته برخی بر این باورند که روزه سکوت بخشی از عنوان کلی روزه بوده است و شخص روزه دار در گذشته افزون بر ترک مواردی چون خوردن و نوشیدن و مانند آن می بایست به ترک سخن نیز اقدام می کرد و یا خود را موظف می دانست که این بخش را نیز مراعات کند. به سخن دیگر روزه سکوت اختیاری بود و همانند اعتکاف از آغاز واجب نبود ولی وقتی فرد آن را شروع می کرد می بایست به اتمام برساند همین معنا نیز در روزه سکوت وجود داشته و شخص افزون بر روزه عادی نیت می کرد که روزه سکوت را نیز بگیرد.
هدف از همه این امور دست یابی به تقوا و تمرین تقواپیشگی بود و شخص می توانست اموری دیگر را برای افزایش قدرت و پرهیز خویش به روزه خود اضافه کند.
از کسانی که روزه سکوت اختیار کرده بودند حضرت زکریا است که این عمل را برای دست یابی به حاجت خویش انجام داد. وی برای برآوردن دعا و نیاز خویش روزه گرفت که برای افزایش و تشدید آن سکوت را نیز بدان اضافه کرد.
البته در حال حاضر روزه سکوت تشریع نشده ولی از آن نهی نیز نشده و انسان می تواند برای تمرین تقوای خویش روزه سکوت را به قصد رجا بگیرد.

آثار دیگر روزه

چنان که گفته شد هدف و انگیزه اصلی وجوب روزه و تشریع آن، دست یابی به تقوا و تمرین آن بوده است با این همه قرآن برای آن آثار و کارکردهای دیگری نیز بیان کرده است که از آن جمله می توان به بهره مندی از خیر و نیکی خداوند در حق وی اشاره کرد که در آیه 184 سوره بقره آن را از آثار روزه برشمرده است.
پذیرش توبه کسی که قتل خطایی را مرتکب شده از دیگر کارکردهای روزه است. از آن جایی که هرگونه قتل انسانی گناه و جرم است و به عنوان پلیدی و نابهنجاری عقلی و عقلایی و شرعی قلمداد می شود کسی که قتل خطایی مرتکب شده می بایست افزون بر پرداخت دیه، برای رهایی از آثار و پیامدهای روحی و روانی، خود را با روزه تنبیه کرده و تقواپیشگی و مهار نفس را تقویت کند. از این رو دو ماه روزه برای چنین شخصی واجب شده است و به عنوان شرط پذیرش توبه از قاتل خطایی خواسته شده که دو ماه روزه بگیرد. (نساء آیه 94)
از دیگر کارکردها و آثار روزه می توان به جلب رضایت و امدادهای خاص الهی (بقره آیه 45 و نیز 153) و دریافت بشارت های خاص الهی (توبه آیه 112) اشاره کرد.
برای سپاسگزاری به درگاه خداوند (بقره آیه 185) و دست یابی به موفقیت و پیروزی و غلبه بر مشکلات روحی و معنوی و مادی و دنیوی (بقره آیه 45) و نیز تعظیم خداوند و ستایش وی (بقره آیه 185) می توان از روزه بهره گرفت و به این نتایج دست یافت.
این ها برخی از آثار و کارکردهای جنبی و متنوع روزه گرفتن است که آیات قرآنی بدان اشاره کرده است ولی نباید فراموش کرد که همه این امور و روزه گرفتن می بایست در راستای دست یابی به تقوای کامل انسانی باشد تا انسان را به سوی کمالات رهنمون سازد.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/4/8 :: ساعت 9:22 صبح )
»» شب اصحاب پیامبر

مردى از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏گوید:
نماز صبح را با امام خواندم، پس از نماز از دست راست مردم رو کرد، در حالى که افسرده و دل شکسته بود، آن قدر صبر کرد تا آفتاب طلوع کرد در حالى که دست به دست مى‏زد گفت: من یاران پیامبر صلى الله علیه و آله را دیده بودم، امروز در بین شما چیزى که شبیه آنان باشد نمى‏بینم، آنان صبح مى‏کردند در حالى که پریشان و ژولیده و گرد و غبارآلوده و زرد رنگ بودند [کنایه از فعالیت شدید الهى و عبادت سنگین آنان‏] شب را به سجده و قیام براى خدا بسر مى‏بردند، کتاب خدا را آن طور که باید مى‏خواندند، با قدم و پیشانى غرق در بندگى بودند، هرگاه ذکر خدا مى‏گفتند همانند درخت در برابر باد از شدت اتصال به حق و مهابت حضرت او مضطرب مى‏شدند، دیدگان آنان اشک مى‏ریخت، آن چنان که اشک آنان را لباسشان قطع مى‏کرد (لباسشان خیس مى‏شد)، اما اطرافیان امام جمعیتى غافل و بى‏توجه بودند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/4/6 :: ساعت 12:25 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 75
>> بازدید دیروز: 846
>> مجموع بازدیدها: 1359966
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب